بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27013
متن پرسش
سلام علیکم: آیا همین که در سطح بسیاری کشورهای جهان ویژه در غرب مشاهده می کنیم که در عین عدم پایبندیشان به مسایل معنوی و مذهبی، اصول اخلاقی و اساسی کاملا در بین آنها به رسمیت شناخته شده و اجرا می گردد بهترین دلیل بر اینکه می توان جامعه ای اخلاقی داشت منهای اعتقاد به توحید و ایمان و .. نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اگر پشتوانه‌ی آن اخلاق، امور قدسی و پایدار نباشد اولاً: در حین غلبه‌ی نفس امّاره همه‌ی آن رعایت‌ها زیر پا می‌رود ثانیاً: رعایت آن نوع اخلاق که صرفاً اعتباری است و ریشه در حقیقت و نفس‌الأمر ندارد، انسان را از پوچی و نیهیلیسم رهایی نمی‌بخشد. عرایضی در کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شده است. موفق باشید

27006
متن پرسش

آقای خامنه ای در سخنان خود در عید مبعث فرمودند رسیدن به تمدن اسلامی در برنامه دور است با توجه به این سخن ایشان می توان نتیجه گرفت که ظهور دور است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. زیرا در روایت داریم کار حضرت، یک‌شبه درست می‌شود. پس اگر ظاهراً کارهای بسیاری مانده است ولی از آن طرف هم می‌توان امیدوار بود ملت، یک‌شبه ره صدساله را طی کنند مثل تحولی که با شهادت حاج قاسم سلیمانی در ملت به‌وجود آمد. موفق باشید

27005
متن پرسش
آیه ۱۱۲ انعام را رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی مطرح کردند «وَ کَذٰلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیٰطینَ الاِنسِ وَ الجِنِّ یوحی بَعضُهُم اِلیٰ بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورا» و گفتند:« هم دشمنان جنّی، هم دشمنان انسی وجود دارند و اینها به هم کمک هم می کنند؛ سیستم‌های اطّلاعاتیِ خیلی از کشورها علیه ما با همدیگر همکاری می کنند؛». ایشان وحی به همدیگر را کمک سیستم اطلاعاتی معنا کردند در حالی که وحی بیشتر به القای سریع (الهام) نزدیک است تا انتقال اطلاعات و اسناد. اینجا بعضی مسئله جنّ و علوم غریبه علیه جمهوری اسلامی را مطرح کردند ولی این هم با ادامه بحث رهبری که به جنگ احزاب (همکاری اهل کتاب و کفار) می پردازند ربطی ندارد چون در جنگ‌احزاب بحث دشمنان انسانی است نه جنی. طبق آموزه های قرآن شیطان بر انسان تسلطی ندارد مگر اینکه انسان بخواهد پس جنگ ما با انسانهای پذیرنده شیطان است نه جنگ مستقیم با جن. ادامه‌آیه این است که اینها را بگذار َو رعا کن: لَوْ شٰاءَ رَبُّكَ مٰا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ مٰا يَفْتَرُونَ. به قول علامه بحث این است تا خدا نخواهد کسی نمی تواند کاری کند. پس ما باید بیشتر خود را به خدای قادر نزدیک کنیم تا به علوم غریبه. نظر شما در این مورد نقش جن در دشمنی با انقلاب چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! نقش شیطان در آن حدّ است که ما با امیال خود دستگیره جهت ورودش ایجاد می‌کنیم و هر اندازه ملت منوّر به معارف توحیدی و اخلاق فاضله باشند، تأثیر شیطان خنثی می‌شود. ۲. همین‌طور که متوجه شدید حضرت آقا آیه را نمونه آوردند، ولی مصداق آن را نقشه‌های مربوط به علوم غریبه که کارشناسان بی‌بی‌سی به دنبال آن بودند، قرار ندادند، بلکه کمک‌های اطلاعاتیِ کشورها نسبت به همدیگر قرار دادند از آن جهت که روحی شیطانی در این بده‌بستان‌ها در میان است. موفق باشید

27001
متن پرسش
جمله ای ار علامه حسن زاده نقل شده که: گوشتان به دهان رهبری باشد چون گوش ایشان به دهان حجه بن الحسن هست. آیا این صحت دارد؟ و مستند صوتی و زمان و مکان وقوع آن معلوم هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم ایشان فرموده‌اند یا نه. بنده هم شنیده‌ام. ولی به نظر می‌آید حقیقتاً همین‌طور باشد. به گفته‌ی شهید حججی حقیقتاً آیت اللّه خامنه‌ای نایب امام زمان‌اند. موفق باشید

26988
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به آیه ۱۴ سوره جاثیه «قُلْ لِلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لَا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِيَ قَوْمًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» می توان چنین استنباط کرد که اگر گروه ها و افکار و جریاناتی که در جامعه اسلامی به سنت های الهی و انقلاب اسلامی و پیوند دیانت و حکومت اسلامی و ایام الله مثل ۲۲ بهمن اعتقاد ندارند، باید فضای آزاد و حق تبلیغ و فعالیت اجتماعی داد و اگر آنها حرفی مغایر منطق اسلام زدند باید برای آنها استغفار کرد و طلب آمرزش نمود ولی آنها باید حق تبلیغ و فعالیت گسترده اجتماعی با وجود عدم اعتقاد به سنن الهی و ایام تجلی اسماء الهی تداوم داشته باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آیه‌ی ۱۴ سوره‌ی جاثیه برمی‌آید که مؤمنین نباید متعرّض کسانی باشند که مثل آن‌ها فکر نمی‌کنند. ولی این غیر از آن است که اسلام، جریان باطل را به رسمیت بشناسد. این‌که نباید متعرّضِ آن‌ها شد، یک بحث است و این‌که ملتی انقلاب کردند تا اسلام به صحنه آید؛ بحث دیگری است. مردم انقلاب کردند تا اسلام به صحنه آید، نه آن‌که جریان‌های غیر اسلامی از رانتِ امکانات جامعه‌ی اسلامی برای تبلیغ خود استفاده کنند و امکانات جامعه را در اختیار بگیرند. موفق باشید

