بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نبی، امام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25784
متن پرسش
سلام علیکم: استاد اینکه فرمودید حضرت رسول (ص) بوسیله نماز و روزه برای قوت نفس ناطقه، نیازمند مدد ملائکه هستند آیا برای وجود آن حضرت عیب و نقص محسوب نمی شود؟ اساساً قوت نفس ناطقه برای شخصی در مقام نبوت با فرد عادی فرق دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به اعتبار «خلق الانسان ضعیفا» هرکس در ذات انسانی‌اش ضعیف است. ولی اولیاء معصوم در هدایت الهی، مؤید به تأییدات حضرت حق می‌باشند. موفق باشید

25769
متن پرسش
سلام علیکم: علامه حسن زاده آملی درباره مقام حضرت زهرای اطهر (س) فرموده اند که: لیل، قوس نزول است و یوم، قوس صعود. و حضرت زهرا (س) مجتمع مرتبه قوس نزول و لیل هم چنین قوس صعود و یوم هستند. معنی و مفهوم این جمله چیست و چرا ایشون یوم و لیل را در مقام تشبیه برای قیس نزول و صعود و شان حضرت صدیقه طاهره بکار می برند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که در قوسِ نزول، از بالاکه نور باشد، به پایین که دنیا و لیل حساب می‌شود؛ حرکت صورت می‌گیرد و البته در دلِ لیل باز افقی از نور مدّ نظر است که همان مطلع فجر باشد. موفق باشید

25764
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در کتاب صلوات بر پیامبر عامل قدسی شدن روح، نوشتید: «صلوة» در اصل به معناي انعطاف بوده، و صلوات خدا بر پيامبر به معناي انعطاف او به وي است به وسيلة رحمتش، البته انعطافي مطلق، چون در آيه شريفه صلوات را مقيد به قيدي نکرده و همچنين صلاة ملائکه او به آن جناب، انعطاف ايشان است بر وي، به اين که او را تزکيه نموده و برايش استغفار کنند، و صلاة مؤمنين بر او انعطاف ايشان است به وسيلة درخواست رحمت براي او. سوالم اینجاست که با وجود اینکه حضرت رسول، در علی ترین رتبه و مقام اشرف مخلوقاتی و انسان کامل است و از ملائکه هم درجه والاتر دارد و حتی شب معراج جناب جبراییل به ایشان فرمودند راهیابی به مقامات عالیه و قاب قوسین در سعه وجودی من نیست، پس چگونه صلوات ملائکه موجب تزکیه و استغفار برای حضرت است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیامبر خدا «صلی‌‌اللّه‌علیه‌وآله» در مقام ِ عقل اول که مقامِ هدایت بشر است، فوق ملائکه‌اند ولی در مقام نفس ناطقه که نماز می‌خوانند و روزه می‌گیرند، نیازمند مدد فرشتگان می‌باشند. موفق باشید

25750
متن پرسش
سلام علیکم: اگر انبیاء و ائمه معصوم اند و صاحب توانایی های خارق العاده از سوی خالق آیا اینکه گناه نمی کنند را نمی توان یک عمل نه چندان عجیب به سبب توانایی هایشان دانست؟ یعنی آنها را در مقام مثال نمی شود با دانش آموزی که از قبل جواب سوالات امتحان را دارد و معلم به او داده است لذا اگر نمره اش کامل شود، کار خاصی کرده نکرده قیاس نمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در این مورد بحث شده است که چون عصمت ائمه «علیهم‌السلام» از روی علم است، اختیار از آن‌ها سلب نمی‌شود مثل کسی که علم دارد اگر این آتش را بردارد، می‌سوزد. و چون می‌داند، عمل نمی‌کند. کتاب مذکور بر روی سایت هست. موفق باشید

25717
متن پرسش
سلام علیکم: آیا می توان به داستان ها و روایاتی که مبنی بر تشرف بعضی افراد به محضر امام زمان (عج) است، اعتماد کرد و واقعی دانست مثل تشرف اسماعیل هرقلی، تشرف علامه حلی، تشرف آیت الله بهجت (ره) بعضی افراد هم مثل احمد الحسن هم از طریق همین خواب و تشرف در عالم رویا ادعا کردند ما یمانی موعود هستیم و حضرت حکم مان را امضا فرمودند و ما نیابت داریم. اگر خواب و تشرف منبع قابل اعتمادی باشد پس ادعای احمد الحسن البصری و دیگر مدعیان مهدویت و یمانی بودن، چه حکمی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته مطابق روایاتی که داریم اعتماد به خواب نباید داشت. در مورد تشرف هم ممکن است برای خودِ فرد حجت باشد، ولی برای بقیه چنین نیست. در مورد رؤیا نکاتی در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» عرض شده است که عیناً جهت اطلاع جنابعالی مطرح می‌کنم. موفق باشید

