بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: حضرت امام خمینی(ره)

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
15530
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد طاهر زاده: 1. ببخشید نظر شما درباره علامه طهرانی چیست و از نظر عرفانی ایشان به کمال رسیده بودند؟ و همچنین از نظر جنبه علمی چه از دیدگاه نظریات و چه از دید کتابها و نوشتجاتشان، ایشان را در چه سطح و در حد کدام یک از علما می دانید؟ و هم از نظر عرفانی ایشان را در حد کدام عارف می دانید؟ 2. آیا شما کسی را به نام آیت الله شیخ علی رضایی طهرانی می شناسید؟ گویا ایشان از شاگردان علامه حسن زاده و آیت الله جوادی و در سیر و سلوک شاگرد علامه طهرانی بوده اند. نظرتان را درباره ایشان و جنبه علمی شان بفرمایید؟ 3. نظر شما درباره آیت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی دام ظله فرزند ارشد علامه طهرانی، چیست؟ جوابهایتان به من کمک بزرگی در زندگی ام می کند. لطفا از جواب دادن مضایقه نفرمایید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده جناب آیت اللّه حسینی تهرانی را یک دانشمند اسلامی می‌دانم که آثار خوبی در رابطه با مباحث عرفانی به جای گذاشته‌اند و بیش از این نتوانستم از ایشان استفاده کنم 2- نه 3- نمی‌دانم ولی این تاریخ را، تاریخ حضور خدا توسط حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌دانم و معتقد به قطب عرفانی و نیابت‌های مطرح بین عرفای گذشته نیستم. موفق باشید

15527
متن پرسش
عرض سلام و ادب و احترام و توفیق برای حضرتعالی از در گاه خداوند منان ممنوناز پاسختان به سوال بنده در مورد مولوی. استاد چه کتابی را توصیه می فرمایید که مطالعه آن کتاب ما را با اصطلاحات عرفا در اشعار عرفانی آشنا کند و کلا با زبان و ادبیات عرفانی آشنا سازد و سوال دیگر اینکه آیا جناب محیی الدین نیز شیعه بوده است؟ و سوال دیگر اینکه چرا بسیاری از علما قدیم و معاصر این دو شخصیت عرفانی را قبول ندارند و حتی مریدانشان آنها را ملحد می دانند؟ ممنون از روشنگریهایتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که با کتاب «عرفان نظری» آقای یزدان‌پناه شروع کنید 2- خوب است در این مورد به جواب سؤال شماره‌ی 15511 رجوع فرمایید 3- حضرت امام در رابطه با نقش استعمار و نفوذ آن‌ها در حوزه‌های علمیه می‌فرمایند: آن‌چنان تحجر حاکم بود که ظرف فرزندشان که از آن آب نوشیده بود را، آب می‌کشیدند. موفق باشید

15507
متن پرسش
سلام و ارادت، عقلی که تاریخ ما را نجات می‌دهد، نه عقل مدرن است و نه عقل فلسفی و نه عقل عرفانی. عقلی است که با امام خمینی (ره) آمد. البته معلوم است این عقلی که با امام خمینی (ره) آمد، عقلی است که در ذیل اسلام و ولایت علی«علیه‌السلام» قرار دارد، ولایی است. یادتان باشد خدایِ مرحوم قاضی طباطبایی هم برای نجات ما در امروز کافی نیست، باید در ذیل شخصیت إشراقی امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نجات ملت خود را جستجو کنیم. این عقل، آن عقلی است که ظلماتِ شما را در این دوران از بین می‌برد؛ وگرنه اگر شما سراغ استاد اخلاق بروید تا بفرماید نگاه به نامحرم نکن، غیبت نکن؛ این خوب است، اما برای این‌که بتوانیم در تاریخ زندگی کنیم، توصیه‌ها کافی نیست. شما سی‌صدسال پیش هم باید این کارها را در امور اخلاقی می‌کردید، ولی در این تاریخ زندگی نمی‌کردید، عالِم به زمانه‌بودن، اقتضائات خود را دارد. آیا منظور حضرتعالی از این مطلب چیست؟ عقل عرفانی مگر همان عقل امام خمینی (ره) نیست؟ مگر عقل عرفانی همان عقل ملاصدرا و ابن عربی نیست؟ منظور حضرتعالی از تفاوت عقل عرفانی با عقل امام خمینی (ره) چیست؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل عرفانی به آن صورت که بتوانیم روح زمانه را درک کنیم، بسیار مهم است و شخصیت إشراقی حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نمونه‌ی مجسم آن عقل‌اند و آن سلوک که شهداء به او اقتدا کردند و ره صدساله را، یک‌شبه طی نمودند. ولی عقل عرفانیِ آموختنی و یا عقلِ عرفانیِ بیگانه از زمانه، در این تاریخ کارساز نیست. موفق باشید

