بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: حضرت امام خمینی(ره)

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13674
متن پرسش
سلام علیکم: دلیل مرتد شمردن و واجب القتل شدن کسی مثل سلمان رشدی چیست؟ مرتد بودن بجای خود، چرا مثل ائمه ی اطهار (ع) اینگونه افراد را با بحث علمی رسوا نمی کنند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جریان واجب‌القتل‌بودنِ کافرِ بالفطره در رابطه با یک توطئه‌ی سیاسی است که قرآن در آیه‌ی 72 سوره‌ی آل‌عمران متذکر آن است از آن جهت که می‌فرمایند: «وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذي أُنْزِلَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» گروهی از اهل کتاب برای آن‌که روشن کنند اسلام یک دین واقعی نیست، نقشه کشیدند که ابتدا به عنوان دینی که از قبل در کتاب‌های خودشان از آن خبر داده شده، به اسلام بگروند و سپس اعلام کنند ما تحقیق کردیم و معلوم شد این دین آن دینی نیست که در کتاب پیامبر قبلی از آن خبر داده شده است و از این طریق با برگشت از اسلام به دین قبلی عملاً یک مقابله‌ی مستقیم با دین خدا را در پیش گیرند. از این جهت اسلام این نوع توطئه‌گران را که با آگاهی کامل برای ضربه‌زدن به اسلام ارتداد پیشه می‌کنند واجب‌القتل می‌داند. این غیر از آن است که کسی بخواهد در مورد اسلام تحقیق کند در این مورد قرآن در سوره‌ی توبه در آیه‌ی 6 می‌فرماید: «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ» اگر یکی از مشرکان از شما فرصت خواست که سخن خدا را بشنود و در آن تأمل کند، او را پناه دهید و آن‌چه از نظر علمی می‌طلبد در اختیارش بگذارید سپس با امنیت کامل او را برگردانید به محلی که می‌خواهد برگردد، تا هرطور خواست تصمیم بگیرد. موفق باشید

13672
متن پرسش
سلام علیکم: بعضی از طرفداران دوران پهلوی پسر مدعی هستند که در کنار تمام اشتباهاتی که محمد رضا شاه مرتکب شد، خدماتی هم داشته و آن هم بحث اصلاحات ارضی و برچیدن نظام فئودالی ( اربات و رعیت) بود. حال اگر خودتان نظری در این رابطه دارید بفرمائید و کتابی هم در راستای روشنگری این موضوع معرفی نمائید. متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب اسلامی» این‌طور نوشته‌ام: شاه زير فشار و تأكيد آمريكا جهت اصلاحات ارضيِ آمريكائي از ترس آيت‌الله بروجردي امروز و فردا مي‌كرد و مانند ديوانگان و به بهانه خطر كمونيسم از آمريكا اسلحه وارد مي‌كرد و بيشتر مردم را در سختي نگه مي‌داشت. در اين ميان حزب مردم با رهبري اسدالله عَلَم و حزب ملي‌يون به رهبري اقبال، جنگ زرگري راه انداخته بودند. حضور علي اميني با اجازه دموكرات‌هاي آمريكا(كندي) نقش جناح مخالف را بازي مي‌كرد و آمريكا بدش نمي‌آمد با مطرح كردن اميني در صحنه سياسي ايران، طوري جلوه دهد كه ايران از خفقان شاهنشاهي رسته است ولي شاه به نخست وزيري مهندس شريف امامي راضي شد (9/6/39 تا 15/2/40) تا ظاهر حكومت را آراسته جلوه دهد و به اصطلاح اين‌طور نمايش دهد كه حكومت دموكراسي شده، زيرا كندي متوجه بود براي ادامه حكومت آمريكا در جهان و جلوگيري از حكومت‌هاي كمونيستي بايد آزادي‌هاي نسبي و آمريكا پسند به ملت‌ها بدهد و او كتاب « استراتژي صلح » را به همين قصد نوشت و مقصود او آن بود « نه آنچنان به مردم فشار آورند كه عصيان كنند و نه آنقدر رهايشان كنند كه قبله‌اي غير از ارزش‌هاي آمريكائي در نظرشان ارزش پيدا كند ». و دولت شريف امامي و پس از آن دولت علي‌اميني مأمور چنين سياستي بودند و به همين دليل هم هست كه اگر در اين دوران‌ها اجازه تحرك سياسي در بين سياسيون و مذهبيون مي‌يابيد نبايد به حساب توبه كردن شاه و درباريان گذاشت.

با درگذشت آيت‌الله بروجردي مشاوران امور مذهبي دربار به شاه توصيه كردند كه بايد مرجعيت تامّه شيعه خارج از ايران باشد. و حاصل همين توصيه‌ها تلگرام شاه به جاي قم به نجف بود و براي اولين بار است كه با تلاش روحانيون آگاه و مدرسين آينده‌نگر حوزه نام مرجعيت « آيت‌الله خميني » بر سر زبان‌ها مي‌افتد. (بدون اينكه در اين راه خودِ امام قدمي بردارند).

اميني يعني نوه مظفرالدين شاه نظر كندي رئيس جمهور آمريكا را جلب كرده بود و به همين جهت به عنوان نخست وزير به شاه تحميل شد، به اميد انجام اصلاحات ارضي طبق نقشه و برنامه كاخ سفيد. در اين فريب‌كاري براي اينكه نشان دهند كشور داراي فضاي آزاد سياسي شده، مجبور بودند مقداري از فسادهاي دربار را نيز بر ملا كنند و مقداري از قراردادهاي چپاول‌گرانه شركت‌هاي مختلط (غربي - دربار) در همين راستا بر ملا شد تا از اين طريق اطمينان مردم را جلب كنند. در همين شرايط، فرصتي نيز به دست آمد تا بعد از خفقان چند ساله پس از كودتا نويسندگان و سخنرانان قدم‌هايي در جهت آگاهي مردم بردارند، هرچند دربار از اين حركات وحشت داشت و مي‌ترسيد كه شايد اميني با اين حركات كُلّ سلطنت را بربايد. لذا با توطئه‌هايي در گوشه و كنار و به وسيله نظاميان، كارهاي اميني را خنثي مي‌كردند. از طرفي اميني مجبور بود براي آبروي خودش هم كه هست در راستاي سياست اصلاحات ارضي مقداري از املاك خاندان سلطنت را نيز تقسيم كند، ولي اين به نفع دربار نبود هرچند دربار هم تلاش مي‌كرد كه در اين روشنفكرنمائي عقب نماند. اميني كه از پشتيباني آمريكائي‌ها مطمئن بود روز به روز به كار خود سرعت مي‌داد و با اين كار دربار را از تحرك انداخته بود.

