بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7107
متن پرسش
سلام.باتوجه به اینکه حضرات معصومین درعالی ترین درجت انسانی و الهی بوده اند چرا به اسباب مثلا جهت رفع بیماری متوسل میشدند وحال اینکه حضرت استادمیفرمایند بارسیدن یقین به افضل یقین انسان از ابزار بریده شده وفقط به حضرت حق واصل است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در زندگی طبیعی و در راستای رفع حوائج بدن، ائمه«علیهم‌السلام» دوست دارند در بستر طبیعی خود باشند. یقین آن‌ها آن است که نقش استقلالی برای این امور قائل نبودند نه آن‌که از آن استفاده نمی‌کردند و می‌دانستند خداوند فرموده: «أَبَى اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَاب‏» خداوند ابا دارد امور را جاری کند مگر به اسباب. موفق باشید
7111
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم. استاد گرامی بنده از شاگردان شماهستم. حدود دوماه پیش پدرم دعوت حق را لبیک گفت . از دنیا رفت. سعی کردم صبر کنم بر این مصیبت. با اینکه عاطفه پدر و فرزندی بین ما زیاد بود. اما الان که دو ماه میگذرد وقتی که یاد پدرم می افتم و به لحظاتی که بود و یا به لحظه جان دادنش می اندیشم خیلی غصه میخورم ؛ استاد برایم سخت است بشینم و ساعتها به یاد پدرم گریه کنم؛ استاد آیا اینها وهم و توهم است؟ اگر اینطور است چه کنم مشغول گریه برای پدرم نشوم . استاد گرامی؛ بنده ایمیلم را برایتان می فرستم لطفا راهنماییهای ارزنده تان را صرفا به ایمیلم ارسال بفرمایید. سپاس بیکران
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که مؤمنین وظیفه دارند به همدیگر تسلیت بگویند برای آن است که تسلیت به معنای فراموشی است یعنی از خدا می‌خواهیم از این جهت که جنابعالی دائم به یاد مسائل ریز بین خود و پدرتان هستید را فراموشتان دهد زیرا او وارد یک زندگی دیگر شده ولی هنوز شما با خاطرات او در زندگی قبلی‌اش زندگی می‌کنید. سعی کنید با دعا و نماز برای او و هفته‌ای یک‌بار بر سر مزار ایشان، کمک‌اش کنید. موفق باشید
7091
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر معنی اینکه خداوند در سوره ملک فرموده ولقد زینا السما الدنیا بمصابیح و جعلناها رجوما للشیاطین چیست؟(با توجه به اینکه میدانیم شهاب ثاقب از جنس غیب است و رانده شدن شیاطین توسط ملائکه غیبی است)با تشکر و سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آسمان دنیا یعنی اولین مرتبه‌ی عالم غیب. در روایت داریم چون رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به آسمان دنیا رسیدند ابتدا ملائکه همه فرار کردند.( ثُمَّ عَرَجَ بِهِ الى السَّماءِ الدُّنْیا فَنَفَرَتِ الْمَلائِکَةُ الى‏ اطْرافِ السَّماء) پس معلوم است آسمان دنیا منظور این آسمان نیست که کرات در آن قرار دارند، همه‌ی این‌ها دنیا هستند و آسمان دنیا مرتبه‌ی ملکوتی این دنیا است. در بحث سوره‌ی «ق» در این مورد عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
7092
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر با توجه به نظرات مختلفی که برای حروف مقطعه در المیزان و تسنیم گفته شده،نظر شما در مورد این حروف چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی که به آن مطمئن باشم نمی‌دانم. موفق باشید
7095
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز که با گوش کردن به بحث معرفت نفس و معاد شما دین برام بسیار شیرین تر وجذابتر وقشنگتر وفابل فهم تر شده. استاد بنده زیاد قران میخونم و خیلی علاقه دارم وگاه وبیگاه قران میخونم واصلا بسیاری مواقع وقتی از کنار قران رد میشم قران رو باز میکنم و یه خط میخونم و میبندم. و از بسیاری از ایات قران لذت میبرم ویجورایی حس میکنم که قران توی قلب ادم قرار داره وصرفا چنتا جمله نیست ایاتی که درباره خداست مثه سوره ی انعام و ایت الکرسی و... از این قبیل ایات که واقعا دلم رو میبره. سوره های اخر قران که جذابیتها ومعارف ونکات خودش رو داره مانند مباحث قیامت که خود شما بیشتر خبر دارید. استاد عزیز شبهه ی دارم. من ریشه ی خیلی از علوم رو توی قران میبینم و با قرآن واقعا احساس ارامش دارم ولی یه موضوع من رو گاهی اوقات بهم میریزه. وقتی توی سخنرانیهای شما حرف از کتاب اپانیشادها یا فلوتی که شما فرمودید سه تا معراج روحانی داشته صحبت به میون میاد دلم میلرزه به خودم میگم نکنه کتابهایی دقیق تر از قران هستند و من از انها بی خبرم!! استاد چرا فقط قرآن؟؟ وجه تمایز قرآن باسایر کتب دینی چیه؟ عرفان های نوظهور وکتابهاشون آیا حرفی برای گفتن دارند؟؟ بنده به این کتابها دسترسی ندارم واصلا میترسم سراغشون برم.اگه حرفی ندارن پس چرا افراد دنبالش میرن؟؟ اگه قرآن این همه حقایق داره که روایات وعلما و ... میگن پس چرا کسی سراغش نمیره یا خیلی کم مورد نظر قرار میگیره؟؟ استاد این سوالات رو برای جدل نپرسیدم واقعا برام سواله پس خواهشا اگه برای شما مقدوره کمکم کنید . از اون طرف لذت قران رو حس میکنم ونمیتونم ازش کناره بگیرم ولی پیش خودم میگم خب این یه حس بی دلیله مثه یه نفری که به شعر علاقه داره!! با اینکه میدونم قران شعر نیست ولی دلم همیشه با این شبهات درگیره! چه کنم یقین بیاد سراغم و مثه اشخاصی که اگه سرشون رو ببری دست از دینشون بر نمیدارن بشم.استاد چه کنم محکم باشم وبا ابتدایی ترین شبهات ذهنم درگیر نشه؟ ببخشید که با سوالاتمون وقتتون رو میگیریم. از خداوند میخوام که شما رو حفظ کنه و به هر انچه میخواهید برسید انشاالله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان از طریق فطرت خود متوجه می‌شود همان خدایی که انسان و جهان را با چنین دقت و استحکامی آفریده قرآن را نیز نازل نموده و بدین جهت قرآن متذکر حقیقت انسان و جهان هستی است ولی همان‌طور که فرمود: «لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» همه‌ی پیامبران در شرایط تاریخی خود از همان حقیقتی که قرآن متذکر آن است برای بشر ارمغان آورده‌اند و آن‌هایی که در زمان خود دست به ریسمان الهی زدند بهره‌ی لازم را از حقیقت بردند چه افوطین باشد و چه حواریون مسیح. ولی این هیچ ربطی به عرفان‌های نوظهور که بیرون شریعت الهی متولد شده‌اند ندارد که این‌ها انسان را گرفتار توهّمات می‌کنند. در راستای اطمینان قلبی نسبت به قرآن کافی است مدتی از طریق تفاسیر قابل اعتماد در قرآن تدبّر کنید در آن صورت به حقیقت آن پی می‌برید و از ان به بعد حقیقت را در هرجا که باشد و به هر اندازه که باشد می‌شناسید. موفق باشید
7077
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز چرا پیامبر از مکه هجرت کردند ولی داستان برخی پیامبران را در قرآن می خوانیم با وجود گناهکاری مردم تا زمانی که عذاب می خواست نازل شود از آن شهر نمی رفتند؟ چرا آن پیامبران اصرار داشتند با آن مردم آلوده بمانند(البته به دستور خدا) ، شاید در مناطق دیگری بهتر تبلیغ می کردند مثل رسول خدا؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام از رسولان خدا«علیهم‌السلام» بنا به شرایط تاریخی خود مسئولیتی در راستای نظام‌سازی داشتند و مسلّم هرکدام نسبت به شرایط خود بهترین تشخیص را می‌دادند که آیا اگر بمانند در راستای ایجاد نظام توحیدی موفق‌اند یا اگر هجرت کنند. موفق باشید
7063
متن پرسش
باعرض سلام .1استادچه کارکنیم که انسان حکیمی شویم وازسطحی نگری وشتاب درزندگی راحت شویم.2ایا می شود انسانی که 25 سال اززندگیش راباتنبلی غفلت گذرانده ازدست اینها راحت بشه چه کارکنیم که اراده قوی پیدا کنیم ازشرایطم ناراحتم دنبال راه نجات هستم کمکم کنید3برای افزایش قدرت تعقل چه باید کرد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در هیچ امری عقل را بازنشسته نکنید 2- وقتی انسان تنها خدا را همه کاره دانست، در هر صحنه ای متوجه حضور حق می شود و این امر انسان را در کارهایش جدَی می کند 3- انسان فطرتاً دارای عقل مناسب هست اگر به کار گیرد از حالت بالقوه به حالت بالفعل در می آید. یکی از این راه ها، تدبَر در قرآن است از طریق تفاسیر و مطالعه کتب علماء. موفق باشید
7064
متن پرسش
سلام در دوران ما که افرادی با تفکرات متفاوتی هستند در همه مسائل (فرهنگی تربیتی سیاسی و...)چطور می شود راه درست را تشخیص بدهیم که به انحراف نرویم.آیا در قرآن راهی کلی را بیان کرده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن و فرهنگ اهل البیت«علیهم السلام» ملاک است. در ذیل این دو نور ثقلین تفاوت نگاه ها، تنوع را بیشتر می کند بدون آن که کار به تضاد بکشد
7047
متن پرسش
تفسیر آیه و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی و ارتباط آن با امر بین الامرین
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امرٌ بین الأمرین در روایت ، جبر و تفویض را نفی می کند و روشن می کند اراده ی انسان از نظر تکوین در طول اراده ی خداوند نقش دارد و آیه ی مذکور نیز متذکر همین نکته است که ای پیامبر اراده ی تو آنچنان در نهایت خلوص است که از نظر تشریع در طول اراده ی خداوند قرار گرفته. موفق باشید
7036
