بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17664
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: امسال در روز مردمی بزرگ داشت کوروش تعداد بیشماری از مردم بر دور مقبره ی کوروش جمع شدند و حتی عده ایی در مقابل این مقبره سجده کردند و این در حالیست که تجمع چنین جمعیتی تحت چنین عنوانی (بزرگداشت کوروش) در سال های اخیر بی سابقه بود و افراد از سراسر کشور خود را برای این روز به زحمت با تحمل رنج ترافیک و جاده های پیاده به آنجا رساندند و حتی شعار هایی ضد دینی و ضد انقلابی نیز در میان آنان سر داده شده حال سوال من اینجاست که شما چنین رخدادی را که هم در نزدیک پیاده روی اربعین است وهم در آستانه ی انتخابات سال بعدی است را چگونه تحلیل می کنید آیا این ناشی از برنامه ریزی نرم و رسانه ایی دشمنان ما نیست؟ و اینکه به نظر شما وسعت بیشتر این واقعه و پدید آمدن یک فرهنگ مردمی بصورت اجتماع بزرگداشت کوروش و خطرات جدی برای کشور و انقلاب به دنبال ندارد؟ و اگر این اجتماعات از آینی که هست گسترده تر شود گونه ای از تریبون سازی برای جریان رسانه ای دشمن نیست؟ وظیفه ی نهاد های دولتی در کنترل خطرات این اجتماع چیست؟ وظیفه ی شخصی هر فرد در کنترل خطرات این اجتماع چیست؟ با تشکر از دلسوزیتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید نسبت به این جریان حساسیت نشان داد. هنر رسانه‌ها و صدا و سیما است که سعی کنند انگیزه‌های صحیحی را در دل این حرکت برجسته نمایند. از آن جهت که مردم کوروش را مرد آزاده‌ای می‌دانند و به یک معنا حتی بعضاً آن را با ذو‌القرنین منطبق می‌کنند. با این کار عملاً اگر عده‌ای هم بخواهند آن حرکت را به حرکتی مقابل نظام تبدیل کنند، ناکام می‌شوند زیرا ما هم به کوروش احترام می‌گذاریم. موفق باشید

17658
متن پرسش
سلام استاد: برداشت شما از جمله «توقف در افراد حتی اگر معصوم باشند عین تحجر و عقب ماندگی است.» در متن زیر چیست؟ بر ما واضح است و باید خط را روشن کرد که توقف در افراد حتی اگر معصوم باشند عین تحجر و عقب ماندگی است. امروز باید روشن شود که آنانی که معتقد به کنشِ مسئولانه هستند، تسلیم شرایط و شرایط سازی نخواهند شد و مطالبات عدالت طلبان را رها نمی کنند، این کنش نه به انفعالی است که ماحصل ترس، عافیت طلبی است که نکند با عدم اقبال مواجه شوند و قدرتی که برای خود در ذهن منصورند را شکننده بیابند، از همین رو این افراد شخص پرستی و کاریزما یک نفر را تبدیل به پرچم و به جای گفتمان محوری به شخص محوری رو کرده اند. در کنش مسئولانه تصاحب قدرت هدف نیست، بلکه کنش مبتنی بر مسئولیت پذیری نسبت به گفتمان و قرار دادن آن به عنوان دال مرکزی مطرح است که در ادبیات بزرگانی همچو امام با عنوان مامور به انجام تکلیف یاد شده است. (هر چند که معنی آن عدم توجه به نتیجه نیست!) در کنشِ مسئولانه افرادند که باید به پای آرمان ها هزینه دهند نه آنکه آرمان ها را معطل شخص پرستی کرد! کنشِ مسئولانه برای قدرت و خدمت به مردم بر اساس آرمان ها برنامه دارد، نیرو تربیت می کند و معطل نمی ماند و قهر با قدرت نمی کند، بلکه کوشش می کند تا قدرت را همچو ابزار به کار گیرد. ولی برای کسب قدرت هرگز ارزش های خود را قربانی نمی کند، مردم را دلسرد و نا امید نمی کند و بنایش قدرت گرفتن شخص نیست. در کنشِ مسئولانه نمی توان نسبت به آینده مردم و توده ها بی اهمیت بود به بهانه منع یک شخص، کرکره توجه به اصلاح و تغییر را پایین کشید. کنشگران اگر احساس مسئولیت داشته باشند تا نفس می کشند تحت هیچ شرایطی وا نمی دهند و شرایط را به نفع خود تغییر می دهند! در کنشِ مسئولانه ما به خمینیسم ، خامنه ایسم (برای درک بهتر رجوع شود به صحیفه نور، کتاب ولایت فقیه و سخنان رهبری که اقبال مردم به خود را ناشی از گفتمان می دانند و در این باب مطالب متنوعی را بیان کردند) و احمدی نژادیسم که شخص پرستی تهی از درک معنا و تنها کاریزما محور است، نه قاطع می گویم و ارزش هایی همچو عدالت، عقلانیت، آزادی، معنویت، اخلاق، پیشرفت،انسانیت و … را ملاک قرار می دهیم. اگر بزرگ فرمانده مان را در جنگ به شهادت رساندند، عزاداری نمی کنیم و سپرمان را وارونه دست نمی گریم و سر تسلیم فرو نمی آوریم، بلکه سر و صورت را از خون فرمانده خضاب می کنیم و حتی با فرض شکست، بزرگ فرماندهی را جانشین و نبردمان را ادامه می دهیم! از جمله سر سلسله داران کنش مسئولانه مولایمان حسین (ع) است که برای احیا ارزش ها فارغ از اقبال یا عدم اقبال مردم، کنش داشته و نه تنها منتظر سپاه مردم کوفه نماندند بلکه مردم بصره را خود دعوت کرده، حال آنکه شرایط تقسیم قدرت برای هر کنش فعالانه ای از نگاه نتیجه گرایان سود محور مطلوب نبود! در آینده از کنشِ مسئولانه بیشتر می شنوید!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه به این سخنان دقت کردم در آن یک‌نوع آلودگی نهفته است که آن را زیر سایه‌ی حرکت سیدالشهداء«علیه‌السلام» پنهان نموده است. می‌خواهد تحت عنوان کنش مسئولانه که به خودی خود سخن مبهمی است، نظرها را به نمونه‌های متعالی حرکت بشریت یعنی امامان معصوم«علیهم‌السلام» که ماوراء زمان و مکان راه را نشان می‌دهند، نادیده بگیرد تا بتواند با عبور از امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و مقام معظم رهبری تحت عنوان کنش مسئولانه جوانان ما را گرفتار مشهوراتی کند که مدرنیته در این تاریخ حاکم کرده است وگرنه باید در کنش مسئولانه، ما را به رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» دعوت می‌کرد که مسئولانه‌ترین کنش در این تاریخ است. امید است که متوجه ضعف خود باشد. موفق باشید

17663
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: در جلسات نورانی مدرنیته و توهم در مورد اینکه چگونه می توان از مدرنیته عبور کرد اجمالا اشاره کردید که به علت عدم شناخت مدرنیته عموم اقدامات ما اتفاقا در متن مدرنیته است و طبیعتا هم اثر لازم را ندارد. برداشت بنده این است که فضای دولت آقای هاشمی و بعد اصلاحات به این مطلب دامن زد و جامعه را از عالم انقلاب دور کرد و مذاق جامعه را عوض نمود فلذا ما امروز بیان آقا را می شنویم و از حیث لغت مشکلی نداریم ولی چون در عالم ایشان که همان عالم انقلاب است نیستیم در واقع با ایشان هم زبان نیستیم. بر همین اساس شاید یکی از مهمترین کارهایی که می شود در این فضا برای تحقق اهداف انقلاب و عبور از مهمترین مانع انقلاب یعنی فرهنگ مدرنیته و تبلور آن در طاغوت اعظم امریکا انجام داد تلاش در یادآوری عالمی است انقلاب اسلامی در سالهایی به ما هدیه کرد. هرچند برهه ای مانند دوران دفاع مقدس و فکر حاکم در آن مقطع مانند ماه رمضان در بقیه سال است که برای کسی که آن را تجربه نکرده اصلا قابل توصیف نیست اما زنده نگه داشتن آن مانند محرم و صفر است که علت نمردن روح اسلام و فکر عاشورا در لایه های قلوب در طول تاریخ است. بر این اساس در صورت تأیید برداشت بنده بفرمایید چگونه و با چه ملاحظاتی از ظرفیت زنده نگه داشتن خاطرات دفاع مقدس در جنبه های مختلف و یاد شهیدان به عنوان زمینه ای برای ورود مجدد به عالم انقلاب که همان عالم قدسی است استفاده کنیم؟ چگونه و با چه ملاحظاتی و مراقبت از چه آسیب هایی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف کاملاً درستی است. با طرح شخصیت شهداء و سخنان امثال شهید آوینی و تفصیل‌دادن و تبیین‌کردن سخنان مقام معظم رهبری حتماً آن نتیجه حاصل می‌شود. موفق باشید

17652
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب خدمت: استاد بزرگوار چند تا سوال داریم خدا خیرتون بده که با حوصله جواب می دهید. 1. جلسه ی لب المیزان ما سی دی تفسیر سوره ی انعام را گوش می دهند و چطور همزمان در همون جلسه ده نکته ی معرفت که با سی دی گوش دادند مباحثه بشه؟ چون نظرشون اینه دو تا با هم نمیشه؟ یعنی نظرشون فقط سی دی تفسیر باشه در صورتی که سی دی ده نکته معرفت را گوش ندادند. الحمدلله گوش کردم خیلی حیفه که بچه ها گوش ندهند. 2. استاد حکیم، در ده نکته ی معرفت، ما باید من را تقویت کنیم و بشناسیم چطور میتونم دختر یازده ساله ام را به این سمت سوق بدم که هویت خود را خوب بشناسد؟ 3. الحمدلله از طرف مدرسه دانش آموزان را می خواهند مشهد ببرن از طریق قطار، به نظر شما موقع رفت و برگشت در گوپه ها سر بزنم و چه صحبتی با دانش آموزان سن 12 تا 15 سالگی متوسطه ی اول بکنم که شناختشان و آگاهی شان نسبت به نماز یا من خود زیاد بشه؟ چه سوالی بپرسم؟ 4. جزوه ای دارین که براشون فتوکپی کنم در داخل قطار به اونا بدم که معرفتوشون زیاد بشه؟ ان شاءالله 5. استاد گرامی، من در مدرسه سخت گیر و افراطی به نظر میام، چون در مراسم های لغو اونا شرکت نمی کنم چکارکنم نسبت به این دیدگاه؟ 6. متاسفانه استدلالم نسبت به شبهات قوی نیست و کلا روحیه ام نسبت به معنویات، مطیع هستم به خاطر همین نسبت به شبهات بچه ها نمیدونم استدلال خوب بیارم گرچه گوش کردن به سخنرانی شما این مشکل را حل میکنه ولی علاقه ای نسبت به استدلال ندارم. این ضعف من هست؟ نظرتون چیه؟ «اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر بحث ده نکته کار نشده حتماً به نحوی رفقا آن بحث را کار کنند 2- وقتی بحث کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را با ایشان در میان بگذارید و از قسمت دوم آن شروع کنید یعنی از قسمت «من کو؟»، خود به خود وسعت خود را در نظر خواهد داشت و عملاً به اموری که او را محدود به دنیا کند تن نمی‌دهد 3- از زندگی شهداء به‌خصوص شهدای منطقه و شهید برونسی که اهل مشهد بوده است برایشان بگویید 4- کتاب «چه نیازی به نبی؟» و قسمت دوم کتاب در مورد «فلسفه‌ی تقلید» نکاتی دارد 5- یک طوری نشان دهید دوست‌شان می‌دارید 6- اگر رسیدید به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» سری بزنید. موفق باشید

17656
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد با توجه به اطلاع شما از حادثه ی اخیر (لواط گری شخص به نامی) به چند سوال بنده اگر لطف کنید پاسخ بدهید سپاسگزارم. 1) چرا رهبر (حفظه الله) که در این مسئله با توجه به اهم بودن موضوع (که یکی از کار های قبیح نهی شده ی خداوند در قرآن است) ورود نکردند؟ این کار به چارچوب اسلامی کشور لطمه می زند و رهبر (حفظه الله) هم رهبر اسلامی این کشور هستند. 2) باتوجه به اینکه این فرد به عنوان یکی از منسوبات به رهبر (حفظه الله) هستند تمام عوام در این کشور زبان به ناراحتی گشودند و در اعتراض بسر می برند چگونه می توان آنها را نسبت رهبر جامعه اسلامی خوشبین کرد؟ جواب این سوالات شاید بتواند بعضی از عوام را نسبت به ناراحتی که دارند آرام کرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که بعضی از سایت‌های دلسوز نظام مطرح کرده‌اند: در این خصوص اطلاعات موثقی در دست نیست و آنچه سایتهای ضد انقلاب می نویسند مطمئنا قابل استناد نیست. حجمه به ایشان به نحوی هست که توسط فتو شاپ برای ایشون رای دادگاه هم درست کرده اند، یک بار قاضی پرونده حیدری است یک بار جعفری، یکبار تاریخ آن ۱۸/۹/۹۳ و یک بار۲۱/۰۲/۹۳ اما طبیعی است که صدای آمریکا و سایر شبکه هایی که خود در فسادهای اخلاقی فراوان غوطه ور هستند و هر از چند گاهی اخبار و تصاویر فساد مجریان و عوامل آنها منتشر می شود، نمی توانند منابع مورد اعتمادی برای اعلام چنین مواردی باشند و نمی توان دلسوزی آنها را باور کرد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر شخص فاسقی خبری را به شما رسانید درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی – بدون آگاهی (از حال و احوالشان و شناخت راستین ایشان‌) آسیب برسانید، و از کرده خود پشیمان شوید.‏ (سوره حجرات آیه ۶) در صورتیکه چنین پرونده قضایی وجود داشته باشد، فقط قاضی پرونده است که اظهارات همه مرتبطین پرونده را شنیده و می تواند نظر قطعی دهد که، آیا چنین موضوعی صحت دارد یا نه؟ با توجه به حرمت و آبروی انسانها و حق الناس بودن موضوع، بهتر است از انتشار و قضاوت در چنین مواردی پرهیز کنیم،که مطمئنا هیچ سودی در انتشار اخبار غیر موثق وجود ندارد. در قرآن و فقه اسلامی، اثبات چنین مواردی حتما باید با ادله قوی و شاهدان عینی انجام گیرد. دشمنان و بدخواهان، در چنین مواردی از هرگونه تلاشی، فروگذار نمی کنند، تا چهره دین و متدینین را تخریب کنند و با بزرگ نمایی یا شایعه پراکنی به آن دامن می زنند. همانگونه که می بینید، این فرد را به بیت رهبری منسوب می کنند، در حالی که شعرا و مداحان و قاریان زیادی، برای اجرای برنامه به محافل ایشان تردد می کنند اما هیچ یک را نمی توان به بیت رهبری منسوب کرد. برخی افراد اطلاعاتشان، در حد چند پیام تلگرامی است اما به خود اجازه می دهند در هر پرونده قضایی، جای قاضی نشسته و حکم نهایی صادر کنند. تاریخ پر است از داستانهای افراد عابد و زاهدی که عاقبتشان فساد و هلاکت شده است و چه بسیار افراد گنهکاری که توبه نموده اند و عاقبت به خیر شده اند. زبیر ها ابن ملجم ها و شمرهای تاریخ هم بسیار بوده اند که حافظان قرآن بوده اند. بنابراین حتی اثبات چنین موضوعی نیز نمی تواند دستاویزی برای معاندان برای خدشه وارد کردن به چهره اسلام و انقلاب باشد. موفق باشید  

