بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12900
متن پرسش
سلام علیکم: بعضی ها معتقد می باشند مولانا باعث ترویج دین سکولار می شود و اشعارش اینگونه تفسیر پذیر است. علت هم آن است که مولانا در اشعارش می گوید نفس باید کشته شود (داستان کشتن مادر بدکاره و...) و این نفس اصلاح پذیر نیست بلکه باید عامل اصلی مشکلات که همان نفس است را از بین برد تا راحت شویم نه اینکه سعی کنیم دانه دانه رذایل بد نفس را از بین ببریم، این از نظر مولانا فایده ای ندارد، در صورتی که قرآن می فرماید باید نفس را تزکیه کرد نه اینکه بکشیم. مثلا یکی از شئون نفس سیری ناپذیر بودن آن است. مولانا در حکایت هایش اینگونه می گوید که باید نفس را کشت تا راحت شویم نه با سیری ناپذیر بودن مبارزه کنیم در صورتی که از نظر قرآن سیری ناپذیر بودن نفس همیشه بد نیست مثالش هم این است که خداوند در وعده بهشت می گوید هر چه تمنا کنند مهیا می شود. نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» به عنوان یک عالِم اسلام‌شناس، در مورد مولوی می‌فرمایند: مثنوى همان طور كه مولوى مى‏گويد: «هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين»[1]  و می‌فرمایند: مرحوم مطهرى هم با من هم عقيده بود. لذا از آن‌جایی که از هرچیزی می‌توان سوء استفاده کرد، از مثنوی نیز می‌توان سوء استفاده نمود 2- آن‌جایی که بحث کشتن نفس را به میان می‌کشد متذکر همان روایت مشهور «موتوا قبل أن تموتوا» است. به همان معنایی که باید به خواسته‌های نفس امّاره بی‌توجه بود و معنای کشتن نفس در عمل به همین شکل است 3- همچنان‌که در شرح سوره‌ی بقره عرض شد آن‌جا که برای مقربین «ممّا یشتهون» هست، به جهت آن است که آن‌ها میل خود را در اراده‌ی خدا فانی کرده‌اند و لذا به اراده‌ی الهی اراده می‌کنند و این غیر از تمنّاهای نفس امّاره است که باید مدّ نظر نباشد. موفق باشید

 


[1] - مقام معظم رهبرى« حفظه‏الله‏تعالى» در ديدار با شعراء در سال 1387- مولوى در ديباچه‏ى دفتر اول مى‏گويد: هذا كِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين، فى كَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْيقين

12892
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: در صورت امکان می خواستم منابع و مراجعی را جهت مطالعه و تحقیق در مورد طهارت تکوینی اهل بیت (ع) معرفی و مختصر توضیحی مرحمت فرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تفسیر آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب عرایضی شده و نیز در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در قسمت آیه‌ی تطهیر، نکاتی هست. کتاب بر روی سایت می‌باشد. موفق باشید

12888
متن پرسش
با عرض سلام به استاد عزیز: آیا برای ما هم - همانند شما - ممکن است با نوارها و سی دی دروس علما رشد کنیم؟ اگر ممکن است در دروس عرفان، فلسفه و تفسیر به سی دی کدام یک از علما رجوع کنیم؟ در ضمن حقیر طلبه ام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جنابعالی به عنوان یک طلبه در رابطه با فلسفه و عرفان از حجت‌الاسلام و المسلمین استاد یزدان‌پناه می‌توانید استفاده کنید و در تفسیر، از نورِ چشم صاحبان بصر و بصیرت یعنی حضرت آیت اللّه العظمی جوادی آملی غافل نباشید. موفق باشید

