بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نبی، امام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13602
متن پرسش
با سلام: استاد گرامي در مورد زيارت و قيام عاشورا چند سوال دارم: 1. چرا هيچ اشاره اي به حضرت عباس (ع) در اين زيارت نشده است. 2. منظور از علي بن الحسين در اين زيارت امام سجاد است يا حضرت علي اكبر و اگر منظور دومي است علت سلام به ايشان جدا از ديگر اصحاب و ياران چيست؟ 3. چرا در فراز اين از زيارت، ابن زياد و ابن مرجانه پشت سرهم آمده مگر اين دو اسم به يك نفر اشاره ندارد؟ 4. لعنت بر تمام ال زياد و ال اميه به چه علت است؟ مگر افرادي چون معاويه بن يزيد با بني اميه مخالف نبودند؟ 5. مقام قدسي حضرت علي اصغر را باور دارم ولي اين سوال اذيتم مي كند كه كودك شش ماهه كه اختيار و انتخابي نداشته كه مقام شهادت برايش در نظر بگيريم و به او متوسل شويم. 6. چرا با اينكه عزاداري و بزرگداشت عاشورا هر ساله رو به گسترش است اما تاثير چنداني بر اخلاق اجتماعي و تعاملات انساني ندارد. همانطور كه مستحضريد ملت ايران براي هيچ چيز به اندازه عزاداري محرم و صفر خرج نمي كند اما نتيجه لازم به دست نمي آيد. 7. آيا امام حسين (ع) از اينگونه هزينه كردن در حالي كه بخشي از مردم در فقر شديد به سر مي برند رضايت دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت داشته باشید فضای اصلی زیارت عاشورا آن است که امام معصوم در مقابل حرم حضرت امام حسین«علیه‌السلام» ایستاده‌اند و در حال زیارت و سلام به آن حضرت‌اند. در این حالت حضرت ابالفضل«علیه‌السلام» را در مقابل خود ندارند که به آن حضرت سلام دهند 2- در کنار حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» و نزد پای مقدس آن حضرت، حضرت علی‌اکبر«علیه‌السلام» دفن‌اند، و لذا وقتی در مقابل خود حضرت علی‌اکبر«علیه‌السلام» را دارید معلوم است که سلام شما به آن حضرت تعلق می‌گیرد 3- با گفتن ابن زیاد و لعنت به او، توجه می‌دهیم که او پسر ابوسفیان نیست. و با گفت ابن مرجانه مشخص می‌کنیم که او اساساً معلوم نیست پدرش کیست! 4- وقتی لعنت بر آل زیاد و آل امیه می‌کنیم نظر به خط فکری خاصی داریم و از طرفی شاخصه‌های آن‌ها را یعنی معاویه و یزید را نیز نام می‌بریم 5- امام حسین«علیه‌السلام» که حقیقت و باطن هرکسی را می‌شناسند، متوجه‌ی طلب علی‌اصغر«علیه‌السلام»‌اند که مایل است همچون قاسم که به تکلیف نرسیده است در این نهضت بزرگ شرکت کند و حضرت جواب طلب این کودک بسیار بزرگ را دادند و شما نیز می‌بینید که چقدر نقش علی‌اصغر«علیه‌السلام» در تبیین مقصد اصلی امام در کربلا مؤثر بود 6- از کجا می‌گویید نقش هرساله‌ی محرم و صفر کم است؟! حساب کنید اگر نبود با این‌همه فتنه و نقشه، کارِ مردم ما به کجا می‌کشید؟! مردم ما هرسال با محرم و صفر از از ظلمات لیلُ و نهار دوران توبه می‌کنند و در نهایت، این توبه‌ها زمینه‌ی ظهور را فراهم می‌کنند 7- ای کاش بین این نوع هزینه‌کردن‌ها در صورتی که اسراف و ریخت و پاش نباشد و کمک به فقرا به نام امام حسین«علیه‌السلام» جمع می‌شد. موفق باشید

13599
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: فایل های صوتی بحث جنود عقل و جهل را گوش می کردم که بحثی را مطرح کردین در مورد گل ائمه و گل شیعیان. اینطور که من فهمیدم هر انسانی هر چه به اضافی گل ائمه که یک حقیقت است نزدیک بشه در واقع به حقیقت شیعه نزدیک شده و در نتیجه به ائمه نزدیک شده است و اینطور نیست که از اول عده ای از آدم ها مشخصا از اضافی گل ائمه خلق شده باشن وگرنه بحث اختیار و اراده انسان از بین می رفت. اما در مورد ائمه گویا قضیه فرق میکنه. فرموده بودین که ما یه حقیقتی به اسم انسان کامل داریم که ائمه مظهر این حقیقت هستند مثل آب که مخلوقی است که مظهر تری و عین آن است. یعنی خداوند از اول میخواسته یک سری انسان بیافریند که این ویژگی را داشته باشند یعنی تا اینجا جبرا. از طرفی میگید که ائمه اختیار و راده شان آزاد هست و جز خوبی اراده نمیکنن اما ما آدمهای عادی اینطور نیستیم. اما به هر حال آنها هم انسان هستند و انسان قدرت اراده و اختیار داره و اگه این نوع اراده ائمه به خاطر اون سرشت و اصل و حقیقتی هست که ازش خلق شدن بنابراین جز این هم ازشون انتظار نمیره (مثه مخلوق جهل که ازش انتظار نداریم وقتی میگن برگرد، برگردد) یعنی انگار اینجا باز هم جبر است نه اختیار یعنی انگار ما آدمای عادی کار مبارزه با هوای نفسمان سخت تر از ائمه است چون ما میخوایم خوب باشیم ولی خیلی سخت میتونیم این اراده را عملی کنیم. احساس می کنم یه چیزی را این وسط اشتباه فهمیدم ممنون میشم راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند مقام عصمت را موهبتاً و به صورت غیر اکتسابی به ائمه«علیهم‌السلام» می‌دهد و آن‌ها باید در این دنیا در عین داشتن گرایش‌های بشری و اختیار و انتخاب، آن را حفظ کنند. ولی ما با ترک گناه، آرام‌ارام می‌توانیم به عصمت نزدیک شویم. در رابطه با اعتقاد به وجود انسان‏هايى كه خداوند به نحو خاصى برگزيده، موضوع مخلَصين در قرآن است. شيطان مى‏داند كه از بين بندگان خدا فقط يك گروه هستند كه هيچ ابزار و امكانى براى گمراهى آن‏ها در اختيار ندارد و آن «مخلَصين» هستند و لذا به خداوند عرض كرد: «فَبِعِزَّتِكَ لَاغْوِيَنَّهُمْ اجْمَعين، الّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ»[1] به عزت تو همه را گمراه مى‏كنم مگر بندگان مخلَص را. مخلَصين آن‏هايى هستند كه خداوند در آن‏ها تصرف خاصى دارد و هيچ‏كس در آن‏ها سهمى ندارد تا شيطان بتواند در آن‏ها تصرف كند. اگر به معنى «مخلَص» توجه شود، متوجه خواهيد شد كه مخلَص‏ بودن غير «مخلِص» بودن است. همّت براى خوب‏شدن مربوط به مخلِصين است و نه براى مخلَصين، بلكه مخلَصين برگزيدگانى هستند كه خداوند براى خود خالص كرده و هيچ‏كس در آن‏ها سهمى ندارد، بلكه آن‏ها به دليل مخلَص‏ بودنشان آينه‏ ى خواست و رضايت خدايند و هركس خواست رضايت خدا را جلب كند، بايد حركات و افكار و عقايد آن‏ها را ملاك قرار دهد. مشخص است كه اين مقام يك مقام اكتسابى نخواهد بود، بلكه موهبتى است، هرچند آن‏ها با اختيار خود بايد اين عصمت را حفظ نمايند و مسلّم حفظ كردن عصمتِ موهبى مشكل‏ترين كار ممكن براى بشريت است، زيرا حفظ عصمت به اين معنا است كه يك لغزش نبايد از آن‏ها سر بزند. در همين رابطه است كه عارفان گفته‏ اند:

محنت‏ قرب ز بُعد افزون است‏

 

جگر از محنت‏ قربم خون است‏

هست در قرب همه بيم زوال‏

 

نيست در بعد جز اميد وصال‏

     

حفظ حالت قرب از آن جهت جگر سالك را خون مى‏كند كه با يك خطا از آن مقام سقوط مى‏نمايد. موفق باشید

 


[1] ( 1)- سوره‏ى صاد، آيات 82 و 83.

13592
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: مستدام و پایدار در صراط مستقیم باشید. استاد در باب فلسفه قیام حسینی علیه السلام، بنده علت نهضت حضرت را به خوبی درک می کنم ولیکن علت عدم قیام بقیه ائمه را متوجه نمی شوم؟ ایشان، خصوصا ائمه بعد از امام حسین علیه السلام چرا قیام نکردند؟ چرا بیعت نمودند؟ به هر حال بعد از امام حسین چهره سفاک زمامداران زمان کاملا مشخص شد. حال هر تعداد یار که داشتند چرا مخالفت خود را با دستگاه جور علنی نشان ندادند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت اباعبداللّه«علیه‌السلام» چهره‌ی امویان را که بنای به‌حاشیه‌بردنِ اصل اسلام را داشتند؛ علنی نمودند و سایر ائمه توانستند در آن بستر وظایف خود را به‌خوبی انجام دهند. به نظرم کتاب «انسان 250 ساله‌«ی مقام معظم رهبری در این مورد مسائل ارزشمندی را برایتان روشن می‌کند. موفق باشید

13588
متن پرسش
بسم الله با عرض سلام خدمت استاد: دیشب در یک مجلس روضه یک روحانی شروع کرد به سخنانی که برایم خیلی عجیب بود... گفت بعضی فضائل امیرالمومنین را بعضی ها ساخته اند برای کوبیدن امیرالمومنین علیه السلام مثل کشیدن تیر از پای حضرت علی علیه السلام و گفت مگر حضرت علی علیه السلام نعوذ بالله بچه است که می خواهند حواس او را پرت کنند و تازه از پسر او سوال می کنند که چه کنند... در مورد راوی ها هم حرف زد که گفت موثق نیست ... جالب تر این بود که کلی به مولوی و مثنوی بد و بی راه گفت و می گفت قضیه ی تف کردن در صورت حضرت علی علیه السلام دروغ است و این را برای این در آوردند که بعدا بگویند حضرت علی علیه السلام هم هوای نفس داشت و بعد بلند شد یک دور زد تا هوای نفسش را از بین ببرد، و می گفت اینها دروغه!!! و استناد هم به کتاب و حرف آقای ری شهری می کرد ... حاج آقا تا حالا این حرف ها را نشنیده بودم واقعا برام سوال شد این قضیه ها ایراد دارند؟؟!! التماس دعا یاعلی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از این آدم‌های بیگانه از معارف عمیق دینی همه‌جا هست. بیچاره اسلام که در دست این‌ها افتاده است. حضرت امام اینان را تحت عنوان «مقدسان نادان» نام می‌برند. اینان ظرفی را که آقا مصطفی«رحمة‌اللّه‌‌علیه» از آن آب می‌خورد آب می‌کشیدند، چون پدر او حکمت و عرفان تدریس می‌کرد. اینان غافل‌اند که حساسیت لازم در مورد سند برای روایات اخلاقی و عرفانی ما خیلی در گذشته معمول نبوده است. بشتر موضوعات سینه به سینه منتقل می‌شده است. موفق باشید

13595
متن پرسش
سلام استاد: درباره خوندن روضه های مکشوف (به اصطلاح هیئتیها روضه باز) نظرتان چیست؟ عده ای از علما نهی می کنند و آن را نوعی بی احترامی به اهل بیت می دانند (هر چند که به لحاظ تاریخی صحیح می دانند) و عده ای دیگر می گویند اگر بیان نشود باعث دفن شدن آنها در تاریخ می شود. گوش دادن به این نوع روضه ها را صلاح می دانید یا نه؟ تشکر از توجهتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کربلا ملکوتی و باطنی دارد بسیار وسیع‌تر از آن‌چه در صحنه‌ی زمین واقع شد و خباثت دشمن در تقابل با وجه زمینی آن بزرگان، کم‌ترین و پایین‌ترین مرتبه‌ی حادثه است. لذا نباید با مکشوف‌کردن مرتبه‌ی نازله‌ی آن حادثه، افق‌های بلند موضوع را به حاشیه برد. به همین جهت علمای بزرگ تأکید می‌کنند روضه‌خوانیِ مکشوف نشود و مسلّم وقتی حادثه در افق‌های بلندتر آن ارائه شود، مرتبه‌ی پایین‌تر آن محفوظ می‌ماند و دفن نمی‌گردد. ولی این خطر در مورد عکس‌اش بیشتر جاری است. موفق باشید