26987
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. آیا حضرتعالی به این مطلب اعتقاد دارید که انقلاب اسلامی، طغیان سنت گراها در زمانه حکومت تجدد گرایان یعنی دوره پهلوی است و حکومت پهلوی بعلت تکیه زیاد بر روی تجدد گرایان و غفلت از سنت گرایان شکست خورد؟ یعنی واقعا حد انقلاب اسلامی در این است که آن را حرکت سنت گراها بدانیم؟ ۲. اساسا تقسیم بندی جامعه به دو گروه سنت گرا و تجدد گرا را باور دارید و آن را ملموس می دانید؟ نظر حضرتعالی را تا حدودی در پاسخ ها متوجه شدم ولی خواستم بصورت واضح و در چنین پرسشی از شما این رو بپرسم. ویژه اینکه برخی امروز هم به این تقسیم بندی معتقدند و جامعه را در این دو دسته می بینند. من خودم با توجه به نظرم و آنچه از بیانات شما آموختم این است که واقعا جمع کثیر افرادی که آنها را تجدد گرا می دانند قلوب و دل هایشان ایمانی است هر چند عقول و ظواهرشان غربی باشد و خیل همین ها در تشییع پیکر حاج قاسم حاضر شدند و قصه خود عالی شان را در این شهید عزیز دیدند و یا امسال برای اولین بار در راهپیمایی ۲۲ بهمن آمدند. هر چند من هم معتقدم ما طبقه و لایه فوقانی داریم که تحت تاثیر عالم غرب مدرن و ادبیات توسعه و نظام توسعه جهانی است ولی قطعا اگر ما کار اقنایی قوی کنیم و بدون پلورالیسم، در بستر اسلام و انقلاب گفتگو کنیم و همان المومن مراه المومن را نشان دهیم، این گفتمان تحول جدی خواهد یافت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد خوب است به جواب سؤال شماره‌ی ۲۶۹۲۸ نظری بیندازید. ۲. بنده با نظر شما موافقم و معتقد هستم انقلاب اسلامی و شخص حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» مافوقِ گردونه‌ی دوگانه‌ی تجدد و سنتی‌بودنِ مرسوم در این تاریخ حاضر شدند. حتی سنت‌گراهایی مثل سید حسین نصر هم آن‌طور که شایسته بود به جهت حضور فعّال بعضی از مذهبی‌های سنتی، در انقلاب حاضر نشدند. موفق باشید

26986
متن پرسش
سلام علیکم: اعتقادی وجود دارد که هنر دولت های سیاسی اکنون باید این باشد که بین تمام آحاد جامعه حتی با اختلافات شدید و اندیشه های متضاد وحدت و وفاق ایجاد کند. آیا این مطلب با شریعت اسلام و حکمت اسلامی هماهنگی دارد ویژه اینکه بحث جاذبه و دافعه عنوانی مهم در اخلاق اسلامی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با حفظ اصول توحیدی و شرعی، باید نسبت به بقیه گشوده بود. عرایضی در این رابطه در شرح آیه‌ی ۱۴ سوره‌ی جاثیه در جلسات ۸ و ۹ شد. موفق باشید

26985
متن پرسش
سلام علیکم: امروز شاهدیم در سطح جهان اسلام، الگوهای اسلام توسعه گرا و تکنوکرات و مدرنیته اسلامی در حال بسط و نهادینه شدن بین امت اسلامی است و بصورت ویژه توسعه گراها در سطح ملل اسلامی در حال شبکه سازی و دولت سازی هستند و مشغول فتح سنگرهای دول اسلامی اند که نمونه های آن در مالزی و ترکیه و مصر دیده می شود و اکنون با سرعت بیشتر در حال گسترش هست. از طرفی شاهدیم با رویکردی که خود جبهه پرچمداران مدرنیته پدید آورند و معتقد بودند باید لبه های خونین تمدن را به دنیای اسلام برد، اسلام سلفی و منزوی از مواجهه با تمدن مدرنیته هم ظهور کرده اند و سلفی ها توانستند نفوذ بکنند و در بخشهایی هم بصورت قابل توجه پیش رفته اند. این از وضع عالم اسلام است و در جهان هم سعی دارند دوگانه غرب_غرب را احیا کنند و به نحوی جلو بروند که دوگانه اسلام و مدرنیته و انقلاب اسلامی و استکبار واقعیت نداشته و اکنون هم می گویند ایران در حد یک یاغی منطقه ای است نه یک مرکز تمدنی که بشارت ظهور تمدنی ماورای مدرنیته را می دهد. در چنین فضایی واقعا سخت است که امید به ظهور تمدن نوین اسلامی داشته باشیم و امیدوار باشیم که گفتمان امام و حضرت آقا سنگرها را از دست توسعه گرایان خارج کند و نظرها بسمت مواجهه اسلام با مدرنیته جلب شود ولی حضرتعالی بشدت معتقدید انقلاب اسلامی در ذاتش هویتی دارد که ظرفیت تمدنی شدن دارد و ما را از التقاط و انزوا بصورت ویژه ای بیرون می کشد و استکبار با وجود این انقلاب هم اکنون حتی در سطح منطقه هم به تلاطم و سرگردانی رسیده است. خود من بشدت با این وضعیت جهان اسلام و عالم و اینکه ما خودمان در ایران هم کم مشکل نداریم و انقلاب اسلامی و نیروهای انقلاب هنوز نتوانسته اند دولت سازی بکنند و توسعه گرایان در خود ایران بیشتر فعال اند و در حال ساخت گفتمان و ساختار با مدل توسعه و تکنوکراسی هستند، نگران ام و دلهره دارم و می گویم مبادا هیچ نقطه روشنی برای تبیین و دفاع از انقلاب نمانده باشد و ما سنگرها را از دست دادیم هر چند شهادت حاج قاسم بنظرم بصورت زیادی توانست این وضعیت و این توطئه ها و اینکه اسلام توسعه گرا و سلفی بجای انقلاب اسلامی مطرح شود، را بشکند و دوباره مواجهه تمدنی و هویت جهانی و فطری انقلاب را در سطح بین الملل نشان دهد ولی واقعا دل نگرانم از اینکه ما آیا به آن فتح قدسی می رسیم و آیا گفتمان انقلاب فراگیر خواهد شد و می توانیم تمدن سازی کنیم یا اینها بیشتر طرح مباحثی ایدئولوژیک بدور از واقعیات است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته فکر کنید که انسان‌ها در این تاریخ، جهانی شده‌اند و از حالت قبیله‌ای که سلفی بمانند و یا توسعه‌گرا، عبور کردند. در این شرایط به‌جز سرانِ دنیای مدرن یا ارتجاع، بقیه‌ی مردم به دنبال چیزی هستند که جوابگویِ بودنِ آن‌ها باشد و بنده در این راستا انقلاب اسلامی را جوابگوی چنین مطلبی می‌بینم. در این رابطه بد نیست سری به جزوه‌ی «قرارگرفتن در بودنِ تاریخی خود» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

26992
متن پرسش
سلام خدمت استاد: چرا غالبا در خصوص دست نوشته یا دعایی که از آقای صمدی آملی در سوالها مطرح می شود شما می فرمایید (این مسایل با روحیه بنده سازگاری ندارد)؟ با توجه به اینکه ایشان شاگرد ارشد علامه حسن زاده املی هستند از شما می پرسم که جنابعالی به کدام ساحت نظر دارید که آنها ندارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچند آن عزیزان برای بنده محترم‌اند، ولی در این‌که ذکری بگیرم و یا بدهم، ورودی نداشته‌ام و فکر می‌کنم روش سلوکی حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به این شکل نبوده است. موفق باشید

26977
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: در ابتدا امیدوارم بنده را به شاگردی خود پذیرفته باشید. سوالی ذهن بنده را مشغول کرده که رتبه امام خمینی رضوان الله تعالی نسبت به آیت الله بهجت چگونه است چرا که یکی از دوستان می گفتند آیت الله بهجت در عرفان به گردپای حضرت امام هم نمی رسیدند و از طرفی اشکال گرفتن آیت الله بهجت را از حضرت امام در ابتدای تشکیل جمهوری اسلامی داشته ایم. با تشگر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض شد که حضرت آیت اللّه بهجت بحمداللّه در سلوک فردی موفق بوده‌اند و حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» جهانی فکر می‌کردند و جایگاه خاصی داشتند که مخصوص خودشان بود. به نظر می‌آید ذیل تاریخی که حضرت امام به میان آوردند می‌توان از امثال آیت اللّه بهجت و آیت اللّه طباطبایی بهره‌مند شد. موفق باشید

26973
متن پرسش
جناب استاد با سلام و آرزوی سلامتی برای حضرتعالی و تبریک عید مبعث سوالی از حضورتان داشتم. در موضوع دعا جهت ظهور حضرت مهدی عجل الله خیلی توصیه شده و بخصوص در شرایط کنونی با وجود ابتلائات مختلف عده زیادی بطور جدی به این امر می پردازند ولی بنده فکر می کنم علاوه بر این دعای ظاهری و زبانی، وظیفه داریم بطور عملی هم تلاشی انجام دهیم. از سوی دیگر مشاهده می کنم که حتی در افراد معتقد و مذهبی هم آن عزم جدی برای طلب ظهور ایشان از پروردگار وجود ندارد به عبارتی اکثریت مردم از ته قلب این موضوع را نمی خواهند هرچند بطور زبانی دعای فرج هم بخوانند! علتش هم به نظر بنده نوعی ترس است بخاطر جنگها و شدائدی که در دوران ظهور پیش خواهد آمد. حال به نظر حضرتعالی اگر مطلبی تالیف شود در شرح زندگی بعد از ظهور و تصویر کردن نعمات و برکات مادی و معنوی ای که در آن زمان خواهد بود و اکنون مردم از آن بی بهره اند آیا ممکن است در برانگیختن شوق و ایجاد انگیزه برای طلب ظهور آن حضرت موثر باشد؟ و با وجود اطلاعاتی که در روایات داریم تصویرسازی چنین دنیایی تا چه حد عملی است؟ چون گمانم خیلی جنبه ها شاید اکنون برای ما قابل درک نباشد. آیا چنین کاری را توصیه می فرمایید؟ با تشکر و التماس دعای فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد فکر نکرده‌ام هرچند البته روایات خوبی جهت امر فوق در متون روایی خود داریم، ولی می‌توانیم به این موضوع هم فکر کنیم که هر اندازه در مسیرِ موفقیت نظام اسلامی قدم برداریم، به همان اندازه زمینه‌ی ظهور حضرت را فراهم کرده‌ایم و حضرت را نسبت به موفقیت‌شان در امر ظهور، امیدوارتر نموده‌ایم. مولای ما منتظر بصیرتی هستند که مردم آن حضرت را درک کنند و تنها نگذارند و ما در ایجاد بصیرت و درک جایگاه تاریخیِ انقلاب اسلامی هنوز باید تلاش‌های مستمری داشته باشیم تا مذهبی‌های ما بتوانند جهانی فکر کنند و حضرت را در برنامه‌ی جهانی‌شان یاری نمایند. موفق باشید    

26966
متن پرسش
استاد عزیز سلام: جناب داوری اردکانی در انتهای مقدمه مفصل کتاب خردسیاسی در زمان توسعه‌نیافتگی می‌نویسد: «خرد در زمان توسعه نیافتگی علیل می‌شود زیرا این زمان _ اگر بتوان آن را زمان نامید _ برای رشد و شکوفاشدن خرد مناسب نیست و به این جهت است که تخم استعداد‌ها در زمین آن تباه می‌شود. همیشه و در همه‌جا امثال سوفوکل و سقراط و هیپوکراتس و فردوسی و بیرونی و ابن‌سینا و شکسپیر و گالیله و دکارت و ... هستند اما هر زمین و هوایی مستعد و مهیای پرورش آنها نیست. جهان توسعه نیافته باید به عقیم بودن زمانش تذکر پیدا کند.» من هم در کنار همین پاراگراف چنین نوشتم: «شهدای انقلاب اسلامی و امامین امت کجای داستان قرار می گیرند؟ به نظر من سردار شهید سلیمانی بزرگ متفکر تاریخ است که هیچ کدام از این متفکرانی که دکتر نام برده جاپای اون نگذاشته و نخواهد گذاشت! و تازه این یکی از شاگردان مکتب خمینی است که خود مکتبی است!» دو سوال مهم دارم: ۱. نظرتون بر حاشیه‌ای که بنده با فهم ناقص خود کنار مطلب دکتر نوشتم؟ ۲. به نظر شما چرا دکتر داوری بر مسئله‌ای همچون کرونا توجه جدی می‌کند و سه یادداشت می‌نویسد در حالی که آرام و بی سر و صدا از اتفاق بزرگ و تاریخی همچون شهادت حاج قاسم عبور می‌کند؟ آیا اینقدر ارزشمند نبود که در مقام تذکر و فلسفه به آن سیل عظیم مردم هم توجه می کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نکته‌ی خوبی را متذکر شدید زیرا ما از طریق مکتب حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به کلّی خود را از دوگانه‌ی توسعه‌یافتگی و توسعه‌نیافتگی می‌توانیم خارج کنیم و تعریفِ دیگری از انسان را ارائه دهیم، تعریفی که جهان تشنه‌ی آن است و حاج قاسم‌ها با بصیرت خاص جهانی‌شان نمادِ آن جهان هستند. ۲. آقای دکتر داوری به عنوان یک فیلسوف، بنا دارند فیلسوفی کنند و متذکر وضع تاریخی باشند که بشر گرفتار آن است و در هر سه یادداشت خود در مورد کرونا، ما را به تفکر نسبت به وضعی که در آن هستیم، دعوت می‌کنند و با توجه به این امر، خود را در جایگاهی نمی‌بینند که احساس کنند باید نسبت به حاج قاسم سخن بگویند وگرنه در این مورد، نگاهِ خوبی دارند. موفق باشید 

