بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26450
متن پرسش
سلام علیکم استاد: سوالی از حضورتون داشتم. تفاوت واژه ی وفات با فوت در چیست؟ آیا وفات شهادت را شامل می‌شود؟ آیا می‌توان بجای شهادت از کلمه ی وفات استفاده کرد؟ علی الخصوص در زمینه شهادت ائمه معصومین علیهم السلام. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «وَلَوْ تَری إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ» اگر ببینی که چگونه کفار فزع می‌کنند در حالی‌که فوت و نابودی برای آن‌ها نیست بلکه از مکانی قریب یعنی از همان بُعدِ مجردشان که فوقِ مکان و زمان است، گرفته می‌شوند. با توجه به این امر بهتر است که لغت «فوت» را که بیشتر به معنای از بین‌رفتن است، به کار نبریم و واژه‌ی «رحلت» را که به معنای کوچ از دنیا به آخرت است، به کار ببریم. موفق باشید

26411
متن پرسش
با عرض سلام: در پاسخ به یکی از سوالات فرموده اید: «همه‌چیز حکایت از آن دارد که خداوند اراده کرده است تاریخی غیر از تاریخ مدرن به وقوع بپیوندد.» مقام معظم رهبری نیز مکرر در این زمینه اشاره فرموده اند که آینده ای متفاوت در نزدیکی ما است از جمله «بنده می دانم که خدای متعال اراده فرموده است که این ملّت را به متعالی‌ترین درجات برساند» سوالی که دارم این است که نشانه‌هایی که حضرتعالی می فرمایید حکایت از تاریخ جدید دارد را اگر مقداری بخواهیم مشروح تر توضیح بدهیم کدامند و نحوه حکایتگری آن چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مختصر این‌طور می‌توان گفت که این یک قاعده در این عالم است که وقتی هر ملتی با فرهنگ ایثار و شهادت به صحنه آمد، آن ملت صاحب سرنوشت خود می‌شود. مقام معظم رهبری«حفظه­الله» فرمودند: شما فشار را از مردم بردارید ببینید چگونه همه به حاکمیت حق رجوع می‌کنند. این را یک قاعده بدانید اگر حقی آمد، حتماً باطل می­ رود، این قاعده لایتغیر است. قرآن می‌فرماید وقتی مؤمنین صدر اسلام با احزاب یعنی اتحاد کفر جهانی روبه‌رو شدند که بنا داشتند ریشه‌ی اسلام را بکنند؛ گفتند: «هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» (احزاب/۲۲) این است آن وعده‌ی خدا و رسول خدا (ص)، و خدا و رسول‌اش وعده‌ی صادقی دادند، و در مسیر مقابله با جمعِ کفار متحد، نه‌تنها خود را نباختند، بلکه ایمان و دل‌سپردگی‌شان به اسلام افزون شد. زیرا متوجه بودند وقتی همه‌ی کفر به میان می‌آید، با شکستی که می‌خورد هویت تاریخی‌اش را از دست می‌دهد و تاریخ دیگری ظهور می‌کند. آن مؤمنین با نظر به چنین آینده‌ای، توانستند امروزِ خود را درست تحلیل کنند و در آن مأوا گزینند. موفق باشید

26386
متن پرسش
استاد گرامی سلام: «وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ - كَلَّا بَل لَّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ» در مراسمی که به مناسبت دهه فجر برگزار شده بود قاری سوره مبارکه فجر را تلاوت نمود و هنگام قرائت آیات بالا نفحه ای از نحفات الهی را حس کردم که به من گفت اگر دنبال وسعت رزق هستی یتیمان را دریاب. لذا تصمیم گرفتم ماهانه مبلغی به حساب انجمن امام زمان (عج) ویژه ایتام واریز کنم. چرا با اینکه بلافاصله بعد از موضوع تنگی رزق، خداوند علت آن را عدم رسیدگی به ایتام عنوان نموده من تا حالا ندیده ام هیچ سخنرانی در سخنرانی های با موضوع رزق به این مطلب اشاره کند بلکه بیشتر هنگام بیان این آیات به موضوع ناسپاسی انسان اشاره می شود. نظر جنابعالی را در این خصوص جویا هستم. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درست فهمیده‌اید. احترام به یتیمان، بسترِ گشایش و وسعت رزق را فراهم می‌کند. موفق باشید

