بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24809
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر استاد گرانقدرم. مناجات حضرت یوسف که در جایی فرموده بودید برای آمادگی برای مرگ می خواندم در مفاتیح است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان سخن حضرت یوسف «علیه‌السلام» است که در محضر حق عرضه می‌دارند: «أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّني‏ مُسْلِماً وَ أَلْحِقْني‏ بِالصَّالِحينَ» (یوسف/101). موفق باشید

24794
متن پرسش
با سلام: استاد بزرگوار برای بنده سوالی پیش آمده بدین منوال: اینکه من حدود سی و اندی سن دارم و هنوز نتونستم یک بار کربلا زیارت امام حسین (ع) بروم این دلیلش بی محبتی بنده نسبت به این امام بزرگوار است؟ آخه چیزی که هست اینه که من خیلی مثل دیگران شوقی هم در خودم حس نمی کنم به همین خاطر ازین بابت برای خودم اظهار تاسف دارم که چرا این همه دیگران نسبت به رفتن این سفر شوق و ذوق دارند التماس می کنند اما در من چنین حسی وجود نداد؟ البته این را هم متذکر شوم که چندین ساله که بنده خدا توفیق نماز اول وقت صبح و نماز شب حالا به استثنای اینکه ممکنه چند باری تو این مدت نماز شبم قضا شده باشد و قضای آن را صبح بجا آوردم - این را گفتم به این دلیل که اعتقاد دارم به خدا و ائمه - البته هر چند درین نمازها هم حضور خاصی را جدیدا حس نمی کنم و می ترسم اینها هم در بنده عادت شده باشند، البته چند سالی است هم بیشتر اوقات بعد نمازها، صبح ها بعد از بیدار شدن همیشه بر ائمه یک به یک و حتی بر امام حسین جدا سلام عرض می کنم از وقتی شنیدم اگه زیارت نرفتی از شهر خودت سلام خدمت آقا بفرستی زیارت محسوب می شود. از شما بزرگوار میخوام بپرسم اینکه بنده طلبیده نشدم و حس و ذوق چندانی ندارم علتش چیست؟ این بی معرفتی و عدم محبت بنده محسوب می شود؟ اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کنار عبادات، سعی بر کسب بر معارف الهی مثل معرفت نفس و تدبّر در قرآن، راهی است که باید گشوده شود. موفق باشید

24780
متن پرسش
سلام: وقت شما بخير: بنده وكيل دادگستري هستم ولي علاقمندم جهت ايجاد سازش و بهبود كيفيت زندگي خانواده ها خصوصا زنان در جامعه اسلامي قدمي بردارم. كتاب «زن آنگونه كه بايد باشد» بسيار برايم راهگشا بود. سپاسگزارم. با توجه به سوالات زيادي كه در زمينه فهم ديدگاه دين در مورد زن دارم از استاد خواهشمندم بنده را براي فهم جايگاه زن، خانواده و خصوصا عقد نكاح راهنمايي بفرمايند. متشكرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر بسیار خوبی است. با این کار إن‌شاءاللّه در مسیر یاران پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» قرار می‌گیرید که در وصف آن‌ها آمده است: «رحماء بینهم». عرایضی در سوره‌ی نساء شده است بد نیست به صوت آن مباحث که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

24754
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز در آیه شریفه «انی جاعل فی الارض خلیفه» کلمه جاعل استمرار در جعل خلیفه را می رساند؟ به خاطر اسم فاعل بودنش است؟ ممنونم و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. به همین جهت خداوند همواره در زمین خلیفه دارد. موفق باشید

24739
متن پرسش
سلام و درود خدمت شما: نحوه رجوع به قرآن که محکم ترین و استوار ترین راه را برای گشایش پیچ و خم های هر تاریخ است، چیست؟ یا به عبارتی در این زمان به چه روشی باید با قرآن ارتباط داشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این روایت فکر کنید که رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه و آله) می‌فرمایند:‏ «أَيُّهَا الناس ... فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ‏ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ وَ هُوَ الدَّلِيلُ يَدُلُّ عَلَى خَيْرِ سَبِيلٍ...». (الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 599) هر گاه شرایط چون شب تار شما را فرا گرفت به قرآن رو آوريد (و بدان چنگ زنيد) زيرا آن است شفيعى كه شفاعتش پذيرفته است (در باره كسى كه بدان عمل كند) و گزارش دهنده است از بديها كه گفته‏ اش (در باره آن كس كه بدان عمل نكرده) تصديق شده است، هر كه آن را پيشواى خود كرد به بهشتش رهبرى كند و هر كه (از آن پيش افتد) و آن را پشت سر خود قرار دهد به دوزخش كشاند، و قرآن راهنمائى است كه به بهترين راهها راهنمائى كند.

پس باید بتوانیم مشکلات خود را و مسائل‌مان را بشناسیم و با تدبّر در قرآن راهِ عبور از آن مشکلات را بیابیم. موفق باشید

24738
متن پرسش
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جلسه‌ی شنبه‌ی گذشته در شرح آیه‌ی ۱۰۵ سوره‌ی مائده بحثی را در رابطه با معرفت نفس مطرح کردید که نسبت به بحث‌های گذشته، بحث جدیدی بود. لطفاً اگر ممکن است نکاتی را که یادداشت فرموده بودید را در اختیار ئاین حقیر قرار دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این که بنده مطالب را به صورتی دقیق‌تر تنظیم کردم، همان مطالب را خدمتتان ارسال می‌دارم: موفق باشید.

برکات شناخت ذاتِ گشوده‌ی انسان نسبت به حقیقت

باسمه تعالی

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (مائده/ 105)

۱. هویت انسان، تعلقی است یعنی وجود او عین ربط به حضرت حق است و بدین لحاظ در ذات و وجودش نسبت به حق گشوده است.

۲. از آن جهت که ذات انسان نسبت به خداوند گشوده است، هر لحظه با نور اسماء الهی و تجلیّات جدیدی با خداوند روبه‌رو است.

۳. با توجه به آن‌که انسان نسبت به حق و حقیقت موجودِ بسته‌ای نیست، با تفکری ایستا از خداوند و با ذات خود، عملاً از حقیقت دور می‌افتد.

۴. انسان در ذات خود می‌تواند خدا را بیابد و به ایمانی برسد که همواره آن ایمان، زنده است و نوری است علی نور. این ایمان هر اندازه با بقیه‌ی افراد و افکار مواجه شود، با ظهور ابعاد عمیق‌تری از خود زنده و زنده‌تر می‌گردد و به ایمانی بت‌شکن نایل می‌شود زیرا به‌خوبی متوجه‌ی حجاب‌های به حاشیه‌برنده‌ی حقیقت می‌باشد.

۵. ذات انسان با هویت تعلقی‌اش ذاتی است پویا و همواره امکان تجربه‌ی تجلیّات انوار الهی را به صورتی جدید و جدیدتر دارد. و در همین رابطه باید گفت انسان نسبت به حقیقت، باز و گشوده است.

۶. وقتی انسان توجه خود را به سوی خدا باز و گشوده نگه دارد، ذات خود را عین ربط به حضرت حق و انوار و اسماء الهی احساس می‌کند. در مقابلِ این حالت، نگاهی است که توجه ما را از تجلیّات انوار الهی باز دارد و این خیانت بزرگی است به بشریت توسط مقدسان احمق که نه آزادی را می‌فهمند و نه حقوق انسانی را، و با خودمطلق‌انگاریِ خویش هیچ حقی برای دیگر اندیشه‌ها حتی در بستر اسلامیت قائل نیستند. گویا هر اندیشه‌ای جز فهم آن‌ها باید در خاکروبه‌ها ریخته شود.

۷. بشر موجودی است که «سو» دارد به سوی حقیقت، و اگر خود را پاس دارد - به همان معنای عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُم‏- وارد سلسله‌مراتبی می‌شود که تا ابدیت مقابل خود را گشوده می‌یابد. خودش به سوی قیامت می‌رود نه آن‌که او را ببرند.

۸. انسانی که خودش به سوی قیامت و ابدیت خود سیر کند، انسانی است که در مسیر هدایت قرار دارد. انحراف و گمراهیِ سایر انسان‌ها ضرری به او نمی‌زند، یعنی «لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ».

۹. با توجه به آیه‌ی فوق، باید به ملکوت رازآمیزِ درون خود نظر کنیم تا معلوم شود چه اندازه نسبت به حقیقتی که سراسر عالم را پر کرده است یگانه و درهم تنیده‌ایم. جایگاه مباحث «معرفت نفس» و «فعلیت‌یافتن باورهای دینی»، در این‌جا است تا معلوم شود چرا حضرت حق می‌فرمایند: «عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُم» زیرا ملکوت خدا در شما است و شما به آن خوانده شده‌اید. از این طریق است که نه سکولاریته و نه ارتجاع و نه بی‌خردی می‌تواند میدان‌دارِ زندگی‌ها شود.

۱۰. وقتی انسان خود را ملکوتی دید، جایگاه اخلاق و رابطه‌ی اخلاقی با بقیه معنی می‌یابد و انگیزه‌ی اخلاقی با طراوت و شادابیِ تمام به میان خواهد آمد. در این حالت توصیه‌های اخلاقی باری بر دوش ما نخواهد بود، بلکه چشم‌اندازی است برای هرچه بیشتر گشوده‌شدن و نیوشایِ تجلیّات انوارِ الهی‌گشتن.

۱۱. قرآن می‌فرماید: «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»(حشر/۱۹) همانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و در نتیجه‌ی فراموشیِ غایت خود که همان خدا است، راه به سوی خدا را که خود آن‌ها باشند؛ فراموش نمودند. و این نشان می‌دهد که نفسِ انسان همان راهی است که انسان باید از طریق آن به سوی خدا سیر کند و فراموش‌کردنِ غایت به معنای فراموش‌کردنِ راه است و طریق انسان به سوی خدا همان نفس اوست یعنی طریق انسان، خودِ انسان است مثل همان تحولات گوناگونی که از جنین تا پیری در انسان محقق می‌شود و همچنان ادامه می‌یابد تا برزخ و قیامت.

۱۲. وقتی انسان به جهت ذات مجردی که دارد می‌تواند در همه‌ی عالم و عوالم حاضر باشد، چرا باید گرفتار سوبژه‌کردنِ عالم گردد و قابلیتِ بشری خود را گم کند و از حضوری که برای او در حدّ «اَلآن قیامتی قائم» تعیین کرده‌اند، محروم گردد.

۱۳. از آن‌چه گذشت برمی‌آید که دین خدا به ما «درون» می‌دهد و راهِ ما را به ما می‌نمایاند و آن راه، جز خودمان به سوی حضرت معبود نیستیم.

24699
متن پرسش
با سلام و احترام: می توانید رابطه هدایت تکوینی و «الله نور السماوات و الارض» را درعرفان عملی شرح دهید؟ تشکر فراوان دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد اقلاً باید به شرح سوره‌ی «حمد» حضرت امام رجوع جدّی داشته باشید. موفق باشید

24683
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: بنظر حضرتعالی می تواند گفت در آیه ۱۲۳ طه، مراد از «اهبِطا» امر به هبوط حضرت آدم و حوا سلام الله علیهما باشد و در آیه ۳۶ سوره بقره، مراد از «اهبِطُوا» حضرت آدم و حوا سلام الله علیهما و ابلیس لعنت الله علیه باشد؟ یا می شود گفت مراد از «اهبطوا» تمام انسان هایی که در روز الست قالوا بلی گفته اند باشد کما اینکه حضرتعالی به نقل از آیت الله جوادی حفظه الله تعالی فرمودید: نزدیکی به شجره ممنوعه از مقام آدمیت سر زد نه آدم علیه السلام و الا معنی نداشت که با نزدیک شدن آن حضرت، همه ما هبوط کنیم. با تشکر از شما استاد عزیز بابت حوصله و وقتی که برای ما می گذارید، خداوند با اولیایش محشورتان بفرمایند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر همین‌طور می‌آید زیرا بالاخره شیطان هم در آن بهشت بود و از جهتی «اهبطوا» شامل او هم شد. موفق باشید

24688
متن پرسش
استاد گرامی سلام: در خصوص آیه مبارکه: يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَٰذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَىٰ أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ ﴿الأنعام: ١٣٠﴾ کلمه منکم این تصور را پیش می آورد که جنیان نیز پیامبری از جنس خودشان دارند آیا اینطور است؟ لطفا کمی توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به دلیل مطالبی که در سوره‌ی «جنّ» مطرح است، پیامبران حتی برای جنّیان از جنس بشر هستند از آن جهت که آنان نیز مثل انسان‌ها دارای قدرت انتخاب‌اند و رسولان برای کسانی ارسال می‌شوند که دارای قدرت انتخاب باشند. موفق باشید

24664
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: پس از مطالعه کتاب زن آنگونه که باید باشد دو نکته به ذهنم رسید که خواستم نظرتان را جویا شوم. ۱. شما در بخش «مرد و زن دارای حقیقت واحد» با توجه به خَلق مرد و زن از حقیقت واحد چنین نتیجه گرفتید که این خلق از نفس واحد موجب می شود که این دو هیچ برتری بر یکدیگر نداشته باشند. اما با ملاحظه روایات ذیل این آیه به روایات عدیده ای برمی خوریم که بیان می کنند مراد از نفس واحده حضرت آدم است و مراد از زوجها حضرت حوا، و همین خلق حوا از اضافی طینت آدم دلالت بر شدت وجودی حضرت آدم بر حضرت حوا و یا برتری ذاتی آدم به عنوان نوع مرد بر حوا به عنوان نوع زن دارد. چنان که حضرات اهل بیت (ع) هم همگی از یک حقیقت می باشند ولی خلق سایر اهل بیت (ع) از نور رسول الله به عنوان صادر اول دلالت بر برتری ذاتی رسول الله بر سایر اهل بیت دارد و یا خلق شیعیان از اضافی طینت اهل بیت (ع) دلالت بر برتری ذاتی اهل بیت بر شیعیان دارد. البته باید توجه داشت که حرف بنده مربوط به عالم ثبوت است و عالم اثبات که پیرو اعمال زنان و مردان است خارج از این مقوله است. ۲. شما در بخش «ارزش مساوی شخصیت زن و مرد با توجه به آیه: «من عمل صالحا من ذکر او انثی...» چنین نتیجه گرفتید که ارزش عمل هر دو مساوی است و در نتیجه این دو شخصیت در ذات خود از نظر ارزش مساوی اند. و حال آنکه آیه صرفا در مقام بیانِ دادن اجر توسط خداوند و ضایع نکردن اجر این دو است و هیچ دلالتی بر تساوی یا عدم تساوی اجرشان ندارد که شما بخواهید از آن تساوی شخصیت این دو نفر را برداشت کنید. و چنان که گفته شد این تفاوت ذاتی نه تنها بین مرد و زن که یکی مظهر عقل و یکی مظهر احساس است می باشد بلکه چنان که محی الدین در فص شیثی اشاره دارند این تفاوت استعدادها که به تفاوت در اعیان ثابیته برمی گردد بین تک تک افراد جاری است. (اگر صلاح می دایند فرمایشاتتان را به جای نشر عمومی می توانید در ایمیل هم برای بنده بفرستید)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث ذات انسان‌ها غیر از عین ثابته‌ی آن‌ها است که با انتخاب خودشان شکل می‌گیرد. ذات انسان‌ها همان مقام «مِن روحی» است در آیه‌ی «فإذا سویته و نفخت فیه من روحی». یا آنجا که بحث فطرت را می‌کند و می‌فرماید: «لا تبدیل لخلق اللّه» آری! خارج از ذات انسانیِ انسان‌ها بالاخره تفاوت‌هایی بین زن و مرد هست از آن جهت که مثلاً زن، بدنِ زن‌بودن خود را در دوره‌ی جنینی شکل می‌دهد. موفق باشید

24663
متن پرسش
جناب استاد سلام: بنده چند وقتیست که درگیر برخی شبهات فلسفی هستم و از طریق حل این شبهات و تفکر در براهین عقلا کمی از فلسفه بهره برده ام البته بسیار کم و توانسته ام بر شبهات غلبه کنم،اما احساس می کنم این مباحث به قلب بنده نور نمی‌دهد و به گونه ای بنده را راضی نمی کند و احساس دلگیری و گرفتگی و به اصطلاح دچار نوعی قبض روحی شده ام، فکر می کنم درگیر این تفکرات شدن بعد از حل شبهات و ادامه دادن به آن مسیر فلسفی صرف نوعی حجاب بر قلب بنده پوشانده و باعث آن قبض روحی شده، بنده می خواهم این حجاب ها برطرف شده و معرفت اهل البیت (ع) و محبت ایشان در قلبم تجلی کند تا به معنای واقعی حیات طیبه و مفیدی داشته باشم، بنده می فهمم آن نور و گشایشی که بنده می خواهم و قلب بنده محتاج آن است تا راضی شود معرفتی غیر از اموریست که درگیر آنم و آن معرفت و محبت اهل البیت (ع) می باشد، اما نمی دانم از کجا شروع کنم تا به معرفت حقیقی دست یابم و محبت اهل البیت (ع) در قلبم تجلی کند، لطفا بنده را راهنمایی بفرمایید و سیر مطالعاتی و عملی به بنده معرفی نمایید. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از رفع شبهات و کسب معرفتِ لازم، از طریق رعایت شریعت الهی و تدبّر در قرآن و روایات، قلبْ راه می‌افتد. پیشنهاد بنده برای ابتدایِ کار، شرح کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح «برهان صدیقین» است. موفق باشید

24659
متن پرسش
سلام و عرض ادب و ارادت: ستاد بزرگوار در سایت جستجو کردم به دنبال تفسیر سوره یس اما نیافتم، سوره یس را شرح و تفسیر نفرموده اید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سوره‌ی یس بحمداللّه بحث شده است ولی در دی‌وی‌دی‌هایی هست که می‌توانید با تماس با حاج آقا نظری به شماره‌ی 09136032342 آن‌ را پیگیری کنید. موفق باشید

24567
متن پرسش
سلام: استاد شما در مباحث کتبی و صوتی تون درباره ی وحدت وجود عرفا توضیح فرموده اید؟ اگر آری در کدام یک از آثارتان؟ دوم اینکه نظر شما درباره وحدت وجود مدنظر عرفا چیست؟ چرا این عقیده ی وحدت وجود آنقدر مخالف داره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. پیشنهاد می‌کنم بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن‌ها، به شرح تفسیر سوره‌ی حمد امام جهت مطالعه‌ی «وحدت وجود» بپردازید. موفق باشید

24544
متن پرسش
با سلام: استاد تسلیت عرض می کنم و برایتان از حضرت حق صبری جمیل خواستارم. استاد نحوه‌ی مواجهه با افراد مختلف در مقام تلنگر چگونه باید باشد؟ چه افرادی پذیرش اسم ارحم الراحمین را دارند، چه افرادی شدیدالعقاب و... آیا فهم این مطلب متوقف بر فهم دقیق معرفت نفس و اسماء الهی‌ست؟ لطفا برای دستیابی به این مهم بنده رو راهنمایی بفرمایید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اُنس و تدبّر در قرآن در این مورد راه‌گشاست تا حضرت حق از طریق انسان آن‌چه را می‌خواهد اظهار نماید زیرا تنها حضرت حق نافذ است و باید در هر حال پروردگار عالمیان را به میان آورد. آری! معرفت نفس جهت تدبّر در قرآن مقدمه‌ی خوبی است. موفق باشید

24513
متن پرسش
سلام و رحمت خدا، عرض تسلیت، تشکر از شما و همراهان شما. بنده کتاب هدف حیات زمینی آدم رو مطالعه کردم، معنی شجره ممنوعه را تا حدودی درک کردم، می خواستم در مورد معنیِ (باغ هایی که در زير درختانشان نهر هایی جاری است) سوال کنم، ممنونم از زحمات شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح سوره‌ی واقعه که به صورت صوت موجود است این مطلب را می‌توانید دنبال بفرمایید. موفق باشید

24506
متن پرسش
سلام و عرض ارادت و تبریک دهه کرامت: سوال بنده این است که مطالعه تفسیر قرآن کریم را که فرمودید، آیا حتما باید طبق ترتیبی که شما مشخص کردید یعنی ابتدا سوره مبارکه زمر، شوري، صاد، عنكبوت، قصص و... مطالعه بشه یا ترتیبش لازم نیست؟ اگر ترتیبش موضوعیت دارد امکانش هست علت این چینش را بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید آن ترتیب کمک کند تا مقدمات توحیدی که در سوره‌ی زمر هست، در ابتدا قرار گیرد و بحث نبوت که در سوره‌ی شوری می‌باشد، بعداً. ولی در هر حال آن‌طور هم نیست که رعایت آن ترتیب ضروری باشد. موفق باشید

24479
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد بزرگوار در کتاب شریف تحف العقول نقل شده از امام صادق علیه السلام که «...شرارکم الذین لایقرؤون القرآن الا هجرا...» منظور از «هجرا» را لطفا در صورت امکان توضیح فرمایید. متشکرم و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور حضرت آن باشد که چرا قرآن را فقط در مواقعی که گرفتار مشکلات و هجر هستیم می‌خوانیم و از اُنس دائمی با آن غفلت داریم. موفق باشید

24448
متن پرسش
با سلام و عرض ادب. لطفا: ۱. در صورت امکان راجع به این جمله توضیحی بفرمایید: «عرفا درباره تغییر جواهر به تجدد امثال قائل اند» ۲. در آیه قرآن سوره بقره می گوییم: «ربنا ولا تحملنا ما لاطاقت لنا ورحمنا...» سوالم این است که مگر رب حکیم چیزی ورای طاقت ما بر ما تحمیل می کند که ما اینچنین تقاضا می کنیم لطفا بفرمایید سر این مطلب چیست؟ متشکرم و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! تغییر جوهر عملاً به یک نوع تغییر اعراض و تثبیت جوهر ختم می‌شد ولی با نگاه حرکت جوهریِ صدرایی، موضوع به نگاه عرفا نزدیک شد که معتقدند همواره عالَم جدید است و نظر به خلق جدید دارد. ۲. حضرت ربّ العالمین همواره برای تربیت انسان‌ها به نور ربوبیت خود عمل می‌کند ولی این انسان‌ها هستند که بعضاً آمادگی تربیت ربّ خود را ندارند و در این راستا از پروردگار می‌خواهند که مطابق طاقت آن‌ها با آن‌ها برخورد کند و این دعای بسیار ارزشمندی است. موفق باشید

24454
متن پرسش
سلام: شهید آوینی در مجموعه مقالات حکومت فرزانگان می نویسد: این نكته بسیار دقیقى است كه هر كسى را توفیق ادراك آن حاصل نمى‏ شود، چرا كه در نظر سطحى این دو رأى با یكدیگر قابل جمع نیست در روش سیاسى اسلام، این یك اصل است كه ۱. حتى براى آنكه امام مفترض الطّاعه و معصوم و وصىّ بلافصلِ رسول خدا (ص) مسندِ خلافت ظاهرى را نیز صاحب شود، بیعت مردم ضرورى است. ۲. و از آن سو قرآن نظرش درباره اكثریت مردم این باشد: { جملات شهید آوینی در همان مقالات: قرآن مجید با تعبیراتى بسیار عجیب و حتّى در اكثر موارد بسیار شدیداللّحن، نه تنها «رأى اكثریت» را «معیار مطلق حقّ» نمى‏ داند، بلكه برخلاف آن، «رأى اكثریت» را غالباً باطل مى ‏شمارد. نمونه آیاتى كه در این زمینه وجود دارد آن همه است كه به ناچار باید تنها به منتخبى از آنان بسنده كرد. در بعضى از این مجموعه آیات آن همه صراحت همراه با شدّت لحن موجود است كه ما را از هر گونه تأویل و تفسیرى بى‏ نیاز مى‏ كند. مثلاً آیه مباركه ۱۱۶ از سوره «انعام» كه مى‏ فرماید:«وَ اِن تُطِعْ اَكْثَرَ مَنْ فِى اْلاَرْضِ یضِلّوكَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ اِنْ یتَّبِعونَ الاَّ الظَّنَّ وَ اِنْ هُم الاّ یخْرُصونَ» [و اگر از اكثریت مردم كره زمین اطاعت كنى، تو را از راه خدا گمراه خواهند كرد، كه آنان جز از «ظنّ» تبعیت نمى‏ كنند و جز «دروغ» نمى ‏ورزند]. و یا در آیه مباركه ۷۸ از سوره «زخرف» مى‏ فرماید: «لَقَدْ جِئْناكُم بِالْحقّ ولكِنَّ اَكْثَرَكُمْ لِلْحقّ كارِهونَ»(1) [ما حقّ را براى شما آوردیم، امّا اكثریت شما مردم از حقّ كراهت داشتید]. «كراهت از حقّ» در اینجا صفتى است كه قرآن براى اكثریت ذكر مى ‏كند. و یا در آیه مباركه ۱۰۶ از سوره «یوسف» مى‏ فرماید: وَ ما یؤْمِنُ اَكْثَرُهم بَاللّهِ اِلاّ وَ هُم مُشْرِكونَ» [و اكثریت مردم به‏ خدا ایمان نمى‏ آورند مگر آنكه مشرك هستند]. این آیه مباركه ناطق بدین معناست كه ایمان اكثریت مردم درآمیخته با شرك است. و در آیات دیگر اجمالاً اكثریت خلق را به صفاتى از این قبیل متّصف مى ‏دارد: «اَكْثَرَ النّاسِ لا یشْكُرونَ» (۲۴۳ بقره)؛ «اَكْثَرَ النّاسِ لا یعلَمونَ» (۱۸۷ اعراف)؛ «اَكْثَرَ النّاسِ لا یؤمِنونَ» (۱۷ هود)؛ (اَكْثَركُمْ فاسِقونَ) (۵۹ مائده) ؛ «اَكْثَرُهُم لا یعْقِلونَ» (۱۰۳ مائده) ؛ «اَكْثَرَهُم یجْهَلُونَ» (۱۱۱ انعام) ؛ «وَ ما یتَّبعُ اَكثَرُهُم اِلاّ ظَنّاً» (۳۶ یونس) ؛ «اَكثَرُهُمُ الْكافِرونَ» (۸۳ نحل)... و بالاخره مجموعه آیات قرآن درباره «اكثریت» حكایت از این دارد كه تمایلات اكثریت نه تنها با حقّ سازش ندارد، بلكه غالباً متناقض آن است.} این به ظاهر تناقض را چگونه می توان رفع کرد و جواب داد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با طلوع حرکتی توحیدی توسط پیامبر خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» باید در مقابل فرهنگ شرک بر توحید تأکید کرد و در این‌جا رأی اکثریت هیچ جایگاهی ندارد تا این‌که آرام‌آرام انسان‌ها متوجه‌ی حقّانیت و زیبایی توحید شوند و در بستر نگاه توحیدی فکر کنند و تصمیم بگیرند. در این فضا است که خداوند به پیامبر خود توصیه می‌فرماید: «وشاورهم فی‌الامر» یعنی نگاه و نظر آن‌ها را نیز در میان آور. در همین رابطه بعد از تحقق نظام جمهوری اسلامی و گرایش مردم به عبور از فرهنگ غیر الهی است که رأی مردم ارزشمند است. موفق باشید

24438
متن پرسش
با عرض سلام: بنده می خواستم بپرسم من همه ی دلایلی که مردها می توانند در اسلام چند زن داشته باشند خواندم و به نظرم تا حدودی منطقی است که بازم به نظرم این خیلی ناعادلانه است که اسلام هیچ به احساسات زن ها اهمیت نداده است و اسلام هیچ توجهی به این نکرده است که با ازدواج مجدد یک مرد چقدر قلب یک زن درد می گیرد من میخوام بدونم چرا خدا برای وضع این قانون هیچ فکری برای احساسات زنان نکرده است؟ با اینکه شاید شماها بگویید برای فرد و جامعه لازم باشد ولی پس تکلیف قلب شکسته خانم ها چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایض نسبتاً مفصلی در بحث سوره‌ی نساء شد مبنی بر این‌که وقتی زنان به ادله‌ی متفاوتی بیشتر از مردان بودند، این رخصت برای مردان هست تا با سایر زنان بی‌همسر ازدواج نمانند و خطر فحشاء که بعضاً امروز گرفتار آن شده‌ایم پیش نیاید که البته بحث آن مفصل است. موفق باشید

24415
متن پرسش
سلام علیکم: ایدز بلای قرن. نظرتون در مورد درمان ایدز که دکتر خیراندیش فرمودند حجامت درمانش است چیست؟ آیا در قران در مورد این بیماری مطلبی وجود دارد و از منظر قرآن ایدز قابل درمان است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن راه‌های کلّی زندگی را در مقابل ما می‌گذارد. در امور جزیی باید با تجربه و آزمون جلو رفت. به هر حال باید در تجربه ببینیم آیا جناب آقای خیراندیش توانسته‌اند نمونه‌ای را نشان دهند؟ موفق باشید

24405
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: ۱. استاد عزیز در یک سایت مذهبی پرسش و پاسخ در جواب سوالی راجع به برزخ نوشته بود که دو دسته برزخ دارن انسانهای خیلی خوب و انسانهای خیلی بد و انسانهای متوسط در حالتی مثل خواب و بی حسی به سر می برند در برزخ... آیا این حرف درست است؟ ۲. شما در تایید فرمایشتون مبنی بر اینکه بهشت و جهنم از درون انسان نشأت می گیرد به آیه « تطلع علی الافئده» استناد می فرمایید ولی ظاهر آیه به این معناست که عذاب قلبها را احاطه می کند نه اینکه از قلبها ناشی شود (کلمه «علی» آمده و «من» بکار نرفته) لطفا راهنمایی بفرمایید. متشکرم و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در هر حال چون نفس ناطقه مجرد است و هرگز نابود نمی‌شود بعد از انتقال از بدن به هرحال در برزخ خود زندگی می‌کند. ۲. در این مورد خوب است که به تفسیر آیت اللّه جوادی رجوع شود از آن جهت که بعضاً «علی» اشاره به وجه متعالی و در برگرفتگی می‌دهد و این در درون انسان رخ می دهد. موفق باشید

24362
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده مربی نقاشی کودک هستم و سعی می کنم موضاعات نقاشی که به کودکان آموزش می دهم جوری باشد که اشکال عالی را بکشند تا قوه ی خیالشان را سمت زیبایها ی عالم ببرم یا به نحوی آنها را در خلقت خداوند به فکر ببرم، تا کمک کنم رابطه ی بین خود و عالم را پیدا کنند، و برای کشیدن حیوانات و آموزش آنها هم به رازهای خلقت آنها بپردازم، حال سوالی که برایم پیش آمده در مورد گربه بود عده ای می گویند گربه خوب هست و پیغمبر هم گربه داشت عده ای می گویند نه اینگونه نیست. خواستم از شما بپرسم در مورد نفس گربه؟ و سوال بعدی بنده اینکه آیا درست است که بعضی حیوانات مسخ شده اند؟ بنده می خواهم اشکال عالی را به کودکان بیاموزم که از این حیوانات نباشند، کار درستی است؟ باز به صورت کلی دوست دارم راهنمایی های به بنده به عنوان مربی نقاشی داشته باشید. سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کار خوبی است و نهضت رمانتیک در غرب در همین راستا شکل گرفت تا روحیه‌ی زیبافهمی و معرفت‌بخشی از طرف زیبایی‌ها را متذکر شود. ۲. بنده فکر نمی‌کنم باید با گربه‌ها قهر کرد. ۳. حیواناتی که فعلاً در دنیا هستند و ما با آن‌ها ارتباط داریم هیچ‌کدام انسان‌هایی نیستند که مسخ شده‌ باشند انسان‌هایی که به صورت مورچه یا میمون یا فیل، مسخ شده‌اند سریعاً مرده‌اند. موفق باشید

24344
متن پرسش
با عرض سلام: با توجه به مشاهداتى كه در حالت كما (به دليل تصادف) داشتم و مطابق قرآن بود جذب اسلام شدم و تحقيق هاى زيادى كردم، لذا با صحنه هايى روئيت كردم متوجه عجيب بودن عوالم شدم! حال سوالى كه ذهن بنده را درگير كرده عوالم قبل از خلقت آدم ابوالبشر است، آيا امكان توضيح در ارتباط با سرگذشت ارواح قبل از خلقت هست؟ ممنونم از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیات ۱۷۲ و ۱۷۳ سوره‌ی اعراف به طور کلی بحث روبه‌رویی انسان با حضرت رب‌العالمین را قبل از خلقت انسان به میان آورده است به این معنا که انسان مشاهده کرد حضرت رب‌العالمین چگونه در ابعاد زندگیِ انسان‌ها حضور دارد. که البته بسیار به صورت اجمال بیان شده است در ضمن علامه‌ی طباطبایی سخنانی در کتاب «انسان از آغاز تا انجام» دارند که می‌تواند نکاتی را متذکر شود. موفق باشید

24326
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز ضمن تشکر از زحماتتان لطفا بفرمایید: از کسی شنیدم که عالم بزرگواری فرموده است عربی بودن قرآن در امر هدایتی که قرآن عرضه می کند مهم است ولی منظور لفظ عربی نیست بلکه «عربیت» قرآن اهمیت دارد لطفا راهنمایی بفرمایید که منظور از عربیت قرآن چیست؟ سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معجزه‌ی قرآن، علاوه بر محتوای بس متعالی آن، همین هندسه‌ی فوق العاده دقیق و هماهنگ الفاظ عربی است. موفق باشید

نمایش چاپی