26938
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ ۲۶۹۲۸ فرمودید که «ولی مشکل تجددگرایان آنجا است که اساساً متوجه‌ی جایگاه تاریخی انقلاب نیستند و عملاً بیرون از زمانه‌ی خود و بیگانه با مردم تنفس می‌کنند، وگرنه حضرت امام سعیِ وافر داشتند که جریان روشنفکری در انقلاب، جای و جایگاه داشته باشد. و ما هنوز نیز نیاز به این امر داریم.» به عقیده ام این نوع تقسیم بندی ها در جامعه به سنت گرا و متجدد، تقسیم بندی صحیح و متقنی نیست و از دل چنین تقسیم بندی راهکار صحیحی بیرون نمی آید. خیلی از افرادیکه در جامعه شاید تجدد گرا تلقی شوند، می شود گفت قلوب شان ایمانی ولی ظاهر و عقلشان غربی و پیرو مدرنیته است و تشیبع پیکر شهید سلیمانی نقطه ای برای نشان دادن این مطلب بود. و اینکه انقلابی ها هم سنت گرا معرفی شوند واقعا بحث درستی ویژه با وجود ابزاری مثل انتخابات نیست و اینکه حکومت بیش از حد و صرفا متوجه حمایت سنت گرایان است به عقیده ام یک نظر دقیق و کارشناسی نیست. رویکرد شناخت صحیح مدرنیته واقعا در بین جریان متجدد در سطح اجتماع تا حدود زیادی دیده نمی شود و در عین حال شناخت ملی ما هم بویژه در اثر استعمار از مدرنیته، شبه مدرنیته افلیجی است که نسخه توسعه کشورهای محوری مدرنیته برای ملتهای مستعمره و پیرامونی هست هر چند برخی نیروهای انقلاب هم در برخورد با تکولوژی و عقل مدرن و جهان کنونی رویکرد انزوایی و غیر منطقی یا حتی التقاطی در اثر عدم غرب شناسی دقیق پیشه کرده اند. ولی جا دارد همین جا در عین هم نوایی با شما استاد عزیز عرض کنم واقعا شخصیت های محوری و نظریه پرداز تجدد گرا در ایران، ویژه طی سالهای اخیر واقعا قصد حضور و نقش آفرینی در متن انقلاب و نظام را نداشته و بیشتر رویکرد لجاجت یا عناد را پیشه کرده است. امروز دیگر تجدد گرایان حتی رویکردی شبیه رویکرد مهندس بازرگان و نهضت آزادی در اول انقلاب را هم ندارند که امام بارها سعی بر حفظ مهندس بازرگان در دایره انقلاب علیرغم اختلاف های مبنایی با ایشان کردند ولی متاسفانه رویکرد مرحوم بازرگان و نهضت آزادی در این راستا نرفت. حتی مع الاسف کار بجایی رفته که بعض شخصیت های تئوری پرداز تجدد گرا رسما از دستگاه های امنیتی دشمنان این انقلاب سر در آوردند و حتی با دولتهای متخاصم همراه و همسو شدند و خود تبدیل به بازویی در جنگ نرم علیه ملت خویش شدند. گویی جریان تجدد امروز رسما بدنبال اجرای الگوی توسعه و نئولیبرال در ساخت های فرهنگی و اقتصادی کشور است و رسما دیدگاه و مظاهر اسلام سیاسی و انقلابی را هدف گرفته اند و بیشتر همان نسخه پلورالیسم را تجویز و تبیین می کنند. ان شاء الله نیروهای خط فرهنگی انقلاب آوینی وار در صدد تبیین معارف انقلاب بعنوان مژده طلوع جهان معنوی پیش روی بشر هم چنین الگوی مواجهه با تمدن و فرهنگ غرب و زیست جهان کنونی برآیند که واقعا امروز خلوتکده ای را نمی توان یافت که از تاثیر غرب و مدرنیته مصون و بی اثر مانده باشد. به نظرم دیدگاه شهید آوینی می تواند باعث شود جامعه ما در عین تعهد و پایبندی به سنن الهی و سیره راهنمایان الهی و اعتقاد به مبانی انقلاب اسلامی و مکتب امام و حضرت آقا، به گفتگو و ادغام فهم بپردازند و در عین حال در دام پلورالیسم دینی و احیاء شبیه مدرنیته و توسعه گرایی نیفتند و وحدتی در عین کثرت رخ دهد در راستای جامعه سازی توحیدی رخ دهد. با عرض معذرت بخاطر طولانی شدن مطلب و آرزوی صحت و تندرستی برای شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل نیروهای مذهبی، غفلت از سعه‌ی صدری است که امثال دکتر بهشتی‌ها داشتند. و مشکل جریان روشنفکریِ تجددگرا همانی است که شما فرمودید و بنده با واژه‌ی غفلت از تاریخی که در آن هستند، کار آن‌ها را وصف نمودم. آنچه ما به عهده داریم حضور در سعه‌ی صدری است که امثال شهید بهشتی داشتند. در این مورد یادداشتی که شده است را خدمتتان ارسال می‌کنم. موفق باشید

شهید بهشتی یک امت بود

۱. در مورد وسعت نظر شهید بهشتی، همین بس که دشمن همیشه نسبت به تنگ نظریِ افراد به ظاهر مذهبی امیدوار بود و شهید بهشتی برعکس، به عنوان یک شخصیت مذهبی، شدیداً بر آزادی اندیشه و وسعت نظر تأکید داشت. و بدین لحاظ دشمن، دشمنِ شهید بهشتی بود. زیرا او با وسعت نظری که داشت بسیاری از حیله‌های دشمن را خنثی می‌کرد.

۲. شهید بهشتی اسلام را به وسعت جهان مدّ نظر داشت و آن را جهانی می‌دید، لذا برای بقیه‌ی اندیشه‌ها احترام قائل بود، ولی نه آن‌طور که جریان‌های مقابل نظام اسلامی انتظار داشتند که در تصمیم‌گیری‌های کلان نظام اسلامی حاضر باشند. در حالی‌که بیش از ۹۰ درصدِ مردم به جمهوری اسلامی رأی داده بودند.

۳. تفاوت روش شهید بهشتی با شهید منتظری در نگاهی بود که شهید بهشتی به سعه‌ی نظام اسلامی در این تاریخ داشت که در هر حال، جای خود را در این جهان باز می‌کند و نباید نگران جریان‌هایی بود که سعی داشتند با روحیه‌ی غرب‌گرایی نظام اسلامی را استحاله کنند.

۴. شهید بهشتی در صحبتی که در دانشگاه داشتند وقتی نسبت به تهمت‌ها و اتهاماتی که به ایشان زده شده، سؤال کردند؛ فرمود: وقتی‌که بنده چنین تریبونی در اختیار دارم و می‌توانم از خود دفاع کنم، عملاً امکان دفاع از کسانی که چنین تریبونی ندارند، گرفته شده است، پس بهتر است از اتهام‌زنندگان، دلیل و مدرکِ سخنان‌شان پرسیده شود.

۵. نکاتی از نامه‌ی شهید بهشتی به امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در مورد بنی‌صدر: ۲۲/۱۲/۵۹

دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آن که جنبه شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط می‏ شود. یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که در عین زنده بودن و پویا بودن، باید سخت ملتزم به وحی و تعهد در برابر کتاب و سنت باشد، بینش دیگر در پی اندیشه‏ ها و برداشت‏های بینابین، که نه به‌کلی از وحی بریده است و نه آن‏چنان که باید و شاید در برابر آن متعهد و پای‏بند، و گفته ‏ها و نوشته‏ ها و کرده‏ ها بر این موضوع بینابین گواه.

بینش اول در برابر بیگانگان و هجوم تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی به نظام سخت ‏به توکل بر خدا و اعتماد به نفس و تکیه بر توان اسلامی و پرهیز از گرفتار شدن در دام داوری‏ها یا دل‏سوزی‏های بیگانگان معتقد و ملتزم. بینش دیگر، هرچند دلش همین را می‏ خواهد و زبانش همین را می ‏گوید و قلمش همین را می‏ نویسد، اما چون همه مختصات لازم برای پیمودن این راه دشوار را ندارد، در عمل لرزان و لغزان.