13583
متن پرسش
ما تجلیات و پرتوهای وجود امام و ظهورات اوییم که او در هر مظهری به شکلی خود را می نمایاند امام خود برتر ماست یعنی حقیقت امام است که در آینه های مختلف صور مختلف به خود گرفته و همه اوست و نمایش اوست مانند نفس انسان و حالات او و صفات او که هر صفتی خود انسان است و حقیقت او نفس ناطقه است... این مبنا در مورد رابطه همه ائمه با ما صادق است چون در مقام تجرد محض همه آنها یک حقیقت واحد اند .... صوت شما رو هم در مورد اعیان تدریس مصباح امام شنیدم بسیار نافع بود اما رابطه عین ثابت پیامبر (ص) و ائمه (ع) چطوره چه نسبتی هست؟ من این مبنا رو از کتابی ک در مورد زیارت عاشورا داشتین برداشت کردم آیا درست فهمیدم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت غیبی و نوری ائمه و پیامبر یک حقیقت است و لذا عین ثابته‌ی آن‌ها، همه محل تجلی اسم اللّه اعظم است. نور تشیع مظهر حقیقت نور ائمه‌ی معصوم است. به اندازه‌ای که هرکس توانسته باشد آن نور را بگیرد، ولی از نظر تکوین وجود همه‌ی مخلوقات پرتو وجودی واسطه‌ی فیض است. لذا لازم است بین جایگاه تکوینی و تشریعی آن عزیزان خلط نشود. موفق باشید   

13582
متن پرسش
با سلام و احترام: امسال هم قصد پياده روي اربعين داريد؟ در سايت حج و زيارت براي اين منظور ثبت نام كرده ايد؟ امكان دارد كه ما هم در خدمت شما باشيم؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز مانند سال گذشته در کاروانی که زحمت رفتن به کربلا را به عهده گرفته بودند؛ امسال نیز ثبت نام کردم. شماره تلفن عزیزان عبارت از: 09136032342 می‌باشد. موفق باشید

13579
متن پرسش
با سلام: استاد محترم، وظیفه شیعه در دهه اول محرم طبق سخنان امام رضا (ع) به ابن شبیب عزاداری برای امام حسین (ع) است ولی با توجه به نیاز به تدارکات در مراسمات و برقراری نظم اینگونه جلسات و... عمدتا توفیق عزاداری از بنده صلب شده است. لطفا راهنمایی فرمائید تا از قافله عزاداران حسینی عقب نمانیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر تلاش‌های جنابعالی در بستر تحقق عزاداری واقعی و ارائه‌ی معارف حقه‌ی اهل‌البیت توسط سخنرانان باشد، ثواب کار شما کم‌تر از عزاداری نیست. ولی اگر تلاش شما در بستر پذیرایی‌های غیر مفید مثل شام‌دادن به عزاداران است، بهتر است که این‌کار را نکنید. موفق باشید

13561
متن پرسش
با سلام: چند وقتی میشه با افرادی وارد بحث شدیم که با امام حسین (ع) مخالفت میکنن علت رو پرسیدم میگن در تاریخ طبری آمده که امام حسین (ع) به شمال ایران حمله کرده و ایرانیان رو کشته و مخالفت دوم اینه که میگه من قیام عاشورا رو قبول ندارم و جواب علت این سوالش هم اینه که امام حسین (ع) و یزید بر سر یک دختر این جنگ رو شروع کردن. جسارتا یه جواب دندان شکن می خواستم تا اونا رو سر جای خودشان بشونم با آرزوی روز افزون و سربلند اسلام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به همان تاریخ طبری با دقت نظر کنند، جریان حرکت امام حسین«علیه‌السلام» را در آن فضای تاریخی در رابطه با احیاء دین جدّشان پیامبر، به‌خوبی متوجه می‌شوند. و یا سری به نظر دانشمندان غیر شیعه به‌خصوص دانشمندان اهل سنت بزنند که چگونه همه متفق‌اند که حرکت امام حسین«علیه‌السلام» در مقابل جریان منحرف امویان صورت گرفته. بنده نظر بعضی از دانشمندان اهل سنت را در کتاب «راز شادی امام حسین«علیه‌السلام» در قتلگاه» که بر روی سایت هست، آورده‌ام. بدیهی است که یک محقق نباید نهضت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» را با قرائت امویان دنبال کند! همچنان‌که دفاع مقدس 8 ساله را نباید با قرائت صدامیان بررسی نمود. موفق باشید

13562
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: 1. نظر شما درباره کتاب خصائص الحسینیه آیت الله شوشتری چیست؟ 2. به نظر شما این کتاب بهتر است یا کتاب نفس المهموم؟ (منظور از بهتر بودن نزدیکی و دوری از فضای مباحث شماست، بنده مباحث شما را دنبال می کنم). با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام از کتب مذکور ارزش خود را دارند. کتاب «نفس المهموم» جمع‌بندی خوبی دارد به‌خصوص که شخصیت ارزشمندی مثل آیت اللّه شعرانی آن را ترجمه کرده‌اند. موفق باشید

13557
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: در باب عزاداری برای امام حسین (ع) در المراقبات بسیار تاکید بر عزاداری مخفی که باعث کم شدن احتمال ریا می شود، شده است. نحوه و میزان حضور در مجالس عمومی و عزاداری در خلوت باید چه صورتی باشد؟ آیا در اقامه عزاداری اصل بر گریه و اشک ریختن است و سایر امور مانند سینه زنی و . . . فرع است؟ آیا می توان برای به اصطلاح شور کرفتن مجلس و رونق مجلس امام حسین (ع) و سرد نشدن آن اعمالی را انجام داد که ناشی از جوشش دل نیست؟ (بحث ریا در این امور اخیر مدنظر است) تشکر فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون از طرف حضرت صادق«علیه‌السلام» جمع‌شدن شیعیان در کنار هم و عزاداری کردن آن‌ها برای امام حسین«علیه‌السلام» تأیید شده است، آن‌چه ما فعلاً در مراسم عزاداری انجام می‌دهیم، خوب است. منتها باید مواظب باشیم حالت ریایی به خود نگیرد. توصیه‌ی آیت اللّه ملکی در جای خود به عنوان یکی از مسیرهای سلوک، بسیار با ارزش است. موفق باشید

13556
متن پرسش
با عرض سلام: در بعضی اذکار و منجمله در زیارت عاشورا که صد بار لعن و سلام داریم در روایت آمده که می توانی ذکر را بگویی و بعد بگویی تسع و تسعین مره و یا مأه مره. اولا چرا دو نحوه وارد شده و ثانیا از نظر ریاضی بهتر نیست که مأه مره بگوییم؟ چون مره یعنی تکرار و به عبارتی یعنی آن یک مرتبه که گفته ایم را ضربدر عدد مذکور کرده ایم و بنابراین اگر ضربدر صد کنیم مقصود از ذکر حاصل شده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی دارد که شما چگونه آن ذکر را تصور کنید. اگر وقتی آن ذکر را گفتید، آن را یک‌بار در نظر بگیرید، می‌گویید علاوه بر آن یک‌بار، نود و نه بار دیگر هم رویش. ولی اگر معنای آن ذکر را با گفتن آن ذکر در نظر بگیرید، می‌گویید آن معنا، صدبار باشد. موفق باشید

