بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14113
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: همانطور که می دانید این روزها بحث هایی شده مبنی بر ورود سید حسن خمینی به عرصه خبرگان. حتماً هم می دانید که برنامه ای که جریان حامی ایشان، از مسؤولین بلند بالا تا رده های پایین تر، به دنبال برنامه ای هستند تا سید حسن خمینی را بر کرسی رهبری انقلاب اسلامی بنشانند. اما با توجه به سابقه عملکرد سید حسن به نظر ما و احتمالاً خود حضرتعالی مشخص است فاصله ایشان و صلاحیت و لیاقت جایگاه رهبری و نیابت امام زمان (عح). اما گاهی این تلاش هایی که مشاهده می کنیم ممکن است ما را از آینده رهبری این انقلاب نگران کنند. خواستیم حضرتعالی مفصلاً نظر خود را در این باره و آینده رهبری و تلاش این جماعت اعلام بفرمایید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای سید حسن خمینی به عنوان استاد درس خارج مسلّم از جهت علمی صلاحیت حضور در مجلس خبرگان را دارند و حساسیت‌های ایشان نسبت به انقلاب اسلامی ایشان را موظف می‌کند که در خبرگان شرکت کنند و این چیز مبارکی است 2- آری! سلیقه‌های سیاسی ایشان ظاهراً به اصول‌گرایان نزدیک نیست، ولی این‌طور هم نیست که گمان کنیم ایشان می‌خواهند در مقابل رهبری بایستند. موفق باشید

14097
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و حق گرا. سوالاتی را می خواستن خدمتتان عارض گردم: 1. این روز ها که بحث های پیرامون انقلاب و استکبار و ... مطرح شده به شدت دچار سوالات و شبهات شده ام پیرامون مسایل گوناگون که از طرف مسولین جامعه بیش تر بیان می شود که آیا هبری کار درست می کنند یا خیر، آیا آمریکا دست از استکبار و جرم هایش برداشته یا خیر؟ آیا اسراییل فی حد ذاته باید باشد در فلسطین یا خیر (بدون توجه به ظلم های که می کند که غلط اند) آیا حق با آقای روحانی و هاشمی و غیرذلک است که مدام آقای احمدی نژاد را ترور می کنند یا حق با آقای رسایی و غیره که که طرف مقابل را ترور می کنند به گونه ای که انسان فکر می کند طرف مقابل یا حتی خودشان می گویند که منافق، تندرو و غیر ذلک اند. آیا سال 88 فتنه رخ داد و عاملانش فتنه گر بودند یا نه بلکه به دنبال اصلاح جامعه بودند یا اینکه مفتون و دچار فتنه شدند. اما به نظر بنده همه اشتباه می کنند که این قدر بین هم اختلاف می اندازند به گونه ای که می شود همه را با یک گرد هم آیی اندیشه ای این ها را حل کرد و کار درست تر را انجام داد به نظر بنده شاید این افراد دچار جهل فکری اند که نمی توانند به آرامی با هم برخورد کنند. البته امیدوارم این باشد نه اینکه حق فقط با یک گروه باشد و آن گروه دیگر.... لطفا مرا راهنمایی کنید که کدام حق اند از طریق کتاب یا راه های دیگر. بنده مبانی انقلابی را می دانم و قبول دارم و این ها را از طریق بیانات رهبری و کتب و جلسات خودتان و دیگران در یافته ام اما در اینکه مصداق حق و با طل را بیابم پایم می لرزد که مبادا دوباره مظلویت علی علیه السلام به خطر جهل مرکب مردم تکرار گردد. 2. اگر می شود یک تعریف جامع از ازدواج از دیدگاه اسلام بیان کنید به گونه ای که در برگیرنده تمام آرمان ها باشد. 3. بنده انسان شناسی های شما را تا جلد 4 خوانده ام اما هنوز اقناع نیافته ام و می خواهم هم بیشتر بفهمم و هم عقلا بفهمم چه کتب و یا صوت هایی را پیشنهاد می کنید تا انسان را در حد توانم بشناسم و بعد بتوانم بفهمم چه باید برایش کرد که به کمالش و آرامش حقیقی اش در رسد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مواردی که می‌فرمایید را باید با ملاک‌های معرفتی و در نسبت به اهداف ضد استکباری انقلاب اسلامی برای خود روشن کنید 2- ازدواج چیز مبهمی نیست که به تعریف جدایی از آن‌چه در عرف هست، نیاز داشته باشد. انسان‌ها از جهات مختلف مثل تولید فرزند و رفع نیاز جنسی و داشتن همسری که با او اُنس روحی داشته باشد، نیاز به ازدواج دارد 3- بحث «معاد» همراه با شرح صوتی آن خوب است کار شود. موفق باشید

14078
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم سلام: می خواستم نظر آقای طاهرزاده رو راجع به آقای رائفی پور و سخنرانیهایشان بپرسم. روحانی پایگاه ما که تا حدودی با تفکرات شما آشنایی دارد به من گفت که ایشون صاحب تفکر نیستند. ممنون میشم اگه منو در این زمینه هم راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکن است جناب آقای رائفی‌پور صاحب‌نظر در مسائل اسلامی نباشند ولی زحماتی در راستای اهداف انقلاب کشیده‌اند و برای جوانان مفید بوده‌اند و آنان را از بعضی از ورطه‌های شیطانی نجات داده‌اند. موفق باشید

