بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نبی، امام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25298
متن پرسش
بسمه تعالی سلام استاد عزیز: امسالم اربعین قسمت نیست ما بیایم. سالای پیش حس حسرت و بغض و... داشتم، امسال اما کنار بغض حس کرختی می کنم. چرا چرا می کنم که چرا ارباب ما رو نمیخواد؟ طلب خودم شدید نیست؟ تقدیر من به نرفتن؟ و چراهای دیگر. چه جوری به نرفتنم نگاه کنم که کمتر دق کنم؟ اما الان بیشتر دلم میخواد بدونم امثال بنده که از این حماسه عظیم جا مانده اند چکار کنند تا هم به حس حضور برسند و هم برکاتی از آن را دریافت کنند؟ به خاطر امام حسین (ع) چند قدم به نیابت از ما بردارید. از امام حسین (ع) بخواین برکات این سفر رو به ما هم بچشانند. التماس دعا. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه می‌گویی آدم حسابی؟!! با توجه به چنین غم و حسرتی که داری با تمام زائران و خادمان همراهی، چرا در کنار این غم خود را در وسعتی نمی‌یابی که با قدم‌قدم‌های زائران هم‌قدم نباشی؟!! موفق باشید

25301
متن پرسش
سلام: بعد از جلسه سه شنبه سوالی کردم و گفتید امیرالمومنین (ع) و پیامبر (ص) همین الان در یوم الفصل هستند و بود خود را آنگونه که باید، می یابند و احساس می کنند حال اگر اینگونه هست پس چرا خداوند فرمود و ما ادراک یوم الفصل؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا وقتی که در ساحت سیر إلی اللّه هستند تا مقام فنا، هنوز مورد خطاب «و ما ادراک یوم الفصل» هستند و چون حضرت رب‌العالمین آن‌ها را بعد از فنا به بقای خود باقی نمود، دیگر در مقامِ درک یوم الفصل می‌باشند. و این مقام منحصر به قیامت نیست، آن ذوات مقدس، هم اکنون در قیامت‌اند. موفق باشید

25297
متن پرسش
باسمه تعالی سلام خدمت استاد عزیزم ایام را تسلیت عرض می کنم. دو مطلب را می خواستم سوال کنم: ۱. نظر شما در مورد آقای دکتر علی اکبر خانجانی چیست آیا آثارشان مفید است؟ ۲. عازم اربعین حسینی هستم، توصیه ای می خواستم در مورد این که بتوانم بیش تر فضای حضوری آن جا را درک کنم مخصوصا سال های پیش که رفته بودم یک احساس حضور زیبایی به من دست داد که هنوز شیرینی اش در کام من هست. با تشکر و عذر می خواهم وقت شریفتان را گرفتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در جریان فرمایشات و آثار ایشان نیستم. ۲. مسیر، مسیر حضور محبوب است، در چنین حضوری بحث و نظر هر دو زیباست. هزار بار صلوات و هزار بار سوره‌ی قدر و هزار بار سوره‌ی توحید با نظر به جمال اولیاء معصوم و سپس نظر به حضور ملائکة اللّه در سوره‌ی قدر و نظر به صِرف توحیدِ ناب که همه‌ی عالم را گرفته است، إن‌شاءاللّه کارساز است. موفق باشید

25296
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: با عرض پوزش منظور آیت الله بهجت از صلوات عاشقانه که باعث افزایش محبت به خدا می شود چیست؟ خداوند عمر طولانی و با عزت توفیقتان کند خیلی ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «صلوات بر پیامبر «ص»؛ عامل قدسی‌شدن روح» شده است. آری! وقتی انسان متوجه شود زیباترین زندگی آن نوع زندگی است که اولیاء الهی نمونه‌های آن هستند، به عشق آن‌ها برای آن‌ها صلوات می‌فرستد با نظر به آن معانی که در کتاب مذکور مطرح شده است. موفق باشید

25287
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: استاد برای راهپیمایی اربعین، برنامه ای که دوستان در جوار شما به عتبات بروند برنامه ریزی شده است؟ اگر شده چطور می توانیم همراه شویم؟ با تشکر و تقاضای دعای خیر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  در این مورد خوب است با جناب حاج آقا نظری به شماره‌ی ۰۹۱۳۶۰۳۲۳۴۲ تماس بگیرید. موفق باشید

25286
متن پرسش
سلام استاد جان: ببخشید ما هفته آینده عازم سفر اربعین هستیم. بنده و سه نفر از دوستانم رو به عنوان مربی به جای مبلغ در این سفر دعوت کردند که با جمع دانشجویی ارتباط بگیریم و کار تربیتی انجام بدیم. می خواستم ببینم تو این سفر ما باب مباحث مبنایی مثل معرفت النفس و ظاهر و باطن عالم رو باز کنیم بهتره یا مباحث اربعینی که روی سایت اخیرا بارگذاری شده؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  بگذارید به عهده‌ی آن‌چه حضرت اباعبداللّه «علیه‌السلام» در ابتدا تا انتهای این سفر پیش می‌آورند، همان را انجام دهید. موفق باشید

25275
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده: در پاسخ به پرسش ۲۵۲۲۱ فرمودید که منحوس و شوم بودن ماه صفر را مطلقا رد کردید. در حالی که در مفاتیح الجنان شیخ عباس قومی، برای دفع نحوست ماه صفر اعمال و دعاهایی ذکر شده. در ضمن در کتاب میرزا جواد ملکى تبریزى، به نام مراقبات (اعمال السنه)، از قول پیامبر اکرم (ص) اومده که: هر کس مرا به خروج ماه صفر مژده دهد، او را مژده بهشت می دهم و از این جهت عقول مردم حکم به نحس بودن آن ماه نموده است. با همه این اوصاف، بالاخره صفر نحس است یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  به هر حال ذات آن ماه، نمی‌تواند نحس باشد. خداوند چیزِ نحس نمی‌افریند. می‌ماند منظور، مظروف‌ها و حادثه‌هایی است که در آن ماه پیش آمده و یادآورِ ظلم‌هایی است که به اولیاء الهی شده است. موفق باشید

25238
متن پرسش
سلام علیکم استاد: وقتتون بخیر. بنده از تشکل بسیج دانشجویی دانشگاه شهید چمران اهواز مزاحمتون میشم. استاد در بسیج دانشگاه ما، خواستار تشکیل کانون مهدویت هستیم، و بنابراین دنبال یک سری منابع مطالعاتی به صورت سیر مطالعاتی هستیم. البته در واقع هدف اصلی، فهم مهدویت هست، و رسیدن به شناخت و معرفت عمیق نسبت به امام زمان (عج ) هست، در دیدگاه های مختلفی که نسبت به مهدویت وجود دارد کدام کامل ترین و جامع ترین دیگاه است؟ و سخنش چیست؟ امام زمان باید چگونه و به چه شکلی در زندگی ما نمود پیدا کند. و در واقع بررسی مهدویت در تمام ابعاد مختلف. در واقع خواستار رسیدن به یک نگاه کامل و جامع هستیم. می خواستیم که اگر امکان دارد کمکمان کنید که چگونه و با چه کتبی شروع کنیم؟ آیا کتب شخص شما برای این مهم کفایت می کنند؟ استاد چون کار ما یک کار تشکیلاتی هست، می خواهیم مهر مهدویت بر تمام ابعاد کارهای فرهنگی در سطح دانشگاه زده شود و اصل ابتدایی اش. هم خود معرفت و شناخت گروه مرکزی هست. استاد اگر هم استادانی هستند که بصورت تخصصی در حیطه مهدویت کار کرده اند بسیار خوشحال می شیم به ما معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته» و شرح آن، فکر می‌کنم اگر با کتاب «مقام واسطه‌ی فیض» شروع فرمایید، بقیه‌ی راه را «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