26369
متن پرسش
سلام استاد گرامی: مشکلی در مسیر خود دارم که چند سالی است به طور جدی برایم مطرح شده و نمی توانم از صحت آن سر در بیاورم و آن را به درستی حل کنم. از نعمت های الهی بوده که زیبا به دنیا بیایم، البته از نظر خودم خیلی هم زیبا نیستم که مورد توجه قرار گیرد به این اندازه. از زمانی که کودک بودم وقتی کسی در مورد زیبا بودنم صحبت می کرد خیلی حس بدی پیدا می کردم و فکر می کردم که آن شخص مرا نمی بیند و به چیز دیگری خیره شده و از درون درد می کشیدم، بعدها فراموش کردم و در جریان زندگی از یاد بردم که انسان‌ها ممکن است آدم را به اشتباه بندازند. تا چند سال پیش قبل از به دنیا آمدن فرزند دومم و تحولات روحی متعددی که برایم پیش آمد احساس بسیار قوی در درونم به وجود آمده که بیشتر کسانی که می شناسم صرفا به خاطر ظاهرم مرا دوست می دارند و متأسفانه این احساس را در واقعیت هم به اثبات رسانیده اند. پیری دارد کم کم می آید و فکر مرگ آنقدر قلبم را گاهی درگیر می کند که حسرت کسانی را می خورم که ظاهرشان مانع رشدشان نمی شود. اطرافیانم سال ها مرا در مورد خود به اشتباه انداخته اند و من هم آنچه گردو بود را مروارید پنداشتم. بعد از آشنایی با کتب شما، و بحث ده نکته معرفت نفس، تغییرات زیادی در درونم پیش آمده و وقتی می بینم که در دنیای واقعی انسان ها چگونه در مورد ظاهر افراد به خطا می روند و قضاوت ها می کنند قلبم به درد می آید. وقتی می بینم پسرم را که ظاهر زیبایی دارد بیش از دخترم مورد اکرام قرار می دهند ناراحت می شوم. هم برای دخترم که او به واسطه دختر بودن شایسته اکرام بیشتر است و هم برای پسرم که از همین کودکی انسان ها در مورد خودش او را به خطا می اندازند و گردو را مروارید نشانش می دهند. زمانی از دیدار شخصی با آیت الله بهجت می خواندم که آن شخص بینی آیت الله را در ذهن خود مورد تمسخر قرار می دهد و آیت الله بهجت به ایشان از راز دلش می گوید که برای من مهم نیست بینی ام را تمسخر کنی و می بخشم اما مواظب باش کس دیگری را مسخره نکنی بسا که تو را نبخشد. آن شخص اگر می دانست حسرت انسان هایی که زیبا هستند و دلبسته این زیبایی شده اند چقدر زیاد است هرگز به خود اجازه نمی داد حتی به ذهنش این موارد خطور کند. چه کنم؟ به انسان ها به چشم زیبایی و زشتی نگاه نمی‌کنم، اما برای خودم نگرانم این موضوع باعث شده نمی توانم به راحتی خودم و بدنم را از هم تشخیص بدهم. از طرفی وقتی می بینم دارم پیر می شوم درد زیادی احساس می کنم. نمی دانم دلبسته این جسم هستم یا نه؟ از کجا بفهمم که جسمم چقدر مانع رشدم شده؟ حسرت بیشترم از آن است که چهره دنیا را کسی خودش کسب نکرده اما در آن دنیا هر کس خودش چهره اش را رسم می‌کند و من در آن روز چگونه خواهم بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جلسه‌ی اخیر شرح سوره‌ی جاثیه، تحت عنوان «مواجهه‌ی وجودی با عالم و احساس حضور در ابدیت» شده است. إن‌شاءاللّه سعی بفرمایید خود را در آن افق حاضر کنید. موفق باشید

26367
متن پرسش
سلام علیکم استاد: وقتتون بخیر. وقتی برای شخصی از معاد جسمانی مطرح شده توسط ملاصدرا گفتم این آیه «ضرب لنا مثلاً و نَسِيَ خلقه، قال مَن يحيي العِظام و هي رميم قل يحييها الذّي انشاها اوّل مرّةٍ و هو بكل خلقٍ عليمٍ» رو مطرح کرد و منظورش این بود که عین بدن دنیایی با توجه به این آیه محشور می شود. چه جوابی برای این شبهه وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اُخروی» بحث شده است که حضرت رضا «علیه‌السلام» این آیه را از نوع جدال خداوند با طرف مقابل می‌دانند و می‌فرمایند همان‌طور که خداوند به بنده‌اش دستور می‌دهد جدال کند، خودش نیز جدال کرده است. خوب است که در مورد دلایل نحوه‌ی بدن اُخروی به آن جزوه رجوع شود. موفق باشید

