بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28566
متن پرسش
سلام: نظر شما درباره این حرف استاد حجت الاسلام دکتر سیدمصطفی محقق داماد چیست؟ رهبری سياسی پيامبر (ص) درخصوص زندگی دنيوی مردم به هيچ‌وجه جنبه قدسی ندارد و بخشی از رسالت و ماموريت وی نيست. مردمي بودن پيامبر اسلام موجب آن شد که قدرت دنيوي در اسلام مردمي شود و به هيچ وجه قدرت آسماني و الهي شکل نگيرد. تشکیل رهبری اجتماعی و سياسی پيامبر به موجب آنچه در منابع اسلامی آمده، کاملا مردمی و بشری است و بر پايه نهادها و اصول بسيار مهمي استوار شده که در درون تعليمات اسلامی وجود دارد. اصول بنيادين تعليمات اسلامي موجب آن شد که قدرتی که توسط خود رسول‌الله (ص) شکل گرفت بر نهادهاي دنيوی استوار بود و به هيج وجه شکل آسمانی نداشت. نهادهای زير برخی از آنهاست: ۱. حاکميت امت ۲. مسئوليت نسبت سرنوشت ۳. بيعت ‏ ۴. شورا ‏ ۵. امر به معروف و نهي از منکر بيعت، وسيله‌ای است برای انشاء ولايت، که پس از تحقق رضا و توافق انجام مي‌گيرد. و به تعبير ديگر يک توافق و تراضی طرفينی است. هر کس مي‌تواند از رهگذر بيعت در فعاليت ‌هاي سياسي وارد گردد و در ساختار جامعه‌ای که زندگی مي‌کند سهيم باشد.‏ خداوند از مومنان، هنگامی که با تو در زير درخت بيعت کردند خشنود شد و دانست آنچه در دل آنهاست، پس آرامش را بر آنان فرستاد.» (فتح/۱۸)‏ آيه فوق درسال ششم هجري به مناسبت بيعت جمعي از صحابه با پيامبر (ص) نازل شده است. ‏ مستفاد از آيه فوق آن است که رهبری سياسی پيامبر (ص) درخصوص زندگی دنيوی مردم به هيچ‌وجه جنبه قدسی ندارد و بخشی از رسالت و ماموريت وی نيست و کاملا پيداست که کشور داري و مديريت دنيوي مردم نه تنها از حوزه رسالت و پيامبري که کاملا قدسي و الهي است و مردم را در آن راهي نيست، خارج است. رهبري سياسي تا آنجا که مربوط به اجراييات و دستورات عملی و انتظامی روزمره مردم است، از طريق انتخاب و بيعت خود مردم شکل مي‌گيرد و البته مورد رضايت خداوند واقع مي‌شود. و به ديگر سخن خداوند همين روند را توصيه و امضا فرموده است و به اطاعت رسول و اولوالامر امر کرده است. ولي اعلام رضايت و توشيح و حتي دستور خداوند به اطاعت از پيامبر در امور اجتماعي و دنيوی موجب تغيير و تبديل به يک قدرت الهی و آسمانی برای اداره مردم نگشت. ‏ بيعت مردم با پيامبر (ص) به اين معني بود که آنان شخصيتی را که در امر رسالت جنبه آسمانی، قدسی و وحيانی دارد، براي يک امر عرفی دنيوی و زمينی انتخاب کرده‌اند و به هيچ وجه چنين تلقی نشد که چون پيامبر، در سمت پيامبری ماموريتی آسماني انجام می‌دهد، بنابراين هويت قدرت تغييريافته و حاکميتی آسمانی شکل گرفته است. برگرفته از مقاله «قدرت مشروع در حقوق عمومی اسلامی.» با تشکر. عذر خواهی می کنم با مشکلاتی که در دفعات قبلی برای ارسال اصل مقاله پیش آمد. سپاس گزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به طور مفصل بحث شده است. حضرت امام در کتاب «ولایت فقیه» دلایلی می‌آورند که نتیجه‌ی آن این می‌شود که سیاست، عین دیانت است و به اصطلاح، ولایت الهی، تمام شئونات انسان را در بر می گیرد و به همان دلیل که خداوند جهت امور اجتماعی هم دستورات و احکامی دارد چگونه می‌توان گفت مأموریت پیامبر در امور اجتماعی و سیاسی نیست. اتفاقاً به آیه‌ی ۱۸ سوره‌ی فتح که استناد کرده‌اند بحث بیعت با پیامبر برای جنگ با حاکمان مکه می‌باشد که مانع تحقق اعمال حج در آن سال شدند. و این نشان می‌دهد جهت تحقق دین باید در سیاست نیز وارد شد، وگرنه این سیاستمدارانند که تکلیف دین را تعیین می‌کنند. ابداً از آقای محقق داماد چنین انتظاری نمی‌رفت که آیه‌ی ۱۸ سوره‌ی فتح که موضوع فنای مؤمنین در اراده‌ی رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌باشد را تا این اندازه تقلیل دهند. موفق باشید

28529
متن پرسش
سلام استاد. عاقبت بخیر بشید ان شاءالله میگم چرا اینقدر تو قرآن از فرستادن رسول و برگشتن قوم علیه رسول و عبرت گرفتن از این ماجرا آورده شده؟ مگه ما بعد از رسول اکرم (ص) بازم رسول قرار بود داشته باشیم که اینقدر این قضیه تاکید شده؟ شایدم رسول میتونه معنای دیگری داشته باشه که البته پاسخ این سوال قابل حدسه ولی دوست دارم شما برام روشنش کنید. مثلا آیات ۹۳ تا ۱۰۲ داره در مورد یک قاعده کلی در مورد رسولان صحبت میکنه (که علامه هم تلویحا همین رو میگه) بعد میگه خیلی از اونارو گرفتار کردیم بعد بهشون نعمت دادیم بعد چجور شد.... اصلا چرا کسی تو زمانه ما فرضا این چیزا رو باید بدونه؟ مگه رسول داریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قصه‌‌ی هر روز ما می‌باشد که نسبت به رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌و‌آله» آن‌طور که شایسته است برخورد نمی‌کنیم و به سرنوشت همان اقوامی کم و زیاد دچار می‌شویم و شده‌ایم که رسول خدا را پاس نداشتند. آیا جهان اسلام در همان مشکلاتی که بقیه‌ی اقوام گرفتار شدند، گرفتار نیستند؟ موفق باشید

28509
متن پرسش
قرآن برای همیشه؟ با عرض سلام خدمت استاد: در ماه مبارک رمضان توفیق قرائت نیمی از قرآن به همراه مختصری تدبر را داشتم. در ضمن این قرائت مساله ای ذهنم را مشغول کرد. در چند جزء اول قرآن یکی از مسائل پربسامد در آیات کریمه بحث رابطه مسلمانان و اسلام با اهل کتاب می باشد. و مسائلی که در این رابطه حول محور دعوت اهل کتاب به پذیرش اسلام و استنکاف آنها شکل می گیرد؛ که خود بهتر مستحضر هستید. ولی من نتوانستم با این بیانات و معارف ارتباط عمیق برقرار کنم و برایم این سوال پیش آمده است که این جبهه بندی و فضایی که در این آیات ترسیم شده است چقدر با واقعیت دنیای امروز انطباق دارد؟ آیا واقعا امروزه تقسیم بندی ما بر اساس پذیرش اسلام و رد آن است؟ آیا مساله اصلی ما اکنون ایمان آوردن یا نیاوردن اهل کتاب به اسلام است؟ آیا نحوه تعامل ما با جهان بر اساس این تقسیم بندی قرآنی است؟ آیا رسالت مهم ما دعوت اهل کتاب به پذیرش اسلام است؟ خلاصه اینکه بین این آیات و معارف بسیار زیاد با واقعیت زندگی حتی دینی در دنیای امروز و حتی فضای فکری اسلامی و دینی موجود در بین متدینین فاصله زیادی یافتم. لطفا بفرمایید که آیا مشکل از نگاه کنونی ما است و باید خط و مرزهایمان را بر اساس معارف قرآن باز تعریف کنیم یا این معارف متعلق به دوره ای خاص بوده اند نه همه زمانها؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر قسمت را باید بر اساس فضای خودش بحث نمود. شاید اگر بحث هایی که در این رابطه در سوره‌ی آل عمران عرض شده را دنبال بفرمایید، ظرایف موضوع تا حدّی روشن شود. موفق باشید

28494
متن پرسش
سلام علیکم: حضرتعالی در راه گذار از تمایز سوبژه و ابژه که ماحصل اندیشه مدرنیته هست، فرمودید راه اینست بجای اینکه دین را در حد دانایی و آشنایی با یکسری مفاهیم بیاوریم، نظر به حقایق قدسی کنیم و آنها را مد نظر بگیریم تا جهت ما در آن راستا باشد. منظور از نظر به حقایق قدسی و مد نظر قرار دادن حقیقت متعالی چیست و چگونه این امر وسیله عبور از تمایز سوژه و ابژه هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع، بسیار مهم و قابل بحث است. فکر می‌کنم خوب است مدتی در مباحثی که تحت عنوان «تفکر قرآنی» مطرح شد و به‌خصوص در جلسه‌ی ۲۵ سوره‌ی جاثیه وقت گذاشته شود. موفق باشید

28474
متن پرسش
سلام و درود: در فرمایشات شما توجه به سیره اهل بییت علیهم السلام، عرفا، امام و شهدا را می بینیم به نحوی که بسیار جدی تلقی می شود. وجه تذکر به این امر چیست؟ و در توجه نکردن به سیره چه مشکلی پیش می آید؟ توجه به سیره که در سنت خودمان می بینیم چه نسبتی با توجه به سیره در سنت فلسفی هرمنوتیکی دارد؟ یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطلب فوق‌العاده مهمی است از آن جهت که هر تئوری هر اندازه هم که مهم باشد اگر صورت تعیّن‌یافته‌ی آن در میان نیاید، یک مفهوم فکری است و به گفته‌ی گادامر، حقیقت در تعیّنات خودش خود را معنا می‌کند. به همین جهت در قرآن در کنار «اطیعوا اللّه»، «اطیعوا الرّسول» را آورد تا تنها به رهنمودهای فکریِ قرآنی بسنده نشود. موفق باشید

28470
متن پرسش
سلام: در جواب دوم سوال ۲۸۴۴۰ مبنی بر چگونگی نقد اصولگرایان قبیلگی و حزبی و عبور دادن جامعه از آنها با وجود افراد موجه ای که مانع نقد میشند فرمودید که تنگ نظری خطر بزرگی است و باید آن را نقد کرد و افراد را متوجه سعه صدر کرد. هر چند احساس می‌کنم جواب سوالم را گرفتم، اما در این جواب گویا تعریضی هم به اینجانب است که مواظب باش خودت هم در دام تنگ نظری و ضیق صدر قرار نگیری! آیا درست فهمیدم؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. ولی باید به مسیر کلی فکر کرد. عرایضی شده است که إن‌شاءاللّه این روزها روی سایت قرار گرفته است، ذیلاً خدمتتان ارسال می‌شود: موفق باشید

جایگاه تمدن نوین اسلامی در این تاریخ

باسمه تعالی

در طلیعه‌ی حضور تاریخی هستیم که از یک طرف در افق خود نظر به تمدن اسلامی داریم و در جستجوی مبانی الهیاتی آن باید بود و از طرف دیگر در جهانی باید حاضر بود که در مواجهه با تمدن غربی است و در صدد گشودن راهی هستیم که در عین حضور تمدنی در این تاریخ از هویت قدسی خود، غفلت ننماییم و نیز در جهان خود جایگاه سایر افکار و ادیان و عقاید روشن گردد تا آن‌ها نیز تکلیف خود را با تمدنی که تحت عنوان تمدن نوین اسلامی در پیش است، روشن بدانند. با توجه به چنین نکاتی نظر عزیزان را به موارد زیر جلب می‌نمایم:

۱. اسلام به عنوان یک حقیقت فراتاریخی، مطابق طلب انسان‌ها و آمادگی روحی آن‌ها در هر تاریخی برای آن‌ها به ظهور می‌آید. وقتی بشر روحِ تمدنی داشته باشد و خود را جهانی احساس کند، جواب آن روح را مطابق آیه‌ی «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» (الرّحمن/۲۹) خواهد داد و خداوند با جلوه‌ی آن اسماء حسنایی که مناسب آن روزگاران است، بشر را تغذیه می‌کند، از آن جهت که در وصفِ جهانی‌بودنِ اسلام فرمود: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً» (سبأ/۲۸) و در دل همین حضور جهانی است که ما را دعوت به ارتباط با حضرت پروردگار در فضای اجتماعی و جمعی می‌کند و می‌فرماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» (آل‌عمران/۱۰۳) و ملاحظه دارید که روی «جمیعاً» تأکید شده است تا به تحقق جامعه‌ی دینی توجه شود.

