بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نبی، امام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7547
متن پرسش
سلام آیا خانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها ، دو در داشته است یا فقط همان یک در رو به داخل مسجد را داشته است ؟! در کتب اهل سنت در مورد قضیه ی سد الابواب روایاتی را دیدم که تصریح کرده بودند که خانه ی حضرت زهرا (س) فقط یک در داشته و آن هم به داخل مسجد باز می شد ! با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌طور است . آن خانه یک در داشته. موفق باشید
7487
متن پرسش
اگر همه ی اهل بیت یک حقیقت نوری هستند (کلهم نور واحد) چرا در بعضی وقایع تاریخی از جمله توبه حضرت ادم بوسیله ی اسما اهل بیت و دیگر مواردفقط اسم بنج تن ال عبا امده است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید به آن جهت است که بقیه‌ی‌ ائمه«علیهم‌السلام» ادامه‌ی همین فرهنگ‌اند و این پنج بزرگوار بنیانگذاران توحید آخرالزمان‌اند در همه‌ی ابعادی که قابل ظهور است. موفق باشید
7473
متن پرسش
سلام.قراره تو دانشگاه ما ویژه نامه ای در مورد ایام فاطمیه چاپ بشه.اگه امکانش هست یک مطلبی در مورد شخصیت و زندگی نامه ی حضرت زهرا(سلام الله علیها)به من ایمیل کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید از کتاب «مقام لیلة‌القدری حضرت فاطمه«سلام‌اللّه‌علیها»» که روی سایت قابل دانلود است بتوانید از قسمت فاطمه؛ رازی پیدا و ناپیدا نکاتی را انتخاب کنید. موفق باشید
7456
متن پرسش
سلام آیا صحیح است خود را سگ اهل بیت علیهم السلام بدانیم ؟ آیا روایتی در این زمینه داریم؟ از نظر معرفتی نسبت ما با ائمه علیهم السلام چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم ائمه«علیهم‌السلام» راضی باشند که ما ارادت خود را به آن ذوات مقدس با این الفاظ به‌کار ببریم. موفق باشید
7436
متن پرسش
سلام علیکم حاج آقا بنده و یکی از دوستان در کنار دروس رسمی حوزه،‌ بدایه و نهایه حضرت علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه را با شرح آقای فیاضی خواندیم. جلد 8 و نه اسفار را هم با شرح شما خواندیم و با یکدیگر مباحثه کردیم. حاج آقا ما با بررسی‌هایی که کرده بودیم به این نتیجه رسیدیم که باید به طور مفصل اسفار را بخوانیم. اما اخیراً یک سی دی‌ به نام نقد کتاب سلوک به دستمون رسید. ما به نقدهایی که در این سی دی مطرح شده بود، خیلی کاری نداشتیم، و سؤال و مشکلی که الان برای ما پیش اومده در مورد مباحثی است که در مورد فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه در این سی دی مطرح شده. و این مطالب مطرح شده در سی دی حقیقتا برای ما شبهه درست کرده. در قسمت سؤالات، بررسی کردیم و دیدیم که انگار شما در مورد این سی دی در سؤالات شماره7375، 6925، 4403، 4443، جواب برخی از شبهاتی که در این سی دی مطرح شده بود را داده اید.(اگر سؤال دیگری بوده ما ندیدیم.) اما در این سؤالات انگار خیلی شبهات مربوط به فلسفه، جواب داده نشده بود. به شکلی که این شبهات ما را درخوندن فلسفه اسلامی و اسفار و یک کار مطالعاتی جدی در فلسفه دچار تردید کرده. *این آقایان در سی دی ادعاهایی می‌کنند که اگر فلسفه برای دین داری فردی لازم باشد، می بینیم که شهدا بدون فلسفه خواندن، به بالاترین مقامات رسیده اند. پس میشه بدون فلسفه سلوک دینی داشت. * وقتی بهشون می‌گیم که منظور خوندن فلسفه خشک و رسمی نیست،‌ بلکه منظورمون داشتن نگاه فلسفی و توحیدی عرفانی به عالمه، جواب می دن- تو سی دی این جواب را مطرح کردند- که اگر شهدا بدون خوندن بدایه و نهایه و اسفار به این نگاه عرفانی و حضوری رسیدن، چرا باید ما برای رسیدن به این نگاه این همه فلسفه بخونیم و روی فلسفه وقت بگذاریم؟ * در مورد تبیین معارف دینی با زبان حکمت متعالیه هم می‌گویند اگر تبلیغ دین به فلسفه لازم باشه، که پیامبر و اهل بیت، فلسفی با مردم حرف نزده اند و دین را تبلیغ نکرده اند *اگر به آنها بگوییم حکمت متعالیه و اصالت وجود فرهنگ فهم روایات است و برای فهم درست روایات لازم است، در جواب ادعا می‌کنند که روایات تفصیل قرآن است و برای فهم روایات باید از خود قرآن کمک گرفت و قرآن هم که بنا به تصریح خودش تبیان لکل شیء است، و تبیان کل شیء، تبیان خودش هم هست. و برای فهم روایات هم اهل بیت به ما دستور دادند که روایات را با کمک قرآن بفهمید. * اگر هم بگوییم که می‌خواهیم با فلسفه تمدن اسلامی را بسازیم، جواب می‌دن که اگر غرب با فلسفه، تمدن درست کرده دلیل نمی‌شه که تمدن اسلامی هم نیاز به فلسفه داشته باشه. و می‌گویند ما نمی‌توانیم با قیاس کردن از تمدن غرب، در مورد تمدن اسلامی نتیجه بگیریم. و یک سری استناد هم از تاریخ تمدن غرب هم میارن و ادعا می‌کنند که فلسفه در غرب با سایر اجزاء تمدن غرب، همزمان بوده و اصلاً شروع تمدن سازی در غرب با فلسفه نبوده که حالا برای تمدن اسلامی لازم باشه سیر از فلسفه اسلامی شروع بشه. حاج آقا حقیقتاً ما با این حرف‌ها برامون شبهه شده و نمی‌دونیم چه جوابی باید به این شبهات داد و به کمک چه دلیل عقلی میشه حرفاشونو رد کرد. ما تصمیم داشتیم که با استفاده از فلسفه اسلامی، در فضای جنبش نرم افزاری وارد شویم و اصلاً هدف مون از حوزه اومدن همین بود. ولی الان با این حرف ها دچار تردید و شبهه شدیم و خیلی برای خوندن فلسفه سرد شدیم. خواهش می‌کنم ما را راهنمایی کنید.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال ما برای اظهار فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» نیاز به تفکری داریم که اولاً: با عمق بیشتر ما را به آن فرهنگ نزدیک کند و ثانیاً: جواب‌گوی عقل مردمی باشد که باید عقلاً و قلباً نسبت به دین قانع شوند. در این راستا متفکری مثل صدرالمتألهین در گذرگاه تاریخی خاصی متوجه این امر شد، در گذرگاه تدوین عرفان از طریق محی‌الدین‌بن‌عربی از یک طرف و ظهور فرهنگ حسّی غرب از طرف دیگر، به تدوین دستگاه فکری دقیقی دست زد که انسان هم می‌تواند به روش عقلی با عرفان آشنا شود و با همان روش عقلی از فضای حسّی غرب آزاد گردد مثل کاری که حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» انجام دادند که ما را از یک طرف از فضای فرهنگ غرب آزاد نمودند و از طرف دیگر متوجه فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» کردند. بنابراین در حکمت متعالیه اصلاً بحث فلسفه‌ی صرف نیست بلکه بحث تفکری است که ما امروز برای سلوک خود از یک طرف و برای عبور از فرهنگ حسّی غرب از طرف دیگر به آن نیاز داریم. از طرفی آن‌هایی که می‌فرمایند برای تبیین دین نیاز به تفکری مثل حکمت متعالیه نداریم، آیا متوجه نیستند عموم آن‌هایی که در میدان تبیین دین در صحنه هستند امثال علامه طباطبایی و شهید مطهری و حضرت امام، همه دستی در حکمت متعالیه دارند؟ این‌که می‌گویید خود قرآن باید خود را تبیین کند، مگر خودِ قرآن نفرموده در من تدبّر کنید؟ آیا مگر حکمت متعالیه چیزی جز حاصل تدبّر در قرآن توسط یک عالم و دانشمند اسلامی است؟ بنده تعجب می‌کنم که می‌فرمایید یک تمدن بدون تفکر فلسفی امکان حضور و ظهور در تاریخ دارد! گویا بین یک دهکده‌ی دورافتاده با یک تمدن که باید در تمام جوانب سازمان‌های اجتماعی حرف داشته باشد، خلط شده! مگر با گرایش‌های فرانسیس‌بیکن تمدن غرب شکل می‌گرفت اگر فلسفه‌ی دکارت به میدان نمی‌آمد؟ با این‌همه عنایت داشته باشید تاریخی با رویکرد توحیدی شروع شده و در طرح توحید در دنیای جدید ما نیاز به زبانی داریم که تفکر توحیدی ما را در همه‌ی ابعادش ظهور دهد تا از تاریخ توحیدی امروزمان بیرون نباشیم، آیا راهی جز حکمت متعالیه و عرفان محی‌الدین را از یک طرف و شخصیت اشراقی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را از طرف دیگر در مقابل خود داریم. شهدای ما اتفاقاً با اشارات توحیدی حضرت امام که حاصل تمحض ایشان در حکمت متعالیه و عرفان محی‌الدین بود به صحنه آمدند. آیا طلبه‌ای که می‌خواهد جامعه را به سوی تمدن اسلامی هدایت کند و در این راستا باید توحیدی آنچنان روشن را مدّ نظر‌ها قرار دهد که امروز ما در مقابل ظلمات غرب نیاز داریم؛ خداوند راهی بهتر از سلوک حضرت امام در فکر و عمل برای ما تقدیر کرده؟ آیا نسبت سلوکی و عرفانی عرفایی مثل مرحوم حسینقلی‌همدانی و ملا احمدکربلایی و قاضی طباطبایی را با حکمت متعالیه می‌توان نادیده گرفت؟ بنده بحمداللّه سعی کردم در تنظیم چهار جلسه بحثی که در مدرسه‌ی معصومیه‌ی قم داشتم، نکاتی را در تبیین این موضوع عرض کنم که جزوه‌های آن فعلاً در دست تکمیل است. إن‌شاءاللّه جواب بعضی از سؤالات عزیزان در آن خواهد بود . موفق باشید
7426
متن پرسش
سلام امام علی در جایی می فرمایند اعرف الحق تعرف اهله ودر نهج البلاغه خطبه 147 می فرمایند انکم لن تعرفو الرشد حتی تعرفو الذی ترکه . این دو سخن با هم تناقض ندارند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی حضرت می‌فرمایند در شناخت حق ملاک داشته باش و افراد ملاک تو نباشند، می‌خواهند ما را از شخص‌پرستی نجات دهند. وقتی می‌فرمایند مسیر رشد را نمی‌یابی مگر وقتی به سرنوشت آن‌کسی که مسیر رشد را ترک کرده، نظر کنی و عبرت بگیری؛ در واقع در جمله‌ی اخیر نظر دارند به عبرتی که از آن صحنه نصیب انسان می‌شود نه آن‌که شخص مدّ نظر باشد. موفق باشید
7427
متن پرسش
با سلام امام علی می فرمایند که خوارج طلب حق داشتند ولی به راه اشتباه رفتند. چطور ممکن است کسی طلب حق داشته باشد (من طلبنی وجدنی ومن وجدنی عرفنی و...) وبه معرفت و راه درست نرسد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوارج مسیری را که بتوانند با تعادل لازم به اهداف الهی برسند گم کردند، این غیر از آن است که در حدیث قدسی می‌فرماید اگر کسی حقیقتاً به دنبال خدا باشد او را می‌یابد. خوارج اگر به دنبال حق بودند باید مسیر حقی را در رسیدن به مقصد انتخاب می‌کردند. موفق باشید
7422
متن پرسش
سلام علیکم . استاد بنده جستجوئی در خصوص امام حسن عسگری انجام دادم. جگرم آتش گرفت هیچ چیزه به درد بخوری از این امام نه در اینترنت وجود دارد و نه در کتابخانه ی آستان قدس رضوی که بزرگترین کتابخانه ی خاورمیانه است . نهایت آن چهار تا داستان و فضائل و مرثیه است . استاد تصمیم گرفتم کاری برای این امام مظلوم انجام دهم . از همین حیث به ذهن ام رسید که دکترین سیاسی ایشان را تبیین کنم و به عنوان یک مدل سیاسی آن را یا بصورت مقاله یا کتاب و یا کنفرانس ارائه دهم . اما یاد حرفهای شما افتادم که همیشه تاکید داشتید هیچ گاه اهل بیت را به عنوان انسان های عالم و دانا و سیاست مدار قلمداد نکنید بلکه اینها فرای این صفات هستند و یک حقیقت نوری هستند . حال میخواستم بدانم اینکه نظر شما درباره ی اینکه یکی وجه از شخصیت اهل بیت را پر رنگ کنم و درباره ی آن تحقیق کنم چیست ؟ مثلا دکترین سیاسی امام عسگری - یا نمیدانم هر موضوعی دیگر . من خودم هرچه فکر کردم بین مقوله فلسفه و سیره امام عسگری نتواستم مطلبی پیدا کنم . بین مباحث جامعه شناسی هم همینطور - در خصوص علم دینی هم همینطور. تنها مطلبی را که توانستم بیایم که با سیره ی این امام همام مماس در می آمد نگرش سیاسی این امام بود . حال اگر شما با موضوع دکترین سیاسی امام عسگری موافق هستید بنده را مطلع سازید و اگر هم موضوع جالب تری را پیشنهاد میکنید که بر روی چشم . در ضمن زمینه ی مطالعاتی من مباحث شماست و علاقه ی خاصی به عرفان و فلسفه اسلامی دارم . و خیلی دوست داشتم امام عسگری را از این دریچه به مردم بشناسانم . اما اطلاعات ام کافی نیست . به هرحال اگر میشود راهنمایی بفرمایید . با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم این کاری که تصمیم به انجامش دارید کار خوبی است. عنایت داشته باشید عظمت آن امام عزیزِ از جان عزیزتر در جایگاه تاریخی آن حضرت است که چگونه همچون چراغی روشن در ظلمات حاکمیت عباسی نور تشیع را برافروخته داشتند و شیعیان جهان را با مدیریت فوق‌العاده‌شان مدیریت کردند و نوابی را برای وجود مقدس حضرت مهدی«عجل‌اللّه تعالی فرجه» ترتیب نمودند و جهت نوری تاریخ را به جلو بردند. موفق باشید
7413
متن پرسش
سلام باتشکر از جواب صریح استاد در جواب سوال یکی از طلاب در شماره 7398 که فرمودند : چه نیازی است که طلبه مبل داشته باشد ... چه به سزاست که در بین طلاب مخصوصا خواهران ساده زیستی فراموش نشود چون گاهی چنان با تجمل مواجه میشویم که دقیقا مشخص نیست مدرک حوزه با لیسانس دانشگاه تفاوتی دارد یا نه.اثری دارد یا نه؟... و ما به یاد جمله ایی از آیت الله مرحوم مشکینی در درس اخلاقشان افتادیم که در جمع طلاب فرمودند: دنیا داشتن بد نیست ولی تا جای ممکن برای رضای خدا از دنیایتان هم بگذرید، شما در چشم هستید...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم اگر اهل علم، طالب دنیا هستند، در عالم‌بودن آن‌ها شک کنید. حضرت على علیه‌السلام در خطبه 159نهج‌البلاغه مى‌فرماید: روش پیامبر خدا صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم در این که به او تأسى و از او پیروى کنى براى تو کافى است، و رفتار او دلیل بر زشتى و نقص دنیا و بسیارى رسوایى‌ها و بدى‌هاى آن مى‌باشد، زیرا دنیا به‌کلى از او گرفته شد، و از همه سو براى دیگران مهیا گردید. او از پستان دنیا شیر ننوشید، و از زیب و زیور آن دورى جست. محبوب‌ترین بندگان نزد خداوند کسى است که به پیامبر او اقتدا کند، و به دنبال او گام بردارد. او لقمه دنیا را با اطراف دندان مى‌جوید؛ یعنى به خوراک کم بسنده مى‌کرد، و به دنیا توجهى نداشت. از همه مردم دنیا بیشتر پهلویش از آن تهى، و شکمش از همگان گرسنه‌تر بود. نعمات دنیا به او پیشنهاد شد، لیکن از پذیرفتن آن خوددارى کرد. او آن چیزى را که خداوند دشمن داشته است، دشمن مى‌داشت، آن‌چه را خداوند حقیر شمرده او نیز حقیر شمرد و چیزى را که خداوند خرد و کوچک دانسته، او نیز خرد و ناچیز مى‌دانست. پیامبر صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم روى زمین طعام مى‌خورد، مانند بردگان مى‌نشست، به دست خود بر کفش و جامه‌اش وصله مى‌زد، بر الاغ برهنه سوار مى‌شد، و یکى را هم در پشت سر خود سوار مى‌کرد. پرده‌اى بر در اطاقش آویخته دید که در آن تصویرهایى بود؛ به یکى از همسرانش فرمود: اى زن، این را از نظر من پنهان کن، زیرا هنگامى که به آن مى‌نگرم به یاد زیب و زیور دنیا مى‌افتم! او با تمام قلب خویش از دنیا رو گردانید، و یاد آن‌را از خود دور ساخت، و دوست‌ داشت که زیورهاى دنیا از نظرش ناپدید باشد مبادا از آن جامه فاخرى برگیرد، یا دنیا را جاى آرمیدن بشمارد، و امید درنگ در آن داشته باشد. بنابراین، بیننده باید با چشم خرد بنگرد که آیا خداوند با این کار، محمد صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم را گرامى داشته و یا خوار ساخته است. اگر بگوید خوار کرده است، دروغ گفته و به خداوند بزرگ سوگند، بهتان بزرگى زده است، و اگر بگوید او را گرامى داشته، باید بداند که خداوند آن دیگرى را خوار داشته که دنیا را براى او فراخ و گسترده ساخته، زیرا آن‌را از مقرب‌ترین کسان به درگاهش دریغ داشته است. بنابراین کسى که مى‌خواهد تأسى جوید باید از پیامبر خود پیروى کند و در پى او گام بردارد، و به هر جا او وارد شده به آن‌جا در‌آید. و اگر چنین نکند، از هلاکت ایمن نخواهد بود، زیرا خداوند، حضرت محمد صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم را نشانه قیامت و مژده‌دهنده بهشت و بیم‌دهنده عقوبت‌ها و کیفرها قرار داده است. آرى، او با شکم گرسنه از دنیا رفت. و با قلبى سلیم به دیار آخرت وارد شد. او تا آن‌گاه که به سراى باقى شتافت و دعوت پروردگارش را اجابت کرد، سنگى روى سنگى ننهاد. چه بزرگ است منت خدا بر ما که نعمت وجود چنین رهبرى را به ما عطا فرمود تا از او پیروى کنیم، و به دنبال چنین پیشوایى گام برداریم! به خدا سوگند، من به این جبه خود آن‌قدر وصله زدم که دیگر از وصله‌زننده آن شرم کردم. کسى به من گفت: دیگر این لباس کهنه را از خود دور نمى‌کنى؟ گفتم: از من دور شو که راهیان شب در بامداد مورد ستایش قوم قرار مى‌گیرند.موفق باشید
7419
متن پرسش
با سلام و تشکر. آیا مگر در جنگ بدر ولید بن عتبه توسط امام علی علیه السلام کشته نشد؟؟ پس ولید بن عتبه که حاکم مدینه در زمان امام حسین علیه السلام بود شخص دیگه ای بوده؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهرا با ید همین طور باشد چون نام هردو ولید بن عتبه است . موفق باشید
7410
متن پرسش
کیفیت نماز پیامبر قبل از بعثت چگونه بوده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» حقیقت نماز که نیایش با خدا و بندگی اوست را پیشه کرده بودند ولی تا قبل از آن‌که صورت نماز تکلیف شود، مکلّف به انجام نماز به این صورت نبوده‌اند. موفق باشید
7382
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم اینکه خداوند متعال در پاسخ به سوال سایل در مورد زمان وقوع قیامت ؛ عدد خاصی ذکر نفرموده آیا میتوان برداشت کرد که قیامت وقتی اتفاق میافتد که دیگر زمان رنگ باخته وچنین سوالی اصولا اشتباه است. ؟ و سوال دوم آیا درمورد زمان ظهور حضرت حجت هم همین مورد صادق است یعنی ظهور وقتی اتفاق میافتد که زمین به یمن وجود انسانهای بسیار متعالی به بلوغ خود دست یافته و زمان بی معنی میشود و در چنین شرایطی نمیتوان سوال از زمان ظهور کرد. ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی تمام نظام عالم از جمله زمان – که حاصل حرکت زمین است – از بین برود دیگر زمان معنا نمی‌دهد 2- زمان ظهور مولایمان به آن جهت پنهان است که هرلحظه امکان ظهور آن حضرت هست. باید ما زمینه را آماده کنیم. موفق باشید
7369
متن پرسش
سلام علیکم در کتاب امام و مقام تعلیم ملائکه فرموده اید:ارتباطی بین نفس ناطقه پیامبر و اسم علیم(جبرئیل) و مقام نوری پیامبر در وحی برقرار میشود.آیا منظور این است که پیامبر به واسطه رجوع به حقیقت نوری خودشان به اسم علیم الهی رجوع میکنند و وحی را دریافت میکنند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وَحی توسط حضرت جبرائیل«علیه‌السلام» بر نفس ناطقه‌ی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نازل می‌شود تا به تشریع الهی عالم شوند، ولی حقیقت نوری آن حضرت فوق جبرائیل است و علم در آن مقام نیز حقیقت شریعت است. تشریع، تفصیل آن حقیقت می‌باشد. موفق باشید
7355
متن پرسش
باسلام وعرض ادب خدمت استاد بزرگوار.استاد من درحال نوشتن مقاله ای تحت عنوان ارتباط غیر کلامی خالق ومخلوق درقرآن هستم.فهرست مطالب من به طور خلاصه اینگونه است:کلیات شامل مفهوم ارتباط غیر کلامی،ارتباط غیرکلامی درقرآن،انواع ارتباط غیرکلامی،اهداف ارتباط غیرکلامی.فصل1:ارتباط غیر کلامی خداوند باانسان که شامل ارتباط غیر کلامی درآینه احساس،ارتباط غیر کلامی درآینه فطرت،ارتباط غیر کلامی درآینه عقل،ارتباط غیرکلامی دراینه قلب.فصل2:ارتباط غیرکلامی انسان باخداوند که زیرمجموعه هایش مانندفصل قبلی است.فصل3و4هم موانع ارتباط وراه های برون رفت ازآن است.استادچون روی این موضوع کار نشده من برای اینکه بحثم مستند به علم باشددرتبیین موضوعم میخواهم درمورد اینکه انسان موجودی دوبعدی است وازطریق نفس خود می تواند انواع ارتباط غیرکلامی(فطری ،حسی،عقلی وقلبی)باخود ،بامحیط اطرافش،وباموجودات ماوراوخداوندداشته باشد.یعنی میخوام سطوح انواع ارتباط غیرکلامی رامشخص کنم وبگم مثلااولین پل ارتباط انسان باخداوند ازطریق حواس 5گانه اش است.سوال من ازشما این هست که ایاروح ونفس باهم فرق میکنه واینکه دررتبه بندی این چهارنوع ارتباط غیرکلامی اول انسان ازطریق حس بعد باتکامل نفس ازطریق عقل ودرنهایت ازطریق قلب ارتباط باخداونددارد.دراینجا فطرت درکدام مرتبه قرار میگیرد.ایاهرکدام ازحس وعقل وقلب خودمراتب دارند.نمی دونم توانستم مطلبم رادرست بیان کنم.باتشکرازلطفتون.یاحق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار ارزنده‌ای است زیرا آن‌قدر که خداوند بدون کلام با ما سخن می‌گوید با کلمات با ما سخن نگفته. گفتگوهایی که اگر دریاها مرکب شود و اشجار قلم شود تا کلمات او را بنویسند تمام نمی‌شود. خداوند با کلمات شروع کرد تا ما را آماده کند و استعداد یافتن حقایق را با ابزاری ماوراء این کلمات در ما ایجاد نماید. به قول مولوی: «باقی این نکته آید بی‌زبان .... در دل آن‌کس که دارد نور جان». اگر بخواهیم یک دستگاه کلی داشته باشید و مبتنی بر آن، کار را شروع کنید چهار قسم «جسم، نفس، قلب و روح » را در نظر بگیرید. که نفس یک طرفش به جسم است و وجه گرایش به دنیا در آن قوت دارد و یک وجه آن گرایش به قلب دارد و وجه معرفت وجودی به حقایق در آن غلبه دارد و قلب مقام معرفت به حقایق است، حال در وجهی که نظر به نفس دارد، وجه توهّم‌زای قلب است و وجهی که نظر به روح دارد، وجه طلب حق و لقاء، حقِ آن است و روح مقام مشاهده‌ی حق است که باز آن وجهی از روح که نظر به قلب دارد وجه محدودشدن آن به معارف حقه است و آن وجهی که نظر به سرّ دارد، وجهی است که از مشاهده‌ی حق بالاتر می‌رود و مقام فناء در حق برایش پیش می‌آید. امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در همین رابطه دعایی دارند به این شکل: «اللّهمّ نَوِّر ظاهرى بطاعتک، و باطنى بمحبّتک، و قلبى بمعرفتک، و روحى بمشاهدتک، و سرّى باستقلال اتّصال حضرتک یا ذا الجلال و الاکرام» که باطن در این دعا همان نفس ناطقه است که باطن بدن است و فطرت آن زمینه‌ی بالقوه‌ای است که استعداد حضور انسان را در همه‌ی این مراتب در خود دارد. موفق باشید
7358
متن پرسش
سلام علیکم: جناب حجة الاسلام والمسلمین آقای طاهر زاده ،١- در عصر کنونی که چشمها از جمال دل ربای و آینه تمام نمای صفات حق ، (( حضرت حجة عج )) محروم هست، چگونه می توانیم باحضرت ارتباط علمی،قلبی وحسی ، بدون مفهوم انتزاعی،ذهنی ویامفهوم عقلی داشته باشیم؟ تا اعمال عبادیمان ومحبت مان به خدای محبوب مان واقعی وحقیقی باشد تا دچار بی ثمری و سردرگمی نشویم٠ " وما منا توفیقی الا بالله "
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: عنایت داشته باشید این عنوان که در اول سؤال مرقوم فرمودید برای من زیاد است. من معلم مکلایی هستم ارادتمند شما. ثانیاً: عمده آن است که با نظر وجودی بر مولایمان که واسطه‌ی فیض بین ارض و سماء است نظر کنیم و مظاهر اراده‌ی او را به‌خصوص رهبری عزیز و انقلاب اسلامی را مدّ نظر قرار دهیم تا با نور وجود حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ارتباط قلبی داشته باشیم. پیشنهاد می‌کنم هر وقت دعای «اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّک اَلْحُجَة بْنِ الحَسن» را می‌خوانید وجهی از قلب‌تان به رهبری باشد که خدایا این مرد را کمک کن تا زمین و زمان رام او باشند که نایب حضرت صاحب الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است. موفق باشید
7361
متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد گرامی با توجه به قرار گرفتن ایام نوروز آتی در ایام فاطمیه(س)؛ تکلیف ما چیست؟ آیا انجام رسومات من جمله دید و باردید بی احترامی به حساب نمی آید؟ با توجه به اینکه اینگونه کارها فرح آور می باشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در فضای سالم هم توفیق دید و بازدید را از دست نمی‌دهید و هم عزادار بانوی بزرگ اسلام، شفیعه‌ی روز جزا که به عنایت آن حضرت سخت نیازمندیم، خواهید بود. موفق باشید
7347
متن پرسش
«الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَـنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ» (ملک، 3) ببینید آیه ی بالا به خودی خود دارای ایراد منطقی است! برای روشن شدن موضوع به مثال زیر دقت کنید: ادعای من: این زمین و آسمان ها رو من خلق کردم. اگر شما میگی اشتباه میکنم دنبال خلل و شکافی تو آفرینش (ادعای من) بگرد.... اگر پیدا کردی من از حرفم میگذرم... خوب شما در اولین سوال (بدون توجه به اینکه حالا نبودن خلل و شکاف چه ربطی به آفریننده بودن من داره) میتونی و حق داری بپرسی منظورت از خلل و شکاف چیه؟! مثلا اگر من اسب تک شاخ بالدار پیدا کردم نشان خلل و نقصانه؟ اگر نخود سیاه پیدا کردم نشان خلل و شکافه؟ چی مصداق خلل و شکافه؟ این صرفا یک مثال بود ممکنه ایراداتی داشته باشه ولی اصل سوال من از آیه ی بالا در اینجاست که اساسا طرح همچین سوالی (دیده بگردان، آیا خلل و نقصانی میبینی؟) بدون مشخص کردن مصداقی برای خلل و شکاف سوالی نابخردانه و اشتباه است... خوشحال میشم نظرات مبتنی بر قرآن منطق شما عزیزان رو هم بدونم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید حضرت حق با توجه به ربوبیت خود دارد با ما سخن می‌گوید بدین لحاظ که این قرآن را بر مبنای ربوبیتش آورده تا ما را بپروراند. می‌فرماید این قرآن را همان کسی آورده که این عالم را خلق کرده عالمی که به عنوان بستر پروریدن انسان هیچ خلل و نقصی ندارد به همین جهت فرمود: در خلق رحمان هیچ‌گونه فوت و بر هم‌ریختگی نیست. آری در خلق رحمان، یعنی حق با نظر به نور رحمانش این عالم را خلق کرد تا عالم بستر رحمت واسعه‌ی حق باشد و در راستای همین رحمت، نبوت و قرآن را آورد. در آیه‌ی بعدی می‌گوید با توجه به این امر دوباره‌ بازخوانی کن، می‌بینی کوچک‌ترین فطور و نقصی در نظام عالم در راستای تعالی انسان نمی‌یابی و به اصطلاح علمای فیزیولوگ، عالم نظام اندام‌وار دارد. آیا می‌شود برنامه‌ای برای ابعاد روحانی انسان در نظر گرفته نشود. در واقع آیه‌های مذکور می‌خواهد ما را متوجه جایگاه هستی‌شناسانه‌ی نبوت بگرداند. عنایت داشته با شید که هر علمی زبان خاص خود را دارد ما حتی اگر مثنوی جناب مولوی را هم خواستیم بخوانیم باید به اصطلاحات آن اشنا باشیم.موفق باشید
7344
متن پرسش
سلام استاد چرا شما گفته اید که باید به عایشه احترام بگذاریم؟ مگر از امام صادق روایت نداریم که ایشان بعد از هر نماز عایشه و خلفا را لعن می کرده است.کافی ج 3ص 342 می داننم لعن با فحش متفاوت است ولی به هر حال وقتی کسی ، دیگری را لعن می کند به او احترام نگذاشته است.باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه امروز وظیفه‌ی ما را تعیین می‌کند نظرات مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» است که با توجه به مجموعه‌ی روایات و آیات مربوطه به این نتیجه رسیده‌اند که توهین به همسران رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» حرام است و بالاخره لعن، یک نوع توهین محسوب می‌شود، ولی این به معنای آن نیست که ما اشکال اساسی به اعمال و رفتار جناب عایشه و یا خلفاء نداشته باشیم. موفق باشید
7327
متن پرسش
با سلام چطور می توانم به عنوان یک زن با فرهنگ کربلا زندگی کنم؟ (خیلی در زندگی سردرگم شدم و راه نجاتم را در زندگی با فرهنگ کربلا میبینم، لطفا مفصل راهنمایی بفرمایید)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای ورود به فرهنگ کربلا و فهم آن فرهنگ متعالی، زن و مرد ندارد. پیشنهاد بنده مطالعه‌ی کتاب «جایگاه تاریخی حادثه‌ها و هنر اصحاب کربلا» است و سپس کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» است تا برسید به کتاب «راز شادی امام حسین«علیه‌السلام» در قتلگاه». در آن حال انشاءاللّه یک نحوه احساس هماهنگی با نور امام در شما ایجاد خواهد شد و دل می‌بندید به کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و با شرحی که به صورت صوت داده شده زندگی می‌کنید. موفق باشید
7328
متن پرسش
باعرض سلام مدتی است در وجود خدا شک می کنم وهر چه برهان و علی الخصوص برهان صدیقین علامه طباطبایی را می خوانم و فکر می کنم دلم ارام نمی شود وشک دوباره برمی گردد لطفا برهان علامه را بیان فرمایید و بفرمایید راه حل مشکل بنده چیست باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در کتاب «از برهان تا عرفان» برهان صدیقین را عرض کردم و شرح دادم و سی‌دی آن موجود است. به نظرم مشکل در آن است که هنوز قلب، موضوع را تصدیق نکرده که إن‌شاءاللّه با رعایت حلال و حرام الهی و تزکیه‌ی لازم، قلب هم به تصدیق حضور حضرت حق منوّر می‌شود. به همین جهت در دعایی که منسوب است به امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» حضرت اظهار می‌دارند: «اللّهمّ نوّر ظاهرى بطاعتک، و باطنى بمحبّتک، و قلبى بمعرفتک....‏ ». موفق باشید
7329
متن پرسش
با عرض سلام ایام فاطمیه نزدیک هست در وجود خود یک تشنگی نسبت به حضرت زهرا احساس می کنم چطور می توانم این تشنگی رانسبت به حضرت و همچنین سائر معصومین سیراب کنم با مطالعه با شرکت درمجالس عزاداری و یاموارد دیگر با توجه به اینکه من طلبه هم هستم و با تبلیغ بر دوش دارم اگر مطالعه را می فرمایید لطفا کتب در مورد حضرات را معرفی فرمایید باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده حاصل مطالعات خود را در دو کتاب «بصیرت حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» و «مقام لیلة‌القدری حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» جمع کرده‌ام. امیدوارم قدمی در فهم مقام قدسی آن بانوی بزرگ برداشته باشم. موفق باشید
7332
متن پرسش
سلام علیکم با توجه به پاسخ ه سوال 7310شما می خواستم بدانم منظور شما از اینکه حمد به قلبمان برسد چیست؟بنده با سوره حمد یک نحوه مانوسیت پیدا کردم بعضی وقتها که می خوانم احساس می کنم قلبم می فهمد این سوره را . اما مطمئنا این چیزی نیست که در جواب آن سوال مدنظر شما بوده است. با تشکر موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید مقصد بلندی است که هر آنچه انسان نظرش را از ماسوی‌اللّه و جنبه‌ی خلقی‌اش برگرداند بیشتر برایش روشن می‌شود و سوره‌ی حمد راه رسیدن به اوج توحید است. همه باید امیدوار باشیم تا به مرور نور توحیدی آن سوره برایمان ظهور کند تا به مولایمان علی«علیه‌السلام» نزدیک شویم که فرمودند: «ما رأیت شیئاً اِلا و رأیت اللَّه قَبله و معه و بَعده‏ ». موفق باشید
7316
متن پرسش
سلام علیکم. باید ببخشید مزاحم میشومسوال دارم.درجواب حدیث پیغمبر در نهج الفصاحه که میفرمایند:دلی که از چرک پرشود بهتر ازاین است که از شعر پرشود چه میفرمایید؟درحالی که بزرگان مانندمحمد بلخی و حافظ وسعدی وحتی آیت الله حسن زاده آملی و...زیر سوال میروند. سوال دوم:فردی به بنده فرمودند:دعا کنید خداوند دست ما را در دست اولیاءاش قرار دهد.طبق فرمایش شما در فرمایشات آیت الله بهجت گفتم یعنی شما اعتقاد دارید که خداوند به اولیاء چیزی را داده است که به ایمه نداده است.فرمودند:سخن ما به خدا و امامانش کذب است زیرا ایمه منتظر اند تا ما یک بهانه ای به دست آنها بدهیم تا به ما بدهند.حدیث علی ع را بیان نمودند:خدایا گناهانی را از من ببخش که فرشتگان هم نمی فهمند.آیت الله جوادی آملی و یک فرد آمریکایی را مثال زدند کاز امام رضا ع کرامت گرفته بودند.اولیاءرا بصورت یک واسطه میدیدند.عرض کردم پس سخن آیت الله بهجت که میفرمایند علم تو استاد توست چه میشود ؟ایشان گفتند مقام علم است .به نظر بنده هم راست می گفتند زیرا خیلی ها علم حصولی دارند اما...به نظر شما غلط است یا صحیح؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مستحضر هستید که دین اسلام از یک طرف شعر و شاعری را که انسان را گرفتار توهّمات و عیاشی کند ردّ می‌کند و از طرفی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحِکْمَة» یعنی بعضی از اشعار حکمت است تا حدّی که اشعاری از امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» داریم 2- از قسمت دوم سؤال‌تان چیزی نفهمیدم. موفق باشید
7322
متن پرسش
سلام برشما استاد بزرگوار استاد، اگه کسی حدیثی را بگوید به ما،یا انرا جایی بخوانیم چطور بفهمیم که جعلی یا تحریفی نیست با توجه به تاریخ پرتنش مسلمین؛؟ مثلا از کجا باور کنیم که سر بریده امام حسین قران خواند؟ بی زحمت اگه می دونید که چه ایه ای را سر حضرت خوند به ما هم بگید؟ سپاس بی کران یا حق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: روش تحقیق در روایت یکی سلسله‌ی سند آن است و دیگر هندسه و محتوای روایت است که آیا با فرهنگ قرآن و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» تطبیق می‌کند یا نه و آیا روایاتی مشابه آن داریم یا نه. و روش تحقیق در حادثه‌های تاریخی نیز تواتر آن است که ملاحظه می‌کنید منابع مختلف که امکان تبانی برای آن‌ها ممکن نبوده آن خبر را نقل کرده‌اند. آیه‌ای که سر مبارک حضرت قرائت فرمودند آیه‌ی ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا ازسوره‌ی کهف بود. موفق باشید
7277
متن پرسش
با سلام چه ارتباطی بین اصحاب کهف و کربلا وجود دارد که سر مقدس امام حسین آیه 9 سوره مبارک کهف را تلاوت کردند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید از آن جهت که اصحاب کهف در عین آن‌که همه مردم فکر کردند کارشان تمام شد پس از سیصد و اندی سال بیدار شدند و نگاه‌ها را متوجه حقیقت توحید کردند که چگونه حاکمیت کفر مضمحل شد و حق ظهور کرد. حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» خواستند نگاه‌ها را به نتایج آینده‌ی نهضت خود بیندازند و حقیقتاً هم همان‌طور شد. موفق باشید
نمایش چاپی