بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: حضرت امام خمینی(ره)

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28908
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: استاد عزیز جسارت بنده را ببخشید، خیلی واضح می پرسم وظیفه اهل علم و طریق است که راه را برای سالکین روشن بنمایند، این روشن بخشی گاهی به صورت رفع کامل شبهات مهم مسکوت است. برای من شبهه است که شخص اول این انقلاب کیست؟ جوانان حق دارند بدانند شهدا پای رکاب چه کسی خون دادند؟ از بعضی مطالبی که درباره مرحوم حضرت آیت الله علامه طهرانی (ره) نقل شده خصوصا خاطرات ایشان و امام (ره)، عملا ایشان به امام می فرمودند چه بکن و چه نکن، خب اگر واقعیت این است، اعلام کنید همه بدانیم، چرا امام از ایشان چند بار می پرسند الان چه کنیم؟ الان چه کنیم؟ و طبق نظر ایشان عمل می کنند خب اگر این است چرا امام رهبری را تسلیم ایشان نکردند؟ اگر تشخیص ایشان بهتر از امام بود که گاهی نظر ایشان را در اعلامیه و نماز جمعه و غیره عوض می کردند حتما ایشان لایق رهبری بودند نه امام. خواهشا استدعا دارم جواب این شبهه را مبسوط بفرمایید. در ضمن این مطالب نقل قول و این ها نیست بعضی خاطرات خود جناب علامه طهزانی است لذا جسارتا نمی توان گفت افراد دیگر درست کردند و فرقه بازی ایجاد کردند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر فرض که این اطلاعات درست باشد، مگر اگر حضرت امام در بعضی موارد نظر ایشان را خواسته باشند، دلیل بر آن است که ایشان در کلیت، جهتِ اداره‌ی نظام اسلامی کافی بوده‌اند؟ مگر حضرت امام در بعضی موارد به آیت اللّه بهاء الدینی و یا آیت اللّه بهجت رجوع نداشته‌اند؟ موفق باشید

28872
متن پرسش
سلام استاد جان: اگر بخواهیم یه مقایسه بکنیم بین واکنش بزرگانی از قوم رسول الله که در مرگ فرزند هیچ اشکی هم نریخته اند مثل حضرت امام با واکنش خود رسول اعظم که در فوت فرزندشان اشک ریختند می‌توانیم بگوییم حضرت رسول به دلیل مقام جامعیت اشک هم می ریخته اند؟ علت این تفاوت واقعا چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اشک عاطفی، اشکی که رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» برای کودک مرحوم خود ریختند. ۲. عدم اشک حضرت امام در رابطه با رحلت یا شهادت آقا مصطفی در راستای مقاومت در فرهنگی که مقاومت مدّ نظر باشد. ۳. اشک اباعبداللّه «علیه‌السلام» اشکِ عاشقانه در مقابل آینه‌ای که همه‌ی خوبی‌های هستی را به نمایش آورده است. موفق باشید

28860
متن پرسش
سلام استاد گرامی: اینجانب با اینکه تلاشم اینست که در عرصه فرهنگی خدمتگذار انقلاب باشم و تا آنجا که می توانم سعی کنم در راه رسیدن به امام قدم بگذارم، اما نمی دانم آیا راه را اشتباه می روم یا خاصیت این راه اینست که انسان در نامعلومی ها سرگردان باشد. بسیار سپاسگذار از وقت و توجه شما استاد عزیز هستم، اگر امکانش هست راهنمایی بفرمایید که چه باید کرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثی که در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» شده‌است، ان‌شاءالله می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

28824
متن پرسش
سلام استاد: ما داشتیم از حوزویا ناامید می‌شدیم که خدا شما رو سر راهمون گذاشت. استاد جان الان در بعضی شهرستانای کوچیک هیئتا هیچ سخنران مناسبی ندارن. تو شهر ما از جاهای دیگه هم دعوت میکنن ولی واقعا طلبه ها سواد چندانی ندارن. یکیشون یبار اومد رو منبر داد زد گفت خانم شما شعور نداری تابلوی تو شهرتون رو بخونی که گفته حجابتو رعایت کنی؟ همون لحظه من دیدم یه دختر نوجوون که کمی موهاش پیدا بود دست کل خانوادشو گرفت و از مسجد رفت و یه چیزی به حاج آقا گفت. امسال باز یکی رو آوردن که دو ساعت جلسه بیش از یک ساعت حرف میزنه. حرفاشم منطق و سیر خاصی نداره از هر دری سخنیه. از این حاج اقا سرزنشیا. مثلا میگه رای دادی به روحانی حقته حالا اینجور شد. استاد یعنی تو جلسات اینا آدم فقط زجر میکشه. جای دیگه ای هم نیست آدم بره. بنده خودم تصمیم گرفتم بذارم سخنرانی تموم شه بعد برای مداحی برم‌.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین دلیل باید در بستر حوزه‌ی علمیه حاضر شوید و اسلامی را به میان آورید که حضرت امام و رهبر معظم انقلاب مطرح می‌کنند.

از آن‌جایی که حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله»  غم ملتی را می‌خوردند که در زمان جاهلیت کینه و دشمنی سراسر وجودشان را فرا گرفته بود و این حالت در سراسر جهان حاکم بود و از آن‌جایی که خداوند به حکم ربوبیت‌اش خواست بشریت را هدایت کند و رجوع به حقیقت را به جای دشمنی و کینه بنشاند تا انسان‌ها متوجه‌ی گوهر وجودی خود شوند و به همدیگر محبت بورزند؛ خداوند حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را به پیامبری برگزید.

با اسلام‌آوردنِ مردم جزیرة العرب صمیمیت و محبت سراسر وجود مردم را فرا گرفت[1] ولی متأسفانه با رحلت رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» آرام‌آرام آن صمیمیت‌ها و ایثارها رفت و با حاکمیت بنی‌امیه کینه‌ و دشمنی در جامعه‌ی اسلامی به اوج خود رسید. این‌جا بود که اصحاب رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به‌خصوص اهل‌البیت آن حضرت به فکر چاره بودند که چگونه تاریخ اسلام را به بستر اصلی خود برگردانند. موفق باشید

 


[1] - به برخورد انصار با مهاجرین و تقسیم اموال خود با مهاجران، و یا قضیه‌ی «يُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَة»(حشر/9) خودشان به آن آب در آن خونریزی و تشنگی نیاز داشتند، ولی دیگری را بر خود ترجیح دادند؛ نظر شود.

28823
متن پرسش
سلام استاد عزیز: عده ای از دوستان با هم در مورد مقام اصحاب سیدالشهدا علیهم السلام بحث کرده اند و مقایسه ای هم بین مقام حضرت حر و حضرت امام خمینی کرده اند و با دلایلی از روایات و... به این نتیجه رسیده اند که مقام حضرت حر بالاتر از امام خمینی است و در کل مقام عرفا بعد از اصحاب امام حسین علیه سلام اند. بنده نتوانستم این سخن را بپذیرم. چون در آن صورت لازم می آید که بگوییم اگر امام خمینی در آن زمان بودند امام حسین علیه السلام را یاری نمی‌کردند. همینطور علامه قاضی ها و طبابایی ها. در حالی که زندگی این بزرگان و توحیدشان این را نشان نمی‌دهد. خواستم نظر مبارک شما را در این مورد جویا شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر بنده نیز همین است که فرموده‌اید. مقام حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بسیار بالاتر از این حرف‌ها است. عرایضی در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» شده است. در ضمن چرا ما خود را وارد این نوع دوگانگی ها بکنیم؟ موفق باشید