14076
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم سلام: من چند تا سوال از آقای طاهرزاده دارم. اول میخوام از آقای طاهرزاده تشکر بکنم بابت زحمت هایی که کشیده اند. اول این که شما ظهور امام مهدی (عج) رو چقدر نزدیک می بینید؟ دوم اینکه به نظر من برای این که ظهور محقق شود که ان شاءالله نزدیک است ما باید دو کار انجام بدیم و آن دو عبارتند از اینکه کارهایی را درون خودمان انجام بدیم و کارهایی را در بیرون خودمان. درون خودمان همان خود سازی است. اما کار های بیرون خودمان نیاز به داشتن بصیرت دارد تا بفهمیم اگر امام زمان (عج) جای ما بود چه کار می کردند؟ برای داشتن این بصیرت چه کارهایی را باید انجام بدهیم؟ همان طور که مطلعید امام خامنه ای فرمودند عمار زمانه کجاست و من می دانم که عمار و مالک و... دارای بصیرت بودند. اگر باید کتاب بخوانیم تا بتوانیم آن تفکر و بصیرت را بدست بیاریم چه کتاب هایی رو باید بخونیم؟ یا با گوش دادن به سخنان امام خامنه ای می شود آن تفکر و بصیرت را بدست بیاریم یا نه؟ آخرین سوالم این است که منظور از این آسمان ها که هفت طبقه دارند چیست؟ البته اگر مایل بودید و تشخیص دادید که دانستن جواب سوال آخر برای من در حال حاضر نفعی ندارد می توانید آن را جواب ندهید. لازم به ذکر است که با توجه به گفته های روحانی پایگاهمان ما کتاب های عالم انسان دینی و فعلیت یافتن باور های دینی را تا حدودی مطالعه کرده ایم و در حال حاضر طبق گفته ی ایشون که بهتر است کتاب آشتی با خدا را بخوانیم داریم مطالعه می کنیم. ببخشید که طولانی شد. اللهم اجعل مماتنا شهادتا فی سبیلک و فی سبیل نبیک محمد ص و فی سبیل امیرالمومنین (ع) و فی سبیل فاطمه زهرا س و الحسن و الحسين و المعصومین بعد الحسین. اللهم اجعل مماتنا شهادتا فی سبیل حجت بن الحسن (عج).
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نگاه مقام معظم رهبری به امور و توصیه‌هایی که ایشان دارند؛ حقیقتاً موجب بصیرت می‌گردد. کتاب «انقلاب اسلامی و بازگشت به عهد قدسی» إن‌شاءاللّه در این مورد مفید خواهد بود 2- عرایضی در شرح سوره‌ی «قاف» در رابطه با آسمان‌های هفتگانه شده است. إن‌شاءاللّه بتوانید جواب خود را در آن‌جا دریافت کنید. موفق باشید

14080
متن پرسش
نقش انقلاب اسلامی ایران در شکل گیری تمدن نوین اسلامی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «انقلاب اسلامی ،برون رفت از عالم غربی» کمک می‌کند تا جایگاه انقلاب اسلامی را در شکل‌گیری تمدن اسلامی و عبور از تمدن غربی بهتر بشناسیم. موفق باشید

14067
متن پرسش
سلام استاد: امیدوارم که حالتان خوب باشد. می خواستم راجع به موضوعی با شما مشورت کنم. من در خانواده مذهبی که باید اعتراف کنم که گاهی رفتار هایمان افراطی است بزرگ شدره ام سعی کرده ام به مبانی مذهبی دینم پایبند باشم البته از جایی به بعد واقعا خودم دوست داشتم که این گونه باشم اما استاد به عنوان یک دختر چادری که رهبر را قبول دارد چادر و اعتقاداتم سوال های زیادی را برای دوستانم در دانشگاه ایجاد می کند. من هیچ وقت نمی توانم به سوال های آن ها جواب قانع کننده ای بدهم در بحث ها مخصوصا بحث های سیاسی که جالب است غالبا خودشان شروع کننده آن اند یک جواب هایی را می دهم اما بعد که فکر می کنم جواب های بهتری را می یابم که دیگر دیر است از این که حضور ذهنم این قدر پایین است ناراحتم و یکی دیگر از ناراحتی هایم اینست که گاهی بی اختیار با حالت تندی جبهه می گیرم. آخر خیلی سخت است که آدم بداند چیزی درست است اما نتواند بیان کند. مثالش بحث موسیقی است. این موضوع برای خودم قابل درک است که موسیقی انسان را به اوهام می برد و 2 سال پیش خدا به من نشان داد وهم جهنم دره ایست که تمامی ندارد هرچند هنوز هم از وهم خارج نشده ام و تلاش های منقطعی می کنم اما این را چگونه به آن ها بگویم که معتقدند گاهی لازم است انسان با موسیقی به خیال برود چهارشنبه ی این هفته کرسی آزاد اندیشی برای موسیقی داریم 2 نفر موافق 2 نفر مخالف. استاد کمکم کنید که وظیه خودم را تا حد توان انجام دهم چه گونه موضوع را مطرح کنم و چه مطالعاتی انجام دهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که فقهای بزرگ می‌فرمایند، حرمت موسیقی، محتوایی است یعنی به خودی خود حرمت ندارد، می‌ماند که آیا یک کار لغو هست یا نه. و مؤمن باید «عن اللغوِ» معرض باشد یا نه. برای کسی که بیشتر در موطن خیالات با دین ارتباط دارد موسیقی در آن فضا می‌تواند تحرک‌زایِ همان حالات باشد. ولی برای کسی که نظر به حقایق غیر خیالی دارد، حجاب محسوب می‌شود و در این رابطه است که امامان نظری به موسیقی ندارند هرچند برای مردم عادی آن را نفی ننموده‌اند. توحیدی که امثال حضرت امام و محی‌الدین مدّ نظر دارند، نیاز به هیچ‌گونه موسیقی ندارد ولی نمی‌توان آن نوع موسیقی که مولوی مدّ نظر دارد را، کاری غیر توحیدی دانست. موفق باشید