سال 1340 از سخت‌ترين سال‌هاي سلطنت شاه بود زيرا نه در داخل كشور پايگاهي داشت و نه اربابان آمريكائي ديگر به او نظر داشتند. در همين سال خبر رسيد كه آيت‌الله كاشاني در شرف موت است و شاه و دولت مي‌خواستند خود را مردمي جلوه دهند. يك روز صبح ساكنان محله پامنار، شاه را ديدند كه در حلقه محافظان خود به ديدار آيت‌الله كاشاني مي‌رود و او وارد خانه‌اي شد كه رژيم يك سال پيش دستور زنداني كردن صاحب‌خانه را داده بود. آيت‌الله كاشاني كه روزگاري پشت بزرگترين امپراطور استعماري را لرزانده بود (قبل از ورود به ايران در عراق و در مقابله با انگلستان) و به يك اشاره‌اش هزاران مسلمان در منطقه خاورميانه به حركت آمده بودند، با تن بيمار و لرزان نگاهي به شاه انداخت و مي‌دانست كه شاه مي‌خواهد از اين عيادت به نفع خود استفاده كند، ولي او بيمارتر از آن بود كه ممانعتي ايجاد نمايد و فردا هم فوت كرد.

شاه و اميني در بزرگداشت او با هم مسابقه گذاشتند. جنازه كسي كه بردن نامش از يك سال پس از كودتا ممنوع بود، به دستور شاه تشييع رسمي شد و اميني هم 5 روز عزاي عمومي اعلام كرد « اَللهُ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ امَنُوا » (خدا در نهايت مدافع مؤمنين است) مگر مي‌شود كسي خالصانه در خدمت اسلام حركت كند و عزت او محفوظ نماند؟

اميني با علماء قم نيز تماس داشت و در يكي از همين سفرها به بيت آيت‌الله خميني راه يافت كه فقط يك كلمه شنيد «با عمل به قوانين اسلام به سِمَتِ خود مشروعيت بدهيد». او در بازگشت به تهران به شاه گفته بود از در افتادن با اين روحاني بر حذر باشد!

شاه تصميم گرفت خودش مأمورِ اجراي خواسته‌هاي كندي شود، و با تلاش توانست ملاقاتي از كندي بگيرد كه نهايتاً وقتي از اطاق رئيس جمهور آمريكا خارج شد، كاغذي در جيب داشت كه رؤس نظرات كندي را در آن يادداشت كرده بود كه اصول ششگانه انقلاب سفيد از آن بيرون كشيده شد و بدين وسيله شاه تاج و تخت خود را حفظ كرد. در پايان سفرش روزنامه اطلاعات نوشت:

« شاهنشاه اطمينان يافتند كه آمريكا پشتيباني سياسي و نظامي خود را از ايران ادامه خواهد داد، پرزيدنت كندي نيز اطمينان يافت كه شاهنشاه يك متحد استوار است كه تصميم قاطع به اصلاحات اقتصادي و اجتماعي دارند.»

و اين چنين حيله شاهانه كارگر افتاد و توانست اميني را از صحنه خارج كند و خود را به عنوان قهرمان اصلاحات ارضي نمايش دهد. نتايج اصلاحات ارضي كه عبارت‌اند از :

1. تغيير شكل اجتماعي ملت ايران و آماده ورود به بازار مصرف شدن

2. وابسته شدن كشور به دنياي صنعتي حتي در مناطق كشاورزي

3. شكستن روابط سنتي و خودكفايي روستايي و متصل شدن به روابط سرمايه‌داري

به مردم تحميل شد و با به دست گرفتن كار اصلاحات ارضي از طرف خود شاه و روي كارآمدن دولت اسدالله‌عَلَم برخورد و مقابله شاه با اصل دين و پيرو آن روحانيت، شروع شد. البته مباحث مفصلی در این رابطه مطرح است که آن را باید در کتاب‌هایی که مباحث تاریخ معاصر را مطرح کرده‌اند، دنبال بفرمایید. موفق باشید

13661
متن پرسش
سلام علیکم بر استاد عزیز: خسته نباشید. ایام تسلیت. استاد بنده توفیق دارم مباحث شما را کار می کنم. یک سوال دارم و یک راهنمایی می خواهم. 1. شما فرموده یودید حضرت امام با دیدن فضای جامعه تفسیر سوره حمد را فرمودند. مگر آن تفسیر چه ویژگی خاصی داشت؟ می دانم تفسیری عرفانی بود. ولی قبل آن هم تفسیر عرفانی داشتیم. دیگر اینکه مبانی تربیتی با مبانی تفسیر مگر دو مقوله جدا نیستند؟ 2. استاد، بنده مقالات و شرح صوتی آن را کار کردم و به نتیجه رسیدم. حال چه صلاح می دانید تا آن کار را کنم؟ لطفا بر روی سایت قرار دهید چون بنده ایمیلم حذف شده. خیلی ممنونم استاد عزیز. التماس دعا. یا علی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- قبلاً چنین مباحثی به طور علنی مطرح نبود. اگر قرآن درست طرح شود بار تربیتی آن کاملاً در دل آن نهفته است 2- کتاب «معرفتِ نفس و حشر» و شرح تفسیر سوره‌ی حمد و شرح کتاب «مصباح الهدایه» افق خوبی را در جلوی شما می‌گشاید. موفق باشید

13624
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به پاسخ هایی که در جواب به سوالات لزوم استاد در سیر و سلوک داشته اید و مطالبی که در شرح دستورات آیت الله بهجت فرموده اید می خواستم از شما خواهش کنم که این مسئله را تبیین بیشتری کنید بالاخره این امر بدیهی است که در هر امری نیاز به رجوع به اهل آن امر ضروری است و این سخن آیت الله بهجت که استاد تو علم توست شاید برای همه صادق نباشد و کافی هم نباشد چون این راه راه پر پیچ و خم و خطرناکی است و با توجه به مطالبی که علامه طهرانی در روح مجرد فرمودند به نظر رجوع به استاد در این امر ضروری می آید. لطفا در این زمینه راهنمایی بفرمایید و مطلب را برایمان از ابهام خارج کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمع‌بندی فکر می‌کنم راهی که امروزه حضرت امام و شهداء گشودند، کارِ آن نوع استادی که گشودن راه است، انجام شده است. ولی این غیر از استفاده از اساتید و عالمان دین است جهت اخذ معارف الهی. موفق باشید