بینش اول به نظام و شیوه ‏ای برای زندگی امت ما معتقد است که در عین گشودن راه به‌سوی همه نوع پیشرفت و ترقی، مانع حل شدن مسلمان‏ها در دستاوردهای شرق یا غرب باشد و آنان را بر فرهنگ و نظام و ارزش اصیل و مستقل اسلام استوار دارد. بینش دیگر با حفظ نام اسلام و بخشی از ارزش‏های آن، جامعه را به راهی می ‏کشاند که خود به خود درها را به‌روی ارزش‏های بیگانه از اسلام و بلکه ضداسلام می‏ گشاید.

بینش اول روی شرایطی در گزینش مسئولان تکیه می‏ کند که جامعه را به‌سوی امامت متقین و گسترش این امامت ‏بر همه سطوح راه می‏ برد. بینش دیگر بیشتر روی شرایطی تکیه می‏ کند که خود به خود راه را برای نفوذ بی‌مبالات‏ها یا کم‌مبالات‏ها در همه سطوح مدیریت امت اسلامی و حاکم شدن آن‏ها بر سرنوشت انقلاب هموار می ‏سازد.

اگر این دو بینش در اداره امور جمهوری اسلامی ادامه یابد، نه کارهای جاری مردم سر و سامان پیدا می‌کند، نه مشکلات موجود دینی، فرهنگی، اخلاقیات اجتماعی و اقتصادی این مردم رنج‌دیده و محروم و ایثارگر با سرعت و قاطعیت کافی حل می‌شود و نه می‌توان برای آینده طرح‌های اصیل اسلامی ریخت و به مرحله عمل درآورد

امام عزیز، به خدا سوگند تحمل این وضع برای این فرزندتان بس دشوار است که چهره افسرده‏ این‏ها را ببینم و ندای یاللمسلمین آن‏ها را بشنوم و تنها پاسخ این باشد که صبر کنید. من هم صبر می‏ کنم و فی العین قذی و فی الحلق شجی.

ما در دیدار روز دوشنبه یازدهم اسفند در منزل آقای موسوی اردبیلی آن‌قدر با محبت و گرمی با ایشان برخورد کردیم و در حل مشکل وزیران دارایی و بازرگانی جلو رفتیم که امید داشتیم بر تفاهم‌ها افزوده شده است و هرگز باور نمی‌کردیم که آقای بنی‌صدر سه روز بعد از این دیدار چنین رفتاری از خود نشان خواهند داد.

ما از همان آغاز در پی آن بودیم که میدان عمل سازنده چنان فراخ و گسترده باشد که امثال آقای بازرگان و آقای بنی‌صدر و آقای یزدی در سطوح بالا فعالیت داشته باشند. در آبان سال گذشته، پس از استعفای دولت موقت پیام دادید که قم بیاییم تا مسئله فوری اداره کشور در خدمتتان بررسی شود، صحبت از ترکیب جدید شورای انقلاب بود، نظر حضرتعالی این بود که آقای مهندس بازرگان دیگر در شورای انقلاب نباشد. بر اساس همین اعتقاد به شرکت خلاق هرچه بیشتر نیروها و نفی هرنوع تنگ‌نظری و انحصارطلبی پیشنهاد کردیم که ایشان همچنان در شورای انقلاب بمانند و سرانجام حضرتعالی هم موافقت کردید و در همین مرحله بود که مسئولیت دو وزارتخانه مهم، وزارت دارایی و وزارت امور خارجه به آقای بنی‌صدر داده شد. اینها و نظایر اینها دلیل روشنی است بر این که شرکت فعال این آقایان در اداره امور کشور مطلوب ما بوده است و با آنها هیچ مسئله شخصی نداریم.

۶. شهید بهشتی با وجود اینکه تقابل ایدئولوژیک با بنی‌صدر داشت اما با ادبیاتی منصفانه، انحرافات وی و جریان متبوع وی را نقد کرد

۷. شهید محمد منتظری با من رفیق بود. به او گفتم شما در مورد آقای بهشتی اشتباه می کنی. اجازه بده با ایشان قرار ملاقاتی بگذارم و برویم با هم صحبت کنیم. ایشان هم به این ملاقات راضی شد. سه یا چهار روز مانده به واقعه هفتم تیر بود که برای جلسه ای خدمت ایشان رسیدم. ورود من درست مصادف با ختم جلسه بود و مرحوم شهید بهشتی به طرف اتاقش می رفت. من تا آقای محمد منتظری را دیدم که سر پله ها ایستاده بود او را در آغوش کشیدم. تا محمد را بغل کردم شهید بهشتی که در حین حرکت متوجه حرکت من شده بود با صدای رسایی فرمود یک بار دیگر هم از طرف من آقا محمد را ببوس و ادامه داد همانطور که به شما گفتم محمد خودمونه و مسائل ما با همدیگر حل شد. خیلی هم راحت حل شد و به نفع ایشان هم حل شد. تا شهید محمد منتظری این عبارات شهید بهشتی را شنید زد زیر گریه. آمدیم پائین توی محوطه حیاط روی نیمکت های کنار باغچه نشستیم. از او پرسیدم محمدآقا حالا نظرت چیست؟ پاسخ داد بزرگواری آقای بهشتی بلایی به سر من آورد که هیچ چیز آن را جبران نمی کند. پرسیدم چطور؟ گفت من این همه به ایشان بد گفتم و اهانت کردم ولی در دفعه اولی که مرا دید مدتها مرا در آغوش خود گرفت و فشار داد و مرا بوسید و بعد سرش را جلو آورد و گفت یک کلمه راجع به گذشته حرف نخواهی زد. از حالا به بعد را با هم صحبت می کنیم. هرچه خواستم بگویم در گذشته فلانجا چه گفتم و قضیه چه بود اصلاً اجازه نداد حرف بزنم. 

۸. نقش شهید بهشتی در تصویب قانون اساسی در دو جهت یکی در تنظیم محتوا و اصول و دیگر در مدیریت.

۹. مرحوم بهشتی نسبت به عقاید بنی صدر احساس خطر می‌کرد، ولی تحمل کرد تا سرانجام بنی‌صدر باطن خود را ظاهر کرد و امام هم راضی شدند تا او را بردارند. 

