بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3500
متن پرسش
عرض سلام و ادب دوستی پرسید که چرا در جنگ تحمیلی برخی افراد را که در خدمت سربازی بودند و رضایت نداشتند که در جنگ شرکت کنند، بالاجبار باید در جنگ شرکت می کردند و اگر شرکت نمی کردند مجرم محسوب می شدند و ....؟ این با فرار کردن از معرکه جنگ فرق می کند، چرا که اینها از همان ابتدا تمایل شرکت در جنگ را نداشته اند. بعد دوستم پرسید که آیا سنت پیامبر صل الله علیه و آله و امیر مومنان علیه السلام نیز همینگونه بود؟ البته شکی نیست که این گونه افراد کم بودند و اکثر رزمنده ها مخلص و متعهد بودند. اما خب منکر این گونه موارد هم نمی توان شد. در جواب چه باید گفت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این یکی از وظایف شهروندی است که وقتی دشمن به مرزهای کشور حمله کرد آن‌هایی را که قانون تعیین کرده باید از کشور دفاع کنند، به جبهه بروند. و این غیر از آن است که بسیجیان ما جهت حفظ نظام اسلامی به جهاد می‌رفتند. موفق باشید
3480
متن پرسش
سلام استاد یه چندتا سوال ازتون پرسیده بودم که لطف کردینو برام فرستادین- اما سوال جدیدم اینه که 1-چطوری باید شرایط تاریخی و پیچ تاریخی که توی اون هستیم را بشناسیم ؟راهی هست که حداقل بتونم در این باره یه راهنمایی بگیرم؟ 2-برای انتخابات در راه بنظر شما زوده از الان وارد شیم؟ 3-بنظر شما جبهه پایداری باید چیا داشته باشه که بشه بهش امید داشت و میشه نظرتونو در مورد افراد این جبهه بفرمایین؟ 3-من اگه بخوام یه فردی بشم که سیاسی تر از اینی که الان هستم بشم(البته الانم چیزی نیستم1!!)باید از کجا شروع کنم ؟برای این راه تنها برم یا اگه شد دست چند نفر دیگه ام تو تکامل سیاسی خودم بگیرمو راه بیوفتم؟ 4-استاد من خیلی دوست داشتم شما مارو مستقیم تو سیاست راهنمایی کنید از نزدیک می دونم خواسته بزرگیه و برای من خیلی زیاده اما اگه ما چند تا دانشجو باشیم که واقعا به خدا توکل کردیم تا بتونیم باری از دوش مولامون بر داریم هرچند که بارم میذاریم !!و از شما بخوایم یه چند جلسه واسه ما هم وقت بذارین قبول میکنید ؟؟خیلی بی ادبانه خواسته مو از کسی مثل شما خواستم اما .... لطفا خصوصی باشه به امید ظهور فرزند مادرم زهرا....
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- پیشنهاد می‌کنم جزوه‌ی « جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی و جریانات سیاسی در آینده» که بر روی سایت هست را مطالعه فرمایید شاید نگاهمان را به شرایط تاریخی که در آن قرار داریم بیندازد ولی در هرحال روح تاریخ قابل فهم به علم حصولی نیست باید نمونه‌‌های موجود در تاریخ خود را کالبدشکافی کرد تا آن روح کشف شود و بتوان آن را احساس نمود کاری که رهبر معظم انقلاب انجام می‌دهند 2- با اشارات رهبری باید عمل کرد 3- حُسن جبهه‌ی پایداری آن است که متوجه شده‌اند باید از اصول‌گرایی حزبی عبور کرد و از نظر ذهنی با آزادی بیشتر تصمیم گرفت، ولی در مورد آقای احمدی‌نژاد آن هوشیاری که امثال دکتر الهام از خود نشان داد از خود نشان ندادند. امید است در آینده خوب‌تر عمل کنند 4- بر مبنای سخنان رهبری تقیّد افراد و گروه‌ها را ارزیابی کنید تا با نگاه سالمی سیاست را دنبال بفرمایید و در این راستا به آن‌چه رسیدید به دوستانتان نیز کمک کنید. بنده در جلسات شنبه سعی می‌کنم مثال‌هایی که باید در رابطه با آیات قرآن بزنم مثال‌های روز باشد و به نظرم این راه خوبی است برای درست‌تحلیل‌کردن موضوعات جامعه، زیرا مبنایمان آیات قرآن است. امید است در این راه قرآن دستمان را بگیرد. موفق باشید
3470
متن پرسش
با سلام استاد عزیز پیامبر عظیم الشأن اسلام می فرمایند: الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم. به زبان امروز یعنی حکومت لائیک و سکولار می تواند دوام داشته باشد اما حکومت اسلامی اگر آلوده به ظلم باشد دوام نمی آورد. استاد درست است که حکومت ما دینی است اما با این همه تبعیض، رانتخواری، آقازاده بازی، تجمیع سرمایه های ملی در دست یک عده و خفه کردن صدای هرکس که نسبت به این گرانی ها و تبعیض ها معترض است؛ ایا دوام می آورد؟آیا پابرجا می ماند؟