۲. بشر امروز خود را جهانی می‌یابد و به همین اندازه می‌خواهد در جهان حاضر باشد و قرآن نیز او را با چنین حضوری همراهی می‌کند. امام خمينى «رضوان‏اللّه‌تعالی‌‏عليه» در پيام‏ استقامت‏، در همین راستا مى‏‌فرمايند: «راستى اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدى با جهانخواران حل نكنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند آسوده خواهند بود؟» زیرا در جهانی حاضر هستیم که قدرت‌های بزرگ با روحیه‌ی تمامیت‌خواهی‌شان همه‌ی ملت‌ها را ذیل تمدن خود می‌خواهند و ضرورت قدرتی بزرگ که همه‌ی مناسبات را با فرهنگ خود تعریف کند، امری است که حکایت از واقع‌بینی و زمان‌شناسی حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» دارد، وگرنه هویت اسلامیِ جهان اسلام به فراموشی می‌رود.

۳. اگر تمدن، بسط دانش و فکر و فرهنگی است که توان انسجام عقلانی و درونی در حوزه های مختلف که مربوط به انسان است را، دارا می‌باشد، می‌توان گفت آنچه امروزه در ایران اسلامیِ شیعیِ حاضر در انقلاب اسلامی واقع شده، شرایط تحقق یک تمدن را در خود فراهم کرده و این مشروط بر آن است که از فرآیندی‌بودنِ تمدن‌ها در تاریخ غفلت نشود.[1]

۴. تمدنی که در پیش رو خواهیم داشت، مسلّم تمدنی است که در مواجهه با تمدن غربی به ظهور می‌آید، تا از طرفی از ضعف‌های آن تمدن مبرّا باشد و از طرف دیگر خوبی‌های آن را بسط دهد، و لذا هرگز نباید بحث تقابل تمدن‌ها در میان باشد از آن جهت که هر تمدنی، روحی است تاریخی و خردی است که بشر را در هر دورانی در برمی‌گیرد و از این جهت بین خرد مدرن و فرهنگ غربی باید تفکیک کرد.

۵. خرد جدید، خردی است تاریخی و مربوط به جغرافیای خاصی نیست، تقدیری است تا انسان از  تک ساحتی قرون وسطا که خدا را در مفاهیم بلند جستجو می‌کرد، خدا را در همه‌جا بیابد و طبیعت نیز آینه انکشاف حقیقت باشد و بدین لحاظ از نظر تاریخی خرد جدید می‌تواند قدمی به جلو باشد.[2]

 با توجه به امر فوق بنا بر این است که خرد جدید را بفهمیم که مبتنی بر نظام معرفتی خاص خود می‌باشد که چندان شبیه و نزدیک به زیستِ جهان گذشته‌ی ما نیست و به یک معنا در آن خرد جدید نحوه‌ا‌ی از جهانی‌شدنِ بشر به میان آمده است.

۶. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در توصیف حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نسبت به مواجهه‌ی ایشان با خردِ مدرن می‌فرمایند: «یک نمونه‌ی دیگر از این تحوّل - در حضرت امام- در نگاه به دین و مسائل دینی، پافشاری بر تعبّد بود، در عین نگاه نوگرایانه به مسائل؛ یعنی امام، یک فقیه نوگرا، یک روحانی نوگرا بود؛ به مسائل با چشم نوگرایانه نگاه می‌کرد؛ در عین حال به شدّت پابند به تعبّد.» (۱۴/۳/۹۹)

۷. انقلاب اسلامی به عنوان یک موجود زنده مانند خودِ اسلام، مراحلی دارد، مثل آن‌که در قرآن داریم: «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُم‏» (مائده/۵) و این بدان معناست که وقتی شرایط، تاریخی تغییر کند نحوه‌ی حضور اسلام بین ملل و جوامع نیز تغییر می‌کند در آن حدّ که تا دیروز ازدواج با زنان اهل کتاب را ممنوع کرده بود و امروز ازدواج با آن‌ها را بدون آن‌که لازم باشد مسلمان شوند، اجازه می‌دهد. زیرا سیطره‌ی فرهنگیِ اسلام پس از یازده سال آن‌چنان قدرتمند شده است که نه‌تنها هضم فرهنگ یهود و نصارا نمی‌شود، بلکه آن‌ها را در خود هضم می‌کند بدون آن‌که نیاز باشد آن‌ها دین خود را تغییر دهند.

۸. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در پیام خود به امام جمعه‌ی هرمزگان می‌فرمایند: «... تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن و روی گشاده و دست مهربان با عموم طبقات، توصیه‌ی مؤکد اینجانب است.» (۲۶ تیرماه ۹۸). ملاحظه می‌فرمایید که انقلاب در شرایطی قرار دارد که علاوه بر نظر به جریان انقلابی و جوانان مؤمن، به عموم مردم که جدای از جریان انقلابی و جوانان مؤمن هستند، رویی گشاده و دست مهربانانه دراز می‌کند تا آن‌ها را در برگیرد، زیرا بحمداللّه در شرایط تاریخیِ گشوده‌ای حاضر شده است تا بقیه را نیز از آنِ خود کند.

۹. خردِ جدید با نظر به جهانی‌شدن انسان، به یک معنا هجرت از اخلاق فردی به اخلاق اجتماعی است و دغدغه‌ی اصلاح اجتماع را به جای تأکید بر اصلاح فرد به میان می‌آورد و ما با انقلاب اسلامی و تأکید بر ساختن اجتماع دینی با دغدغه‌های خاصی روبه‌رو هستیم، شبیه دغدغه‌های هگل و هایدگر در ساختن اجتماعی که در عین مدرن بودن، مذهبی باشد. هگل با روبه‌روشدن با تاریخ و خرد مدرن سعی دارد با مدّ نظر قراردادن خرد مدرن، راه کارهای حفظ هویت دینی را پایه‌ریزی کند و در این رابطه قانون را به جای اخلاق می‌گذارد، با این رویکرد که انسان مدرن با رعایتِ قانون احساس کند کاری اخلاقی انجام می‌دهد.

۱۰. تنگ‌نظری در هرجایی باشد، به‌خصوص در جریان مذهبی‌ها، ریشه در متوقف‌شدن آن‌ها در مفاهیمِ دینی دارد و برعکس، انسان‌ها با نظر به حقایق قدسی سعه‌ی صدر پیدا می‌کنند. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در خاطرات خود می‌فرمایند:

«یکی از کمونیست‌ها را به سلول ما آوردند، در حالی‌که بنده در حال نماز بودم چون لباس سفیدی را به صورت عمامه به سر داشتم و به جای عبا یک پتو به دوشم بود، هرکس مرا در تاریکیِ سلول می‌دید تصور می‌کرد من لباس روحانی به تن دارم. همین‌که آن فرد با بنده روبه‌رو شد چهره‌اش در هم رفت و غمگین و افسرده به گوشه‌ی سلول خزید. من به او نزدیک شدم و کوشیدم با او نیز مانند سایر زندانیان جدیدالورود رفتار کنم و افسردگی‌اش را بزدایم. به او گفتم: شما گرسنه‌اید یا تشنه؟ اما اخم از چهره‌اش کنار نرفت، با دست به مالش‌دادن شانه‌ها و سر و گردنش پرداختم، سعی کرد از پاسخ‌دادن به هر سؤالی خودداری کند. من عادت داشتم مقداری از غذای افطار را نگه دارم، به او نان و قدری مربا دادم، حاضر نشد بخورد. بالاخره به زور به او غذا خوراندم و آب نوشاندم چون می‌دانستم پس از دستگیری‌اش غذایی نخورده و چه بسا کتک هم خورده باشد. قدری چهره‌اش باز شد. جهت مراعات او نماز عشای خود را به تأخیر انداختم. صحبت با او را ادامه دادم. چون گمان می‌کرد من می‌خواهم او را به صفوف اسلام‌گرایان جذب کنم، سرش را بلند کرد و با لحنی خشک گفت: اجازه دهید اعتراف کنم من به هیچ دینی عقیده ندارم. فهمیدم که چه در ذهنش گذشته، دنبال جمله‌ای مناسب ذهنیت و منطق و شرایط او می‌گشتم. گفتم: سوکارنو رئیس جمهور اندونزی در کنفرانس باندونگ گفت: ملاکِ اتحاد ملت‌های عقب‌مانده، نه وحدت دینی و نه وحدت تاریخی و فرهنگی و امثال آن، بلکه وحدتِ نیاز است. مسائل، یکی است و سرنوشت، نامعلوم، و دین نباید میان من و شما جدایی بیندازد. انتظار این پاسخ را از من نداشت. دیدم تغییر در چهره‌اش آشکار شد، خیلی هم باز شد و با ما گرم گرفت. بعد به او گفتم: شما استراحت کن و ما نماز می‌خوانیم.»[3] ما در ادامه‌ی انقلاب و حضور تاریخی خود در این زمانه نیاز به چنین سعه‌ی صدری داریم تا بدون آن‌که بخواهیم جهان را مسلمان کنیم، جهان از آنِ ما باشد. مثل مردم غزّه که در موردشان گفته‌اند شیعیانی‌اند که دست‌بسته نماز می‌خوانند، زیرا عقل و قلب‌شان شیعه است.

۱۱. نظر به اسمای الهی و مظاهر آن و عبور از مفاهیم، عاملی است تا انسان با حقایق اسماء در آینه‌ی مخلوقات روبه‌رو شود. قرآن در آیات ۳۶ و ۳۷ سوره‌ی جاثیه می‌فرماید: «فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمينَ & وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ» این یعنی کمالات الهی که مورد حمد قرار می‌گیرند و کبریایی او را در همین آینه‌های مخلوقات که در زمین و آسمان هستند بنگریم و در همین مخلوقات با حقیقت مأنوس شویم.

۱۲. قرآن در رابطه با تحمل سایر ملل و سایر افکار، به پیامبر خدا «صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرماید: «قُلْ لِلَّذينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذينَ لا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ» (جاثیه/۱۴) ای پیامبر! به مؤمنین بگو نسبت به آن‌هایی که امیدی به ایّام اللّه ندارند، اغماض داشته باشد و به آن‌ها گیر ندهد. و این حکایت از آن دارد با آن‌هایی که مانند مسلمانان به برزخ و قیامت و یا به ایّام اللّهِ حاکمیت حق در جهان امیدوار نیستند، باید اغماض نمود.

۱۳. قرآن اهل کتاب را به جای دعوت به اسلام، به توحید دعوت می‌فرماید و می‌گوید: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً» و در راستای پذیرش حضور متدینینِ اهل کتاب می‌فرماید: «لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ & يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحينَ» (آل‌عمران/۱۱۳ و ۱۱۴). و نیز در سوره‌ی نساء آیه‌ی ۱۶۲ می‌فرماید: «لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقيمينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أُولئِكَ سَنُؤْتيهِمْ أَجْراً عَظيماً».

 آیات فوق همه حکایت از آن دارد که اسلام بنا دارد در سعه‌ی توحیدی با سایر ملل به گفتگو بنشیند.

۱۴. در مورد اهل سنت از امام صادق «علیه‌السلام» داریم: «إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ النَّبِيُّونَ وَ الصِّدِّيقُونَ وَ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ الشُّهَدَاءُ وَ الصَّالِحُونَ وَ خَمْسَةُ أَبْوَابٍ يَدْخُلُ مِنْهَا شِيعَتُنَا وَ مُحِبُّونَا فَلَا أَزَالُ وَاقِفاً عَلَى الصِّرَاطِ أَدْعُو وَ أَقُولُ رَبِّ سَلِّمْ شِيعَتِي وَ مُحِبِّي وَ أَنْصَارِي وَ مَنْ تَوَلَّانِي فِي دَارِ الدُّنْيَا فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكَ وَ شُفِّعْتَ فِي شِيعَتِكَ وَ يُشَفَّعُ كُلُّ رَجُلٍ مِنْ شِيعَتِي وَ مَنْ تَوَلَّانِي وَ نَصَرَنِي وَ حَارَبَ مَنْ حَارَبَنِي بِفِعْلٍ أَوْ قَوْلٍ فِي سَبْعِينَ أَلْفَ مِنْ جِيرَانِهِ وَ أَقْرِبَائِهِ وَ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ سَائِرُ الْمُسْلِمِينَ مِمَّنْ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ يَكُنْ فِي قَلْبِهِ مِقْدَارُ ذَرَّةٍ مِنْ بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَيْت‏» (الخصال، ج‏۲، ص: ۴۰۸) بهشت هشت در دارد؛ يك‌ در از آنِ پيغمبران و صديقان است، يك در از آنِ شهيدان و صالحان است، و از پنج در شيعيان و صديقان ما داخل مي‌شوند، من پيوسته بر سر صراط ايستاده و درخواست مي‌كنم؛ پروردگارا! شيعيان و دوستان و ياران مرا و كسانى كه مرا در دنيا به ولايت شناخته‌‏اند، سالم دار. يك بار آوازى از شكم عرش مي‌رسد كه‏ درخواست تو پذيرفته شد، شفاعت تو در باره شيعيانت قبول شد، هر تن از شيعيان من و كسانى كه ولايت مرا پذيرفته و مرا به گفتار يا كردار يارى كرده و با دشمنانم جنگيده‌‏اند، هفتادهزار تن از همسايگان و خويشان خود را مي‌توانند شفاعت كرد؛ از يك درِ ديگر مسلمانان ديگرى كه خدا را به يگانگى شناخته و ذره‏اى دشمنى ما خاندان در دلشان نيست وارد مي‌شوند.

راوی از ابی‌جعفر «علیه‌السلام» سؤال می‌کند وضع موحدین که اقرار به نبوت حضرت محمد «صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله» دارند ولی اهل گناه هستند و امامی ندارند و ولایت را نمی‌شناسند، پس از مرگ چگونه است؟ حضرت فرمودند: «أَمَّا هَؤُلَاءِ فَإِنَّهُمْ فِي حُفَرِهِمْ لَا يَخْرُجُونَ مِنْهَا فَمَنْ كَانَ لَهُ عَمَلٌ صَالِحٌ وَ لَمْ يَظْهَرْ مِنْهُ عَدَاوَةٌ فَإِنَّهُ يُخَدُّ لَهُ خَدّاً إِلَى الْجَنَّةِ الَّتِي خَلَقَهَا اللَّهُ بِالْمَغْرِبِ فَيَدْخُلُ عَلَيْهِ الرَّوْحُ فِي حُفْرَتِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ حَتَّى يَلْقَى اللَّهَ فَيُحَاسِبَهُ بِحَسَنَاتِهِ وَ سَيِّئَاتِهِ فَإِمَّا إِلَى الْجَنَّةِ وَ إِمَّا إِلَى النَّارِ فَهَؤُلَاءِ الْمَوْقُوفُونَ لِأَمْرِ اللَّهِ» (بحارالأنوار، ج‏۶۹، ص: ۱۵۸). امام «عليه‌السّلام» فرمودند: آن‌ها در قبرهاى خود خواهند ماند و از آن‌جا بيرون نخواهند گرديد، هركدام از آن‌ها كه كارهاى نيك انجام داده باشند و عداوت و عنادى از آن‏ها ظاهر نشده باشد از قبر او راهى به طرف بهشتى كه خداوند در مغرب آفريده است باز مى‌‏گردد و تا قیامت روح و بشارت به قبر او مى‌‏رسد، تا روز قيامت برپا شود، در آن هنگام در پيشگاه عدل خداوندى حاضر مى‏‌گردد و به حساب كار او مى‌‏رسند و خوبى‏‌ها و بدي‌هاى او را در نظر مى‌‏گيرند، در اين‌جا يا به طرف بهشت مى‌‏روند و يا به طرف دوزخ رهسپار مى‏‌شوند، وضع اين‌ها بستگى به امر خداوند دارد.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

 


[1] - رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» در راستای تحقق آرمان‌های فکری فرهنگی می‌فرمایند: «دچار شتاب‌زدگی و بهانه‌گیری هم نباید بشویم. یکی از چیزهایی که واقعاً ماها همه‌ باید به آن توجّه بدهیم، این است که یکی از عیوب کار، این بی‌صبری و شتاب‌زدگی است؛ مرتّب آدم پا به زمین بزند که «آقا چرا نشد؟ چرا نشد؟» خب هر چیزی قدری دارد، هر چیزی اَجَل و اَمَدی دارد، همه چیز باسرعت انجام نمی‌گیرد.» (۱۳۹۷/۱۲/۲۳)

[2] - در این مورد خوب است به مقاله‌ی «پرسش از تکنولوژی» از آقای مارتین هایدگر رجوع شود.

[3] - گزیده‌ای از کتاب «خون دلی که لعل شد» از صفحات ۲۴۷ تا ۲۵۱.

28465
متن پرسش
سلام علیکم: با گوش کردن جلسه اول شرح کتاب مقالات آقای شجاعی از سایت، سوالی برایم پیش آمده: اگر روح خدا به معنای ذات خدا نیست و بلکه نزدیک ترین موجود به خدا است پس در آیه «نفخت فیه من روحی» نیازی به آوردن کلمه «من» نبود. چون اگر حقیقت انسان همان مقام قرب کامل باشد و از طرفی روح خدا هم همان مقام قرب کامل باشد (نه ذات) پس باید بگوییم حقیقت انسان همان روح خداست، نه «از» روح خدا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به شرطی که بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را مقدمه‌ی مطالعه‌ی مباحث مربوط به کتاب «مقالات» قرار دهید؛ ملاحظه خواهید کرد که «مِنْ» در «من روحی» منظور، نازله‌ی روح است و نه جزئی از کلّ. موفق باشید

28447
متن پرسش
با سلام و احترام: در پاسخ به یه نفر که گفته بودن مشاور دینی مدرسه شاهد هستن و پرسیدن چرا در قرآن سوره نساء اومده زن هاتون رو بزنید، شما فرمودین خود انبیاء چنین رفتاری با همسر خود نداشتند هرچند همیشه همسر آنها به حرفشون گوش نمی‌دادن. و فرمودین این آیه سوره نساء برای زمانیه که زن بدون اطلاع به همسرش میره بیرون و احتمالا با نامحرم ارتباط میگیره و به جای اینکه محاکم قضایی حکم رو اجرا کنن گفته خود شوهر اجرا کنه تا آبروی خانواده نره. حالا سوال من اینه که چرا مقابل این حرف نیست؟ مثلا من دوستی دارم که شوهرش علنا گفته شب نمیام میرم پیش یکی دیگه، و میدونسته رابطشون حرومه. چرا از نظر قرآن مرد باید بزنه ولی زن نباید بزنه؟ و چرا این سفارش کتک زدن به زن هارو فقط به مردها کرده؟ متأسفانه فرهنگ اسلامی (به معنایی که عرف جامعه شناخته و به ما رسیده) به غایت به زن ظلم کرده و زن رو موجودی ضعیف و کتک خور و بی هویت بار آورده. به نظر من ما باید فرهنگ اسلامی رو تغییر بدیم و با اون بخش هایی از دین که با تساوی حقوق زن و مرد طبق زمانه ی امروز می سازه، زندگی کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید عکسِ آن باشد که شما فکر می‌کنید از آن جهت که اگر آن مرد به جهت اعمال خلاف شرعش تنبیه شود و علنی نباشد و تنها در محدوده‌ی برخورد همسرش باشد؛ به جهت روحیه‌ی لطیف زنانه آن طور که باید از آن اعمال خلاف شرع ترس به خود راه نمی‌دهد. به نظر بنده مطالعه‌ی کتاب «زن در آینه‌ی جلال و جمال الهی» نکات خوبی را در این مورد متذکر می‌شوند. موفق باشید

28438
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز: ۱. عرفایی مثل جناب علامه حسن زاده برای تطهیر خیال هفتاد حمد و هفتاد آیه سخره را پیشنهاد می‌دهند که برای امثال ما سنگین است و زدگی حاصل می‌شود، راه حل چیست؟ ۲. اگر کسی مرتب در خواب شخص مثلا حضرت امام (ره) یا علمایی مثل آیت الله بهجت را ببیند، یا در حال خواندن سوری از قرآن یا تعلیم آن به بقیه باشد (حمد، کهف، توحید، معوذتین، آیه الکرسی) باز این‌هم به غلبه خیال برمی‌گردد یا پیامی دیگر برای بیننده دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. یا ۷۰ مرتبه حمد و یا ۷۰ مرتبه آیات سُخره. لازم نیست جمع آن‌ها انجام شود. ۲. إن‌شاءاللّه آن خواب‌ها جزو مبشرات است. موفق باشید

28410
متن پرسش
سلام علیکم: انقلاب اسلامی آیا از آن جهت که توحید و اقامه عهد الهی و آزادی معنوی را به صحنه بشریت برگردانده، ظرفیت عبور از سوژه و ابژه را دارد و می‌تواند بشر این تاریخ را از آن عبور دهد؟ آیا توحید در آینه انقلاب و در مظاهر شهدا و با نگاهی که عالم را تماما جلوه اسماء الهیه می‌دانیم و در دعای سحر بعنوان رکنی مهم از معارف ما همین امر متجلی است، چنین فرصتی پیدا شده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً پیدا شده است. در جلسه‌ی اخیر بحث سوره‌ی جاثیه، به نظر بنده نکاتی جدّی در این مورد به میان آمد. خوب است آن بحث را تحت عنوان «عالَم، آینه‌ی نمایش ربوبیت و کبریایی خداوند» دنبال بفرمایید. موفق باشید

28395
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: آیا آیات قرآن صرفا با گزاره های عرفی صادر می گردد یا اینکه همه یا بعضی از آنها تحقیقی می باشد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گزاره‌های کلام الهی، فطرت انسان را با همه‌ی ابعادی که دارد، مخاطب قرار می‌دهد و فکر نمی‌کنم بتوان آن گزاره‌ها را در دوگانگی عرفی یا غیر عرفی معنا کرد. موفق باشید

28394
متن پرسش
سلام استاد عزیز: میگم یک سوال: مگه حضرت آدم و حوا علیهما السلام توبه نکردند؟ مگه خدا با اون قسم های ۵ گانه توبشون رو نپذیرفت؟ پس چرا به زمین مهبوط شون کرد؟ این یعنی توبه اگر هم پذیرفته بشه عواقب عمل گریبان انسان رو حداقل در دنیا خواهد گرفت، درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن را مرحوم علامه‌ی طباطبایی به طور مفصل ذیل آیه‌ی «فعصی آدم ربّه فغوی» آورده‌اند که آن حکم، حکمِ ارشادی بود و حکم ارشادی مثل آن است که کسی به کودک خود بگوید مواظب بخاری باشد، ولی چنانچه نزدیک شد و دست او سوخت، هر اندازه هم بگوید اشتباه کردم، مشکل او از این جهت رفع نمی‌شود. کلیّت این بحث را می‌توانید در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» که روی سایت هست، دنبال بفرمایید. موفق باشید

28400
متن پرسش
با سلام مجدد خدمت عزیزم استاد طاهرزاده: در مبحث نظام احسن و اینکه خداوند به بهترین و احسن ترین و کاملترین شکل ممکن عالم را بی نقص خلق و هدایت می نماید مطالبی را بیان فرمودید و در هنگام مطالعه حرکت جوهری و حرکت و نیازمندی عالم ماده و تبدیل ضعفها به کمالها و قوه ها به فعلیت ها این سوال پیش آمد که چگونه این دو را می شود با هم جمع کرد؟ آیا خداوند عالم را ناقص خلق کرده بعد به او کمال می دهد که این برداشت من احتمالا اشتباه است. این پارادوکس ذهنی من چگونه مرتفع می شود استاد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند از قول حضرت موسی و هارون «علیهماالسلام» می‌فرماید آن‌ها در توصیف پروردگار خود چنین گفتند: «رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ» پروردگار ما آن کسی است که در ابتدا، خلقتِ هر چیزی را به آن چیز می‌دهد و سپس آن را هدایت می‌کند. این یعنی هر موجودی در ذات خود امکانِ تحقق اولیه‌ای را دارد که بستری خواهد شد برای گرفتن فیض بعدی. زیرا مخلوقات در ذات خود، ممکن‌الوجودند و نه واجب‌الوجود. و ممکن‌الوجود، وجوهِ امکانی‌اش ذاتیِ آن است. موفق باشید

28399
متن پرسش
با سلام و احترام و عرض خدا قوت: در ضمن مطالعه حرکت جوهری چند سوال برایم پیش آمد که از حضورتان تقاضای توضیح در صورت امکان دارم: ۱. مطابق آیه ۲۰ سوره عنکبوت و لغت ثم در وسط آیه درخصوص بعدیت در ایجاد معاد و عدم تطابق با حدیث امام رضا (ع) در اعتقاد به ایجاد هم اکنونی عالم معاد چگونه این مطلب مطابقت داده می شود؟ ۲. اگر با اتمام قوه ماده، عالم قیامت شروع می شود، پس می توان گفت معاد بعدا ایجاد می گردد؟ ممنون از وقتی که می گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نسبت به مخلوقات، قیامت در پیش است ولی نسبت به خود قیامت به عنوان یکی از عوالم وجود، هم‌اکنون هست و اساساً غایتِ مفقود، محال می‌باشد. موفق باشید

28389
متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با آیه آخر سوره جاثیه اینکه خود را با کیفیت عالم یگانه ببینیم یا می‌بینیم وحدت وجود هم همین را می‌گوید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً یکی از برکات «وحدت وجود» که انسان خود را در آغوش انوار کیفیِ الهی احساس کند بدون دوگانگی بین عبد و ربّ و در عین رجوعِ عبد به ربّ با در آغوش‌بودنِ حضرت ربّ؛ در این‌جاست. این یعنی در عین احدیتِ ربّ، او صمد است و باید به سوی او بود، ولی در او. موفق باشید

28376
متن پرسش
با سلام: استاد لطف می فرمایید پاسخ سوال ۲۸۳۴۵ را شرح بیشتری بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب سؤال جنابعالی که می‌فرمایید خود را در محضر کدام از اسماء الهی قرار دهیم، همان‌بود که ربّ ما «اللّه» است. در این مورد خوب است به شرح سوره‌ی حمد حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رجوع فرمایید. موفق باشید

28318
متن پرسش
سلام علیکم: با اینکه حرکت و تمامیت انقلاب اسلامی در برابر استکبار، توحیدی و حرکت ناب تمدنی است، ولی برخی معتقدند چنان ظلمات و تاریکی ها بر نظام و انقلاب فائق آمده که مشروعیت و محبوبیت و مقبولیت آن هم از دست رفته و خود دیانت هم در اثر آوردن دین در لایه های سیاست و قدرت ضربه خورده و انقلاب اسلامی از ریشه ها جدا فاصله گرفته و یا حتی چه بسا بگویند هر چقدر آن روح توحیدی و عریق و عرفانی باشد ولی با این رویکرد اتفاقات و ابتلائات سختی برای انقلاب که حتی می‌تواند منجر به اجلی برای آن شود، باشد. در باب این مطالب چه صحبت‌ها و پاسخ‌هایی می‌توان داشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این عزیزان خوب است کمی به موضوع «صبر» در قرآن فکر کنند که چگونه برای یک حرکت توحیدی و عبور از جاهلیت، قرآن بزرگیِ شخصیت و رشد معنوی و روحانی انسان را در باقی‌ماندن نسبت به حرکتی می‌داند که شروع شده است و معلوم است فرهنگ قبلی با سابقه‌ی زیادی که دارد به راحتی همچون ورق‌زدن یک کتاب از صحنه بیرون نمی‌رود. عمده آن است که اهل «صبر» می‌یابند آرام‌آرام و طیّ یک فرآیند حضور یک تمدن و فرهنگ توحیدی جای خود را باز می‌کند. موفق باشید

28308
متن پرسش
سلام علیکم: امروز با چه رویکردی لازمست به کلام الله مجید رجوع کنیم تا افق نگاه مان بسوی تمدن نوین اسلامی و نظام سازی توحیدی و عظمت و سعه روحی در این مسیر برای عدم استعجال و عدم بصیرت در شناخت حوادث و شاخص ها و ایجاد صبر برای طی این مسیر عظیم باشد و آیات را راه و نوری برای طی این مسیر ببینیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا بحثهای تفکر قرآنی شروع خوبی برای مد نظر قراردادن چنین موضوعی نمی‌تواند باشد؟ در حدی که بشر امروز متوجه ی حقیقتی بشود که قرآن متذکر آن است در امروز تاریخ ما؟ موفق باشید

28307
متن پرسش
سلام علیکم: آیا تحدی، یک معجزه جاویدان و متعلق به تمام اعصار برای قرآن کریم است یا اختصاص صرفا به صدر بعثت و شروع حرکت نبوی (ص) دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره چنین تحدی در میان است. به گفته ی علامه ی طباطبایی این گوی و این میدان؛ هرکس منکر گفت الهی بودن قرآن است بفرماید یک سوره همانند آن بیاورد. موفق باشید 

28298
متن پرسش
با سلام و احترام و عرض خدا قوت: استاد می خواستم بدانم در ادامه بحث حرکت جوهری برگشت خورشید برای اقامه نماز مولا علی (ع) و حضرت سلیمان (ع) تناقض ایجاد نمی کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصرفات اولیاء الهی تصرفات در فوق عالم ماده است و لذا می‌توانند در عالم ماده نیز تصرف کنند و در بحث حرکت جوهری در رابطه با انتقال تخت جناب بلقیس در بی زمان؛ عرایضی شده است. موفق باشید

28301
متن پرسش
السلام علیکم استاد عزیز: با نظر به دیدگاه بزرگان نسبت به «عرف خاص یا عام» بودن زبان قرآن عده ای معتقدند زبان قرآن همان زبان مردم عصر نزول است و قائل به «عرف عام» بودن آن هستند و عده ای قائل به «عرف خاص» بودن آن هستند و استنادشان هم به ذوباطن بودن قرآن و محکمات آن است که برای عرف عام قابل تفهم نیست. با این اوصاف: ۱. دیدگاه شما نسبت به زبان قرآن چیست؟ ۲. آیا اصل بحث ثمره ای دارد؟ به این بیان که زبان قرآن زمانی برای عام و زمانی برای خاص است! اما ثمره ای که به نظر می رسد مترتب موضوع شود به منشاء و مبدأ کشف معنی رجوع دارد، به این شکل که: اگر زبان قرآن برای عرف عام است، لاجرم باید منشاء کشف معنای لفظ عرف عام باشد و ما هیچ چاره ای نداریم برای کشف معنا به عرف عام مراجعه کنیم و اما اگر زبان قرآن برای عرف خاص باشد لاجرم باید دائم گوشمان به دهان مبارک معصوم (ع) یا مفسر یا فقیه یا مجتهد باشد تا دلالت لفظ بر معنا را تبیین کند (و درست است که مرجع کشف معنای بدوی و ابتدائی عرف عام عصر نزول یا مطلق عرف عام_چه عرب چه عجم_ است ولی معنا را به حد متعالی خود می رسانند_ مانند: فعل امر که عرف عام از او طلب را می فهمد ولی فقیه با تفقه در آن به معانی چون فور و تراخی، مره و تکرار، استحباب و وجوب و... پی می‌برد، یا مانند معنایِ لفظِ غیبت که حتما باید فقیه معنا کند ولو اینکه اگر به دست عرف دهیم معنی آن را تقلیل می دهند کما اینکه در کتب لغت مشاهده می شود_لغوی هم به اعتباری از عرف عام است زیرا کاشف قول عرف عام است_ ۳. استاد عزیزم، آیا الفاظ اعتباری اند یا حقیقی؟ و اگر بفرمایید: اعتباری، چگونه لفظ خداوند اعتباری می تواند باشد؟ ۴. و به راستی چقدر این مباحث برای با قرآن زندگی کردن_ناطر به بحث اخیر حضرتعالی در تفکر قرآنی_ ضروری است؟ ببخشید بابت طولانی شدن و گرفته شدن وقتتون خداوند خیر دنیا و آخرت رو نصیبتون بفرمایند
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: الفاظ کلام الله صورت گفتاری حقیقت است و بدین اعتبار به نفس الامر متصل می باشد.

مگر به ما نفرموده اند قرآن حامل عبارت و اشارت و حقایق است. فکر می‌کنم زبان قرآن زبان فطرت انسانها است و در هر مرتبه ای برای انسانها حرف دارد و هرکس به وسعت خود از قرآن بهره می‌گیرد لذا هم زبان عام در او هست که عبارت را از آن می‌توان فهمید و هم زبان خاص در آن هست برای اهل اشارت و حقیقت. موفق باشید

28295
متن پرسش
سلام علیکم: استاد منظور از انسان در آیه «یا أَيُّهَا الإنسان إِنَّكَ كَادِحٌ إلى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ» بعضی از انسانها را می‌فرمایند یا همه انسانها منظور است؟ استادی میگفتن همه انسان ها چه کافر چه مومن دارن به قرب الی ا...نزدیک می شوند، ولی یکسری به جمال الهی و یکسری به سمت جلال الهی به خدا نزدیک می شوند، یعنی افرادی مثل شمر و هیتلر متحلق به صفات جلال الهی شدند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است که فرموده اند در آن حد که کفار با تجلی اسم جلال از محل رحمت الهی رانده می شوند. موفق باشید

28275
متن پرسش
سلام علیکم: راهکار اینکه در زندگی آیه شریفه «لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ» را نصب العین کنیم و چنین سبک زندگی داشته باشیم و چنین در برابر حوادث عالم نگاه کنیم، چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که با نگاهی توحیدی همه‌چیز را در دست خدا بدانیم و فکر نکنیم چیزی از دست خدا خارج شده است. موفق باشید

28262
متن پرسش
سلام استاد: اگه بخواهیم تفسیر های شما رو به یاری خدا هفته ای ۳ بار گوش بدیم روزی چقدر قرآن تلاوت کنیم با تدبر؟ آیا خوبه ماهی یک بار قرآن ختم کنیم یا کمتر بخوایم با کیفیت بیشتر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا ابتدا بیشتر به تفاسیر قرآن نپردازید و به آیاتی که فکر کرده‌اید، تدبّر کنید؟ و حتی اگر برایتان ممکن بود همان آیات را حفظ نمایید. موفق باشید

28257
متن پرسش
با سلام: چرا مطالب عمیق وحدت وجودی را در قرآن نمی توان بطور آشکار یافت شاید اوجش «هو الاول و الاخر» باشد که آن‌هم ظاهرا معصومین در روایات تفسیری بغیر از تفسیری که عرفا داده اند بیان کردند حقیر اندک آشنایی که با سخنان عرفا دارم بقرآن که مراجعه می‌کنم دچار یاس و سرخوردگی می‌شوم چه معارفی می‌توانست تبیین کند نکرد و پرداخت به مطالب حیض و جنسی و یا مثلا آیه دین بزرگترین آیه قرآن درین عصر چه گرهی می‌گشاید چرا باید عمرها صرف قرائتش شود با اینکه علم هزاران راهکار بهتر را فراهم کرده باری اگر خوب در قرآن دقیق شویم متوجه می‌شویم تلاشهای دکتر سروش در چه راستاییست باید قرآن را رویاهای رسول دانست والا با تناقضاتش چه کنیم؟ باید رسول را متاثر از فرهنگ زمانه اش دانست شما قرآن را با دیوان شمس مقایسه کنید مولوی چه شوری در عالم افکنده و ما را بسوی عشق ورزی با خدا رهنمون کرده این کجا و غل و زنجیر و حمیم و «کلما نضجت جلودهم» قرآن که متناسب همان فرهنگ عربهاست کجا؟ حتی لغت عشق هم در روایات (قرآن که هیچ) درست و حسابی نیامده باری بنظر می‌رسد از اسلام عرفان بدست نمی‌آید و این وصله پینه های عرفا ره بجایی نخواهد برد و قول صائب اینست چون جریانهای ادیان هندی سابقا در خراسان فعال بود عرفای مکتب خراسانی متاثر شدند و وارد اسلام کردند البته می‌دانید که نگاه روایات به اهل تصوف مثبت نیست از طرفی چرا باید بزرگان عرفان سنی باشند مگر شرط حقیقت ولایت نیست و همچنین ظاهرا تا قبل از سید حیدر راه شیعه از عرفا جداست پس لااقل شیعه با عرفان میانه ای ندارد شما یک روایت نشان دهید که از ان فنا فی الله یا فیض اقدس و مقدس و... بیرون بیاید بنابرین من تلاشهای دکتر سروش در حفظ اسلام با اینکه بنظرم بخوبی عمق فاجعه را متوجه شده است را وافی نمی‌دانم و حقیقت را جای دیگری باید یافت مراجعه به اوپانیشیدها و کتاب شریف گیتا مرا بدین نتیجه رساند دین برحق دین هندوست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امثال حضرت امام و علامه‌ی طباطبایی راه دیگری را یافته‌اند و بنای جدال هم در میان ندارند. وقتی کسانی با نظر به اصل قرآنی همه‌ی عالم را محل حضور خداوند می‌یابند، جز وحدت شخصیه‌ی وجود برایشان معنا ندارد. زیرا بقیه‌ی مخلوقات، مظاهر انوار او هستند و نه موجوداتی در عرضِ وجود خدا. موفق باشید

نمایش چاپی