بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نبی، امام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
40307
متن پرسش

سلام درود و نور و رحمت الهی: استاد جان حتما کتاب عصر ظهور شیخ علی کورانی رو مطالعه فرمودید، من هر چند سال یکبار این کتاب رو میخونم ولی هیچی ازش نمی‌فهمم، چرا؟ خیلی ابهام گونه و رمزالود نوشته شده و هیچ کدوم از روایاتش و حوادثش قابل فهم وتطببق نیست. آیا دلیل خاصی داره و شیخ علی کورانی عمدا اینطوری تألیف کرده یا من نمی‌فهمم؟ سوال دومم درباره عبارت پایانی دعای عهد هست که می‌فرمایند حضرت محمد صلوات الله علیه و اله با رؤیت حضرت حجت ارواحنا له الفدا مسرور میشن، می‌خواستم بدونم این چه مدل رؤیتی هست؟ یقینا منظور مکاشفه و عالم رؤیا و شهود و عقل نیست، یک مدل دیداری هست که برای عوام قابل ادراک و شدنی هست که با توجه به سخن معصوم علیه السلام، مردم این مدل رؤیت رو از خدا طلب می‌کنند, و متوجه شادی پیامبر میشن.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:۱-همان‌طور که آقای دکتر مصطفی صادقی در کتاب «تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور» می‌فرمایند عموماً روایات مربوط به حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» حالت تأویلی دارند و نباید در محدودۀ ظاهری آن روایات متوقف شد. ۲. نمی‌دانم منظور کدام فراز از آن دعا می‌باشد؟ موفق باشید

40304
متن پرسش

سلام استاد عزیزم: خیلی ممنون بابت راهنمایی قبلیتون و اینکه وقت میذارید تراوشات شاگرد دیوونه‌تون رو بخونید. قدردانشم و حتما دونه دونه پیگیری می‌کنم به مرور. به اصرار خانواده و خصوصا مادرم که از رفتارهای مذهبی بنده به شدت ناراضی و بسیار نگران‌ان و معتقدن ۱۰۰ درصد من مریض شدم و آخوندها توی انگلستان مغزم رو شستشو دادن، بلاخره رفتم پیش دکتر روانپزشک. همینکه روسریم رو دید شروع کرد به سوالات مذهبی، نماز شب میخونی یا نه و... من درمورد همه ی رفتارهای مذهبیم و اینکه حقیقتا چقدر به دین علاقه دارم و چقدر خودم رو درگیرش کردم صحبت نکردم اصلا. با پرسیدن فقط چندتا سوال کوچولو توی پرونده‌م نوشته hyperreligiosity !!! (لابد پیش خودش فکر کرده حزب اللهیِ اُمل انگلیسی بلد نیست!) یعنی اختلال روانی مذهبی گرایی افراطی!!! این درحالیه که من به هیچ عنوان درگیر وسواس برای احکام یا قبولی عباداتم یا نجس و پاکی و.... نیستم فقط مذهب رو بر تمام جنبه های زندگیم ترجیح میدم چون چیز دیگه ای برام نه تنها معنی نداره، بلکه وجود نداره. قرص هاش رو هم انداختم توی سطل، معلومه کسی که فکر میکنه میتونه اینجوری کسی رو خر کنه خودش خیلی خره. بذار هرچی میخواد بشه، بشه. بذار اسلام هرکاری میخواد باهام بکنه، بکنه. بلاخره این سکه اینقدر چرخ میخوره تا به یه طرفی بیفته!!! بذار بین کفر مطلق و ایمان مطلق بند بازی کنیم تا بلاخره یه جایی سقوط کنیم. راستی استاد بلافاصله بعد اربعین، قراره برم کربلا برای اولین بار. دقیقا میشه تولد ۲۰ سالگیم. خاک دو عالم بر سرم که ۲۰ سااااال آزگار از عمر گرانمایه‌م گذشت و هنوز درگیر حیوانیت و دغدغه های حقیرانه هستم. چه کنیم که خیلی دیر هدایت شدیم، وقتی تمام حرمت ها شکسته شده بود و پرده های عصمت پاره شده بودن، وقتی گوهر انسانیم زیر خروارها خاک دفن شده بود، وقتی که تمام آنچه بهم متعلق بود رو از دست داده بودم. استاد، خدا به روم نیورد، شما هم به روم نیارین که فقط وقتی اومدم سراغ خدا که هیچی برام نمونده بود، وقتی که به بن بست رسیده بودم، وقتی هیچ لذتی برام نمونده بود که خودم رو باهاش گول بزنم، وقتی که جایگزینی نداشتم‌‌‌. خدا اولویت آخرم بود. تو آمدی اما کمی دیر. از ته یک کوچه ی دراز. گفتم برو! اما نشستی و به در کوبیدی و گریه کردی، آنقدر که گونه های منم خیس شد. آمدی و با آمدنت همه چیز را در دایره ی هستی آتش زدی. حالا همه چیز سوخته بود و خاکستر شده بود و با آمدنت طوفانی شدید درگرفت، پس خاکسترشان را هم بردی و این لازمه ی لمس کردن تو بود، از دست دادن همه چیز. گفتم اینجا پر است، جا برای تو نیست! اما آمدی و دل من که پر بود از فیزیک و شیمی و فلسفه و عکاسی و خوشگذرانی و دوست و رفیق و پول و احترام و خودخواهی و شهوت و حیوانیت و خواستن و خواستن و خواستن، خالی شد و فقط یک چیز ماند که همه چیز است و تو در دل هبوط کردی. استاد. تا اون زمان وقتم رو برای مطالعه روی چه مباحثی بذارم؟ همون معرفت نفس رو ادامه بدم، یا مطالعه درمورد عاشورا که هیچ چیزی ازش نمیدونم؟! چه اعمال مذهبی انجام بدم؟ (طبق معمول خودم سرخود چند مدل چله برداشتم. اصولا مشکلی وجود نداره اما به شدت به زیارت عاشورا حساسم و الانم که برای اربعین چله‌شو برداشتم، یه جوری ام، جوری که خوب نیست ....) خیلی خجالت می‌کشم با وضعیت الانم وارد ۲۰ سالگی شم و با این وضعیت فعلی برم دیدار امام حسین‌ (ع). یه راهی بگید که یکم، فقط یکم آدم شیم، یکم لایق شیم، یکم از شرمندگیمون کم شه. انگار خدا با تمام قدرت پشت در ضربه بزنه، اونقدر بلند که نتونی حتی نادیده‌ش بگیری و بخوابی، اونقدر محکم حتی تا مرز شکسته شدن در، اما وقتی در رو باز می‌کنی هیچ کس نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخن را نباید ساده بگیرید که می‌فرمایید: «خدا، اولویت آخر بود». حقیقتاً در هر حال باید چنین باشد به همان معنایی که خود حضرت محبوب می‌فرماید: «فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ»(جاثیه/6) بنگر چگونه او با ما به گفتگو نشسته است که مگر چیزی زنده‌تر و تازه‌تر از حضرت «الله» و آیاتی که اشاره به او دارند؛ هست که دل به آن‌ها سپرد و ایمان خود را به میان آورد؟ و با توجه به این امر نباید از معارف عمیق توحیدی که انعکاسِ عقل و قلب است، در میدان عبادات غفلت کرد. و از این جهت آری! مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» عبادات ما را عمیق‌تر می‌نماید و البته نباید به خود سخت‌‌گیری کرد که اطرافیان گمان کنند لازمۀ دینداری خارج‌شدن از زندگی و گوشۀ خلوت‌گزیدن است! هرچند هم نباید همرنگِ اهل دنیا شد. و این یعنی در صراطی گام‌نهادن که هر دو طرف آن سقوط در آتش است، چه در طرف افراط و چه در طرف تفریط. نظر به حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» بخصوص با روحِ اربعینی یعنی نظر به آینده‌ای که انسان از سیطرۀ یزیدیان عبور می‌کند و در این رابطه خوب است به مباحث «کربلا و عبور از دوگانگی بین زندگی و مقاومت»
https://lobolmizan.ir/sound/1670 نظری بیندازید. موفق باشید    
 