بالاخره آن مسئولینی که تبعیض قائلند، رانتخواری می کنند، جلب سرمایه می کنند،وامهای بی در و پیکر می گیرند و بر آه بیوه زنان و اشک یتیمان و فقر پابرهنگان-که به فرموده امام رضوان الله تعالی صاحبان اصلی این انقلاب هستند- کاخ قدرت خود را می آرایند باعث به زمین خوردن این نظام نمی شوند؟مگر نه اینکه رسول راستین فرمود ملک با کفر می ماند اما با ظلم نه. آیا همین جمله خبر سرنگونی نظام ما را نمی دهد؟چه باید کرد؟استاد گرامی چه باید کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این دزدی و گرگی‌ها هدف نظام نیست بلکه نظام سعی دارد ان‌ها را کنترل کند برعکس نظام‌های ظالم که خودِ نظام به مردم ظلم می‌کند. بحمدالله جهت‌گیری نظام مقدس اسلامی طوری است که از این انحراف‌ها می‌گذرد و هر روز ریشه‌های او مستحکم‌تر و اصل نظام پایدارتر خواهد بود. موفق باشید
3445
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد. . .بارها این سوال اذیتم کرده،که حضرت آقا بارها فرمودن که جوانان این دوره زمونه که منظورشون نسل سوم و ما هستیم،از شهدا چیزی کم ندارند و همون روحیه در اینا هم هست. . .بخدا قسم نمیخوام بگم اون چشم نورانی این بزرگ مرد اشتباه میبینه،اما به خودم نگاه میکنم،اگر امثال بنده بخوایم اون جوونا باشیم که بخدا قسم سنگریزه ای هم خودمون رو در برابر کوه عظمت شهدا نمیبینیم،اونم چه شهدایی. . .چه سنخیتی بین ما و این عزیزان رهبری میبینن که میفرمان اینا کم ندارند. . . دوست داشتم این سوال رو پر کنم از کارنامه سیاهم ولی روم نمیشه،نمیدونم با این همه گناه چه شباهتی بین ما و شهیدان عزیز هست؟. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بحمدالله جوانان ما در فهم رهبر خود و جهت‌گیری‌های اصلی، فوق‌العاده خوب هستند و همین‌که گناهان را از خود نمی‌دانند، آن گناهان چون مهمان ناخوانده رفتنی است، بیچاره شیطان که به این امید بسته که جوانان ما را مأیوس کند. موفق باشید
3446
متن پرسش
باسلام خدمت حضرت استاد استادطاهرزاده فرموده اندمیتوان درذیل شخصیت حضرت امام سلوک اجتماعی داشت بدون نیازبه استادحی وزنده شخصی اشکال:باهمه توضیحاتی که ایشان داده اندبایدگفت این روش برای سلوک اخلاقی واصلاح اخلاق تاحدی قابل قبول است ولی برای رسیدن به شهودنه تنهاجواب نمیدهدبلکه تاحدزیادی خطرداردچون عده زیادی که استعدادرسیدن به مراحل بالای سیروسلوک دارنددرراهی که نتیجه دهی ان احتمالی است قرارمیدهدکه معلوم نیست نتیجه بدهدوباعث هدررفتن استعدادمیشود چون این پیشنهاداستادباسرمایه یک عمرافرادعلاقه مندبه سلوک ارتباط داردلذابایدبه محضربزرگان اهل سیروسلوک عرضه شودتابه طورکامل ارزیابی شود به عنوان مثال یکی ازاشکالات براین روش این است که اگراین روش درست بوددیگرنیازی به ارسال امامان یابعض انبیانبودوباسلوک ذیل شخصیت پیامبراکرم بشریت به کمال میرسید علمی بودن این نظریه بایدبایقین منطقی اثبات شودنه یقین روانی-باکمال احترام به حضرت استاد بامختصرتجربه شخصی نمیتوان روشی پیشنهادکردکه باسرمایه روحی افرادزیادی درکشورسروکارداردایااستادعزیزبااین روش مراتب توحیدشهودی[تاتوحیدذاتی] راطی کرده اندعلامه تهرانی درلب لباب ازعلامه طباطبایی نقل کرده اندکه به استادی که ازتوحیدصفاتی عبورکرده وبه توحیداسمایی رسیده نمیتوان اعتمادکرد وخودحضرت امام درجهاداکبرفرموده اندبدون استادشخصی زنده ظاهری نمیتوان به جایی رسیدایانظریه سلوک اجتماعی رابزرگانی مثل استادجوادی املی واستادحسن زاده املی و بعضی ازعرفای معاصرکه به نظام اسلامی هم اهمیت میدهندتاییدمیکنند مطالب زیادی برای گفتن هست ولی فرصت نوشتن نیست اگرلازم میدانیدازطریق تماس تلفنی مطرح بشود بنده کتابهای زیادی ازاستادرامطالعه کرده ام وبهره فراوان برده ام به نظرمیرسداستادمباحث عرفان نظری وفلسفه راخوب هضم کرده انددرعین حال هیچ یک ازماازخظامصون نیستیم والسلام علیکم ورحمه الله طلبه ای از قم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نمی‌دانم کتاب سلوک را تا آخر خوانده‌اید و هنوز بر این نظر تأکید دارید یا نه؟ فکر می‌کنم با دقت در مطالب کتاب به این نکته خواهید رسید که امثال آیت‌الله حسن‌زاده و آیت‌الله جوادی نیز اقرار دارند که تنها در ذیل افقی که حضرت روح‌الله گشودند می‌توان به درجات عالی عرفانی در این زمان رسید و از نتیجه‌ی زحمات سایر عرفا و حکیمان استفاده‌ی درست کرد. موفق باشید
3444
متن پرسش
سلام استاد. ذکر کملّین چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده چیزی نمی‌دانم ولی مگر می‌شود ذکر کسی جز «لا إله إلاّ الله» باشد. ذکر کامل مکمل دوران ما یعنی حضرت روح‌الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»، «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» بود. موفق باشید
3383
متن پرسش
سؤال: الف) خداوند ولی فقیه را از چه جهتی انتخاب کرده‌است؟ آیا غیر از جهت «اصلاح امور بندگان» جهت دیگری برای انتخابش هست؟ ب) آیا ولی فقیه، غیر از «اصلاح امور بندگان» وظیفة دیگری دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نه. چون ولیّ فقیه حکم حضرت ربّ را در جامعه جاری می‌کند و حضرت حق به نور ربوبیتش امور بندگانی که جان خود را به او بسپارند اصلاح می‌کند. موفق باشید
3395
متن پرسش
شما در صفحة 95 کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی(ره)روایتی را نقل کرده‌اید که باعث شد سه سؤال دربارة این عمل پیغمبر برای ما ایجادشود: الف) اگر امیرالمؤمنین موفق می‌شد آن شخص را بکشد، آیا هیچ‌کس اختلاف نمی‌کرد؟ حتی حضرت علی و عمر و ابوبکر و عایشه هم به تفاهم می‌رسیدند؟ ب) چرا حضرت از اول علی را نفرستاد تا هر اختلافی را ریشه‌کن کند و این همه مسلمین را به بدبختی نیندازد؟ ج) آن شخص که بود؟ حتی اگر شیطان یا ابلیس بوده، باز هم با از بین رفتن او، اختلافات از بین نمی رفت؛ چرا که بعضی انسانها خودشان شیطان هستند (کما این که در آیات قرآن داریم که «شیاطین الجن و الإنس»).
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: باید از خود پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» بپرسید چرا اول علی«علیه‌السلام» را نفرستاد؟ بالاخره چنین واقع شده و ما با طرح روایت خواستیم تفاوت اصحاب را متذکر شویم. موفق باشید
3369
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و احترام و تسلیت به مناسبت 28 صفر و شهادت امام رضا (ع) دو سوال داشتم ؛ با اجازه ؛ 1- حضرت امام خمینی (رض) حفظ نظام را از واجبات می دانند و از طرفی دیگر تعطیلی احکام اسلامی را در صورت مصحلت نظام بی اشکال دانسته اند . سوالی که در اینجا پیش می آید این است که هنگامی که نظام جز برای حفظ و گسترش اسلام نیست چگونه می تواند حکمی دینی را تعطیل نماید ؟ 2- حضرت امام خمینی (ره) بعد از سخنان حضرت آقا در نمازجمعه دی ماه 1367 درباره برخی مسائل اقتصادی و برنامه های دولت در نامه ای که اگر اشتباه نکنم در تاریخ 16 دی ماه 1367 بود، حضرت آقا را مورد سرزنش قرار می دهند که چرا درباره حکومت اسلامی و شان ولایت مطلقه فقیه آنگونه سخن گفته اند . البته حضرت امام فرموده بود که حسب ظاهر سخنان . پنج روز بعد حضرت امام (ره) در پاسخ به نامه حضرت آقا نامه ای می نویسند که لحن آن کاملا متفاوت از نامه چند روز پیش شان خطاب به حضرت آقا بود . چرا حضرت امام (ره) آن گونه حضرت آقا را خطاب قرار داده و سرزنش نمودند و چند روز بعد در تمجید و تعریف از ایشان و ماموریت جدید حضرت اقا در تبیین حدود ولایت مطلقه فقیه نامه نوشتند ؟ با تشکر فراوان و شرمندگی به خاطر گرفتن وقت تان ممنون یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- احکام بعضاً کلی است و بعضاً جزیی. ترک موقت بعضی از احکام جزیی مثل قطع ید سارق به تشخیص ولیّ فقیه جهت حفظ نظام منطقی است چون بحث الأهم فالمهم پیش می‌آید 2- حضرت امام در خطاب به رهبری خواستند متذکر شوند توسعه‌ی ولایت فقیه چه اندازه گسترده است و در این مورد نمی‌توانند کوتاه بیایند ولی در مورد احترام به شخصیت مقام معظم رهبری آن اقدام بعدی را انجام دادند. موفق باشید
3342
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرانقدر یک سوال و شبهه ای بود ممنونم اگر پاسخ بفرمایید *** سوره مبارک آل عمران ایه 169 می فرماید: وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ***و نیز سوره بقره ایه 154 مى‌فرماید: "و لاتقولوا لمن یقتل فى سبیل الله اموات ، بل احیاء و لکن لاتشعرون" حال چگونه می شود ایه 35 سوره انبیا را تفسیر کرد که می فرماید: کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ در هر سه ایه از واژه "موت" استفاده شده است دو ایه اول موت را برای شهدا غیر ممکن میداند اما در سوره انبیا تمام نفوس مشمول "موت" اعلام میشوند چرا؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این‌که می‌گوید هر نفسی در موت قرار می‌گیرد یعنی بعد از جدایی از بدن دیگر شرایطی برایش فراهم نیست که بتواند عملی برای آبادانی قیامتش انجام دهد و از رزق معنوی بهره‌مند گردد و در همین رابطه می‌فرماید شهداء از این امر استثناء هستند و بعد از جدایی از بدن نیز از رزق معنوی بهره‌مند می‌شوند و یک نحوه حیات خاص که موجب کمال هرچه بیشتر آن‌ها می‌شود برای آن‌ها هست. موفق باشید