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی : ١-وجود علمی، چه نوع وجودی است؟ ٢-وجود علمی چه فرقی با وجود عینی دارد؟ ٣-اگر وجود علمی «شیی قابل ذکر نبود» چگونه در عهد الست با ربوبیت حق روبرو شده و مورد خطاب قرار گرفته است؟ و یا فردی که ادعای دوستی با حضرت علی (ع) می کند،حضرت قبول نمی کند ومیگوید به این مضمون ،،شما در آن جلسه نبودی،، (قبل از خلقت عالم ناسوت) ٤-اصولا ,وجود علمی یا صورت علمی , وجود است؟ اگراست ، در چه مرتبه ای از وجود است؟ فایده ای هم در آن مرتبه وجود است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت حق قبل از خلقت هر موجودی به آن موجود علم دارد و آن نحوه ی وجود که در علم خدا است را وجود علمی می گویند 2- تفاوت، در خلقت و عدم خلقت ان ها است 3- این که می فرماید: چیز قابل ذکری نبود بدین معنا است که موجودیتی از خودش نداشت، زیرا وجود علمیِ هرچیزی جزء علم خدا است و علم خدا عین ذات خداوند است و نه چیزی جدا از خدا. حضرت حق در آیه ی 173 سوره ی اعراف نسبت ذاتی انسان را با پروردگارش روشن می کند و ربطی به فردفرد انسان ها ندارد، بلکه حقیقت فطری انسان ها در آن موطن مورد خطاب است، همان طور که شما در علم خود می توانید ذات درخت ها را مورد تأمل قرار دهید در حالی که آن ذات ربطی به درخت خاص ندارد. ولی در مورد شیعیان علی«علیه السلام» موضوع به عین ثابته ی افراد برمی گردد و به جنبه ی امکان ذاتی آن ها 4- وجود علمیِ هر چیزی از آن جهت که مربوط به علم خداوند است هیچ وجودی برای خود ندارد مگر بعد از آن که حضرت حق آن را خلق کرد، بنابراین چیز مستقلی نیست که بحث فایده داشتن یا فایده نداشتن معنا دهد. موفق باشید
7026
متن پرسش
باسلام آیا این جمله صحیح است یا خیر؟ توضیح تکمیلی در صورت امکان بفرمائید : « حیف ازین قرآن که بجای اینکه برای تعالیِ بیشترِ مومنین مطالب و راهکارهای بیشتری ارائه دهد،باتوجه به کارشکنی های کفار و مشرکین اکثر وقتش را برای اثبات توحید به آنها صرف کرده است.»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر این طور نیست. خداوند به هر بهانه ای حرف های خودش را زده و به همین جهت در آخر فرمود: «وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیم‏» و کلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حدّ تمام رسید؛ هیچ کس نمى‏تواند کلمات او را دگرگون سازد؛ و او شنونده داناست‏ . موفق باشید
6998
متن پرسش
هوالحق باعزض سلام و‌ خداقوت می خواستم بدانم پیشنهاد شما برای کسی که قائل است باید حرف تمام ادیان و مکاتب را شنید و بعد انتخاب کرد چیست؟ (چون واقعا هیچ ترجیحی وجود ندارد که ما به حرف علمای اسلام گوش کنیم اما حرف ادیان دیگر را از خودشان نشنویم (چون از کجا معلوم که علمای اسلام یا به طور کلی غیر آن دین آن را فهمیده باشند یا اینکه اصلا از روی عمد خلاف حرف آنها را از آها نقل نکنند)) یعنی می خواهد بداند چگونه تحقیق کند .متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ادیان موجود مشخص‌اند؛ دین یهود که فعلا شما با آن روبرویید طوری در آن تصرف شده که بحثی به نام معاد در کلّ تورات نیست ـ ‌این را فقط مسلمانان نمی‌گویند ‌ـ حال، بقیه‌ی ضعف‌های آن پیش‌کش. دین مسیحت هم که با صراحت تمام مسیح را فرزند خدا می‌دانند، آیا چنین دینی جای تحقیق دارد؟ زرتشتی ها هم که به خدایی معتقدند که اهریمن می‌تواند سر به سرش بگذارد. آیا دینی که چنین خدایی دارد جایی برای تحقیق بیشتر می‌گذارد؟ در هر صورت این گوی و این میدان؛ بالاخره باید حجت برای شما تمام شود که از چه جهت برای اسلام و قرآن حقانیت قائل هستید. شاید کتاب «مبانی نظری نبوت وامامت» کمک کند. موفق باشید
6999
متن پرسش
سلام علیکم شما در جواب سوالی فرموده اید:هندسه و نظم الفاظ قرآن منحصر به قرآن است، در مورد سایر انبیاء معانی به قلب مبارک‌شان می‌رسید و آن‌ها با الفاظی که خودشان تشخیص می‌دادند آن معانی را به مردم می‌رساندند.این به این معناست که الفاظ تورات هم مانند قرآن نازل نشده؟نزول تورات با انجیل چه تفاوتی با هم دارند؟در سوره اعلی آمده:ان هذا لفی صحف الاولی صحف ابراهیم و موسی.نوع نزول کتابهای حضرت ابراهیم و حضرت موسی با نزول انجیل چه تفاوتی داشته که اینجا نیامده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قلب مبارک همه‌ی انبیا، موفق به نور حقیقت می‌شده ولی آن عزیزان آن را با زبان خودشان و با الفاظی که انتخاب می‌کردند ارائه می‌دادند ولی رسول خدا«صلوات‌اللله علیه‌وآله‌« با قلب مبارکشان معانی قرآن را می‌یافتند و با گوش برزخی‌شان صوت الفاظ قرآن را از حضرت جبرائیل می‌شنیدند و بعضا با چشم برزخی‌شان جسم برزخی جناب جبرائیل را می‌دیدند. در سوره‌ی اعلی متذکر می‌شود ای پیامبر این حقیقت که به تو دادیم‌، در صحیفه‌های ابراهیم و موسی«علیهما‌السلام» نیز هست ولی لازم نیست که تصور شود با همین الفا‌ظ باشد و ملاحظه می‌کنید که با این الفاظ در آن کتاب‌ها چیزی نیست. موفق باشید
7001
متن پرسش
سلام علیکم جناب استاد . من میدونم تمام اسرار عالم و رموز در قرآن هست و کتابی بسیار پیچیده ای است و به جای دانستن به انسان چشم دیدن میدهد . و حتی قیاس کردن قرآن عظیم با فصوص و اسفار هم نشان جهالت شخصی را میرساند .ولی یک سوالی داشتم چگونه میتوان از نوراتیت قرآن استفاده کرد ؟ بطور مثال وقتی مبحثی مثل حرکت جوهری را میخوانی از بسیاری از حقایق آگاه میشوی و این خود کمی پای رفتن میدهد حال این حالت را چگونه میتوان با قرآن حاصل کرد ؟ و یا کلی تر اینکه مفاهیم قرآنی با مفاهیم فلسفی و عرفانی چه تفاوتی دارد ؟با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن انسان را در وادی وجود سیر می‌دهد و وجودش حقیقت را از جنبه‌ی وجودی احساس می‌کند و همین حالت است که عارف و فیلسوف مسلمان را می‌کشاند که به زبان فلسفه و یا عرفان از آن حقیقت سخن بگویند و لذا از این جهت می‌توان گفت فلسفه‌ی اسلامی و عرفان اسلامی اشاره‌ی قرآن شناسان است به حقیقتی که یافته‌اند به زبان استدلال و یا به زبان قلب. و این ها می تواند مقدمه فهم قرآن شود. موفق باشید
6994
متن پرسش
سلام علیکم . استادتفسیر تسنیم حضرت آیت الله جوادی خیلی کامل و جامع است .پس چرا شما همیشه المیزان را مد نظر دارید ؟ البته من به شخصیت عرفانی علامه و تجرد روحی شان آگاه هستم . خودم تا به حال المیزان نخواندم ولی یکبار با خودم گفتم وقتی تفسیر تسنیم با این همه توضیح و تشریح هست چه نیازی به المیزان است ؟ شما توصیه به خواندن المیزان میکنید یا تسنیم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتما عنایت دارید که حضرت آیت‌اللّه جوادی در دروس تفسیر خود اصرار دارند عزیزان ابتدا المیزان را مطالعه کنند و در جلسه حاضر شوند زیرا تفسیر حضرت استاد شرح المیزان است و جامعیت المیزان بر سر جای خود محفوظ است. موفق باشید
6974
متن پرسش
بسمه تعالی: سلام علیکم خسته نباشید: میخواستم بپرسم علت این‌که خودنمایی نهی شده چیست؟ یا چه اشکال داره که یه نفر بعضی وقت‌ها خودنمایی کنه تا مثلاً کارش پیش بره؟ جداً شرمنده‌ام از این سوالم، ولی برای استحکام عقلم می‌پرسم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خودنمایی به این معنا که انسان به جای آن‌که نمایش کمالات الهی باشد و حق را بنمایاند خود را به عنوان منشأ کارها و کمالات معرفی نماید، در این صورت چنین فردی حجاب حق و حقیقت شده. ولی اگر کسی بگوئید بنده به لطف خدا و به توفیق الهی توانستم چنین کاری را انجام دهم و از این طریق، بقیه را متوجه توانایی‌ها و استعدادهای خود بکند، اشکال ندارد. موفق باشید
6975
متن پرسش
باعرض سلام طبق ایه شریفه تطهیر اهل بیت علیهم السلام طهارت تکوینی خدا درمورد ایشان اراده کرده است بااین حال اشکال که به نظر میرسد بحث اختیار ایشان مطرح می شود که شما جواب اشکال را فرمودید حضرات اختیار در حفظ این عصمت و طهارت دارند بااین حال باتوجه به اینکه اراده تکوینی خدا اصلا امکان تخلف ندارد ودر تحقق اختیار شرط امکان انجام دوطرف باید لحاظ شود به نظر می رسد هنوز اشکال اختیار حضرات مطرح است علاوه براینکه در ایه تطهیر می فرماید یرید که استمرار خواستن خدا حتی در حفظ این طها رت رابه خدا نسبت داده است باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که عصمت پیامبران و طهارت تکوینی ائمه«علیهم‌السلام» موهبتی است، طهارت تکوینی ائمه به این معنا است که لطفی است از طرف خداوند، و با اختیار آن ذوات مقدس به‌دست نیامده. مثل آن‌که جنابعالی بعد از ماه رمضان به شعوری می‌رسید که به‌راحتی زشتی گناه را می‌فهمید و راحت می‌توانید بر گناه مسلط شوید، و در عین حال اختیار شما از حوزه‌ی شخصیت شما خارج نمی‌شود زیرا آن عصمت با برهان ربّ همراه است و نه با سلب اختیار و در همین رابطه خداوند نور عصمت حضرت یوسف«علیه‌السلام» و مخلَص‌بودن آن حضرت را تبیین کرد آن‌جا که فرمود: « لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّهِ کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصینَ» -اگر برهان پروردگار را نمى‏دید- قصد وى مى‏نمود! اینچنین کردیم تا بدى و فحشا را از او دور سازیم؛ چرا که او از بندگان مخلص ما بود!. موفق باشید
6945
متن پرسش
در کتاب مبانی نظری نبوت و امامت ص 73 آورده اید :" پیامبر (ص) چون نگران بودند نکند آن الفاظِ دقیق فراموششان شود آیات را تکرار می‌کردند، و لذا آیه آمد ای پیامبر! آیات را طوری بر تو می‌خوانیم که هرگز فراموش نکنی، «سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسی» دغدغه‌ی رسول‌ خدا(ص) این بود که نکند صورت و هندسه‌ی الفاظ فراموششان شود، در حالی‌که برای حفظ معانی چنین دغدغه‌ای در این حد لازم نیست که دائماً آیات را تکرارکنند". لطفا توضیح بیشتری دهید.آیا وقتی چیزی به جان انسان القاء شد دیگر نگرانی از فراموشی وجود دارد؟ منظور از هندسه الفاظ چیست؟ آیا هندسه الفاظ جدای از چیزی است که به قلب نازل شده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هندسه و نظم الفاظ قرآن منحصر به قرآن است، در مورد سایر انبیاء معانی به قلب مبارک‌شان می‌رسید و آن‌ها با الفاظی که خودشان تشخیص می‌دادند آن معانی را به مردم می‌رساندند. ولی در مورد قرآن الفاظ و شکل و اندازه‌ی آن‌ها نیز وَحی است و از این جهت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» تلاش داشتند ظاهر الفاظ نیز محفوظ بماند که آیه آمد: «سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسى‏». موفق باشید
6925
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم. امشب فیلم دو سه ساعته‌ای که راجع به نقد کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بود را مشاهده کردم، حداقل کاری که در این جلسه می‌توانستند بکنند این بود که شخصی را می‌گذاشتند که کمترین آشنایی با مبادی حضوری تفکری که در کتاب مطرح است را داشته باشد تا لااقل یک چرا (فقط یک چرا) برای حرف‌های آنها و البته رویکردشان مطرح کند تا با دادن شرح‌های مختصری از آنچه در کتاب مطرح کرده‌اید نگذارد آن‌ها خودشان بریسند و خودشان ببافند تا بحثی چالشی و مفید ارائه شود. نقدهایی که انجام شده آنقدر نارساست که بنده ی حقیر با کمترین آشنایی از شما، با شنیدن هر جمله از آن حضرات، پاسخ‌هایی به نظرم آمده و اشکالات جدّی‌تری نسبت به حرف‌ها و رویکردهای دو شخص برایم پیش آمد. به نظر می رسد آنها اصول اولیه‌ی نقد را هم رعایت نکردند، ابتدایی‌ترین اصل نقد این است که پیش از نقد، سعی در فهم حرف طرف مقابل داشته باشند و بنده که خود را کم سوادتر از آنها می‌دانم به جرئت می‌توانم بگویم آن‌ها غالباً فاهمه‌ی خود را بر اندیشه‌ی شما تحمیل کرده بودند و ابداً متوجه منظور شما نشده بودند. لذا غالبا به جای این‌که شما را نقد بفرمایند، فاهمه ی خود را نقد فرموده‌اند. می‌شود و کار سختی هم نیست که ما ایراد اشکالات آن‌ها را مطرح کنیم و آن‌ها هم پاسخ بدهند، اما این کار خودش اشکال دارد چرا که وقتی رویکرد نقد آنها غلط است، بررسی تک‌تک موارد، دورخوردن در زمین بازی‌ای است که به غلط ترسیم شده. همان‌طور که در آخرین نوشته‌ای که از یکی از این منتقدین خواندم رویکرد غلطی داشتند که صحبت سر مصداق‌ها را بی‌خاصیت می‌کرد. در متنی که راجع به نابودی نظام اسلامی مرقوم فرموده بودند، شواهدی را ذکر کردند که ادعای خود را ثابت کنند. در ذهن خواننده‌ی بی‌سوادی چون من این سوال ایجاد شد که اگر با ماهواره و آرایش و ساپورت و ... آنها به فضاحت و سستی پایه‌های فرهنگی ایران پی برده‌اند، چطور با شرکت هرساله‌ی همان ساپورت‌پوشان و بدحجابان در مراسم عاشورای حسینی به تعالی فرهنگی ایران استناد نکردند؟! اما این پرسش یا نقدِ مصداقی سودی ندارد چون به یک رویکرد غلط آن هم قضاوت بر اساس ظواهر برمی‌گردد و این رویکرد، همان نگاهی است که بعد از انقلاب 57 ، ضعف خود را به ظهور رساند و بنده قصد شرح ندارم فقط اگر با این مثال همین را بتوانم بگویم که نقد مصداقی در موارد جزئی راه به جایی نمی‌برد برای بنده کافی است و این‌که باید رویکرد و نگاه را نقد کرد. شما هم موافقید که وارد نقد مصادیق نشویم؟ استاد بزرگوار، حقیر واقعاً خود را از فهم حقایق تاریخی عالَم عاجز می‌دانم و در عظمت نگاه شما به مسئله‌ی تمدن‌سازی و سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و جایگاه تاریخی حادثه‌ها مانده‌ام و به نظرم باید این مباحث را در کنار هم نگاه کرد، اما برای این‌که اطمینان پیدا کنم که فاهمه‌ی خود را بر شما تحمیل نکرده‌ام، می‌خواستم بدانم اگر آن فایل تصویری را دیده باشید آیا شما با این نظر بنده موافق هستید که عمده ترین مشکل حضرات محترم در نقد کتاب سلوک شما، غفلت از مسئله‌ی "زمان شناسی" است؟ چرا که به نظر حقیر آمد مشکل عمده‌ای که در نقدهای آقایان وجود دارد و خیلی از اشکالات فرع بر آن است مسئله‌ی "زمان شناسی" است. در اکثر نقدهای آنها ((البته به‌جز انتقاداتی که به دلایل "نقلی" استاد وارد کرده‌اند و باید به طور جداگانه راجع بهش بحث بشه))، غفلت از بحث زمان شناسی به عینه مشاهده می‌شود و این که آنها متوجه تاریخی که شما در آن اظهار نظر می کنید نیستند و نمی‌دانند که این کتاب برای تاریخ امروز و البته تاریخ آینده نگارش شده و هرجا که نفهمیدند، شما را زیر سوال برده‌اند. مصداقش همان بحث آزاداندیشی است که چون متوجه منظر شما نشدند، فرمودند اگر بناست ما فقط با کسانی که نظام اسلامی، امام و رهبری و عبور از غرب و ... قبول دارند تفاهم و سپس آزاداندیشی کنیم، دیگر موضوعی برای آزاد اندیشی نمی ماند و اساساً بهتر است باب آزاداندیشی بسته شود چرا که این مبنا اندیشی است نه آزاداندیشی و إلی آخر. که اگر "تاریخی" به جملات شما نگاه نکنیم چه بسا نقد آن ها درست به نظر برسد. درست مثل اینکه بگوییم اگر از مدرنیته دست بکشیم یعنی بنشینیم و دست روی دست بگذاریم! و دست‌کشیدن از مدرنیته همان بیکاری است. این جمله‌ای که منتقدین گفته‌اند را، نباید ساده گرفت و نباید به سادگی از آن عبور کرد. استاد لطفا اگر اشتباه می‌کنم به بنده تذکر بدهید چرا که به نظرم آمد این جمله‌شان حکایت از اوج نیست‌انگاری و نگاه نیست‌انگارانه به مباحث شما دارد و غفلت از مسئله‌ی زمان شناسی در این مورد همچون غالب موارد قبلی نقدشان، به چشم می خورد. در مسئله‌ی شهدا و عدم آشنایی با مباحث نظری امام، نسبت فلسفه با تمدن، راه‌های پرورش عقل، چرایی سلوک ذیل شخصیت امام خمینی و رجوع مستقیم به اهل البیت، نظر به سیره‌ی اهل البیت«علیهم‌السلام» و مثال‌هایی که مطرح کردند در مسئله‌ی آزاداندیشی، استناد به صحبت‌های امام و رهبری با ذکر نام حضرات و و و ... همه و همه نوعی غفلت تاریخی از مسئله‌ی زمان‌شناسی به چشم می‌خورد. خواستم ببینم آیا شما نظر بنده را تأیید می‌فرمایید؟ و حقیر درست می‌گویم که باید با نگاه خاص زمان‌شناسانه به کتاب سلوک شما نگریست؟ وگرنه بدون نگاه زمان‌شناسانه ابداً نتیجه‌ای که باید از این کتاب گرفت، گرفته نمی‌شود و باب حیرت و البته تفکر حقیقی که این کتاب در مقابل انسان می‌گشاید، گشوده نمی‌شود. آیا حضرتعالی نظر اینجانب را تأیید می‌فرمایید؟ با تشکر فراوان از شما و التماس دعای زیاد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش بنده هم آن نقدها را با دقت دیدم و به دنبال آن بودم اگر حقیقتی از چشم بنده یا از چشم آن آقایان پنهان شده برای خود و یا برای آن‌ها روشن کنم. ولی هرچه بیشتر دقت کردم بیشتر احساس کردم آقایان بنای یافتن هیچ حقیقتی را در این رابطه نداشتند و تماماً در فضای مراء و جدال کار را جلو می‌بردند و چون رویکردشان به‌کلّی باطل بود تا آن حدّ که بین اخباری‌گری و استفاده از اندیشه‌ی اندیشمندان در یک دستگاه فکری را تفکیک نمی‌کردند، احساس کردم فضای تفکر به‌کلّی در کار آن‌ها بسته شده. آری به قول شما در یک دستگاه فکری باید فکر را نقد کرد نه این‌که وارد مصداق شویم و در همین رابطه مولایمان علی«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «اَعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَهُ» حق را بشناس و بر مبنای حق اهل آن را ارزیابی کن و بحمداللّه شما با دقت بسیار متوجه روح کتاب شده‌اید که نظر به جایگاه تاریخی انقلاب و امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» دارد و به لطف الهی این نکته‌ی بسیار ارزشمندی است که بفهمیم تفکر، بی‌ربط با زمان خود نیست و اگر کسی نفهمد در رابطه با آرمان‌های الهی خود در کدام مقطع از تاریخش زندگی می‌کند دچار بی‌تاریخی می‌شود و عملاً با همه‌چیز سر ناسازگاری پیدا می‌کند که متأسفانه در این آقایان به‌چشم می‌خورد و با تمام وجود از خداوند تقاضا دارم آن‌ها را از این مشکل آزاد کند هرچند صد جلسه‌ی دیگر در نقد بنده و کتاب‌های بنده بگذارند ولی بدانند برای شناخت تقدیری که خداوند در امروز تاریخ ما اراده کرده است زندگی در ذیل شخصیت اشراقی حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» است و این چیزی نیست که مربوط به بنده باشد. شهدای بزرگواری که راه را شناختند و فهمیدند در چه تاریخی قرار دارند این را به ما متذکر شدند و اگر متوجه این امر شویم تفکری برای ما ظهور می‌کند که در زیر سایه‌ی آن موضوعات سیاسی و اجتماعی خود را به بهترین شکل ارزیابی می‌کنیم. مگر حضرت صادق«علیه‌السلام» نفرمودند: در حکمت داود هست که «عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلاً عَلَى شَأْنِه‏» بر عاقل است که نسبت به زمانه‌ی خود عارف و آگاه باشد و در آن رابطه به سوی شأن و جایگاه خود نظر کند؟ اگر این‌طور است آن آقایان نباید فکر کنند در چه دستگاهی می‌خواهند به شأن و جایگاه خود نظر کنند که گرفتار بی‌تاریخی نگردند و منور به تفکری شوند که هزاران هزار از مرتبه‌های انوار الهی و معارف معنوی را در جلوی آن‌ها بگشاید؟ بنده ادعا نمی‌کنم همه‌ی معنا و معرفت و مقصد حضور تاریخی ما آن است که عرض کرده‌ام در حالی‌که در شرایطی قرار داریم که به غایت پیچیده و تو در تو و لایه به لایه و کثیرالاضلاع و کثیرالافعال است، پس باید راه کلّی خود را بیابیم و در دل آن راه کلّی از گردنه‌ها و دره‌ها عبور کنیم و گمان نکنیم در این راه کلّی به راحتی به مقصد می‌رسیم، آری باید راه رسیدن به مقصد را گم نکنیم. تجربه‌های اجرایی و فرهنگی بنده در آن حدّ است که راه کلّی را سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» تشخیص داده. در تاریخی قرار داریم با خیزش‌ها و خروش رویدادها و موج‌هایی سهمگین از تحولات که اگر تصور درستی از واقعیت‌های تاریخی خود نداشته باشیم سوار کشتی نوح«علیه‌السلام» نخواهیم شد و در مقابل هزاران راه پر ابهام در قلب حوادث متوقف می‌شویم. هیچ متفکری نمی‌تواند در بال طوفان تحولات تاریخی امورات را درست ارزیابی کند مگر آن‌که با خودآگاهی تاریخی جایگاه آن تحولات را بشناسد و تنها با فهم تقدیر تاریخی که در آن هستیم می‌توانیم از چنگال تحولات نَفَس‌گیر و غافل‌کننده‌ی آن رها شد، حال هرچه می‌خواهند در وبلاگ خود بنویسند جزوه‌ی زمان‌شناسی طاهرزاده را می‌خواهیم در جلو خودش آتش بزنیم، آیا در آن صورت هستی و چیستی عصری که در آن زندگی می‌کنند تغییر می‌کند یا دانش و دانایی آنان محدود و مبهم می‌گردد و مجبورند با زمین و زمان درگیر شوند؟ نظر به افتتاح و تحول عظیم تاریخی که در آن هستیم امکان دست‌یابی به فهمی عمیق را در مقابل ما می‌گشاید و راز تصمیم‌های حیرت‌آور حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را در مقاطع مختلف دوران زندگی‌اش برایمان روشن می‌کند. اصولاً عقب‌گردِ تاریخی آن‌گونه که انسان‌های رومانتیست تصور می‌کنند ممکن نیست و در واقع این یک نوع فرار از رویارویی با چالش‌های تاریخی پیش رو است، منتظر آن نوع اصول‌گرایی که دوره‌اش گذشته است نباشید که خود را در زمان خود به خوبی معنا کردند ولی نتوانستند ادامه یابند چون با تعمق کامل به حضرت امام رجوع ننمودند، همچنان‌که نگران رونق زودگذر اصلاح‌طلبان بی‌تاریخ توهم‌زده نیز نباید بود. از خود بپرسیم اگر در شرایطی که با آن روبه‌روئیم و در این افتتاح تاریخیِ به‌غایت پیچیده، راه‌کار اجتماع ما، سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نیست، پس راه‌کار اجتماع ما در چیست؟ حرف کلّی ما در آن کتاب این است. بر فرض ده‌ها اشکال در ارائه‌ی این حرف داشته باشیم، آیا می‌توان حرف اصلی کتاب را -آن‌طور که آقایان نادیده گرفتند- نادیده گرفت؟ و همچنان در گذشته‌ای زندگی کرد که دیگر وجود خارجی ندارد و یا به دنبال چیزی بود که در ناکجاآباد باید به دنبال آن گشت و همه را مقصر بدانیم که چرا آن ناکجاآباد واقع نشده. با تمام وجود می‌گویم: اشراقی بر قلب مبارک حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شد تا ما بتوانیم ماوراء دنیایی این‌چنین پر تحول و نفس‌گیر و سرگیجه‌آور و کثیرالاضلاع و کثیرالافعال، راه را گم نکنیم. هرچند این راه به خودی خود راه آسانی نیست باید چون شهیدان از همه‌چیز خود بگذریم تا به همه‌ی آن‌چه باید برسیم، برسیم و عرفان حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» تمرین این نوع از خودگذشتگی‌ها است. بنا نبود همین اندازه هم دهان باز کنم، شما موجب شدید. گفت: «من بی‌دل و دستارم در خانه‌ی خمارم.... یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه». موفق باشید
6916
متن پرسش
سلام جلسه سلوک حوزه معصومیه انگارچهارجلسه برگزارشده اما توسایت فقط دو جلسه روگذاشتین؟2.مباحث دینی هم که می خونم وحتی مراسم مذهبی هم که می رم اما موقتی است حتی همون موقع بعضا احساس پوچی می کنم نمیدانم شاید توهم پوچی است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- جلسه‌ی سوم و چهارم را هم روی سایت قرار دادند 2- فکر می‌کنم اگر کتاب سلوک را تا آخر ادامه دهید در فضایی قرار می‌گیرید که خود را به وسعت همه‌ی موحدین تاریخ می‌یابید و یا راه حل جهت ورود به این امر را می‌شناسید. موفق باشید
6901
متن پرسش