40294
متن پرسش

ایران عاشورایی... تو سربلند و پیروز در کل عالمینی... تا وقتی با تو باشد این غیرت حسینی. سلام علیکم استاد عزیز: عزاداری هاتون قبول باشه ان‌شاءالله. شب عاشورا در حسینیه امام خمینی، آقا با تمجید از مداحی #ای_ایران از آقای کریمی درخواست می‌کنند این مداحی را در مهمترین شب عزاداری شیعان بخوانند و حاج محود که قرار بود امسال در کربلا مراسم بگیرد، به درخواست مردم در تهران ماند و اشعار و نوحه هایش را با نام ایران در آمیخت و از رهبری مهر تایید و قبولی گرفتن. اما خیلی از هیئتی هایمان این کار را نقد کرده و آن را دور از شان مجلس امام حسین می‌دانند و می‌گویند هیئت برای امام حسین است ولاغیر!!! واقعا چه سرّی در این مداحی است که آقا از آن احساس رضایت می‌کنند؟ و این چه ایرانی است که رهبرمان در عزای جدشان، نامش را می‌برند؟ و هیئت ها و مداحان ما چگونه باید ایران و عاشورا را در کنار هم ببینند؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در گفتگو با متن سؤال شمارۀ 40293 عرض شد ایران، دیگر یک سرزمین نیست، حضوری است در تاریخ، حضور در تاریخی که به نور حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» اراده شده است با همۀ یزیدیان در هر قالب و ظاهری به هر قیمت مقابله شود. ایران، سرزمینِ عبور از دوگانگیِ زندگی و مقاومت است که غرب‌زدگان بر ما تحمیل کردند. آیا می‌توان در این زمانه بدون این ایران به سوی اباعبدالله «علیه‌السلام» و کربلا نظر کرد؟ و باز با آن حضرت مأنوس بود؟ و از این جهت آری! ایران، ایرانِ امروز یعنی کربلا. موفق باشید

40293
متن پرسش

سلام استاد عزیز: در ارتباط با سوال ۴۰۲۸۹ و پاسخی که ارسال فرمودید چند خطی به قلم بنده نیز رسید در نسبت سرود ای ایران و روضه اباعبدالله که خدمت شما عرض می‌کنم: جای ای ایران، درست وسط روضه! جمعی که معنی ملت را نمی‌دانند از شدت تهی‌بودن دست و فکر، پناه‌برده‌اند به دوگانه ملت _ امت در توهم اینکه ملت همان nation است که با زاد و ولد و قومیت معنا می‌شود. اما ملة واژه‌ای قرآنی‌ست دقیقا به معنای دین! نه کاری به زاد و ولد دارد نه به خاک آریایی بودن و عرب و اروپایی نمی‌شناسد پدر اهل تسلیم ابراهیم است و ما همه بر ملت پدر خود ابراهیم هستیم همان‌طور که پدر ملت اسلام محمد (ص) و علی (ع) اند. امروز که نه، قرنهاست ایران قلب تپنده اسلام است از همان روز که مراکز علمی ایران قلب اسلام بود و بزرگترین دانشمندان مسلمان از علوم عربی تا شیمی و طب و ریاضی، ایرانی بودند. از انقلاب روح الله (ره) تا این روزها، ایران زبان گویا محمد (ص) و تیغ برًان علی (ع) هم هست. اندیشه سکولار که همه چیز را از معنا تهی و دین را تبعیدی گوشه کلیسا و خانقاه می‌خواهد، ملت را به معنای عقیم و تهیِ nation تقلیل می‌دهد. ولی اسلام امروز یک پایگاه حقیقی و اصیل دارد که همان جمهوری اسلامی ایران است. همانطور که در روضه‌ها، روضه علمدار حسین (ع) را می‌خوانیم و هیچ دوگانگی بین عباس‌ابن علی (ع) و حسین‌ابن علی (ع) نمی‌یابیم، هیچ دوگانگی بین اسلام و علمدار اسلام که ایران ِ اسلامی است وجود ندارد. امر ولی امر میلیاردها مسلمان و چشم و چراغ جمع فراوان‌تری از آزادگان جهان اشاره‌ای است به این وحدت؛ به این یگانگی میان ایرانِ جمهوری اسلامی و اسلام ِ ناب محمدی. سرود ای ایران همان سرود علمدار است @porsa_andishe

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. آری! سرود ای ایران، همان سرود علمدار است که در آینۀ هرکدام یعنی در آینۀ علمدار، حضرت مولاسیدالشهداء «علیه‌السلام» مدّ نظر می‌آیند و در آینۀ آن حضرت، روحی به ظهور می‌آید که آن طلوعِ حضرت ابالفضل «علیه‌السلام» است و با نظر به آینه‌ها است که ایران دیگر یک سرزمین عادی نیست، همان‌طور که کربلا یک سرزمین عادی نمی‌باشد. چه اندازه تنگ‌نظرند آن‌هایی که نمی‌توانند در سرزمین ایران، روحانیت حاج قاسم سلیمانی‌ها را بنگرند و ایران را مأوای اُنس با حقیقت در این زمان بیابند و خود را با نظر به ایران در هر جایی که هستند به عالی‌ترین شکل ادامه دهند و حضوری را در نظر به ایران احساس کنند که حضور در سرزمین تشیع است و آن، حاضرشدن در تاریخ کربلا می‌باشد و آن حاضرشدن در آیندۀ بشر است به وسعت انسانِ آخرالزمانی. و این یعنی ایرانِ فردا و فرداها در نسبت با هر سرزمینی که این انسان خود را در آن احساس کند. موفق باشید                      

40290
متن پرسش

سلام استاد: من خیلی به اصحاب سیدالشهدا فکر می‌کنم. احساس می‌کنم هرکدام نمادی و وجهه ای از انسانیت هستند. انسانیت نه به معنای تفکر رایج غربی روشنفکری و انسانیتی که ذیل ولایت تعریف میشه. هرکدام این پیغام رو میدن که اگر به ولایت و امام متصل شیم سعادت رو به دست اوردیم. مثلا جناب حر نماد این است که اگر گناه کردیم اما رحمت خدا هنوز هست و اتصال به امام باب ورود به رحمت است. جناب جون غلام سیدالشهدا نماد اینکه اگر جایگاه و اسم و رسمی نداریم مهم نیست به امام متصل شیم بزرگمان می‌کند. می‌شود باقی اصحاب رو هم از این منظر دید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! و صد آری! چه بصیرت و هوشیاری در اصحاب حضرت سیدالشهدا «علیه‌السلام» بود که فهمیدند دارد تاریخی و میدانی گشوده می‌شود به وسعت جوابگویی به ظرفیت نهاییِ همۀ انسان‌ها و آنان با هوشیاریِ تمام خود را در آن میدان حاضر کردند که میدان حضور در نهایت نهایت‌ها است و این مائیم که باید با تعمق در سیرۀ اصحاب امام «علیه‌السلام» به ظرائف کربلا بیندیشیم و خود را در آن وسعت حاضر کنیم که آن، کربلای فردایِ فرداها است. موفق باشید         

40284
متن پرسش

بسمه تعالی. سلام علیکم: ای ایران؛ نوحه عاشورای حسینی در ایران چه رازیست که حضرت روح الله فرمود: ایران موجودیست الهی که بر بال فرشتگان نشسته است؟ و این ایران چه عهدی با حسین علیه السلام دارد که اینگونه در تاب و تب مقاومت و هجوم همه جانبه و عزت نمائی رخ می نمایاند؟ و این ایران چه عهدی با جان ها بسته است که خامنه ای عزیز در شب عاشورا با یاد «ای ایران» عزای حسین علیه السلام را زنده می‌دارد؟ و جان خود را می طرواد؟ امروز همه ی اسلام در حرم جمهوری ایران است. و ایران، حسین است، حیدر است، و تمام شریعت محمدی صلی الله علیه و آله است و در نهایت، زمینه ساز حضور حضرت حجت عجل الله تعالی است. امروز شیدای غدیر یعنی ایران. عزای حسین یعنی ایران؛ و مدیحه ی ایران مدیحه ی حسین است. و چه زیبا رهبر معظم انقلاب مجلس عاشورائی را با نام ایران نور بخشید و سینه‌ زنان نوای «ایران» را در چشم جهانیان عَلَم کرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در پاسخ به سؤال شمارۀ 40272 عرض شد حقیقتاً این ایران همان امّ القرای جهان اسلام شده است و در این رابطه خوب است به «نقش ایران شیعی در آیندۀ جهان» اندیشید از آن جهت که رخداد تجاوز رژیم صهیونی و آمریکا به ما، پنجره‌ای شد برای آن‌که ما شیعیان، به‌خصوص ما ایرانیان، جهان مدرن را درست بفهمیم، جهانی که تا دیروز با نوعی شیفتگی به آن می‌نگریستیم. در حالی‌که امروز متوجه شده‌ایم جهان در وضعیت جدیدِ خود متوجۀ جایگاه تاریخی ایرانِ مرتبط با نهضت اباعبدالله «علیه‌السلام» شده است تا آن‌جایی که همه می‌دانند آیندۀ جهان به نقش ایران در بستر انقلاب اسلامی پیوند خورده است و در این راستا و با توجه به این حضور که سیرۀ حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» مدّ نظر است، مردم ما در میدان مقابله با استکبار حاضر شده‌اند که نوعی آمادگی است برای حضور در جهانی غیر از نظم جهانی موجود. امری که رهبر معظم انقلاب متذکر آن می باشند و می‌فرمایند: «دشمن در دشمنی و نقشه‌کشی خود جدّی است، ما هم در مقابله با دشمن به شدت جدّی هستیم.» موفق باشید    

40282
متن پرسش

بسمه تعالی. سلام‌علیکم: ضمن عرض تسلیت ایمان و درخواست دعا. جهان آخرالزمانی، جهانی ماوراء ظاهر با نظر به حرکت جوهری ملّای صدرا (ره) و نگاه به تاریخ و حضور زیر بیرق «نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی»؛ آیا می‌شود نیافت که جمهوری اسلامی تمام اسلام است و تمام وظایف مورد نیاز آن همچون صوم و صلاة اظهار عبودیت در محظر کبریایی حق تعالی است؟ تاریخی که با حضرت آدم علیه السلام شروع می‌شود و با شریعتی که بدست وی گشوده می گردد، نشان می دهد که تنها با چند فعل محدود می‌توان در روح ایمانی حاضر گشت و نیز به فراخور محدود بودن افعال، روح ایمانی محدودی_در نسبت با ایمان آخرالزمانی_ نیز حضور دارد؛ هر چند که انسان های دوران خود را سیراب می‌کند و شریعت محمدی صلی الله علیه و آله با ظرفیتی که به ظهور رساند، دیگر محدود در افعال نگشت و روح ایمانی بسی گشوده را روبروی جان تشنه انسان های دوران خود گذارد. و بعد از آنکه روح الله زمانه (رضوان الله تعالی علیه) ندای تکفیر استکبار را سر برآورد، چه اندازه زیبا خامنه ای عزیز ایمان گشوده شده را بیان می‌کند؛ همْکِ گُفت: دختران ضعيف الحجاب بچه های خودمانند، دختران خودمانند. و هَمْكِ گُفت: آن دانشجویان دین نشناسی که در امریکا در مقابل ظلم می ایستند، طرف درست تاریخ ایستاده اند. ظلمی که هر انسانی به طبیعت انسانی اش گریز از او را می‌جوید و نه امری که دین اعتبار کرده باشد. و اینجاست که چنان تمام موجودات فریاد حق سر می‌دهند که مرز بی ایمانی در ایمان شکسته شده و دیگر دینداری و سلوک منحصر به اعمالی که دین صریحا بدان ها اشاره شده، نمی شود؛ چه اینکه اگر معصوم و یا عالم متعمقی وجود داشت امروز شریعت در تک تک افعال انسانی را نشان می‌داد و چه بسا که انسان های بظاهر فرسنگ ها دور افتاده از ظواهر دینی را مؤمن می‌خواند! و آن عالم متعمق و آن معصوم زمانه همان خامنه ای عزیز است که دین را در تمام شئون اجتماعی بیان می‌دارد؛ چه اینکه کارگر و معلم و قاضی و... را مورد خطاب فعل قدسی می‌گرداند. و این یعنی ایمان دیگر در شکل ظاهر نمی‌گنجد. و این یعنی نظر به انسانیت انسان ها. و این یعنی رفتن به سمت حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف؛ در راستای یک رنگ شدن انسان ها، رنگی بدور از ذره ای ظلمت. و اینست وظیفه ی ما: اخلاق در راستای انسانیت و نه ظاهر...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نظر به انسانیت انسان‌ها، زمینۀ به میان‌آمدنِ حقیقت ایمان را فراهم می‌کند و در دل این ایمان، آری! شریعت نیز به میان می‌آید و در این رابطه عرایضی در شرح شمارۀ ۲ جلسۀ «کربلا و نظر به نهایی‌ترین حضور» https://eitaa.com/matalebevijeh/19788 شده که خوب است سری به آن بحث بزنید. موفق باشید

40279
متن پرسش

با سلام و احترام خدمت استاد طاهرزاده: من هم اکنون در حال مطالعه کتاب ۲۰۰ نکته درباره انسان هستم. الحق که کتاب روشن و پر معنایی است. سپاسگزارم. از خواندن این کتاب خیلی مسائل داره برام قابل درک میشه. مثلا شهادت فرماندهان جبهه اسلام شامل حزب‌الله لبنان، یمن، عراق، فرماندهان کشور عزیزمان و همچنین شهادت سید حسن نصرالله و شهید حاج قاسم سلیمانی این مسئله برایم قابل درک و هضم نبود و این را نوعی شکست در دلم احساس می‌کردم. اما اکنون همه چی کاملا برعکس شد. اینگونه برایم درک شد، بیان کنم که امیدی برای همه باشد: در واقع خداوند بر اساس سنت خود و اراده خودش تمام کارها رو جلو میبره نه بر اساس اون چیزی که ما فکر می‌کنیم اون هم با ذهن تحلیلی و محدود خودمان. در اصل خداوند اراده اش را بر اساس مقتضیات زمان حال پیش می‌برد. مثلا با شهادت سردار شهید سلیمانی علی الظاهر ما فرمانده بی نظیری را از دست دادیم که دیگر جایگزینی ندارد. البته که جایگزینی ندارد، چون قرار در کار خدا چیزی به مفهوم تکرار وجود ندارد. قرار بر این است که در وجوه بی تکرار تجلی کند. شهید سلیمانی آنگونه بود که می‌بایست می‌بود و همین‌گونه هم بود و ماموریت و مسئولیتش همین بود که به نحو احسنت و کامل به پایان رساند و این تجلی مخصوص فرد ایشان بود و بس. حال قرار است ادامه این روند در انسانی دیگر اما در مرحله برتر و با توجه به مقتضیات زمان حال همان دوره تجلی کند نه تکرار که عبث و بیهوده است، چون تکرار یعنی دوباره از صفر شروع کردن. بلکه ادامه رشد سردار سلیمانی در دیگری. در واقع ماموریت حاج قاسم تکمیل شد در زمان حال خودش مطابق با شرایط زمان خودش و حالا مرحله بعد از تکمیل مرحله قبلی شروع شده که در سردار قاآنی ظهور می‌کند اون هم مطابق با شرایط و زمان حال نه گذشته. پس نباید با چشم قیاس نگاه کنیم به این مسئله بلکه باید با چشم اکنون و حضور و توحیدی نگاه کنیم تا این مسائل برایمان درک و هضم شود. شنیدم که با شهادت فرماندهان حزب‌الله لبنان و شهید نصرالله، اکنون جوانانی این حزب را بدست گرفته اند که بسیار سخت و انتقام جو هستند نسبت به دشمن و این یعنی خداوند با تجلی جدیدش دیگر فرصت توبه از دشمن را تمام شده اعلام کرده و وقت انتقام رسیده. این به وضوح در همه جبهه مقاومت قابل مشاهده است. همچنین که در عملیات وعده صادق ۳ در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه با چشم دیدیم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران از حالت خویشتن داری به حالت سرسختی و انتقام از دشمن تغییر کرد و این با ظهور و تجلی روح جدید در فرماندهان جدید رقم خورد. و این جریان الهی ادامه دارد تا پاکسازی کامل زمین از تاریکی و پلیدی و در نهایت این ظهورات و تجلیات، ظهور نهایی خدا است که در شخص امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف متجلی می‌شود. آیا این همان فرایند تجلی و ظهور در انسانهاست که به صورت سلسله مراتب به ظهور نهایی انسان کامل ختم می‌شود؟ 🌹🌹🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار خوشبخت و خوشوقت هستم از نگاهی که نسبت به جریان‌های پیش‌آمده دارید بخصوص آن‌جایی که می‌فرمایید نباید با چشم قیاس به شرایط پیش‌آمده نظر کرد. بلکه باید با چشمِ اکنون و حضور و توحید نگاه کنیم تا این مسائل برایمان درک و هضم شود.
 در فهم تاریخیِ خود، باید متوجه باشیم این ضرورت تاریخی است که ما را به سوی رخدادی جدید سوق داده است، به سوی تاریخی که در آن تاریخ در نظر به احساس بنیادین خود، جایگاه امثال شهید حججی و شهید حاج قاسم سلیمانی و دیگر سرداران و دانشمندان هسته‌ای فهمیده می‌شود و آن‌ عزیزان در اوج یگانگی با حقیقت دوران، سرمایۀ تاریخی ما برای ادامۀ راه می‌گردند و می‌توان در آینۀ وجود آن‌ها آیندۀ مردم خود را احساس کرد. آینده‌ای که «انسانیتِ» انسان‌ها هرچه بیشتر نسبت به همدیگر درک می‌شود و این یعنی کربلا و اُنس و ارتباطی که پس از شهادت آن حضرت بین مردم پیش آمد. موفق باشید      
 

40277
متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیز و پدر مهربان، استاد طاهرزاده دام الظله و توفیقاته عرض تسلیت بمناسبت ایام عاشورا و عزای امام حسین علیه السلام و شهادت سرداران و مردم عزیز کشورمون. استاد من از وقتی که این جنگ تحمیلی شروع شد هر لحظه منتظر شنیدن صدای پدافند و خبرهای جنگ هستم و شنیدن خبر نفوذیها و خبر سلامتی رهبر عزیزتر از جان مون و کنترل حواس بچه هام که کوچیکند. و از اینکه هر لحظه منتظر فرج و ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و علایم ظهور نیستم و نگران حمله موشکی هستم ناراحتم. دلم میخواد همینقدر که حمله موشکهای رژیم صهیونیستی رو قریب الوقوع می‌بینم و یقین دارم همونقدر یا بیشتر از اون هم ظهور آقا رو یقین داشته باشم و منتظر باشم اما متأسفانه اینطوری نیستم. البته سعی می‌کنم که با گوش کردن به صوتهای شما و استاد پناهیان و سپیدنامه و شجاعی ... قدرت درونی و‌ روحی ام و بینش و تحلیل کردنم رو قوی کنم و مدام به ذکر و دعا و نماز مشغولم و از خدا میخوام که همه مردم به درک توحیدی برسند و نترسند. اما دوست دارم جهت قوت قلبم شما راهنماییم بفرمایید. پیشاپیش ممنونم یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته بیندیشید که بحمدالله خبیث‌ترین جریان به میدان مبارزه با شما آمده است و مسلّم در این میدان امدادهای الهی در میان است. عرایضی به اشاره در این مورد در بحث «کربلا و نظر به نهایی‌ترین حضور»https://eitaa.com/matalebevijeh/19788 شده. امید است که اشاره‌ای باشد به آنچه امثال جنابعالی باید در ادامۀ دینداری مدّ نظر قرار دهید. موفق باشید

40274
متن پرسش

سخن ندارم؛ از آن بدتر بی زبانی‌ام در وجود خود است؛ از آن بدتر بی‌چشمی‌ام در دیدار با خود و احوال خودم می‌باشد؛ زندگی را انسان همینطور با گیجی به حرکت در می‌آورد و می‌رود؛ اما شناخت حال خود و یافتن چیزی که مختص به حال و احوال خود می‌باشد را می‌خواهم؛ از خود گم هستم و راجب خود فراموشی گرفته‌ام؛

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: و این یعنی جوابِ جان ما با باورهای دیروزین کافی نیست. خواهی نخواهی این نسل با چنین احوالاتی روبه رو می‌شود. آیا ما مقصر نیستیم که در دیروزِ این نسل، این نسل را متوجۀ معارفی نکردیم که در امروزِ خود بتواند جواب جان خود را بدهد؟ از خود نپرسیدیم چرا رهبر معظم انقلاب چند سال گذشته فرمودند من نگران تبلیغ هستم؟ آیا آنانی که امروز از کربلا و از امام حسین «علیه‌السلام» سخن میگویند متوجۀ ابعاد متعالی آن نهضت بزرگ هستند که آن ابعاد را با مخاطبان جوان خود در میان گذارند؟ موفق باشید

40273
متن پرسش

در زمانی اینچنین، دچار احوالاتی متناقض و داغون می‌شوم. باز از خود گلایه می‌کنم. باز خودی که هیچ است را نگاه می‌کنم؛ به دل خراباتی خود نگاه می‌کنم؛ به داغون بودن خود نگاه می‌کنم؛ هیچ نمیابم؛ و چه می‌توانم بکنم؟ عجز و ناتوانی و درماندگی و درماندگی و درماندگی تمام وجودم را می‌گیرد؛ کارها هستند می‌آیند و می‌روند، هیئت‌ها می‌آیند و می‌روند و من گویی داغونتر می‌شوم گویی سوخته تر در وجود خود می‌شوم؛ از خود می‌پرسم: آخر چه‌ات شده که دل غریبی‌ات پایان ندارد و نمی‌پذیرد پایانی را و بهانه‌گیر است و گمگشته و درگَشتِه است. نمی‌دانم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یعنی دل، آمادۀ معرفت عمیق‌تری است برای درک کربلایی که به نهایی‌ترین انسان نظر دارد. عرایضی در روز تاسوعا تحت عنوان «کربلا و نظر به نهایی‌ترین حضور» https://eitaa.com/matalebevijeh/19788 انجام شد. امید است که اشاره‌ای باشد به آنچه امثال جنابعالی باید در ادامۀ دینداری مدّ نظر قرار دهید. موفق باشید

40266
متن پرسش

با سلام و احترام استاد عزیز: آیا ولایت پذیری همین نیست که در واقع ما پذیرش امام زمان و زنده را بعنوان الگو یا همان امری که برای آن به زمین آمده ایم در نظر داشته باشیم و از طرفی توجه به اینکه در حال حاضر فقدان آن هستیم ولی با نگاه به آن الگوی زنده و از طرفی تصدیق اکنون فعلی خودمان از اینکه ضعیف هستیم و فعلا آن خصوصیات امام را نداریم بسوی آن شدن حرکت خواهیم کرد؟ یعنی همین که با دیدن ارزش‌های انسانی و صفات الهی در انسان کامل ما فقدان آنها را در خود احساس می‌کنیم و به انسان کامل قبطه می‌خوریم و همین امر باعث حرکت به آن سو می‌شود و شدن اتفاق می افتد. پس آیا می‌شود گفت حس بودن اینگونه انسانی با این صفات الهی همان ولایت پذیریست؟ و این همان پذیرش درونی با شوق به چنین انسانی شدن همان پذیرش کامل ولی است؟ اینکه انسان با دیدن چنین الگویی ناگهان و خودبخود متذکر خودش می‌شود که چقدر فقیر است و ضعیف. و آیا همین جا نیست که انسان تصمیم می‌گیرد فقط با یک تصدیق یا انکار، سرنوشتش را رقم بزند؟ ولی پذیری یا انکار ولی (تصدیق ضعف خود یا انکار ضعف خود) آیا این همان نقطه عطف است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتۀ خوبی است از آن جهت که انسان متوجه می‌شود در میدان انسانیت‌اش نهایتی در میان است و می‌توان در هم‌اکنونِ خود در نسبت با انسان کامل، خود را در دایرۀ انسانیت حاضر کرد و البته در این رابطه متوجۀ نمادهایی تحت عنوان نایب الإمام از آن حضرت در هر زمانی بود. موفق باشید  

40261
متن پرسش

سلام استاد: کتاب راز شادی امام حسین در قتلگاه را می‌خوانم. شما راز شادی را در این می‌دانید که حضرت به برنامه ای که خداوند از طریق پیامبر به سیدالشهدا ابلاغ کردند و آن هم شهادت بود عمل کردند. یعنی راز کربلا یکی در این بود که حضرت و اصحاب می‌دانستند برای چه شهید می‌شوند و یکی نحوه شهادت بود. علت شهادت که جلوگیری از انحرافی بود که از سقیفه شروع شده بود و طبق گفته معاویه فراموش کردن پیامبر بود که با شهادت حضرت بنی امیه به برنامه خود نرسیدند. درست متوجه شدم؟ درباره اینکه حضرت نحوه شهادت را طبق برنامه جلو می‌بردند توضیحی بفرمایید. یعنی چه حکمتی بود که جنگ اینطور پیش رفت که اصحاب یکی یکی ابتدا رفتند و سپس بنی هاشم و بعد سیدالشهدا؟ تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله در رابطه با کتاب «راز شادی....» متوجۀ نکتۀ خوبی شده‌اید. در مورد سؤال‌تان خوب است به کتاب «معنای درک حضور تاریخی اصحاب امام حسین علیه‌السلام » که همراه با صوت آن روی سایت هست؛ رجوع فرمایید. موفق باشید

40259
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: سخنان آیت الله جاودان در مورد اینکه ظهور خیلی نزدیکه و حضرت آقا پرچم انقلاب رو به دست امام زمان میدن به نظر جناب عالی چقد میتونه تایید باشه این سخنان، و آیا پیشگویی زمان ظهور امر درستیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفتۀ آیت الله حسن‌زاده «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»؛ حضرت صاحب الامر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» که حاضرند، ما غائبیم. به نظر می‌آید به نوری که در حضرت نایب الامام رهبر معظم انقلاب به میان آمده است باید نظر کرد. موفق باشید

40253
متن پرسش

سلام: در رابطه به پرسش 40248   با اینکه بنده صلاحیت سخن گفتن ندارم، اما به عنوان کسی که از بدو تولد در انتظار همهٔ انسانیت بودم و هر نوع زخمی را که حتی تصورش را نمی‌کنید - بی‌رحمانه چشیدم (و نتایجش را دنبال کردم و زیباییش مثال زدنی نیست)- به خواهر عزیزم و هر انسان زیبایی که حقش زندگی‌ای بزرگ است می‌نویسم: سلام! شما تنها نیستید. در سال‌های دراز و زهری که مردم در خواب بودند و با شادی و سماجت به روند نابودی خود در نظام ظالم جهانی ادامه می‌دادند، و گفتارها، عمل ها، اندیشه ها، اراده هایشان نه فقط به خود که به دیگران آسیب می‌زد، افرادی بیدار بودند تا راه خود و در نتیجه راه شما عزیزان را باز کنند؛ هرچند همهٔ مردم دنیا با نادانی در مقابل آن‌ها ایستادند و تحریم‌ها آن‌قدر شدید شد که در زندانی غریب محبوس شدند. هرچند در ظلمت شبانه‌روز، شیطان در گوش مردم زمزمه می‌کرد: «برو و حتی با کوچک‌ترین حرکتی زخمی بر آنان بزن تا راهشان بسته بماند.» آنان تمام مظلومیت‌ها، تمام سنگ‌ها و شمشیرهای شیطان بزرگ و تمام تحریم‌ها را تحمل کردند تا جایی که یک به یک شهید و فنا شدند، اما امیدی را دنبال می‌کردند که خداوند به آنان نویدش را داده بود: امید به آزادی، انسانیت، زندگی کامل و یاری خداوند و حضورش در میان بشریت، و به آن رسیدند. آری عزیزان! ما تنها نیستیم و بار داریم. امروز خود خداوند در جلال و جمال کاملِ حقیقتِ «الله» حاضر است بوجود حضور اهل بیت. اگر به من بگویند: «نگو اهل بیت ظهور کرده‌اند»، می‌گویم: «آنچه عیان است، پنهان کردنش ممکن نیست.» زندگی در جهان بی‌نهایت معصومین یعنی زندگی در زندگی حق مطلق. ای فرزندان آدم! جهان به همه‌آنچه از خودمان انتظار داریم، رسیده‌. بنده هرگز صلاحیت سخن گفتن نداشتم، اما از اشتیاق به زندگی و سعود کمال شما و درک دردهای مشترکمان، این را گفتم. در این روزهای زیبا که گام به گام به سوی کمال پیش می‌روید، یاد بزرگانمان را زنده نگه دارید. مثلاً کودکان شهید غزه بزرگانند؛ آنان بر گردن همهٔ ما حق بزرگی دارند آنها خون پاک خدا هستند. در این کلمات که از من هم نیست ققط فکر لازم نیست، دل دادن همه چیز را منور می‌نمایاند. خداوند حافظتان باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته باید فکر کرد که انسانِ آخرالزمانی چگونه می‌تواند در بستر هستی خود که «عین اتصال به خالق هستی‌ است»، اندیشه‌های تازه که مطابق روح نهایی‌ترین انسان است، بیافریند، به جای مشغول‌شدن به باورهای ساده‌ای که جوابگوی نهایی‌ترین طلب انسان این دوران نیست. با توجه به این نکته باید متوجه بود؛ انسانِ آخرالزمانی، انسانی است که از سیطره اندیشه‌های معمولی که امکان تردید در آن‌ها هست، رهایی یافته تا با اصل‌ترین اصل‌ها روبه‌رو شود که آن مواجهه با انسانیت انسان‌های کامل است، انسانیتی که بالاتر از آن ممکن نیست و این یعنی انسانیت اولیای الهی در نمادهایی همچون علی «علیه‌السلام» و سیدالشهداء «علیه‌السلام» و دیگر ائمه «علیهم‌السلام»، و لازمۀ چنان حضوری اولاً: عبور از خیالاتی است که در آن خیالات، توهّماتِ ساختۀ ذهن پنهان است و ثانیاً: حضور در معارفی است که مانع می‌شود تا انسان در گرداب نومیدی و انکار حقایق فرو غلتد. حضوری که این روزها می‌توان در حرکت مقابله با رژیم صهیونی و استکبار آمریکایی آن را تجربه کرد و از آن به بعد با آن حضور و با تاریخی که در این رابطه در مقابل ما گشوده می‌شود می‌توان زندگی خود را معنا بخشید زیرا در این حضور است که به یگانگی بین «زندگی» و «مقاومت» رسیده‌ایم. موفق باشید 

40250
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: من متاسفانه با روضه و هیات و مداحی و.. ارتباط نمی‌گیرم و محرم و صفر برام سخته چون همه جا روضه است و من هم خارج از گود. و هی از روایاتی که در این بابه می‌ترسم (که نکنه شقی و.. باشم) و از اینکه از چنین حضوری محرومم، دنیا برام جهنم میشه. این درسته؟ باید چکار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! هیچ فطرتی نیست که نسبتی با حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» نداشته باشد. می‌ماند که انسان بعضاً با این نوع روایت‌ها که از کربلا می‌کنند، نمی‌تواند با آن حضرت رابطه برقرار کند. پیشنهاد می‌شود سری به بحثی که اخیراً تحت عنوان «کربلا و عبور از دوگانگی بین «زندگی» و «مقاومت»https://eitaa.com/matalebevijeh/19721 شده است، بزنید و چنانچه آمادگی روحی در خودتان احساس نمودید به کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» که روی سایت هست، نظری بیندازید. موفق باشید

40246
متن پرسش

درود استاد: تا ۱۷ سالگی که آدم مذهبی نبودم و سر سوزنی به هیچ یک از محرمات الهی مقید نبودم، استدلالم این بود که خب این آدم هایی‌که این‌همه توی روضه وقت تلف کردن و قرآن و صلوات کیلویی ختم کردن و این‌همه دولا راست شدن، چه برتری نسبت به ماهایی‌که یکبار هم از اینکارها نکردیم، دارن؟! پس اینها صرفا یک سنت فرهنگی و از روی عادته. مدت ها بعد دست روزگار بهم سیلی زد و یه جوری حالم از دنیا و مافیها بهم خورد که «مجبور» شدم «ناچارا» و «بدون اختیار» رو بیارم به مذهب و مطلقا هیچ امید و هیچ خوشی و انگیزه ای جز همین روضه های وقت تلف کن و ختم کردن صلوات به تعداد فلّه ای، نداشته باشم. اتفاقا باز تو مسیر دینداری هم پدرم دراومد، خیلی هم خواستم برگردم، اما نتونستم. یعنی نشد. کلاف کاموا یه جوری توی هم پیچیده بود که راه برگشتی وجود نداشت. کاش دلم از سنگ بود. کاش اصلا دل نداشتم. القصه. ما گیر افتادیم توی اون هزارتوی بی‌نهایت و تمام نشدنی دین و خدا و شریعت و چه میدونم از این کلمه ها که خودتون بهتر بلدین. شروع کردم به جمع کتب و هی این کلمه ها رو ریختم توی این کله ی گنده‌ام. خیلی زود رسیدم به جایی که توی تمام جمع های مذهبی گنده گنده، کلی حرف برای گفتن داشته باشم و بتونم در موردش بنویسم و بتونم حتی بجنگم با استدلال های بی پایه ی ملحدین!! الان به جایی رسیدم که کافر جلوی روم بشینه، میتونم به شبهات جورواجور از مسائل اجتماعی و چرایی لزوم حجاب و ازدواج و محرمات گرفته، تا شناخت خود حقیقی و هدف زندگی زمینی و و و حرف بزنم و حتی اون طرف رو قانع کنم!! اما!!! خودم قانع نمیشم!!! یعنی طرف راضی میشه و حرفی برای گفتن نداره اما منی که رفع شبهه کردم خودم قبولش ندارم!!! تنها و تنها علتش هم وجود بی فایده ی خودمه در جهان هستی. هنوز سر همون پله ی اول هستم و اون شبهه ی بچگی ها، که الان تو که این‌همه دولا راست شدی و نامحرم ندیدی و تسبیح گفتی و خودخوری کردی، خودت چه گلی به سرت زدی که میخوای یکی دیگه رو دعوت کنی به این راه؟! لپ هات گل انداخته یا چهره‌ت نورانی شده یا سر سوزنی از چیزی خبر داری که بقیه ندارن؟! هیچ استاد. هیچ. الان من این‌همه با یاد خدا نشستم و پا شدم و خوابیدم و غذا خوردم و گریه کردم و خندیدم و ‌قدم زدم و کتاب خوندم و نوشتم و نوشتم و نوشتم، چی دارم که اون ملحد ها ندارن؟! البته، خیلی چیزها اضافه تر دارم. مثلا بیماری خودایمنی که داره پدر اعصابم رو در میاره. بگی نگی، یه نَمه دیوونگی و جنون هم دارم. بی حوصلگی و بیزاری از آدم ها هم هست تازه. در کل از خیلی رذایلی رنج می‌برم که اون کافر ها هیچ کدوم رو ندارن و بدون این نماز و روضه ها، خیلی بیشتر از من و خیلی از مذهبی های دیگه متصف به خلق و خوی الهی هستن. چون دختر جوانی هستم که لچک سرش میکنه، بچه ها ازم درمورد حجاب میپرسن و من اونارو میتونم قانع کنم ولی خودم رو نه! الان این لچک چی به من داده که میلیاردها آدمی که زلف پریشان به باد دادن، ندارن؟! خلاصه اوضاع مغزم خرابه استاد. این کلمه ها و حرف ها و خیالات هی بهش حمله میکنن و هستی و نیستی رو زیر سوال میبرن. کاش می‌شد یه کاری کرد این مغزِ خدانشناسِ خیر ندیده، دو ساعتم که شده آروم بگیره. میگم لابد اسکیزوفرنی دارم که میتونم این‌همه بشینم با خدا و امام زمان حرف بزنم! لابد از بیکاری و توهمه. خودتون گفتین مفهوم ذهنی شما از خدا واقعیت نداره، گفتین اون خدایی قابل تردیده که ساخته ی ذهن شماست. پس این عبادات منم خیالات خامه فقط. باید خودم رو مشغول کنم به یه کاری، خودم رو بزک دوزک کنم بشینم پشت میز منشی گری یا کارمند بانک شم و بعد دوباره با حقوقم لوازم آرایش بخرم و اینجوری ترقی کنم. درسته اینجوری هم تهش چیزی به دست نمیارم اما حداقل ادعای چیزی رو نداشتم. یا حداقل حساب کتاب های یه بابایی رو سر و سامون دادم به جای اینکه بیخود جمع کتب کنم. مجبور هم نیستم بخاطر این لچک، بشم نماینده اسلام و مسلمین و مسئول پاسخگویی به شبهات شبانه روزی ملحدین و فساد موجود در سیستم مالی حکومت آخوند ها! بیخیال استاد. من با دینداری بیش از پیش دچار پوچی شدم. اما راه برگشت هم ندارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همۀ حرف سال‌های اخیر بنده قصّۀ همین سخنان جنابعالی است که یا کفرِ نهایی و یا ایمانِ نهایی. و ما مذهبی‌ها اگر نخواهیم به خود دروغ بگوییم به هر حال در مسیر دینداری به این انکارهای بزرگ می‌رسیم و اتفاقاً در اینجا است که معنای ایمان را، آری! معنی ایمان را و نه باورهای انتزاعی را می‌یابیم. ایمانی که حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» در اوج حضور خود در قتلگاه امیدوارند بلکه خداوند از ایشان راضی باشد. عرضه می‌دارند: «صَبْراً عَلَى قَضَائِکَ یَا رَبِّ لَا إِلَهَ سِوَاكَ، یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ، مَا لِی رَبٌّ سِوَاكَ وَ لَا مَعْبُودٌ غَیْرُكَ، صَبْراً عَلَى حُكْمِكَ یَا غِیَاثَ مَنْ لَا غِیَاثَ لَهُ». و این است راز ایمان. در این رابطه عرایضی تحت عنوان «حقیقت ایمان در منظر امامان معصوم «علیهم‌السلام» و عرفا» https://lobolmizan.ir/sound/1476?mark=%D8%A7%D8%B9%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%81  شده است. خوب است بدان رجوع شود ولی ما در آنچه جناب حافظ به میان آورده است، هنوز باید بیندیشیم که می‌فرماید: «چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم». تصور بنده آن است که این حضور، حضوری است که باید به جای آن‌که گمان کنیم در اختیار ما قرار گرفته است، در جستجوی آن باشیم. عرایضی در رابطه با «متعَمّقون» که قصۀ انسان‌های آخرالزمانی است، شده است. خوب است در سرگردانیِ خود به آن سو نظر کنید و از موضوع نیهیلیسم و یا نیست‌انگاری که تقدیر بشر آخرین دوران است، نیز نمی‌توان به راحتی عبور کرد و از فهم آن خود را مصون داشت با توجه به همین امر، عرایض بنده در رابطه با کربلا در این روزها با مدّنظرقراردادنِ این نوع سرگردانی که عین چشیدن ایمان است و باز سرگردانی؛ پیش آمده است. موفق باشید      

40243
متن پرسش

سلام استاد عزیز: برای یاد خدا، آیا در لحظه اکنون و در بودن خود اگر چهره یکی از شهدا یا عارفان الهی و یا حتی افراد زنده مثل رهبر معظم انقلاب را هم تجسم کنیم با توجه به اینکه ما چهره امامان معصوم را ندیده ایم این منجر به دیدار امامان معصوم و حتی پروردگار منجر می‌شود؟ اگر می‌شود پس آیا می‌توان از این عمل بعنوان بزرگترین عبادت نام برد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. بستگی دارد که متوجۀ نهایی‌ترین انسان که ائمه «علیهم‌السلام» می‌باشند؛ باشیم و عزیزانی که می‌فرمایید را آینۀ اشاره به آن نهایت‌ِ نهایت‌های انسانی بدانیم که بحث دقیقی است. در این رابطه عرایضی به طور غیر مستقیم در کتاب «انسان و باز انسان» شده است و هنوز نیز جای اندیشیدن دارد. موفق باشید

40197
متن پرسش

سلام و عرض ادب: در کتاب تحف العقول صفحه ۶۶۹حدیثی از امام صادق (ع) دیدم که می‌فرمود: از زنان بد دوری گزین و از زنان شایسته نیز برحذر باشید و چون شما را به کار نیکویی فرمان دادند مخالفت ورزید تا این که در فرمان به بدی در شما طمع نکنند. این حدیث چه معنایی دارد؟ به طور مثال مگر زهیر به توصیه همسرش به دیدار امام حسین نرفت و سعادتمند شد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید، آری! اتفاقاً جناب زهیر به توصیۀ همسر محترمشان  تا آن‌جاها که گفتنی نیست، صعود کردند. و از این جهت به نظر می‌آید در مورد این احادیث باید موضوع پیروی از شهوات افراطی مدّ نظر باشد وگرنه در علاقه‌مندی به همسر تا آن‌جا در اسلام نظر هست که پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «حُبِّبَ إلَيَّ مِن الدُّنيا النِّساءُ و الطِّيبُ ، و جُعِلَت قُرَّةُ عَيني في الصّلاةِ» . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : از دنيا، زنان و عطر نزد من محبوب هستند، و نور چشم من در نماز قرار داده شده است. موفق باشید