28809
متن پرسش
سلام علیکم: در مورد حدیثی که از جانب حضرت علی (ع) نقل شده است که «مارایت شیئا الا و....» شبهه می کنند که این حدیث ساخته دست صوفیان است و سند محکمی ندارد. چه پاسخ یا سندی باید ارائه داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این روایات که مثل روایات فقهی نیست تا به دنبال سند آن باشیم. به گفته‌ی حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» سند آن حقّانیت و محتوای آن‌ها است که خبر از آن می‌دهد که از معصوم صادر شده است. اگر این سخنان از اولیای معصوم صادر نشده باشد، چه کسی می تواند تا این حدّ متعالی باشد؟ آری! این روایات عموماً سینه به سینه نقل می‌شود. مگر «مناجات شعبانیه» با آن همه محتوا و یا قسمت دوم «دعای عرفه» سند متصل دارد؟ موفق باشید

28804
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در تفسیر سوره حدید حدیثی را بیان فرمودید که بالاترین عبادت فکر کردن است و از این تفسیر شما نسبت به این حدیث یه بی میلی نسبت به اعمال دیگر بجز واجبات در انسان بوجود می آید، مثلا طرف می گوید اگر اینطور است من بجز واجبات اعمال دیگری انجام نمی دهم و فقط فکر می کنم، استاد این چطور باید حل شود برای فرد؟ آیا می شود به این موضوع اینطور نگاه کرد، یعنی اگر قرار است قرب به سوی خدا پیدا کنیم یکی از لوازمش تفکر است یکی اش نماز شب است یکی اش گریه بر مصائب اهل بیت (ع) است و ... یا اگر هدف شناخت خدا است منظور شناخت اسماء و صفات، بگوییم یکی از لوازمش تفکر است دیگری نماز شب و دیگری گریه بر مصائب اهل بیت (ع) و نوکری در خانه اهل بیت (ع) و...، می شود گفت هیچ کدام بر آن یکی پیشی نمی گیرد و این ها با هم انسان را به آن هدف منظوره می رساند؟ در جای دیگری هم فرموده بودید کسانی هستند که اعمالی به آن صورت انجام نمی دهند ولی چون حضورشان زیاد است، بدون اعمالی زیاد، سیری سریع به سوی قرب خدا می کنند، و چیزی ذهنم را درگیر کرد این بود که فرض بفرمایید مثلا وجود نورانی حضرت امیر (ع) که مقامشان از تفکر هم بالاتر است و در مرتبه شهود هستند روزی هزار رکعت نماز می خواندند چطور می شود کسی بدون این اعمال به تنهایی، اولا اینکه حضورش زیاد شود و دوما در فرض صحت با داشتن حضوری قوی در عالم هستی سیری سریع داشته باشد؟! و حضرتعالی قبول دارید کسی که نماز شب می خواند و ... مطمئنا بهتر می تواند فکر کند در اسماء و صفات خدا یا هدف های دیگری که دارد؟ آیا می توان گفت همه ی این اعمال به هم وصل هستند و جدایی ناپذیر از هم هستند؟ و لازم به ذکر است که حقیر با این عرایض نمی خواهم بگویم که شما نماز شب و ... را نفی می کنید. در این ایام ملتمس دعای خیرتان هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدللّه متوجه و متذکر نکات خوبی هستید. آری! اگر معرفت انسان به حضرت معبود زیاد شد، آن‌طور که حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در حدیث ۱۲ کتاب «چهل حدیث» می‌فرمایند که افضل عبادات، پیمودت تفکر در رابطه با خدا و آثار خداوند است؛ در آن صورت عبادات انسان روح دیگری به خود می‌گیرد و انسان با تکرار عبادات در آن معارف عالیه مستقر می‌شود و از قرب الهی تغذیه می‌کند. موفق باشید  

28749
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: «الله نور السموات و الارض» یعنی اینکه از الفاظ قرآن عبور کردن و به حقیقت قران متصل شدن؟ از همه ظواهر عبورکردن و به حقیقت «الله» متصل شدن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی در دل عالم، نظر به نوری داشته باشید که همان حضور حضرت «اللّه» است. در این مورد خوب است به تفسیر حمد حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رجوع شود. موفق باشید

28745
متن پرسش
سلام استاد گرامی و وقت بخیر: جمله ای از حضرت امام هست که حفظ جمهوری اسلامی از حفظ جان یک نفر ولو امام زمان (عج) باشد مهم تر است. "امروز ما از روزهای قبل بیشتر احتیاج به همبستگی داریم. امروز ما مواجه با همه قدرتها هستیم و آنها در خارج و داخل دارند طرح ریزی می‌کنند؛ برای اینکه این انقلاب را بشکنند و این نهضت اسلامی و جمهوری اسلامی را شکست بدهند و نابود کنند. و این یک تکلیف الهی است برای همه که اهمّ تکلیف‌هایی است که خدا دارد؛ یعنی، حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر - ولو امام عصر باشد - اهمیتش بیشتر است؛ ........... صحیفه نور جلد ۱۵ - صفحه ۳۶۵" -------------------------- از عالمی که انقلابی هم هست این رو پرسیدم گفت خب امام اشتباه کرده، راحت تموم ولی باز این سخنان برام قابل هضم نیست، امام اگر اشتباهی در این سطح هم داشت (در سال ۶۲) بعدا آن‌را اصلاح می کرد هرچند شده بصورت ضمنی. یک حسی بهم میگه ممکنه صحبت درست باشه ولی عمقی داره که متوجه نیستم، در حالی که نه امام خمینی را معصوم می دانم و نه به هیچ وجه اعتقادم این است که اشتباه بزرگ نداشته اند» پیام های شما رو در این خصوص دنبال کردم اول یک جوابی داده بودید که من صحبتهای امام را به گونه ای دیگر بیاد دارم در ادامه در دو پرسش دیگر برای این سوال تقریبا پاسخ نداده بودید 9259-13354 و... بنظر همون روش رو در پیش گرفتید که بنا نیست محاجّه کنید. به طور ظریف از کنار این امور عبور نمایید. ولی این موضوعی هست که خیلی زیاد دست آویز شده - هرکسی که یک جمله از امام رو نشنیده باشه هم این جمله رو به گوشش رسوندن، حضرتعالی که اخبار بی بی سی رو هم دنبال می کنید لابد دیده اید گهگاهی آن رسانه معاند همین موضوع رو تیتر هم می کنه یعنی موضوعی نیست که ندیده گرفت تا توجه عمومی چندان به اون جلب نشه، و در سطح عمومی مطرح نشه. دو مسئله جانبی هم این بحث داره که اونها رو هم همین‌جا مطرح می کنم ۱. چه کسی صلاحیت این رو داره که برای جان امام عصر تصمیم گیری کنه؟ ۲. اگر ائمه خود را فدای اسلام کردند امام بعدی بود که اسلام را حفظ کند ولی در اینجا امام عصر آخرین امام است. و البته در همان مورد هم که حضرت سیدالشهدا خود را فدا نمود داریم چه اینکه با کُشتنِ تو اسلام را کُشتند، و نماز و روزه (خدا) را رها نمودند، و سُنّتها و احکام (دین) را از بین بردند، و پایه هاىِ ایمان را منهدم نمودند، و آیاتِ قرآن را تحریف کرده، در (وادىِ) جنایت و عداوت پیش تاختند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی ائمه «علیهم‌السلام» برای حفظ اسلام حاضر بودند جان خود را بدهند و حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بر اساس این قاعده آن نکته را می‌فرمایند که حضرت ولیّ عصر «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» هم حاضرند برای حفظ اسلام جان خود را بدهند. و این غیر از آن است که بحث کنیم اگر آن حضرت نیز جان خود را بدهند؛ ادامه‌ی اسلام چه می‌شود. این فرعِ سخن حضرت امام است. اصل حرف آن قاعده‌ای است که باید مدّ نظر قرار گیرد که آیا بالاخره حضرت ولی عصر مانند جدّ بزرگوارشان حاضرند برای حفظ اسلام جان خود را بدهند؟ موفق باشید

