بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16868
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید استاد این مطالبی که برادرمون جناب زاکانی در مورد برادر رییس جمهور میگن آیا شامل نهیی نمیشه که مقام معظم رهبری فرمودند جرم اثبات نشده را مطرح نکنید؟ ممنون رهبر انقلاب: «یکی از دوستان اشاره کردند که امیرالمؤمنین در فرمان خود به مالک اشتر فرموده‌اند که آدمهای سوءاستفاده‌جو را رسوا کنید؛ شما گفته‌اید که افشاء نکنید. امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) نفرمودند موردی را که اثبات نشده، افشاء کنید. هیچ وقت چنین چیزی در بیان امیرالمؤمنین نیست، و این قطعاً از اسلام نیست. ما چطور چیزی را که اثبات نشده، به صرف اتهام، افشاء کنیم؟ ممکن است اینقدر حجم اتهام زیاد و وسیع باشد که یک عده‌ای به چشم یک امر قطعی و واقعی به آن نگاه کنند، اما هیچ پشتوانه‌ی استدلالی نداشته باشد، جائی ثابت نشده باشد. ما هیچ حجتی نداریم که این را بگوئیم. حتّی من در همان جلسه‌ای که اشاره کردند، از این بالاتر را گفتم. من گفتم حتّی جرمی که ثابت شد، اصل نباید بر افشای آن جرم باشد. بالاخره یک مجرمی است، یک غلطی کرده، مجازات هم می شود؛ خانواده‌ی او، فرزندان او، پدر و مادر او گناهی نکرده‌اند؛ ما چرا بیخود اینها را رسوا کنیم؟ مگر آنجائی که خود نفس افشاء کردن، یک مصلحت بزرگی داشته باشد. بله، یک جائی هست که نفس افشاگری در یک مسئله‌ی ثابت‌شده، مصلحتی دارد؛ آنجا ایرادی ندارد. این، منطق ماست. هیچ چیزی هم نه از امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) و نه از هیچ یک از ائمه‌ی هدی (علیهم‌السّلام) برخلاف این وجود ندارد. ما واقعاً حق نداریم افراد را به صرف گمان، متهم کنیم، مشهور کنیم؛ واقعاً جایز نیست؛ نه در سایت، نه در روزنامه، نه در تریبونهای گوناگون. حیثیت افراد را باید حفظ کرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید در فضای عدالت‌گرای نظام اسلامی بعد از آن‌که جرمی اثبات شد، تازه باید بررسی کرد با مجرم چگونه برخورد کنیم. اگر بشود تنبیه او را بی‌سر و صدا انجام داد، این بهتر است، مگر آن‌که مجرم و جرم یک جریان باشد. این‌جا است که بنا به توصیه‌ی علی«علیه‌السلام» به مالک اشتر باید او را به مردم معرفی کرد و در شهر گرداند تا آن جرم و آن مجرم و آن جریان رسوا شود که به نظر بنده در موضوع بی‌بند و باری نسبت به حقوق‌های نجومی، موضوعِ آخر باید مدّ نظر باشد. زیرا این یک جریان است که از اول انقلاب در متن انقلاب با عنوان‌های به ظاهر انقلابی نفوذ کردند و همواره برای انقلاب مشکل ایجاد نمودند. موفق باشید

16845
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: 1. در باب حضرت علی و نهج البلاغه، کتاب های جرج جرداق چطور است؟ کتاب جعفر سبحانی چطور؟ به نظر می رسد اکثر کتاب ها از هم رونوشت شده اند و بسیاری از عبارات انشایی کتاب را از قالب یک تحقیق استدلال مدار خارج کرده اند. لطفا راهنمایی بفرمایید. 2. استاد آیا اطلاع یافتن از نظرات شرق شناسان چه انگلیسی و چه عربی درباره ی مبانی اعتقادی اسلام می تواند به ما در عرصه ی پژوهش کمکی بکند؟ یا بی فایده است و بهتر است به سراغ آنها نرویم؟ 3. جایی در کتاب هایتان فرمودید از ما برمی آید که همزمان که به شعایر اسلامی عمل می کنیم، هویتی غربی نیز داشته باشیم. آیا این امر در باب اسلام شناسان ایرانی امثال دکتر حسین نصر نیز صادق است؟ با توجه به حضور آن ها در غرب گویا در کتاب هایشان هدفشان عرضه ی حداقلی از اسلام است و به شیعه امامیه زیاد نمی پردازند. یا من اشتباه می کنم. 4. تحقیق در کتاب های عالمان عالم دار را پیشنهاد کرده اید. لطف می کنید در جهان انگلیسی زبان چند مورد از این عالمان را که اسلام شناس باشند معرفی بفرماید. سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در نگاه کلّی می‌توان از کتاب‌های مذکور استفاده کرد، ولی بهترین کار، اُنس طولانی با نهج‌البلاغه است 2- به نظر بنده، رویهم‌رفته بد نیست، ولی جواب اصلی ما در نگاه علمایی مثل حضرت امام و علامه‌ی طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیهما» نهفته است 3- غرب‌شناسی به یک معنا همان دشمن‌شناسی است و لازم است. محذوراتِ امثال آقای دکتر حسین نصر را نسبت به وظیفه‌ای که در فضای دنیای سکولار به عهده گرفته‌اند را، بپذیرید و این بدان معنا نیست که ما برای رسالت تاریخیِ ضدِ استکباری از چنین افرادی الگو بگیریم 4- اطلاع کاملی ندارم، ولی افرادی مثل رنه‌گنون، فریتیوشوان، ویلیام چیتیک ایده‌های خوبی را در معرض دیدِ ما قرار می‌دهند. موفق باشید

 