26377
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: یک سوالی محضر حضرتعالی داشتم که از هر استادی پرسیدم جوابی قانع کننده نگرفتم شبهه این است که مفهوم هستی انتزاع شده از هست هاست، مثل مفهوم انسان که انتزاع شده از تک تک انسان هاست و همانطور که انسان کلی نداریم پس هستی هم وجود ندارد بلکه ها هست ها هستی را به وجود آوردند پس بنابراین هستی شناسی فلسفی زیر سوال می رود. بی زحمت جواب این شبهه را لطف کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد مفهوم انسان، آری! مفهوم انسان امری است انتزاعی به نعتِ کثرت؛ ولی در همان رابطه، هستیِ انسان، انتزاعی نیست، بلکه مواجهه با بودنِ اوست و «بودن»، کثرت‌بردار نیست. و همواره از ماهیات است که ذهن، مفهومی را انتزاع می‌کند. ولی در مواجهه با «وجود» یا «هستی» بحث مواجهه است و نه انتزاع. بحثی در جلسه‌ی اخیر شرح سوره‌ی جاثیه، تحت عنوان «مواجهه‌ی وجودی با عالم و احساس حضور در ابدیت» شد، إن‌شاءاللّه می‌تواند در این رابطه مفید باشد. موفق باشید

26372
متن پرسش
سلام و عرض ادب: چگونه پیام تبلیغی یک مبلغ می تواند از مرحله گوش فرد و ادراک عقلی او بگذرد و در جان فرد اثر کند؟ این مطلب در دین مبین چگونه تبیین شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که با جان انسان‌ها، با انسان‌ها صحبت شود؛ افق‌های متعالیِ خود را در درون خود احساس می‌کند. مانند همان بحثی که در جلسه‌ی اخیر شرح سوره‌ی جاثیه، تحت عنوان «مواجهه‌ی وجودی با عالم و احساس حضور در ابدیت» شد. موفق باشید

26352
متن پرسش
سلام علیکم: اینکه می گویند انسان از جهت تکوینی، در انتخاب بویژه انتخاب دین، اکراه و اجباری ندارد ولی از نظر تشریعی، پرودگار از طریق انبیاء بویژه سیدالمرسلین، موظف به انتخاب دین حق و تسلیم شدن است و در این عرصه تکلیف بر دوش دارد و مواخذه در قیامت خواهد شد که تشریعاً هم خود را آزاد می دانسته یا نه، آیا صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ادامه‌ی آیه‌ی «لا اکراه فی الدین» می‌فرماید «قد تبیّن الرشد من الغی»، یعنی اگر توصیه به دین می‌شود و حتی از سرباززدن از آن بازخواست می‌گردد، به علت آن است که حقیقتاً تکویناً و مطابق فطرت و تشریعاً مطابق وَحیِ الهی مسیر رشد از مسیر غیّ و انحراف روشن شده است. پس این‌طور نیست که افراد به بهانه‌ی «لا إکراهَ فی الدّین» گمان کنند نظام عالَم نسبت به هر کاری که آن‌ها بکنند، بی‌تفاوت است. موفق باشید  

26335
متن پرسش
سلام علیکم: در قرآن بیان شده که ما امانت آسمان و زمین را به وی عرضه کردیم اما از پذیرفتن آن سر باز زد و نپذیرفت و در متون عرفانی هم نظیر مرصاد العباد اشاره ای به این مسئله وجود داره. مگر در نظام خلقت الهی، همه موجودات مقهور اراده حضرت الله نیستند، پس چگونه این عدم پذیرش امانت و سر باز زدن پیش می آید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور، امکانِ ذاتی موجودات است که از نظر ذاتی، ظرفیتِ قبول و پذیرش امانت الهی را داشته باشند. موفق باشید

26331
متن پرسش
استاد عزیز سلام علیکم: می خواستم نظرتان را در مورد کلاس های موفقیت غربی بدانم که از احادیث و آیات ما برای تطبیق بر مطالبشان استفاده می کنند؟ آیا تفسیر به رای نیست؟ مثلا یکی از آن ها آیه «لیس للانسان الا ما سعی» را به تلاش ذهنی تفسیر می کرد و می گفت ۹۹ درصد باید تلاش ما ذهنی باشد آن ۱ درصد جسمی. ممنونم
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که قبلاً در این موارد عرض شده، آن دستگاه‌ها مربوط به ما و فرهنگ و دیانت ما نیست، هرچند در بعضی موارد حرف‌های درستی دارند ولی فرهنگ ما اُنس با قرآن و روایت است که می‌تواند زندگی ما را معنا ببخشد. هنر ما باید در تدبّر در آیات و روایات به ظهور آید. موفق باشید

