بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نبی، امام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8006
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد طاهرزاده ، من با توجه به میزان آگاهی اندک پیرامون آخرالزمان و موضوع مهدویت تصمیم به مطالعه کتاب " آخرالزمان شرایط ظهور باطنی ترین بعد هستی " گرفتم. اما حین مطالعه در ص 68 این کتاب سوالی برام مطرح شد که به جواب نرسیدم . در ص 68 این کتاب شما در توضیح این که در آخرالزمان باطن ها ظهور میکنند آیه " تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ " از سوره همزه رو آوردید و نوشته اید آنچه در قلب ها است طلوع می کند . این حقیر هیچ دانشی در مورد این آیه نداشتم ولی با شروع تحقیق آنطور که من متوجه شدم مظمون آیه ارتباطی با ظهور باطن ها ندارد . آیه هفتم از سوره همزه این است : " الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ " که در آن التی بر میگردد به کلمه ای در آیه قبل که کلمه آتش است . تطلع یعنی طلوع میکند ( چیره میشود ) و علی به معنی بر و در نهایت الافئده یعنی قلب ها ، پس ترجمه کامل چنین میشود : آن آتشی که بر قلب ها چیره میشود نه اینکه آنچه در قلوب است طلوع میکند. تقاضا دارم این حقیر رو در مطالعه و فهم بهتر آیات قرآن یاری کنید . باتشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اصل برهانی که در آن کتاب مورد نظر قرار گرفته برهان « النهایات ترجع الی البدایات» است که حتماً مستحضر هستید. آیه‌ی مذکور شاهدی است بر این‌که چگونه در قیامت مافی‌الضمیر انسان‌ها آن‌ها را در ستون‌های ممدود احاطه می‌کند. آیت‌اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» در تفسیر این‌ آیه روشن می‌فرمودند چگونه انسان‌ گناهکار در آن دنیا توسط مافی‌الضمیرش که به صورت آتش در آمده احاطه می‌شود. از آن جهت که شخصیت هرکس همان قلب اوست. به نظرم خوب است قبل از این کتاب، مباحث مربوط به معرفت نفس مثل ده نکته کار شود. موفق باشید
7980
متن پرسش
باسلام در غیر انبیا و معصومین، ظاهرا سیر تکامل معنوی وجود دارد. یعنی طول عمر زندگی دنیایی بستری برای رشد معنوی و قرب آنهاست. مثلا آیت الله بهجت در 40 سالگی بیشتر از 30 سالگی تکامل معنوی و قرب الهی دارند. یعنی در غیر معصومین، انسانها در طول عمر، با عمل به دستورات الهی ، هر روز بر درجات معنوی و قرب الهی شان افزوده می شود. مثلا آیت الله قاضی در 50 سالگی چندین برابر 20 سالگی شان رشد معنوی و مقامات دارند. حال سوال اینست در مورد انبیا و 14 معصوم به چه شکل است. آیا آنها هم در بستر زمان رشد می کنند یا اینکه از همان اولین روز حضور در دنیا در انتهای مقام معنوی و تکوینی خود قرار دارند. مثلا حضرت زهرا (س) در یک روزگی با ده سالگی با 18 سالگی به لحاظ مقام تکوینی و قرب الههی تفاوت دارند؟ آیا عمل به دستورات شریعت توسط معصومین و انبیا سبب رشد معنوی آنها می شود یا صرفا موجب حفظ آنها در همان مقام معنوی که در همان روز نخست حضور در دنیا داشتند می شود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این بحث را بحمداللّه در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» داشته‌ایم. عصمت ائمه«علیهم‌السلام» موهبی است. یعنی کمال انسانی را به آن‌ها می‌دهند و آن‌ها باید در طول عمر آن را حفظ کنند و کمال آن‌ها به حفظ آن عصمت است که کار فوق‌العاده مشکلی است. زیرا در عین داشتن خصوصیات انسانی، مثل غضب و شهوت باید آن عصمت را حفظ کنند. بر عکس ملائکه که عصمت آن‌ها با ابعاد بشری روبه‌رو نیست. موفق باشید
7905
متن پرسش
چگونه امام زمان درون خود را هویدا سازیم؟چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟ایا ممکن است کسی که گناهکار بوده به طرز فجیح.ولی توبه ی واقعی کرده..امام زمانشو بببینه؟امیدی هست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چرا باید امام زمان درون خود را هویدا سازیم؟ باید با رعایت کامل حرام و حلال الهی و اعتماد به دستورات الهی قلب خود را به آن عصمت کل نزدیک کنیم. توبه نیز ما را از گناه دور می‌کند و به نور عصمت نزدیک می‌نماید. موفق باشید
7838
متن پرسش
سلام علیکم این حدیث لولاک آیا سند دارد یا نه؟ در صورت صحت سند آیا متن آن صحیح است یا نه؟ چگونه میشود پیغمبر. که عقل اول است و اولین و بالا ترین خلق خدا هستند بخاطر حضرت امیر خلق شده باشند و باز چگونه میشود که هردوی این بزرگواران بخاطر حضرت زهرا خلق شده باشند آیا حضرت زهرا مقامی بالاتری دارند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: سند روایت را در «جنةالعاصمه»، ص 168، به نقل از کشف‏اللئالى‏ آورده. عمده آن است که پیام این روایت را بتوانیم متوجه شویم که بنده بحمدالله در کتاب «مقام لیلة‌القدری فاطمه زهرا علیها سلام» و جزوه‌ی «فاطمه مظهر عبودیت» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
7821
متن پرسش
با سلام و تحیت. استاد گرامی نظرحضرتعالی در خصوص بانو فاطیما که در سال 1917 در منطقه فاطیمای پرتغال مشاهده شده چیست؟ آیا همان حضرت زهرا سلام الله علیه و علی آبائه و بعله و اولاده آلاف تحیت و السلام بوده اند؟این ماجرا را چگونه می بینید؟سپاس
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: امکان این را می‌دهم که حضرت نظر رحمتی به آن دو بانوی راهبه کرده باشند. موفق باشید
7826
متن پرسش
سلام استاد . داد از اینهمه رابطه ی عادی که بین دختر و پسرهای مذهبی ما در این هیئت ها و گروه های فرهنگی تحت عنوان کار فرهنگی هست.در حالیکه روحشان خبر ندارد که این یک رابطه ی مدرن شده است در قالب دین. استاد شاید دوستان ناراحت شوند ولی بنده شهرستانهای مختلف کار کرده ام و شیوع آنرا در بین اعضای هیئات اصفهانی متاسفانه بیشتر دیدم. آیا نباید چنین مکرهایی را هم متذکر بود؟یا بنده فکرم جمود دارد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: متأسفانه دوستان هیئتی بر روی معارف اسلامی و اخلاق کمتر وقت می‌گذارند تا جایگاه احکام الهی را بدانند و آن را کامل رعایت کنند. ابتدا باید هیئت‌های ما کلاس معارف شود تا عزاداری‌ها انسان‌سازتر گردد. موفق باشید
7811
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز در جزوه مرزهای ارتباط بین زن و مرد، گویا بحث طوری ارائه شده که گویا جذابیت جنس مخالف برای انسان فقط تحت تاثیر واهمه است. به این صورت که اگر انسان وهم خود را کنترل کند و نگذارد وهم به میدان بیاید، دیگر جنس مخالف برای شخص جذابیت نخوهد داشت. حال سوال اینجاست که اگر این جذابیت ناشی از وهم می باشد، حضرت علی (ع) که وهم کنترل شده دارند. پس چرا در سن جوانی از سلام به نامحرم خودداری می کردند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عنایت داشته‌باشید «قوه واهمه» یکی از ابعاد وجودی انسان است و در رابطه با آن قوه ، معانی صورت خاصی به خود می‌گیرند و اگر ما آن قوه را با نور شریعت تربیت کنیم اتحاد معانی با صورت خاص تحت تأثیر القائات شیطان نمی‌باشد. باید متوجه بود اگر دو نامحرم رعایت حدود شرعی را نکنند، قوه‌ی واهمه‌ی آن‌ها تحت تأثیر شیطان قرار می‌گیرد و از مسیر اصلی و از نظر به اهداف واقعی خارج می‌شوند که در آن جزوه بر روی این تأکید شده و امیرالمومنین علیه‌السلام نیز مواظب هستند که واهمه‌شان در معرض القائات شیطان قرار نگیرد. موفق باشید
7779
متن پرسش
سلام علیکم استاد . این جمله در جواب سوال 7746 بود .قسمتی از جواب را جدا کردم این یعنی چه ؟ باید غرب شناخته شود تا معلوم شود در نظر به تمدن اسلامی چرا باید از غرب عبور کرد و پشتوانه‌ی نظری این عبور را دوره‌های غرب‌شناسی به عهده دارد در این دوره هاست که معلوم می‌شود میان بسط تکنولوژی غربی و بینش و تفکر فرهنگ ما چه نسبتی هست تا کسی به‌راحتی نگوید: این‌ها وسیله است و ما هرطور بخواهیم می‌توانیم از آن‌ها استفاده کنیم و در دل آن نوع خودآگاهی که در دوره‌های غرب‌شناسی به دست می‌آید می‌توان نظر به برکات تمدن اسلامی انداخت و این غیر از آن است که کسی گمان کند دوره‌های آموزشی غرب یک نوع انتقاد به غرب است که این عین بسط مدرنیته می باشد. مخصوصا این قسمت جواب "‌ و این غیر از آن است که کسی گمان کند دوره‌های آموزشی غرب یک نوع انتقاد به غرب است که این عین بسط مدرنیته می باشد."
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این موضوع عرض عریضی در غرب‌شناسی دارد که عبور از غرب، عبور از یک تفکر است نسبت به عالم و آدم و این غیر از انتقادهایی است که در ذیل تمدن غربی به غرب می‌شود که اصطلاحاً تحت عنوان پُست‌مدرن یک نوع بازخوانی غرب است برای ادامه‌ی غرب. ما باید متوجه ذات تمدن غرب بشویم و جایگاه تاریخی آن را با نظر به رهنمودهای آیات الهی درک کنیم تا افق ظهور مهدویت را احساس نماییم. موفق باشید
7746
متن پرسش
باسمه تعالی به نظر حضرت عالی چه محدودیت هایی در مورد برگزاری دوره‌های آموزشی غرب‌شناسی وجود دارد؟ چه نکاتی را در طرح این دوره ها به عنوان افق فکری و اجرایی باید در نظر گرفت؟
متن پاسخ
از آن‌جایی که در اسلام تأکید بر نظام‌سازی است و رهنمودهای اسلام در متن یک نظام اسلامی تأثیر خود را به صورت کامل می‌نمایاند و به همین جهت هم رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» در اولین فرصتی که برایشان پیش آمد یعنی در مدینه، اداره‌ی جامعه را بر اساس دستورات اسلام به عهده گرفتند و باز در راستای نظام‌سازی اسلامی موضوع غدیر پیش آمد تا بعد از رحلت رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» نظام اسلامی بدون سرپرست نماند، آن‌هم سرپرستی که حقیقت قرآن و اسلام را با تمام وجود می‌شناسند. با توجه به نکات قوق ؛ انقلاب اسلامی نظر به ایجاد نظام و تمدنی دارد که تمام مناسبات آن با احکام اسلامی مدیریت شود و در این رابطه وظیفه‌ی هر مسلمانی است که فعالیت دینی خود را در دو جبهه‌ شکل دهد، یکی در جبهه‌ی مقابله با تمدنی که مانع جدّی برای تحقق نظام اسلامی است که در چهارصدساله‌ی اخیر آن مانع تمدن غربی بوده است. در این رابطه باید به‌خوبی روشن شود تمدن غربی به جهت ذات مادی‌اش نه در درون خود متذکر حقایق قدسی و معنوی است و نه به خودی خود امکان ظهور تمدنی را می‌دهد که آن تمدن نظر به عالم قدس و معنویت دارد و از این جهت باید غرب شناخته شود تا معلوم شود در نظر به تمدن اسلامی چرا باید از غرب عبور کرد و پشتوانه‌ی نظری این عبور را دوره‌های غرب‌شناسی به عهده دارد در این دوره هاست که معلوم می‌شود میان بسط تکنولوژی غربی و بینش و تفکر فرهنگ ما چه نسبتی هست تا کسی به‌راحتی نگوید: این‌ها وسیله است و ما هرطور بخواهیم می‌توانیم از آن‌ها استفاده کنیم و در دل آن نوع خودآگاهی که در دوره‌های غرب‌شناسی به دست می‌آید می‌توان نظر به برکات تمدن اسلامی انداخت و این غیر از آن است که کسی گمان کند دوره‌های آموزشی غرب یک نوع انتقاد به غرب است که این عین بسط مدرنیته می باشد. محدودیت‌های دوره‌های آموزشی غرب شناسی مربوط است به اهدافی که ما در غرب‌شناسی دنبال می‌کنیم و این‌که بنا داریم مخاطب را به تعبیر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» متوجه «باطن این تمدن مادی که ضد انسان است، ضد فطرت است» بکنیم پیش از آن‌که جوانان ما گرفتار روح غربی شوند و کار از کار بگذرد. افقی که ما در مباحث غرب‌شناسی مدّ نظر داریم علاوه بر موضوع سلبیِ نقد غربی ، موضوع ایجابی آن است و در نظرگرفتن خصوصیات تمدن اسلامی ، تمدنی که در پرتو دین اسلام زندگی زمینیِ ما را به آسمان معنویت متصل می‌گرداند و انسان را از یک‌بُعدی و یک ساحتی‌شدن نجات می‌دهد و تشریع را با تکوین هماهنگ می‌کند و از همه مهم‌تر زمینه‌ی ظهور عالی‌ترین شکل مدیریت اجتماعی یعنی ظهور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را فراهم می‌نماید. آنچه امیدها را در این زمان چند برابر کرده نظر به تقدیری است که شما در این تاریخ با آن روبه‌روئید و آن طلوع روح گرایش به معنویت ملت‌ها است و وظیفه‌ای که ما در این مقطع ِ تاریخی به عهده داریم آن است که اگر با نگاه قدسیِ اسلام، غرب نقد نشود ملت‌ها در عین عبور از غرب معلوم نیست به کجا روی می‌آورند و اگر در متن نقد غرب، فرهنگ مهدوی به زیبایی کامل مدّ نظر قرار نگیرد، باز سرگردانی بشر به صورتی دیگر ادامه می‌یابد. از این جهت باز تأکید می‌کنم امروز، نقد غرب در پرتو نگاه اسلام به تمدن غربی ،از نان شب برای ما واجب‌تر است. موفق باشید
7749
متن پرسش
با سلام چرا حضرت فاطمه از خداوند مرگ خود را طلب کردند؟مگر در مقام تسلیم و رضا نبودند؟ما هم اگر بخاطر فشارهای زندگی از خداوند متعال مرگمان را بخواهیم بد نیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر هم روایت درست به ما رسیده باشد. منظور آن است در دنیایی که سیره و دین رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» به حاشیه می‌رود دیگر جای زندگی نیست. ما باید آماده‌ی مرگ باشیم، ولی آرزویمان مردن نباشد. آرزویمان اُنس با حضرت حق باشد. موفق باشید
7735
متن پرسش
سلام علیکم استناد برخی که با صلوات با صدای بلند(حالت داد) موجب آزار کسانیکه در کنارشان نشسته اند میشوند به حدیث قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله: ارْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ بِالصَّلَاةِ عَلَیَّ؛ فَإِنَّهَا تَذْهَبُ بِالنِّفَاق‏ صحیح است؟ آیا این بلند کردن صدا مثل میزان بلند کردن صدا در نمازهای جهری نباید باشد؟یعنی در دل نباشد و جوهره داشته باشد.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: فکر می‌کنم این روایت اشاره به آن دارد که اگر مؤمنین به صورت جمعی می‌خواهند صلوات بفرستند بلند صلوات بفرستند، ولی در حالت عادی که به صورت ذکر فردی می‌خواهیم صلوات بفرستیم باید رعایت اطرافیان را بکنیم که حواس آنها پرت نشود. موفق باشید
7698
متن پرسش
باسلام. قرآن مدام از وقوع ناگهانی قیامت سخن میگوید که البته در برخی آیات علاوه بر وقوع قیامت کبری به مرگ نیز نظر دارد نظیر آیه "قد خسر الذین کذبوا بلقاء الله حتی اذا جاءتهم الساعه بغته" ولی در برخی آیات سخت است که به مرگ فردی تفسیرش کنیم نظیر " یسالونک عن الساعه ایان مرساها قل انما علمها عند ربی لا یجلیها لوقتها الا هو ثقلت فی السماوات والارض لا تاتیکم الا بغته" و میبایست به دفعی بودن قیامت کبری تفسیرش کرد. در حالیکه ما طبق روایات قبل از وقوع آن مسئله ی ظهور حجت عج را داریم و بدون آن نمیتوان منتظر قیامت کبری که یوم تبدل الارض غیرالارض... میباشد بود.چگونه این دو قابل جمع است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در روایت از رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» داریم اگر یک روز به آخر دنیا مانده باشد آن روز آن‌قدر طولانی می‌شود تا فرزندم مهدی ظهور کند. با توجه به این امر هم می‌توان گفت قیامت نزدیک است و هم می‌توان گفت ظهور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» قبل از وقوع قیامت واقع می‌شود. موفق باشید
7700
متن پرسش
باسلام منظور از این بیت چیست ؟ ماننده ی ستوران در وقت آب خوردن /
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: یعنی ما عموماً با ذهنیات خودمان زندگی می‌کنیم و از خودمان می‌ترسیم و رم می‌کنیم، مگر آن‌که عقل خود را به نور عقل قدسی محمدی«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» منوّر نمائیم. موفق باشید
7703
متن پرسش
باسلام اینکه مریضی ها در اثر ضعیف شدن روح است نمیتواند قاعده کلی باشد چون معصومین هم که روح آنها در تعادل کامل است مریض میشدند.احتمالا امراض گاهی موهبتی است.نظرتان چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌طور است. بعضی بیماری‌ها نیز در اثر عوامل خارجی است. آن بیماری‌ها که در اثر عدم تعادل روح است برای امامان معصوم نبوده. موفق باشید
7683
متن پرسش
باسلام با توجه به سوال 7580 در خصوص نظم مورد نظر اسلام و نظم حاصل از مدرنیته (نظم کثرت گرای ثانیه ای) اگر ممکن است توضیح بیشتری مرقوم فرمایید. با توجه به نظمی که خود حضرت امام داشتند مثلا سر ساعت بخصوصی کارهای مشخص را انجام می دادند آیا در راستای نظم موجود نیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: نظم دینی نظر به عالم ملکوت دارد و مؤمنین واقعی با هماهنگی با عالَم ملکوت خود را و زندگی را مدیریت می‌کنند و لذا هیچ وقت این طور نبوده که مؤمنین به نظم اهمیت ندهند. در آغوش ملکوت به صورتی حکیمانه جای هرکاری را تعیین می‌کردند و به همین جهت هرگز آرامش خود را از دست نمی‌دادند. مشکل امروز بشر آن است که در نظمی مکانیکی گرفتار است و در آغوش وَهم خود زندگی می‌کند و لذا با نظمی که برای خود ایجاد کرده به هیچ آرامشی نمی‌رسد زیرا این نظم را برای جوابگویی به وَهمیات خود شکل داده، با رویکردی متفاوت از رویکرد نظم قدسی. در کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» بحثی تحت عنوان نظم معاویه‌ای داشتیم. موفق باشید
7676
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی هدف از نوشتن این مطلب فقط برای خلاص شدنم از وسوسه های شیطان است. استاد؛ متاسفانه فقط شما را به عنوان طبیب جان خود میشناسم. می خواستم با شما تلفنی صحبت کنم تا حرفهای شما بیشتر در عمق جانم نفوذ کند. اما شرم داشتم که به خاطر هیچ و پوچ وقت شما را بگیرم هرچند خود این مطلب نیز اطاله کلام است. مرا ببخشید چاره دیگری نداشتم . استاد عزیزم متاسفم که مجبورم با جزئیات مطالبم را بنویسم. خرداد ماه بعد از مشورتی که با شما داشتم رضایت کامل برای ترخیص فرزندم دادم. همان طور که می دانید به رحمت خدا رفت شاید این حادثه برای خیلی ها تعجب برانگیز بود و به گفته بعضی ها ما قتل انجام دادیم به لطف خدا سعی کردیم در این مصیبت صبر کنیم هرچند باز هم تحملش سخت است . از همان خردادماه انگار تمام بدبختی های عالم به سراغم آمد. فرزندم را از دست دادم همسرم بیکار شد( بعلت تعدیل نیرو که علت اصلی آن تاثیر سوء اقتصاد بر شرکتشان بود والبته با نگاه کاملا متفاوت بامن بیکاری خود را پذیرفت نظرشون این است که تا به حال خداوند روزی مرا اینجا قرار داده بود و حالا جای دیگر)و منهم به خاطر یک ماه مرخصی که گرفته بودم ورشکست شدم (در هفته نامه مشغول بکار بودم علت ورشکستگی وضعیت خراب اقتصادی از لحاظ کاغذ و بعد بی تدبیری یکی از همکاران و شاید اگر بخواهم نگاهم را عقلانی و منطقی کنم امتحان الهی) تمام شرایط مصادف بود با نقل و مکان اینجانب به خانه پدری همسرم. از همان خرداد ماه من و همسرم بعد از آن وقایع که کمی روحیه خود را بدست آوردیم سعی کردیم به زندگی عادی خود برگردیم و درد بی فرزندی خود را به روی همدیگر نیاوریم انگار هیچ اتفاق تلخی نیفتاده است ولی متاسفانه زندگی به روال عادی برنگشت. دست به هرکاری زدیم با شکست روبرو شدیم تا جایی که اگر یادتان باشد 4 ماهه پیش وقتی تلفنی با شما صحبت کردم گفتم از مشکلات دنیایی خسته شدم انگار تمام بشو نیست و من فرصت خود را دارم ازدست می دهم به لطف خداوند مباحث را شروع کردم اما از لحاظ فکری نتوانستم خودم را از افکار سوء نجات دهم. هر دوی ما تا توانستیم دعا و استغفار کردیم اما نتیجه ای نداد حالا حرفهای دیگران کم کم دارد روی ما اثر منفی می گذارد به من می گن این خانه برای شما شگون نداشته یا می گن دچار سحر و جادو شده اید تا از این خانه نروید آش همین است و کاسه همان . یک روز تصمیم گرفتیم از این خونه برویم اما با کدام پول؟ نمی خواهم ادعا کنم در این 6 سال گدشته زندگیم در اوج رفاه بودم اما زندگی بدی نداشتم ولی در این 9 ماه طعم تلخ فقر را چشیدم هرچند صورت خود را با سیلی سرخ نگه میداریم و نمی گذاریم کسی متوجه این فقر شود و اگرنزدیکان همسرم حرفی می زنند صرفا به خاطر شرایط ایجاد شده همسرم است و راجع به من چیزی نمی دانند و از طرفی خانواده خودم اصلا از بیکاری همسرم خبر ندارند و فقط شرایط مرا می دانند که البته اهمیتی نمی دهند چون فکر می کنند همسرم مشغول به کار است و درآمد خموبی داردو من چون در آمدم از همسرم خیلی بیشتر بود در این چند سال همیشه پیش خانواده ام ادعایم این بود که درآمد آنچنانی ندارم و فقط کارم جنبه سرگرمی است ( علتش این بود که اگر یادتان باشد در زمان خواستگاری یکی از ایرادهایی که خانواده من می گرفتن بحث درآمد بود.) فکر می کردم اگر به مشکلات فکر نکنم ولی تلاش کنم و توکل همه چیز حل می شود ولی نشد! حالا کم کم گذشته به یادم می آید که چقدر پدر و مادرم با این وصلت مخالف بودن و می گفتن روزگار طوری نیست که بتوانی با فقر و نداری زندگی کنی در واقع بعد از 6 سال درست با چیزی روبرو شدم که خانواده ام از آن به شدت وحشت داشتند وحالا گاهی حس پشیمانی از انتخابم به سراغم می آید !برای خلاصی از این افکار منفی کتاب جایگاه رزق در هستی را مجددا خواندم کمی تحمل کردم و مدام این فکر را در ذهنم تکرار می کنم این امتحان الهی است اما این حرفها فقط مثل مسکن عمل میکند چند روزی آرامم می کند و بس. به خودم می گم حتما دلیلی دارد که اگر تلاش می کنیم به نتیجه نمی رسیم ولی متاسفانه عمق این حرفها در جانم بی تاثیر است به هر دری زدیم گشایشی ندیدم اگر ضرر ندهیم خودش خیلی هنر است سودش پیشکش. نگاههای ترحم آمیز دیگران به خاطر نداشتن فرزند از یک سو، بچه دار نشدن ما و احتمال خطر مجدد همان واقعه از سوی پزشکان عذابم می دهد فشار مالی و هروز شرمنده دیدن همسرم از سوی دیگر طاقتم را کم می کند خودم به هر دری که زدم با در بسته روبروشدم .پیشنهاد خنده دار همکاران قدیمی که چشم امید دارند تا کاری دست و پا کنم و مجدداهمه دور هم جمع شویم مرا به وسوسه می اندازد آنها پیشنهاد فال و دعا و.. را دارند اما نمی تونم مثل آنها فکر کنم چطور می توانم با همین اعتقادات ناچیز نخ نمایم به سراغ فالگیر و پیشگو و این مسائل بروم (کتاب جایگاه جن، شیطان و جادوگر در عالم را مطالعه کردم شاید برای همین است که حرفشان برایم خنده دار است) باور این حرفها سخت به نظر می آید اما من اصلا انتظار چنین مسائل و مشکلاتی را در زندگیم نداشتم باورم نمی شود من در این ازدواج به خدای خود توکل کردم در روز عقدم عاجزانه به خدا گفتم در این وصلت حتی چوب کبریت زندگیم را از خودت می خواهم ولی...؟بارها به خودم میگم من یاد گرفتم که بفهمم نه خوشی های دنیا می ماند نه سختی های آن ولی وقتی کم میارم و دعام مستجاب نمیشه گشایشی نمی بینم با تمام اعماق وجودم می فهمم که دارم نا امیدم میشم و گله و شکایت من به خدا فقط کار شیطان است اما خیلی سخته که نمی دونم در این شرایط سخت چکار باید بکنم؟ و چقدرسخته به جای اینکه از لحاظ معنویت رشد پیدا کنم راه رهایی خود را نفهمم و از پس این امتحان بر نیایم وخدایی نکرده گرفتار این رمال و فالگیر و.. شوم! استاد عزیز تر از جانم چگونه بپذیرم این همه بدبیاری فقط برای نقل مکان است؟ در حالی که معتقدم حتما گناهی کردم که دعایم مستجاب نمی شود یا گناهی سبب تاخیر در اجابت شده است که اگر این طور باشد نمی دانم چیست؟ هرچند بارها استغفار کردم. یا اصلا بحث استجابت نیست زمان اجابتش فرانرسیده .اگر این امتحان الهی است چطور خود را در این امتحان رشد دهم و از این همه وسوسه و نا امیدی رها شوم؟هرچند نمیدانم تاکی می توانم این شرایط را تحمل کنم؟ نمی خواهم درمطالعاتم مجددا وقفه ایجاد شود شاید باور نکنید اما خیلی سخت است وقتی انسان دعا کند اجابت نشود و همان موقع شیطان او را در ورطه نا امیدی و شک بیندازد بارها در این مدت چنین اتفاقی افتاده اما لطف خدا شاملم بوده سریع بر این نا امیدی غلبه کردم اما خیلی امیدوار نیستم لطفا هم مرا موعظه بفرمایید و هم راه درمان را نشانم دهیدکه چطور بتوانم از این گرفتاری ها خود را نجات دهم؟ با تشکر فراوان و التماس دعای خیر از شما
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در هر حال مطمئن باشید خدا شما را فراموش نکرده، هر اندازه ابزارها را از جلو شما بردارد بیشتر خودش را به شما نشان می‌دهد. سعی کنید از همه‌ی نسبت‌ها و عنوان‌ها و رودربایستی‌ها خود را آزاد کنید و به ساده‌ترین زندگی راضی شوید و خدا را شکر کنید که آن خانه را فعلاً برای شما فراهم کرده. اگر توانستید این فقر زیبا را بشناسید و در نهایت رضایت‌مندی آن را از حضرت حق بپذیرید در آن صورت راهی خاص به سوی خدا برای خود گشوده‌اید. او می‌تواند سالک خود را به جایی برساند که در مقابل سختی‌ها شاکر شود و خوشی و سختی برایش مساوی گردد – زیرا آن سالک برکات سختی‌ها را چشیده-. از رسول خدا«صلواه‌اللّه‌علیه‌وآله» داریم: ««أَوَّلُ مَنْ یُدْعَى إِلَى الْجَنَّةِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ الَّذِینَ یَحْمَدُونَ اللَّهَ تَعَالَى عَلَى کُلِّ حَال‏» نخستین کسانى که روز قیامت به طرف بهشت خوانده مى‏شوند کسانى هستند که در هر حال خدا را سپاسگزارند. حقیقتاً « إِنَّ الْجَنَّةَ حُفَّتْ بِالْمَکَارِهِ » بهشت را در درون سختی‌ها قرار داده‌اند. چقدر خوشحال می‌شوم اگر حتی از این سختی‌ها هم شکایتی در درون خود نداشته باشید تا با نعمت‌های آسمانی آشنا شوید. موفق باشید
7650
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل شده است که حضرت فرمود: «أَوْحَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَى دَاوُدَ علیه‌السلام یَا دَاوُدُ تُرِیدُ وَ أُرِیدُ وَ لَا یَکُونُ إِلَّا مَا أُرِیدُ فَإِنْ أَسْلَمْتَ لِمَا أُرِیدُ أَعْطَیْتُکَ مَا تُرِیدُ وَ إِنْ لَمْ تُسْلِمْ لِمَا أُرِیدُ أَتْعَبْتُکَ فِیمَا تُرِیدُ ثُمَّ لَا یَکُونُ إِلَّا مَا أُرِید؛6 ‌خدای عزوجل به داوود وحی کرد: ای داوود! تو اراده می‌کنی و من هم اراده می‌کنم و جز آنچه من اراده می‌کنم واقع نمی‌شود. پس اگر در برابر آنچه که من می‌خواهم تسلیم شوی، من خواسته‌هایت را به تو عطا می‌کنم؛ و اگر تسلیم آنچه من می‌خواهم نشوی، تو را در آنچه که می‌خواهی به زحمت می‌اندازم. پس از آن، چیزی جز آنچه که من می‌خواهم واقع نمی‌شود [و تو اجری هم نخواهی برد].» می گویند جز خواست خدا در عالم چیزی پیاده نمی شود و این خیال است که فکر کنیم که خواست ما در عالم پیاده می شود پس اگر اینچنین است کسی که گناه می کند و در دار وجود اراده او پیاده می شود و توسط ملائکه کاتب، ثبت می گردد چطور قابل تفسیر است؟ و منظور از اراده الهی در این روایت اراده تکوینی است یا تشریعی
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آفرین که متوجه تفکیک اراده‌ی تکوینی از تشریعی هستید. آری حضرت حق به اراده‌ی تشریعی به ما دستور می‌دهد که گناه نکنید تا هرکدام از ما به صورت شخصی در مسیر قرب الهی قرار گیریم، ولی در نظام خود به صورت تکوینی شرایطی فراهم کرده که امکان گناه فراهم باشد و حضرت حق می‌خواهد در این روایت فوق‌العاده پیامبر خود را تا مقام تسلیم کامل جلو ببرد تا ببیند چگونه عالم تماماً در قبضه‌ی خداوند است. موفق باشید
7652
متن پرسش
باسلام چند وقتی است جناب پناهیان در سخنرانی هایشان اشاراتی میکنند مبنی بر نزدیک بودن ظهور . با عباراتی نظیر " یا زینب مثل اینکه شما مقدمه ساز ظهور هستی" اشاره به درگیری های سوریه. یا مثلا پس از تاکید بسیار زیاد که برای ظهور دعا کنید ، میگویند خبرهایی هست که من نمی توانم بگویم. یا اساسا طرح مباحثی که به قول خودشان قواعد ظهور است. در همین زمینه چند ماه پیش جناب رسول جعفریان نامه ای عتاب آمیز به پناهیان نوشتند با مضمون نقد همین رفتارهای پناهیان. البته کمی با زبان بی ادبی. خواستم نظر شما را بدانم. آیا این نحوبرخورد با ظهور توسط جناب پناهیان درست است؟ آیا این انحراف نیست؟ آیا این تعیین وقت نیست؟ آیا این سبک کردن بحث ظهور نیست؟ اصلا وقتی سیره حضرت امام و رهبری را با این افراد مقایسه میکنیم ، می بینیم تناقض وجود دارد. رهبری به فکر ساخت تمدن اسلامی است ولی این افراد دائما توجه مردم را به نزدیک بودن ظهور معطوف میکنند. لطفا توضیح کامل بدهید
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده سخنان آقای پناهیان را در آن رابطه که آقای جعفریان اشکال کرده بودند دنبال کردم. سخنان آقای پناهیان را سخنانی منطقی دیدم و اتفاقاً ما را متوجه آینده‌ای می‌کنند که ماوراء زندگی غربی باید فکر کنیم. قبلاً در این مورد عرایضی داشتم. موفق باشید
7655
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی در مورد داستان زیبای حضرت خضر و موسی علی نبینا و علیهما السلام ایا می توان گفت حضرت موسی خواهان رسیدن به مقام کشفیات ذاتیه بوده و برای همین خداوند او را به حضرت خضر ارجاع می دهد چون مرحوم علامه طهرانی می گوید در کشفیات ذاتیه هست که سر قضا و قدر برای سالک هویدا می شود و با توجه به اینکه 3 داستان مطرح شده ذیل ملاقات موسی و خضر در مورد سر قضا و قدر است ایا می توان این مطلب رسیدن به کشفیات ذاتیه را برای حضرت موسی مطرح نمود. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: به نظرم نکته‌ی خوبی است. زیرا سالک باید در مقام فنای ذاتی در شرایطی قرار گیرد که از خود هیچ ارده‌ای بروز ندهد و شرط حضرت خضر«علیه‌السلام» با حضرت موسی«علیه‌السلام» نیز همین بود که «فَلا تَسْئَلْنی‏ عَنْ شَیْ‏ءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً» سؤال نکن تا خودم برایت به موقع بگویم. موفق باشید
7659
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید، نگاهی به جهان موجود است که همه چیز را دارای ذات می پندارد و اینگونه توصیف می کند که تمام جهان پیرامون و هر آنچه در آن است همه به یک عین الوجودی بازمی گردد پس هر چیزی دارای عالمی است که این عالم باید در راستای عالم توحیدی قرار گیرد. حال با این نگاه علوم نیز دارای ماهیت تعریف می شوند و در واقع گفته می شود که چون این علوم برگرفته از تفکر انسان های غربی است که از فضای توحیدی جدا هستند، پس این علوم نیز ذات غربی و شیطانی بوده و هر فرد با مطالعه این علوم از فضای توحیدی و الهی فاصله می گیرد. حال اگر اینگونه باشد و علوم دانشگاهی نیز دارای فضای غربزدگی باشند که عالم انسان ها را عوض می کنند پس چگونه فردی مثل شهید چمران از این سیستم بیرون می آید و یا اگر چمران را به فضای جبهه و جنگ مرتبط سازیم، شهدای هسته ای را چگونه می توان توجیه کرد؟؟؟ تقاضا دارم در این زمینه توضیحات کامل را بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر انسان با خودآگاهی به علم غربی نظر کند دیگر گرفتار وجه شیطانی آن نمی‌شود. مثل آن‌که شما وقتی دارید فیلمی را تماشا می‌کنید متوجه باشید همه‌ی حرکات و اشک و خنده‌ی افراد فیلم، یک نوع بازی است، در این صورت مسحور فیلم نمی‌شوید. اگر ما با نور شریعت با غرب برخورد کنیم نه‌تنها شیفته‌ی آن نمی‌گردیم، بلکه علم غربی را در بستری قرار می‌دهیم مثل کاری که شهید آوینی با دوربین کرد و در همین دستگاه رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: من شیطان خود را تسلیم کردم. ولی مشکل عموم مردمی‌اند که نه چمران‌اند و نه آوینی و ناخودآگاه تحت تأثیر فرهنگ شیطانی غرب قرار می‌گیرند و رهبر انقلاب«حفظه‌اللّه» در سخنان اخیر خود در 15/12/92 فرمودند: «باطن این تمدن مادی که ضد انسان است، ضد فطرت الهی است، دارد خودش را نشان می‌دهد ....... از پرده برون افتاده آن فساد باطنی و درونی». موفق باشید
7663
متن پرسش
باسلام عرض خدا قوت خدمت استاد عزیز و گرانقدر ، بنده مدتی بود به دنبال بهترین شیوه فرهنگ سازی و مهندسی فرهنگی بودم و میخواستم بدانم که تکلیف ما در مقابل کج فهمی ها و مشکلاتی که در جامعه اطراف خود مشهود است چیست. بهترین چیزی که بدان بر خوردم این بود که در طریقه و شیوه عملی (و فرهنگ سازی) رسول اکرم صلّی الله علیه و آله در دوران و محدوده سنی بنده نگرشی بیندازم و ببینم حضرت رسول صلّی الله علیه و آله در حدود سنی 17 الی بیست سالگی به چه سان عمل میکردند. سوال اول بنده این است که اولا نظر استاد در رابطه با مدیریت فرهنگی چیست؟ ثانیا با وجود جهل حقیر در رابطه با تاریخ پیش از بعثت ایشان توضیحی درباره سیره ایشان برای بنده بدهید. در پناه حضرت حق یاعلی
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده هم برای جامعه‌مان دغدغه‌ی شما را دارم. طرح کلی آن را در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عرض شده ولی در هرحال کار خوبی است که در سیره‌ی رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» نظر کنید. از لابه‌لای کتاب‌های سیره ،مثل الکامل ابن اثیر که ترجمه شده و یا سیره‌ی ابن هشام می‌توانید نکاتی را به‌دست آورید. بنده در کتاب «صلوات» نکاتی از سیره‌ی آن حضرت عرض کرده‌ام. موفق باشید
7630
متن پرسش
با سلام حضرت رسول یک نفس ناطقه دارند و یک حقیقت نوری و فرموده اید از جنبه نفس ناطقه است که وحی را از جبرائیل دریافت میکنند و روحشان توسط عزرائیل قبض میشود.استاد گرانقدر آیا مقام نوری ونفس ناطقه حضرت رسول از یکدیگر جدایی دارند؟این موضوع را متوجه نمیشوم.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: دو مقام است که در شخص رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» جمع است و حضرت با عبادات خود با مقام نوری خود متحدند. موفق باشید
7633
متن پرسش
با سلام با توجه به تساوی من زن و مرد چرا از 14 معصوم فقط یکی از انها زن بوده و مابقی شان مرد می باشند؟ همچنین بروز و ظهور خصوصیاتی همچون ترس و ... در زن و مرد متفاوت بوده در حالی که من همگی آنها یکی و متعلق به خدا می باشد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- از آن‌جایی که امام باید در امور اجتماعی از جمله در جهاد شرکت داشته باشد و جبهه را فرماندهی کند اقتضا می‌کند که باید امام مرد باشد. ولی در اسلام از نظر مقام قدسی بین زن و مرد تفاوتی نیست که بنده در این مورد در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» عرایضی داشته‌ام 2- اگر انسان‌ها اعم از زن و مرد در زیر سایه‌ی اسلام قرار گیرند ضعف‌هایشان برطرف می‌شود وگرنه بعضی ضعف‌ها در مردها هست که در زن‌ها نیست و بالعکس. موفق باشید
7634
متن پرسش
با سلام منظور از اینکه جسم حضرت عیسی بالا برده شد،این است که شدت وجودی پیدا کرد؟اینکه الآن در آسمان چهارم هستند به مرتبه معنوی ایشان اشاره دارد؟در مورد حضرت ادریس هم در سوره مریم آمده"رفعناه مکانا علیا"این تعبیر با تعبیر"رافعک الی"در سوره آل عمرا ن راجع به حضرت عیسی آمده چه تفاوتی دارد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در رابطه با هر دوی این دو پیامبر خدا بحث در آن است که آن‌ها با جسمی لطیف‌تر از جسمی که در عالم ماده هست در عالمی بالاتر از عالم ماده به‌سر می‌برند و جنبه‌ی روحانی آن‌ها بر جنبه‌ی مادی آن‌ها غلبه دارد. در مورد حضرت ادریس داریم که ده سال هیچ غذایی نخوردند. تعبیری که برای حضرت عیسی به‌کار رفته است نشان از قرب خاصی دارد که مخصوص خود حضرت است ولی در مورد حضرت ادریس تعبیر «مکان برتر» شده است که حکایت از جایگاهی است که آن جایگاه برتر می‌باشد، در حالی‌که برای حضرت عیسی«الیَّ» به‌کار رفته که بدون قید مکان قرب به سوی حق را حکایت می‌کند. واللّه اعلم. موفق باشید
7644
متن پرسش
سلام در کتاب"انسان از تنگنای بدن" در مورد مقام حضرت فاطمه نوشته بودید که ایشان مقام نفس کل و حضرت علی مقام عقل کل را دارند.در توضیح این دو مقام به طور مختصر چیزی نوشته بودید ولی واضح نبود. آیا منظور شما از عقل کل،تعین اول است؟؟ و منظور از نفس کل،تعین ثانی است؟؟ عقل کل و نفس کل را از منظر عرفان نظری میشه کمی بیشتر توضیح دهید. ممنون یاعلی مدد
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: متوجه نکته‌ی خوبی شده‌اید. عرفا برای مراتب عالم مظهر قائل‌اند و بهترین مظهر برای تعیّن اول از یک لحاظ و در مقایسه با مقام زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها»، وجود مقدس علی مرتضی«علیه‌السلام» است. با نظر به این‌که زهرای مرضیه«علیهاالسلام» مقام قبول تجلیات انوار عقل کل باشد ، صورت تامّ و تمام بندگی را که مقصد همه‌ی انسان‌ها است محقق می‌کند. عنایت داشته باشید که در این مباحث نظر به شخصیت آن انوار مقدس است و شخص آن‌ها صورت و حامل آن مقام است. موفق باشید
نمایش چاپی