13551
متن پرسش
با سلام: جناب استاد طاهرزاده در کتابهاشون معتقد هستن که نبی اکرم (ص) و اهل بیت (ع) ایشون حقیقتی ورای نفس دارند که عالم از اون حقیقت شکل گرفت در قوس نزول و و اون حقیقت صادره ی اول هست. آیا منظور از اون حقیقت عین ثابت پیغمبر اکرم (ص) هست که محیط بر تمام اعیان ثابته هست که وقتی در قوس صعود با مقام صادر اول متحد میشن یعنی به تمامه کمالات عین ثابت خودشون رو دارا شدن؟ و عین ثابت ایشون هم دارای مقهم لایقفی هست. آیا میتونیم بگیم صادر اول عین ثابت پیغمبر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمع‌بندی حرف خوبی است، ولی فراموش نفرمایید که صادره‌ی اول، مخلوق است و تحت سیطره‌ی خلیفة اللّه می‌باشد که مقامش مرز بین امکان و وجوب است و عین ثابته‌ی محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مقام اتحاد با اسم اللّه است. شاید مباحث شرح کتاب «مصباح الهدایه» از امام در این مورد کمک کند. مباحث بر روی سایت هست. موفق باشید

13543
متن پرسش
سلام علیکم: 1. استاد یکی از شاگردان شما می گفتند افراد این زمانه نسبت به علامه طباطبایی و ... اگر خود را از تعلقات آزاد کنند از علامه و ... هم جلو تر می روند آیا درست است؟ 2. اگر کسی به عین علم که حضرت الله باشد نزدیک شود او هم به همان اندازه دارای علم می شود (منظورم علومی مثل ریاضی و نجوم و ... است) آیا درست است؟ 3. آیا آخرالزمان تر از این دوران می شود یعنی ماها دیگر در نهایت ظهور ظلمات هستیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که بحمداللّه ظرفیت زمانه‌ی ما آبستن ظهور انسان‌هایی است بسی متعالی برای تحقق ظهور حضرت صاحب‌الامر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» 2- مسلّم به همان اندازه که انسان حجابِ بین خود و حضرت حق را که علم مطلق است، کم کند، از پرتو انوار علمی حضرت رب‌العالمین بهره‌مند می‌شود و کلیّاتی از حقیقت برایش آشکار می‌شود که این علوم نیز معنی خود را می‌یابد 3- نمی‌دانم. موفق باشید

13533
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: آیا مداوت برخواندن زیارت عاشورا باعث فقر می شود. در جلسه ای بعضی از افراد می گفتند از نظر عرفانی اینطور است؟ آیا مداوت بر خواندن دعای عهد هم ضرر دارد؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌همه برکات در خواندن زیارت عاشورا و دعای عهد هست، همه را رها کرده‌اید و به این حرف‌ها گوش می‌دهید؟! موفق باشید

13528
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: به بنده پیشنهاد شده ده روز اول محرم در خصوص کربلا در جلسه ای با حضور خانم های خانه دار که بعضا ده نکته و بحث های دیگر شما را هم کار نکرده اند صحبت کنم. به نظر شما روی کدام وجه کربلا کار شود در عین اینکه مباحث شما مطرح شود ولی برای خانم ها قابل فهم باشد؟ منابعی مناسب این کار معرفی نمایی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در رابطه با حضرت زینب«سلام‌اللّه‌علیها» داشته‌ام. فکر می‌کنم بتواند مفید باشد. کتاب «آفتاب در حجاب» جناب آقای شجاعی نکاتی دارد.  از یادداشت‌هایی که در بایگانی خود داشتم، خدمتتان ارسال می‌دارم. موفق باشید

فاطمه صغرا مي گويد: من بر در خيمه ايستاده بودم و به پدرم و اصحاب او نگاه مي كردم كه با بدن‏هاى بى‏سر نظير قربانيها بر روى رمل افتاده‏اند و اسبان بر فراز اجسادشان جولان مي زدند. من با خودم فكر مي كردم كه آيا بعد از پدرم از دست بنى اميه چه بر سر ما خواهد آمد!؟ آيا ما را بقتل مي رسانند، يا اسير مي كنند؟

ناگاه ديدم مردمى كه بر اسب خود سوار است زنان را با كعب نيزه خود مي راند و آن زنان به يك ديگر پناهنده مي شدند. كليه چادر و دستبند زنان را ربوده بودند. آن زنان فرياد مي زدند: وا جداه، وا ابتاه، وا عليا، وا قلة ناصراه، وا حسناه!! آيا فريادرسى نيست كه بفرياد ما برسد، آيا كسى نيست كه از ما دفاع نمايد!؟ قلب من از اين منظره دلخراش دچار خفقان شد و اعضايم بلرزه افتادند. لذا از خوف اينكه مبادا آن مرد نزد من بيايد از طرف راست و چپ خود را به عمه‏ام ام كلثوم مي رساندم.

من در همين حال بودم كه ناگاه ديدم آن مرد متوجه من گرديد. من از او فرار كردم - گمان مي كردم كه از دست او سالم خواهم بود. ناگاه ديدم وى مرا دنبال كرد و من از خوف او از خود بيخود شدم، ناگاه ديدم كعب نيزه در ميان كتف من قرار گرفته است! من بصورت بروى زمين سقوط كردم و او گوشم را پاره كرد و گوشواره و مقنعه مرا غارت كرد و خون ها همچنان بصورت و سر من فرو مي ريختند و آفتاب سرم را مي گداخت.

سپس آن مرد بسوى خيمه‏ها برگشت و من همچنان غش كرده بودم.

ناگاه ديدم عمه‏ام نزد من آمد و در حالى كه گريه مي كند مي گويد برخيز تا برويم، من نمي دانم بر سر دختران و برادر عليل تو چه آمده است، من برخاستم و گفتم:

اى عمه؟ آيا پارچه‏اى هست كه من سر خود را از نظر بينندگان بوسيله آن بپوشانم؟ فرمود: دختر جان! عمه‏ات مثل تو مي باشد! من نگاه كردم و سر او را نيز باز ديدم، پشت او بوسيله ضربه سياه شده بود.

نگاهي به حضرت زینب(س)

عبدالمجید معادیخواه

عاشورا محملی است برای آنکه نیروهای بی‌حد و حصر درونی زینب(س) آزاد شود؛ از همین روست  که حادثه‌ای می‌آفریند که هر صحنه‌ای از آن نیاز به کتابها بحث و بررسی دارد و الهام بخش خلق تابلوهای بی‌نظیر هنری است.

سخن در اهمیت تاریخ‌نگاری آنقدر موضوع نخ‌نمایی شده‌است که دیگر حتی در کتابهای درسی هم از این موضوع گفتاری نمی‌رود. اما با این حال نمی‌دانم از چه روست که متولیان امر و پژوهندگان تاریخ برای خروج از وضعیت اسفبار فعلی در مورد تاریخ تلاشی نمی‌کنند.

این مسأله، که موضوع جدیدی نیست، در دوره‌های پیشین نیز وجود داشته‌است و در گاهی موارد آنقدر وضعیت نگران کننده است که ما حتی از چند نسل پیشتر از خود هم نگارشی از زاویه نگاه "تاریخ اسلام" نداریم.

اما اگر بخواهیم به زندگانی حضرت زینب(س) از منظر تاریخ نگاهی بیندازیم، مطمئنا باید به سراغ بیت زهرا(س) برویم. می‌خواهم در اینجا ادعایی را مطرح کنم که شاید برای بسیاری از مخاطبان به نوعی تازه و عجیب بنمایاند.

اگر بتوان رسالت پیامبر اکرم(ص) را به دو وظیفه مهم و اساسی تقسیم کرد، حتما وظیفه اول ایجاد جامعه و فرهنگ جدید است.

ازآنجاکه انجام این مهم، بخش اعظم آن به عهده خود جامعه هدف است، اگر کم‌کاری و کوتاهی در انجام آن باشد، از سوی مردم است؛ وگرنه پیامبر(ص) رسالت خود را به خوبی انجام داد‌ه‌است.

اما وظیفه دوم در نگاه اول چندان مهم و با ارزش به نظر نمی‌آید، درحالی که شاید هم‌تراز با آن باشد. ایجاد خانواده نمونه که کفه دوم این ترازوست، به نظر من ارزش و اهمیت آن، هم‌وزن با کفه نخست است.

چرا که آثار جامعه سالم، نمونه و اخلاقمند، با نبود ولی خدا به مرور رو به اضمحلال می‌گذارد. اما اگر خانواده نمونه باشد، می‌تواند جامعه را به سمت جامعه نمونه رهنمون کند.

پیامبر اکرم(ص) خانواده‌ای تحویل جامعه اسلامی داد که از هر نظر بهترین است. خانواده‌ای که در آن علی(ع) و فاطمه(س) پس از نبی اکرم(ص) دو رکن اساسی و مهم آن هستند، بسیار واضح است که تک‌تک اعضای آن از اثرگذارترین افراد تاریخ خواهند شد.

ازآنجاکه ایجاد خانواده نمونه کاملا دراختیار رسول‌الله بوده‌است، این وظیفه به خوبی انجام شد و شاید برکات و ثمرات این نقش دوم پیامبر، ایجاد جامعه و فرهنگ جدید را به سرنوشت خود رسانده‌است.

ولی باید دید پیامبر(ص) چه عملی انجام داد که سبب شد تا خانواده‌ای نمونه را برای همه تاریخ به همگان معرفی کند؟ به نظر من خداوند در درون همه انسانها نیروهای شگفت و حیرت انگیزی نهاده که با آزاد شدن آنها بسیاری از ناممکن‌ها، ممکن می‌شود.

پیامبر(ص) مهمترین کاری که کرد، آزاد کردن همین نیروهای شگفت انگیز است. حتی آن رستگاری و فلاحی که قرآن از آن یاد کرده، درنتیجه آزاد شدن همین نیروهای حیرت انگیز درونی است.

عاشورا محملی است برای آنکه نیروهای بی‌حد و حصر درونی زینب(س) آزاد شود؛ از همین روست که حادثه‌ای می‌آفریند که هر صحنه‌ای از آن نیاز به کتابها بحث و بررسی دارد و الهام بخش خلق تابلوهای بی‌نظیر هنری است.

زینب(س) بار سنگین این حادثه را به دوش می‌کشد. مهمترین وظیفه‌اش رساندن پیام عاشورا به گوش تمام جهانیان است. او به خوبی از عهده وظیفه پیام‌رسانی اش برمی‌آید.

او قهرمان این عرصه است. اما این انسان بی‌نظیر تاریخ را نباید صرفا فردی که در روز عاشورا به ناگاه زینب شد، پنداشت. مطمئنا پرورش او عقبه و متأخره‌ای داردکه سبب می‌شود زینب، زینب(س) شود. او ثمره همان خانواده نمونه است که برای خلق حادثه‌ای عظیم چون عاشورا تربیت شده‌است.

روز عاشورا رزمندگان سپاه امام حسین(ع) یک به یک به میدان نبرد رفته‌اند تا نوبت به خود اباعبدالله(ع) می‌رسد؛ تا این زمان مدیریت جریان با اباعبدالله است.

ایشان هنگام آماده شدن برای حضور در میدان از خواهر بزرگوارشان می‌خواهند تا از این پس مدیریت خانواده، اهل بیت و وقایع پس از آن را به عهده بگیرد.

نخستین آزمایش مدیریتی زینب در همین جا همین‌ لحظه شکل می‌گیرد. حضرت از خواهرشان می‌خواهند تا در زمان جهاد، اجازه ندهند احدی از زنان کاروان کربلا از خیمه‌ها بیرون بیاید.

زینب این وظیفه را به بهترین وجه انجام می‌دهد؛ تنها برای ثانیه‌هایی رقیه، دختر کوچک امام حسین به دلیل عشق و علاقه وافری که به پدر دارد، از خیمه خارج می‌شود؛ ولی پس از زمان کوتاهی به نزد عمه برمی‌گردد؛ آن‌هم به حالت عذرخواهی.

نمی‌دانم نام آن را چه می‌توان نهاد؟ من به آن معجزه می‌گویم. زنان اهل بیت(ع) امام و پیشوای خود را در میدان نبردی سخت درمی‌یابند؛ ولی باید در خیمه‌ها باقی بمانند.

تنها زینب است که می‌تواند این شور عظیم و غیرقابل مهار را تا زمانی که ذوالجناح از میدان باز‌می‌گردد، مدیریت کند؛ پس از این بسیاری وقایع بر خاندان امام جاری می‌شود که در تمام آنها زینب به تنهایی مرجع حل و فصل مسائل کاروان و زنان اهل بیت است.

گویا در منابع تاریخی ما تنها یک مورد را آورده‌اند که ایشان از امام سجاد(ع) استمدادمی‌طلبند؛ آن، وقتی است که دشمن خیمه‌ها را به آتش کشانده و حضرت زینب دچار استیصال شده‌اند.

امر بر ایشان دایر است میان بیرون رفتن از خیمه (که برابر است با مواجهه با حمله‌های ددمنشانه لشکریان کوفه به زنان و کودکان) و ماندن در خیمه‌ها و سوختن در آتش سوزان چادرها.

پس از رتق و فتق امور حادثه عاشورا نوبت به مجالس کوفه و شام(دمشق) و دربارهای عبیدالله و یزید می‌رسد. آیا کسی غیر از زینب کبری(س) می‌تواند چنین خطابه‌هایی آتشین در رد خلافت خلفای جور و تأیید اهل بیت(ع) بگوید؟

سخن در عبرت از عاشورا فراوان است؛ هر صحنه‌ای از آن سرشار از درسهاست. برای مخاطبان پیام‌رسان کربلا، زینب کبری(س).

تنها یک صحنه از آن (همین مدیریت زینب(س) در مورد بازماندگان واقع) نمادی است از حقانیت شیعه در احترام به حقوق زن؛ این وظیفه ماست تا با واشکافی تاریخی واقعه، مخاطبان را با مباحثی غیر از عزا بر خاندان اهل بیت آشنا کنیم.

13512
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: یکی از مواردی که متاسفانه حتی در بین افراد متدین هم متداول گشته با قیاس عملکرد های رهبر انقلاب با طرز رفتار امیرالمومنین (علیه السلام) سعی در نامشروع نشان دادن حکومت ولی فقیه در دوره کنونی (رهبری) دارند. چند مورد از بیانهای متداول را من باب نمونه ذکر می کنم: 1. سعد ابن ابی وقاص مشروعیت دولتش را نپذیرفت و بیعت نکرد، نه خانه را بر سرش خراب کرد و نه در خانه حبسش کرد و نه علیه او سخن گفت؟ 2. طلحه و زبیر پیش او آمدند و از او پست و مقام خواستند، نپذیرفت. چند روز بعد مدینه را به قصد مکه و تدارک نمودن جنگ جمل (بر علیه علی (ع)) ترک کردند. علی به آنها گفت کجا می روید؟ دروغ گفتند. علی گفت می دانم برای جنگ با من می روید با این وجود آنها را زندانی نکرد. زندانی سیاسی برای علی (ع) معنا نداشت. 3. کسانی که با او جنگیدند را محارب و منافق و فتنه گر نخواند، گفت: برادران مسلمان مایند که در حق ما ظلم کردند. لذا از حضور محترم شما استاد گرامی خواهشمند است راهنمایی بفرمایید جواب این گونه شبهات را چگونه بیابیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به ضعف‌هایی که در نظام اجرایی کشور هست ولی نمی‌دانم در مورد موضع‌گیری‌های ولیّ فقیه، کدام مورد است که تفاوتی بین موضع‌گیری رهبری با سیره‌ی امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌باشد؟ مگر در زمان امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» که کلیّت نظام، مقابل معاویه و امثال معاویه بود در درون نظام خنّاس‌هایی نبودند که چهره‌ی نظام را آلوده می‌کردند؟ ولی با آن موضع‌گیری کلّی که حضرت داشتند، مسیر، مسیر درستی بود. موفق باشید

13517
متن پرسش
سلام علیکم استاد: 1. اصلا چه شد که نسبت بشر با وجود تغییر کرد؟ 2. فلسفه جهان مدرن چگونه شکل گرفت و اینکه چگونه وارد فرهنگ اسلامی شد و چرا ما دیرتر مدرن یا بهتر است بگویم شبه مدرن شدیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طبیعی است وقتی شوق نظر به حقیقت فرو نشیند بشر بیشتر با مفاهیم قابل اشاره به آن حقیقت، مشغول می‌شود و از آن‌جایی که در شیعه از طریق نظر به امام، اُنس با حقیقت بیشتر است، ما به‌راحتی گرفتار مدرنیته نمی‌شویم مگر آن‌وقتی که از رجوع به اهل‌البیت غفلت کنیم و بدین لحاظ است که بعضی از مردم و سیاسیون یک نوع هم‌سخنی با غرب را در خود می‌بینند. راه‌کار رفع مشکل، برگشت به اُنس قدسی است که در شیعه از طریق نظر به امامان و حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» عملی است. موفق باشید

13503
متن پرسش
محیی الدین ابن عربی در کتاب فتوحات مکیه ـ خود را مستغنی از شناخت امام زمان می داند ـ و خدا را عین همه اشیا معرفی می کند ـ و ولایت ظاهر و باطنی برای افرادی چون معاویه و متوکل قائل است ـ و به خود اجازه می دهد از انبیاء امتحان توحید بگیرد و همه را مردود بداند ـ و در عالم کشف شهود شیعه را به صورت خنزیر ببیند و غیر اینها از مزخرفات. حال سوالم اين است كه شما چطور مي گوئيد كه بايد عرفان يك چنين شخصيتي را وارد مراكز آموزشي خود كنيم؟ و امام خميني چرا بايد مروج مكتب اين شخص باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زبان عرفان، زبان خاصی است. امثال امام خمینی و علامه طباطبایی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیهما» چون زبان عرفان و عرفا را متوجه‌اند و می‌دانند به کجا اشاره دارند، این‌طور که شما می‌فرمایید از سخنان محی‌الدین برداشت نمی‌کنند! و برعکس، معتقدند معارفی که محی‌الدین مطرح می‌کند بسیار به آموزه های شیعه نزدیک است. موفق باشید

13500
متن پرسش
به نام خدای محمد با سلام: استاد محترم، همچنان که واقف هستید طبق روایات معصومین سلام الله علیها ظهور حضرت ولی عصر (عج) منوط به یک شرایطی وخیم جهانی است به گونه ای که ملت ها، دچار یک حالت مضطر شدن خواهند رسید. حال سوال حقیر این است که با عنایت به فرمایش حضرت امام مبنی بر ایجاد حکومت اسلامی در جهان و گوشزد آن به جوانان، آیا برای تحقق بخشیدن به چنین هدف بزرگی و یا حل معظلات فرهنگی و اقتصادی کشور و جهان و با توجه به روایات معصومین سلام الله علیها مبنی بر ظهور امام زمان (عج) در یک شرایط سخت و اضطرار آیا این موارد با هم منافاتی دارند؟ سوال مهم: با توجه به مطالب فوق ذکر اکنون ما جوانان مذهبی چه هدفی را که منتج به ظهور ولی عصر (عج) شود را ان شاءالله تعالی دنبال کنیم؟ چرا که حقیر دچار یک سردرگمی شده ام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تقابل با استکبار است که تازه روشن می‌شود جهان چه مشکلات طاقت فرسایی روبه‌روی خود دارد. لذا با حضور در صحنه‌ی مقابل با کفر و با تأکید بر ایمان قدسی است که ضرورت ظهور انسان کامل برای بشر بیشتر می‌شود و می‌فهمد چرا نیاز به امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» دارد. موفق باشید

13496
متن پرسش
با سلام: در خصوص سوال 13441: اینکه حضرتعالی می فرمایید که بعد از اینکه دنیا به اتمام رسید مدتی طول می کشد تا با نفخه ی دوم قیامت ظهور کند، با توجه به اینکه دیگر بحث زمان مطرح نیست جگونه می توان این مدتی طول می کشد که در دل خود بحث زمان را دارد توجیه کرد؟ آیا می توان اینطور تصور کرد که برزخ جایی است که شرایط ورود به مراحل بعدی برای شخص فراهم می شود و مرحله ای است که پیش نیاز مرحله ی بالاتر است؟ اگر اینطور بتوان برزخ را تعریف کرد می توان گفت که شرایط دنیا در زمان حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف و دوران رجعت به نوعی برزخ عالم ماده است برای قیامتی شد و این اشکالی ایجاد نمی کند؟ شما می فرمایید در رجعت همه ی انبیا و اولیا رجعت می فرمایند ولی بعضی روایات می فرمایند همه ی معصومین رجعت نمی کنند به نظر شما این دو با هم تناقضی ندارند و اینکه همه ی حضرات معصومین علیهم السلام رجعت کنند را عقل بیشتر تایید می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باز تأکید می‌کنم چون در برزخ باید نسبتی که ما با دنیا و عالم ماده و ابزارهای عالم ماده داشته‌ایم، تغییر کند بعد از رجعت و حضور حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» برزخی باید در میان باشد. زیرا در رجعت هنوز ما در دنیا هستیم هرچند که شدت مادی‌بودن آن کم شده است 2- در این‌که چه کسانی خودشان رجعت می‌کنند و چه کسانی سیرشان به تاریخ برمی‌گردد و به یک معنا رجعت می‌کنند؛ بحث است و نمی‌توان به یک نظر قاطع رسید. موفق باشید

13486
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: نحوه تصورات و تصویرسازی و تخیلات ما حین عزاداری برای اباعبدالله چگونه باید باشد؟ نحوه گذار از این تصورات و مفاهیم و رسیدن به حضور با وساطت همین تصورات و مفاهیم خواهد بود یا به نحو دیگری است؟ تکلیف ما که به حضور نرسیدیم و غرق در این مفاهیم و تصورات هستیم چیست؟ (حرکتمان باید چگونه باشد تا بیشتر غرق در آنها نشویم؟) تشکر از استاد گرامی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به جنبه‌ی روحانی و عصمت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» نظر کنید و با رعایت دستورات شرع، این کار روز به روز بهتر عملی می‌شود. در نتیجه به جایی می‌رسید که به جای مفاهیم و تصورات، قلب با حقایق مأنوس می‌شود إن‌شاءاللّه. موفق باشید

13489
متن پرسش
جناب استاد طاهرزاده حفظه الله سلام علیکم: در برخی دروس آیت الله سید کمال حیدری شنیدم که به مرحوم علامه طباطبائی رأیی را در باب واقعه ظهور نسبت می دادند مبنی بر این که ظرف تحقق حوادث آخر الزمان و ظهور امام عصر سلام الله علیه نشئه دنیا نیست بلکه وقایع ظهور در عالمی که برزخ طبیعت و مثال است رخ می دهد و اضافه کردند که مرحوم علامه این نکته را سربسته مطرح کرده و در قول به این رأی هم منحصر هستند و صرفا برخی مشابهت ها با این قول در آراء شیخیه قابل رهگیری است. در پرسش و پاسخی درباب رجعت هم مشابه همین برداشت را به مرحوم علامه انتساب داده اند. عبارت پاسخ چنین است: «علامه طباطبایی(ره) معتقد است که رجعت برزخی میان عالم دنیا و عالم برزخ است و جزو عالم دنیا نیست. یعنی رجعت مرتبط به عالم تجرد مثالی است، نه عالم تدرج و زمان. روز رجعت خود یکى از مراتب روز قیامت است، هر چند که از نظر ظهور به روز قیامت نمى‏‌رسد، چون در روز رجعت، باز شر و فساد تا اندازه‏‌اى امکان دارد، به خلاف روز قیامت که دیگر اثرى از شر و فساد نمى‏‌ماند. (ترجمه المیزان جلد دوم صفحه 159)» - ایشان در ادامه افزوده اند که با این تبیین، ادامه حیات حضرت سلام الله علیه در حال حاضر در آن نشئه قابل تبیین است. آیا آنچه از آیت الله جوادی آملی بعضا می شنویم که به هنگام ظهور، دنیا بر لبه قیامت کبری است می تواند مؤید همین مدعا باشد؟ بنده از قدیم چنین تعبیری را از ایشان به اشارت و اجمال شنیده بودم اما نمی دانم آیا موضعی هست که بتوان تفصیل این معنا را هم یافت یا خیر؟ لطفا درباره این تبیین از احوال آخر الزمان و انتساب آن به مرحوم علامه طباطبائی راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «بصیرت و انتظار فرج» شده است مبنی بر همین موضوع. به عنوان مثال در روايت داريم؛ زمين زير پاي ياران حضرت مهدي«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» مي‌پيچد و حاکميت بُعد در آن شرايط ضعيف مي‌شود. حضرت صادق«علیه‌السلام» در توصيف آن شرايط مي‌فرمايند: «جَبْرَئِيلُ عَنْ يَدِهِ الْيُمْنَى يُنَادِي الْبَيْعَةَ لِلَّهِ فَتَصِيرُ إِلَيْهِ شِيعَتُهُ مِنْ أَطْرَافِ الْأَرْضِ تُطْوَى لَهُمْ طَيّاً حَتَّى يُبَايِعُوهُ فَيَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا»[1] جبرئيل در سمت راست او فرياد مي‌زند: «بيعت براى خدا! پس شيعيانِ آن حضرت از اطراف زمين به سويش رهسپار شوند، و زمين زير پايشان به سرعت پيچيده‏ شود تا خدمتش رفته با او بيعت كنند و خدا به وسيله او زمين را از عدل و داد پر كند چنانچه از جور و ستم پر شده باشد.» در شرايطي که فعلاً ما قرار داريم، يک کيلومتر، يک کيلومتر است. حال اگر از اين‌که هست کوتاه‌تر شود به اين معني است که از حالت بُعد امروزي‌اش در مي‌آيد. در حال حاضر که در بُعد گرفتاريد وقتي اين‌جا هستيد، آن‌جا نيستيد. حالت بقاء؛ ضدِ اين شرايط است، يعني هم اين‌جاييد و هم آن‌جا. وقتي در حال حاضر روي زمين راه مي‌رويد اين‌جا که هستيد آن‌جا نيستيد، در حالي‌که مَنِ شما در تن شما اين طور نيست، «من» در عين اين‌که در يک عضو حاضر است در عضو ديگر نيز حاضر است. نظام بقية‌اللّهي به حالتي که «مَن» در بدن دارد نزديک مي‌شود. شرايطي است که نه‌تنها بُعد مکاني و زماني تا حدّي جمع مي‌شود، بلکه تمام تاريخ جمع مي‌شود. اين بحث را در کتاب «معني عالم بقيةاللّهي» دنبال بفرماييد. موفق باشید

 


[1] - ارشاد شيخ مفيد، ص 379.