رؤيا يا خواب: عبارت است از ارتباط نفس با سبب غيبي حادثه‌اي كه بعداً در ظرف مكان و زمان خاص محقق مي‌شود. نفس به علت تجردش با وجود برزخي يا عقليِ يك حادثه در خواب ارتباط پيدا مي‌كند و بعداً آن حادثه در عالَم ماده حادث مي‌شود. البته نفس پاره‌اي از حقايق آن عالَم را به مقدار استعدادش دريافت مي‌كند. حال اگر نفس، كامل باشد و گرفتار وَهميّات و آرزوها نباشد، حقايق عالَم غيب را آنطور كه هست به طور كليّت و نورانيت در خواب پيش رويش حاضر مي‌بيند، ولي اگر نفس كامل نبود آن حقايق را به نحو حكايت خيالي و در صورت‌هاي جزيي كه با آنها مأنوس است مي‌يابد. مثل اين‌كه وقتي با معني «عظمت» در آن عالم, روبه‌رو مي‌شود، در خيالش صورت «كوه» ايجاد مي‌شود، و يا معني «مكر» در خيالش صورت «روباه» به‌خود مي‌گيرد، چون عظمت را به كوه، و مكر را به روباه مي‌شناسد. يا معني «افتخار» را به صورت «تاج» و «علم» را به صورت «نور» و «جهل» را به صورت «ظلمت» مي‌بيند. و يا مثلاً چون رابطه‌اي بين اذان صبح در ماه رمضان با شروع روزه هست، با ديدن معني «مؤذن بودن» در آن عالم، صورت «مهركردن دهان» مردم براي خود مي‌سازد.كه البته اين موضوع؛ رقايق و ظرايفي مخصوص به خود دارد به‌طوري كه گاهي از يك معني كه در خواب مي‌يابد صورت عكس آن را در خود مي‌سازد. مثل اين‌كه در بيداري گاهي با شنيدن لغت ثروت به معني فقر فقرا منتقل مي‌شود.

    پس گاهي خواب «صريح و بدون تصرف» است و يا «متمثل معنايي است كه نفس با آن روبه‌رو شده، در عين تصرف نفس» و يا «انتقال به چيزي است مناسب آن معني يا ضد آن معني» و گاهي آنچنان با تصورات شخص مخلوط شده كه اصلاً نمي‌توان فهميد از كدام‌يك از مباني مأنوس شخصِ خواب بيننده تأثير گرفته، كه در اين حالت به اين رؤياها «اضغاث احلام» گويند.

    در رؤياهايي كه نفس با اصل موضوع روبه‌رو مي‌شود و به صورت مناسب آن منتقل مي‌شود، در واقع انسان به اصل موضوعات آگاه شده، به‌طوري كه اگر ملاحظه كرد در حال جمع‌كردن كثافت است، در واقع صورت به‌دست آوردن مال زياد دنيا را به او نشان مي‌دهند، در عين آگاهي دادن به او كه اين مال سرگين و كثافت است. و يا وقتي روبه‌رو مي‌شود بر اين‌كه بدنش ورم كرده‌است، با صورت به‌دست آوردن مال زياد روبه‌رو مي‌شود در عين آگاهي دادن به او كه بدان! آن چرك و آلودگي است. همچنان‌كه  اگر در خواب ديد در زندان است، در واقع با صورت شهرت‌يابي‌اش روبه‌رو شده در عين آگاهي دادن به او كه اين شهرت زندان است، همچنان‌كه اگر ديد در زنجير است، با صورت خوشي و خوش‌گذراني دنيايي‌اش روبه‌رو شده در عين آگاهي دادن به او كه آن گناه است و گرفتاري و زنجير.

    در هر صورت با اين احوال نمي‌توان به رؤيا اعتماد كـرد، چون در حال خواب؛ صورت خياليه نفس آن‌قدر جولان دارد كه با ميل خود صورت‌ها را تغيير مي‌دهد و از جايگاه خود خارج مي‌كند.

    صاحب كتاب «تحف‌العقول» از قول پيامبر«صلواة‌الله‌عليه‌وآله» آورده كه حضرت فرمودند: اگر رؤيا از كسي برداشته شد نبايد نگران باشد زيرا وقتي كسي راسخ در علم شود، رؤيا از او برداشته مي‌شود.

    اين‌كه دستور داده‌اند انسان دائم در حال طهارت باشد و نيز با وضو بخوابد، به سبب آن است كه اين طهارت موجب طهارت باطن و آزادشدن از خواب‌هاي بي‌خود و باطل مي‌گردد.

    مرحوم محدث‌نوري در جلد4كتاب دارالسلام مي‌فرمايد: اگر انسان نسبت به خوراكش مواظبت داشته باشد و دقت كند كه چه چيز بخورد و چه مقدار بخورد، روح او قدرت سير در اكناف آسمان‌ها را مي‌يابد وگرنه برعكس، پرخوري موجب جولان شيطان در قلب و خيالش در خواب و بيداري مي‌شود.

    قال رسول‌الله«صلواة‌الله‌عليه‌وآله»: « الرُّؤْيا ثَلاثٌ: مِنْها اَهاويلُ الشَّيْطان لِيَحْزَنَ بِها ابْنَ ادَمَ وَ مِنْها ما يَهُمُّ بِهِ الرَّجُلُ في يَقْظَتِهِ فَيَراهُ في مَنامِهِ وَ مِنْها جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَ اَرْبَعينَ جُزْءً مِنَ النُّبُوَّةِ. يعني خواب سه گونه‌ است: يكي القائاتي كه شيطان مي‌كند تا فرزندان آدم را بترساند و نگران كند و يكي اين‌كه آنچه را در بيداري مورد توجه قرار داده در خوابش آن را مي‌بيند(با تغييراتي از طريق صورت خياليه) و يكي هم خواب‌هايي است كه جزيي است از چهل و شش جزء نبوت.

    امام‌صادق«عليه‌السلام» مي‌فرمايند: در مورد رؤيا فكر كن كه چگونه خداوند در مورد آنها تدبير به‌كار گرفته و راست و دروغ آن را به هم در آميخته، اگر همه رؤياها راست بود، مردم همه پيامبر بودند، و اگر همه دروغ بود، در رؤيا فايده‌اي نبود.

   در فرمايش امام‌محمدباقر«عليه‌السلام» داريم كه: « رؤياي مؤمن بين زمين و آسمان در گردش است تا آن‌كه خودش آن را براي خود تعبير كند، يا ديگري براي او تعبير نمايد، پس آنگاه كه تعبير كرد به زمين مي‌آيد و قطعي مي‌شود»(كافي ج8ص336).

25726
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: دو سوال دارم که فکر کنم به گونه ای با هم ارتباط دارند اول اینکه در قرآن سه گونه اندیشدن داریم تفکر، تعقل، تدبر. تفاوت هر یک در چیست؟ (همه را به اندیشیدن ترجمه کرده اند)؟ و سوال دوم اینکه تفاوت قلب، صدر، فواد، چیست؟ استاد عزیز برای سوال خودم پاسخی دارم که در ذیل می آورم منت می گذارید اگر صلاح بدانید تصحیح بفرمایید. تفکر اندیشیدن بدون تزکیه نفس ولی تعقل اندیشدن همراه با تزکیه نفس است انسان در ابتدا با فطرت پاکش می اندیشد و می فهمد با تزکیه از عقل اش بهتر بهره می برد و اینگونه اندیشیدن در قرآن شاید تعقل نامیده می شود. حدیثی از امام علی (ع) که می فرماید: «من لم یهذب نفسه لم ینتفع بالعقل» یعنی هرکس خود را تزکیه نکند از عقل اش بهره نمی برد. تزکیه سبب حضور قلب و ارتباط با عوالم عالیه می شود و از این طریق عقل نوری می گیرد که بهتر می فهمد پس یک رابطه ای بین عقل و قلب که با تزکیه بدست می آید وجود دارد که آن درست فهمیدن و درست اندیشیدن از طریق قلب مطرح می شود و شاید قلوب یعقلون (قلوبی که با آن بیندیشند) در آیه ۴۶ حج معنا پیدا می کند. عقل مثل ماشین حساب می ماند که سازنده بمب اتمی در محاسباتش برای کشتن مردم از آن استفاده می کند یا برای ساخت وسیله مفید برای نیازمندان نیز بکار می رود. اگر عقل را در راستای دنیا طلبی صرف بکار ببریم در همان راستا اندیشه می کند ولی اگر به قلب هم میدان بدهیم می توانیم با عقل مفاهیم معنوی را خوب استدلال کرده و بفهمیم. اما قلب کار مهم دیگری نیز می کند که از عهده عقل ساخته نیست و آن درک و رسیدن به آن مفاهیم است و شما در کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود بخوبی تشریح کردید مثلا بوی گل که اصلا با عقل نمی توان فهمید یا شادی که عقل نمی فهمد ولی قلب توان درک آن را دارد یعنی از خدا دانی به خداداری رسیدن است. به‌عبارتی با تفکر به اسلام می رسیم و با تعقل به ایمان. و تدبر یعنی باطن هرچیزی را با اندیشه پی بردن است. اما هر یک از تعابیر دل ویژگی قلب را بیان می کند دل را از این لحاظ قلب گویند که دائم در حال دگرگونی و تقلب است. فواد گفته می شود که محل حب، بغض، خوف، رجا، اظطراب است. صدر گفته می شود که شاید مهمترین بعد وجودی نفس است یعنی قلب در صدر ابعاد وجودی نفس است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه بسیار خوبی در این نوشتار مطرح فرموده‌اید. با این‌همه عنایت داشته باشید که بعضاً از خود جمله یا آیه و روایت می‌توان فهمید با به‌کاربردنِ هر کدام از این واژه‌ها، گوینده به کجا اشاره دارد. بعضاً حتی «تفکر» بالاتر از «تعقل» به‌کار می‌آید آن‌جایی که به پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرماید: «لتبیّن للنّاس ما نُزل الیهم لعلهم یتفکرون» تفکر در این‌جا یعنی توجه به ابعاد روحانی که خداوند در جان افراد نازل کرده. در هر حال نکات خوبی را مطرح کرده‌اید. موفق باشید

25703
متن پرسش
سلام علیکم: در آیه ۱۱ سوره نور «إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ ۚ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ ۖ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۚ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ ۚ وَالَّذِي تَوَلَّىٰ كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيم» افک به چه معناست؟ چرا قران افک را با تمام ظاهر دردناک و رنج اور است خیر می داند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد سعی بفرمایید به خود تفاسیر رجوع کنید که می‌فرمایند شایعه‌پردازان، زیاد نیستند و آن تهمت را که به جناب عایشه زدند تا آبروی ایشان را ببرند؛ گمان نکنید برای شما شرّ است، بلکه خیر است چون اهلِ ضلالت شناخته می‌شوند. موفق باشید

25670
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز اخیراً آیت الله مصباح یزدی در سخنانی در باب بیانیه گام دوم انقلاب مطالبی بیان کرده بودند که: رهبری در بیانیه گام دوم به خوبی روشن کردند که این انقلاب، تمام شدنی نیست. امروز در برخی مسایل جامعه‌شناسی مطرح می‌شود که هر پدیده‌ای حیات و موتی دارد و انقلاب هم همین گونه است؛ اما رهبری با طرح مسئله در بیانیه گام دوم این نکته را به خوبی روشن کردند که این انقلاب تمام شدنی نیست و مرگ ندارد؛ چون پایه آن فطرت انسان است که هرگز عوض نمی‌شود. آیا واقعاً انقلاب اسلامی آنطور که ایشان گفته اند، بعلت نظر به فطرت، معرفت النفس و ارتباط بشر با ماوای وجودیش و عالم قدس، تمام شدنی نیست و نمی توان آن را با بسیاری دیگر از انقلابها حتی شیعی و سایر حکومت ها و سلسه ها در یک طراز قرار داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی جبهه‌ی توحیدی در هر تاریخی به ظهور آید آن جبهه وجهی از تاریخِ بشریت می‌شود و همواره در تاریخ، حاضر می‌ماند مانند کربلا. مگر نگفتند قرآن افسانه است و دیری نمی‌پاید تمام می‌شود؟ ولی به گفته‌ی جناب مولانا:

تا قیامت می‌زند قرآن ندا // کای گروه جهل را گشته فدا

مر مرا افسانه می‌پنداشتید // تخم طعن و کافری می‌کاشتید

خود بدیدید ای خسان طعنه‌زن // که شما بودید افسانه، نه من

موفق باشید

25669
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در پاسخ سوال ۲۵۶۴۷ فرمودید: آری! زمان‌ها اقتضائات متفاوت دارند ولی قرآن و اولیاء معصوم، فوقِ زمان‌ها هستند. لذا وقتی با سیره‌ی اولیاء معصوم عمل نماییم، عملاً اقتضائات زمانه نیز رعایت می‌شود و همان روحانیتی که مطابق زمان است بر قلب ما القاء می‌شود. آیا این برداشت من درست است که ائمه اطهار و اولیاء الله، در عین بصیرت تاریخی و شناخت اینکه مشیت الهی در عصر آنها چگونه خود را نمایان می کند. (در یادداشت اخیرتان امام خمینی و مکتب مقاومت در این تاریخ، حضرتعالی تاکیدی روی این مطلب داشتید) با تزکیه و تقوا، بعد فوق زمانی را به میان می آورند تا هم بهتر اقتضای عصر خود را در یابند و هم ارتباطشان با عالم قدس به وسعت تاریخی باشد که در آن هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است. اگر به سیره‌ی اولیاء معصوم «علیهم‌السلام» عمل شود، شعور درک اقتضائاتِ زمانه به انسان عطا می‌گردد و مانند حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌فهمیم این قرن، قرنِ نابودی ابرقدرت‌ها است؛ رضوان خداوند بر او باد که چشمِ بینای زمانه‌ی خود بود. موفق باشید

25674
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد گرامی اگر برای یاری امام زمان (عج) خود کاری را شروع کنیم مثلا کار کردن در زمینه قرآن که البته بسیار وقت گذاشتن می خواهد، با توجه به اینکه کار ما در طول روز زیاد است هم کار خانه داریم و هم درس می خوانیم می توان اوقات سحر را به نیت ایشان فعالیت کرد به جای نماز شب و ادعیه وارده در بین الطلوعین؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای یاریِ مولای‌مان حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» همان کارهایی که به فکرتان می‌رسد، خوب است. ولی به تقویت جبهه‌ای فکر کنید که نایب او در آن قرار دارد. به نظر این حقیر آن‌هایی که روز دوشنبه در تهران در میدان انقلاب حاضر شدند، امام زمان خود را یاری کردند حتی آن‌هایی که حجاب را به طور کامل رعایت نکرده بودند، ولی ارادت خود را به رهبر انقلاب از عمق جان اظهار می‌داشتند. معلوم نیست چگونه رهبر معظم انقلاب توانسته‌اند این جان‌ها را اشغال کنند! آری یاریِ امام در صحنه‌ها و در تبلیغ معارف عالیه‌ی الهی لازم است. موفق باشید