12884
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و احترام: در یک بحث دوستانه و محترمانه موضوعی درباره مباحث قضا و قدر و انتخاب انسان ها قبل از ورود به این دنیا پیش اومد که من با توجه به بعضی احادیث ذکر کردم که ورود به این بحث جز برای اهلش در احادیث منع شده است که دوست بنده از من خواست احادیثی ذیل این موضوع بیان کنم که دو حدیث زیر رو ذیل اون مثال آوردم. از امام سجّاد(ع) دربارۀ توحید سؤال شد، حضرتش فرمود: «خداوند عزّوجلّ می‌دانست در آخرالزّمان مردمانی ژرف‌اندیش خواهند آمد، پس سورۀ اخلاص و شش آیۀ اوّل سورۀ حدید را نازل فرمود، هر کس ورای آن را طلب کند، هلاک شود.» از حضرت علی(ع) درباره قضا و قدر سئوال شد ایشان فرمودند: راهی است تاریک، آن را نپیمایید و دریایی است ژرف؛ وارد آن نشوید و رازی است خدایی، خود را به زحمت نیندازید. و به عنوان نمونه هم گفتم که بحثی هست که این طور ازش مستفاد میشه که در دنیا کسانی هستند که جبراً به اختیار خودشون راه گمراهی رو طی می کنند و به قول حافظ: در کارگه عشق از کفر ناگزیر است آتش که را بسوزد گر بولهب نباشد و اگر کسی جایگاه درست و دقیق مفاهیم رو نفهمه به جبری مسلک شدن ممکن هست روی پیدا کنه در حالی که افق این بحث بسیار بالاتر هست و با استدلال ها و ادراکات قیاسی نتیجه خطا به دست میاد. ایشون از بحث بنده این طور برداشت کردن که نباید به مباحث توحید ورود کرد که البته نظر بنده این بود که جز برای کسانی که اهلیت فهم علوم توحیدی رو دارند بقیه بهتر هست به این مباحث ورود نکنند و بهتر هست به فکر این باشند که فطرت توحیدی شون رو در انجام شرع به صحنه بیارند و این علوم ذهنی خوب هست ولی نه برای هر کسی که نسبتاً ایشون پذیرفتند. ولی در باب موضوع حدیث اول ایشون گفتند که: به نظر می‌رسد که آن حدیث در ذم متعمقین است، نه در مدحشان. این را شارحین حدیث (علامه مجلسی، آیت‌الله صافی و ...) گفته‌اند و البته برخی گفته‌اند که اگر در ذم متعمقین نباشد، قطعا در مدحشان هم نیست. یعنی اینطور نیست که متعمقان درک و فهم بالایی دارند. آیا دلیلی بر این دارید که آن حدیث در مدح متعمقین است؟ من کلام زیر رو از علامه جوادی آملی (حفظه الله) از کتاب رازهای نماز براشون آوردم: از اینجا روشن شد که ظاهر حدیث گذشته - سخن امام سجاد علیه السلام - ستایش از ژرف نگری و تشویق ژرف اندیشان است و حدی فراتر از محتوای سوره توحید و شش آیه اول سوره حدید نیست و ذیل حدیث اشاره به هلاکت کسی داشت که فراسوی آن ها را قصد کند و این خود دلیل نفی حد فراتر از آن هاست زیرا ره پویی به سوی جایی که راه ندارد و حد و مرزی برای آن تصور نمی شود گمراهی است و گمراه نابود است و هر کسی که با دلیل روشن نابود شده در دوزخی قرار می گیرد که رحمت حق تعالی در آن نیست چنان که در نامه ای از نهج البلاغه آمده است: «دار لیس فیها رحمه و لاتسمع فیها دعوه / در دوزخ رحمت نیست و خواسته کسی شنیده و مستجاب نمی شود.» ولی ایشون چون علامه در کلامشون به ظاهر کلام استناد کرده بودند چندان قانع نشدند (البته ایشون شخصیت جدلی ندارند بیشتر قانع نشدند نه این که از سر جدل این گونه باشند). ببخشید شما دلایل محکم تری دارید که در باطن این حدیث هم مدح متعمقین باشد و از کلام علمای دیگر هم درباره این حدیث اگر در خاطرتان هست بیان کنید؟ بسیار ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که دوست جنابعالی متوجه‌اند و بعضی از علماء نیز برداشت کرده‌اند «متعمقین» بعضاً در روایات ما به معنای کسانی است که بیجا در هر ساحتی و بدون رسیدن و درک آن ساحت ورود پیدا می‌کنند و از این جهت این عنوان، یک نوع قدح است. ولی فکر می‌کنم در حدیث مذکور بتوان سخن ملاصدرا و حضرت آیت اللّه جوادی را پذیرفت، زیرا روایت می‌فرماید: خداوند شش آیه‌ی اول سوره‌ی حدید و سوره‌ی توحید را برای آن متعمقین آورده است. و این نشان می‌دهد که این افراد انسان‌های فرهیخته‌ای هستند که می‌توانند چنین فهمی از توحید داشته باشند. موفق باشید