13490
متن پرسش
سلام استاد: 1. در مباحث شما به این نکته پی بردیم که اهل بیت (ع) به صورت بالفعل همه ی اسما الهی را دارا هستند. اگر مثل همه انسان های دیگر اسماء الهی را بصورت بالقوه داشتند، عصمت آنها زیر سوال می رفت. برای همین به محض تولد، همه ی مقامات را بصورت بالفعل داشتند. سوال من این است که با اینکه پیامبر (ص) بصورت بالفعل دارای مقامات و اسماء الهی بود چرا بعد از 40 سال عبادت معراج برایشان پیش آمد؟ این قسمت از مباحث صوتی کربلا از شماست جدا کردم: «در روایت داریم که پیامبر (ص) فرمود: «أول ما خلق الله نوری» اولین چیزی که خدا خلق کرد، نور محمدی بود. پس این محمد (ص) به عنوان فرزند عبدالله کیه؟ این محمد فرزند عبدلله اینقدر روحش را وسعت داده که به مقام تجلی اون حقیقت محمدی رسیده است. وقتی پیامبر بعد از 40 روز خلوت نشینی و اعتکاف، به معراج رفتند، اونجا سُلب پیامبر (ص) را شایسته دیدند که حقیقت فاطمه (س) که «منصوره» نام داشت را در سُلب پیامبر بگذارند. حضرت فاطمه زهرا (س) ظهور آن حقیقت است.» استاد سوال من این است که اگر پیامبر (ص) بصورت بالفعل، روحشان وسعت داشته است پس چرا در این فایل صوتی گفتید که پیامبر روحش را آنقدر وسعت داد که مظهر آن حقیقت شد؟ آیا این امکان هست که بگوییم چون خداوند علم داشت به اینکه پیامبر روزی با عبادت و بندگی به این مقام می رسد، آن مقام را از قبل به ایشان داده بود؟ در این صورت بالفعل بودن اسماء الهی در ایشان چه می شود؟ 2. در جزوه «نگرشی به کربلا با چشم عقل و عاطفه» در صفحه 27 در مورد سوال حضرت سجاد (ع) در مورد نشسته نماز شب خواندن از حضرت زینب (س)، تاریخ چیزی در مورد جواب حضرت زینب (س) ثبت نکرده است. ولی در جزوه «کربلا سریان عشق الهی» در صفحه 23 آورده اید که حضرت زینب (س) پاسخ می دهد که چون سه شب است بسیار گرسنه بوده و ضعف و سستی مرا فرا گرفته است. می شود در این مورد توضیحی بدهید؟ 3. به غیر از کتاب «فروغ شهادت» از مرحوم سعادت پرور و «جلوه های عرفانی در نهضت عاشورا» از محمد امین ارزگانی، کتاب دیگری سراغ دارید که از لحاظ عرفانی به کربلا پرداخته باشد؟ ممنون یاعلی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرض شده است که ما انسان‌ها دارای دو بُعد جسم و نفس ناطقه هستیم که تلاش می‌کنیم در این دنیا با به‌کاربردن جسم خود نفس ناطقه‌ی خود را به فعلیت لازم برسانیم. ولی پیامبر و امامان«علیهم‌السلام» دارای سه بُعد جسم و نفس ناطقه و نور عظمت هستند. در بُعد جسمانی مثل ما غذا می‌خورند و می‌خوابند و بیدار می‌شوند و در بعد نفس ناطقه، عبادت می‌کنند و اشک و ناله دارند تا خود را همچنان با حقیقت نوری‌شان متحد نگه دارند. و در این رابطه هست که حضرت که باید با جسم خود با همسرشان همبستر شوند و از طریق نفس ناطقه‌شان امورات تولد فرزند را شکل دهند، در خلوت‌نشینیِ خاصی قرار می‌گیرند تا با اتحاد کامل با نور عظمت، تولد زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» محقق شود 2- علت نشسته نمازخواندن حضرت زینب«سلام‌اللّه‌علیها» در پشت دروازه‌ی شام، همان‌طور که خودتان متوجه‌اید، صراحتاً معلوم نیست. باید به ظواهر موضوع حکم کرد. حتی بعضی گفته‌اند بار سنگین رساندن پیام کربلا برای حضرت آن‌چنان سنگین بود 3- کتاب «گنجینة الأسرار» عمان سامانی نکات عرفانی ظریفی در مورد کربلا دارد. کتاب «عنصر شجاعت» آیت اللّه کمره‌ای نیز به ظرایف خوبی اشاره کرده است. موفق باشید

13484
متن پرسش
با عرض سلام: در ادامه سوال 13472 آیا اگر انسانهای دوره رجعت و آخر الزمان به قدری در همین دنیا ساحت عوض کنند و برزخی شوند {مثل علامه طباطبایی} باز هم برزخ به همان معنای آدمهای معمولی را خواهند داشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن در رابطه با نفخه‌ی اول که همه‌ی انسان‌ها به برزخ می‌روند، می‌فرماید: «وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ» (87/نمل) روزی که در صور دمیده می‌شود و همه‌ی اهل آسمان‌ها و زمین در فزع و مدهوشی قرار می‌گیرند مگر آن‌هایی که خدا بخواهد. و در روایت داریم امامان فرمودند آن‌هایی که فزع ندارند، ماییم. لذا به عرض می‌رسانم غیر از معصوم، همه حتی مؤمنین وارسته نیز برزخ دارند. زیرا در رابطه با زندگی دنیایی و تعامل با این بدن، به این درجات رسیده‌اند و باید مرحله‌ای باشد که نسبت‌شان با این بدن از بین برود و قیامتی شوند. ولی معصوم چون از اول در عصمت‌اند و در دنیا مأمورند آن عصمت را حفظ کنند، نسبت‌شان با بدن مثل نسبت ما نیست که نیاز به برزخ داشته باشند. موفق باشید

نمایش چاپی