3303
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت خدمت استاد بزرگ ما در بحث و گفتگو هایی که با افراد مختلف داریم عموما به این مسئله بر میخوریم که اصلا کشور هایی مثل سوریه لپنان فلسطین و افغانستان با حمایت ایران موافق ان یا خیر ؟ حالا اینجا جوابی که داده می شود این است که نمی دونم افغانستان در فلان جلسه با کشور ها امریکا را دعوت کرد و ایران را دعوت نکرد و یا لپنان وغیرو فلان کردند ... حالا استاد اگه میشه برای ما این مسائل را هر چه کامل تر برای ما تشریح کنید با ارادت فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: انقلاب اسلامی درصدد است حرکت‌های مردمی کشورهایی که تحت ستم آمریکا هستند تقویت کند و در دیپلماسی مردمی با استکبار مقابله کند و تا حال بسیار موفق بوده است. موفق باشید
3267
متن پرسش
با سلام نظر جنابعالی در مورد این حدیث که می فرماید هر انقلابی تا قبل از ظهور شکست می خورد چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قبلاً عرض شد. منظور انقلابی است که به اسم حضرت مهدی«عجل‌الله تعالی‌فرجه» و با ادعای آن‌که رهبر آن حضرت ولی‌عصر«عجل‌الله تعالی‌فرجه» است، محکوم به شکست است. موفق باشید
3269
متن پرسش
با سلام با توجه به بی عدالتی ها و پارتی بازیهای که در حکومت انجام می شود ما چگونه می توانیم یه حکومت اسلامی خودمان ایمان داشته باشیم.مثلا مهدی هاشمی مگر محارب نیست چرا اعدامش نمی کنند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ما به کلیت نظام اسلامی ایمان داریم و می‌دانیم با ادامه‌ی انقلاب می‌توانیم از این مشکلات عبور کنیم، از طرفی به این زودی قضاوت نکنید بگذارید قاضی حکم بدهد. موفق باشید
3257
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد عالیقدر اصغر طاهرزاده بنده چند روزی است که با وب سایت و سخنرانی های حضرت عالی آشنا شده ام و آشنایی با شما و معارفتان حقیقتا باعث وجد بنده شد که اولین گام های خود را در کسب معارف عقلی بر می دارم. آشنایی با امکان مطرح کردن سوال در سایت باعث شد که با شوق زیاد بخشی از سوالاتی که از گذشته در ذهنم جمع شده را خدمتتان مطرح کنم. از این که با این پرسش طولانی وقت شریفتان را می‌گیرم عذرخواهی می‌کنم و از سعه‌ی صدر شما در پاسخگویی به آن بسیار متشکرم. انشاءاله خداوند بر توفیقات شما بیافزاید. سوالی که از محضرتان داشتم در مورد نسبت بین عقل و قلب است و مهم تر از آن این که چرا با وجود این که عقل در قرآن، روایات دینی و حکمت صدرایی منزلت بسیار بالایی دارد اما همین عقل در لسان عرفا مورد مذمت قرار می گیرد؟ اجمالا جواب هایی به این سوال خودم دارم. از جمله این که آن عقلی که مورد مذمت است عقل مشوب به وهم است، یا این که عقلی است که به واسطه مفاهیم و اصطلاحات میخواهد حقایق را درک کند و به همین خاطر توقف در عقل باعث می شود انسان به معارفی که بدون واسطه صورت های عقلی و از طریق اشراق و حضور قابل دریافت است باز بماند. اما سوال بنده این است. مگر نه این است که تمام معارف انسان اعم از معارف مفهومی و دریافت‌های اشراقی از عقل فعال (جبرئیل) اخذ می شود؟ و مگر در میان انسان ها کسی غیر از رسول اکرم (ص) بوده‌اند که در سلوک خود فراعقلی شوند و از جبرئیل نیز به خدا نزدیک تر شوند به گونه ای که جبرئیل نیز برای ایشان حجاب شود؟ پس با این حال چرا عقل مورد مذمت عرفا است؟ در همین راستا باز می‌توان پرسید که انسان‌هایی که بدون کسب معارف به اصطلاح عقلی به مراتب بسیار بالایی از معنویت و بندگی عاشقانه رسیده‌اند (مثل شهدای دفاع مقدس) آیا می‌توان همه‌ی حالات و مقاماتشان را به عقل فعال ارجاع داد؟ در آن صورت آیا باز تمام مقامات معنوی و عرفانی و حتی عبودیت عاشقانه به عقل فعال رجوع نمی‌کند؟ در این میان جایگاه قلب که فراتر از عقل منفصل (عقل نازل انسان) پنداشته می‌شود چیست؟ آیا همه‌ی این‌ها در ذیل عقل فعال قرار می‌گیرند، و عقل حجاب‌سازی که به قول شهید آوینی منشأ تمام خودبینی‌های انسان است همان عقل منفصل انسان است که هنوز از شر وهم آزاد نشده است؟ با تشکر فراوان از توجه حضرت عالی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: سؤالی است که نیاز به بحث گسترده دارد اولاً: عنایت بفرمایید که اصطلاحات فلسفی با اصطلاحات دینی خلط نشود. عقلی که قرآن می‌فرماید جدا از قلب نیست. می‌فرماید: «لَهم قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها» انسان‌ها می‌توانند به مقامی برسند که برای آن‌ها قلوبی است که با آن تعقل می‌کنند که این همان عقل قدسی دینی است. ثانیاً: عقل فعّال مربوط به نگاه فلسفی به حقایق قدسی است چون در فلسفه انسان سعی دارد با مفاهیم حقایق مرتبط شود در حالی‌که در عرفان سعی بر آن است که قلب با خودِ حقایق مأنوس گردد و از این جهت حرف عرفا این است که درک مفهومی حقایق کافی نیست. ثالثاً: عرفا عموماً عقل جزیی را نقد می‌کنند که نظر به ماهیات دارد و حجاب «وجود» است. مولوی در همین رابطه می‌گوید: «عقلِ جزوِی عقل را بد نام کرد.... کامِ دنیا مرد را بی‌کام کرد». رابعاً: شهداء در ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» توانستند به ملکوت عالم رجوع کنند. در این رابطه طرح عقل فعّال که در نگاه فلسفی مدّ نظر قرار می‌گیرد و سعی در فهم حقایق دارد و نه اتحاد با حقایق، موضوع را در حجاب می‌برد. شاید کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» تا حدّی بحث را باز کند. موفق باشید
3236
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی در سایت مشرق مصاحبه ای است از دکتر یثربی با عنوان حکمت متعالیه برهان نیست ادعای برهان است. میخواستم بدانم شما با دکتر یثربی و اثار او اشنا هستید و دلیل این حرف او را چه میدانید اگر این مصاحبه به صورت عمومی منتشر نشده بود چندان مهم نبود بحثی بود ین اهل علم ولی وقتی عمومی میشود فرق میکند البته دکتر یثربی مدعی است که تا چهل سالگی کتب فلسفی را خوانده حتی درس اسفار علامه را هم شرکت کرده بعد به این نتیجه رسیده که حکمت متعالیه برهان نیست ادعای برهان است البته من به سایت ایشان رجوع کردم دیدم اثار زیادی دارد ولی نتوانستم کتابی از ایشان مطالعه کنم در مجموع دوست دارم بدانم کسی که مدعی است کتب فلسفی را خوانده است چگونه به این نتیجه رسیده که برهانهایی که بر اصالت وجود تشکیک وجود و غیره اقامه شده برهان نیست و امثال شهید مطهری که معتقدند برهاین حکمت متعالیه مانند براهین ریاضی مستحکم ست و سلسله وار از هم نتیجه گرفته میشود متوجه برهانی نبودن انها نشده اند البته مشکل همین است که اینها مدعی اند ما چند سال فلسفه را خواندیم و کلاس علمایی مانند علامه هم رفتیم و نتیجه ای نگرفتیم ممنون میشوم اگر توضیحی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده نیز سخنان ایشان را شنیده‌ام و کتب ایشان را هم مطالعه کرده‌ام و در مقایسه با سخنان حکمی حضرت امام و علامه طباطبایی به این نتیجه رسیدم آقای یثربی نتوانسته‌اند آن‌طور که حضرت امام و علامه متوجه حکمت متعالیه شدند، مطلب را بگیرند و چون بنده جلد هشتم و نهم اسفار را ترجمه‌ کرده‌ام دیدم آقای یثربی در همان مورد نفس و معاد مطالب را به شدت ناقص فهمیده‌اند. موفق باشید
3208
متن پرسش
سلام استاد برای یه تحلیل کردن عالی چند تا نکته یادم می دین؟خیلی علاقه دارم سخنان اقارو تحلیل کنم حداقل برای فهم خودم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: کتاب‌های انقلاب اسلامی شروع خوبی است. موفق باشید
3214
متن پرسش
وقتی ما از شما پرسیدیم: «چه اشکالی دارد که (طبق دستورالعمل آیت‌الله بهجت) از طریق «ترک معاصی» به قرب برسیم و از حضرت امام فقط چند گزارة حصولی بگیریم؟»، شما در پاسخ فرمودید: «خلطی بین مبادی عملی با نظری شده‌است» و با توجه به ادامة پاسخ‌تان (که قبولیِ عبادات مشروط است بر ولایت ائمه) منظورتان این بوده که در سلوک إلی الله و عبادات فردی‌مان باید نظر به حضرت امام داشته‌باشیم. ما در سؤال‌مان این را انکارنکردیم، بلکه گفتیم در چند گزارة حصولی در امور اجتماعی به حضرت امام نظر داریم. اولاً آیا چند گزارة حصولی از حضرت امام گرفتن، نظرداشتن به ایشان است؟ ثانیاً آیا برای آن که از طریق عبادات‌مان قرب پیداکنیم، علاوه بر این که چند گزارة حصولی از حضرت امام بگیریم، نیاز داریم به این که بیشتر از این به حضرت امام نظر داشته‌باشیم؟ این نظرداشتنِ بیشتر چگونه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همچنان‌که در کتاب عرض شد باید امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» مبادی شخصیت ما شوند که یک موضوع حضوری است. موفق باشید
3215
متن پرسش
شما در صفحة 62 و 63 می‌فرمایید که اگر فلسفه و عرفان و تفکر اجتماعی خود را از امام نگیریم، در تمام این عرصه‌ها به باطل می‌افتیم! ما اشکال کردیم که: یعنی باید فلسفة ملاصدرا را هم از امام بگیریم؟! شما پاسخ فرمودید: «در مبادی عملی باید به شخصیت خاص امام رجوع کرد و مواظب باشیم تقسیم‌بندی‌های مربوط به مبادی نظری ذهن ما را به خود مشغول ننماید.». من نفهمیدم؛ بالاخره در مبادی نظری باید به امام نظرکنیم یا در مبادی عملی؟ الف) منظورتان از «مبادی نظری» چیست؟ آیا منظورتان همین علوم نظری مثل فلسفه و عرفان نظری است؟ ب) منظورتان از «مبادی عملی» چیست؟ آیا منظورتان همین دستورات شریعت در امور فردی و اجتماعی است؟ ج) این که «در مبادی عملی (مثل ترک معصیت) به حضرت امام نظرکنیم» یعنی چه؟ د) اگر در مبادی عملی باید به امام نظرکنیم، پس چرا در کتاب فرموده‌اید: «باید فلسفه و عرفان‌مان را هم از امام بگیریم»؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در کتاب عرض شد حتی انگیزه‌ی استدلال ما در موضوعی مبتنی بر مبادی پذیرفته‌ی ما است و آن مبادی حضوری است و گزاره‌های حصولی در آن‌جا جا ندارند. باید سعی بفرمایید در جایی که بنا است مبادی خود را پیدا کنید با پای حصولی وارد نشوید. مبادی عملی، شخصیت ‌پذیرفته‌شده ای است که در ذیل آن شخصیت طوری می توان به فلسفه و عرفان رجوع کرد که فلسفه و عرفان از حالت حصولی صرف در ایند. موفق باشید
3216
متن پرسش
شما در پاسخ به سؤالات قبلی فرمودید که: در غرب ابتدا گرایش نفس اماره به وجود آمد، آنگاه انواع هوس‌ها و شهرت‌دوستی و رقیب‌کشی به عنوان مبادی روح غربی ظهورکرد. در این راستا این دو سؤال مطرح می‌شود: الف) آیا این مثال‌ها به عنوان مبادی فکر غربی صحیح است؟ باید مشهور شویم. باید رقیب خود را حذف کنیم. ب) آیا مبادی غربی فقط از جنس «باید» است؟ اگر مبادی غربی از جنس «هست» هم هست، آیا می‌شود چند مثال بزنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مبادی در غرب و غیر غرب یعنی شخصیت پذیرفته‌شده به علم حضوری و بالتبع اگر شخصیتی که انسان برای خود پذیرفته است صورت نفس امّاره‌ی او باشد نگاه اش به عالم، نگاه غربی است و در این راستا به حکم نفس اماره انواع هوس‌ها و شهرت‌دوستی‌ها پیش می‌آید. از آن‌جایی که مبادی هر کس شخصیت پذیرفته شده ای است که مد نظر دارد درآن شخصیت هم بحث «هست» مطرح است و هم بحث «باید». نمی‌توان مبادی غربی را بیرون از شخصیت پذیرفته شده منحصر به هست یا باید کرد. منتها آن‌چه را نفس امّاره «هست» می‌داند وَهمی است و نظر به «وجود» ندارد و آن‌چه را نیز «باید» می‌داند بر اساس نیاز هوس‌اش می‌باشد. موفق باشید
3219
متن پرسش
در سؤالات گذشته، از شما پرسیدیم: «همة علما ذیل شخصیت امام هستند یعنی چه؟»، فرمودید: «یعنی پذیرفته‌اند امروزه دینداری در مسیری که حضرت امام تعیین کرده‌اند، دینداری حقیقی است.». در این راستا سؤال می‌شود: اولاً آیا صرف پذیرفتن، کافی است برای قرارگرفتن ذیل شخصیت؟ یا این پذیرش، قلبی و تشکیکی است و با عمل تشدیدمی‌شود؟ ثانیاً از این تعبیرِ «ذیل شخصیت» خیلی از دوستان برداشت می‌کردند که منظور شما این است که: «امام‌خمینی به ما فیض می‌رسانند و با ارادة خودش ما را از عالم برزخ تربیت می‌کنند، همانگونه که یک استاد اخلاق زنده شاگردش را تربیت می‌کند.». اما با توجه به این جواب شما، ظاهراً منظورتان از «ذیل شخصیت قرارگرفتن»، تنها همین است که: «آن شخص را به عنوان «الگو» بپذیریم و به سیره‌اش عمل کنیم، در این صورت اگر چه آن شخص (چه زنده باشد و چه مرده) متوجه ما نباشد و با ارادة خودش درصدد تربیت ما برنیاید، ما ذیل شخصیت او قرارگرفته‌ایم.»، آیا این برداشت ما صحیح است؟ ثالثاً پس از نوشتن این سؤال، عبارات «ملکوت خود» و «ملکوت حضرت امام» را در متن کتاب جستجوکردم، مطلب جدیدی دستگیرم نشد. آیا منظور شما هم از این که «ملکوت ما ذیل ملکوت حضرت امام قراربگیرد» آیا همین الگوگیری است ولو شخصی که الگوست، اراده‌ای برای تربیت ما نکند؟ لطفاً اگر این بحث را در قسمت خاصی از کتاب مفصلاً توضیح داده‌اید، صفحة کتاب را بفرمایید تا آن قسمت را مطالعه کنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خوب است در این مورد سی‌دی‌ها هم گوش داده شود. اقل ارتباط با امام الگوگیری از ایشان است ،‌ولی نفس ناطقه‌ی انسانی که گرفتار گناه نباشد توان تجلی به قلب‌های مستعد را دارد و هم‌اکنون می‌تواند به ما مدد برساند که در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» این نکته روشن شده. ولی فکر می‌کنم در خود کتاب معنای ارتباط با ملکوت امام عرض شده است و روشن شده که با آمادگی فکری و اخلاقی می‌توان با آن ملکوت همین حالا مأنوس شد و احساس ارتباط وجودی داشت. موفق باشید
3225
متن پرسش
ما قبول داریم که آیت‌الله منتظری، حضرت امام را آنطور که باید نشناختند و خود را کنار امام دیدند. من در این باره سؤالم فقط همین است که: ما از کجا این را فهمیده ایم؟ شما این سؤال را همانطور که فرمودید، در سؤال 2833 پاسخ داده اید، اما خودتان آن پاسخ را دوباره نگاه کنید؛ آن فرمایش شما هیچ ربطی به سؤال حقیر ندارد؛ لطفاً به جای توضیح اصل مدعایتان، این سؤال را پاسخ دهید که: ما این «خود را کنار امام دیدن» را ما از کدامیک از گزینه‌های زیر می‌فهمیم؟ الف) از عمل‌کردن به اجتهاد خودش می‌فهمیم. ب) از نشناختن زمانه و درنتیجه اجتهادهای پرت و پلا. ج) سایر موارد (لطفاً نام ببرید.)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده معتقدم باید امام را مافوق یک مجتهد دید، او حقیقتی است که می‌تواند تاریخ ما را به ساحتی ماوراء دنیای مدرن ببرد ولی امثال آقای منتظری نتوانستند ماوراء دنیای مدرن امام را بفهمند و امام را با ملاک‌های همین دنیا سنجیدند. موفق باشید
3228
متن پرسش
مهدی نصیری نویسنده محترم کتب «سلوک در ذیل شخصیت امام خمینی (ره)» (جناب آقای اصغر طاهر زاده) سخن از ضرورت تاسیس تمدنی فلسفی و عرفانی گفته اند و آنچه از مطاوی کتاب بر می آید ایشان سخت شیفته حکمت متعالیه ملاصدرا و عرفان ابن عربی و مولوی هستند و در واقع مبادی و مبانی تمدن مورد نظرشان را در اندیشه های نامبردگان می جویند. اما سئوال اساسی این است که آیا اندیشه ها و مبانی ملاصدرا و ابن عربی و مولوی قابلیت تاسیس تمدنی اسلامی متناسب با اهداف انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را دارند یا خیر؟ مطلب حاضر در پی پاسخ به این سئوال است . ایاجواب آقای نصیری را میدهید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر ملاک ما امروز حضرت امام و مقام معظم رهبری است، این دو بزرگوار به چیزی غیر از آن‌چه آقای نصیری می‌گویند معتقدند و بنده نظرات حضرت امام و مقام معظم رهبری را به طور نسبتاً مبسوط نسبت به حکمت صدرایی و عرفان محی‌الدین در آن کتاب آورده‌ام و دلایل این‌که ما به بهترین شکل می‌توانیم به کمک صدرایی و عرفان محی‌الدین از سوبژکتیویته عبور کنیم را عرض کرده‌ام. موفق باشید
3190
متن پرسش
سلام علیکم. 1.شما در مبحث ده نکته از معرفت نفس فرمودید که ما با این مباحث می خواهیم کاری کنیم که خودتان استاد خودتان بشوید، حال سئوال این است ÷س در اینصورت نقش استاد چه می شود یا اگر ما مثلاًذیل اندیشه امام خمینی حرکت کنیم آیا دیگر استاد نمی خواهیم در حالی که امام فرمودند خودرو نمی شود مهذب شد انسان استاد می خواهد؟ 2.مباحث شما را پیگیری شدید می کنم ولی یک دلهره ای در من هست که مدام احساس می کنم این مباحث را شاید درست نفهمیده باشم اشکال کار کجاست؟ 3.دلیل اینکه شما ملبس به لباس روحانیت نشده اید چیست آیا در این لباس مقدس امر دین بیشتر نشر داده نمی شود؟ 4.کدام یک بهتر است:الف) بعد از سلام آخر نماز سه الله اکبر بگوییم و مشغول تسبیحات حضرت زهرا بشویم و بعد همه تکبیرهای انقلابی را بگویند ب) بعد از سلام بلافاصله تکبیرهای انقلابی را بگوییم و بعد تسبیحات حضرت زهرا را؟. پیشاپیش از زحمات شما پدر دلسوز کمال تشکر را می کنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- در رابطه با فهم خطورات ذهنی با تعمق در معرفت نفس می‌توانید آن خطورات را تفسیر کنید ولی در مورد الگوقراردادن حرکات و سکنات یک انسان متعالی موضوع در جای خود باقی است و بنده در این مورد عرایضی که در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» مطرح شده را مفید می‌دانم 2- با حرکات و گفتار حضرت امام و علمایی مثل علامه و شهید مطهری و آیت الله حسن‌زاده و جوادی تطبیق کنید. 3- این را در جواب سؤال شماره‌ی 3171 عرض کرده‌ام 4- البته هر دو حال خوب است ولی من برای احوالات خودم حالت الف را می‌پسندم. موفق باشید
3163
متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد طاهرزاده مقام معظم رهبری فرمودند ما اکنون در پیچ تاریخی قرار داریم افق نزدیک این پیچ تاریخی چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عبور از حاکمیت فرهنگ مدرنیته و نظر به حاکمیت شریعت الهی در مناسبات اجتماعی چیزی است که در عزم عمومی مردم خاور میانه به چشم می‌خورد.به گفته اقای دکتر سعد الله زارعی: پیچ تاریخی تنها عبارت از سقوط چند رژیم نیست بلکه تحولی است که در عالم و آدم ایجاد شده و تعریف جدیدی است از همه‌ی آنچه که بشر در زندگی خود با آن سر و کار دارد و این یعنی پایان یک دوره‌ی تمدنی و آغاز یک دوره‌ی تمدنی دیگر. تحولی در سطح زیرین جامعه و در بین مردم در حال وقوع است و بیش از همه روح و قلب انسان‌ها را متوجه‌ی دگرگونی و خروج از سیطره‌ی غرب کرده. غرب سیصدسال بود به «تک‌گویی» عادت داشت و در پنجاه‌ساله‌ی اخیر دیگر سخن جدیدی از او ظاهر نشد، در حالی‌که رقیب غرب که بنا دارد زندگی زمینی را به آسمان معنویت متصل گرداند، تازه سخن‌گفتن را آغاز کرده و معلوم است وقتی اسلام در فضای بن‌بست غرب وارد میدان شود راه حل‌های روشنی برای برون‌رفت از آن بن‌بست دارد و این است که باید حقیقتاً به پیچ تاریخی زمان خود باور داشته باشیم و در بازتعریفی‌جدید خود را و جایگاه خود را دوباره تعریف کنیم. موفق باشید
3134
متن پرسش
طی دو سؤال، به استدلال شما در صفحة 42، دو اشکال مطرح کردیم. و شما در پاسخ به هر دو سری سؤال، مدعای خودتان را تکرارکردید! بحث بر سر نتیجة استدلال (مدعای شما) نیست، بلکه بحث بر سر استدلال شماست. ظاهراً باید اشکال‌مان را روی فهم از روایت ببریم و مشخصاً استظهارمان در برداشت از این روایت را مطرح کنیم؛ اولاً فعلِ «یَحمِلُ هذا الدین» آیا ظهور ندارد در این که فاعلِ این فعل باید زنده باشد؟ نسبت‌دادنِ این فعل به فاعلی که از دنیا رفته‌است، آیا خلاف ظاهر نیست؟ ثانیاً آیا «عدولٌ» به کمتر از سه نفر محقَّق می‌شود؟ اگر مثلاً کسی بگوید: «فی هذا البیت عدولٌ»، اگر یک نفر عادل در آن خانه باشد، آیا این حرف صادق است؟ لطفاً در پاسخ به این دو سؤال ما، مدعای خودتان را تکرارنفرمایید؛ بحث بر سر این نیست که: «آیا سیرة امام‌خمینی اسلام را از انحراف نجات می‌دهد یا نه؟»، بلکه بحث بر سر استظهار از این روایت است. لذا لطفاً هر دو سؤال را بدون ذکر مدعای خود پاسخ دهید. لطفاً این لحن جسورانة ما را بگذارید به حساب این که تواضع شما، ما را آنقدر با شما راحت کرده که مثل یک مباحثة بین دو طلبه اینطور اشکال‌مان را مطرح کنیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده از ظاهر این روایت جز آن‌چه عرض کردم نفهمیدم و فکر می‌کنم اگر یک نفر به بنده گفت انسان‌هایی هستند که می‌توانند در چندسالی یک تذکری به دانشگاهیان بدهند و اتفاقاً بنده با شخص شهید مطهری در آن سال در دانشگاه روبه‌رو شدم می‌فهمم منظور ایشان شهید مطهری بوده‌، دیگر نمی‌گویم نکند منظور ایشان از به‌کاربردن «انسان‌هایی» چند نفر بوده و از کجا که اصلاً منظور شهید مطهری بوده. چون از همه‌ی جهات شهید مطهری را مطابق آن سخن می‌بینم شک نمی کنم که درست تشخیص داده ام. نمی‌دانم چرا شما از آن روایت به صورت عرفی برداشت نمی‌کنید و تصور می‌فرمایید که چون روایت فرموده «عدول» پس باید چند نفر باشند و نمی‌روید به آن فکر که واژه‌ی عدول را به اعتبار آن‌که حضرت امام یکی از آن افراد است که در هر قرنی ظهور می‌کند باید پذیرفت. موفق باشید
نمایش چاپی