25655
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرانقدرم: من به عرفان خیلی علاقه دارم. آنچه عمری دنبالش بودم در عرفان یافتم. به من سیرابی می دهد اما نمی دانم چرا عدم صبر در نمازم و کم صبریم همچنان باقیست. آلوده به انواع گناهان هستم. از آخرتم می ترسم. چرا اینطورم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بد نیست بحث «حضور اربعینی و اصیل‌ترین بودن» را استماع فرمایید. موفق باشید

25665
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: استاد، شیوه اصیل برخورد پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) با جریان نفاق چگونه بوده است و با توجه به این سیره، امروز تکلیف ما در برابر این جریانی که موریانه وار در حال ضربه زدن به انقلاب است چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک قاعده‌ی مهم است که هر آن‌چه شرایط تقوا را در جامعه رشد دهیم، شرایط نفوذ نفاق، تنگ‌تر می‌شود زیرا منافق هر ادعایی در راستای دینداری می‌تواند بکند ولی نمی‌تواند حقِ تقوا را ادا کند. موفق باشید

25651
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، با توجه به مباحث سوره منافقون و سیره نبوی و علوی (علیهما السلام)، شیوه ما امروز در مواجهه و مقابله با جریان نفاق و پیمان شکنان که قصد استحاله انقلاب را دارند و دست از آرمان های بلند آن برداشته اند و پاسدار ارزشهای انقلابی نیستند چگونه باید باشد؟ اینکه رئیس جمهور فعلی از اسلام رحمانی سخن به میان می آورند و اینکه پیامبر (ص) با گروه های پیمان شکن پس از پیمان شکنی از سر رافت دوباره پیمان می بستند، چه مشکل اساسی با سیره اخلاق اسلام در مقابله با جریان نفاق و عهد شکن دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند به پیامبر خود می‌فرماید اگر آن‌ها پیمان خود را شکستند، پیمان‌شان در نزدشان بینداز و کار خود را ادامه بده. بد نیست در این مورد به آیات ۵۵ به بعد سوره‌ی انفال رجوع فرمایید. موفق باشید

25647
متن پرسش
سلام علیکم: در جلد ۸ الکافی، حمران از امام باقر (ع) نقل می کند که ایشان می فرمایند سه عصر داریم: عصر گرگ ها که اراده و باور توحیدی نیست، عصر قوچ ها که اراده هست لیکن عمل صالح صورت نمی گیرد و عصر ترازو و میزان که عصر قائم ما (عج) است و در آن هم اراده و باور هست و هم عمل صالح. چه کنیم تا علم و معرفت ما تبدیل به ایمان و نهایتاً عمل صالح شود و صرف دانستن محض نباشد و هم چنین ایمان و عمل مان در طراز عصر ظهور که عصر میزان است و ویژه در این دوران که بحمدالله انقلاب اسلامی بشارتی برای تحقق آن به میان آمده است، باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! زمان‌ها اقتضائات متفاوت دارند ولی قرآن و اولیاء معصوم، فوقِ زمان‌ها هستند. لذا وقتی با سیره‌ی اولیاء معصوم عمل نماییم، عملاً اقتضائات زمانه نیز رعایت می‌شود و همان روحانیتی که مطابق زمان است بر قلب ما القاء می‌شود. موفق باشید

25638
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد عزیز در کتاب «حقیقت نوری...» در قسمت قلب ممتحن حدیثی در مورد حضرت یونس علی نبینا و اله و علیه السلام ذکر فرمودید که ولایت حضرت امیر علیه السلام را «اقرار» نکرده و «انکار» کرده است چطور این با مقام نبوت جمع می شود؟! متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند: «تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعض». با توجه به این امر، حضرت یونس «علیه‌السلام» باورشان نمی‌آمد که ولایت حضرت علی «علیه‌السلام» آن‌چنان اهمیت دارد. لذا منکر نبودند به معنای مخالفت، بلکه مهم نمی‌دانستند. لذا در روایت داریم: «ابْنُ مَعْرُوفٍ عَنْ سَعْدَانَ عَنْ صَبَّاحٍ الْمُزَنِيِّ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ حَصِيرَةَ عَنْ حَبَّةَ الْعُرَنِيِّ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِنَّ اللَّهَ عَرَضَ وَلَايَتِي عَلَى أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ أَقَرَّ بِهَا مَنْ أَقَرَّ وَ أَنْكَرَهَا مَنْ أَنْكَرَ أَنْكَرَهَا يُونُسُ فَحَبَسَهُ اللَّهُ فِي بَطْنِ الْحُوتِ حَتَّى أَقَرَّ بِهَا [1] حبه عرنى گفت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود خداوند ولايت مرا بر اهل آسمانها و اهل زمين عرضه كرد بعضى اقرار و بعضى انكار كردند يونس منكر شد خداوند او را در شكم ماهى زندانى كرد تا اقرار كرد. موفق باشید.


[1] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏26، ص: 282

25637
متن پرسش
سلام: با توجه به سوال ۲۵۳۰ می خواستم بدانم قیامت کبری با توجه به نشانه هایی در جهان ماده رخ می دهد و هنوز اتفاق نیفتاده پس هنوز این چنین جهانی نیست که پیامبر در آن باشد!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قیامت کبری هم‌اکنون در مقام خود به عنوان یکی از عوالم وجود، موجود است. این انسان است که باید تلاش کند در سیر تشریعی خود به آن‌جا برسد وگرنه در سیر تکوینیِ خود همه به آن‌جا می‌رسند. موفق باشید

25630
متن پرسش
با سلام: آیا پیامبر به قیامت کبری رفته است یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به جهت سعه‌ی وجودی‌شان در آن‌جا حاضرند. موفق باشید

25621
متن پرسش
سلام بر استاد معظم: مطلبی در جزوه زنان آورده اید که بنده هر چه فکر کردم نتوانستم آن را متناسب با نظام فکری شما درک کنم و احتمالا بنده مقصود شما را درست درک نکرده ام. در جزوه آورده اید: «زن در نظام جدید دیگر به آن صورتی که عرض شد، نیست. در این نظام زن آزاد است تا هرچه خواست انتخاب کند و خود برای خویشتن تصمیم بگیرد. پرسشی که اغلب برای بسیاری طرح می‌شود تطبیق ارزش‌های عالم جدید با عالم قدیم است. در گذشته زمانی که گفته می‌شد «حق»، تلقی خاصی از حق می‌شد آن حق و آن تلقی از حق، مبتنی بر جهان‌بینی دینی بود. اما اکنون تلقی آدمیان از حق تغییر کرده. انسان در این عصر و در این نسل، طالب است بر خلاف گذشته که موجودی مکلّف بود. طرح این سؤال که آیا قرآن با دموکراسی سازگار است یا خیر؟ و پاسخ آن - حال بلی باشد یا خیر- صحیح نمی‌باشد. مثل آن می‌ماند که بپرسیم آیا حضرت محمد (ص) با توجه به روایاتی که از ایشان مانده، با هواپیما و هواپیماسواری موافق بودند یا خیر؟ اساساً هیچ تلقی و هیچ تصوری از هواپیما مطرح نبود.» بنده منظور شما را نفهمیدم. اگر منظورتان آن است که ما نباید برای پاسخ به سوالاتی همانند نسبت اسلام و دموکراسی به دنبال لفظ دموکراسی در قرآن و احادیث باشیم و در اسلام اصلا تصوری از این مفاهیم وجود نداشته از لحاظ فقهی و مبانی فکری شما صحیح است. اما آیا منظورتان این است که اصلا اسلام و قرآن در مورد دموکراسی و به تعبیر دقیق تر «نظر اسلام درباره ی جایگاه نظر مردم در حکومت داری» نظری ارائه نکرده است؟ آیا اسلام تنها درباره ی عالم قدیم نظر داده است؟ فقها قائل اند که عمومات و اطلاقات قرآن و احادیث حتی شامل موارد مستحدثه هم می شود و شارع با توجه به آن موارد ردع و نهی باید در آن موارد بیان می کرد. در این مورد شما با همه ی فقها و اصولیون هم نظر هستید که مثلا ««فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة» ناظر بر ماهیت زن چه در عالم قدیم و چه در عالم جدید است و حال این یک فقیه متفکر است که باید این روایت را در این تاریخ به نطق درآورد. علامه طباطبایی و خود حضرتعالی نیز درباره ی نظر اسلام درباره ی زن و حق مردم در حاکمیت سخن گفته اید و بحث کردن شما فرع بر آن است که اسلام را در این حوزه صاحب نظر بدانید. اما ظاهر کلام شما این است که اساسا سوال دراین باره را از دین جائز نمی دانید و مثل سوال درباره ی هواپیما می دانید. ما درباره ی هواپیما هم می توانیم از نصوص دینی پرسش کنیم و اگر بنای عقلا و عرف آن را می پسندد – با توجه به تمامی قیودی که درباره ی بنای عقلا و عرف در فقه و اجتهاد وجود دارد- شارع باید در قالب یک نص عام و یا مطلق آن را ردع می کرد و بر فرض عدم ردع استفاده از آن صحیح است. همین مطلب درباره ی بیمه و سایر مسائل مستحدثه وجود دارد. کتاب فقه و عقل و فقه و عرف آقای علیدوست هم در حال تنقیح و تنظیم همین مطالب و مبانی فقهای ماست. به عنوان مثال در مورد قرارداد بیمه نیز همین مطلب بیان شده است، البته بنده قرارداد بیمه را حکم عرف و بنای عقلا نمی دانم و اجرای آن به صورت فعلی را موجب پیشرفت فردگرایی و لیبرالیسم در جامعه می دانم که ان شاءالله طی فرصتی بحث فقهی آن را خدمتتان ارائه می کنم. البته این کلام درستی است که اگر بخواهیم به روش اخباری گری، جمود بر الفاظ داشته باشیم، علاوه بر ناکارآمدی دین و فقه و ایجاد بن بست در فهم دین، متوجه تغییر موضوعات نمی شویم. به احتمال زیاد کلام شما را ناظر بر همان سخن امام خمینی می دانم که در منشور روحانیت فرمود: «اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی‏ دانم، اجتهاد به همان سبک صحیح است، ولی این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست، زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند، مسئله‏ ای که در قدیم دارای حکمی بوده است. به ظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است ‏حکم جدیدی پیدا کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعا موضوع جدیدی شده است که قهرا حکم جدیدی می ‏طلبد. مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد» به نظرم سخن شما اگر درست متوجه شده باشم تذکر این مطلب است که مسئله زن نیز با توجه به روابط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جدید یک موضوع جدید بوده و نیاز به تفکر مجدد داشته تا حکم آن واضح شود. خیلی ممنون و تشکر از شما استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه در سطور آخرِ فرمایشاتتان متوجه‌ی اصل موضوع هستید. آری! قرآن یک حقیقتِ فراتاریخی است و هیچ زمانی و زمانه‌ای پیام آن را محدود نمی‌کند و مطابقِ هر زمان می‌توان زیر سایه‌ی قرآن و سیره‌ی اولیاء معصوم عمل کرد. مثال هواپیما از آن جهت عرض شد که نباید انتظار داشته باشیم که خدا و رسول عیناً نسبت به موضوعات جزئی نظر دهند و اگر نظر نداده‌اند بابِ اجتهاد مسدود شود. در حالی‌که اصولی از متن دین در اختیار ما است که می‌توانیم در امور مستحدثه نیز نظر دین را اعلام کنیم. موفق باشید

25596
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد گرامی: ببخشید یک سوال: حضرت آقا بیانیه گام دوم را با این عبارت شروع می‌فرمایند: الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله‌ الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین. این عبارت برای چه مواقع و مواردی استفاده می‌شود؟ چرا حضرت آقا از این عبارت در ابتدای بیانیه استفاده کرده‌اند؟ ما در حال شرح بیانیه گام دوم انقلاب هستیم و این سوال برای‌مان پیش آمد. قطعا پاسخ شما برای بسیار راهگشاست. سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب با آن مقدمه‌ی دقیق و حکیمانه، ما را متوجه می‌کنند که حضور تاریخی انقلاب اسلامی دیگر محدود به شیعیان نیست بلکه از حوزه‌ی حضور در جمع مسلمین نیز گسترده‌تر آمده است. موفق باشید

25598
متن پرسش
سوال: اگر «لولاک لما خلقت الافلاک» و نظایر این جملات درسته اگر ولایت تکوینی با اهل بیته اگه واسطه فیض اهل بیت هستند چرا هیچ بودایی تو مکاشفاتش هیچ کنفوسیوسی هیچ مسیحی هیچ فرقه دیگه ای نه خواب اهل بیت رو دیده نه هم‌کلام شده در مکاشفه و هیچ خبری نیست. فقط جملاتی مثل اونها همه نجس و گمراهن اونا جهنمی هستند لجن هستند فقط شما خوبین ندیدین. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در مورد یک شخص نیست. بلکه بحث در شخصیت است. آیا آن ادیان، همه به دنبال کسی نیستند همانند علی «علیه‌السلام» که در سیره و عقیده و عمل چون او باشد؟ موفق باشید 

25593
متن پرسش
من به جد دریافت کرده ام که امام زمان (عج) به طرق مختلف خود را در امام خامنه ای جلوه داده است، حتی گاهی اوقات آنچنان اتحاد و سنخیتی بین این دو نور الهی می بینم که نمی‌توانم تفکیکی بین آن دو عزیز الهی ایجاد کنم. استاد فقط یک سوال. کسی را مثل ایشان سراغ ندارم! فارغ از پدیدار شدن ظرفیت های فردی و اجتماعی ظهور و بستر سازی ظهور و... آیا ممکن هست در زمان حضرت آقا، بقیة الله ظهور (وعده داده شده) نمایند؟! یا اینکه خداوند با توجه به حکمت و مصلحت خود کسی را مخفیانه و ناباورانه برای ادامه راه ولایت فقیه پرورش می‌دهد تا اینکه بستر تاریخی موعود ایجاد شود؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم در اصل موضوع، با شما همراه هستم. در مورد دوم هم، چرا امیدوار نباشید؟ موفق باشید

25586
متن پرسش
سلام استاد عزیز: تو یکی از سوالات جوانی گفت که من هر روز بعد از نماز صبح هزار مرتبه «لا اله الا اللهن میگم و هر روز زیارت عاشورا با صد لعن و سلام میگم و گفته بود که یه عالمی من رو از این کار نهی کرد. چون ذکر «لا اله الا الله» باعث میشه آدم تنها بشه و زیارت عاشورا هم چون لعن داره فقط ۴۰ روز بگه نه بیشتر. سوالم اینه که اگه آدم با اون ذکر تنها بشه و از خواص اون ذکر تنها شدن هست آیا اون تنها شدن عیب داره؟ خب بشه چی میشه مگه. سوال دوم اینکه لعن داشتن زیارت عاشورا چه تاثیر منفی میتونه داشته بشه که اون عالم نهی کرد که هر روز با صد لعن و سلام بخونه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره انسان با انسان، انسان می‌شود. تنهایی به خودیِ خود خوب نیست مگر در مواردی که باید تنها بود ولی نباید از اجتماع مؤمنین و دوستان فرار کرد. مؤمن باید اهل الفت باشد. ۲. نمی‌دانم. زیرا بالاخره لعن‌کردنِ بدان، جایگاه قرآنی دارد. در آیه ۱۵۹ سوره بقره می‌فرماید: «ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللعنون» آنهایی که آنچه ما نازل کردیم از بینات و هدایت کتمان می کنند پس از آن که بیان کردیم آن را برای مردم در کتاب. این کتمان کننده ها مورد لعن خدای متعال است و آن ها لعن کنندگان لعن می کنند. دقت در متن، ابتدای آیه کتمان ما انزل الله است، انتهای آیه این افراد مورد لعن و نفرین خدا و بندگان خداست. موفق باشید

25558
متن پرسش
سلام و ادب محضر شما استاد بزرگوار: از حضرت ابي الحسن عسكري ـ عليه السّلام ـ نقل شده است كه فرمود: «انما اتخذ الله ابراهيم خليلاً لكثرة صلاته علي محمد و اهل بيته کافی:قَالَ: «مَا فِی الْمِیزَانِ شَیْءٌ أَثْقَلَ مِنَ الصَّلاَةِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ إِنَّ الرَّجُلَ لَتُوضَعُ أَعْمَالُهُ فِی الْمِیزَانِ، فَتَمِیلُ بِهِ ، فَیُخْرِجُ صلی الله علیه و آله الصَّلاَةَ عَلَیْهِ، فَیَضَعُهَا فِی مِیزَانِهِ، فَیَرْجَحُ بِهِ ---------- رسول الله صلی الله علیه و آله: «أنا عند المیزان یوم القیامة، فمن ثقلت سیّئاته علی حسناته جئت بالصلاة علیّ حتّی اُثقّل بها حسناته عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ صَلّی عَلَیَّ، صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ مَلاَئِکَتُهُ؛ فَمَنْ شَاءَ فَلْیُقِلَّ، وَ مَنْ شَاءَ فَلْیُکْثِرْ». ---------- +من صلی علیّ مرة لم یبق من ذنوبه ذرة طبق این روایات و روایات و جریانات عینی زیاد و توصیه بزرگان، به نظر می رسد بالاترین عمل و ذکر صلوات فرستادن بر اهل بیت است آن هم صلواتی که همگان از پس او بر می آیند نه صلواتی با مثلا معرفت تام و امثال اینها که قطعا از ظاهر روایات بر نمی آید و دیگر کسی مخاطب روایات نمی شود. +صلوات از سنخ دعاست و بالاترین دعا. سوال این است: ما اعمالی داریم که به لحاظ سختی و جهادی که در آن است یا مثلا از جهت برکت اجتماعی و فرهنگی بسیار برد دارد و امثال این صفات (مثل اردوهای جهادی، کارهای فرهنگی بسیار تاثیر گذار و پیاده روی اربعین و..) که حقیقتا هرکسی لایق ورود در این عرصه ها نیست و مبارزه با نفس شدیدی می خواهد، حال آیا باز هم صلوات سنگینی اش بیشتر از این اعمالِ اینگونه است (حتی صلوات با خلوص و معرفت بالا..)؟ (مخصوصا با روایاتی نظیر: افضل الاعمال احمزها) تبیین آن چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال بدون آن‌که نفیِ سایر اعمال و ارزش آن‌ها بشود، صلواتْ برکاتِ خاص خود را دارد. عرایضی در کتاب «صلوات بر پیامبر (ص) عامل قدسی‌شدن روح» در این مورد شده است. کتاب بر روی سایت است. موفق باشید

25556
متن پرسش
سلام علیکم: آیا افراد می توانند ظرفیت خود را افزایش دهند که ربشان جامعیت اسماء یعنی الله شود منظورم این نیست که نبی و ولی شویم. اگر پاسخ مثبت است لطفا راهکار آن را هم بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان مؤمن اساساً با تأسی به سیره‌ی پیامبر خدا و ائمه‌ی معصومین «علیهم‌السلام» عملاً به ربوبیت حضرت اللّه مستظهر می‌شود به همان معنایی که از آن‌ها داریم: «ربّی اللّه». موفق باشید

25560
متن پرسش
سلام علیکم: در نخستین آیات وحی در سوره علق، تاکید بر مسئله علم و قلم شده است و بلافاصله بعد از نعمت بزرگ خلقت و آفرینش در این آیات ذکر شده است، چگونه ممکن است معجزه دین اسلام، قرآن باشد که از نوع علم و کتابت و قلم است اما پیامبر اسلام، «امی» باشد و سواد خواندن و نوشتن نداشته باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علم، نور است و خداوند بر قلب هرکس خواست می‌اندازد و این ربطی به باسوادبودن و بی‌سوادبودنِ افراد ندارد. به گفته‌ی حافظ: «نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت / به غمزه مسئله‌آموزِ صد مدرس شد». موفق باشید

نمایش چاپی