25214
متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد ره توشه ای برای اربعین به مایی که ظلمات تمام جانمان را فراگرفته و تنها راه نجات را اربعین می دانیم- ان شاءالله- بدهید. ۱.ذکر؛ چه ذکری بهتر است؟ ۲. کتاب؛ کدام کتاب جنابعالی رو مطالعه کنیم؟ ۳.صوت؛ چه صوتی از شما رو دنبال کنیم، مباحث کربلا شناسی یا موضوع دیگر؟ خدا خیرتان دهد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم کتاب «اربعین حسینی؛ امکان حضور در تاریخی دیگر» بتواند کمک کند. موفق باشید

25203
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب جایگاه و معنی واسطه فیض به یک ماجرای واقعی اشاره کردید پیامبر (ص) می دانستند که باید رمز نجات امت را به یک نحوی به امت بفهمانند در حال احتضار حضرت فرمودند که یک قلم و کاغذ بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از مرگ من گمراه نشوید این شبهه من قطعا خیلی کودکانه است و بابت مطرح آن پوزش می طلبم ولی بفرمایید چطور ممکن است پیامبری که از نظر ما سواد خواندن و نوشتن نداشته تقاضای کاغذ و قلم برای نوشتن می کند؟ آیا بعد از نزول قرآن با سواد شدن؟ و هزاران سوال مشابه همین موضوع که بهتره ننویسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه کسانی در کنار پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بوده‌اند که فرمایشات ایشان را می‌نوشتند و منظور ایشان در همین رابطه است، مثل جریان صلح حدیبیه. موفق باشید

25185
متن پرسش
به نام خدا سلام: اعظم الله اجورکم. ضمن عرض ادب و احترام، با توجه به مطالبی که در سخنان شما هست به نظر می رسد بر این عقیده هستید که هجوم مغولان به غرب و خصوصا اسلام به تحریک مسیحیان صورت گرفته است. ممنون می شوم اگر منابعی برای تحقیق بیشتر معرفی نمایید. آنچه بنده به صورت سطحی یافته ام، به این نتیجه رسیده که احتمالا حمله مغولان به سرزمین خوارزم به تحریک خلیفه عباسی و حمله ایشان به بغداد به تحریک مارکوپولو بوده است. با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم در حدّ فعالیت‌هایی که مارکوپولو آن تاجر ونیزی فعالیت داشته است و مرحوم جلال آل احمد در ابتدای کتاب «غرب‌زدگی» متذکر آن می‌شود، اطلاع دارم و از حرکات مغولان، می توان فهمید مقابله با کلیّت اسلام بوده است. با این‌همه جای تحقیق بیشتر دارد. موفق باشید

25165
متن پرسش
با سلام: اینجانب متولد اصفهان و جزء اتباع خارجه عراقی می باشم و اکثر بستگانم طرفدار فرقه شیرازی (شیعه انگلیسی) می باشند. وظیفه اینجانب چیست و چگونه اطلاعات جامعی درباره این فرقه کسب کنم؟ موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سایت‌ها مطالب خوبی در نقد جریان شیرازی‌ها هست. منتها نظر بنده آن است که خیلی نباید وقت‌مان را صرف مشاجره با این جریان‌ها کرد. تاریخِ آن‌ها گذشته است، خود به خود در حالِ به حاشیه‌رفتن و بی‌رنگ‌شدن‌اند. به همین جهت روز به روز جسارت های خود را برای بیشتر ماندن، شدت می‌بخشند. موفق باشید

25159
متن پرسش
سلام: سوال آیا این شعر از ملای رومی که میگند (تو آینه جمال اویی و آینه تو همه جهان است) به این برداشت میشه که در درون ما همان دنیای بیرون هست با همان دشمن ها و دوستان و تمام احادیث و روایات برای جهان درون هم صدق می کنند و رفتار با دوست و دشمن در درون؟ آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا و اونجایی که می فرمایند استغفار کنید و شیطان را لعن نکنید؟ و قرآن هم وقتی برای خود می خوانیم و مثلا می فرمایند قوم لوط را عذابی بزگ فرستادیم می شود به این منظور برداشت که حضرت رب العالمین می خواهند بعد شهوت درون و قوم لوط درون ما را عذاب کنند و ما را هدایت کنند؟ و سوال بعدی آیا الان هر کس تفکر کند بدست ولایت حضرت حجت به مقاماتی می رسد همانطور که فرمودند در زمان ظهور علم به درجات بالایی می رسد. و اینکه روایت شده است امام زمان (عج) در میان مردم است و مردم نمی شناسند می شود این برداشت را در درون انسان کرد و امام زمان (عج) را در درون یافت؟ بسیار سپاسگزارم بابت راهنمایی بنده سوال کننده که بسیار کمک می کنید اگر جوابگو باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چرا که نه؟! ۲. در هر حال نباید از حضور متعیّنِ حضرت صاحب الزمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» در عالَم غفلت کرد. آن امام عزیزی که هم‌اکنون نیز عالَم را مدیریت می فرمایند. «روحی و ارحنا لمقدمه فناء». موفق باشید

25154
متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: استاد بنده به نکته هشتم ده نکته رسیده ام و در پوست خودم نمی گنجم وقتی به آیات قرآن نهج البلاغه و دیگر روایات نگاه می کنم و متوجه این نوع نگاه می شوم و چقدر این مباحث حضور می آورد. استاد چند سوال داشتم از محضرتون: ۱. با توجه به حضور مجردات در عالم، مخاطب ما در دعا کردن خدا باید باشد یا امام زمان (عج)، اگر هنگام گناه باید امام را در خانه خدا واسطه کنیم چرا فرعون وقتی از حضرت موسی (ع) درخواست کرد پاسخی داده نشد؟ ۲. بعد از فهم مباحثتان حضور خوبی در نماز احساس می کنم اما شبهاتی در رابطه با ذات خداوند اذیتم می کند آیا این دسته از شبهات از طرف شیطان است یا خداوند می خواهد آزاد شویم از این شبهات و با حضور بیشتری در نماز حاضر شویم؟ ۳. متوجه این سخن پیامبر (ص) نشدم که می فرمایند «الان قیامتی قائم» آیا صرف دیدن آینده مد نظر است یا اینکه قیامت افراد برپاست الان؟ در پناه خدا باشید استاد عزیز تر از جان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اگر با نظر به حضرت حق از امام به عنوان واسطه‌ی فیض بخواهیم و یا از حضرت حق با نظر به واسطه‌بودنِ امام بخواهیم، هر دو ممکن است. به آن روایتی که اشاره کردید چندان نمی‌توان اعتماد کرد. ۲. هرچه هست چیز خوبی است و نمی‌گذارند شما در باورهای اولیه‌ی خود متوقف شوید. ۳. این مطلب را إن‌شاءاللّه بعداً و بعد از دنبال‌کردنِ مباحث «برهان صدیقین» در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید

25148
متن پرسش
سلام علیکم: استاد جان در مورد پاسخ سوال ۲۵۱۳۶ از کجا مطمئنید؟ منبعی موجود هست؟ الان مقالاتی هست با این محتوا که سالانه میلیونها دلار پول از ایران خارج می شود برای جایی که حقیقتا مزار امام حسین علیه السلام نیست. خواستم ببینم جواب مستدل تری نیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شیعیان با تمام وجود حساس بودند تا جای دفن حضرت اباعبداللّه «علیه‌السلام» محفوظ بماند و مهم‌تر از آن، آن دریافت و احساسی است که انسان در آن مضجع شریف می‌یابد که قابل مقایسه با هیچ‌جای دیگر دنیا نیست. عموماً کسانی گرفتار این نوع شبهات‌اند که مزه‌ی زیارت حضرت اباعبداللّه «علیه‌السلام» را نچشیده‌اند. موفق باشید

25146
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و خسته نباشید فراوان خدمت حضرت استاد. سوالاتی داشتم که برایم شبهه است و حل نمی شود: ۱. در احادیث زیادی داریم که پیامبر ختمی مرتبت و اهل بیت ایشان افضل ترین انسانها خلق شده اند و شیعه های ایشان و افراد دیگر نیز مرتبه وجودی پست تری دارند. آیا این قضیه جبر نیست؟ ۲. اولین مخلوق خداوند متعال جل جلاله نور حضرت ختمی مرتبت است. (و ایشان به روایاتی برگزیده اند) حال این سوال باقیست که چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پیامبر و اولین مخلوق است ولی بقیه انسانها اینگونه نیستند و پست ترند. والسلام علیکم و هو الله الرحمن الرحیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد نکاتی در مقدمه‌ی کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرض شده است که شاید کمک کند. موفق باشید

عنايت داشته باشيد که كمك‌ها و مددهايي كه به پيامبر مي‌شود تا در مأموريتش موفق شود، رحمتي است به مردم زيرا مردم از طريق همين كمك‌ها است كه متوجه حقانيت نبي مي‌شوند و از هدايت الهي بهره‌مند مي‌گردند. در همين راستا مددهايي را که به رسول خدا (ص) مي‌شود مي‌توان به مددهاي قبل از بعثت و مددهاي بعد از بعثت تقسيم کرد.

الف- مددهاي قبل از بعثت: مددهاي قبل از بعثت موجب مي‌شود تا اولاً: با حفظ رسول خدا - از هرگونه لغزشي که عرف جامعه از پيامبر خدا انتظار ندارند - در قبل از بعثت، كارنامه‌ي نبي جهت انجام مأموريتش از هرگونه ضعفي پاك باشد و در مأموريتي كه بناست به عهده‌ي آن حضرت گذاشته شود به بهترين نحو موفق شود. و چون خدا مي‌داند اين شخص با پاي خود و با انتخاب خود - در عين اين که مسير ولايت را طي مي‌كند - شايسته‌ي ابلاغ دين مي‌گردد، مواظبت‌هايي را قبل از بعثت نسبت به او اِعمال مي‌کند تا در تحقق نبوتش به كارش آيد و موانع راه از قبل برطرف شده باشد. ثانياً: از طريق آن مددها که قبل از بعثت به پيامبر خدا مي‌شود، نفس آن حضرت ظرفيت پذيرش حقايق عظيم موجود در وَحي را پيدا مي‌كند تا وَحي را كامل بگيرد و کامل برساند. در همين رابطه حضرت علي(ع) مي‌فرمايند: «...وَ لَقَدْ قَرَنَ اللهُ بِهِ مِنْ لَدُنْ اَنْ كانَ فَطيماً اَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَريقَ الْمَكارِم و مَحاسِنَ اخلاقِ العالَمِ، لَيْلَهُ وَ نهارَهُ»[1] از همان لحظه‌اي كه پيامبر (ص) را از شير گرفتند، خداوند بزرگ‌ترين فرشته‌ي خود را مأمور تربيت آن حضرت كرد تا شب و روز، او را به راه‌هاي بزرگواري و راستي و اخلاق نيكو راهنمايي كند.

پس نتيجه مي‌گيريم خداوند با علم به شايستگي‌هاي پيامبر (ص) از ابتدا پيامبر خود را پرورانده تا مستعد دريافت بزرگترين پيام براي بندگانش بشود و از طريق نفس مقدس آن حضرت ما بتوانيم به دين خدا دست يابيم.

ب- مددهاي بعد از نبوت: مددهاي بعد از نبوت عبارت است از كمك‌هاي خاصي که به پيامبر مي‌شود جهت حفظ او و موفقيت او تا مردم از پيامبري پيامبر محروم نشوند. اگر این مددها نبود هدايت بشر مختل يا منقطع مي‌گشت و در همين راستا خداوند جان پيامبر (ص) را از خطرات حفظ مي‌كند و يا توطئه‌ها را خنثي و يا شايعات را به آن حضرت خبر مي‌دهد ولي در همه‌ي اين احوالات وظيفه‌اي را که به عهده‌ي مسلمانان و يا شخص پيامبر است به خود آن‌ها واگذار مي‌کند.

بر اساس همان مبنايي که خداوند براي انسان‌ها پيامبر مي‌فرستد، جهت تبيين و ادامه‌ي دين، امامان را مأمور مي‌کند، در اين حالت هم فقط کسي را که به مقام قرب الهي رسيده است براي امامت تجهيز مي‌نمايد.


[1]- نهج البلاغه، خطبه‌ي ۱۹۳ (خطبه قاصعه - ۲۳۴)

25136
متن پرسش
سلام استاد: من شبهه ای دارم و آن اینکه با توجه به اینکه بارها قبر امام حسین (ع) تخریب شده و...‌ چطور مطمئن باشیم محل قبر همین جاست و تحت قبه همین مکان است؟ آیا ائمه معصومین (ع) مثل امام هادی (ع) و... به زیارت حضرت امام حسین رفته اند و محل قبر حضرت و تحت قبه رو مشخص کرده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود مؤمنین کاملاً مواظب بوده‌اند. موفق باشید

