بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نبی، امام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1696
متن پرسش
با سلام. استاد گرامی سوالی از خدمتتان داشتم، ما در روایاتی داریم که "کلکم نور واحد" و یا " کلنا محمد" و ...که این امر به ذهن متبادر می شود که همه ائمه از نظر شأن و منزلت یکی هستند، اما در برخی روایات در اصول کافی داریم که درجات ائمه با یکدیگر فرق می کند و مثلا امام علی و امام حسن و امام حسین با بقیه فرق دارند. حال این تناقض چگونه قابل حل است؟ یعنی مثلا اقام امام هادی با امام علی فرق دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در جواب‌های قبلی عرض شد که از نظر مقامِ عرشی همه در یک مقام‌اند و به این لحاظ می‌فرمایند: همه‌ی ما نور واحدی هستیم ولی از نظر ظهور، شرایط ظهور آن حقیقت واحد در بعضی امامان بیشتر فراهم بوده و از این لحاظ روایت داریم که رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌‌وآله» و علی«علیه‌السلام» نسبت به بقیه‌ی امامان افضلیت دارند. موفق باشید
1387
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید در مورد معجزه ای که در سال 1917 در شهر فاطیما پرتقال اتفاق افتاده در حال تحقیق هستم اما تمام اطلاعات موجود توسط مسیحیان نوشته و انتشار پیدا کرده و هیچ مدرک معتبر در این مورد که قابل اطمینان باشد وجود ندارد. حال سوال من از شما این است که به نظر شما این خانم که خود را بانوی تسبیح معرفی نموده حضرت زهرا بوده یا حضرت مریم ؟ نظر شخصی شما در این مورد جیست؟ اگر این خانم حضرت فاطمه بوده مستندات شما چیست؟ با تشکر در سال 1916 میلادى، یک سال قبل از دیدار با بانوى درخشنده، فرشته‏اى بر ما ظاهر شد، و 3 بار این گفته را تکرار کرد: من فرشته صلح هستم، خدایا من ایمان دارم، و باور دارم و عشق مى‏ورزم بتو، و من طلب استغفار مى‏کنم از آنان که باور ندارند، و عشق نمى‏ورزند، و ایمان ندارند. یک سال بعد بانوی تسبیح به بچه ها ظاهر می شود و می گوید از اهالی بهشت است و خود را بانوی تسبیح معرفی می کند و سه پیام مهم برای مردم قرن بیستم دارد . اول صحنه ای از جهنم را به بچه ها نشان می دهد که ارواح پلید در میان آتشی هولناک می سوزند و زجه می زندد. دوم اینکه بانو می فرماید خداوند به خاطر کفر گویی نوع بشر بسیار خشمگین است و در صدد است بشر را به خاطر گناهانش با جنگ و قحطی جزا دهد. و روسیه کمونیستی را منشا نشر افکار کفر آمیز دانسته و می خواهد که این کشور به قلب معصوم او تخصیص یابد. سوم پیشگویی ترور پاپ ژان پل دوم هست که می گوید مردی روحانی با لباسهای سپید گلوله باران می شود . فرشته 2 بار دیگر در تابستان و پائیز بر آنها ظاهر شد، و هر بار یک چیز را از آنان خواهش کرد: قربانى بدهند و استغفار کنند براى گناهکاران، و دعا کنند براى متحول شدن آنها، این 3 برخورد بود که بچه‏ها را براى دیدن بانوى صاحب تسبیح آماده کرد. و در تجلی آخر معجزه خورشید را جلوی دیدگان هفتاد هزار نفر نمایش می دهند .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده هم فیلم مربوطه را دیدم، دلیل محکمی بر آن نیست که شخص ملاقات‌شده حضرت صدیقه‌ی طاهره«سلام‌الله‌علیها» باشند، ولی مطابق شهود آن راهبه کسی که دختر پیامبرباشد و نام او نزدیک به فاطمه باشد غیر از حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیه» نداریم. در همین حدّ باید به آن توجه داشت و نه بیشتر، و معلوم است که در این شهود باورهای مسیحی آن خانم شهود او را تحت تأثیر قرار داده. موفق باشید
703
متن پرسش
به نام خدا با سلام و احترام ایمیل زیر از طرف یکی از دوستان برای بنده ارسال گردید. با توجه به لزوم مقابله با تبلیغات گسترده و جنگ نرم رسانه های بیگانه بر خود دیدم که پاسخ ابهامات مطرح شده را تهیه کرده و در اختیار دوستان قرار دهم. از شما تقاضا دارم در این امر مرا یاری کنید پیشاپیش از تکرار عبارات سخیف این متن پوزش می طلبم و از درگاه خداوند متعال طلب مغفرت می نمایم متن ارسالی به شرح ذیل است: خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل نخست در مورد بی آبی ، وضعیت بیابانی و عطش حسین و یارانش: همانطور که میدانید جنگی که در روز عاشورا رخ داده در نزدیکی رود فرات بوده. در هیچ کجای کره زمین نمی توانید سرزمینی در کنار یک رود را بیابید که صحرا و بیابان بی آب و علف باشد، مگر رودی که از میان کوهستان می گذرد. همه در درازای تحصیلمان خوانده ایم که در کنار رودخانه ها جلگه و زمین های حاصل خیز به وجود می آید. واقعیت این است که اطراف فرات را نیز مانند سایر رودخانه ها، جلگه ها و زمین های حاصل خیز تشکیل میدهد و کربلا نیز سرزمینی سرسبز است. Poushesh منطقه کربلا را بنگرید، اینجا همان صحرای جهنمی کربلا است؟ از آن گذشته در چنین مناطقی به دلیل نزدیکی به رودخانه بستر زیرین زمین را سفره های پهناور آبی تشکیل می دهد و دست رسی به آب آسان تر از آن چیزیست که به ذهن می رسید. تنها با کندن 4 یا 5 متر از زمین می توان به آب رسید. در منطقه اهواز یکی از مشکلات ساخت و ساز همین سفره های زیرزمینی است که کاملا زیر شهر با فرا گرفته اند. 72 نفر نتوانسته اند یک گودال 4 متری حفر کنند؟ از طرفی بر طبق گفتار شیعیان این رویداد در تابستان و هوای گرم و جهنمی رخ داده ولی با مراجعه به این سایت و وارد کردن تاریخ 10 ام محرم سال 61 هجری قمری در قسمت Islamic Calendar در می یابید که عاشورا در روز چهارشنیه 21 مهر ماه بوده است.البته 21 مهر نیز هوای کربلا آنچنان خنک نیست ولی آن تابستان جهنمی هم که شیعیان میگویند نیست. اکنون می گویند شرایط آب و هوایی 1400 سال پیش با امروز فرق دارد. نخست اینکه در یک پریود 1400 ساله آن تغییر آب و هوایی که در ذهن مسلمانان است نمی تواند رخ دهد و دوم اینکه اگر هم تغییری باشد مطمئنا هوا خنک تر نشده بلکه دما بالاتر هم رفته است. یعنی 1400 سال پیش نسبت به امروز خنک تر بوده. اما یک نکته ی جالب دیگر در داستان هایی که از واقعه ی عاشورا گفته شده اشاره ای به گرسنگی نگردیده ، یعنی کاروان حسین مشکل گرسنگی نداشته است. مسلما کاروان برای سیر کردن خود علف نمی خورده. پس این کاروان نیز مانند سایر کاروان ها حیوانات اهلی به همراه خود داشته که با مشکل گرسنگی مواجه نشود، مثلا گوسفند یا بز، برای رفع تشنگی نیز میتوانستند از شیر همین حیوانات اهلی استفاده کنند. در ضمن شتر نیز همراه آنها بوده ، عرب ها که به خوردن شیر شتر علاقه ی بسیار دارند ، میتوانستند از شیر شتر ها نیز استفاده کنند. باز هم نکته ای دیگر، سه نقل قول در مورد مقبره حسین: هارون الرشید را در حالى پشت سر گذاشتم که قبر حسین علیه السلام را خراب کرده و دستور داده بود که درخت سدرى را که آنجا بود به عنوان نشانه قبر براى زوار، و سایه‏بانى براى آنان قطع کنند. (تاریخ‏الشیعه،محمد حسین المظفری، ص 89، بحار الانوار،ج 45،ص 39 قبر شریف آن حضرت مورد تعرض‏و دشمنى متوکل عباسى قرار گرفت.او به توسط گروهى از لشکریانش قبر را احاطه کرد تا زائران به آن دستریس نداشته باشند و به تخریب قبر و کشت و کار در زمین آنجا دستور داد.. (اعیان الشیعه،ج 1،ص 628،تراث کربلا،ص 34;بحارالانوار،ج 45،ص 397) سال 236 متوکل دستور داد که قبر حسین بن على و خانه‏هاى‏اطراف آن و ساختمانهاى مجاور را ویران کردند و امر کرد که جاى قبر را شخم زدند و بذر افشاندند و آب بستند و از آمدن مردم به آنجا جلوگیرى کردند. (همان) از این دست نقل قول ها بسیار است که تنها به سه مورد اشاره کردم. در بیابان بی آب علف و صحرای جهنمی کشت و کار کرده اند و بذر افشانده اند؟ پس با این همه موارد چگونه حسین و کاروانش از تشنگی و گرمای هوا رنج دیده اند؟ آیا مذهب عقلی را که فکر که می کند نمی رباید؟ دوم هرمله و گردن علی اصغر: این داستان علی اصغر هم از آن افسانه های جالب عاشوراست که تنها ذهن گنگ و مسخ شده یک مسلمان می تواند باورش کند. داستان از این قرار است: حسین به علت عطش فراوان که در پست قبلی اشاره کردم عطشی در کار نبوده ، فرزند شیرخوارش را در بغل گرفته و جلوی سپاه میرود و میگوید دست کم به این طفل آب بدهید.از آن طرف (سپاه یزید) شخصی به نام حرمله که گویا تیرانداز قابلی بوده تیری را به قصد گلوی نوزاد رها کرده و او را می کشد، یا شهید می کند یا هر چه شما بگویید. در ظاهر تراژدی واقعا دردناکیست ولی با کمی تامل مطالبی دال بر خرافی و غیر واقعی بودن این داستان می ابیم. نخست آنکه نوزاد شیرخوار و چندین ماهه اصلا گردنی به آن صورت که ما تصور می کنیم ندارد.اگر دقت کنید سر نوزاد به بدنش چسبیده است،دلیلش هم آن است که هنوز استخوان و عضلات گردن چنان رشد نکرده اند که وزن سر را تحمل کنند. به عکس زیر توجه کنید تا بهتر متوجه شوید: koodak پس تیر حرمله به کجا خورده است؟ تنها در یک صورت می توان گردن نوزاد را تا حدودی دید، در صورتی که سر کودک به پشت برگشته و به سمت زمین آویزان شود. هیچ دیوانه ای چنین کاری با بچه اش نمی کند زیرا مطمئنا در این حالت نخاع کودک صدمه خواهد دید. دوم آنکه فاصله دو سپاه در هنگام نبر معمولا 200 یا 300 متر بوده است. اگر قهرمان تیراندازی المپیک با آن کمان های مجهز و مدرن را نیز بیاوریم نمیتواند از آن فاصله گردن کودک که هیچ حتی پدر کودک را نشانه بگیرد و به هدف بزند.شاید با دراگانوف نیز چنین کاری دشوار باشد چه رسد به تیر و کمان. سوم آنکه برای چه حرمله نوزاد را نشانه گرفته؟ در تمام جنگ ها مهمترین شخص فرمانده سپاه است. حرمله باید حسین را می زده نه نوزاد را. کدام عقل سالمی چنین چیزی را می پذیرد؟ حرمله فرمانده سپاه را ول کرده و نوزاد را از پای درآورده؟ اگر به قول مسلمانان واقعا هوا جهنمی بوده مگر این حرمله مازوخیسم داشته که در آن شرایط، جنگ را کش بدهد و خودش را بیشتر اذیت بکند؟ در جایی مسلمانی گفت حضرت کودک را در دست گرفته و نزدیک سپاه رفته تا صدای او را بشنوند، در این صورت باید یه عقل حضرت شک کرد که هم خودش و هم فرزندش را اینگونه به خطر انداخته. او که فک و فامیل وحشی خود را بهتر می شناخته. چهارم که از همه نیز جالبتر است آن است که اصلا کودک چند ماهه چه نیازی به آب دارد؟ نوزاد چندین ماهه شیر می نوشد و نه آب و مادرش میتواند به نوزاد شیر بدهد و تشنگی او را بر طرف سازد. در ضمن شیر آن حیوانات اهلی که پیشتر گفتم نیز موجود بوده. آیا مذهب ذهنی را که فکر می کند نمی رباید؟ سوم، ابوالفضل رفته آب بیاره: این داستان آب آوردن ابوالفضل بی سر و ته ترین افسانه عاشوراست. به اندازه ای این داستان مسخره ساخته شده که گمان می کنم با یک بار مرور آن دیگر نیازی به تجزیه نباشد. داستان از این قرار است که آقا ابوالفضل که مسلمانان ماشین شان را بیمه ایشان می کنند برای رفع تشنگی لشگر حسین به دل دشمن زده و مشکی را از آب رودخانه پر کرده و در مسیر برگشت شخصی آن دستش را که مشک را گرفته بوده قطع می کند. حضرت مشک را با دست دیگرش می گیرد و به راهش ادامه می دهد. دوباره یک از خدا بی خبری آن دست دیگر را هم قطع می کند. حضرت اکنون مشک را با دندانش می گیرد و در آخر چند از خدا بی خبر دیگر وی را به شهادت می رسانند. لطفا یکی برای من توضیح بدهد که حضرت چگونه مشک را از دستی که قطع شده میگیرد؟ آیا حضرت از اسب پیاده شده و می رود مشک را که همراه دست قطع شده اش روی زمین افتاده بر می دارد و دوباره سوار اسب می شود و می رود؟ دوباره که آن یکی دستش قطع می شود چه کار می کند؟ آیا حضرت باز از اسب پیاده شده و می رود به سراغ دست افتاده و دولا شده و مشک را با دندان می گیرد؟ آیا در این میان که هی حضرت از اسب پیاده و دوباره سوار می شده اند کسی نبوده ایشان را بکشد؟ یا اصلا هیچ کدام از اینها رخ نداده و پیش از آنکه دست مبارکشان را قطع کنند، حضرت بر اساس مهارت هایشان مشک را به هوا پرتاب کرده اند با آن یکی دست گرفته اند و به دنبال آن دوباره مشک را به هوا پرتاب کرده و این بار با دندان می گیرند؟ مگر حضرت هنرمند سیرک بوده؟ اصلا دست حضرت چگونه قطع شده؟ از مچ؟ از آرنج؟ از کتف؟ با چه چیز قطع شده؟ شمشیر؟ خاطرم هست در یک مراسم مذهبی در محرم روضه خوان گفت با کمان به سوی دست حضرت نشانه رفته اند و دست را قطع کرده اند. مگر کمان های آن ها تبر پرتاب می کرده است؟ خون ریزی شدید ناشی از قطع شدن دست در این میان کشک بوده؟ آیا حضرت به خاطر حضرت بودنشان چند لیتر بیشتر از انسان های معمولی خون داشته اند که در میانه راه به دلیل کم خونی نمرده اند یا دست کم از هوش نرفته اند؟ به راستی مذهب عقلی را که فکر می کند نمی رباید؟ این تنها سه نمونه از افسانه های عاشورا بود. به داستان غسل کردن قاسم نیز اشاره ای نکردم زیرا برخی از مسلمانان خود این داستان رو قبول ندارند. از این دست افسانه ها بسیار است. امیدوارم بیاموزیم که تنها عقل و اندیشه خود را میزان قرار دهیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: ما در اسلام مأمور هستیم که به دنبال حق باشیم و به حرف‌هایی که از سر پوشاندن حق گفته می‌شود توجه ننماییم. گوینده‌ی این سخنان آن‌قدر از دیدن حقیقت به دور است که لااقل به اندازه‌ی محققین کمونیست مثل پتروشوفسکی هم تلاش نکرده موضوع کربلا را را بررسی کند. می‌گوید واقعه‌ی کربلا 21 مهر بوده، بر فرض که چنین باشد. بنده در مهرماه همین امسال کربلا بودم موقع خرماپزان است و گرما غوغا می‌کند و تابستان به معنی اصطلاحی غیر از تابستان به معنی چهارفصل است. می‌گوید: چرا حرمله تیر را به خود حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» نزد تا جنگ را یکسره کند، آن‌قدر از مرحله پرت است که متوجه نیست یک نظامی سر تا پا را با زره و کلاه‌خود می‌پوشاند. یا متوجه نیست که سطح آب شط فرات بسیار پایین‌تر است و لذا اگر می‌خواستند چاه بکنند چون سطح سفره‌ی زیرزمینی پایین است وقت زیادی از آن‌ها صرف می‌شد و از طرفی بحران آب از شب عاشورا و روز عاشورا شروع شد که این‌همه اسب و دام و لشکر را باید آب می‌دادند و بهترین راه همان بود که خود را به نهر علقمه می‌رساندند. در نهایتِ غرض‌ورزی، چشم فهم خود را بسته و متوجه نیست یک انسان جنگاور وقتی گرم مبارزه است متوجه خونی که از او می‌رود نیست و تا خون در بدن دارد می‌جنگد و به واقع حضرت ابالفضل«علیه‌السلام» با آن قامت بلند که وقتی بر روی اسب بودند پاهایشان روی زمین قرار می‌گرفت، به خوبی می‌توانستند در عین قطع دست مشک را به دندان بگیرند، چرا باید معرکه‌گیری کرد که «باید مشک را به هوا پرتاب می‌کردند تا به دندان بگیرند.» فکر می‌کند وقتی می‌گویند دست حضرت ابالفضل قطع شده از بیخ کتف قطع شده، در حالی که اگر به کربلا تشریف ببرید محل‌های فروافتادن دست حضرت را محل سقوط «کفّ عباس» می‌گویند نه محل فرو افتادن بازوان آن حضرت.متوجه نیست که اگر کسی موقعیت بیابان را بشناسد اگر قبر حضرت را چندین بار هم خراب کنند باز می‌تواند دقیقا محل آن را تعیین نماید، مضافا که همواره امامان معصوم در این صحنه‌ها مددکار بوده‌اند. خلاصه فکر می‌کنم اشکال‌کننده آنچنان از مرحله‌ی تحقیق و انصاف بیرون افتاده که ارزش جواب‌دادن اساسی به سوال هایش را ندارد، پیشنهاد می‌کنم کتاب‌هایی که در مورد کربلا تحقیق شده‌ است را مطالعه بفرمایید تا ظرایف موضوع برایتان روشن شود. از جمله شما را دعوت به مطالعه‌ی کتاب‌هایی مثل «بررسی تاریخ عاشورا» از دکتر ابراهیم آیتی را می‌کنم. موفق باشید
697
متن پرسش
ضمن عرض سلام. در مورد :"سلامٌ علی آلِ یسین" لطفا توضیح بفرمایید. با تشکر.
متن پاسخ
بسمه تعالی . علیک السلام. لطفا به کتاب «زیارت آل یس نظر به مقصد جان هر انسان » رجوع فرمائد. موفق باشید.
693
متن پرسش
با سلام وخسته نباشید. استاد در نهج الفصاحه ص 356 آمده است «اگر از دنیا جز روزی نماند خدا آن را دراز کند تا در اثنای آن مردی از خاندان مرا برانگیزد که نام وی موافق نام من و نام پدرش نام پد من است...». مگر نام پدر امام زمان عج الله تعالی «حسن» نیست و نام پدر پیغمبر صلی الله و علیه و آله «عبدالله»؟ پس این شخص کیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: آنچه در متون روایی ما هست: «رَجُلا مِن وُلْدی یُواطِئُ إسْمُهُ إسْمی» است، یعنی مردی از فرزندان من که هم‌نام من است، ظهور می‌کند. بحث از هم‌نامی آن حضرت با نام پدر حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در میان نیست. در نهج‌الفصاحه هم متن، عبارت است از: «لو لم یبق من الدّنیا إلّا یوم لطوّله اللَّه حتّى یبعث فیه رجل من أهل بیتی یواطی اسمه اسمی و اسم أبیه اسم أبی یملأ الأرض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا.»اگر از دنیا جز روزى نماند خدا آن را دراز کند تا در اثناى آن مردى از خاندان مرا بر انگیزد نام وى موافق نام من و نام پدرش نام پدر من باشد و زمین را که از ظلم و جور پر شده است از.». موفق باشید
659
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد طاهرزاده. انشاءالله تلاش شما در هدایت جامعه مقبول حضرت حق واقع شود.سوال من این است که آیا این که ما به خدمت ائمه اظهار میداریم مثلا "آقا ما فلان حاجت را از شما میخواهیم و حاجت ما را بدهید" شرک محسوب میشود؟ آیا حوائج را فقط باید از خود خدا خواست و یا نهایتا ائمه را شفیع کرد؟ اگر مستقیما از خود ائمه بخواهیم - ـبا علم به اینکه ایشان قدرتشان را از خدا دارند- اشکالی دارد؟ استادگرامی، من عقیده دارم ائمه معصوم و حتی حضرت ابوالفضل هرچه را ما از راه دور بگوییم میشنوند و ائمه اعمال ما را می بینند و افکار و نیات و مافی الصدور ما را میدانند هم شخص امام زمان و هم سایر ائمه که از دنیا رفته اند. آیا این درست است؟و معتقدم صدایشان بزنیم می شنوند. آیا این عقیده درست است؟لطف کنید توضیح دهیدنظارت ائمه بر اعمال و رفتار و افکارما چگونه است.استاد گرامی من گاهی در خیلی از مسائل شک میکنم حتی در خدا و خیلی ناراحت میشئم البته در عمق جانم به خدا عقیده دارم اما از این شکها بسیار ناراحت میشوم دنبالشان هم میروم اما باز یه جور دیگه ظاهر میشوندمیترسم نکند بخاطر این شکهادر قبر مرا جزءمومنین محسوب نکنند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: اگر مباحث «ده نکته از معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را دنبال کنید هم جواب سؤال‌تان را می‌گیرید و هم از شک در عقاید آزاد می‌شوید. إن‌شاءالله موفق باشید
660
متن پرسش
با سلام . استاد گرامی، آیا مقام ائمه علیهم السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها از پیامبران قبلی بالاتر است؟ انچه امروزه به نظر میرسد این است که بالاتر است یا حداقل کاملتر است. اما روایات به این صراحت این را نشان نمیدهد. آیا مقام حضرت زهر ا با سایر ائمه یکسان است؟ استاد گرامی چرا حضرت زهرا به امام علی فرمودند: یا علی چرا مثل جنین در گوشه خانه نشسته ای مگر ایشان علم به دلایل سکوت امام علی علیه السلام نداشتند؟ آیا مقام پیامبر ما از حضرت ابراهیم بالاتر است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: در کتاب «مقام لیلة‌القدری حضرت فاطمه«سلام‌الله‌علیها»» بحث شده که از آن‌جایی که قرآن کامل‌ترین کتاب آسمانی است و از آن‌جایی که قلب مطهرون طبق سوره‌ی واقعه با حقیقت قرآن متحد است و نیز از آن‌جایی که اهل‌البیت«علیهم‌السلام»، شامل حضرت زهرا«سلام‌الهت‌علیها» نیز می‌شود همان مطهرون هستند. پس مقام حضرت زهرا«سلام‌الهل‌علیها» از پیامبران قبلی بالاتر است. ولی در مورد قسمت دوم سؤال خود به جلسه‌ی اول کتاب «بصیرت حضرت زهرا«سلام‌الهآ‌علیها»» رجوع فرمایید که ما دلایل مرحوم دکتر شهیدی را پذیرفته‌ایم که می‌فرماید این قسمت ساختگی است و نمی‌تواند سخن حضرت زهرا«سلام‌اله ‌علیها» باشد، به آن کتاب یا به کتاب فاطمه زهرا«سلام‌الهل‌علیها» از دکتر شهیدی رجوع فرمایید. موفق باشید
632
متن پرسش
با سلام و احترام. جناب استاد، با توجه به اینکه امروزه پیشرفت علم به همانندسازی DNAمنجرشده و بشر قادر شده حیوانات و حتی انسان را از این طریق ایجاد کند،‌مسئله دمیدن روح توسط خداوند در چهارماهگی در رحم برای جنین انسان چگونه توجیه می‌شود؟برخی روشنفکرنمایان مردم را از این طریق منحرف می سازند که "مسئله خلقت نیز حل شد و انسان خودش قادر به خلقت انسان شده است". استاد چگونه پاسخ این شبهات راباید داد؟ جناب استاد، من عمیقا ائمه را دوست دارم اما گاهی که مطالب اهل سنت و حتی روایات خود ائمه در کتب شیعه را می خوانم احساس می کنم گاهی در مورد ائمه غلو میکنیم. مثلا آیا واقعا ایشان قطب دایره امکان هستند؟ آیا واقعا خدا خلقت را برای ایشان انجام داد؟ آیا واقعا وجود ایشان در آفرینش اینقدر مهم و بی بدیل است؟ چرا در قرآن نام ایشان ذکر نشد همانگونه که نام پیغمبر صل الله علیه و آله ذکر شده است؟جناب استاد چرا در روایات اشاره مستقیمی به قضیه حضرت زهرا (سلام الله علیها) نشده است و جای شک و شبهه باقی مانده است؟جناب استاد، خدا میداند که چقدر مایلم شک و تردید نداشته باشم و به یقین برسم اما همیشه در امور مربوط به خدا و ائمه شک میکنم. چکار کنم که از این شک برهم؟چکار کنم که حضور امام زمان را احساس کنم؟ لطفا این بنده خدا را راهنمایی کنید. مؤید باشید.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی 1- در هر حال تمام فعالیت‌هایی که از طریق DNAو سایر فعالیت‌ها انجام می‌شود، ایجاد شرایطی است تا روح به عنوان موجود مجرد در آن بدن تجلی کند و نفخه‌ی روح انجام گیرد، چه آن شرایط در رحم مادر فراهم شود و روح تجلی کند و چه در بیرون رحم در شرایطی شبیه رحم. 2- در مورد جایگاه ائمه«علیهم‌السلام» پیشنهاد می‌کنم به کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل بیت«علیهم‌السلام» رجوع فرمایید تا إن‌شاءالله روشن شود عقل و برهان ثابت می‌کند اولین مخلوق باید انسان کامل باشد. وقتی موضوع از نظر عقل و استدلال ثابت شد آیا مصداقی دقیق‌تر از پیامبر خدا و حضرت علی و سایر ائمه«علیهم‌السلام» برای انسان کامل می‌توان پیدا کرد؟ 3- در مورد علت این‌که قرآن نام ائمه«علیهم‌السلام» را در قرآن نیاورده خوب است به تحقیقی که علامه‌طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» فرموده‌اند رجوع فرمایید که بنده در جزوه‌ی «مبانی نظری نبوت و امامت» خلاصه‌ی آن را آورده‌ام، مبنی بر این‌که آن‌قدر مشرکین تازه مسلمان‌شده مخالف امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» بودند - به جهت آن‌که اکثرا پدر و برادرانشان در جنگ بدر و احد به دست حضرت کشته شده بودند- که اگر نام حضرت در قرآن می‌آمد مستقیماً با قرآن مقابله می‌کردند. در این مورد به ترجمه‌ی کتاب «الغدیر» قسمت وقایع بعد از واقعه‌ی غدیر رجوع فرمایید. یا به تفسیر المیزان در ذیل تفسیر سوره‌ی معارج رجوع فرمایید تا نمونه‌ای از دشمنی مسلمانان با علی«علیه‌السلام» روشن شود. 4- با آن‌همه خفقانی که ایجاد کردند باز مورخین اهل سنت با زحمت زیاد روایات مفصلی در مورد قضیه‌ی حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» دارند. حداقل به کتاب «بصیرت حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» رجوع فرمایید. بنده در آن کتاب سعی کرده‌ام اکثر روایات را مستند به کتاب‌های اهل سنت بیاورم. 5- پیشنهاد می‌کنم چنانچه برایتان مقدور است سیر مطالعاتی را که در سایت هست دنبال کنید. إن‌شاءالله نتایج خوبی در امور معرفتی به‌دست می‌آورید. موفق باشید
573
متن پرسش
با سلام و تشکر از استاد ارجمند.در قران امده کسی که در راه خدا جهد کند سبل (راه خود )را به او نشان خواهد دادو خود او را هدایت میکند. حالا سئوال من این است که اگر بپذیریم مسیحییت دین منسوخ میباشد وپیروان ان راه سعادت را پیدا نکرده اند آیا بین مسیحیان و حتی راهبان مسیحی یک نفر جهد کننده در راه خدا وجود ندارد .در خصوص اهل تسنن هم که ما به علت ولایت ناپذیری آنها را فرقه ناجیه نمیدانیم آیا در بین علمای آنها کسی نیست که در راه خدا جهد کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: برادر عزیز همه‌ی مشکل را علماء رسمی فرقه‌های مذکور ایجاد کرده‌اند که با انجمادی که در فهم دین به‌خرج می‌دهند راهی به سوی خدا در مقابل‌شان گشوده نمی‌شود وگرنه مردم کوچه و بازار به راحتی آماده‌ی شنیدن حق‌اند. وقتی آن عالِم وَهابی می‌گوید: شیعیان کافرند، و یک قدم بر نمی‌دارد ببیند حرف شیعیان چیست و یا وقتی جناب پاپ در سخنرانی که سال گذشته در بروکسل داشت در نهایت بی‌پروایی می‌گوید: اسلام دین غیر عقلانی است، آیا چنین روحیه‌هایی می‌توانند در راه خدا مجاهده کنند یا امثال روژه گارودی‌ها یا فریتیوف شوان‌ها و مارتین لینگرها هستند که بدون انجماد فکری با اسلام روبه‌رو می‌شوند و اسلام را زیباترین راه برای ارتباط با خدا تشخیص می‌دهند و یا امثال دکتر تیجانی عالم اهل سنت که شیعه شده می‌گوید: «اگر برای علی میسّر شده بود که سی‌سال طبق سیره‌ی پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» بر مردم حکومت کند، همانا اسلام امروز جهان را فرا گرفته بود و عقیده‌ی متین و محکم در قلوب مسلمانان جایگزین شده و فتنه‌های کوچک و بزرگ رخ نمی‌داد و نه کربلایی می‌بود و نه عاشورایی. اگر همان‌طور حکومت سایر ائمه که پیامبر آنان را به نام وصیّ خود قرار داده بود، ادامه می‌داشت، جز مسلمانان، ملتی بر روی زمین وجود نداشت و دنیا نه چنین بود که امروز مشاهده می‌کنیم و زندگی ما به معنای واقعی‌اش، زندگی انسانی بود.» موفق باشید
550
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی.1.آیا امام علی (ع) نام فرزندان خود را عثمان و ابوبکر و عمر نام نهاده است . چرا؟2- آیا عمر داماد امام علی بوده است (به یک عبارتی) اگر آری چرا ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: جواب جنابعالی را سایت محترم http://www.valiasr-aj.com/fa/index.php به طور کامل داده‌اند. لطفاً به آن سایت رجوع فرمایید. موفق باشید
314
متن پرسش
در شب قدر رمضان 39سالگی حضرت محمد (ص) قران دفعن به ایشان نازل شد یا 40سالگی اگر39سالگی بود وقتی به ایشان گفتند قران رادر رسالتشان بخوانند بدنشان می لرزید و اگر در40سالگی به ایشان نازل شده پس رمضان که بعد از رجب است چطور در ماه رجب تدریجی به ایشان نازل میشده است در صورتی که همه قران را نمی دانستند
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام هرچه هست باید حقیقت قران ابتدا به صورت دفعی در شب قدری بر قلب مبارک پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» نازل شده باشد و حضرت حقیقت قرآن نازل‌شده به صورت تدریج را ؛ بشناسند. حال چه اشکال دارد که قبل از آن‌که نزول قرآن به صورت تدریجی شروع شده باشد در زمانی که ماه رمضان هم نباشد به صورت دفعی و اجمالی بر حضرت نازل شده باشد، نمی‌توان نزول دفعی قرآن در غیر ماه رمضان بر پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» را نفی کرد. چنانچه در روایت داریم: در سال آخر عمر پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» دوبار قرآن بر حضرت نازل شد و در سال‌های قبل هر سال یک‌بار بر آن حضرت عرضه می‌شده. موفق باشید
39
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم 1- دکتر سروش در مصاحبه خود گفته بود که علم پیامبر نسبت به دانشهای امروزی مانند ژنتیک و غیره در حد مردم زمان خودش بوده است . در حالیکه ما در قرآن می خوانیم خداوند { حقایق} همه اسماء را به آدم آموخت.و با توجه به اینکه تمام عوالم در اثر همین اسماء بوجود می آید و نمایش همان اسماء است چطور می شود پیامبر به حقیقت اسماء که اساس همه عوالم از جمله عالم ماده است علم داشته باشد و به ظهور آنها جاهل باشد و با توجه به اینکه حضرت علی – علیه السلام – می فرماید و باسمائک التی ملئت ارکان کل شیء یعنی همانطور که در فلسفه می گوییم اصالت با وجود است و ماهیت اعتباری در اینجا هم آقا می فرماید حقیقت اشیاء همان اسماء است یعنی کسی که به اسماء و حقیقتشان علم داشته باشد به همه اشیاء علم دارد و اگر این استدلال درست باشد انسان تعجب می کند از عرفان دانی سروش که چطور نسبت به این نکات اولیه غافل و جاهل است و ظاهرا عرفان فهمی او مانند قرآن فهمی ابوحنیفه است که امام صادق – علیه السلام – به او فرمود نعمان تو از قرآن هیچ نمی فهمی و شاید اگر امروز مرحوم مولوی زنده شود به سروش بگوید تو هیچ از مثنوی معنوی نمی فهمی فقط عرض خود می بری و زحمت ما می داری . در مجموع لطفی بفرمایید و درباره علم پیامبر و ائمه – علیهم السلام – نسبت به جزئیات عالم ماده توضیحاتی ارائه نمایید. 2- همانطور که جنابعالی مستحضرید هرچند یکبار در رسانه ها مسأله ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر مورد بحث و غوغا قرار می گیرد در این مورد هم دو روایت و جود دارد مرحوم آسد احمد آقا می گوید امام با ادامه جنگ مخالف بود ولی چون کارشناسان نظامی به ادامه جنگ اصرار داشتند امام قبول کرد آقای رفسنجانی می گوید امام موافق ادامه جنگ بود و می فرمود اگر کسی ممانعت کند برخورد می کنم حال با توجه به شخصیت عرفانی امام که او عارفی است کامل و صاحب مقام قرب نوافل که خداوند در آن مرحله چشم و گوش و مالک قلب آنهاست و خود فرموده است حتما به جای عقل آنها می نشینم و امورات آنها را تدبیر می کنم و با عنایت به حساسیت مسأله شاید بتوان گفت که اگر امام قلبا و از طریق باطن به این مطلب نرسیده بود که ادامه جنگ به مصلحت است هرگز قبول نمی کرد و این مسأله ای نبود که امام – علیه رحمه – فقط طبق حرف کارشناسان عمل کند و باید این قضیه را در نظر داشت که شهید صیاد شیرازی – علیه رحمه – می فرمود بعد از فتح خرمشهر که اسرائیل به لینان حمله کرد ما با هماهنگی سوریه تعدادی نیرو به یکی ار پادگانان سوریه منتقل کردیم تا به کمک لینان برویم بعد خدمت امام رسیدیم و قضیه را به ایشان گفتیم مرحوم امام بعد از تاملی فرمود من اگر یک قطره خون از دماغ کسی بیرون بیاید پاسخ گو نیستم و بعد با قاطعیت فرمود نیروها باید برگردند و این اول بار بود که ایشان با قاطعیت چیزی را از ما می خواست درست است که امام می گوید اگر یک قطره خون ولی شاید بتوان گفت او باطنا به این نتیجه رسیده است که این کار به صلاح نیست خواهشمند است این مسأله ادامه جنگ را از این زاویه توضیح فرمایید.
متن پاسخ
جواب: با سلام و آرزوی توفیق برای جنابعالی؛ 1- بنده کاملاً با شما هم‌نظر می‌باشم. ما معتقدیم آقای سروش نومینالیست هستند که به باطن کلمات و جنبه قدسی دین نظر ندارند، که بحث آن مفصل است. و اما باید متوجه بود علم انبیاء و اولیاء الهی، علم نوری است که به واقعیت و وجود موجودات نظر دارند و لذا موجودات راعین آنچه هستند می‌بینند، نه آن‌طور که دانشمندان با طرح تئوری‌ها پدیده‌ها را معرفی می‌نمایند. جناب «ایان باربور» در کتاب «علم و دین» به طور مفصل روشن می‌کند که علوم دانشمندان تجربی ترکیبی است از بهره‌هایی از تجربه و تعبیرهای آن دانشمند. که در سلسله مباحث( شیعه و تمدن‌زایی) به‌طور مفصل مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. حال امثال آقای دکتر سروش انتظار دارند انبیاء و اولیاء الهی«صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین» با نگاه این دانشمندان هماهنگ شوند!! 2- بحمدالله همچنان که خود متوجه‌اید باید موضوع از همین قرار باشد و در این رابطه مصاحبه آقای محسن رضایی نیز به عنوان فرمانده سپاه آن زمان مفید خواهد بود ایشان در رابطه با این که آیا نظر امام«رحمة‌الله‌علیه» این بود که ما بعد از فتح خرمشهر جنگ را ادامه ندهیم می‌فرمایند: : هرگز چنین نبود، بلکه بعد از فتح خرمشهر ابهاماتی به وجود آمد. در جلسه‌ای که آقای ظهیرنژاد و مقام معظم رهبری و آقای رفسنجانی و احمدآقا و آقای موسوی اردبیلی بودند، امام سؤال کردند شما برای چه می‌خواهید از مرز جلوتر بروید؟ عده‌ای گفتند: اگر ما از مرز برویم کناراروند رود آنجا می‌توانیم دفاع کنیم و در اینجا که هستیم امکان دفاع از خود را نداریم. عده‌ای گفتند: ما هنوز هیچی دست‌مان نیامده. امام استدلال‌ها را گوش کردند ، بعد فرمودند: خیلی خوب پس آماده می‌شویم از مرز برویم آن طرف مرز. امام مخالف ادامه دفاع نبودند، بلکه می‌خواستند حدّ تصمیم و جدّیت ما را ببینند و بعد خودشان تصمیم گرفتند و در واقع آن جمع در محضر امام یک امتحان پس دادند و اصلاً افراد حاضر چنین نبودند که اگر امام نظری داشته باشند قصد مخالفت داشته باشند. و از طرفی بعد از فتح خرمشهر پیشنهاد آتش بس یعنی دادن فرصت به دشمن برای بازیابی قدرت از دست رفته‌اش. ( مصاحبه توسط هفته‌نامه شلمچه شماره 37 در اول مرداد سال 77 انجام شده). دشمن نباید حس کند که این سرزمین را می‌تواند هر لحظه دلش خواست اشغال و هر موقع که دلش خواست برود در خطوط مرزی بایستد و اعلام آتش کند و همین نپذیرفتن آتش بس تحمیلی بعد از خرمشهر موجب شد که دشمن درک کند هزینه تجاوز به کشور اسلامی ایران بسیار بالاست و نمی‌شود پس از حمله هروقت خواستند اراده خود را بر ما تحمیل کنند
33
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم مطلبی از آیت الله بهجت – حفظه الله- نقل می کنند که ایشان فرموده اند زمانی مژده ظهور را به جوانان می دادیم و لی امروز آن مژده را باید به پیران داد که زمان ظهور را درک می کنند . از طرفی هم جنابعالی در مدرنیته و توهم عقیده داشتید که تا انسانها دارای روحیه حضوری و وجودی نشوند اگر امام زمان – علیه السلام – هم تشریف بیاورند دوباره به حاشیه رانده می شوند و با توجه به اینکه مردم فعلا در همان مفاهیم و دنیا مانده اند و آن شرایط هنوز فراهم نیست حرف آقای بهجت چگونه می باشد؟
متن پاسخ
جواب: بحمدالله شرایط سیر انسان‌ها از مفاهیم به حقایق فراهم است. شاید ایشان چنین شرایطی را به عنوان یکی از منازل ظهور کشف کرده‌اند.
7
متن پرسش
سؤال: چگونه می‌توان برای ظهور حضرت تلاش کرد و همواره به یاد ایشان بود؟
متن پاسخ

جواب: فکر می‌کنم با عنایت به نکاتی که از اول بحث تا این‌جا عرض شد، بتوان در جواب این سؤال این‌طور جمع‌بندی کرد که اساسی‌ترین وظیفة ما در حال حاضر از یک طرف عبارت است از شناختِ آنچه وضعیت موجود جهان از بشر گرفته و فرهنگ مدرنیته مانع تحقق آن گشته، و از طرف دیگر سعی در تقویت انقلاب اسلامی به عنوان زمینة ظهور حضرت مهدیg است. امروزه بر عهدة ما است که با روشی دقیق جایگاه و ریشه‌های فکری فرهنگ مدرنیته را بشناسیم و بشناسانیم و روشن کنیم آنچه امروزه با لعابی به نام علم به صحنة زندگی بشر آمده است، ظلماتی است بزرگ که انسان را از ارتباط با عالم قدس به‌کلی محروم می‌کند، در این حالت است که در تعادل لازم برای ادامة زندگی صحیح قرار گرفته‌اید. إن‌شاءالله

8
متن پرسش
سؤال: در مباحث دینی مطرح می‌شود که عموماً دنیا و جذبه‌هایش علیه ما است و زندگی دنیایی همواره با ناکامی همراه است، آیا در آخرالزمان هم همین‌طور است؟
متن پاسخ

جواب: از یک جهت آری و از یک جهت خیر! از آن جهت ‌که دنیا را هدف خود قرار دهیم و قلب خود را مشغول دنیا کنیم، همیشه این کار بد است و هرکس گرفتار این نوع گرایش نسبت به دنیا شد، ناکام خواهد شد، ولی از این جهت ‌که در ظلمات آخرالزمان؛ فضای بین انسان‌ها فضای تقوا نیست، شرایط زمانِ ظهور حضرت درست عکس این شرایطی است که اکنون هست، چون در عالم بقیةالله همه عالم جیره‌خوار نظام مهدویت‌اند. نظامی که تجسم تقوای واقعی است. خداوند می‌فرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَـکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ» یعنی؛ اگر مردم ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، حتماً برکات آسمان و زمین را بر آن‌ها می‌گشادیم. و مصداق کامل این آیه در زمان مهدی محقق می‌شود، به همین جهت در روایات داریم؛ زمین بسیاری از برکاتش را در آخرالزمان ظاهر می‌کند.

نمایش چاپی