16854
متن پرسش
استاد محترم سلام علیکم: دریت است که بنده کارشناسی فیزیک خوانده ام ولی از نوجوانی تا به حال بسیار علاقه مند به مباحث معرفتی بوده ام و همواره پی آب زلالی برای رفع عطش جان خویش، از اواخر سال نود با آثار شما آشنا شدم، بعضی فایل ها و کتاب هایتان را شنیده و مطالعه کرده ام واقعا مفید بودند و حس کردم نسبت به خیلی از سخنرانی ها و مطالب مذهبی موجود در بازار حرف نو و جدیدی است، مباحثی که از خدمتتان استفاده کردم بدین شرح هست:  «آشتی با خدا» «ده نکته از معرفت نفس» ، «انسان در اسلام» ، «شرح حدیث اباذر» ، «شرح دستورالعمل های آیت الله بهجت» ، «حرکت جوهری» ، «زن آنگونه که باید باشد» ، «و بعضی کتاب های مهدویت را، البته در بعضی از این مطالب، سوال هم داشتم گاهی، ولی در کل بسیار مفید بود. واقعا همانطور که مي فرموديد سعی می کردم با آن مطالب به جای افزایش اطلاعات، در افزایش معرفتم و قربم به خدای متعال و عالم ملکوت بکوشم، و واقعا واقعا واقعا هم خیلی حال خوب و آرام و انسی پیدا می کردم. البته متاسفانه شما و آثار شما به بنده و دوستانم به واسطه استاد نمایی معرفی شدید ک بعد از ۴ سال یقین کردم ک راه او باطل و نفسانی است و الحمدلله توانستم از جرگه شیطانی اش کناره گیری کنم و بین بطلان مباحث او و حرف حقی که در آثار شما یافت می کردم تمییز دهم. در مورد این استاد و راهش و نحوه برخورد با او چندی پیش طی دو سه سوال مجزا از خودتان راهنمایی خواسته بودم، حالا به یقین فهمیده ام که سیر و سلوک در این برهه از تاریخی که ما در آن هستیم با قبل متفاوت شده. باورتان نمی شود که چقدر آرامش درونی گرفتم وقتی جواب هایتان را به کاربران دیگر می خواندم که مي فرموديد سلوک الان ذیل شخصیت والای حضرت امام خمینی کبیر است. واقعا با این راه و این مسئله ارتباط درونی قلبی خود را حس می کردم، واقعا برایتان دعا کردم که چنین دیدگاهی را در جامعه نشر دادید تا جایی که افراد به جای اینکه تکلیف حقیقی خود را در قبال این انقلاب و شرایط حساس کنونی انجام دهند و در عین انجام این تکالیف که بعضا طاقت فرسا هم می شود، ریاضت های شرعی و الهی را به جان بخرند و تحت لوای حضرت آقا، انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) را رقم بزنند. به جای اینکه مثل زمان های قدیم پی یک استاد خاص بگردند و از احوالات و درونیات خود با او سخن بگویند و او به آنها تکالیف سخت و بعضا عجیب نامتعارف بدهد برای اصلاح نفس!  خلاصه استاد،  بحث های معرفتی تان خصوصا «آشتی با خدا» و «معرفت نفس» ، همانی بود ک من از کودکی چه بسا دنبالش بودم. به لطف الهی پاره اي از مباحثی ک بیان می کردید را قبلا و شاید بتوان گفت فطرتا و وجدانا با خود لمس کرده بودم. از بچگی که تنها می ماندم به بدنم خیره می شدم و بارها و بارها این سوال را زمزمه می کردم که «من» کی ام؟ «من» چی ام؟ «من» چه چیزی ام؟ و این که آیا همین انگشت ها و دستها، منم؟ پس من کیست؟ یا در مورد مباحث معرفت نفس حتی کار به جایی می رسید گاهی که حس جدایی نسبی تنم از منم می کردم شاید در اثر همین بود که خواب هایم را می توانستم راحت تر دریافت کنم، حضور قلبم در نماز خیلی بهتر بود، البته من متاسفانه خیلی اوقات در قرائت نماز و بعضی موارد دیگر دچار مشکل هستم و از خیلی ها هم مسئله فقهی اش را پرسیده ام ولی خیلی اوقات، جواب ها گوناگون بوده و خودش باعث شده که من مثلا هنوز بعد این همه سال نماز خواندن سر تلفظ حرف صاد دچار مشکل هستم بطوریکه هر از چند گاهی تمام توجهم در نماز ها به تلفظ می رود و خیلی اوقات نمازم را اعاده مي کنم و خسته می شوم ولی آن زمان هایی ک به صحت نمازهایم اطمینان نسبی داشتم بقدری در حضور قلبم و آرامشم حین نماز و بعد از آن در زندگی کمک کرده که متعجب شدم. از احوالات عالی ای که خدا از اشک و شوق و معرفت عطایم می کند و حتی در خواب هایم هم اثر می کند. شاید یکی از الطاف الهی به من همین بود ک در جریان ارتباط با آن استاد نمای از خدا بی خبر متوجه شدم ک خواب هایم پیام های خاص دارد و حتی برای او که تعریف می کردم جوابی نداشت بدهد. یعنی درست است که فرمودید خواب، حجت نیست ولی خصوصا ماه رمضان پارسال و بعدش خواب هایی ک من دیدم بسیار بسیار در راهنمایی ام به سوی نجات، کارساز بود. الحمدلله خدا سوز درونی و استغاثه خودم و مادرم را بی نتیجه نگذاشت و کمکم کرد قصدم از نوشتن این نامه نسبتا طولانی از خدمتتان این است که چند تا راهنمایی بگیرم از خدمتتان ۱.اول اینکه با این مواردی که عرض کردم برای از الان به بعدم چه سيري را پیشنهاد می کنید؟ هم برای سیر روحی و اعتلای نماز ها و....خودم ۲. برای افزایش معرفت، در زمینه غرب شناسی و سیر مطالبي که لازم است بنده بعنوان جوان عصر امروز بر آن مسلط باشم برای کار فرهنگی در بسیج و حلقه های صالحین برای نوجوانان و تحلیل درست از مسائل... ۳. شدیدا علاقه مندم تاریخ صدر اسلام را با تحلیل بدانم متاسفانه دروس مدرسه خیلی در این زمینه ها تفریط دارد دانشگاه هم که عملا معرفتی به انسان افزوده نمی کند. ما خیلی ضعف داریم در دانستن تاریخ لطفا منبع جامع و روانی که سنگین نباشد معرفی نمایید برای این امر. ۴. بار ها قرآن را با ترجمه خوانده ام متوجه شدم که خیلی از آیات را حتی نمی دانم برای چه موضوعاتی نازل شده و شان نزولش چیست و نیز بسیاری از آیات را نمی توانم درک کنم از نظر معرفتی حس می کنم خیلی در این زمینه نیاز به معرفت دارم آیا تفسیر المیزان را شروع کنم؟خودم بخوانم؟ تفسیر تسنيم آیت الله جوادی چطور؟ کلا چه راهی را پیشنهاد می کنيد؟ ۵. برای دور شدن این وسوسه های شیطان که مانع از حضور قلبم می شود البته بی اعتنایی که معمولا دستور اساتید است را شنیده ام ولی نمی توانم چون خیلی اوقات حس می کنم واقعا عملکرد صحیح نیست و ناچار به اعاده کلمه در نماز می شوم مثلا «صراط» یا «صلّ» پیش بعضي ها از اساتید تجوید یا پاسخگویی به سوالات شرعی ها ک قرائت کرده ام می گویند باید محکم تر بگویی من را به اشتباه می اندازند. استرس می گیرم. تلاش هم می کنم ماه هاست دارم تمرین می کنم  ولی نمی دانم چرا گاهی صحیح می گویم و گاهی غلط و هی وسوسه می شوم که کلمه را تکرار کنم ک در این صورت هم شک می کنم که اگر به وسواس رسيده باشم طبق رساله امام، بنابر احتیاط واجب باید نماز را اعاده کنم، اگر هم از همان اول بی اعتنا باشم و که مجددا نماز را اعاده می کنم، حتی طوری شده ام که سعی می کنم در نماز هیچ صلوات مستحبی نفرستم و هیچ دعا و ذکری که شامل حرف صاد باشد نگویم! ببخشید ولی به صاد های اول سخنرانی های شما هم شک کرده ام چون به من گفته اند آن طوری که صرفا صدای صوت بدهد غلط است! خواهشا کمک کنید مشکل ریشه ای سالیانه من حل شود استاد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: به فرمایش آیت اللّه طهرانی؛ متأسفانه بعضی‌ها چون چیزی از معارف برای گفتن ندارند، مکلّفین آن‌چنان گیرِ ظواهرِ تکلیفات الهی می‌کنند که اصل مطلب که رجوع به حضرت اللّه بود، مورد غفلت قرار می‌گیرد. همین حساسیت‌ها را به جناب صحابه‌ی بزرگ حضرت بلال گرفتند که چرا «اشهد» را «اسهد» می‌گوید و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمودند: خدا «اسهد» بلال را «اشهد» می‌شنود. شما هم در حدّ وسع خود، الفاظ را رعایت کنید و عبور نمایید و به هیچ‌وجه حق ندارید نماز خود را اعاده کنید. 2- پیشنهاد بنده آن است که از یک‌طرف همان‌طور که احساس نیاز کرده‌اید، تفسیر المیزان را شروع فرمایید و سری هم به جزوه‌ی «روش کار با المیزان» که بر روی سایت هست، بزنید. و از طرف دیگر کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه»» را در مقابل خود گشوده دارید. موفق باشید

16847
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوار: ما یک گروه 6 نفره طلبه هستیم که دو سه سال است به صورت گروهی کار علمی و انقلابی می کنیم و الان حدود پایه 4 هستیم و از فارغ التحصیلان دانشگاه در رشته های مختلف در حال حاضر بعد از مطالعه و مباحثات دو سه ساله انقلابی به این نتیجه رسیدیم که در کنار تحصیل روی مکتب امام خمینی (ره) به عنوان نسخه نجات بخش انسان از این ظلمات و نسخه نجات بخش و پیش برنده انقلاب اسلامی به سمت اهداف مقدس خودش تمرکز تخصصی بکنیم. به عبارتی تصمیم گرفتیم که از همین حالا تمام وقت هایی که در کنار تحصیل گیر می آوریم را متمرکز بر فهم تخصصی مکتب امام بکنیم و شاید هم حتی بیشتر؛ به تحصیلمان هم رنگ و بوی مکتب امام را بدهیم (ان شاء الله) ابهامات برای ما وجود دارد: 1. برای فهم تخصصی مکتب امام توسط طلاب علوم دینی چه مسیری باید طی بشود؟ 2. برای متخصص شدن در مکتب امام چه لوازمی وجود دارد؟ 3. برای اینکه حتی تحصیل حوزوی ما رنگ و بوی مکتب امام پیدا بکند چه کارهایی باید کرد؟ ********* فضا برای چگونگی تغذیه صحیح از مکتب امام برای در استوای فهم دقیق و تخصصی از آن پیدا کردن یک مقدار مبهم است. خداوند شما و امثال شما را برای همه ما و برای انقلاب عزیزمان حفظ بکند. ارادتمند
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار خوبی است و در چنین فضایی انسان و اشارات دین معنایِ حقیقی خود را نشان می‌دهند. کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه»» بر همین اساس تدوین شده است و در جلسه‌ی 16 کتاب بحث «هندسه‌ی فکری» مطابق اهداف انقلاب اسلامی متذکر جواب سؤال‌‌های جنابعالی خواهد بود. موفق باشید

