بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نبی، امام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17170
متن پرسش
با سلام: می خواستم بدونم مقام حضرت جبرائیل برتر هست یا حضرت محمد (ص) یکی از اساتید دانشگاه گفتن که جبرییل عامل حیاته و حتی از پیامبر (ص) بالاتره. حتی معراج رو پرسیدم، گفت روایت اشتباهه نظرت حضرتعالی چه می باشد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام حقیقت محمدی(ص) فوق جبراییل و میکاییل است ولی مقام نفس ناطقه ی حضرت از طریق حضرت جبراییل تعلیم می گیرد. موفق باشید

17148
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد طاهرزاده: استاد با توجه به این که حضرت مهدی یاران خاصی برای حکومت جهانی خود دارند می خواستم بدونم با داشتن چه ملاک هایی می توان جزء یاران خاص آن حضرت قرار بگیریم و چه طور می توانیم آن حضرت را بهتر بشناسیم چون شناختن آن حضرت در رسیدن به این امر مهم بسیار لازم است اگر می شود مرا راهنمایی کنید چون واقعا نمی دانم چطور می توان به این امر مهم دست یافت. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  نمونه‌ی یاران خاص حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» حضرت آیت اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» می‌باشند با صفاتی مثل تفقه در دین، دغدغه‌ی خدمت به مردم، دلسوزی برای منحرفین، مقابله‌ی جدّی با کفر و استکبار، و زمان‌شناسی بس هوشیار و انسانی سختْ پرحوصله و امیدوار. دست حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» درد نکند که می‌توانند چنین یارانی تربیت کنند. موفق باشید                                                                                                              

17143
متن پرسش
سلام استاد عزیز خسته نباشید: 1. در بحث وحدت وجود اراده انسان هم از نوع وجود هست و بایستی آن اراده هم مال خدا باشد پس می شود گفت که خدا گناه می کند اگر نه پس چگونه است بحث اراده و اختیار در وحدت وجود؟ 2. شما فرمودید تمام انبیا مصداق مخلصین هستند پس چرا جناب یوشع علیه السلام می فرماید شیطان آن را از یادم برد؟ سندی هست که همه پیامبران از مخلصین بوده اند؟ 3. اگر مقامات پیامبران اکتسابی نیست پس چرا حضرت ابراهیم مقام امامت و... را بعد از ابتلائات بدست می آورد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت بفرمایید که اراده به معنای انجام فعل و ترک فعل است و آن‌چه که خداوند برای انسان اراده کرده است، اراده‌ی انسان است و نه فعل انسان. و از این جهت اراده‌ی انسان مربوط به خدا می‌باشد و فعل انسان مربوط به خود انسان. که بحث آن در جزوه‌ی «جبر و اختیار» شده است 2- در روایت از معصوم داریم که انبیاء جزء مخلَصین‌اند و حضرت علامه در تفسیر سوره‌ی کهف، موضوع حضرت یوشع‌بن‌نون را این‌طور مطرح می‌کنند که شیطان نمی‌تواند انبیاء را به گناه بکشاند، ولی تأثیر شیطان در حدّ به فراموشی‌کشاندنِ آن‌ها در امور عادی و یا بیمارکردنِ آن‌ها در امور بدنی از طریق شیطان، از آن‌ها برداشته نشده است 3- در مورد امامت حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» همان‌طور که قرآن می‌فرماید آن امامت، جعلِ الهی است هرچند که نیاز به مقدماتی دارد. ولی این‌طور نیست که هرکس آن مقدمات را طی کند، امامت برای او محقق می‌شود. موفق باشید

17134
متن پرسش
سلام: در فایل صوتی کتاب «چگونگی به فعلیت رسیدن باورهای دینی» فرمودید امام علی (ع) می فرمایند چگونگی بهشت به قلب هیچ کس خطور نمی کند. سوال من این است که امام معصوم و یا اولیای خدا که از کثرت ها آزاد شده اند و در همه عوالم حاضرند و قیامت و بهشت و جهنم را می بینند با توجه به این سخن امام علی (ع) چه چیزی را می بینند؟ مگر آنها خصوصیات بهشت را نمی دانند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید با نظر به عظمت بهشت و تجلی اسماء الهی به صورت جامع در آن مقام، حضرت می‌خواهند وسعتِ حقیقت بهشت را برای مخاطبان خود مطرح کنند. موفق باشید

17123
متن پرسش
سلام: بعضی از اهل سنت با انتقاد از فراز «آکله الاکباد العین ابن العین» زیارت عاشورا و ادعای اختلاف افکنی این زیارت معظم، بیان می دارند که جگر خوار بودن هند بر دو فرض محتمل است: فرض اول اینکه جگر خوار بودن او یک قول ضعیف تاریخی است پس لعن کردن او که از مسلمانان است ایراد دارد و اختلاف افکنی میان دو فرقه است. فرض دوم صحت این ماجرااست اما با اسلام آوردن او و آیات متعدد قرآن و سیره و دستور پیامبر بر بخشش آنها، صحبت از گذشته صحیح نیست و یادآوری گذشته هند، صرفا اختلاف افکنی است. لطفا پاسخ بفرمائید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چگونه می‌توان مسیر ابوسفیانِ پنهان‌شده در زیر پوشش اسلامی را جریان اسلامی تصور کرد؟! مگر صاحب‌نظرانِ اهل سنت جریانی که به یزید ختم می‌شود را، به اهل سنت نسبت می‌دهند که انتقاد و لعنت به آن‌ها، موجب اختلاف‌افکنی بین شیعه و سنی شود؟! موفق باشید

17116
متن پرسش
سلام: سوال 5808 جواب ندارد. اصلاح بفرمایید. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عین آن مصاحبه را خدمت جنابعالی ارسال می‌دارم:

بسمه تعالی: سوالات مصاحبه با استاد طاهرزاده پیرامون تمدن سازی نوین اسلامی (از طرف مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا)

• 1- علت تاکید شما بر پدیده ای تحت عنوان تمدن اموی و تمدن عباسی چیست؟ به تعبیر دکتر موسی نجفی بخش های قابل توجهی از این تمدن اسلامی نتیجه تلاش های امام صادق (ع) و امام رضا (ع) بوده و توقف و آسیبش در برخی مقاطع، به امویان و عباسیان بر می گشته نه اصل تمدن حاکم. لذا بحث بر سر یک کلیت واحد است. با این وصف چرا شما مصرید که این تمدن، فقط به ظاهر اسلامی بود؟ تنها به این خاطر که مستشرقین، آن زمان را به عنوان تمدن اسلامی دوران گذشته به رسمیت می شناسند؟

جواب: تمدن اسلامی عبارت از شرایط خاصی است از مناسبات بین انسان‌ها با یکدیگر و بین انسان‌ها با طبیعت که زندگی زمینی را به آسمان معنویت متصل گرداند تا ظاهر عالم با باطن آن هماهنگ باشد. با توجه به این تعریف می‌توان گفت اسلام به خودی خود از آن جهت که حقیقت آسمانی است تا زندگی زمینی انسان‌ها را به آسمان متصل کند، تمدن‌زا است ولی مشروط بر این‌که از روح آسمانی اسلام غفلت نشود.

 آنچه موجب شد که تمدن اسلامی به معنای واقعی آن در زمان امویان و عباسیان ظهور نکند مشکل حاکمان بود از آن جهت که حامل روح آسمانی اسلام نبودند تا مطابق آن روح در زمین مدیریت کنند و در این رابطه حجاب ظهور تمدن اسلامی شدند وگرنه در درون جامعه، مسلمانان سعی داشتند روابطی را در جامعه‌ی خود حاکم کنند که جدا از شریعت آسمانی نبود. ولی متأسفانه آن روابط در چشم مستشرقین نمی‌آید آن‌ها آثار حاکمان اموی و عباسی را به عنوان تمدن اسلامی مدّ نظر خود دارند. با این همه بنده نگاه آقای دکتر نجفی را نگاه ظریفی می‌دانم از آن جهت که می‌خواهند ما را متوجه لایه‌ای از تمدن اسلامی بکنند که در اثر حضور معنوی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» در روابط انسان‌ها حاکم بود و به خودی خود در مقطعی از تاریخ نشان داد چگونه جوامع اسلامی در ذیل اسلام می توانند روابط تمدنی داشته باشند.