26330
متن پرسش
خدمت جناب استاد سلام عرض می کنم: بنده می خواستم بدانم برای ابتدا با مفاهیم قرآنی و حدیثی چگونه شروع کنم؟ لطفا جوابم را بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاسیر قرآن جهت فهم اشارات قرآن تدوین و تعریف شده است. در حدیث هم همین‌که مدتی با کتب حدیث به‌خصوص با کتاب ارزشمند «تحف العقول» مأنوس شوید، نتایج خوبی جهت فهم روح احادیث برایتان حاصل می‌شود. موفق باشید

26272
متن پرسش
سلام آقای طاهر زاده وقتتون بخیر: ما خانواده مذهبی هستیم و پسر دومم طلبه هست. پسر بزرگم قبلا مرتب نماز می خواند و روزه می گرفت ولی یه یک ماهی است که نمازش را نمی خواند و به دین اسلام اعتقادی ندارد. و می گوید دین را برایم اثبات کنید. میگه قرآن تحریف شده یا اینکه شق القمر اصلا اتفاق نیفتاده و فقط یه داستان است. میگه حضرت محمد فقط دنبال عیش و نوش خودش بوده. میگه در کتاب کافی نوشته حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) در یه روز هفتصد نفر رو سر بریدند. و خیلی چیزهای دیگه. خواهش می کنم راهنمایی کنید. چکار کنیم که به دینش برگرده.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: راه اثبات حقّانیت قرآن، تدبّر در قرآن است تا معلوم شود این سخنان، سخنان خالق هستی است و خود خداوند حافظ آن است. ثانیاً: در مورد موضوع اخیر، این از دروغ‌های یهودیان است برای مظلوم‌نمایی. کتاب آقای مصطفی صادقی تحت عنوان «پیامبر» جریان آن دروغ را بررسی و روشن کرده‌اند. موفق باشید

26269
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرانقدر، حضرتعالی چه در آثار گفتاری و نوشتاری تان علیرغم اینکه معتقدید انقلاب اسلامی جایگاه زمینی اش همچنان تثبیت نشده و همچنان دقیق به ندای بی صدایش گوش نسپرده اند و مدیریتهایی در بستر غیر انقلابی وجود دارد، اما بشدت نسبت به آینده این نهضت امیدوارید و ملاحظه کردم در پاسخ هایتان نوشتید که تنگاها با نور توحید ذوب می شود و مشکلات در بستری ماورای مدرنیته و آنچه مطلوب این فرهنگ است، برطرف می شود. چگونه این میزان شما بر خلاف حتی خیلی از فعالان فرهنگی_اجتماعی که به انقلاب علاقه دارند اما خوشبین به آینده نیستند، آرام و مطمئن شبیه رهبر انقلاب از رد کردن این گردنه ها و گشایش تاریخی فرای مدرنیسم و گذر از غیر انقلابیون با سیره رهبری، می گویید و می نویسد و دشمنان را ناراحت از این فتح تاریخی ما می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به آیه‌ی ۲۲ سوره‌ی احزاب فکر کنید:

قرآن می‌فرماید وقتی مؤمنین صدر اسلام با احزاب یعنی اتحاد کفر جهانی روبه‌رو شدند که بنا داشتند ریشه‌ی اسلام را بکنند؛ گفتند: «هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» این است آن وعده‌ی خدا و رسول خدا (ص)، و خدا و رسول‌اش وعده‌ی صادقی دادند، و در مسیر مقابله با جمعِ کفار متحد، نه‌تنها خود را نباختند، بلکه ایمان و دل‌سپردگی‌شان به اسلام افزون شد. زیرا متوجه بودند وقتی همه‌ی کفر به میان می‌آید، با شکستی که می‌خورد  هویت تاریخی‌اش را از دست می‌دهد و تاریخ دیگری ظهور می‌کند. آن مؤمنین با نظر به چنین آینده‌ای، توانستند امروزِ خود را درست تحلیل کنند و در آن مأوا گزینند.