بسمه تعالی.با سلام.چرا در قرآن هیچ آیه ای مستقیما زنان را مورد خطاب قرار نداده؟به همین دلیل شبهه ای هست که می گویند زنان تکلیفشان خیلی از مردان کمتر است.ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در زبان عربی وقتی مثلاً می‌گوید «مسلم» یعنی همه‌ی مسلمانان، مثل آن است که وقتی ما در زبان فارسی می‌گوییم «مردم»، منظور همه‌ی زنان و مردان است. موفق باشید
6903
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی خدا توفیق داد امسال جهت زیارت اربعین بریم کربلا منتهی ما روز دوشنبه که در ایران اربعین بود زیارت را خواندیم و به ایران برگشتیم البته با دو سه روحانی هم مشورت کردیم دو نفر از انها گفتند اربعین همین امروز است و زیارت شما درست هست نفر سوم هم گفت امروز هم نباشد -چون در عراق روز سه شنبه اعلام شده بود - ان شا ء الله برگشت شما اشکالی ندارد در مجموع نمیدانم زیارت ما درست است یا نه ؟ ایا باید روزسه شنبه میماندیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما امیدوار باشید با آن نیت خوبی که داشته‌اید و خدای ارحم الرّاحمینی که دارید زیارت اربعینتان کاملاً قبول است و إن‌شاءاللّه با جابربن‌عبداللّه صحابی نورانی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» که اولین زائر اربعین حسینی است، محشور خواهید شد. موفق باشید
6904
متن پرسش
در مورد سیره سیاسی عرفا در زمان انقلاب که دوستی پرسیده بود به نظر من اشکال در این است که ما فکر میکنیم افرادی مثل ایت الله بهجت و بهاء الدینی هم حتما باید مانند سیاسیون در صحنه انطور حضور فعال داشته باشند درصورتیکه انها به خاطر توانایی هایی که دارند خیلی به این حضور نیاز ندارند انها همین که در باطن از انچه بدست اوردند برای امام و انقلاب خرج کردند خود کمک بزرگی به انقلاب بود خیلی بیشتر از فعالیت اهل سیاست مثلا خود امام فرموده بود تا وقتی اقای انصاری شیرازی - که البته ایشان اهل مبارزه هم بودند - و آقای بهجت دعا گوی انقلاب هستند برای انقلاب مشکلی پیش نمی اید یا ایت الله بهاء الدینی علیه الرحمه فرموده بود در زمان جنگ ارواح سراغ ما می امدند و دستوراتی میدادند برای حفظ امام و انقلاب . بنده عقیده شخصی دارم که یکی از کسانی که باعث شد در دوران اصلاحات نتوانند ضربه اساسی به ریشه انقلاب بزنند و ناکام شدند هر چند قصد داشتند مثلا در 18 تیر آقای بهجت بود که مانع شد انها موفق شوند به نظرم باید عمیقتر به نقش مردان الهی نگاه کرد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: درست می‌فرمایید البته آن عزیز هم به نظرم مخالف این نگاه ارزشمند شما نبود می‌خواست موضوع بیشتر روشن شود. گفت: «گر نبودند به جهان گوشه‌نشینانی چند .... نه در افلاک سخن بود و نه در کون و مکان» . موفق باشید
6882
متن پرسش
سلام علیکم " استاد تعریف حکمت و فلسفه چیست و چه فرقی با هم دارند ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این دو بیشتر به یک معنا به‌کار می‌رود. باید از جمله بفهمیم ناظر به چه معنایی است. مثل آن‌که قرآن وقتی واژه‌ی حکمت را به‌کار می‌برد مسلّم منظور فلسفه نیست بلکه یعنی تفکری که نظر به محکمات عالم دارد و نه اعتباریات عالم، و از طرفی فیلسوف نیز سعی بر همین دارد ولی با روش خاص فلسفه. در حالی‌که قرآن تنها با عقل استدلالیِ ما، ما را هدایت نمی‌کند بلکه با فطرت و قلب و روحِ ما نیز، ما را مورد خطاب قرار می‌دهد. موفق باشید
6870
متن پرسش
باسلام در جواب به عین ثابته فرموده بودید:سلام علیکم: عین ثابته‌ی انسان همواره با انتخاب او همراه است پس نه جبری پیش می‌آید و نه این‌که یک انتخاب اولیه باشد و دیگر هیچ. همواره با انتخاب‌اش همراه است و می‌تواند انتخاب جدیدی بکند، این درست اما سئوال اینجاست این انتخاب جدید او هم در عین ثابته تعیین شده است که فلانی این انتخاب را می کند یانه؟ 2.بنده برهان صدیقین و معاد و خویشتن پنهان و خیلی از مباحث شما را کار کردم می خواستم ببینم برای ورود به المیزان قبلش کتاب هدف حیات زمینی آدم را بخوانم و وارد شوم یا در کنار هم بخوانم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در علم خدا معلوم است که هرکس چه انتخابی می‌کند و این نیز موجب جبر نمی‌شود زیرا چون ما بعداً انتخاب می‌کنیم خدا از قبل می‌داند و نه چون خدا می‌داند ما انتخاب می‌کنیم 2- کتاب هدف حیات زمینی یک دستگاه سلوکی است هروقت آماده بودید می‌توانید وارد شوید. ولی با ورود در المیزان وارد دریایی از معارف و بصیرت‌ها می‌شوید که قواعد و سنن عالم برایتان روشن می‌گردد. موفق باشید
نمایش چاپی