بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30089
متن پرسش
سلام علیکم: یکی از مسایل مهم در شرح رساله الولایه تفهیم این مطلب است که تشریعیات ریشه در تکوینیات دارد. آنچه حقیر فهمیدم قوانین الهی و تشریعی ریشه در یک سری واقعیات عالم معنا دارد که در عالم ماده به صورت شریعت و دین متجلی می‌شود حال با این مقدمه چگونه اسلام پیروان سایر ادیان را که بر اساس سنت خود ازدواج می‌کنند حلال زاده می‌داند با اینکه همین خطبه عقد هم ریشه در قوانین تکوینی عالم دارد؟ یا چگونه شرکت در نماز جماعت وهابیون در مراسم حج یا اهل سنت درست است درحالی که آنها در وضو و غسل و تیمم طبق نص صریح آیات یا روایات درست عمل نمی‌کنند و دهها مورد مشابه دیگر؟ جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که قرآن ادیان توحیدی را دعوت به اسلام نکرده، بلکه دعوت به تسلیم‌بودن در مقابل حکم خدا در دین خودشان نموده؛ متوجه می‌شویم مبنای همه‌ی ادیان یکی است و آن ادیان، متناسب شرایط امت‌ها ظهورات مختلف دارند و چون همه با نظر به آن مبانی، وظایف دینی خود را انجام می‌دهند به همان مبانی نفس‌الأمری متصف می‌شوند حتی مردم عادی اهل سنت با نظر به همان مبانی دین اسلام عمل می‌کنند و نتیجه می‌گیرند. مشکل، مربوط به علمای آن‌ها است که تحقیق لازم را نکرده‌اند وگرنه مردم با این نیّت که آنچه می‌کنند، حکم خداست؛ به نتیجه خواهند رسید. موفق باشید

30084
متن پرسش
سلام علیکم: برخی از علما فرق انسانهای کامل را در شدت و ضعف آنها می دانند و عقیده دارند که مثلا حضرت یونس و یا حتی عاصف این برخیا انسانهای کاملی بودند و جامعیت اسمایی داشتند ولی شدیت آنها که با واحد حرف سنجیده می‌شود در حد ائمه اطهار نبوده است مثل اینکه نور نزدیک خورشید جامع ۷ رنگ است و نور سطح زمین هم همینطور و فرق آنها به شدت و ضعف است حال آیا می‌توان نتیجه گرفت که حضرت یونس یا عاصف هم بر اساس اسم حی یا اسم شافی می‌توانستد همان کار حضرت عیسی را انجام دهند اگر پاسخ مثبت است پس جریان قرانی حضرت ابراهیم چه می‌شود که مظهریت اسم حی را طلب کرد و پاسخ مثبت شنید ولی عزیر پیامبر آن قابلیت را نداشت و جواب رد شنید با اینکه او هم انسان کامل است و به گفته بعضی بزرگان چیزی را طلب کرد که در حد و اندازه او نبود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم به حکم «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ» درجه‌ی انبیاء متفاوت است و به هر کدام، تصرفی که اقتضای نبوت و مأموریت آن‌هاست داده می‌شود. موفق باشید

30076
متن پرسش
سلام استاد گرام: من فردی هستم که با اینکه بسیار جوان هستم اما به عنایت خدا و همت خودم زندگی نسبتا خوبی دارم، و الحمدلله مباحث شما هم چند سالی است دنبال می‌کنم و ایام با صفا می‌گذرد. اما استاد عزیز، من یک پرسش دارم که بیشتر اوقات فکرم را درگیر می‌کند و مرا سردرگم می‌کند. و آن پرسش این است که معنای زندگی اصلا چیست؟ نمی‌دانم باید چه آرزویی کنم که خوبترین باشد، چه هدفی داشته باشم که ارزشش را داشته باشد. هدف قرب الی الله هم خیلی کلیشه ایست. سعی می‌کنم خوب زندگی کنم که به قرب برسم. ولی اصلا زندگی به چه معناست! من باید دوان دوان به دنبال چه باشم؟ من از اینکه معنای زندگی را نمی‌دانم دائما اندوهگین هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مطلب بسیار مهمی است که معنای ما در این تاریخ، چه معنایی است که بتوانیم بودن خود را در این عالَم و در ابدیت، بودنی مناسب جان و فطرت خود حس کنیم. عرایض نسبتاً مفصلی در کتاب «سوره‌ی جاثیه و راز زمین‌گیریِ ملت‌ها» شده است. به نظر می‌اید باید با حوصله‌ی زیاد برای جواب به این سؤال اساسی به مطالعه‌ی آن کتاب پرداخت. شاید مصاحبه‌ی بنده با آقای دخانچی که در آپارات هست، نیز راه‌گشا باشد. موفق باشید

