بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9874
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: استاد در فضای مجازی سخنی از آیت الله جوادی آملی رایج است و بسیار نقل شده که ایشان درباره مقام معظم رهبری فرموده اند: «رهبری نه پست است و نه مقام، بلکه امام جامعه است. چگونه است که در نماز با اقتدای چند نفر می گوییم امام جماعت، اما به رهبر جهان اسلام نگوییم امام؟ هر لفظی غیر از امام خامنه ای جفاست به ایشان» با فردی در یک شبکه اجتماعی سر همین جمله بحث بود که ایشان ادعا و اصرار داشت که این مطلب سندیتی ندارد که منتصب به ایشان باشد ضمن اینکه اصل سخن رو هم (حتی اگر منصوب به ایشان باشد) بی مبنا می دانست که به این دلایل باید برای مقام معظم رهبری لفظ امام را بکار ببریم. جواب شما رو هم که قبلا در این باره در سوال 6510 فرموده بودید ارسال نمودند که متاسفانه با بی ادبی جواب دادند (از محضر استاد برای نقل جواب عذرخواهی می کنم): «از پاسخ سراسر نقلی و عقلی جناب طاهرزاده ممنونم! فرق عقل و عرف را هم فهمیدیم! این همه براهین فلسفی و حدیث لازم نبود! همین که استاد شما هستند کفایت میکند!» چون این مطلب در آن شبکه اجتماعی هنوز در حال بحث است خواستم نظر شما رو در مورد این صحبت آیت الله جوادی آملی بدانم که شبهه برای دیگرانی که این مطلب رو خوانده اند رفع بشود. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده همان‌طور که عرض کردم معتقدم واژه‌ی «امام» به معنای رهبر، اعم از رهبر «نار» یا رهبر «نور» یک واژه‌ی قرآنی است و در جهان اسلام این واژه برای رهبران معنوی به‌کار گرفته می‌شود. ولی در شیعه این واژه برای امامان معصوم«علیهم‌السلام» به‌کار می‌رود. آن‌کسی که معتقد است وصف امام را برای غیر امامان معصوم به‌کار نبریم تصورش این است که این واژه فقط مخصوص انسان‌های معصوم است، در حالی‌که این طور نیست. لذا بخواهیم و نخواهیم در جهان اسلام امثال امام خمینی و مقام معظم رهبری را با وصف «امام» به‌کار می‌برند ولی ما در کشور خود نباید اصرار بر این کار داشته باشیم. زیرا بعضی اعتقاد دارند این واژه تنها برای معصومین به‌کار می‌رود ولی ما چون معتقد به این امر نیستیم این واژه را برای امثال حضرت امام به‌کار بردیم وگرنه ما هم مثل آن‌ها عمل می‌کردیم. موفق باشید
9875
متن پرسش
سلام علیکم: با احترام محضر مبارک استاد طاهرزاده: یکی از موضوعاتی که در خصوص شهدا مورد پرسش اقشار مختلف مردم خصوصا علاقمندان به فرهنگ ایثار و شهادت است، عبارتست از اصل و کیفیت حیات شهید بعد از شهادت و به تعبیر دیگر اینکه آیا شهید بعد از شهادت - آنگونه که قرآن اشاره فرموده است - حیّ است؟ این حیات آیا بقای روح او در عالم برزخ است؟ که در اینصورت همه اموات هم چنین اند و معنا ندارد که خداوند بفرماید: ولاتحسبنّ ... امواتا! و یا حیات مادی و استمرار حضور و تاثیرگذاری و تاثر از امور دنیاست؟ نوع و کیفیت این حیات از نظر جنابعالی چگونه است؟ خداوند بر توفیقات شما و همه مرزداران اندیشه و حکمت اسلامی بیافزاید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که خود حضرتعالی مستحضرید حیات بعد از مرگ تنها منحصر به شهداء نیست و قرآن هم از این جهت در مورد شهداء سخن نمی‌گوید، بلکه در دو آیه‌ای که بحث حیات شهداء را مطرح می‌کند نظر به حیات خاصی دارد. در آیه‌ی 154 سوره‌ی بقره می‌فرماید: «وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ» نگویید آن‌کسی که در راه خدا کشته شده به آن صورت که همه می‌میرند، مرده است بلکه نوعی از حیات دارند که شماها متوجه‌ی آن حیات نیستید. در حالی‌که عموماً متوجه حیات بعد از مرگ هستند. و در آیه‌ی 169 سوره‌ی آل‌عمران نوع حیاتی را که شهداء دارند تبیین می‌کند و می‌فرماید: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون‏» آن حیات طوری است که در نزد پرودگارشان مرزوق هستند و روزی داده می‌شوند، مثل آن‌که یک انسان زنده روزی داده می‌شود، با این تفاوت که شهداء جسمی ندارند که برای ادامه‌ی حیات رزق جسمانی به آن‌ها داده شود، بلکه برای ادامه‌ی برنامه‌هایی که در دنیا داشته‌اند مثل یک انسان زنده روزی داده می‌شوند تا بتوانند آن برنامه‌ها را به ثمر برسانند و تا آن‌جایی دست آن‌ها در حیات دنیایی باز است که در آیات بعدی یعنی آیات 170 و 171 سوره‌ی آل‌عمران نوع حضور آن ها را در ادامه‌ی کارشان روشن می‌کند که چگونه همچون سرداری خط‌شکن به سایر رفقایشان که هنوز شهید نشده‌اند خبر می‌دهند، بدون خستگی راه را ادامه دهید که این راه، راه بدون شکست است و راهی است که نه‌تنها انواع نعمت‌های الهی در آن هست بلکه نتیجه‌ی این مبارزه‌ی توحیدی بیش از آن‌که شما تصور می‌کردید خواهد بود «آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‏». و شما امروز با حضور انقلاب اسلامی در معادلات جهانی صدق بشارت آن‌ها را ملاحظه می‌کنید. خدا کند یک لحظه از اُنس دائم با این سرداران جهاد و شهادت که در حیات برزخی خود نیز در حال گشودن راهی هستند که ما باید در آن وارد شویم فاصله نگیریم. موفق باشید
9876
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد: سوالی فرستادم جواب را نفرمودید لذا با عرض پوزش مجددا ارسال می کنم: پیرو سوالات مدیریتی به لطف راهنمایی ها و پاسخ های حکیمانه حضرتعالی تحقیق ما با موضوع «مقایسه مبانی مدیریت غربی با مدیریت اسلامی» به پایان رسید لذا خواهشمندم در خصوص موارد ذیل نیز ما را بهره مند فرمایید: 1- به نظر شما ما چه پیشنهادهایی برای جامعه علمی و دانشگاهی کشور داشته باشیم؟ 2- به نظر شما تحقیقات تکمیلی در این خصوص چه باید باشد؟ اگر پیشنهاد یا راهنمایی دارید به عنوان حسن ختام مطرح فرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ما با توجه به این‌که سخن دیگری را بنا است در مدیریت اسلامی ارائه دهیم به جامعه‌ی علمی و دانشگاهی پیشنهاد داریم انسانی را که اسلام مدّ نظر دارد را، از نظر دور ندارند و از لایه‌هایی که در ظاهر از نگاه دنیای جدید پنهان است و در مدیریت مدّ نظر قرار نمی‌دهد غافل نباشند 2- ما در تحقیقات تکمیلی خود نیاز داریم انسانی را که عارفان می‌شناسند بشناسیم تا به راز مدیریتی که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در جهان امروز از خود نشان دادند پی ببریم. حضرت امام در مردم چیزی می‌دیدند که سایرین ندیدند و لذا یک ملت را با حرکت انگشتان خود به جلو می‌بردند. موفق باشید (قبلاً در سؤال 9816 ، جواب داده شده بود)