13588
متن پرسش
بسم الله با عرض سلام خدمت استاد: دیشب در یک مجلس روضه یک روحانی شروع کرد به سخنانی که برایم خیلی عجیب بود... گفت بعضی فضائل امیرالمومنین را بعضی ها ساخته اند برای کوبیدن امیرالمومنین علیه السلام مثل کشیدن تیر از پای حضرت علی علیه السلام و گفت مگر حضرت علی علیه السلام نعوذ بالله بچه است که می خواهند حواس او را پرت کنند و تازه از پسر او سوال می کنند که چه کنند... در مورد راوی ها هم حرف زد که گفت موثق نیست ... جالب تر این بود که کلی به مولوی و مثنوی بد و بی راه گفت و می گفت قضیه ی تف کردن در صورت حضرت علی علیه السلام دروغ است و این را برای این در آوردند که بعدا بگویند حضرت علی علیه السلام هم هوای نفس داشت و بعد بلند شد یک دور زد تا هوای نفسش را از بین ببرد، و می گفت اینها دروغه!!! و استناد هم به کتاب و حرف آقای ری شهری می کرد ... حاج آقا تا حالا این حرف ها را نشنیده بودم واقعا برام سوال شد این قضیه ها ایراد دارند؟؟!! التماس دعا یاعلی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از این آدم‌های بیگانه از معارف عمیق دینی همه‌جا هست. بیچاره اسلام که در دست این‌ها افتاده است. حضرت امام اینان را تحت عنوان «مقدسان نادان» نام می‌برند. اینان ظرفی را که آقا مصطفی«رحمة‌اللّه‌‌علیه» از آن آب می‌خورد آب می‌کشیدند، چون پدر او حکمت و عرفان تدریس می‌کرد. اینان غافل‌اند که حساسیت لازم در مورد سند برای روایات اخلاقی و عرفانی ما خیلی در گذشته معمول نبوده است. بشتر موضوعات سینه به سینه منتقل می‌شده است. موفق باشید

13569
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: ما (جنبش حیا) یک گروه هستیم که با هدف گفتمان سازی و فرهنگ سازی امر به معروف و نهی از منکر تشکیل شده و در حال فعالیت هستیم. بعد از سخنان نوروزی حضرت آقا و همچنین مطالعه ی کتاب ها و بحث های حضرت عالی درباره تمدن سازی اسلامی، این سوال برای ما مطرح شده است که جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در تمدن سازی اسلامی چیست و همچنین با برقراری تمدن اسلامی امر به معروف و نهی از منکر چگونه در جامعه نقش ایفا می کند؟ (البته سوال ما اکنون بیشتر در بخش اول یعنی جایگاه امر به معروف در تمدن سازی اسلامی، تمرکز دارد). به راحتی با توجه به آیه ی شریفه «الذین ان مکانهم فی الارض اقاموا الصلوه و ءاتوا الزکوه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عقبه الامور» (41/حج) و همچنین سخنان حضرت آقا «برای ایجاد یك تمدّن اسلامی - مانند هر تمدّن دیگر - دو عنصر اساسی لازم است: یكی تولید فكر، یكی پرورش انسان. فكر اسلامی مثل یك دریای عمیق است؛ .....البته در آحاد مردم هم نقش‌آفرینیِ دینی هست؛ از راه امر به معروف و نهی از منكر؛ از راه آماده‌سازی خود برای این‌كه در یك جایگاه نقش‌آفرین قرار گیرند.» چهاردهم مهر سال 79) و همچنین از جمله در سخنرانی نوروز 94 در حرم رضوی علیه السلام که فرمودند: «هرکدام از این چهار شاخص (نماز و زکات و امر به معروف و نهی از منکر) به‌نحوی ترجمان ساخت و هندسه‌ی نظام اسلامی است.» و همچنین در میان اقشار مختلف مردم قم در تاریخ 19/10/ 68 نیز فرمودند: «این (امر به معروف و نهی از منکر)، تضمین‏کننده‏ی حیات طیبه در نظام اسلامی خواهد بود. عمل کنیم تا آثارش را ببینیم.» حال با توجه مطالب بالا اگر نظرتان را درباره رابطه ی بین تمدن سازی اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ و برای تحقیق و مطالعه ی بیشتر چه مسیری را پیشنهاد می کیند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که آیه‌ی مذکور را متذکر شدید ملاحظه کنید که خداوند در آیه‌ی مذکور می‌فرماید آن وقتی که مؤمنین محلی و جایگاهی را در زمین پیدا کردند و به یک معنا وقتی نظامی را تشکیل دادند و در متن آن نظام با اقامه‌ی صلوات و دادن زکات، نظام ارزشی و اقتصادی خود را تثبیت نمودند، بدیهی است که برای پایداری و تعالی آن نظام از یک طرف باید دلایل حقّانیت ارزش‌های خود را با امر به معروف به گوش افراد جامعه و به گوش جهانیان برساند. و از طرف دیگر باید آفات و آسیب‌های نظام را بشناسند و در نقد و نفی آن‌ها به معنای نهی از منکر تلاش کنند. به همین جهت امر به معروف و نهی از منکر در راستای یک نظام و نسبت به اهداف آن نظام، معنا دارد. و ما امروز در شرایط خاصی هستیم. زیرا هنوز مبانی معرفتی نظام توحیدی انقلاب اسلامی برای آحاد مردم تبیین نشده است تا در مقابل آن، مُنکَرِ آن نظام به‌خوبی معلوم شود و بتوانیم معنا کنیم که چرا نهی از منکر می‌کنیم؟ با توجه به این امر است که معتقدم ما از یک طرف باید مبانی معرفتی حضرت امام را جهت تحقق تمدن آینده، تبیین کنیم و از طرف دیگر، غرب را و جایگاه استکباری و ضد تمدن توحیدی آن را نقد نماییم. این است معنای امر به معروف و نهی از منکر تاریخِ امروز ما. موفق باشید

13559
متن پرسش
سلام علیکم حقیر طلبه هستم. با توجه به لزوم داشتن اطلاعات سیاسی و تحلیل سیاسی و بصیرت سیاسی (و رجوع مردم به روحانیت درباره ی مسائل سیاسی) که مقام معظم رهبری خیلی روی آن تأکید کردند، در این راستا چه کار کنم و چه کتابهایی مطالعه کنم؟ مثلا برای اطلاعات سیاسی، گوش دادن به اخبار کافی است یا باید به چه منابع دیگری رجوع کنیم؟ این حقیر خوب می دانم که یکی از وظایف مهم روحانیت، حفظ انقلاب از تحریف و انحراف و حفظ ارزشها و آرمان های انقلابی است، با توجه به اینکه دشمنان داخلی و خارجی درصدد تحریف انقلاب اسلامی و تحریف اهداف انقلاب اسلامی هستند، برای مقابله با این جریانات و بصیرت کافی پیدا کردن درباره ی انقلاب اسلامی و حفظ انقلاب از تحریف، چه کار کنم و چه کتابهایی را مطالعه نمایم؟ تمام کتابهای جناب عالی را تهیه کردم، آیا فقط کتاب های خودتان را در این زمینه مطالعه کنم یا به کتابهای دیگری هم رجوع کنم؟ لطفا در زمینه ی بصیرت سیاسی و انقلاب اسلامی و دفاع از آرمانه و ارزش‌های انقلابی و مواردی که بیان شد، هر کتابی را که برای یک طلبه، سودمند می دانید معرفی کنید. با تشکر از زحمات استاد و التماس دعا از ایشان در این شبهای غمناک ولی بصیرت افزا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آرام‌آرام بعد از فهم انقلاب اسلامی از طریق کتاب‌های مربوطه و دقت بر روی کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» با تمرکز بر روی سخنان مقام معظم رهبری از یک طرف و اُنس طولانی با صحیفه‌ی حضرت امام؛ إن‌شاءاللّه بصیرت لازم را که اقتضای این تاریخ است، به دست خواهید آورد. البته برای یک طلبه دروس رسمی حوزه، اولویت دارد. موفق باشید 

13551
متن پرسش
با سلام: جناب استاد طاهرزاده در کتابهاشون معتقد هستن که نبی اکرم (ص) و اهل بیت (ع) ایشون حقیقتی ورای نفس دارند که عالم از اون حقیقت شکل گرفت در قوس نزول و و اون حقیقت صادره ی اول هست. آیا منظور از اون حقیقت عین ثابت پیغمبر اکرم (ص) هست که محیط بر تمام اعیان ثابته هست که وقتی در قوس صعود با مقام صادر اول متحد میشن یعنی به تمامه کمالات عین ثابت خودشون رو دارا شدن؟ و عین ثابت ایشون هم دارای مقهم لایقفی هست. آیا میتونیم بگیم صادر اول عین ثابت پیغمبر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمع‌بندی حرف خوبی است، ولی فراموش نفرمایید که صادره‌ی اول، مخلوق است و تحت سیطره‌ی خلیفة اللّه می‌باشد که مقامش مرز بین امکان و وجوب است و عین ثابته‌ی محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مقام اتحاد با اسم اللّه است. شاید مباحث شرح کتاب «مصباح الهدایه» از امام در این مورد کمک کند. مباحث بر روی سایت هست. موفق باشید

13542
متن پرسش
سلام علیکم: آیا صبر استاد هم به اندازه صبر خداوند تعالی است؟ سکوت استاد درباره برجام تا کی طول می کشد؟ شما چه می دانید که ما نمی دانیم؟ حق مطلب ترور انقلابی دار و دسته موافقان است و بس. اگر بفرمایید نکن ما هم همچون کسانی که به امام خمینی در مورد ترورهای انقلابی گوش ندادند جهنم را به جان می خریم و گوش نمی دهیم. الان که دارم می نویسم بالای صفحه جمله ای حک شده! مذاکرات با آمریکا ممنوع است! رابطه شما با این جمله چیست؟ کجاست شیرمردی که اقدامی انقلابی کند؟ از گلوی آقا صدای «هل من ناصر» بلند است. هیهات من الذله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت امر آن است که به‌راحتی نمی‌توان با توجه به مرحله‌ای که در آن هستیم، به طور جزیی در این امر وارد شد. ما تا تفکری مناسب سلوک ذیل شخصیت حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را نهادینه نکرده باشیم، هر سخنی معنای خود را نمی یابد، چرا در این فرصت که دست داده است، همت خود را در امر تفکر جامعه‌ی جوان خود صرف نکنیم؟! موفق باشید

13516
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: کسانی امروز چه دختر و چه پسر در جامعه ما فراری هستند و از هر لحاظی دچار مشکل شده اند از جمله اعتیاد، روابط نامشروع، خانواده ناسالم و... من به عنوان یه دختر بیست و پنج ساله چه مسئولیتی در قبال این افراد دارم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مسلّم هراندازه ما از دین فاصله بگیریم، به چنین مشکلاتی خواهیم افتاد و وقتی ظلمات شیطانی، چهره‌های جدیدی از خود به صحنه آورد، اسلام نیز باید با جلوه‌های عمیق‌تری خود را به صحنه آورد و حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این رابطه احساس مسئولیت کردند و مباحث عرفانی و موضوع ولایت فقیه را بروز دادند. 2- خداوند می‌فرماید: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ (9)/حجر) ما خود، قرآن را نازل کردیم و خود، آن را حفظ می‌کنیم. حال در هر شرایط تاریخی مناسب آن شرایط، موقعیتی را و افرادی را می‌پروراند تا حافظ قرآن باشد. و مسلّم در شرایطی که استکبار رسانه‌ها را از یک طرف و حاکمان را از طرف دیگر در قبضه‌ی خود درآورده است، باید کشوری و نظامی به صحنه آید که توان مقابله با نظام پیچیده‌ی استکباری را داشته باشد و نگذارد فضای رسانه‌ای آن‌ها قرآن را بدنام کنند. موفق باشید

13503
متن پرسش
محیی الدین ابن عربی در کتاب فتوحات مکیه ـ خود را مستغنی از شناخت امام زمان می داند ـ و خدا را عین همه اشیا معرفی می کند ـ و ولایت ظاهر و باطنی برای افرادی چون معاویه و متوکل قائل است ـ و به خود اجازه می دهد از انبیاء امتحان توحید بگیرد و همه را مردود بداند ـ و در عالم کشف شهود شیعه را به صورت خنزیر ببیند و غیر اینها از مزخرفات. حال سوالم اين است كه شما چطور مي گوئيد كه بايد عرفان يك چنين شخصيتي را وارد مراكز آموزشي خود كنيم؟ و امام خميني چرا بايد مروج مكتب اين شخص باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زبان عرفان، زبان خاصی است. امثال امام خمینی و علامه طباطبایی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیهما» چون زبان عرفان و عرفا را متوجه‌اند و می‌دانند به کجا اشاره دارند، این‌طور که شما می‌فرمایید از سخنان محی‌الدین برداشت نمی‌کنند! و برعکس، معتقدند معارفی که محی‌الدین مطرح می‌کند بسیار به آموزه های شیعه نزدیک است. موفق باشید

13492
متن پرسش
سلام: همه در جامعه ما وجود بحران را کم و بیش قبول دارند. شما ریشه این بحران را کجا می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حداقل از بیست‌سال پیش بنده پیش‌بینی این نوع بحران‌های فرهنگی و اقتصادی را می‌کردم آن وقتی که دولت سازندگی به جای ورود هرچه بیشتر به بستر توحید و آموزه‌های دینی، امید خود را به روش‌های غربی بست. و مطمئن باشید هیچ راهی جز برگشت به آموزه‌های دینی به قرائت حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این تاریخ به همان روشی که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» تأکید می‌کنند و نهیب می‌زنند از تحریف شخصیت امام، راه دیگری نیست. موفق باشید

13478
متن پرسش
سلام علیکم استاد: چندی پیش دغدغه خود نسبت به آینده کشور بعد از توافق و فتنه ای که در پیش داریم را با شما در میان گذاشتم و شما گفتید که نباید نگران بود و از من خواستید که نسبت به توافق هسته ای نگاه جناحی نداشته باشم، ولی حال که می بینم آن فتنه در حال وقوع است و جریانی که در مواجهه با استکبار نسبتی با موازین قرآن و انقلاب ندارند بر سر کارند و اگر این روند ادامه داشته باشد آینده انقلاب به شدت در خطر است، نگرانی ام خیلی بیشتر شده و گاهی به حد افراط و افسردگی می رسد. به شخصه، با شرایطی که پیش آمده چه در سطح جامعه و چه در سطح مسوولین اجرایی و قانونی، و با توجه به این که مجلس آینده هم به احتمال زیاد در دست همین جریان قرار خواهد گرفت و مجلس خبرگان هم شاید، هیچ روزنه امیدی برای برون رفت از این وضع و بازگشت نظام به مسیر انقلابی خودش نمی بینم، به نظرم مقام معظم رهبری(حفظه الله) در شدیدترین مخمصه بعد از انقلاب قرار گرفته اند و فقط معجزه ای بتواند وضعیت را برگرداند، شاید ظهور حضرت حجت عج الله تعالی فرجه الشریف، آیا این تحلیل به نظر شما صحیح است و یا ناشی از یک یأس ناشیانه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از حضور انقلاب اسلامی به عنوان اراده‌ی خدا برای نفیِ استکبار غفلت نکنید. در این فضا هر جریانی، خود را می‌نمایاند و مسلّم مردم پس از آن‌که متوجه شدند با نزدیکی به غرب، انقلاب اسلامی به حاشیه می‌رود، به خود می‌آیند و عهدشان را با انقلاب تجدید می‌کنند. زیرا حقیقت این انقلاب بر قلب مردم متجلی شده است. به همین جهت حضرت امام می‌فرمایند اگر من برگردم، این مردم برنمی‌گردند. داستان جریان‌های سیاسی را که به جای عهدِ با انقلاب، با گروه و حزب خود عهد بسته‌اند، از مردم جدا بدانید. به تجربه‏ روشن شده كه امكانات ذاتى انقلاب اسلامى از نظر فرهنگى آن‏قدر عميق است كه هرگز اجازه نمى‏دهد انديشه‏ هايى را كه اهدافى جداى از اهداف انقلاب اسلامى دارند، بر آن تحميل كنند و بر اساس همين غناى فرهنگى، توانست از راه‏كارهاى سكولاريته‏ اى كه در دوران سازندگى و اصلاحات بر آن تحميل شد خود را بيرون بكشد و توجه به عدالت و معنويت را بازسازى كند و رويكرد به انتهاى با بركتى كه نظر به حاكميت حضرت مهدى (عج) دارد را دوباره به متن انقلاب باز گرداند. موفق باشید    

13446
متن پرسش
سلام استاد گرامی: استاد من الان که به المیزان مراجعه می کنم می بینم هنوز برایم زود است. از طرفی خیلی دوست دارم وارد دریای المیزان بشم برای همین منظور قصد دارم کارهای زیر را انجام بدم تا فهم المیزان برایم راحت تر بشه: 1. مطالعه کتاب از برهان تا عرفان همراه با شرح «ده نکته را خوانده ام» 2. مطالعه کتابهایی از امام از قبیل آداب الصلاه و اربعین حدیث «اندکی از آنها را خوانده ام» 3. مطالعه کتاب اصول فلسفه علامه با شرح شهید مطهری «2مقاله اول را خوانده ام» استاد به نظر شما این کارها میتونه به من کمک کنه؟ چون کار نسبتا زمان بری است به دلگرمی و راهنمایی شما نیاز دارم. بی زحمت اگه پیشنهاد دیگری دارین بفرمائید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید نیاز به اصول فلسفه نداشته باشید و آداب الصلواة امام را با شرحی که بنده عرض کرده‌ام، دنبال بفرمایید. اربعین حدیث، مردافکن است، به مراتب از تفسیر المیزان مشکل‌تر می‌باشد. بحث معاد را با شرح بنده دنبال فرمایید و سپس صوت سوره‌های روم، شوری، زمر، عنکبوت را با حوصله دنبال کنید و آرام‌آرام وارد المیزان شوید. موفق باشید

13444
متن پرسش
سلام علیکم: در اشعار امام خمینی با جمله هایی مثل (من از مسجد و مدرسه بیزار شدم و یا از درس و بحث مدرسه ام حاصلی نشد کی می توان رسید به دریا از این سراب) برمی خوریم مقصود اصلی امام خمینی چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح تفسیر حمد امام عرض شد که منظور ایشان از این نوع ادبیات، عبور از علم حصولی به علم حضوری، و عبور از پرستش عقلی به پرستش قلبی است. موفق باشید

13429
متن پرسش
سلام استاد گرامی: درباره نماز خواندن و سبک شمردن آن مطالب زیادی می دانم، اما متاسفانه قادر به انجام درست این فریضه نیستم و وقتی هم تصمیم می گیرم که بهتر بخوانم از قبل از تصمیم گرفتنم کیفیت بدتری پیدا می کند. خمیازه و هر چیزی که قبل از نمازم وجود ندارد دقیقا وقت نماز سر و کله اش پیدا می شود. از طرفی در سن تکلیف به خاطر سخت گیری پدرم در مورد نماز خواندن (حالا به هر کیفیتی که بود) مجبور بودم نمازم را بخوانم حالا اگر شده همه نماز ظهر و عصر دو دقیقه طول بکشد (البته می دانم ایشان از سر دلسوزی مجبورمان می کردند) و برخورد تندی انجام می دادند. این گذشته بد هم مزید بر علت شده و به شدت نماز خواندن برایم سنگین است و برایم یک کار رفع تکلیفی شده است. نمی دانم باید چه کنم؟ از لحاظ دانستن مشکلی ندارم ولی پای عملم می لنگد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از پدرتان گله‌مند نباشید، بالاخره همین عادت به نماز از خدمات ایشان به شما است. سعی کنید با نگاه عرفانی به ابعاد نماز شوق لازم را در خود ایجاد نمایید. کتاب «آداب الصلواة» از امام خمینی کمک می‌کند. موفق باشید

13422
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و ادب خدمت حضرت استاد: احتراماً، پیرو سوال 13408 و جواب جنابعالی در خصوص نسبت خداوند با مخلوقات، چون حضرت امام (ره) در تفسیر سوره حمد می فرمایند که نسبت خداوند با مخلوقات حتی مانند نسبت نفس با قوای نفس نیست و بالاتر از این حرفهاست. به همین دلیل مزاحم شدم که راهنمائی بفرمائید منظور امام چیست؟ با تشکر و آرزوی سلامتی حضرت استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح آن فراز از سخنان حضرت امام، عرض شد که در هرحال در نسبت بین قوا و نفس یک نحوه دوگانگی در میان است. در حالی‌که مطابق وحدت شخصیه‌ی وجود، بین خالق و مخلوق دوگانگی نیست. به همین جهت فرمودند: مثل موج و دریا بهتر است چون در عین آن‌که موج؛ غیر دریا است ولی بیرون دریا هم نیست بلکه مظهری از دریا است. موفق باشید   

13419
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: بنده مسئول موسسه اسلام شناسی در عصر مدرن هستم ـ که رسالتش تلاش در راستای تحقق تمدن اسلامی است ـ که در حال حاضر به پژوهش پیرامون چیستی (تعریف)، چرایی(ضرورت شکل گیری)، و چگونگی (نحوه تحقق) تمدن اسلامی از منظر اشخاص و مراکز فعال در این عرصه اشتغال دارم. از این رو تقاضامندم حقیر را در دست یابی به دیدگاه های استاد مساعدت نمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های «تمدن‌زایی شیعه » و «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» و «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» در این رابطه نوشته شده است. إن‌شاءاللّه با مطالعه‌ی آن متون، الهامات لازم برایتان پیش آید. موفق باشید

13354
متن پرسش
سلام علیکم: 1. در جواب 13331 این مورد قبول است که تعامل بر طبیعت باید باشد. حال سئوال اینست که آقا در همان متن دفاع از هواپیما و ... می فرمایند اینها خوب است پس معلوم است ایشان ساختن اینها را تعامل با طبیعت و استخراج صحیح از طبیعت می دانند طبق حرف صریح حضرت آقا؟ 2. آیا بین جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی فرق است؟ 3. امام می فرمایند حفظ جمهوری اسلام از حفظ جان امام عصر (عج) واجب تر است، سئوال اینجاست مگر امام عصر (عج) خود قوام حکومت نیست؟ پس اگر ما مخیر بین حفظ نظام و حفظ امام عصر (عج) شدیم اگر حفظ جمهوری اسلامی را کنیم و به جان امام آسیب وارد شود خب قوام حکومت از بین می رود؟ منظور امام از این جمله چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت باید به تکنولوژی با نگاه غربی نگاه نکرد و نگاه مقام معظم رهبری را در رابطه با این موضوع، در جمع سخنانشان دنبال کرد. لذا توصیه به مطالعه‌ی کتاب «مدرنیته و توهّم» را هنوز تأکید می‌کنم 2- جمهوری اسلامی مظهری است از انقلاب اسلامی 3- امام عصر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» در اراده‌ی مبارک خود، همین را می‌خواهند که به دست حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» محقق شد و مقصود حضرت امام، تذکر به این نکته است. موفق باشید

13322
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن تشکر از استاد گرامی 1. فرمودید: «اگر در راستای محبت به همسر و فرزند احکام الهی را زیر پا بگذارید، باید این نوع محبت را در خود از بین برد.» آیا منظورتان این است که ما دو نوع محبت می توانیم داشته باشیم؟ که اگر اینطور است ما در وجود خود یک نوع محبت بیشتر نمی بینیم و همین محبت صحیح و درست است که ما بعضا بخاطرش دچار گناه می شویم که اگر ما این محبت را از بین ببریم که دیگه محبتی به آنها نخواهیم داشت، یا منظورتان محبت به گناه است که ما باید محبت به گناه را از بین ببریم تا بخاطر آن احکام الهی را بخاطر محبت زن و فرزند و همسر زیر پا نگذاریم؟ ۲. فرمودید که محبت به فرزند و همسر مانع محبت خدا نمی شود ولی قسمت دیگه سوال دیگه بنده باقی ماند که ما محبت به خدا و اهل البیت (ع) را بالاترین محبت می دانیم ولی وقتی به قلب مراجعه می کنیم به فرزند یا همسر محبت بیشتر داریم. (البته محبت ایمانی) مثال دیگر وقتی امام خمینی (ره) را در نظر می گیریم انگار محبت امام خمینی (ره) برایمان بیشتر از امام حسین است (ع) در صورتی که می دانیم محبت به امام حسین (ع) بالاتر است. با تشکر از حضرتعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره محبت به خدا در ساحت خود قرار دارد و این غیر از ساحت محبتی است که نسبت به زن و فرزند داریم. با توجه به این نکته که این محبت نباید با غفلت ما جای محبت زن و فرزند را بگیرد. آری! محبت به حضرت امام نسبت به حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» ملموس‌تر است ولی تمام این محبت در إزای محبت به حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» معنا پیدا کرده است، نه جدای از آن. به همین جهت اگر فرض کنید که حضرت امام جدای از حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» است، هیچ محبتی به ایشان نخواهید داشت، و در همین راستا محبت به امام حسین«علیه‌السلام» دارید، نسبت به حضرت حق. موفق باشید

13309
متن پرسش
سلام: می خواستم برنامه استاد را بدونم که چه روزایی و کجا کلاس دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شنبه‌ها بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد انبیاء، سه‌راه سیمین بحث قرآنی. دوشنبه‌ها بعد از نماز مغرب و عشاء مسجد خدیجه‌ی کبری«سلام‌الله‌علیها»، قائمیه محله‌ی گلزار، بحث دعا و روایت. چهارشنبه‌ها کتابخانه‌ی مرکزی شهرداری شرح «مصباح الهدایه» از حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» ساعت 4 الی 5 از اول مهرماه. موفق باشید

13299
متن پرسش
سلام: من سوالی دارم. آیا شما دینداری ملت براتون مهم تره یا انقلابی بودن و طرفداری از رهبری عزیر چه رسد به رئیس جمهور و.... رسول الله مهمتره یا خامنه ای؟ جواب من ندین والله تمام اسلام سیاست است که جوابتون میدم ظرفیت ملت را مراتبی ست قلب ها برای پذیرش رسول خدا آماده اما برای خمینی کبیر نه خیلی گاهی. این پر واضحه بعد که طرف محب دین اسلام شد جایگاه انقلاب را میفهمه حداقل از شدت دشمنیش کم میشه. چندبار دیگه من بهتون گفتم کاربران دیگر هم تذکر میدن زشته مای جوجه به عارف و حکیمی چون شما تذکر بدیم. خودتون را خرج هیچ جناحی نکنید ترا قرآن قدرخودتون را بدونید. کاری که ایت ا.. مصباح کرد نکنید که بنده ای که قبل از سال 85 و... می گفتم من حاضرم با دین مصباح یزدی بمیرم الان دیگه اصلا ایشون را نمی پسندم خداوند همه ما را عاقبت بخیر کند. جوابی دارید بهم بدین منتها شخصی با ایمیل، منتشر نشود ابدا این مطلب. استاد سفارشی برای من دعا کنید. یا علی
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: سید محسن عزیز! بنده توصیه‌ی دلسوزانه‌ی شما را با تمام جان درک می‌کنم و همین‌طور که  همه‌مان معتقدیم حتماً اسلام مهم‌تر از انقلاب است و امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» خاک پای رسول‌اللّه«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» حساب نمی‌کند و همین طور که می‌فرمایید دینداری فردی به مزاق مردم بیشتر نزدیک است تا دینداریِ اجتماعی. ولی دینداری واقعی وقتی به صحنه می‌آید که خدا ملاقات شود و خداوند طبق آیه‌ی «کلّ یومٍ هو فی شأن» در هر روز و تاریخی مطابق نور خاص و اسماء خاصی ظهور می‌کند که ظرف امروزین این ظهور، انقلاب اسلامی است در جمال حضرت امام و مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» است. از این جهت اگر بخواهیم مردم را به جای اُنس با خدایِ ذهنی، با خدای واقعی مأنوس کنیم چاره‌ای جز این نداریم همان‌طور که خودتان متوجه‌اید در نهایت ذهن‌ها و قلب‌ها را به سوی رهبری و امام معطوف داریم. موفق باشید

در ضمن قسمت‌های اولیه‌ی سؤال‌تان را از روی سایت حذف کردم و تنها از آن‌جایی که می‌فرمایید «من سؤالی دارم» را در اختیار کاربران قرار دادیم.

13279
متن پرسش
سلام: بنده از دانشجویان سابق دانشگاه صنعتی هستم که از طریق شما با مفهوم غرب ، تکنولوژی و.. آشنا شدم و حرف های شما سوالاتی را در ذهنم ایجاد کرد که مسیر مطالعات (و شاید زندگی) ام را عوض کرد. از این بابت از شما متشکرم. اما گله ای هم دارم. در طول مطالعاتم متوجه شدم که بیشتر سخنان شما مشابه با دسخنان دکتر داوری و مرحوم فردید است و ریشه ی افکار ایشان هم به هایدگر برمی گردد. سعی کردم کتاب وجود و زمان هایدگر را بخوانم که خودتان حتما می دانید که چه متن سنگین و پیچیده ای دارد! البته از کتاب ها و مقالات دیگر هایدگر استفاده کردم و حتی در حال خواندن راهنمای کتاب وجود و زمان (به زبان انگلیسی) هستم اما فکر می کنم کتاب «وجود و زمان» هایدگر به منزله ی کلیدی برای ورود به بحث غرب زندگی و نقد تکنولوژی است با توجه به این که هایدگر فیلسوفی دقیق و نکته بین است و قدم به قدم مخاطب خود را پیش می برید و دنیای جدیدی را در مقابل او قرار می دهد. اعتقاد دارم اگر کسی متوجه این کتاب بشود به راحتی می تواند باقی قضایا را درک کند. کوتاه سخن این که چرا شما مانند سایر آثاری که شرح صوتی شان را بر روی سایت قرار دادید کتاب وجود و زمان را شرح نمی دهید و البته از شما خواهش می کنم این کار را انجام دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما با روبه‌روشدن با حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و انتقادهای اجمالی که ایشان در راستای تحقق اهداف انقلاب اسلامی نسبت به فرهنگ غربی داشتند، متوجه شدیم تفصیل آن انتقادها در کلام امثال دکتر فردید و دکتر داوری نهفته است و لذا در راستای نظر به اهداف انقلاب اسلامی و عبور از غرب، از سخن آن اساتید محترم استفاده کردیم و همان‌طور که می‌فرمایید آن‌ها نیز مکرراً اشاره به اندیشه‌ی هایدگر به عنوان منظم‌ترین متفکر نقّادِ غرب، می‌کردند. بنده چند بار کتاب «هستی و زمان» هایدگر را با ترجمه‌های فارسی آن خوانده‌ام و متوجه شدم این کتاب مثل کتاب فصوص الحکم محی‌الدین باید توسط استادی توانا که یک نحوه احساس ارتباط روحی با هایدگر دارد، تدریس شود که مسلّم آن استاد من نیستم. ولی این یکی از نیازهای اساسی امروز ما است. اخیراً جناب آقای دکتر صافیان در دانشگاه اصفهان با بعضی از علاقه‌مندان، شروع کرده‌اند و بنده هم به ایشان تأکید کردم که این کتاب باید تدریس شود تا طالبان تفکر هایدگر نسبت به این تفکر سرگردان نمانند. موفق باشید

13269
متن پرسش
با سلام: راجع به جواب سئوال 13258 عرایضی داشتم: 1. شما می فرمایید منظور آقا علم بوده در حالی که آقا صریحا فرموده اند فناوری و فناوری هم به معنای تکنولوژی است و چون لفظ تکنولوژی خارجی است آقا از فناوری استفاده نموده اند و دیگر اینکه آنچه از فناوری متبادر به ذهن عرف است تکنولوژی می باشد؟ 2. محسنات را تخصیص زدید و فرمودید که نظم غربی منظور است، حال سئوال پیش می آید چه چیزی به غیر از تکنولوژی غربی به غرب نظم داده؟ خود شما می فرمایید نظم غربی انسانها را ماشینی نموده، پس نظم غربی توسط تکنولوژی حاصل شده؟ 3. به هر دلیلی که شما نظم غربی را به عنوان محسنات غرب پذیرفتید با این که می فرمایید رویکرد ناسالمی دارد باید تکنولوژی هم در بدو امر پذیرفته شود ولو اینکه رویکرد ناسالم داشته باشد؟ 4. امام راحل در وصیتنامه می فرمایند: ادعاى آنكه اسلام با نوآوردها مخالف است - همان سان كه محمد رضا پهلوى مخلوع مى‏گفت كه اينان مى‏خواهند با چهارپايان در اين عصر سفر كنند - يك اتهام ابلهانه بيش نيست. زيرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات و ابتكارات و صنعتهاى پيشرفته كه در پيشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هيچ‏گاه اسلام و هيچ مذهب توحيدى با آن مخالفت نكرده و نخواهد كرد بلكه علم و صنعت مورد تأكيد اسلام و قرآن مجيد است. و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنى است كه بعضى روشنفكران حرفه‏اى مى‏گويند كه آزادى در تمام منكرات و فحشا حتى همجنس‏بازى و از اين قبيل، تمام اديان آسمانى و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند گرچه غرب و شرق‏زدگان به تقليد كوركورانه آن را ترويج مى‏كنند... امام صریحا می فرماید تخصیص و قیدی نزده اند و فرموده اند مظاهر تمدن، یقینا منظور تکنولوژی غرب را می فرمایند؟ لطفا به تقصیل بفرمایید چون این سئوالات مبتلابه شاگردان حضرتعالی است. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  مقام معظم رهبرى «حفظه‏الله‏تعالي» در ديدار خود با جمعى از نخبگان علمى كشور در تاريخ 6/ 8/ 1388 در عين تكيه بر روى علم و تحقيق، موضوع «شكستن‏ مرزهاى علمى موجود» را به ميان مى‏كشند تا جهت‏گيرى علمى كشور مطابق فرهنگ دينى جلو رود. مى‏فرمايند: «علم را اهميت بدهيد. اين كه من سال‏هاست روى مسئله‏ ى علم، تحقيق، پژوهش، پيشرفت، نوآورى، شكستن‏ مرزهاى علمىِ موجود تكيه مى‏كنم، به خاطر اين است. بدون انواع دانش، اقتدار كشور امكان‏پذير نيست. دانش اقتدار مى‏آورد. يا درجايى ديگر مى‏فرمايند: «ما وقتى مي گوئيم پيشرفت، نبايد توسعه‏ ى به مفهوم رائج غربى تداعى بشود. امروز توسعه، در اصطلاحات سياسى و جهانى و بين المللى حرف رائجى است. ممكن است پيشرفتى كه ما مي گوئيم، با آن چه كه امروز از مفهوم توسعه در دنيا فهميده مي شود، وجوه مشتركى داشته باشد - كه حتماً دارد - اما در نظام واژگانى ما، كلمه‏ ى پيشرفت معناى خاص خودش را داشته باشد كه با توسعه در نظام واژگانى امروز غرب، نبايستى اشتباه بشود. آن چه ما دنبالش هستيم، لزوماً توسعه‏ ى غربى - با همان مختصات و با همان شاخصها - نيست.» (27/ 2/ 1388) در تاريخ 25/ 2/ 1376 مى فرمايند: «غربى ها در تبليغات خود اين گونه القاء كرده اند كه توسعه و پيشرفت مساوى غربى شدن است و متاسفانه برخى از كارگزاران و نخبگان كشور مدل پيشرفت را صرفا يك مدل غربى مى دانند كه اين مسئله اى غلط و خطرناك است .... به طور قاطع مى گويم الگوى غربى براى توسعه يك الگوى ناموفق است.» تدوين و طراحى الگوى بومى براى پيشرفت و ترقى، يكى از اقدامات ضرورى است و اگر به دنبال الگوى ديگران باشيم نظام سلطه با تحميل الگوهاى خود همواره فاصله‏ها را حفظ خواهد كرد.

به نظرم اگر نظر منتقدین غرب مثل رنه‌گنون را در کتاب «بحران جهان غرب» و یا «سیطره‌ی کمّیت» مطالعه فرمایید، بالاخره مجبوریم نگاه خود را نسبت به تکنولوژی غرب، از شیفته‌بودن به آن آزاد کنیم و یا بپذیریم که امثال رهبری و حضرت امام متوجه مشکلات پنهان در فرهنگ تکنیکی نبوده‌اند که فکر نمی‌کنم. موفق باشید

13262
متن پرسش
سلام: درباره اون سوال و جواب و فرمایشات شما به نظرم اومد با ذکر این جمله تان «حاصل سال‌ها تفکر بنده جهت جمعِ بین تفکر و عدالت؛ در آن می‌باشد که دینداری در جلوه و سیره‌ی یک انسان قدسی محقق شود.» دارید سوالات بی جواب رضا داوری اردکانی را این گونه راه حل می دهید و ما را از گیجی مطالعه افکار دکتر داوری بزرگوار می رهانید؟ درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دکتر داوری همیشه سعی دارد اشاراتی را مدّ نظر ما قرار دهد که در دل آن اشارات، ما خودمان راه را پیدا کنیم. و در جمع‌بندی بنده عرض کردم در این تاریخ با نظر به شخصیت اشراقی حضرت امام، تفکر به تاریخ ما برمی‌گردد، زیرا ما در سابقه‌ی دینی خود باید به دنبال تفکر باشیم و عقل دینی برای ما امکان تفکر را فراهم می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی