بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20616
متن پرسش
سلام علیکم: دو مطلب اخیرا حضرتعالی مطرح کردید که نگران کننده است. از همه توقع انحراف داشتیم الا شما. یک تنزیه خلیفه ثانی و دو تشبیه روحانی بدیشان. جایگاه خلیفه برای شیعه همیشه روشن بوده حسب فرموده یکی از علمای بزرگ شهر ما وضعیتش حتی از شیطان نیز بدتر است بحث تقیه فقط در حد لعن علنی نکردن است نه این که به حوزه اعتقادات هم تسری کند و در زمینه روایاتی که در مورد کفر ایشان وارد شده و شما گفتید با روایات دیگر تعارض می یابد و نباید قبول کرد واقعا شما چه دانش روایی و اصولی دارید که وارد این مسائل دقیقه می شوید؟ شما دلیل معمم نشدن خود را نداشتن دانش فقهی می دانید چگونه وارد تفقه در این مسائل می شوید نمی دانم. در صورتی که واضح است اسلام کسی که با زهرای اطهر آن کرد که کرد و رسول را هذیان گو خواند در چه وضعیست. در مورد آقای روحانی هم فوقش ایشان انقلاب را به گونه ای متفاوت از شما می اندیشد واقعا جفای بزرگی در حقش کردید. اصلا تفسیر خود شما از انقلاب را که گفته صحیح است وقتی امام راحل فرمودند با سینما مخالف نیستم با فحشا مخالفم یعنی خط بطلان بر جریان هایدگری و فردیدی ها چون تز شما اینست که با سینما مخالفیم و استفاده کنونی از آن اکل میته است. عصمنا الله من الزلل لطفا حتما در سایت بگذارید ولو با سانسور بخشهایی از سوال تا روشنگری نسبت به شما صورت بگیرد که در قالب انقلابی گری با اندیشه های هایدگر هیتلری و فردید چگونه انقلاب را مسخ می کنید؟ جسارت مرا ببخشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد خلفا به معنای عدم اطاعت از پیامبر هیچ بحثی نیست. فکر نمی‌کنم جسارتی که خلیفه دوم به حضرت زهرای مرضیه «سلام‌اللّه‌علیها» کرد، کس دیگری حاضر باشد چنین بکند. ولی بحث دیگری در میان است و آن آیا اینان به گمان خودشان به وَحیی که بر پیامبر و پیامبران قبلی می‌شد، اعتقاد و ایمان داشتند؟ و یا منافقانه عمل می‌کردند، بدین معنا که اساساً نه وَحی را پذیرفته بودند و نه نبوتِ رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را . آیه‌ی 60 سوره‌ی نساء می‌فرماید: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُريدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعيداً» که در این آیه نظر به کسانی دارد که از یک طرف گمان می‌کنند به وحی الهی ایمان دارند و از طرف دیگر داوری‌ها را به طاغوت ارجاع می‌دهند، با این‌که امر شده‌اند که به طاغوت کفر بورزند. می‌فرماید شیطان در تلاش است که اینان را گمراه کند، آن‌هم گمراهیِ شدیدی. و در آیه‌ی بعدی بحث این‌که منافقین در این جریان فعال‌اند را به میان می‌کشد، نه آن‌که آنان را منافق بداند. و به نظر ما خلفا از این جنس‌اند که در عین پذیرفتن نبوتِ نبی، اطاعت از او را قبول ندارند.

در مورد نگاه هایدگر، اگر مطالعاتی داشتید ایشان را در کنار هیتلر قرار نمی‌دادید و از جناب فردید که همه‌ی تلاش اوست تا انقلاب اسلامی را با زبان تفکر فلسفی معنا کند، بد نمی‌گفتید. که البته بحث آن طولانی است و به نظرم فضای صحبت چون فضایِ مراء و جدال است، بهتر است که بنده ورود نداشته باشم. بحث نسبتاً مفصلی تحت عنوان «محکمات و متشابهات فردید» داشته‌ام که در قسمت «یادداشت ویژه» سایت می‌توانید آن را دنبال کنید. آیا از اطلاعاتِ عرفانیِ جناب فردید و علمِ «شرح الأسمایی» او آگاهی دارید؟ کتاب «حکمت اُنسی» مرحوم معارف در این مورد، راهنمای خوبی است. موفق باشید

20610
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد گرامي: با عرض پوزش مطلبي خواندم در مورد حدوث اسما از آيت الله رضوي که در زير مي آورم. به نظرم با آنچه که ما از معارف فهميده ايم مطابقت ندارد ولي توان نقد آن رو ندارم اگر ممکن است استاد محترم توضيحي درباره آن بدهند: در کتاب کافی به این باب «باب حدوث اسماء» توجه فرمائید یعنی اسامی خدا حادث هستند؛ پرسش این است «آیا اسم های خدا مانند خود خدا ازلی هستند یا حادث و پدیده هستند؟» آیا تا خدا بوده اسم های قادر، عادل، خالق، رحمان، رحیم، موجد، مبدع، مبدء، منشئ و ... نیز بوده اند؟ مرحوم کلینی در عنوان این باب می گوید: اسامی خدا همگی پدیده اند این اسم ها همگی بعدها پدید شده اند، ازلی نیستند. باید بدانیم: خداوند «صفت» ندارد: نهج البلاغه خطبه اول: اوّل الدّين معرفته، وکمال معرفته التّصديق به، و کمال التّصديق به توحيده، و کمال توحيده الاخلاص له، و کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه، لشهادة کل صفة انّها غيرالموصوف، فمن وصف الله سبحانه فقد قرنه، و من قرنه فقد ثنّاه، و من ثنّاه فقد جزّأه، و ... و نیز حدیث سوم از همان باب و در منابع دیگر. و از جانب دیگر می دانیم که همان صفات که برای خدا می شماریم اسم های خدا هستند مثلاً قادر هم صفت خدا است هم اسم خدا و همین طور خالق، عادل، رحمان و... بنابراین خدا نه اسم دارد و نه صفت. حال که خدا نه اسم دارد نه صفت پس این همه اسامی و صفات چیست که برای خدا می شماریم و در قرآن نیز آمده اند؟ در حدیث دوم از همین باب می فرماید نام گذاری و انتخاب این اسماء برای خدا، به خاطر این است که انسان نمی تواند بدون اسم و صفت رابطه برقرار کند یعنی وجود این اسماء به خاطر «عجز انسان» است و گرنه خدا نه اسم دارد و نه صفت. این که می گوییم خدا عالم است یعنی «جهل به او راه ندارد»، خدا قادر است یعنی عاجز نیست، و هر اسم یا صفت خدا برای نفی یک نقص از خدا می باشد. نام ها و اسامی دیگر اشیاء همگی یک صفت را بر مسمّای شان اثبات می کنند: درخت، صفت درخت بودن را به آن گیاه اثبات می کند، حیوان صفت حیوانیت را بر آن موجود اثبات می کند. و همین طور است همۀ اسم های جنس، نوع، قسم و اسم های اعلام. اما اسامی و صفات خدا هیچ صفتی را برای خدا اثبات نمی کنند بلکه هر کدام یک نقصی را از خدا نفی می کنند. این است فرق مهم اسم خدا با اسم مخلوق. یعنی در واقع نه اسمی برای خدا قائل هستیم و نه صفتی. بنابر این این اسم ها و صفت ها وقتی پدید آمده اند که انسان پدید آمده است تا اولاً انسان بتواند با خدای خویش رابطه برقرار کند زیرا انسان با چیزی که بی نام باشد نمی تواند رابطه برقرار کند و اساساً نمی تواند درباره آن فکر کند. ثانیاً: انسان بتواند به وسیله آن اسامی و صفات نواقصی را از ذات خداوند نفی و سلب کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظر داشته باشید که حضرت حق در قرآن می‌فرماید: «له الاسماء الحسنی فدعوها بها» یعنی در رجوع به حضرت حق، متوجه باشید که او دارای اسماء حسنا و کمالاتی است که باید شما در رجوع به حضرت حق، رجوع به آن اسماء که در مظاهر جلوه کرده است، داشته باشید وگرنه خدای شما، خدایِ مفهومی و انتزاعی خواهد بود. می‌ماند که آیا اسماء حسنا به طور منفصل و جداگانه در خدا هست؟ مسلّم نه. زیرا با مقام احدیت او نمی‌خواند. لذا فراموش نکنید که این‌جا وحدت بین ذات و صفات مطرح است. در عین آن‌که در او هیچ دوگانگی و چندگانگی نیست، عین علم و قدرت است و این توحید دقیقی است. آری! همان‌طور که عرفا می‌فرمایند صفات حضرت حق نسبت به مخلوقات، حادث‌اند یعنی با مخلوقی که حادث است، آن مخلوق حادث می‌شود ولی نه در مقام ذات که قدیم‌اند به قدیم‌بودنِ ذات. مثل قوه‌ی بینایی که در شما به شما هست، ولی در چشم به بیناییِ چشم است، وقتی چیزی را ببیند. با توجه به این امور، نمی‌توان گفت صفات پروردگار تنها برای نفیِ نقص خداوند است و این در صورتی است که بتوانیم وحدت ذات و صفات را درک کنیم که او در عین آن‌که عین علم است، عین حیات است. در اصطلاحِ حکمت متعالیه این بحث را تحت عنوان «بسیط الحقیقة کلّ الاشیاء و لیس بشئی منها» مطرح می‌شود. و بنده عرایضی در این رابطه در شرح تفسیر سوره‌ی حمد امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» داشته‌ام. می‌توانید به صوت آن مباحث رجوع فرمایید. موفق باشید

20590
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: 1. آیا محروم بودن حضرت آدم برای خوردن از آن درخت علت خاصی داشت؟ ۲. این عمل او چه عملی بوده آیا گناه بوده چون پیغمبران (ع) معصوم اند و گناه نمی کنند ولی اگر ترک اولی کرده پس چرا عریان شده و خدا او را کیفر داده است؟ ۳. این که می گویند علت اینکه ما به زمین آمدیم همین عمل حضرت آدم بود و گرنه الان بایستی در بهشت بودیم آیا درست است؟ لطفا توضیح دهید. با تشکر و سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه به طور مفصل در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» به جزء جزء این سؤالات جواب داده شده. به‌خصوص که با جواب‌گرفتن از این سؤال‌ها یک نوع تفکر و سلوک برایتان رخ می‌نمایاند. از این جهت توصیه می‌کنم به مطالعه‌ی آن کتاب که بر روی سایت هست، بپردازید. البته یک کار اساسی و مبنایی است. پس باید با حوصله آن را دنبال کرد. موفق باشید آدرس آن کتاب در سایت «لب المیزان» عبارت است از: http://lobolmizan.ir/book/1181

20588
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. بده در بحث معاد فرمودید که خداوند به بالاترین عمل جزا میده مثلا از بین همه نمازها اون نمازی که حضور قلبش بیشتره، حالا یه سوال برام پیش اومد. این در رابطه با مومنه؟ چون مثلا شخص گناهکار اعمالش با گناه نابود میشه و ظرفشویی خالیه، پس یعنی باید اول شخص مومن باشه و در سیرش به بهترین عملش نگاه میکنن یا شامل غیرمومن هم میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بر سر طلبِ متعالی انسان مؤمن است و این‌که حضرت پروردگار مطابق طلب متعالی او جزای اعمال او را به او می‌دهد به شرطی که همواره در آن طلب پایدار باشد. به همین جهت قرآن می‌فرماید: «وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (96)/ نحل). موفق باشید

20560
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: در آیاتی از قرآن پیامبر از زمان قیامت اظهار بی اطلاعی کرده اند و روایاتی هم این موضوع را تایید می کنند اما آقای جوادی آملی طبق بعضی از ادله عقلی اعتقاد دارند ایشان زمان قیامت را می دانسته. نظر جنابعالی چیست؟ آیا این امر محال عقلی است؟ اگر خداوند نخواسته پیامبر زمان قیامت را بداند دلیل آن چیست؟ در ضمن بنده دی وی دی های مجموعه را خریداری کرده ام. متاسفانه از نظم خوبی برخوردار نیست. مثلا به جای سوره زمر سوره قمر در آن است. ممنون از زحمات شما. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه‌ی طباطبایی «رحمة‌اللّه‌‌علیه» می‌فرمایند چون کلّ عالم، قیامت می‌شود زمان هم که جزء عالَم است، در میان نمی‌ماند تا بحث زمانِ قیامت به میان آید و از این جهت حضرت حق به رسولش می‌فرماید: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً يَسْئَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ» (187/اعراف) درباره قيامت از تو سؤال مى‏ كنند، كى فرامى ‏رسد؟! بگو: «علمش فقط نزد پروردگار من است؛ و هيچ كس جز او (نمى ‏تواند) وقت آن را آشكار سازد؛ (اما قيام قيامت، حتى) در آسمانها و زمين، سنگين (و بسيار پر اهميت) است؛ و جز بطور ناگهانى، به سراغ شما نمى‏ آيد!» (باز) از تو می‌پرسند چنان كه گويى تو از زمان وقوع آن با خبرى! بگو: «علمش تنها نزد خداست؛ ولى بيشتر مردم نمى‏ دانند.»

2- در مورد مشکلاتی که در دی‌وی‌دی‌ها هست با جناب آقای توکلی مشکل را در میان بگذارید. شماره‌ی ایشان 09138780869 می‌باشد. موفق باشید 

20545
متن پرسش
سلام: آیا در قرآن سوره یا آیه ای مبنی بر اینکه انسان وظیفه داشته باشد سعی کند رخدادهای تاریخی که ظهور خدا است را بشناسد و سعی کند خود را در آن تاریخ احساس کند و جزئی از بدنه آن رخداد تاریخی باشد، وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همه‌ی سوره‌های بلند متذکر نحوه‌ی حضور خداوند در تاریخ است که تحت عنوان «ایّام اللّه» نام می‌برد تا ما را در فضای تاریخی‌مان به تفکر وارد کند. موفق باشید

20529
متن پرسش
رضایی: با عرض سلام و ارادت خدمت استاد عزیز: با توجه و آگاهی به مقدمات بحث از حجیت منبع وحی با ادله عقلی (نه نقلی) از قبیل اعجاز و عدم تحریف و شمولیت ازمنه ... ذیل بحث اعجاز قرآن (اعم از اعجاز لفظی: بلاغی، عددی و اعجاز محتوایی و اعجاز علمی و...) سوال این است که دقیقا ملاک و معیار و شاخص اعجاز بودن قرآن کریم چیست؟ قران تنها تحدی کرده و شرایط و ضوابط کلامی که هماوردش می بایست بیاورد را ذکر نفرموده! با توجه به اینکه حضرات علما در تالیفات مباحث علوم قرآنی یا کلامی تنها به اعجاز قران تفصیلا پرداخته اند و هیچ ملاک و معیاری جز عدم توانایی بشر برای آن ذکر نکرده اند، اگر ملاک اعجاز فقط عدم توانایی بشر باشد پس نتیجتا آیات تحدی صرفا برای سکوت خصم و شبیه رجز خوانی محسوب می شود و جنبه علمی و معنای ظاهری خود را از دست می دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر آن‌که می‌فرماید: «فأتوا بسورة من مثله» که اگر شک دارید آن سوره‌ها از طرف خدا نیست، مثلش را بیاورید؛ می‌فرماید: « أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً» تا با تدبر در قرآن متوجه‌ی روحِ یگانگی که حکایت از تجلی یگانگی حق دارد، بشویم. و بنده فکر می‌کنم هرکس تدبّر لازم را در آیات و سور داشته باشد، نسبت به حقانیت قرآن که از طرف صاحب هستی است، به یقین می‌رسد. موفق باشید

20521
متن پرسش
سمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر شریف استاد سلام علیکم: در مقطع زمانی ظهور پیامبر اسلام چه عناصر پدیدار شناسانه ای به وجود آمده بود که حضرت رب العالمین ادامه حیات معنوی بشریت را در ظهور امام و نه نبوتی پس از پیامبر اسلام مصلحت دیدند ؟ یا به عبارتی دیگر این بشریت به چه رسیده بود که دیگر ادامه تکامل تاریخی او با نبوت معنا پیدا نمی کرد و نیاز به حضور یک انسان 250 ساله بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به عنوان نبیّ بشریت را متذکر راه‌هایی می‌کنند که باید طی کند و امامت مدیریت جامعه جهت درست‌طی‌کردنِ آن راه‌ها به عهده دارد. به همین جهت بعد از اتمام رسالت رسول، خداوند فرمود: « وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ (انعام/ 115) و كلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حدّ تمام رسيد؛ هيچ كس نمى ‏تواند كلمات او را دگرگون سازد؛ و او شنونده داناست. موفق باشید  

20517
متن پرسش
درود محضر استاد حاج اصغر طاهرزاده: من مدتها شکاک بودم و پس از آن متمایل به حکمای سوفسطایی اعلی الله مقامهم شدم چندی پیش به سوفسطایی گری مطلق در حیطه عقل عملی و هم اکنون در حیطه عقل نظری گرایش یافتم دو سوال از محضر حضرتعالی دارم امید به هر دو پاسخ دهید: 1. اگر از پس امروز فردایی باشد وضعیت من در برزخ و قیامت چگونه است آیا در آنجا هم سوفسطایی خواهم بود و دچار شک و تردید می باشم؟ 2. از نظر ثواب و عقاب در چه وضعیتی خواهم بود برداشت من با توجه به حدیثی که در مفاتیح الحیاه آقای جوادی دیدم این است که از مستضعفین فکری رفع قلم شده و ما سوفسطاییان هر آنچه معصیت کنیم دچار عذاب نخواهیم شد و حسب روایات دیگری که حضرت حق به فقرا و معلولین از بابت اینکه درین عالم بدانها کم داده است در آخرت جبران کرده و مورد تفضل قرار می دهد مستضعفین فکری نیز مورد تفضل او خواهند بود ولو هزاران گناه کرده باشند. (چون مستقلات عقلی برایم ثابت نیست منظور از گناه هر گناهی است کالقتل والتجاوز بالعنف)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان از کثرات به سوی وحدت سیر کند و چهره‌ی حقیقت بیشتر ظاهر شود، متوجه می‌شود چه اندازه در غفلت بوده. و چون سعی نکرده آن حقیقت یگانه که همه‌ی عالم، مظاهرِ اوست را بیابد، در برزخ و قیامت از هیچ نور و گشایش و راهی بهره ندارد زیرا نور یگانه‌ی عالم را ندیده به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «وَمَنْ کَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَی فَهُوَ فِی الآَخِرَةِ أَعْمَی وَأَضَلُّ سَبِیلاً» اگر چنان‌چه کسی در این دنیا کور باشد و حقیقت را ننگرد، در قیامت نیز کور است و هیچ راهی در مقابل خود ندارد. موفق باشید

20489
متن پرسش
سلام علیکم: امتحان در مورد ملائکه صادق است؟ بعضی روحانیون می گویند قضیه سجده ملائکه به آدم امتحان ملائکه هم بوده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصلاً این حرف‌ها معنا نمی‌دهد. زیرا فرشتگان ابعاد مختلفی ندارند تا از طریق امتحان، بخواهند بُعدی را بر بُعدی ترجیح دهند. در مورد آن‌ها قرآن می‌فرماید: «و ما منّا إلاّ و له مقام معلوم» یعنی هرکدام از ما مقام معلوم و ثابتی داریم. موفق باشید

20487
متن پرسش
سلام استاد گرانقدر: در تفسیر سوره ق آیه 15 فرمودید این آیه یکی از چندین آیاتی است که دارای بار معنوی و معرفت خاصی است. حال سوال بنده این است جسارتا اون چند آیات دیگر کدوم آیات مثل این آیه هست تا پیگیری کنیم و مطالعه نماییم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیاتی هست که علامه طباطبایی به عنوان غرر آیات مطرح می‌کنند مثل آیات 21 سوره‌ی حجر و 50 سوره‌ی طه. زیرا می‌توان با مبانی چنین آیاتی مقصد و جهت و اشاره‌ی بقیه‌ی آیات را فهمید. موفق باشید 

20488
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی سلام علیکم: جناب استاد، شما فرمودید سه پیامبر بعدی هم امام بودند منظورتان دقیقا کدام انبیا هستند؟ استاد مطهری در یکی از کتب خود فرموده اند تنها حضرت ابراهیم و حضرت خاتم به مقام امامت رسیدند. این کلام با فرمایش شما در تناقض نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند در رابطه با چگونگى امامت حضرت ابراهيم (ع) مى‏ فرمايد: «وَ اذِابْتَلي ابْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَاتَمَّهُنَّ قالَ انّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ اماماً، قالَ وَ مِنْ ذُرّيَتي‏ قالَ لا يَنالُ عَهْدي الظّالِمين»[1] آنگاه كه ابراهيم را پروردگارش به شكل‏هاى گوناگون آزمود و او همه ‏ى آزمون‏ها را به‏ خوبى پشت سر گذارد، پروردگارش به او فرمود: من تو را براى مردم امام قرار مى‏ دهم، و او پرسيد: آيا از فرزندانم نيز به چنين مرتبه‏ اى خواهند رسيد؟ پروردگارش گفت: فرزندان غير ظالم تو به چنين مقامى خواهند رسيد.

از آيه‏ ى فوق مى‏ توان متوجه نكات زير شد: 1- آيه بعد از امتحانات ممتد بر حضرت ابراهيم (ع) نازل شده يعنى بعد از قربانى ‏كردن فرزند و به آتش انداختن آن حضرت و مهاجرت از شام، بدين صورت آيه در آخر عمر آن حضرت بر آن حضرت نازل شده و خبر از امامت او داد.

2- حضرت ابراهيم (ع) قبل از امام‏ شدن «نبى» بوده و علاوه بر اين كه امتحان كردن‏ ها در موقعى بوده كه او پيامبر بوده، همين خطابِ خدا بر او - كه مى‏ گويد من تو را امام قرار دادم - دليل بر آن است كه آن حضرت نبى بوده است.[2]

3- حضرت ابراهيم (ع) اين «امامت» را براى فرزندانش تقاضا كرد. پس اين امامت يك مقام است و عهدى است الهى كه گاهى با نبوت همراه است و گاهى جداى از آن است و ايشان همين امامت را براى فرزندانشان تقاضا كردند، آن هم به جهت آن‏كه حضرت متوجه ارزش امامت براى هدايت جامعه ‏ى انسانى شدند.

4- خداوند نه تنها تقاضاى حضرت را رد نكرد بلكه فرمود: اين عهد را به فرزندانت كه ظالم باشند نمى‏ دهم. پس از بين فرزندان حضرت كسانى كه در هيچ بُعدى ظالم نباشند، يعنى معصوم باشند، امام هستند. در صورتى ‏كه نه ظلم به نفس و نه ظلم به خلق و نه ظلم به حق، هيچ‏ كدام در شخصيت آن‏ها نباشد. لذا علامه طباطبائى «رحمةالله‏ عليه» در مورد «لا ينال عهدى الظالمين» مى‏ فرمايند: در ابتداى امر چهار احتمال براى ظالم بودن افراد مى‏ رود: 1- كسانى كه تمام عمر ظالم باشند. 2- كسانى كه تمام عمر پاك باشند. 3- كسانى كه اول عمر ظالم و در آخر عمر پاك باشند. 4- كسانى كه اول عمر پاك و آخر عمر گناهكار باشند. بعد مى‏ فرمايند: شأن حضرت ابراهيم (ع) اجلّ از آن است كه امامت را از خدا براى قسم اول و چهارم بخواهد. پس تقاضاى حضرت مى‏ ماند براى دو گروه ديگر كه حضرت ممكن است از آن دو سؤال كند و خداوند مى‏ فرمايد: از آن دو - يعنى آن‏هايى كه تمام عمر پاك باشند و كسانى كه اول عمر ظالم و در آخر عمر پاك باشند - عهد خود را به ظالمين از آن دو نمى‏ دهم. پس مى‏ ماند آن‏هايى كه همواره در عصمت بوده ‏اند و اين‏ها مى ‏توانند مقام امامت را داشته باشند. بر اين اساس ما مى‏ گوييم امامان از ابتداى عمر تا آخر عمر معصوم هستند.

5- چون واژه‏ ى «جَعَلَ» يعنى «قراردادن» را براى امام به كاربرد و مى‏ فرمايد: «ما تو را امام قرار داديم» پس امامت يك منصب موهبتى است و نه اكتسابى. از طرفى بايد امام معصوم باشد، پس عصمت امام موهبتى است و نه اكتسابى. و اين‏كه فرمود: «انّي جاعِلٌ فِي الارْضِ خليفَةً» خبر از استمرار جعل خلافت و امامت مى‏ دهد، يعنى همواره در هر زمانى خداوند خليفه‏ اى از خود در زمين قرار مى ‏دهد. در رابطه با عصمت غير اكتسابى امام، امام رضا (ع) مى ‏فرمايند:

«مَخْصُوصٌ بِالْفَضْلِ كُلِّهِ مِنْ غَيْرِ طَلَبٍ مِنْهُ وَ لَا اكْتِسَابٍ بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ» امام مخصوص به كمال و فضلى شده كه خودش به دست نياورده بلكه از طريق خدايى كه داراى فضل و بخشش است به او داده شده.

6- قرآن در آيه ‏ى 33 سوره ‏ى احزاب مى ‏فرمايد: اهل ‏البيت پيامبر (ص) از هر پليدى مبرايند، يعنى معصومند. از طرفى اهل ‏البيت فرزندان ابراهيم‏ اند. پس آن‏ها امامند به همان معنايى كه ابراهيم (ع) امام بود. و در آيه ‏ى 26 سوره‏ ى زخرف مى ‏فرمايد: «وَ اذْ قالَ ابْراهيم لَابيهِ وَ قومِهِ انَّني بَري‏ءٌ مِمّا تَعْبُدون الّا الَّذي فَطَرَني فَانَّهُ سَيَهْدين وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقيةً فِي عَقِبهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون» يعنى به ياد آر آن زمانى را كه ابراهيم به پدرش (عمويش) و قومش گفت: من از آنچه شما مى ‏پرستيد مبرا هستم، و آن را مى‏ پرستم كه مرا به‏ وجود آورد و مرا هدايت خواهد كرد و آن هدايت را خداوند «كَلِمَةً باقيةً» و سنت پايدارى در نسل ابراهيم (ع) قرار داد تا بلكه مردم به آن امام رجوع كنند. از اين آيه مى ‏فهميم كه هيچ‏ گاه امامت از فرزندان ابراهيم (ع) خالى نيست. چون مى‏ فرمايد: هدايت را يك سنت پايدار در نسل او قرار داد تا بشر از هدايت الهى برخوردار باشد. و در روايت داريم: «كلمه باقيه» در اهل بيت پيامبر (ص) و در ذرّيه‏ ى امام حسين (ع) تا قيامت ادامه دارد.[3] موفق باشید

 


[1] - سوره‏ ى بقره، آيه ‏ى 124.

[2] ( 1)- امام صادق( ع) مى‏ فرمايند: خداوند پيش از آن‏كه ابراهيم را به نبوت برگزيند، به بندگى خويش برگزيد، و پيش از آن‏كه او را به رسالت برگزيند، به نبوت برگزيد، و پيش از آن‏كه او را به عنوان خليلِ خود برگزيند، به رسالت برگزيد، و پيش از آن‏كه مقام امامت را به او عطا كند، او را به عنوان خليل خويش برگزيد، و پس از آن‏كه آن مقامات براى او حاصل گرديد، فرمود:« انّي جاعِلُك لِلنّاس اماماً» ( اصول كافى، كتاب الحجة، باب طبقات الانبياء، حديث 2).

[3] ( 1)- بحارالأنوار، ج 25، ص 253.

20479
متن پرسش
سلام محضر استاد طاهرزاده بزرگ ذبح کننده سوالات من دریافتم که تنها راه نجات از اهریمن شروری که دکارت مطرح می کند (یا به طور کلی نجات از خطا و اشتباه و جهل مرکب) پناه بردن به شکاکیت تسلسلیست بدین معنا که شک دارم و در شک داشتن خویش شک دارم و درین شک دوم شک دارم همین طور این شک ادمه می یابد و البته این تسلسل محال نیست به دو دلیل 1 وجدانا این تسلسل را در وجود خویش می یابم 2 اعداد هم تسلسل دارند و تسلسل محال نیست. پس وقتی ما هیچ گزاره ای را تایید نکنیم قطعا هیچ فریبی نیز در کار نخواهد بود این نکته مورد تایید حضرتعالی می باشد؟ خواهشا مستدل پاسخ دهید. به نظرم خیلی از سوالات را ذبح می کنید. چرا دست و پای استاد در مقام پاسخ گویی لرزان است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گاهی به نظر می‌آید باید به خواستگاهِ سؤال عزیزان توجه کرد و جواب داد و نه به ظاهرِ سؤالات. مثل آن‌که در قرآن هست که طرف می‌پرسد چه چیزی انفاق کنیم؟ ولی خداوند مسئله را می‌برد در جایگاه اصلی سؤال، و آن این‌که به چه کسانی باید انفاق کرد. ملاحظه کنید: «يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ» (215/بقره) بنابراین اگر به قول شما سؤالات را ذبح می‌کنیم، ذبح شرعی انجام می‌گیرد 2- در مورد شکی که به میان می‌اورید، بحث در محل‌بودن و محل‌نبودنِ شک در میان نیست، بحث در این که دکارت می‌رسد به این‌که در شک‌بودن، کسی دارد شک می‌کند که در شک‌بودنِ خود، شک ندارد و از این طریق بحث را تا یقینِ به وجود انسانی که شک می‌کند، جلو می‌برد با همان جمله‌ی مشهورِ «من شک می‌کنم، پس هستم». موفق باشید

20474
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوارم: خدا قوت. 1. در مورد تفسیر سوره حمد حضرت امام: تجلی ذات بر ذات را اگر می شود یک جمله موجز که وقتتان را نگیرد در توضیحش بفرمایید. احساس می کنم مشکل پیدا کردم، احساس می کنم این قسمت را نفهمیدم. (تجلی ذات بر ذات ، در مقابل تجلی ذات بر موجودات) 2. چند سال قبل حقیر خواب بودم، و برای نماز صبح بیدار شدم و وضو گرفتم و نمازم را خواندم، و خوابیدم، بعد دوستان طلبه مرا بیدار کردند که برای نماز صبح بیدار بشوم، من هم گفتم خواندم، صبح متوجه شدم که نماز خواندنی در کار نبوده، و خواب بوده اینها که دیدم. ولی بسیار واقعی بود. سوال اینجاست که این چه حالت از نفس است؟! التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  تجلی ذات بر ذات مبتنی است بر علم خدا بر خودش و این‌که خود را در خود و یا در اسماء به تماشا بنشیند و از این جهت همیشه آن‌چه در میان است تجلی ذات بر ذات است حتی آن‌جایی که مخلوقات را خلق می‌کند. به همین معنا جناب حافظ رازگشایی می‌کند و می‌فرماید: «نظری کرد که بیند به جهان صورت خویش / خیمه در آب و گل مزرعه آدم زد». 2- این نحوه‌ای از تجرد است و روبه‌روشدن با تجرد نفس، ارزشش آن است که انسان تجرد نفس خود را بهتر حس می‌کند. موفق باشید

20462
متن پرسش
سلام: امروز رییس جمهور محترم مجددا شبهه ای تاریخی را مطرح نمودند که متن آن بدین شرح است امروز اگر آمریکا تخلف کند، همه دنیا آمریکا را محکوم می‌کنند و نه ایران را و جالب اینکه عده‌ای با وجود این شرایط به ما می‌گویند که چرا اعتماد و مذاکره کردید. این عده اگر شاید در زمان پیامبر (ص) نیز بودند به پیامبر گرامی اسلام (ص) ایراد می‌گرفتند چرا که در قرآن مجید خطاب به پیامبر (ص) آمده است «تو معاهدات فراوانی با کفار بستی که هر دفعه هم آن را نقض کردند». آیا می‌شود به پیامبر (ص) ایراد گرفت که چرا با وجود نقض عهدهای متعدد باز هم نسبت به آن اقدام می‌نمودند؟ آیا امروز واقعا شرایط با مثال ایشان یکسان است؟ لطفا مرقوم فرمایید تا این شبهه حل بشود. ان شا الله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم آن سخنان را شنیدم فکر نمی‌کنم استناد درستی برای معاهده با استکبار باشد زیرا قرآن می‌فرماید: «كَيْفَ وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لا يَرْقُبُوا فيكُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبى‏ قُلُوبُهُمْ وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ» (8/توبه) چگونه به اینان اعتماد می‌کنید در حالی‌که اگر بر شما غلبه کنند نه‌ رعایت شما را می‌کنند و نه رعایت تعهداتی که با شما بسته‌اند، اینان بر خلاف آن‌چه که در قلب‌شان هست سخنانی می‌گویند که شما را راضی کنند ولی در درون‌شان نیّت دیگری دارند و اکثر آن‌ها فاسق‌اند. زیرا امروز بحث استکبار و نقض عهد در میان است. آیا باید باز به آن‌ها اعتماد کرد؟ یا به نور ولایت متوجه‌ی بی‌اعتمادی به آمریکا شویم؟! ای کاش این آقایان یک کلمه می‌گفتند اشتباه کردیم به آمریکا اعتماد نمودیم و به دنبال آیه و روایتی نمی‌گشتند تا خود را تطهیر کنند! موفق باشید

20452
متن پرسش
خواهشمندم به این سئوال من پاسخ دهید اگر چه شاید تکراری و پیش پا افتاده باشد و در شان سئوال کننده ؛ می خواهم جواب این سئوال را از شما مستقیما بگیرم و به یادگار داشته باشم چرا که برای سئوال کننده ارزشمنداست. من اخیرا با آثار شما آشنا شده ام و علاقه مند. سئوال من این است: اگر از شما بپرسند چه جوابی می دهید؟ در زندگی باید دنبال چه باشیم؟ و از کجا شروع کنیم؟ از این که لطف می کنید و جواب می دهید ممنون هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن می‌فرماید: «ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون» می‌خواهد بگوید هدف جنّ و انس در خلقت‌شان بندگی خدا است. یعنی انسان در بندگیِ خدا معنی حقیقی‌اش را پیدا می‌کند و در همین رابطه برای تحقق بندگی، شریعت فرستاده است تا ما با رعایت شریعت الهی بدانیم از کجا شروع بکنیم و به زندگی خود معنا دهیم. پیشنهاد می‌شود سری به کتاب «چه نیازی به نبی؟» که بر روی سایت هست بزنید. موفق باشید

20450
متن پرسش
سلام و خدا قوت: خواستم بدانم مقام معظم رهبری چگونه از این آیه (نور / 54)، این استفاده را کردند که اطاعت فردی کافی نیست و اطاعت جمعی لازمه ی تحقق جامعه ی اسلامی است. متن سخن ایشان: http://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=8988&nt=2&year=1388&tid=1437#7183 با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که خطابِ آیه به جمع مؤمنین است، اولین چیزی که به ذهن می‌آید همان جنبه‌ی جمعیت اهل ایمان است. زیرا بحث بر سر ایجاد جامعه‌ی اسلامی است نه به میدان‌آمدنِ افراد مؤمن. و در همین رابطه آیه‌ی مذکور می‌فرماید: «قُل أَطيعُوا اللَّهَ وَأَطيعُوا الرَّسولَ ۖ فَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّما عَلَيهِ ما حُمِّلَ وَعَلَيكُم ما حُمِّلتُم ۖ وَإِن تُطيعوهُ تَهتَدوا ۚ وَما عَلَى الرَّسولِ إِلَّا البَلاغُ المُبينُ». موفق باشید

20443
متن پرسش
نظرتون راجع به این متن چیست؟ آدم و سجده نکردن شیطان واقعیت ندارد! المیزان شاید تعجب کنید اگر بگویم بزرگانی چون علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی بر این باورند که سجده فرشتگان بر حضرت آدم یک رویداد واقعی نیست بلکه داستان نمادینی است که پرده از یک حقیقت ملکوتی بر می دارد. 1. «علامه طباطبائی (رحمه الله علیه) قهرمانان این قصه را شامل آدم، حوا، فرشتگان، ابلیس غیر واقعی ندانسته است. تمتیل و نمادین به گفتمان حادثه ناظر است، گفتمان حضرت آدم (ع) سخن همه انسان هاست، ابلیس نماد وسوسه های شیاطین، بهشت حضرت آدم نماد اعتدال منشی است که با کمک آن انسان قادر بر کنترل هوای نفس بوده و بر جهان سلطه می یابد و چون خدا را به فراموشی می سپارد دشواری های زندگی بر او رخ می نماید. 2. مرحوم علامه برای دیدگاه خود از نهج البلاغه شاهد آورده است؛ آنجا که حضرت امیر (ع) فرموده است: (فسجدوا الا ابلیس و جنوده). «در بیان حضرت امیر (ع)، فرمان سجده، افزون بر شیطان، لشکریان او را نیز شامل شده است، و این امر مدعای ما را مبنی بر اینکه آدم (ع) بی آنکه خصوصیتی در شخص او مقصود باشد به عنوان سمبل و نماد انسانیت بکار رفته و قصه به ظرف تکوین ناظر است، تایید می نماید.» «2» 3. با توجه به اینکه ظرف داستان تکوین است نه تشریع و زبان آن نمادین و تمثیلی است نه واقعی، اشکالات و ابهامات مختلف همچون تعیین مکان، زمان، چگونگی اغوای شیطان و ... بی اساس خواهد بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که جایگاه آدم قبل از هبوط، جایگاهی است فوق مکان و زمان، و صورت برزخی دارد. به این معنا که حقیقتِ موضوع در آن‌جا جاری است و از این جهت آری! آدم، نمادِ اعتدال است ولی بدین معنا نیست که در آن موطن، صورتی از سجده در میان نباشد. چه اشکال دارد که آن صورت‌ها آن‌جا باشد ولی ظرفیت همه‌ی صورت‌های دنیایی در آن نهفته باشد. موفق باشید

20440
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی سلام علیکم: جناب استاد رنه گنون بر چه مبناهایی می گوید تمدن شرق اشراق مطلق و تمدن غرب حسی مطلق است و این تنها خاورمیانه است که ظرفیت جمع اشراق و حس با هم را دارد؟ بنده نمی توانم بی دلیل و برهان این کلام رنه گنون را بپذیرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید بعضی از معارف در آینه‌ی تاریخ و در آینه‌ی طبیعت در مقابل ما قرار می‌گیرد. مثل آن‌که قرآن در آيه ‏ى 46 سوره ‏ى حج مى‏ فرمايد: «أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ‏ يَعْقِلُونَ‏ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا» آيا منكران حقيقتِ نبوى در زمين سير نكرده‏ اند و سرنوشت منكران نبوت را ملاحظه نكرده ‏اند تا در اثر آن سير، قلب‏هايى پيدا كنند كه به كمك آن قلب، تعقل كنند و گوش‏هايى به‏ دست آورند كه به كمك آن‏ها حق را بشنوند؟ همه ‏جانبه ‏بودن يك فكر به اين معنا است كه آن فكر با خودِ حقيقت مرتبط است و نه با مفهوم آن. گاهى با رفيق خود در مورد موضوعى بحث مى‏ كنيد، از يك طرف قبول داريد مطلبى كه او مى ‏گويد درست است ولى از طرف ديگر احساس مى ‏كنيد نمى ‏توانيد به طور كامل آن مطلب را قبول كنيد. اگر موضوع را درست تحليل كنيد متوجه مى‏ شويد رفيق شما مطلب را از يك زاويه مى‏ نگرد و مطرح مى‏ كند و شما نياز داريد مطلب را به صورت جامع و از جنبه‏ ى وجودى و اشراقى‏ اش بنگريد و لذا با همه ‏ى ابعادتان جواب خود را در رابطه با آن موضوع نمى‏ گيريد. شما وقتى با سخنان اهل البيت (عليهم السلام) روبه‏ رو مى ‏شويد ملاحظه مى ‏كنيد مطلب به شكل جامع بروز مى‏ كند. اهل البيت (عليهم السلام) در عين آن‏كه عقل رياضى و عقل فلسفى دارند ولى با ما از طريق عقل رياضى و يا عقل فلسفى سخن نمى ‏گويند تا با موضوعِ مطرح‏ شده از يك زاويه و يا دو زاويه آشنا شويم، عقل اشراقى آن‏ها ما را با حقيقتِ مطلب آشنا مى‏ كند. عقل اشراقى عقلى است كه از قلب جدا نيست، قرآن در توصيف چنين عقلى پاى قلب را به ميان مى‏ كشد و مى ‏فرمايد: انسان مى ‏تواند به جايى برسد كه قلب او تعقل كند و تعقل او از نور قلبى او جدا نباشد. موفق باشید

20418
متن پرسش
سلام: خدا قوت، عباداتتان قبول: این فرمان امام خامنه ای مبنی بر آتش به اختیار بودن حقیقتا من را دیوانه کرده. می دانم باید کاری کرد و مؤثر بود. می دانم که وقت نشستن نیست. ولی نمی دانم چه باید بکنم. می ترسم که از غافله عقب بمانم. که مانده ام. وقتی فعالان فرهنگی، شهدا و ... را می بینم بیشتر احساس ضعف و بی اثری می کنم. چه کنم استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود را با معارف حقه و تدبّر در قرآن و روایات آماده نگه دارید تا وقتی در مسیر وفاداری به انقلاب اسلامی اموری پیش آمد، بهترین انتخاب را داشته باشید. موفق باشید

20389
متن پرسش
درست است که مومن باید حالتی متعادل بین خوف و رجا داشته باشد. ولی قرآن در مقام هدایتگری بیشتر جنبه خوف را تاکید کرده یا جنبه رجا را یا اینکه نسبتشان برابر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تأکید روایات آن است که خوف و رجاء در جان مؤمن مساوی باشد تا نه یأس پیش آید و نه غرور. موفق باشید

20367
متن پرسش
سلام استاد: ضمن تسلیت به مناسبت ایام سوگواری اباعبدالله الحسین علیه السلام و یارانشان سوالی خدمتتان داشتم و آن این است که آیا اصولا برگزاری مسابقات قرآن کریم و اهدای جوایز به نفرات برتر کار درستی است با توجه به اینکه ممکن است رقابت ها و بعضا داوری های سلیقه ای باعث کدورت های زیادی بشود و شان قرآن در حد یک مسابقه پایین بیاید می خواستم نظرتون رو در این زمینه بدونم ممنون از اینکه فرصتتون رو در اختیار بنده قرار دادید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته جهت تشویق جوانان کار خوبی است به امید آن‌که شروع خوبی جهت رجوع به مفاهیم قرانی باشد. موفق باشید

20321
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز و فررانه: جناب استاد معمولا ذکر حوقله به صورت لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم آمده است 1. علت این که در سوره کهف در داستان دو باغ شخص مومن می گوید ما شاءالله لا قوه الا بالله و حول را نمی گوید چیست؟ 2. حضرت صادق فرمودند در شگفتم از کسی که دنیا و زینت آن را می خواهد چگونه به ذکر ماشاءالله لا قوه الا بالله پناه نمی برد. حال آیا اگر کسی دنیا و زینت آن را برای رفع نیاز و حفظ آبرو و انفاق در راه خدا و کار خیر بخواهد و این ذکر را تکرار کند مانع سلوک است و با روایاتی که ما را از دنیا و زینت آن پرهیز می دهد منافات دارد؟ 3. برای محقق شدن سخن امام صادق علیه السلام به چه مدت و هر روز چند بار خوب است این ذکر تکرار شود؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در آن‌جا بحث در آن حدّ است که آن مرد متذکر صاحب باغ شود که تو نیستی که دنیا را هرطور خواستی بگردانی 2- نه! زیرا این خودش بنا بر روایات معصوم، قیامت به حساب می‌اید و نه دنیا 3- سعی کنید حتی‌المقدور بعد از هر نماز با حضور قلب 10 مرتبه آن ذکر را بگویید. موفق باشید

20319
متن پرسش
با عرض سلام: استاد گرامی نظر جنابعالی در مورد اوضاع فعلی کشور چیست؟ در کل وضعیت خوبی نداریم علی رغم اینکه رهبر بی نظیر ی داریم. ولی من به عنوان یک دانشجو وقتی از اوضاع نابسامان کشور حرف می زنم میگن ایران تازه بعد از انقلاب شروع کرده قبول ولی این اختلاس ها یا بی تدبیری ها و حقوق های نجومی و.... دیگه ارتباطی نداره تازه بعد از انقلاب باید کمتر بشه به راستی چرا مردم مثلا ژاپن به دین اسلام رفتار میکنن در حالی که مسلمان و یا بعضا خداپرست هم نیستند. و در کل چرا بسیاری از قانون های کشور ما پر از اشکال است و کشورهای غربی از بسیاری از مسائلی که ما درگيرش هستیم سالهاست عبور کردن مثل پرکاری، تعهد، مطالعه بالا، دقیق کار کردن. به نظر بنده ما الان هر موفقیتی که تو کشورمون داریم صدقه سر آ قاي خامنه ای هست و اگر نه بقیه ....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. ما نه با آموزه‌های غربی به سامانی مثل غرب رسیده‌ایم، و نه با آموزه‌های اسلامی و با اطاعت از رهبری به نتایجی که فکر و فرهنگ ما اقتضای آن را داشت؛ دست یافتیم. در این شرایط تاریخی باید به این فکر کنیم حال که 200 سال است نتوانستیم غربی شویم لااقل برای دنیای خودمان هم که هست، در بستر رهبریِ اسلامی و با فرهنگِ خودی به سر و سامانِ لازم فکر کنیم. عرایض نسبتاً مفصلی در این رابطه در شرح آیه‌ی 59 سوره‌ی نساء شد. موفق باشید

20288
متن پرسش
سلام: لطفا به شبهه ي زير پاسخ بدهيد: در جاي جاي كتاب قرآن كريم، خداوند مومنان را به باغ هايي كه رودها از زير درختانش جاري است بشارت داده. حال آنكه اولا اين شايد براي عرب هاي 1000 سال پيش جذابيت داشته باشد ولي براي مومنان و بسياري از مردم فعلي جذابيتي ندارد كه به شوق بهشت بخواهند اسلام بياورند يا عمل صالح انجام دهند و گناه نكنند تا به آن باغ ها برسند. پس اسلام مال همان موقع است و به درد ما نمي خورد. شخص مي تواند همينجا از باغ و زن استفاده كند مخصوصا آنهايي كه در كشورهايي با مناظر طبيعي زيبا زندگي مي كنند بنابراين چرا چيزي نگفته كه براي عموم مردم جلب توجه كند نه فقط براي عرب ها!؟ گويا منتهاي نعمت ها همين است. مي دانم كه نيست مثل (و لدينا مزيد) و (قرته اعين) و مثل (رضوان من الله اكبر) ولي صد جاي قرآن فقط گفته باغ و درخت و رودخانه! خب شخصي كه در یک کشور اروپایی زندگي مي كند اين چيزها كه برايش جذابيتي ندارد كه ايمان بياورد يا مثلا بخاطر آنها گناه نكند. چرا خدا انقدر ضعیف عمل کرده؟ واقعا که!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهشت دارای مراتب است، مراتب جسمانی ولی غیر مادی و مراتب روحانی که فوق جسمانی است. و بهشت چیزی جز صورت عقیده و عمل نیست. آب‌های روان که زیر درختان است و نه در کنارِ درختان، صورتِ عقاید توحیدی است و حوریان، صورتِ عبودیت انسان است که با جانِ انسان‌های مؤمن مرتبط است و ربطی به این امور که در دنیاست ندارد. بحث مفصل این موضوعات، در تبیین سوره‌ی واقعه شده است.   http://lobolmizan.ir/sound/1164        موفق باشید

نمایش چاپی