30065
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: لطفا بفرمایید در آیه ۲۱ سوره هل اتی، لباس حریر و استرق و دستبندهای نقره بر ای ابرار بوده یا برای ولدان مخلدون؟ لطفا توضیحی بفرمایید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است در سوره‌ی مذکور تا حدی بحث شده، در ضمن با دنبال‌کردنِ صوت مباحث سوره‌ی واقعه، رویهمرفته نکاتی از بحث دستگیرتان می‌شود. موفق باشید

30041
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ۱. حال خوشی ندارم نمی‌دانم به خاطر گناه است؛ یا به خاطر روحیه حاکم غربی (طمع؛ حرص و شهوت)؛ یا فضا حاکم بر جامعه است؟ نمی‌دانم چه باید کرد؛ امید ها هنوز به انقلاب و شهدا زنده است؛ اگر این امید هم کم رنگ شود به پوچی می‌رسی. چه باید کرد؟ ۲. زمانه عجیبی شده؛ فشار اقتصادی و ضعف فکری باعث شده هر کس برای خودش دکان باز کند و الهه آن شهر شود؛ این سطحی نگری چه برسر جامعه آورده؟ ۳. گویی دو جبهه باطل و حق با تمام قوا به میدان آمده و آنها که طالب حق نیستند پس کشیدند و به انزوا رفته اند؟ راه مشخص ولی غبار آلود برای عده ای، حاج قاسم آتش دلها را برافروخت ولی انگار نیاز به جرقه دیگر هم هست. تا راه عیان تر شود. عاقبت بخیری سخت شده استاد. استاد حرفی بزنید تا این آشوب درون به آرامش برسد و امید دو چندان بگیریم. خواهشا کمی شرح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده مقاومت در مسیری است که شروع شده است. نظری به جلسه‌ی ۸ سوره‌ی «فتح» بیندازید، خوب است. مطلب روی بنر سایت هست. موفق باشید

30046
متن پرسش
سلام استاد عزیز: یه سوال داشتم. میگم خداوند تو قرآن می‌فرماید به پیامبر (ص) که «فصبر علی ما یقولون» و جمله هایی از این قبیل. می‌خواستم بدونم جنس این اذیتی که پیامبر (ص) می‌شدن چی بود؟ چون ما خودمون هم خیلی اذیت میشیم تا یه کار رو تو این مملکت به سرانجام برسونیم. سرخورده میشیم. دشنام می‌شنویم. مورد تهمت و هجمه قرار می‌گریم. افسرده می‌شیم. سر درد می‌گیریم. به قلبمون فشار میاد. می‌خواستم ببینم آیا رسول خدا هم چنین بودن؟ چرا خدا می‌فرماید صبر کن؟ در آخر التماس دعا از شما دارم. دعا کنید خدا شرح صدر بده و عاقبت بخیری.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاری که با نور توحید شروع شود در ابتدا با روحیه‌ی مردمی که گرفتار روزمرّه‌گی شده‌اند همراهی ندارد. ولی اگر با حوصله ادامه یابد و بی‌محلی‌های مردم، انسان را خسته نکند؛ چون آن حرکت توحیدی با فطرت انسان‌ها همراه است بالاخره نتیجه می‌دهد. به همین جهت فرموده‌اند نسبت به اذیت‌ها و بی‌محلی‌های مردم صبر پیشه کنید. نمی‌بینید بعضی‌ها چگونه نسبت به دلسوزترین فردشان در این تاریخ یعنی رهبر معظم انقلاب سخن دشمنان ایشان را می‌پذیرند؟!! ولی رهبر معظم انقلاب می‌دانند که باید برای همه‌ی آن‌ها دلسوزی کرد. موفق باشید