25132
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام: خدا قوت. کتاب ده نکته از معرفت نفس و فایل های صوتی مربوطه را به تازگی تموم کردم. سوالاتی برام پیش اومده که مختصرا از محضرتون می پرسم: ۱. به عقیده شما، مجردات (از جمله فرشتگان) همه جا حضور دارند و فرای مکان و زمان هستند. از طرفی در برخی روایات اومده که فرشتگاه در مجالس امام حسین حضور دارند و آنها هم عزادار هستند. یا اینکه گفته میشه فرشتگاه در مجالس لهو و لعب حضور ندارند. خب جمله دوم با این واقعیت که مجردات همه جا حضور دارند و منحصر و محدود به مکان و زمان نیستند، تناقض داره. اگه فرشته مجرده، پس همه جا حضور داره، چه مجلس گناه چه مجلس غیرگناه. چطور این تناقض قابل رفعه؟ ۲. در احوالات علامه طباطبایی اومده که روزی همسرشون، ایشون را در اتاق مشغول خواندن نماز می بینه، همون موقع از اتاق میاد بیرون و میره توی حیاط، می بینه علامه مشغول قدم زدن در حیاط هستش. با توجه به نکات ده گانه کتاب معرفت نفس، این اتفاق چطور قابل هضمه؟ منِ انسان میتونه در یک لحظه، در هزاران مکان، بلکه تمام عالم ماده حضور داشته باشه، چرا که مجرد از مکان و زمانه، ولی مگه میشه تن انسان در یک زمان، در دو مکان متفاوت باشه؟ پیشاپیش متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حضور فرشتگان به معنای وجود مکانی آن‌ها غیر از توجه خاصی است که به جایی و یا به شخصی دارند. ۲. انسان‌های بزرگ می‌توانند برای خود بدن‌های متعدد خلق کنند. البته بنده نمی‌دانم چنین توانایی در مورد علامه طباطبایی واقعیت دارد یا نه! ولی در مورد امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» داریم که در یک زمان در ۴۰ مکان حاضر بودند. موفق باشید

25110
متن پرسش
سلام: برای این که علم پیدا کنم که قرآن پیام خداست! قرآن برای من تحدی آورده است و می گوید من از جانب خدایم. چرا؟ چون کسی نمی تواند یک سوره همانند قرآن بیاورد. سوال: من که فارسی زبانم و عربی نمی دانم چگونه این استدلال قرآن را قبول یا رد کنم؟ من که توانایی ارزیابی این ادعای قرآن را ندارم. حالا من باید چکار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید که در همان زمان که فصاحت در زبان عربی به اوج خود رسیده بود و آن‌ها نتوانستند سوره‌ای همانند سوره‌های قرآن بیاورند؛ می‌تواند برای ما حجت باشد. از طرفی با نظر به محتوی قرآن و تدبّر در آن می‌توان متوجه شد که این سخن‌ها، سخن‌های خداوند است. و در همین رابطه حضرت حق می‌فرماید: «أفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا» ﴿۸۲/ نساء﴾ آيا در قرآن نمى‏ انديشند اگر از جانب غير خدا بود قطعا در آن اختلاف بسيارى مى‏ يافتند. موفق باشید

در ضمن در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت عرایضی شده است که عیناً خدمت‌تان ارسال می‌گردد:

دريچه‏ هاى اعجاز قرآن

قرآن مى‏ فرمايد: «وَ انْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلي عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِه»[1] اگر در معجزه‏ بودن آنچه بر بنده‏ ى ما نازل شده شك داريد، سوره ‏اى مانند آن بياوريد. مبناى برهان اين است كه او يا به ‏واقع پيامبر است و اين آيات از طرف خدا بر او نازل شده، و يا پيامبر نيست و با استعدادهاى بشرى ‏اش اين آيات را تنظيم كرده است. در حالت دوم از آن جهت كه بشر است اين آيات را آورده، پس شما هم كه بشر هستيد، مسلم اگر همه‏ ى شما جمع شويد مى ‏توانيد يك سوره مثل سوره‏ هاى اين قرآن بياوريد و اگر نمى‏ توانيد، معلوم مى‏ شود كه او از جنبه ‏ى بشرى‏ اش به چنين توانايى نرسيده، پس او پيامبر خدا است. در رابطه با معجزه ‏بودن قرآن نمونه‏ هايى در ذيل؛ مورد اشاره قرار مى‏ گيرد:

۱. از نظر فصاحت و بلاغت: قرآن از نظر هندسه ‏ى كلمات و نظم خاصى كه كلمات دارند، نه سابقه دارد و نه لاحقه، به طورى‏ كه نه تا آن زمان بشريت با اين تركيب و نظم سخن گفته و نه بعد از آن انسان‏ها توانستند از آن تقليد كنند و با آن نظم و هندسه سخن بگويند. قرآن داراى آهنگ خاصى است كه در عين دارا بودن مفاهيم معنوى، بدون تكلف و تصنع، عالى ‏ترين معانى را در عالى ‏ترين قالب‏هاى لفظى اظهار مى ‏كند به طورى‏ كه معلوم نيست الفاظ تابع معانى‏ اند و يا معانى تابع الفاظ.

قرآن در زمانى به صحنه آمد و مبارز طلبيد كه اوج تكامل فصاحت عرب بود. از آن عجيب ‏تر بعد از آمدن قرآن نيز سخن رسول خدا (ص) و حضرت على (ع) در عين فصاحت زيادى كه دارد، اصلًا شكل و هندسه‏ ى قرآن را ندارد. و اين مبارزه طلبى هنوز هم به قوت خود باقى است، مضافاً اين‏كه تا حال كسى نيامده بگويد قبل از قرآن چنين كلماتى به اين شكل در فلان كتاب بوده است. همچنان‏كه كسى نيامده بگويد من مثل آن را آورده ‏ام و اتفاقاً هر قدر انسان فصيح‏ تر باشد بيشتر متوجه مى‏ شود كه فصاحت قرآن از نوع فصاحت بشر نيست. همچنان‏ كه جادوگران متوجه شدند كار حضرت‏ موسى (ع) از نوع سحر نيست.

۲. از نظر عُلوّ معنى و محتوى: بى‏ گمان مطمئن ‏ترين راه براى شناخت حقيقت قرآن، رجوع به متن قرآن و تأمل در توصيف‏ ها و تعبيرهاى آن در باره‏ ى خود مى ‏باشد، توصيف‏ هايى از قبيل «هُدى للنّاس»، «هُدى للمتّقين»، «تبياناً لكلّ شَيئ»، «حكيم» و «فرقان» كه همه حكايت از آن دارد كه وقتى مى‏ فرمايد: اگر مى ‏توانيد مثل آن را بياوريد، يعنى آن چيز مثل قرآن از حيث هدايت‏ گرى و آوردن معارف هدايت‏گر و از حيث مطالب حكمت ‏آميز، هم سنگ دانش‏ هاى قرآن باشد و از اين زاويه بشر را به آوردن چنين انديشه‏ هايى در حد قرآن دعوت مى‏ كند.

جامعيت و كمال قرآن بدين معنى است كه قرآن مجيد تمامى مواد و مصالح علمى جهت رسيدن انسان به سعادت فردى و اجتماعى را دارا است و با معارف خود رابطه‏ ى انسان با «خدا»، «خود»، «انسان‏هاى ديگر» و با «جهان» را تبيين مى‏ كند و همه‏ ى اين معارف داراى سطوح و لايه‏ هاى متكثر هستند و در آن براى هرموضوعى بطن‏ ها وجود دارد. در پايين ‏ترين سطح با مردم عادى صحبت مى ‏كند و هرچه مخاطب خود را دقيق بيابد، بطنى از بطون خود را براى او مى‏ گشايد و آوردن سوره‏ هايى با اين حدّ از علوّ در معانى به هيچ ‏وجه در حدّ بشر نيست.

انسانى كه قرآن طرح مى‏ كند وسعتى از قبل از تولد تا بعد از مرگ دارد و دستورات قرآن همه‏ ى ابعاد اين انسان را با همه‏ ى دقايق روحى ‏اش فرا گرفته است، در حالى كه انسان معرفى شده از راه حس و انديشه‏ ى بشرى در ميان دو پرانتز (تولد) تا (مرگ) قرار دارد.

در قرآن همه ‏ى اصولِ معارف قرآن از توحيد استنتاج شده و سپس گسترش يافته و به صورت اخلاق و عقايد و احكام در آمده به اين معنى كه هر حكمِ فرعى آن اگر تحليل شود به «توحيد» باز مى‏ گردد و توحيد نيز اگر تفريع و باز شود، همان احكام و مقررات فرعى را تشكيل مى دهد.

مى‏ فرمايد: «كِتابٌ احْكِمَتْ اياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ خَبير»[2] قرآن كتابى است با آيات محكم كه سپس به صورت تفصيل درآمده، يعنى اين كتاب با آيات متعدد داراى غرض واحدى است كه وقتى به تفصيل در آيد، در يك مورد به صورت «اصول دين» و در مورد ديگر به صورت موضوعات «اخلاقى» در مى ‏آيد و در جاى خود به صورت احكام شرعى ظاهر مى ‏شود، به اين معنى كه هرچه نزول كند و از اصل به فرع برسد از آن غرض اصلى خارج نمى ‏شود و از مسير توحيدى خود عدول نمى‏ كند. به عنوان مثال: توحيد خدا در مقام اعتقاد عبارت است از اثبات «اسماء حسنى» و «صفات علياى» الهى و در مقام اخلاق عبارت است از دارا شدن اخلاق كريمه مثل رضا، شجاعت و دورى از رذايل و همان توحيد در مقام اعمال عبارت است از به جاآوردن اعمال شايسته و پرهيز از محرمات و رعايت حلال و حرام. همه‏ ى اين‏ها به توحيد برمى‏ گردد و انسان را به توحيد مى‏ رساند زيرا آيات قرآن يك جهت وحدت دارند و يك جهت كثرت، از جهت صدور از طرف خدا به سوى بشر، سيرى از وحدت به سوى كثرت را دارا مى‏ باشند ولى از جهت سير از طرف انسان به سوى خدا، سير از كثرت به وحدت را دارا هستند.

قرآن كتاب انسان شناسى است، اما آن‏گونه كه خدا انسان را آفريده و در همان راستا انسان را تفسير مى‏ كند تا انسان از خود بيگانه نشود، به طورى‏ كه در تمام فرهنگ بشر و نه در فرهنگ انبياء انسان در حدّ سوره‏ ى والعصر مطرح نيست، و انديشه‏ ى بشر نسبت به انسان به اندازه‏ ى تبيينى كه‏ يك سوره‏ ى كوچك قرآن در مورد انسان دارد گسترش ندارد. قرآن پيوند با خدا را در همه ‏ى شئون زندگى جريان مى دهد و انسان را در حد يك باور تئوريك متوقف نمى كند، بلكه خداى حاضر و محبوب را معرفى مى ‏نمايد كه مى‏ توان به او نزديك شد و با او انس گرفت. مرز ايمان و شرك در آن است كه انسانِ موحّد توانسته است حقيقت وَحدانى عالم را در هر مخلوقى بيابد و انسان مشرك پديده‏ هاى عالم را مستقل از حقيقت وحدانى مى ‏نگرد.

۳. اعجاز قرآن از جهت نبودن اختلاف در آن: قرآن در طول ۲۳ سال بر پيامبر خدا (ص) نازل شد، آن هم در شرايط اجتماعى و روحى متفاوتى كه براى رسول خدا (ص) پيش مى‏ آمد، بدون آن كه رسول خدا پيش‏نويسى داشته باشد و يا پس از نزول آن به و حكّ و اصلاح آن بپردازند با اين همه هيچ ‏گونه تناقض و اختلافى در ميان مطالب آن نيست. هرگز كسى نديد كه مثلًا پيامبر (ص) يادداشتى داشته باشند و مطابق آن يادداشت آيات را قرائت كنند و يا طورى آيات را بخوانند كه بعداً معلوم شود يك كلمه را اشتباه گفته ‏اند و بخواهند آن را تصحيح كنند، آن هم آياتى كه قبلًا هيچ‏ كس چنين كلماتى در هيچ كتابى نگفته بود و بعداً هم كسى نيامد بگويد شبيه آن كلمات در كتاب‏هاى رومى‏ ها و يا ايرانى‏ هاى متمدن آن زمان ديده شده است.

قرآن طورى است كه آيه ‏اى مفسّر آيه ‏اى ديگر و مجموعه‏ ى آن شاهد بر مجموع آن است و در عين تنوع - حتى در يك موضوع وحدت نگاه‏ كاملًا در آن حاكم است. مثلًا در مورد عبادت و يا تقوا هزاران نكته ‏ى متنوع دارد ولى همه با يك بينش و يك جهت و يك نگاه. خودِ قرآن مى‏ فرمايد: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً»[3] آيا اين منكران قرآن در قرآن تدبّر و تفكر نمى ‏كنند تا متوجه شوند اگر از طرف غيرخداوند صادر شده بود، حتماً در آن اختلاف و تضاد مى‏ يافتند زيرا: اولًا: فكر انسان دستخوش تحول و تكامل است، و در آخر عمر عموماً اشتباهات اول را ندارد. ثانياً: افكار انسان در طول زندگى تحت تأثير حالات متفاوت روحى ‏اش قرار دارد و سخنانش هماهنگ آن حالات، و گاهى متفاوت و بعضاً متضاد خواهد بود. ثالثاً: كسى كه كارش بر دروغ باشد در طول عمر حتماً به تناقض و اختلاف مى ‏افتد، در حالى‏ كه هيچ ‏كدام از موارد بالا در قرآن نيست و يگانگى و وحدت كاملى بر آن حاكم است.

۴. اعجاز قرآن از نظر جاذبه: قرآن در معرفى معنى حيات و آزادشدن از اسارت نفس و خرافات آنچنان سخن مى‏ راند كه انسان به هيچ‏ وجه آن را از جان خود جدا نمى‏ بيند و به‏ خوبى جذب آن مى‏ شود. قرآن انسان را بر عقده‏ هاى درونى‏ اش پيروز مى‏ كند، مرگ را برايش معنى مى ‏نمايد، او را دعوت به تدبر در آياتش مى ‏كند، مى‏ گويد:

«افَلا يَتَدَبَّروُنَ الْقُرانَ امْ عَلي قُلُوبٍ اقْفالُها»

آيا تدبّر در قرآن نمى ‏كنند و يا بر قلب‏هاشان قفل زده شده است كه حقايق آن را نمى‏ فهمند؟ به همين جهت عقل انسان در حين تدبّر در قرآن از عمق جان، حقانيت آن را تصديق مى كند و خودِ قرآن شرط تشخيص حقانيت خود را تدبّر در خودش قرار داده است. آيا تا حال ديده‏ شده كسى در قرآن تدبّرِ لازم را كرده باشد و براى او در حقانيت آن ذره ‏اى شك باقى بماند؟ و يا بيشتر كسانى گرفتار شك نسبت به قرآن هستند كه از دور و بدون تدبّر در آن نظر مى ‏دهند؟

۵. اعجاز قرآن از نظر اخبار غيبى: آن واقعه ‏هايى كه در حين نزول قرآن با فكر بشرى درستى و نادرستى آن معلوم نبود در قرآن مطرح شده به طورى‏ كه بشر پس از سال‏ها به درستى آن پى ‏برده است مثل: پيش ‏بينى غلبه‏ ى روم بر ايران در شرايطى كه در آن زمان چنين غلبه ‏اى به ذهن‏ها هم خطور نمى ‏كرد.[4] حفريات باستان‏شناسان، كه پس از سال‏ها داستان حضرت يوسف و طوفان حضرت نوح و قوم سبأ را تأييد كرد. و يا اين‏كه قرآن براى فلك، مدار قائل است، برعكسِ پيشينيان كه فلك را جسم مدورى مى دانستند كه ستارگان در آن ميخكوب شده ‏اند ولى بعدها معلوم شد كه ستاره‏ها داراى مدار هستند و در مدار خود در گردش‏اند.

۶. اعجاز قرآن از نظر وسعت معارف و پهناورى مطلب: از طريق كسى كه برترى فوق العاده ‏اى از نظر اطلاعات نسبت به ديگران نداشت و در محيطى آنچنان محدود زندگى مى‏ كرد كه مثال زدنى است و از آن طرف ثلث آخر عمرش تماماً مشغول جنگ با دشمنان دين بود، چنين قرآنى با اين وسعتِ علمى و دقت روحى مطرح شود حكايت از آن دارد كه از طرف خداى حكيم و عليم بر او نازل شده است.

دكتر واگليرى مى ‏گويد: «كتاب آسمانى اسلام نمونه اى از اعجاز است ... قرآن كتابى است كه نمى ‏توان از آن تقليد كرد ... چطور ممكن است اين كتابِ اعجاز آميز كار محمد باشد؟ در صورتى كه او يك نفر عرب درس ناخوانده بوده است ... ما در اين كتاب مخزن‏ ها و ذخايرى از دانش مى ‏بينيم كه مافوق استعداد و ظرفيت با هوش‏ ترين اشخاص و بزرگترين فيلسوفان و قوى‏ ترين رجال سياست است».[5]

قرائنى كه انديشه را بر صدق گفتار نبى مى كشاند

علاوه برمطالب فوق در مورد خود قرآن كه دليل است برمعجزه بودن آن، توجه به شخصيت پيامبر (ص) نيز انديشه را به حقانيت شخص نبى مى‏ كشاند كه موارد زير از اين نوع مى‏ باشد:

۱. محيط دعوت: انديشه نمى‏ پذيرد كه انسانى درس نخوانده در محيطى چنان عقب افتاده از تمدن و آلوده به پائين‏ ترين خرافات جاهلى، بدون ارتباط با خالقِ عليمِ هستى، چنين معارفى را ارائه دهد.

۲. سابقه‏ ى تاريخى و خصوصيات اخلاقى: ۴۰ سال در محيطى زندگى‏ كردن كه كوچك ‏ترين خطاى اخلاقى نمايان مى‏ شود و در عين حال هيچ نقطه ضعفى نداشتن، به طورى كه او را «امين» لقب دادند و حتى‏ در اتهاماتِ بعد از بعثت او را «ساحر» و «شاعر» و «مجنون» خواندند، ولى به جهت نوع عمل‏كردش هرگز جامعه اتهام اخلاقى را نسبت به شخصيت او نمى‏ پذيرفت، چگونه انديشه مى‏ پذيرد چنين انسان پاكى يك مرتبه دروغى به اين بزرگى بگويد و ۲۳ سال هم همه‏ ى زندگيش را بر سر اين دروغ بگذارد و با آن همه مشكلات يك لحظه هم عقب ‏نشينى نكند؟

۳. محتواى مكتب و دعوت: مكتبى كه محور فكرى خود را «توحيد» قرار داده و آن را چون خونى در رگ جامعه جارى ساخته و مدعى است هيچ‏كس جز خدا نجات‏دهنده‏ ى انسان‏ها نيست و آورنده ‏ى آن مكتب براى خود هيچ ادعايى جز بندگى خداى واحد ندارد و اجازه ‏ى هيچ غلوّى را در مورد خود نمى‏ دهد و مردم را به سوى خدا دعوت مى‏ كند و بندگى غير خدا را بدترين گناه مى ‏داند و در جامعه‏ ى طبقاتى آن روز شعار برادرى مى‏ دهد و محيط كينه و جهل را به محيط برادرى و دانش تبديل مى‏ كند، چگونه انديشه مى ‏پذيرد چنين مكتبى آورنده ‏اش يك دروغ پرداز نابغه باشد و بدون ارتباط با غيب مطلق چنين مكتبى را ارائه دهد، بايد يا او پيامبر باشد و يا دغلكار، و چنين حركات و كلماتى هرگز از يك انسان دغلكار صادر نمى‏ شود كه براى خود در دينى كه آورده هيچ سهمى نخواهد و تماماً خود را نفى كند.

۴. تأثير دعوت پيامبر در محيط: رسول خدا (ص) در طى ۲۳ سال از قومى متروك كه ارزش استعمارشدن توسط دو قدرت ايران و روم را هم نداشت تمدنى شگرف به ‏وجود آورد به طورى كه جهانِ آن روز در قبضه‏ ى مستقيم يا غير مستقيم آن دعوت قرار گرفت و به اين دليل انسان‏ انديشمند نمی پذیرد بدون تأثير خالق هستى بر قلب ملت ها چنين تأثيرى ممكن باشد، به اين معنى كه بايد همان خالق روح و قلب انسان، آورنده ‏ى اصلى اين مكتب باشد كه بين محتواى كتاب الهى و قلب انسان‏ها اين‏چنين هماهنگى حاكم است. يكى از دانشمندان هندى می گویند: كشور هندوستان با اين ‏همه پندهاى حكيمانه كه از بزرگان دين هندو به ما داده شده، هنوز دچار شراب‏خوارى و استعمال مسكرات است، اما محمد همين كه شراب را حرام كرد پيروان او هركجا خُم شراب را ديدند شكستند و همه از شراب‏خوارى دست برداشتند.[6]

۵. وسايل نيل به هدف: رسول خدا (ص) از طريق دستورات اخلاقى كه در آن دستورات هيچ انسانى بى ‏دليل تحقير نشود هدفش را پيش مى‏ برد، قرآن مى‏ فرمايد: «وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى»[7] كارهاى ناشايستِ هيچ قومى، شما را به مقابله‏ اى ناشايست وا ندارد، عدالت پيشه كنيد كه اين به تقوى نزديك‏تر است. و لذا پيامبر اسلام هرگز براى اهداف خود از وسايل نامشروع و يا جهل مردم استفاده نكرد، حتى در مرگ فرزندشان كه مصادف با خورشيدگرفتگى شد و مردم مدينه آن را به مرگ فرزند پيامبر (ص) مربوط دانستند، حضرت آن را نفى فرمودند. به اين دلايل است كه انسان انديشمند نمى‏ پذيرد چنين كسى با اين طرز رفتار، يك سياست باز حرفه ‏اى و يا يك مدعى دروغين و يا يك شهرت‏ طلب باشد زيرا رفتارش تأييدكننده‏ ى اين حقيقت است كه او مأمور و فرستاده‏ ى خداوند است و در افقى ماوراء دنيا زندگى مى ‏كند و متذكر حقيقتى است بسيار متعالى.

 


[1] ( ۱)- سوره‏ى بقره، آيه‏ى ۲۳.

[2] ( ۱)- سوره‏ ى هود، آیه ی ۱.

[3] ( ۱)- سوره‏ ى نساء، آيه‏ى ۸۲.

[4] ( ۱)- در سال ۶۱۷ ميلادى يعنى هفتمين سال بعثت پيامبر اكرم (ص) ايران بر روم پيروز شد و تا نزديك پايتخت روم پيش‏روى كرد، در همان سال قرآن پيش‏بينى پيروزى روم را در كم‏تر از ده سال نمود. (به آيات اوليه‏ ى سوره‏ ى روم رجوع شود).

[5] ( ۱)- استاد دانشگاه ناپل، كتاب « پيشرفت سريع اسلام»، ترجمه‏ى سعيدى، ص 49.

[6] ( ۱)- كتاب محمد (ص) از نظر ديگران، ترجمه‏ ى محمد على خليلى.

[7] ( ۲)- سوره‏ ى مائده، آيه ‏ى ۸.

25111
متن پرسش
سلام علیکم: پاسخ سوال ۲۵۰۹۴ را ارسال نکردید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور به صورت شخصی جواب داده شد: - باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظرم این لطف خداوند است که روح‌تان بنا دارد خود را بازخوانی کند تا از برزخی بگذرد. ۲. نکته‌ای در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» هست که عیناً خدمت‌تان ارسال می‌شود، إن‌شاءاللّه مفید می‌افتد. موفق باشید

امام و هدايت

مهم‌ترين وظيفه‌ي امام هدايت است که به چند صورت انجام مي‌گيرد:

الف- تبيين وحي الهي و بيان حکم خدا، به اين صورت که حقايق آسماني را به مردم ابلاغ مي‌کند تا انسان‌ها با در نظرگرفتن تعليم امام، سعادت خود را بشناسند و مطابق آن عمل کنند.

ب- رهبري باطني، به اين صورت که امام از راه تأثير در دل‌ها و جذب و كشش آن‌ها به سمت كمال، باطن آن‌ها را رهبري مي‌کند تا استعدادها شكفته و نيروهاي خفته‌ي انسان‌ها بيدار شود و هركس به كمال مطلوب خود نايل آيد كه اين كار را «هدايت به امر» مي‌گويند.

هدايت به امر، هدايت ويژه‌اي است که قرآن از آن خبر مي‌دهد و هر وقت از امامت سخن به ميان آورده، از آن هدايت ويژه‌ كه به امر الهي تحقق مي‌يابد ياد كرده است. مي‌فرمايد: «وَ جعلناهُمْ ائِمَّةً يَهْدوُنَ بِاَمْرِنا»[1] آنان را - يعني ابراهيم و اسحاق و يعقوب - را اماماني قرار داديم كه مردم را به «امر» ما هدايت كنند. از طرفي قرآن در آيه‌ي ۸۳ سوره‌ي يس در مورد امر خدا مي‌فرمايد: «اِنَّما اَمْرُهُ اِذا اَرادَ شَيْئاً اَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون، فَسُبْحانَ الَّذي بِيَدِه ملَكُوتُ كُلِّ شَيْئٍ» اَمر خدا اين است كه به شيي‌اي بگويد «باش»، پس مي‌شود و بلندمرتبه است خدايي که ملکوت هرچيزي به‌دست اوست. در آخر آيه روشن مي‌کند که اشياء داراي جنبه‌اي ملكوتي هستند که نزد خداوند است و در رابطه با همان جنبه است که اگر اراده كرد آن شيئ بشود، با يك اراده محقق مي‌شود، بدون هيچ مانعي. از طرفي مي‌فرمايد: «وَ ما اَمْرُنا الاّ واحدةٌ كَلَمْحِ الْبَصَر»[2] امر ما واحد است مثل چشم برهم زدن. يعني امر خدا تعدّدبردار نيست، پس مادي و تدريجي نيست.

در جمع‌بندي آيات فوق روشن مي‌شودکه هدايت‌كنندگي امام به «امر» با توجه به جنبه‌ي ملكوتي اشياء انجام مي‌گيرد و بر آن مبنا امام در جان انسان‌ها و در ملکوت آن‌ها تصرف مي‌کند تا آن‌ها را به كمال مطلوب‌شان برساند و اين نشان مي‌دهد که هدايت امام به ارائه‌ي طريق خلاصه نمي‌شود بلکه نحوه‌اي از تصرف در باطن انسان‌ها نيز در هدايت امام هست.

در آيه‌ي ۷۳ سوره‌ي انبياء که بحث هدايت به امر امامان را طرح کرد، مي‌فرمايد: «وَ أَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَ إِقَامَ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاء الزَّكَاةِ وَ كَانُوا لَنَا عَابِدِينَ» و به آن امامان، فعل به كارهاي خير را وحي كرديم، و وحي كرديم اقامه‌ي نماز و دادن زكات را و آن‌ها از عبادت‌كنندگان ما بودند. دقت بفرماييد که وَحيِ فعل خير، يك نحوه تصرف تكويني است در امامان توسط خداوند. چون مي‌فرمايد: فعلِ خير را به آن‌ها وحي کرديم و نگفت به آن‌ها وحي مي‌كنيم، كه فعل خير انجام بدهند، در نتيجه فعل آن‌ها همان وَحي الهي است.

امام به واسطه‌ي سيطره بر ملكوت به هر موجودي به قدر استعدادي که دارد هدايت الهي را افاضه مي‌كند و طبق آيه‌ي «وَ جَعَلْناهُم اَئِمَّةً يَهْدونَ بِاَمْرِنا» اين هدايت، رهبري افراد بشر است از راه ملكوت و نفوس آن‌ها. و به همين جهت مي‌توان گفت: همیشه بايد امام در عالم باشد تا چنين القاء روحاني بر مستعدين جريان يابد، چه آن امام در حاکميت سياسي و مديريت جامعه حضور داشته باشد و چه نداشته باشد.

در اثر اتصال قلوبِ پيروان امام به قلب امام، معارف و علوم الهي در قلب پيروان امام جاري مي‌شود و علت آن‌كه مؤمنين در بهشت داراي نهرهاي آب زلال هستند در اثر همين اتصال قلب و بهره‌مند شدن‌شان از چشمه‌ي فضايل امام‌شان است. چون با توحيد و اقرار به حقانيت امام و پيامبر، قلب خود را آبياري كرده‌اند.

 


[1] - سوره‌ي انبياء، آيه‌ي ۷۳.

[2] - سوره‌ي قمر، آيه‌ي ۵۰.

25104
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: در کتاب حقیقت نوری اهل البیت ص ۳۰۰ امام صادق (ع) می فرمایند فرشته ای که با ما ارتباط دارد فوق جبرائیل و میکائیل است. مگر ما غیر از این ۴ ملائک مقرب ملک دیگر داریم؟ لطفا در خصوص فرمایش امام توضیح بفرمایید چون در کتاب توضیح داده نشده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! زیرا از یک طرف در قرآن داریم که خداوند به شیطان می‌فرماید چرا به آدم سجده نکردی؟ استکبار ورزیدی، یا از عالین بودی؟ یعنی از آن ملائکه‌ای که مورد خطابِ حضرت حق نبودند. می‌فرماید: «قالَ یا إِبْلیسُ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ» (ص/75)

صاحب المیزان چنین آورده است: «جمله «أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالِینَ» استفهامی است توبیخی، معنایش این است که: آیا سجده نکردنت از این بابت است که عارت می‏ شد، و خود را از این کار بزرگتر می‏ دانستی؟ و یا اینکه به راستی شان تو اجل از این عمل بود و تو از کسانی بودی که قدر و منزلتشان بالاتر از آن است که مامور به سجده بر آدم شوند؟ و از همین جا بعضی  از مفسرین استفاده کرده‏ اند که: معلوم می‏ شود خدای تعالی مخلوقاتی عالی دارد که مقامشان اجل از آن است که برای آدم سجده کنند، بندگانی هستند مستغرق در توجه به سوی پروردگارشان، و هیچ چیزی را به جز او درک نمی‏ کنند.» و در حدیثی از رسول اکرم (ص) نقل شده که فرموده: عالین «من و علی و فاطمه و حسن و حسین می ­باشیم»   موفق باشید

25088
متن پرسش
سلام استاد عزیزم: ببخشید مجبورم شبهاتم را مطرح کنم ولی این شبهات دلیل بر انکارم نیست شما در صفحه ۱۴۴ کتاب حقیقت نوری اهل البیت چاپ ۸۹ - فرمودید خداوند ابتدا به رسول خدا (ص) دستور داده بود که این پیام برائت را به مشرکان برسان بعد با نزول جبرائیل یک نکته ای به موضوع اضافه شد مبنی بر اینکه اینجا باید آن کسی که پیام را می رساند باطنا هم با ارائه این آیات را دفع کند- سوال من اینجاست چرا خداوند از ابتدا پیام را به گونه ای نداده که از همان اول امام علی به جای ابوبکر برود؟ مگر نمی دانسته که باطنا هم باید پیام برسد؟ در این نوع نوشتار اینطور تصور می شود یا باید پیامبر (ص) امتحان شود که ببیند چه کسی را می فرستد؟ که بعید می بینم با توجه جایگاه امام علی (ع) پیامبر (ص) بخواهد کسی را جایگزین امام علی (ع) کند یا اینطور به آدم القا میشه پیامبر (ص) تصور نکرده اطلاع رسانی این پیام باید از طریق فرد خاصی صورت بگیرد یا نعوذبالله خداوند بعدا به این نتیجه رسیده که فرد خاص چون امام علی (ع) باید بره عذر میخوام من بابت حدیث مشکلی ندارم اما نوع فرمایش شما برای من ایجاد شبه کرده لطفا توضیح بفرمایید چرا در طی دو پیام وحی موضوع برائت مطرح شدکه سبب شد پیام از ابوبکر گرفته شود و به امام علی (ع) انتقال داده شود البته بر اساس شبهات بنده. سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه واقع شده آن بود که عرض شد. شاید بتوان گفت در ابتدای امر، تنها یک اراده‌ی کلّی تحت عنوان «برائة من اللّه» به میان آمد و وقتی ظرفیت لازم فراهم شد قدمی بیشتر مطرح گشت که آن پیام به کمک حضرت علی «علیه‌السلام» اعلام شود. شاید هم خداوند می‌خواست نشان دهد که به هر صورت نسبت به نزدیکی امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» به پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نظر خاصی دارد. موفق باشید

25072
متن پرسش
سلام: در سوال ۱۱۱۴۷۸ فرمودید سیاه پوشیدن برای امام حسین (ع) همان دهه اول کافی است. خواستم ببینم نظر رهبری این است؟ آیا نوشته و یا فایل صوتی از ایشان هست اگر دارید ارسال بفرمایید. با تشکر از زحمات شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد از مقام معظم رهبری یادم نیست. ولی فکر می‌کنم نباید مدت طولانی لباس سیاه پوشید. موفق باشید

25071
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: شما در بحث خلیفه اللهی می فرمایید هیچ وقت نمی شود صادره اول و اولین مخلوق یک ملک باشد حتما باید صادره اول یک انسان کامل باشد (کتاب حقیقت نوری اهل البیت تاریخ انتشار ۸۹- ص ۹۲) قبل از آفرینش انسان خداوند جن و ملک را خلق کرده بود اگر از این باب نگاه کنیم اولین مخلوق انسان نیست پس این شبهه در سخن شما ایجاد می شود و نمی توان آن را پذیرفت مگر انکه از جهت آفرینش نور اهل البیت باشه ولی بحث خلقتی که در ایات ۳۰ و ۳۳ سوره بقره هست صحبت نور نمیکنه بلکه خلقت انسان را مطرح می کند علت اینکه فرمودید صادره اول و اولین انسان است پس خلقت قبل خداوند مثل ملک و جن چه چایگاهی دارند آنها اولین خلقت محسوب نمی شوند؟ پس این مفهوم صادر شدن قطعا منظور خلقت نیست میشه لطفا در خصوص کلمه صادر شدن توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که علی‌القاعده اولین مخلوق، کامل‌ترین مخلوق است و در قربِ خود نسبت به حق، حاملِ جامعِ انوار الهی می‌باشد؛ شاید بتوان گفت اشارات آیات ۳۰ و ۳۳ سوره‌ی بقره به اعتبار انسان کامل به عنوان خلیفه‌ی الهی در زمین و در بهشتْ که برزخِ نزولی است می‌باشد و از این جهت فرشتگان و جنّ قبل از خلیفه‌ی الهی در زمین مطرح‌اند و حضرت آدم مظهر صادره‌ی اول‌اند که قبل از هر چیز خلق شده‌اند و پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در این رابطه و با نظر به این مقام در وصف خود فرمودند: «اولُ ما خلق اللّه نوری». موفق باشید

25068
متن پرسش
سلام: مگر رابطه خویشاوندی با پیامبر (ص) به تنهایی چه اندازه برتری است که امام حسین (ع) و پس از آن حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) از این رابطه برای نشان دادن برتری خود نسبت به یزید استفاده می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! رابطه‌ی خویشاوندی به تنهایی مهم نیست، ولی چون اهل سنت نیز این روایت را از پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» قبول دارند که احترام به یک فرد با احترام به خانواده‌ی او محقق می‌شود؛ حضرت می‌خواستند از این جهت آن‌ها را متذکرِ انحراف‌شان بنمایند. موفق باشید

نمایش چاپی