17643
متن پرسش
سلام استاد: سیر ده نکته رو شروع کردم. خدا رو شکر از پریشانی ذهنی بیرون اومدم. چند تا سوال دارم. ۱. فرق روح و من و جان و نفس چیه؟ نمیتونم یکی بدونم. ۲. وجه پایدار منظورتون چیه؟ مفهوم و مصداقش رو بفرمایید. ۳. یک منبع از خودتون یا شخص دیگه مثل کتاب یا سخنرانی در رابطه با خواب و رویا به صورت کامل بفرمایید. برام سوال شده این بحث، توضیحات ده نکته مفید بود اما کافی نبود. ۴. ما مادیات رو‌حس می کنیم، مجردات رو چی؟ کلمه حس یا احساس برای مجردات غلطه؟ و این که خود حس و احساس فرق دارن؟ ۵. نظر کردن نفس رو یه توضیح بدید. نتونستم درک کنم. ۶. فرق احد و واحد چیه؟ ۷. توی خواب های باطل، آیا مثل خواب های صادقه و ... نفس به عالمی دیگر نظر می کند، اگر بله پس اون عالم که رویاش رو باطل میدونیم کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در پاورقی کتاب عرض شده است که در زبان فارسی این واژه‌ها همه به یک موضوع اشاره دارد و در کتاب نیز بر همان اساس سخن گفته شده است. 2- این‌که خود را همان کودک سال‌های قبل می‌دانید به جهت وجه پایداری است که در خود احساس می‌کنید 3- خوب است در این مورد به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید 4- احساس خود، حقیقتاً یک احساس است ولی به علم حضوری و نه علم حصولی 5- این‌که خودتان موضوعی را مدّ نظر قرار می‌دهید، یک نحوه نظرکردنِ روح است 6- این طلب‌تان! تا مطالعه‌ی کتاب «مصباح الهدایه» حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه»  7- مطلب را بعداً در کتاب «خویشتند پنهان» دنبال کنید 8- خوب است که به آرشیو سؤالات در قسمت «معرفت نفس» رجوع فرمایید إن‌شاءاللّه جواب بعضی از سؤالاتتان را می‌یابید. موفق باشید

17633
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: بنده طلبه حوزه علمیه هستم. از نظر سنی نیز 20 سال سن دارم و به قول بزرگان در طلایی ترین سن یادگیری و عمل قرار داریم. امکانات مادی و معنوی بسیار بسیار خوبی از کودکی داشته ایم که اگر اطاله کلام نمی شد عرض می کردم. الحمدلله از نظر استعداد و توانایی فعالیت هم در شرایط بسیار خوبی قرار دارم و علی رقم اینکه نوجوان هستیم راحت توانایی این را داریم به حول و قوه الهی که روزانه 16،17 ساعت مطالعه داشته باشیم. همه این شرایط عالی باعث شده تا شدیدا دغدغه مند شویم برای اینکه از این دوران طلایی بهترین استفاده ممکن را داشته باشیم. از طرفی علاقه و جذبه شدیدی به مرحوم علامه طباطبایی دارم. و همچنین شدیدا علاقمندم در زمینه قرآن فعالیت داشته باشم. اما قرآنی شناسی جامع و ناظر به همه جوانب دین و همچنین پاسخگو به سوالات زمانه دقیقا مثل علامه طباطبایی. برای رسیدن به این امر دقیقا چه باید بکنیم؟ از شما خواهشمندم شرایط و لوازم امتثال به این امر را بیان فرمایید. (اعم از علمی و غیر علمی) از نظر علمی دقیقا چه علومی در این زمینه لازم است؟ مقدار اهمیت و تعمق لازم در هر کدام چقدر باید باشد؟ کتب لازم در هر علم کدام است؟ کدام یک از این کتب باید درس گرفتنی باشد و کدامیک مطالعاتی؟ از شما بسیار ممنونم که وقت گرانبهایتان را در اختیار ما می گذارید. اجرتان با خدا. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سعی کنید به جهت آمادگی لازم که دارید، ذهن خود را تلمباره علم و معلومات نکنید. آن‌چه در حال حاضر از دروس حوزه بدان مشغولید، همان‌ها را عمیقاً و دقیقاً بیاموزید و حواشیِ آن‌ها را خوب دریافت نمایید 2- پس از آن‌، اگر فرصت یافتید سیر مطالعاتیِ روی سایت که به روش علم‌النفسیِ حضرت امام و علامه تنظیم شده است؛ شروع خوبی است تا إن‌شاءاللّه مقدمه‌ای شود برای رجوع به المیزان به همان روشی که در جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» توصیه شده است. البته عجله نکنید. موفق باشید  

17630
متن پرسش
سلام استاد عزیز: یک سئوالی ذهنم را مشغول نموده بود که گفتم به کتاب «تمدن زایی شیعه» رجوع کنم و آن را دریابم که البته با یک نگاه اجمالی و چشمی آن را نیافتم لذا مزاحم اوقات شریف شدم. آیا تحقق ظهور حضرت ولی عصر روحی له الفدا مستلزم تحقق تمدن نوین اسلامی است؟ علت مثبت بودن یا منفی بود پاسختان را هم ذکر نمایید. با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تعریف تمدن نوین اسلامی آن‌چه مدّ نظر است به صحنه‌آوردنِ بستری است که معلوم شود اسلام به خودی خود برای اداره‌ی بشر و تعالی همه‌ی ابعاد او برنامه‌ی عملی دارد و در متن چنین بستری است که امام معصوم می‌توانند برنامه‌‌های خود را مطرح کنند. و از این جهت می‌توان گفت تحقق تمدن نوین اسلامی، مقدمه‌ی امیدواریِ حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» برای ظهور خواهد بود. در کتاب «جایگاه واسطه‌ی فیض» نکاتی در این مورد مطرح شده است. موفق باشید

