بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27012
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به آیه ۱۱ سوره حاقه (یومئذٍ تُعرَضُونَ لَاتَخفی مِنکُم خَافیه) عرضه شدن انسان به خدا در روز قیامت برای چیست؟ آثار این ویژگی برای شناخت قیامت، چه تاثیرات تربیتی می تواند در زندگی افراد بگذارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان گشوده شود و چیزی از او پنهان نماند، همه‌ی ابعادش ظاهر می‌گردد پس باید در این دنیا طوری خود را بسازد که چون به ظهور آمد زیبایی‌ها به ظهور آید. موفق باشید

26994
متن پرسش
حضور شریف استاد سلام علیکم: جوانی هستم در آستانه سی سالگی. ناراحتم از اینکه این دهه بیست سالگی عمرم در بندگی و سیر به عالم معنا نگذشت. از این ناراحت نیستم که خدا نبخشد یا به جهنم بروم بلکه از این ناراحتم چرا این عمری که تنها یک بار به هر کسی داده می شود و دیگر باز نمی گردد را مغتنم نشمردم. متاسفانه دهه بیست سالگی عمرم در شهوات حرام گذشت. نه برای اینکه دلم هرزگی می خواست. به این خاطر که متاسفانه شرایطی بر جامعه حکم فرماست که از طرفی به خاطر فضای رسانه ای؛ شهوت زود بر انسان غالب می شود و از طرفی به خاطر شرایط رکود کشور طول کشید تا کاری برای خود دست و پا کنیم و ازدواجم به تاخیر افتاد در این ده سال از شدت فشار شهوت گناه کردم و غصه خوردم. گناه کردم و شرمنده شدم. افسوس می خورم که دهه بیست سالگی عمرم که بهار جوانی ام بود را نتوانستم با حقیقت مانوس شوم و اکنون هر چند راه توبه باز است اما از به فعلیت نرسیدن استعدادهایم در بهار عمرم از خود گله مندم. هر چند تصمیم دارم که گر ز دست براید دست به کاری زنم که غصه سرآید. اما استاد عزیز با حسرت از دست دادن و لجن مال شدن این دوران طلایی بیست سالگی چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این آیه فکر کنید که می‌فرماید: «إِلَّا مَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَ كَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» (فرقان/۷۰) مگر آن کسانی که از گناه توبه کنند و عمل صالح به جای آرند، پس خدا گناهان آنها را بدل به حسنات گرداند، و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است. یعنی با روحیه‌ی جهادی نه‌تنها گناهان از بین می‌رود، بلکه به حسنات و خوبی‌ها تبدیل می‌شود. و این چیز عجیبی است که با رجوعِ آنچنانی به اسلام محقق می‌شود. موفق باشید 

27005
متن پرسش
آیه ۱۱۲ انعام را رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی مطرح کردند «وَ کَذٰلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیٰطینَ الاِنسِ وَ الجِنِّ یوحی بَعضُهُم اِلیٰ بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورا» و گفتند:« هم دشمنان جنّی، هم دشمنان انسی وجود دارند و اینها به هم کمک هم می کنند؛ سیستم‌های اطّلاعاتیِ خیلی از کشورها علیه ما با همدیگر همکاری می کنند؛». ایشان وحی به همدیگر را کمک سیستم اطلاعاتی معنا کردند در حالی که وحی بیشتر به القای سریع (الهام) نزدیک است تا انتقال اطلاعات و اسناد. اینجا بعضی مسئله جنّ و علوم غریبه علیه جمهوری اسلامی را مطرح کردند ولی این هم با ادامه بحث رهبری که به جنگ احزاب (همکاری اهل کتاب و کفار) می پردازند ربطی ندارد چون در جنگ‌احزاب بحث دشمنان انسانی است نه جنی. طبق آموزه های قرآن شیطان بر انسان تسلطی ندارد مگر اینکه انسان بخواهد پس جنگ ما با انسانهای پذیرنده شیطان است نه جنگ مستقیم با جن. ادامه‌آیه این است که اینها را بگذار َو رعا کن: لَوْ شٰاءَ رَبُّكَ مٰا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ مٰا يَفْتَرُونَ. به قول علامه بحث این است تا خدا نخواهد کسی نمی تواند کاری کند. پس ما باید بیشتر خود را به خدای قادر نزدیک کنیم تا به علوم غریبه. نظر شما در این مورد نقش جن در دشمنی با انقلاب چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! نقش شیطان در آن حدّ است که ما با امیال خود دستگیره جهت ورودش ایجاد می‌کنیم و هر اندازه ملت منوّر به معارف توحیدی و اخلاق فاضله باشند، تأثیر شیطان خنثی می‌شود. ۲. همین‌طور که متوجه شدید حضرت آقا آیه را نمونه آوردند، ولی مصداق آن را نقشه‌های مربوط به علوم غریبه که کارشناسان بی‌بی‌سی به دنبال آن بودند، قرار ندادند، بلکه کمک‌های اطلاعاتیِ کشورها نسبت به همدیگر قرار دادند از آن جهت که روحی شیطانی در این بده‌بستان‌ها در میان است. موفق باشید