• 2- شما معتقدید علت این تصور نسبت به تمدن اسلامی آن است که هنوز در سطح فرهنگ جامعه، حکومت اسلامی و به تبع آن تمدن اسلامی به معنی واقعی‌اش تعریف نشده است. تعریف شما از این مقوله ها و مقومات آنها چیست؟

جواب: با توجه به تعریفی که از تمدن اسلامی داریم و معتقدیم همواره باید وحدت بر کثرت حاکم باشد تا نظمی حقیقی بین کثرات حاکم گردد و هر عضو از اعضای کثیر در جای خود قرار داده شود، معتقدم هنوز تمدن به معنای واقعی آن ظهور نکرده زیرا بعد از رحلت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در صدر اسلام، آن تقدیری که خداوند با حاکمیت امام معصوم برای جامعه اراده کرده بود محقق نشد و تمام اعضای جامعه در ذیل مدیریت امامی قرار نگرفت که شخصیت او در تمام ابعاد با عالم وحدانی متحد است.

شما متوجه‌ایدکه برای مدیریتِ اعضای بدن نیاز است که روحی حاکم بر اعضاء باشد که آن روح در مقام خود وَحدانی باشد و مثل بدن داری جزء و اعضاء نباشد، در این صورت است که می‌بینید در عین آن‌که در حال راه‌رفتن هستید سایر اعضای بدن بیکار نیستند و همه در جای خود به وظیفه‌ی خود مشغول‌اند. معنای مدیریت وَحدانی در جامعه توسط امامی معصوم به همین شکل است که با یک روح آسمانی زندگی زمینی را مدیریت می‌کند. باید جامعه به این باور برسد که خداوند چنین چیزی را برای بشریت تقدیر کرده است و خود را راضی به این تقدیر کند و از این جهت هنوز ما به چنین فرهنگی دست نیافته‌ایم.

• 3- در کتاب «تمدن زایی شیعه» به این موضوع اشاره شده که انقلاب اسلامی عامل گذار از مدرنیته به تمدن اسلامی است. به طور دقیق تر بفرمائید که ماهیت این گذار چیست و چگونه اتفاق می‌افتد؟

جواب: انقلاب اسلامی و تمدن غربی، در نگاه هستی‌شناسانه‌ی خود با هم تفاوت دارند. همان‌طور که عرض شد؛ نگاه هستی‌شناسانه‌ی انقلاب اسلامی ریشه در باوری دارد که در واقعه‌ی غدیر ظهور کرد و خداوند نشان داد در ذیل دین اسلام باید امامی معصوم، مدیریت کلی و کلان جامعه را در دست داشته باشد و همه‌ی نهادهای اقتصادی و سیاسی و تربیتی با راه‌کارهای اندیشه‌ی امام معصوم فعالیت کنند. ولی تمدن غربی به‌کلی رابطه‌ی مدیریت جامعه‌ی بشری را در همه‌ی امور از آسمان منقطع کرد، و خواست با فکر افراد عادی امور جلو رود که حاصل آن را امروز ملاحظه می‌کنید که چگونه با آزمون و خطا چهارصدسال است هر روز گرفتار بحران هستند.

• 4- چرا وقتی که ابزارهای پدید آمده توسط تمدن غرب به فعلیت رسیدند و توانستند صورت ظاهری زندگی آرمانی خود را محقق کنند، با چیزی روبه‌رو شدند که آن را نمی‌خواستند؟ در واقع ابزارها و تکنیک پیشرفته، اهداف آن زندگی را محقق کردند ولی چون آن زندگی جواب‌گوی همة ابعاد بشر نبود، در اوج تکامل ابزارها، بشر غربی با بن‌بست روبه‌رو شد.

جواب: علت به بن‌بست‌رسیدن تمدن غربی با آن‌همه فعالیت علمی را باید در انقطاع کثرت‌ها از وحدت جستجو کرد. زیرا اگر هر عضوی از جامعه به خود واگذاشته شود و به خودی خود بدون نظر به جایگاه سایر اعضاء رشد می‌کند ما را به بحران می‌کشاند. همین‌طور که عقل باید میل هر عضوی را مدیریت کند تا بدن در تعادل باشد، باید صاحب وَحی با حیطه‌ای که بر کلّ هستی دارد عالم را مدیریت کند و صورت عملی این تئوری با حاکمیت امام معصوم و یا در زمان غیبتِ امام معصوم با حاکمیت فقه آل محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» توسط ولیّ فقیه ممکن است. مگر ملاحظه نمی‌کنید وقتی عقل بر اعضاء ما حکم نکند چگونه شهوتِ بیشتر خوردن جلو می‌رود و قلب دیگر امکان ادامه‌ی کار را از دست می‌دهد و با عکس‌العمل منفی خود قلب انسان سکته می‌کند؟ در مورد جامعه هم باید یک عقل قدسی در میان باشد وگرنه جامعه با داشتن تکنیک‌های مهیب تا مرز سکته‌کردن هر نهادی جلو می‌رود و عملاً نهادهای جامعه دیگر توانایی جواب‌گویی به انتظاراتی را که باید از آن‌ها داشت، ندارند. چون همه در ذیل مدیریت الهی در کنار هم کار نمی‌کنند، هرکدام برای خود کار می‌کنند. نمونه‌اش حرصی است که به جان سرمایه‌داران می‌افتد و 99٪ ملت خود را از امکانات زندگی محروم می‌کند.

• 5- شما معتقدید تمدن غرب، مادی‌ترین تمدن تاریخ است؛ در نتیجه به جای اتصال به حقایق عالم، به ابزارهای ساخته‌ی خود تکیه دارد. با این وصف ارزیابی شما از علل نفوذ این تمدن در سایر ملل و بسط جهانی آن چیست؟ چرا تمدن اسلامی با این شتاب، همه گیر نمی‌شود؟

جواب: در کتاب‌های مربوط به غرب‌شناسی عرض کرده‌ام: تمدن‌های گذشته در روح خود تا این اندازه از عالم غیب و معنویت منقطع نبودند و شاخصه‌ی شدت مادی‌بودن این تمدن وجود این‌همه سرعت و شتابی است که در این تمدن ظهور کرده است. چون در عالم قدس و معنویت قرار و ثبات هست ولی ذات عالم ماده حرکت است، پس هر اندازه که یک تمدن مادی شود به شتاب و عدم ثبات نزدیک می‌گردد. وقتی روشن شد تمدن غربی مادی‌ترین تمدن تاریخ است سطح نفوذ این تمدن نیز روشن می‌شود که در پایین‌ترین ابعاد انسانی یعنی نفوذ در ساحت نفس اماره‌ی انسان‌ها است که از یک جهت گسترده است و از جهت دیگر بی‌ریشه و بی‌عمق و متزلزل، در حالی‌که تأثیر حرکت‌های معنوی عمیق و پایدار است و هرجا نفوذ کرد در آن‌جا ریشه می‌دواند و به ثمر می‌رسد، بدین لحاظ با این‌که غرب این‌همه سرمایه‌گذاری فرهنگی در کشورهای شمال آفریقا و غرب آسیا  انجام داد ولی در اولین فرصت که ملت‌ها توانستند به خود آیند به آن تمدن پشت کردند، در نتیجه اگر نظام اسلامی به مبنای اسلام در داخل و خارج سرمایه‌گذاری کند با نتایجی پایدار روبه‌رو می‌شود ولی غرب همواره با ناکامی روبه‌رو بوده است.

• 6- چرا شما در مقام تحلیل و تفسیر انتقادی تمدن غرب، بسیار بر عنصر تکنولوژی تکیه می‌کنید؟ آیا فکر نمی کنید فلسفه و اندیشه‌ی غربی جایگاه اساسی‌تری در تمدن غرب دارد و غرب را باید از این زاویه نیز نگریست؟

جواب: همان‌طور که عرض شد غرب را باید با نگاه هستی‌شناسانه‌اش تحلیل کرد و در دل آن نگاه به جایگاه تکنولوژی پرداخت. همه‌ی تأکید بنده آن است که رفقا متوجه شوند این تکنولوژی بر مبنای نگاه خاصی که غرب به عالم و آدم دارد شکل گرفته و هرجا وارد شود آن نگاه را با خود می‌آورد مگر آن‌که اولاً: متوجه مبنای فرهنگی تکنولوژی غربی باشیم ثانیاً: سعی کنیم بر مبنای نگاه اسلامی تکنولوژی خود را شکل دهیم، در آن صورت به نوعی از تکنولوژی می‌رسیم که مبنای آن به جای تخریب طبیعت، تعامل با طبیعت است و جایگاه انسان را نیز تعالی به سوی عالم قدس می‌شناسد و نه جایگاهی که انسان برده‌ی ماشین باشد.

• 7- تمدن غرب چگونه مانع شکل گیری تمدن جدید اسلامی می شود؟ با در نظر داشتن میزان بسط یافتگی، عمق نفوذ و پیشرفتی که تمدن غرب طی 400 سال گذشته داشته است تمدن اسلامی چگونه باید از این مانع عبور کند؟

جواب: روح تمدن غربی استیلاء و تمامیت‌خواهی است از این جهت هیچ تمدنی را در مقابل خود تحمل نمی‌کند یا آن تمدن را نابود می‌کند و یا در خود استحاله می‌نماید. با توجه به این امر است که حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» فرمودند باید اسلام در قامت یک ابر قدرت وارد تاریخ جدید شود تا امکان استیلای تمدن غربی بر تمدن اسلامی از غرب گرفته شود و از طرفی ما امروز در شرایطی از تاریخ قرار داریم که دیگر تمدن غربی پایان‌دهنده‌ی جریان‌های فکری و فرهنگی و سیاسی جهان نیست و اگر چشم بشریت به چیزی ماوراء تمدن غربی آشنا شود آمادگی تجدید نظر جدّی دارد وگرنه غرب تا این حدّ از خود بی‌قراری نشان نمی‌داد که حتی امکان پخش ایستگاه‌های خبری ایران و حزب اللّه را در کشورهای غربی مسدود کند. همان‌طور که رهبری عزیز فرمودند: انقلاب اسلامی با شعار خود که نه می‌خواهد ظلم کند و نه می‌خواهد ظلم بپذیرد، جاذبه‌ای خاص در جهان ایجاد کرده و تاریخ آینده را در اختیار می‌گیرد.

• 8- شما معتقدید که تنها تفکر شیعه تمدن ساز است و تفکر سنی تمدن ساز نیست. با این وصف این سوال پیش می آید که نقش کشورهای مسلمانی که در جریان بیداری اسلامی – مرحله نهضت اسلامی- قرار گرفته اند در شکل گیری تمدن اسلامی چیست؟ آیا باید انتظار داشت که بیداری اسلامی لااقل در کشور های سنی نشین با بن بست مواجه شده و روند حرکت به سوی تمدن جدید اسلامی حداقل در این کشورها متوقف شود؟ به نظر می رسد که تاکید بر تمدن شیعی با این اشکال مواجه باشد که تعصبات فرقه ای را نیز برجسته ساخته و همگرایی امت اسلامی را مخدوش می کند. آیا این مسئله به ضرر شکل گیری تمدن اسلامی نیست؟

جواب: اگر به مقدمه‌ی کتاب «تمدن‌سازی شیعه» توجه فرمایید در آن‌جا تأکید شده شیعه بنا ندارد اهل سنت را شیعه کند، بلکه شیعه متذکر فرهنگی می‌شود که در اسلام نهفته است و آن فرهنگ اصرار بر حاکمیت وحدت بر کثرت است. مگر در نهضت‌های بیداری کشورهای مسلمان همین نگاه نبود که عامل نهضت شد و مگر آن نگاه و آن نهضت‌ها الهام‌گرفته از فرهنگ شیعی نبود؟ هنر ما آن است که متوجه باشیم ائمه‌ی شیعه چگونه جهان اسلام را رهبری کردند. ائمه‌«علیهم‌السلام» هیچ‌وقت نخواستند شیعه یک فرقه‌ای باشد جدای از جهان اسلام و در همین رابطه امام صادق«علیه‌السلام» چهارهزار عالم پرورانده‌اند که اکثراً غیر شیعه بودند ولی حضرت به کمک همین علماء جهان اسلام را مدیریت کردند به طوری که هر چهار امام فقهی اهل سنت مستقیم و غیر مستقیم از اندیشه‌ی امام صادق«علیه‌السلام» متأثرند. در همین زمان مگر حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نشان ندادند ماوراءشیعه‌بودن به جهان اسلام نظر دارند؟ و مگر جز این است که امروز جهان اسلام نگاه حضرت امام را پذیرفته؟ این موضوع بسیار دقیقی است برای این‌که شیعه در راستای ایجاد تمدن اسلامی متوجه مسئولیت خود باشد و تمدنی ایجاد کند که اگر به ظاهر ممکن است شیعه نباشد ولی روح تشیع آن را مدیریت می‌کند. اگر خطبه‌ی مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» را که در رابطه با نهضت مردم مصر در تاریخ 1390/11/14 به زبان عربی ایراد کردند با دقت دنبال کنید به عظمت مسئولیت شیعه در تمدن‌سازی پی می‌برید بدون آن‌که رهبری در آن خطبه کوچ‌ترین دعوتی به شیعه‌بودن کرده باشند مردم مصر را به روح و روحیه‌ای دعوت کردند که شیعه طلایه‌دار آن است و مگر همین روحیه نیست که امروز مردم سوریه را تا این حدّ جلو برده که خودشان باور نمی‌کردند این‌چنین می‌توانند در مقابل تهاجمی همه‌جانبه مقابله کنند؟   

• 9- یکی از فرازهای قابل توجه کتاب شما که میتوان آن را در ردیف موانع تحقق تمدن اسلامی برشمرد این است که هرچند «شرایط اجتماعی و نظام اداری کشور را در حال حاضر خراب می‌دانیم، امّا نشانه‌هایی از اصلاح این خرابی‌ها به چشم می‌خورد که از آینده‌ای خبر می‌دهد که آرایش دیگری غیر از آنچه هست در نظام اداری ما حاکم شود» به طور مشخص بفرمائید این نشانه‌ها چه هستند؟ به هر ترتیب به نظر می‌رسد میان این مبدأ(وضع کنونی)، و آن مقصد(رسیدن به تمدن اسلامی)، تناسب چندانی برقرار نیست و با وجود کارگزارانی از جنس کارگزاران کنونی از سویی و غرب زدگی روز افزون جامعه از دیگر سو، حتی تصور رسیدن به «دولت اسلامی» و «جامعه اسلامی» هم بسیار دشوار و دور از ذهن به نظر می‌رسد؛ چه رسد به آنکه بخواهیم به «تمدن اسلامی» فکر کنیم!