17623
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: آیا می توان کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن را امتداد کتاب مصباح الهدایه امام دانست؟ در مقایسه این دو کتاب سنخیت ایمان و توحید این طرح کلی با مشکات اول مصباح و نبوت و ولایت کتاب طرح کلی با مشکات دوم مصباح محل توجه است. به خصوص اینکه حضرت آقا روی امتداد معارف در این سطح خیلی توجه دارند و به عنوان نمونه در مورد فلسفه قبلا در جمع اساتید حکمت حوزه به صراحت فرمودند نیاز به رنسانس فلسفی نیست و وحدت وجود و بسیط الحقیقه... را امتداد دهید و اخیرا هم مجددا در جمع مسئولین حوزه به این امر توجه دادند. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «مصباح الهدایه» به صورتی مبنایی و با ذوق عرفانی جایگاه ولایت و نبوت و خلافت و رسالت اولیاء الهی را در مراتب گوناگون هستی مطرح می‌کند. در حالی‌که کتاب «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی» تنها نظرها را متوجه نگاه عمومی به موضوعات دینی می‌اندازد و به یک معنا، هندسه‌ی فکری آموزه‌های دینی را به میان آورده بدون آن‌که بنا داشته باشد آن موضوعات را به مبانیِ عرفانی آن که در مشکاة دوم مبتنی بر مشکاة اول مطرح است پیوند دهد. موفق باشید

17620
متن پرسش
سلام علیکم استاد. ببخشید جنابعالی چه روحانی و طلبه ای را روحانی تراز انقلاب اسلامی و تراز امروز می دانید؟ نظرتان در رابطه با استاد معمارمنتظرین و مباحث ایشان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روحانیِ تراز انقلاب یعنی طلبه‌ای که متوجه‌ی ظهور حقیقت در این تاریخ از طریق انقلاب اسلامی شده است و بنا دارد از این طریق جامعه‌ی خود را از ظلمات فرهنگ سکولاریته به سوی حقیقت راهنمایی کند و در این راستا هر طلبه‌ای بنا به موقعیت خود وقتی متذکر چنین امری بود، طلبه‌ی تراز انقلاب است و نباید انتظار داشت که همه به یک نحو در این میدان قدم بردارند. و از این جهت بنده معتقدم جناب استاد حجت‌الاسلام و المسلمین آقای معمارمنتظرین وظیفه‌ی خود را به‌خوبی تشخیص داده‌اند و بر اساس رسالتی که برای خود تعریف کرده‌اند همچون سربازِ پیشتازِ انقلاب اسلامی عمل می‌کنند بدون این‌که بخواهند برای ادای این وظیفه‌ی مهم، مخاطبان متفاوتی که به سوی ایشان رجوع دارند را به جهت گرایش‌های مختلف، پس بزنند. عمده آن است که متوجه باشید خروجیِ نهایی دروس ایشان، انسان‌های متدیّن و معتقد به انقلاب و رهبری عزیز و متنفر از استکبار هستند. آیا نباید از این موضوع خرسند بود که حاصل یکی از زحمات ایشان علاوه بر موضوعاتی که عرض شد؛ فاصله‌دادنِ متدیّنِ ساده‌اندیش است از جریان‌های شیعه‌ی انگلیسی؟! موفق باشید

17618
متن پرسش
با سلام: با توجه به صحبتها و هماهنگی هایی که پیش از این با جناب آقای توکلی داماد استاد داشتم. تقاضا داشتم استاد مصاحبه ای برای سایت خط امام انجام داده و به سوالات ذیل پاسخ فرمایند: کدامین وجوه از اندیشه و گفتمان امام (ره) امروز مورد غفلت قرار گرفته و به بازخوانی و توجه جدی به آن عمیقاً نیازمندیم؟ چرا؟ به صورت مصداقی با بازخوانی چه وقایع، رخدادها و جریاناتی می ‏توان این غفلت را برطرف کرد؟ چه راه‏ها و ابزارهایی در این زمینه داریم و چه وظایفی متوجه چه کسانی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رویکرد کلّی حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عبور از روحِ سکولاریته‌ی نظام غربی بود. به این معنا که حکم شریعت در همه‌ی مناسبات در میان باشد و جایی برای غیر حکم خدا مدّ نظرها قرار نگیرد. در حالی‌که در نظام آموزشی ما اعم از دانشگاه و آموزش و پرورش از این موضوع غفلت شده است و زیرساخت‌های مناسب برای رجوع به رهنمودهای دینی فراهم نگردیده، در آن حدّی که بعضاً اصالت به نظر اساتیدی داده می‌شود که بهره‌ی لازم از ایده‌های دینی و نگاه انسان‌شناسیِ دینی ندارند. و از آن مهم‌تر حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به حضورِ تمدنی فکر می‌کردند بیرون از تمدن غربی و نه آن‌که ما بخواهیم دین‌داریِ خود را ذیل غرب داشته باشیم. عمده آن است که حدّ اقل به اسلامی فکر کنیم که تمدنی غیر از تمدن غربی را دنبال می‌کند و آن تمدن را اصیل نمی‌داند. 2- وقتی متوجه باشیم انسانی که اسلامْ مدّ نظر دارد غیر از نگاهی است که از طریق اومانیسم به اسلام می‌شود؛ کار شروع می‌گردد. انسانِ اسلامی که متوجه‌ی هدف‌داریِ نظام الهی است از طریق هماهنگی با نظام احسن خداوندی سعی در تربیت خود دارد. در حالی‌که در نظام سکولاریته انسان سعی دارد عالَم را بر اساس اهداف نفس امّاره‌ی خود تغییر دهد و این اساسی‌ترین مسئله‌ای است که باید مدّ نظر قرار داد. 3- حضرت امام و علمایی مانند علامه طباطبایی آثار گرانقدری برای عبور از غفلت‌های مذکور و رجوع به انسان اسلامی برای ما در میان گذارده‌اند، مثل کتاب «مصباح‌الهدایه» از حضرت امام و کتاب «رساله الولایه» از حضرت علامه طباطبایی. موفق باشید

17610
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: حقیر از آن جهت که جنابعالی را برخوردار از یک نگرش و تفکر سیاسی انقلابی و در عین حال خردمدار و متین می دانم، دوست دارم ببینم نظر شما درباره نگاه و تحلیل بنده نسبت به دولت آقای روحانی صحیح است یا نه؟ فکر می کنم شخص آقای روحانی و بدنۀ دولت ایشان را از طرفی نمی توان برخوردار از یک نگرش عمیق و متعالی انقلابی از جنس آنچه که در تفکر دینی و سیاسی امام خمینی (ره) و رهبری و شهید بهشتی و شهید مطهری مشاهده می کنیم، دانست؛ و از سوی دیگر نمی توان این جریان سیاسی را ضد انقلاب، خائن و خارج از کشتی انقلاب و آمریکایی و اسرائیلی دانست، بر خلاف آنچه که برخی از افراد و سخنرانان برجستۀ اصولگرا – که بنده به خاطر عشق و دغدغۀ ایشان نسبت به رهبری و انقلاب اسلامی دوست شان دارم - تلاش می کنند این نوع نگاه را تصریحاً یا تلویحا به قشر مذهبی و جوانان ولایی و حزب اللهی القاء کنند. به نظرم نگاه معقول و به دور از احساسات و برخوردهای چکشی و یکجانبه نگر و حذفی، این است که این دولت را همان طور که مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی) تصریح فرمودند انقلابی بدانیم – به این معنا که داخل مجموعه و خانوادۀ انقلاب هستند، با وجود تمام ضعف های مبنایی و تئوریک و حتی اجرایی ای که دارند – اما در عین حال، به جهت اهداف و دغدغه ها و مواضعی که دارند، انقلابی گری اینها را در پاییین ترین سطح و یا متوسط بدانیم و نه یک نوع تفکر انقلابی متعالی و عمیق و مترقّی، عین آنچه که امام (ره) و رهبری در نظر داشتند و دارند. استناد این نگاه و تحلیل بنده نیز، ریشه در سخنان خود حضرت آقا دارد که هر چند وقت یک بار، این دولت و تیم مذاکره کننده را تأیید می کنند و القابی همچون انقلابی بودن، شجاع بودن، با غیرت بودن، متدین بودن، مورد اطمینان بودن و غیره را دربارۀ ایشان به کار می برند، در عین نقدهای جدّی، فراوان، صریح و علنی ای که به برخی از مواضع آقای روحانی و آقای هاشمی دارند. به عبارت دیگر، این کمترین معتقدم برخلاف تفکر و مشی سیاسی جبهه پایداری که گمان می کنند تمام مواضع و برنامه های دولت با انگیزۀ تخریب انقلاب و ضدیت با امام (ره) و رهبری، و به نیت دوستی و سازش با آمریکا است، بیشترِ دیدگاه های آقای روحانی، چه در حوزه مسائل دینی و چه در زمینۀ مسائل سیاسی و فرهنگی و نظامی و بین المللی و به خصوص سیاست خارجی، نه از سر خباثت و دشمنی با انقلاب اسلامی و بغض نسبت به امام (ره) و رهبری و با انگیزه خیانت به خون شهدا و دوست داشتن آمریکای جنایتکار، بلکه بیشتر بر این اساس است که اینها به زعم خود گمان می کنند راه پیشرفت انقلاب – با توجه به تصور سطحی ای که نسبت به حقیقت و اهداف انقلاب اسلامی دارند – واقعاً همین است و این طوری بهتر می توانند زمینۀ پیشرفت کشور و محبوبیت اسلام را فراهم کنند؛ یعنی واقعاً اینطوری فکر می کنند و باورشان این است و حتی در مواردی هم با رهبری عزیز اختلاف نظر دارند – و نه لزوماً ضدیت! – ولی گمان می کنند تفکر صحیح و معتدل انقلابی یعنی این؛ هر چند که با این وجود نمی توان انکار کرد که ممکن است در موارد معدودی هم، واقعاً انگیزۀ خوبی نداشته باشند و آگاهانه یک سری خطوط قرمز را زیرپا بگذارند و یا گاهی از سرِ سیاست زدگی و تعصب و مصالح حزبی و جناحی حرفی را بزنند یا عملی را انجام بدهند، اما در مجموع فکر می کنم بنای مخالفت با انقلاب و امام (ره) و رهبری را ندارند؛ ضمن این که مگر سایر جریان ها مثل اصول گراها از این مقدار اغراض سیاسی حزبی و نامناسب، مصون هستند و تمام مواضع و رفتارشان با خلوص صد درصد و بدون هیچ گونه شائبۀ سیاست کاری و تعصب و صفر و صدی دیدن امور صورت می پذیرد؟! پس اندکی از افکار و اعمال سیاسی با انگیزه های نادرست، دربارۀ همۀ جریان ها - اعم از تدبیر و امید و اصلاح طلبان و اصول گراها – مطرح است نه فقط دولتی ها! خلاصه اینکه بر این باورم که «سعۀ صدر» تفکر اصیل انقلابی و ویژگی «عدم انحصارطلبی» که برگرفته از اندیشه امام (ره) و رهبری و شهید بهشتی و شهید مطهری است، در مواجهه با اشخاصی مثل آقای روحانی و دولتش که – اصل انقلاب و ولایت فقیه و استکبارستیزی را قبول دارند و فقط سطح نگرش و تفسیرشان از اصول گرایان متفاوت است و بنای ضدیت با ارزش های دینی و انقلاب اسلامی را ندارند – برخوردی غیر از برخورد جبهه پایداری را اقتضاء می کند؛ برخوردی که – در عین دلسوزی و داشتن دغدغه های ارزشمند انقلابی و ولایی- با سعۀ صدر پایین و با رویکرد حذفی و کاملاً بدبینانه و صفر و صدی و شرّ مطلق دانستن رقیب و در مواردی غیرمنصفانه با این دولت برخورد می کنند، بر خلاف برخوردی از جنس آنچه که بنده در شما و آقای دکتر عماد افروغ سراغ دارم. البته بنده در مجموع، اصول گرایان و جبهۀ پایداری را – در عین نقدهایی که به ایشان دارم – به خاطر ولایت مداری و پافشاری بر اصول و ارزش های انقلاب و امام (ره) رهبری، بدون تردید ترجیح می دهم به جریان و گفتمان آقای هاشمی و روحانی که در عین قرار گرفتن ذیل نظام و انقلاب اسلامی، بسیار فاصله دارند از انقلابی گریِ اصیلی که در چهار رهبر بزرگ و ایدئولوگ اصلی انقلاب اسلامی مشاهده می کنیم (امام خمینی (ره)، شهید بهشتی، شهید مطهری و مقام معظم رهبری). با تشکر از مباحث دینی و سیاسی عمیق و روشنگرانه ای که در این سال ها مطرح نموده اید. وفقکم الله فی طریق السداد والیقین 2 شهریور 1395
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً این نوع تفکر، تفکرِ سیاسی دوران ما است که ماوراء نگاه جناحی، متوجه‌ی حقیقت انقلاب در این دوران است و همین‌طور که رهبری عزیز در روز عید غدیر فرمودند باید همچون علی«علیه‌السلام» دشمنان و دوستان را تقسیم‌بندی کرد و در متن جنابعالی این تدبیر به چشم می‌خورد. عرایضی که در کتاب اخیر بنده تحت عنوان «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» شده، نظر به همین نکته دارد منتها با نگاهِ هستی‌شناسانه موضوع را دنبال نموده است. موفق باشید   

17600
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند: لازم به ذکر است که بنده از شاگردانتان نیستم و با میاحث شما آشناییتی ندارم و لطف می کنید اگر پاسخ مرا به صورت عمومی دهید: مهمترین سوال بنده اینست که رهبری در یک سری مسائل چرا قاطعانه و محکم وارد نمی شود زیاد شنیدم که می گویند باید مردم بخواهند و تا مردم به آن بصیرت نرسند رهبری نمی تواند کار کند یا جلوتر از مردم حرکت کند. ولی اصلا نمی توانم این پاسخ را هضم کنم و اصلا من مطمئنم اگر رهبری در یک سری مسائل وارد شوند مردم واقعا خوشحال می شوند که حداقل یک نفر در این جامعه به فکر مردم است و پشتشان است. مثلا در همین حقوق های نجومی درست است که صحبت کردند به مسئولین گفتند پیگیری کنید اینها را و... ولی وقتی مسئولین کوتاهی کردند رهبری آیا نباید کاری کند؟ مگر اینها پول بیت المالی نیست که امام علی (ع) اینقدر رویش حساس بود که به ایشان می گفتند حکومتت پایدار نمی ماند و جنگ و اینها می شود اگر بخواهی بیت المال را مساوی تقسیم کنی می فرمودند بشود. یا اینکه حضرت علی (ع) وقتی می فمند یکی از کارگزاران اقتصادی ایشان اختلاس و خیانتی کرده می گویند که سریع عزلش کنید، حبسش کنید و در نماز جمعه 35 ضربه شلاق بزنید. خب چرا رهبری اینقدر قاطع و محکم و سریع عمل نمی کنند و رهبری در سخنرانی اخیرشان با دانشجویان گفتند که البته اگر یک جایی حس شود که اصل نظام در خطر است رهبری مستقیما وارد می شود. سوال من این است مگر آرمان های نظام جزء اصل نطام نیست؟ مگر عدالت جزء آرمان های نظام نیست؟ چرا پس مستقیما وارد نمی شوند؟ من با سیاست های خارجی رهبری بسیار موافقم ولی آن قاطعیت در سیاست های خارجی ایشان را در سیاست داخلی شان نمی بینم. مگر در قانون اساسی نیامده که رهبری وظیفه نظارت بر سه قوه را دارند خب این چه نظارتی می شود که این همه مشکل در قوه ها وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم مقام معظم رهبری موضوعات را پیگیری نکنند، می‌ماند که ایشان در این شرایط متوجه‌ی مشکلاتِ زیرساختی و تاریخی ما هستند و برای برگرداندن امور، به مسیر اصلی، حکمت و حوصله‌ی لازم به به‌کار می‌برند تا تشنجی ایجاد نشود و برای آبادکردن دهی، شهری خراب نگردد. موفق باشید

17581
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: جنابعالی در کتاب سلوک فرمودید که باید با همت کافی به کتاب های حضرت امام (ره) رجوع نمود و اشاره نمودید که باید مقدمات خاصی را برای رجوع به آن فراهم کرد. 1. مقصود از این مقدمات چیست؟ 2. و إن شاءالله تعالی وقتی که این مقدمات را فراهم کردیم با چه شیوه و روشی و رویکردی آثار امام (ره) رادنبال کنیم؟ 3. مطالعه چه آثاری از امام (ره) ضرورت دارد؟ به ترتیب اولویت بفرمایید باسپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر مطالعاتی موجود در سایت، مقدمه‌ی خوبی است. بعد از آن به شرح تفسیر سوره‌ی حمد امام و شرح کتاب «مصباح الهدایه» می‌توانید بپردازید. موفق باشید

17580
متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد بنده الحمدلله رب العالمین تفسیر سوره احزاب جنابعالی را گوش دادم اما چند سئوال از محضر جنابعالی دارم. 1. جنابعالی در جلسه دوم به نامه حضرت امام (ره) به آقای الویری (البته اگر اشتباه نکنم) اشاره نمودید و فرمودید همین نامه یک دستگاه بزرگی دارد. بنده در گوگل جستجو کردم اما چیزی نیافتم، لطف کنید متن این نامه را برای این حقیر ارسال نمایید؟ 2. در جلسه از این سوره فرمودید اگر کسی اشک شب و شب زنده داری میخواد باید ساده زیست باشد و با کتاب و درس بدست نمی آید که در واقع این آثار فردی ساده زیستی می باشد، اما سئوال بنده این است که ساده زیستی من بچه مذهبی معمولی چه آثار اجتماعی را در بردارد؟ در واقع چه کمکی به انقلاب و ایجاد تمدن اسلامی می کند؟ 3. و این که استاد شما در همین جلسات دو یا سه بار فرمودید ما اگر می خواهیم تمام معضلات فرهنگی کشور حل بشود تنها راهش آن است که نگاه تمدنی به انقلاب داشته باشیم، لطف بفرمایید مقصود از این حرف مشخصا چیست؟ و اگر کسی بخواهد در ایجاد این تمدن نقش آفرین باشد چه مطالعات یا اقداماتی صورت دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خود بنده هم سال‌های قبل آن نامه را دیدم و با توجه به آن‌که در آن زمان هنوز فضای مجازی به این صورت راه نیفتاده بود، فکر نمی‌کنم در فضای مجازی بتوانید آن را پیدا کنید. همین اندازه در ذهن دارم که در زمان نخست وزیری آقای موسوی بود، نامه‌ای ظاهراً در 14 بند 2- حداقل در نوعِ انتخاب ما در راستای دامن‌نزدن به اشرافیت، مؤثر خواهد بود و این‌که روح انسان از آلودگی به دنیا مصون می‌ماند 3- در نگاه تمدنی هرچیزی در نسبت به اجتماعِ مورد قبول عقل و فطرت، مدّ نظر قرار می‌گیرد و از نگاهِ فردگرایانه، انسان را آزاد می‌کند. با کتاب «تمدن‌زایی شیعه» می‌توانید شروع کنید. موفق باشید

17565
متن پرسش
سلام استاد عزیز: این که حضرتعالی در کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت علیه سلام به کرات اشاره می کنیدکه غایت قرب هر انسانی امام معصوم علیه السلام هست یا تعبیراتی با این مضامین چند سئوال پیرامون این مطلب از جنابعالی دارم. 1. اگر شخصی به مقام «فنا در فنا» که اگر اشتباه نکنم نهایت قرب الهی می باشد، نایل گردد به نهایت قرب الهی که امام معصوم علیه سلام هست نایل گشته؟ 2. کشف و شهود در کدامین از منازل سیر و سلوک معنوی واقع می شود؟ 3. وقتی ما به مقام فنای در فنا برسیم درست هست بگوییم که در نفس ناطقه مانند معصومین علیه سلام شده ایم؟ 4. آیا مقام عرفانی دکتر چمران با حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه یکسان هست؟ 5. مقصود از حق الیقین همان مقام فنای در فنا هست؟ 6. آیا می توان گفت مقام قرب حضرت عباس علیه السلام با حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه یکسان می باشد؟ فرق این دو بزرگوار در چیست؟ 7. آیا کسی که به مقام فنای در فنا نایل گشته در واقع تمام اسمای الهی بر قلبش تجلی شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! 2- عموماً از منزل 50 به بعد پیش می‌آید ولی به خودِ شخص هم بستگی دارد 3- آری! ذیل امام معصوم 4- نه! یکی واصل است و یکی تابع 5- آری!  6- چگونه دو اقیانوس را می‌توان با هم مقایسه کرد؟ 7- آری. موفق باشید

17553
متن پرسش
باسلام عرض تسلیت داریم استاد ارجمند: گروهی از طلاب هستیم و از محضر استاد بزرگوار استدعا داریم یک سیر مطالعاتی در مورد مباحث آینده پژوهی عنایت فرمایند حقیقتا اعتماد کردن به هر کتابی در این مسیر از دغدغه‌های هرلحظه ما گشته است. امید است فرزندانتان را در این مسیر یاری فرمایید. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه مطالب کتاب‌های «مقام بقیة اللّهی» و «بصیرت و انتظار فرج» و آخرین قسمت کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» می‌تواند کمک کند. موفق باشید

17544
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید و تسلیت ایام عزاداری سید الشهدا (ع): متاسفانه توسط تریبون های متعلق به جریان شیعه ی انگلیسی، مدتی است که هجمه هایی علیه انقلاب و نظام شکل گرفته است. یکی از رایج ترین هجمه ها، به بحث آزادی سیاسی و عفو منافقین و مشرکین توسط پیامبر (ص) پس از فتح مکه است. بنده در چند سخنرانی و به صورت جسته و گریخته شنیده ام که اینطور نبوده که پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) در حکومتشان همیشه منافقین را مورد عفو قرار دهند و در صورت محاربه و اقدام نظامی علیه حکومت، برخوردهای شدیدی با ایشان می شده است. منتها دنبال سند روایی موثق برای این حرف هستم. تشکر می کنم اگر چند واقعه ی تاریخی در رابطه ی با اعدام سران منافقین و مشرکین توسط پیامبر (ص) و حضرت عی (ع) را با ذکر منبع روایت بیان بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع قتل منافقین بعد از عملیات مرصاد، به جهت محارب‌بودنِ آن‌ها بود نه آن‌که به صرفِ منافق‌بودن‌شان با آن‌ها برخورد شد. در این مورد خوب است به جواب سؤال شماره‌ی  4202 رجوع فرمایید. موفق باشید

17532
متن پرسش
سلام استاد عزیز: حضرتعالی مکررا فرمودید که برای ایجاد تمدن نوین اسلامی یا دیندار کردن مردم بایستی افقی را در جلوی مردم بگذاریم. فی الحال بفرمایید مقصود از این «افق» چیست؟ چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد بحث های مفصلی نیاز است مثل آن‌چه در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» و کتاب «جايگاه و معني واسطه‌ی فيض» مطرح شده است. باید چنین افق‌هایی را با مردم در میان گذاشت. موفق باشید

17531
متن پرسش
سلام استاد دو موضوع رو می خواستم مطرح کنم: اول آنکه در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» یک جمله از امام خمینی (ره) بود با این مضمون که علم کودک به عروسک و علم اولیا الهی هر دو علم تلقی می شوند پس بنابراین می توان گفت اگر ما هر علمی رو یاد بگیریم مثلا برای شغل و... اون ثوابی رو که در احادیث نوشته شده رو می بریم، و دوم آنکه آیا شما با مباحث الگوی پیشرفت آشنایی دارید و با شورای راهبردی پیشرفت با دبیری آقای کشوری و یا پژوهشکده های دیگر مانند پژوهشکده آقای میرباقری فعالیت دارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- علم به معنای آگاهی از آن‌چه خارج از ذهن ما است برای یک کودک و ولیّ الهی فرق ندارد. ولی موضوع علم در این دو متفاوت است، یکی علم به خدا دارد و یکی علم به عروسک 2- نه. موفق باشید

17521
متن پرسش
با سلام و تشکر صمیمانه از عنایت شما: در مراحل فرایند تحقق اهداف انقلاب اسلامی (انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، کشور اسلامی، تمدن اسلامی) دلیل تقدم مرحله دولت اسلامی بر کشور اسلامی چبست؟ در حالی که ظاهرا جامعه باید دولت سازی کند. لطفا نسبت این دو مرحله را به اختصار توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سیر تعالی جامعه به سوی اهداف الهی و اسلامی ابتدا از طریق انقلاب و ایجاد نظام سیاسی می‌توان انتخاباتی برقرار کرد و دولت اسلامی را به این معنی پدید آورد که قوانین و مقررات مطابق اسلام باشد ولی برای تحقق جامعه‌ی اسلامی باید تلاش‌های زیادی نمود تا روحیه‌ی مردم از تعلّقات غربی به سوی تعلّقات اسلامی سیر کند و از این جهت بعد از دولت اسلامی محقق می‌شود. موفق باشید

17509
متن پرسش
سلام خدمت شما: با عرض معذرت می خواستم بپرسم که در رابطه با نظریات جناب آخوند خراسانی در رابطه با تشکیل حکومت و ولایت آیا این حکومت اسلامی و ولایت درسته یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم منظورتان کدام نظر مرحوم آخوند خراسانی است؟ مسلّم همه‌ی علماء دین به دنبال حکومت اسلامی بودند و شاید تصور آن را هم نمی‌کردند که شرایطی به‌وجود آید که فقیه با ولایت خود در این زمان این اندازه حکمش نافذ باشد. موفق باشید

17498
متن پرسش
با سلام: نحوه ی صحیح برخورد با یک فرد که ما را نقد می کند چیست؟ بعضی در قبال نقد به جای بازنگری در خود، طرف مقابل را نقد می کنند و به تحلیل خاستگاه نقد او می پردازند این برخورد چه میزان درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوعِ آزاداندیشی در این تاریخ، موضوعِ بسیار مهمی است. در صفحه‌ی 171  کتاب «سلوك ذيل شخصيت امام خمينى (قدس سره)» تحت عنوان «آزادانديشى‏ و تولد انديشه‏ هاى ژرف» عرایضی شده است. موفق باشید

17502
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار و تشکر از عنایت شما: حقیقت این است که بین جهت و سیره عملی رهبر انقلاب حفظه الله با امام خمینی سلام الله علیه هیچ تفاوتی در هیچ ساحتی مشاهده نمی شود و گویا رهبر انقلاب حفظه الله تفصیل و امتداد امام خمینی سلام الله علیه هستند. با توجه به اینکه در انطباق عملی در این سطح از گستردگی و پیچیدگی حتما انطباق فکری و معرفتی در حد عمیق لازم است و این در حالی است که ظاهرا رهبر انقلاب حفظه الله در مباحث معرفتی از امام خمینی سلام الله علیه تلمذ نکرده اند. این وحدت مبنایی که گویا از یک منبع سرچشمه دارد چگونه توضیح داده می شود؟ آیا با تبیین از ولایت فقیه به شکل مرسوم قابل تفسیر است یا نیاز به سطح بالاتری از تبیین است؟ منایع آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «سلوک ذیل....» شواهدی آورده شده حاکی از آن‌که مقام معظم رهبری به‌خوبی حکمت متعالیه را کار کرده‌اند ولی بنا نداشته‌اند به عنوان استاد فلسفه و عرفان مشهور شوند. جناب آقاى دكتر حداد عادل‏ در رابطه با آشنائى رهبر انقلاب با فلسفه مى فرمايند: درباره‏ ى آشنايى آيت‏الله خامنه ‏اى با حوزه‏ ى فلسفه - چه فلسفه‏ ى غرب و چه فلسفه‏ ى اسلامى - من يك جمع‏ بندى اجمالى از جايگاه فلسفه در ذهن ايشان دارم. ايشان برخلاف اين‏كه از حوزه ‏ى مشهد برخاسته ‏اند، نظر رايج در حوزه‏ ى مشهد نسبت به فلسفه ‏ى رسمى را ندارند. در حوزه‏ ى مشهد - نگاهى كه به مكتب تفكيك موسوم شده - با فلسفه بر سر لطف نيستند؛ البته به درجات گوناگون. آقاى خامنه‏ اى هم به همان حوزه تعلق دارند و در آن‏جا نشو و نما كرده‏ اند اما نظر منفى نسبت به فلسفه ‏ى اسلامى پيدا نكرده‏ اند؛ بلكه نظر مثبت دارند. ايشان در فلسفه، به اعتبارى، فرزند فكرى علامه‏ ى طباطبايى هستند، نه فرزند آقاشيخ مجتبى قزوينى كه البته بسيار براى اين بزرگوار احترام قائل هستند. ايشان به من مى‏ فرمودند ما در محضر آقاشيخ مجتبى دو تا درس مى‏ خوانديم. ساعت اول ايشان فلسفه و منطق به ما درس مى‏ داد؛ خيلى دقيق، درست و فنى. ساعت بعد همان حرفها را مطابق نظريه‏ ى مكتب تفكيك رد مي كرد. بنابراين آقاى خامنه ‏اى هر دو نگاه را در حوزه ‏ى مشهد تجربه كرده است. ولى خطى كه ايشان دنبال كرده و نسبت به آن نظر دارد، خط يا مشرب فلسفى علامه‏ ى طباطبايى و آقاى مطهرى است. ايشان بار اولى كه مي خواستند در سال 1360 رئيس‏ جمهور شوند، در تلويزيون راجع به خودشان صحبت كردند. آن‏جا ايشان به نحوه ‏ى استفاده خودشان از محضر علامه‏ ى طباطبايى اشاره مى‏ كنند. اصولًا يكى از جهاتى كه ايشان با آقاى مطهرى آن‏ همه رفاقت، انس، همكارى و همفكرى داشتند، همين هم ‏افقى و ديد مشترك نسبت به فلسفه‏ ى اسلامى است. البته ايشان تا كنون اثر فلسفى‏ اى ننوشته‏ اند و درس فلسفه هم داير نكرده‏ اند اما فلسفه‏ ى اسلامى را خوب مي دانند. هنگامى كه ايشان رئيس‏ جمهور بودند، گاهى ما در حضور ايشان جلساتى داشتيم تا مشخص كنيم در كتاب‏هاى معارف اسلامى دانشگاه چه مطالبى بايد بيايد؟ و چگونه بايد اين كتاب‏ها را نوشت؟ بحثهاى كلى زياد بود. يك روز بحث به مسائل خاص، فنى و دقيق فلسفه كشيده شد. اشخاصى كه آن‏جا بودند - برخى دانشگاهى و برخى ديگر حوزوى - كسانى بودند كه بالفعل مشتغل به فلسفه بودند. آن زمان هم دوران سخت جنگ بود و مرتباً اخبار خوش و ناخوش جنگ حتى در ميانه‏ ى جلسات اينچنينى به آقا مي رسيد. گاهى در ضمن جلسات پوشه‏ اى به دست ايشان مي دادند و خبر مى ‏رسيد كه مثلًا يك هواپيما سقوط كرده يا يك حمله‏ اى عليه ما شروع شده است. ايشان اين‏گونه اشتغالات ذهنى بسيار داشتند اما به آن مباحثه‏ ى فلسفى وارد شدند و من ديدم كه كاملًا حاضرالذهن هستند و با استدلال خوب و روشن ديدگاهشان را مطرح كردند. انگار كه هيچ كار ديگرى غير از آموزش فلسفه ندارند! اين براى من خيلى تعجب‏ آور بود و نشان مى ‏داد كه ايشان فلسفه‏ ى اسلامى را خوب خوانده و فهميده‏ اند و به آن اعتقاد دارند. از نشانه‏ هاى ديگر اهميتى كه ايشان به فلسفه‏ ى اسلامى مي دهد، تشويق طلاب است نسبت به جدى گرفتن فلسفه و كلام اسلامى و نيز كمك به مؤسساتى كه فلسفه‏ ى اسلامى را آموزش مى‏ دهند و يا در اين حوزه پژوهش مي كنند كه يكى از آن‏ها «بنياد حكمت اسلامى صدرا» ست كه با حمايت ايشان تأسيس و فعال شده است. ايشان ضمن آن‏كه توجه دارند كه در مواجهه با تمدن غرب، صرفاً استناد به نقل كارساز نيست و بايد در اين ميدان چهره ‏ى عقلانى و استدلالى تمدن اسلامى به ميدان بيايد، اعتقادشان به فلسفه‏ ى اسلامى، صرفاً از باب محاجه و احتجاج و رفع شبهه نيست و نگاه ابزارى به فلسفه و ترويج آن ندارند ... (پايگاه اطلاع‏ رسانى دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت ‏الله خامنه‏اى 1/ 1/ 1388). موفق باشید

17501
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار و تشکر از عنایت شما: رهبر انقلاب حفظه الله در مورد امام خمینی سلام الله می فرمایند: «امام خمینی رحمه الله واقعاً حکیم بود و مصداق کامل (صیرورت الانسان عالما عقلیّا مضاهیا للعالم العینی) محسوب می شد. انسان احساس می کرد که تمام حقایق عالم در وجود او منعکس بود. او چیزهایی را بوضوح و روشنی و با همان نورانیت نفسانی و نگاه رحمانی و حکمت خودش - نه با استدلال و تمهید مقدمات معمولی - می دید و می فهمید که دیگران عصازنان خودشان را به آن نقطه می رساندند.» (1368/04/12) عبارت (صیرورت الانسان عالما عقلیّا مضاهیا للعالم العینی) به چه معنا و بر چه مبنایی است؟ اینکه «امام خمینی با نورانیت نفسانی و نگاه رحمانی و حکمت خودش - نه با استدلال و تمهید مقدمات معمولی می دید و می فهمید» حاکی از چه نکاتی درباره ولایت فقیه است؟ چطور می شود که ایشان امام خمینی سلام الله علیه را در این افق مشاهده کرده اند در حالی که چنین توصیفاتی را از غیر ایشان در مورد امام شاهد نیستیم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین رابطه کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نوشته شده است 2- جمله‌ی (صیرورت الانسان عالما عقلیّا مضاهیا للعالم العینی) بدین معنا است که انسان در سیر تفکر به درجه‌ای می‌رسد که اندیشه‌ی او مطابق عالم عقل می‌گردد. موفق باشید

نمایش چاپی