16839
متن پرسش
سلام خدمت استاد محترم و همه خادمین گروه المیزان: چند سالی هست که از تفکرات قبلی خودم که بی دینی محض بود برگشتم و الان بعد گذشت این سه سال فکر می کنم به خاطر احساساتی بودنم بدون داشتن برنامه ریزی و اولویت بندی مطالعات فرهنگی و دینی داشتم. الان دچار مشکلات بزرگی شدم و نمیدونم راه درست چیه ؟ در زندگیم دچار سردرگمی و حیرانی شدم، نمیدونم الان تکلیف و وظیفم چیه؟ جنگیدن در سوریه یا موندن و...؟ کار فرهنگی رو نمیدونم چه جوری انجام بدم! چون اولویتی در زندگیم ندارم و اصلا انگار هدفی ندارم. در خودسازی هم نمیدونم چه سلوکی پیش بگیرم! از بین اساتید هم نمیدونم کدوم رو انتخاب کنم و در این بخش اصلا هم واحد ندارم، مدتی درس و بحث های حضرت علامه حسن زاده رو از طریق گوش دادن سخنرانی یکی از شاگردانشون دنبال می کردم بعد توفیق داشتم که با یک شخص حقیقی هم صحبت بشم و چند ماهی با هم مباحثه داشتیم ولی ایشون بنا به درخواست استادشون از ادامه این مباحثه معذور بودن و من رو به خال خودم گذاشتن که در مسیری که انتخاب کردم مصمم تر بشم. انگار میدونستن که به این روز دچار میشم. لطفا کمک کنید، اصلا کسی مثل من باید چه اولویتی داشته باشه؟ راستش راه علوم و معارف رو واقعا نمیخوام از دست بدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از نظر سیر مطالعاتی، سیر مطالعاتی روی سایت کمک می‌کند 2- در ضمن سری به جواب سؤال شماره‌ی 16818 بزنید 3- در مورد سوریه نیز اگر احساس می‌کنید که روح‌تان به چنین حضوری نیاز دارید، خوب است که نسبت به آن فکر کنید. بالاخره حضور در آن جبهه، راهِ گشوده‌ای است که افراد وجود برتر خود را در آن جستجو می‌کنند. موفق باشید

16830
متن پرسش
سلام: 1. نصب العین قرار دادن حضرت امام روحی فداه به عنوان نزدیک ترین شخص به ائمه (ع)، تعارضی می تواند داشته باشد با نصب العین قرار دادن امام معصوم؟ 2. چرا بنده هرچه بیشتر کتب شما و استاد جوادی و علامه طباطبایی و امثالهم را می خوانم، احساس می کنم همه علوم به وحدت می رسند و یکی می شوند و وقتی برخی کتب بی پایه و اساس و غیر قدسی را می خوانم علوم را متکثر و بسیار زیاد احساس می کنم؟! حتی وقتی بیشتر به کتب بی پایه رجوع می کردم، بیشتر احساس می کردم علوم زیاد است، ولی کتب امثال امام و استاد جوادی و.. دقیقا بالعکس است، هرچه بیشتر می خوانیم بیشتر احساس وحدت در علوم می کنیم، این قضیه علّتش چیست؟ و چرا برخی آثار استرس تکثّر علوم را به انسان القا می کنند؟ التماس دعا (وحدتی)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت روح اللّه را باید در آینه‌ی ائمه«علیهم‌السلام» دید تا تعارض مذکور پیش نیاید 2- حضرت مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «العلم نقطة كثرها الجاهلون» علم ، تنها يک نقطه است که نادان ها آن را زياد کرده اند. از این جهت در مسیر علم‌یابی باید سعی شود به آن نقطه‌ی جامع رسید که در عین اجمالی‌بودن، در مقام کشف تفصیلی است. موفق باشید

 

16822
متن پرسش
سلام: استاد عزیز من خیلی دچار تشوش خاطر هستم و نمیتونم درباره چیزی تمرکز کنم، برای همین خیلی دارم آسیب می بینم، راه کار شما برای اینکه فکرام رو جمع کنم و بهش جهت بدم چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان متوجه‌ی وظیفه و رسالت تاریخی خود بشود که بنا است جهت معنابخشیدن به خود و زندگی خود در این تاریخ به عنوان سرباز انقلاب اسلامی به میدان بیاید در حوزه‌ی علم و عمل با تمام جدّیت وارد می‌شود و نه دیگر برای او تنبلی می‌ماند و نه بی‌صبری. در ضمن پیشنهاد می‌شود از مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و راه‌کارهایِ مطرح‌شده در آن کتاب غفلت نفرمایید. موفق باشید

16825
متن پرسش
با سلام: با عرض معذرت از شما استاد گرامی، بنده خیلی گشت زدم و دیدم قمه زنی به صورت خیلی رسمی توسط مراجع حرام نشده و آیت الله وحید حتی می گویند در عزای امام حسین خون هم بریزید اشکال ندارد. اینکه می گویند موجب وهن می شود یعنی چه؟ خوب قصاص هم در بین مردم جهان باعث وهن می شود. اگر قرار به وهن است خیلی از احکام باید تعطیل شود. آیا غیر از این است که قمه زنی باعث قدرت نمایی شیعه می شود؟ سوال بعدی که داشتم اینکه مگر حدیث نداریم هر قیامی قبل ظهور مشکل دارد، پس انقلاب اسلامی مشکل دارد؟ و اینکه علما برای حکمیت که معنای قضاوت دارد منصوب شده اند نه حاکمیت. خیلی عذر می خواهم استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حکم قصاص حکم مستقیم حضرت حق است و پشتوانه‌ی آن، نظام تکوینی الهی است و این با قمه‌زنی که یک کارِ من‌درآوری با سابقه‌ی 200 ساله است و هیچ پایه‌ی شرعی ندارد؛ فرق می‌کند 2- آن روایت که می‌فرماید هر قیامی قبل از قیام حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» محکوم به شکست است؛ نظر به آن دارد که قیامی با ادعای مهدی‌بودنِ امت اگر به صحنه بیاید محکوم به شکست است. و این غیر از انقلاب اسلامی است که صاحب آن حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» است و به ظهور آن حضرت ختم می‌شود. موفق باشید

16818
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد عزیز: سوال یک: مدتیست که صبرم کم شده و بد خلقم، زود عصبی می شوم و حوصله عبادتم هم کم شده فقط صرف نماز های واجب هستم و به شدت تنبلی می کنم. سوال دوم: شدیدا احساس می کنم مغرور و متکبر هستم و نمی دانم برای آن چکار کنم. پیشاپیش از پاسخ جنابعالی تشکر می نمایم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان متوجه‌ی وظیفه و رسالت تاریخی خود بشود که بنا است جهت معنابخشیدن به خود و زندگی خود در این تاریخ به عنوان سرباز انقلاب اسلامی به میدان بیاید در حوزه‌ی علم و عمل با تمام جدّیت وارد می‌شود و نه دیگر برای او تنبلی می‌ماند و نه بی‌صبری. موفق باشید

16814
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام: استاد نظر شما در مورد این تحلیل چیست؟ با توجه به اینکه رهبر انقلاب هم یکی از خطرات مذاکره با آمریکا را ناامیدی دوستان و امت هایی دانستند که در گوشه و کنار به ما دل بسته اند... تحلیل مورد نظر: منتظر شیعیان انقلابی که روی مان اسلحه خواهند کشید باشید! یکم بن لادن رهبر سابق القاعده زمانی که در سودان زندگی می کرد طبق آنچه در خاطره نویسی های اطرافیانش آمده عکس امام خمینی در اتاقش نصب بوده است. عطوان می گوید بن لادن در سودان امام را الگوی خودش می دانسته است. (عطوان، عبدالباری، کتاب سازمان سری القاعده، ص 56) بخش زیادی از همین القاعده ای و سلفی هایی که روی ما در سوریه و لبنان و عراق اسلحه کشیده اند یک روزی عاشق انقلاب اسلامی بودند. خالد اسلامبولی، قهرمان سلفی ترور طاغوت مصر، که در تهران هم خیابان به نامش داریم چون در دادگاهش رسما اعلام کرد الگویش امام خمینی است در سالهای اول انقلاب بین افکار عمومی ایران خیلی محبوب شد. ایمن الظواهری رهبر کنونی القاعده هم از اعضای همین گروه جهاد مصر و از همراهان شهید اسلامبولی بود که به دلیل دست داشتن در ترور سادات در زندان هم افتاد. دوم به جز جهادی ها خیلی از دموکراتیک ترهای اهل سنت و همین اخوانی هایی که بعد از بیداری اسلامی در تونس و مصر و سایرجاها سرکار آمدند و کردند آنچه را با ما کردند هم از عاشقان و شیفتگان امام و ایران بوده اند. حوصله تفصیلش نیست ولی بعنوان نمونه همین راشد الغنوشی رهبر النهضه که بعد از بیداری اسلامی به محض سرکار آمدن در تونس ارتباطش را به قول خودش با دولت خونریز سوریه قطع کرد و از سیاست های ایران انتقاد کرد همان الغنوشی سی سال پیش است که در مدح امام خمینی کتاب می نوشت با عنوان «حرکت امام خمینی و تجدید حیات اسلام» سوم در این سالها مشخصا بخاطر اقدامات لیبرال ها در وزارت خارجه جمهوری اسلامی در 37 سال گذشته لطمات و خسارات جدی به کشور زده شده است. بعضا بخاطر نزدیک شدن به آمریکا بخشی از این جریانها را معامله کردیم بعضا در قبال کشتار و مظلومیت شان سکوت کردیم مانند چچنی ها یا سایرین که بعد به دامن غیر از ما افتادند. لذا نه تنها تقریبا با خیلی از جریانات انقلابی اهل تسنن خداحافظی کرده ایم بلکه شیعیان انقلابی زیادی هم از ما بریدند نمونه اش صبحی طفیلی اولین دبیر کل حزب الله لبنان که الآن ضد ایران و ضد انقلاب است. نتیجه اینکه در مبانی اندیشه جریانات مجاهد و انقلابی عشق امام خمینی که امروز ضد ایران شده اند چه اتفاقاتی رخ داد که ما بعدها شدیم دشمن درجه یک شان مفصل است ولی دستگاه سیاست خارجی ما در شکل گیری این تغییرات نقش به سزا داشته است. اگر چه که نباید نقش نفوذ آمریکا و انحرافات عقیدیتی فکری خودشان را کم کرد ولی خب. اگر در نیجریه شیخ زاکزاکی را آنجور به خاک و خون کشیدند و در برابر سرنوشت نامعلومش ماهها سکوت کردیم اگر در قبال بحرین کلا دستگاه سیاست خارجی همه چیز را دایورت کرد اگر در مورد بمبماران هر روزه یمن سکوت کرد که یک موقع زمینه تجدید روابط با عربستان بهم نخورد اگر برابر بیشتر از 30 و اندی کشته و قریب 700 زخمی این روزهای بغض آلود کشمیر سکوت کردیم بدانید مستضعف ها و عشاق خمینی در دنیا به ما چک سفید امضا نداده اند و مثل قبلی ها از ماخواهند برید. دل تان را به چند کلیپ کشمیری ها که زیر باران گلوله دارند الله اکبر خامنه ای رهبر می گویند خوش نکنید. قبلی ترها که کتاب در مدح مان نوشته بودند هم وقتی بخاطر آمریکاپرستی یا سکوت و بی تفاوتی مان از ما بریدند روی مان اسلحه کشیدند. تردید نکنید باید منتظر جریان جدید ضد ایرانی هم باشیم که این بار شیعیان یمن و بحرین و نیجریه پرچمدارش خواهند بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به‌کلّی این تحلیل را نفی نمی‌کنم. ولی اولاً: سیاست کلی نظام، نسبت به مقابله با استکبار و در دفاع از مظلومین عالم بر سر جای خود باقی است و ربطی به این دولت و آن دولت ندارد. و معلوم است دشمنان می‌خواهند بگویند ایران نیز وارد همان اردوگاه جهان استکباری شد، ولی با عملیاتی چون اجرای برنامه‌ی موشکی، پیام اصلی به گوش جهانیان رسید. ثانیاً: در نظر داشته باشید بعضی‌ از جریان‌های انقلابی دنیا مثل همین‌هایی که نام بردید، با نگاه خودشان به انقلاب اسلامی نزدیک شده‌اند. در حالی‌که انقلاب اسلامی رسالت تمدن‌سازی خود را نشانه رفته است نه یک تعارضِ جزئی و موسمی در مقابل وجهی از وجود استکبار. ثالثاً: از نفوذی که در آن تحلیل نیز بدان اشاره شده است نباید غفلت شود. با این‌همه خط اصلی انقلاب اسلامی روز به روز بر پایه‌ی تعریفی که از خود در جهان امروز شکل داده است، جلو می‌رود تا آن‌جایی که کنگره‌ی آمریکا هر روز از این جهت در تلاطم است. و یا آقای اردوغان کارش به تجدید نظر فعالیت‌های پنج‌ساله‌ی اخیرش می‌کشد. موفق باشید

16806
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: کسی شبهه ای مطرح می کرد که مذهبی ها انگار تعهد کرده اند کارهایشان را چه درست و چه غلط به پای خدا بگذارند! کشته می شوند می گویند شهید در راه حق. زندان می روند می گویند چونان یونس برای پروریده شدن. فقیر می شوند می گویند چونان شعب ابیطالب. تبعید می شوند میگویند مهاجر الی الله. از زیبا رویان طرد می شوند می گویند راه و رسم یوسف. قطع عضو می شوند می گویند چونان جانباز دشت کربلا. بیمار می شوند می گویند چونان ایوب باید صبر کرد. آبرویشان در معرض گفتگوی سر بازار قرار می گیرد می گویند چونان رهبر که از آبرو هم دریغ ندارد و..... اما همین اتفاقها برای غیر مذهبی ها پیش می آید می گویند به درک واصل شد و زندان حقش بود و مالش بی برکت بود و اخراج شد و .....جواب چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌ها همه بستگی دارد به رویکرد و نیّت افراد. اگر کسی حقیقتاً در سبیل الهی قدم زد و کشته شد، شهید است. ولی اگر چنین ورودی نداشت، مسلّم شهید نیست. آری! تفاوت در رویکردها است و افراد مذهبی با توجه به رویکردها قضاوت می‌کنند. موفق باشید

16802
متن پرسش
سلام استاد عزیز: حضرتعالی در جلسه صوتی دعای شریف مکارم الاخلاق قصه ی آیت‌الله بهشتی را که به ایشون اتهام بسته بودند که چندین کارخانه سیمان دارند و این اتهام در رسانه ملی پخش می شد ایشون از خود رفع اتهام نکردن و سکوت پیشه کردن به خاطر عدم برخورداری اتهام زننده از رسانه ملی جهت دفاع از خویش مطرح کردید. استاد واقع امر این است که بنده گاها که فکر می کنم هنوز این عمل دکتر بهشتی برایم هضم نشده! لطف بفرمایید فلسفه دقیق این عمل دکتر بهشتی را توضیح نمایید؟ مضاف براین به نظرشمابهترنبوددکاربهشتی ازخوددفاع می کردندوبااین واسطه به نوعی وجهه انقلاب بهترحفظ میشد؟ استادعزیزعنایت ویژه داشته باشیدکه غرض ازاین سوال صرفاجهت درک وفهم مکارم الاخلاق هست نه خدای ناکرده خرده گیری ازاین شخصیت بزرگ والهی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید بهشتی به دنبال ارتقایی اساسی برای جامعه بود که متأسفانه هنوز آن‌طور که شایسته و بایسته است محقق نشده است. او می‌خواست جامعه به سطحی از تفکر برسد که دیگر اتهام‌زنان و صاحبان سایت‌ها و رسانه‌ها امید نداشته باشند که می‌شود مردم را با انواع شایعات و اتهام‌ها تحریک کرد. به امید آن‌که سیره‌ی آن مرد بزرگ بیش از پیش در جامعه‌ی ما نهادینه شود. آری ممکن است ایشان با استفاده از رسانه‌ی ملی از خود دفاع می‌کرد موجب می‌شد که دامن یک عالم بزرگ از اتهامات دروغ مبری شود؛ ولی مهم‌تر از آن این بود که کاری بکند تا جامعه گرفتار انواع اتهامات نباشد. گفت: «سرشک از رُخم پاک‌کردن چه حاصل / تو کاری بکن کز دلم خون نیاید». موفق باشید

16799
متن پرسش
سلام استاد: 1. برای تولید علم در فلسفه، بزرگان می فرمایند: باید شما بی تعصّب نسبت به نگاه علّامه طباطبایی نگاه کنید، چند ماه پیش آقای دینانی هم به بنده فرمودند: مانند خود علامه طباطبایی باید آزاد اندیش باشید، حال سوالم از حضرت استاد اینست که: چهارچوب و مرزهای این آزاد اندیشی چقدر است؟ 2. آیا آزاد اندیشی باعث نمی شود ما منظور اصلی حضرت علامه را نفهمیم؟ 3. آیا بهتر این نیست که برای اینکه به آزاد اندیشی و نقد غلط و عجولانه نپردازیم، اول دفعه کتاب علامه را به کلّی با پذیرفتن مطلب بخوانیم، و پس از مسلّط شدن به آزاد اندیشی بپردازیم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایض نسبتاً مفصلی در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در رابطه‌ با آزاداندیشی شده است. آزاداندیشی یک ملکه‌ی روحانی است در این رابطه که سعی کنیم اندیشه‌های مقابل اندیشه‌ی خود را درست بفهمیم و تنها با اندیشه‌ی خود آن‌ها را ارزیابی نکنیم و جایگاه آن اندیشه و اندیش‌مندان را نیز بفهمیم و این نیاز به سعه‌ی صدر خاصی دارد. موفق باشید

16791
متن پرسش
سلام: گاهی که اخباری از فساد اقتصادی می شنوم خیلی ناراحت می شوم، به حدی که اعصابم خرد می شود و خیلی برایم تلخ و منزجر کننده است. آیا حال من در این مواقع طبیعی است؟ اگر نه چه کار کنم که در این اوقات آن قدر عصبانی نشوم و بهم نریزم؟ به طور کلی خوب است در این مواقع چه کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا نباید انسان از این فاجعه‌ی بزرگ که به آبروی انقلاب اسلامی ضربه می‌زند، ناراحت نشود؟ می‌ماند که همه‌ی این مشکلات به جهت آن است که ما در نظام آموزشی و رسانه‌ای خود، همّت کامل برای تربیت معنوی و عرفانیِ مردم اعمال نکردیم تا روحیه‌ی حرص به دنیا به روحیه‌ی اُنس با خدا تبدیل شود. آن وقتی که مردم به جای تماشای ماهواره، تلویزیون می‌دیدند، یا آن‌ها را مشغول سریا‌ل‌های سطحی و بی‌محتوا کردیم و یا به برنامه‌های مذهبی کم‌عمق دل‌خوش بودیم. لذا مردم آماده‌ی فاجعه‌ای که در پیش رو داشتند، نشدند. از این جهت باید خود را ملامت کنیم و برای آینده با جدّیت تمام بر اساس آموزه‌های عرفانی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» برنامه‌ریزی نماییم. موفق باشید

16788
متن پرسش
سلام استاد ارجمند: استاد از آنجای که این انقلاب یک آرمان بزرگی دارد به نام انقلاب مهدوی (عج الله تعالی) و وظیفه کلیدی و اصلی این انقلاب هم بسترسازی برای آن مدینه فاضله هست پس چرا مقام معظم رهبری هرگاه که مسائل کلان را مطرح می کنند و در واقع خطوط اصلی انقلاب را برای مسئولین و مردم در سخنان شان مطرح می کنند مانند پیشرفت کشور، استکبارستیزی،... صریحا چرا اشاره نمی کنند که این خطوط و وظایف در راستای آن هدف عالی است تا عامه مردم غفلت نکنندکه ما برای چه انقلاب کردیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نایب امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» منعکس‌کننده‌ی روح استکبارستیزی آن حضرت می‌باشند و ایشان هم که به خوبی این کار را انجام می‌دهند. موفق باشید

16784
متن پرسش
استاد عزیز سلام علیکم: امشب قصد دارم در موردی با شما مشورت کنم که پاسخ شما نقش مهمی در تصمیم گیری آینده من خواهد داشت. حدود 5 سال پیش در حالی که بهترین موقعیت پیشرفت شغلی و مادی پیش رویم بود همه چیز را رها کردم و بنا به اینکه احساس می کردم مسئله ای مهمتر از طلبگی، خودسازی، دین شناسی و تبلیغ دین آن هم در چارچوب و در تراز انقلاب اسلامی وجود ندارد با خوش بینی و دید مثبتی که نسبت به روحانیت داشتم وارد حوزه علمیه شدم ولی تنها ظرف چند ماه متوجه شدم که دید بسیار غلطی به حوزه و روحانیت داشتم و اشکال ها و ایرادها و ضعف ها در حد فاجعه است. سه سال اول را به سختی سپری نمودم و چون گمان می کردم ممکن است مدرسه فعلی مشکل داشته باشد به مدرسه دیگری رفتم و پس از گذشت دو سال متوجه شدم که اینجا هم حلوا خیرات نمی کنند و وضعیت همه جا همین طور است. برای بار دوم تصمیم گرفتم به مدرسه دیگری بروم. رفتارها در همان بدو ورود به گونه ای بود که از یافتن یک نقطه آباد در حوزه ناامید شدم. رفتارها در حوزه به گونه ای است که مرا بیشتر به یاد نظام برده داری می اندازد و به گونه ای برخورد می کنند گویا همه این جا میراث پدرشان را از من طلب دارند. تا این لحظه من در حوزه نه به هیچ بزرگواری بی مهری و کم لطفی و بی احترامی نموده ام و نه در تحصیل خود کوتاهی کرده ام و همیشه جزو شاگردان نمونه بوده ام ولی نمی توانم تحمل کنم که تمام آزادی و استقلال و اختیار و شعورم نادیده انگاشته شود و استعدادها و ظرفیت هایم به این دلیل که این سیستم آموزشی تناسبی با آنها ندارد تلف شود. نه بتوانم طلبه موفقی آنگونه که اغنایم می کند باشم و نه بتوانم موقعیت مالی و اجتماعی مناسبی داشته باشم. من با مساله رزق خیلی خوب کنار آمده ام و می دانم که روزی معین شده است و بیش از آن نمی توانم طلب کنم اما درک نمی کنم درحالی که می توانم با نصف روز کار آزاد چندین برابر شهریه فعلی درآمد داشته باشم و بقیه روز را به طور آزادانه و فارغ از توهین ها و تحقیر ها و بی نظمی ها و بدرفتاری های مسئولین حوزه به مطالعه آزاد دروس حوزه مشغول شوم و ظرفیت ها و استعدادهای خود را در حد مطلوبی رشد دهم چرا باید همچنان این سیستم آموزشی ناشایست را تحمل کنم و به طرز آزار دهنده ای در آن بمانم؟ لطفا مرا راهنمایی فرمایید. با سپاس فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع کسب معارف اسلامی یک بحث است که همان‌طور که متوجه هستید بدون حضور رسمی در حوزه می‌توانید به آن دست یابید. ولی موضوع رسالت تاریخی و حضور فعّال در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده است، بحث دیگری است. در این رابطه است که روحانیت به جهت زمینه‌ی تاریخی که در این کشور فراهم است، می‌توانند نقش اساسی داشته باشند و جامعه را از تنگنای تاریخی فرهنگ مدرنیته عبور دهند. نباید نگران وضع امروزینِ حوزه‌ها بود باید توجه به آینده‌ای داشت که حوزه‌ها نیز در آن قرار خواهند گرفت. در فضای حضور در تاریخ انقلاب اسلامی حتی اگر یک روحانیِ با سواد و آگاه به زمانه، امام جماعت یک مسجد شود، تأثیر تاریخی‌اش از صد مهندس و دکتر در این فضای ظلمانی بیشتر است. زیرا روحانیتِ آگاه به زمانه به جایی اشاره می‌کند که آن تاریخِ عبور ما از فرهنگ استکباری است و این کار هرکس نیست، همان‌طور که کار هر روحانی نمی‌باشد. در ضمن می‌توانید در قسمت سوالات ویژه به عنوان «انتظار یک طلبه از حوزه» شماره 1 و 2 رجوع فرمایید. موفق باشید  

16777
متن پرسش
سلام استاد منظور از آیه 25 سوره روم (و یکی از آیات قدرت خدا آنکه آسمان ها و زمین را به فرمان خود بر پا داشته است سپس که در محشر شما را از خاک برخواند و زنده گرداند همگی سر از قبرها بیرون می آورید) چیست؟ در اینجا هم منظور از قبر همان برزخ است و منظور این آیه انتقال از برزخ به قیامت است؟ یا اینکه روز قیامت همین بدنی که داریم ولی از جنس قیامتی حاضر می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدن قیامتی از جنس اخلاق و عقاید است و نسبتی با این بدن دنیایی ندارد. در این مورد می‌توانید به کتاب «معاد از دیدگاه امام خمینی» از انتشارات مرکز نشر آثار امام رجوع فرمایید. موفق باشید

16751
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: این گونه به نظر می رسد که آلودگی انسان به گناه و غفلت از حق و آخرت، توجه او را به دنیا و تعمیر و آبادانی آن و در نتیجه علوم مادی بیشتر می سازد، به طرزی که بسیاری از پیشرفت های مادی غرب حاصل چنین غفلت و در جهت خود اثباتی و در تقابل با خدا محوری می باشد. حال سوال اینجاست که در نظر و عمل چگونه امکان دارد که به علوم مادی بپردازیم و به پیشرفت های مادی دست پیدا کنیم و دچار غفلت و خود اثباتی نشویم؟ و در مقام تمثیل آیا امکان دارد یک عارف سالک، سازنده موبایل یا هواپیما یا موشک باشد؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم یک عارف سالک متوجه نیازهای حقیقی خود و دیگران هست و می‌فهمد بسیاری از ابزارهای تکنیکیِ امروز دنیا حاصل نیازهای غیر واقعی است. آری! آن نحوه که امثال شیخ‌بهایی‌ها عمل کردند و نیازهای جامعه را اعم از معماری صحیح و یا تقسیم دقیق شعبات زاینده‌رود انجام دادند؛ در هر حال نیاز بشر است، منتها نیازی در بستر طبیعی و در راستای جوابگویی به نیازهای حقیقی و طبیعی بشر، که بحث آن را می‌توانید در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» دنبال فرمایید. موفق باشید

16737
متن پرسش
سلام استاد ارجمند: الحمدلله رب العالمین بنده چندین ماه است که خداوند مهربان بر این حقیر منت نهاد و رذایل اخلاقی و آلودگی هایم را برخویش نمایان ساخت، اما استاد واقع امر از یک چیز به شدت می سوزم و رنج می برم این که چرا «دیر» خدای بزرگ این بنده را «متنبه» و «هدایت»کرد. و از چیز دیگری که این حقیر را رنج می دهد این است که چقدر قلبم آلوده به رذایل اخلاقی متعدد و متنوع هست! واقعا گاهی اوقات غبطه می خورم به حال کسانی همچون علما و عارفان بزرگ که در نونهالی و نوجوانی نماز شب خوان بودند مثل حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه و علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه لذا استاد چند سوال از محضر جنابعالی دارم. 1. استاد واقعاچه جوری می شود کسانی همچون علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه در سن 20 سالگی چشم برزخی پیدا می کنند؟ 2. استاد واقعا عارفان بزرگ تاریخ قلب مبارکشان از این رذایل مبرا بوده یا احتمالا داشتند و در سنین نونهالی و نوجوانی ظرفیت نشان دادند و خداوند قلبشان را سریعا پالایش کرده!؟ 3. طینت یا گل انسان چقدر دخیل هست در سیر و سلوک؟ 4. استاد لطف کنید که از آثار وضعی گناه که حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در شرح جنود عقل و جهل فرمودند توضیح دهید؟ این که مکررا در پاسخ کاربران فرمودید که کسی که گناه کند و بعد توبه نماید مانندآن است که گناه نکرده پس چه می شود. 5. و چه گناهانی هستند که ما را از سیر و سلوک عقب می اندازند؟ استاد واقعا ببخشید که اینقدر سوال می پرسم بنده متاسفانه اصلا بلد نیستم حقوق عالمان دین را رعایت کنم! حلالم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده آن است که شاکر لطف خدا باشید که شما را در «یقظه» وارد کرده است و سعی کنید با امید به رحمت الهی، راهِ گشوده را ادامه دهید. آن‌جایی که حضرت امام ما را متذکر آثار وضعی گناه می‌نمایند، نسبت به آن است که مواظب باشیم گناه نکنیم. و آن‌جایی که روایات ما را امیدوار می‌کند که با توبه، اثر آن گناه مرتفع می‌شود و راهِ سیر و سلوک گشوده می‌گردد. موفق باشید

16736
متن پرسش
سلام علیکم استاد: طبق جلساتی که با برخی دوستان داشته ایم به نظر می رسد در انقلاب اسلامی ما اصل تبری مغفول مانده، متن زیر خلاصه جلسات دوستان است. لطفا نظرتان و راهکار جهت اجرانمودن آن را بیان فرمایید. بسم الله الرحمن الرحیم تبری آغاز اسلام با جمله (اشهد ان لا اله الا الله) می باشد؛ یعنی برائت از خدایان واهی. یکی از دلایل قیام امام حسین(علیه السلام) برائت از دشمنان خدا است. تبری یکی از فروع دین ماست. یعنی یک فرع مهم در کنار نماز و روزه و جهاد و همسنگ آن. در 6 آیه قرآن کریم؛ به صراحت، شیطان را دشمن آدمیان معرفی می نماید و حتی در یک آیه به صراحت می خواهد تا انسان ها او را دشمن خویش بدانند. از سوی دیگر؛ آیات متعدد قرآن کریم و احادیث درباره شیطان؛ راه ها و روشهای (استراتژی های) شیطان را بیان می دارد که بیانگر اهمیت تبری از دیدگاه دین مبین اسلام است. مصداق دشمنان خداوند در زمان ما؛ که ما باید از آنان برائت جوئیم چه کسانی هستند؟ شناخت مصادیق دشمنان خدا که باید از آنان برائت جست مستلزم بصیرت است و بصیرت از آگاهی سرچشمه می گیرد و حال سؤال مهم خود را نشان می دهد: ما و انقلاب اسلامی مان برای ایجاد این آگاهی (دشمن شناسی) در جامعه و بویژه برای جوانان و نسل جوان کشورمان و سایر جوانان و ملت های جهان چه کاری انجام داده ایم؟ دشمنان ایران اسلامی در سخنان امام خمینی و مقام معظم رهبری عبارتند از: 1. آمریکا 2. اسرائیل صهیونیستی 3. انگلیس آمریکا از سال 1367 با اتمام جنگ تا کنون، با گذشت 28 سال؛ متولدین آن سال به بعد که بیش از 30% جامعه ما ـ یعنی نسل جوان ما ـ را تشکیل می دهند می پرسند: چرا ما باید آمریکا را دشمن خویش بدانیم و شعار (مرگ بر آمریکا) سر دهیم؟ اکنون با توجه به این که جوانان ما تحت بمباران تبلیغات پیچیده و گسترده غرب ـ از ماهواره تا اینترنت و تلفن همراه ـ قرار دارند که چهره بزک شده آمریکا را به نمایش می گذارند ؛ چه بدی از آمریکا و اسرائیل دیده اند که حالا باید از آمریکا و اسرائیل برائت جویند؟ اکنون مغالطه ای اذهان جهانیان را مشغول خویش ساخته است: آمریکا اکنون سمبل پیشرفت در تمامی زمینه های مادی تمدن بشری است اکنون بهترین دانشگاه ها، بهترین هواپیماها؛ بهترین اتومبیل ها؛ بهترین داروها؛ بهترین رایانه ها ؛ بهترین فیلم ها و ..... ؛ و در یک کلمه بهترین هر چیز را باید در آمریکا از آن سراغ گرفت. و حتی برخی پا را فراتر گذارده و در مدح آمریکا آن را (پایان تاریخ) نامیدند و پیشبینی کرده اند که حتی عقل نوع بشر در آینده نیز به چیزی فراتر از آن نمی رسد و تمام کشورها و ملت ها باید آمریکا را سرمشق تمام امور خویش نمایند. و اکنون مغالطه خود را نمایان می سازد: (آمریکا بهترین است چون مرکز همه بهترین ها است) اکنون با گذشت 28 سال از اتمام جنگ حتی برخی از مسئولین نیز فراموش کرده اند آمریکا با نقشه های خویش چگونه برای ملت ما انواع مشکلات را پدید آورد و به فرموده مقام معظم رهبری مشغول بزک کردن چهره آمریکا شده اند. پیشنهاد: 1. در کلیه پایه های تحصیلی از اول ابتدایی ـ و حتی پیش دبستانی ـ تا پیش دانشگاهی درسی با موضوع دشمن شناسی ـ متناسب با سطح معلومات دانش آموز؛ مثلاً برای نوآموزان در غالب داستان نمادین ـ تحت عنوان دشمن شناسی (تبری) ـ جهت شناخت آمریکا، اسرائیل صهیونیستی و انگلیس ـ در دروس تعلیمات دینی، تاریخ و یا علوم اجتماعی به صورت مستند ـ کتاب و نرم افزار و حتی کارتون و امکانات صوتی تصویری جهت کلاس های ابتدایی ـ طراحی شود تا بیش از 14 میلیون دانش آموزان کشور در دروس خویش با چهره دیگر آمریکا و اسراییل صهیونیستی آشنا گردند. 2. کلیه دانشجویان در همه رشته ها باید درسی تحت عنوان شناخت آمریکا و اسرائیل و انگلیس بصورت اجباری به میزان 2 واحد بگذرانند. برای تدریس نیز کتاب و نرم افزار با امکانات صوتی تصویری گسترده طراحی گردد. نکته بسیار مهم آنکه: محورها و عرصههای دشمنی در تمام ابعاد آن و استراتژی های مختلف بکارگیری توسط دشمن در هر محور و تاریخچه و بکارگیری هر مورد حتی در قبال کشورهای دیگر باید مطرح گردد: 1. محورهای اصلی: 1.فرهنگی 2.اقتصادی 3.سیاسی 4.نظامی 5. علمی 6. اجتماعی 7. مدیریتی و حتی زیر فصل های مهمی مانند: 1. سبک زندگی 2. تغذیه 3. کشاورزی و..... به تفصیل بیان گردد. 2. و به ازای محور و استراتژی اتخاذ شده توسط دشمن؛ استراتژی و روش های مقابله با هر یک بصورت پدافند غیرعامل ارائه گردد. 3. با شناخت عمیق دشمن، نقاط ضعف و فریبکاری دشمن نمایان می گردد و در نتیجه عرصه های تهاجم به دشمن و چگونگی رسواسازی، خلع سلاح و تسلط بر دشمن به نسل جوان آموخته می شود. 3. در کلیه حوزه های علمیه، همانگونه که کتاب طهارت، صلاه، صوم، زکات و .... تدریس می شود کتاب تبری؛ با موضوع دشمن شناسی در سطوح طبقه بندی شده؛ به همراه نرم افزار با امکانات صوتی تصویری گسترده؛ برای طلاب تدریس شود تا این عزیزان در برنامه های تبلیغی خویش؛ سرفصلهای دشمن شناسی را فراخور مستمعان در سراسر کشور ـ و حتی خارج از کشور ـ بیان نمایند تا طی یک برنامه هماهنگ و منسجم در مناسبات مختلف مذهبی؛ کلیه اقشار کشور؛ دشمنان واقعی کشور را با دلایل و شواهد متعدد بشناسند. 4. متون و نرم افزار های تدوین شده به زبان های زنده جهان (انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، روسی، اسپانیولی، پرتقالی، چینی، هندی) و زبان های جهان اسلام (عربی، اردو، اندونزیایی، مالایی و ترکی) ترجمه گردد و به جوانان سایر ملتهای جهان ارائه گردد. و از این لحاظ یکی از ارکان انقلاب (تبری) به جهانیان صادر می گردد. به عنوان مثال پیشنهاد می شود سر فصل های شناخت آمریکا دارای محور های زیر باشد: 1. چگونگی ساخته شدن آمریکا به عنوان مثال: 1. طبق اسناد مورخین غربی بیش از 70.000.000 ؛ ـ هفتاد میلیون ـ سرخپوست در فتح قاره آمریکا قتل عام شدند. آیا سرخ پوستان انسان نبوده و از حقوق بشر برخوردار نبوده اند؟ آیا هولوکاست ادعایی غرب با این جنایت عظیم تاریخی؛ اصلاً قابل مقایسه است؟ 2. طبق اسناد مورخین غربی برای ساختن آمریکا بیش از 120.000.000 سیاهپوست آفریقایی بعنوان برده؛ به این قاره منتقل شدند که تنها بیش از 40.000.000 میلیون آنان در شرایط سخت انتقال به آمریکا جان باختند. آیا سیاه پوستان انسان نبوده و از حقوق بشر برخوردار نبوده اند؟ آیا هولوکاست ادعایی غرب با این جنایت عظیم تاریخی؛ اصلاً قابل مقایسه است؟ 3. برخورد آمریکا با سایر کشورها و جنایات تاریخی در سایر نقاط جهان به عنوان مثال: 1. ویتنام 2. السالوادور 3. فیلیپین 4ـ برخورد آمریکا با کشور های خاورمیانه 1. افغانستان 2. عراق 3. سوریه 5ـ برخورد آمریکا با کشور و ملت ایران 1. کودتای 28 مرداد 2. اصلاحات اراضی و عواقب آن در فروپاشی نظام کشاورزی خودکفا و مقاوم ایران 3. کاپیتولاسیون 4. اخذ حق توحش 5. ترور شخصیت های انقلابی و علمی 6. کودتاها 7. واقعه طبس 8. جنگ تحمیلی 9. بمباران و موشک باران مناطق مسکونی 10.ساقط نمودن هواپیمای مسافربری ایران 11. تهاجم فرهنگی و اَشکال و انواع مختلف آن در عرصه های مختلف زندگی 12. تحریم های ظالمانه بر ضد ملت ایران 6. سرانجام نوکری آمریکا به عنوان مثال: 1. یکی از شخصیتهای جهان عرب گفته: ایرانیان اکنون بیش از 30 سال است که از زیر بار نوکری آمریکا بیرون رفته اند و در این مدت ماهواره خود را ساخته و اورانیوم غنی کرده اند حال آنکه در این 30 سال باید سراغ شاهزادگان عرب را در کازینو ها و کاباره های غرب گرفت و در این مدت اعراب مشغول غنی سازی تنباکوی قلیان خود بوده اند. 2. یکی از اساتید دانشگاه سینه چاک غرب؛ چندی پیش در جلسه مناظره؛ نبوغ خویش را بکار می گیرد تا نتیجه دست کشیدن دشمنی با آمریکا را بیان نماید: «ایران اجازه می یابد نفت کشور آذربایجان و گاز ترکمنستان را از طریق سرزمین خود به خلیج فارس منتقل کرده و صادر نماید.» یعنی در یک کلمه ایران اجازه می یابد تا نقش یک (حمّال) بین المللی را ایفا کند. این در حالی است که با اضافه شدن نفت و گاز این دو کشور به بازارهای جهانی از سوی دیگر شاهد کاهش بیش از پیش قیمت این دو کالای استراتژیک در بازار های جهان بوده و در نتیجه کاهش درآمد کشورمان را نیز درپی خواهد داشت. (یعنی نوکری بی جیره و مواجب) این در حالی است که گفتمان انقلاب اسلامی در پی تحقق آقایی ایران اسلامی است. با پای فشاری بر گفتمان انقلاب اسلامی است که ایران توانست اورانیوم غنی سازی کرده؛ ماهواره به فضا ارسال نماید و ..... و در یک کلام در مرزهای دانش حرکت کند و گام بسوی آقایی بردارد. و این حاصل نگاه بلند امام خمینی (ره) در آغاز حرکت الهی خویش است: امام خمینی (ره) در سال 43 و طی مخالفت با کاپیتولاسیوم آمریکایی؛ و در سخنرانی 12 بهمن 57 در بهشت زهرا نهیب زدند که: «آقای ارتشبد، آقای سرلشکر تو نمی خواهی آقا باشی؟ می خواهی نوکر باشی؟» و این راهی است که توسط مقام معظم رهبری به انحاء مختلف توصیه شده است. و من الله التوفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده کار خوبی را شروع کرده‌اید و نه‌تنها یک ضرورتِ دینی، بلکه یک نحوه تعقلِ تاریخی است، به همان معنایی که مقام معظم رهبری در سخنان اخیر خود فرمودند آن‌هایی که متوجه‌ی دشمنیِ فرهنگ استکباری نیستند، گرفتار کمبود عقلی هستند. ما از همین طریقه‌ها می‌توانیم عقلانیت و تفکر را به جامعه‌ی خود برگردانیم، در حدّی که به تعبیر امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه»؛ حسین فهمیده‌ها و عقلِ آن‌چنانی، راهنمایِ جامعه‌ی ما شوند. موفق باشید

16714
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: استاد حضرتعالی در جزوه راه های افزایش دین باوری در جوانان فرمودید که ما باید بین مدیریت اسلامی با مدیریت غربی تفکیک قائل شویم... و در مدیریت اسلامی باید ابتکار را در دست مردم داد یا به تعبیری مردم خودشان اموراتشان را بگذرانند و در ادامه فرمودید که نسل جوان را آماده کرد تا ان شاءالله تحول اساسی در نظام اداری ما به وجود آید. استاد بنده دانشجوی رشته حقوق هستم که پیاده ساختن چنین طرحی بر عهده دانشجویان رشته حقوق هست لذا لطف کنید که پیرامون مقوله مدیریت اسلامی توضیحی دهید؟ وبفرماییدکه پیاده ساختن چنین طرحی چقدرمی تواند انقلاب رابه انقلاب مهدی روحی له الفدا نزدیک نمایید؟؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصول کلّی مدیریت اسلامی و ایده‌های مربوط به آن را، حضرت مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» در نامه‌ای که به مالک اشتر نوشته‌اند، به‌خوبی نشان داده‌اند. موفق باشید

16698
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: بنده روحانی هستم و با مردم کوچه و بازار خیلی ارتباط دارم. در بسیاری از مواقع مردم از حکومت اسلامی گله و شکایت دارند از مدیرانی که حقوق های نجومی دریافت می کنند، از اختلاس هایی که رخ می دهد، از رشوه و رابطه بازی در ادارات و دیگر مسائل گله دارند. بار ها با مردم عادی بحث کرده ام و قانع شده اند تا حدودی. اما با این اتفاق هایی مثل حقوق های نجومی مدیران که اخیرا رخ داده است مردم بسیار به حکومت اسلامی بدبین شده اند و قانع کردن آنها بسیار سخت و ناشدنی است. چه باید کرد؟ برخی مسئولین کاری کرده اند که دیگر نمی شود از حکومت اسلامی دفاع کرد، از روحانیت دفاع کرد. مخصوصا این که رئیس جمهور ما هم روحانی است. واقعا چگونه مردم را قانع کنیم؟ چگونه کارگری که 7 ماه حقوقش را نداده اند درک کند که فردی هر ماه 150 میلیون حقوق می گیرد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی یکی از بزرگان، مردم غرب از دینِ تحریف‌شده‌ی خود فاصله گرفتند و وضع‌شان بهتر شد و ما از دین حق خود فاصله گرفتیم و هر روز وضع‌مان بدتر شده، لذا همه باید مشکلات را در فاصله‌گرفتن از دین بدانیم و دولت تا آن‌جایی که متعهد به انقلاب اسلامی و اسلام است مورد تأیید ما است. موفق باشید

16692
متن پرسش
سلام و عصر بخیر، دو سوال مهم از خدمتان داشتم: به نظر حضرت استاد چرا انقلاب اسلامی نمی تواند مدرنیته را کنار بزند؟ و چرا شخصیت های علمی و سیاسی این توانایی را ندارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مدرنیته یک رخداد تاریخیِ چهارصدساله است که برای عبور از آن، فرآیندی صدساله نیاز است و بحمداللّه فرآیند عبور، با به میدان‌آمدن مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» به‌خوبی در حال وقوع است. موفق باشید

16676
متن پرسش
سلام: طبق روایات در خصوص بعد از ظهور اینکه شرایط ظهور امام زمان (سلام الله علیه) توسط ایرانی ها انجام بشه خیلی خیلی بعید نیست؟ (مثلا درخصوص کارهای ایشان موقعیت های مکانی تماما در جهان عرب است، مثلا در مسجد کوفه حکومت می کنند، در فلان جا بنایی می سازند و ... همه در بین اعراب هست؛ و کلا نام ایران و جاهای دیگه جایی نداره)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روحی در جهان اسلام ظهور می‌کند که همه به سوی فرزند رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» رجوع خواهند کرد. شاید بتوان گفت انقلاب اسلامی بیدارباشی جهت آن رجوع باشد. موفق باشید

16667
متن پرسش
سلام علیکم: در مورد سوال‌ خانمی که راجع به حجاب پرسیدن که آیا میتونین روسری رنگی استفاده کنن به شرطی که رنگش جیغ نباشه و استاد هم فرمودن که اشکال نداره و از خوش سلیقگی هست. از جوابی که استاد دادن برام سوال پیش اومده که مگه حجاب به معنی مانع و حایل نیست؟! (با توجه به اینکه ستر به معنی پوشش است) و از آنجایی که زنان به خاطر زیبایی ها و ظرافت هایی که خدا در آنها قرار داده با کوچکترین زینتی، زیبایی شان مضاعف می شود. از جمله گذاشتن روسری رنگی حتی اگر رنگ جیغ نباشد. بنابراین به اندازه ای که روسری رنگی گذاشتم و زیباتر شدم به همان اندازه از حجابم کم شده؟!!! بعد استاد چطور اینو (گذاشتن روسری رنگی رو) از خوش سلیقگی میدونن؟ مگه غیر از اینه که بیشتر جاهایی که ما سلیقمون رو وارد دستورات دینی کردیم دچار مشکل شدیم؟!! با تشکر. و با عرض پوزش اگه جسارتی کردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا حجاب را طوری معنا کنیم که به چنین نتایجی برسیم؟! چرا نباید زنان ما در عین رعایت حجاب شرعی، ظاهری آراسته و پیراسته داشته باشند؟! برادر عزیزم آقای رحیم صفوی می‌فرمودند «وقتی حضرت امام در نوفل‌شاتو بودند خانمی با مانتوی نسبتاً بلند که بلندی آن کمی زیر زانو بود و جوراب‌های خاکستری ضخیم و با یک روسری خاکستری که تمام گردن و موهای او را در بر می‌گرفت، خدمت امام رسید و پرسید: این حجاب چطور است؟ و حضرت امام کاملاً از سر تا پای ایشان را با دقت نگاه کردند و فرمودند خوب است.» موفق باشید 

نمایش چاپی