ملاحظه کنید تازه وقتی همه‌ی کفر متحد شوند تا توحیدی را که به صحنه آمده است نفی کنند، بصیرتِ ایمانی متوجه می‌شود خداوند بنا دارد اسلام را با هویت جهانی به میان آورد. موفق باشید 

26250
متن پرسش
سلام علیکم: اینکه حضرت امام رضوان الله تعالی علیه اولین گام سلوک را تفکر می‌دانند مراد از این تفکر چیست و راه‌کار های عملی برای حصول به آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تعمق در آیات و روایات بهترین راهِ تفکر است. موفق باشید 

26248
متن پرسش
سلام علیکم: وقت تون بخیر. استاد یک سوالی داشتم، حاج آقا معمار منتظرین در تفسیر قرآن، در خصوص بحث اولی الامر معتقدند که ولی امر فقط و فقط به معصوم اطلاق میشه و نباید کس دیگر رو با این عنوان نامید، مثلا نباید رهبری رو بگیم ولی امر مسلمین جهان. در واقع ولی امر با اون مختصات خودش فقط برای معصوم هست و لاغیر. نظر شما چیه ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف ایشان از نظر ادبیات قرآنی، حرف درستی است. إلا این‌که بگوییم آن‌هایی که عنوان «اولی‌الأمر» به حضرت آقا می‌دهند، از نظر معنایِ کلمه منظور خود را دنبال می‌کنند یعنی کسی که امور مسلمین را به عهده گرفته است. موفق باشید

26231
متن پرسش
سلام: ببخشید جناب طاهرزاده. سوالی از حضورتون داشتم. تفاوت در معنای رحلت، فوت و موت از نظر لغوی چیست؟ آیا در معنای لغوی می‌توان از این کلمات به جای شهادت استفاده نمود؟ اگر نمی‌توان استفاده نمود پس چرا آقای مجتهدی تهرانی در جلسات درس خود حین درس از رحلت امام باقر علیه السلام یا یکی دیگر از معصومین علیهم السلام استفاده نموده اند؟ یعنی ایشان به شهادت رسیدن این معصوم بزرگوار را قبول ندارند؟ نکته بعد این است که چرا آقای جوادی آملی در صحبت های خود از رحلت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم و خانم حضرت زهرا سلام الله علیها استفاده کرده اند. (در این زمینه مطلبی خوانده ام ولی هنوز سرچی در صحت انجام نداده ام) آیا این مسئله صرفا برای حفظ وحدت می باشد؟ می‌شود در این زمینه مفصل توضیح بفرمایید. التماس دعا یا علی (علیه السلام) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واژه‌ی «رحلت» واژه‌ی خوبی است یعنی از این دنیا به دنیای دیگر رفتن. ولی واژه‌ی «فوت» خوب نیست چون به معنای از بین‌رفتن است و قرآن در این رابطه می‌فرماید: «فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ» فوت و نابودی برای آن‌ها نیست بلکه از مکانی نزدیک یعنی آزاد از روش‌های مادی گرفته می‌شوند. واژه‌ی «موت» به معنای مردن است. موفق باشید

26221
متن پرسش
سلام علیکم: چرا خداوند متعال برای تزکیه و تطهیر انسان مومن گناهکار مساله عذاب را تنها راه حل می داند آیا از طریق دیگری نمی شود انسان تزکیه شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عذاب چیزی نیست جز حاصلِ عملِ هرکس. به همین جهت قرآن می‌فرماید: «فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيَبْكُوا كَثِيرًا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» پس به کیفر گناهانی که همواره مرتکب می شدند باید کمتر بخندند و بسیار بگریند. موفق باشید

26194
متن پرسش
سلام علیکم: ما قرآن را حکیم می دانیم و بالاخص به آیه و القرآن الحکیم، اشاره می کنیم. در صورتیکه حکیم فردی حی و صاحب حکمت است اما در قرآن نگفته فیه الحکمه بلکه گفته حکیم. این مطلب به چه علتی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بودنِ حضرت حق، عینِ علم است نسبت به هر معلومِ ممکنی. و حکیم است، نسبت به جایگاهی که باید برای آن معلوم‌ها تعیین شود و با استحکام، این کار را تدبیر می‌کند. موفق باشید