14043
متن پرسش
با سلام: تفاوت بین این که عالم مراتب وجود حق تعالی است با این که عالم مراتب ظهور حق تعالی است چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرقی ندارد زیرا «وجود» همواره ظهور دارد و حضرت حق چون وجودِ مطلق است تمام عالم وجود مظهر نور وجود حق خواهند بود. حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در شرح سوره‌ی حمد در تفسیر آیه‌ی «اللّه نورالسموات و الأرض» نکات خوبی در این مورد فرموده‌اند. ولی از آنجایی که تنها وجود مطلق خداست پس غیر وجود مطلق غیر خدا است. موفق باشید

14044
متن پرسش
سلام علیکم استاد: بنده هر طور فکر می کنم احساس می کنم عرفا موضع گیری سیاسی شان کم است. مثلا تا حالا شنیده نشده بود در صوتی، سخنرانی از آیت الله العظمی بهجت (ره) که نام مقام معظم رهبری را ببرند. یا مثلا در جریانات سال 78 چیزی بگویند. علنی گفتن بعضی از موضع گیریهای سیاسی باعث می شود تا بسیاری از مردم روشن شوند. مثلا اگر ایشون در سخنرانی از حضرت آقا یک تعریف ولو کوچک هم می کردند باعث می شد که بسیاری از عاشقان ایشون عاشقان آقا هم بشوند در حالی که الان ما می بینیم طرفداران ایشون دو دسته اند. یکی ولایی، یکی هم غیر ولایی. غیر ولایی ها استدلالشان این است که ما از آقا بدمان می آید. آقای بهجت هم چون عارف بودند و می دیدند موضع گیری نکردند نسبت به آقا. پس سری هست که آقای بهجت از آقا صحبت نکرده است. بنده قصد توهین ندارم اصلا ولی موضع گیریهای امام کجا و موضع گیری های عرفای الان کجا؟ البته بعضا. بنده یکی از الگوهای سیر و سلوک خود را جناب آیت الله بهجت می دانم ولی در این مساله نمی توانم کوتاه بیایم. سوال بزرگی که در ذهنم است: آیا اگر امام هم در موقعیت آیت الله بهجت می بودند، این گونه بودند؟ جوابش هم فکر کنم مشخص است. امام در زمان رضا شاه لعنت الله علیه بالای منبر برضد او موضع گیری می کردند. چه برسد از این دست موضع گیری ها درکل اینکه: در عرفا یک نوع روحیه احتیاط حاکم است که باعث شده از سیاست واهمه داشته باشند و موضعی نگیرند یا کم موضع بگیرند. اگر این احتیاط خوب است چرا امام و آقا ندارند؟ اگر بد است که بنده می گویم بد است پس چرا عرفا دارند؟ این اشکال نیست؟ البته برعکس هم داریم. مثل علامه حسن زاده که آن گونه قربان صدقه آقا می روند. هر دو هم عارفند. بنده در این زمینه به مشورت عمیق استاد نیازمندم. لطفا مرا راهنمایی کنید استاد گرامی. التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که عالم و عارف واقعی همیشه از باطل متنفر و به حق گرایش دارد، حرفی نیست، منتها شرایط تاریخی و خصوصیات روحی و محیط پرورشی آن‌ها منجر می‌شود که موضع‌گیری آن‌ها متفاوت باشد. سه جلد زندگی‌نامه و سخنان آیت اللّه بهجت را تنظیم شده. شما در آن‌جا ملاحظه خواهید کرد که آیت اللّه بهجت نسبت به زمانه‌ی خود و مشروطیت موضع‌گیری‌های خوبی داشته‌اند و تا آن‌جا که من می‌دانم نسبت به حضرت امام و مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» ارادت کامل داشته‌اند در مورد انتصاب مقام معظم رهبری در سال 68 به رهبری نظام، عده ای به آیت الله بهجت گفتند: آقای خامنه ای جوان است برای رهبر شدن! آیت الله بهجت در جواب آن عده فرمودند: «همان یک بار که گفتند حضرت علی علیه السلام جوان است و ایشان را از خلافت منع کردند برای ما کافیست.»
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی آقا تهرانی در پاسخ به سوالی در خصوص ارتباط مقام معظم رهبری و آیت الله بهجت می گوید: «ما مشهد بودیم که حاج آقا مصباح برای بیعت با آقا به تهران آمده بودند و از آن جا هم به مشهد آمدند. ما خدمتشان رسیدیم و از وضع و اوضاع پرسیدیم. حاج آقا فرمودند که برای بیعت خدمت آقا رفته بودم ولی خدا را شکر دست خالی نرفتم، چون آیت الله بهجت یک نامه چهار صفحه ‌ای برای حضرت آقا که تازه رهبر شده بودند، نوشتند. شروع نامه هم این بود که بنده انتصاب حضرت عالی را به سمت مقام ولایت و رهبری تبریک عرض می‌ کنم. بعد آقا به آیت الله مصباح فرموده بودند که تا حالا خیلی ‌ها از مردم و مسئولان با من بیعت کردند ولی هیچ کدام دلم را آرام نکرد که من در این جایگاه باید باشم یا نه؛ الا این نامه که خیالم را راحت کرد. چون می ‌دانم که ایشان اصلا بر مبنایی که دیگران ممکن است بنویسند و حرف بزنند، نمی ‌نویسند و صحبت نمی ‌کنند.
آقاتهرانی ادامه می دهد: چند سال پیش که رهبری یک هفته‌ ای تشریف آوردند قم، جمعیت زیادی برای استقبال آمده بودند در خیابان ‌ها. آیت الله بهجت  هم آمدند جزء جمعیت استقبال کنندگان. حالا یک مرجعی در سن حدود نود سال‌! ایشان هم آمدند در جمع استقبال کنندگان. شخصی به ایشان گفت که حاج آقا شما با این سن و سال آمدید وسط این جمعیت استقبال کنندگان؟ آیت الله العظمی بهجت فرمودند‌: اگر مردم می‌ دانستند که استقبال این سید چقدر ثواب دارد هیچ کس در خانه نمی ‌نشست‌. موفق باشید

14031
متن پرسش
سلام علیکم: نظر استاد راجع به استاد نکونام که صاحب کتاب هستند چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً مشکلی داشته‌اند که مدتی است توسط نظام جمهوری اسلامی در زندان هستند. موفق باشید

14024
متن پرسش
سلام: بنده که از آثار شما استفاده می کنم. کدام آثار دیگر می تواند مکمل با آثار شما باشد تا از آنها هم استفاده کنم؟ آقای دینانی یا آقای جوادی یا علامه حسن زاده یا آقای صمدی یا آقای رمضانی یا....؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌‌ی علمایی که نام بردید ذیل حضرت امام و علامه طباطبایی رشد کرده‌اند و همه متذکر حقیقت دیانت در این دوران‌اند؛ منتها جنابعالی باید بر اساس ذوق خود از هرکدام که بیشتر می‌توانید استفاده کنید، به ایشان رجوع کنید. موفق باشید

14023
متن پرسش
سلام: استاد شرمنده زیاد سوال می کنم. چند وقت بود نبودید و ما هم دلمان تنگ شده بود بخاطر همان یک عالم سوال دارم. خودتان هم فرمودید اگر جوابتان را در یک سوال احیانا نگرفتید چندبار دیگر بپرسید تا دیگران هم استفاده کنند. 1. خواندن زندگینامه عرفا می تواند تاثیر گذار باشد؟ یکی از بزرگان می گفت سرگذشت علمای اصیل خودش جلسه اخلاق است. 2. کتاب چهل حدیث امام چگونه کتابی است؟ کی می توان آن را خواند و کارایی اش چگونه است؟ 3. کتب تاریخ ائمه که حجت الاسلام نظری منفرد نوشته اند چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خواندن زندگی‌نامه‌ی عرفا و علماء حقیقتاً یک کار ارزشمند و سلوکی است 2-  کتاب «چهل حدیث» حضرت امام یک کتاب عرفانی با ظرائف خاص خودش است و نه یک کتاب اخلاقی و لذا بعد از آشنایی با عرفان نظری می‌توان متوجه‌ی اشارات آن شد 3- مسلّم هراندازه در موضوع تاریخ ائمه کار کنیم، جای کار دارد ولی بنده کتاب مذکور را نمی‌شناسم. موفق باشید

14013
متن پرسش
سلام علیکم: پس از مطالعه کتاب معاد و گوش دادن DVD آن این دو سوال را دارم: 1) علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در مورد معاد در کدام سوره توضیح داده است؟ 2) آیا علامه طباطبایی معاد جسمانی را بصورتی که در کتاب معاد توضیح داده اید قبول دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ علامه طباطبایی در کلّ المیزان با احتیاط کامل بحث معاد را مطرح می‌کنند زیرا در آن فضا قشریون دنبال بهانه بودند که عوام را ضد ایشان برانگیزند. به حضرت آیت‌ الله جوادی فرموده بودند: «هنوز وقت مطرح کردن معاد در حوزه نرسیده‌است». 2ـ همه‌ی حکمای ما اعم از علامه و حضرت امام،‌ معتقد به معاد جسمانی به صورتی هستند که ملاصدرا طرح می‌کند به طوری که علامه می‌فرمایند «همه‌ی ما بر سر سفره‌ای نشیسته‌ایم که مرحوم آخوند (یعنی ملاصدرا) پهن کرده‌است.» موفق باشید

14010
متن پرسش
با سلام و احترام و وقت بخیر: استاد من قلبا امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری و انقلاب را دوست دارم و به آنها معتقد و علاقه مندم و از کسانی که به نحوی به آنها توهین می کنند یا زیر سوال می برند به شدت متنفرم اما گاهی اوقات کسانی را می بینم که چون علم به حقیقت آنها ندارند اینگونه صحبت ها را می کنند و من هم علم جواب دادن به آنها را ندارم برای این منظور کتاب انقلاب اسلامی برون رفت از عالم غربی را خواندم اما درست این مطالب را درک نکردم و انگار شبهی از این مطالب در ذهنم تداعی شده. چرا؟ خودم فکر می کنم چون من انقلاب را درست شناخته ام(آخه من تو متن انقلاب نبودم و خیلی از مسائل را نمی دانم) و هم غرب را درست نفهمیدم. به نظر شما چه باید کرد؟ این کتاب را که خواندم تازه فهمیدم خودم هم از خیلی مسائل عقبم و الآن بیشتر به خاطر خودم دوست دارم اینها را خوب بفهمم. سوال دیگه ای هم دارم تو فامیل ما مردی بود بی سواد که کارگر هم بود، به شدت با امام خمینی مخالفت می کرد و توهین های بدی به ایشان می کرد و شاه را بسیار دوست داشت همیشه فکر می کردم از بی سوادیش است که اینجوریه اما کتاب شما را که خوندم فهمیدم اینها بسته به معرفت ماست و سواد در آن دخیل نیست اما هنوز برام جای سواله چرا اینجوری بود انگار از ازل و عالم فطرت با امام دشمن بود؟ اون الآن مرده فاتحه و خواندن قرآن براش اشکالی داره؟ گاهی اوقات خانوادش پولی به من میدند که براش قرآن بخونم. با تشکر از اینکه وقت ارزشمندتونو برای ما میزارید!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی ها طوری زندگی را برای خود تعریف کرده‌اند که نفس اماره‌ی آن‌ها به آن‌ها راهنمایی می‌دهد نه فطرت آن‌ها و به همین جهت خداوند به پیامبر خود می‌فرماید «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ في‏ خَوْضِهِمْ يَلْعَبُون‏» بگو تنها خدا مقصد و مقصود است و سپس چنین افرادی را که در جستجوی عیب‌های بی‌جای خود برای دین خدا هستند به خود واگذار تا در بازی زمانه مشغول باشند. موفق باشید

14004
متن پرسش
1. در برهان صدیقین فرمودید خدا عین هستی و عین کمال است هدایت و رحمت کمال است پس خدا عین رحمت و هدایت است و ضلالت و غضب عدم هدایت و رحمت است پس وجه کمالی نیست که ما به خدا نسبت می دهیم در حالی که قرآن می فرماید خدا گمراه می کند و خدا غضب می کند آیا می شود این نکته را با معرفت النفس اینگونه فهمید که نفس عین دیدن است و وقتی عضو بینائی از بین رفت می گوئیم کور شدم در حالی که نفس عین بینائی است و از آن کوری صادر نمی شود حالا در رابطه ی خدا و انسان وقتی می گوئیم خدا گمراه کرد و یا غضب کرد یعنی انسان مشکل دارد که نمی تواند هدایت و رحمت الهی را بگیرد و می گوئیم خدا غضب کرد یا قضیه این نیست و غضب و گمراهی کمالی در خداست و آن را جلوه می کند مثل سایر اسماء کمالی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام و ملاصدرا می‌فرمایند «با توجه به این‌که خداوند عین کمال است پس وقتی رحمت خود را از انسان بگیرد عملا به او غضب کرده‌است و یا وقتی نور هدایت را از انسان بگیرد عملا او در گمراهی خواهد بود ولی این نوع گمراه کردن خدا، ابتدایی نیست بلکه به تبع عصیان انسان است که خداوند هدایت را از او سلب می‌کند. موفق باشید

13975
متن پرسش
سلام: اینکه می گویند آیت الله جوادی چرا در فتنه موضع گیری نکرد واقعیت دارد؟ اگر واقعیت دارد می تواند دلیل بر کم بصیرتی استاد جوادی آملی حفظه الله شود؟ بنده خودم می دانم استاد جوادی بسیار انقلابی اند. ولی می خواستم با استاد مشورت کنم که اطلاع بیشتری کسب کنم (چون از بنده بعضا می پرسند. همین چند روز پیش هم پرسیدند). ممنونم استاد. اجرتان با خدا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طرف مقابل سعی داشت آیت اللّه جوادی را به نفع خود مصادره کند و حضرت آقا در عین آن‌که نسبت به فتنه موضع خود را مشخص کردند ولی نخواستند به عنوان یک شخصیت فرهنگی در یکی از موضع‌گیری‌های سیاسی جاری در کشور وارد شوند. موفق باشید

13968
متن پرسش
با سلام: برای فهم کتاب مصباح الهدایه حضرت امام (ره) چه کتابهایی یا چه علومی را باید خواند؟ آیا بدون استاد هم می شود آنها را آموخت؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مطالعه‌ی کتاب‌های «ده نکته» و «برهان صدیقین» و «معاد» همراه با شرح صوتی آن‌ها، کتاب «خویشتن پنهان» مطالعه شود و سپس به شرح صوتی «تفسیر سوره‌ی حمد» امام بپردازید تا إن‌شاءاللّه مقدمات فهم کتاب «مصباح الهدایه» فراهم شود. موفق باشید

13960
متن پرسش
سلام علیکم: لطفا اول متن زیر را مطالعه کنید سپس بنده سوال خود را در انتهای متن از شما می پرسم: بر همۀ ما فرض است که خود را خدمتگزار حجّت خدا در زمين، حضرت بقية¬الله بدانيم و براي او کار کنيم. اين والاترين طريق خدمتگزاري به دستگاه خداوند است. اما تذکّر به اين نکته لازم است که در اين راه، هرگونه مني و مايي، نفساني و شيطاني است. گروه به راه انداختن، رأيت بلند کردن، حضرت را مال خود و متعلّق به خود و در فکر فرقۀ خود و نامهربان ديدن با ديگران، مدّعي ارتباط خاص با حضرت شدن و خود را محل عنايت ايشان دانستن، بانگ برداشتن به اينکه حضرت ما را قبول دارد و از اين قبيل کارها، همه و همه، کارهايي بچه‌گانه است، فريب دادن جوان‌ها (که به تعبير روايات يتيم‌اند، چون پدرشان امام زمان در غيبت است) و بازي کردن با مردم درست نيست. به‌طورکلي، دسته و گروه به راه انداختن و مردم را به آن دعوت کردن، مصداق اين آيه است: « فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ» (حقيقت را ميان خود تکه‌تکه کردند و هر گروهي به آن چيزي خشنود است که اعتقاد اوست). گروه گرايي و تشکيلات، با مقصد دين منافات دارد که رها کردن انسان‌ها از حدود و قيودِ بشرساخت (ساخت بشر) است. جمع شدن عدّه اي آدم ناقص دور هم، مقدمۀ شکل گيري خودخواهي جمعي است و نتيجه‌اش مسخ تدريجي اعضاء است که در آخر، به از دست دادن قدرت نقّادي و انصاف منجر مي شود. داشتن احساس بر حق بودن و افراط در آن، اساس اخلاق تشکيلاتي است. ازاين‌رو، اسارت در دام غير معصوم پيش مي‌آيد که به شکل خزنده و تدريجي، به شرک در ولايت معصوم ختم مي شود: « اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّه» (بزرگان و رؤساي خود را بجاي خدا پرستيدند). همچنين هر تشکيلاتي براي بقا ناچار است که روي اختلافاتش با ديگران تأکيد کند و اين، موجب تفرّق و کثرت گرايي بيش از پيش ميان جمعيت مسلمانان، بلکه مؤمنان مي‌شود و فاصله گرفتن از کلمه سواء را موجب مي‌شود که قرآن به آن دعوت کرده و حتي يهود و نصارا را به آن فراخوانده است و با روح دين ناسازگار است: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» (بگو اي اهل کتاب، به سوي کلمه اي بياييد که ميان ما و شما مشترک است و آن اينکه جز خدا را نپرستيم و برايش شريک قرار ندهيم و بعضي از ما بعضي را ارباب نگيرد. پس اگر نپذيرفتند، بگوييد شاهد باشيد که ما تسليم اين امر هستيم. علامه طباطبايي اين آيه را خلاصه تعاليم قرآن مي‌دانستند). و اين تشکيلات بعضاً باعث مي‌شود که در اثر استحالۀ تشکيلاتي، خير مطلق به شر مطلق تبديل شود؛ مسئله‌اي که فهم آن علم و فضل چنداني لازم ندارد و کمي فراست و شعور مي خواهد. معرفت ساده و بسيط فطري در پيچ و خم تشکيلات، به ايدئولوژي پيچيده اي تبديل مي شود که معمولاً، براي حفظ آن بايد از نقّادان و در نتيجه، از بدنۀ جامعه آن را مخفي کرد و نوآموزانِ تشکيلات را نيز اندک اندک و قطره قطره با آن آشنا کرد تا در گذر زمان روحشان رنگ بگيرد و فکرشان خاموش شود و قدرت مخالفت پيدا نکنند. از آفات ديگر تشکيلات ديني تبديل معرفت عمل گرا به انديشه اي کلامي و نظري است که منبعث از فقدان آشنايي فريفتگان تشکيلات با نمونه ها و الگوهاي عملي تربيت ديني است. در تشکيلات، نظام ارزشي، تقوا و علم ملاک نيست، بلکه خدمت بيشتر به تشکيلات ملاک است. علت جذب افراد به تشکيلات نيافتن مبنا و روشي جامع براي زندگي، به علاوۀ نياز عاطفي به گروه مرجع براي تأييدطلبي و احراز هويت است که علت اولي، جهل به قرآن و علت دومي، نقص در توحيد است. و آنچه به اين هر دو دامن مي زند، بي ارتباطي با اولياي خداست. اصولاً، اگر کسي به صاحب نَفَسي دست يابد، مفتون بساط گروه‌ها، احزاب و دسته‌ها نمي شود تا به‌جاي صرف زندگي اش در سلوک الهي، آن‌ را در راه خدمت به منافع تشکيلات يا دنياي رؤساي آن صرف کند و زمان کسب علم و فضيلت را به دنبال نخودسياه و در پي کسب آفرين و تشويق آنان تباه کند. خلاصۀ کلام: از اين آفات رستن، معمولاً غير ممکن است و ثمرۀ آن انسان‌هايي است کوچک، تعالي‌نيافته و خردشده در پس افکار مرجع فکري. بنابراين، بايد مراقب بود که علوم الهي را وسيلۀ مني و مايي قرار نداد و خود و بندگان خدا را معطّل نکرد. به نظر شما این یک آسیب شناسی واقع بینانه از کار تشکیلاتی نیست؟ اصلا جایگاه عرفان در ساخت تمدن اسلامی کجاست؟ اصلا چطور میشه توحید رو در تشکیلان بصورت جزئی وارد کرد؟ اصلا در تشکیلات بدون داشتن مومن و ولی خدایی میشه به سمت توحید رفت؟ جایگاه مسلک عرفانی به عنوان گفتمان غالب در تشکیلاتی به وسعت یک تمدن اسلامی کجاست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است و این یکی از آفات تشکل ها است ولی این ربطی به تمدن اسلامی ندارد که می‌خواهد جامعه‌ای ایجاد کند تا حکم خدا در مناسبات فردی و اجتماعی جاری باشد و عرفان نیز چیزی جز توحید عمیق نیست همان توحیدی که علی«علیه‌السلام» در نهج‌البلاغه متذکر آن هستند و برای جامعه‌ی اسلامی مفید است. موفق باشید

13953
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: مدتی است بعضی از جوانان وقتی صحبت از مشکلات کشور می شود فوری عملکرد رهبری معظم را نقد می کنند و وقتی هم به ایشان تذکر داده می شود می گویند در حکومت اسلامی می شود مسولین را نقد کرد به این عنوان که معصوم نیستد و ممکن است اشتباهاتی داشته باشند یعنی در واقع از مطلب حقی باطلی را انجام می دهند. جواب این دسته را چگوثه بدهیم که کامل و جامع باشد؟ ممنون از راهنماییتان، خدا خیرتان دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر در جامعه‌ای که علی«علیه‌السلام» حکومت می‌کردند مشکلات نبود؟ آیا باید آن مشکلات را به پای مدیریت معصومانه‌ی علی«علیه‌السلام» بگذاریم؟ یا پای مردمی که مقید به رعایت رهنمودهای آن حضرت نبودند؟! آری! رهبری معصوم نیستند، ولی ملاک تشخیص حق از باطل در کارهای ایشان باید بر اساس قرآن و عترت باشد، نه بر اساس ضعف‌های عده‌ای که رعایت حقوق بقیه را نمی‌کنند. موفق باشید

13940
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. میشه لطفا نظرتون رو در مورد حامد زمانی و آهنگهایی که ایشون میخونن بفرمایید؟ آیا آهنگهاشون از نظر فقهی مشکلی نداره؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آهنگ‌های آقای حامد زمانی با آن محتوای خوب‌شان بسیار مؤثر است. بنده حکم فقهی آن‌ها را نمی‌دانم، ولی آهنگ سرود «ای مطهر» با این‌که موسیقی غلیظی داشت، حضرت امام فرمودند اشکال ندارد. موفق باشید

13927
متن پرسش
با سلام: این اشکالاتی که برخی از بزرگان به حرکت جوهری و جسمانیت الحدوث و روحانیت البقا و وحدت وجود کرده اند تا چه اندازه وارد است؟ وحدت شخصی وجود به چه معناست؟ اینکه گویند ابتدا همه یک نفس بودند یعنی چه؟ و اینکه گویند در مراتب بالای نفس بزرگان کثرت نمی بینند و وحدت وجود می بینند یعنی چه؟ اگر مثالی بزنید ممنون میشم. در شرح آیت الله حسن زاده آملی بر اشارات و تنبیهات ابن سینا نوشته بود که اولین صادر با اولین مخلوق فرق دارد آیا درست است؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای درک درست هرکدام از این سؤال‌ها حدّاقل باید یک کتاب مطالعه فرمایید. در کتاب «از برهان تا عرفان» سؤال اول را می‌یابید و در کتاب «مبانی عرفان نظری» از استاد یزدان‌پناه، سؤال‌های بعدی برایتان روشن می‌شود. نظر آیت اللّه حسن‌زاده در مورد بحث «فیض اقدس و مقدس» است که این نیز در کتاب «مصباح‌الهدایه» حضرت امام بحث شده است. موفق باشید

13924
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به جواب سوال 13909 و ارجاع شما به جواب سوال 4225، بنده هنوز موضوع برایم حل شده نیست. البته گیر بنده سران گروهگ منافقین و بهر حال آنهایی که در زمینه آشوب، شورش، بمب گذاری، شکنجه و هزاران عوامل دیگر دستی بر آتش داشتند، نیست. همین طوری که شما هم فرمودید خطاهایی که ممکن است پیش آمده باشد را نفی نکردید. اما بگذارید مثالی بزنم: پدرم تعریف می کرد که در محله خودمان قبل انقلاب بعضی از اشخاص مدام در قمار خانه به سر می برند و صبح تا شب کارش همین بود. اما بلافاصله بعد از انقلاب همین ها در صف اول انقلاب و دایه دار انقلاب شدند و همین اشخاص تندرو موجب جنایت هایی فراوانی شدند که حتی در جریان منافقین، صرفا از افرادی که خوششان نمی آمد بی دلیل انگ منافق می چسباندند و چهار چرخش را هوا می کردند. البته بنده این افراد تندرو را به هیچ وجه یک انقلابی که گوشش به زبانش امامش باشد نمی دانم. اما می خواهم بگویم که این اشتباهات و خطاها که منجر به کشته شدن بعضی از افراد بی گناه شد، توجیهی منطقی دارد؟ طبیعتا جوابی که شما خواهید داد، جوابی خواهد بود که بنده به آنها می دهم. متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر چنین باشد که پدرتان فرموده‌اند؛ مسلّم آن کار توجیه منطقی ندارد ولی تا آن‌جایی که بنده در جریان هستم در کلّیّت امر، موضوع به این راحتی نبوده. آن‌چه برای امثال آیت اللّه منتظری هم مسئله شد این بود که بعضی‌ها چندماه دیگر از زندان آزاد می‌شدند، ولی در همین حین اعدام شدند که این به جهت پیداشدن اسنادی بود در عملیات مرصاد، که نشان می‌داد این افراد بنا بوده در حاکمیت منافقین مسئولیت داشته باشند و در آن مسئولیت، حکم اعدام بسیاری را صادر کنند، در آن حدّ که به آن‌ها گفته بودند ایران را با چهارمیلیون می‌توان اداره کرد و بی‌باکانه هرکس را باید کشت تا رُعب مطلقی پیش آید. در این رابطه از زندانیان نسبت به تعهدی که به منافقین داشتند سؤال می‌شده آن‌هایی که هنوز متعهد به برنامه‌های منافقین بودند، از نظر فقهی این افراد محارب به حساب می‌آید و حکم آن‌ها قتل است. موفق باشید

13923
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام خدمت استاد: سوالی داشتم و اینکه آیا در حال حاضر وظیفه و تکلیفی در مورد سوریه رفتن و یا عراق (برای جنگ) برای افراد غیر نظامی هست؟! البته سوال های قبلی را در این مورد دیدم! قبلاً گفته بودید که در حال حاضر وظیفه نیست! ولی خب سوالاتی هم پاسخ داده بودید که اگر فکر می کنید وظیفه تان است بروید! در حال حاضر دوستانی را می بینم که بعضی شان طلبه اند و بعضی شان بسیجی یا هیئتی و خیلی علاقه مند شده اند به سوریه و عراق رفتن! من خود مشتاقم... ولی خب با تحقیقات زیاد متوجه شده ام که اولاً احتیاج به نیروی تخصصی و چریک هست و دوماً این طور نیست که همان لحظه نیروی به دفاع از حرم بپردازد. (الحمدالله اطراف حرم حضرت زینب سلام الله علیها موقعیت خوبی دارد.) بلکه به آزادسازی مناطق و کارهای دیگر می پردازد. البته مطمئناً نبرد و شهادت در این عرصه که مشخصاً دست نشانده های اسراییل و آمریکا و انگلیس آنها را تامین و پشتیبانی می کند، بسیار با ارزشمند است! اما سوالم بیشتر از باب فهم وظیفه است. خیلی از دوستان (که شاید بنده هم خودم جزء آن ها باشم) مقداری احساسی عمل می کنیم؛ شاید بهتر است به سخنان حضرت آقا فکر کنیم و بار سنگین تری برداریم! از طرفی هم با خود می گویم شاید این حرفا از سر فرار از نبرد باشد! دوست داشتم نظر دقیق استاد عزیز را که همیشه به لطف خدا باعث عمیق شدن در همه ی مسائل را برایم فراهم کرده بدانم... باز هم تشکر می کنم و از خدا خواستارم که به شما اجر و سلامتی همچنین توفیق و عنایت کند. «یا فاطمة الزهرا سلام الله علیها مدد»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که خودتان متجه شده‌اید موضوع؛ موضوع خیلی صریحی نیست که راحت بتوان نظر داد در عین آن‌که حضور در چنین جبهه‌ای مسلّم حضور در جبهه‌ی حق است در مقابل باطل. آن‌چه مورد بحث است این می‌باشد که آیا این تنها جبهه‌ای است که ما باید در آن وارد شویم؟ این‌جاست که هرکس باید با خودش مسئله را حلّ کند که نسبت به مقابله با باطل با توجه به موقعیت و روحیه‌ی خودش، کدام جبهه را انتخاب کند. موفق باشید

13909
متن پرسش
سلام علیکم: در جمعی نشسته بودیم و بحث اعدام های بعد انقلاب مجاهدین سابق (منافقین) مطرح شد بعضی از افرادی که فضای اوایل انقلاب را درک کرده و از نزدیک شاهد این قضایا بودند، مدعی شدند که بعضی از این اعدام ها به حق نبوده و بعضی از آنها بی گناه کشته شدند. در یکی از این جریانات یک شخصی که خواهرش فقط بدلیل شرکت در یکی از میتینگ هایی که آن زمان مجاهدین سابق (منافقین) برگزار کرده بودند، شرکت کرده بود، اعدام شد و خود همین شخص هم که برادرش می شد به 5 سال زندان محکوم شد. افرادی که در این جمع نشسته بودند جریانات دیگری را یادآور شدند که به عینه شاهد بودند که بعضی از افراد بدلیل تندروی هایی که در اوایل انقلاب می شد ناجوانمردانه کشته شدند، در صورتی که انسان هایی متدین و مورد اعتمادی بودند و یا نهایتا اگر ناخواسته فعالیتی در راستای این گروهگ انجام می دادند، ناشی از جهل آنها بود و می شد که جرمشان اعدام نباشد. بنده نیز بدلیل عدم اطلاعات و مستندات کافی، در این جمع سکوت پیشه کردم و فقط سعی کردم که شنونده باشم. حال سوال بنده این است که بفرمائید که این هرج و مرجی که در بحث اعدام بعضی از این افراد که مدعی شد، تا چه اندازه مورد قبول شماست و تحلیلتان را نسبت به این قضیه عنوان فرمائید و اگر کتابی هم در این راستا معرفی بفرمائید ممنون میشوم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی  4225 شده است. عنایت داشته باشید که بحث قرارگرفتن در جبهه‌ای که مقابل نظام اسلامی است، منجر به چنان احکامی خواهد شد. بحث خوب و بدبودنِ افراد در میان نیست. با این‌همه نمی‌خواهم خطاهایی که ممکن است پیش آمده باشد را نفی کنم. عرض بنده آن است که جهت‌گیری نظام اسلامی در این مورد مبنای دینی دارد و به حکم الهی چنین مواضعی گرفته می‌شود. موفق باشید

13917
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: مشورت یه عمر زندگی و تجربه حضرت عالی رو می خواستم ازتون: 1. ترم آخر کارشناسی (فقه و حقوق) هستم 22 ساله با توجه به دغدغه اسلام شناسی و فعالیت در زمینه تمدن سازی (مثل حضرت عالی) می خواستم ببینم تا چه حد نیازه ورود به حوزه پیدا بکنم و تا چه مقدار مطالعه بکنم؟ (مثلا مقداری ادبیات و منطق و فقه و اصول و شروع کردن فلسفه و کلام به صورت تخصصی) _ فقط قصد ازدواج هم درحال فعلی دارم خانواده هم کمکی می کنند در جهت مسکن و...؟_ 2. ذی طلبگی رو میشه توضیح دهید با زبان شیرین عرفان نظری تون؟ ما که از هر بزرگی پرسیدیم نفهمیدیم! 3. صاحب نظر شدن یعنی چه؟ و حضرت عالی خودتون رو صاحب نظر در علوم دینی نمی دانید؟ 4. چرا توصیه به سبک درس خواندن مثل خودتان نمی کنید؟ (توی صوت ها هم اشاره کردید) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بالاخره آن‌چه که عرض می‌کنم را با توجه به احساسی که نسبت به ورود به درس خارج دارم، احساس می‌کنم و نیز نسبت به خلأهایی که نباید داشته باشم و دارم. لذا اگر بتوانید با همین رویکرد که نسبت به تمدن‌سازی اسلامی دارید، مجهز به علوم حوزوی به شکل رسمی آن بشوید، بهتر است وگرنه به همین روشی که فعلاً جلو می‌روید، خوب است. در جزوه‌ی «عالَم طلبگی» وظایفی نسبت به ذی طلبگی شده است 3- یک مجتهد بعد از مدتی خودش متوجه می‌شود می‌تواند یک موضوع فقهی را در همه‌ی جوانب ممکن بنگرد و از این جهت او در فقه، صاحب‌نظر می‌شود. در کلام و فلسفه و عرفان و تفسیر نیز موضوع از همین قرار است. موفق باشید

13896
متن پرسش
سلام: استاد مراتب شهود عرفانی از پایین تا بالا چیست؟ می توانید کمی توضیح دهید. کتابی هم اگر معرفی کنید ممنون میشم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوعات را باید در مقدمه‌ی کتاب «فصوص الحکم» و یا مقدمه‌ی «منازل السائرین» دنبال بفرمایید. شاید اگر بعد از مباحث ده نکته و برهان صدیقین، همراه با شرح صوتی آن‌ها به مباحث شرح سوره‌ی حمد امام رجوع فرمایید جواب سؤال‌تان را بگیرید. موفق باشید

نمایش چاپی