28744
متن پرسش
سلام علیکم: حضرتعالی در پاسخ ۲۸۶۸۹ فرمودید از عظمت و نقش تاریخی این انقلاب هر چه بگوییم، کم است. اخیرا سفیر اسبق ایتالیا در عراق و از فعالان موثر سازمان ملل، در یکی از نشریه ها مطالبی درباره مواجهه انقلاب اسلامی و لیبرال دموکراسی و مواجهه تمدنی تمدن اسلامی و تمدن مدرن مطالبی نوشته بود که جدا اینکه حتی یک چنین فردی که نه مسلمان و نه انقلابی و نه حتی ایرانی است ولی از انقلاب چنین می‌گوید جدا جالب و نمایانگر این است که جدا چرا باید با وجود چنین انقلاب عظیم و چنین رهبران حکیم و عظیم الشانی، درگیر مشکلات و معضلات نامناسب باشیم که البته مشخص است که این مشکلات ناشی از روحیه غیر انقلابی و عدم تلاش در جهت تحقق حکمرانی و دولت اسلامی بعنوان دغدغه دیرین رهبری عزیزست کما اینکه آنجایی که انقلابی و با بینش دقیق و الگوهای تمدنی اسلامی و با به صحنه آوردن رهنمودهای ولی فقیه پیش رفتیم، نتیجه گرفتیم و دستاوردهای ویژه ای داشتیم و توفیقات کسب کرده ایم. واقعا آنچه دل از ما تمنا می‌کرد خودش داشت ولی از بیگانه تمنا می کرد و از صراطی غیر از تمدن شیعی و انقلابی می طلبید. متن مقاله ای که سفیر اسبق ایتالیا و سازمان ملل نوشته به شرح زیر است: «اگرچه ۴۱ سال از انقلاب ایران می‌گذرد، اما تاثیرات و پیامدهای اجتماعی و جغرافیایی این تحول بر منطقه غرب آسیا همچنان ادامه دارد. تغییر حکومت در تهران در سال ۱۹۷۹، آمریکا را از یکی از مهم‌ترین سرمایه‌های خود در منطقه محروم کرد. بازارهای انرژی پس از سال ۱۹۷۳ تحت تاثیر شوک دوم نفت قرار گرفتند. از همه مهم‌تر تقابل اسلام و غرب رنگ و بوی جدیدی به خود گرفت. انقلاب اسلامی سرانجام باعث ایجاد سلسله‌ای از وقایع در منطقه مشابه جنگ‌های قرن سیزدهم در اروپا شد، با این تفاوت قابل توجه که نسخه خاورمیانه‌ای این جنگ، توسط اعراب به رهبری آمریکا از یک‌سو و ایران و همراهانش از سوی دیگر انجام می‌شود. محور مقاومت اکنون به چهلمین سال خود رسیده و هیچ نشانی از پایان یافتن ندارد. با این حال معنای انقلاب ایران فراتر از مسائل صرف جغرافیایی و اجتماعی است و درک عمیق تری می‌طلبد. درک یکی از اقدامات کمتر شناخته شده، اما مهم بنیانگذار انقلاب، آیت‌الله روح‌الله خمینی، چند ماه قبل از درگذشت وی، ممکن است در فهم این امر مفید باشد. در اول ژانویه ۱۹۸۹، رهبر این انقلاب به میخائیل گورباچف رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی نامه‌ای ارسال کرد و گفت که تفکر کمونیستی در مرحله پایانی است. این نامه پیچیده و همراه با منابع معرفتی و فلسفی، حاوی چندین پیام اساسی بود، اینکه بحران کمونیسم به دلیل خدشه‌دار کردن باور به خداوند و گرفتن هویت دینی و وحدانی از جامعه است. ایران انقلابی در مقابله با کمونیسم و سرمایه‌داری به عنوان قهرمانی میان این دو ایستاد. در اصل، ایران خمینی، جنگ فرهنگی سیستمی را علیه غرب آغاز و تمدن سکولار غربی را به چالش کشید. جنبه معرفتی انقلاب ایران را که کنار بگذاریم، این تحول اقدامی علیه سیطره تمدنی تمدن غربی نه تنها در ابعاد سیاسی و نظامی بلکه مهم‌تر از همه اقتصادی و فرهنگی بود. امروز چهل سال بعد از نامه آیت‌الله خمینی و به ویژه با توجه به پویایی‌های جهانی فعلی باید نسبت به آن تأمل کرد. اروپا و آمریکا در دهه گذشته از جنگ‌های فرهنگی و درگیری‌های هویتی در امان نبوده‌اند، جایی که ارزش‌های دینی و اخلاقی نقش اصلی را نداشته‌اند. استمرار مخالفت ایران با آمریکا و اسرائیل دقیقا ناشی از تفکر و ریشه های انقلاب اسلامی است. از نظر آمریکا و اسرائیل، ایران یک منطقه عادی به حساب نمی‌آید، زیرا در برابر نظم جهانی تمدن غربی و آمریکا در غرب آسیا ایستاده است. گناه ایران، در واقع مبارزه با تمامیت خواهی پرچمدارن تمدن غرب است.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بستر توبه‌ی تاریخی که بشر از طریق انقلاب اسلامی به میان آورد و به تعبیر شهید آوینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عالَم در محاصره‌ی حقیقت قرار گرفت، عهد با طاغوت بالاخره بعضاً در عده‌ای ظهور می‌کند تا در دل انقلاب اسلامی باقی‌مانده‌های روح تاریخی بیرون ریخته شود و این یک ضرورت است برای تصفیه‌ی انقلابی که بناست هرچه بیشتر حقیقت توحیدی خود را ظاهر کند زیرا معده‌ی انقلاب کاملاً در سلامت است که سموم غذاهایی که در آن وارد شده است را بیرون بریزد و این بهترین دلیل بر آن است که آینده از آنِ ما می‌باشد . و راستی! اگر این چهره‌ها که به نام انقلاب آمدند ولی به جان انقلاب افتادند، شخصیت خود را با انواع رانت‌خواری‌ها و باندبازی‌ها روشن نمی‌کردند و انقلاب را با وجود خود آلوده می‌کردند، آینده‌ی انقلاب به خطر نمی‌افتاد؟! موفق باشید 