9879
متن پرسش
سلام علیکم: می خواستم نظر جناب عالی را در مورد نظرات امام خمینی رحمه الله علیه که در مورد علوم جدید و تکنولوژی است بدانم: مصاحبه با روزنامه ایتالیایی لوتاکونتینوا در نوفل لوشاتو (57/10/19) «اسلامی که بیشترین تأکید خود را بر اندیشه و فکر قرار داده است و انسان را به آزادی از همه خرافات و اسارت قدرتهای ارتجاعی و ضد انسانی دعوت می‌کند، چگونه ممکن است با تمدن و پیشرفت و نوآوری‌های مفید بشر که حاصل تجربه‌های اوست سازگار نباشد؟!» سخنرانی در جمع انجمن‌های اسلامی خواستار انقلاب فرهنگی (59/2/1) «من لازم است که یک تذکر به شما بدهم که بدانید مقصود ما از اصلاح دانشگاه‌ها چیست؟ بعضی گمان کردند که کسانی که اصلاح دانشگاهها را می‌خواهند و می‌خواهند دانشگاه‌ها اسلامی باشد این است که ... علوم دو قسم است: هر علمی دو قسم است. علم هندسه یکی اسلامی است، یکی غیراسلامی. علم فیزیک یکی اسلامی است، یکی غیراسلامی. از این جهت اعتراض کردند به اینکه علم، اسلامی و غیراسلامی ندارد. و بعضی توهم کردند که اینها که قائلند به اینکه باید دانشگاه‌ها اسلامی بشود؛ یعنی فقط علم فقه و تفسیر و اصول در آنجا باشد. یعنی همان شانی را که مدارس قدیمه دارند باید در دانشگاهها هم همان تدریس بشود. اینها اشتباهاتی است که بعضی می‌کنند، یا خودشان را به اشتباه می‌اندازند. آنچه که ما می‌خواهیم بگوییم این است که دانشگاه‌های ما، دانشگاه‌های وابسته است ... ما بیشتر از پنجاه سال است که دانشگاه داریم، با بودجه‌های هنگفت کمرشکن که از دسترنج همین ملت حاصل می‌شود، و در این پنجاه سال نتوانستیم در علومی که در دانشگاه‌ها کسب می‌شود خودکفا باشیم.»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» از یک طرف جواب اتهاماتی را می‌دهند که می‌گویند آخوندها با علم مخالف‌اند، و از طرف دیگر می‌فرمایند باید این علوم جهت الهی داشته باشد که مسلّم اگر با جهت الهی وارد علوم و تحقیقات شویم دیگر به جای علومی که طبیعت را تخریب می‌کند، علومی داریم که با طبیعت تعامل می‌نماید. موفق باشید
9868
متن پرسش
سلام استاد: پاسخی که در بحث نامه فرزند آیت الله جوادی آملی مطرح نمودید به نظرم طرفداری و توجیه رسید و می خواستم اشکالی که در ذهن من به وجود آمده را مرتفع نمایید. ایشان در انتهای نامه این نکته را بیان نموده اند: گرچه انقلاب، مردم و نظام اسلامی تجربه‌های بسیار سنگین و سختی را پشت سر نهادند، لیکن به نظر می‌رسد تا رسیدن به جامعه الگو و امت وسط راه طولانی در پیش است، جامعه‌یی که مردم آن از خرافه و گرایشات سطحی در امان باشند، مدیران و متولیان امرشان از شایستگان و فرهیختگان و دلسوزانی باشند که جامعه به وجود آنان به خود ببالد و نمایندگانی از تمدن و فرهنگ ناب و اصیل اسلام و ایران باشند. گرچه جای بسی شکر و سپاس است که اراده ملت این‌بار در وجهه دولت نمایان شده و خواست قلبی جامعه خصوصا فرهیختگان و نخبگان از قلم تدبیر و امید جاری گشته، لیکن نگارنده این سطور با قطع نظر از این امر به مقوله دیگری می‌اندیشد و به وجود چنین انسان‌هایی مباهات دارد. در پایان بار دیگر به دانش، اخلاق، ادب و صلابت و استواری شما درود می فرستم و فصل جدیدی برای دستیابی به توفیقات برتر از بارگاه الهی مسألت دارم. این مطلب در حقیقت بیانگر رضایت هرچه بیشتر ایشان از چنین دولتی به همراه شکایت ایشان از نمایندگان مجلس نسبت به استیضاح و کوته فکری ایشان است. ضمنا سوال دیگر این است که چرا در مواضع بسیاری که از ابتدای دولتهای قبل وجود داشته و جای دلداری وجود داشته ایشان وارد بحث نشده اند؟ بازهم بنظر می رسد پاسخ شما در راستای حفظ شخصیت و احترام آیت الله جوادی آملی بوده که اگر منتسب به ایشان نبودند جای طرح چنین بحثی از یک گوینده ناشناس در سایت ها نبود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نامه‌ی فرزند آیت‌اللّه جوادی را بهانه قرار دادم تا نکته‌ی مهمی را به عزیزان متذکر شوم و آن نگاهِ تمدنی‌داشتن به جریان‌های وفادار به انقلاب بود. ملاحظه کنید بنده با این‌که اشکالاتی به دولت آقای روحانی دارم چگونه می‌پذیرم جناب حجة الاسلام آقای مرتضی جوادی آملی دولت آقای روحانی را تأیید کند؟ عمده آن است که متوجه باشیم ما در آینده باید به جامعه‌ای فکر کنیم که این نوع نگاه‌های متفاوت که همه در زیر سایه‌ی اسلام و انقلاب طرح می‌شود همدیگر را بپذیرند و نه آن‌که سخن همدیگر را تصدیق کنند. ما هنوز گمان می‌کنیم با تحقق انقلاب اسلامی امری ساده به قوع پیوسته که می‌توانیم در جزیره‌ای به نام ایران با آن به‌سر ببریم و به همین جهت نیازی نمی‌بینیم تا نسبت خود را با اطرافیانی که در یک گروه قرار داریم و با دیگر جریان‌ها بازتعریف کنیم. در این صورت باید بپذیریم ما با خیالات خود در این واقعه‌ی عظیم یعنی انقلاب اسلامی وارد شده‌ایم و هرگز نباید برای خود امید پیروزی داشته باشیم. زیرا نه خود را مجهز به سعه‌ی صدری کرده‌ایم که در آینده سخت به آن نیازمندیم و نه تلاش می‌کنیم جامعه را از دو قطبی‌بودن بین جناح‌هایی که به اهداف انقلاب معتقدند، خارج کنیم، همچنان اسیر جناح‌بندی‌های گذشته هستیم. زیرا معنای حضور در آینده‌ای را که در میان سایر ملت‌ها برای ما رقم خورده است متوجه نمی‌باشیم. ما برای حضور در آینده‌ی انقلاب به پرورشی نیاز داریم که جایگاه افراد و افکار و جریان‌ها را در تمدن اسلامی تعیین می‌کند و نه در تاریخ محدود و در جزیره‌ای جدا از همه‌ی ملت‌ها. عادات و ملکاتی که قبلاً با آن زندگی می‌کردیم برای ادامه‌ی کار کافی نیست، شخصیت‌هایی را باید مدّ نظر آورد که آن‌ها از یک طرف بر نفس خود مسلط بوده‌اند و تحمل رقبای خود را داشتند و تنها ایده‌های ایمانی را مدّ نظر قرار دهند و از طرف دیگر به وسعت حضور انقلاب اسلامی در آینده‌ی جهان فکر کنند. آن کسی‌که این حرف‌ها را با برنامه‌های سفارشی و رسمی یکی می‌گیرد ابداً متوجه سخن ما نیست و هنوز متوجه پرورشی که باید آغاز کند، نشده است. ابتدا باید جایگاه تاریخی و قدسی انقلاب را بفهمند تا سجیه و خصلتی را که برای ادامه‌ی انقلاب نیاز داریم در خود بپرورانند. باید دورتر از امروز را دید تا در امروز به درستی تصمیم بگیریم و عمل کنیم. این است عبور از بلای اکنون‌زدگی. موفق باشید