15490
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر دامت توفیقاته: به حول و قوه الهی جمعی از طلبه های قم درصدد هستیم در کنار تحصیل دروس حوزوی و پیگیری مباحث معرفتی، در جهت گفتمان سازی مکتب امام و حرکت به سمت حل مشکلات انقلاب قدمی برداریم آنچه به ذهنمان رسید این بود که در قدم اول می بایست بچه های انقلاب دور هم بنشینند و با رویکردی راهبردی و ناظر به حل مشکلات به گفتگو و مباحثه بپردازند و این جلسات مباحثه که موضوعش انقلاب اسلامی است را مهم و ارزشمند بشمارند تا از قبل مباحثه بر روی مسائل واقعی و اساسی انقلاب، اندیشه پشتیبان انقلاب اسلامی که یک اندیشه جامع و کامل و فاخر و حرکت آفرین است از مرحله اجمال به تفصیل برسد. در همین رابطه متن زیر و سوالاتی خدمت حضرت عالی ارائه می شود امیدواریم با پاسخ به این پرسش ها ما را در این تکلیف مقدس و الهی یاری بفرمایید. البته این سوالات بخشی از مسائلی است که می بایست با نگاه عمیق به آنها پرداخت. ابتدا متنی در زمینه تبیین ضرورت پرداختن به مباحثه پیرامون مسائل انقلاب و تدوین نظام سوالات ارائه شده و در ادامه سوالات طرح می شود. اندیشه پشتیبان انقلاب اسلامی (حرکت به سمت تفصیل دادن اندیشه های انقلابی - اسلامی مرتکز در ذهن بچه های انقلاب) ما اجمالا فهمی راجع به انقلاب و اسلام و آینده آنها و وضعیت موجود و ضرورت حرکت از وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب داریم. تقریبا این فهم اجمالی روی اکثر بچه حزب اللهی های ما نصب است شاهد آن این است که هر کسی در گوشه ای برای خود کاری به نام انقلاب و انقلابی گری تعریف کرده و مشغول انجام آن است البته به میزانی که این فهم اجمالی به سمت تفصیل بیشتری حرکت کرده است قاعدتا موفقیت هم بیشتر بوده است. چرا همین فهم اجمالی کافی نیست؟ عظمت اسلام و انقلاب از یک طرف و آلوده شدن اسلام ناب به تقریرهای غلط در طول تاریخ از طرف دیگر پیچیدگی های فوق العاده طراحی های دشمن، ناتوانی اندیشه ای و راهبردی بچه های انقلاب در مواجهه با طراحی های دشمن و تبیین عظمت اسلام و انقلاب و..... همه ی این موارد، صدها و بلکه هزاران سوال و مسئله را برای ما پیش می آورد که بدون توجه به آنها و حل اساسی تک تک آنها راه به سمت مطلوب باز نمی شود و ما همچنان در مرحله احساس مشکل و سرودن مشکلات باقی خواهیم ماند. در این شرایط، ما مجبوریم برای درمان دردهای خود و تجهیز جبهه انقلاب برای گذر از مشکلات و رسیدن به نقطه مطلوب چاره اندیشی کنیم. یکی از آسیب های مهم و فراگیر در بین بچه های انقلاب این است که روی شناخت مشکل و مسئله کمتر وقت می گذارند و ذهن ها بیشتر معطوف به عمل است و به همین خاطر هم عموما اقدامات میدانی اثر بخشی مورد انتظار را ندارند. به نظر می رسد اولین قدم در حل مشکلات انقلاب این است که باید تمام سوالات و مسئله های موجود مربوط به حرکت انقلاب فهرست شود تا با تحلیل و مباحثه بر روی آنها و سنخ شناسی هر کدام از سوالات و مسائل، به شیوه ای معقول و منطقی و با طرحی واقعی و جامع به سمت حل آن ها حرکت کنیم. اگر نتوانیم سوالات و مسئله های واقعی انقلاب را کشف و به زبانی فنی و دقیق بیان کنیم راهی به سمت حل واقعی مشکلات پیش رویمان گشوده نمی شود. نشناختن درد و بیماری باعث شده رجما بالغیب تیرهایی را به فضا پرتاب کنیم و این کوری در هدف ما را مستعد بازی خوردن در زمین دشمن کرده است و در نتیجه به دست خودمان یکی یکی سنگرهای انقلاب را تقدیم دشمن می کنیم. صد انداختی تیر و هر صد خطاست / اگر هوشمندی یک انداز و راست نظام آموزشی حوزه و دانشگاه، ما را مقرر اندیشه های دیگران بار آورده است نمی توانیم به مسائل واقعی خودمان و حل آنها فکر کنیم. در این نظام آموزشی و تربیتی، سوال و جواب معلوم است و کافی است ما این سوال و جواب ها را حفظ کنیم تا عنوان دانشمند و دکتر و ... بر ما اطلاق شود. وقتی تربیت نشده ایم که خودمان سوال طراحی کرده و پاسخ دهیم چه انتظاری داریم که مشکلات واقعی صحنه زندگی و تمدنی خود را حل کنیم. با توجه به این نکات و البته نکات فراوان دیگر، ما به این جمع بندی می رسیم که باید سوالات و مسئله های انقلاب را در عرصه های مختلف جمع کرده و با تحلیل و ارزیابی و تدوین نظام سوالات و مسائل به سمت حل آنها پیش برویم. از باب مثال می توان به موضوعاتی که می بایست پیرامون آنها به تدوین سوال و مسئله پرداخت، اشاره نمود البته همه این موضوعات باید با عینک راهبردی دیده شود تا نظام مسائل و پرسش ها با جهت گیری حل مشکلات انقلاب تدوین شود. اسلام، انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی، ساختار و قانون امام زمان (ع) و ظهور، امام خمینی (ره)، حضرت آقا، انقلابیون، مردم، آمریکا، تمدن غرب، غرب شناسان و مسئله غرب شناسی، نخبگان و مسئله نخبگی، دانش، اقتصاد، فرهنگ و مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی، فهم و نگاه و اندیشه راهبردی، نهاد رهبری و شعور رهبرانه، تصویر نقطه مطلوب، تشکیلات و جمع انقلابی، حوزه علمیه، ادراک و اراده، مقوله حل مشکل، سبک زندگی انقلابی، نهادهای انقلابی، ماموریت گرایی، زن در دنیای معاصر سوالات پیرامون امام خمینی (ره) 1. کدام یک از نقاط تاریک نظام طاغوت برای امام اهمیت بیشتری داشت و امام سعی می کرد آنها را مقابل چشم مردم قرار دهد؟ 2. آیا امام قبل از انقلاب با امام بعد از انقلاب تفاوتی داشت؟ اگر بله این تفاوت در چه زمینه هایی بود؟ 3. آیا امام طرح کلانی برای مبارزه و اداره انقلاب داشت؟ یا صرفا انجام وظیفه می کرد و راه خودش باز می شد؟ 4. آیا امام از همان دوران جوانی خیز مبارزه با شاه و تشکیل حکومت اسلامی داشت؟ آیا می توان گفت امام در دوره ای که مشغول تالیف و تدریس دروس متداول حوزوی بوده، به دنبال مبارزه بوده است؟ 5. چرا امام قبل از سال 42 وارد مبارزه با شاه نشد؟ امام این نگاه اجتماعی و سیاسی را از کجا آورده است؟ با توجه به اینکه آقا در خاطره ای می فرمایند که امام در دوره ای که مشغول تدریس دروس حوزوی بودند کاملا منزوی بودند و فقط مسیر مسجد سلماسی تا منزل را طی می کردند و خیلی بروز و ظهور نداشتند. 6. تفاوت امام با بقیه علما از یک طرف و مبارزین از طرف دیگر چیست؟ 7. شیوه مبارزه امام با فساد اقتصادی و سیاسی و ... در کشور بعد از انقلاب چگونه بود؟ گاهی گفته می شود امام در مسئله مبارزه با فساد نسبت به رهبری قاطع تر عمل می کردند. این ادعا چقدر درست است؟ 8. آیا امام فلسفه غرب خوانده بود؟ یکی از اساتید در نوشته ای ادعا کرده بودند که علامه طباطبایی (ره) به مطالعه فلسفه غرب علاقه مند بودند به خلاف امام که هیچ علاقه ای به مطالعه فلسفه غرب نداشتند. 9. اینکه برخی ادعا می کنند چون امام فلسفه غرب نخوانده بود مواجهه ایشان با غرب، سیاسی و فرهنگی و اخلاقی بوده است و لایه های فلسفی و فکری غرب را نشانه نرفته بودند، چقدر صحت دارد؟ 10. راز مماشات امام با برخی جریانات و افراد غیر انقلابی و حتی انقلابیون منفعل چه بوده است؟ برخی می گویند مصلحت حفظ نظام اسلامی اقتضا می کرده است آیا می توان مدعی شد که اگر با این افراد و جریانات انقلابی برخورد می شد امروز مانعی مثل اینها را نداشتیم؟ با توجه به اینکه خود امام در اواخر عمرشان تصریح می کنند که ما باید از اول انقلابی عمل می کردیم. 11. منظور امام از وحدت ملی که بارها روی آن تاکید داشتند چه بود؟ برخی می گویند منش و روش امام در بحث وحدت باید مد نظر باشد و برخی دیگر مدعی هستند که جایگاه امام چون رهبری کلان جامعه بود می توانستند چنین منشی داشته باشند ولی وقتی در مسئولیت عملیاتی و اجرایی قرار می گیریم وحدت یعنی مماشات با این افراد غیر انقلابی در عمل و این یعنی خوابیدن یا کند شدن حرکت انقلابی. کدامیک از این نظرات درست است؟ 12. چگونه می توانیم به یک فهم مشترک از کلمات امام برسیم به گونه ای که هر کس برداشت شخصی از کلمات ایشان نکند؟ 13. امام از یک طرف انتقادهای جدی به روند حرکت روحانیت در طول تاریخ دارد و از طرفی علمای سلف را می ستاید، چگونه این دو جمع می شود؟ نگاه امام به تاریخ حرکت شیعه و به خصوص روحانیت چگونه است؟ 14. نگاه امام به مسئله ورزش در کشور چه بود؟ طرح امام برای آینده ورزش کشور چه بود؟ آیا ورزش قهرمانی به این شکل امروزی، مطلوب امام بود؟ 15. آیا نگاه امام به هنر تاکتیکی بود یا برای هنر اصالتی قائل بودند؟ 16. هدف و راهبرد کلان انقلاب در عرصه جهانی از منظر امام چه بود؟ طرح امام برای اصلاح نظام ظالمانه جهان چه بود؟ سوالات پیرامون اقتصاد 1. آیا ما فقط فقه الاقتصاد داریم یا علم اقتصاد اسلامی هم می توانیم داشته باشیم؟ 2. شاخصه های اقتصاد تراز انقلاب اسلامی و مکتب امام چیست؟ 3. حد رفاه و توسعه اقتصادی در اسلام چیست؟ قرار است مردم تا چه اندازه ای در رفاه و گشایش اقتصادی باشند؟ آیا رفاه و حرکت به سمت آن با سنت ابتلاء و سختی و امتحان انسانها منافات ندارد؟ اینکه قرآن می فرماید «لقد خلقنا الانسان فی کبد» یا روایاتی که تصریح می کنند که «مردم در دنیا به دنبال راحتی هستند در حالیکه خداوند راحتی را در دنیا قرار نداده است» با مسئله رفاه و توسعه اقتصادی منافات ندارد؟ 4. آیا برای اداره اقتصادی کشور و حل مشکلات، طرح کلانی داریم؟ یا با سعی و خطا پیش می رویم؟ 5. آیا امکان دارد مشکلات اقتصادی را بدون توجه به عرصه های دیگر مثل فرهنگ و تفکر و اخلاق و ... حل کرد؟ رابطه مشکلات اقتصادی با این عرصه ها چیست؟ 6. آیا این تصویر از گذشته که ما مردمی فقیر و بدبخت و قحطی زده بوده ایم درست است؟ 7. از چه زمانی این شکل از مشکلات اقتصادی دامن گیر ما شده است؟ علت و خاستگاه مشکلات اقتصادی کشور چیست؟ مسئله غرب شناسی 1. غرب شناسی از چه زمانی و با چه انگیزه ای وارد کشور شد؟ 2. موضع شاه در مقابل مسئله نقد غرب چه بود؟ 3. چرا عمده کسانی که در مسیر غرب شناسی فردیدی قرار می گیرند از انقلاب و فضای حماسی آن دور می شوند و به نوعی روشنفکری منفعل و البته منتقد تبدیل می شوند؟ آیا این دستگاه غرب شناسی مشکل دارد یا مشکل از جای دیگری است؟ 4. چه خصوصیتی در غرب شناسی فلسفی نهفته است که هر کس که به آن دل می دهد از درون دچار یک حرارت و شوریدگی عجیبی شده و وجودش دچار تلاطم و بی قراری می شود؟ 5. آیا امکان دارد به لحاظ ثبوتی که حرف های اندیشمندان غربی مطابق با حقیقت باشد؟ آیا در عالم اثبات واقع هم شده است؟ با توجه به اینکه برخی قائلند کفار و غیر شیعه هیچ گاه حرف حقی ندارند و اگر هم حرف حقی بر زبانشان جاری می شود از شیعه به عاریت رفته است. 6. نقش اراده انسانی در تحولات اجتماعی و تاریخی از منظر غرب شناسی و غرب شناسان چگونه است؟ آیا غرب شناسی فلسفی به نوعی جبر تاریخی معتقد است؟ 7. آیا غرب شناسی فلسفی، بصیرت سیاسی اجتماعی ما را تقویت می کند یا بر عکس ما را به کج فهمی سیاسی مبتلا می کند؟ با توجه به مواردی مثل دکتر داوری که در عین غرب شناسی عمیق فلسفی در عرصه سیاسی به افرادی مثل آقای خاتمی و عارف متمایل هستند. نسبت این موضع گیری های سیاسی با آن تفکر عمیق فلسفی چیست؟ مشکل از کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده به جای این‌که بخواهید به تک‌تک این سؤالات بپردازید و همواره سرگردان انواع سؤال‌ها باشید؛ خوب است که یک سیر مطالعاتی در سه جانب «خودشناسی» و «شناخت جایگاه تاریخی انقلاب» و «شناخت غرب» پیشه کنید تا به‌خوبی با قدرت تفکری که حاصل می‌شود، کارها را جلو ببرید. در مورد «خودشناسی» بحث «ده نکته در معرفت نفس» و شرح آن بنا به تجربه‌ی خواهران و برادران بسیاری از مسائل روحی و شوقی انسان را مدیریت می‌کند. به فرمایش یکی از طلاب، بحث معرفت‌النفس فتح‌الفتوح می‌باشد. و در مورد انقلاب و امام، کتاب «انقلاب اسلامی و رجوع به عهد قدسی» و کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» افق خوبی را در معرض تفکر و دید افراد قرار می‌دهد. و در رابطه با «غرب‌شناسی» کتاب «مدرنیته و توهّم» همراه با شرح آن می‌تواند جمع‌بندیِ نسبتاً خوبی را در رابطه با شناخت غرب مطرح کند. همه‌ی مطالب فوق، بر روی سایت هست. می‌ماند که در بین سؤالات متکثر، یک سؤال مشخص داشته باشید که مانع حرکت شما باشد. خوب است که همان سؤال را مطرح بفرمایید موفق باشید

