بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6264
متن پرسش
لام علیکم استاد میبخشید شما فرمودید که چریکی عمل نکنیم وبه وظیفه ی خودمون عمل کنیم تا کم کم نور الهی نمایان بشه اما گاهی ادم احساس میکنه انگار وظیفه داره همون طور که گفتید خودشو در جایی که اراده الهی قرار گرفته قرار بده میخوام ببینم ما باید در افریدن چنین موقعیتی ی نقش داشته باشیم یا همونم بذاریم به عهده ی خدا تا موقعیت رو ایجاد کنه این امر با توجه به این مسئله است که گاهی وقتی میخواهیم کاری انجام بدیم گویا به یه نوری وصل میشیم این خیاله یا واقعیت با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم خیال است یا واقعیت، اگر متذکر بندگی خدا می‌شوید و شوق بهترانجام‌دادن وظیفه‌ی دینی در شما رشد می‌کند خوب است و همان‌طور که می‌فرمایید وقتی ما به دنبال اراده‌ی الهی باشیم با وظایف الهی که روبه‌رو شدیم کوتاهی نمی‌کنیم. موفق باشید
6268
متن پرسش
بسمه تعالی سلام ببخشید استاد برخی کارها از نظر فقهی حرام است مثلا دروغ گفتن ولی برخی امور حرام شمرده نشده ولی عقلا انسان میداند کار خوبی نیست مثلا ثروت اندوزی ولو به طریق حلال وباشرط دادن خمس و..... ویا دنبال تجملات زندگی رفتن و شبانه روز دنبال تجارت و نقشه کشی برای بدست آوردن دنیا البته با رعایت نکات حلال وحرام مثلا ربا در کار نباشد. میخواستم بدانم تفاوت این دو بدی در چیست آنکه حرام واضح است وآنکه حرام نیست ولی عقلا بداست آیا فقط با همین حرام وحلال های ساده کار حل میشود و انسان اهل نجات میشود یا میشود که انسانی همه حرام وحلال را رعایت کند ولی بخاطر حب دنیا اهل آتش باشد ؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه صراحتاً حرام است برای هرکس با هر روحیه در هر شرایط تاریخی حرام است ولی بعضی از کارها هست که نمی‌توان برای هرکس در هر شرایط تاریخی یک حکم داشته باشد. این‌جا باید خود انسان‌ها متوجه شوند در این موارد چه وظیفه‌ای دارند. حبّ دنیا بد است ولی آیا هر ثروتمندی حبّ دنیا دارد؟ معلوم است که نه. موفق باشید
6242
متن پرسش
سلام استاد عزیز ، (1) در جواب سوال 5901 فرموده اید: " ... باید با تزکیه ‌ی لازم حجاب بین قلب خود و آن حقایق ( عالم معنا) را بزداید و .... انسان باید با تزکیه‌ی لازم با آن حقایق مأنوس گردد. " ازعبارت " تزکیه لازم" من اینگونه می فهمم که برای رفع حجابها و وجدان هر حقیقتی از عالم معنا ، تزکیه ای نیاز است ، حال برای درک و وجدان قلبی ( و یا به قول شما رفع حجاب ها و مانوس شدن با ) حقیقتی مانند " لااله الا الله " دقیقاً چه تزکیه ای (عملی ، فکری و ... ) باید کرد ؟ در مورد درک قلبی حقیقت " الله اکبر" چه باید کرد ؟ برای حقیقت " سبحان الله " و " الحمدالله " چه ؟ اگر درک هرکدام از حقایق فوق تزکیه خاصی می طلبد ، لطفاً جداگانه ( و مشروح اگر ممکن است) بیان کنید. (2) وقتی از خدا یاد می کنم و یا با او مناجات می کنم ، ناخودآگاه تصور و مفهومی مبهم و گنگ از خدا در ذهنم می آید ، گرچه می دانم که این تصور ، خدا نیست و ساخته و مخلوق ذهن من است ولی نمی توانم ذهنم را از این تصور آزاد کنم و بگونه دیگری فکر کنم ( متاسفانه با این تصور مدتهای زیادی است مانوس شده ام ) . حالا می بینم این خدای ذهنی ام زیبا نیست ، خیلی قوی نیست ، عظمت و هیبت ندارد و شاید در برخی مواقع ضعیف هم هست ، خیلی قابل اتکاء و توکل نیست ، اصولاً " اکبر" نیست و... و اصلاً شایسته عبادت ، ستایش و عشق ورزیدن و مجاهدت در راهش نیست . سوال من اینست که چگونه از این خدای ذهنی و تصوری رهایی پیدا کنم و خدای واقعی را بیابم ؟ لطفاً راهکار عملی بفرمایید . (3) آیا ممکن است انسان وقتی از خدا یاد می کند هیچ تصوری در ذهنش نیاید ؟ چگونه ؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم نیست برای اُنس با هریک از حقایق معنوی تزکیه‌ی خاصی داشته باشیم. تزکیه‌ی لازم یعنی رعایت آنچه شریعت در عقیده و عمل به عهده‌ی انسان‌ها گذارده 2- شاید مباحث شرح تفسیر سوره‌ی حمد امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» کمک کند 3- در نهایت کار به جایی می‌رسد که در مناجات شعبانیه دارید. «إِلَهِی‏ هَبْ‏ لِی‏ کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ» پروردگارا نهایت جدایى از غیر خودت را به من ببخش و چشم‏هاى دلم را با نظر به خودت، روشن فرما تا آن حدّ که چشم‏هاى دل بتواند حجاب‏هاى نور را بشکافد، پس متصل گردم به معدن عظمت و در نتیجه روح‏هاى ما آویزان به عزّ قدس تو گردد. موفق باشید
6216
متن پرسش
سلام.حضرت استاد این که گفته می شود عدم نمی تواند منشاءاثر باشدرا کمی توضیح دهید؟اگراین چنین است به عنوان مثال جهل عدم است ولی منشاءاثر می باشد؟ واین موضوع در مسئله شر در فلسفه چگونه بیان می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر فرصت بفرمایید کتاب شریف عدل الهی شهید مطهری را مطالعه کنید و یا سی‌دی مباحث بنده در مورد عدل الهی را گوش دهید، این مسائل برایتان بهتر روشن می‌شود. همین اندازه در جریان باشید که «عدم« به خودی خود منشأ اثر نیست ولی جهل به عنوان عدمِ ملکه است یعنی نبودنی که باید می‌بود. به عبارت دیگر علمی باید به جای این جهل بود و انسان به جهت آن که آن علم را ندارد اعمالی انجام می‌دهد که مناسب واقعیات عالم نیست همچنان که در مورد شرّ، گفته‌می‌شود سیل شر است چون منشأ عدم است در حالی که آب به خودی خود شرّ نیست. پس شر بودن شرور به نحوی ریشه در عدم دارد. موفق باشید.
6205
متن پرسش
سلام . بنده کوچک‌ترین شاگردتونم که فعلا ساکن شهرکوچکی هستم که توی اون هیچ کار فرهنگی و معرفتی جدی انجام نمیشه .خود من تا مبحث معاد شما رو تا جلسه حدود20 کار کرده ام و تفسیرهای سوره‌های اعراف و زمر را در جلسه بودم . الان به من پیشنهاد شده که برم واسه‌ی خانم‌های خانه دار تفسیر قرآن بگم . از اونجایی که کارشناسی مهندسی دارم و واسه کنکور ارشد علوم قران می‌خوندم قصد نداشتم فعلا کار فرهنگی کنم . ولی الان که طلبیده شدم حس می‌کنم نرفتنم کم‌گذاشتن واسه‌ی اسلام و انقلاب میشه و این جفاست . با این حال ازتون سوال دارم کسی با مطالعات و رشد روحی کم من شایسته‌ی چنین جایگاهی هست که تفسیر قران بگه ؟ اگه موافقید، میشه نظرتون رو نسبت به شروع با کدوم سوره مطرح کنید؟ و اینکه از چه منبعی استفاده کنم بهتره ؟ ‌المیزان و یا منبع دیگری ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما به مخاطبانتون بفرمایید که ادعایی ندارید و می‌روید تفاسیر را نگاه می‌کنید و می‌ایید شرح می‌دهید. شاید از سوره‌ی قیامت شروع کنید و در دل آن مباحث ده نکته معرفت نفس هم برایشان مطرح کنید خوب باشد و آرام‌آرام سوره‌ی عنکبوت و سوره‌ی روم را مطرح کنید. نظرتان به المیزان باشد ولی از تفسیر نمونه هم استفاده کنید. موفق باشید
6209
متن پرسش
بسمه تعالی سلام شرایطی که در زمان ظهور حضرت حجت به وقوع میپیونذ مانند اینکه زمین و سنگ به حرف میایند و تکنلوژی رنگ ولعاب خود را از دست میدهد و در مجموع شعور بالایی حتی در جمادات وعده داده شده آیا به تدریج مثلا طی چند سال رخ میدهد یا ناگهانی است واصلا ظهور خود حضرت علیه السلام ناگهانی است یا طی چند سال مثلا حتی صد سال رخ میدهد مثلا مردم شب خوابند صبح که بیدار میشوند زمین تغییر یافته و حضرت ناگهان ظهور میکنند آیا اینکه گفته میشود روز جمعه ظهور میفرمایند یعنی یک جمعه قبلش هیچ خبری نیست ناگهان جمعه بعد زمین و زمان عوض میشود یا یک امر تدریجی و کاملا آرام است که ممکن است شروع شده باشد و به تدریج کامل شود و کمال آنبا ظهور جسمانی مبارک ایشان است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد شخص حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» در روایت داریم که « حضرت جواد (ع) مى‏فرمایند: «خداى سبحان کار او [قائم‏] را یک‏ شبه‏ اصلاح مى‏کند و اوضاع را به نفع او تغییر مى‏دهد، چنان‏که کار موسى (ع) را یک‏ شبه‏ اصلاح کرد. او براى گرفتن پاره‏اى‏ آتش براى خانواده‏اش رفت، ولى هنگام بازگشت به شرافت رسالت و افتخار نبوت نایل شده بود. آن‏گاه حضرت جواد (ع) فرمودند: «افْضلُ اعمالِ شیعَتِنا انْتظارُ الْفَرَج»، بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است».»( بحارالانوار، ج 51، ص 156.) ولی در مورد تغییر عالم باید تدریجی باشد تا به آن صورت نهایی برسد که در کتاب « آخرالزمان شرایط ظهور باطنی ترین بعد هستی» متذکر شده‌‌ام. موفق باشید.
6198
متن پرسش
با عرض سلام چرا درآیه 3 سوره مائده الیوم اکملت لکم دینکم صدر و ذیلش در مورد خوراکیها صحبت میکنه و مابینش آیه ولایت اومده؟ با تشکر -لطفا جوابم رو زود بدین استاد- التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این را در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» تحت عنوان «وضع خاص آیات مربوط به اهل‌البیت در قرآن صفحه142 » دنبال بفرمایید. علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» نکات ظریفی فرموده‌اند و بنده در آن کتاب آن را عرض کرده‌ام. موفق باشید
6189
متن پرسش
سلام.حضرت استاد.انسان برای طی مراحل به وجود رسیدن در رحم مادر مراحلی را طی می کند از نطفه وعلقه ومضغه وتا اینجای کار این جنین در رحم روح ندارد وبعد از آن دارای روح می شود.سوال بنده اینجاست که در مباحث معرفت النفس مطرح می باشد که خود نفس ناطقه بدن خود را می سازد وتاقبل 4ماهگی اصلا نفس ناطقه ای در کار نیست؟(آیا هست؟) این جنین 4 ماهه به چه عنوان وچگونه رشد ونمو می کند .وآیااین دمیده شدن روح در این جنین بعد از 4ماهگی نفس را برای این جنین خاص معین می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاصدرا معتقد است قبل از چهارماهگی روح والدین در ساختن جنین نقش دارد و تحت تدبیر نفس والدین است. موفق باشید
6191
متن پرسش
به نام خدا.باسلام خدمت استاد عزیز در جواب سوال قبل مربوط به چگونگی زنده شدن دوباره انسان با توجه به حدیثی دز اصول کافی خواسته بودید متن عربی آنرا برای جنابعالی ارسال کنم. امام صادق(ع): قال سئل عن المیت یبلی جسده قال نعم حتی لا یبقی له لحم ولا عظم الا طینته التی خلق منها فاءنها لا تبلی تبقی فی القبر مستدیره حتی یخلق منها کما خلق اول مره (اصول کافی ج3 ص 250باب النوادر...حدیث7)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می‌فرمایید که حضرت می‌فرمایند گوشت و استخوان متوفی باقی نمی‌ماند مگر طینتی که از آن خلق شده، که مسلّم آن طینت از جنس گوشت و استخوان نیست بلکه مستدیره‌ای در قبر باقی می‌ماند که خداوند وجه قیامتی آن شخص را از آن خلق می‌کند که آن مستدیره هرچه باشد مسلّم گوشت و استخوان نیست. شاید این‌که فرموده‌اند چیزی است دایره‌ای شکل اشاره به حالت بی‌بُعدبودن آن دارند و همان جنبه‌ی مجرد انسان باشد. موفق باشید
6176
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر الف)چطور با اینکه عزراییل ملک قابض است و مرگ هم بواسطه او انجام می پذیرد،اما اماته اول توسط اسرافیل که ملک احیا ست انجام میگیرد؟آیا میتوان نتیجه گرفت که آن اماته نیز نوعی احیا بوده و قبضی صورت نمیگیرد؟ب)جایگاه مرگ ملایکه حتی خود اسرافیل در صور اول را تبیین فرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این‌طور که جنابعالی برداشت کرده‌اید باید خوب باشد، شاید هم بتوانیم بگوییم اماته و احیاء کلی مربوط به نفخه‌ی اسرافیلی است ولی اماته‌ی جزئی و فردی مربوط به حضرت عزرائیل باشد 2- با تجلی اسم قهار حضرت حق هیچ موجودیتی برای هیچ موجودی باقی نمی‌ماند و همه از وجود خود فانی و به وجود حقانی حق باقی می‌شوند. موفق باشید
6161
متن پرسش
سلام علیکم 1)ایا اگر ما با برخی مومنین الان خیلی احساس نزدیکی ومحبت داریم به خاطر این است که روحمان قبلا باهم بوده است ؟ برخی راهم دوست داریم ولی اهل طاعت نیستند از گناهانشان ناراحتیم ولی خودشان را دوست داریم این دو چگونه جمع میشوند یعنی جایی که روح ما بوده همه ی ارواح چه خوب ویابد وجود داشته اند وما الان با کسانی که در دنیا هستیم باهمین افراد هم قبلا باهم بودیم بعضی شان را دوست داریم چون قبلا دوستشان داشتیم و بعضی شان را دوست نداریم به این خاطر است که قبلا دوستشان نداشتیم؟ 2 )اینطور برداشت می شودالان که ما محبت رسول اکرم صلوات الله علیه واله وسلم و امامان ومعصومین علیهم السلام را در دل داریم یعنی خدمت ارواح این ذوات مقدس هم می رسیدیم ؟؟ 3)چرا روح من بعضی از افراد (مومنین متوسط)را با وجود اینکه شاید خوب هم باشند وباهم دوست ویافامیل هم باشیم ، پس می زند وفراری است ونمیتوانم ازصمیم قلب دوستشان داشته باشم (در اصول کافی خوانده بودم به دلیل این است که او از تو یک چیزی در دل دارد یک ناراحتی یا..نمی دانم چه بود دقیقا، من مضمونا اینطور برداشت کردم اما مفهومش رامتوجه نمی شوم و نمی دانم این بحث مصداق این حدیث است یانه! ) وبرعکس در کنار این ها که روحمان پس شان میزندکسانی هستند که مومن ترند و روحمان پر میکشد برایشان..!!این پس زدن و پذیرفتن ازکجامی آید ودلیلش چیست
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌توانیم از این نوع ارتباط‌ها و گرایش‌ها چنین نتیجه‌ای بگیریم. آنچه در متون داریم ملاقات ما در آن عالم با خدا و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» است و نه با همدیگر 2- حرف درستی است چون آن‌ها مطلوب جان هر انسانی هستند که فطرت خود را آلوده به گناه نکرده 3- نمی‌توان به چنین احساساتی اعتماد کرد و دنبال آن راه افتاد. موفق باشید
6162
متن پرسش
سلام استاد. در پاسخ سوالی فرموده بودید : انسان‌ها قبل از آن‌که به دنیا بیایند در علم خدا شرایط زمانی و مکانی خود را انتخاب می‌کنند و خداوند بر اساس انتخاب آن‌ها، آن‌ها را خلق می‌کند". استاد مبنای علمی این فرمایش چیست؟پس چرا انسان یادش نمانده؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان مطلب آیاتی مطرح شد. برای مطالعه‌بیشتر باید به مباحث عین ثابته‌ای که در عرفان مطرح است رجوع فرمایید. در اینترنت هم اگر موضوع را دنبال کنید مقالات خوبی پیدا می‌کنید.چون آن حضور به علم حضوری بوده در حافظه نمی ماند. موفق باشید
6163
متن پرسش
سلام استاد. در بیاناتتون در جاهای مختلف می فرمایید آفرینش تجلی حضرت حق است و اسماء الهی و....استاد پس خس و خاشاک و مواد آلوده و ...چه جایگاهی دارند؟ چه نسبتی با خدا دارند؟آیا اینها هم مظهر اسمی هستند؟بببخشید این سوالی است که مدتهاست داشتم.ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قرآن می‌فرماید: «وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحَق‏» ما آسمان و زمین و آنچه در بین آن‌ها هست را خلق نکردیم مگر به حق. پس هرچیز از آن جهت که مربوط به خدا است حق است و بدی بعضی از پدیده‌ها از جهت نقص خودشان است و یا نسبت به ما بداند.برای بررسی بیشتر مباحث مربوط به برهان صدیقین را دنبال بفرمائید. موفق باشید
6165
متن پرسش
باسلام 1.آیاکسی که گناه میکند و توبه میکند باز آن گناه تاثیر وضعی اش را میگذارد؟ 2.نظرشما درموردعالم ذر چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ما باید به سخن رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» اعتماد کنیم که می‌فرمایند: « التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه‏ » هرکس از گناهی توبه کند مثل کسی است که آن گناه را انجام نداده 2- عالم ذر اگر به معنای فطرت است که یک معرفت درست قرآنی است و اگر به معنای آن است که ما قبلاً ذره‌هایی بوده‌ایم که آیت‌اللّه جوادی در مباحث درس‌هایی از قرآن می‌فرمایند روایات مربوط به این نوع نگاه به انسان معتبر نیست. موفق باشید
6147
متن پرسش
سلام علیکم-قبلا از شما در مورد آیاتی سوال کردم که مانند دقت در نحوه خلقت شتر یا نحوه هدایت آبهای زیر زمینی و مانند آن که در قرآن کم نیستند و معلوم است که اهمیت زیادی دارد و نمیتوان به سادگی از آن رد شد وقتی جای جای قرآن عزیز ما را به دقت در نحوه خلقت میخواند یک مطلب بزرگی در آن نهفته است که شما فرمودید این آیات برای اثبات نبوت است در صورتیکه شما اگر به حدیث شریف مفضل دقت کنید مساله مشابهی را پیدا میکنید یعنی امام معصوم در این حدیث شریف بصورت تفصیلی عجایب خلقت را آنهم به جزییات بیان فرموده که شباهت زیادی به ایات قرآن در نحوه و جزییات خلقت دارد ولی هدف امام ع اثبات نبوت نبوده بلکه هدف ریشه دار کردن توحید است به نظر بنده در این آیات و همچنین حدیث شریف مفضل خواسته اند بگویند یک شعور خاص و ماورا قوانین فیزیکی در عالم جاریست و میخواهند انسانها از طریق پی بردن به این شعور کم کم خود را از یک ذهن مادی نگر و فیزیکی آزاد کنند و بفهمند حتی در ظاهر قوانین عالم و ظاهر این حرکت مادی نیز آیات خداوند متعال پیداست واین ارتباط مستقیم و جدی با نبوت ندارد هرچند نبوت را هم میتوان با کمک این موضوع بهتر اثبات کرد .چرا امام معصوم اینهمه وقت گذاشته اند و توحید مفضل را عنایت فرموده اند یا خداوند متعال اینهمه در قران دعوت جدی به دقت در آفرینش کرده مثلا دقت در غذا دقت در خلقت شتر و..... برای این است که همین چیزها دور وبر انسان را گرفته نمیشود چشمها را بست و ارتباط گرفت اتفاقا باید چشم ها باز باشند و لابلای همین ظاهر دنیا خدا را ناظر و حاضر دید به نظر من این آیات ارتباط جدی با بحث نبوت ندارد لطفا راهنمایی بفرمایید اثبات نبوت که اینهمه تکرار نمیخواهد ولی بیرون کشیدن انسانها از نگاه صرفا فیزیکی بدلیل تماس طولانی با موجودات عالم و زندگی در دنیای مادی نیاز به تکرار و تمرین دارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید فضایی که قرآن به صحنه آمده با چه‌چیزی روبه‌روست و فضایی که حضرت صادق«علیه‌السلام» آن حدیث را به مفضل می‌فرمایند چه فضایی است. مشرکین حجاز مشکلی به نام خالقیت خدا نداشتند، حتی علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» در تفسیر شریف خود تا آن‌جا پیش می‌روند که هیچ آیه‌ای را دلیل بر وجود خدا تفسیر نمی‌کنند چون مشکل مشرکین حجاز نبوت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بوده و اگر این موضوع که حکایت از ربوبیت حضرت حق دارد برای آن‌ها و برای بشریت حل می‌شد صراط مستقیم الهی که همان شریعت است را می‌پذیرفتند ولی در زمان امام صادق«علیه‌السلام» با منکرینی مثل ابن ابی‌العوجاع‌ها و ابن مقفع‌ها روبه‌روئیم در حدّی که جناب مفضل با ابن‌ابی‌العوجاع درگیر می‌شود، حالا حضرت صادق«علیه‌السلام» باید شبهه‌ی این‌ها را برطرف کنند. بنده فکر می‌کنم عزیزان باید متوجه تفاوت نظر بین ربوبیت حضرت حق و خالقیت او بشوند. چیزی که امروز نیز ما نیاز داریم. موفق باشید
6157
متن پرسش
با سلام استاد یه بحثی که همه جا هست در روایات داریم که صله رحم بسیار به جا بیارید اما گاها دیده می شود از رفتن ما به برخی جاها نهی میشه به اسم اینکه چشم میخورید. چشم زخم در روایات ما چه بحثی دارد اینکه ما صله رحم را کم کنیم چون ما را چشم میزنند آیا درست است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرموده‌اند برای مصون‌ماندن از چشم‌زخم کمالات و امکانات خود را به رُخ بقیه نکشید، ولی این بدین‌معنی نیست که با ارحام قطع رابطه کنیم. بنده در رابطه با چشم‌زخم در کتاب «جایگاه جنّ و ملک و شیطان» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
6138
متن پرسش
استاد عزیز سلام راستش چند سالی است که با مباحث شما به لطف الهی آشنا شدم اما حقیقتش اینه که سه الی 4 سال است که به طور مستمر نتوانستم مباحث را دنبال کنم و الان دچار سردرگمی شدم یک روز علاقمندم و یک روز بی انگیزه من عاشق مباحث معرفتیم امانمیدانم چرا دچار چنین حالتی شدم الان هر از گاهی تغییراتی در خودم می بینم به عنوان مثال سعی می کنم معایبم را بر طرف کنم البته تا حدودی موفق بودم هر چند اگر از بعدی عیبی را بر طرف کردم عیب بزرگتری را در خود دیده ام و یاد مطالب گذشته معرفتی می افتم و تا حدودی کمک از آن می گیرم اما در وجودم وسوسه می شوم که دیگر بس است به آنچه که آموخته ام بسنده کنم و آنها را عملی کنم و روی اخلاقیات کار کنم اما هنوز دلم نمی پذیرد که بی خیال ادامه مباحث باشم یک سال پیش مباحث جنود عقل و جهل را دنبال کردم اما کاملش نکردم نمی دانم چرا نمی توانم ادامه دهم خواهشا بفرمایید من چکار کنم؟ برنامه ام را چطور دنبال کنم و از کجا دوباره شروع کنم؟ با این احساس ها و مشکلاتی که سر راهم ایجاد می شود چگونه برخورد کنم؟2- استاد به یاد دارم شما فرمودید گاهی خدواند رزق فردی را وقتی تنگ می کند بنده هر چقدر هم تلاش کند به رزق بیشتر دست پیدا نمی کند آیا این رزق کم همیشگی است؟ آیا بنده نمی تواند راه حلی برای گشایش رزق خود داشته باشد و یا پیدا کند؟ شخص بنده متوچه این قضیه شدم که هر چه تلاش می کنم گشایشی نمی بینم و متوجه می شوم رزقم همینن است اما برای رفاه زندگیم باید گشایشی ایجاد شود همین مسئله هم به زندگیم لطمه وارد می کند شاید بفرمایید که خوب چون نیازمن بیشتر از این نیست و من حرص و ولع دارم اما مگر خدواند نمی فرماید برای روزیتان تلاش کنید و برای رفاه زندگی باید تلاش کرد من که از حداقل ها محرومم مثل داشتن ماشین و خانه و ... خوب آیا خواستن آن برای داشتن آرامش و رفاه و بندگی چیز بدی است که گشایش رخ نمی دهد؟ کتاب رزق شمارا سالهای قبل خوندم و الان برای همین است که چنین سوالاتی پیش می آید و حتی در وجودم آن حرفهای بالا را احساس می کنم لطفا مرا از این سردرگمی نجات دهید متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سعی بفرمائید زندگی را برای خود درست معنا کنید و به خود بفهمانید هراندازه در معارف الهی بالاتر روید در عمل به دستورات شریعت جدّی‌تر خواهید بود 2- تنگی رزق به معنای آن نیست که انسان از آنچه برای بندگی خدا در این دنیا نیاز دارد محروم باشد، پس شما تلاش خود را به طور معمول انجام بدهید و منتظر تقدیر الهی باشید. موفق باشید
6143
متن پرسش
چرا خداوند در قرآن کریم هر جا صحبت از خود می کنند کلمه ی ما را می آورند واز من ذکر نمی کنند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی می‌فرماید: خلقنا؛ نظر به نظامی دارد که با مدیریت الهی عمل می‌کند و وقتی می‌فرماید: خلقتُ؛ می‌خواهد نظرها را متوجه نقش اصلی خداوند در عالم بکند. موفق باشید
6128
متن پرسش
به نام خدا و با عرض سلام استاد این که می فرمایید شخص در عین ثا بته اش که در علم خداست شخصیت خود را انتخاب کرده و در عین ثا بته اش اراده کرده است یعنی چه مگر علم خدا جای اراده کردن ماست بله می توان گفت که خدا در علمش می داند این شخص چه انتخابهای در دنیا می کند و لی این که مثلا شخص در علم خدا انتخاب کرده زنا زاده با شد اصلا مفهوم نیست مگر انجا ما وجود تعین یافته شخصیه خارجیه داریم اگر طرفی بر چه اساسی شخص انتخاب می کند زنازا ده باشد مگر نتیجه ای نفعی یا لذتی از این انتخاب می برد که چنین انتخاب شومی که در دنیا سر افکنده و در اخرت عموما گرفتار عذاب باشدرا بکند و اساسا اگر کسی انجا که نه پیامبر و هادی است و نه دار امتحان است انتخاب کند اگر بتوانیم چنین انتخابی را بپذیریم چه ارزشی دارد ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر در قرآن نداریم: «إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون‏» چون خدا چیزی را اراده کرد که خلق کند به آن چیز می‌گوید بشو و آن چیز موجود می‌شود. پس معلوم است آن شیئ در آن حدّ که مورد خطاب الهی قرار گیرد در علم خدا موجود بوده، از طرفی خداوند خلق هرچیزی را به آن چیز می‌دهد و در این رابطه حضرت موسی و هارون«علیهماالسلام» در معرفی خداوند می‌فرمایند: «رَبُّنَا الَّذی أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏» پروردگارمان آن کسی است که خلقت مخصوص به هرچیزی را به آن چیز می‌دهد و سپس آن چیز را پس از آن‌که خلقت‌اش را به آن داد، هدایت می‌کند. از این لحاظ خلقت آن کسی که می‌خواهد مرد باشد و مثلاً در چنین شرایطی مثلاً در تهران به دنیا بیاید را به او می‌دهد و با این مبنا باید متوجه بود اگر کسی زنازاده شد، خداوند خلقت او را به او داده است و این‌که چرا چنین انتخابی را کرده مربوط به خودش می‌شود مثل انتخاب‌های شومی که سایر انسان‌ها در این دنیا می‌کنند. در هر صورت چون انسان‌ها در آن مقام، در مقام امکان هستند جهت رجحان یک طرفِ امکان دارای انتخاب می‌باشند و چون این انتخاب و اختیار همچنان ادامه دارد هرلحظه می‌توانند خود را تغییر دهند. موفق باشید
6114
متن پرسش
سلام.استاد شما فرمودید که آیه تطهیر وآیه3مائده که در روز غدیر نازل شد وبرخی دیگر از آیات جای اصلی شان اینجا نبوده وبنا به دلایلی جای آنها توسط پیامبر عوض شده است لطفا دلیل این تغییر مکان را توضیح دهید.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: آن قسمت که در کتاب مبانی تظری نبوت و امامت در این رابطه بحث شده است را خدمتتان کپی می کنم: وضع خاص آیات مربوط به اهل‌البیت در قرآن . به دستور خدا، آیاتِ مربوط به اهل‌البیت(ع)در لابه لای بقیه‌ی آیات قرارگرفته تا به دلیل تعصبات قومی که هنوز در عمق روح مردم عربِ آن زمان باقی بوده، مردم حساسیت تعصب آمیز نسبت به اهل‌البیت(ع)نشان ندهند و بر سرموضوع اهل البیت معرکه نگیرند و یا آن قسمت از قرآن را که مربوط به اهل‌البیت است مطلقاً رها کنند و یا به حاشیه برانند. به عنوان مثال قرآن می‌فرماید: «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّیَةُ وَالنَّطِیحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِکُمْ فِسْقٌ - الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا - فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» ملاحظه کنید ابتدا بحث تحریمِ خوردن میته در آیه مطرح است، بعد در مورد ولایت علیu و یأس کفار از آن معرفی سخن می‌گوید، و سپس همان بحث قبلی در مورد چگونگی حلال‌شدنِ خوردن میته را ادامه می‌دهد. به خوبی معلوم است که از قسمت «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا» وسط آیه قرار گرفته است. یا ملاحظه می‌کنید آیه‌ی «یا ایّهاالرّسول» در بین آیات 66 تا 68 سوره‌ی مائده چنین است: می‌فرماید: «وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأکَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا یَعْمَلُونَ - یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ - قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَیْءٍ حَتَّىَ تُقِیمُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْکُم مِّن رَّبِّکُمْ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا فَلاَ تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ» ابتدای آیه بحث بر سر اهل کتاب است که چنین و چنان کنند، بعد آیه‌ی مربوط به ابلاغِ ولایت علیu را می‌آورد و سپس همان بحث اهل کتاب را ادامه می‌دهد. موقعیت آیه‌ی تطهیر چنین است: می‌فرماید: «یَا نِسَاء النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا، وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ - إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا - وَاذْکُرْنَ مَا یُتْلَى فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ وَالْحِکْمَةِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ لَطِیفًا خَبِیرًا». در ابتدا و انتهای آیه توصیه‌هایی است به زنان پیامبر خداf که رعایت سخن‌گفتن را با نامحرم بکنند و در خانه‌های خود به انجام وظیفه بپردازند. ولی در وسط آیه بحث عصمت اهل البیتh را به میان می‌آورد که حکایت از مسئولیتی است که براساس آن طهارت به عهده‌ی آن‌ها گذارده شده است. راز این شیوه‌ی بیان در این است که در میان تمام دستورات اسلامی هیچ دستوری نبوده است که مثل تبعیت از خاندان پیامبر و امامتِ امیرالمؤمنین(ع) مورد انکار واقع شود و لذا عملاً با این روش هم قرآن حفظ گردید و هم موضوع اهل‌البیت(ع)مطرح شد تا آیندگان با دقت بیشتری متوجه شوند چگونه به هدایت کامل که همانا توجه به اهل‌البیت است، می‌توان دست یافت. شاید علت این روش را بتوان در سخن مولوی جستجو کرد که می‌گوید: وگر از عام بترسی که سخـن فاش کنی سخن خاص نهان در سخن عام بگو ور از آن نیز بترسی هِله چون مرغ چمن دمادم زمـزمه‌ی بـی اَلِف و لام بگو همچو اندیشه که دانی تو و دانای ضمیر سخن بی مد و بی‌نقطه و ادغام بگو سیوطی گوید که طبرانی تخریج کرده از ابوالحمراء که می‌گفت: دیدم رسول‌اللهf را که به مدت شش ماه می‌آمد درب خانه‌ی علی و فاطمه و آیه‌ی تطهیر را می‌خواند. راستی در پشت این حرکات چه پیامی نهفته است؟ رسول خداf اندیشه‌ها را به کدام سو می‌خواهند بکشانند؟ موفق باشید
6115
متن پرسش
سلام استاد این دو حدیث که در نهج الفصاحه امده است به چه معنا است ﻣﻦ ﺃﺫﻧﺐ ﺫﻧﺒﺎ ﻓﻌﻠﻢ ﺃﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻗﺪ ﺍﻃﻠﻊ ﻋﻠﻴﻪ ﻏﻔﺮ ﻟﻪ ﻭ ﺇﻥ ﻟﻢ ﻳﺴﺘﻐﻔﺮ. ﻫﺮ ﻛﻪ ﮔﻨﺎﻫﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺎﻇﺮ ﻭﻯ ﺑﻮﺩﻩ, ﺧﺪﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯﺩﺵ ﻭ ﮔﺮ ﭼﻪ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ. ﻣﻦ ﺃﺭﺍﺩ ﺃﻥ ﻳﻌﻠﻢ ﻣﺎﻟﻪ ﻋﻨﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻓﻠﻴﻨﻈﺮ ﻣﺎ ﻟﻠﻪ ﻋﻨﺪﻩ. ﻫﺮ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺪﺍﻧﺪ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻨﮕﺮﺩ ﺧﺪﺍ ﻧﺰﺩ ﻭﻯ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﺩ.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور حضرت در قسمت اول سؤال‌تان این باشد که اگر انسان گناه‌بودن آن گناه را پذیرفته باشد دیگر آن گناه را به رسمیت نمی‌شناسد و امید دارد حضرت حق او را ببخشد چون قبول کرده مرتکب گناه شد، پس انسان عصیان‌گری نیست. در قسمت دوم نکته‌ی دقیقی نهفته است مبنی بر این‌که هر اندازه‌ انسان متوجه عظمت حضرت حق باشد، او نزد حضرت حق عزیز است و هر اندازه متوجه غفاربودن حضرت حق است، خداوند برای او با نور اسم غفّار برخورد می‌کند. موفق باشید
6099
متن پرسش
سلام.آیا در جریان داستان حضرت موسی و حضرت خضر،جناب خضر بر حضرت موسی ولایت داشت؟آیا حضرت موسی در آن زمان پیامبر بود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر تشریعی در همان زمان هم حضرت موسی«علیه‌السلام» به عنوان پیامبر آن زمان بر حضرت خضر ولایت داشتند ولی از جهت تکوینی حضرت خضر توانایی‌هایی داشتند که اگر حضرت موسی«علیه‌السلام» از خود آمادگی نشان می‌دادند از آن جهت تصرفاتی در حضرت موسی«علیه‌السلام» می‌کردند که ربطی به نبوت حضرت موسی«علیه‌السلام» نداشت، بلکه علوم خاصی بود برای شخص خود حضرت موسی«علیه‌السلام». موفق باشید
6087
متن پرسش
سلام علیکم ایا می شود در جهت ارتباط گیری با ایمه اطهار فقط فراز کوچکی از یک زیارت(مثلا زیارت جامعه کبیره)را قرایت کرد یا قرایت همه زیارت الزامی است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکالی ندارد که بر فرازی از فرازهای زیارت یا ادعیه متمرکز شویم و از آن طریق و با آن زاویه به نور مقدس امام نظر کنیم. موفق باشید
6066
متن پرسش
باسلام با اینکه شیوه شما معرفت نفساست و بعضی هم دنبال می کنند خب همه علما می گویند انجام واجبات ترک محرمات اولین قدم است ولی شمامی فرمایید معرفت نفس،به نظر بنده آیا این خوب نیست که انسان چندسال وقتش را صرف کند تا انجام واجبات وترک محرمات برایش ملکه شود بعد سراغ معرفت نفس بیاید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما باید همواره در مسیر فقه اکبر یعنی اعتقادات و فقه اوسط یعنی اخلاق و فقه اصغر یعنی احکام خود را رشد دهیم و معرفت نفس مربوط به فقه اکبر است. موفق باشید
6068
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم قصد برگزاری جشن دانشجویی به مناسبت عید غدیر را داریم برای استفاده بهتر مسائل فرهنگی در این روز کدام جزوه یا کتاب و سخنرانی را پیشنهاد می کنید .برای استفاده از حدیث در صورت امکان کمی قصد شرح حدیث در این باب را هم داریم لطفا راهنمایی بفرمایید.یا حق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه به جهت سمیناری که در قم داشتم بعد از عید غدیر توانستم با سؤال شما روبه‌رو شوم. بیشتر در این مورد سخنرانی دارم که دی‌وی‌دی‌های آن موجود است. موفق باشید
نمایش چاپی