30030
متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت شما استاد عزیز و بزرگوار: به توفیق الهی چند وقتی هست که با جلسات و سخنان شما عزیز آشنا شده ام و از جلسات تفسیر سوره ی واقعه بسیار استفاده کرده ام به طوری که به یاری خدا و با استفاده از سخنان ارزشمندتان و فرصتی که استاد نهج البلاغه ام در اختیارم قرارداده ساعاتی رو در کلاس به دقت و تامل در آیات این سوره می‌پردازیم. اولا من هیچ سخنی در این جلسات به غیر از سخنان شما نمی‌زنم چون اصلا بلد نیستم و از شما سپاسگذارم و امیدوارم راضی باشید. دوما بعد از اتمام این سوره چه سوره ای رو برای ادامه به ما پیشنهاد می‌کنید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مسلّم آن قسمت‌هایی که حرف‌های خوبی است، که از لطف خدا می‌باشد. ۲. اگر بخواهید به همان شکل انفسی، آیات را دنبال کنید إن‌شاءالله مباحث سوره‌ی مرسلات کمک می‌کند. موفق باشید

30029
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام و عرض احترام. استاد ببخشید افرادی که در مسیر سلوک قرار می‌گیرند عکس العمل شان در برابر افرادی که به آنها توهین یا تهمت میزنن چیست؟ اگر بخواهیم از حق خود دفاع کنیم مشاجره ایجاد می‌شود و اگر نخواهیم دفاع کنیم سوء استفاده می‌شود و طرف مقابل به رفتار اشتباهش ادامه می‌دهد. چون در بعضی از مواقع اگر در برابر بی ادبی بعضی از افراد سکوت کنیم اون فرد ادب که نمی‌شود هیچ تازه یه قدرت کاذبی می‌گیرد و سوق داده می‌شود به قلدری و این افراد در جامعه و کم کم روی کل جامعه مسلط می‌شوند. میشه راهنمایی بفرمایید کجا باید سکوت و کجا باید دفاع کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد یک راه حلّ نمی‌توان داشت. آری! بعضی موارد باید به حکم «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» (فرقان/۷۲) باید با بزرگواری از موضوع عبور کرد ولی در جایی هم ممکن است که لازم باشد تذکر بدهیم، البته با حفظ متانت. چند جلسه‌ی اخیر دوشنبه‌ها إن‌شاءالله می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

29997
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به کتابی که در مورد جن نوشته اید دقیق جایگاهشان مشخص نمی‌شود اینکه عمرشان چقدر است؟ روح دارند؟ بافت جسمشان از چه موادی تشکیل شده است؟ اگر از آتشند آتش که محسوس است چرا ما حسشان نمی‌کنیم؟ بر زمین زندگی می‌کنند یا سایر کرات؟ اگر پیامبر ندارند در پیشگاه حق نخواهند گفت پیامبر انسی که شرایط ما را نداشت و حال ما را درک نمی‌کرد چگونه بر ما مبعوث شد؟ از طرفی بسیاری از احکام مربوط به نحوه وجود بشر است. مثلا جنیان چگونه وضو می‌گیرند؟ احکام خون و نجاست و خمس و روزه و ... هر چه می‌نگرم دشوار می‌توان آنها را ملزم به پیروی این احکام بشری دانست اگر مسئله ای برایشان پیش بیاید مفتی دارند یا باید از مراجع تقلید کنند؟ و در صورت دوم چرا مراجع رساله ای مختص احکام جنیان طبع نمی کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده جنّ شناس نیستم، در آن حدّ که از آیات و روایات برداشت می‌شود و به کمک تفسیر قیّم المیزان نسبت به آن آیات، آن عرایض شده است. موفق باشید

29996
متن پرسش
سلام: آیا شیطان بدترین مخلوقیست که آفریده شده است یا بدتر از او هم ممکن است باشد و اگر هست چه کسی یا کسانی هستند و چه ویژگی هایی دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن در رابطه با شیطان می‌فرماید: در مقابل فرمان مستقیم الهی تکبّر ورزید. و این درست در مقابل حقیقت هر مخلوقی است که باید در مقابل حضرت حق بندگی کند. به همین جهت جناب مولوی می‌فرمایند:

ذلّت آدم ز اشکم بود و باه

وآن ابلیس از تکبر بود و جاه

لاجرم او زود استغفار کرد

وآن لعین از توبه استکبار کرد

موفق باشید

30002
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: با توجه به اینکه حقیقت ازدواج رو انشا صورت انسانی می گویند، و اینکه روح با روح دیگر یگانه می شود و تا مسیر قرب الی الله حرکت می کنند، آیا ممکن است، یک روح با روح های متعددی در ازدواج بتواند یکی و یگانه شود؟ مثلا اگر همسر او فوت کرد، بعد فوت همسر، اگر ازدواج کرد، آیا روحش در ازدواج مجدد هم می تواند یگانه شود؟ اتحاد پیدا کند، یا همچنان اتحاد با همان روح قبلی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ازدواج شرعی زن و مرد، رابطه‌ای عرشی بین آن دو پیش می‌آورد. آن همسری که فوت کرده، دیگر در جهانِ خودش حاضر است و نسبتی با این جهان ندارد. سری به تفسیر آیه «فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ» در المیزان بزنید. موفق باشید

29971
متن پرسش
سلام استاد عزیز: من یک سوالی دارم در مورد آیه ای از قرآن که می‌فرماید: خدا از رگ گردن به شما نزدیک تر است. زمانی که من به این آیه فکر می‌کنم از نظر عقل این به نظرم میاید، که نکند روح که قطره ای از وجود خداست، همان خدایی است که خدا در این آیه از آن حرف می‌زند؟ اگر اینطور باشد، این جمله که می‌گویند: هر کجا بروی خدا با توست، درست است. چون ما همه جا با روحمان هستیم. ولی در اینصورت که انگار ما از خدا جدا هستیم. این آیه برای من شبهه برانگیز است، میشه لطف کنید و به شکلی که انتهای جواب باز باشد (از آنجا که گفتید اگر تفسیر به شکلی باشد که دیگر من پاسخ خود را تماما بگیرم، تفسیر به شکل نادرست بیان شده، شاید هم این جمله نقل قولی از استاد موسویان است) به من پاسخ بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به اعتبار آن‌که خدا عین هستی است؛ همه‌ی بودن‌ها مظهر هستی یا وجود، هستند و خداوند از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است زیرا بودن و وجودِ ما از اوست. موفق باشید

29970
متن پرسش
با سلام و عرض ادب احترام استاد عزیز: اولا در یک سخنرانی درباره شهید رضائیان فرموید درباره ایشان صحبت داشتید. اگه امکانش هست درباره این شهید عزیز مقداری توصیف کنید یا هردفعه ای از مقدار سخنرانیتان از شهدایی که می‌شناسید تعریف کنید. ممنون. دوم اینکه در سوال ۲۹۷۰۶ فرمودید از ملک مقربمان بعد از نماز درخواست قبض بودن امور دنیایی و وهمی. حالا از آن سه ملک بعد از نمازمان چه مددی بگیرم؟ میشه لطف بفرمایید مثال بزنید؟ ممنونیم از زحمات شما که وقتتان را در اختیار ما می‌گذاریید. فداهای شما و... بشویم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ای کاش یک لحظه از شهداء و راهی که گشوده‌اند، غفلت نکنیم. ۲.

 عرایضی در این رابطه در آیات اولیه‌ی سوره‌ی فاطر شده است. خوب است به فایل صوتی آن رجوع شود. موفق باشید

29909
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام: استاد در مورد تبلیغ در حالی که مردم به امور سطحی مشغول هستند چه باید کرد و چه موضوعی باید با مردم در میان گذاشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید مباحث «معرفت نفس» و «معاد» و مباحث قرآنی تأثیر بیشتری خواهد گذاشت. موفق باشید

29902
متن پرسش
با سلام: در نگاه عرفانی می‌توان به این نتیجه رسید که: رحمت بر دو نوع است: رحمت عام (رحمت امتنان) كه همه موجودات را از آن حيث كه وجود دارند فرا مي گيرند؛ چه خیر باشند چه شر و چه، طاعت باشند و چه، معصيت. رحمت خاص (رحمت وجوب) كه خداوند بر خود واجب نموده و بر كاينات بر طبق اعيان ثابته شان و بر انسان، علاوه بر آن بر طبق اعمالش عطا مي كند. قلب انسان كامل هر چند كه با رحمت ايجاد شده ولي چون همه اسما و صفات الهي را در خود متجلي مي سازد، فراگيرتر از رحمت است و رحمت بر غضب، پيشي دارد و نهايتا شامل اهل جهنم نيز خواهد شد، به اين دلايل؛ اولا: غضب، عارضي ارواح است نه ذاتي و عارضي از بين خواهد رفت و ثانيا: براي وفاي به وعيد، مرجحي جز معصيت نيست كه آن هم توسط خداوند، طبق آيات «يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» «نتجاوز عن سيئاتهم» و «... ان الله يغفر الذنوب جميعا» بخشيده خواهد شد. پس باطن عذاب، رحمت است؛ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ» چنانچه عذاب قوم يونس، رحمت را بر آنان برگرداند.  
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ولی از آن طرف هم فکر کنید که هرکس را به خودش می‌دهند و می‌فرمایند: «اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا» کتاب خود را که همان صحیفه‌ی جان تو می‌باشد، بخوان خودت برای ارزیابی خودت کافی هستی. حال اگر کسی در آن تنهاییِ قیامت، هیچ خدایی نداشت در حالی‌که فطرتش تنها با خدا آرام می‌گیرد، چه بر او می‌گذرد! عرایضی در رابطه با آیه‌ی ۳۴ سوره‌ی جاثیه شده است. شاید در این رابطه کمک کند. موفق باشید

]وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ (34) [

و به آن‌ها گفته می‌شود در این زمان شما را تنها می‌گذاریم و فراموش می‌کنیم همان‌طور که شما ملاقات این روزِ خود را فراموش کردید و مأوای شما آتش است و برای شما هیچ یاوری نیست.

«وَقِيلَ الْيَوْمَ» و گفته می‌شود بفرمایید، ما امروز به شما بی‌محلی می‌کنیم. خدایی که عین رحمت است و فرمود «سَبَقَتْ رَحْمَتِي غَضَبِي»‏ رحمت من بر غضب من سبقت دارد. در این‌جا می‌فرماید این افراد نسبت به آن رحمت فراموش می‌شوند.

وقتی انسان خودش را در دنیا در آن حضورِ معنوی حاضر نکرد و از جهان کیفیِ وسیع عالم غیب و معنویت محروم شد، یک مرتبه با فراموشی از طرف خداوند روبه‌رو می‌شود و در تنهاییِ خاصی که هیچ امیدی به جایی ندارد، قرار می‌گیرد، چیزی که فکر نمی‌کنم احدی در این دنیا بتواند آن را تصور کند. در رابطه با علت این تنهایی و فراموشی، موضوع روشنی را مطرح می کند و می‌فرماید: «كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا» این تنهایی چیزی نیست جز انعکاس فراموشی این روزتان که امروز در مقابل خود می‌یابید ولی اکنون دیگر نمی‌توانید این روز را که روز حضور در محضر خداوند است و با خداوند به‌سربردن، از آنِ خود کنید. شما می‌توانید در همین دنیا این روزِ خود را ملاقات کنید، زیرا این روز شما بود و می‌توانستید با این روزِ خود در دنیا، آماده‌ی حضور در روزی شوید که در قیامت با آن روبه‌رو خواهید شد.

به نظر بنده نکته‌ای دقیق و ظریف در این قسمت از آیه مطرح است که جای بحث بیشتر دارد. در ادامه فرمود: «وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ» مگر این‌ها در دنیا به دنبال مأوا نبودند ولی دنیا را مأوای خود گرفتند؟ حال آتش مأوای آن‌ها شد که عین بی‌مأوایی می‌باشد. «وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ» و برای شما هیچ یاوری که به نحوی به شما کمک کند تا از تنهاییِ شما بکاهد، نیست و این چیزی جز انعکاس همان زندگی دنیای خودتان نیست که جز خودتان هیچ چیز دیگری را نمی‌دیدید و به کثرات دنیای مشغول بودید و حالا خودتان هستید بدون آن مشغولیات. وقتی بدانیم انسان بدون کمک و رحمت الهی قدمی نمی‌تواند بردارد، و حتی اهل دنیا هم در دنیا به رحمت الهی امیدوارند. وقتی این امید به‌کلی قطع شود و هیچ چیزی که بتوان به آن مشغول شد و به آن امیدوار بود، نماند، چه می‌شود؟ «واللّه اعلم».

فرمود به آن‌ها گفته می‌شود: «الْيَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ» به نظر می‌آید باز نیاز است بر روی قسمت «كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا» کمی بیشتر فکر شود. به منکران معاد می‌فرماید شما روزگارانی داشتید و می‌توانستید لقایی که امروز با آن روبه‌رو شده‌اید را از قبل تجربه کنید و در آن فضا زندگی کنید ولی با مشغولیات دنیایی و کبر و خود برتربینی‌ها از یادتان رفت که چنین حضوری در کنارتان بود. هرکاری که موجب شود تا ما این نوع حضور را فراموش کنیم، فردای قیامت موجب آن تنهایی خاص می‌شود. حال آن کار هرکاری می‌خواهد باشد. مگر آن‌که زندگی را با نظر به حضوری که در ابدیت داریم و می‌توان آن را احساس کرد، دنبال کنیم.

می‌فرماید: «لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا» لقاء این روز که روز خود شما بود و لقائی که می‌توانستید با نظر به آن برای خود داشته باشید. این روزتان را می‌توانستید در افق حضور خدا احساس کنید و منوّر به چنین توحیدی می‌شدید که عالم برایتان محل ظهور انوار الهی می‌شد و امروز بحمداللّه این نحوه حضور خدا را در انقلاب اسلامی در مقابل استکبار، می‌توانید احساس کنید و همین امروز به آینده‌ی توحیدی خود نظر نمایید.

29887
متن پرسش
سلام: در تفسیر المیزان در آیه ۲۱۳ بقره بیان شده است که روزگاری بر نوع بشر گذشته که در زندگی اتحاد و اتفاقی داشته، به خاطر سادگی و بساطت زندگی امتی واحد بوده اند و هیچ اختلافی در بین آنان نبوده است و دلیل این معنا جمله بعد است که می‌فرماید: «فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین....» حال سوال من این است که چه ربطی بین این دو جمله است یعنی به چه دلیل بعث انبیا و حکم کتاب در موارد اختلاف نتیجه و فرع امت واحده بودن مردم قرار دارد؟ آیا در این زمینه خودتان فرمایشات داشته اید؟ اگر داشته اید حتما معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در رابطه با آن آیه در زمانی که سوره‌ی مبارکه‌ی بقره بحث شد؛ انجام شد ولی ضبط نشده. نکته‌ی بسیار دقیقی را علامه‌ی طباطبایی و به تبع ایشان، مرحوم شهید مطهری دارند که در ابتدای امر مردم در حدّی ساده و سطحی بودند که تنوعی در فهم و اندیشه‌ی آن‌ها نبود، ولی در سیر به سوی خودآگاهی‌ها، تفاوت‌ها شکل گرفت و این‌جا است که باید آن سیر با هدایت الهی از طریق انبیاء جلو می‌رفت به جای آن‌که به گذشته برگشت شود و لذا انبیاء آمدند تا سیر خودآگاهی به کمال خود نایل شود. موفق باشید 

29880
متن پرسش
سلام و عرض ادب و ارادت: در آیه ۱۱۰ کهف فرموده شده هر کس به لقای پروردگار امید دارد ابتدا فرموده عمل صالح و بعد فرموده شرک نورزیدن به خدا که جزء عقاید است. آیا می‌شود این تقدم و تاخر را به حساب آن گذاشت که خداوند عمل را مقدم دانسته، و اعتقاد و یقین انسان با عمل به مرور زمان زیاد می‌شود و یقین در مرتبه بعد است؟ آیا می‌شود به این  صراحت و تفکیک گفت؟ و رابطه عمل صالح و اعتقاد اینگونه است؟ با تشکر و توفیقات روز افزون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت عبور از شرک بعدی آن توحیدی است که منجر به لقاء‌الهی می‌شود که همان شرک خفی باشد. موفق باشید

29812
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: اینکه الله نور السموات و الارض است، یعنی این نور تمام افعال عالم را انجام می دهد؟ همان مثال دریا و موج می شود؟ قبلا در توحید افعالی فرموده بودید، که یعنی هر فعل و حرکتی دیدید متوجه نقش جلالی و کبریایی حضرت حق شوید ‌و در کتاب مقام لیله القدری حضرت فاطمه فرمودید برای فهم کبریایی خداوند باید از روح فاطمه کمک بگیرید. این دو موضوع به هم مربوط است؟ یعنی برای یقین در توحید افعالی باید از حضرت فاطمه کمک گرفت؟ چه طور باید به یقین در توحید افعالی رسید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً این‌طور است. زیرا حضرت زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» نوری دارند که قبل از خلقت حضرت آدم در عرش جاری بوده است یعنی نوری عرشی که همه‌ی عالم فرش را منوّر می‌کند. در  رابطه با توحید و ابعاد آن، خوب است به مباحث سوره‌ی «فتح» که در سایت هست رجوع فرمایید. که اگر با حوصله و پشتکار مطالب را دنبال بفرمایید، إن‌شاءالله نکات قابل استفاده‌ای به دست می‌آورید. موفق باشید

29822
متن پرسش
سلام وقتتون بخیر: چند صباحی ست که با کتاب «معرفت نفس» و «هدف حیات زمینی آدم» استاد شروع به یادگیری مباحث معرفتی و عرفانی کرده ایم. ولی برای پیگیری مباحث، با وجود وسعت معارف، سر در گم هستیم که چه مسیری را طی کنیم. لطفا راهنمایی بفرمایید که از چه مباحث یا کتابهایی برای ادامه راه بهره ببریم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مباحث «معرفت نفس» خوب است که سراغ «برهان صدیقین» و سپس مباحث «معاد» همراه با شرح صوتی آن‌ها بروید و در کنارش، بعضی از مباحث قرآنی مثل سوره‌ی آل‌عمران را دنبال بفرمایید. موفق باشید

29818
متن پرسش
سلام استاد: شرط استفاده از صوتهای فصوص و منازل السائرین شما چی هستش؟ چه مراحلی و با چه کیفیتی حرمت شرعی استفاده از فایلها رو بلا مانع میکنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا «ده نکته در معرفت نفس» و سپس «برهان صدیقین» و بعد از آن مباحث «معاد» که همه إن‌شاءالله با شرح صوتی آن دنبال شود و در کنار آن اُنس با مباحث قرآنی مثل سوره‌ی آل‌عمران؛ دنبال شود می‌توان آماده‌ی دنبال‌کردن مباحث شرح فصوص شد. موفق باشید

29817
متن پرسش
با سلام و احترام: بنده مردی ۴۲ ساله، متاهل با دو فرزند هستم. اینجانب هیئت علمی دانشگاه بوده و قریب به ۲۵ سال است از آموزه های کلامی، فقهی، تفسیری و عرفانی اساتید بزرگواری همچون شما و دیگر عزیزان بهره برده ام. با جنابعالی از سال ۹۲ آشنا شده ام و بسیاری از فرمایشات شما رو در حوزه سلوک دینی گوش کرده ام. با وجود پشتکاری که داشته ام، افسوس و صد افسوس هنوز اون اتفاقاتی که باید بیفتد نیفتاده است و بنده دچار نوعی یاس و نا امیدی در سلوکم شده ام. لطفا راهنمایی فرمایید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به فرمایش حضرت فیض کاشانی:

گفتم به کام وصلت خواهم رسيد روزي

گفتا که نيک بنگر شايد رسيده باشي

سلوک، همین استقرار در نظام الهی است. خوب است در این رابطه به مباحث مربوط به سوره‌ی فتح که روی سایت هست، بپردازید. موفق باشید

29786
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: استاد در بحث حساب معاد، فرمودید که پیامبر (ص) در مکه در جاهای مختلف می‌خواستند جانشینی خود که خداوند فرموده بود را ابلاغ کنند اما از عاقبت آن می‌ترسیدند تا این که خداوند فرمودند اگر اعلام نکنی رسالتت کامل نیست. مگر پیامبر با نور وجودی خود متوجه این عاقبت نبودند؟ ۲. منظور از نظام در بحث ها چیست؟ آیا آیاتی از قرآن که «نا» دارند مثل خلقنا و انزلنا مربوط به نظام است که جمع بسته شده است؟ اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عموماً پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به نور اجمالی که در لیلة القدر به آن منوّر شدند، اجمالِ قضایا را می‌دانستند و منتظر بودند تا خداوند آن را با نزول وَحی به تفصیل درآورد. ۲. به نظر بنده همین‌طور باید باشد. موفق باشید

29781
متن پرسش
عرض سلام و تحیت مجدد: در رابطه با مبحث رزق و سوال قبلی خودم، سوالی را از حضورتان داشتم. با توجه به این مطلب که رزق انسان معین و قسمت شده است، آِیا بذل و بخشش در موارد گوناگون (مالی، فکری و اندیشه ای، اختراعات و ...، خدشه ای به رزق انسان وارد می‌کند؟ و جایز است؟ (با توجه به اینکه در قرآن به پیامبر گفته شده «و لا تقعد یدک مغلوله الی عنقک و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا» سپاس فراوان از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً با توجه به آیه‌ای که متذکر شدید، می‌توانید اندازه و جایگاه بخشش‌ها را مشخص کرد و جناب خواجه سعید ابوالخیر در همین رابطه می‌فرماید:

چون تیشه مباش و جمله بر خود متراش

چون رنده ز کار خویش بی‌بهره مباش

تعلیم ز اره گیر در امر معاش

نیمی سوی خود می کش و نیمی می پاش

موفق باشید

29785
متن پرسش
سلام استاد جان: پرسش من این است که گاهی آیات قرآن، از نظر من، با علم جدید همخوانی ندارد، مثلا آیه ۱۵ و ۱۶ سوره نوح، که گفته میشه خداوند آسمان رو در هفت طبقه آفرید و ماه و خورشید رو موجب نور و.... در حالی‌که در سماوات فقط یک ماه و یک خورشید نیست. اینجور آیات چطور قابل انطباق با علم روزه؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر دقت شود نگاه قدسی به عالَم با نگاه تجربی به‌کلّی متفاوت است. مثلاً ما در روایت داریم آسمان اول محلّ فرشتگان مخصوص به خودش می‌باشد و پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در سفر معراجی‌شان در آسمان اول با آن‌ها روبرو شدند و مسلّم آن آسمان، آسمانِ این زمین نیست. پس معنی آسمان‌های هفتگانه، مراتبِ عوالم وجودند در هویت قدسی‌شان. موفق باشید   

29770
متن پرسش
عرض سلام و تحیت خدمت استاد گرانقدر: استاد در کتاب رزق خود بیان نموده اید که رزق به دنبال انسان است، خداوند مقدر فرموده و از انسان سلب نمی‌شود مگر اینکه به او برسد. برایم سوال است که در این صورت در مصادیق زیر چطور می توان چنین چیزی را توجیه کرد: ۱. فرض کنید شخصی چیزی را اختراع کرده است و یا ایده ای دارد که منجر به اختراع و کسب درآمد برای او می‌شود، در این صورت این شخص با قبول اینکه رزق او معین است، می تواند ایده و طرح خود را که به درد جامعه و مردم می‌خورد در اختیار دیگران و دیگر شرکت ها و افراد جامعه قرار دهد تا آن ها از آن استفاده کنند؟ در این صورت چطور می‌تواند از ایده ها و اختراع و یا محصولش کسب درآمد کند؟ لااقل در عرف جامعه چنین چیزی یعنی در اختیار قرار دادن اختراعات و ایده های تجاری و ... قابل قبول نیست. حدود و ثغور و چهارچوبی که شخص در این مصداق و سوال باید رعایت کند چیست تا هم به رزق معین اعتقاد راسخ داشته باشد و اضطراب آن را نداشته باشد و هم اینکه ملامت زده نشود. ۲. با قبول اینکه رزق انسان معین شده و به او خواهد رسید، آیا دیگر ۱. حق مالکیت معنوی و ۲. حق مالکیت علمی و حق نشر و چاپ کتب آموزشی و فرهنگی و علمی، جایگاهی دارد؟ ۳. آیا عزت هم مثل رزق و به همان «شدت»، به دست خداست؟ متشکرم خدا خیرتان دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شاید همان اختراع، مسیر رزق آن شخص باشد. ولی اگر به نحوی مسیر رزق او از طریق دیگری فراهم است، نباید در نشر علم به بهانه‌ی حق مالکیت معنوی و یا حق نشر، بخل بورزیم. ۲. همین‌ طور است که می‌فرمایید. زیرا قرآن می‌فرماید: «إن‌ الله یدافع عن الذین آمنوا» خداوند خودش مدافع آن‌هایی است که ایمان به خداوند دارند. موفق باشید

نمایش چاپی