15447
متن پرسش
سلام علیکم استاد: می خواستم بپرسم این نوع نگرش به عالم رو عمدتا از تدبر روی آثار ملاصدرا و ابن عربی به دست آوردید تا با مطالعه این آثار ما هم با همین روش این نگرشو پیدا کنیم بعد از به دست آوردن این نگرش زیر سایه انقلاب بدون گروه شما میشه ادامه داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گروهی که مربوط به بنده باشند، در کار نیست. همه‌ی حرف ما این است که در این تاریخ به حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و معارفی که آن مرد بزرگ به صحنه آورده است و امروزه مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» متذکر آن هستند؛ متصل باید شد. موفق باشید

15415
متن پرسش
با سلام این جمله امام خمینی (ره) به چه معناست: «مفسر وقتى مقصد از نزول را بما فهماند مفسر است، نه سبب نزول به آن طور كه در تفاسير وارد است»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخن، سخن بسیار مهمی است. آری! مفسر واقعی کسی است که به ما کمک کند تا به‌جای علم و اطلاعات، روحِ بندگی و تقوا در ما رشد کند زیرا مقصد قرآن جز این نیست. موفق باشید

15413
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد امام خمینی (ره) در دستگاه عرفانی خودشون جعل رو به ماهیت میزنن و مجعول رو ماهیت میدونن در این مورد بنده ندیدم فرمایشی داشته باشید نظرتون در مورد این دیدگاه امام چیه؟ و منظور امام از ماهیت آیا همون اعیان ثابته هست؟ و اینکه امام سلسله تشکیکی که در ظهور و نمود هست رو با این فرض چطور توجیه میکنن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید ماهیات در عرفان، مربوط به اعیان ثابته‌ی مخلوقات است و جعلِ آن‌ها به معنای وجوددادنِ آن‌ها است از طریق تجلیّات اسماء الهی به امکانِ ذاتی آن‌ها. موفق باشید

15409
متن پرسش
سلام استاد: سوال من در مورد عصمت از خطا و گناه ائمه (ع) هستش. چرا بعضی از فرماندارانی که حضرت علی (ع) انتخاب می کنند برای سرزمین های مختلف باید اشتباه داشته باشند؟ مگر حضرت آگاهی از اون ها نداشتند؟ این آیا خطا برای حضرت حساب می شود؟ (چند جا در نهج البلاغه در نامه ها این تذکرات به فرمانداران دیده شده) (من در جایی دیگر شنیدم که حضرت یکی شون رو در شهر به خاطر بی کفایتی می چرخونند)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت ائمه«علیهم‌السلام» در این موارد در عین آگاهی از باطن امور، مأمور به عمل بر اساس ظواهر هستند تا چهره‌ی چنین افرادی مشخص شود. نمونه‌ی آن‌ را در روش حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌‌علیه» داشتیم که فرمودند: من از اول با روی کارآمدنِ آقای بازرگان مخالف بودم. ولی چون شورای انقلاب او را پیشنهاد کرده بودند، حضرت امام مخالفت خود را اظهار نکردند و همین موجب شد برای ملت روشن شود اگر میدان به لیبرال‌ها داده شود، انقلاب را یک‌شبه به دشمن تسلیم می‌کنند. موفق باشید

15395
متن پرسش
سلام: سوالی که مدتهاست ذهنم رو مشغول کرده این است که چرا غرب با این همه ضعف هایی که ما از نگاه اسلام می بینیم و برای اونها ضعف نیست هنوز یک قدم جلوتر از دنیای اسلام است در حالی که مسلمان ها اگر کامل نه نیمی از احکام و دستورات اسلام را عملی کردن ولی هنوز ضربه های غرب و حتی خود مسلمان ها پس به سر خودشان می خورد. نمونه بارز مشکلات امروزی مسلمان ها. و در ادامه یه سوال دیگه هم هست چرا زنان اسلام عقب مانده تر از زنان غربی ها هستند این در حالی است که اگر زن مسلمانی در غرب بوده پیشرفت های نادری داشته مثلا بهترین فزیکدان دنیا یک زن ایرانی که در غرب درس خونده و همچنان تعدادی از پزشکان دنیا که مسلمان هستند ولی در غرب زندگی کردند و پیشرفت کردن ولی زنان مسلمان ها زیر چادر از احکام دینشون هم مطلع نیستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این ضعف‌ها را باید برگردانید به غفلتی که ما از صفویه به بعد داشتیم و درست وقتی غرب در رنسانس خود قرار دارد ما ملاصدرا را که می‌توانست منشأ تحولی مطابق روح اسلامی در آن تاریخ باشد، تبعید می‌کنیم. به همین جهت شخصی مثل حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌‌تعالی‌علیه» متوجه شدند برای رهایی از این ضعف تاریخی، تنها با روح انقلابی و تأکید بر اسلام باید اقدام کرد و از غرب عبور نمود وگرنه همچنان‌که متوجه‌اید در بستر غرب، زن و مرد ایرانی نیز می‌تواند نشان دهد که اهل تفکر و پیشرفت است. ولی در پازل غرب ما یکی از مهره‌های غرب خواهیم بود و هویتی که باید داشته باشیم را به‌دست نمی‌آوریم. موفق باشید

15398
متن پرسش
با سلام: پیرو سوال 15344 یعنی استدلال امام به قضیه قتل عام بنی قریضه اشتباه بوده، به عبارتی در چنین مسئله ی حساسی، استدلال غیر متقنی آورده شده؟ این موضوع را از این منظر می پرسم که: صحبتی منتسب به آقای سید مهدی طباطبایی مطابق زیر آورده شده ولی در صحیفه امام صحبتی از پشیمانی نیومده و به واقه ای که شما فرمودید صحت نداره استدلال شده: (صدور برخی حکم‌های اعدام صادر شده بلافاصله پس از پیروزی انقلاب توسط مرحوم خلخالی) امام خمینی خودشان خیلی موافق این حکم‌ها و اعدام‌ها نبودند از طرف دیگر منتظر بودند که کارها هم پیش بروند که انقلاب شکست نخورد. در واقع گاهی اوقات ناچار بودند که برخی افراد را اعدام کنند که انقلاب به بن بست نرسد. اما این حدی که انجام شد تندروی بود و امام هم راضی نبودند. fararu.com/fa/news/267234/طباطبایی-خلخالی-از-حکم‌های-اعدام-پشیمان-بود با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل وجود خیانت بنی‌قریظه را کسی منکر نیست ولی ظاهراً در رابطه با اعدام آن‌ها از کاه، کوه ساختند تا بگویند در صدر اسلام نیز هولوکاستی واقع شده است. آری! حکم خیانت آن‌ها قتل بود و انجام گرفت، همچنان‌که باید اعدام منافقین انجام می‌شد وگرنه در آستین انقلاب، مارهای خطرناکی پروریده می‌گشت. موفق باشید

15387
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: ضرورت اینکه امام خمینی این اسلام شناس واقعی خانم دباغ را به همراه آیت الله جوادی می فرستند نزد گورباچف برای رساندن آن نامه ی جهانی و یا اینکه خانم دباغ وقتی امام تبعید بودند در نوفل لوشاتو همراه امام بودند در حالی که خانواده و فرززندان متعدد داشته اند؟ پیام تاریخی امام در این خصوص (زن در اسلام) چه بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب حاجیه‌خانم مرضیه‌ی دبّاغ«حفظه االلّه» نمادِ یک زن اسلامی در این تاریخ است که باید در کنار وظایف خانوادگی در دفاع از دین، سر از پا نشناسد. همان‌طور که باید پول خود را خرج سلامتی خود کرد، باید جان خود را و سلامتی خود را خرج دین نمود. در این مسیر است که باید به دنیا گفته شود؛ زنانی‌که اسلامْ مدّ نظر دارد، چنین سالکانِ سلحشوری هستند که در مسیر عشق به دیانت تا کجاها قدم جلو می‌گذارند. آیا در صحنه‌ای که باید پیام اسلام ارائه شود، نمادِ زن اسلامی نباید در آن صحنه باشد؟ آفرین بر هوشیاریِ حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که حقیقتاً ملائکة اللّه را نیز انگشت به دهان کرده است آن‌چنان که خداوند مغرورانه به ملائکه فرمود: «أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ» (33) / بقره) نگفتم در مورد آدم و خلیفه‌قراردادنِ او، دانایِ به غیبِ سموات و ارض عالم هستم و می‌دانم آن‌چه را شما آشکار می‌کنید و آن‌چه را که شما پنهان می‌کنید؟! موفق باشید    

15368
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد عارف و حکیم و فرزانه، همانطور که مستحضرید برای رفع رذایل اخلاقی دو راه است. 1. بیان راهکار برای هر رذیله اخلاقی مانند کتاب جامع السادات. 2. توحیدی و احراقی که منیت سوزانده می شود. یکی از اساتید عرفان حوزه راه دوم را فقط برای خواص الخاص می دانند. شایداین خواص الخاص در هر قرن کمتر از 2000 نفر باشد. در آثار حضرتعالی بیشتر معارف توحیدی و معرفتی برای دفع رذائل استفاده می شود. البته در شرح جنود عقل و جهل و کتاب فرزندم این چنین باید بود، مطالبی طبق راه اول بیان فرموده اید. لطفا بفرمایید علت اینکه شما بیشتر از راه معرفتی و توحیدی در آثارتان جهت دفع رذائل استفاده می کنید چیست؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بنده معتقد به راه دوم هستم و این نسل را آماده‌ی توحیدِ احراقی می‌دانم. و در آثار خود نیز بدین راه نظر دارم حتی وقتی «جامع‌السعادات» شرح داده می‌شود، با نظر به روش احراقی، مطالب دنبال می‌گردد و راهی که حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این تاریخ گشود و عارفان بزرگی چون چمران‌ها و باکری‌ها را به صحنه آورد، راهِ احراق و آتش‌زدن به همه‌چیز و همه‌ی منیّت‌ها بود. این است راه توحیدی تاریخ ما. موفق باشید

