بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
15512
متن پرسش
با سلام و تحیت خدمت استاد طاهر زاده: بابت راهنمایی که کردید ممنون و کاملا درست می فرمایید که باید به مطالعه عرفان نظری به طور تفصیلی البته زیر نظر استاد خبیر پرداخت تا این مسایل به طور کلی واضح و فهمیده شود ولی بنده در وضعیتی و شرایطی هستم که امکان خواندن عرفان نظری ندارم ولی قصد دارم که در یکی دو سال آینده زیر نظر استاد شروع به خواندن عرفان کنم. ولی از شما خواهشمندم فقط به این دو سه سوال من تا جایی که امکان دارد به صورت مفصل پاسخ دهید و من هم دیگر در این مورد سوالی نمی کنم تا ان شاءالله خداوند توفیق بده در تحت اشراف یک استاد شروع به خواندن عرفان کنم. 1. در جایی خواندم. ان اولیا الهی که علاوه بر جنبه سلوکی، عالم و درس خوانده هم باشند، وقتی که به کمال می رسند در عالم بقا که عرفا بر اساس سعه وجودی مقام دارند و هر که سعه بالاتری داشته باشد، در عالم بقا مقام بالاتری دارد؛ نسبت به اولیا الهی که درس خوانده نیستند و فقط به ضروریات دینی اکتفا کرده اند، اولیا درس خوانده در عالم بقا مقام بالاتری دارند. خواستم از شما بپرسم که آیا طبق این حرف، در عالم بقا سعه عرضی هم تاثیر زیادی دارد و آنهایی که با کسب علوم زیادی، سعه عرضی خود را زیاد کرده اند، مقام بالاتری دارند؟ 2. آیا سعه ذاتی همانند سعه عرضی، تغیر می کند و یا زیاد می شود؟ 3. مقام عرفا در عالم بقا بر اساس سعه ذاتی است یا سعه عرضی یا هر دو با هم تاثیر دارند؟ 4. آیا خداوند سعه وجودی و عین ثابت افراد را بر اساس حکمت و علم خود تعین کرده که مثلا یکی سعه وجودی بالایی دارد ولی دیگر سعه کمی؟ یا اینکه خود شخص در همان عالم الست و عالم قبل از دنیا، سعه و عین ثابت خود را تعین کرده که مثلا من در دنیا سعه بالایی دارم و دیگری سعه پایینی انتخاب کرده؟ یا اصلا هیچکدام نیست و اینطور است که امکان ذاتی هر انسانی فقط در یک عین ثابت مشخصی می تواند لباس وجود را به تن کند و به دنیا بیاید و در غیر آن سعه و عین ثابت نمی تواند به این دنیا بیاید و لباس وجود به تن کند؟ کدام یک از این تقریر ها درست است؟ 5. اگر افراد با کسب علوم می توانند سعه عرضی خود را زیاد کنند و در عالم بقا مقام بالاتری داشته باشند، خواستم از شما بپرسم مگر نه علوم بی نهایت هستند پس یعنی شخص می تواند همینطور سعه وجودی خود را زیاد کند؟ مگر عین ثابت محدود کننده سعه وجودی نیست که اجازه می دهد سعه انسان تا حدی رشد کند. پس چگونه است؟ در دفعه قبل به این سوال آخر جواب دادید ولی مقداری مبهم بود. لطفا اگه ممکنه مقداری مفصل تر مطلب را باز کنید. با تشکر. خواهش می کنم اگر می شود از جواب دادن سوالات دریغ نفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- علم واقعی که نظر به حقیقت دارد، مسلّم انسان را در دنیا و آخرت وسعت می‌دهد و با جان انسان متحد می‌گردد و لذا دیگر عرضی و ذاتی در میان نمی‌ماند. بر عکس اطلاعات، که همه‌ی این‌ها تا دم برزخ هست و از آن به بعد، مائیم و عقاید و اراده‌های ما 2- انسان‌ها در قیامت با چیزهایی روبه‌رو می‌شوند که فکرش را هم نمی‌کردند و به یک معنا برایشان رفع حجاب می‌شود و با تجلیّات جدیدی روبه‌رو می‌گردند به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ» (47/ زمر) برای آن‌ها از طرف خدا چیزهایی آشکار می‌شود که حسابش را هم نمی‌کردند. 3- هر دو موجب تجلیّات جدید می‌شود 4- امکان ذاتی هر شخص مشخص است و در آن محدوده می‌تواند سیر کند. مثل این‌که یک زن در محدوده‌ی زن‌بودن خود به کمالات عالیه‌اش دست پیدا می‌کند، ولی نمی‌تواند مرد شود و برعکس 5- عرض شد قلب انسان، ظرفیت گرفتن بی‌نهایت تجلیّات الهی را جهت قرب دارد و محدودبودن عین ثابته، در رابطه با سیر إلی اللّه نیست؛ این راه برای هرکس باز است. موفق باشید