26988
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به آیه ۱۴ سوره جاثیه «قُلْ لِلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لَا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِيَ قَوْمًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» می توان چنین استنباط کرد که اگر گروه ها و افکار و جریاناتی که در جامعه اسلامی به سنت های الهی و انقلاب اسلامی و پیوند دیانت و حکومت اسلامی و ایام الله مثل ۲۲ بهمن اعتقاد ندارند، باید فضای آزاد و حق تبلیغ و فعالیت اجتماعی داد و اگر آنها حرفی مغایر منطق اسلام زدند باید برای آنها استغفار کرد و طلب آمرزش نمود ولی آنها باید حق تبلیغ و فعالیت گسترده اجتماعی با وجود عدم اعتقاد به سنن الهی و ایام تجلی اسماء الهی تداوم داشته باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آیه‌ی ۱۴ سوره‌ی جاثیه برمی‌آید که مؤمنین نباید متعرّض کسانی باشند که مثل آن‌ها فکر نمی‌کنند. ولی این غیر از آن است که اسلام، جریان باطل را به رسمیت بشناسد. این‌که نباید متعرّضِ آن‌ها شد، یک بحث است و این‌که ملتی انقلاب کردند تا اسلام به صحنه آید؛ بحث دیگری است. مردم انقلاب کردند تا اسلام به صحنه آید، نه آن‌که جریان‌های غیر اسلامی از رانتِ امکانات جامعه‌ی اسلامی برای تبلیغ خود استفاده کنند و امکانات جامعه را در اختیار بگیرند. موفق باشید

26986
متن پرسش
سلام علیکم: اعتقادی وجود دارد که هنر دولت های سیاسی اکنون باید این باشد که بین تمام آحاد جامعه حتی با اختلافات شدید و اندیشه های متضاد وحدت و وفاق ایجاد کند. آیا این مطلب با شریعت اسلام و حکمت اسلامی هماهنگی دارد ویژه اینکه بحث جاذبه و دافعه عنوانی مهم در اخلاق اسلامی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با حفظ اصول توحیدی و شرعی، باید نسبت به بقیه گشوده بود. عرایضی در این رابطه در شرح آیه‌ی ۱۴ سوره‌ی جاثیه در جلسات ۸ و ۹ شد. موفق باشید

26989
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده: آیا این امکان وجود دارد که خدا، یکی از خدایان باشد و از آنجا که خالق ماست دستگاه عقل و ذهن ما را به گونه ای سرشته است که فقط او را خدای واحد بپنداریم و اینکه بگوییم بی نهایت جای برای غیر نمی نهد مکفی نیست چه شاید نهایت و بینهایت مربوط به حیطه موجودات محدود و کمیت بردار باشد و خدایان اجل از این اوصاف باشند و یاامکان وجود چندین ذات اقدس اله بینهایت در عرض هم باشد چون جنس وجودیشان متفاوت است مثلا فضای بینهایت را متصور شوید در آن فضا می توان بینهایت آب و بی نهایت نور و بینهایت امواج رادیویی و... داشت بدون تداخل، تازه این مربوط به عالم مادی است و در عالم مجردات و خدایان بطریق اولی شاهد خواهیم بود البته ممکن است خود حق هم نسبت به وجود سایر خدایان هیچ اطلاعی نداشته باشد کما اینکه ما نیز فقط به خودمان علم حضوری داریم نه دیگران.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوه‌ی «معارف اسلامی ۱» که بر روی سایت هست، بحثی در رابطه با یگانگی خداوند شده است که آن قسمت را خدمتتان ارسال می‌دارم: موفق باشید

    ۷. يگانگي خداوند: در قرآن هست كه بقية گناهان اگر توسط انسان ادامه نيابد بخشيده مي‌شود، ولي فقط شرك است كه چنانچه انسان توبه نكند بخشيده نمي‌شود، چون اصل تعادل انساني در انديشة شرك‌آلود، فرو ريخته است. در انديشة شرك‌آلود است كه انسان جهتي به‌سوي خداوند ندارد ولي مي‌شود انسان در عيني كه جهتي الهي دارد به جهت غلبة هوس گناهي را انجام دهد.