26167
متن پرسش
پهن کردن چتر تقدس بر سر نظام سیاسی یک سرزمین، یکی از صدها اشتباه هولناکی هست که هرگز ترمیم نمی شود. زیرا چه آنهایی که این چتر را باز می کنند و چه تودۀ مردمی که در ابتدا آن را می پذیرند نمی‌دانند حکومت، دستاوردی بشری‌ست و حاکمان نیز انسان‌هایی که شاید به انواع خطاها آلوده باشند. این اشتباه هولناک صاحبان قدرت را از دایرۀ نقد بیرون می برد و لباسی آسمانی بر قامتشان می دوزد. وقتی نظام سیاسی مقدس شود دیگر نمی‌توان از کاستی‌های آن سخن گفت. و هنگامی که اربابان قدرت مشروعیت خود را نه از سوی زمین بلکه از آسمان دانستند مسلما خود را پاسخگو به جامعه هم نمی‌دانند و به واسطۀ این توهم از مردم اطاعت مطلق و بی‌چون و چرا را طلب می کنند. نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر. جورج ریتزر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ولی از زاویه‌ی دیگر قرآن پیامبران را مأمور شکل‌دادنِ جامعه می‌کند و می‌فرماید: كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ ۚ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۖ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ ۗ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ»(بقره/213) مردم یک گروه بودند، خدا رسولان را فرستاد که مردم متذکر شوند، و با آنها کتاب به راستی فرستاد تا در موارد نزاع مردم تنها دین خدا به عدالت حکمفرما باشد؛ و در کتاب حق، اختلاف و شبهه نیفکندند مگر همان گروه که بر آنان کتاب آسمانی آمد، برای تعدی به حقوق یکدیگر، پس خداوند به لطف خود اهل ایمان را از آن ظلمت شبهات و اختلافات به نور حق هدایت فرمود، و خدا هر که را خواهد راه راست بنماید.

با توجه به این امر، مسئولان دینی در نسبت با آموزه‌های دینی نقد می‌شوند زیرا هیچکس به‌جز اولیاء معصوم، معصوم نیستند. موفق باشید

26155
متن پرسش
سلام خدمت استاد: به هر صورت کشته شدن عده ای در هواپیمای اوکراینی به دست ما نمی گذارد که من راحت باشم. راستی این افراد چه تقصیر و گناهی داشتند که باید با اشتباه یک نفر چنین سرنوشتی پیدا کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد باید مواظب بود دو موضوع از همدیگر جدا شود. یکی تقدیری که هرکس برایش رقم خورده است و دیگر خطایی که انجام می‌گیرد. آیه‌ی ۸ سوره‌ی جمعه می‌فرماید: «إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقِیکُمْ» آن مرگی که شما از آن فرار می‌کنید، شما را حتماً ملاقات می‌کند و از آن فرار ممکن نیست.

حضرت صادق «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «تَعُدُّ السِّنِینَ ثُمَّ تَعُدُّ الشُّهُورَ ثُمَّ تَعُدُّ الْأَیَّامَ ثُمَّ تَعُدُّ السَّاعَاتِ ثُمَّ تَعُدُّ النَّفَسَ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ» سال‌ها را می‌شمرند، سال‌ها که به سر رسید ماه‌ها را می‌شمرند، ماه‌ها که تمام شد روزها را می‌شمرند، روزها که تمام شد ساعت‌ها را می‌شمرند و بالأخره نفس‌ها را می‌شمرند تا عمر مقدّر به سر آید و فرشته‌ی مرگ، روح آدمی را قبض کند. و در همین رابطه خداوند می‌فرماید: «فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ» چون اجل انسان‌ها فرا رسید، نه ساعتی آن اجل عقب و یا جلو می‌افتد.

پس در مورد تقدیری که این افراد داشتند باید به نکته‌ی فوق توجه داشت. مثل این‌که اگر بناست عده‌ای در این روز و این ساعت به تقدیر خود برسند، به نحوی همه‌ی آن‌ها در اتوبوسی جای می‌گیرند که آن اتوبوس بناست با خطای راننده در درّه‌ای سقوط کند.

و اما این‌که این مرگ باید به دست آن راننده انجام بگیرد؛ بحث دیگری است که خداوند بخواهد آن راننده را نیز به هر دلیلی نیز تنبیه نماید. و در این‌جا نباید با نظر به تقدیرِ کشته‌شدگان، از خطای راننده غفلت شود. در مورد خطایی که نیز در کشته‌شدن مسافران آن هواپیما پیش آمد؛ باید فکر کرد که خداوند بنا دارد چه چیزی را به ما نشان دهد؟ آیا می‌توان گفت در این شرایط که موقعیت‌مان چندان حساس نیست، به دست ما باید این خطا انجام شود تا در شرایطی حساس‌تر و موقعیتی بس بزرگ‌تر خود را تصحیح کرده باشیم؟ واللّه اعلم. موفق باشید