9848
متن پرسش
با سلام: 1. بهترین شرح بر چهل حدیث امام خمینی چیست؟ 2. آیا برای دفع رذایل بهتر نیست که چهل حدیث را اول کار کنیم یا نه باید بعد از جنود عقل و جهل کار کنیم؟ 3. فرق چهل حدیث امام با معراج السعاده چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چهل حدیث یک کتاب اخلاقی نیست، یک کتاب عرفانی است جهت طرح نکات ناب عرفانی که در روایات اهل‌البیت«علیهم‌السلام» هست. ولی کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» یک کتاب اخلاقی کاربردی است. موفق باشید
9840
متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد عزیز: سوالی که از خدمت جنابعالی داشتم این است که در طول یک سالی که با آثار شما مانوس می باشم در حال حاضر حالتی بر من عارض شده است که اگر روزی دو سه ساعت از مجموعه آثار شما را مطالعه نکنم دچار رخوت معنوی و احساس کم شدن روحیه عرفانی می کنم و حتی به ذهنم می رسد که اگه زمانی منابع تمام شود چه کار کنم؟ به نظر حضرتعالی این احساس نوعی وابستگی و حصولی بودن معنویت و تک بعدی بودن بنده نمی باشد؟ راهنمایی بفرمایید. 2) با توجه به اینکه مباحث را تنهایی دنبال می کنم و با وجود اینکه در آثارتان صراحتا برنامه مشخصی برای خودسازی جدای خودشناسی ارائه نفرموده اید و با توجه به رساله جهاد اکبر امام (ره) مبارزه با نفس اماره را با مراقبت در خوردن و آشامیدن و خوابیدن و مراقبه اعضا چشم و گوش و زبان و اقامه نماز اول وقت به جماعت و جمعه و تا حدودی ذکر طول روز و خواندن بعضی ادعیه درطول هفته را سعی بر مداومت در انجام دارم برای به حضور آوردن قلب چنانچه برنامه دیگری به نظر حضرتعالی می رسد به عنوان راهبر تبین بفرمایید تا رهروی نماییم بلکه به مقصد نهایی که لقاءالله است برسیم. ان شاء الله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف الهی در عین رعایت حقوق اطرافیان کاری را که شروع کرده‌اید ادامه دهید. از رساله‌ی «جهاد اکبر» حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نهایت استفاده را ببرید. نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه نیز در این رابطه کارساز است. موفق باشید
9846
متن پرسش
سلام علیکم: استاد مخالفین صدرا به استغفار یا همان توبه نامه صدرا در اسفار استناد می کنند. من خودم آن متن مرحوم صدرا را نخوانده ام که چه چیزی گفته است. یعنی از این توبه کرده که فلسفه ی یونان را خوانده و وقت خود را به هدر داده است؟ خب اگر آن فلسفه ها را نمی خواند که نمی توانست کاری را که شیخ اشراق و بوعلی تمام نکردند تمام کند. بالاخره لازم بوده تا عمر خود را بر روی فلسفه بگذارد و گرنه نمی توانست اینگونه تعقل کند و شرح اصول کافی بنویسد. و سوال دوم اینکه من هنوز جایگاه شیخ اشراق و فلسفه اش برایم مبهم است می توانید کمی توضیح دهید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- متأسفانه مخالفین نه فلسفه‌ی صدرا را می‌فهمند و نه این‌که به خود نهیب می‌زنند خود را از مفاهیم به حقایق عبور بدهند مثل این‌که در اشعار امام هست که چرا عمر خود را صرف جمع کتب و فلسفه و عرفان کردم در حالی‌که در آخر عمر به گورباچف نامه می‌نویسند و او را به ملاصدرا و محی‌الدین دعوت می‌کنند 2- به وقتش می‌رسید. جناب حجت‌الاسلام و المسلمین آقای یزدان‌پناه نکات خوبی دارند. موفق باشید
9831
متن پرسش
سلام استاد معظم: لطفا نظر خود را در مورد این چکیده مقاله بفرمایید به همراه تصحیحات و بیان نکات ضروری و لطفا منابعی راجع به این مقاله ذکر بفرمایید «نظام عالم، نظام انّا لله و انّا الیه راجعون بسم الله الرحمن الرحیم نظام عالم، نظام انّا لله و انّا الیه راجعون است. نظامی که در آن ملکوت عالم به ملک متصل گردد و جز پاک بازی و عشقبازی با معبود در جان ها سودایی نباشد. روشن است که این رجوع دسته جمعی بسوی الله، سنت الهی و وعده ای تخلف ناپذیر است. اما خرق حجب و تآخر و تقدم در اتصال به معدن عظمت با اذن الهی به دست این جمع است. حرکت بسوی الله نیازمند به راهبری است که خود رجوعی تامّه داشته است. پیامبران و اهل بیت (ع) در این بستر هزاران ساله هرکدام با توجه به ظرفیت خود و اقتضائات زمانه سعی در تحقق بخشی از این رجوع داشته اند. از مسلمات عقلیه و شرعیه است که این حرکت عظیم نیازمند به بستری هماهنگ و منسجم در تمام ابعاد می باشد تا در آن بستر و عالم، این رجوع تحقق یابد. ما این بستر را جامعه اسلامی و تمدن اسلامی می نامیم تمدنی که در آنجا جاده ای هموار برای سیر بسوی خدا وجود دارد. تمام جان فشانی ها و تمام سختی ها و مصیبت هایی که بر سر انبیا و به خصوص اهل بیت (ع) آمده است جهت تحقق این تمدن عظیم الهی بوده است. ما برآنیم تا در این نوشتار از یک سو روند حرکت انسانی 250 ساله را در جهت تحقق این تمدن بررسی کنیم و از سوی دیگر دشمنان قسم خورده این حرکت را در هر برهه از زمان نمایش دهیم تا روشن گردد مبارزات اهل بیت (ع) سلسله ای منسجم است که علاوه بر دوران زندگی شان در همه دوران ها ادامه دارد زیرا حرکت ما به سوی الله سنت الهی است و وجود دشمن هم سنت الهی است پس مبارزه و جهاد هم از سنت های الهی خواهد بود و شایان توجه است که به جهت ذو ابعاد بودن و هم جانبه بودن حرکت به سمت تمدن الهی مثل اقتصاد فرهنگ علم و غیره، پس رویارویی و مبارزه با دشمن در همه ابعاد قهری است. در حین بحث متذکر می شویم که رجوع فردی چه جایگاه و تاثیری در رجوع جمعی دارد.»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این متن شریف متذکر می‌شوند که همه‌ی انبیاء و اولیاء آمده‌اند نظام‌سازی کنند. ایمان فردی در کنار نظام‌سازی محقق می‌شود، می‌فرمایند: برای اهداف مقدس بستری هماهنگ نیاز داریم که این یعنی تمدن‌سازی و نظام‌سازی. موفق باشید
9819
متن پرسش
استاد به نظر شما علت فساد اداری در سیستم اداری غربی است یا مساله دیگری است؟ راه مقابله و مبارزه با آن و فرهنگ سازی در این زمینه چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جمع بین نظام غربی و نفس امّاره است. برای تخقق نظام اسلامی هم باید نظام اداری به‌کلّی تغییر کند و هم انسانی مناسب اهداف الهی جهت نظام اداری تربیت شود. إن‌شاءاللّه وقتی تاریخ آن فرا رسید می‌فهمیم چگونه سازمان اداری موجود مانع تحقق اهداف انقلاب اسلامی است. موفق باشید
9820
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم استاد عزیز: 1- خیلی وقت است می خواهم از شما بپرسم استاد عزیز، سِر برخورد های صریح حضرت علامه مصباح با دولت روحانی در چیست؟ مشاهده می کنیم که تعابیری اتخاذ می کنند که از ریشه اعتقادات اینان را زیر سوال می برد. می شود تبیینی بفرمایید که با چه دیدگاهی به گفته های ایشان نظر کنیم؟ 2- این مقاله استاد عزیز میرباقری را مطالعه بفرمایید(http://ww1.rajanews.com/detail.asp?id=201121 ) استاد، در سوالی درباره نحوه برخورد با دولت جدید و راهکار شما، فرمودید باید حول محور پیام حضرت آقا عمل کنیم، بهتر بگویم حول محور برخورد های ایشان با این دولت. می فرمایید بگذارید خودشان را نشان بدهند، آیا این خود نشان دادن این دولت، جز این است که امثال شما استاد بزرگوار و شاگردان عزیزتان به مردم عادی باید نشان بدهند؟ آیا مثلا مردم عادی متوجه اند که مذاکرات با آمریکا سودی ندارد؟ آیا یک فرد عامی مشکلی می بیند که مثلا حالا مذاکره ای هم شکل بگیرد، مگر چیزی از انقلاب کم می شود که مشاهده می کنیم رهبری می فرمایند آنها مذاکرات را می خواهند تا بگویند ما اینها را با تحریم پای میز کشاندیم و اینها خسته اند. آیا وظیفه ما تبیین این مسائل نیست؟ تبیین اعتدال از نظر اسلام نیست؟ اعتدالی که قول می دهم حکم سلمان رشدی امام را هم نفی خواهد کرد؟ مگر غیر این است؟ باید منتظر بمانیم تا خودشان را نشان بدهند؟ نه بنده همچین دیدگاهی ندارم استاد. ما باید زشتی این فرهنگ لیبرالی و غرب زدگی و بزک کردن چهره آمریکا را به مردم عادی نشان دهیم. فرهنگی که آمده چرخ همه چی را به هر قیمتی شده بچرخاند. فرهنگی در غفلت محض از جنگ و جهاد است. فرهنگی که برایش رابطه با هر قدرتی به هر قیمتی مهم است. فرهنگی که می گوید اگر حقوق مردم ایران را لحاظ کردند ما رابطه برقرار می کنیم، غافل از اینکه بود آمریکا با بود انقلاب در تضاد است. لابد به بنده می فرمایید به فلان کتاب و فلان کتاب مراجعه کن، می دانم استاد، بعضا هم مراجعاتی دارم و مطالعه هم، ولی غرض نحوه برخورد با این جامعه بود. به نظر شخصی باید حول محور غرب گرایی اعتدالی(به قول خودتان زشتی زمانه) در جهت تبیین مبانی انقلاب بپردازیم. اما خب چیزی که حقیر در این یکسال از شما کم دیدم، یا بهتر بگویم کمتر صریح بودید. جسارت حقیر را ببخشید. دعا بفرمایید لطفا. موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم این نوشته را قبل از صحبت مقام معظم رهبری در هفته‌ی دولت با هیئت دولت نوشته‌اید. ملاحظه کردید که چگونه رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» در عین انتقاد به دولت، دولت را نفی نکردند. بنده فکر می‌کنم اگر ما در بستر تاریخ خود جلوتر بیاییم به این نتیجه می‌رسیم که باید بین جریان‌هایی که اصل انقلاب و اهداف آن را قبول دارند – با قرائت خودشان – و آن‌هایی که به‌کلّی جایگاهی برای انقلاب در مقابل نظام استکباری قائل نیستند، فرق بگذاریم و اشتباهی که بعضی‌ها نسبت به دولت آقای احمدی‌نژاد کردند و می‌کنند که آن دولت را یکی از جلوه‌های انقلاب نمی‌پذیرند، ما نسبت به دیگران مرتکب نشویم. علاوه بر این بنا نشد انتقاد نکنیم، بنا شد مثل رهبر انقلاب با دولت برخورد کنیم و نه مثل رقیب حزبی. بنده انتقادهای حکیمانه‌ی امثال دکتر سعید زیباکلام را نسبت به قرارداد ژنو و به‌خصوص نامه‌ی سرگشاده‌ی اخیر ایشان را نشانه‌ی انتقادهایی می‌بینم که موجب شکوفایی استعدادهای انقلاب اسلامی می‌شود. موفق باشید
9801
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: در مورد بحث با اکبرجباری، در دو سه مورد فکر نمی کنید تندروی کردید؟ از جمله نسبت دادن اینکه ایشان ماموریت دارند و اینطور حرفها؟ آیا شما شناخت قبلی از ایشان دارید که این مطلب رو فرمودید یا صرف از لابه لای همین مطلب جباری به این رسیدید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به رفقا عرض کردم در راستای تحقق تمدن اسلامی باید طوری خود را تربیت کنیم که همه ی سلایقی که در ذیل اسلام و انقلاب جای می گیرند قابل احترام باشند ولی آنجایی که فرد یا جریانی حجاب تحقق تمدن اسلامی است تساهل و مسامح عین بی غیرتی است نسبت به خون شهدا و غفلت از جایگاه خطرناکی است که افکار امثال آقای جباری در نظام اسلامی پدید می آورند. عنایت داشته باشید حرف ایشان این نبود که بعضی رویات ضعیف و غیر موثق است، حرف ایشان آن بود که هیچ یک از کتب روایی ما قابل اعتماد نیست! این یعنی نفی کلّی اهل البیت«علیهم السلام». موفق باشید
9802
متن پرسش
با سلام: استاد پسر آیت الله جوادی چند وقتی است تحرکات عجیبی دارد، خواستم ببینم در جریان اموراتش هستید که خط و حزبش چیه و آیا خط او از پدرش جداست؟ نامه اخیرش به وزیر علوم معزول اینست: مرتضی جوادی آملی - فرزند آیت‌الله جوادی آملی - روز گذشته با نگارش نامه‌ای خطاب به رضا فرجی‌دانا - وزیر پیشین علوم - تاکید کرد: به دانش، اخلاق، ادب و صلابت و استواری شما درود می‌فرستم و فصل جدیدی برای دستیابی به توفیقات برتر از بارگاه الهی مسألت دارم. به گزارش امید، متن کامل نامه که روزنامه اعتماد آن را منتشر کرده به شرح زیر است: «حضور محترم جناب آقای دکتر فرجی‌دانا، با سلام و تحیت گرچه دانش خود ارزش است لیکن زمانی که با فضیلتی مضاعف آمیخته می‌شود به میزان فراوانی زینت می‌یابد، در بیان مولایمان علی(ع) آمده است که فرمود، حلم زینت علم است، دانشمند کمالش را از علم می‌برد و جمالش را به حلم می‌خرد. صاحب این قلم که تاکنون شما را ندیده گرچه آوازه‌تان را زیاد شنیده، بر خود لازم می‌دید که از کنار این همه دانش و آن همه اخلاق بی‌تفاوت نگذرد و به مقدار ناچیزِدست تکانی به پاس آن همه دست‌افشانی سپاس نگوید. از آیت‌الله جوادی آملی آموختم که می‌گفت، اگر کسی دنیا را نشناسد فریب می‌خورد از مهرش کیش می‌بازد و از قهرش خویش. دنیا را به همین فراز و فرودش باید شناخت، گاهی به حق اوج می‌دهد و زمانی به ناحق به حضیض می‌سپارد، در جایی به باطل بر عرش می‌نشاند و در ساحتی به حق به فرش می‌کشاند. اما در مقابل، دانش راستین که پروردگار عالم آن را نور می‌داند به حدی صاحبش را عزیز می‌دارد که در آغاز او را در سراپرده زهد می‌نشاند و در بین راه به میان پرده صبر فرا می‌خواند و سرانجام در فراپرده رضا و تسلیم مهمان می‌نماید. پویندگان طریقت کمال و ره‌جویان حقیقت وصال، به شاگردان‌شان این‌گونه آموختند که ره‌جویان نه به داشته‌های خویش دلخوش مانده و فرحناک شوند و نه به از دست دادن آن دلتنگ شده و متاسف گردند. گرچه آنانی که دنیا را این‌گونه نشناخته و دست‌کم از مهتران نیاموختند، همواره دنیا را بسان قمارخانه‌ای می‌بینند که تنها بایستی برد و هیچ‌گاه نبایستی باخت، و در این راه باکی نیست که اگر همه‌ چیز فدا شود یا عالم و آدمی فنا گردد. غافل از اینکه تیر و کمان را به سوی خود نشانه رفته و آتش به خرمن خویش می‌کشند. اما آنچه در این میان بسیار شگفت‌انگیز است، توصیه غریب دین است، خداوند عالم همواره انسان را در بحبوحه دنیا می‌طلبد و فاصله گرفتن از کار و جامعه را موجب کوتاهی و منقصت انسانی شمرده و همواره او را به حضور در صحنه اجتماع فرمان می‌دهد، از او می‌خواهد که از هیچ فرصتی برای تعالی خود و رشد جامعه غافل نشود. حق و باطل، صدق و کذب به موازات هم در برابر نفس انسانی سان می‌بینند، به عبارتی در باغ طبیعت هیچ حقی وجود ندارد مگر آنکه باطلی در کنار آن کاشته شده و هیچ باطلی غرس نشده مگر آنکه حقی در کنارش رویش یافته، اگر توحید است در کنارش شرک و اگر ایمان است در جوارش کفر و اگر عدل است در جنابش ظلم و خلاصه اگر خدمت است در ساحتش خیانت جای گرفته و البته این انسان‌ها هستند که با چه ذائقه‌یی حضور یابند و کدامیک را با حسن اختیار یا سوء اراده بر دیگری ترجیح دهند. از سوی دیگر ترازوی عدل الهی که به بلندای آسمان و زمین همواره برافراشته نگاه داشته شده (و بالعدل قامت السموات و الارض) در انتظار حق پویان و عدل‌جویانی است که از صمیم قلب حق را باور داشته و بدان پایبندند و از مغزای جان عدل را باور کرده و بدان دلبندند. گرچه انقلاب، مردم و نظام اسلامی تجربه‌های بسیار سنگین و سختی را پشت سر نهادند، لیکن به نظر می‌رسد تا رسیدن به جامعه الگو و امت وسط راه طولانی در پیش است؛ جامعه‌ای که مردم آن از خرافه و گرایشات سطحی در امان باشند، مدیران و متولیان امرشان از شایستگانی و فرهیختگان و دلسوزانی باشند که جامعه به وجود آنان به خود ببالد و نمایندگانی از تمدن و فرهنگ ناب و اصیل اسلام و ایران باشند. گرچه جای بسی شکر و سپاس است که اراده ملت این‌بار در وجهه دولت نمایان شده و خواست قلبی جامعه خصوصا فرهیختگان و نخبگان از قلم تدبیر و امید جاری گشته، لیکن نگارنده این سطور با قطع نظر از این امر به مقوله دیگری می‌اندیشد و به وجود چنین انسان‌هایی مباهات دارد. در پایان بار دیگر به دانش، اخلاق، ادب و صلابت و استواری شما درود می‌فرستم و فصل جدیدی برای دستیابی به توفیقات برتر از بارگاه الهی مسألت دارم. برادر شما مرتضی جوادی آملی قم مقدس دوم شهریور 1393»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید قصد دلجویی داشته اند از آن جهت که آقای دکتر فرجی دانا به تنهایی شخصیت مثبتی هستند در کلافه ی جریان قرار گرفته اند که به قول آن نماینده ی محترم مجلس بیش از آن که مدیریت کنند مدیریت می شدند. مسلّم در آینده ی تمدن اسلامی امثال آقای فرجی دانا جای دارند و شاید جناب آقای حجت الاسلام مرتضی جوادی آملی خواسته اند این را بفهمانند که اگر به دلایلی امثال فرجی دانا صلاح نیست در مسئولیت وزرات علوم انجام وظیفه کنند بدین معنا نیست که این افراد بیرون از انقلاب هستند. چیزی که فکر می کنم آقای لاریجانی ریاست مجلس نیز خواست این را بفهماند. در هر حال باید تلاش کرد تا نه آنهایی که از نظر فکر و عمل بیرون انقلاب اند و فتنه ی سال 88 را راه انداختند و پشیمان هم نیستند در مسئولیت ها نفوذ کنند، و نه آنهایی که با هر سلیقه ای اصل انقلاب و رهبری را پذیرفته اند، بیرون انقلاب قلمداد شوند و از سعه ی صدری که باید نسبت به همدیگر داشته باشیم یا فاصله بگیریم و جامعه را دو قبضی کنیم. موفق باشید
9804
متن پرسش
ضمن عرض سلام محضر شریف شما: حقیر خلاصه جلسات شما را البته مضمونا مکتوب نموده و در فضای سایبر و شبکه های اجتماعی استفاده می نمایم. آیا اجازه این کار را دارم و اگر پاسخ مثبت است آیا لازمست؟ یا بهتر است بگویم اجازه می دهید تا اسم شریفتان ذکر گردد؟ در ادامه یک نمونه خدمتتان عرضه می گردد: به این دو نوع برخورد توجه کنید: برخورد اول: خلیفه دوم پس از آنکه شخصی در محضر او از معنای آیه(جوار الکنس) پرسش نمود، با عصا به سمت او حمله برده و عمامه او را به زمین انداخت و سر او را غرق در خون کرد. شاید علت این برخورد جناب خلیفه آن بود که ایشان نمی خواستند عدم اعلمیتشان در جامعه مطرح شود و از این رو هر گونه سوال و یا اختلاف نظر را برای خود دشمنی قلمداد می نمود. برخورد دوم: جمله زیر بارها از دو لب مبارک امیرالمومنین بیرون آمد و از مشهورات تاریخ حیات مبارکشان است که: (سلونی قبل ان تفقدونی) یعنی قبل از فقدان من هر سوالی برایتان مطرح است بپرسید. روزی در جمعی از صحابه، پس از آنکه علی (علیه السلام) پاسخهای کامل و حکیمانه ای به سوالات دادند، یکی از خوارج (به راحتی و با کمال آزادی، گستاخانه) گفت: قاتلهُ الله کافراً ما افقههُ؟!: «خدا این کافر را بکشد چقدر دانا و آگاه است!» اصحاب (از جسارت او ناراحت شدند) از جای خود پریدند تا او را به قتل برسانند. ولی امام به آنها فرمود: «رویداً انّما هو سبٌّ بسبٍّ، او عفوٌ عن ذنبٍ: «آرام باشید جواب دشنام، دشنام است و یا بخشیدن و عفو از گناه». و حضرت او را عفو کرد. نتیجه: برخوردهای تند و چکشی که امروز از سوی جریان سلفی و تکفیری اهل سنت شاهد هستیم، ریشه تاریخی داشته و این واقعیت تلخ که این جریان تنها خود را محور حق دانسته و مخالف را (حتی از اهل سنت) دشمن قلمداد و بقصد قتل با او می جنگند نتیجه نبود معیار حق در نزد ایشان و در نتیجه خود را حق محض خواندن و دیگران را کافر و خونشان را مباح دانستن است. در برابر این جماعت، ما نیز اگر ادعای شیعه بودن داریم باید متوجه باشیم شیعه آزاداندیش بوده و مخالف را دشمن نمی شمارد، او را تحمل می کند البته تا آنجا که دست به شمشیر نبرده و یا توطئه نکرده باشد. ما باید مراقب باشیم با توهین به شخصیت های مورد احترام اهل سنت، مخالفین خود را به دشمن تبدیل نکنیم تا ناخواسته خود را با جریان تکفیری محشور ننماییم. توجه داشته باشیم که افق ما ایجاد تمدن شیعیست و در مسیر تحقق این افق باید متذکر شد که هیچ تمدنی بدون این روحیه یعنی روحیه تحمل مخالف و تبدیل ننمودن او به دشمن پا نگرفته و جهانی نخواهد شد. تمدن امروز غرب نیز از این قاعده مستثنی نیست و معماران این تمدن آن را بر شالوده لیبرالیزم (آزادی) بنا نمودند، هرچند که در عمل کاملا غیر این را نشان دادند لکن این تمدن برای رشد و جهانی شدن ابتدائا با شعارهایی مثل آزادی بیان، تحمل مخالف و ... خود را مطرح نمود و قلوب ناآگاه را فریفت. افق ما ایجاد تمدن است و در تمدن شیعی، مخالف بدون هتک حرمت قابل تحمل و احترام است. به امید ایجاد تمدن جهانی شیعه، انشاالله.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! خیلی بهتر از آنچه بنده گفته ام مطلب را تنظیم و ویرایش کرده اید. شما کاملاً مجاز هستید هر طور و به هر اسم که خواستید مطلب را در شبکه های اجتماعی قرار دهید. همین اندازه بدانید هرکس به آینده ی تمدنی این انقلاب امیدوار است باید بداند لازم است برای تحقق تمدن اسلامی در نسبت ما با همدیگر تحولی اساسی رخ دهد. موفق باشید
9797
متن پرسش
سلام علیکم استاد: طبق بحث روز شنبه که فرمودید افرادی که توی مجلس سخنرانی حضرت امام اگه می خواستند گوش بدند گوش نداده بودند یعنی عقل استدلالیشون رو نیاوردند قلبشون رو آوردند در این روش چطور میتونند در مورد چیزی که به قلبشون میرسه مطمئن بشند و اینکه اگر نزدیکی به امامه که باعث کمرنگ شدن گناهان میشه اگه شخصی گناهی داشته باشه که خودش باعث بشه از امام دوری کنه چطوری این گناهو از بین ببره؟ ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل استدلالی همین اندازه به انسان کمک می‌کند تا حق را بشناسد، از آن به بعد باید دل را به حق بسپارد و مردم نسبت به امام از عقل استدلالی گذشته بودند. قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات‏» کارهای خوب گناهان را می‌برد، یکی از کارهای خوب ارادت به اولیاء الهی است. موفق باشید
9788
متن پرسش
با عرض سلام و طول عمر با عزت برای استاد: 1) راه و روش طهارت قوه خیال بعنوان سلطان قوای نفس چه می باشد؟ 2) مراد مولوی از خاموشی بعنوان مرکب چوبین برای سیر در دریا چه نوع خاموشی است؟ همان صمت است؟ توضیح بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید، إن‌شاءاللّه کارساز است و بعد از آن از کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» غافل نباشید. بنده هم عرایضی در شرح این کتاب داشته‌ام. از همه مهم‌تر از ذکر استغفار غافل نشوید، هر روز 70 بار به نیت این‌که از حضرت حق طلب می‌کنید که آن صورت‌ها و موانعی که بین شما و اوست را بپوشاند و اظهار رجوع به او را در شما تقویت نماید. آری خاموشی که در عرفان مطرح است همان صمت است که در روایات متعدد به آن توصیه شده است در موقعی که قلب خود را آماده کرده است تا از نفحات الهی بهره‌مند گردد. موفق باشید
9792
متن پرسش
به نام خدا با سلام و عرض ارادت خدمت استاد عزیز: با توجه به ارسال سؤالات مدیریتی و پاسخ های حکیمانه حضرتعالی برای جمع بندی سوالات ذیل را خدمتتان می فرستم: 1- آیا مبانی علم مدیریت غربی کاربردی در جهت مدیریت اسلامی دارد؟ 2- نگاه مدیریت غربی به جامعه چگونه است؟ 3- نگاه مدیریت اسلامی به جامعه چگونه است؟ 4- نگاه به سازمان در مدیریت غربی چیست؟ 5- نگاه به سازمان در مدیریت اسلامی چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از نظر روش می‌توان از مدیریت غربی استفاده کرد با این توجه که ما کرامت انسان را نادیده نمی‌گیریم 2- مدیریت غربی از ساحات متعالی انسان غفلت دارد و سعی می‌کند انسان را در حدّ یک ماشین تقلیل دهد، چیزی که مرحوم چارلی چاپلین در فیلم عصر جدید نشان می‌داد 3- اولاً: با طبیعت تعامل دارد و طبیعت را صرفاً منبع سودجویی نمی‌داند ثانیاً: انسان را خلیفة اللّه می‌داند که باید در زمین کار خدایی کند 4- سازمان مدیریت چه غربی و چه اسلامی قالبی است که اهداف مورد نظر در آن به صورت کاربردی در می‌آیند، اگر اهداف اسلامی مدّ نظر باشد قالب کاربردی آن را تحت عنوان سازمان اسلامی شکل می‌دهیم. موفق باشید
9767
متن پرسش
سلام: در حدیثی آمده است که مرد می تواند به زن وعده بدهد در حالی که قصد انجام آن را ندارد. استاد من که زن هستم از اینکه چنین رفتاری با من بشود بسیار ناراحت می شوم. منظور روایت چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید این نوع روایات در چه شرایطی و در مقابل با چه زنانی گفته شده. زنانی که دائماً در آرزوهای وَهمی به‌سر می‌برند و اصلاً معنای جدّی‌بودن زندگی را به جهت حاکمیت نظام جاهلی نمی‌فهمند و اساساً نظام جاهلی برای زن جایگاهی قائل نبود تا زنان رشد کنند، مدّ نظر است؛ نه بزرگ‌زنانی چون حضرت زینب«سلام‌اللّه‌علیها» که تحمل فهم اساسی‌ترین موضوعاتی را دارند که مردانِ مرد از تحمل آن کمر خم می‌کنند و عمان سامانی در مورد آن حضرت می‌گوید: «زن مگو مردآفرینِ روزگار.... زن مگو بنت الجلال اُختُ الوقار × زن مگو خاک درش نقش جبین .... زن مگو دست خدا در آستین × همتی باید قدم در راه زن .... صاحب آن خواه مرد و خواه زن × غیرتی باید به مقصد ره نورد .... خانه‌پردازِ جهان چه زن چه مرد × شرط راه‌آمد نمودن قطع راه .... بر سر رهرو چه مِعجَر چه کلاه». آیا انقلاب اسلامی چنین زنانی به صحنه نیاورد و چنین زنانی را در آینه‌ی وجود مبارک مادران و همسران شهداء نشان نداد؟ موفق باشید
9753
متن پرسش
با سلام. از اونجایی که نماز ستون دین است و اقامه ی اون به بهترین شکل و با حضور قلب بیشتر خیلی به سلوک دینی و ارتباط بیشتر با عالم معنا کمک میکنه و از اونجایی که یکی از را های افزایش معرفت و بصیرت نسبت به نماز، مطالعه کتاب های بزرگان درباره نماز است، بزرگانی که با نمازشون به جایی رسیدند و این راه رو قبلا رفتند، می خواستم ازتون درخواست کنم تعدادی از این کتابها که بیشتر موثر است رو معرفی کنید. ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم کتاب «آداب الصلات» از حضرت امام و کتاب «اسرار الصلات» از آیت‌اللّه ملکی و کتاب «راز نماز» از آیت‌اللّه جوادی خوب باشد. موفق باشید
9754
متن پرسش
سلام حضرت استاد. وقتتان بخیر. 1- حضرت امام یا شیخ انصاری (ره) در مصیبت فرزندشان برخلاف بقیه مردم، آرامش داشتند و مطالعه آن شبشان هم تعطیل نشد ولی مادر از دست دادن یا مرگ عزیزان ماه ها به سوگ می نشینیم. شما در کتاب «فرزندم این چنین باید بود» فرموده اید این انس خیالی است. می شود بیشتر توضیح بفرمایید؟ انس ما با اولیا انس قلبی است ولی عزیزان نه! 2- کتاب حافظ معنوی که با روایت آقای دکتر دینانی است برای فهم حافظ در کنار سیر شما خوب است مطالعه شود استاد؟ با سپاس بسیار
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- انسان‌های متعالی در عین آن‌که در مقام خیال از خیالِ پاک بهره‌مندند و نه خیال آلوده به وَهم، از قلب و عقل منوّر به حقایق نیز بهره‌مندند و لذا از یک جهت در مقام خیال برای فرزندان‌شان اشک می‌ریزند و از آن جهت که متوجه حقانی‌بودن هر حادثه‌ای هستند درآن مصیبت‌ها جزع نمی‌کنند 2- کتاب حافظ معنوی در هر حال کتاب خوبی است. موفق باشید
9760
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: در پاسخ پرسش 9726 ، علت را می شود بیشتر تشریح کنید؟ و اینکه این جور مسائل (تجمل، تکنولوژی و ...) را باید در خانه پی گیری نمود یا خیر؟ و چقدر؟ و آیا ما هم باید هم رنگ بقیه مردم شویم (بدون عمل)؟ کمی شفاف تر بفرمایید. توفیق تان را از خداوند مسئلت می کنیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض کردم برای عبور از سبک زندگی غربی که با اهداف معنای انسان در تضاد است، به سوی سبک زندگی اسلامی، بیشترین نقش را زنان خانه‌دار می‌توانند داشته باشند و شرط آن را یکی شناختن غرب و دیگر شناخت تمدن اسلامی عرض کردم. در مورد شناخت غرب عرایضی در چند کتاب داشته‌ام و در مورد تمدن اسلامی بعد از کتاب «تمدن‌زایی شیعه» کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» کمک می‌کند. موفق باشید
9745
متن پرسش
سلام علیکم: با تشکر از پاسخ شما به سوال 9712 ، پس با توجه به سخنان حضرت امام و پاسخ جنابعالی، آیا شما هم معتقدید که دلیل اصلی ثواب های بسیاری که برای اشک و عزاداری برای اباعبدالله الحسین (ع) در روایات آمده است همین وجه سیاسی این مجالس یعنی هماهنگ کردن و مجتمع کردن مردم است؟ (لطفا اگر احساس می کنید که پاسختان برای عموم ایجاد مشکل می کند خصوصی به بنده جواب دهید. بنده مستند سازم و در حال ساخت مجموعه مستندی درباره اهمیت اشک و مجالس عزاداری بر اساس سخنان امام هستم و پاسخ شما برای بنده بسیار اهمیت دارد و کاملا در جهت و ساختار کار اثرگذار است. بسیار ممنونم که همیشه ما را از لطف پدرانه تان بهره مند می کنید.)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید امثال حضرت امام خمینی«رضوان اللّه تعالی علیه» در عین آن که نظر به اجتماع دارند و می فرمایند اشک برای حضرت اباعبداللّه«علیه السلام» اجتماع را رشد می دهد، نگاه سوسیالیستی به اجتماع ندارند که خود اجتماع برایشان اصالت داشته باشد، بلکه به حکم «یداللّه مع الجماعه» معتقدند وقتی جامعه، جامعه ی اسلامی شد با تحقق نظام الهی زمینه ی تجلی انوار الهی صد چندان می شود. موفق باشید
9748
متن پرسش
سلام علیکم: من دچار بلای بزرگی شده ام تا قبل از آشنا شدن با مسایل سلوکی و اخلاقی و حضوری ابتلایم به کبایر کمتر بود. در 1 سال گذشته که با آثار شما آشنا شدم هر چه سفت تر مراقبه و محاسبه می کنم کبایر بزرگتری انجام می دهم. مصداق این آیه شده ام که «و لا یزید الظالمین الا خسارا» از سالک بودن بشیمان شده و فکر کنم در غفلت باشم بهتر از ابتلا به کبایر باشد. در قرآن چندین نوع مرض برای قلب ذکر شده بفرمایید من دچار کدامشان شده ام؟ چون به شما دسترسی حضوری ندارم اعمال را عرضه می دارم جهت راهنمایی و دستور و تایید و تکذیبشان 1ربع برای نماز شب/ نافله صبح / برای تعقیبات ذکر حضرت زهرا / 7 بار حوقله / 11 بار توحید/ 19 بار بسم الله الرحمن الرحیم/ سلام مختصر به امام حسین (ع)/ یک حمد و 3 توحید هدیه به امام زمان (عج)/ یک فاتحه برای اموات خودم و شما 100 بار لا اله الا الله/ 3هزار بار صلوات / 4 قل/ نوافل در حد داشتن زمان / زیارت عاشورا گاهی / و لا غیر// فقر معنوی آزارم می دهد. در درون طلب داشتن تمام مستحبات را دارم اما در عمل هیچ ندارم بیشتر از اینکه عمل کنم فکرشان را می کنم. استاد در حال آماده کردن دل برای محرمم. اگر افتخار دهید و عنوان شاگرد را در موردم قبول کنید با یک خیال نورانی به طرف رفیقتان حسین و خدا قدم بر می دارم. قول می دهم هر دستوری بدهید همه را انجام دهم. می دانم به خاطر عمومی بودن سایت و خطر برداشتهایی افراط و تفریطی کلی باسخ می دهید اما در عین حال فقیر را هم دریابید. به خاطر تمام کبایر از خدا و اهل بیت و شما عذر می خواهم. اگر قبولم کنید از گناهان دست کشیده و با خدا معامله کرده و ثواب تمام اعمالم را به شما هدیه می کنم . به حق نبی فرق شکافته، بهلوی شکسته، جگر باره عطشان کربلا، دل زینب، سجده سجاد، و انتظار «م ح م د» مرا دعا کرده و درییابید عاقبتتان ختم به خیر. ضمنا از تلاوت هم غافلم با چه سوری مانوس شوم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می فرماید شیطان قسم خورده در مسیری که به سوی حق ختم می شود می نشیند و مانع سیر افراد می شود و انسان باید از همین جا که شیطان را در مقابل خود فعّال می یابد فکر کند باید با مقاومت کامل شیطان را مأیوس کند، همه ی کارهایی که می کنید خوب است، پس از مباحث معرفت نفس و معاد به فکر سلوک ذیل شخصیت حضرت امام باشید تا راه صدساله را همچون سرداران شهید یک شبه طی کنید و مفتخر به تصدیق قلبیِ رهنمودهای مقام معظم رهبری انقلاب گردید. موفق باشید
9739
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت. استاد بنده طلبه ای 23 ساله و در حال شروع پایه 6 حوزه هستم و برنامه مطالعاتی ام اینگونه بود که دروس حوزه را اصل قرار داده بودم و دنبال می کردم و در کنار حوزه دانشگاه را به طور غیر حضوری، تنها و صرفاً با پاس کردن واحد ادامه می دادم (رشته علوم قرآن و حدیث) برای مطالعات غیر درسی هم سیر مطالعاتی شما را دنبال می کردم و قصد داشتم پس از آن سیر مطالعاتی شهید مطهری را بخوانم. تا اینکه چندی پیش با یکی از علماء راجع به برنامه ریزی ام مشورت کردم و ایشان گفتند که : «همت اصلی دروس حوزه باشد و دروس را هم با هفت مرحله ای که شهید ثانی علیه الرحمه گفتند بخوان (پیش مطالعه، پیش مباحثه، درس، پس مطالعه، پس مباحثه، خلاصه برداری و درس دادن) و گرنه خودت را فریب داده ای و به فقاهت نمیرسی ... در دانشگاه فقط واحد پاس کن چون ارزش بیش از آن ندارد ... و درباره مطالعه غیر درسی هم گفتند آبشخور جنابعالی و شهید مطهری و ... همه قرآن و حدیث است پس شما در هر بین الطلوعین یک آیه قرآن را حفظ کن و تفسیر آن را فعلاً از یک تفسیر روان مثل نمونه بخوان و خلاصه اش را روی برگه ای بنویس و در جیبت بگذار. تا شب ذکرت منطوق آیه و فکرت مفهوم آیه باشد و هرجا توانستی برگه را بیرون بیاور و تفکر کن. شب ها هم قبل از خواب آنچه بر ذهنت ترشّح کرده با این پیش فرض که تفسیر به رأی نیست در پشت برگه بنویس و... ضمن اینکه من هر سه ماه یکبار یادداشتهایم را به ایشان نشان دهم تا مطالعه کنند» ایشان گفتند اگر این برنامه را انجام دهی یوم الحسره را درک نخواهی کرد و... من بعد از دو هفته تفکر روی این برنامه قصد داشتم آن را انجام دهم که یکی از رفقا که بنده را بیشتر می شناسند گفتند: آیا آن عالم این دستورات را بر اساس عین ثابته تو داده اند یا در کشفی غیبی فهمیده اند یا اینکه یک تجربه است؟ و حرفهایی زدند که شاید این برنامه مطابق با زندگی و شرایط تو نباشد و این برنامه برای خودشان که پدرشان آیت الله بوده و لقمه و نطفه و زندگی متفاوت داشته اند اینقدر خوب جواب داده و شاید برای تو جواب ندهد و بعد از بیست سال دستت خالی باشد ... و من نزدیک دو هفته است که گویی له شده ام، از درس و زندگی افتاده ام. فکر به این موضوع به من تپش قلب و اضطراب و دلشوره می دهد، نمی دانم چه کار کنم؟ نه خودم را از تفکر جنابعالی و شهید مطهری بی نیاز می بینم و نه می توانم از آن جمله بسیار سنگین آن عالم بگذرم که گفتند یوم الحسره را درک نمی کنی... ناگفته هم نماند که طبق گفته همان عالم و آنچه از شما یاد گرفته ام قصد داشتم دروس معقول را بعد از گذراندن سطوح حوزه شروع کنم ... استاد این تشتّت آراء باعث شده من به هر نظری بدبین شوم و بترسم که حرف کسی را گوش بدهم؛ از کجا که اگر روشی را انتخاب کنم و بروم در آینده غبطه بیش از آن را نخواهم خورد؟ از کجا که در سلوک در راه امام خمینی (رحمه الله علیه) چه روشی مطابق با عین ثابته بنده است؟ علامه حسن زاده(روحی فداه) بودند که گفتند مطابق عین ثابته ام از امام رضا (علیه السلام) علم خواستم، منِ کور باطن که در عیوب ظاهری ام هم مانده ام تا چه رسد دیدن عین ثابته ام تا مطابق آن برنامه بریزم. خود شما هم در سوال 4215 عرض کردید «تنها آن‌هایی تا آخر در این راه‌ها می‌مانند که از کمتر از اُنس با عین ثابته‌ی خود قانع نباشند». هر رفیق و استادی آن روشی را در این مسیر پیشنهاد می کند که خودش رفته ... کتاب ادب خیال را خوانده بودم، مرور هم کردم اما نتیجه نگرفتم. استاد چه کار کنم؟ کمکم کنید. (با اینکه آنچه اندر دل بود / اظهار آن مشکل بود) اما بابت طولانی شدن کلام حلالم کنید. یاحسین علیه السلام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:مگر نشنیده اید که طریق الی اللّه به عدد انفاس خلایق است، پس چرا نگران هستید؟ مطمئن باشید همه ی راه هایی که در ذیل اسلام و فرهنگ اهل البیت«علیهم السلام» مطرح است به قرب الهی ختم می شود، زیرا همه ی این راه ها می خواهند ما را از امور جزئی آزاد کنند و به حقیقت کلی خودمان که عین ثابته ی ما است برسانند. موفق باشید
9741
متن پرسش
سلام استاد: 1. می خواستم بدانم چند نوع نگاه به غرب وجود دارد؟ (اگر در کتابهایتان قسمتی هست ذکر کنید.) 2. تا جایی که فهمیدم نگاه شما نگاه ذات گرایی و کل گرایی به غرب هست (مثل فردید و..) و من به آن وحدتی که در پس تاریخ اندیشه غربی می بینند، قائل نیستم. لذا معتقدم که غرب یک مجموعه متشکل از اجزایی است که باید در باب هر یک از این اجزاء به طور جدا بحث، تحلیل و داوری کرد. نمی توان با نگاهی کلی و جوهرگرایانه بدان نگریست. می توان به مانند برخی دانشگاهیان به یکباره گفت که آزادی ای که در غرب از آن سخن می رود، برآمده از نفسانیات است، و یا مانند برخی از مدرسان بزرگ حوزه آزادی غربی را بی بندوباری دانست. احاله کردن آزادی های اجتماعی و سیاسی به نفسانیات و بی بندوباری گونه ای ساه اندیشی است. مثلاً آیا می توانیم بگوییم که آزادی بیان امری باطل و بیهوده است، به صرف اینکه متفکران غربی یا فیلسوفان لیبرالیست از آن سخن به میان آورده اند؟ 3. تفاسیر متفاوتی از هایدگر و فردید دارند که حتی بعضا شما هم تا جایی که اطلاع دارم روشتون این است که این جریانات را ذیل تفکر و روش امام و بحث وجود بینی تان معنی می کنید اگر می شود کتابی در این زمینه معرفی کنید؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «پرسش از حقیقت انسان» از آقای دکتر اصغر مصلح در شناخت نگاه هایدگر و نسبت آن با نگاه محی الدین و پیرو آن نگاه به حقیقت وجودی انقلاب اسلامی، کتاب خوبی است. موفق باشید
نمایش چاپی