26928
متن پرسش
سلام علیکم: در این ایام اخیر، بحثی مطرح شده که حکومت پهلوی بعلت توجه و تمرکز بالا روی اقشار و افراد نو گرا و تجدد گرا و غفلت از توجه و شنیدن صدای جریانات و اقشار سنت گرا و با تفکر سنت گرایانه (که خب منظورشان هم از سنت گرا، همان نیروهای انقلاب و حول محور امام راحل است) شکست خورد و به فروپاشی در بهمن ۵۷ رسید. در ادامه بحثی را مطرح می کنند که امروز جمهوری اسلامی، توجه و تمرکز بالا روی اقشار سنت گرا دارد و از شنیدن صدای اقشار و جریانات تجدد گرا خودداری می کند و راه حل کشور، شنیدن صدای این تجدد گرایان و عدم تمرکز بیش از حد روی سنت گرایان هست. آیا اساسا چنین تحلیل و راهکاری، اوضاع کنونی جامعه را درست تبیین کرده و راهکار قوی و در عین حال بدون منافات با اصول انقلاب اسلامی است یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصلِ حرف، حرف درستی است و آقای دکتر عبدالکریمی نیز مکرر این نکته را مطرح می‌کنند. و همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند انقلاب اسلامی باید در ارائه‌ی اندیشه و مبانیِ خود با ادبیاتی فاخر نخبگان را مورد توجه قرار دهد. ولی مشکل تجددگرایان آنجا است که اساساً متوجه‌ی جایگاه تاریخی انقلاب نیستند و عملاً بیرون از زمانه‌ی خود و بیگانه با مردم تنفس می‌کنند، وگرنه حضرت امام سعیِ وافر داشتند که جریان روشنفکری در انقلاب، جای و جایگاه داشته باشد. و ما هنوز نیز نیاز به این امر داریم. موفق باشید

26924
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: سوالی درباره کتاب مصباح الهدایه از خدمتتون داشتم. حضرت امام در مصباح بیست و یکم می فرمایند عالم ماده و مادیات و ساکنان زمین های پست همه بدون هیچ انکاری ایمان آوردند و اما عدم پذیرش رسالت و ولایت از جانب برخی بدلیل نقصان قابل و ضعف استعداد او در پذیرش کمالات است و گرنه هر موجودی به میزان ظرفیت وجودی و قابلیت خود، ولایت و خلافت باطنی را پذیرفته و این دو در سرتاسر پهنه آسمانها و زمین نافذ است. منظور امام (ره) اینجا چیست و به چه مطلبی اشاره دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در وَجهِ تکوینی عالم، قضیه از آن قرار است که فرمودند و در شرح آن جمله باید عرض شود که شعورِ فهمِ تعیّن ولایت الهی در همه‌ی موجودات نبوده است. موفق باشید

26911
متن پرسش
سلام و عرض ادب: آیا علوم انسانی رایج، می تواند مجرا و بستری برای نفوذ روح غربی در جامعه ما و مستحل شدن اندیشه دینی در قواعد نظام مدرن و نظم نوین جهانی و سبک زندگی مدرنیته محسوب شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم. در مواجهه با تمدن غربی برای تحقق تمدن نوین اسلامی، بیش از این حرف‌ها باید به میدان بیاییم. نکته‌ای از یادداشت‌های خود در این رابطه را خدمتتان ذیلاً ارسال می‌کنم. موفق باشید

طریقت فکری این دوران

انقلاب اسلامی طریقت فکری این دوران است، آن نوع طریقت فکری که به راحتی نمی‌توان بر آن نام و نشانی خاص نهاد مگر آن‌که معتقد به تقدیر الهی باشیم و انقلاب را از زاویه‌ی ایمان به تقدیر تاریخی بنگریم و از طریق آن نیوشایِ پیام تقدیر الهی باشیم و بتوانیم از آن خبر بیاوریم، تا هرکس بنیانِ تفکر خود را باز جوید، به شرطی که اهل پرسش باشد و بگذارد آن‌چه تقدیر است در «گفت» آید و ظاهر شود تا همسخنی با آیندگان نیز معنای خود را بیابد. آیندگانی که نسبت به فهم انقلاب اسلامی در جمعِ بین ظاهر و باطنِ انقلاب، و جمع بین وجودِ تاریخی آن و باطن اشراقی‌اش از ما تواناترند. باطنی اشراقی که بی‌واسطه درک نمی‌شود، بلکه با نظر به وَجه تاریخی آن، قابل درک و فهم است.

وقتی انقلاب اسلامی را از زاویه‌‌ی ایمان به تقدیر تاریخی مدّ نظر آوریم، عملاً در وادی تفکر قدم گذاشته‌ایم، از آن جهت که تفکر، نظر به افقی است که در تاریک و روشن صبحگاهانِ تاریخ در حال ظهور است و معنای زندگی‌کردن در امروز را که در گرو حضور در آینده است، از آن طریق بر جان خود می‌چشانیم و این یعنی استقرارِ وجودی در ظاهر و باطن و آشنایی با مدینه‌ی درونی که ظهورِ بُعد چهارمی را نوید می‌دهد، به همان معنایی که در انقلاب اسلامی حماسه‌ی قهرمانیِ سرداران به حماسه‌ی عرفانی تبدیل شد و دوگانگیِ بین حماسه و عرفان، به یگانگیِ آن دو تبدیل گشت، مانند آنچه در مولایمان علی (ع) به میان آمد.

بلوغ هر انسانی در آن است که آگاه شود در کجای تاریخ و عالم قرار دارد و سرداران ما با درک حضور تاریخی خود، در طریقت فکری این دوران، یعنی انقلاب اسلامی وارد شدند و فهمیدند در کجای تاریخ و عالم قرار دارند و بدین شکل زندگی را چون جریانی یافتند عطش‌ناک به سوی خلق جهانی که از دست رفته بود.

با انقلاب اسلامی ارتعاشی جدید به میان آمده است که نه مانند جهان صوفیان است که در شور و شیدایِ فردیِ خود حاضرند و نه مثل جهان مذهبی‌های سنتی است که در محدوده‌ی عبور از جهنم و ورود به بهشت، مقیّد به رعایت شریعت الهی‌اند و نه مثل اندیشمندانی هستند که به سنت‌گرایان مشهورند، مثل دکتر سید حسین نصر و مرحوم داریوش شایگان که سعی دارند آزاد از آسیب‌های فرهنگ مدرن، راهی به سوی حکمت خالده بجویند. آری طریقت فکری انقلاب اسلامی از یک جهت، جهانی است غیر از جهان‌هایی که عرض شد، ولی از جهت دیگر راهی است که اگر در آن گام نهیم، همه‌ی آن جهان‌ها که برشمردیم را خواهیم «فهم» کرد و از آنِ خود دانست؛ زیرا طریقت خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» طریقتی است در میان زمین و آسمان و وقتی به زمین می‌آید که همه‌ی آن جهان‌هایی که بر شمرده شد را از آنِ خود بدانیم؛ زیرا در طریقتِ حضرت روح ‌اللّه خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» که عهدی است با انسانیت این دوران، در سیره‌ی مولایمان علی بن ابیطالب (ع) که در فضای عهدی قدسی به کلّ انسانیت گشوده‌است. راهی که بشر می‌تواند در این تاریخ در آن زندگی کند، راهی در میان راه‌های متضاد که خود را به دل زندگی می‌سپارد بدون آن‌که خودخواهی پیشه کند.