28689
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار، حضرتعالی در پاسخ به یکی از پرسشهای قبلی سخنی را گفتید که بشخصه نتوانستم جدا با آن ارتباطی برقرار کنم و به نظرم از لسان شخصیتی مثل شما بعید بود و البته می‌خواستید روح امید هم در آن باشد ولی جدا فضای غالب آن، آن چیزی نبود که حتی مد نظر حضرت آقا باشد البته به نظرم. فرمودید ما ابدا کارنامه خوبی نداریم؛ البته منظورتان از این «ما» را متوجه نشدم اگر منظورتان آموزش و پرورش است که بله در عین محاسنی که بعضا در سطح نهادهای رسمی متولی پرورش و تعلیم است، ضعف های جدا عمیق و ضعیف دیده می‌شود و خب وقتی بخواهیم انسانی در قامت دولت شهروندهای مدرن تربیت کنیم که در عین حال از معارف اسلامی هم بهره مند باشند، چنین اتفاقی میفتد و ثمره این نظام تعلیم و پرورش، انسان تراز دینی تمدن ساز نخواهد بود. قبول دارم ماهایی هم که اسم خود را نیروهای گفتمام ساز انقلاب و جبهه فرهنگی انقلاب گذاشته ایم، بخشی از فعالیتهای فرهنگی مان بی ثمر یا پوچ شده یا آن خروجی مطلوب را نداشته یا بعضا صبر و مدارای لازم را جهت جذب و تبیین و همراهی با افراد نداشتیم و یا عالم و زندگی متعالی این نهضت را نشان آنها ندادیم و با تعمق آنها را متذکر این ندای تاریخی ننمودیم. هر چند نمی‌شود کلی حکم صادر کرد و بسیاری نیروهای گفتمان ساز هم جدا عالی پیش رفته اند و در تراز انقلاب کار فرهنگی کرده اند و بمراتب در این زمینه رشد کرده ایم و به نظرم عیوب هم در حال اصلاح هستند و عزم اصلاح دیده می‌شود. اما اگر رویکرد مردم دین گریزی شده که من عذر می‌خواهم می‌گویم، اما این را جدا قبول ندارم و رویکرد غالب را دین گریزی نمی‌دانم و به نظرم لفظ دین گریزی هم جدا مناسب نیست و شاید سستی در دین از جهاتی بهتر باشد، پس چرا نظامی توحیدی ۴۱ سال دوام آورد و استحاله های عظیمی نظیر سال ۸۸ خنثی شد و جبهه استکبار هم اصل مشکل را در این ظرفیت مردمی می‌داند و دینی به صحنه آمد که امثال هانتینگتون و فوکویاما مجبور شدند بگویند این یک دین و حالت معنوی صرف نیست بلکه روح تمدن مدرن را هدف گرفته و بنا دارد مقیاس کار عالم را تعویض کند و یک تقابل جدی بین اسلام و مدرنیته آن هم در این آخرالزمان و در عصری که سعی بر سکولاریزاسیون عالم و تثبیت نظم نوین جهانی بود و حتی موج های لائیک یا انقلابهای مصطلح به انقلاب جنسی دیده می‌شد یا حتی به تعبیر شهید سلیمانی در وصیتنامه شان سعی بر سکولار ساختن و دوری از دیانت به تمام معنای کلمه بود و البته فضای رسانه ای آن هم بی وقفه در حال تلاش بود و صدها اتاق فکری تشکیل دادند تا حدی‌که احسان نراقی آن هم پانزده سال پیش می‌گفت این میزان از هجمه بیش از کل هجمه ای است که علیه شوروی در طی جنگ سرد شد و این میزان هجمه اگر علیه هر ملتی می‌شد نه تنها دوام نمی‌آورد و حتی دیندار نمی ماند بلکه تمام هویتش سکولاریته و لیبرال دموکراسی می‌شد. اگر شاخص اصلی دینداری تولی به اولیاء الله باشد این مردم شریف و حتی پر گلایه ما هستند که این علم را چهار دهه بر دوش گرفتند با میلیونها شهید و آزاده که جدا در طول تاریخ اصحاب حق فوق العاده است و از تعابیری بود که امام در کوچه و خیابان و بازار و مدرسه توانست عمومی اش کند و الان هم جمع کثیری از انسانها نه تنها در ایران بلکه از کشمیر گرفته تا نیجریه آماده شهادتند حتی تا آنجا که حتی اسقف های مسیحی هم می‌گویند جدا این رویکرد دینداری و احیای دین پس از انقلاب اسلامی توانست جان بگیرد. این حرکت عظیم اربعین و تازه در شهرهای خودمان راهپیمایی جاماندگان، این حرکت راهیان نور که شروعش در اوج دوره تهاجم فرهنگی بود و یکی از ثمراتش شخصیتی مثل شهید حججی شد آن هم در بحبوحه تهاجم فرهنگی و روندهایی که خود ما در سطح بعضی مسئولان می‌دیدیم، جمعیت برنامه هایی نظیر محرم و احیاهای گسترده شب نیمه شعبان و شب قدر و دعای عرفه که خودتان هم واقفید پیش از انقلاب جز اندکی دعای عرفه را نمی شناختند ولی شور عرفه را حداقل در خود ایران برای برگزاری این برنامه ها قابل مشاهده است، این جمعیت کثیر زوار و زیارتها که تنها بعنوان یک مثال کوچک هر شب سه شنبه در مسجد جمکران آن میزان جمعیت جمع می‌شود تا جایی‌که یکی از تئوریسین های توسعه غربی در چند سال پیش گفت چگونه توقع توسعه داریم وقتی این آمار زیارتهاست، رشد جلسات قرآن و معارف اهل بیت و و ایجاد این بستر قرآنی، این موج از خود گذشتگی ها و خیریه ها و رزمایش مواسات آن هم در بحبوحه ماسک دزدی ها و اینکه سناتور غربی می‌گوید غرب وحشی زنده شده و عمل جهادی که در برهه های مختلف به صحنه و حضور می آید، این تشییع خیره کننده حاج قاسم که حتی نشان داد افرادی را ممکن است علی الظاهر نتوانیم نسبتی بین آنها و انقلاب پیدا کنیم یا لااقل آنچنان ظاهرا مرتبط نیستند یا ظاهر و تحلیل هایشان رنگ و بوی مدرنیته دارد ولی اثبات کرد فطرت تاریخی شان همین انقلاب و انسان ترازی مثل سردار عزیز بود و در اثر عدم دیتا داشتن از عالم انقلاب یا شبهات و جوسازی ها و جنگ نرم کمرنگی تعلق پیدا کرده اند، خیل افرادی‌که که سکولار و غیر انقلابی بوده اند و امروز خود افسران جنگ نرم اند و انقلابی و متحول شده و اینکه سبک زندگی دیگری پیدا کرده اند، اینکه در نقشه جهانی خانواده که توسط موسسات مطالعاتی غربی منتشر می‌شود ایران آن آمارهای متناسب و مقبول و برای خود غربی ها تعجل انگیز را دارد، این حرکتهای عظیم جهاد علمی و یا در عرصه علوم انسانی ایجاد بحث تولید علوم انسانی اسلامی و الگوی اسلامی پیشرفت، آیا اینها و این مباحث و این سری مصادیق که پاره ای مصادیق اند، نشانه های دینداری و رشد تشرع در بین مردم ما آن هم در عصر ایستادگی در برابر عقل قدسی در سطح جهان نیست و چرا این میزان امیدوارانه در عین آسیب شناسی خاص خودشان، می‌فرمایند حرکت رو به رشد است و جدا معنویت رشد کرده به برکت صفای امام و عطای این انقلاب و البته اشاره دارند از ترویج سبک زندگی غربی ضربه خوردیم ولی در کلان صحنه را امیدوارانه و شاخصه ها را امید بخش می‌دانند. من غافل از کم کاری ها و ریزش ها نیستم که البته بعضی از این ریزشها طبیعی است چون ماندن در مسیر و عالم و تمدن انقلاب و به ظهور آمدن حقیقتی متعالی مثل توحید که لطیف و ذوالقدر است، صبر و بصیرتی خاص می طلبد و در طول تاریخ هم بسیاری از این مسیر برگشته و رویگردان و ریزش داشته اند. بعضی ریزشها هم در اثر نظام التقاطی آموزش و پروش ما یا کم کاری خود ماست که با طرح معارف و عالمی می‌شد با حضرت امام و توحید انقلاب که باکری ها و خرازی ها را به صحنه می‌آورد کمک کنیم ولی غفلت و کاهلی یا روش درست و فاخری را تا حدودی پیش نگرفتیم باز هم عرض می‌کنم این مورد را بعنوان حکم کلی نمی‌دانم و معتقدم برنامه ریزی های خوب زیادی هم شده و مجموعه های فرهنگی توانسته اند رشد و رفع عیوب را باز دنبال کنند هر چند هنوز جای کار زیادست. البته بعضی در اثر بعضی تعمیم های نادرست خطاها و دنیاطلبی ها و بی بصیرتی ها به اصل انقلاب و نظام و یا شبهات و یکسری بدرفتاری ها و عدم مدارای برخی انقلابی ها، به انقلاب بدبینی پیدا و شاید در ظاهر و عقل بطرف مدرنیزه رفته باشند ولی جدا آنها هنوز فطرتشان فطرت سلیمانی است و با کار فرهنگی فاخر می‌شود آنها را حکیمانه متذکر و بسمت عالم انقلابی رهنموم کرد. البته من معتقدم دین گریزی جدا در جامعه کمرنگ است ولی بعضا سستی های در دین را می بینیم که البته باید در نظر گرفت شاید ظاهرا بعضی ها نسبتی با انقلاب نداشته باشند ولی روح آنها و قلبشان انقلابی است و می‌توان با گفتگو و استحکام حکیمانه آنها را متذکر ساخت. ان شاء الله سلامت باشید؛ قصد جسارت نداشتم بلکه مخالفت و نقدی بود که البته حضرتعالی هم جدا دل در گرو انقلاب دارید و در مسیر پرورش انسان تراز انقلاب.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که متوجه و متذکر شده اید در عظمت و نقش تاریخی این انقلاب هرچه بگوییم کم است و بنده یقین دارم که حتی در درون همان هایی که به ظاهر از دینداری جدا شده اند نور توحید انقلاب اسلامی حاضر است و آنها را هم نباید از دست رفته دید و در آینده ای که چندان دور نیست، خواهیم دید دلهای بسیاری از افراد بیرون از ارادت به انقلاب، به انقلاب رجوع خواهند کرد. پس در این مورد کاملا با شما همراه هستم. می ماند وجود استعدادهای فوق العاده ای که در تشیع و مکتب حضرت روح اللّه نهفته است و ما می‌توانیم و می توانستیم از آن طریق کارهایی بکنیم که بسیار نتیجه های بهتری نصیبمان می‌شد. همه ی عرض بنده در این قسمت است و اگر با اموری روبه رو می‌شویم که دلخواهمان نیست، به جهت این نوع کم کاریهاست که موجب به تأخیرافتادن نتایجی می‌شود که خیلی زود می توانستیم به آن برسیم. سالهای پیش عرض شد اگر دستورات حضرت روح اللّه را حقیقتا پذیرفته بودیم و پذیرفته بودند و جام زهر به او نمی نوشاندیم، حتی در امور اقتصادی به جای آن که دلار ارزش ارز جهان را تعیین کند، ریال این کار را می کرد. در بقیه ی موارد نیز انقلاب اسلامی چنین استعدادی دارد. سطحی نگری و کم کاری و نفهمیدن حضور تاریخی انقلاب، چیزی است که نباید از آن غفلت کرد. موفق باشید