 

26143
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون به خیر، اون چه که در حاج قاسم عزیز برای من جالب بود سعه صدر و فراخی سینه ایشون بود که میتونستن دیگرانی که هم نظر با ما هم نیستن رو کنار خودشون جمع کنن. استاد این تحمل نظر مخالف و این سعه رو از کجا باید به دست بیاریم؟ چه کنیم که از تقسیم بندی با حجاب و بی حجاب و اصلاح طلب و اصولگرا و ... آزاد بشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان به حقیقت نظر کند و به آموخته‌های دینی‌اش تنها مشغول نشود، بلکه از آن‌ها پنجره‌ای به سوی حقیقت بگشاید؛ دیگر در بسیاری از انسان‌ها بهره‌ای از آن حقیقت را می‌یابد. عرایض چند جلسه‌ی اخیر در رابطه با سوره‌ی جاثیه در این مورد نکاتی دارد. موفق باشید 

26117
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی: استاد علامه حسن زاده در رساله رتق و فتق مطلب جالبی درباره ازدواج انسانهای نخستین نوشته اند. ایشان به چند آیه استشهاد کردند مانند «و لقد خلق الانسان من صلصال من حماء مسنون» یا «خلق الانسان من صلصال کالفخار» و بیان داشتند خداوند انسانهای متعددی را بروش تولد که در آیه متذکر شده پدید می آورند. بعد بین اینها که رابطه خواهر برادری برقرار نیست ازدواج و توالد صورت می گیرد ظاهرا منظورشان اینه در کنار حضرت آدم و حوا علیهما السلام و فرزندانشان تولد این انسانها اتفاق می افتد بعد بین اینها ازدواج برقرار می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی در برداشت‌شان از آیات قرآن آن است که حضرت آدم، ابوالبشرند و پدر همه‌ی بشریت می‌باشند. موفق باشید

26080
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز جناب آقای طاهر زاده: غرض، یکی از مفسرین عزیز اخیرا طی تفسیری که در ذیل آیه «ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی» در سوره نجم تفسیر فرمودند، اشاره کردند که معنی «ما ینطق عن الهوی» مربوط به مباحث اخذ وحی و ارتباطشان با خداست و نه در حالت عادی؛ و مثال می زدند که مثلا وقتی جناب رسول الله، وقتی از همسرشان غذا می خواستند شامل «ما ینطق ....» نمی‌شود؛ سوال این است که اگر این نظریه را بپذیریم، پس یعنی جناب رسول الله می‌توانند در حالت غیر وحی، رفتار عادی از ایشان سر بزند، و در این حال شاید بتوان گفت که رفتارش با هوا عجین باشد! لطفا تبیین بفرمایید که آیا چنین است یا خیر یعنی اینکه «ماینطق ... » برای پیامبر مطلق مطرح است یا نسبی؟ و آیا اگر نسبیت را بپذیریم خیلی از اعوجات در مورد پیامبر از جمله دیدگاه مثلا امثال سروش به اثبات نمی رسد؟! توضیح بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم وقتی قرآن به قلب پیامبر خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نازل شده و با توجه به این‌که قلب انسان تمام وجودِ انسان است؛ شخصیت پیامبر، قرآنی می‌شود و تمام حرکات و افکار آن حضرت مطابق نور قرآن می‌گردد و در همین رابطه قرآن می‌فرماید: «نَزَل به الرّوح الامین علی قلبک» یعنی آن قرآن بر قلب تو ای پیامبر توسط روح الامین نازل می‌شود. موفق باشید    

26082
متن پرسش
خداوند برای هر کدام از مخلوقات آفاقی، از ابتدا شرح وظایفی نهاده؛ مثلاً به بادها نهادینه شده تا ابرها رو از کرانه‌های اقیانوس به این سو و آن سو هدایت کنند و اقصی نقاط زمین را آبیاری کنند و یا کرات امر گردیده‌اند تا از ابتدای خلقت تا انتهای آن با فلان سرعت فلان مسیر را طی کنند و... - حال سؤالی مطرح شده که علی رغم تعیین شرح وظایف؛ آیا خداوند روزانه در کار اینگونه مخلوقات دخالت می‌کند؛ یا مداخله را و‌اگذاشته به روز بعث (معاد)؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ارتباط خدا با مخلوقات به صورت وجودی و تجلی‌گونه است و در این رابطه، عالم همواره در حالِ تجلی است و لذا نسبت خدا با عالم، با نسبت انسان با خدا ربط دارد و در همین رابطه قرآن می‌فرماید: «کلّ یومٍ هُو فی شأن» یعنی هر روز خدا به جلوه‌ای در صحنه است. موفق باشید

