بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23781
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: در بحث گفتگوی اخیر فرموده بودید با توجه به آیه فی شأن حتی خدای شما استاد عزیز با خدای دهه های دیگه در حضور تاریخی انقلاب اسلامی فرقی اساسی دارد. لطف می کنید بفرمایید خدای دهه شصتی و هفتادی و... در این تاریخ چه نوع تجلی و حضوری دارند ؟ که به فرموده حاج آقا یکتا دهه شصتی ها فرمانده میدان و دهه هفتادی ها میدان دار و هشتادی نیروهای اجرای و... لطف کنید جواب رو در سایت قرار دهید.. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدای واجب الوجود همواره به عنوان خدایی واحد در عالم حیّ و حاضر است ولی تجلیات حضرت حق با نظر به آیه‌ی «یسأله من فی السموات و الارض، کلّ یوم هو فی شأن» در هر زمان و تاریخ، مناسب ظرفیت و طلب افراد است. حال یک روز بود تجلیات انوار الهی برای مقابله با شاه و بعد صدام بود و امروز علاوه بر مقابله با آمریکا، انوار الهی برای مقابله با شبیخون فرهنگی نیز در صحنه است و امثال سردارد حاج آقا حسین یکتا اتفاقا انسانی است که هم با انوار تجلیات الهی که مقابله با صدام است در صحنه بود و هم امروز در راستای خدای مقابله با تهاجم فرهنگی در صحنه است. بد نیست در این مورد سری نیز به جواب سوال شماره ۲۳۱۷۵ بزنید. موفق باشید

23734
متن پرسش
سلام: در مورد جریان حضرت ابراهیم (ع) که ستاره و ماه و خورشید را رب خود معرفی کردند، بنده اکثر تفاسیر معتبر شیعه از جمله المیزان و... را مطالعه کردم ولی هیچ کدام قانع کننده نبود. تا اینکه به این متن از یکی از علمای گمنام عراق برخورد کردم، می خواستم نظر شما را درباره آن بدانم: سوال: چگونه ابراهیم می‌گوید ستاره، ماه و خورشید پروردگار من است؟ چگونه سزاوار است که پیامبری از پیامبران اولو العزم همانند ابراهیم (ع)، ستاره، ماه یا خورشید را پروردگار خود بخواند؟! جواب: کسی‌که گمان کند این سخن در عالم شهادت یعنی در این دنیا از ابراهیم (ع) حاصل شده، دچار پندار و توهّم است، هر‌چند ممکن است ابراهیم (ع) آن را در زندگی این دنیا تکرار کرده باشد؛ به جهت نکوهش قومش که این ستارگان یا ارواح حرکت دهنده‌شان را می‌پرستیدند.(1) واقعیت آن است که انوار قدسیِ محمد و آل محمد، صاحبان عقل‌های کامل از انبیای بزرگوار و ملائکه‌ی کرام را حیرت‌زده کرده است (2) تا حدّی که گمان بردند ایشان (ع) خدای دانای سبحان می‌باشند. (3) هنگامی‌که ملکوت آسمان‌ها برای ابراهیم (ع) گشوده شد، و نور قائم (ع) را دید گفت: این پروردگار من است، و هنگامی‌که نور علی (ع) را دید گفت: این پروردگار من است، و هنگامی‌که نور محمد (ص) را دید گفت: این پروردگار من است. ابراهیم (ع) نتوانست بفهمد که این‌ها بندگان‌اند، مگر پس از آن‌که حقایق آن‌ها برایش کشف شد. (4) و اُفول آن‌ها و غیبت‌شان از ذات الهی و بازگشت‌شان به منیّت در لحظه‌هایی، نمودار گشت. فقط در آن هنگام بود که به آن‌که آسمان‌ها را پدیدار ساخته است روی آورد و آن‌گاه دانست که ایشان (ع) «مخلوقات خداوند هستند و خلق پس از خلقت ایشان می‌باشد»، همان‌طور که در حدیث از ایشان (ع) روایت شده است. (5) ابراهیم (ع) را عذری است. در دعای ایام رجب از امام مهدی (ع) در توصیف محمد و آل محمد (ع) چنین وارد شده است: «میان تو و آن‌ها جدایی نیست؛ جز این‌که آنان بنده و مخلوق تو هستند».(6) پس منزّه است پروردگارت، پروردگارِ عزت، از هر آن‌چه به وصفش می‌گویند، و سلام بر محمد و خاندان طاهر او، و ستایش خاص پروردگار جهانیان است. خداوند متعال می‌فرماید: «وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ * فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ الليْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَـذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ (7) * فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَـذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ * فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَـذَا رَبِّي هَـذَآ أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ * إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (8) «و این‌چنین ملکوت آسمان‌ها و زمين را به ابراهیم نشان داديم تا از اهل يقين گردد * چون شب او را فرو گرفت، ستاره‌ای ديد. گفت: اين است پروردگار من. چون فرو شد، گفت: فرو‌شوندگان را دوست ندارم. * آن‌گاه ماه را ديد که طلوع می‌کند، گفت: اين است پروردگار من. چون فرو شد، گفت: اگر پروردگار من مرا راه ننمايد، از گمراهان خواهم بود. * و چون خورشيد را ديد که طلوع می‌کند، گفت: اين است پروردگار من، اين بزرگ‌تر است و چون فرو شد، گفت: ای قوم من، من از آن‌چه شريک خدايش می‌دانيد بيزارم). تفسیر سخن ابراهیم به این‌که در این زندگانی دنیا و در عالم شهادت و برای احتجاج بر پرستش‌کنندگان ستارگان یا بندگان خورشید به طور خاص بوده است، با آن‌چه پیش‌تر گفته شد منافاتی ندارد. همان‌‌طور که در روایت وارد شده در تفسیر این آیه اشاره دارد به این‌که ماجرا در همین زندگی دنیوی بوده است؛ تفسیری که از امام رضا (ع) روایت شده است برای احتجاج بر مأمون عباسی (لعنت الله علیه) بوده مبنی بر این‌که پیامبران معصوم می‌باشند. اگر امام (ع) درباره‌ی ملکوت سخن می‌گفت، مأمون عباسی کجا می‌توانست سخن امام را بفهمد و دریابد؟! علاوه بر این، مأمونِ ستیزه‌جو، جدل‌پیشه بود و می‌خواست با این پرسش بر امام احتجاج کند و قصد وی فهمیدن مطلب نبود. درضمن اگر به امام رضا (ع) می‌گفت بیش‌تر بفرماید، امام رضا (ع) بیش‌تر سخن می‌فرمود. علاوه بر این، سبْک و سیاق قرآن دلالت دارد بر این‌که دیدن ستاره، ماه و خورشید توسط ابراهیم (ع)، رؤیتی ملکوتی بوده است؛ سخن در این خصوص پس از سخن در مورد نشان دادن ملکوت آسمان‌ها به ابراهیم (ع) آمده است. در تفسیر قمی آمده است: گفت: از امام صادق (ع) درباره‌ی سخن ابراهیم که به غیر خدا گفت «هذا ربّی» پرسیدند؛ آیا او با این گفته مشرک شد؟ فرمود: «هر‌کس امروز چنین بگوید مشرک است ولی از ابراهیم شرکی سر نزده است؛ چرا که ابراهیم در جست‌وجوی پروردگارش بوده است، ولی بیان این جمله از دیگری، شرک محسوب می‌شود».(9) عیاشی نیز این حدیث را روایت کرده و به نقل از یکی از آن دو چنین افزوده است: «او فقط در طلب پروردگارش بود و به کفر نرسید و اگر هر انسانی در چنین شرایطی چنین تصوری کند در جایگاه او قرار می‌گیرد».(10) اگر این گفته‌ی «هذا ربّی» در عالم شهادت یعنی در این حیات دنیوی می‌بود و از جست‌وجوی پروردگار ناشی می‌شد، به طور قطع شرک به حساب می‌آمد، و فرقی در صادر شدن آن از ابراهیم (ع) یا شخصی دیگر وجود ‌نداشت. آری، صادر شدن آن از ابراهیم (ع) شرک محسوب نمی‌شود؛ چرا که پس از کشف شدن ملکوت آسمان‌ها و زمین برای ابراهیم (ع)، این عمل، جست‌وجویی ملکوتی و روحانی بود؛ ولی اگر از غیر ابراهیم (ع) سر بزند شرک محسوب می‌شود؛ چرا که جست‌وجو در عالم شهادت در این زندگی دنیوی و اجسام موجود در آن می‌باشد. سپس امام (ع) بیان می‌فرماید کسی‌که در ملکوت به دنبال پروردگار است مشرک نیست بلکه او در جایگاه و مقام ابراهیم (ع) می‌باشد. «به طور قطع امر ما سخت و چالش‌برانگیز است که کسی جز نبیّ مرسَل (فرستاده‌شده) یا مَلَک مقرّب یا مؤمنی که خداوند قلبش را برای ایمان آزموده است، نمی‌تواند تحمّلش کند».([11]) آری، چرا که او مؤمنی بود که خداوند قلبش را برای ایمان آزموده بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی نیز نظرشان همین است که حضرت ابراهیم علیه السلام ملکوت ستاره و ماه و خورشید را رؤیت کردند به اعتباری که قرآن می‌فرماید: (وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْض) حال مراد، مصداق ستاره و ماه و خورشید را در این سخنی که می‌فرمایید،‌ اولیاء‌معصوم گرفته‌اند که به نظر می‌آید همین‌طور باشد. موفق باشید

23733
متن پرسش
سلام استاد: راهیان نور یک سفر فرهنگی ست که آقا از آن بعنوان فناوری یاد کرده که باید استحراج کرد سبک زندگی (ایثار، گذشت، خودباوری، فداکاری و سیاست و از همه مهتر که می شود گفت همه این مباحث درونش است فرهنگ می باشد. و همانطور که مستحضر هستید گام دوم آقا چقدر بیانگر حرکت در مسیر عملیاتی کردن مولفه های یاد شده بوده است. استاد عزیز هر ساله شاهد خط دهی های مقام عظمای ولایت هستیم که در صحنه عمل انتظارش از ما فعالین فرهنگی ست چرا راهیان نور و یا همایش و دانشگاه هایمان تبدیل به فضای شعاری بیانیه گام دوم شده؟ از فناوری راهیان صرفا برای کارهای احساسی استفاده می شود. آیا دغدغه صرفا این است که حاج حسین یکتا که بنده دوستشان دارم بگویند دستتان را بزارید روی خاک و عهد ببندید با شهدا؟ چرا صحنه اجرایی گام دوم تبیین نمی شود؟ چرا میدان عملیاتی گام دوم در اختیار جوانان قرار داده نمی شود و صرفا می گویند آتش به اختیار؟ چرا زمام داران عموم فرهنگی بجای عملیات به گزارش اکتفا می کنند؟ ممنون می شوم بررسی خودتان را در اختیارمان قرار بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راه، مشخص است و سنتی را که انقلاب اسلامی در مقابل جوانان ما گشوده‌اند، روشن است. عمده هرچه متعهدشدنِ جوانان است تا در هر جایگاهی که هستند مطابق راهی که حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» پیچ و خم آن را مشخص کرده‌اند، عمل کنند، حال چه در موقعیت تحریم و چه در موقعیت تهاجم. اگر مایه‌ی فکری و فرهنگی خوبی در اختیار جوانان باشد هرکجا که باشند، بهترین موضع‌گیری را خواهند داشت. موفق باشید

23726
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و همکاران: آنچه که بنده تاکنون از مباحث جناب عالی استفاده کردم (گفت و گوی اخیرتان با آقای دخانچی و جلسات و کتب و...) به طور خلاصه این را متوجه شدم که شما متذکر حقیقت واحدی هستید که این حقیقت واحد در هر زمان و تاریخی به شکل و صورت همان تاریخ در می آید و در ظرف آن تاریخ، صورت مخصوص خود را پیدا می کند، و انسان هر زمان باید با طهارت و سلوکی که دارد ابتدا آن حقیقت را ملاقات کند و سپس با زیرکی و بصیرت، تصویر آن حقیقت را در تاریخ خود بیابد، و انقلاب اسلامی امام خمینی رحمه الله، تصویر حقیقت در تاریخ امروز است. سنتی هم که شما متذکر می شوید همان روح حقیقت توحیدی و محمدی صلوات الله علیه و آله است، نه صورت حقیقت در گذشته و نه صورت حقیقت در زمان حاضر. پس عمده وظیفه انسان مسلمان انقلابی، درک حقیقت در پرتو انقلاب و امام و شهدا و درک زمانش در مواجهه با حقیقت غرب است و سپس حل مسائل این زمانش است. پس قرار هم نیست که از سنت خارج شویم بلکه آن را در زمان خود به ظهور می رسانیم. مدرنیته هم یعنی دوری از حقیقت که در هر تاریخ، به شکل خودش در می آید و «مدرنیته» شکل امروزی آن است، پس به یک معنا در هر تاریخی یک سنت و یک مدرنیته وجود دارد و سلوک هر انسان در هر زمان، در این نسبت مشخص می شود. آیا چنین است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم با چنین دقتی! حقیقتاً به زیبایی تمام، چیزی را ترسیم کرده‌اید که این بنده‌ی پیرمرد سعی دارم با تلاش زیاد آن را اظهار کنم. ای کاش کاربران عزیز متن شما را چندین و چند بار بخوانند. زنده باد خدا! که دیگر معطل نکرده است و تند و تند فرزندانی که باید در این تاریخ، راهِ او را بپیمایند به میدان می‌آورد. چرا نباید رهبر عزیز انقلاب «حفظه‌اللّه» این‌همه به این جوانان امیدوار باشند؟! موفق باشید

23727
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: اخیرا برنامه ای از تلویزیون با عنوان عصر جدید در حال پخش است که کپی کاملی از یک برنامه خارجی است و هدف خود را استعداد یابی بیان می کند. بنده به اجبار به جهت همراهی با خانواده این برنامه را نگاه می کنم ولی لذت که نمی برم بماند کلی هم تاسف می خورم که چگونه چیزهایی که نه به درد دنیا و نه به درد آخرت مردم می خورد به عنوان ارزش تبلیغ می شود. اینکه من چهار توپ سر خودکار قرار بدهم و همزمان بچرخانم درست است که تمرکز بالایی نیاز دارد و کار خارق العاده ایست ولی چه فایده ای دارد؟ آیا در این کشور پهناور یک نفر با تفکر معادی پیدا نمی شود که به ریاست صدا و سیما منصوب شود؟ واقعا از بین قحطی های آخرالزمان قحط الرجال از همه بدتر است. لعنت به این فرهنگ غربی و مدرنیته که انسان ها را اسیر کرده و لعنت به من که نمی توانم خود را از چنگال آن خلاص کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه وقتی مسائل خود را نشناسیم، گرفتار این‌گونه سردرگمی‌ها می‌شویم. هنوز نه آینده‌ی خود را درست ترسیم کرده‌ایم و نه مسائلی که ما را به آن آینده نزدیک می‌کند را درست می‌دانیم. مشکل بزرگ این است که مسئولان فرهنگی ما و سازمانی مثل صدا و سیما از تحولی که بنا است در زندگی جامعه روی دهد بی‌خبرند و کارها را سهل و ساده می‌انگارند و نمی‌دانند باید تحولی در روح و روان و تفکر جامعه پدید آورند. مسئله وقتی طرح می‌شود که ما بخواهیم مشکل کشور را حلّ کنیم. ما اگر بخواهیم در چنین تاریخی بمانیم چاره‌ای نداریم که بپرسیم چه بوده‌ایم و چه شده‌ایم و در کجا هستیم و به کجا خواهیم رفت و ادامه‌ی وضع کنونی به چه می‌انجامد؟ گرفتار سودایِ اروپابودن، مسئله‌ای را حلّ نمی‌کند. بحران، با حضور تجدد همیشه همراه است، آن‌چه اهمیتت دارد درکِ بحران و رفع آن است. و اگر می‌خواهیم در جهانی که شروع شده است قرار بگیریم باید به طور جدّی نسبت به رفعِ ضعف‌ها و نقص‌ها و خطاهای خود احساس مسئولیت کنیم. مشکل بزرگ و اصلی ما، غفلت از چشم‌اندازی است که انقلاب اسلامی در برابر ما قرار داده است. توجه داشته باشیم که برای بنای نظامی الهی و قدسی، جز با رسوخ در توحید و آزادی از تعلقات دنیای جدید و کسب ملکات فاضله و مکارم اخلاق در عین آشنایی با جهان جدید و آزادی از فرهنگ سکولار مدرنیته متصوّر نمی‌شود. موفق باشید

23720
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در خصوص حادثه تروریستی اخیر در نیوزلند اولین چیزی که پس از شنیدن حادثه به ذهن بنده رسید این بود که شهادت مختص به میدان جنگ نیست و در هر جایی امکان باز شدن باب شهادت توسط خداوند متعال متصور می باشد حتی در دورترین نقاط دنیا. نظر جنابعالی؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم حرف درستی است. زیرا به هر حال این افراد، قربانیِ تحجر جریان استکبار مدرن شده‌اند، در حالی‌که بر عهد خود با خداوند در آن فضا پایدار بودند. موفق باشید

23709
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: جناب آقای لاریجانی رئیس سابق دستگاه قضاء در جلسه ی تودیع خود فرمودند «بنده تعهد دادم که کسانی که به من بهتان زدند، را نمی بخشم» به نظر حضرتعالی این سخن با سیره و مشی اولیاء الهی مغایرت ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ضد انقلاب با تهمت به ایشان، سعی بر ضربه‌زدن به نظام اسلامی داشت و ایشان حق ندارند که ضد انقلاب را ببخشند. و این غیر از تهمت به انسان است در امور فردی. موفق باشید

23704
متن پرسش
سلام: «قال یا قوم ارایتم ان کنت علی بینه من ربی و اتینی رحمه من عنده فعمیت علیکم انلزمکموها و انتم لها کارهون» چرا تعدادی انسانها فکر می کنند بعضی آیات قرآن برای انذار آنها نیامده و شأن آنها أجل از آن است؟ اتفاقا بنا بر سياق دیگر آیات مشخص می شود آن بینه الهی که از چشم قوم نوح پنهان شده بود از چشم بزرگان و علمای شان بوده، نه انسانهای عادی و کم سواد که اراذل نامیده می شدند! «فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَىٰ لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ» چرا بزرگان و «ملأ» قوم و معلمان قرآن و نهج البلاغه احتمال نمی دهند که روزی در برخورد با رسول الهی، مصداق این آیات قرار گیرند و بینات فرستاده الهی از چشم آنها «عميت علیکم» شود و ایمان آورندگان را «اراذل» و عمرسعد خطاب کنند؟ رسول و حجت الهی فرق دارد با آنکه ما خودمان برای خودمان سرپرست قرار می دهیم و بعد از آن مخالفانش را از دم تیغ می‌گذرانیم. شعار یمانی آل محمد اینست که بخوانید، تدبر کنید، توسل کنید و بیعت را فقط برای خدا قرار دهید، ولی عمل آن کسی که بزرگان قوم ما او را ولی و سرپرست قرار داده اند بگیر و ببند و زندان و انفرادی است! اطلاع ندارد؟! از این اقدامات ناراضی است؟! این چه ولی ایست که نمی داند در حوزه ولایت اش ظلم می شود؟! یا می داند و بالغ بر سی سال است این روال بدتر شده؟ بگذریم، به آیات قرآن برگردیم که سالهاست معلمان قرآن در محضر آنند، چرا بعضی ها نمی ترسند که عالم بی عمل شوند؟ آیات قرآن بر تعلیم دهندگانش صدق نمی کنند؟ «وليس فيها من راية اهدى من راية اليماني، لأنّه يدعو إلى الحقّ ...و إذا خرج اليماني فانهض إليه فإن رأيته راية هدى و لا يحل لمسلم أن يلتوي عليه فمن فعل ذلك فهو من أهل النار لأنه يدعو إلى الحق و إلى طريق مستقيم»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با انقلاب اسلامی به اراده‌ی الهی و برای نجات بشریت، تاریخی به ظهور آمده که مسیر همه‌ی بشریت و رستگاری آن، امروزه با ورود در این نهضت محقق می‌شود. وظیفه‌ی ما است با بصیرت و زمان‌شناسیِ خاصِ این زمانه، با ورود در این نهضت، از مشکلاتِ پیش‌آمده عبور کنیم، آن‌هم تنها با امامت نایب الإمام حضرت آیت اللّه خامنه‌ای «حفظه‌اللّه» و لا غیر. موفق باشید

23695
متن پرسش
با سلام به استاد طاهرزاده: بعد از دیدن فیلم مصاحبه‌ شما با آقای میلاد دخانچی، احساس کردم با طاهرزاده جدیدی روبرو شده‌ام. طاهرزاده‌ای که از یک طرف سختْ در آموزه‌های دینی و تعلق به انقلاب اسلامی حاضر است، ولی ما را دعوت می‌کند تا در جهان و در دنیای مدرن حاضر شویم و اصرار دارد باید غرب را طوری بشناسیم که دیگر نباید از آن فرار کرد، بلکه باید در آن حاضر شد و نقش‌آفرینی کرد. آقای طاهرزاده مگر ما در کجای انقلاب قرار داریم که شما نگران نیستید که قصه‌ی ما قصه‌ی آن کسی نشود که رفت آب بیاورد، آب او را برد. آیا تجربه‌ی جریان اصلاح‌طلبی و جریان آقای هاشمی را نباید در نظر داشت که اینان چگونه گرفتار نحوه‌ای از غرب‌زدگی شده‌اند و انقلاب را از حقیقت و هویتش خارج کردند. نسبت این مصاحبه با مباحث عجیب جنابعالی در سلسله درس‌گفتار «گوش‌سپردن به ندای بی‌صدای انقلاب اسلامی» چگونه است؟ آن‌جایی که می‌فرمایید باید آن‌چنان وارسته شد تا جانمان آماده شنیدن صدای حقیقت که ندای انقلاب اسلامی است بگردد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از 40 سال از حضور انقلاب اسلامی در این تاریخ می‌توانیم در نسبت خود با مدرنیته و مواجهه‌ی خود با غرب، تفکری که مناسب امروزمان است داشته باشیم. آیا هنوز باید نگران بود که انقلاب اسلامی از طریق فرهنگ مدرنیته گرفتار استحاله گردد؟ و یا انقلاب اسلامی می‌تواند در جهانی جدید مشارکت کند؟

آن‌چه شدیداً در این تاریخ به آن نیازمندیم، فهمِ درست غرب است از آن جهت که دیگر ادعای یونیورسال‌بودن خود را نه‌تنها از دست داده است، بلکه خودْ نیز مثل قبل چنین ادعایی ندارد. البته این سؤال همیشه باید مدّ نظر ما باشد که چگونه می‌توان غرب را فهمید و شرایطِ امکان غرب‌شناسی چیست؟ آن‌چه از آثار امثال دکتر رضا داوری برمی‌آید آن است که هنوز غربْ درست فهم نشده و با فهم غرب، ما جایگاه خود را بهتر می‌شناسیم.

با توجه به این‌که موضوع نفیِ فراروایت و يكتا انگارى مدرنيسم جايش را به تنوع و تكثر داده است و مركزيت گرايى تاريخى و انحصار معرفتى غرب از عرصه روابط انسانى و فرآيند نظام سازى اجتماعى کنار رفته و تکثر، بستری شده برای سهیم‌شدن ما در دنیای جدید، ایرانِ اسلامی با سابقه‌ی تمدنی خود می‌تواند در صحنه‌ی تاریخ جهانی پا بگذارد و از این جهت معنی دیگری از جهان مدرن به تجربه آید. با فهمِ غرب از این جهت، جایی در عالم برای ما پیش آمده است و آستانه‌ای برای فهمِ جهان مدرن که ما نیز در آن نقش داریم، در مقابل ما گشوده شده است تا ما جهانی را تجربه کنیم که خودمان در هویت آن بی‌نقش نیستیم. بلکه در جایی قرار گرفته‌ایم که نه در غرب هستیم و نه در گذشته‌ی خود، که نگران سیطره‌ی غرب بودیم و با فهمِ درست امکانات جهان مدرن می‌توانیم در آن مشارکت کنیم و از سرمایه‌های اصیل دینی و فلسفی خود برای ظهور در جهان جدید بهره بگیریم و به یک معنا خود و سرمایه‌های خود را در این تاریخ و مطابق این تاریخ بشناسیم و این بدون درک حقیقت انقلاب اسلامی که صدای خدا در این تاریخ است، ممکن نیست. آری! اگر با تمام وجود، جانمان حقیقتِ انقلاب اسلامی را نچشیده باشد، قصه‌ی ما قصه‌ی همانی است که رفت آب بیاورد و آب بردش و نتوانست هیچ تأثیری در تاریخی که با انقلاب اسلامی گشوده شده، داشته باشد. موفق باشید.

23696
متن پرسش
سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: ناظر به سوال ۲۳۶۸۰ که از خدمتتان پرسیدم، عرض کردم حقیر عازم هویزه هستم منتها برای اردوی جهادی (هجرت) نه برای خادمی. یکی از روستاهای اطراف هویزه. در بخش فرهنگی (کار با نوجوانان) ان شاء الله مشغول می شوم. لطفا بفرمایید روی چه موضوعی با آنها کار کنم و اصلا قالب کار چه باشد؟ بازی، حلقه مباحثاتی و ...؟ ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فهمیدم! خواستم اصل مطلب را بگویم به همین جهت در متن جواب شوق حضور در هویزه را دامن زدم تا شما جوانان آن دیار را نیز متوجه‌ی آن مضجع بنمایید و آن‌ها متوجه شوند چه زیارتگاه مهمی در کنار خود دارند. از آن گذشته، بحث کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» و کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» می‌تواند مطالبی را با آن‌ها در میان آورد. موفق باشید 

23677
متن پرسش
سلام و درود خداوند بر شما: آیا مساله گرانی و تورم برای شما مهم نیست؟ اگر برای کشیدن یک خلخال از پای یک نفر جا دارد انسان بمیرد آیا برای فقیر شدن میلیونها انسان، سزاوار است که همچنان عمده بحثهای شما همان مباحث قبلی باشد؟ چطور می شود برای سیر در آفاق و انفس راه حل ارایه می دهید اما در حل مسایل دنیایی ناتوانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی مشکل در حرصِ به دنیا و غفلت از مسئولیت‌های اجتماعی است. آن‌هایی که باید جهت امور اقتصادیِ مردم تلاش کنند، باید در این کار کوتاهی ننمایند تا از برکات خدمت به مردم محروم شوند. ولی عنایت داشته باشید در کنار آن امور، باید مردم متوجه شوند در بستر ایمان و دوری از کفر زمانه و دوری از سبک زندگیِ اشرافی زندگی خود را تعریف کنند تا هر روز گرفتار دام‌های شیطان و استکبار نباشیم. موفق باشید

23680
متن پرسش
سلام و خدا قوت خدمت استاد طاهرزاده عزیز: چند روز دیگر عازم اردوی جهادی هویزه هستم. ان شاء الله. در بخش فرهنگی و تربیتی و کار با جوانان و نوجوانان، مسئولیت دارم و کمتر به کارهای عمرانی مشغول می شوم. به نظر شما بهترین کارهایی که می توانم در ارتباط با نوجوانان و جوانان منطقه انجام دهم تا اثر گذاری مطلوب داشته باشد چیست؟ اگر هم مهارتی می خواهد لطفا منبعی معرفی بفرمایید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «الهویزه، و ما ادراکَ ماالهویزه؟» محل طلوع عشاقی که در همان‌جا نیز بدن مبارک خود را به حضرت دوست تقدیم نمودند و با زائران خود چه اندازه زیبا به مؤانست نشسته‌اند. همین اندازه که بتوانید حریمِ این مکان مقدس را که کربلای کربلاهای ایران است و متذکر جایگاه آن باشید و در خدمت زائران آن خطّه قرار گیرید؛ همه‌ی کار لازم را انجام داده‌اید. جوانان ما سخت نیازمند آن هستند که معنایِ شهادت برای بقای این انقلاب را درک کنند و این غذای جان آن‌هاست، سعی کنید آن‌ها را از آن غذا محروم ننمایید.

 در ضمن تلاش ما نیز آن بود که در غروب روز ۶ یا ۷ فروردین در آن‌جا بیتوته کنیم. ولی ظاهراً فرموده‌اند هنوز معلوم نیست آن مکان آماده شود. اگر خبری شد ما را نیز با خبر کنید. موفق باشید

23657
متن پرسش
با سلام: از آزادی سخن می‌گویید و از اینکه باید از وضع موجود فراتر رفت و رهبر انقلاب نیز در گام دوم جوانان را به راهی دعوت کرده‌اند که اگر ادامه‌ی گذشته هم باشد، ولی راهی است جدایی از گذشته، تا باز گرفتار آنچه امروز هستیم نباشیم. استاد: چگونه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنوز هم بر آزادی تأکید می‌کنم یعنی فراروی از آن‌چه که فعلاً در آن هستیم، هرچند که می‌دانم قدم‌های امروزینِ ما هنوز فراخور آزادی نیست. آزادی همیشه به سوی فراتر از وضع موجود حرکت می‌کند و انسان در بستر آزادی همواره باید آغاز کند. و به همین جهت گفته‌اند «آزادی، امری نابنیان است» آزادی در یک مقوله جای نمی‌گیرد. به ما گفته‌اند که انسان باید اسیر شرایط بیرونی نباشد، بلکه همواره به آرمان‌های متعالی خود بپردازد. و این با نوعی بی‌باکی همراه است. انسان دائماً به دنبال آزادی است و آزادی، دائماً از آن می‌گریزد. و در این رابطه باید به بیانیه‌ی گام دوم مقام معظم رهبری فکر کرد. آری! گام دومی است برای عبور از تنگناهایی که ما را فرا گرفته است. جریان روشنفکری بیش از این دغدغه ندارد که انقلاب اسلامی در گردونه‌ی رفاهِ دنیاییِ بیشترِ مردم، متوقف شود. ولی بنیان‌گذاران انقلاب اسلامی متوجه‌ی تاریخی هستند که بشر باید از ناکامی‌های پیش‌آمده توسط فرهنگ مدرن آزاد شود. گیرم که در این راه به جای رفاه، با سختی‌هایی روبه‌رو شویم که صاحبانِ دنیای مدرن ۴۰ سال است که ما را در آن قرار داده‌اند؛ آخرش چی؟!  به هر حال، راهِ ما راه برگشت و توقف در فرهنگ مدرنیته نیست، و هدفی را برای خود بیرون از آن فرهنگ شکل داده‌ایم و مسلّم ملتی که با داشتن هدف به آینده فکر می‌کند، در راه است و راه، بدون مقصد نیست. راه انقلاب اسلامی، مقصد خاصّ خود را دارد که در آن عرش و فرش به هم متصل‌اند و زمین و زندگیِ زمینی از رحمت‌های آسمانی منقطع نیست. موفق باشید  

23653
متن پرسش
سلام: در شرح صوتی رساله الولایه فرمودید که ملاک سعادتمندی و بهره مندی از بهشت رجوع الی الله است. حال سوالی که پیش می آید اینست که کسانی بودند که در اثر بی بصیرتی گناهان سیاسی مرتکب شدند و به انقلاب خیانت کردند و به زعم خودشان هدف از این کارشان رجوع الی الله بوده ولی حضرت امام (ره) به او می گوید برای اینکه از قعر جهنم بیرون بیایی توبه کن. این تناقض را چگونه پاسخ می دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر کسی می‌تواند در نظام الهی کاری بکند که دست خدا بسته شود و روی دست خدا بزند؟ پس خیانت‌ها، خیانت به خود انسان است و معلوم است که با توبه، رجوع إلی اللّه صورت می‌گیرد و انسان از تبعاتِ گناه خود نجات می‌یابد، هر اندازه هم که سوابق او بد باشد. موفق باشید

23645
متن پرسش
سلام علیکم استاد: اظهارات اخیر آقای سروش در تجلیل از امام خمینی (ره) خیلی نظرها را جلب کرد ولی خوب اینها برای ما بدیهی بود. من معتقدم حتی آقای سروش آن موقع که به ولایت فقیه امام هم نقد می کرد همین عقاید را داشت. اما یک سخنرانی جالب تر دیگه از ایشان دیدم در نقد لیبرالیسم و انحراف اساسی تمدن جدید. https://www.aparat.com/v/oZFkg?vref=recom انگار آقای سروش هم دارند به مواضع استاد طاهرزاده می رسند! با این وصف چه قدر نسنجیده بود این که مباحث کلامی در مورد وحی و شریعت را طوری مطرح کنند که مایه این همه جنجال و شکاف شود به جای این که حداقل باعث تضارب آراء و پیشرفت اندیشه شود و در نهایت خودش را هم در انزوای سیاسی قرار دهد؟ نمی خواهم قضاوت کنم ولی ظاهرا تکبر قدرت زیادی در تبدیل فرصت های بزرگ به خسارت های بزرگ دارد!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه‌ی این احوال، عنایت داشته باشید که آقای سروش اصالت را به عقلِ مدرن می‌دهد. طبیعی است که حضرت امام در مقابل شاه، انسانِ شجاع و پاکی بودند ولی آقای سروش در همین ماه‌های اخیر در جلسات 39 و 40 «دین در دنیای مدرن» مدعی است که 70 درصد قرآن مربوط به مسائل زمان پیامبر است و تحت تأثیر آن زمانه بیان شده است و توصیه به دینِ حدّ اقلی و رجوع به عقل بشری دارد، و این، راهی نیست که ملت ما در انقلاب اسلامی در تقابل با جبهه‌ی استکبار آن را دنبال می‌کنند. به همین جهت ممکن است سخنان اخیر آقای سروش برای بعضی گمراه‌کننده شود و فکر کنند ایشان در شخصیت گذشته‌ی خود تجدید نظر کرده است. موفق باشید

23638
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با توجه به مشکلات اقتصادی به این نتیجه رسیده ام که الان بهترین موقع تجارت معنوی و رشد تعالی هست (یعنی کمک اقتصادی به دیگران در این گرانی و ایثار و از خودگذشتگی خود و رشد معنوی کردن) با توجه به حقوق اندک کارمندی چگونه می توانم از این موقعیت عالی استفاده بهینه را کنم. ممنون از جنابعالی. لطفا جواب را در سایت بگذارید ایمیلم مسدود است. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز خاصی به ذهنم نمی‌آید. به هر صورت اگر با نیاز نیازمندی روبه‌رو شدیم در حدّ توان خود موظفیم که به او کمک کنیم. بیشتر این مشکلات، مشکلاتِ مدیریتی است با روحیه‌ی تجدد. باید سعی کرد از این مشکلات ریشه‌دارِ تاریخی که انقلاب اسلامی نیز با آن روبه‌روست، عبور کرد. موفق باشید

23587
متن پرسش
سلام علیکم: استاد منظور حصرت آقا (حفظه الله تعالی) از این کلام در مورد عرفان نظری چیست!؟ «حالا شما از قول مرحوم آقای فاضل، از امام (رضوان الله علیه) خاطره‌ای نقل کردید؛ خود من هم یک خاطره‌ای دارم که آن را هم بگویم. من از ایشان پرسیدم که شما درس مرحوم حاج میرزا جواد آقا را درک کردید یا نه؟ ایشان گفتند که نه، افسوس، افسوس، نشد. البته در برخی کتابها می نویسند که امام جزو شاگردهای آ میرزا جواد آقا بودند؛ در حالی که نخیر، قطعاً ایشان نبودند. ایشان گفتند که آقای آ شیخ محمدعلی اراکی آمد من را دو جلسه برد درس ایشان. ظاهراً شبهای جمعه جلسه داشتند. ایشان گفتند دو جلسه رفتم، اما نپسندیدم. می گفتند آن وقتها ذهن ما پر بود از آن حرفها. یعنی همان حرفهای عرفان نظری. امام در سن هشتاد و چند سالگی افسوس می خورد که درس آ میرزا جواد آقا نرفته؛ با اینکه ایشان شاگرد و مرید و عاشق مرحوم شاه‌آبادی بوده. یک خاطره‌ی دیگر هم به مناسبت عرفان نقل کنم. گفتند اوّلی که ایشان مرحوم آقای شاه‌آبادی را در قم دیده بودند، یک کسی گفته بود آن که شما دنبالش می گردید، این است. مرحوم شاه‌آبادی چند سالی هم در قم مانده بودند. ایشان گفتند که من و فلانی - یک کس دیگری را اسم آوردند، که من حالا یادم نیست - دو نفری رفتیم پیش ایشان و گفتیم یک درسی برای ما شروع کنید. ایشان اول امتناع می کرد، اما بعد با اصرار زیاد ما گفت: خب، حالا چه می خواهید؟ منظومه، اسفار، فلان؟ گفتیم نه، ما از این چیزها گذشته‌ایم؛ «مصباح الانس» می خواهیم. ایشان گفت: اِ، «مصباح الانس»!؟ خانه‌ی ایشان ظاهراً گذر جدّا بود. امام می گفتند از مدرسه‌ی دارالشفاء یا فیضیه تا گذر جدّا با ایشان همین طور رفتیم، تا اینکه بالاخره ایشان را وادار کردیم که برای ما «مصباح الانس» بگوید. امام از اول هم از «مصباح الانس» شروع کرده. ایشان خیلی هم به عرفان علاقه‌مند بودند. می دانید تبحر امام بیشتر در عرفان بود، بیش از فلسفه - یعنی امام متبحر و منغمر در عرفان بودند - خب، در فلسفه هم که ایشان بلاشک استاد بودند؛ لیکن حالا بعد از سن هشتاد سالگی به بالا، که یادم نیست چه سالی بود، ایشان به من اینجوری می گفتند: افسوس؛ نه، ذهن ما آن وقتها پر بود از آن حرفها. خب، حرفهای عرفان نظری، حرفهای پر زرق و برقی هم هست؛ اما آن چیز دیگری است، راه دیگری است، حرف دیگری است. من حرفم این است؛ والّا نخیر، بنده هیچ مخالفتی به این معنا با این مسئله ندارم،۱۳۹۱/۱۱/۲۳»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم افسوس حضرت امام به جهت آن بود که چرا در مجلس آن عارفِ عامل که متذکر امور اخلاقی ناب می‌شده است، به طور مستمر حاضر نشده‌اند. چیزی که همه‌ی ما نیازمند آن هستیم. موفق باشید

23572
متن پرسش
سلام و ادب و احترام: وقت بخیر. استاد گرانقدرم در مورد رمان خواندن کمی توضیح بدهید اگر ممکنه منظورم این هست که جایگاه کتاب های رمان در زندگی چطور باید باشه؟ و دیگر اینکه من میخوام کمی رمان بخونم اصلا نمیدونم چه رمانهایی خیلی فکرساز و خوب هستن. چندتا نویسنده ی رمان نویس و یا چند تا رمان خیلی خوب رو دوست دارم دنبال کنم و نیاز به راهنمایی دارم. تشکر فراوان از شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رمان، در فرهنگ غربی جایگاه خاصی دارد از آن جهت که متذکر موقعیت انسان و جامعه‌ای است که در آن قرار دارد. مثل رمان‌های داستایوفسکی یا ویکتورهوگو. فکر می‌کنم در فرهنگ ما زندگی‌نامه‌ی علماء و شهدا، نقش مهم‌تری را متذکر شوند. موفق باشید

23576
متن پرسش
سلام در رابطه با جلسه دوشنبه (امشب) دو سوال داشتم: ۱. چرا رهبر در قسمت معنویت و اخلاق واژه «اعتماد به نفس» را بکار بردند در حالی که همانطور که خودتان قبلا اشاره کردید این واژه در فرهنگ دینی ما نیست و ما چیزی به نام اعتماد به نفس نداریم اعتماد به خدا داریم لطفا توضیح دهید. ۲. فرمودید برای توفیق حضور در صحنه هایی که خدا به میدان آمده باید اخلاق را رعایت کنیم. یعنی تمام افرادی که در ۲۲ بهمن حضور پیدا کردند اخلاق رو رعایت کرده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. قبلاً هم عرض شد که در این‌جا به معنای اعتماد به خودی است که در صحنه‌ی دفاع از سنت خدا به میان آمده. ۲. به هر حال باید از فضائل اخلاقی بهره‌ها برده باشند که این توفیق نصیب‌شان شده است. موفق باشید

23558
متن پرسش
در روایات داریم هرکس به آنچه عمل کند خداوند علم چیزهای دیگر را به او می دهد. برخی با استفاده از این حدیث می گویند استاد سیر و سلوک اصلا لازم نیست ولی از طرف دیگر در روایات دیگر هم داریم هرکس راهنمایی نداشته باشد هلاک می شود و بسیاری از بزرگان هم مانند مرحوم قاضی و علامه طباطبائی درباره ی استاد سلوک سفارش کرده اند آیا این دو مطلب با هم ناسازگار است یا اینکه هرکدام سر جای خودش درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌کس در سلوک، مستغنی از اساتیدی که افق عبادات را در مقابلش بگشایند نیست. بحث بر سر آن است که در این تاریخ با حضور سیره‌ی امثال قاضی طباطبایی و شاه‌آبادی «رحمت‌اللّه‌علیهما» که منجر به شخصیت سلوکی حضرت امام شد؛ افقِ سلوکی تا حدّی روشن است و در این رابطه آیت اللّه بهجت می‌فرمایند: علم تو استاد توست. موفق باشید.

23556
متن پرسش
نظر حضرتعالی درباره علامه طباطبائی چیست؟ الف: آیا ایشان را کامل می دانید؟ ب: اخیرا عده ای می گویند که ایشان بی بصیرت بوده اند و در انقلاب چندان فعال نبوده اند آیا این حرف صحیح است یا حضرت علامه وظیفه ی خود را در انقلاب کار علمی و فرهنگی می دانستند و لذا در سنگر خود فعالیت می کردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه‌ی طباطبایی همانند حضرت امام از الطاف الهی برای بشر این دوران هستند. بنده عرایضی در کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب در این تاریخ» تحت عنوان «تفاوت عالَم حضرت امام و علامه طباطبائي «رحمة‌الله‌عليهما» در صفحه‌ی ۳۹۹ داشته‌ام. موفق باشید

23555
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم از کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی رحمت الله علیه و برخی پرسش و پاسخ های استاد این طور فهمیده می شود که در شرایط فعلی به دنبال استاد سلوک نباشید و فقط همان کلیات مطالب حضرت امام خمینی و انقلاب اسلامی کافی است و دوران استاد سلوکی گذشته است سوال بنده این است که اولا به نظر استاد طاهرزاده اگر به بزرگانی مانند علامه حسن زاده یا برخی از بازماندگان حضرت علامه طهرانی یا آیت الله سعادت پرور مراجعه کنیم آیا اشتباه است؟یعنی بساط سلوک را باید جمع کرد و به هیچ ولی خدایی حتی کسانی که می دانیم بااخلاص و درستکار هستند مراجعه نکنیم؟ آیا نمی شود در مسائل کلان نظام زیرسایه ولی فقیه باشیم و ذیل شخصیت ایشان راه برویم ولی در مسائل شخصی در کنار آن از انفاس دیگران هم استفاده کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! بحث بر سر افقی است که در سلوک تاریخی باید در مقابل خود داشت و این است آن‌چه در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» مورد بحث قرار می‌گیرد. در ضمن بد نیست سری هم به جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

23527
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: پیشنهادی دارم اگر امکانش هست در مورد این بیانیه گام دوم انقلاب حضرت آقا جلساتی همچون ندای بی صدای انقلاب برگزار کنید. متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روز چهارشنبه عرایضی تحت عنوان «وظیفه‌ی ما و پیام مقام معظم رهبری به جوانان» شد. خوب است که فعلاً آن را استماع فرمایید. در ضمن همین امروز در روزنامه‌ی کیهان، آقای دکتر سعداللّه زارعی نکاتی را در رابطه با آن پیام فرموده‌اند که قابل توجه است. عیناً آن را خدمتتان ارسال می‌کنم: موفق باشید

بیانیه روز گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به «جوانان کشور» حائز اهمیت بسیاری است. این بیانیه را از یک سو می‌توان بیانیه «چشم‌انداز» لقب داد و از سویی می‌توان آن را «مانیفست آینده انقلاب» دانست. صدور این بیانیه دو روز پس از ۲۲ بهمن چهلمین سال انقلاب اسلامی می‌تواند علامتی از محور بودن «جوانان» تلقی شود چرا که اگر این بیانیه در دهه‌فجر صادر می‌شد، مخاطب تحت‌الشعاع مناسبت قرار گرفته و نقض غرض می‌شد.
رهبرمعظم انقلاب به جز در موارد خاصی مثل «پیام به حجاج»، «پیام روز شهید» که به نوعی به یک سنت تبدیل شده‌اند، پیام و به خصوص بیانیه نمی‌دهند و البته سخنرانی‌های پرمغز رهبری در فواصل زمانی نسبتا کوتاه جای خالی پیام‌ها و بیانیه‌هایی که به نسبت دوره حضرت امام خمینی (ره) کمتر صادر شده‌اند، پر کرده است. در عین حال این سومین بیانیه‌ای است که رهبرمعظم انقلاب اسلامی خطاب به «جوانان» نوشته‌اند و این خود از اهمیت بسیار زیاد موضوع نزد ایشان خبر می‌دهد. بیانیه تفصیلی روز گذشته حضرت امام خامنه‌ای
(مدظله‌العالی) جنبه‌های مختلفی دارد و تحلیل بخش‌های مختلف آن مجال و زمان زیادی طلب می‌کند و صد البته بیانیه به دلیل ورود صریح و صمیمی‌اش نیازی به شرح و توضیح هم ندارد، اما از آنجا که «خوب دیدن» و «دوباره دیدن» نیاز به تذکار دارد، صاحبان قلم و بیان باید در اطراف مفاهیم کلیدی این بیانیه وارد شوند. براین اساس این قلم سه فراز از فرمایشات ایشان را اندکی تحلیل می‌کند: 1- در بخشی از بیانیه بسیار مهم رهبری آمده است: «مهم‌ترین ظرفیت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیت جوان زیر ۴۰ سال که بخش مهمی از آن نتیجه موج جمعیتی ایجاد شده در دهه ۶۰ است، فرصت ارزشمندی برای کشور است. ۲۶ میلیون نفر در سنین میانه ۱۵ و ۴۰ سالگی و نزدیک به ۱۴ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبه دوم جهان در دانش‌آموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی که با روحیه انقلابی رشد کرده و آماده تلاش جهادی برای کشورند و جمع چشمگیر جوانان محقق و ارزشمندی که به آفرینش‌های علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند، اینها ثروت عظیمی برای کشور است که هیچ اندوخته مادی نمی‌تواند با آن مقایسه شود». در این فراز رهبر معظم انقلاب به مهم‌ترین عنصر مورد نیاز در پیشرفت کشور یعنی «نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی» پرداخته و آن را «مهم‌ترین ظرفیت امیدبخش کشور» دانسته‌اند. واقعیت این است که در مقایسه با کشورهای پیرامونی ایران و حتی تا دوردست‌ها از مرز جمهوری اسلامی، کشور دیگری با این ظرفیت چند وجهی وجود ندارد. نیروی مستعد و کارآمد ایران به نسبت عدد جمعیتی‌اش حتی به نسبت کشورهای ثروتمندی نظیر هند و چین درصد بیشتری را به خود اختصاص داده است. در ایران حدود نیمی از جمعیتش از یک سو زیر چهل سال سن دارند یعنی جوانند و از سوی دیگر از این جمعیت ۴۰ میلیونی، ۱۴ میلیون نفر تحصیلات عالی را طی کرده‌اند و این بدان معناست که ۳۵ درصد از جمعیت جوان، دوره تحصیلات عالی را گذرانده‌اند از سوی دیگر دلبستگی ملی این جمعیت و اتصال‌شان به آموزه‌های انگیزه‌آفرین دینی که در جاهای دیگر به هیچ‌وجه حتی در فاصله بسیار زیاد از ایران قرار ندارد، هر یک عنصر تحصیل‌کرده جوان متدین را ضریب داده و ظرفیت کاری و تحرک صنعتی ایران را به چندین برابر عدد جمعیتی جوانان ما رسانده است. شما یک نفر شهید دکتر شهریاری را در نظر بگیرید که خود ضریب هزاران نفر گرفته است و یا شهید طهرانی مقدم را در نظر بگیرید که در دوره خود از همین جنس جوانان بودند و چه نقش برجسته‌ای در تاریخ و فرهنگ و صنعت این کشور زدند. در فرصت بودن این ظرفیت تردیدی نیست و لذا باید گفت فراگیری دو عنصر «علم» و «ایمان» در 14 میلیون جمعیت جوان ایران، اداره این کشور را برای مسئولین، بسیار آسان گردانیده است. صبر و تحمل همین قشر در برابر ناملایمات و در عین حال حضور آنان در صحنه‌های مختلف انقلاب حتی آنجا که خوف و خطری است، به خوبی نشان می‌دهد، اگر اراده‌ای در نظام برای به‌کارگیری درست این ظرفیت عظیم وجود داشته باشد، مشکلی بر سر این راه وجود ندارد. در همین جا یک سوال را هم می‌توانیم پاسخ دهیم، چرا فراخوان‌های مختلف ضدانقلاب خارجی و داخلی برای ایستادن جوانان در مقابل نظام جواب نمی‌دهد؟ آیا به دلیل آن است که مشکلی وجود ندارد؟ مسلما این جمعیت ۴۰ میلیونی جوان با انواعی از مشکلات و ضعف‌ها و بدکارکردی‌ها و سوءمدیریت‌ها مواجه‌اند و لذا ماده اصلی فراخوان‌ها که «اعتراض به وضع موجود» است، پربیراه هم نیست، اما جوانان ما می‌دانند که اساس نظام مبتنی بر ترقی و تعالی کشور و شهروندان آن قرار دارد و هر فراخوانی که به «ویرانی» دعوت می‌کند، نمی‌تواند «سازنده» باشد و ویران‌سازی اساس نظام به معنای پشت پا زدن به سیستمی است که دغدغه‌ای مهم‌تر از پیشرفت همه‌جانبه کشور ندارد. از این رو به وضوح می‌بینیم که وقتی مثلاً در مشهد اعتراضی شکل می‌گیرد و به زودی سر و کله عناصر مزدور و فریبکار پیدا شده و شعارها به سمت اساس نظام سوق پیدا می‌کند، مردم معترض به سرعت از این صفوف خارج شده و دور آنان را خالی می‌کنند؛ تا معلوم شود عدد این عناصر حتی در شهر بزرگی مثل مشهد از ۲۰۰-۳۰۰ نفر تجاوز نمی‌کند.نکته مهمی که در این بخش از بیانیه رهبری آمد این بود که این سرمایه انسانی را برتر از «هر اندوخته مادی» دانستند. امروز می‌دانیم که بیشترین درآمد کشورهای بزرگ صنعتی نظیر چین از طریق «کار نیروی انسانی» و «خلاقیت‌های صنعتی» به دست می‌آید. جوانان ایران در همین سال‌های اخیر ثابت کردند که قادرند سرمایه‌هایی برای کشور خلق کنند که حتی نفت و گاز ایران در طول 100 سال گذشته قادر به خلق آن نبوده‌اند. ۲. رهبر معظم انقلاب در بخش دیگری از بیانیه خود فرمودند: «اما پیش از همه چیز، نخستین توصیه من امید و نگاه خوش‌بینانه به آینده است. بدون این کلید اساسی همه قفل‌ها، هیچ گامی نمی‌توان برداشت. آنچه می‌گویم یک امید صادق و متکی به واقعیت‌های عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده دوری جسته‌ام، اما خود و همه را از نومیدی بی‌جا و ترس کاذب نیز برحذر داشته‌ام و برحذر می‌دارم. در طول این چهل سال - و اکنون مانند همیشه - سیاست تبلیغی و رسانه‌ای دشمن و فعال‌ترین برنامه‌های آن، مأیوس‌سازی مردم و حتی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیل‌های مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیت‌ها، پنهان کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسنات بزرگ، برنامه همیشگی هزاران رسانه صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملت ایران است؛ و البته دنباله‌های آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهده‌اند که با استفاده از آزادی‌ها در خدمت دشمن حرکت می‌کنند. شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصره تبلیغاتی باشید. نگاه خوشبینانه جوانان نسبت به آینده کلید «حرکت» و «پویش» به حساب می‌آید. از این روست که در تعالیم و توصیه‌های روانشناسی «شاد بودن» و «آینده را مثبت دیدن» نشانه سلامتی فرد ارزیابی شده و در درون حکومت‌ها، گروه‌های روانشناس دائماً در حال جست‌وجوی راه‌های جدیدی برای افزایش خوش‌بینی افراد جامعه نسبت به شرایط پیش‌رو هستند. «نگاه به جلو» اساساً موضوعی مرتبط با جوانان است و از این رو نوع تصویری که از آینده یک کشور و ملت ارائه می‌گردد، تأثیر مستقیمی بر آینده آن کشور و ملت دارد. دقیقاً به همین دلیل ایجاد نگرانی در جامعه ایران و امیدزدایی از آن در دستور کار دشمنان قرار گرفته است. شما به ادبیات دونالد ترامپ در چهلمین سالگرد انقلاب نگاه کنید، هر کس به آن نظر افکند، گمان می‌کند از کشوری سخن به میان آمده که در همه زمینه‌ها به خاک سیاه نشسته است؛ در حالی که حداقل ۴۰ میلیون از جمعیت کنونی ایران به یاد دارند که پیش از انقلاب در چه فلاکتی به سر می‌بردند و هم اینک در چه موقعیت رشک‌برانگیزی قرار دارند. از این جمعیت و جمعیت جوان همه کسانی که پایشان به اروپا رسیده می‌توانند درباره ادعای ترامپ و بولتون و... علیه ایران قضاوت کنند و قطعاً در این قضاوت ایران را از اکثر کشورهای اروپایی حتی فرانسه، ایتالیا و اسپانیا پیشرفته‌تر می‌دانند در حالی که ایران قبل از انقلاب با عقب افتاده‌ترین کشورها توان قیاس داشت.
براساس جهتی که رهبر معظم انقلاب نشان دادند دلسوزان کشور و به خصوص صاحبان رسانه‌های کشور باید فکری برای «بد دیده شدن کشور» بکنند بخشی از این ناشی از توطئه هرروزه دشمن و به خصوص رسانه‌های آن است ولی بخشی هم بدون تردید ناشی از سیاه‌نمایی هر روزه رسانه‌های خودی به خصوص در فضای مجازی است. گاهی برای زمین زدن دولتی چنان عمل می‌شود که گویی آن دولت متعلق به خارج از این آب و خاک است! براساس نقش امید، رهبر معظم انقلاب در پایان بخش اول بیانیه‌شان به جوانان فرمودند: «در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشه‌ای ترین جهاد شما است.» ۳. رهبر معظم انقلاب اسلامی (دامت برکاته) در بخش دیگری از بیانیه خود فرمودند: «جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همه راه‌حل‌ها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علت تحریم هم مقاومت ضد استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راه حل زانو زدن در برابر دشمن و بوسه زدن بر پنجه گرگ است» خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط است هر چند گاه از زبان و قلم برخی غفلت‌زدگان داخلی صادر می‌شود، اما منشأ آن کانون‌های فکر و توطئه خارجی است که با صد زبان به تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران و افکار عمومی داخلی القا می‌شود.» در واقع بیانیه در این بخش، «فارق» بین حقیقت و تزویر است. راه حل هر کشوری بدون تردید در درون آن است چه این کشور پیشرفته باشد و چه درگیر مشکلات و چه زمان راحتی باشد و چه زمان سختی. این یک قاعده عمومی و البته ساده است اما در درون ایران (که اتفاقاً حالا با این پیشرفت‌های بزرگی که ایران علیرغم چهل سال محدودیت اعمال شده از سوی دشمنانش همه فهمیده‌اند که راه حل در داخل کشور است،) عده‌ای ایران را درگیر مشکلات کمرشکن معرفی کرده و آینده آن را تیره و تار معرفی می‌نمایند و در داخل، ناکارآمدی خود و یا انتقال القایی که به آنان سپرده شده را به حساب کشور و نظام می‌گذارند و کلید حل مشکلات را در خارج نشان می‌دهند. این برای آن است تا تصمیم کشور که حفظ استقلال و حفظ روحیه مقاومت و عدالت‌طلبی و آزادیخواهی است، تغییر کند و آب ایران باز به آسیاب آمریکا سرازیر شود. این خط متأسفانه هر روز پررنگ‌تر شده است و از این رو رهبر معظم انقلاب در پیامی که برای شرایط ۴۰ سال آتی کرده و به فعالان صحنه‌های آینده کشور مربوط است، از این موضوع حساس خبر داده‌اند. این خط در چند سال اخیر پر رنگ‌تر از همه سال‌های پیش از آن شده و بیم آن می‌رود که در آینده پررنگ‌تر هم بشود. اما واقعیت این است که کشوری که انقلاب می‌کند و می‌خواهد ساختار جدید و روند جدیدی براساس باورها و ایده‌ها و اصول خود بنا کند، نمی‌تواند به بیرون از مرزهای خود چشم بدوزد چرا که از یک سو فرض اولیه انقلاب این بود که می‌خواهدچیزی را بنا کند که وجود ندارد و از سوی دیگر باید آنچه دارد را به دیگران نیز صادر کند، تا محیط خویش را امنیت بیشتری ببخشد با این وصف چگونه می‌تواند چشم به دست محیط بیرونی و به خصوص محیط دشمن بدوزد. سعدالله زارعی

 

23518
متن پرسش
با سلام: نظر جنابعالی در رابطه با این موضوع مهم یعنی رخدادهای ۲۲ بهمن‌ این سال‌ها که هر سال به شکلی خاص و با پیامی جدید به صحنه می‌آید، چیست؟ گویا انقلاب چیزهایی در درون دارد که هرسال، شمّه‌ای از آن را در ۲۲ بهمن‌ها رو می‌کند. بنده حیرانم که از یک طرف، همه‌چیز به ظاهر حکایت از آن می‌کند که مردم از دست انقلاب عصبانی‌اند و از طرف دیگر می‌بینیم ماورای سختی‌ها و حتی خیانت‌ها، نگاه دیگری به انقلاب دارند و به قول خودشان انقلاب‌شان را دوست دارند و برای حفظ آن حاضرند جان بدهند. استاد: قضیه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ذهنم هست که میشل‌فوکو آن فیلسوفِ پست‌مدرن گفته بود انقلاب اسلامی بزرگ‌ترین نقدِ ایده‌ی جامعه‌شناسی کلاسیک است که معتقد است فرهنگ‌ها در حالِ سکولارشدن هستند و «دین» در حالِ خارج‌شدن از تاریخ است.

به این فکر کنید که انقلاب اسلامی به مثابه‌ی رویدادی تاریخی از مسیر تاریخی و تقدیری دیگر روایت می‌کند که در کشاکش با مدرنیته، نگاهی دیگر را در تاریخ ما وارد کرد. ماهیت انقلاب اسلامی موجب رویداد نظریه‌ای شد که هنوز که هنوز است متفکران دنیای مدرن نسبت به آن سرگردانند.

انقلاب اسلامی نشان داد ما در عین آن‌که از جهتی ذیل تاریخ غربی هستیم، تاریخ متفاوتی را مدّ نظر داریم. ما با انقلاب اسلامی، خود را پیدا کردیم و از آن به بعد مسیری را ادامه می‌دهیم که بر خلاف مسیر تفکر کلیشه‌ای روشنفکران تحت تأثیر فرهنگ مدرنیته است.

انقلاب اسلامی به تفکر ما سر و سامان داد در حدّی که از معضله‌ی بی‌هویتی و بحران هویت، بیرون آمدیم. راهپیمایی‌های مکرر ۲۲ بهمن را شما در کدام انقلاب‌ها به این صورت دیده‌اید تا بنده از سخن خود منصرف شوم که می‌گویم انقلاب اسلامی، قدرت هویت‌بخشی دارد؟!

انقلاب اسلامی به اعتبار گشتِ تمدنی و نجات از انحطاط تاریخی که ما را گرفتار کرده بود، انقلاب کبیر این دوران است و بیشترین تراکم اجتماعی را دارا می‌باشد. رستاخیزی است جمعی، در پاسخِ به مسائل جامعه‌ی ایران به لحاظ این‌که مردم وضع جدیدی را فهم کرده‌اند. چرا روشنفکرانِ کلیشه‌ای هنوز متوجه‌ی نظریه‌ی شکست‌خورده‌ی خود نیستند و معتقدند ما داریم سکولار می‌شویم؟! نمی‌بینند اگر هنوز ظاهر بعضی افراد سکولار است، قلب‌ها چگونه به سوی ایمان رجوع نموده است.

مردم ما در انقلاب اسلامی، امکان غرب‌شناسی برایشان فراهم شد و فهمیدیم که غرب، چیزی است که در هر حال با ما فاصله دارد. انقلاب اسلامی با داد و ستد با غرب شکل گرفت، ولی از درونِ نحوه‌ای از تفکر پست‌مدرنیسم امکان اثبات حرکتی به ظهور آمد که باید برای زندگی، خدا را به مناسبات برگرداند و در بستر فرهنگ بومی خود با دنیای جدید و امکانات آن به داد و ستد نشست. موفق باشید 

23515
متن پرسش
سلام حاج آقا: ببخشید جایی در نهج البلاغه فرمودید که نه عیاشی کنید و نه برای خود تکلیف های بیهوده بگذارید و مثل ۲۲ بهمن که بر ما به اسم دین تحمیل کرده اند؟ یعنی ما ۲۲بهمن حضور نداشته باشیم؟ ببخشید من متوجه نشدم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۲۲ بهمن سال ۵۷ آغازی است برای عبور از ظلم‌های کهنه‌ای که نظام شاهنشاهی وابسته به غرب به این ملت تحمیل کرد. همان‌طور که ما با «غدیر» همواره نظر به آغازی داریم که آغازِ حقیقی تاریخ ما است و هرگز نباید آن را فراموش کرد، در مورد انقلاب اسلامی نیز همواره باید بر آن آغاز تکیه کرد و نگذاشت فراموش شود. بد نیست سری به جواب سؤال شماره‌ی ۲۳۵۱۸ بزنید. موفق باشید    

نمایش چاپی