    برهان وحدت خداوند: علاوه بر اثبات وجود خداوند، بايد متوجه بود كه خداي واحدي در جهان هستي هست، چون مي‌بينيم نظم جهان نظمي است ارگانيكي و يك آهنگي و اندام‌وار. يعني همة اجزاء آن در خدمت همة اجزاء است، مثل بدن كه هر عضوي در خدمت همة بدن است، فرض چند تدبيري در چنين نظام يك آهنگي، محال است. زيرا از چند ذات متفاوت آثار و برنامه‌هاي متفاوت ظاهر و تدبير مي‌شود كه در جهان چنين چيزي وجود ندارد.

 اشكال: مگر حالا جهان ناهماهنگ نيست كه آب تر مي‌كند و آتش مي‌سوزاند؟

    جواب: اين‌كه اجزاء جهان همديگر را محدود مي‌كنند را نبايد ناهماهنگي ناميد، ناهماهنگي آن است كه قانوني، قانوني را در نظام عالم نقض كند و ديگر آن قانون در جاي خود مؤثر نباشد، در حالي كه با همين محدودكردن‌ها طبيعت به مقصد مي‌رسد. مثل دوكفة ترازو كه در عين جهت متفاوتي كه دارند كار توزين را عملي مي‌سازند.

    اشكال: چرا فرض نكنيم كه دو يا چند خدا در امر تدبير جهان به توافق رسيده‌اند كه به خاطر مصلحت با هم اختلاف نكنند و مانع تدبير يكديگر نشوند؟

    جواب: توافق در نظام معني مي‌دهد براي رسيدن به هدفي مشخص، در حالي كه خدا يعني آن كس كه خالق نظام است و فعل او همان نظام است و توافق يعني پيروي چند نفر از قواعد عقلي موجود در نظام. مثل دو مهندس كه توافق مي‌كنند در اين قسمت كه استحكام بيشتري دارد پايه‌هاي پل را قرار دهند چون هيچ‌كدام از اين مهندسين خالق نيستند، بلكه برروي استفاده از مخلوقي كه خدا آفريده است توافق مي‌كنند. در حالي‌كه خدا خالق پديده‌هاست، و به‌همين جهت توافق براي خدا معني ندارد.

26925
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. استاد برای چه باید حضورمون رو گسترده تر کنیم؟ خب با وجود غیر قابل قبول بعضی ها در اجتماع و مشکلات آن چه کنیم اگر فقط قصد احساس حضور وجوده؟ ۲. استاد بعد از مطالعه مباحث ابتدایی معرفت النفس و غرب شناسی، برای اینکه بطور جدی تر وارد سیر وجودی در حقایق بشیم و وجود و مراتبش رو بشناسیم (که با شناختی که پیدا کردم حکمت و عرفان را پیشنهاد می فرمایید) جدای از آثار حضرتعالی کجا میتونم این مباحث رو بصورت درست و واقعی و زنده پیگیری کنم؟ بصورتی که فقط مذکر حقیقت واقعیت باشد و واسطه نزنند (احساس می کنم روح ابتدای مباحث معرفت النفس تان رو تاحدی حس کردم اما با مثل مباحث از برهان تا عرفان با متن و صوتش نمیتونم ارتباط جدی برقرار کنم و این احساس رسیدن به واقعیت بی واسطه رو حس نمی کنم) استاد بنده با انبوهی از سوالات فردی بودم که در متن مدرنیته رشد کرده و خودش در توهمات ذهنی گیر افتاده تا آنجایی که فکر کنه در خارج از خودش چیزی هست یا نه (و حتی مدتی بدنبال کشیده شدن این امر در وجود خودش هم فکر کنه) دنبال آغاز آغازها بوده و با ارتباط با مباحث شما و وارد شدن به صحنه ارتباط بی واسطه با حقیقت از طریق معرفت حضوری نفس (که البته میدونیم آشفته به اوهام هست) به زندگی یک انسان طبیعی برگشتم با سها هم ارتباط دارم ولی بصورت جدی نمیتونم کاری انجام بدم در سطح شما جواب از اونجا نمی گیرم. اگر مجموعه ها و اساتیدی رو معرفی بفرمایید در این افق کار جدی بکنند و اگر متعدد هستند بنا بر سلیقه انتخاب کنم و در صورت امکان بتونم با ارتباط با مجموعه شان جدی پیش برم. ۲. جلسه چند ماه پیش خدمتتون برنامه کوه صبح ها رو رسیدم که جمع بندی ارزشمندی ارائه فرمودید فکر کنم در سطح بحث برکات نظر به صرف الوجود بوده. خیلی ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نتیجه‌ی درک «بودن»ِ خود آن می‌شود که قرآن در وصف مؤمنین فرمود: «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً» چون با امر لغو و بیهوده‌ای روبه‌رو شدند، خود را همسنگِ آن افراد که چنین اعمالی را انجام می‌دهند، نمی‌کنند. ۲. فکر می‌کنم کتاب «بدایة الحکمة» از علامه با شرح آقای امینی‌نژاد بتواند در نظم ذهنیِ لازم کمک کند. موفق باشید

26922
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ به چند سوال فرمودید که اسلام مانند نفس ناطقه که در عین تجرد، تغییر دارد و حرکت جوهری هم برای آن پیش می آید، اصول ثبات بعنوان نوامیس عالم دارد که در دل آنها انعطاف نیز وجود دارد و معنا می دهد و این مطلب همان برخاسته از آیه «کل یوم هو فی شان» هست. آیا اعتقاد شما در این عرصه شبیه همان بحثی است که رهبر انقلاب در کتاب انسان ۲۵۰ ساله مطرح می فرمایند و معتقدند اهل البیت، در عین در نظر گرفتن مقتضیات زمانه و اصول روشنگری و هدایت مطابق شئون آن زمانه، کلهم نور واحد اند و همه وحدتی در راستای قرب به رب العالمین و تحقق شاخص ها و معرفت وحیانی را دنبال می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. مرحوم شهید مطهری نیز در کتاب «اسلام و مقتضیات زمانه» به خوبی این امر را دنبال کرده‌اند. موفق باشید

26921
متن پرسش
درباره عصمت جایگاه امامت در ولی فقیه: دلیل عقلی‌ای که بر اثبات امامت پیامبر (ص) و ائمه (ع) آوردیم مربوط به جایگاه است نه شخص زیرا احکام عقلی احکامی کلی هستند. به تعبیر دیگر دلیل عقلی ما اثبات می‌کند که هر شخصی در این جایگاه قرار گرفته باشد باید معصوم باشد. البته ائمه غیر از شأن حکومتداری شأن مرجعیت علمی (بیان احکام) و شأن هدایت معنوی را نیز دارای هستند. بنابراین عصمت ائمه بالاترین مرتبه عصمت است. زیرا عصمت می‌تواند در اعمال ظاهری و یا عصمت در اعمال قلبی و روحی و ... مطرح شود. حال اگر عصمت مخصوص جایگاه و نه شخص ائمه است و ولی فقیه دقیقاً همان جایگاه معصوم را در امر حکومتداری دارد، بنابراین عصمت در ولی فقیه شبیه عصمت در امام است هر چند عصمت امام در بالاترین مرتبه از عصمت باشد. به تعبیر دیگر اگر مردم در زمان ما حکومتداری ولی خدا را پذیرفته باشند پس خداوند باید حاکم صالح را به مردم بدهد و اگر ندهد مردم در این زمینه هدایت نمی شوند و با لطف الهی ناسازگار است. آیا می توان گفت عصمت ولی فقیه مرتبه ای از مراتب عصمت امام بوده و در حقیقت عصمت از ملکه عصمت در انسان ناشی شده که همان ملکه تقوا و معنویت است که مرتبه نازله تقوا و معنویت امام است؟ نتیجه این بحث آن است که اگر انتقاد به شخص معصوم کار خطایی است زیرا معصوم امکان ندارد خطا کند پس انتقاد به ولی فقیه نیز خطاست. انتقاد به امام در واقع انتقاد به جایگاه هدایت کننده از طرف خداست که معصومانه است هر چند شخصی که در آن قرار گرفته جزو ائمه نباشد. البته جای انتقاد به ولی الهی همیشه در جامعه اسلامی باز است. نه به این خاطر که انتقاد وارد است و باید اصلاح شود، بلکه بدین خاطر که مردم آزاد باشند تا خودشان متوجه خطای خود بشوند و رشد کنند. به هر حال اگر ولی فقیه (به عنوان یکی از شئون امام معصوم) معصوم نباشد استدلال ما برای اثبات عصمت امام نیز منتفی می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عصمت ائمه «علیهم‌السلام» به صراحتِ آیه‌ی ۳۳ سوره‌ی احزاب، تکوینی است که بحث آن در المیزان به‌خوبی آمده است و ولیّ فقیه به حکمِ روایتی که می‌فرماید:

«إِنَّ‌ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده‌اي از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سينه‌ي او را گشاده مي‌گرداند. تا در مديريت خود کوچک‌ترين لغزشي نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مي‌شود که در جواب‌گويي به هيچ نيازي در نمي‌ماند و غير از صواب از او نخواهي يافت و به خوبي مصلحت مردم را در نظر مي‌گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأييد الهي است.

مطابق روایت فوق، ولیّ فقیه مؤیّد به تأییداتِ الهی است. ولی به هر حال خودِ او متوجه است که آن نوع عصمت که ائمه دارا هستند و به صراحت ادعا می‌کنند؛ را ندارد. و به همین جهت در بستر سیره‌ی معصومین عمل می‌کند و بدین لحاظ از آن نوع خطرات و اشتباهات که به معنای انحراف است، در امان هستند. موفق باشید

 


[1] - تحف العقول،ص ۴۴۳

26898
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به آیه شریفه «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَخْشَ اللَّهَ وَ یَتَّقْهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَائِزُون»، خشیت الهی به عنوان یکی از شاخصه های مومنان واقعی ذکر شده است، تفاوت خوف و خشیت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت «خوف» وسعت بیشتری نسبت به «خشیت» دارد و بعضاً به جای خشیت نیز به‌کار رود از آن روی که «خشیت» نوعی از روحانیت درونی است که در ظاهر انسان نیز به ظهور می‌آید در حالی‌که «خوف» همیشه ممدوح نیست. موفق باشید

26896
متن پرسش
سلام و عرض ادب: چه ویژگی در منافقان وجود دارد که پیامبر خطر آنها برای جامعه اسلامی را بیشتر از کفار و مشرکان می داند و زهرآگین تر می دانند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مطلب بسیار روشن است. زیرا منافق در لباس اسلام، روحِ غیر اسلامی را بر جامعه می‌دمد و این غیر از جریان کفر است که مقابل اسلام می‌ایستد. موفق باشید

26909
متن پرسش
سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی: می خواستم در مورد معنی این آیه «وَ لا يَأْمُرَکُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلائِکَةَ وَ النَّبِيِّينَ أَرْباباً أَ يَأْمُرُکُمْ بِالْکُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» تحقیق جامعی کنم تا معنی آن برایم روشن شود بیشتر با این محوریت که اتخاذ ملائکه به ربوبیت، و اتخاذ نبی به ربوبیت به چه معناست اگر راهنمایی و یا منبعی معرفی بفرمایید عالیست. فایل های یادداشت ویژه شما رو در باره اهمیت ماه رجب خوندم با برادرم امروز رو روزه گرفتیم، تشکر فراوان از شما. خدا خیرتان دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در این مورد خوب است به تفسیر المیزان رجوع فرمایید. موفق باشید

26902
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ ۲۶۸۹۵ فرمودید که اسلام با تفتیشِ عقاید مخالف است و هرکس می‌تواند هر عقیده‌ای داشته باشد، ولی اسلام به عنوان جریانی که بر حق اصرار دارد هرگز جای و جایگاهی برای باطل قائل نیست. سوالی در این باره برام پیش اومد: آیا می شود گفت اسلام علیرغم اعتقاد به آزادی فکر و عقیده اشخاص برای خودشان و عدم تفتیش عقاید و حتی توصیه به متولیان جامعه اسلامی برای حفظ امنیت و وضعیت آنها، در بحث تبلیغ افکار در جامعه حد و حدود مشخص می کند و معتقدست برای نشر و تبلیغ افکار باید آنها اولا به امنیت مردم تعدی و ضربه نزنند و ثانیا بتوانند دعاوی خود را با مبانی برهانی و استدلالی در بحث با متفکرین اسلامی اثبات کنند تا امکانات جامعه در اختیارشان باشد و بتوانند مناسک گسترده اجتماعی داشته باشند؟ (منظورم اینجا ادیان توحیدی و ابراهیمی نیست که خب اونها هم مشغول فعالیت اند و مناسک شون هم برگزار میشه. بیشتر منظورم رو تفکرات و جریاناتی مثل تجدد گرایان و غربگرایان، بهاییت، کمونیسم، باستان گرایی، مخالفان انقلاب و ولایت، دروایش و صوفیه هست)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. عنایت دارید که در آخر سوره‌ی «الکافرون» بحث «لکم دینکم ولی الدین» مطرح می‌شود. یعنی در عین فاصله‌گرفتن از کفر و آنچه کافران می‌پرستند، می‌فرماید هر کدام می‌توانید دین خود را داشته باشید، ولی همین موضوع را با حاکمیت اسلام و نظر اسلام مطرح می‌کند، نه آن‌که اسلام را به دست غیر مسلمان بدهد و تحت نظر آن‌ها خود را قرار دهد. موفق باشید  

26865
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: ۱. استاد عزیز این سخن که در ابتدا اقوام قوم حضرت نوح و صالح و لوط و... عذاب هایشان عذاب های آسمانی و آنی بوده و اما به تدریج که جلو می آییم در تاریخ اینگونه تقدیر شده است که خدواند به دست مومنان، کافران را عذاب کند، البته به شرط ایمان و وحدت قوی‌.» نظر شما در موردش چیست؟ ۲. در مورد پاسخ سوالی که فرموده بودید معتقد به تغییراتی در اداره کشور با ثابت ماندن اصل و اصول این نظام هستید، سوال داشتم که منظور از این تغییرات در چه ابعادی است؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نظری است که می‌توان به عنوان یک فکر، بر روی آن فکر کرد. ۲. باید نگاه‌ها نسبت به ارزش‌ها و مسئولیت‌ها در ترازِ انقلاب شکل بگیرد. مسئولیت‌ها در حال حاضر بیشتر به عنوان میدانِ تحکم بر مردم و ثروت‌اندوزی است، همان‌طور که نظام آموزشیِ ما بیشتر در مسیر قربانی‌کردن جوانان ما می‌باشد تا پروراندنِ آن‌ها برای یک زندگیِ فعّال و با نشاط و دارای ابتکار. موفق باشید

26857
متن پرسش
استاد گرامی سلام: كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ - حشر ۱۶ ۱. لطفا در خصوص قسمت آخر آیه مبارکه توضیح بفرمایید اگر شیطان از خدا می ترسد چگونه فرمان خدا در سجده به انسان را اطاعت نکرد و پس از آن نیز در پی گمراه کردن انسان هاست؟ ۲. با توجه به مختار بودن انسان ها آیا وسوسه برای شیطان گناه محسوب می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نمونه‌ی حماقت شیطان در همین‌جا است که هم کفر می‌ورزد و هم از خدا می‌ترسد چون می‌داند کلیه‌ی امور در دست خداوند است و خودش کاره‌ای نیست. ۲. انسان و جنّ، موجودات مختار هستند و شیطان از جنّ است و مثل هر موجود محتار در معرض وسوسه‌های وَهم خود می‌باشد. موفق باشید

26849
متن پرسش
سلام علیکم: عرض وقت بخیر و تشکر دارم حضورتون. برای یک عده جوان و نوجوان قصد استفاده از ترجمه‌ی قرآن داریم (بدون تفسیر) توصیه‌ی شما کدام ترجمه ست؟ موید و برقرار باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون نتوانسته‌ام جدا جدا آن ترجمه‌ها را مقایسه کنم، نمی‌توانم نظر بدهم. موفق باشید

26847
متن پرسش
با عرض سلام: آقای سید کمال حیدری در ترجمه آیه ۳۴ سوره نسا معنی «واضربوهن» را دوری جستن معنی کردند و مثال «اذا ضربتم فی الارض» در قران که ضرب در اینجا به معنی سفر کردن گفته شده را بیان کردند. این ترجمه مطابق تفاسیر تسنیم و نور نیست و با روایات این آیه هم هم خوانی ندارد. ولی عقل تاییدش می کند. آیا می شود گفت که نظر ایشان درسته و ضرب در آیه به معنی زدن نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید سخن قابل تأمّلی است و نباید آن را نفی کرد. موفق باشید

