بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17455
متن پرسش
سلام استاد عزیز: به زعم بنده در این تاریخ کنونی ما نیاز حیاتی و اساسی داریم به افراد «عالم دار» برای گشودن تاریخ توحیدی و احیای عالم مردم به طور مشخص، اگر این حقیر تمام مباحث مطروحه جنابعالی را کاملا هم مسلط بشوم ولی عالم دار نباشم بعید بدانم که برای اسلام و انقلاب مثمر ثمر باشم. استاد با ادله قرآنی و روایی بفرمایید اثر گذاری افرادی که دارای عالم معنوی هستند با کسانی که نیستند چقدر هست؟ یک سئوال مهم دیگه این که به نظر حضرتعالی آیا در شرایط کنونی مردم بهتر نمی توانند با افراد غیر ملبس ارتباط معنوی حاصل کنند و نور بگیرند؟ سوال اخیر را حتما جواب بدهید. با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرجا قرآن دعوت به بندگی کرده است، دعوت به عالَمی کرده که همه‌ی انسان را در برمی‌گیرد. عالمی که همه‌ی حرکات انسان در حرام و حلال و مسحب و مکروه و مباح می‌گنجد. مشکل از جانب مردمی است که متوجه نیستند مقصود و مقصد شریعت، عالَم‌دارکردنِ انسان‌ها است نه آن‌که فقط بخواهد آن‌ها جهنم نروند 2- این‌طور نیست که مردم با همه‌ی تبلیغاتی که بر علیه روحانیت شده، در روان فرهنگی خود، از تاریخ معنوی خود که با روحانیت شکل گرفته، غافل باشند و سخنان روحانیون را به عنوان یک سخن عادی قلمداد کنند. موفق باشید

17452
متن پرسش
سلام: خدایی که در این تاریخ درکش نمی کنیم چطوری می توانیم به خاطر رضایش ترک معصیت کنیم تقوا داشته باشیم و بندگی اش کنیم؟ چیزی که بنده به ذهنم خطور کرد این است که ما می توانیم خدای ذهنی بسازیم و به خاطرش ترک معصیت کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شریعت ماوراء هر تاریخی از طرف حضرت رب‌العالمین به صحنه می‌آید تا هرکس در هر تاریخی با رجوع به آن در خودآگاهیِ تاریخی خود حاضر شود. عمده آن است که رویکرد ما به آیات و روایات، رویکردی برای درک زمانه‌ی خود باشد تا جواب لازم را از قرآن و روایات بگیریم. موفق باشید

17437
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: استاد گرامی سوالی برای بنده و سایر دوستان بدین منوال پیش آمده که چنانچه در قصه های انبیا آمده که انبیای قبل اهل عبادت و نماز بوده اند با توجه به اینکه قرآن بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده است و نماز هم دارای حمد و سوره ای است که در این کتاب آسمانی وجود دارد به عنوان مثال داستان حضرت شیث آمده، اهل نماز بودند این نماز آیا همان نمازی است که در سیره حضرت محمد (ص) آمده؟ اگر نه چگونه بوده است؟ چون این سوال برای خیلی از دوستان پیش می آید. سپاسگزارم بابت اینکه پاسخ می فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون در قرآن می‌فرماید«لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً» مناسک و عبادت هر قومی مربوط به خود آن قوم است؛ معلوم می‌شود که اقوام گذشته این نوع نمازهای پنجگانه را نداشته‌اند. موفق باشید

17433
متن پرسش
سلام علیکم: مگر قرآن نمی فرماید هدایت برای متقین است (هدی للمتقین)، از طرفی شما در جلسه نخست شرح کتاب مدرنیته فرمودید «الان معنای تقوا گم شده است چون مدرنیته انسان ها را بی عالم کرده»، حالا ما در این دوران که معنای تقوا گم شده چگونه باید تقوا را بیابیم تا قرآن ما را هدایت کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان جدید می‌خواهد جهان را بسازد و انسان متقی می‌خواهد خود را بسازد تا شایسته‌ی حضور در محضر حق بگردد و در نگاه دوم است که تقوا معنا پیدا می‌کند. موفق باشید

17418
متن پرسش
سلام: خاطرم هست یکی از آیات قرآن درباره مضر بودن قرآن برای گروهی (مثلا منافقان) سخن گفته بود. 1. آیا همچین چیزی صحت دارد؟ 2. کدام آیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیه‌ی 26 سوره‌ی بقره می‌فرماید: مؤمنین متوجه‌ی مثال‌هایی که خدا در قرآن می‌زند هستند ولی کافران می‌گویند این چه مثالی است که خداوند می‌زند؟ در حالی‌که با این مثال تعداد زیادی از افراد هدایت می‌شوند و تعدادی نیز گمراه می‌گردند و گمراه نمی‌گردند مگر کافران. آیه این‌چنین است: «إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيي‏ أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثيراً وَ يَهْدي بِهِ كَثيراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقينَ».

مولوی می گوید: وقتی نکته ها خیلی دقیق و لطیف باشد، اشخاص لایق را بالا می برد ولی در مقابل افراد نالایق را گمراه می کند:

::از خدا می خواه تا زین نکته ها *** در نورزی ور رسی در منتها::

و سپس اشاره به همین آیه می کند و می گوید:

::زانکه از قرآن بسی گمراه شدند *** زین رسن قومی درون چه شدند::

کلمه رسن که به معنای ریسمان و طناب است، از خود قرآن استفاده شده است. آنجا که قرآن تعبیر حبل الله فرموده یعنی ریسمان خداست.

::مر رسن را نیست جرمی ای عنود *** چون تو را سودای سر بالا نبود::

می گوید: با ریسمان قرآن عده ای به درون چاه رفتند، در حالیکه ریسمان، ریسمان است هم می توان به وسیله آن بالا رفت و هم می شود به وسیله آن پایین رفت. ریسمان گناهی ندارد.

  موفق باشید

17415
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی: لطفا در مورد این مطلب که در شرح غزل 19 حافظ فرمودی توضیح دهید: از آن جایی که شناختن سخن، شناختن هستی است و سخن درست، سخن جهان است، و کسی که سخن را درست بشناسد، جهان و هستی را شناخته.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحثی که در آیه‌ی 7 سوره‌ی آل‌عمران شد عرض گردید وقتی انسان با حقیقت، که همان عین هستی است مرتبط شد و روح خود را به خدا سپرد ، سخن او، سخنِ هستی و سخنِ جهان می‌شود. موفق باشید

17410
متن پرسش
با عرض سلام: با تشکر فراوان از استاد عزیز، در مورد موضوع «نماد» در فرهنگ اسلامی به کدام مطالبتان (کتاب یا جزوه) مراجعه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم به طور خاص در این مورد صحبتی کرده باشم. می‌ماند که در روایات ما بحث «اشارات» را ماوراء «عبارات» به میان می‌آورد تا متذکر شوند چگونه می‌شود از متون دینی به عنوان یک نماد استفاده کرد. از حضرت صادق داريم که مي‌فرمايند: «كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ- عَلَى الْعِبَارَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ وَ الْحَقَائِقِ- فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ- وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاء»[1] كتاب خدا به چهار صورت است. «عبارت» و «اشاره» و «لطايف» و «حقايق»، عبارت مخصوص عوام است و اشاره مربوط به خواص است و لطائف مخصوص اولياء است و حقايق مخصوص انبياء. و يا از بزرگان اهل عرفان هست: «العاقل یکفيه الاشاره» براي عاقل يک اشاره کافي است تا متوجه موضوع شود. موفق باشید

 


[1] - بحار الانوار، ج75، ص278.

17396
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: در پاسخ به نامه 17381 در باب علت گناه و خطای بشر به این جا رسیدیم که: باسمه تعالی: سلام علیکم: بر روی این موضوع بیشتر تأمل بفرمایید که وقتی انسان شخصیت خود را انتخاب می‌کند، همان شخصیتِ انتخاب‌گر تا آخر در صحنه است و می‌تواند انتخابِ دیگری برای خود داشته باشد. ثانیاً: کمال هرکس به آن چیزی است که انتخاب می‌کند، نه آن چیزهایی که بدون انتخاب به او داده شده است. عرایضی در این مورد در مباحث «عدل الهی» که سی‌دیِ آن موجود است، داشته‌ام. موفق باشید. ببینید من که ازلی و ابدی نیستم پس جایی شکل گرفتم. سوال من این است که روی من چه فعل و انفعالاتی شکل گرفته که آن منه ناقص باشه تا شخصیت ناقص انتخاب کرده باشه و اون شخصیت ناقص عملکرد های ناقص داشته باشد و قص علی هذا. واقعا ممنون از صبر و حوصله شما استاد گرامی. آخه نمی دانید این شبهه حدود 12 سال جلوی پیشرفت من را گرفته است. به امید خدا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که عرض شد بر روی انتخاب‌گری انسان تأمل بفرمایید؛ به همین جهت بود تا معلوم شود فعل و انفعالاتِ بیرونی، نقش اصلی در انتخاب‌های انسان ندارند، بلکه تنها به عنوان شرایط مطرح‌اند و انتخاب اصلی مربوط به انسان است. به همین دلیل ملاحظه می‌کنید بعضاً دو برادرِ دوقلو که همه‌ی شرایط برایشان یکسان است، انتخاب‌های متفاوت دارند. عرایضی در تبیین آیه‌ی 172 سوره‌ی اعراف در این مورد شده است. خوب است که به فایل صوتی آن رجوع فرمایید. موفق باشید

17386
متن پرسش
سلام علیکم: مگر عالم قیامت، فوق عالم ماده نیست و مگر این طور نیست که آن عالم محدود به زمان و مکان نیست؟ پس این که در قرآن و روایات به زمان و مکان داشتن قیامت و بعد از اتمام دوره دنیا بودن آن تصریح شده چه می شود ؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در برزخ با توجه به این‌که متوفی آن‌چه در دنیا می‌گذرد را در حدّ کلی می‌فهمد و شب و روز دنیا را روی هم رفته درک می‌کند، به یک معنا زمان مطرح است. در مورد حيات بين زندگى دنيا و عالَم قيامت قرآن مى ‏فرمايد: «وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُالْعَذابِ، النّارُ يعْرَضُونَ عَلَيها غُدُوّاً وَ عَشِياً وَ يوْمَ تَقُومُ‏السّاعَةُ ادْخِلُوا آلَ فِرْعَونَ اشَدَّ الْعَذابِ»[1] عذاب ناراحت كننده آتش، فرعونيان را احاطه كرد، هر بامداد و شامگاه بر آن آتش عرضه مى‏ شوند و آن‏گاه كه قيامت به‏ پا شود (گفته مى‏ شود) فرعونيان را در شديدترين عذاب داخل نماييد. اين آيه كريمه دو نوع عذاب براى فرعونيان ذكر مى‏ كند، يكى قبل از قيامت كه از آن به «سوءالعذاب» تعبير شده است و آن اين است كه روزى دو بار بر آتش عرضه شوند، بدون آن‏كه وارد آن گردند، دوم عذاب بعد از قيامت كه از آن به «اشدالعذاب» تعبير شده است كه فرمان مى‏ رسد آن‏ها را داخل آتش نماييد. پس معلوم است هم اكنون كه فرعونيان هر بامداد و شامگاه در عذاب قرار مى‏ گيرند، بايد نشئه ‏اى باشد كه اين عذاب هم‏ اكنون واقع مى ‏شود و آن نشئه همان برزخ است. ولی در قیامت که خورشید و زمین از میان می‌رود، دیگر این نوع زمان که از طریق گردش زمین به دور خود و به دور خورشید پیش می‌اید، وجود ندارد هرچند موضوع تقدم و تأخر اعمال و مقامات، باز مطرح است.  موفق باشید

 


[1] ( 3)- سوره مؤمن، آيات 45 و 46.

17376
متن پرسش
سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز: تفسیر مشهور آیه: «وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ» این است که اگر کسی فقیر باشد و ازدواج کند خدا از فضلش او را بی نیاز می کند. اما شما در کتاب رزق خودتون این آیه رو به این نحو تفسیر کردین که اگه کسی وظیفه اش رو انجام بده ولی با این حال نتونه ازدواج کنه خدا نیازش به ازدواج رو به نحو دیگری پاسخ میده. سوالم اینه که آیا برای این تفسیر قرینه و منبع دیگه ای دارین و اینکه آیا قبل از شما استاد دیگه ای چنین تفسیری از این آیا داشته؟ ممنون از اینکه امکان ارتباط و دریافت پاسخ سوالات رو برامون قرار میدین
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که از ظاهر آیه به راحتی بر می‌اید که می‌فرماید: باید آن کسی که نکاحی برای خود نیافت، عفت به خرج دهد و خود را گرفتار شهوترانیِ حرام نکند تا خداوند او را از فضل خود به نحوی برخوردار کند. حال یا نکاحی برای او پیش می‌آورد و یا ذهن او را نسبت به این موضوع، منصرف می‌نماید. موفق باشید

17373
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به پاسخ سوال 17362 آیا کسی که بر اساس مشاهدات خود و ارتباط با امام زمان عج الله فرجه معتقد است امام زمان از بر پایی نظام جمهوری اسلامی راضی نیست را می توان عارف واقعی ولو در حد متوسط و حال، نه مقام تلقی کرد؟ اساسا چگونه می توان به دیگر سخنان و کشف های او و دستور العملهای ایشان اعتماد کرد؟ با تشکر و التماس دعا. خداوند بر طول عمر و توفیقات شما بیفزاید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: من که به چنین افرادی نمی‌توانم اعتقادی جدّی داشته باشم. زیرا به حکم «کلّ یومٍ هوَ فی شأن» خداوند در هر تاریخی، ظهور خاصی دارد. این افراد کدام خدا را می‌پرستند که خدایِ ظاهرشده در انقلاب اسلامی آن خدا نیست؟! می‌توان گفت این بنده‌های خدا، انسان‌های مؤمنی هستند که بصیرت لازم را ندارند. موفق باشید

17365
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به مساله حب که در روایات تاکید شده و فرمودند دین جز محبت نیست چند سوال در مورد حب داشتم، همانطور که فرمودید کسی که گناه می کند لحظه گناه یاد خدا نیست ولی آیا می شود گفت هنگام گناه هیچ محبتی به خدا ندارد و محبتش کلا از خدا منقطع شده است؟ فرض کنیم مومن می داند تا دیر وقت برای امام حسین (ع) سینه بزند نماز صحبش قضا می شود، یا ممکن است مومنی بخاطر حب به مومنی مثلا رهبری به مخالف رهبری اهانت کند. ایا در آن لحظات مومن حب به اهل البیت و مومن نداشته است؟ ۲. در آن مواردی که در سوال قبل مثال زدم آیا می شود گفت محبت به خدا و اهل البیت یا مومن مقدمه گناه شده است؟ و آیا چنین قیاسی درست و عاقلانه است؟ سپاسگزارم به دو سوال پاسخ می فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عموماً انسان‌های مؤمن در حین گناه، نظر به رحمت الهی دارند. لذا نمی‌توان گفت در حین گناه به‌کلّی از محبت به حق خالی‌اند. حتی آن وقتی که به مؤمنی توهین می‌کنند از محبت به حق خالی نیستند. آری! اگر نور محبت به حق شدید بود، بهتر خود را کنترل می‌کردند 2- با توجه به جوابی که در قسمت اول داده شد، پس نمی‌توان گفت محبت مقدمه‌ی گناه است بلکه امید به رحمت الهی منجر می‌شود که انسان‌ها تصور کنند حضرت حق به آن‌ها سخت نمی‌گیرد. در حالی‌که غافل می‌شوند که گناه ریزش رحمت و فیض خدا را از انسان می‌گیرد. چنان‌چه قرآن در مورد حضرت یونس«علیه‌السلام» می‌فرماید: «فظنّ ان لن نقدر علیه» گمان می‌کرد به جهت کاری که کرده است، خداوند به او سخت نمی‌گیرد. موفق باشید

17357
متن پرسش
آیا آیه «ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه» یاد آوری این جمله ازکتاب مدرنیته و توهم که فرمودید: «هرگز نمی توان بر شالوده عهد غربی خانه دین بنا کرد زیرا در یک زمان روی آوردن به دو مقصد و با دو عهد متفاوت امکان ندارد.» نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان یکی از مصادیق آیه‌ی مذکور، برداشت خوبی است. موفق باشید

17356
متن پرسش
در جواب نامه با شماره های 17324 و 17339 و 17348 شما چنین پاسخ داده اید: باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانی که مبادرت به دزدی هم می‌کند با فطرت خود می‌فهمد که دزدی یعنی زیرپاگذاردنِ حقوق دیگران و آن یک کار ناپسند است و لذا با اختیار خود می‌تواند بین پیام فطرت و گرایشِ نفس امّاره، یکی را انتخاب کند و از این جهت مسئول عمل خود می‌باشد، زیرا مجبور به هیچ‌کدام از طرفین نبود. موفق با... فرمایش شما درست ولی بحث من این است که چرا دزد با این که می داند - چرا آن سمت می رود و یا اگر رفت قدرت بازگشت ندارد من نمی دانم توانسته ام سوالم را روشن بیان بدارم چون هنوز نتوانسته ام در طی چند نامه به جواب قاطع برنده و قانع کننده ای برسم حتی المقدور سعی شود جواب بصورت میکروسکوپی و روشن بررسی شود چون ریزه کاری های انحراف هر انسان در آزمایشگاه مهم است البته جمله آخر فقط برای تاکید جمله ماقبل آخر است. با تشکر از الطاف و حسن نیت شما بزرگوار.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چگونه می‌فرمایید اگر کسی دزدی کرد قدرت برگشت ندارد؟ بستگی به آن دارد که چه نوع شخصیتی را برای خود انتخاب کرده و می‌خواهد آن را ادامه دهد. خداوند به حضرت موسی«علیه‌السلام» می‌فرماید: «اذْهَبْ إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى،‏ فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى‏ أَنْ تَزَكَّى، وَ أَهْدِيَكَ إِلى‏ رَبِّكَ فَتَخْشى(17 و 18 و 19/ نازعات)‏ یعنی ای موسی به سوی فرعون حرکت کن، فرعونی که در مقابل خدا طغیان کرده و به او بگو آیا تو را طلب و میلی هست که پاک و تزکیه گردی و به سوی پروردگارت هدایت شود؟ ملاحظه کنید که حتی خداوند برای فرعون نیز به جهت فطرت الهیه‌ای که دارد، جایی برای برگشت گذاشته است و به همین جهت باید هیچ انسانی را چه در شخصیت خوبی که فعلاً دارد و یا در شخصیت بدی که فعلاً برگزیده است، بلوکه نکرد و کار را تمام‌شده ندانست. موفق باشید

17338
متن پرسش
به نام زیبای مطلق با سلام و احترام: ببخشید استاد لطفا در مورد «کفلین من رحمة» در آخر سوره حدید به چه معنی است؟ با تشکر از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه‌ی طباطبایی در المیزان نکات خوبی را در این مورد فرموده‌اند. خوب است به آن‌جا رجوع کنید. موفق باشید

17335
متن پرسش
با عرض سلام: 1. نفس انسانی که مجرد از زمان و مکان است آیا می تواند در زمان گذشته حاضر شود و مثلا کاری انجام دهد؟ مثلا در کربلا حضور یابد و شمشیر بزند؟ 2. تفاوت قوه و فعلیت حرکت جوهری باقوه و فعلیت نفس چیست؟ اگر نفس هم قوه و فعل داشته باشد که مادی می شود؟ 3. اینکه خدای تعالی که عالم را با یک اراده آفریده و «کل و یوم هو فی شان» چگونه قابل جمع است؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضور در گذشته، حضور در گذشته‌ای است که انسان از طریق نفس ناطقه‌ی خود طی کرده، یعنی نفسی که «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» است و از رحم مادرش شروع شده است 2- در شرح مباحث مربوطه عرض شد که نفس ناطقه به اعتبار تعلق به بدنش در حال تبدیل قوه به فعل است، زیرا تجرد آن نسبی است 3- قرآن می‌فرماید: «و لله الامرُ و الخلق» یعنی هم برای خداوند، ایجاد به صورت «امر» و «کن فیکون» و بی‌زمان هست و هم به صورت ایجاد «خلقی» یعنی تدریجی و همراه با زمان. آری! با یک اراده همه‌ی عالم در مقامِ امری، ایجاد می‌شوند، ولی ظهور آن‌چه در عالم امر است در عالمِ خلق، نیاز به تدریج دارد. زیرا تا پدر بنده خلق نشود، من خلق نمی‌شوم. و از این جهت حضرت حق همواره در ایجادِ چیزی است که در عالم «امر» اراده فرموده است. موفق باشید   

17324
متن پرسش
با سلام: چندی پیش سوالی در رابطه با منشا و علت یابی خطای انسان و انجام دادن بعضی اعمال که گناه شمرده می شود پرسیده شد که بدین شرح است: سوال شما پاسخ داده شد: سوال شما: با سلام: انسان ناقص آفریده شده پس اجبارا خطا می کند و در نهایت به صورت گناه ظاهر می شود. وقتی علت را جویا می شوی انسان را مقصر می کنند. این حرف زمانی صحیح است که من همه چیزم یا درصدی از وجودم از خودم باشد من که جسم از خداست، روحم از خداست و حتی ابعاد دیگر از وجودم که از آن بی اطلاعم از خداست حتی بی اطلاعی من از خداست، پیچیدگی های من از خداست و کل کار های من اعم از ثواب و گناه با خط کد خداست همه وجودم با عامل های محیطی و محاطی در ارتباط است. آقا اصلا برای چه من باید گناه کنم من دلم نمی خواهد گناه کنم من دوست دارم دائما ثواب کنم از پیامبر بهتر باشم از خدا جلوتر روم و موجوداتی بیافرینم که هیچ عیب و نقصی نداشته باشد. براستی خدا از عمد انسان را ناقص آفرید. اگر کامل می آفرید باید چگونه می بود، مثل پیامبر یا مثل خود حق تعالی می بینید به چه سوالات بر می خوریم به هر حال سوال من پیرامون گناه ماست و ریشه یابی آن و بر طرف کردن این کشمش ها تا ابدیت است رسیدن به جواب این سوال مثل دست یافتن به بزرگترین اصرار عالم است در این صورت. پاسخ: باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که برای جوابگویی به سوالاتتان ابتدا کتاب «آشتی با خدا» و سپس کتاب «ده نکته در معرفت نفس» را تا آخر مظالعه فرمایید. موفق باشید به هر حال من این دو کتاب را خواندم ولی جوابم را پیدا نکردم. توجه داشته باشید جواب من یک کلمه و یا یک اسم است نه یک کتاب این گونه کتاب ها برای انسان های مستعد خودش است و اگر همه انسان ها مستعد بودند دیگر نیازی به کتاب هم نبود مثل خود پیامبر اینگونه کتابها برای کسانی است به راحتی تسلیم حق می شوند نه کسانی مثل یزید و... در واقع جواب را در آفرینش می توان دنبال کرد و اینکه خداوند در مقام کن فیکون که کل نظام هستی را در خارج از زمان برنامه ریزی کرده چه هدفی را دنبال کرده اینکه دائما انسان را دعوت کنیم و نتیجه نگریم کاری از پیش برده نمی شود بنابراین پیش گیری بهتر از درمان است و انسان از صفر و اول و مبدا باید خوب و پاک باشد مگر اینکه در آفرینش ضعفی در کار باشد یا عمدی در کار باشد (اشاره به تعداد شماره های اسم اعظم) آخر مگر می شود مسئله به این مهمی مباحثه و جواب قاطع نداشته باشد یعنی اسلام با این همه شهرت نتوانسته به این سوال که منشا تمام درد سر ها و نفاق هاست پاسخ شفاف بدهد؟ اگر این مسئله درمان نگردد هزاران هزار پیامبر هم نمی توانند بشریت را در این کره خاکی به راه بیاورند. بنابراین مسئله باید از بیخ و بن و بالا یعنی اراده خداوند حل گردد نه از پایین و در مقام انزال که یا نیرویی نیست یا کم است حال اگر این نیرو بقدری ضعیف باشد که لحظه ای به فکر حرکت نباشد آن موقع چه پیشنهادی است، براستی علت کیست و چیست که خود را پنهان کرده (جواب سوال بطور ریشه دار برای ریشه یابی رصد می شود)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در ذات خود مختار است و حضرت حق تنها هادی انسان است. حال این انسان است که: «اِمّا شاکراً و اِمّا کفورا» می‌باشد. و در این رابطه پیامبران موفق بوده‌اند تا هدایت الهی را در معرض دید آن‌هایی که طالب هدایت الهی بوده‌اند، قرار دهند. موفق باشید

17257
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند و آرزوی طول عمر با برکت برای جنابتان احتراما بنده به تازگی مطالعه ی کتاب جایگاه رزق در عالم نوشته ی حضرتتان را تمام کرده ام و ذیل مباحث این کتاب چند سوال برایم ایجاد شده است: 1. با توجه به آنکه رزق انسان از مقدرات است و این رزق در حالت کفاف مصادیقی مانند خوراک و پوشاک و مسکن و وسیله ی نقیله برای فرد دارد آیا می توان گفت که همسر انسان هم به عنوان رزق از مقدرات است و خداوند برای هر کسی از بدو خقلت یک نفر را به عنوان همسر برای وی خلق کرده است که فقط با وجود او آرام می گیرد و اگر شخصی به غیر از آن را برگیزند (زیبا تر یا پولدار تر یا معیار های دیگر) زندگی خوبی نخواهد داشت به همین علت باید انسان صبر کند تا که آن همسری که خداوند برایش مقدر کرده است را خداوند به او نشان دهد؟ 2. اینکه گاهی انسان برای رسیدن به هدفی تلاش می کند ولی علی رغم تلاشش به آن هدف نمی رسد آیا می توانیم بگوییم که خداوند برای وی مقدر نکرده است که از طریق رسیدن به آن هدف روزیش را برساند و انسان در چنین مواقعی می بایست دست از تلاش اضافه بردارد و برای رسیدن به آن هدف اصرار نورزد (مانند قبول نشدن در یک رشته دانشگاهی خاص)؟ 3. خداوند برای تامین روزی هر کسی بطور منحصر بفردی راهی را مقدر کرده است و به اقتضای این راه استعدادهایی را بطور خدادادی در وی قرار داده است مانند استعداد معلمی استعداد های هنری و فنی و پزشکی و ادبی اگر کسی به طمع کسب روزی بیشتر بخواهد به سراغ کار های دیگری برود که استعداد آنها را از قبل ندارد روزی خود را به تاخیر انداخته است؟ 4. با توجه به مطالب این کتاب آیا می توان گفت جوانان بیکار نباید استرس شغل و کار آینده ی خود را داشته باشند چرا که بنا بر رزاقیت خداوند بالاخره در شغل مناسب خود استخدام می شوند و این مستلزم زمانی است که خداوند صلاح بداند و جوانان باید صبر کنند تا راهش را خداوند به آنها نشان دهد؟ 5. اگر شخص در محل کارش از مافوق خود یا هر شخص مهم دیگری که حقوقش به او بستگی دارد تخلفی دید بدونه هیچ ترسی به وی انتقاد کرده و مانع تخلفش شود چرا که روزی دست خداست و هیچ کسی نمی تواند روزی انسان را از او بگیرد؟ 6. اگر دزد مالی را از ما دزدید بطوری که از یافتن دوباره ی آن نامید شویم این واقعه را چگونه توصیف کنیم آیا آن مال روزی ما نبوده است؟ 7. دزدی مسئولان فاسد و مفسدان اقتصادی را که تقریبا در هر دوره ای از دولت ها حضور داشته اند و مانع اشتغال جوانان و رشد اقتصادی کشور می شود را چگونه توصیف کنیم آیا مردم گناهی مرتکب شده یا کوتاهی از طرف مردم مسلمان صورت گرفته است که بوسیله ی اینان روزیشان تنگ می گردد؟ 8. حال عطف به سوال بالا نقش زور گویی ها و چپاول ها و تحریم های ظالمانه استکبار جهانی و آمریکا و اسرائیل جنایت کار را در گرانی و تنگی روزی خود را چگونه تفسیر کنیم چرا خداوند این چنین صحنه ی جهان را برای مردم مسلمان می گرداند؟ با عرض پوزش از جهت تعدد سوالات و آرزوی سلامتی و طول عمر با برکتتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! همسر انسان هم رزق انسان است و همانی که برای ما پیش آمده است، رزق ما است و باید مورد پذیرش ما قرار گیرد و با حرصِ به داشتنِ بقیه، از زیبایی‌هایی که به لطف خدا به ما رسیده است، خود را محروم نکنیم 2- آری! همان‌طور که می‌فرمایید تلاش اضافه لازم نیست 3- به نظر بنده نیز همین‌طور است که می‌فرمایید 4- آری! اگر جوانان ما در عین صبر و تلاش معمولی و تواضع لازم جلو بروند، حتماً کاری که مسیر رسیدنِ رزق به آن‌ها است در مقابل آنان قرار می‌گیرد 5- با این‌همه نباید رزق خود را با بداخلاقی و ترکِ صله‌ی رحم تنگ کرد 6- شاید هم کاری کرده باشیم که از آن به بعد آن مالی که تا دیروز باید در اختیار ما بود، دیگر از آن ما نباشد. مثل آن‌که از دادنِ صدقه‌ی لازم به مستحق کوتاهی کرده باشیم 7- مسلّم گناهان و حرص و بی‌تقواییِ چنین افرادی کارشان را به این‌جا کشیده است. ولی با این‌همه جز رزقِ مقسوم‌شان برایشان نمی‌ماند، تنها خود را بی‌آبرو کرده‌اند 8- بالاخره در راستای تحرک لازم برای یافتنِ رزق مقسوم، حفظ آن رزق نیز لازم است و وقتی خداوند رزقی را برای بنده‌ی خود مقدّر می‌کند اگر آن را کسی از او قاپید، باید برود از دستش بگیرد و قصه‌ی مبارزه با مستکبرین از این جنس است و قرآن در این رابطه می‌فرماید: وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتي‏ جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فيها وَ اكْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً (5)/ نساء) اموال خود را، كه خداوند وسيله قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفيهان نسپاريد و از آن، به آنها روزى دهيد! و لباس بر آنان بپوشانيد و با آنها سخن شايسته بگوييد! موفق باشید

17253
متن پرسش
ضمن عرض سلام و ادب بنده می خواستم نظر خودم رو راجع به قضیه ذوالقرنین بیان کنم من کتاب جناب آقای مستحسن رو بطور کامل خوندم و همچنین تفسیر المیزان رو در مورد همین قضیه و می خوام چند ایراد وارد کنم: 1. ضمن اینکه نگرش ایشان نگرش خیلی خوب و در تفسیر آیات خیلی خوب وارد شدند در عین حال از بعضی قضایا غفلت کردند یکی اینکه قرآن می فرماید «یسئلونک عن ذی القرنین» اول اینکه چه کسی سوال کرد؟ پرسش کنندگان یهودی بودند که سه سوال جهت اثبات نبوت پیامبر اسلام (ص) بواسطه از ایشون پرسیدند: 1. اصحاب کهف 2. جریان حضرت موسی (ع) و خضرنبی(ع) 3. ذو القرنین و این نشون میده یه شخصیت تاریخی قبل از اسلام بوده به نام ذوالقرنین ولی آقای مستحسن اصلا به این نکته توجه نداشتند 2- نکته دیگه اینکه بنا بر قول معصوم هر آیه قرآن هفت وجه داره این دلیل نمیشه چون آقای مستحسن این نظر رو بیان کردن پس نظر دیگری باطله اگه اینجور باشه پس در مورد سایر وقایع قرآنی مثل توفان نوح و اصحاب کهف و حمله ابرهه به کعبه و سپاه فیل سوار نیز باید شک کرد بطور یقین هدف قرآن از نقل چنین داستانهایی عبرت آموزی و پند گرفتن و هدایت بشر بوده بنابراین هر واقعه می تونه هم وجه تاریخی داشته باشه و هم وجه آخرالزمانی و نباید به سادگی شخصیتی مثل علامه طباطبایی رو زیر سوال برد چون خود علامه هم نظر ابوالکلام ازاد رو خالی از اشکال نمی دونه تشکر منتظر پاسخ شما هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید نگاه جناب آقای مستحسن به موضوعِ سخت‌پیچیده‌ی آیات مربوط به ذی‌القرنین، نگاهی است در کنار سایر نگاه‌ها که از بعضی جهات، بعضی از ابعاد آیات را روشن می‌کند و همان‌طور که المیزان در حدّ خود به این موضوع پرداخته است ولی با نظر به تفسیر المیزان در این موضوع باز ابهاماتی در میان است؛ عیناً همین مسئله در مورد نگاه جناب آقای مستحسن هست. خوب است اگر فرصت کردید به عرایضی که بنده از سوره‌ی کهف در این مورد داشته‌ام و در قسمت کتاب‌ها، متن آن هست رجوع فرمایید. موفق باشید

17246
متن پرسش
خدمت استاد عزیزم جناب آقای طاهر زاده سلام عرض می کنم. اینجانب حدود دو سال است که پدرم فوت کرده است و از آنجایی که حضرت امیرالمومنین (ع) درباره رد نشدن دعای پدر صالح در حق فرزندش حدیث می فرمایند، پس چگونه می توانم از نعمت دعای پدرم در حق اینجانب محروم نمانم؟ متن حدیث: «أربَعةٌ لا تُرَدُّ لَهُم دَعوَةٌ: الإمامُ العادلُ لرعیَّتِهِ و الوالدُ البارُّ لولدِهِ و الولدُ البارُّ لوالدِهِ و المظلومُ.»(الإرشاد، ج 1، ص 3ظ 4) «دعاى چهار گروه رد نمى شود: (اول) دعای پیشواى دادگر در حقّ ملّتش. (دوم) دعای پدر صالح در حقّ فرزندش. (سوم) دعای فرزند صالح در حقّ پدرش و (چهارم) دعای ستمدیده.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت رضا«علیه‌السلام» می‌فرمایند: چون بر مزار متوفی وارد شدی برای او 7 مرتبه سوره‌ی «انّا انزلنا» بخوان و سپس برای او دعا کن و او نیز برای تو دعا خواهد کرد و از این طریق جنابعالی از دعای پدر محروم نخواهید شد. موفق باشید

17247
متن پرسش
سلام استاد عزیز: می خواستم نظرتان را در مورد متن زیر بدانم. لطفا کمی شرح دهید. تشکر «ﻣﻮﺳﯽ ﻭ ﺍﺑﻠﯿﺲ ( ﺷﯿﺦ ﺍﺣﻤﺪ ﻏﺰالی)» ﻣﻮﺳﯽ ( ﻉ) ﺑﺎ ﺍﺑﻠﯿﺲ ﺩﺭ ﻋﻘﺒﻪ ﮐﻮﻩ ﻃﻮﺭ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ. ﻣﻮﺳﯽ ﮔﻔت: ﺍﯼ ﺍﺑﻠﯿﺲ! ﭼﺮﺍ ﺑﺮ ﺁﺩﻡ ﺳﺠﺪﻩ ﻧﮑﺮﺩﯼ؟ ﺍﺑﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﮐﻼ ّ ﻭ ﺣﺎﺷﺎ! ﺧﺪﺍ ﯾﮑﯽ ﺍﺳﺖ، ﻣﻦ ﻫﻔﺘﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ: ﺳُﺒﻮﺡ، ﻗﺪﻭﺱ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭼﻬﺮﻩ ﻋﺒﺎﺩﺗﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺛﻨﻮﺑﯿﺖ ﺳﯿﺎﻩ ﮐﻨﻢ؟ ﻣﻮﺳﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺍﺑﻠﯿﺲ، ﺍﻣﺮ ﺑﮕﺬﺍﺷﺘﯽ. ﺍﺑﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﺁﻥ ﺍﻣﺮ ﺍﺑﺘﻼ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺍ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺍﯼ ﻣﻮﺳﯽ، ﻣﻦ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﺩﺍﺷﺘﻢ. ﺍﮔﺮ ﻗﻄﻌﻪ ﻗﻄﻌﻪ ﺷﻮﻡ، ﺩﻝ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻏﯿﺮ ﺍﻭ ﻣﯿﻞ ﻧﮑﻨﺪ. ﺗﻮ ﻃﻠﺐ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﮔﻔﺘﯽ: ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻨﻤﺎ، ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﮐﻮﻩ ﻧﮕﺮﯾﺴﺘﯽ. ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﮐﻮﻩ ﻧﻨﮕﺮﯾﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ، ﻫﺮ ﺁﯾﻨﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﯾﺪﯼ! ﻭ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺻﺎﺩﻕ ﺗﺮﻡ! ﻣﻮﺳﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺍﺑﻠﯿﺲ، ﺑﻪ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻋﻘﻠﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﺑﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﺁﻥ ﺍﺯ ﻗﺎﺿﯽ ﻭ ﻣﯿﻞ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺍﻻ ﻗﺪﻡ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺛﺎﺑﺖ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﻣﻮﺳﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺍﺑﻠﯿﺲ! ﻟﺒﺎﺱ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﮔﯿﺖ ﺑﻪ ﺷﯿﻄﻨﺖ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﺮﺩ. ﺍﺑﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﺁﻥ ﺣﺎﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ. ﻣﻮﺳﯽ ﮔﻔﺖ: ﺁﯾﺎ ﻣﺤﺒﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ؟ ﺍﺑﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﻣﺤﺒﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ﻣﻦ ﺯﯾﺎﺩ ﮐﻨﺪ، ﻣﻦ ﻋﺸﻘﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ ﺍﻭ ﺳﺮﻣﺴﺘﻢ! ﻣﻮﺳﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺍﺑﻠﯿﺲ! ﺍﻭ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﮐﻨﯽ؟ ﺍﺑﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﺍﻭﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﺧﻮﺩ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ : ﺍِﻥ ﻋﻠﯿﮏ ﻟﻌﻨﺘﯽ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻟﻌﻨﺖ ﻣﻦ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ «ﮐﺎﻑ» ﻭ «ﯾﺎﺀ» ﻣﺨﺼﻮﺹ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻣﻦ ﺭﻫﯿﻦ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺷﻮﻗﻢ! ﻣﻦ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺩﻭﺯﺧﻢ .... ﻣﻮﺳﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺍﺑﻠﯿﺲ! ﺑﺎ آﻧﮑﻪ ﻣﻠﻌﻮﻧﯽ ﺍﻣﺎ ﮐﻼﻣﺖ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺍﺳﺖ. ﺍﺑﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﻣﻮﺳﯽ! ﻫﻔﺘﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻃﻤﻊ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ، ﻭ ﻃﻤﻊ ﺩﺭ ﻋﺒﻮﺩﯾﺖ، ﻫﻼﮐﺖ ﺍﺳﺖ!! ﺍﻻﻥ ﻃﻤﻊ ﻗﻄﻊ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺫﮐﺮ ﻣﻦ ﺟﻠﯿﻞ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻋﺒﺎﺩﺗﻢ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﺍﯼ ﻣﻮﺳﯽ! ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﺮﺍ ﺭﺍﻧﺪ؟ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﻣﺨﻠﺼﺎﻥ ﺁﻣﯿﺰﺵ ﻧﮑﻨﻢ (ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺻﺪﻣﻪ ﺍﯼ ﺑﺰﻧﻢ) ﻣﺨﻠﺼﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺭﻏﺒﺖ ﯾﺎ ﺗﺮﺱ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﯾﺎ ﻃﻤﻊ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خداوند در حدیث قدسی می‌فرماید: «كُنْتُ كَنْزاً مَخْفيّاً؛ فَاحبّبْتُ انْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِكَىْ اعْرَف»؛[1] من گنجى مخفى بودم، دوست داشتم كه شناخته شوم، پس خلق كردم تا شناخته شوم. معلوم می‌شود خداوند را باید در مظاهر او شناخت وگرنه شناخت خدا، شناخت مفهومی و ذهنی خواهد بود. و عالی‌ترین مظهر حضرت حق، آدم بود که در وصف او می‌فرماید: «علّم آدم الاسماء کلّها» و به تعبیر آیت اللّه محی‌الدین الهی قمشه‌ای؛ «جرمش آن بود که در آینه، رویِ تو ندید / ور نه بر بوالبشری، ترکِ سجود این‌همه نیست». یعنی جرم شیطان آن بود که در آینه‌ی آدم، انوار الهی را ندید، وگرنه برای ترک سجده به آدم که خروج از ساحت ربوبی را در پی نخواهد داشت. روش شیطان شبیه تفکر وهّابیون است که متوجه نور خدا در مظاهر نیستند و آن را شرک می‌دانند و به همین جهت مثل شیطان، خود را می‌بینند و «أنا خیرٌ منهْ» سر می‌دهند و چون نگاه به خود، با ناتوانی همراه می‌شود، تکیه به غیر خدا برایشان پیش می‌آید و به اسلحه‌ها و آمریکا تکیه خواهند کرد. موفق باشید  

 


[1] ( 1)- بحارالأنوار، ج 84، ص 199- شرح مقدمه‏ى قيصرى، آشتيانى، ص 1225.

17238
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: ان شاءالله که در کنف حمایت ولیعصر عج الله تعالی فرجه الشریف موید و منصور باشید. و اما بعد... مدتی است در کانالهای تلگرامی و گروه ها لینک کانالهایی می آمد که حاوی سرگذشتها و دلنوشته هایی بود که قاطبه اصلی محتوای این دلنوشته ها متضمن بحث خیانت زوجین به یکدیگر خصوصا خصوصا خیانت زنان به شوهرانشان و نیز ارتباط جنسی محارم با یکدیگر بود. این دلنوشته ها و سرگذشتها ظاهرا در جهت دریافت مشاوره و استرشاد ارائه می شد منتهی با تکرار موضوعات خیانت و زنای عنف، گویا هدف عادی سازی و قبح زدایی از این مسائل بود. باتحقیق بیشتر متوجه شدم که اتاق فکرهای صهیونیستی با محوریت تزلزل و از هم گسیختگی و تقدس زدایی نهاد خانواده در ایران، این سرگذشتهای ساختگی را برای نفوذ فساد در تار و پود خانواده ها سرهم کرده و در معرض دید عموم قرار می دهند و متاسفانه برای همه طیف سنی سهل الوصول است. و در نظر بگیرید یک نوجوان که چندین بار این سرگذشتها را بخواند چقدر برایش قبح شکنی می شود و ذهنیتش نسبت به محارمش تغییر می کند و چه فاجعه ای رخ می دهد. جدیدا متاسفانه در سایه غفلت مسئولین علافه بر دلنوشته ها، فایلهای صوتی به وفور در کانالهای مربوط به ارتباط جنسی با محارم قرارداده می شود که اشخاص به طرز چندش آوری موضوع ارتباط با محارم خود را به تصویر می کشند. مثلا پسری با آب و تاب توضیح می دهد چگونه پس از فوت پدرش، با رضایت مادر با یکدیگر رابطه جنسی دارند و چقدر هر دو خشنودند!!! یا دختری با صداهای تهوع آور و صوتهای مستهجن با شور و اشتیاق از ارتباط جنسی با برادرش یا پدرش می گوید!!!! با توجه به اینکه صوت بسیار تاثیرگذارتر از متن و نوشته است؛ فرض بفرمایید چه بر سر نوجوانان و جوانان و زنان و مردان جامعه ما خواهد آمد؟ بعد شاهد خواهیم بود در برخی از خانواده ها کم کم این موضوع ارتباط جنسی با محارم باب می شود. باور بفرمایید دور از ذهن نیست. مگر نبود روزی که در کشور ما به ندرت طلاق اتفاق می افتاد و الان آمار طلاق بیداد می کند، پس در سایه غفلت از هجمه های فرهنگی هیچ چیز نشد ندارد! بنده دلم می سوزد خدا می داند جگرم کباب است از این همه توطئه از آن سو و این همه غفلت از این سو...خواهش می کنم التماس می کنم به داد مردم برسید. چه کسی باید این کانالها را قلع و قمع کند؟ چه کسی باید گردانندگان آن را جمع کند؟ چه کسی باید مردم را آگاه کند؟ وظیفه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که هر نهادی از جمله وزارت ارتباطات نسبت به این موضوع وظیفه‌ای دارند، بحثی نیست. ولی عنایت داشته باشید که این پروژه حدّاقل 25 سال پیش به همین شکل که می‌فرمایید کلید خورد و چیز جدیدی نیست و خروجی آن هم، آن نبود که دشمن می‌خواست. با این همه راه‌کارِ اصلی آن است که انسان‌ها با نور ایمان متوجه‌ی کثافت و زشتی این حرف‌ها و این کارها بشوند. و از این جهت دین اسلام، دین آخرالزمان است که توان رویارویی با همه‌ی فتنه‌های آخرالزمان را دارد. لذا حضرت سجاد«علیه‌السلام» می‌فرمایند:  «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْآيَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ إِلَى قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُور»[1] خداوند مى ‏دانست در آخرالزمان اقوام متعمّقى مى‏ آيند كه براى آن‏ها سوره توحيد و شش آيه اول سوره حديد را نازل كرد. اين خبر نشان مى‏ دهد براى فهم سوره‏ ى توحيد و شش آيه‏ ى اول سوره‏ ى حديد نياز به روح آخرالزمانى است‏. موفق باشید  

 


[1] ( 1)- الكافى، ج 1، ص 91.

17225
متن پرسش
سلام: در کتاب المیزان در تفسیر آیه ۱۷۶ سوره آل عمران علامه می فرماید: «پس معنای آیه این است که رفتار کسانی که به سوی کفر سرعت می گیرند و سرعتشان را روز به روز بیشتر می کنند تو را غمگین نسازد چون اندوه تو جز برای این نیست که می پنداری این کفار دارند با کفر خود به خدا ضرر می رسانند و حال آنکه اینطور نیست آنها به خدای تعالی هیچ ضرری نمی رسانند....» سوال من این است که آیا پیامبر نمی دانسته که کفار نمی توانند به خدا ضرر برسانند؟!! که خداوند به پیامبر می گوید ناراحت نباش؟ یا علامه نمی دانسته که پیامبر می دانسته؟!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه‌ی مذکور موجب تسلّی جان پیامبر می‌شود. زیرا بسیار تفاوت می‌کند که انسان بر اساس ایمان خود موضوعی را بداند، و یا این‌که حضرت حق مستقیماً خطاب به انسان مطلبی را متذکر شود. موفق باشید

17208
متن پرسش
سلام استاد عزیز: یکی از تکیه کلامهای حضرت عالی این است که انقلاب اسلامی ظهور اراده حق است در این تاریخ که به حق هم همین است. اما مگر رنسانس و مدر نیته و.... در راستای غیر اراده الهی بودند؟ آیا به صرف اینکه اراده الهی هستند حق می باشند؟ البته منظور من دیدگاه عرفانی مسئله نیست، آیا منظور شما این است که انقلاب اسلامی آخرین حلقه از ظهور اراده حق است که منجر به ظهور حضرت حجت (عج) می شود؟ با تشکر از جنابعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در سوره‌ی ابراهیم«علیه‌السلام» خداوند پیروزی حضرت موسی«علیه‌السلام» بر فرعون را ایّام الله می‌داند و به حضرت محمد«صلوات‌الله‌علیه‌واله» می‌فرماید: «وذکّرهم بایّام الله» امت خود را متذکر کن به ایّام الهی؛ یعنی نقطه‌ی تاریخی شروع توحید موسوی، در حالی‌که همه‌ی روزها روز خدا است موضوع اراده‌ خاص الهی در تحقق انقلاب اسلامی اراده‌ی خاصی است از جنس اراده‌ای که اسلام وارد تاریخ شد و قرارگرفتن در زیر سایه‌ی انقلاب اسلامی، حضور در اراده‌ی خاص الهی است و برکات خاص تاریخی خود را دارد. موفق باشید

17197
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز و گرامی: دیشب با یکی از دوستان صحبت از کتاب «تمدن زایی شیعه» شما به میان آمد. ایشان سوالی را مطرح کردند که از جواب دادن به آن درماندم. گفتند استاد طاهرزاده یکی از نقدهایی که به فرهنگ غرب دارند بحث سرعت موجود در تکنولوژی است و اینکه این سرعت انسان را از آرامشی که باید داشته باشد محروم کرده و ریشه بسیاری از اضطرابهای انسانهای امروز بخاطر دور شدن از این آرامش و تأنی است. بعد گفتند اگر سرعت بد است پس چرا (به مثال شما ارجاع دادند) وقتی آن افریت جن قرار شد تخت بلقیس را برای حضرت سلیمان بیاورند که گفتند قبل از اینکه بنشینی آن را برایت حاضر خواهم کرد، قبول نکردند و از عاصف بن برخیا که گفت قبل از اینکه چشم بر هم بزنی آن را برایت حاضر خواهم کرد قبول کردند (یعنی قبول سرعت بیشتر). پس معلوم می شود سرعت هم موضوعیت دارد و نمی شود آن را رد کرد و مخالف آموزه های دینی و سلوکی دانست!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که تفاوت سرعت عفریت جنی با آوردن تخت حضرت بلقیس توسط عاصف بن برخیا طبق آیات قرآن کاملا متفاوت است. آری! سرعت زیاد مربوط به عفریت جنی است و سرعت تکنیکی امروز نیز که شتاب و عجله است از همان جنس است. ولی جناب عاصف بن برخیا با سرعت زیاد آن تخت را نیاورد بلکه "قبل ان یرتد الیک طرفک" آورد یعنی در بی زمان و فوق معادلات مادی آن کار انجام شد و اتفاقا از همین قضیه می توان نتیجه گرفت که چرا در روایت داریم "العجله من الشیطان". موفق باشید

نمایش چاپی