15474
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد عزیز لطفا برای تدبر در قرآن ما جوانانی که تحصیلات حوزوی نداریم تفسیری را معرفی کنید. با تشکر و آرزوی توفیقات روزافزون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده امروز تنها تفسیر المیزان جوابگویِ جدّی نیازهای این نسل است. بنده عرایضی در رابطه با چگونه کارکردن با تفسیر المیزان در جزوه‌ی «روش کار با المیزان» داشته‌ام . جزوه بر روی سایت هست. موفق باشید

15437
متن پرسش
با سلام: سوالاتی از خدمتتون داشتم. در مقایسه مراتب هستی با مراتبی ادراک انسانی و اینکه مثلا انسان قصد طرحی را دارد او طرح عقلی آن و بعد شکل و تصویر خیالی تا اجرا را دارد. حال سوال اینکه در خلقت خداوند که اول روح بیان شده در نفخت فیه من روح خلق شده است آیا در مراتب ادراکی و انسانی این روح متناسب و تقریبا شبیه به چه مرتبه ای از انسان است؟ آیا اراده یا...؟ نظر شما در مورد سماع عرفانی یا همان رقص عارفانه چیست؟ و سوال آخر در مورد آن قسمت از داستان حضرت سلیمان می باشد که لشگریان ایشان می رفتند و یکی از مورچگان گفت به لانه هایتان بروید. آیا منظور خداوند از بیان این آیه فقط بیان این است که حضرت موسی زبان حیوانات را می دانسته یا نکته و حکمتی در آن پنهان است که من نمی فهمم در ضمن من کتابهی خویشتن پنهان و معرفت نفس و کتابهای دیگر شما را هم مطالعه کردم. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- روحی که به کالبد جنین انسان دمیده شده، همان نفس ناطقه است با تمام مراتب نفس ناطقه در حالت بالقوه 2- سماع و رقص عرفانی، فرهنگ مخصوص به خود را دارد که درک آن در این دوران مشکل است 3- شاید خداوند موضوع شنیدن صدای مورچگان را توسط حضرت سلیمان به این جهت مطرح فرموده است که مشخص کند تا چه اندازه پیامبران در واقعیات ریز این عالم، حضور دارند. موفق باشید

15436
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام و تحیت، جناب استاد بزرگوار بر اساس دو آیه زیر که حاکی از سنت تغییر در نظام و سنن الهیه است: «ذٰلِكَ بِأَنَّ اَللّٰهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَهٰا عَلىٰ قَوْمٍ حَتّٰى يُغَيِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اَللّٰهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» و هم چنین آیه «إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يُغَيِّرُ مٰا بِقَوْمٍ حَتّٰى يُغَيِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذٰا أَرٰادَ اَللّٰهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلاٰ مَرَدَّ لَهُ وَ مٰا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وٰالٍ» لطفا اگر راهنمایی بفرمایید: الف. سنت تغییر و سرنوشت انسان ها و اقوام بر اساس فلسفه صدرایی چگونه قابل تبیین است؟ ب. این آیات از دو منظر هستی شناسی و هم چنین انسان شناسی چگونه تبیین می شود؟ ج. برای فهم دقیق تر و عمیق تر این سنت، چه منبع یا منابعی را توصیه می فرمایید؟ با تشکر از زحمات مستمری که برای جنابعالی داریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فلسفه‌ی مشاء و چه فلسفه‌ی صدرا، با نظر به هستی‌شناسی و انسان‌شناسی به این نوع آیات می‌نگرند و متوجه هستند نظام عالم از جمله جامعه‌ی انسانی دارای قواعدی است که خداوند در آیات فوق متذکر آن قواعد و سنن شده است که مثلاً اگر جامعه‌ای ایمان و تقوا را رعایت کند، سرنوشتش با جامعه‌ای که چنین نکند، یکی نیست. عرایضی در جزوه‌ی «علل سقوط تمدن‌ها در المیزان» در این مورد شده. موفق باشید

15450
متن پرسش
با سلام: در تفسیر المیزان پیمان الست به طوری تبیین شده که این برداشت رو من ازش داشتم، آیا صحیحه؟ وجود هر کدام از ما با وجود این که در زندگی این دنیایی از ماده شکل میگیره اما وجود وسیع بلکه لایتناهی در عالم دیگری داشته و در اون عالم دارای حیات و شعور و ادراکی حضوری و کامل بوده و همون وجود تجلی میکنه و وجود دنیایی انسان حاصل تجلی اون وجوده، با این حساب انسان دارای مراتبی ماورای وجود دنیاییش هست که البته تمام مراتب هم یک حقیقت هست کما اینکه هم اکنون نیز آن وجه از وجود ما در اون عالم الهی حاضر هست. سوال 2. بنده گمان می کنم برخی از انسان ها تجلی اسم جلال هستن و برخی تجلی اسماء جمال. آنهایی که تجلی اسماء جلالی هستن در روایات تعبیر به سجیین شده و آنهایی ک تجلی اسماء جمالی هستن علیین اند و هر کدام به اصل خودشون برمی گردند بعد از دنیا که برخی بازگشت به اسم جلال و برخی جمال دارن اسم جلال جهنم و جمال بهشت هست. کل شئ یرجع الی اصله هم اشاره به همین معنا داره اینطور نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع «عهد الست» نظر به حقیقت انسان می‌شود و نه تک‌تک افراد و به همین جهت همه‌ی انسان‌ها اقرار به ربوبیت پروردگارشان کردند 2- این موضوع که می‌فرمایید به این راحتی‌ها نیست، به‌خصوص که با موضوع اول در تضاد قرار می‌گیرد. همه‌ی انسان‌ها محل تجلی همه‌ی اسماء هستند. منتها خودشان با اختیار خود، نشان می‌دهند چه نوع حضوری را برای خود انتخاب کنند و از این جهت اهل سجّین و یا اهل ماء عذب قرار گیرند. موفق باشید

15433
متن پرسش
سلام علیکم: روش استخراج حقایق از نظر جنابعالی اگر رجوع به قرآن و احادیث باشد، چه روشی برای فقاهت در نظر شماست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روحیه‌ی اجتهادی که سرمایه‌ی هزارساله‌ی ما است باید در قرآن و احادیث نیز رعایت شود تا از سطحی‌نگری نجات یابیم. موفق باشید

15442
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد و حکیم فاضل همانطورکه مستحضرید رشد اخلاقی و علمی در برزخ برای برخی امکان پذیراست. لطفا تفاوت این رشد با رشد اخلاقی و علمی در دنیا را بیان کنید؟ این رشد برای چه کسانی امکان پذیراست؟ سپاس فراوان باسمه تعالی: سلام علیکم: در برزخ مثل دنیا، اراده‌ای جهت رشد و تعالی نیست، بلکه رفع حجاب است و روبه‌روشدن با ذات اراده‌ها و اعمالی که در دنیا داشته‌ایم. موفق باشید. سلام و احترام: حکیم فاضل، منظور حضرتعالی از ذات اراده ها در پاسخ فوق چیست؟ اراده انسان یا اراده خدا؟ جواب فوق متعلق به حضرتعالی است. سپاس فراوان باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل اراده‌ی انسان‌ها در برزخ و قیامت، هم‌چون سفره‌ی گسترده‌ای می‌شود که انسان‌ها می‌توانند از آن بهره گیرند. و رشد در برزخ و قیامت به معنایِ تفصیل آن اراده‌ها است، نه ایجاد اراده‌ای جدید. موفق باشید. سلام و احترام: حکیم عالیقدر آیا منظور حضرتعالی از جواب فوق این است که در برزخ انسان اراده و اختیاری ندارد و فقط اراده خدا حاکم است. ملاصدرا قایل به این است که در برزخ رشد به اراده خدا است نه انسان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی گفته می‌شود پس از سکرات، انسان اراده‌ای که بخواهد در مقابل دو وظیفه، یکی را انتخاب کند و انجام دهد را؛ ندارد به همان معنایی است که قرآن در توصیف قیامت می‌فرماید: «والامر یؤمئذ للّه». موفق باشید

15420
متن پرسش
سلام استاد: منظور از سایه در آیه زیر چیست؟ تفسیر المیزان را هم نگاه کردم منتها منظور را نفهمیدم. (و لله یسجد من فی السموات و الارض طوعا و کرها و ظلالهم بالغدو والاصال ): (هر آنچه در آسمانها و زمین است به رغبت یا کراهت و همچنین سایه هاشان در صبح و شام برای خدا سجده می کنند) ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از «سایه» با نظر به ظاهر آیه، همین سایه‌ی اشیاء است که حتی سایه‌ها در مقابل خداوند خاضع‌اند. و از نظر باطن، «سایه» وجهِ منفیِ مخلوقات است که آن وَجه نیز بیرون از حاکمیت حق نیست هرچند انسان تصور کند در مقابل حکم خدا عصیان کرده است. موفق باشید

15430
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: بحثی داشتیم با بعضی از دوستان در باب حقیقت ایمان. بنده آنجا استدلال کردم که ایمان حقیقی ذات بینی است چه این ذات بینی خودآگاهانه باشد و صورت علم حصولی داشته باشد چه به علم حضوری و بدون آگاهی تفصیلی به علم حصولی. می خواستم آنچه می دانم و نوشتم را به نظر حضرت عالی برسانم تا مطمئن شوم در فهم بنده از حقیقت ایمان خللی وارد نیست! تمام اون چه ما نشانه های ایمان می دانیم مثل عقیده، نماز، روزه و ... علت حقیقی ایمان (به معنای حقیقی اش) نیستند! بلکه علل معد هستند! معنای این حرف این است که کسی می تواند نماز و روزه بگیرد اما به ایمان حقیقی نرسد. برای همین هم در اسلام می خواهیم که عبادات ما مقبول درگاه حق شود. لذا است که در قیامت بسیاری از کسانی که در عمرشان عبادت کرده اند و به زعم خودشان به خدا اعتقاد داشته اند کر و کور و کافر محشور می شوند و ... البته آنچه که از معنای حقیقی ایمان گفتم اخص از سعادت است! چون انسان می تواند ایمان حقیقی نیز داشته باشد اما به خاطر گناه های بزرگ ایمانش حبط شود و در نهایت به شقاوت دچار شود. یعنی غیر از ایمان قلبی اعمال و اخلاق نیز مهم است. یعنی حکم ایمان باید به اخلاق و اعمال سرایت کند. اما بر عکس، اگر کسی اخلاق و اعمال خوبی داشته باشد ضرورتا مؤمن نیست و ضرورتا به حقیقت ایمان نمی رسد. این فرد در قیامت از مواهب اخلاق و اعمال خوب خود برخودار می شود اما چون حقیقت ایمان را درک نکرده به بهشت ایمان که بالاترین بهشت است وارد نمی شود. بهشت ایمان نیز بسته به مقداری از حقیقت که فرد از ذات پدیده ها ادراک کرده مراتب مختلف دارد. عرفا می گویند که مثلا ادراک عقلی و قلبی حقیقت توحید و معاد چه از طریق برهان و چه از طریق عرفان خود درهای خاصی از بهشت را به روی انسان باز می کند. لذا کسانی که حقیقت و ذات بعضی از اشیاء را نشناخته اند به همان میزان از نعمات خاص آن حقیقت محروم می شوند!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید ایمان حقیقی یعنی آن‌که قلب، متوجه‌ی حقیقت یعنی ذاتِ اسماء الهی شود، به همان معنایی که قرآن به اعراب به جهت آن‌که فقط تسلیم احکام الهی شده‌اند، می‌فرماید: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في‏ قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ (14)/ حجرات) ملاحظه می‌کنید که بحث ایمان را به قلبْ مرتبط می‌کند، یعنی به محلی که انسان با حقیقت اُنس وجودی می‌گیرد. آری! آخر آیه می‌فرماید که اگر از خدا و رسول تبعیت کنید، اعمال‌تان بی‌جواب نمی‌ماند ولی موضوعِ ایمان که با اُنسِ قلبی پیش می‌آید، چیز دیگری است. موفق باشید

15415
متن پرسش
با سلام این جمله امام خمینی (ره) به چه معناست: «مفسر وقتى مقصد از نزول را بما فهماند مفسر است، نه سبب نزول به آن طور كه در تفاسير وارد است»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخن، سخن بسیار مهمی است. آری! مفسر واقعی کسی است که به ما کمک کند تا به‌جای علم و اطلاعات، روحِ بندگی و تقوا در ما رشد کند زیرا مقصد قرآن جز این نیست. موفق باشید

15394
متن پرسش
با سلام: طبق بحث حرکت جوهری آیا حرکت در زمان گذشته و آینده امکان پذیر می باشد؟ اگر نیست پس چگونه شما اشاره کردید که اجنه با سرعت زیاد مثلا میوه های تابستان رو زمستان و میوه های بهار رو تابستان می آورند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حاضرشدن در گذشته و آینده، با ارتباط با مبادی فوق عالم ماده توسط جنّیان انجام می‌گیرد به همان معنایی که قرآن در آیه‌ی 10 سوره‌ی صافات متذکر می‌شود. و این غیر از بحث حرکت جوهری است که مربوط به عالم ماده است. موفق باشید

15393
متن پرسش
با سلام: بنده بارها از شما شنيده ام كه معاد جسماني نه به معناي جنس دنيايي و مادي بلكه به معناي جسماني از جنس مثالي است و اين يعني امور با چشم دل رؤيت مي شود نه با چشم سر. اما پرسشي كه ذهن مرا مشغول كرده آنست كه افراد داراي چشم برزخي با همين چشم سر باطن افراد را مي بينند، يا در قرآن آمده كه نوك انگشتان شما را هم برمي گردانيم. همچنين اين همه تأكيد قرآن بر بازآفريني مردگان نشان دهنده آفرينش همين استخوان هاي پوسيده مادي است، پس چگونه بپذيريم جسم افراد در قيامت غير از ماده است. در اين حالت آيا ياز نياز به اين همه تأكيد قرآن و انكار مشركان وجود مي‌داشت؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب همین نکات که می‌فرمایید بزرگانی مثل آیت اللّه جوادی و علامه‌ی طباطبایی و به‌خصوص جناب ملاصدرا نکاتی را مطرح فرموده‌اند که در جزوه‌ی «حیات بدن اخروی» آورده شده. خوب است به آن جزوه که بر روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید

15399
متن پرسش
سلام استاد:خدا قوت. در پاسخ سوال 15379 مرقوم داشتید که امامت به آن معنای خاص از زمان حضرت ابراهیم علیه السلام آغاز شد. یعنی قبل از آن مردم دنیا و خلایق از آن نوع امامت محروم بوده اند؟ و آن نوع هدایتی که مترتب بر امامت است یعنی همان موضوع ولایت امر و یهدون بامرنا و کن فیکون در هدایت؟ استاد چگونه به این نتیجه رسیدی که حدیث حضرت باقر علیه السلام که در آن تصریح به «امام منّا» شده، اشاره به حجت الهی دارد و نه امام به معنای خاص. بنده کتب مربوط به امامت حضرتعالی رو مطالعه کردم اما پاسخی روشن برای این سوالم نیافتم. سپاسگزارم. مؤید باشید و خدا سایه تان را مستدام دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه‌ی طباطبایی در تفسیر آیه‌ی 124 سوره‌ی بقره آن امامت خاص را مربوط به حضرت ابراهیم و ذریه‌ی آن حضرت که در مقام عصمت باشند، می‌داند. زیرا ظاهراً با حضرت ابراهیم تاریخی در جهان در حال وقوع است و تمدنی از بشر در حال شکل‌گیری است که نیاز به چنین مدیریتی دارد که جدای از نبوت حضرت است. از این جهت مشکل می‌شود که امام به این معنا را برای پیامبران قبل از حضرت ابراهیم قائل باشیم. موفق باشید

15389
متن پرسش
با سلام: می خواستم بدانم فرق صعق و موت چیست؟ و اینکه در مقایسه ی مراتب وجودی با مراتب ادراکی و وجودی انسان، عالم امر که روح هم از آن است مانند چه بخشی از وجود انسان است؟ آیا محض اراده یا...؟ و اینکه آیا روح گفته شده در «نفخت فیه من روحی» را می توانیم همان مقام واحدیت در نظر گیریم؟ و در آخر اینکه در آیه ی «الله نور السماوات والارض» در تفسیر المیزان خواندم که فرموده بودند وجود آسمان و زمین از خداست. اما آیا الله، مقام واحدیت اسما و روح است؟ و آیا در «آیه کل شی هالک الا وجهه» منظور ذات خداست؟ ممنون.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در صعقه، انسان در حالت هوشیاریِ برتر قرار می‌گیرد. مثل این‌که کسی از حالت صورت‌های ذهنی به حالت حقایق عقلی، منتقل شود 2- وجه اللّه، جمال حضرت حق است در تجلیّات اسمائی. موفق باشید

15360
متن پرسش
استاد محترم و ارجمند با سلام و خدا قوت: بنده مدت كوتاهي است كه تصميم به طي مسير الي الله نموده ام، البته بسيار افتان و خيزان جلو مي روم كه برآمده از ضعف نفس و اراده خود مي دانم و البته هيچ راه حلي هم ندارم. اما نكته اي وجود دارد كه به نظر خودم خيلي مرا از اين راه دور كرده، و آن ترس از خداست كه از ابتداي شروع مسير به بي خيالي و خوش بيني به فرجام زندگاني ام مبدل شده است. اشك و آه از وجودم رخت بر بسته و به محض گفتن جمله «الهي انا عائذ بك من النُار» ندايي از درون به اين جمله مي‌خندد گويي اين عذاب براي من نيست. ناگفته نماند بنده خطاهاي بسياري داشته ام و در حال حاضر نيز به برخي رذايل نفساني دچارم اما نمي دانم مشكل كجاست كه تصور مي كنم خدا توبه مرا پذيرفته و من بهشتي ام! و فقط بايد رتبه خود را در بهشت بالا برم! در مناجات ها حال چنداني ندارم و به محض اينكه يك شب براي نماز بيدار مي شوم عجب وجودم را فرا مي گيرد. هر چند سعي مي كنم اين خيالات را از خود دور كنم موفق نمي شوم. خواهشمندم راهنمايي فرماييد. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند: «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (186) /آل عمران)» اگر در امور دین، پشتکار داشته باشیم و تقوا را رعایت کنیم، آرام‌آرام راه‌ها گشوده می‌شود و خطورات، کم می‌گردد و این است آن اراده‌ ای که هرکس باید داشته باشد. موفق باشید

15334
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: جناب استاد مطلبی خواندم در مورد آیه شریفه «ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت» که شاید جنابعالی هم خوانده باشید مبنی بر اینکه تار عنکبوت از محکمترین بافته های حیوانی است و نسبت محکم بودن به وزش تقریبا در طبیعت رقیبی ندارد و از آهن محکمتر است و به آهن حیوانی مشهور است و اگر رشته آهنی به نازکی آن ساخته شود استحکامش خیلی کمتر از تار عنکبوت است. پس خانه عنکبوت خانه محکمی است و زنبور عسل را که سرعتی معادل سی کیلومتر در ساعت دارد را متوقف می کند و اشاره می کنند به اینکه منظور آیه شریفه خانه مسکونی عنکبوت نیست بلکه منظور روابط سست عنکبوت با همسر خویش است زیرا عنکبوت ماده پس از ازدواج و جفت گیری اقدام به خوردن عنکبوت نر می کند و حتی ممکن است بچه های خود را بخورد و گاهی بچه ها مادر را، خلاصه روابط خانواده عنکبوت فقط مصلحتی است و دوامی ندارد و مراد از بیت در اینجا زن و همسر است نه خود خانه و در راغب هم اشاره شده بیت الرجل: همسر مرد. و بدین ترتیب آیه می خواهد بگوید مثال کسانی که غیر خدا را دوست و ولی بگیرند مانند عنکبوت است که همسری برگزیده که اصلا نمی تواند رویش حساب کند و عاقبت تنها می ماند و این دوستی ها فقط براساس مصالح است هرچند که خانه اش از محکم ترین مواد باشد. خواستم نظر حضرتعالی را بدانم چون در تفسیر المیزان دقیقا منظور را خود خانه عنکبوت گرفته حال آنکه هیچ کس شیء بیجان را در موردش لغت ولی بکار نمی برد و دوم اینکه فرموده اتخذت بیتا یعنی خانه را نساخته بلکه خانه حاضر را گرفته حال آنکه عنکبوت خودش خانه می سازد و خانه را نمی گیرد پس احتمالا مراد خانه نیست بلکه همان یار و همسر است که می گیرند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت خداوند با نگاه عمومی به خانه‌ی عنکبوت آن مثال را می‌زنند که با یک انگشت تمام تارهای بافته‌شده در هم می‌پیچد تا بگوید نظر به دنیا و تکیه بر امور غیر الهی تا این حدّ سست و بی‌بنیاد است. موفق باشید

15324
متن پرسش
با سلام و تبریک سال نو: استاد عزیز چندین سوال از خدمتتون داشتم خواهش می کنم با جواب به همه ی آنها عیدی گرانبهایی به من بدهید. یکی در مورد مقام عند ملیک مقتدر است که چه مقامی است؟ یکی اینکه خداوند ابتدا ما را از خاک خلق کردند را می توان طبق حرکت جوهری که جماد به نبات و نبات به حیوان و حیوان به انسان و انسان بسوی هستی دایما در حال تبدیل هستند را اینگونه گفت که انسان خاکی اول حالت جمادی دارد و الی ....؟ اینکه قرآن سحر مشهود فرشتگان است به چه معناست؟ و در آخر اینکه منظور از کوبنده ی شب چیست؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مقام «عند ملیکٍ مقتدر» مقام فنای فی‌ اللّه است به آن معنایی که نور حضرت حق آن‌چنان بر قلب تجلی می‌کند که انسان، خودی را نمی‌بیند 2- انسان اگر علاوه بر سیر تکوینی‌اش که موجب می‌گردد نطفه استعداد پذیرش روح را پیدا کند، بتواند با انتخاب‌های خود جلو برود، از دوست‌داشتن دنیا به سوی دوست‌داشتن خدا سیر می‌کند. کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای روح» تذکراتی در این مورد دارد 3- سحر مشهود را متوجه نشدم 4- جهت فهم القارعه یا کوبنده‌ی شب، به تفسیر قیّم المیزان رجوع فرمایید. موفق باشید  

15326
متن پرسش
سلام علیکم: استاد کتاب جن شیطان جادوگر را خوانده ام اما یک سوال آیا همراه داشتن قرآن و یا ... برای دفع وساوس شیطانی نقش تکوینی دارد؟ (بیشتر منظورم همراه داشتن یک قرآن است)
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از نظر تکوینی مؤثر است و موجب دفعِ وساوس شیطانی می‌گردد. موفق باشید

15317
متن پرسش
با سلام: اولین تجلی مقام ذات (مقام احدیت) اسم الله است یا نور پیامبر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولین تجلی به یک اعتبار فیض مقدس نامیده می‌شود و به یک اعتبار، اسم‌ «الله» است که جامع همه‌ی اسماء الهی می‌باشد و به اعتبار تعیّن اسم «الله» انسان کامل مطرح است که قرآن در موردش فرمود «علم آدم الاسماء کلها» که این همان نور پیامبر خاتم می‌باشد. موفق باشید

15303
متن پرسش
سلام علیکم: آیا آثاری که برای گفتن اذکاری مثلا ذکر لا حول و لا قوه الا بالله (حوقله) یا صلوات و یا یونسیه گفته اند حتما اثر می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی دستورات دین بستگی به آمادگی روحِ ما از یک طرف و مصلحتی که خداوند برای ما مقدّر کرده است از طرف دیگر دارد. به همین جهت قرآن بعد از دستوراتی که به ما می‌دهد می‌فرماید: «لعلکم» یعنی امید است که آن نتایج حاصل شود. و لذا اگر در این دنیا هم مصلحت نباشد که آن نتایج حاصل شود، جانِ ما در قیامت با آن نتایج روبه‌رو خواهد شد. موفق باشید

15281
متن پرسش
سلام استاد: یکی از سوالات اساسی که ذهن من و شاید خیلی های دیگه رو به خودش مشغول کرده اینه که چرا علارغم این که هیچ یک از ما انسان ها در درون خودش تمایلی به درد و رنج ندارد با این حال کم و بیش متحملش می شویم؟! در واقع همه ی ما دچار نوعی تعارض و تضاد بین خواسته ی درونی و امر بیرونی می شویم خواسته ی درونی که به ما می گوید که هیچ یک از انواع درد ورنج و با هیچ شدت و حدتی قابل پذیرش نیست و واقیعیتِ بیرونی که به ما نشان داده است که چنین خواسته ای تحقق پذیر نیست در واقع هسته ی اصلی سوال این است که علت این تعارض و تضاد بین این میل درونی و ان امر بیرونی چیست؟ در این که فایده ها و ثمره های زیادی بر درد رنج های ما هست شکی نیست ولی سوال این جاست که چرا این فایده ها و ثمره ها باید با چیزی که مخالف با فطرت و میل درونیه ماست حاصل بشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جواب سؤال شماره‌ی 15269 رجوع فرمایید. موفق باشید

15289
متن پرسش
با سلام: در جریان آتش دیدن حضرت موسی (ع) در صحرای طوی چرا در اینجا حضرت موسی (ع) آتش می بینند؟ و اینکه آنجایی که ندا می آید که ای موسی من خدای تو هستم آیا صرفا یک گفته بوده یا شهود چیزی بوده؟ و در آخر لطفا بفرمایید که حمل عرش خدا توسط فرشتگان در قیامت یعنی چه؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1. حضرت موسی«علیه‌السلام» در مظهریت آتش، کلامِ الهی را شنیدند 2. فرشتگان، مظهر تدبیرات الهی در این عالم‌اند و بدین معنا عرش الهی را حمل می‌کنند. بحث «عرش» به صورتی نسبتاً مبسوط در شرح آیه‌ی 54 سوره‌ی اعراف شده است. خوب است که به صوت آن مباحث رجوع فرمایید، زیرا مطلب در حدّ یک سؤال و جواب روشن نمی‌شود. موفق باشید

15287
متن پرسش
سلام استاد: در جلسه پیش در شرح جامع السعادات فرمودید: هرکسی خودش جای خودش است و بستر خود را داراست و.... با توجه به صحبت شما، استاد اگر کسی انتخاب هایش و رویکردش به شدت عرفانی شود و تمامی اعمال را با همان رویکرد به فعلیت برساند و وارد عالَم عرفان شود، این بسترش بیشتر می شود؟ ظرف وجودی اش بیشتر می شود؟ به میزان بستر معنویتش افزوده می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. عنصر صبر، غوغا می‌کند. فرمود: «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»(186/آل‌عمران). موفق باشید

15269
متن پرسش
یکی از سوالات اساسی که در ذهن همه ی ما انسان ها وجود دارد اعم از این که به آن توجه داشته باشیم یا نداشته باشیم این است که چرا علارغم این که هیچ یک از ما در درون خودش تمایلی به درد و رنج ندارد با این حال کم و بیش متحملش می شویم در واقع همه ی ما دچار نوعی تعارض و تضاد بین خواسته ی درونی و امر بیرونی می شویم، خواسته ی درونی که به ما می گوید هیچ یک از انواع درد و رنج با هیچ شدت و حدتی قابل پذیرش نیست و واقیعیتِ بیرونی که ما نشان داده که چنین خواسته ای تحقق پذیر نیست. سوال من یک چرای اعتراضی است که چرا چنین تعارض و تضادی وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «تریدون عرض الدنیا واللّه یرید الاخره» یعنی انسان‌ها در شرایط معمولی به امور دنیایی و اموری که به آن‌ها نزدیک‌ است، مشغول می‌شوند و لذا نسبت به مشکلاتی که این نوع انتخاب‌ها برایشان پیش می‌آورند، در حجاب قرار می‌گیرند. موفق باشید

15248
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و خسته نباشید سوالی داشتم: خداوند در آیه 78 سوره نسا خداوند می فرمایند: «أَيْنَمَا تَكُونُواْ يُدْرِككُّمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنتُمْ فِي بُرُوجٍ مُّشَيَّدَةٍ وَإِن تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُواْ هَذِهِ مِنْ عِندِ اللّهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُواْ هَذِهِ مِنْ عِندِكَ قُلْ كُلًّ مِّنْ عِندِ اللّهِ فَمَا لِهَؤُلاء الْقَوْمِ لاَ يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا ﴿۷۸﴾» یعنی: هر كجا باشيد شما را مرگ درمى ‏يابد هر چند در برجهاى استوار باشيد و اگر [پيشامد] خوبى به آنان برسد مى‏ گويند اين از جانب خداست و چون صدمه ‏اى به ايشان برسد مى‏ گويند اين از طرف توست بگو همه از جانب خداست [آخر] اين قوم را چه شده است كه نمى‏ خواهند سخنى را [درست] دريابند (۷۸) ولی خداوند در آیه 79 همین سوره می فرمایند: «مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا ﴿۷۹﴾» یعنی: هر چه از خوبي ها به تو مى ‏رسد از جانب خداست و آنچه از بدى به تو مى‏ رسد از خود توست و تو را به پيامبرى براى مردم فرستاديم و گواه بودن خدا بس است. (۷۹) چرا خداوند در آیه 78 خوب و بد را از جانب خودش می داند ولی در آیه 79 خوبی را از خودش و بدی را از نفس بد خود انسان می داند علت تفاوت در چیست. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند با دو نگاه تکوینی و تشریعی با ما سخن می‌گوید. در نگاه تکوینی می‌فرماید: هرچه در عالم واقع می‌شود چه آن‌چه شما مایل باشید و چه مایل نباشید، همه از طرف خدا است. ولی در آیه‌ی 79 ما را متوجه‌ی حقیقت تشریعی حضرت رب‌العالمین می‌کند که اگر منوّر به اعمال نیک شدید، به جهت رعایت دستورات خداوند است که چنین توفیقی را یافتید و اگر آلوده به گناه گردیدید، به جهت دوری از دستورات الهی و پیروی از امیال خودتان است. موفق باشید

نمایش چاپی