12876
متن پرسش
با عرض سلام و وقت بخیر: 1. من به تازگی با سیر مطالعاتی شما آشنا شده ام و کتاب های «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» را مطالعه کرده ام و برخی از حقایق برایم روشن شده است و دیدم نسبت به دنیا و مرگ تا حدودی تغییر کرده همین موضوع باعث شده که به دیگرانی که با این مسائل اشنا نیستند و از معارف بهره ی چندانی ندارند و دنبال کسب آن هم نیستند به چشم حقارت بنگرم و شاید خود را برتر از آنها بدانم و گاهی این سوال ذهنم را درگیر می کند که چرا خدا مرا هدایت کرده و می کند ولی بعضی ها را نه. و این که چطور عرفا با این که واقعا به مراتب بالایی دست یافته بودند دچار خود بزرگ بینی نمی شدند؟ 2. چه کنیم با وجود موفقیت در امری (مثلا قبولی در کنکور) دچار غرور نشویم؟ و آن را وسیله ای برای پز دادن قرار ندهیم؟ 3. وقی خبر فوت شخصی را می شنویم باید برای او خوشحال شویم یا ناراحت؟ و اینکه در کتاب آشتی با خدا آورده اید که امام سجاد (ع) می فرمایند: وقتی بدن مومن را غسل می دهند به روح او گفته می شود آیا دوست داری به بدنی که در آن بودی برگردی؟ می گوید چه خواهم گرفتاری و غم و اندوه را؟ منظور از مومن چه جور مومنی است؟ باید حتما در حد عرفا مثلا آیت اله بهجت باشد که چنین پاسخی بدهد یا همین که یک انسان معمولی باشد که به نماز و روزه و واجبات مقید بوده (مثل اکثر مردم) او هم دیگر طالب بازگشت به بدنش نخواهد بود؟ و اینکه در قرآن می فرماید: چون مرگ یکی از آنها فرا رسد گوید مرا به دنیا باز گردان که اگر برگردم عمل صالح انجام دهم پس این آیه درباره ی چه کسانی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- گفت: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه‌ی حق بدان، نه کرده‌ی خویش!» ما چه می‌دانیم، شاید آن‌هایی که ما به ظاهر لااُبالی می‌دانیم حق برایشان روشن نشده است نه آن‌که معاند باشند 2- چرا موفقیت‌های دنیایی را مهم بدانیم که دچار غرور شویم؟! 3- وقتی شخص مورد اُنس ما رحلت می‌کند به جهت آن‌که مأنوس خود را از دست داده‌ایم اشک می‌ریزیم، نه آن‌که نگران آن باشیم. آری! انسان مؤمنی که شوق ارتباط با خدا را دارد در جواب ملائکه‌ای که به او می‌گویند، می‌خواهی برگردی، می‌گوید: چه می‌خواهم دنیای غم و دردسر را؟ برعکسِ کافران و معاندان که التماس می‌کنند «فرجعونی لعلی اعمل صالحا» و دروغ می‌گویند. موفق باشید

12839
متن پرسش
با سلام: با توجه به این که قران معجزه زنده هر عصری است و با توجه به این که هر معجزه ای از پیامبران متناسب با عالی ترین فن آن زمان است. ایا در حال حاضر قرآن متناسب با عالی ترین فنون این عصر می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نیاز‌های کلی بشر همیشگی است و متناسب آن نیاز‌ها، قرآن جواب های قدسیِ هر زمان را ارائه می‌دهد بخصوص در این دوران که بیشتر دوران فکر و فرهنگ است و لذا قرآن در این دوران بیشتر معجزه بودن خود را ارائه می‌دهد. موفق باشید

12834
متن پرسش
بسمه تعالي سلام عليكم: استاد بزگوار ما در شهر تهران به دليل بي بند و باري بسيار زيادي كه در شهر است خيلي توفيق امر به معروف و نهي إز منكر پيدا مي كنيم كه اين در نوبه ي خود هم خوب و هم بد است. غرض اين بود كه ما در حين انجام وظيفه هولي پيدا مي كنيم اما نه احساس ترس. لطفا راه حلي هم عملي و هم نظري بفرماييد. شرمنده از اين كه مصدع شدم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی باید کرد زمینه‌ای فراهم گردد که طرف مقابل متوجه‌ی دلسوزی شما گردد زیرا خداوند در قرآن می‌فرماید حوزه‌ی امر به معروف و نهی از منکر، مربوط به مؤمنین است در إزای اظهار محبتی که باید به هم داشته باشند یعنی در فضای دوستانه، نه در فضای تحکم و تحقیر. فرمود: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ (71توبه)». موفق باشید

12818
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و ادب خدمت حضرت استاد بزرگوار: احتراماً، استاد شما در مورد شرح فصوص الحکم مطالبی را نگاشته اید یا خیر؟ البته بنده شنیده ام که اساتید برای شرح این کتاب افراد مخصوصی را انتخاب می کنند که نمی دانم درست است یا خیر؟ ولی بنده بسیار تمایل دارم که اگر در این باب مطالبی وجود دارد را تحقیق نمایم لطفاً راهنمایی بفرمائید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مختصر کارهایی شده، ولی به نظر بنده اگر می‌خواهید در این مسیر تلاش کنید بعد از مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین و کتاب معاد و کتاب معرفتِ نفس و حشر با تعمق زیاد بر روی شرح سوره‌ی حمد حضرت امام و شرح کتاب «مصباح الهدایه» ایشان، إنشاءاللّه راه گشوده می‌شود. موفق باشید

12807
متن پرسش
با سلام: در قرآن کریم آمده که: «وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ» و در حکمت های نهج البلاغه آمده است که امام علی (ع) می فرمایند : خدای سبحان روزی فقراء را در مالهای توانگران قرار داده پس فقیری گرسنه نمی ماند جز آنکه توانگری از حق او خود را به نوایی رسانده پس پروردگار متعال ثروتمندان را در آخرت برای این عمل باز خواست کند. نهج البلاغه صفحه 420 حالا اگر اشخاصی که تقیدی به دین ندارند رو کنار بذاریم (که جسارتاً به نظر من بسیاری از اون ها در اثر جهل هست نه عناد و حتی عناد بسیاری از اون ها هم به خاطر کج فهمی هست نه این که عامدانه راه درست رو میدونند و عناد دارند) تکلیف نگاه و قضاوت ما با مومنینی که از لحاظ گشایش روزی در حد خوب یا بالایی هستند ولی به این موضوع مهم توجه ندارند و به نوعی مالشون رو ثمره زحمت خودشون می دونند چی هست؟ واقعیت این هست که گاهاً این موضع فارق از آسیب های اجتماعی و شکاف طبقاتی که به وجود میاره و در پی اون دین گریزی هایی از مردم سطح فقیر و زیر متوسط به خاطر این که مومنینی با شرایط مالی خوب به دنیا گرایشِ همراه با وابستگی نسبتاً شدید دارند، آدم رو نسبت به این طیف دلزده و آزرده میکنه که این موضوع هم خودش از لحاظ فردی و سلوکی قاعدتاً درست نیست و به نظرم باید شخص بتونه نسبت به افراد مختلف جامعه روحیه خیرخواهانه اش رو حفظ کنه چون خودش هم در هر سطحی هست از اشتباه مصون نیست، بیشتر دنبال رویکرد فردی درستی هستم که یه شخص که خودش درگیر مشکلات عدیده اقتصادی هست و از طرفی با این نوع آیات و روایات هم آشنایی داره براش این موضوع کدورت قلبی ایجاد نکنه و وظیفه و تکلیف خودش رو با این نوع اشخاص به شکل درست و خداپسند تنظیم کنه. متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که هرکسی باید متوجه باشد امکاناتی که در اختیار اوست برای امتحان او می‌باشد، حرفی نیست و هرکس خود داند و خدای خود. چون در ظاهر ما نمی‌توانیم نحوه‌ی نیاز افراد متدین را به امکاناتی که در اختیارشان هست بشناسیم. لذا چون می‌دانیم عموم افراد متدین به شکل‌های مختلف و بیشتر به صورت پنهانی دغدغه‌ی فقرا را دارند، باید حرکات و سکنات آن‌ها را حمل بر صحت کرد. بنده کسانی را می‌شناسم که به ظاهر بسیار ثروتمندند ولی می‌دانم که استفاده‌ی خود آن‌ها از ثروت‌شان کمتر از استفاده‌ی فقرایی است که از ثروت و مدیریت آن‌ها استفاده می‌کنند. موفق باشید

12772
متن پرسش
با عرض سلام: اسم واسع الهی با عالم ماده که حرکت دارد را درک می کنم ولی نسبت به عالم مجردات که ثابت هستد درکش برایم سخت است؟ مثلا در خطبه 91 نهج البلاغه حضرت می فرمایند فرشتگان به واسطه اطاعت فراوان حق برعلمشان افزوده می شود. این مورد چگونه تبیین می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمه‌ی اسمِ واسع الهی تنها تکامل‌بخشیدن و تبدیل قوه به فعل نیست، بلکه به معنای دادنِ وجود بعد از وجود است که در آیه‌ی «کلّ یومٍ هو فی شأن» متذکر می‌شود. علاوه بر آن شاید افزوده‌شدن علمِ فرشته‌گان در رابطه با رفعِ مواتع تجلی آن‌ها باشد مثل آن‌که شما در ماه رمضان آماده‌ی نزول ملائکة‌اللّه می‌شوید. موفق باشید

12771
متن پرسش
بحارالأنوار ج : 89 ص : 20 قال الحسين بن علي صلوات الله عليهما كتاب الله عز و جل على أربعة أشياء على العبارة و الإشارة و اللطائف و الحقائق فالعبارة للعوام و الإشارة للخواص و للطائف للأولياء و الحقائق للأنبياء سلام: آیا منظور از "عبارت" متن عربی و قرائت آن است؟ جایگاه تفسیر کجاست؟ منظور از اشاره، لطائف و حقائق چیست؟ لطفا یک آیه، مثال بزنید و در آن آیه توضیح بفرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت ما را متوجه می‌کند که کتاب خداوند دارای باطن و باطن‌ها است. آنچه در ابتدای امر و بر اساس فکر و اندیشه با ما روبه‌رو می‌شود، همان عبارات کتاب الهی است و مفسرین در این حوزه با کتاب الهی برخورد می‌کنند ولی چنانچه روحِ انسان‌ها به ابعاد باطنیِ عالَم وجود سیر داشته باشد، کتاب الهی را متذکر اشاراتی می‌یابند که مافوق محدوده‌ی الفاظ است و لطایف و حقایق آن نیز به همین شکل است. مثلاً در آیه‌ی 82 سوره‌ی یس که می‌فرماید: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون» در نگاه اندیشمندانه به ما می‌فهماند که «امر»ِ او در رابطه با مخلوقات، در عالَم بی‌زمان واقع می‌شود. ولی اشاره‌ی آن متذکر احساسی است که اهل عرفان دارند و می‌توانند عالم بی‌زمان را احساس کنند و لطایف آن دیگر گفتنی نیست چه رسد به حقایق آن که بین این آیات و رسول خدا برقرار است. موفق باشید

12767
متن پرسش
سلام: با توجه به جمله ي: خلق یعنی آن چه استحقاق وجود داشت را حق بهشون داد حال استحقاق از کجا آمد؟ خدا طلب ما را جواب می دهد یا خودش طلب در ما قرار می دهد و معنای آیه ای که خداوند می فرماید اگر نافرمانی کنید شما را می برم گروهی دیگر می آورم که... مگر می شود جواب طلب کسی را خدا ندهد؟ با تشکر
متن پاسخ

12767- باسمه تعالی: سلام علیکم: «امکان» برای هر موجودی، ذاتیِ آن موجود است به همین جهت در فلسفه گفته می‌شود ممکن‌الوجودبودنِ موجودات ذاتیِ آن‌ها است و خطاب حضرت حق که به موجودی میفرماید بشو و می‌شود؛ خطاب به جنبه‌ی امکانی موجود است که در علم خدا هست و لذا «طلب» ذاتیِ ما است، نه آن‌که حضرت حق آن را ایجاد کند، بلکه او طلب را جواب می‌دهد و این‌که می‌فرماید اگر نافرمانی کنید شما را می‌برم، نظر به جنبه‌ی اختیار انسان دارد که اگر مطابق نظام اَحسن عمل نکند، نظام احسن ظرفیت کارهایی که ندارد را برنمی‌تابد. موفق باشید

12761
متن پرسش
با سلام: می خواستم در مورد تفسیر آیه شریفه «وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» توضیح بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد به تفاسیر رجوع فرمایید به‌خصوص تفسیر قیّم المیزان، اگر سؤالی پیش آمد در خدمتتان هستم. موفق باشید

12746
متن پرسش
از كجا بدانيم كه چقدر از تلاش ما در طلب رزق صحيح است و چقدر از تلاش ما غلط و زياده روي يا كم كاري است؟ چه معياري دارد كه با آن سعي خود را بسنجيم كه آيا كم است يا به اندازه است يا حرص است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در حدّ وظیفه هرکار سالمی که پیش آید ما باید انجام دهیم این معنی تلاش رزق به طور صحیح است و نباید در راستای طلب رزق از سایر وظایف انسانی غافل باشیم اعم از اُنس با خانواده، خدمت به پدر و مادر، صله‌ی رحم، دیدارِ دوستان، حضور در جلسات مذهبی و تدبّر در قرآن و روایات. موفق باشید

12723
متن پرسش
با سلام و احترام: سوالی درباره عبارت تحسس داشتم. از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که فرمود: «اِیّاکُمْ وَ الظَّنَّ فَاِنَّ الظَّنَّ اَکْذَبُ الْحَدِیْثِ وَ لا تَحَسَّسُوا وَ لاتَجَسَّسُوا آیت الله مکارم در تفسیر خود می فرمایند اگر مي بينيم كه در حديث از هر دو نهى شده ممكن است اشاره به اين باشد كه جستجو در كار مردم نكنيد نه در كار خيرشان و نه در كار شرشان . در قرآن داریم یا بُنَىَّ اِذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ اَخِیْهِ وَ لا تَیْئَسُوا مِنْ رَوْحِ اللّهِ همانطور که مشاهده می شود در حدیث از تحسس نهی شده است و در قرآن به تحسس امر شده است 1. تعریف تحسس چیست و بالاخره تحسس مذموم است یا ممدوح؟ 2. این که ما در سیره خود به خوبی های مومنین نظر می کنیم و یا در بحث اخلاق دینی داریم که مومن نظر به انوار مومن دیگر می کند و به اصطلاح المومن مرات المومن ربطی به تحسس مذموم ندارد درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مشخص است روایت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در رابطه با عدم پیگیری عیوب شخصی افراد است و پیگیری آن عیوب با حدس‌ها و گمان‌های خود. و معنای تحسس در این‌جا به معنای پیگیری است در عیوب فردی. ولی معنای تجسس در سخن حضرت یعقوب«علیه‌السلام» پیگیری برای یافتن خبری از حضرت یوسف«علیه‌السلام» است. این پیگیری کجا و آن پیگیری کجا؟! آری نظرکردن به نور مؤمن ربطی به پیگیری عیوب شخصی ندارد. موفق باشید

12718
متن پرسش
سلام: سوالم در مورد رساله الولایه است. چرا زندگی قبل دنیایی (قبل تولد) را شما یک حقیقت می دانید دلیل حقیقی بودن این زندگی و زندگی بعد دنیا چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اقرار به ربوبیت حضرت حق در عهد الست که در آیه‌ی 173 سوره‌ی اعراف بدان اشاره دارد، دلیل بر زندگی قبل از دنیایی هرکس است و معاد و ابدیت روح دلیل بر زندگی بعد از دنیایی او است. موفق باشید

12665
متن پرسش
1- سابقا به فكرم رسيده بود كه نكند ما در خواب باشيم و كل دنيايي كه در آن هستيم واقعي نباشد بلكه نوعي خواب باشد كه يك دفعه بيدار شويم و بگوئيم كه خوب شد كه خواب بود، به تازگي آيه ي آخر سوره نازعات را خواندم آيا منظور آيه همين برداشت من است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  به یک معنا وقتی انسان در قیامت به شعوری برتر رسید همه‌ی دنیا را نسبت به قیامت یک خواب نصفه روزه می‌بیند. موفق باشید

12670
متن پرسش
سلام عليکم: استاد گرامى پيرامون بحٽى که در مورد زمان شناسى حضرت امام و ابعاد آن فرموديد مى خواستم بدونم عرفان اجتماعى که براى امام معرفى مى کنند چگونه شکل گرفت؟ و آيا با توجه به اين زمان شناسى امام بود؟ و اگر اينگونه است اين عرفان در حضرت آقا چگونه نمود پيدا کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً هرکس در آیات و روایات تعمق کند متوجه اشاراتی می‌شود که به انسان یک‌نوع زمان‌شناسی را می‌آموزد. موفق باشید

12667
متن پرسش
سلام علیکم: چرا برای شب قدر سوره های «روم» و «دخان» و «عنکبوت» باید خوانده شود؟ چرا باید برای بخشیده شدن در ماه رمضان اطمینان داشت و آیا روایات بخشیده شدن شامل همه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً علت خواندن سوره‌های مذکور را در شب قدر نمی‌دانم. وقتی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» ماه رمضان را ماه رحمت و مغفرت معرفی کرده‌اند چرا به مغفرت خداوند در این ماه اطمینان نداشته باشیم؟ موفق باشید

12662
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: دو سوال درباره قرآن داشتم: چرا قرآن در بعضی مسائل خیلی ریز می شود و به جزئیات می پردازد (مثلا ارث یا محرمیت)؟ اگر به خاطر اهمیت آن موضوع است چرا تمام جزئیات آن موضوع نیامده؟ در حالی که مسائل دیگر را به صورت کلی بیان می کند و توقع هم همین است که در قران احکام و قواعد کلی درباره همه موضوعات باشد و جزئیات هر موضوع با روایات و عقل فهمیده شود. چرا خطاب های قرآن متوجه مردان است که مثلا با زنان فلان طور رفتار کنید اما در جایی از قرآن عموم زنان مورد خطاب قرار نگرفته اند (غیر از مورد همسران پیامبر(ص))، البته منظورم خطاب هایی همچون «یا ایها الذین آمنوا» نیست چون هم برای مردان و هم برای زنان است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- قرآن کتاب زندگی است در مواردی که نیاز به امور جزئی بوده باید به صورت جزیی وارد می‌شده 2- بسیاری احکام در بین زن و مرد مشترک است و از این جهت در قرآن خطاب به مردم‌است و مردم غیر از مردان است. مثل مسلمین که به معنای زن و مرد مسلمان است، ولی مسلمات یعنی فقط زنان مسلمان. موفق باشید

12657
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: خدا را شاکرم که در دوران پر هیاهوی جوانی با آثار مطالعاتی شما آشنا شدم و تاثیر بسزایی در شخصیتم گذاشت. بحمدالله فارغ التحصیل رشته علوم قرآن هستم اما متاسفانه چون دروس دانشگاهی مرا به هدفم نرساند (فهمیدن پیامهای قرآن) تصمیم به رها کردن درس کردم. در پرسش و پاسخ هایتان در مورد انس با قرآن فرمودید که عربی تان را خوب کنید، می خواستم ازتون خواهش کنم سیر مطالعاتی در مورد عربی به من بدهید، ناگفته نماند در دوران دانشجویی به طور پراکنده کتابهایی از جمله الفیه ابن مالک، سیوطی و در زمینه بلاغت قرآن خوانده ام اما متاسفانه اینگونه مطالب بیشتر مرا از هدفم دور می کرد. با آرزوی موفقیت شما. من الله توفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ادبیات عرب تنها،وسیله‌ی فهم درست متون اسلامی است. نباید بیش از این انتظار داشت. نمی‌دانم در حال حاضر در حوزه چه اساتید و کتاب‌هایی در این مورد مطرح است! بهتر است این را از طلاب فعّال حوزه بپرسید. موفق باشید

12653
متن پرسش
با سلام: در آیه «وَلَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالاْنْسِ». درست است که اکثر مردم بدلیل اعمال بد و غفلت شایسته اهل جهنمند ولی سوال من اینجاست که وقتی امام زمان(ع) ظهور می کنند بسیاری از مردم هدایت می شوند و زمانهای طولانی زندگی می کنند به طوریکه زمانهای قبل از ظهور مقطع کوچکی از تاریخ را تشکیل می دهد، پس تطبیق آیه فوق با زمان بعد از ظهور چگونه است؟ التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه می‌فرماید طبع اکثر مردم گرایش به جهنم دارد و لذا مأیوس نباشید که دینداران ناب در عالم زیاد نیستند، در زمان حضرت حجت«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» حق و عدالت حاکم است ولی همه‌ی مردم خوب نمی‌شوند. موفق باشید

12643
متن پرسش
سلام جناب طاهر زاده: من در اول سوره مومنون به یه آیه ای برخوردم, تو آیه های ابتدایی گفته شده فقط همسرانتان بر شما حالال هستند و کنیزان!!! من میگم یعنی مسلمونا میتونن حمله کنن به کافرا و راحت به زنانشون تجاوز کنند، بدون صیقه و بزور؟!! بزور؟ خب اون زن هم آدمه. چجور اجازه داده شده که مومن یه انسان رو در اختیار بگیره، خب اون زن شخصیت داره، میخاد زندگی کنه، اما میشه راحت به بردگی گرفتتش! اصلا چرا برای برقراری رابطه اجازه زن بیچاره لازم نیست. اصلا کلا اینکه قرآن برده داری رو منع نکرده برام خیلی عجیبه، برده داری ظلم نیست؟ چرا یه انسانی که پول داره میتونه از انسانی که پول نداره فضیلت داشته باشه و بهش دستور بده یا حتی هر موقع و هر جال که خواست تجاوز کنه؟ حالا یه سری ها هم میگن اون ماله اون موقع ها بوده و ... خب مگه قرآن برای تمام زمان ها نیس؟ پس نباید یه آیه اش فقط برای اون زمان صدق کنه، بدجوری برام شبهه ایجاد کرده، خیلی امیدوارم که شما برطرفش کنید. ممنون
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک بحث طولانی و بسیار مهم است و در مورد آن کتاب‌هایی تحت عنوان «برده‌داری در اسلام» نوشته شده و علامه طباطبایی نیز در المیزان نکات بسیار ارزشمندی را در راستای فهم شرایطی تاریخی مطرح می‌کنند. از جمله می‌توانید به سایت‌هایی مثل «http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1121 » و « http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1121 و « http://bardeeeee.blogsky.com/  و « http://www.hawzah.net/fa/Article/View/88262 و « http://www.hawzah.net/fa/Article/View/88262 » رجوع فرمایید. موفق باشید

12634
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در آیه 19 سوره محمد خطاب به پیامبر آمده: پس بدان كه هيچ خدايى جز اللَّه نيست. از گناه خود و از گناه مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه. خدا مى‏داند كه روز به كجا مى‏رويد و شب به كجا مى‏آراميد. (19) مگر پیامبر معصوم نبوده اند چرا به صراحت آمده برای گناه خود استغفار کن. لطفا توضیح بفرمایید؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: استغفار رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» همان‌طور که خودشان می‌فرمایند استغفار از گناه نیست، استغفار از آن است که قلبشان مکدّر نشود. از رسول ختمى صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه فرمودند: «لَيُغانُ عَلى‏ قَلبى وَ انّى لَاسْتَغفِرُ اللَّه فى كُلِّ يَومٍ سَبْعينَ مَرَّة» گاه بر دلم غبارى مى‏نشيند و من هر روز هفتاد بار از خدا آمرزش مى‏خواهم. شايد رؤيت حق در كثرت را كدورتْ حساب مى‏فرمودند. موفق باشید

12620
متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار: توفیقاتتون در این ماه مبارک بیشتر از پیش باشد. حدود ده سال پیش خداوند به این بنده اش لطف کرد و او را که غرق در غفلت و گمراهی و گناه بود، بیدار کرد و به راه عبادت و بندگی خودش کشاند. وقتی این اتفاق افتاد فکر کردم که همه چیز درست شده و من آدم دیگه ای شدم و دیگه اون آدم قبلی نیستم ولی اون طوری که فکر می کردم نبود هر چند که به لطف و عنایت خداوند دیگه هرگز از اون موقع به بعد گرد کناهان و کارهای گذشته نگشتم و حتی فکرش هم وحشت زده ام می کرد، ولی شخصیت من هنوز هم همون شخصیت قبلی بود با همون تمایلات. اوایل همیشه وحشت زده بودم چون می دیدم که میلم هتوز به سمت کارهای گذشته است ولی من از اون کارها و اون من قبلی فراری شده بودم ولی او همچنان محکم و پا برجا حکومت بر جان و تن را حفظ کرده بود، سختی های روانی و جسمانی زیادی کشیدم تا تونستم کم کم در مقابلش بایستم که اون هم به لطف خدا و مدد اهل البیت علیهم السلام بود هر چند که اون طور که شایسته بود بهشون متوسل نشدم ولی می دیدم که کار، کار من نیست و کار دیگری است. استاد گرامی با اینکه این همه وقت از اون زمان گذشته فقط تونستم در حدی مقابلش بایستم که ظاهرم ظاهر انسان مومنی است ولی باطن جور دیگری است. جز گاهی اوقات در تنهایی که نور غیب به دلم میتابه و موقع نماز اون هم نه همیشه، مواقع دیگه من هنوز همون آدم قبلی هستم، خصوصا در حضور انسان دیگری مخصوصا کسانی که قبل از این تغییر با من بودن مثل مادر، خواهر، برادر، شوهر و غیره. فقط همون زمان های کوتاهه که اون کسی میشم که باید باشم عبد مومن مطیع محب اهل البیت و در یک کلام، اون انسانی که خدا خواسته از طریق دین بسازه و پر از آرامش و نشاط و امید و محبت به دیگران و انتظار حقیقی ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه میشم و من خودم را اون شخص میدونم، تفاوت بین این دو حال خیلی زیاده یکی اعلی علیین و یکی اسفل السافلینه، حالا فکر کنید من که در عرض چند دقیقه از اون حال به این حال میام و بیشتر اوقات در اون حال خراب هستم و می بینم دیگری اختیار قوا و اعضای مرا به دست گرفته چه حسی پیدا می کنم، وقتی در اون حال نیستم از خدا راضی نیستم، شاکر نیستم، امید ندارم، نمیتونم دعا کنم یا توسل پیدا کنم، بد اخلاقی می کنم، دنبال کارهای لغو میرم و نمیتونم در مواقع خاص مثل الان که شبهای قدره، بهره ای ببرم و همه اینها در حالیه که اصلا نمی فهمم چطور یکدفعه این تغییر رخ میده. توی کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» شما یه قسمتی در مورد تلون و تمکن خوندم، فکر می کنم این حال من همون تلون باشه. خواستم ازتون بپرسم که تلون چند سال طول میکشه؟ چند سال باید صبر کنم تا از اون شخصیت قبلی رها بشم؟ خیلی در عذابم استاد آخه فکر می کنم تمکن پیدا کردن در اون حال تازه اول راهه و اگه زود حاصل نشه شاید نشه توشه زیادی برای آخرت اندوخت. این بیت حافظ علیه الرحمه با تغییر مصرع اولش خیلی اوقات بر زبانم جاری میشه ترسم از آن که روزی کار جهان سرآید ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی می بخشید که طولانی شد، خدا شما را حفظ کند و عمر با توفیق و عزت به شما بدهد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید که به قول مولوی: «در جهان جنگ این شادی بس است / که برآری بر عدو هر دم شکست». بنا است یک عمر با چنین افکاری مقابله کنید و همچنان مقاومت نمایید. و خداوند برای آن‌که در این مقاومت پایدار بمانید، بعضاً نسیمی بر جان شما می‌وزاند. ولی قصّه‌ی اصلی آن است که باید تا آخر بنا را بر مقاومت بگذارید تا نتیجه‌ی اصلی کار در ابدیت برای شما روشن شود. پاداش اعمال ما را در إزاء اعمال ما به ما نمی‌دهند، بلکه در إزاء صبر ما به ما می‌دهند. خداوند می‌فرماید: «وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذي كانُوا يَعْمَلُونَ»(عنکبوت/7)  و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادند، گناهان آنان را مى‏پوشانيم(و مى‏بخشيم) و آنان را به بهترين اعمالى كه انجام مى‏دادند پاداش مى‏دهيم.‏ موفق باشید

نمایش چاپی