26846
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: موضوعاتی که در رابطه با شهادت شهید سلیمانی پیش آمد را در تفسیر سوره نبا بیان نمودید. موضوعات کرونا را در چه سوره ای می توان یافت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به صحبت‌های اخیر حاج آقا طائب، که یک تهاجم بیولوژیک در میان است، باید به آیاتی نظر کرد که ما را متوجه‌ی مقاومت در مقابل تهاجم دشمن می‌کند مثل آیه‌ی ۱۷ سوره‌ی لقمان که می‌فرماید: «يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا أَصَابَكَ ۖ إِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» فرزندم! نماز را به عنوان راهِ رجوع به حضرت ربّ العالمین در جامعه‌ی خود به پای دار و به آنچه معروفِ روح بشر است توصیه کن و آنان را از کارهای غیر قابل قبول برای فطرت انسانی، نهی کن و حال در مقابل آنچه به جهت امر به معروف و نهی از منکر و پایداری در امور قدسی برایت پیش می‌آید؛ مقاومت پیشه نما که این، از تصمیمات اساسیِ یک زندگی است. آری! اگر مردم متوجه شوند در رابطه با ویروس کرونا نیز وارد جنگی تمام عیار شده‌اند، سعی خواهند کرد مثل کاری که در دفاع مقدس انجام دادند، نهایت تلاش را از همه‌ی جوانب برای عبور از این خطر بنمایند. موفق باشید     

26807
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز. ۱. استاد، اگر بخواهیم بین ظلمتِ کفر و بت پرستی و ظلمت انواع فساد و گناه روی زمین در حالی که باور به بودن خدا هم باشد، مقایسه ای کنیم، چگونه باید نظر داد؟ ۲. در پاسخ به سوالی خواندم که فرموده بودید خداوند با غفران بنده، خود را می چشد، آیا در مورد باقی اسماء خداوند هم می توان اینگونه سخن گفت؟ و در کل آیا می توان گفت که خداوند آفرینش را خلق کرد تا خود را بچشد؟ ۳. در آیاتی که ظاهرا خطاب پیامبر هستند اما با شان عصمت ایشان نمی خواند، آیا منظور مومنان و مردم هستند؟ ۴. در مورد آیه ۴۱ سوره رعد در تفسیری خواندم که منظور قصد و فتح سرزمین کافران توسط مومنان است، و در جایی دیگر اینکه مقصود دانشمندان و علما و مردم هستند، خواستم نظر شما را بدانم. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فرق نمی‌کند. به هر حال، ظلمت گناه هم به نحوی ریشه در کفر دارد. ۲. همین‌طور است. ۳. نه. آن خطاب‌ها جهت دفع گناه است و نه رفع آن. ۴. به جهت کثرت سؤالات، فرصت آن‌که به آیه مذکور رجوع کنم را ندارم و آیه را نیز حفظ نیستم. موفق باشید

26804
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: اگر لطف بفرمایید ۱. وجه تمایز بین نبی و رسول را بفرمایید؟ ۲. و اینکه در سوال قبلی فرمودید که رسول سخن خدا را مستقیم یا غیر مستقیم به خدا می رساند؟ منظور از غیر مستقیم چیست؟ ۳. طبق سوال دوم آیا رسول می تواند پیامبر نباشد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در روایت داریم که نبیّ سخن خدا را می‌گیرد، ولی مأمور ابلاغ به بقیه نیست. ولی چنانچه آن نبیّ، رسول هم باشد مأمورِ رساندن سخنان خدا به مردم نیز می‌باشد. به همین جهت قرآن در وصف بعضی از پیامبران مثل حضرت موسی «علیه‌السلام» می‌فرماید: «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَىٰ ۚ إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا» ولی در مورد مثلاً حضرت یحیی می‌فرماید: وَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحينَ (۳۹/ آل‌عمران). ۲. منظورِ رسول، در جمله‌های عرفانی مثل آن‌که می‌گوییم فلانی که آن تذکر را به ما داد، خدا فرستاده بود. این غیر از بحثی است که در نکته‌ی قبل مطرح شد. ۳. نه. رسولی که منظور در قسمت اول مطرح شد، حتماً نبیّ است. موفق باشید

26803
متن پرسش
با سلام: ۱. استاد عزیز، چون برایم دسترسی به کتاب تورات و انجیل مقدور نیست، سوال اول اینکه آیا کتب انجیل و توراتی که امروز هست مورد تایید است یا تحریف هم شده؟ ۲. با مطالعه قرآن کریم به مراتب می خوانیم که دین برتر اسلام است، در جای دیگر داریم که دین نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بینشان اختلافی نیست و یکی است، آیا این یکی بودن از لحاظ بخش اعتقادی و اخلاقی است که ثابت بوده، وجه تمایز دین عزیز اسلام با آن دین حقیقی مسیح و دین حقیقی که حضرت موسی (ع) آوردند جدای از تحریفاتی که در دین مسیح و یهود ایجاد شد چیست؟ اگر خواهیم در سه دسته عقاید و اخلاق و احکام دین را دسته بندی کنیم، وجه تمایز چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنا به نظر خود دانشمندان مسیحی و یهودی، آن دو کتاب، تحریفاتی دارد ولی نکات خوبی نیز در آن‌ها مطرح است. ۲. به حکم «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ» و بنا بر نظر علامه‌ی طباطبایی، توحیدِ قرآن شدیدتر است. موفق باشید

26790
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ولادت مولا علی (ع) را تبریک میگیم و التماس دعا در این ایام عزیز داریم چند سؤال خدمت شما داشتم: ۱. خلوت داشتن و رفع خطورات در اسلام به عنوان یک عمل عبادی جایگاهی دارد یا به عنوان یک پیش زمینه جهت عبادات شرعی و سلوک و صفای باطن هست؟ ۲. اگر بخواهید توصیه ای به ما جوانان در خصوص نحوه و زمان این خلوت ها داشته باشید، چه زمان هایی بهتر است اختصاص بدیم، بعد از نماز ها، سحرها یا زمان دیگری؟ ۳. مدت زمان حدودی این خلوت ها چه مدتی باشد؟ (برای ما که سیر مطالعاتی تازه به مقالات آیت الله شجاعی رسیده) مثلا نیم ساعت یا یک ساعت زمان خیلی کمی است یا متناسب است؟ ۴. زمان خلوت دقیقا به چه امری مناسبه بگذرونیم، در حالت تلاش برای درک حضور و رفع خطورات، ذکر گفتن یا فکر کردن به شرح مباحث معرفتی شما؟ استاد، از اینکه وقتتون را می گیرم عذر میخوام، میدونم هر شخصی مناسب احوالاتش باید به این امور معنوی و سؤالاتی که پرسیدم اختصاص بده ولی یک زمانی حدود این امور یا شکل آنها هم برای ما ابهامه، انتظار داریم شما به عنوان پدر معنوی ما راه حل هایی پیش پایمان بگذارید. دعا گوی شما هستیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر دو. بالاخره با خدا خلوت می‌کنیم تا به کمک عبادات‌مان، اُنس برقرار شود. ۲. بهترینِ آن، ساعتی قبل از اذان صبح است، نشد، هر وقت که پیش آمد. ۳. ساعتی کافی است. بستگی به حال خودتان دارد. ۴. در ابتدا مباحث معرفتی و تفسیر و نهج البلاغه و سپس سجده‌ی طولانی. موفق باشید

26779
متن پرسش
سلام علیکم: چرا خداوند با وجود اینکه می تواند برای ثبات قلب و قدم نبی اکرم و مسلمین، داستان ها و امثال متفاوت و متنوع و حتی اسطوره ای استفاده کند از قصص و زندگی انبیاء بعنوان اتفاقات حقیقی و واقعی استفاده می کند و خطاب به پیامبر می رسد هدف بیان این امثال و قصص «ما نثبت به فوادک» هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با طرح واقعیات عالم، ظرفیت حال و گذشته‌ی بشر جهت درست‌فهمیدن آینده‌اش روشن می‌شود. موفق باشید

26772
متن پرسش
سلام علیکم: در قرآن کریم مطابق با آیه «یستمعون القول فیتبعون احسنه» بایستی فضای گفت و شنود افکار و تدبر آنها در اجتماع فراهم شود و لازمست در سطح اجتماع مسلمین پیگیری شود. آیا در این راستا بهتر نیست اجازه تشکیل شبکه تلویزیونی و رادیویی به احزاب و اقلیت های دینی و مخالفان و منتقدان نظام داده شود و یا با آنها مناظره در سطح عموم رقم بخورد تا فضای شنیدن افکار حتی مخالف و منتقد هم پیش بیاید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. آیه‌ی مذکور بشارت می‌دهد به آن‌هایی که قول خدا را می‌شنوند و از بهترین راهنمایی‌های آن استفاده می‌کنند. بحث «یتّبعون احسنه» است یعنی به دنبال بهترین «بودن»، و این غیر از آن است که اسلام اجازه دهد تا سخنانِ باطل در جامعه شایع شود. هرکس خواست، خودش برود سخنانی که از نظر اسلام باطل است پیدا کند، ولی اسلام که دین هدایت است چنین کاری را دامن نمی‌زند.  موفق باشید

26770
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: استاد منظور از کاستن زمین در آیه ۴۱ سوره مبارکه رعد چیست؟ باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد که می‌توانید با رجوع به تفاسیر، سؤال خود را پیدا کنید بهتر است به تفاسیر رجوع فرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی