بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
651
متن پرسش
سلام بر شما این صحبت شما رو که میگویید دانشگاه ها بی عالم است،را کاملا میپذیرم چون قبلا از اینکه به دانشگاه بروم این را کاملا حس میکردم،و تصمیم داشتم که به دانشگاه نروم و این را هم به خانواده توضیح میدادم ،گمان میکنم خانواده بسیار ناراحت میشدند اما به روی خودشان نمی آوردند, و میگفتند هرچه خودت صلاح میدانی و ماجراهایی پیش آمد که به دلیل طولانی شدن نامه نمیتوانم بگویم ،البته این را هم بگویم که به رشته معماری علاقه بسیار داشتم و این رشته را وارد عالم خودم کرده بودم ولی دانشگاه را میشناختم که به چه وضعیتی گرفتار است ،الان که به دانشگاه رفتم میبینم که دانشگاه بسیار لجام گسیخته است ،نه تنها چیزی به من نمی آموزد بلکه من را وارد بازی هایی میکند که خودشان زورکی اسمش را گذاشته اند علم و خیلی علاقه دارند که این دروس را سریع بگذرانند ،کلا از شور و نشاط خبری نیست در محیط آموزشی ما و تا به حال به غیر از چندین مورد طعم فهمیدن را اصلا نچیشیده ام،تا قبل از رفتن به دانشگاه زندگی ام به زیباترین شکل که اصلا انتظار نداشتم و خودم را لایق آن همه زیبایی نمیدانستم داشت سپری میشد اما به نظرم دانشگاه با نحوه آموزش بی هدفش تنها وقتم را از من میگرفت و هیچ چیزی کف دستم نمیگذاشت.البته در اوایل توانستم این اسب وحشی را مهار کنم اما وقتی به ترم بالاتر رفتم دیدم موضوع خیلی وحشتناک تر از این چیزهاست.به نظر شما ما با ان وضعیت چه کار کنیم ؟ آیا شما این وضعیت را قبول دارید؟ اسلامی بودن دانشگاه ها خلاصه شده در داشتن نماز خانه،اصلا در این دانشگاه به اصطلاح اسلامی ،کاری به اسلام و مخصوصا دیدگاه اسلام د ارتباط با علم ندارند وقتی که من به وضوح میبینم که این دانشگاه با اگثر دانشجویانش هنوز معنای خداوند را نمیفهمند گذاشتن وقت نماز و زیارت نامه خواندن چه فایده ای دارد نمیدانم؟به نظرم اسلامی که در دانشگاه ها تبلیغ میشود اسلام حاشیه ای است که اصلا کاری به عرفان و فلسفه نداشته!! و یا شاید دانشگاه و سیستم آموزشی ما اصلا اسلام را نفهمیده اند که جهت دهی نمیکنند این دروس را؟! اگر میتوانید به مسئولان بگویید که نام اسلام را از دانشگاه ها بردارند چون اگر مسلمانی احیانا از کشور های دیگه برای تحصیل به این دانشگاه ها بیا یند و این وضعیت رو ببیند مایه شرمندگی و ادعای باطل است. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: مسلّم تا ما نگاهمان به عالم و آدم قدسی نشود و بر آن اساس اندیشه نکنیم هیچ قدمی در اسلامی‌کردن دانشگاه‌ها بر نداشته‌ایم و همچنان دانشگاه‌های ما ادامه‌ی غرب خواهند بود و خروجی آن کسانی نیستند که به اهداف مقدس نظام اسلامی وفادار بمانند، ولی راه رسیدن به هدف، فرار از دانشگاه نیست بلکه ابتدا باید عمیقاً نقص‌ها را شناخت و گوشزد کرد و سپس طرح جایگزین ارائه داد که ما هنوز در هر دوی آن‌ها، حتی در قسمت اول ضعف داریم. پس خود را مجهز کنید جهت آن دو امر مهم. عالمان به جای آن‌که تلاش کنند گلیمشان را آب نبرد، سعی می‌کنند بگیرند غریق را. موفق باشید
624
متن پرسش
یا هو با عرض سلام خدمت استادطاهرزاده؛ بنده دانشجوی برق دانشگاه صنعتی اصفهان هستم و خداوند توفیق حضور در جلسات تفسیر حضرتعالی را نصیبمان کرد. همواره دغدغه بیرون افتادن از فضای آرمانی و حضور در جلسات تفسیر و ... را داریم؛ خصوصا پس از فراغت از دانشگاه. حضرت رب العالمین طلبه باسوادی را در شهرمان جلوی راه ما قرار داده که واقعا کار درستند و نیز دغدغه تشکیل جمعی برای امور قرآن عزیز و اهل البیت (ع) را دارند. حالا استاد ازکجا شروع کنیم؟ چه طور دانشجویان شهرمان را گرد هم جمع کنیم؟هر توصیه ای بفرمایید گوش می کنیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: حضور در جلسات معرفت دینی باید برای ما شخصیتی بسازد که همواره در افق شخصیت خود اتصال به عالم معنویت مدّ نظرمان باشد و در راستای حفظ چنین افقی سیره‌ی علمی و عملی حضرت روح‌الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در تمام عمر می‌تواند ما را تغذیه کند که نه‌تنها در راه نمانیم، بلکه راه‌های ناگشوده را بگشاییم. در سیره‌ی عملی باید تا آخر در خط سربازی انقلاب و دشمنی با استکبار بمانیم و در سیره‌ی علمی باید کارمان به درک قلبی کتاب‌هایی مثل چهل حدیث و سرّالصلواة و مصباح‌الهدایه بکشد و کتاب‌هایی مثل حدیث جنود عقل و جهل را هدف متوسط خود بدانیم. در مورد قسمت دوم سؤال؛ بنده همان سیر مطالعاتی که در سایت «لب المیزان» هست را پیشنهاد می‌کنم، ولی شما با شرایط خودتان ببینید کدام‌یک از مباحث نسبت به آن شرایط مناسب تر است. موفق باشید
557
متن پرسش
با عرض سلام. بین وحدت وجودی که آیت الله مکارم اعتقاد به آن را موجب کفر می داند با وحدت وجودی که امثال امام خمینی(ره) به آن اعتقاد دارند چه تفاوتی است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: وحدت وجودی که آیت‌الله مکارم آن را کفر می‌دانند به این معنی است که کسی بگوید همه‌چیز خدا است. وحدت وجودی که امثال حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» معتقداند به این معنی است که جز «وجود» در صحنه نیست و همه‌چیز تجلیات وجود مطلق‌اند و تنها وجود مطلق که جامع همه‌ی کمالات است، خدا است و بقیه‌ی موجودات تجلیات وجود‌اند و چون هیچ‌کدام کمال مطلق نیستند، هیچ‌کدام نه‌تنها خدا نیستند، بلکه عین ربط به خداوندند و هیچ نحوه‌ وجود استقلالی ندارند. موفق باشید
337
متن پرسش
بسط انقلاب اسلامی، چگونه است؟ راهکار این تحول چیست؟ چکار باید کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام در موضوع بسط انقلاب اسلامی مباحث طولانی ضرورت دارد که در حدّ سوال و جواب نمی‌توان بدان پرداخت. ولی بنده سلسله‌ بحث‌هایی را تنظیم کرده‌ام که اولین کتاب آن تحت عنوان « انقلاب اسلامی ،باز گشت به عهد قدسی» نزدیک به چاپ است. إن‌شاءالله جواب شما خواهد بود.
39
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم 1- دکتر سروش در مصاحبه خود گفته بود که علم پیامبر نسبت به دانشهای امروزی مانند ژنتیک و غیره در حد مردم زمان خودش بوده است . در حالیکه ما در قرآن می خوانیم خداوند { حقایق} همه اسماء را به آدم آموخت.و با توجه به اینکه تمام عوالم در اثر همین اسماء بوجود می آید و نمایش همان اسماء است چطور می شود پیامبر به حقیقت اسماء که اساس همه عوالم از جمله عالم ماده است علم داشته باشد و به ظهور آنها جاهل باشد و با توجه به اینکه حضرت علی – علیه السلام – می فرماید و باسمائک التی ملئت ارکان کل شیء یعنی همانطور که در فلسفه می گوییم اصالت با وجود است و ماهیت اعتباری در اینجا هم آقا می فرماید حقیقت اشیاء همان اسماء است یعنی کسی که به اسماء و حقیقتشان علم داشته باشد به همه اشیاء علم دارد و اگر این استدلال درست باشد انسان تعجب می کند از عرفان دانی سروش که چطور نسبت به این نکات اولیه غافل و جاهل است و ظاهرا عرفان فهمی او مانند قرآن فهمی ابوحنیفه است که امام صادق – علیه السلام – به او فرمود نعمان تو از قرآن هیچ نمی فهمی و شاید اگر امروز مرحوم مولوی زنده شود به سروش بگوید تو هیچ از مثنوی معنوی نمی فهمی فقط عرض خود می بری و زحمت ما می داری . در مجموع لطفی بفرمایید و درباره علم پیامبر و ائمه – علیهم السلام – نسبت به جزئیات عالم ماده توضیحاتی ارائه نمایید. 2- همانطور که جنابعالی مستحضرید هرچند یکبار در رسانه ها مسأله ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر مورد بحث و غوغا قرار می گیرد در این مورد هم دو روایت و جود دارد مرحوم آسد احمد آقا می گوید امام با ادامه جنگ مخالف بود ولی چون کارشناسان نظامی به ادامه جنگ اصرار داشتند امام قبول کرد آقای رفسنجانی می گوید امام موافق ادامه جنگ بود و می فرمود اگر کسی ممانعت کند برخورد می کنم حال با توجه به شخصیت عرفانی امام که او عارفی است کامل و صاحب مقام قرب نوافل که خداوند در آن مرحله چشم و گوش و مالک قلب آنهاست و خود فرموده است حتما به جای عقل آنها می نشینم و امورات آنها را تدبیر می کنم و با عنایت به حساسیت مسأله شاید بتوان گفت که اگر امام قلبا و از طریق باطن به این مطلب نرسیده بود که ادامه جنگ به مصلحت است هرگز قبول نمی کرد و این مسأله ای نبود که امام – علیه رحمه – فقط طبق حرف کارشناسان عمل کند و باید این قضیه را در نظر داشت که شهید صیاد شیرازی – علیه رحمه – می فرمود بعد از فتح خرمشهر که اسرائیل به لینان حمله کرد ما با هماهنگی سوریه تعدادی نیرو به یکی ار پادگانان سوریه منتقل کردیم تا به کمک لینان برویم بعد خدمت امام رسیدیم و قضیه را به ایشان گفتیم مرحوم امام بعد از تاملی فرمود من اگر یک قطره خون از دماغ کسی بیرون بیاید پاسخ گو نیستم و بعد با قاطعیت فرمود نیروها باید برگردند و این اول بار بود که ایشان با قاطعیت چیزی را از ما می خواست درست است که امام می گوید اگر یک قطره خون ولی شاید بتوان گفت او باطنا به این نتیجه رسیده است که این کار به صلاح نیست خواهشمند است این مسأله ادامه جنگ را از این زاویه توضیح فرمایید.
متن پاسخ
جواب: با سلام و آرزوی توفیق برای جنابعالی؛ 1- بنده کاملاً با شما هم‌نظر می‌باشم. ما معتقدیم آقای سروش نومینالیست هستند که به باطن کلمات و جنبه قدسی دین نظر ندارند، که بحث آن مفصل است. و اما باید متوجه بود علم انبیاء و اولیاء الهی، علم نوری است که به واقعیت و وجود موجودات نظر دارند و لذا موجودات راعین آنچه هستند می‌بینند، نه آن‌طور که دانشمندان با طرح تئوری‌ها پدیده‌ها را معرفی می‌نمایند. جناب «ایان باربور» در کتاب «علم و دین» به طور مفصل روشن می‌کند که علوم دانشمندان تجربی ترکیبی است از بهره‌هایی از تجربه و تعبیرهای آن دانشمند. که در سلسله مباحث( شیعه و تمدن‌زایی) به‌طور مفصل مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. حال امثال آقای دکتر سروش انتظار دارند انبیاء و اولیاء الهی«صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین» با نگاه این دانشمندان هماهنگ شوند!! 2- بحمدالله همچنان که خود متوجه‌اید باید موضوع از همین قرار باشد و در این رابطه مصاحبه آقای محسن رضایی نیز به عنوان فرمانده سپاه آن زمان مفید خواهد بود ایشان در رابطه با این که آیا نظر امام«رحمة‌الله‌علیه» این بود که ما بعد از فتح خرمشهر جنگ را ادامه ندهیم می‌فرمایند: : هرگز چنین نبود، بلکه بعد از فتح خرمشهر ابهاماتی به وجود آمد. در جلسه‌ای که آقای ظهیرنژاد و مقام معظم رهبری و آقای رفسنجانی و احمدآقا و آقای موسوی اردبیلی بودند، امام سؤال کردند شما برای چه می‌خواهید از مرز جلوتر بروید؟ عده‌ای گفتند: اگر ما از مرز برویم کناراروند رود آنجا می‌توانیم دفاع کنیم و در اینجا که هستیم امکان دفاع از خود را نداریم. عده‌ای گفتند: ما هنوز هیچی دست‌مان نیامده. امام استدلال‌ها را گوش کردند ، بعد فرمودند: خیلی خوب پس آماده می‌شویم از مرز برویم آن طرف مرز. امام مخالف ادامه دفاع نبودند، بلکه می‌خواستند حدّ تصمیم و جدّیت ما را ببینند و بعد خودشان تصمیم گرفتند و در واقع آن جمع در محضر امام یک امتحان پس دادند و اصلاً افراد حاضر چنین نبودند که اگر امام نظری داشته باشند قصد مخالفت داشته باشند. و از طرفی بعد از فتح خرمشهر پیشنهاد آتش بس یعنی دادن فرصت به دشمن برای بازیابی قدرت از دست رفته‌اش. ( مصاحبه توسط هفته‌نامه شلمچه شماره 37 در اول مرداد سال 77 انجام شده). دشمن نباید حس کند که این سرزمین را می‌تواند هر لحظه دلش خواست اشغال و هر موقع که دلش خواست برود در خطوط مرزی بایستد و اعلام آتش کند و همین نپذیرفتن آتش بس تحمیلی بعد از خرمشهر موجب شد که دشمن درک کند هزینه تجاوز به کشور اسلامی ایران بسیار بالاست و نمی‌شود پس از حمله هروقت خواستند اراده خود را بر ما تحمیل کنند
13
متن پرسش
سلام با توجه به اینکه آقای سید حسین نصر، از اندیشمندان سنت گرا محسوب می شوند، مطالعه کتب و نوشته های ایشان را توصیه می کنید؟ اصولا دیدگاه فکری ایشان چقدر با مبانی و دیدگاههای حقیقی اسلام و تشیع سازگاری دارد؟ در ضمن از جزوه نقد آراء آقای سروش نیز بسیار استفاده کردم. متشکرم
متن پاسخ
جواب: تفکر آقای دکتر حسین نصر از آن نظر که فرهنگ مدرنیته را نقد می‌نمایند و نظر ما را به سنت می‌اندازند، اندیشه قابل استفاده‌ای است و نباید خود را از تفکرات ایشان محروم نماییم، ولی هرگز نباید به تفکر ایشان نیز اکتفا کرد، زیرا نگاه ایشان در حوزه حاکمیت حکم خدا در تمام مناسبات جامعه بشری توسط امامان معصوم«علیهم‌السلام» نگاه کاملی نیست و بیشتر می‌توان گفت: «لا» را نسبتاً خوب می‌گوید، ولی «الاّ» را باید در تفکر حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی» جستجو کرد.
8
متن پرسش
سؤال: در مباحث دینی مطرح می‌شود که عموماً دنیا و جذبه‌هایش علیه ما است و زندگی دنیایی همواره با ناکامی همراه است، آیا در آخرالزمان هم همین‌طور است؟
متن پاسخ

جواب: از یک جهت آری و از یک جهت خیر! از آن جهت ‌که دنیا را هدف خود قرار دهیم و قلب خود را مشغول دنیا کنیم، همیشه این کار بد است و هرکس گرفتار این نوع گرایش نسبت به دنیا شد، ناکام خواهد شد، ولی از این جهت ‌که در ظلمات آخرالزمان؛ فضای بین انسان‌ها فضای تقوا نیست، شرایط زمانِ ظهور حضرت درست عکس این شرایطی است که اکنون هست، چون در عالم بقیةالله همه عالم جیره‌خوار نظام مهدویت‌اند. نظامی که تجسم تقوای واقعی است. خداوند می‌فرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَـکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ» یعنی؛ اگر مردم ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، حتماً برکات آسمان و زمین را بر آن‌ها می‌گشادیم. و مصداق کامل این آیه در زمان مهدی محقق می‌شود، به همین جهت در روایات داریم؛ زمین بسیاری از برکاتش را در آخرالزمان ظاهر می‌کند.

نمایش چاپی