40175
متن پرسش

با سلام و نور و رحمت و تبریک و مبارک باد به مناسبت نزدیک شدن عید الله اکبر، غدیر رحمت، عید ولایت اعظم. استاد بنظر زمانه در حال ظهور دوباره نور امیرالمؤمنین علی جان جانانمان است. گوش جان می‌خواهد تا این بار صدای پیامبر را بشنویم که ندا می دهد بوی علی از جانب یمن می آید و این بار یتیمان علی همان مردان شیر دل، همان مادران استوار و همان کودکان جان بر کف و عاشق که گویی چون آهن های گداخته و مستحکم در بابر ظلم ایستاده، به میدان آمده اند تاریخ دوباره بستر می سازد تا عادلی بر تخت حکومت جهان بنشیند. آری این نسیم الهی، این غدیرها، این ذکر و یاد علی بر منبرها و زبان ها و برزن ها همه بشارت است از رسیدن زمانی که یکی از اولاد علی در راه است او که شبیه ترین مردم به علی است او که خاتم اولیا است. آری چه زمانه ایست و چه جلوه ای و بشارتی الهی ما را به او و آن بزرگوار را بر ما برسان🌹 یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بشر، قرن‌هاست که در پیچ و خم بی‌معناییِ زندگی دست به تلاش‌های گوناگونی زده است اما در مقابل آن‌همه طرح و نقشه‌های گوناگون بی‌جواب و ناکام مانده، و در بلندای تمدن چشم پرکنِ غرب، سر به زیر و خجل و درمانده، در زندگی و عالم افسارگسیخته‌ای که برایش پیش آمده، نمی‌داند چگونه این گسست را مهار کند. بحران هویت و ناکامیِ انسان از وعده‌های فردای تمدن مدرن، بنیان و بنیاد یأس تاریخی بشر امروز است و نظر به غدیر به عنوان ادامه تاریخی که با اسلام طلوع کرد و نظر به شخصیت انسانیِ حضرت مولی‌الموحدین علی «علیه‌السلام» می‌تواند عامل نجات از روزمرّگی عالم مدرن باشد، زیرا «غدیر» یعنی نظر به فضیلت‌های همۀ پیامبران و اتمام و اکمال تاریخِ کمال انسان. آیا راهی جز «غدیر» به همان معنای تاریخی‌اش برای حضور انسان در فردایی روشن در میان می‌ماند؟ و آیا انقلاب اسلامی درست همان دروازۀ ورود به مأوایی نیست که بشر جدید آن را گُم کرده است؟ موفق باشید  

40173
متن پرسش

سلام علیکم: تبریک عرض می‌کنم دهه ولایت رو محضر استاد طاهرزاده. دو سوال دارم اول اینکه در برهان صدیقین وقتی می‌گوییم خداوند عین کمال است تکلیف اسامی المضل و الممیت و امثال آنها چه می‌شود؟ دوم اینکه شما فرمودید خداوند برای ائمه اراده عصمت فرموده و تداوم عصمت به‌عهده خود ائمه است در حالی که در آیه تطهیر فرموده «انما یرید الله...» یرید فعل مضارع و دلالت بر استمرار دارد. ممنونم از لطفتون ایام عزت مستدام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله که نور ولایت مولای‌مان در غدیرِ تاریخ بر شما مستدام باد ۱. آری! «ولله الاسماء الحسنی» و در دل اسم «جلال» است که هر آن کس را شایستگی انس با حضرت حق نباشد، طرد می‌کند. بنابراین به اعتبار اسماء حسنا عرض شده است که او عین کمال است. ۲. در هر صورت، ارادۀ الهی در حفظ عصمت اولیای معصوم مستدام است و این بدان معنا نیست که این عصمت، آنان را از اراده و انتخاب خارج کند. آری! خداوند می‌داند که آنان در اراده‌های خود همچنان نسبت به اوامر الهی پایدار هستند. موفق باشید 

40171
متن پرسش

استاد جان سلام: داشتم فتوحات حضرت ابن عربی سلام الله علیه را می‌خواندم که در جایی در بحث غدیر به نکته ای ناب دست یافتم، و آن تقیه ی این مرد بزرگ و الهی بود، جایی که در جلد ۱۰ با زیرکی و تیزهوشی نکته ی موجب بروز اختلاف را از حدیث غدیر فاکتور می‌گیرد و به زیبایی هرچه تمام تر تشیع خود را با تقیه ای لطیف بروز می دهد، با اینکه عده ای قبلا اشکال کرده بودند که موضوعاتی که بین شیعه و سنی مورد پذیرش است مثل متن حدیث غدیر (کتاب الله و عترتی) نیاز به تقیه ندارد بلکه عدم نقل آن یا کم کردن عباراتش مصداق تحریف است، اما بنده متذکر می‌شوم که این بزرگ مرد الهی و اعظم عارفان بالله با این حرکت زیبا و خیره کننده می‌خواهد تشیع خویش را به مخاطب نشان دهد، از این روست که آن مرد الهی فرمود: محی الدین شیعه ی خالص...، خلوصی که در مدعیان تشیع نیست و نیست و نخواهد بود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. بنا به گفتۀ آیت الله حسینی تهرانی در کتاب «روح مجرد» نظر مرحوم قاضی طباطبایی هم آن بوده که ابن عربی شیعه است و شواهد زیادی بر تأیید این سخن در میان است. موفق باشید

40170
متن پرسش

سلام استاد: مومن نباید از خدا طلب مرگ کند چرا حضرت زهرا عجل وفاتی طلب می‌کردند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید به آن معنایی که افراد به جهت شکست‌های‌شان طلب مرگ می‌کنند، در میان نبوده. بحث در آن بوده چگونه انسانی با آن افق متعالی توحیدی یعنی حضرت زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» می‌توانند در جهانی حاضر باشند با نبودن رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» و با حذف مولای متقیان «علیه‌السلام». موفق باشید

40165
متن پرسش

السلام علیک یا اباعبدالله: سلام و عرض ادب: برای محرم امسال، انس با کدام کتاب ها و جزواتی که تاکنون منتشر کردید را توصیه می کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا به کتاب «معنای حضور تاریخی اصحاب امام حسین «علیه‌السلام» فکر بفرمایید و سپس کتاب «کربلا، مبارزه با پوچی‌ها» هنوز حکایت امروزینِ ما می‌باشد با پوچی‌هایی که جهان امروزینِ بشر را فرا گرفته است و معلوم است که برای عبور از این پوچی‌ها، خداوند راهی را در مقابل ما می‌گشاید که همان شادی اصحاب امام حسین «علیه‌السلام» است در عصر عاشورا که تا مرز زیباترین حضور که همان شهادت است، جلو و جلوتر می‌رویم. امری که در کتاب «راز شادی امام حسین «علیه‌السلام» در قتلگاه» بدان اشاره شده. موفق باشید

40147
متن پرسش

سلام استاد عزیز: در مفاتیح الجنان قسمت خواص تربت کربلا مطلبی راجع به عمر هزارساله مارها و نابینایی آنها و مالیدن نوعی گیاه به چشمانشان برای بازگرداندن بینایی شان دیدم. چطور با این مطالب برخورد کنیم؟ خداوند طول عمر پربرکت بهتان عطا کند. ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان در این مورد اینطور فکر کرد که بالاخره نفس و نفوس با مدد از روح متعالی امام معصوم از طریق تربت آن حضرت نفس آنها را توانایی می‌بخشد  تا بهتر بدنشان را تدبیر  کنند. موفق باشید

نمایش چاپی