جواب: همین طور که متوجه هستید هنوز وضع کنونی نظام اجرایی و آموزشی و اقتصادی ما ادامه‌ی غرب است و با ادامه‌ی غرب چیزی جز همان روح غربی با همان نسبتی که با عالم و آدم دارد، ظهور ندارد ولی بخواهیم و نخواهیم با ظهور انقلاب اسلامی تاریخ دیگری در دل فرهنگ غربی در این کشور ظهور کرده که دست و دل‌ها را به چیز دیگری دعوت می‌کند. راز سخن مقام معظم رهبری نسبت به آینده‌ی درخشان این کشور در حضوری است که انقلاب اسلامی در آینده خواهد داشت در آن صورت نه‌تنها دیگر شما با ادامه‌ی غرب در امور کشور روبه‌رو نیستید بلکه با شرایطی روبه‌رو می‌شوید که بار سنگین زندگی غربی را از پشت ملت برمی‌دارد. پیروزی انقلاب اسلامی نشان داد که موانع عبور از غرب به مرور فتح‌شدنی است. چه کسی باور می‌کرد ما بتوانیم در دفاع مقدس پیروز شویم در حالی‌که غرب گمان می‌کرد ما مجبوریم در همان جاده‌ای که برای جنگ تعریف کرده است جلو رویم و در نتیجه جنگ به آن سرنوشتی می‌رسد که غرب تعیین می‌کند. ولی ملاحظه کردید نظام اسلامی با فکر و فرهنگ خودش جنگ را مدیریت کرد و با پدیده‌ی مردمی‌اش سرنوشت جنگ را در مقابل حیرت غرب به نفع خود تمام کرد. وظیفه‌ی ما است که در بستر نظام اسلامی دو موضوع را از نظر فرهنگی نهادینه کنیم؛ یکی محرومیت‌هایی که زندگی غربی به بشر تحمیل کرده و دیگری برکاتی که زندگی قدسی به همراه دارد که این در طرح سبک زندگی اسلامی مدّ نظر رهبری است و حقیقتاً جای کار فراوانی دارد که جزوه‌ی «سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی» به عنوان تذکر اولیه شاید مفید باشد.  

• 10- به باور شما ظهور امام زمان(عج) در کدام یک از مراحل فرآیند تمدن سازی اسلامی محقق می‌شود؟ برخی معتقدند این مسئله بعد از طی شدن مراحل 5گانه مورد نظر رهبری به طور کامل و تشکیل تمدن اسلامی، محقق می‌شود و برخی دیگر بر این باورند که بر اساس روایات مربوط به اخرالزمان ابتدا باید امور دنیا به حضیضی مرگ بار فرو افتد و فساد و آشفتگی بیش از حد در زمین پدید آید، پس از آن امام زمان ظهور می‌نماید و به شرایط سامان می بخشد و قس علیهذا. نظر شما در این خصوص چیست؟ آیا امکان تاسیس تمدن اسلامی در دوره‌ی پیش از ظهور امام عصر (عج) وجود دارد؟ لطفا دلایل اعتقاد به نگاه مورد نظر خود را نیز قید بفرمائید. ضمن تشکر از مساعدت جنابعالی خواهشمندیم به دلیل فقدان زمان کافی در اسرع وقت به سوالات پاسخ داده شود. با سپاس فراوان

جواب: بنده در کتاب «بصیرت و انتظار فرج» عرایضی در این مورد داشته‌ام و معنای نتیجه‌بخش انتظار را در تحقق تمدنی که بستر ظهور حضرت می‌شود روشن کرده‌ام. آنچه باید تأکید کنم جایگاه مقدس حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» در آینده‌ی تاریخ است. وقتی معلوم شود آن حضرت با تمام شور و علاقه در طلب شرایطی هستند که حکم خدا و جلوات عالم وحدانی را در زمین ظهور دهند پس هر شرایطی که امیدواری حضرت را در آن حدّ فراهم کند که حضرت بتوانند قدم نهایی را بردارند، استقبال می‌کنند. البته شرایطی که مردم از یک طرف متوجه عمق فاجعه‌ی مدیریت غیر الهی جهان شده باشند و از طرف دیگر با تمام وجود بر این باور باشند که تنها به کمک یک انسان الهی و معصوم آرمان‌شهر حقیقی قابل تحقق است. پس یقیناً در راستای تمدن‌سازی به صورت حقیقی باید منتظر ظهور مقدس آن حضرت بود و در همین راستا متوجه عمق فاجعه‌ای بود که هم‌اکنون بشر گرفتار آن است و متوجه آن نیست. والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته. موفق باشید    معنای تمدن اسلامی در نسبت با خدا و انسان‌ها و طبیعت

17120
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: لطفا با توجه به بيانات حضرت امام كه مي فرمايند: «امروز ما مواجه با همه قدرتها هستيم و آنها در خارج و داخل دارند طرح‌ ريزى مى‌كنند براى اين‌ كه اين انقلاب را بشكنند و اين نهضت اسلامى و جمهورى اسلامى را شكست بدهند و نابود كنند و اين يك تكليف الهى است براى همه كه اهمّ تكليفهايى است كه خدا دارد يعنى حفظ جمهورى اسلامى از حفظ يك نفر ولو امام عصر (عج) باشد، اهمّيتش بيشتر است. براى اين‌كه امام عصر هم خودش را فدا مى‌كند براى اسلام. همه ى انبيا از صدر عالم تا حالا كه آمدند، براى كلمه ى حقّ و براى دين خدا مجاهده كردند و خودشان را فدا كردند. پيامبر اكرم آن همه مشقات را كشيد و اهل بيت معظم او آن همه زحمات را متحمل و متكفل شدند و جانبازى‌ها را كردند همه براى حفظ اسلام است. اسلام يك وديعه الهى است پيش ملّتها كه اين وديعه الهى براى تربيت خود افراد و براى خدمت به خود افراد هست و حفظ اين بر همه كس واجب عينى است. يعنى همه چيز هستيم مكلف هستيم حفظ كنيم تا آن وقتى كه يك عده‌اى قائم بشوند براى حفظ او كه آن وقت تكليف از ديگران برداشته مى‌شود. امروز ايجاد اختلاف، هر اختلافى باشد، و كارهايى كه اختلاف انگيز است، هر كارى باشد و با هر اسمى باشد، اين مضرّ به اسلام است و مضرّ به انقلاب است.» منبع : صحيفه نور ، ج 15 ، ص 221 آيا منظور امام اينه كه امام زمان خودشون رو براي اين نظام جمهوري اسلامي فدا ميكنن و اصلا جا داره امام زمان براي حفظ اين حكومت كشته بشن؟ و يا نه منظور امام اينه كه براي حفظ نظام اصيل الهي امان زمان خودشون رو فدا ميكنن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بله؛ به نظرم دلایل حضرت امام روشن است که همه‌ی پیامبران برای تحقق اسلام آمدند و جمهوری اسلامی در ذات خود در راستای همین هدف محقق شده است. پس همان‌طور که انسان متدین باید مال خود را فدای سلامتی بدن خود نماید تا بدن او سالم بماند، بدن خود را در وقت مقتضی باید فدای ایمان خود نماید تا ایمان که همان اسلام است، سالم بماند. زیرا وقتی اسلام در میان باشد همه‌ی انسان‌ها به معنای واقعی خود دست می‌یابند. موفق باشید  

17108
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده: با توجه به نزدیک بودن عید غدیر خم و لزوم تبلیغ غدیر و فرهنگ غدیر و با توجه به شرایط فعلی، به نظر شما، ما چگونه می توانیم در این راستا قدمی برداریم؟ آیا با مهمانی خانوادگی تشکیل دادن و ناهار دادن تبلیغ غدیر بکنیم، یا با تشکیل هیئت و برگزاری جشن و سرور، یا کاری غیر از این ها را باید برنامه ریزی کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در برزگ‌داشت روز غدیر توجه‌ها را به ولایت امام و حاکمیت حکم خدا جلب کرد. حال با هر بهانه‌ای، چه به قول شما با میهمانی‌دادن و جشن و سرور، یا هر کار دیگر. مباحثی در رابطه با «غدیر» بر روی سایت هست، إن‌شاءاللّه متذکر این موضوع خواهد شد. موفق باشید

17093
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگواری در محضر یک بنده خدایی بودیم که فرمودند یکی از طرق حصول حضور قلب در نماز توجه به موجودات عالم است مثل مورچه، سوسک، پشه و.... ایشان احادیثی را از ائمه هدی جهت برخورد صحیح با این قبیل موجودات نقل کردند و در حد توان دلیل علمی هم برای رد نفرت خانم ها از این موجودات آوردند اما بنده جواب سوالم را نگرفتم که مثلا وجود مورچه به تعداد زیاد درخانه ناشی از فراوانی نعمت است یا گرمای هوا؟ یا اینکه کشتن این موجودات اشکال دارد یا نه؟ یا اینکه موجوداتی مثل مار و عقرب که اجداد ما به شدت به این اعتقاد دارند که وجود مار و عقرب نشانه ی نذر ادا نشده است! که اصلا نمی دانم اعتقاد درستی هست یا نه!!؟ طبق سخنی که از قبل در ذهن داشتم («اقتلوا الموذی قبل ان یوذی» البته نمی دانم این گفته از کدام بزرگوار و یا اصلا درست نگارش کردم یا نه!) جوابی برای سوالاتم گرفتم اما اینکه سند معتبری باشد را نمی دانم. استاد بزرگوار به لطف و عنایت الهی قبل تر از راهنمایی تان بهره برده ام و کمال تشکر را دارم این بار نیز بنده را راهنمایی کنید. استاد بزرگوا اگر کتابی را برای اطلاع از خلقت موجودات به بنده معرفی کنید ممنون می شوم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در خبر داریم که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه» در حال نماز بودند که متوجه شدند مار سیاهی به سوی حضرت می‌آید. بدون آن‌که نماز را قطع کنند و جهت قبله‌ی خود را تغییر دهند، با عصای خود به سوی مار رفتند و عصای خود را بر سر مار فشار دادند و پس از کشته‌شدن آن ، برگشتند و نماز را ادامه دادند. از این حرکت حضرت می‌توان نتیجه گرفت تا آن‌جایی که ممکن است باید این موجودات را از صحنه‌ی زندگی دور کرد تا نظام طبیعی به صورت خود باقی باشد. ولی وقتی وارد زندگی ما شدند و موجب ضرر و زیان ما گردیدند، اذن از بین بردن آن‌ها هست و در این رابطه روایتی که فرمودید نیز جوابگو است. موفق باشید

17062
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: بنده نذر کردم امسال کتاب راز شادی امام حسین (ع) در قتلگاه را بین مردم پخش کنم آیا این کار درسته و در ضمن خود شما کدامیک از کتابهایتان را توصیه می کنید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مسئله‌ای است که به نیّت و ذوق حضرت‌عالی بستگی دارد. مهم آن است که همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 17051 عرض شد وظیفه‌ی ما است به نحوی حقیقت کربلا را در مقابل روح و جان انسان‌ها بگشاییم. موفق باشید

17052
متن پرسش
سلام استاد همون مزاحم همیشگی ام. استاد، دارم دیوونه میشم. البته شدم. استاد گرفتار گناهم. هر کار می کنم نمیشه. ده ساله که مبتلا به یه گناهم. استاد خیلی خجالت می کشم. نمی تونم بی خیال باشم. از خدا خجالت می کشم. از امام زمان (عج)، از شهدا، اون گناه، قلبمو سیاه کرده قساوت قلب گرفتم، شاید باورت نشه ولی کربلا رفتم و دو قطره اشک از چشمام نیومد یعنی اینقدر بد شدم! نمی خواد امید الکی بهم بدی، شیخ جعفر مجتهدی می گفت اگه نام امام حسین علیه السلام رو شنیدید و اشک از چشماتون نیومد، اوضاعتون خیلی خرابه، یه فکری به حال خودتون بکنید، خیلی از خدا دلگیرم، آخه اون آدم بد بدا هم وقتی پای روضه میشینن گریشون میگیره، یعنی من از اونام بدترم، من که فقط به خودم ظلم کردم، به فرد دیگه ای ظلم نکردم. یکی از علما می گفت اگه کربلا رفتید و آدم نشدید، دیگه منم نمی تونم براتون کاری بکنم. انتظار جواب ندارم. فقط خواستم یه درد و دل بکنم. کاش آقا غایب نبود تا می رفتم در خونش و ازش گدایی می کردم. یا زهرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر حضرت مولا«علیه‌السلام» ظهور داشتند، طبق سیره‌ی اجداد بزرگوارشان می‌فرمودند: بالاخره گناه را نباید دوست داشت و دنبال کرد، و مأیوس هم مباش خودمان کارت را حلّ می‌کنیم. موفق باشید

17051
متن پرسش
بسمه تعالی محضر انور استاد والامقام، حضرت استاد طاهرزاده (دامت برکاته) سلام علیکم: از پاسخ زیبا و راهگشای حضرتعالی در خصوص سوال قبلیم سپاسگزارم. اکنون به لطف الهی بنابر فرمایش شما، با اطمینان تمام به تبیین انقلاب اسلامی می پردازم، و خدای بزرگ را شاکرم. اکنون بار دیگر مصدع وقتتان شدم تا مشکل دیگرم به فضل خدا با راهنمایی حضرتعالی برطرف شود. حقیقت امر، همیشه برای اینکه چه موضوعی را برای سخنرانی در ایام حساس انتخاب کنم که به وظیفه ام عمل کرده باشم، مشغولیت ذهنی داشته ام. اکنون دو موقعیت پیش روی بنده است، که خواهشمندم فرزندتان را راهنمایی بفرمایید. 1. با توجه به اینکه محرم نزدیک است، می خواستم از محضر استاد بزرگوار در خصوص موضوع سخنرانی دهه اول راهنمایی بخواهم. آیا موافقید که در رابطه با مباحث کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها سخن بگویم؟ یا درباره ولایتمداری حضرت عباس علیه السلام؟ اساسا ضرورت امروز جامعه اسلامی در چه امری است که در ایام حساس محرم باید برای مردم گفته شود؟ 2. با توجه به اینکه بحمدالله بنده در مجاورت امام رضا علیه السلام ساکنم، در ایام آخر صفر زائران پیاده مولا به مشهد می آیند و ما برای کارهای فرهنگی در مراکز اسکان درون و بیرون شهری به زیارت ایشان رفته و فعالیت می نماییم. خیلی مشتاقم تا نظر حضرتعالی را برای کار موثر تر در این ایام بدانم. برخی صرفا به بیان احکام اکتفا می کنند که بنظرم این اوقات طلایی که افراد با دل های آماده و مملو از مهر مولا به پابوسشان مشرف می شود، با مباحثی که در شهر خودشان هم بیان می شود، حیف شده و هدر می رود. آیا طرح مباحث ولایت و راه های ولایتمداری مناسب است؟ یا موضوعات دیگر؟ با توجه به اینکه عموما از وضعیت جسمانی مساعدی برای مباحث سنگین برخوردار نیستند، خواهشمندم راهنمایی بفرمائید. بسیار متشکر و سپاسگزارم استاد بزرگوارم - عاقبت بخیر باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در محرم مطالب کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» و یا نظر به نور وفایِ حضرت عباس«علیه‌السلام» به امامِ حیّ زمانه، و یا عرایض کتاب «راز شادی امام حسین«علیه‌السلام» در قتلگاه» و یا مباحثی که به صورت صوت در هر سال شده، همه افق حضور در کربلا را در مقابل مخاطب می‌گشاید. حال اگر مطالب در دستتان باشد، به خدا توکل کنید تا او بهترین شروع را به شما مرحمت نماید 2- به زائرانِ پیاده‌ی حضرت ثامن‌الحجج«علیه‌السلام» قصه‌ی عشق و محبت امامان معصوم را که در دل دارند، به تذکر آورید. در این مورد امید است کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» کمک‌کار باشد. موفق باشید  