28680
متن پرسش
سلام علیکم: یک سوالی از خدمتتون خواستم بپرسم که به تاثیر عملکرد حکومت و زمامداری به دیانت و هویت دینی در جامعه برمیگرده. آیا وضعیت کنونی اجتماعی ایران ویژه در قشر جوان، وضعیت دین گریزی و دین زدگی است و انقلاب اسلامی که داعیه دار احیای هویت دینی بوده و هست، با ایراداتی که بوجود آورده مردم را دین زده و دین گریز ساخته است؟ یعنی حکومت دینی با ساختارهای غلطی که دارد یا مدعی اش بوده و به آن نرسیده، مردم را از تفکر دینی دور نگهداشته و رویگردان کرده است یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوعات را باید با نظر به سنتی که بیش از آن که ظاهر باشد، در غیاب است؛ بررسی کرد. به هیچ وجه کارنامه ی خوبی نداشته ایم ولی همچنانکه در بیانیه ی گام دوم مطرح شده، در کلیت حضور تاریخی مان به لطف الهی کارنامه ی درخشانی در جمهوری اسلامی به میان آمده. آری! جوانان ما امروز با زبان دین گریزی یک اعتراض بزرگ دارند که چرا وقتی دل به ما سپردند ملکوت را به آنها عرضه نکردیم که جایگزین فضای مجازی باشد؟! به آینده ی این جوانان از این جهت امیدوارم که انقلاب اسلامی در ذات خود رو به سوی ظهور هرچه بیشتر ملکوت دارد و آنجا است که یک شبه بسیاری از آنچه باید تغییر کند، تغییر می کند. عمده اصرار ما در به ظهورآوردن ملکوت انقلاب اسلامی است که بر قلب مبارک حضرت روح الله اشراق شد و بر قلب نایب او منعکس گشت و از زبان مقام معظم رهبری، ما ناظر به ظهورآوردن ملکوت انقلاب اسلامی هستیم. موفق باشید

28667
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده و عرض تبریک به مناسبت عید سعید غدیر جناب استاد، حضرت امام (ره) در نامه ی به گورباجوف مطرح می کنند که صدای شکسته شدن استخوان های کومونیسم را می شنود و از طرف دیگر غرب را به عبارتی می خواهد رجوع دهد به دستگاه ابن سینا و ملاصدرا و ابن عربی. سوالی که بنده دارم این است که این سه بزرگوار در نهایت در تاریخ قبل مدرنیته حاضرند به عبارتی در این دستگاه بنای به تصرف و رجوع ساحت زمین نیست. درست است که عقل تکنیکی تصرف افسار گسیخته و وحشی از زمین بود اما در جنس فلسفه ی سنت بنای رجوع به زمین نیست به همین خاطر طبیعیات و فیزیک سنت چه در ابن سینا و در چه در صدرا و چه در سایرین ظهور زمینی ندارد و در نتیجه اکتشافی از آن رخ نمی دهد و همین محدودیت سنت بود که منجر به ظرف ظهور مدرنیته شد اگرچه مدرنیته ظرف مناسبی نبود اما عقل تکنیکی در عین افسار گسیختگی نشان از حقیقتی بود که سنت در محدودیت خودش نمی توانست با آن مواجه شود. اینکه حضرت امام جریان فلسفه ی غرب را مثلا در مصداق مارکس محکوم به شکسته شدن می داند و از طرف دیگر انسان مدرن را رجوع به صدرا و ابن عربی می دهد، آیا یک مواجهه ایدئولوژیک نیست؟ چه اینکه جنس مسئله ی فلاسفه ی غرب با جنس مسئله ی امثال صدرا متفاوت است و در هر صورت از فیزیک (طبیعیات) صدرا و ابن سینا عقل استفاده و کشف از زمین حاصل نمی شود یعنی بنا نیست نفی و انکار فهم جریان غرب شود بلکه باید صدرا و ابن عربی در تاریخی که مدرنیته فهمید اما ظرف مناسب نداشت به امتداد کشیده شود و نه اینکه رجوع به گذشته کرد. ظاهر کلام حضرت امام به این صورت است که گویا جریان فلسفی غرب فهمی از حقیقت نبرده است و در این راستاست که می‌خواهد فهم انحصاری ادعا شده ی در صدرا و ابن عربی را جایگزین آنها کند در صورتی که با صرف صدرا و ابن عربی نمی توان در تاریخ مدرنیته حاضر شد چون آسمانی دارند منقطع از زمین و حاصل همین دستگاه است که مدرنیته و عقل تکنیکی و فیزیک نیوتنی عرصه ی حضور پیدا می کنند. به عبارتی حضرت امام به جای مفاهمه ی با مدرنیته و متذکر شدن غفلت آن ها از ساحت آسمان صدرا و ابن عربی در عین اینکه تحسین کند غربی که توانسته است بُعدی از انسان را در ظرف ضعیف عقل تکنیک بفهمد، دست به انکار تاریخ مدرنیته می زند و گویا یک نحوه مواجهه ایدئولوژیک با غرب پیدا کرده است که از این جهت که ظرف خود را ظرف تام و از امکان عبور کرده و به ضرورت رسیده پنداشته است و ظرف غرب را توهمی عاری از هیچ فهم حقیقت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده نگاهی است که انسان در مواجهه با غرب باید داشته باشد. اگر در سنت قدسی و عقلانی با غرب مواجه شویم، نه غرب‌زده می‌شویم و نه از خرد مدرن بیرون می‌مانیم و در این مواجهه ابن عربی و صدرا افق‌های خوبی را در مقابل انسان‌ها می‌گشایند زیرا ذات این دو فکر بیش از آن‌که ایدئولوژیک باشد به «وجود» نظر دارد. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در توصیف حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند: «یک نمونه‌ی دیگر از این تحوّل در نگاه به دین و مسائل دینی، پافشاری بر تعبّد بود، در عین نگاه نوگرایانه به مسائل؛ یعنی امام، یک فقیه نوگرا، یک روحانی نوگرا بود؛ به مسائل با چشم نوگرایانه نگاه می‌کرد؛ در عین حال به شدّت پابند به تعبّد.» موفق باشید

28633
متن پرسش
سلام استاد عرض ادب: برای فهم کتاب گلشن راز شیخ محمود شبستری، چه کار کنیم؟ چه کتاب هایی و شرحی مطالعه کنیم؟ خصوصاً فهم این بخش : تفکر رفتن از باطل سوی حق به جزو اندر بدیدن کل مطلق حکیمان کاندر این کردند تصنیف چنین گفتند در هنگام تعریف که چون حاصل شود در دل تصور نخستین نام وی باشد تذکر وز او چون بگذری هنگام فکرت بود نام وی اندر عرف عبرت تصور کان بود بهر تدبر به نزد اهل عقل آمد تفکر ز ترتیب تصورهای معلوم شود تصدیق نامفهوم مفهوم مقدم چون پدر تالی چو مادر نتیجه هست فرزند، ای برادر ولی ترتیب مذکور از چه و چون بود محتاج استعمال قانون دگرباره در آن گر نیست تایید هر آیینه که باشد محض تقلید ره دور و دراز است آن رها کن چو موسی یک زمان ترک عصا کن درآ در وادی ایمن زمانی شنو «انی انا الله» بی‌گمانی محقق را که وحدت در شهود است نخستین نظره بر نور وجود است دلی کز معرفت نور و صفا دید ز هر چیزی که دید اول خدا دید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقدماتی مثل «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و شرح تفسیر حمد حضرت امام، آمادگیِ ارتباط با فرهنگ عرفانی شیخ محمود را به شما می‌دهد تا إن‌شاءاللّه با شرح لاهیجی بتوانید به سوی فهم کتاب «گلشن راز» شیخ محمود بروید. موفق باشید

28623
متن پرسش
سلام: استاد ببخشید با وجود مباحث فلسفی و عرفانی امام خمینی و علامه آیا لازمه مثلا ما تو رشته فلسفه کتابای شواهدالربوبیه و اشارات رو هم بخونیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتابهایی مثل «شواهد الربوبیه» مبانی تفکری است که حضرت امام و یا علامه متذکر آن هستند. اگر بتوانید به آن مبانی رجوع کنید، راحت‌تر به مباحث امام و علامه وارد می‌شوید. موفق باشید

28604
متن پرسش
سلام استاد عزیز: فرمودید که آیا آقای احمدی نژاد در نامه قاتل و مقتول را مساوی ندانسته اند؟! و اینکه فرمودید نقش عنصر مقاومت نادیده گرفته شده. استاد مگر در طرح صلح به دنبال مقصر می گردند؟! آیا بهتر نیست تو این جریان نگاه پدیدار شناسانه داشته باشیم؟! اعتقاد به ظلم عربستان یک مسأله و طرح صلح را جریانی دیگر؟! هر چند که معتقدم احمدی نژاد نگاهش به عنصر مقاومت و جایگاه تاریخی گروه مقاومت بسیار ضعیف است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر نظرتان باشد حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در رابطه با پیشنهادهای صلح بین ما و صدام که سازمان ملل مطرح می‌کرد فرمودند اولین قدم آن است که متجاوز مشخص شود. و بر این نظر خود تأکید کردند در آن حدّ که دبیر کل وقتِ سازمان ملل تسلیم نظر حضرت روح اللّه که روحِ این تاریخ است، شد. موفق باشید

28600
متن پرسش
سلام علیکم: وقتی پیام حضرت آقا بمناسبت حج امسال و تعابیر بلند و این بینش کلان و تمدنی و جامعه ساز ایشان ویژه ناظر به شرایط عالم_که حضرتعالی هم در مقاله حضور انقلاب در صحنه های اخیر جهان، اشاراتی راجع به آن داشتید_ و اینکه با صراحتی بسیار امیدوار کننده و رشد دهنده و شجاعانه فرمودند امروز بحمدالله عزم و ظرفیت عبور از تمدن مدرنیته در بین امت اسلام ویژه ایران انقلابی هست و چه بسیار افراد و اندیشمندان مسلمانی که نظریات و زیرنظام های تمدن غرب را به چالش و نظریات و مبانی و جایگزین های اسلامی داده اند، یک شور و شعف عجیب و البته تکلیف سنگینی در عین حال بر دوش خودم حس کردم. این میزان امیدواری صادقانه و که حقیقتا مصداق تحدیث نعمت است و این بینش بسیار ظریف که اشاره دارند ریشه مشکلات امت اسلام برمی‌گردد به عدم تمدن سازی و ادامه حیات و حضور تاریخی در بستر ساحت مدرن در عین اهتمام ها و مناسک و عبادات شرعی که انجام می‌شود و به دقت شما هم در صوت تفسیر اخیرتان درباره سوره ممتحنه فرمودید. در عین این شور و شعف و حس اینکه در آینده ای خود را ببینم که ان شاء الله آرزوی دیرین امام مبنی بر تحقق پرچم لا اله الا الله بر قلل عزت و کرامت انسانها و حرکت بسوی تمدنی قدسی که محورش انسان خدامحور و عبد است، محقق گردد. البته در عین این شعف و شادمانی، احساس سنگین تکلیفی برای همه مان هست که در این جهاد کبیر حاضر شویم و خود را وقف ساخت و پردازش جایگزین ها و بدیل های اسلامی در راستای تمدن سازی کنیم و قطعا این امر هم خود به صبر و تحمل و حضور ملت صبار و شکوری دارد که زمینه ساز این امر باشد و ان شاء الله ما در این زمره وارد شویم و بفهمیم آنچه که در این تاریخ ما را بسوی خود می‌کشد و زمینه تفکر حقیقی ماست، انقلاب عزیزمان و تمدن نوین اسلامی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زمان‌شناسی و زمان‌شناسی زیرا که وقتی میدانی این‌چنین گسترده در این تاریخ به ظهور آمده، امر فوق‌العاده مهمی است. با شناخت شرایط است که می‌توانیم بفهمیم چه کاری باید کرد و چگونه و با چه چهره‌ای باید اسلام را نشان دهیم که معلوم شود توان جایگزینی در مقابل فرهنگ مدرنیته را دارا می‌باشد. از یک طرف باید بدانیم با پدیده‌ی جدیدی به نام شهر، روبه‌روئیم که روحِ حاکم بر آن، تعارضِ منافع است و ابداً نمی‌توان با زیست‌جهانِ دوران‌های گذشته که شهر به عنوان یک جامعه‌ی انسانی، امکانِ زندگانی هرکس را جدای ارتباط با بقیه به انسان داده بود. حال در این شهرِ جدید و یا به اصطلاح جامعه‌ی مدنی، چه باید کرد وقتی نمی‌توان در زیست‌جهانِ گذشته زندگی کرد؟ اگر اسلام با همان هویتی که حضرت امام و مقام معظم رهبری نشان دادند، به ظهور نیاید، با چیزی روبه‌رو خواهیم بود که امروز در جامعه‌ی خود با آن روبه‌روئیم و فکر می‌کنیم با این کنترل‌های اداری و بخشنامه‌ای و یا توصیه‌های ساده‌ی اخلاقی، می‌توان جامعه‌ی مدرن را به مدینة النّبی تبدیل کرد. آری! مسلّم امکان مدینة النّبی فراهم است ولی نه با جریان اصلاح‌طلبی که دل در گرو جامعه‌ی مدرن دارد، و نه با جریان اصول‌گرایی که هنوز در زیست‌جهانِ گذشته می‌خواهد شهر را اداره کند. همّتی به همّت حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و مقاومتی به پشتکار رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه»، و آرامشی به آرامش حاج قاسم و دغدغه‌ای برای مؤثربودن در این تاریخ به دغدغه‌ی شهید حججی، و کلامی فاخر به کلام شهید آوینی در میان می‌آید. ما باید مواظب باشیم از این تاریخ بیرون نیفتیم وگرنه یا اصلاح‌طلبِ اصطلاحی و یا اصول‌گرایِ اصطلاحی هستیم که در آن صورت، خودمان نخواهیم بود. موفق باشید

28590
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام خدمت استاد گرامی: آیت الله ملکی تبریزی در کتاب اسرار الصلوه خود در بخش (هراس از بد فرجامی) می‌فرمایند، بحث کلام برای بیشتر مردم خوب نیست زیرا مباحث آن سطحی است که واقعیت ندارد، پس نادان آن مطالب را درست می‌پندارد و آنگاه که جهان برزخ و عوالم پیش از مرگ را به چشم دید خلاف آن سخنان را می‌بیند و انکارش می کند و کارش به بد فرجامی پایان می‌گیرد، پس در دست یابی به معرفت و شناخت راه، سخت‌کوش در تزکیه نفس و دوام ذکر و فکر و دعا بهتر و اولی است. استاد می‌شود منظور ایشان را واضح تر توضیح دهید؟ چرا راه کلام باعث انکار انسان می‌شود دم مرگ؟ اگر مباحث کلام واقعیت ندارد، پس چرا مطرح می‌شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علم کلام در حدّ جدال با رقیب است. راه حکمت و عرفان برای رسیدن به حقیقت است. و حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» با توجه به همین نکات متوجه شدند باید معارفی از جنس نظر به حقیقت را به میان آورند و لذا نوشتند آنچه را که نوشتند. موفق باشید

28568
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: سوال من در ارتباط با ولایتمداری مالک اشتر هست. اخیرا مقاله ای منتشر شده و عموما طرفداران مشائی از اون استفاده می کنند برای اینکه احمدی نژاد مشائی مدار، را به گونه ای نشون بدن که در چارچوب ولایتمداری جا بشه. گویا با این بیان تونسته اند شخصیت مالک را در حد شخصیت احمدی نژاد تنزل دهند و الان مشکل عملکرد احمدی نژاد نیست بلکه این رهبری ست که رفتارش با عملکرد صحیح یک رهبر دینی همخوانی نداره. مشابه جمله آیت الله جوادی را اگر بخواهیم بگوییم اینکه اخمدی نژاد را نتوانستند به مرتبه مالک برسانند ولی مالک را تونستند به مرتبه احمدی نژاد تنزل دهند. نظر شما رو در این خصوص می خواستم جویا شوم. مقاله عینا نقل می شود با مالک چه می کردید؟ سلمان کدیور فکرش را بکنید تنها چند روز از آغاز حکومت مولانا امیرالمؤمنین گذشته و حضرت استانداران نقاط مختلف را تعیین کرده اند، که ناگهان نامه اعتراضی مالک اشتر به حضرت امیر منتشر می شود. نامه ای که در آن به برخی عزل و نصب های حضرت انتقاد شده است. اعتراض به نصب فرزندان عباس، با این مضمون که ما تو را به خلافت انتخاب کردیم چرا که می‌دانستیم اقوام و خویشان خودت را به دیگران ترجیح نمی دهی، پس چرا همه پسر عموهایت را به حکومت گمارده ای؟ یا چند روز بعد اعتراض می کند به حضرت وقتی ایشان قصد عزل ابوموسی اشعری از عمارت کوفه را داشتند، که «جناب آیت الله ابوموسی انسان مومن و انقلابی است، چرا تغییرش می دهید؟». و این اعتراض سبب ابقای آیت الله می شود تا ایشان در قائله جمل به امام خیانت روا بدارند. یا در جنگ جمل وقتی مالک در حال تعقیب فراریان است، نامه امیرالمومنین به سویش می آید و از او می خواهد از تعقیب دست بکشد و جنگ را تمام کند، منتها او نامه را باز نکرده، به تعقیب ادامه می دهد و سبب ساز مشکلاتی بزرگ می شود. یا پیش از صفین، امام (ع)، عقیده دارد که پیش از جنگ، باید با معاویه مذاکره و اتمام حجت کنند و ناگهان مالک را می‌بینیم که اعتراض می کند و اصرار بر آغاز نبرد دارد. بحث را اینجا هم تمام نمی کند و وقتی امام، جریر ابن عبدالله بجلی را برای این امر سفیر خودشان قرار می دهند، مالک باز به حضرت اعتراض می کند که «جریر را نفرست چرا که او دلش با پسر هند است». و جالب این است که سخن و پیش بینی اشتر درست واقع می شود و بعد با این مضمون به امام می گوید اگر سخن مرا می پذیرفتید بهتر بود. یا در بحبوحه جنگ صفین وقتی دستور امام به او مبنی بر عقب نشینی می رسد، در وهله نخست اطاعت نمی کند و جنگ را ادامه می دهد تا جان امام در معرض خطر خوارج قرار گیرد. و قس علی هذا از این موارد را می شود پیرامون برخی دیگر صحابه خوش نام امیرالمومنین ذکر کرد. کاری به مضمون این ماجراهای تاریخی ندارم که شرح و فلسفه هر کدام مفصل است، اما تصورش را بکنید در آن مقطع زمانی نیز مثل امروز: بولتن نویسان سازمانی، تئوریسین های تکفیری که هرگونه مخالفت یا اختلاف نظر با امام معصوم را خروج از ولایت او بخوانند، جماعتی که هر فکر متفاوتی را چون نمی پسندند حذف کنند، وجود داشت، با مالکی که با علی اختلاف نظر داشت چه می کردند؟ او را ضد امام و ضد پیامبر و ضد ولایت می‌خواندند و با لعن و تکفیرش منزوی اش می ساختند. مالکی که علی (ع) در وصفش فرمود کاش بجای همه سپاهم، چند نفر چون مالک داشتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد جناب مالک تا حدّی قضیه از این قرار بوده است. البته اگر از عظمت‌های جناب مالک چشم‌پوشی کنیم. آری! در آن سال‌ها هنوز جایگاه امامان در آن حدّ که شیعه به مرور متوجه شد، روشن نبوده. لذا اگر مثلاً بحث‌هایی که در «زیارت جامعه» است و به مرور روشن شد ائمه در چه مقام و جایگاهی هستند، در آن سال‌ها مطرح می‌شد؛ می‌گفتند در مورد امامان غلوّ می‌شود. و این مشکل در آن سال‌ها بود، ولی در حال حاضر که ولیّ فقیه با پشتوانه‌ی آن‌همه معارف و سیره، حکم می‌کند چرا باید برای عدم هماهنگیِ خود با احکام و رهنمودهای مقام معظم رهبری، مالک اشتر را بهانه کرد؟! در حالی‌که امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند حکم ولیّ فقیه در حدّ حکم رسول اللّه «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است. در این مورد خوب است به جواب سؤال شماره‌ی ۲۸۵۳۳ رجوع فرمایید. موفق باشید

28533
متن پرسش
سلام و خسته نباشید: یه سوال داشتم در مورد حضرت امام (ره) مگه ایشون بشر نبودن؟ معصوم هم که نبودن پس کجاست یه نقطه ضعف انسانی در ایشون؟ خطای انسانی؟ اشتباه بشر به هر حال یه جا آدم باید یه عملکرد متوسط حتی از ایشون ببینه عجیبه حتی با گذر زمان باز یه حرف یه تصمیم یه حرکت از ایشون ندیدم که بشه بهش ایراد گرفت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» معصوم نبودند، ولی خود را با تمام وجود ذیل معصومین قرار دادند و خداوند هم ایشان را حفظ نمود. آیا آن روایت را ندارید که حضرت رضا «علیه‌السلام» می‌فرمایند: ««إِنَّ‌ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده‌اي از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سينه‌ي او را گشاده مي‌گرداند. تا در مديريت خود کوچک‌ترين لغزشي نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مي‌شود که در جواب‌گويي به هيچ نيازي در نمي‌ماند و غير از صواب از او نخواهي يافت و به خوبي مصلحت مردم را در نظر مي‌گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأييد الهي است. موفق باشید

 


[1] - تحف العقول،ص443

28489
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: حاج آقای عزیز بنده طلبه ام، ناچیز و حقیر. اما با همه کاستی ام از همه راحتی هایی که برای بعضی ها جزء وظیفه شده چشم پوشی کرده ام و برای تبلیغ دین و قرآن و فرهنگ اهل بیت مشغول تبلیغ دین شده ام. سعی کرده ام مبنای کار تبلیغی ام را خودشنایی و خودسازی قرار بدم و خودم را وارد دنیای جدیدی کنم که در اون دنیا با دعا حیات دارم و با نماز صفا و خود را در جایی جستجو می‌کنم که گویی دیگران یا با آنجا غریبه اند یا اینکه آن را نفی می کنند. فکر می‌کنم می توان صورتِ عملیِ یک زندگی ای شد که غیر از وجود چیزی نجست و طلب نکرد و از همه اعتباریات و کثرات خلاص شد و همه را با لطافتِ این اصلِ اساسیِ همه چیز آشنا کرد تا به تدریج خود را ذیل همین زندگیِ غریبِ آشنا، معنا و تعریف کنند. اما استاد عزیز گرفتاری عجیبی پیش آمده. هر چقدر خود را از اعتباریات و زندگی کثرت زده فعلی دور می‌کنم به چالش ها و دوریِ حوزه علمیه از فرهنگ اهل بیت واقف تر میشم! چه کارها که به اسم قانون ولی به قیمت بی تاریخ شدن حوزه داره شکل میگیره و گویی همه در خوابی زمستانی آرمیده اند! گویا حوزه علمیه اهداف متعالی خود را در آینده تاریخ نمی شناسند تا به نسبت همین اهداف برنامه خود را بیابد و ادامه حیات دهد! چه معنا دارد حوزه هویت خود را گم کند و مبنای تصمیم گیری خود را مطابق نفس امارهِ غربی قرار دهد؟ کدوم فرهنگ بی فرهنگی حوزه را به این بی تاریخی کشانده که برای پیشرفت کمی و کیفی خود از ابزار ترس و گروگان کشی استفاده می کند؟! استاد مگر می شود حوزه برای غیبت در یک جلسه، مقدار قابل توجه ای پول از شهریه یا حق التبلیغ کسی کم کند! این دیگر چه روش تربیتی بی تربیتی است؟! مگر می شود حوزه شبیه پادگان نظامی شود و جریمه های روحی و روانی و مالی برای خطای سیستمی در نظر بگیرید؟! حوزه را چه شده و چه میکند با این سرمایه بزرگان دینی؟! حوزه قرار بود زندگیِ دیگری را به مردم متذکر شود، ولی گویی خود اسیر اقتضائات ارضای نفس اماره است! حوزه قرار بود فرهنگ ایثار، خدمت، گذشت، مهربانی، ساده زیستی، صمیمیت، نورانیت، وحدت، خلوص، انعطاف و ... را به جامعه هدیه دهد! به هیچ وجه نمی‌توانم بفهمم در حوزه دویست سال پیش چه جور فکر می کردن و ادامه حیات می‌داند که خردمندان آرزوی همان زندگی آن علما و طلاب وارسته را دارند و امروز چه بر سر ما آماده که خود را در زندگی کثرت زده معنا می‌کنیم و آرزوی هر چه بیشتر شدن همین اعتباریات را داریم؟! گویا به جای اینکه ما مردم را متوجه نوع دیگری از زندگی فرای این زندگی کثرت زده کنیم، این ما هستیم که هویت خود را گم کرده ایم و به دنبال همین خواسته های وهمی عموم جامعه هستیم؟! استاد شما بگید چه بر سر حوزه علمیه آمده؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: خدا را شکر کنید که متوجه هستید خداوند شما را متوجه‌ی عالَم کیفیت‌ها کرده. ثانیاً: بدانید خداوند این عطا را از طریق همین سربازیِ حضرت امام زمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» به شما داده است. ثالثاً: آری! این مشکلات هست ولی باید از این پل صراط عبور کرد و نه این‌که مأیوس شویم. همان خون دلی که حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در همان دوران‌ها خوردند ولی راه خود را ادامه دادند؛ امثال شماها نیز باید بخورید. موفق باشید 

28450
متن پرسش
با سلام خدمت شما. التماس دعا دارم. بهترین راه برای نماز با توجه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «آداب الصلوة» از امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نکات خوبی در این مورد متذکر می‌شود. موفق باشید

28433
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. حضرتعالی وضعیت اقبال به دین یا دین گریزی و سستی در دین ویژه در شرایع و اصول عقاید البته شرایع که ظهور و بروز اجتماعی دارد را چگونه می یابید و تحلیل می‌کنید و آیا دین گریزی در جامعه بیشتر شده و آیا می‌توان امیدوار بود و معتقد به رشد بود؟ ۲. راهکار اساسی در احیاء تفکر دینی و مقابله با دین گریزی یا سستی در دین را در چه می‌دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید دینی را متذکر بشر گرفتار نیهیلیسم شد که احساس کند از آن پوچی نجات پیدا می‌کند و راهِ امام شهدا و شهدای عزیز چنین راهی است و راز علاقه‌ای این‌چنین شدید نسبت به سیره‌ی شهدا توسط مقام معظم رهبری نیز در همین رابطه می‌باشد. موفق باشید

28376
متن پرسش
با سلام: استاد لطف می فرمایید پاسخ سوال ۲۸۳۴۵ را شرح بیشتری بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب سؤال جنابعالی که می‌فرمایید خود را در محضر کدام از اسماء الهی قرار دهیم، همان‌بود که ربّ ما «اللّه» است. در این مورد خوب است به شرح سوره‌ی حمد حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رجوع فرمایید. موفق باشید

28371
متن پرسش
سلام علیکم: شخصیتی مثل شهید آوینی در وجود امام خمینی (ره) چه می بیند که در مقاله داغ بی تسلی درباره امام، می نویسد: «خمینی، این ماه بنی هاشم، میراث دار همه صاحبان عهد بود در شب یلدای تاریخ. در عصر ادبار عقل و فلک زدگی بشر، در زمانه غربت حق، در عصری که دیگر هیچ پیامبری مبعوث نمی شد و هیچ منذری نمی آمد خمینی میراث دار همه انبیا و اسباط ایشان بود. آخر او آیتی بود که «ثقلین» را در وجود خود معنا می کرد، آخر آدم هایی چون او، قطب سنگ آسیاب افلاکند، مصداق حدیث «لو لاک» اند و غایت الغایات وجود» چگونه در شخصیت امام این افق را در می یابد و با عشق، چنین مطالبی را می نگارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده، فهم زمانه است که شواهد زیادی حکایت از اراده‌ی الهی جهت تحقق توحیدی ناب در مناسبات بشر امروز دارد و حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» آینه‌ی ظهور آن اراده‌ی متعالی است که هرچه در مورد آن گفته شود خدا می‌داند اجمالی است از آن ملکوت بیکرانه که در آینه‌ی گفتار و رفتار او قابل نظارت و مشاهده است. موفق باشید  

نمایش چاپی