طریقت حضرت روح‌اللّه؛ انسانِ وَهم‌زده‌ی این دوران را به میخانه‌ی «وجود» رهنمون می‌شود. شهیدانِ این طریقت از آن مِیّ که همه به دنبال نوشیدن آن هستند، نوشیدند و هنوز قطره‌ای از آن کاسته نشده. به جای نشاط‌های شکست خورده، به ضیافت‌خانه‌ی نشاط‌های اصیل رسیدند که جایی است برای هر روزمان؛ جایی که باید به آن چشم دوخت و در مواجهه با آن، «بودنِ» خود را شکل داد. بودنی که در پرتوِ ذات الوهیت، انسان را به اندیشه‌ورزیِ حقیقی وارد می‌کند، با رشته‌ی پیوندی اصیل به نام انقلاب اسلامی از آن جهت که طریقت انقلاب اسلامی جهانی را نسبت به آینده‌ی بشر ترسیم می‌کند که انسان برای زیستن در این جهان می‌تواند در آن مأوا گزیند، با نگاهی سرشار از فهم و عشق نسبت به حضرت روح ‌اللّه«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» تا از یک طرف راه رجوع به خدا به سوی بشر گشوده گردد و از طرفی دیگر در این دوران به زندگی در این جهان درست نگاه شود. نگاهی که بالاخره به تمدن نوین اسلامی نظر دارد؛ زیرا تمدن، با روحی که خداوند بر ملتی و تاریخی می‌وزاند و طبق فرایندی که همراه با قبض و بسط است، خود را در مناسباتی جدید ظاهر می‌کند و نباید از قبض آن مأیوس شد بلکه باید به ذاتِ تاریخیِ آن توجه نمود و درک زمانی که حکایت از طلوع زمانِ دیگری می‌کند، غیر از زمان گذشته است، طریقتی است همراه با تفکّر نسبت به زمانه و درک شواهد تاریخی که در آن هستیم.

26910
متن پرسش
سلام علیکم: آیا می شود ادعا کرد که اعتقاد به امری مثل نفوذ و استحاله انقلاب توسط جبهه استکبار و علمداران کنونی مدرنیته، که به کرات در طی سالهای پس از پیروزی انقلاب ویژه یک دهه اخیر، مطرح شده است، واقعیتی اصلی نبوده و امری فرعی یا به تعبیری آدرس غلط دادن است که مانع از شناخت جهان کنونی و مواجهه با سبک زندگی روز و هم چنین غرب شناسی دقیق می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو بحث را باید در کنار هم دید. در این‌که جریان نفوذ نقش فعّال دارد بحثی نیست، ولی خودآگاهیِ تاریخی ما اقتضاء می‌کند که با طرح معارف اصیل و تقوای الهیِ لازم راهی را بگشاییم و طی کنیم که جریان نفوذ قدرتِ تأثیرگذاری نداشته باشد. موفق باشید

26920
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: به نظرتان، به چه دلیلی حرکت های اسلامی که موسوم به بیداری اسلامی در مصر و تونس و لیبی شد، نتوانستند مانند انقلاب اسلامی در جهان حاضر شوند و آن جایگاه را پیدا کنند؟ آیا می شود گفت با وجود اینکه این حرکت ها در مرحله انقلاب و جنبش، رویکرد دینی و ضد استبداد و استکباری داشتند، اما در مرحله نظام سازی و پس از پیروزی، تابع قواعد غرب و عالم مدرن شدند و خواستند الگوی لیبرال_دموکراسی را اسلامیزه کنند در صورتیکه انقلاب اسلامی با وجود نظریه ولایت فقیه وارد نظام سازی شد و حتی توانست بحثی مثل انتخابات را ذیل ولایت یک فقیه جامع الشرایط استحاله کند و همین انتخابات برخاسته از فرهنگ مدرن، در گفتمان انقلاب اسلامی تبدیل به ابزاری برای مشارکت اجتماعی در چارچوب شریعت الهی هم چنین بیعت با نائب الامام شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عوامل زیادی را در این رابطه باید برشمرد که جای آن این‌جا نیست. ولی اتفاقاً در جلسه‌ای که رهبر معظم انقلاب با نخبگانِ جهان اسلام داشتند، دقیقاً به همین نکته و ضرورتِ نظام‌سازی تأکید کردند. موفق باشید

26903
متن پرسش
عرض سلام و ادب: در کتاب تمدن زایی شیعه در باب ابزارهایی متناسب عقل و ادب و قلب که در اندیشه اسلامی مورد توجه است، مطالبی فرمودید و یک فصل کتاب روی این مطلب تمرکز دارد. به نظرتان انقلاب اسلامی تا چه حد در این بحث یعنی طراحی نظام ها و ابزاری متناسب عقل و قلب توحیدی موفق بوده و توانسته پیش برود؟ آیا وجود شخصی مثل شهید شهریاری که از ظرفیت طبیعی و عظیم محیطش یعنی اورانیوم استفاده می برد و در راستای آن ابزار می سازد و در عین حال وقتی دست نوشته هایش را می بینیم از طریق همین ظرفیت هسته ای و معدنی، به حکمت و عظمت خلقت الهی اشاره می کند و خضوع و الفت باطنی بیشتری مقابل رب العالمین دارد و حس می کند در حال تغییر طبیعت برای ساخت ابزاری مثل بمب اتم برای ارضای نفس اماره و توهم خویش نیست بلکه غرق در آشنایی و تدبر در صُنع خداست، می تواند شاهد مثالی بر توفیق انقلاب اسلامی در ساخت ابزارهایی متناسب با روح توحیدی آن باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. بشرِ این تاریخ، بشری است که روح رجوع به طبیعت، از تقدیرات اوست و اگر در مسیر توحید حرکت کند با الهاماتی روبه‌رو می‌شود که در تاریخ گذشته سابقه نداشته و انقلاب اسلامی همان مسیر توحیدی این تاریخ است و به همین جهت در آینده‌ای بسیار مهم حاضر خواهد شد با الهاماتِ خاص این تاریخ. موفق باشید    

26883
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: به نظرتان حدود نقد و انتقاد در بستر انقلاب و جمهوری اسلامی، تا کجاست و چه مرزی برایش می توان قائل شد تا نقد درست و منطقی و آگاهانه باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر جایی که باید نقد صورت گیرد، باید با در نظرگرفتن شرایط و امکانات و اهداف، آن نقد شکل بگیرد و نه به صرفِ توهّمات و آرزوهای ما با هر چیزی که مطابق میل ما نبود، مخالفت کنیم. موفق باشید

26865
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: ۱. استاد عزیز این سخن که در ابتدا اقوام قوم حضرت نوح و صالح و لوط و... عذاب هایشان عذاب های آسمانی و آنی بوده و اما به تدریج که جلو می آییم در تاریخ اینگونه تقدیر شده است که خدواند به دست مومنان، کافران را عذاب کند، البته به شرط ایمان و وحدت قوی‌.» نظر شما در موردش چیست؟ ۲. در مورد پاسخ سوالی که فرموده بودید معتقد به تغییراتی در اداره کشور با ثابت ماندن اصل و اصول این نظام هستید، سوال داشتم که منظور از این تغییرات در چه ابعادی است؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نظری است که می‌توان به عنوان یک فکر، بر روی آن فکر کرد. ۲. باید نگاه‌ها نسبت به ارزش‌ها و مسئولیت‌ها در ترازِ انقلاب شکل بگیرد. مسئولیت‌ها در حال حاضر بیشتر به عنوان میدانِ تحکم بر مردم و ثروت‌اندوزی است، همان‌طور که نظام آموزشیِ ما بیشتر در مسیر قربانی‌کردن جوانان ما می‌باشد تا پروراندنِ آن‌ها برای یک زندگیِ فعّال و با نشاط و دارای ابتکار. موفق باشید

26873
متن پرسش
سلام استاد: در فضای موجود بعضی از رفقا تصمیم جدی بر حضور در اردو های راهیان نور و جهادی گرفته اند و می گویند این حلقه نباید منقطع گردد و می گویند به همان بهانه ای که در مساجد بسته شد و بسیاری از مراسمات تعطیل شد اگر ما امسال نرویم هر سال به بهانه ای محدود و تعطیل اش می کنند و در این رفتن یک احساس وظیفه می کنند. حال سوال این است که واقعا با نگاه انقلابی این حرکت ولو با رعایت کامل موارد بهداشتی درست است؟ در جواب به این گروه چه چیزی را باید متذکر شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز بسیار متأسفم که اردوهای راهیان نور تعطیل شده. ولی ظاهراً کاری نمی‌شود انجام داد زیرا اساساً امکان حضور در یادمان‌ها فراهم نیست. موفق باشید.

26869
متن پرسش
با سلام: جزوه ی حقیقت حج را خواندم و بسیار لذت بردم و حسرت جزوه ای با موضوع نماز را خوردم آیا امکان دارد جزوه ای برای نماز هم آماده کنید که هم بتوان استفاده کرد در این موضوع و هم تدریس. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح کتاب «آداب الصلواة» حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» راه‌های خوبی را در مقابل رفقا می‌گذارد. موفق باشید

26855
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ به سوال ۳۶۸۳۸ در باب زییایی های سعه صدر فرمودید و اینکه حد تحمل اندیشه های مخالف ولایت، تا آنجاست که اصل موجودیت انقلاب را تهدید نکند و گله ای از عدم سعه صدر دوستداران انقلاب داشتید. به نظرم این گلایه مندی حضرتعالی از عدم سعه صدر و صبر و تحمل دوستداران انقلاب در برخورد با اندیشه های مخالف انقلاب و ولایت یا حتی کمی منتقد و مخالف در برخی حوزه ها واقعا جای تامل دارد و شما از دردی جانسوز و مشترک صحبت می کنید. دوستداران این انقلاب باید خود عامل به سنت های حسنه و تجلی خوش اخلاقی و سعه صدر و صبوری و اعتقاد عُقلایی به اصول توحیدی و با قول نرم و تاثیر گذار باشند اما مع الاسف شاهدیم برخی با بد اخلاقی و عدم تقویت سعه صدر، افراد را به انقلاب و اسلام بدبین و دل زده می کنند و باعث می شوند حتی پای آنها در محافل انقلابی باز هم نشود و فکر کنند ارادتمندان انقلاب نه عقاید متین و متقنی دارند و نه اخلاق خوش و ظرفیت شنیدن اقوال و تحمل آنها را. اما واقعا شاهدیم اگر نگوییم اکثر، تعداد زیادی از اندیشه های مخالف ولایت و انقلاب واقعا نه گوشی برای شنیدن براهین و استدلال دارند و بیشتر با لجاجت و انکار گری و شانتاژ و استفاده از فضای رسانه برای تبلیغات، بدنبال فرافکنی و ایجاد جو ضدیت با انقلاب اند و اخیرا هم شاهدیم حتی از همین مرتبه هم عبور کرده و در مقابله با اسلام و ولایت فقیه و انقلاب و نشانه گرفتن اصول توحیدی شیعی بسیار صریح شده اند و رسما در پی حذف ولایت و ستون های خیمه انقلاب اند. همین آقای تاجزاده وقتی من مطالبش را می خواندم ناراحت می شدم از حرفهایی که می زند و مغالطاتی که می کند ولی بنایم بر این بود و توصیه به بقیه می کردم صبر کنید و از آموزه های دینی در برخورد با او و امثال ایشان منحرف نشوید. اما رسما ایشان و افرادی نظیر او، الان در باب لزوم حذف ولایت فقیه و نظارت استصوابی و اصلاحات ساختاری به مدل اصلاحات مدرن و توسعه غربی دم می زنند و روز به روز هم صریح تر صحبت می کنند و حاضر به دقت در مطالب و پاسخهای نیروهای انقلاب به حرفهای ایشان نیستند. خود آقای دکتر سروش یکبار حاضر به مناظره با اسلام شناسان متخصص و دلسوز نشده و حتی با وجود پاسخهای مودبانه آیت الله سبحانی به ایشان، از الفاظ ناپسند و زشتی در پاسخ به ایشان استفاده کرده و مقابل بسیاری اصول علنی تر و روشن تر از قبل می ایستد. به نظرم دوستداران انقلاب در داشتن جاذبه و دافعه توامان لازم است تدبر جدی کنند و لازم است دقت کنیم بایستی در عین سبقت خوش رویی و اخلاق خوش و قول نرم، دقت در پاسخ به مخالفین و قاطعیت و استحکام برخورد در جلوگیری از ایجاد فتنه و فساد در جامعه ویژه برای حذف انقلاب و نظام را جدی بگیریم و در مبحث جاذبه و دافعه با جدیت، تعمق کنیم. ان شاء الله سلامت و موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار خوب ورود فرموده‌اید. حقیقتاً همین طور است که امثال آقای تاج‌زاده چه اندازه مغالطه می‌کند و بیش از این‌که امیدشان به فهمِ مخاطبانشان باشد، به جهل آن‌هاست. ولی هنر امثال آقای زاکانی هم باید آن باشد که بهانه دستِ آن آقایان ندهد وگرنه بحمداللّه انقلاب اسلامی با یارانِ صدّیق خود، راهی را انتخاب کرده و دنبال می‌کند که تنها راه سالم و نتیجه‌بخش در این دوران برای ملت ایران است. موفق باشید 

26846
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: موضوعاتی که در رابطه با شهادت شهید سلیمانی پیش آمد را در تفسیر سوره نبا بیان نمودید. موضوعات کرونا را در چه سوره ای می توان یافت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به صحبت‌های اخیر حاج آقا طائب، که یک تهاجم بیولوژیک در میان است، باید به آیاتی نظر کرد که ما را متوجه‌ی مقاومت در مقابل تهاجم دشمن می‌کند مثل آیه‌ی ۱۷ سوره‌ی لقمان که می‌فرماید: «يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا أَصَابَكَ ۖ إِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» فرزندم! نماز را به عنوان راهِ رجوع به حضرت ربّ العالمین در جامعه‌ی خود به پای دار و به آنچه معروفِ روح بشر است توصیه کن و آنان را از کارهای غیر قابل قبول برای فطرت انسانی، نهی کن و حال در مقابل آنچه به جهت امر به معروف و نهی از منکر و پایداری در امور قدسی برایت پیش می‌آید؛ مقاومت پیشه نما که این، از تصمیمات اساسیِ یک زندگی است. آری! اگر مردم متوجه شوند در رابطه با ویروس کرونا نیز وارد جنگی تمام عیار شده‌اند، سعی خواهند کرد مثل کاری که در دفاع مقدس انجام دادند، نهایت تلاش را از همه‌ی جوانب برای عبور از این خطر بنمایند. موفق باشید     

نمایش چاپی