17039
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت شما: این آموزه فرهنگ غنی شیعی که ملاصدرا آن را به خوبی تبیین نموده است، مبنی بر آنکه: شهوات نیز در اثر زیاده روی های انسان، بتدریج مجرد گشته و وبال انسان در دنیا و به ویژه آخرت می شود، مرا به هراس انداخته است. سوال اولم اینکه آیا ارضای شرعی نیاز جنسی اگر همت انسان شود، نیز باعث تجرد این شهوت در انسان می شود و در سنین پیری نیز علیرغم فقدان توان جنسی او را رها نمی کند؟ و سوال دومم اینکه برای رهایی از خواطر و خیالات مرتبط با شهوت جنسی به ویژه در میانسالی چه باید کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور ملاصدرا افراط در شهوات، در مورد لذات حلال نیست، و اساساً سیره‌ی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در بودن در کنار همسران‌شان نه افراط بوده و نه مشکلی برای آن حضرت به‌وجود می‌آورده 2- آمدن خیالات در اختیار انسان نیست ولی دنبال‌کردنش در اختیار ما است. از این جهت اگر ملکه‌ی کنترل خیالات در ما قوت بگیرد، در میانسالی قدرت خیالات کم می‌شود. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» نکاتی در این مورد دارد. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

17026
متن پرسش
با عرض سلام: استاد بزرگوار آیا انقلاب اسلامی ایران تا ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باقی می‌ماند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه که می‌ماند. تکامل راه توحیدی انقلاب اسلامی به ظهور آن حضرت است. بالاخره خداوند می‌فرماید: «وَ أَنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنينَ (171)/ آل‌عمران». مسلّم زحمات امثال شهداء و حضرت امام با ظهور وجود مقدس حضرت ولی عصر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ضایع نمی‌گردد. موفق باشید

17024
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد طاهرزاده: ببخشید استاد من مطلبی رو خوندم که به نظرم نویسنده در موضوع اسماءفعلیه و صفاتیه و ذاتیه خدا دچار اشتباه شده. خواستم اگه امکان داره متن رو بخونید و بفرمایید که من درست برداشت کردم یا خیر و دچار اشتباه شده ام و نویسنده درست فرموده. ممنون. متن مطلب: ذات اقدس حضرت حق غیب مطلق بوده و دور از دسترس مخلوق است و کسی در آن مقام راه ندارد، صفات ذات که عین ذات هستند پس آنها هم دور از دسترس می باشند. از این مرحله به بعد قابل سوال است حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام مظهر صفات فعلیه الهی هستند؟ مثلا چنانچه حضرت ابراهیم علیه السلام از قدرت خالقیت برخوردارند و خدای متعال به ابراهیم خلیل قدرت خلق مرحمت فرمودند. این قدرت در انسان کامل و بنده برگزیده حق حضرت علی علیه السلام نیز هست؟ (سوره بقره آیه 260 داستان 4 پرنده آمده است) اعطای همین قدرت به حضرت عیسی علی نبینا و علیه السلام نیز داده شده در قرآن کریم آمده است «انّی اخلق لکم من الطین کهینه الطیر فیکون طیر باذن الله - آل عمران 49». خداوند به حضرت عیسی علیه السلام علم غیب نیز عطا فرموده بود. «و انبئکم بما تاکلون و ما تدخرون فی بیوتکم - همان سوره همان آیه». و همچنین خداوند متعال به حضرت عیسی قدرت شفا بخشیدن و قدرت زنده کردن مردگان را عطا فرموده «و ابری الاکمه و الابرص و احی الموتی باذن الله - همان سوره همان آیه». این همان همه مظهریت بنده است نسبت به صفات الهی و این معنای خلیفه الله است و اینگونه مرتبتی در امیر المومنین علیه السلام بنحو کامل و تمام وجود دارد و خداوند متعال به ایشان همه آنچه به انبیا گذشته مرحمت کرده عطا کرده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آن‌که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در کتاب ارزشمند «مصباح الهدایه» می‌فرمایند: از آن‌جایی که مقام ولایت در اسلام از نظر مقام و رتبه، همان مقام صاحب اسلام یعنی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» است به‌جز داشتنِ نبوت، و از آن‌جایی که خاتم الرسل جامع همه‌ی مقامات انبیاء گذشته هستند؛ صاحبان ولایت یعنی ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» همه‌ی آن مقامات را نیز دارا می‌باشند. البته این موارد باید به طور تفصیلی مورد بحث قرار بگیرد تا بین مقام حقیقت نوری آن‌ها با مقام نفس ناطقه خلط نگردد. عرایضی در این مورد در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است. موفق باشید

17020
متن پرسش
سلام علیکم: خدا را برای همه نعمت هایش شاکر هستم و دعا گوی شما هستم. استاد عزیز برادری راجع به ظهور سلسه صفویه توسط جهان غرب برای جلوگیری رشد عثمانی نظری داشتند که: «جهان غرب برای شکست تنها امپراتوری اسلامی عثمانی جهان، با پروژه نفوذ به تشکیل دولت صفویه در ایران اقدام کرده است.» شاید سوال خیلی مهمی نباشد چون مربوط به جنس زمانه ما نیست اما وجود چهره های بزرگواری چون شیخ بهایی و علامه مجلسی ... که در زمانه خودشان شاید بهترین روش را برای ترویج شیعه با استفاده از بستر آماده شده استفاده لازم را برده اند. و با آن همه عظمتی که برای این بزرگواران معتقد هستیم آیا با پیش فرض سوال آن برادر باید بگوییم که علمای بزرگوار ما در مقطعی فریب آنها را خوردند یا بگویم آنها تا آن زمان که صفویه در رشد شیعه نقش داشت حمایت کردند. چون این خطر تحریف همیشه هست و برای هر نهضت وجود دارد. البته من نظرات قبلی شما راجع به صفویه را مطالعه کرده ام و چون اطلاعات بنده محدود بوده از شما می خواهم مرا در حل این مشکل فکری یاری دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسئله‌ی جایگاه صفویه، در تاریخی که صفویه ظهور کرد باید عنایت داشته باشید که تحقق چنین حرکتی برای علماء به‌خصوص، و برای شیعه به صورت اعم، در آن زمان یک رسالت تاریخی است تا از یک طرف چهره‌ی اسلام از حجابی که عثمانیان بر آن انداخته بودند آزاد شود و از طرف دیگر خطر نفیِ اسلام از طریق فرهنگ غربی شدت نیابد. زیرا اسلامی که عثمانیان ظهور داده بودند چندان نبود که با ظهور رنسانس و پشت‌کردن به مسیحیت به آن اسلام نیز پشت نشود. و در این راستا دولت صفوی خواسته و یا ناخواسته، رسالت تاریخی تشیع را محقق نمود. و اگر از طرفی همراه با غربیان به مقابله با عثمانیان پرداخت، از طرف دیگر هویت دیگری از اسلام به صحنه آورد که آن هویت، سراسر مثل حاکمان عثمانی شیفته‌ی غرب نبود آن‌طور که آتاترک دولت عثمانی را از نظر فرهنگی به غرب سپرد. و البته این بدین معنا نیست که دولت صفوی هوشیاریِ لازم را در حفظ کلیّتِ جهان اسلام از خود نشان داد و یا در رجوع به غرب، حکیمانه عمل کرد؛ بلکه عرض بنده بیشتر نظر به جایگاه تاریخی دولت صفویه دارد که اسلام را با هویتی بهتر از هویتی که عثمانیان نمایان کرده بودند، به ظهور رساند و عملاً جهان اسلام نسبت به این نوع هویت‌بخشی، تحت تأثیر بودند. موفق باشید

17010
متن پرسش
با سلام: آیا آیه 116 سوره انعام «و ان تطع اکثر من فی الارض یضلوک عن سبیل الله ان یتبعون الا الظن و ان هم الا یخرصون» با دموکراسی که در جهان امروز و ایران هست منافات ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رجوع به حقایق عالم، رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مأمورند که تنها به سخن خداوند اعتماد نمایند زیرا به قول هایدگر دموکراسی در ذات خود هوس‌های مردم را دنبال می‌کند نه آن‌که به حقیقتی از حقایق عالم نظر داشته باشد. آری! در امور عادی، نظرِ مردم باید رعایت شود ولی در نظر به حقایق هیچ‌وقت نمی‌توان از مردم پرسید آیا باید خدا را عبادت کرد یا نه؟ موفق باشید

17006
متن پرسش
سلام استاد ارجمند: سه فقره سوال از محضر منور جنابعالی دارم: 1. استاد بنده ان شاءالله تعالی بنا دارم که در کنار سیر مطالعاتی جنابعالی که پیش تر آغاز نمودم، به تدبر در قرآن و روایات بپردازم، خب از طرفی حضرتعالی هم تفاسیر سوره های زیادی را شرح دادید، به نظر شما مستقیما تقسیر المیزان را با همان شیوه ی که در جزوه مربوطه مرقوم نمودید را شروع کنم یا تفاسیر حضرتعالی را؟ کتب روایی و نهج البلاغه را چگونه آغاز کنم؟ 2. استاد بارها ما شنیدم که یکی از دلایل عدم پذیرش ولایت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام «شوخی های» این امام همام علیه سلام بوده است، لطف کنید مشخصا توضیح دهید که فلسفه شوخی های زیاد امیرالمومنین سلام الله علیه چه بوده، تا ان شاءالله ما شیعیان هم از آن منظر اهل مزاح با مردم باشیم؟ 3_استاد ساعات خواب معصومین سلام الله علیهم مشخصا چگونه بوده است تا ما انسان ها هم همان سیره مبارک را دنبال کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بعد از استماع حدود 100 جلسه صوت «تبیین و تفسیر» سوره‌هایی مثل شوری و اعراف و احزاب، خوب است به همان روشی که عرض شد به تفسیر المیزان رجوع شود. و در مورد روایت، «اصول کافی» و «تحف‌العقول» را پیشنهاد می‌کنم. و در مورد نهج‌البلاغه، استماع عرایضی که شده است، خوب است که دنبال شود 2- در این‌که مولایمان انسانِ گشاده‌رویی بودند تا صولت و هیبت‌شان، افراد را مرعوب نکند؛ حرفی نیست ولی این‌که بگویند چون علی خیلی شوخ‌طبع است برای حاکمیت جهان اسلام مفید نیست؛ این بهانه‌ی باندهای سیاسی سقیفه‌سازان بود که از خیلی قبل برایش برنامه‌ریزی کرده بودند. و مرحوم دکتر عبدالفتاح عبدالمقصود در کتاب «امام علی«علیه‌السلام» متذکر آن شده است 3- ظاهراً سیره‌ی آن بزرگان آن است که بعد از نماز عشاء به خواب می‌رفتند و نیمه‌شبان برای عبادت بیدار می‌شدند. موفق باشید

17003
متن پرسش
سلام: در جلسه امروز (شنبه) اشاره ای به سخنرانی امام خمینی در مورد کاپیتولاسیون داشتید. اگر امام خمینی با سنت خدا آشنا بودند و معنای «اجر عظیم» را دریافته بودند و به وعده خدا اعتماد داشتند چرا چند شب نخوابیده بودند و اظطراب داشتند و ناراحت بودند و آرزوی مرگ می کردند و گفتند اسلام از دست رفت؟! با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق هدیه‌ای بزرگ به نام اسلام از طریق رسول خود«صلوات‌اللّه‌علیه» به بشریت داده تا رجوع به حضرت حق را از آن طریق در مقابل انسان‌ها بگشاید. حال اگر عده‌ای این راه را در حجاب ببرند، وظیفه‌ی همه‌ی مسلمان‌ها است که نگران باشند. و آن کسانی که بهتر و بیشتر متوجه‌ی ارزش اسلام عزیز هستند، بیشتر نگران خواهند بود. زیرا از طرف حضرت حق کوتاهی نشده است، چرا ما کوتاهی کنیم؟ امثال حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در چنین مواقعی، حتماً نگران خواهند بود که نکند کوتاهی نمایند و همین نگرانی بود آن اجر عظیم یعنی انقلاب اسلامی را به ایشان مرحمت فرمود. و در همین رابطه که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» همه‌ی تلاششان آن بود که اسلام بماند، خداوند به آن حضرت خطاب می‌کند: « لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنينَ (3)/شعراء) گویا از فرط نگرانی از این‌که مردم ایمان نمی‌آورند و تحت تأثیر نظام ابوسفیانی هستند، می‌خواهی غالب تهی کنی. موفق باشید

16997
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد آن کسانی که در مسیر عرفان قدم می زنند ادعای دیدار مکرر حضرت ولی عصر (عج) را می کنند البته در محافل بسیار خصوصی، بسیار در رعایت دین مقیدند اهل کشف و شهود و.... هستند و به نظر می رسد واقعا این طور است و اهل دکان باز کردن نیستند ولی کاری به مسائل سیاسی و انقلاب ندارند، تا چه حد مسیرشان درست و قابل اطمینانند؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌ها امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را گم کرده‌اند و با خیالات خود زندگی می‌کنند، فردا هم که حضرت تشریف بیاورند این‌ها مشغول امام زمانی هستند که رؤیت کرده‌اند. موفق باشید

16996
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: یکی از اساتید گمنام و مخفی عرفان به یکی از شاگردانش گفته از این به بعد اگر می خواهی به مراحل بالاتر بروی باید از غذای زن حائض نخوری حال دو سوال 1. آیا این دستور از دین و اهل البیت (ع) است یا من در آوری است 2. اگر دستور درستی است پس خود زنها که در این حال قرار می گیرند چقدر ضرر می کنند؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف‌های بی‌پایه و عوامانه‌ای است که متأسفانه در شرح حال آقای شیخ جعفر مجتهدی در کتاب لاله ای از ملکوت نیز این موضوع مطرح شده است، چرا باید در معارف الهی از یک انسانِ عامی که به جهت ارادت به اهل‌البیت«علیهم‌السلام» مورد عنایت آن حضرات قرار گرفته‌اند، اسوه‌ی معرفتی ما باشند؟ مگر چنین اعمالی در سیره‌ی اولیاء معصوم بوده است که ما به آن‌ها عمل کنیم؟ موفق باشید

16994
متن پرسش
به نام خدا: با سلام خدمت استاد عزیزمان با توجه به داستانی که از صدر اسلام نقل شده که جوانی لباس خود را در آورده بود و بدن خود را به ریگ های داغ می مالید و می گفت ای نفس بچش و ظاهرا پیامبر هم کار ایشان را رد نفرمودند حال می خواستم بدانم اگر کسی هر کاری می کند زورش به نفسش نمی رسد می تواند برای جلوگیری از گناه یا تنبیه پس از گناه خود را بزند تا جایی که حتی قرمز یا کبود شود؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک امر شخصی است و موضوعی است ماوراء مباحث فقهی. به همین جهت در حرکاتِ بعضی از عرفا چنین ریاضت‌هایی دیده می‌شود، ولی کسی نمی‌تواند آن را برای بقیه توصیه کند. موفق باشید

16972
متن پرسش
سلام علیکم: نظرتون راجع به این متن چیه؟ به نظر می آید اشکالاتی داشته باشه. در حالت پیش از حضور چون بینایی چشم باطنی انسان (قلب) ضعیف است انسان تنها ظاهر بین است بنابراین ممکن است قلب با احساس لطایفی که توسط عقل شناخته عقل را فریب دهد و مبنای شناخت را بجای تحقیق خیال قرار دهد. در اینجا چشمان دل عقل بوده یعنی عقل است که عاطفه ٔدل را بیدار کرده و با شناساندن مسأله عاطفی باعث سست شدن گامهای تحقیق عقل و مبنا قرار دادن تصورات قوهٔ خیال توسط عقل می شود تصوراتی که تنها از آگاهی از ظاهر حاصل شده و اینگونه است که عقل در پیش از حضور اولاً چشم دل است و ثانیاً توان دست یابی به باطن را ندارد و در مسائل عاطفی با یک قمار و دو راهی مواجه خواهد بود. در علم حضور این قلب است که واسطه ای برای باطن بین شدن عقل می شود همانند یک دوربین یا ذره بین برای عقل خواهد بود که باعث کنار رفتن پرده های مادی از مقابل عقل می شود که چیزی جز اتصال عقل (انسان درون) به دریای حکمت الهی به واسطهٔ دل که حریم الله است نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن فوق کمی دارای ابهام است ولی در هر حال همه‏ جانبه‏ بودن يك فكر به اين معنا است كه آن فكر با خودِ حقيقت مرتبط است و نه با مفهوم آن. گاهى با رفيق خود در مورد موضوعى بحث مى‏ كنيد، از يك طرف قبول داريد مطلبى كه او مى ‏گويد درست است ولى از طرف ديگر احساس مى‏ كنيد نمى‏ توانيد به طور كامل آن مطلب را قبول كنيد. اگر موضوع را درست تحليل كنيد متوجه مى‏ شويد رفيق شما مطلب را از يك زاويه مى‏ نگرد و مطرح مى ‏كند و شما نياز داريد مطلب را به صورت جامع و از جنبه‏ ى وجودى و اشراقى‏ اش بنگريد و لذا با همه‏ ى ابعادتان جواب خود را در رابطه با آن موضوع نمى‏ گيريد. شما وقتى با سخنان اهل البيت (عليهم السلام) روبه‏ رو مى‏ شويد ملاحظه مى‏ كنيد مطلب به شكل جامع بروز مى‏ كند. اهل البيت (عليهم السلام) در عين آن‏كه عقل رياضى و عقل فلسفى دارند ولى با ما از طريق عقل رياضى و يا عقل فلسفى سخن نمى‏ گويند تا با موضوعِ مطرح‏ شده از يك زاويه و يا دو زاويه آشنا شويم، عقل اشراقى آن‏ها ما را با حقيقتِ مطلب آشنا مى‏ كند. عقل اشراقى عقلى است كه از قلب جدا نيست، قرآن در توصيف چنين عقلى پاى قلب را به ميان مى‏ كشد و مى‏ فرمايد: انسان مى‏ تواند به جايى برسد كه قلب او تعقل كند و تعقل او از نور قلبى او جدا نباشد، در آيه‏ ى 46 سوره‏ ى حج مى‏ فرمايد: «أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ‏ يَعْقِلُونَ‏ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا» آيا منكران حقيقتِ نبوى در زمين سير نكرده‏ اند و سرنوشت منكران نبوت را ملاحظه نكرده‏ اند تا در اثر آن سير، قلب‏هايى پيدا كنند كه به كمك آن قلب، تعقل كنند و گوش‏هايى به‏ دست آورند كه به كمك آن‏ها حق را بشنوند؟ اگر منكران نبوت به تاريخ رجوع مى‏ كردند و سرنوشت اقوام هلاك شده را ملاحظه مى‏ نمودند به شعورى مى‏ رسيدند كه قلب و عقل آن‏ها هر دو فعليت مى‏ يافت‏. موفق باشید

16951
متن پرسش
سلام: یکی از استادهای معارف در دانشگاه می گفت: که این با عقل جور در نمی آید که یک قطره اشک برای امام حسین (ع) بریزی، گناهانت بخشیده شود، یا فلان دعا را در مفاتیح آمده که بخوانید که اگر به عدد ریگ های بیابان گناه داشته باشید بخشیده شود. و می گفت که این مطالب یا این گونه بیان کردن این مطالب به خواننده جرائت و جسارت در انجام گناه می دهد و خیال او را از انجام گناه تا حد زیادی راحت می کند. و از قرآن آیه خواند که: «فمن یعمل مثقال ذره شر یره» و حدیثی را هم گفت که هر چه را از ما اهل بیت (ع) شنیدید، اگر با عقل جور در نیامد، آن را به دیوار بکوبید. آیا این سخنان صحیح و بلااشکال است؟ نظرتان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از یک قطره اشک در این موارد، یک اشک از جنس عاطفه‌ی صرف نیست، بلکه بحث جهت‌گیری و هویت‌آفرینی است. آری! اگر جهت‌گیری انسان در راستایِ حرکت امام حسین«علیه‌السلام» و مقابله با جبهه‌ی یزید شد؛ دیگر این انسان، انسانِ دیگری است که با گناهان خود به طور اساسی یگانه نیست. و از این زاویه در نسبتی که حضرت سیدالشهداء«صلوات‌اللّه‌علیه» با او برقرار می‌کند، اشک او جاری می‌شود تا در راهِ گشوده‌ی مولایمان که از یک طرف، عهدِ با خدا است و از طرف دیگر، تقابل با ظلم و جور است، قدم گذارد. آیا در سال‌های اخیر رزمندگانی را نیافتید که به قول خودشان، سراسر گناه بودند و آن‌ها را امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» یعنی راهِ گشوده‌ی حسین«علیه‌السلام» در این تاریخ نجات داد؟ آری! برادر: حکایت  اشک برای حسین«علیه‌السلام» حکایتِ یک تاریخ معنا و بصیرت است. موفق باشید  

16950
متن پرسش
استاد محترم سلام علیکم: بارها تجربه کرده ام و سوال فقهی واحدی را از مراکز مختلف پاسخ گویی پرسیده ام و جواب های متفاوت داده اند. حتی یک سوال را یک بار بصورت اینترنتي از سایت حضرت آقا پرسیدم و بار دیگر تلفنی با دفتر تماس گرفتم، جواب ها مثل هم نبود، چه برسد به طلبه ها و روحانيونی که خیلی وقت ها انسان می بیند جواب را صحیح نمی گویند. سوال بنده این است که در چنین شرايطي به هر حال وظیفه ما چیست و کدام مرکز قابل اعتماد است و حجت کيست؟ خصوصا اینکه حضرت آقا رساله هم ندارند و بسیاری از مطالب فقهی در «اجوبه الاستفتائات» و يا «راهنماي اختلاف فتاوا با رساله حضرت امام» هم نیامده باید چه کنیم واقعا؟ خیلی از عمر و توان انسان در این زمینه صرف می شود و واقعا خسته کننده است. بنده دیگر وقتی مي خواهم جواب سوال فقهی ای را پیدا کنم بقدری غصه دارم و نگران می شوم که گویی منتظر نتیجه کنکور هستم! خیلی انسان گیج می شود. خدا امام زمان پ0عج) را برساند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در رابطه با جایگاه فقها در زمان غیبت امام معصوم در قسمت دوم کتاب «چه نیازی به نبی» شده است. عنایت داشته باشید که ما نهایتاً به همان طریقی که فعلاً در مقابل خود داریم وظیفه‌ی فقهی خود را از دفتر مرجع‌مان جویا می‌شویم، و بعد از آن دیگر نباید خود را گرفتار دغدغه کرد. موفق باشید 

نمایش چاپی