15366
متن پرسش
سلام: آیا می شود گفت که آوینی متاثر از هایدگر است؟ یا از ایشان عبور کرده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً از هایدگر عبور کرده است و به حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رسیده است. ولی عبور از هایدگر به آن معنا نیست که دائم متذکر تذکرات او نباشد. هایدگر همواره معلم بزرگ سؤال از متافیزیک خواهد ماند. موفق باشید

15353
متن پرسش
سلام علیکم: نوروز مبارک. شما تفکر را چگونه تعریف می کنید؟ اندیشیدن چگونه ممکن است؟ ما چگونه می توانیم فکر کنیم؟ آیا بدون گذراندن مباحث منطق فکر کردن ممکن است؟ فلسفه به چه دردی می خورد؟ دکتر داوری می گوید مردم چون فلسفه را به درد نخور می دانند جزو لاطالئات می دانند آیا این حرف صحیح است؟ لب حرفهای شهید آوینی چه می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان دارای عقل است و آن عقل، در مقابل شرایط مختلف، صورت‌های مختلفی دارد مثل عقل ریاضی یا عقل فلسفی و یا عقل قدسی. فلسفه، ما را متوجه‌ی کلیّات عالم به صورت مفهومی می‌کند و عقل قدسی ما را متوجه‌ی حقایق جامع عالم می‌نماید. این مباحث را می‌توانید در چند جلسه‌ی اول کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» دنبال کنید. موفق باشید

15344
متن پرسش
سلام و خسته نباشید خدمت استاد: پس از آن که بنی قریظه در جنگ احزاب که پیمان شکسته بودند؛ شکست خوردند؛ سعد پیشنهاد کرد که همه مردان این قبیله دم تیغ گذاشته شوند و زنان آنها اسیر و اموالشان نیز میان سلمانان تقسیم شود.» جالب این که پیشنهاد سعد مورد تأیید حضرت رسول صلی الله علیه و آله نیز قرار گرفت. سؤال بنده این است که آیا از پیامبر که اسوه اخلاق بود و قرآن ایشان را صاحب خلق عظیم می داند؛ چنین اقدامی ممکن است؟ در صحیفه امام برای قضایای خلخالی به این موضوع استدلال شده «صحيفه امام/ ج‏13 / 49 / وظائف مجلس در رأى اعتماد به دولت. ..... ص : 48 ما نمى ‏توانيم تحمل كنيم اين مطلبى را كه آقايان مى‏ خواهند با آن مغزهايى كه در اروپا تربيت شده است درست بكنند. ما مى‏ خواهيم اسلام را [پياده‏] بكنيم. يكى از اينها آمده بود گريه مى‏ كرد كه چرا بعضى از اينها را مى ‏كشند! نه اين آخري ها را، آنهايى كه آقاى خلخالى (1) مثلًا مى‏ كشتند. اينها باز توجه ندارند كه اسلام در عين حالى كه تربيت است، يك مكتب تربيت است، لكن آن روزى كه فهميد قابل تربيت نيست، هفتصد نفرشان را در يك جا، يهودى بنى قريضه را در حضور رسول اللَّه مى‏ كشند، گردن مى ‏زنند به امر رسول اللَّه. اينها همين حرفهاى غربى را مى‏ زنند كه ما بايد اصلاح كنيم. اول همه را اصلاح كنيد بعد حد بزنيد. اين عجيب است كه اول ما بايد اين مملكت را، همه را هدايت كنيم كه همه تربيت بشوند، بعد حد بزنيم. اگر يك كسى حالا شرب خمر كرد، حالا حدش نزنيم، حالا اول چيزش بكنيم تا مغزش اصلاح بشود. اينها يك حرفهاى غلطى است. بايد حدود جارى بشود. بايد وزارتخانه‏ ها اصلاح بشود..»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دو موضوع را نباید با همدیگر خلط کرد. در موضوع برخورد با بنی قریضه، جناب حجت الاسلام والمسلمین دکتر مصطفی صادقی کتابی تحت عنوان «پیامبر» نوشته‌اند و دلایل خوبی آورده‌اند که قضیه ابداً در این حدّ و اندازه‌ها نبوده‌است بلکه یهود برای مظلوم نمایی خود به این شکل موضوع را مطرح می‌کند. آری این طبیعی است که اگر خیانتی صورت بگیرد که منجر به تحدید کلّ نظام باشد حکم خیانت قتل است ولی نه به آن صورت که هفتصد نفر ازیهود در آن صحنه به قتل رسیده‌باشند ولی در مورد قتل منافقین در زندان بعد از عملیات عنایت داشته باشید که در حمله‌ی منافقین بعد از قبول قطع‌نامه اسنادی به‌دست آمد که معلوم شد بنا بوده میلیون‌ها از مردم توسط همان اعضاء‌شان که در زندان بوده‌اند و به عنوان اعضاء دولت منافقین مسئولیت می‌پذیرفتند، قتل عام شوند. در این صورت اعضاء منافقین در زندان حکم محارب را پیدا می‌کردند و لذا اگر کسی از اعضاء منافقین چه در زندان و چه بیرون زندان مدافع کار منافقین می‌بود، محارب است و حکم محارب اعدام است. موفق باشید

15341
متن پرسش
با سلام: می خواستم ببینم برای مطالعه صحیفه امام (ره) نیازه برای ما طلاب که همه اش خونده بشه چون بعضی از قسمت ها ممکنه نیاز نباشه. به نظرتان کدوم قسمتش را بخونیم میتونیم به شاکله فکر امام برسیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بنده فکر نکرده‌ام و این، نیاز به یک تحقیق مفصل دارد که در حدّ  فرصت بنده نیست. موفق باشید

15292
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: 1. برای نگهداشتن زبان در مورد آنچه از جانب خدای متعال از معارف حقه بر فرد عنایت شده و او آگاه به خیلی از عیوب افراد هم کلام! دوست! فامیل! زن !بچه و ... می شود چه راهکاری در کوتاه مدت و دراز مدت وجود دارد؟ چرا که بیانشان هم موجب حجاب برای خود فرد می شود هم باعث کدورت می شود اما گاها حس انسان دوستی و دلسوزی غلبه می کند و آنچه برای صلاح فرد هست گفته می شود اما نتیجه کار خراب می شود. (ان شاءالله آگاه به عیوب خود هم به حد وسع باشیم) (در صورت حرف زدن غیر از موارد اعتقادی خودمان با دیگران انگار داریم ادا در میاوریم اصلا انگار بلد نیستیم با مردم مثل خودشان باشیم و حس می کنیم از سلوک به اسم مردم داریم دور می شویم) 2. برای رسیدن به ملکه استمرار و همت طولانی بدون زمین خوردن از نا امیدی کدام مبحثتان را دستور می دهید؟ 3. برای کسی که مدتی طبق سنت اللهی برای نشان دادن در باغ سبز در فضای بسیار نورانی بوده اما حالا که زمان تلاش خود اوست فقر خود را دیده اما در خود ناامیدی و دور شدن را می بیند برای شروعی مردانه و بدون انقطاع چه کند؟ حس شروع مجدد بسیار سخت می نماید. 4. حس تنوع طلبی در نفس اماره با کدام یک از موارد اللهی قابل تعویض و جایگزینی است؟ یعنی حس و خیال را چگونه می توان از زیاده خواهی ظلمانی دور کرده و با انوار زیاد و متنوع از انواع مختلف ارضاء کرد؟ 5. کسی که قبلا حضور خوبی داشته اما آن حضور تبدیل به مفهوم شده چه کند؟ 6. انطباق دروس معرفت النفس با موارد اجتماعی و مردم ناممکن به نظر میاید چه کنیم که هم از حضور غافل نشویم هم مردم نفهمند منظر ما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی را که بنده نیز شرح مختصری بدان داشته‌ام، از اول تا آخر دنبال بفرمایید. إن‌شاءاللّه تعادل خوبی نصیب شما خواهد شد. در آن صورت راه‌کارِ انطباق مباحث معرفت‌النفس با امور اجتماعی نیز برایتان ظهور می‌کند. موفق باشید

15228
متن پرسش
سلام استاد: در جواب سئوال: چگونه به منظومه‌ی فکری امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» برسیم؟ می گویید: امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه»؛ یک سیره است. باید نظر به سیره‌ی او کنیم. می شود شناخت منظومه امام و مکتب امام و سیره امام و چگونگی آن رو بیشتر توضیح دهید؟ خداحفظتون کنه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی نسبتاً مبسوط در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شده است. خوب است در کنار کتاب و صوت‌هایی که با این عنوان مطرح شده است، مطلب را دنبال فرمایید. موفق باشید

15220
متن پرسش
سلام: چرا این قدر استفاده از کامپیوتر در تمام علوم فراگیر شده است؟ چه جوهره ای در کامپیوتر است که صدا و تصویر و فیلم و مدیریت این اطلاعات و ... در این وسیله جمع شده است؟ بشر چه نیازی در وجودش احساس کرده که به این درجه رسیده است؟ و چرا شهید آوینی این وسیله را بعل ذبوب می دانند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح بشری که طالب توسعه به روش غربی است، امورات خود را با ابزارهایی مثل کامپیوتر و اینترنت می‌تواند بگذراند و این روح، امروزه روحِ همه‌ی عالَم بشری شده است و به همین جهت این ابزارها، جهانی گشته است. کامپیوتر و اینترنت مربوط به تاریخ بشر غربی است یعنی بشری که نیازهای خود را سطحی و زودیاب کرده است. برگشت به گذشته ممکن نیست؛ ولی می‌توان به آینده‌ای فکر کرد که ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بتوان تاریخ جدیدی را شروع کرد، حال آن تاریخ با توجه به وجوهِ قدسی‌اش چه اقتضائاتی را به همراه می‌آورد، به مرور روشن می‌شود. جمله‌ی شهید آوینی را متوجه نشدم، احتمالاً درست تایپ نشده. موفق باشید    

15200
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: خدمت جناب استاد عزیزم عرض درود و خسته نباشید به خاطر تمام زحماتتون عرض می کنم. بنده مدتهاست با دروس حکمی آشنایی دارم اما اصوات شما برای من نقطه عطفی بود خداوند به شما خیر فراوان عنایت کند. سوال 1: در مورد رویت حق در مخلوقات باید عرص کنم که بنده با نگاه به مناظر ممکنات به اسماء الهی منتقل می شوم اما در حد ارتباط عقلی و فکری و در اثر تفکر قلبا هم با وجود این ممکنات انس می گیرم. یعنی وقتی حیات و اراده و زیبایی رو درک می کنم در این مناظر با این اسماء انس هم برقرار می کنم الحمدلله. اما این سوال برایم پیش اومده که آیا این صفات کمال خود اسم جامع الله به اعتبار مقام واحدیت هست؟ یا جلوه و نمودی محدود از اون اسم اللهی است که در مقام واحدیت است اما چون این جلوه فانی در اون مقام هست در واقع خود اون مقام هست که در صحنه است؟ از فرمایشاتتون بنده بین این دو مطلب حیران شدم اما گمان می کنم مطلب دوم منظورتون باشه. سوال 2: آیا ماهیات، اسم جامع الله رو به قدر خودشون نمایش می دهند با این بیان که اون اسم شدت و ضعف نداره و ماهیات هست که هر کدوم به محدوده ای اون اسم جامع الله رو ظاهر میکنه، یا اسم الله وقتی به تجلی و ظهور در صحنه میاد یعنی تجلی برون صقعی میکنه اون تجلی و ظهور شدید و ضعیف میشه من حیث هوهو و با قطع نظر از ماهیات.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با پیگیری مباحثی که در شرح سوره‌ی حمد حضرت امام و کتاب «مصباح الهدایه» شد، طبق وحدت شخصیِ وجود و تشکیک در ظهور، روشن می‌شود آن‌چه در همه حال در صحنه است، حضرت حق است و ما به اندازه‌ی تقوی و تزکیه‌ی خود و رفع اَنانیت از خود، او را می‌یابیم. موفق باشید

15184
متن پرسش
سلام علیکم: استاد اگر امکان اش هست یک چند تا شاخصه برای انتخاب استاد به ما بدهید. منظورم استاد سلوک و عرفان نیست، منظورم استادی است که انسان بتواند در نزدش درس بگیرد و یا مطالب اخلاقی را کار کند. بنده طلبه هستم و در شهر ما کمتر کسی پیدا می شود که فلسفه و عرفان را به خوبی کار کرده باشد لذا ناچاریم برای استفاده از مطالب حکمی، اخلاقی، عرفانی به صوت بعضی از اساتید روبیاوریم. بطور مثال صوت های استاد عزیز و گرانقدر آیت الله صمدی آملی که الحق و الانصاف مطالب عرشی عرض می کنند، نفس تأثیر گذاری دارند. ما با ایشان ادب و آداب یاد گرفتیم، مبانی طهارت را آموختیم. و یا صوت های خود شما. بنده در زمان تحصیل ام در دانشگاه حدود یک سال و نیم با صوت ها و فضاهای مباحث شما زندگی کردم خصوصا نامه 31 نهج البلاغه که به اراده ی خداوند زندگی ام را به جلو حرکت داد. یا گاها خود صوت های آیت الله جوادی آملی و ... اما گاهی به صوت های بعضی از اساتید برمی خوریم که با اینکه مطالب خوبی هم می گویند و از حیث حکمت و عرفان هم قوی هستند از حرف هایشان و ناخود آگاههای ذهنی شان متوجه می شوی که علم ایشان برای خودشان نافع نبوده است با اینکه شاید مطالبی بگویند که از حیث علمی قوت داشته باشد. امروزه در بعضی نهاد ها و دانشگاه های ما همایش های مفصلی برای بزرگان فلسفه و عرفان برگزار می کنند، و مطالب علمی خوبی هم بیان می شود، ولی هدف از این علوم حصولی این است که انسان توسط این علوم برای سیر و سلوک الهی رفع حُجُب کند. اما به کلیت فضای این همایش ها و جلسات عمومی که نگاه می اندازی می بینی این فضا شاید ایجاد حُجُب هم بکند تا رفع حُجُب. امروزه دیگر فضاهایی نداریم یا شاید خیلی کم داریم که شخصی مثل ملاحسینقلی همدانی بیاید و هم مطلب علمی بگوید و هم نفس ایشان چنان تأثیری داشته باشد که مستمع و حاضرین شوق به حضرت پروردگار پیدا کنند. خواستم یک سری ملاک و شاخص برای انتخاب استاد به ما بدهید. حال چه از زبان بزرگان و چه از زبان روایات، و اگر این ملاک ها رعایت نشود آیا آن علم لاینفع خواهد بود؟ چون در حدیثی دیده ام که مضمون روایت این بود که علم کسی اگر برای خودش نافع نباشد برای دیگری چگونه نافع است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته‌ی مهمی است که اگر علمِ کسی برای خودش نافع نباشد، برای دیگران نیز نافع نیست. ولی اگر مسیر ما برایمان مشخص شده باشد که آن مسیر سیر إلی‌اللّه است. مولایمان علی«علیه‌السلام» به ما فرموده‌‌اند: «خُذِ الْحِكْمَةَ مِمَّنْ أَتَاكَ بِهَا وَ انْظُرْ إِلَى مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْهُ إِلَى مَنْ قَال‏» فراگير حكمت را از هر كه بياورد از براى تو آنرا، و نگاه كن به آن چه گفته است نه به آن كه گفته. لذا اساس را باید در حضور تاریخی دانست که در سیر إلی اللّه در متن انقلاب اسلامی محقق می‌شود. پیشنهاد می‌گردد کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» مطالعه شود. موفق باشید‏

15188
متن پرسش
سلام استاد عزیز: پیرو پرسش یکی از کاربران گرامی مبنی بر این که هر زمان که تعداد یاران خاص حضرت مهدی روحی فداه به حد نصاب برسد! حضرت ان شاءالله ظهور خواهند نمود! حضرتعالی فرمودید که ما نیازمند 313 یار به مانند امامین خمینی و خامنه ای هستیم. حال سوال حقیراین است که واقعا ما از تاریخ ظهور اسلام تا به الان یا اصلا از آن زمان هم نه قرون بعد از آن ما به این تعداد مورد نیاز نداشتیم؟ و سوال مهم تر این که مگر غیر از این که اگر هر عالم و سالکی که به هر درجه ی نایل می گردد، هدیه ی الهی است یعنی این همه انسان وارسته ی که متمسک و دوستدار امام زمان هستند از خداوند متعال نخواستند که «خصوصیات لازم» برای یاری امام زمان را به آنها هدیه دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه زمانی در تاریخ سراغ دارید که 313 نفر مثل حضرت امام خمینی در یک زمان جمع شده باشند؟! مگر آن‌که در آینده منتظر چنین شرایطی باشیم. موفق باشید

15147
متن پرسش
با سلام خدمت استاد و خدا قوت: استاد بنده کتاب سلوک ذیل امام رو مطالعه کردم اما چند سئوالی ذهنم رو در گیر کرده بود؟ با توجه به این که امام یک شخص نبودند و یک مکتب بودند اگر بخواهیم رجوع به این مکتب داشته باشیم با چه روشی باید به آن در مقتضیات زمانه داشته باشیم یعنی: 1. برای فهم مکتب امام یک روش وجود دارد و یک چگونگی رسیدن به مکتب امام، از کجا متوجه بشویم که به چه روشی باید رجوع داشته باشیم به امام تا به تمام امام رجوع داشته باشیم؟ و ثانیا چگونه باید به آن برسیم؟ (چگونه رو حضرت عالی در بخش آخر کتاب توضیح دادید ولی روش شناسی فهم سخنان امام و رهبری رو بنده کاملا متوجه نشدم) 2. مکتب امام یعنی امام دارای یک منظومه فکری بودند؟ منظومه ی فکری امام رو چه طور می شود بدست آورد و تبیین کرد؟ آیا کسی مبانی نظری مکتب امام رو به دست آورده است؟ 3. اگر امام دارای یک مکتب بودند، مکتب یعنی این که برای تمام نظام ها برنامه دارد دیگر؟ آیا امام نیز دارای مکتب سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و.....بودند؟ و اگر بودند چه طور باید این مکاتب رو در صحبت هایشان بدست آورد؟ آیا کسی این کار را کرده است؟ 4. در آخر تفاوتی بین مکتب و نظریه پردازی و منظومه فکری و نظام ها و پارادایم وجود دارد؟ با تشکر فراوان با عرض پوزش لطفا کلی جواب ندهید و شماره ای به سئوالات جواب دهید، با عرض معذرت و آرزوی سلامتی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جلسه‌ی 16 کتاب سلوک با طرحِ بحث «هندسه‌ی فکری» عرایضی شده است و در کتاب دوم یعنی کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» به تفصیل، موضوعات مطرح شده است. آثار حضرت امام در این موارد بسیار کارساز است. و در همین رابطه بنده وظیفه‌ی خود دانستم تفسیر سوره‌ی «حمد» حضرت امام و کتاب «مصباح‌الهدایه» شرح شود. حضرت امام ذیل فرهنگ تشیع و فقه آل‌محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مکتب خود را مطرح می‌کنند و از این جهت نیاز به مکتب دیگری نیست، مهم رویکردِ درستی است که حضرت امام در این تاریخ مدّنظرها قرار داده‌اند. موفق باشید

15143
متن پرسش
پایان عصر اصول گرایی حزبی انتخابات 7 اسفندماه و شکست اصول گرایی - به معنای حزبی آن – پیام های مهمی را در دل خود به همراه دارد. فهم این پیام در دایره تنگ عقلانیت قبیله گرا و ذهن حزبی نمی گنجد، لذا باید با عقلانیتی مبتنی بر معارف انقلاب اسلامی به تفسیر و درک این پدیده همت گماشت. که اگر جز این باشد این بار نیز آقایان به جای بازنگری جدی در مبانی نظری خود موضوع را در حد سیاست ورزی و تاکتیک های انتخاباتی فرو خواهند کاست و همچون انتخابات 92 فرمولی چون وحدت و یا امثال آن را برای رفع این شکست ها تجویز خواهند کرد. برای فرار از دام این تحلیل ها یاد گرفته ایم نظر به جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی داشته باشیم و پدیده ها را در نسبت با آن بررسی نماییم. اصول گرایان شکنجه های فراوانی را پیش از انقلاب تحمل کرده و زحمات زیادی را برای پیروزی آن کشیده اند پس از پیروزی انقلاب نیز خدمات شایسته ای به انقلاب و جمهوری اسلامی عرضه کرده اند اما مسئله مهم ما با اصول گرایان بی تاریخی آن هاست. اصول گرایان اگرچه تا مرحه نظام اسلامی توانایی همراهی با انقلاب را داشتند اما در دوره کنونی که به دوران ایجاب و تفصیل انقلاب رسیده ایم یاری همراهی با تفکرات و طرح رهبری را ندارند. بهتر است بگوییم اکنون عصر تمدنی انقلاب اسلامی است و دوستان هم چنان با رویکردهای تثبیت نظام به فعالیت اجتماعی می پردازند. عدم همراهی اصول گرایان با تطورات و تکامل انقلاب اسلامی باعث شده تا این جماعت به جای آن که مبارزه را در لایه فرهنگ جست و جو کنند بیش از آن به سیاست اهمیت دهند و این چنین سازمان جای آرمان، صورت جای سیرت و قدرت جای خدمت را بگیرد. با چنین نگاهی بیش از آن که مردم هدف باشند، ابزار رسیدن به قدرت خواهند بود و بیش از آن که رشد مردم مسئله باشند رفتار سیاسی و آرای انتخاباتی آن ها مهم خواهد بود. به واقع اصول گرایی حزبی به جای آن که در پی رشد مردم و ارتقای علایق و ظرفیت های فکری آن ها باشد صرفا به دنبال مدیریت رفتار سیاسی آن ها هستند تا به این وسیله با ورود به ساخت سیاسی قدرت به تعبیر خودشان مشغول خدمت به ساختارهای نظام باشند. مشغول بودن به ساختارهای سیاسی بدون توجه به محتوای آن و نسبت آن با جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی خطری بود که تحت عنوان «سکولاریسم پنهان» مورد اشاره رهبری قرار گرفت و در سخنرانی های اخیرشان نیز تحت عناوین «خطر حفظ صورت انقلاب و استحاله ماهیت و سیرت آن» و توجه جوانان به «راز ماندگاری انقلاب» مورد تاکید قرار گرفته است. شاید رای ندادن مردم به اصول گرایان را نیز در همین چارچوب تحلیل کرد. مردم نیز متوجه شده اند که رویکردهای اصول گرایی حزبی، از جنس انقلاب و امام خمینی نیست لذا اصول گرایی برای آن ها جاذبه ای نخواهد داشت زیرا از دل آن راهی به عصر تمدنی انقلاب نمی توان باز کرد و بوی امام را نمی توان استشمام کرد. به همین علت نیز باید گفت عصر اصول گرایی حزبی به پایان رسیده است. اصول گرایی استحاله شده و به حزب تبدیل شده است، مردم هم این را فهمیده اند و اقبالی به آن نداشته اند لذا باید گفت عصر اصول گرایی حزبی به پایان رسیده است. اگر تحلیل فوق درست باشد به تعبیری می توان گفت فصل جدیدی از مبارزه در انقلاب امام خمینی (ره) گشوده شده است، این دوره انسان و نخبگان دیگری را می طلبد و فعالیت هایی غیر از سیاست ورزی اصول گرایی حزبی را می خواهد. پرسش حقیر آن است که مسائل اصلی این دوران چیست؟ مبارزه در این دوران به چه نحوی خواهد بود و چه تفاوت هایی با گذشته می کند؟ نسبت سیاست و فرهنگ چه خواهد بود؟ جمع بین نظر و عمل چگونه ممکن می شود؟ آرمان گرایی و عدالت خواهی اجتماعی چگونه با واقع گرایی و فعایت های نظری نخبگانی جمع خواهد شد؟ چگونه می توان رویکردهای توسعه گرای دولت را نقد کرد و هم زمان اختلالی در تجربه و فهم تاریخی مردم به وجود نیاورد؟ وجه تمایز این انتقادت با اصول گرایی حزبی چه خواهد بود؟ و از همه مهمتر چه اتفاقی در ما حزب اللهی ها باید روی دهد تا زمینه ظهور مدیران در تراز انقلاب اسلامی و مبتنی بر مکتب امام خمینی فراهم شود. چنان چه در سال های 80 تا 84 تحولاتی رقم خورد که با مدیریت رهبر انقلاب و فعالیت های بدنه حزب اللهی کشور نسل جدیدی از حزب اللهی ها تربیت شدند و در تیر ماه 84 با روی کار آمدن دکتر احمدی نژاد تفکر انقلابی به صحنه اجرا آمد اکنون الزامات بازگشت نفکر انقلابی به عذصه اجرا چه خواهد بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- صرف نظر از این‌که نتیجه‌ی انتخابات چه باشد؛ نکات دقیقی را در رابطه با اصول‌گرایی مطرح فرموده‌اید، هم با نظر به فعالیت‌های قبل از انقلاب اصول‌گرایان و هم با توجه به فعالیت‌های آن‌ها بعد از انقلاب. حقیقتاً اصول‌گرایی باید در دهه‌ی چهارم انقلاب به سرِ عقل آید وگرنه با روحیه‌ی قبیلگی، عملاً به همان دو قطبیِ القایی مورد نظر دشمن دامن می‌زند که این مشکل بزرگ تاریخ ما است و به راحتی هم نمی‌توان از آن عبور کرد مگر با برنامه‌ریزیِ عمیق فکری و فرهنگی. ظاهراً شرایط فکرکردن تا حدّی فراهم شده است، امید است بتوان در این فضا استفاده‌ی لازم را برای آینده‌ی انقلاب داشته باشیم 2- سؤالات بسیار اساسی را مطرح فرموده‌اید که بنده مدت 10 سال در مورد آن‌ها فکر می‌کردم و ماحصلِ آن را دو کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی-رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه-» و «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» بود. حقیقتاً موضوعِ ما در این زمانه بسیار جدّی‌تر از آن است که با چند جواب کوتاه «تفکر» به جامعه برگردد. عرض بنده عبور از غرب به نحوه إشراقی است و فکر می‌کنم می‌توان از این طریق، جبهه‌ی وِلاییِ متدیّن به اهداف انقلاب اسلامی را مخاطب قرار داد. موفق باشید.

 

15119
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استادم: ضمن تشكر از حضرتعالي در پاسخ به سوال اينجانب (سوال 15103) بنده نيز روي هم رفته چنين نگاهي را داشتم. بنده نيز معتقدم نتايج انتخابات تهران (بالخصوص) و ساير شهرها ضرورت يك بازخواني از موقعيت تاريخي انقلاب اسلامي توسط تمامي كساني كه خود را به معناي واقعي كلمه در «جبهه» انقلاب احساس مي كنند، را متذكر مي سازد. ضرورت بازتعريف زندگي ديني به اين معنا كه خود را از مفهوم انگاري آزاد كرده و به سوي وجودانگاري حركت كنيم. ديگر خود و جوانان محيط پيراموني را از ظاهر عبادات و شعائر به سوي خويشتن پنهان حركت دهيم كه در اين صورت، ديگر با تكرار عبادات و استقامت در راه حق نه تنها خسته نمي شويم بلكه روز به روز بيشتر به شعف مي آييم و از اينكه با خدمت در تمامي عرصه ها ( فرهنگ، هنر، اقتصاد و...) توسط مردان و زنانمان خود را در يك حضور تاريخي انقلاب اسلامي احساس مي كنيم، احساس تقرب بيشتري به درگاه خداوندي مي كنيم و از اينكه فرهنگ تجدد هر روز با تكنيكي و ابزاري و سرگرمي قصد تسخير روح و عالم ديني جوانان ما را داشته باشد، ديگر نگران نمي شويم. چرا كه مي دانيم «آنكس كه در خانه اش صنم دارد / گر نيايد برون چه غم دارد». استاد گرانمايه، اكنون كه خداوند متعال از طريق شما، ذره اي طعم زندگي در حال را به ما چشانيده است..... استاد نمي دانم چگونه شرح حديث دل با شما بگويم. بيقرار ديدارتان هستيم. در ضمن به نظر حضرتعالي، براي بازتعريف جايگاه خود در حضور تاريخي انقلاب اسلامي، نقطه شروع كجاست؟ با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «سلوک ذیل شخصیت.....» تحت عنوان «هندسه‌ی فکری» شده است. تصور بنده آن است که اگر پنج ضلع هندسه‌ی فکری که در جلسه‌ی 16 کتاب مطرح شده است، دنبال شود؛ بشود فقرِ تفکری که جامعه از آن رنج می‌برد جبران شود. موفق باشید

نمایش چاپی