26065
متن پرسش
سلام و رحمت خداوند بر استادی که دریچه‌ای شد تا با عالم اندیشه شما آشنا شویم، و با تنفس در آن علاوه بر آنکه اندیشیدن را بیاموزیم، به اندازه وسع احساس حضور کنیم، همان چیزی که گمشده‌ی انسان این عصر است. قریب به چهار سال پیش بود، که به‌سان یک مادر با کتاب جوان و انتخاب بزرگ دستمان را گرفت و با آشتی با خدا، خویشتن پنهان و فرزندم گام به گام ما را پیش برد، و در همین حین یعنی شناخت خود، حقیقتی برایمان جلوه کرد به نام انقلاب اسلامی، و این همان اصل اصیلمان بود که مدت‌ها آن را گم کرده‌ و غیر آن را خود پنداشته‌بودیم. و حال این ایام سرگردانی چنین بود: زندگی کردن من مردن تدریجی بود / هرچه جان کند تنم عمر حسابش کردم. مدت زیادی نگذشته بود که با چند نفر از رفقا (جمع طلبگی) تصمیم گرفتیم که شناختمان از انقلاب را عمق ببخشیم و بذری را که کاشته شده بود را پرورش دهیم. لذا شروع کردیم به مباحثه کتب انقلاب اسلامی، قرارمان هر چهارشنبه بود، روزی که تمام ایام هفته را به شوق آن سپری می‌کردیم تا لحظه دیدار فرا رسد و مستانه به تماشای حقیقت انقلاب بنشینیم. کلام را طولانی نکنم گرچه چاره‌ای نیست. همین هفته گذشته بود که با جملات غم‌انگیز اما روح افزای مطلب «ای امام» کتاب برون رفت از عالم غربی را پایان رساندیم. اما از اوایل کتاب چهارم بود که جمعمان حضور یک چالش را احساس کرد و الان یعنی پس از پایان کتاب چهارم -گرچه شاید دیر باشد- اما به این نتیجه رسیده‌ایم که باید به طوری جدی با آن مواجه شویم و راه‌حلی برایش بیابیم. گردنه‌ای که در این ایام برایمان صعب العبور شده است عبور از عالم ذهن به عالم عین است، واضح تر بگویم مدتی است احساس می‌کنیم صرف بحث نظری و مطالعه کتاب برایمان حجاب شده است و باید متناسب با فعالیت نظری این سه چهار سال کار عملیاتی و در وسط میدان انجام دهیم، یعنی دچار یک احساس بی عملی شده‌ایم احساسی که به نظر می‌رسد بی‌پایه نباشد. استاد تمام این‌ها را گفتم تا به این سوال برسم که پیشنهاد شما برای شروع چیست؟ روش پیشنهادیتان برای یک گروه طلبگی که می‌خواهد این معارف عمیق انقلاب را با سایرین نیز در میان بگذارد چیست؟ چه نوع فعالیت را دنبال کنیم تا به پوچی ختم نشود؟ از اینکه وقت گرانبهای شما را گرفتم بی‌نهایت عذر خواهم امیدوارم توانسته باشم دغدغه تشکیلات فرزندان امام روح الله رحمه الله را منتقل کرده باشم. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعات نظری برای درکِ تاریخی که در آن قرار داریم و ما را فرا گرفته است، موجب رویکرد صحیح به موضوعاتی می‌شود که ما بنا است در آن وارد شویم، چه کارگر باشیم و چه کارآفرین و چه طلبه و چه مهندس. آری! یک طلبه وقتی که بنا است به نور قرآن و روایات به مردم کمک کند و آن‌ها را از زندگی‌های پوچ بر حذر دارد؛ وقتی با آن‌ها تذکرات قرآنی و روایی را در میان می‌گذارد باید بتواند آن‌ها را متوجه‌ی وظایف اصیلی کند که در زمانه‌ی خود به عهده دارند. این‌جا است که یک طلبه می‌فهمد چرا باید درس بخواند و دیگر گرفتار بی‌انگیزه‌‌گی نمی‌شود، زیرا در تاریخ و زمان خود، آیات و روایات را می‌فهمد و می‌فهماند. البته این برای یک دانشجو از جهت دیگر باز صدق می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی