بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6158
متن پرسش
با سلام واحترام خدمت استاد عزیز.من وهمسرم شش سال است با کلاس ها و کتب شما اشنا شده ایم ولی من مدتی است کلاسهای شما را ترک کرده و علاقه ای به امدن این کلاسها ندارم چون این مباحث هیچ تاثیری در من نداردناگفته نماند در زندگی با همسرم بسیار مشکل دارم و از اینکه پای جلسات شما بنشینم و نتوانم رفتارم را اصلاح کنم خجالت میکشم از شما خواهش میکنم من را راهنمایی کنید ایا ترک کردن این کلاسها درست است یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره راه حل مسئله آن نیست که از جلساتی که متذکر اخلاق فاضله و معارف حقه می‌شوند – حالا هرکجا که می‌خواهد باشد – فاصله بگیرید. آرام‌آرام سعی کنید با تواضع هرچه بیشتر مشکل را حل کنید. موفق باشید
6146
متن پرسش
لطفابفرماییدچگونه سوءظن را در خود ازبین برده و به حسن ظن تبدیل کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساس را باید بر این گذاشت که انسان‌های مؤمن در یک جامعه‌ی دینی بنا دارند خوب باشند و خوبی کنند و تا آن‌جا که ممکن است باید کارشان را حمل بر صحت کرد مگر آن‌که خلاف آن ثابت شود. رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: « أَحْسِنُوا ظُنُونَکُمْ بِإِخْوَانِکُمْ- تَغْتَنِمُوا بِهَا صَفَاءَ الْقَلْبِ وَ نَقَاءَ الطَّبْع‏.»خوشبین باشید به برادران خود و پاکدلى و خوش‏بینى را غنیمت شمارید.. موفق باشید
6137
متن پرسش
عرض سلام بنده همان پرسشگر سوال 6082 هستم.ضمن تشکر از پاسختون میخواستم بگم گریه با این رویکردی که شما فرمودید گریه برای خود مون و رسیدن به خود برتر میشه که نه برای اباعبدلله.درسته؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت اباعبداللّه«علیه‌السلام» مثل همه‌ی اولیاء و انبیاء می‌خواهند ما به مقام بالاتری از انسانیت برسیم و از این طریق به آن انسان‌های کامل نزدیک شده‌ایم. موفق باشید
6138
متن پرسش
استاد عزیز سلام راستش چند سالی است که با مباحث شما به لطف الهی آشنا شدم اما حقیقتش اینه که سه الی 4 سال است که به طور مستمر نتوانستم مباحث را دنبال کنم و الان دچار سردرگمی شدم یک روز علاقمندم و یک روز بی انگیزه من عاشق مباحث معرفتیم امانمیدانم چرا دچار چنین حالتی شدم الان هر از گاهی تغییراتی در خودم می بینم به عنوان مثال سعی می کنم معایبم را بر طرف کنم البته تا حدودی موفق بودم هر چند اگر از بعدی عیبی را بر طرف کردم عیب بزرگتری را در خود دیده ام و یاد مطالب گذشته معرفتی می افتم و تا حدودی کمک از آن می گیرم اما در وجودم وسوسه می شوم که دیگر بس است به آنچه که آموخته ام بسنده کنم و آنها را عملی کنم و روی اخلاقیات کار کنم اما هنوز دلم نمی پذیرد که بی خیال ادامه مباحث باشم یک سال پیش مباحث جنود عقل و جهل را دنبال کردم اما کاملش نکردم نمی دانم چرا نمی توانم ادامه دهم خواهشا بفرمایید من چکار کنم؟ برنامه ام را چطور دنبال کنم و از کجا دوباره شروع کنم؟ با این احساس ها و مشکلاتی که سر راهم ایجاد می شود چگونه برخورد کنم؟2- استاد به یاد دارم شما فرمودید گاهی خدواند رزق فردی را وقتی تنگ می کند بنده هر چقدر هم تلاش کند به رزق بیشتر دست پیدا نمی کند آیا این رزق کم همیشگی است؟ آیا بنده نمی تواند راه حلی برای گشایش رزق خود داشته باشد و یا پیدا کند؟ شخص بنده متوچه این قضیه شدم که هر چه تلاش می کنم گشایشی نمی بینم و متوجه می شوم رزقم همینن است اما برای رفاه زندگیم باید گشایشی ایجاد شود همین مسئله هم به زندگیم لطمه وارد می کند شاید بفرمایید که خوب چون نیازمن بیشتر از این نیست و من حرص و ولع دارم اما مگر خدواند نمی فرماید برای روزیتان تلاش کنید و برای رفاه زندگی باید تلاش کرد من که از حداقل ها محرومم مثل داشتن ماشین و خانه و ... خوب آیا خواستن آن برای داشتن آرامش و رفاه و بندگی چیز بدی است که گشایش رخ نمی دهد؟ کتاب رزق شمارا سالهای قبل خوندم و الان برای همین است که چنین سوالاتی پیش می آید و حتی در وجودم آن حرفهای بالا را احساس می کنم لطفا مرا از این سردرگمی نجات دهید متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سعی بفرمائید زندگی را برای خود درست معنا کنید و به خود بفهمانید هراندازه در معارف الهی بالاتر روید در عمل به دستورات شریعت جدّی‌تر خواهید بود 2- تنگی رزق به معنای آن نیست که انسان از آنچه برای بندگی خدا در این دنیا نیاز دارد محروم باشد، پس شما تلاش خود را به طور معمول انجام بدهید و منتظر تقدیر الهی باشید. موفق باشید
6124
متن پرسش
سلام انسان در رفاقتها گاهی دچار یک نوع انحصارطلبی نسبت به دوست و درنتیجه حسادت نسبت به سایرین در زمان مشاهده ابرازاحساسات رفیق خود با دیگران میشود. درمان چگونه است لطفا مفصل و دقیق جواب دهید چون خیلی مبتلا به است مخصوصا بین قشر مذهبی.تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان هر اندازه به کمک نور توحید وسعت بیشتری پیدا کند راه‌های اُنس با خوبی‌ها را گسترش می‌دهد و خود را محدود به یک یا دو نفر از دوستانش نمی‌کند. راه حل مشکل، تأمل در معارف عمیق است تا متوجه راه‌های دیگری جهت اُنس با خوبی‌ها شود. موفق باشید
6134
متن پرسش
با سلام . جناب طاهرزاده سوال من در مورد روزی هست 1- منظور شما در کتاب خود از روزی چیست ؟ نان ؟ مسکن ؟ یا چی؟ 2- روزی که خداوند تضمین کرده چیست ؟ 3- بحث شما تعارضی با مسایل علمی تجربی ندارد ؟ 4- تفاوت مال و روزی چیست؟ 5- آیا مطرح کردن این خط فکری افراطی شما موجب افزایش فقر در جامعه نمی شود؟ 6- نهایت و حد تلاش انسان برای تامین مسکن و ماشین و رفاه خود و اطرافیانش چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: رزق یعنی آن چیزی که انسان به طور طبیعی و معقول نیاز دارد. خالق انسان و خالق هستی طوری عالم را خلق کرده که این رزق برای او تأمین است و انسان‌ها با توجه به این امر از حرص و ظلم به بقیه نجات پیدا می‌کنند، چرا می فرمائید موجب فقر شود؟ موفق باشید
6115
متن پرسش
سلام استاد این دو حدیث که در نهج الفصاحه امده است به چه معنا است ﻣﻦ ﺃﺫﻧﺐ ﺫﻧﺒﺎ ﻓﻌﻠﻢ ﺃﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻗﺪ ﺍﻃﻠﻊ ﻋﻠﻴﻪ ﻏﻔﺮ ﻟﻪ ﻭ ﺇﻥ ﻟﻢ ﻳﺴﺘﻐﻔﺮ. ﻫﺮ ﻛﻪ ﮔﻨﺎﻫﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺎﻇﺮ ﻭﻯ ﺑﻮﺩﻩ, ﺧﺪﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯﺩﺵ ﻭ ﮔﺮ ﭼﻪ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ. ﻣﻦ ﺃﺭﺍﺩ ﺃﻥ ﻳﻌﻠﻢ ﻣﺎﻟﻪ ﻋﻨﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻓﻠﻴﻨﻈﺮ ﻣﺎ ﻟﻠﻪ ﻋﻨﺪﻩ. ﻫﺮ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺪﺍﻧﺪ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻨﮕﺮﺩ ﺧﺪﺍ ﻧﺰﺩ ﻭﻯ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﺩ.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور حضرت در قسمت اول سؤال‌تان این باشد که اگر انسان گناه‌بودن آن گناه را پذیرفته باشد دیگر آن گناه را به رسمیت نمی‌شناسد و امید دارد حضرت حق او را ببخشد چون قبول کرده مرتکب گناه شد، پس انسان عصیان‌گری نیست. در قسمت دوم نکته‌ی دقیقی نهفته است مبنی بر این‌که هر اندازه‌ انسان متوجه عظمت حضرت حق باشد، او نزد حضرت حق عزیز است و هر اندازه متوجه غفاربودن حضرت حق است، خداوند برای او با نور اسم غفّار برخورد می‌کند. موفق باشید
6094
متن پرسش
سلام. روز بخیر. من دختر 20ساله ای هستم که مطمئنا خطاهای زیادی توی زندگیم داشتم.امروز روز عید غدیر خواب دیدم .بین ساعت 8تا9صبح.خوابی که دیدم به این شرح بود خواب دیدم مردم.مرگو با تمام وجود حس کردم.حتی چندبار حشرات موزی و عقربو رو صورتم حس کردم .از مامانم میپرسیدم من واقعا مردم؟ولی کسی منو نمیدید.از یطرف داد میزدم که خدااااااااااااا چرا اینقد زود؟میخواستم بهش بگم یفرصت دیگه بهم بده ولی هم اشک امونم نمیداد هم یجورایی باورداشتم که برگشتی درکار نیست.سنگ قبرمو دیدم.حتی حالات اطرافیان .گریه میکردن گاهی گاهی آروم میشدن انگاری که فراموششون شده.من مرده بودم.انگگاری که دوباره زنده شدم.سخت بود برام دلکندن از دنیا.میترسیدم.هی به زنداییم که خیلی دوسش دارم میگفتم برام نماز بخونیناا من میترسم.خیلی میترسم........ نمیدونم چقد این خواب من باور پذیره اما من واقعا دیدم.خواهش میکنم تعبیرشو برام بگین.و اینکه من درکل دختر سالمی هستم.خطا و لغزش دارم اما نه خطاهایی که خیلیا الان گرفتار و مرتکبش میشن.باتشکر. بعد من با این خواب باید زندگیمو تغیییر بدم.باید گناه نکنم.کاری که الان گاهی برای سرگرمی انجام میدم چت کردنه.اونم بنظر خودم سالم .همه ی سعیم براینه که تغییری در کسایی که قلبشونو به شیطان سپردن بدم.یجور امربمعروف.طوری که تاالان دونفرو به نماز برگردوندم.خواهش میکنم بگین آیا در این چت کردن من گناهی متوجه من هست یا نه. باتشکر فراوان .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده حقیقتاً تعبیر خواب نمی‌دانم. می‌شود حدس زد در یک نحوه تجرد وارد شده باشید تا نورانی‌تر شوید و هرچه رعایت حرام و حلال الهی را بهتر انجام دهید بر نورانیت شما افزوده می‌شود. اگر چت‌کردن‌های شما با نامحرم ضرورت ندارد آن را ترک کنید. موفق باشید
6098
متن پرسش
سلام.چند روز پیش در برنامه ای دیدم که آیت الله قاضی حدیثی را در جمع شاگردان می خوانده اند که مضمونش این است:اگر شنیدید کوهی جا به جا شده آن را بیشتر باور کنید تا شنیده باشید خلق و خو و ملکات انسانی تغییر کرده.استاد منبع این حدیث و متن عربی آن را میدانید؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: منبع آن را نمی‌دانم ولی این در اخلاقیات بحث مهمی است و نیاز به سند ندارد که اگر کاری و یا صفتی برای کسی ملکه شد تغییر آن بسیار مشکل است به همین جهت باید از ابتدا مواظب بود ملکات نیکو در ما ریشه بگیرند. موفق باشید
6089
متن پرسش
با عرض سلام استاد. در عبارت فمن یعمل مثقال ذرة شرا یره که توی معاد هم گفتید، یعنی واقعا واقعا همه ی همه ی اعمالش رو انسان بعد از مرگ می بینه؟ استاد من حدود 15 تا 20 سال قبل، مدرسه راهنمایی که بودم غالبا به ما آموزشی درباره ی پسرها داده نمی شد و ما اطلاعاتی نداشتیم و معمولا پسرها دور مدرسه ی ما پرسه می زدند و من یک بار فقط یک بار برای یکیشان که دست از سرم بر نمی داشت دست خداحافظی تکان دادم تا سر کارش بذارم و اون ذوق مرگ شد – البته این کار رو با بی اطلاعی و بدون قصد – انجام دادم یا مثلا دبیرستان یک معلم مرد داشتیم که گاها دست من را تو دستای خودش می گرفت و با دست دیگرش بازویم را و میگفت به ریش های من نگاه نکن من مذهبی نیستم ولی مجبورم ریش بذارم ،تو می تونی مقنعه ات را مقابل من در بیاوری و راحت باشی و خلاصه از این جور چیزها که چون من آدم هالو و نا آگاه و احمقی بودم سر از حرف هاشون در نمیاوردم. ولی گاها حالاتم باعث جلب توجه می شد واقعا واقعا همه ی اعمالی که باعث جلب توجه شدیم یا ممانعتی نکردم که اون معلم احمق جرئت کنه دست منو بگیره، در آخرت میان سراغم ؟؟ استاد غالبا نامه های مزخرفی که پسرها اون موقع بهم میدادن بدون اینکه باز کنم میدادم به مامانم و مامانم حسابشون رو می رسید و چون مامانم می دونست که من آدم هالویی هستم و چیزی سرم نمیشه وقتی حرف پسرا رو براش می گفتم منو دعوا نمی کرد و بهم جرئت میداد که از دستشون فرار کنم و فقط مامانم بود که باعث شد راه درست رو برم ولی بالاخره حرکات کوچکی انجام دادم که بی اطلاع بودم .ولی من اگه برگردم آن موقع عمرا اون طوری زندگی نمی کنم چون الآن سال هاست که ازدواج کردم و یک فرزند صالح هم دارم و خیلی چیزارو فهمیدم و متوجه یک پیشنهاد احمقانه ی اون معلم شدم. استاد یعنی همه ی دخترهای راهنمایی که ناآگاهانه خیلی کارها رو ممکنه انجام بدن بازخواست میشن ؟ من تو دوران مدرسه گناهایی مثل غیبت پشت سر معلم ها یا بعظی بچه ها انجام دادم و گاهی دیگران رو سر کار می ذاشتم واقعا واقعا همه ی اون اعمال رو می بینم در قیامت ؟؟؟ من همه ی شیطنت های راهنمایی و گاها دبیرستان رو از روی بچگی کردم حتی جلب توجه نامحرم. ولی من شخصیتم به کلی تغییر کرده باز هم می بینم ؟ استاد به نظرتون یه جوری که کسی متوجه من نشه، برم عابروی اون معلمی که گفتم رو بریزم ؟ چون وقتی به من پیشنهاد داده قاعدتا با خیلی دخترهای دیگه رابطه داشته و من اون موقع سرم نمی شد اما الآن می فهمم که خصوصا وقتی خودش زن و بچه داشت این کارهای زشتش چه معنی ای میداد ، برم عابروشو تو شهر بریزم و لوش بدم تا خصوصا زنش بفهمه با چه مرد انگلی زندگی می کنه ؟؟؟؟؟ چه جوری میشه آدم از دست کارهایی که از سر ناآگاهی و بچگی انجام داده بوده برای همیشه فرار کنه ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: توبه یعنی انسان از کارهایی که مخالف شریعت الهی بود و انجام داده روی برگرداند و اراده‌ای برای انجام دوباره‌ی آن‌ها نداشته باشد و در آن صورت عملاً مثل کسی است که آن اعمال را انجام نداده است و در همین رابطه رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه‏» کسی که از گناهان توبه کرد مثل کسی است که آن گناه را نکرده. پس در قیامت نیز آن اعمال را نمی‌بیند چون از صفحه‌ی اعمالش پاک شده است. پس جای نگرانی برایتان نمی‌ماند. موفق باشید
6090
متن پرسش
سلام.خدمت استاد. چرا در دعای مطالعه در دو دعای اول اخرجنی واکرمنی می باشد و تنها برای خود این2 دعا را می کنیم ودر2 دعای بعد افتح علینا وانشر علینا می باشد ودیگران را هم در این دعا سهیم می کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان این‌طور توجیه کرد که وقتی دعا می‌کنیم و طلب خیر داریم بقیه را شریک می‌کنیم ولی وقتی نظر به ضعف‌های خود داریم و طلب رفع آن ضعف را می‌کنیم جمع را در آن شریک نمی‌گردانیم. موفق باشید
6091
متن پرسش
سلام علیکم الحمد الله الذی جعلنا من المتمسکین به ولایت امیرالمومنین والائمه علیهم السلام .استاد عزیز عید ولایت را به شما تبریک وآرزو میکنم که سالیان دراز زیر سایه ی لطف امیرالمومنین باشید.استاد مدت زیادی است که حاجتی دارم اما نمیشود ومن سخت محتاج کمک خداوند هستم اما راهی نیست چه کنم که هم صلاح باشد وهم برآورده شدن حاجت.التماس دعا به حق مولا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با خوش‌رویی و صله‌ی رحم و احترام به والدین إن‌شاءاللّه گشایش حاصل می‌شود. موفق باشید
6082
متن پرسش
سلام استاد خواهش میکنم به یاری خدا منو نجات بدید.مدتیه گریه برای اباعبدلله علیه السلام از من گرفته شده.وقتی به این فکر میکنم که این زجرهایی که اونروز امام علیه السلام و اصحابشون در روز عاشورا کشیدن برای اونا که داشتن برای خدا میجنگیدن لذت بوده نه رنج و اینکه همه شون مطمئن بودن پایان این راهی که میرن بهشته دیگه گریم نمیگیره!فکر میکنم برای ما اهل دنیا اینا مصیبت بوده نه برا اونا.و گیریم که زجر هم بوده باشه اما چنین زجر بدنی و جسمی که چندان شاید ارزشی برای گریه که اینهمه تو دینمون هم براش تاکید شده شاید نداشته باشه. خواهش میکنم تفکر منو نجات بدید.کتاباتونم خوندم اما متاسفانه فرقی نکردم وقتی از لبخند رضایت اباعبدلله در قتلگاه میگید بیشتر به این باورم افزوده میشه که پس چرا گریه؟؟؟اونا که یه سرانجام خیلی خوبی داشتن.یعنی فقط برای زجرها و شکنجه های جسمی شون این همه سال باید همه بگرییم و بهش توصیه شده؟ ازتون ممنونم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: گریه‌ی ما برای اباعبداللّه«علیه‌السلام» از آن جهت است که آن حضرت از طریق خود انسانیت را به عالی‌ترین شکل ظهور دادند و آن را به عنوان هدف در مقابل ما گذاشتند و ما با نگاه قلبی به آن مقام ،اشک می‌ریزیم تا با پای اشک به هدف متعالی خود نزدیک شویم و قبلاً نیز عرض کردم که چگونه یک کودک وقتی شیرینی می‌بیند گریه می‌کند تا به مطلوب خود برسد، گریه‌ی ما گریه‌ی طلب مطلوب متعالی ما است که از طریق کربلا در منظر ما قرار گرفت. با این دید به کربلا نظر کنید و پس از آن راضی باشید به آن‌چه خداوند برایتان پیش می آورد. موفق باشید
6087
متن پرسش
سلام علیکم ایا می شود در جهت ارتباط گیری با ایمه اطهار فقط فراز کوچکی از یک زیارت(مثلا زیارت جامعه کبیره)را قرایت کرد یا قرایت همه زیارت الزامی است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکالی ندارد که بر فرازی از فرازهای زیارت یا ادعیه متمرکز شویم و از آن طریق و با آن زاویه به نور مقدس امام نظر کنیم. موفق باشید
6066
متن پرسش
باسلام با اینکه شیوه شما معرفت نفساست و بعضی هم دنبال می کنند خب همه علما می گویند انجام واجبات ترک محرمات اولین قدم است ولی شمامی فرمایید معرفت نفس،به نظر بنده آیا این خوب نیست که انسان چندسال وقتش را صرف کند تا انجام واجبات وترک محرمات برایش ملکه شود بعد سراغ معرفت نفس بیاید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما باید همواره در مسیر فقه اکبر یعنی اعتقادات و فقه اوسط یعنی اخلاق و فقه اصغر یعنی احکام خود را رشد دهیم و معرفت نفس مربوط به فقه اکبر است. موفق باشید
6052
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محبوب بنده با یک نوجوان 16 ساله که بسیار ساده است و پایه فکری قوی ندارد ارتباط دارم و مشکلم این است که این جوان بسیار راحت تحت تاثیر افکار و عقائد دیگران که بعضا ناسالم هستند قرار میگیرد و موجب جدایی موقت او از من میشود.و در واقع تمام زحمات بنده به این شکل هدر میرود.بنده نزدیک 10 الی 11 ماه است که به صورت خاص با این فرد در ارتباط هستم و از تمام مسائل و مشکلات او(مشکل شدید خانوادگی که بی مهری فراوان از طرف تمام افراد خانواده میبیند و خانواده پایه مذهبی محکمی ندارد و پدر و مادر هم جدا شدند و به نوعی با کمبود محبت مواجه است،مشکل مالی،مشکلاتی که اقتضای سن اوست و....)حقیر سعی کردم که نماز ایشان و پایه مذهبی او را محکم کنم که به لطف خدا موفق هم شدم و تاثیرات مثبت دیگری هم مثل بهتر شدن وضعیت درسی و غیره هم روی او داشتم.محبت فراوان نثارش میکنم از طریق مختلف تا انشالله کمبود محبت نداشته باشد اما همانطور که گفتم علی رقم علاقه ای که به من دارد منتها هر چند گاهی ارتباطش را قطع یا کم میکند و شاخه به شاخه میپرد به اصطلاح.خیلی نگران هستم شما لطفا و خواهشا بفرمایید چه کنم که شدیدا گیر افتادم.در ضمن میخواستم با راهکاری این علاقه ای به من دارد رو محکمتر و عمیقتر کنم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد چیزی نمی‌دانم شاید مباحث کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را با او در میان بگذارید تا بتواند با عمق بیشتری زندگی خود را معنا کند و در شما دیگر نگران تزلزل او نباشید. موفق باشید
6017
متن پرسش
سلام استاد عزیز و با عذرخواهی از تصدیع مجدد اوقات بنده میدانم عمده عذاب های اخروی که ما مسلمانان و به خصوص شیعیان با آن رو به رو می شویم مربوط به جهنم اخلاق و اعمال است نه جهنم عقاید چون بحمدالله با وجود گنجینه هایی مثل حکمت متعالیه میتوانیم صحیح ترین عقاید را کسب کنیم و از بهشت عقاید بهره مند شویم اما نگرانی من با توجه به گذشته پرگناهم بابت نجات یافتن از جهنم اخلاق و اعمال است. به نظر می رسد بنا به همراهی وجود برزخی و وهمی انسان در طول زندگی دنیایی او، عذاب هایی که انسان قرار است در برزخ و جهنم با آن ها رو به رو شود را میتواند از طریق توبه و ریاضات در همین دنیا ببیند تا پاک شود و فلسفه توبه و ریاضات نیز همین است. در اسلام پشیمانی از گناهان و در خواست بخشایش از خدا و ریاضات معتدل به عنوان راه های توبه و پاک شدن از گناهان پیشنهاد شده است اما تردید بنده این است که آیا تمام راه ها و موثرترین راه های توبه همین ها است؟ چون که به نظر میرسد از این طریق انسان آن تحول بنیادینی که برای پاک شدن از گناهان تجربه کند را نمی تواند به دست آورد. امام خمینی هم در چهل حدیث میفرمایند که قیام به شرایط توبه اگر محال نباشد بسیار مشکل است. اما در بحث هایی که با پیروان عرفان های شرقی مثل بودا داشتم آن ها حالات بسیار دردآور و سختی را در اولین مراحل تهذیب نفس تجربه میکنند. درد شدید قلب، به هم ریختگی کارکردهای طبیعی بدن، رویاهای بسیار وحشتناک و ... چیزهایی است که چندی از پیروان ادیان شرقی از احوالات خود برایم بازگو کرده اند. این عذاب ها بعد از مدتی مداومت بر گفتن مانتراها (اذکار خاص) و مدیتیشن و یوگا به طور غیرارادی برایشان پیش می آید نه این که خودشان عامدانه خودشان را ریاضت دهند. آن ها میگویند در این مرحله آن ها عذابهای سخت جهنم را تحمل میکنند تا پاک شوند و از این مرحله به بعد که ممکن است تا سه-چهار سال طول بکشد روزگار خوششان آغاز میشود که همان بهجت معیت با ملائکه و آن موجودی است که آن ها "کوندالینی" مینامند که خصوصیاتش بسیار شبیه جبرئیل و روح القدس در دین ما است. حالا این سوال برایم مطرح شده است که آیا روش این ها برای توبه و رها شدن از رذائل اخلاقی موثرتر از روش های دین اسلام نیست؟ در دین اسلام قیام به شرایط توبه هیچ گاه منجر به چنین دردها و رنج هایی که برای رهایی از جهنم اخلاق و متعاقبا چنان احوالات خوشی که ناشی از ادراک مستقیم حقایق غیبی است نمی شود و بنده مردد هستم که به توبه شرعی اکتفاء کنم و یا از روش های یوگا که به نظرم خیلی موثرتر اند استفاده کنم؟ خیلی متشکرم از توجهتان، و مجددا عذرخواهم از سوالات مکرر و التماس دعای خیر دارم
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه بنده از «توبه» می‌دانم عبارت است از رجوع عبد به رب، که اگر این امر همراه با لوازم آن و به طریقی که شریعت الهی روشن کرده است، انجام شودآثار فوق‌العاد‌ه‌ای دارد و انسان را از مسیر علم الیقین تا عین الیقین و در نهایت به حق الیقین می‌رساند. در این‌جا مقداری از یادداشت‌های خود را از شرح فرقانی بر منازل السایرین خواجه عبداللّه انصاری در رابطه با باب توبه خدمتتان ارسال می‌کنم. به امید آن‌که افقی در مقابل شما گشوده باشم. می گوید: (نفس انسان به حکم اطوارِ زندگی و روی‌آورد به لذّات عالمِ حسّ مثل انسانی خفته‌ای است که از محسوساتِ ثابت روی گردانده و به خیالات فانی‌شونده روی آورده، از اصل فطرت خود محجوب و غافل شده و این غفلت شامل حقیقت سرّ الهیِ وجودی انسان و حقیقت اثر روحانی او و حقیقت نفس انسانی حیوانی او می‌باشد. به حکم غلبه‌ی احکام کثرت، اخلاق و اوصاف او به سوی افراط یا تفریط کشیده شده و اثر قلبِ وحدانیِ اعتدالی او پنهان گشته. در این رابطه آن‌هایی که نور وجودی قلب‌شان از بین نرفته سه امر مهمِ ذیل را بر خویش لازم می‌شمرند؛ اول: سیر و سلوک نفس از مقرّ عادات و لذّات فانیِ طبیعی به ملازمیتِ دستورات الهی که این متعلق به مقام اسلام است. چنین فردی در بین مردم هست و در بین مردم نیست. این مرتبه‌ی نخستینِ احسان از قسم بدایات است. دوم: واردشدن نفس به باطن خویش است که موجب غربت او می‌شود. با انفصال از مقرّ قبلی و اتصال به احکام وحدت باطنی از اخلاق مَلکیِ روحانی که این مقام، مقام ایمان است و مرتبه‌ی دومِ احسان که همان مقام «کَاَنّک تراه» است می‌باشد. سالک در این مرتبه در باطن به‌سر می‌برد و از این جهت غریب است و مصداق «طوبی للغربا» است. چون وارد مرحله‌ی روحی شده در عالم غریب است. مرتبه‌ی دومِ احسان همان مرحله‌ی اخلاق و اصول در منازل السائرین است. سوم: حصول نفس است از حیث سرّ نفس بر مشاهده‌ی آنچه عامل جذب به عین توحید است به طریق فنا - فنا از احکام حجاب‌ها و قیودی که حین نزول پیش می‌آید- و این متعلق به مقام احسان است که دیگر کَاَنّ نیست بلکه مقام «اَنَّ» است که حضرت مولی‌الموحدین(ع) در گزارش خود نسبت به این مقام فرمودند: «لم اَعْبُد رباً لَمْ اَره» پروردگاری را که نمی‌بینم عبادت نمی‌کنم و به اعتباری می‌توان گفت: هرکس به سهم هستی خود - که همان مقام سرّش می‌باشد - پی برد به حق پی برده و از این جهت فرمودند: «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» و شناخت عینِ توحید در «لا إله إلاّ هو، وَحْده وَحْده وَحْده» در توحید ذات و در توحید صفات و در توحید افعال برایش محقق می‌شود. سیر به سه قسمت تقسیم می‌شود که هر قسمتی دارای امور کلیه‌ای است به نام مقامات و احوال گویند. علت تقسیم‌شدن نفس به سه بخش آن است که نفس سه چهره دارد. یکی جهت توجه‌ نفس به قوایی که بدن را تدبیر می‌کند و آماده می‌کند آن را جهت آنچه در دنیا و آخرت برایش مفید است بر اساس شریعت که این وجه را بدایات گویند به جهت شروع در استعداد سیر با رعایت آداب شرعی. وجه دیگر؛ چهره‌ی نفس توجه نفس است به خودش با تعدیل صفاتش و تسکین تیزی و زبری‌اش و ثباتش که این دروازه‌ی واردشدن به باطن است که به آن قسم ابواب گویند چون باب ورود به ایمان است. و وجه دیگرِ چهره‌ی نفس توجه نفس است به باطن‌اش یعنی روح و سرّ ربانی و استمداد از روح در ازاله‌ی حُجب و این‌که نفس مدد روح و سرّ ربانی را می‌پذیرد و بدین لحاظ به آن قسم، قسم معاملات گویند که مقام معامله‌ی بین نفس و باطن‌اش می‌باشد و ملاک هر قسمی سه مرحله است و باقی از ده قسم که خواجه عبدالله انصاری گفته متممات است جهت تکمیل آن سه قسم. مهم‌ترین بخش بدایات، توبه است و آن رجوع از مخالفت به موافقت و از ظاهر به باطن است و در آن داخل است یقظه و انابه و محاسبه – قرآن در توصیف این مرحله می‌فرماید: «خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنیب‏» - پس یقظه داخل در توبه است مثل آن‌که انابه و محاسبه داخل در توبه می‌باشد. دومین قسمِ بدایات؛ اعتصام بحبل‌الله می‌باشد که آن تمسّک به امر و نهی الهی و قراردادن اساس گفتار و افعال و احوال است بر یقین نسبت به شریعت و در این بخش وارد می‌شود تفکر و تذکر و سماع - شنیدن از خدا - و اعتصام بحبل الله با چنگ‌زدن به خودِ خدا و اُنس با اسماء و صفات – که این اعتصام بالله است- که تعلقی است در اسلام و تخلقی است در ایمان و تحققی است در احسان – سالک در این حالت در حق الیقین قرار می‌گیرد. ارکان این بخش ملازمت بر ذکر «لا إله إلاّ الله» است برای رفع همه‌ی حجاب‌ها و بدون تعداد خاص و یا ملازمت با ذکری خاص جهت إزاله‌ی حجابی معین با تلقین مرشد - که آن مرشد اقتضای عین ثابته‌ی او را می‌شناسد- برای آن‌که اثر تلقین مرشد در إزاله‌ی حجب اَقوی است و إزاله‌ی حجاب از هر حضوری و دفع هر خاطری حتی خاطر حق - چون حق بالاتر از خواطر و پندارهای اوست، خاطر حق رهزن او می‌شود- و دفع هرگونه تفرقه‌ای و توجه خالص بر اعتقاد بر اساس آنچه حق هست و آن‌گونه که خدا و رسولش هست و اعتقاد بر آنچه رسول خدا(ص) ما را تفهیم کرده و در این مقام وارد می‌شود. باب فرار- که خداوند در این رابطه می‌فرماید: فَفِّروا الی الله- پیش می‌آید که همراه است با مجاهده و مکابده- مکابده آن رنج و سختی است که به جگر و کبد برسد، مکابده از مجاهده سخت‌تر است-). ملاحظه می‌فر مایید که ما در نظر با سایر مکاتب و ادیان به بزرگان آن‌ها نظر می‌کنیم ولی وقتی به دین خود نظر داریم آن را در حدّ عرف مؤمنین معمولی در نظر می‌گیریم وگرنه بزرگان شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» یقیناً راه‌هایی را رفته‌اند و به نتایجی از نظر توحیدی‌شدن رسیدند که بنده در مقایسه با سایر صاحبان اهل سلوک قابل مقایسه نمی‌دانم و ملاک هم در همه‌ی مقایسه‌ها باید درجه‌ی فنای فی‌اللّه و فنای از فنا باشد. موفق باشید
6020
متن پرسش
باسلام. ۱.نظرشما درموردآیت الله سیدعبدالله موسویان چیست؟ ۲.یکی از اساتیدما میفرمودند ما دو نوع شیوه درموردمسایل اخلاقی داریم:۱.توصیه ای.۲.توصیفی،البته توصیفی ای که حدیقف ندارد اخلاقی. که دریکجایی بسته شود نباشد، و در این شیوه ایشان کتب امام و مباحث نفس را مطرح میکنند به نظرشما کدام بهتر است و توضیح دهید؟ ۳.اخلاق در مباحث شما چگونه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این آقای محترم را نمی‌شناسم 2- به نظر بنده هر دو روش خوب است، در روش توصیه‌ای فطرت توصیه را می‌شناسد و تحت تأثیر قرار می‌گیرد و در روش توصیفی عقل و قلب، موضوع را تصدیق می‌کنند و مقیّد به عمل می‌شوند 3- بنده بیشتر روایات اخلاقی را بحث کرده‌ام و معتقدم ائمه«علیهم‌السلام» هر دو روش را دارند. موفق باشید
6027
متن پرسش
سلام علیکم همین طور که پرسش و پاسخ های درون سایت را مطالعه میکردم به نکته ای برخوردم که عرض فرموده بودید . اینکه به سیدعلی آقا قاضی لقب صوفی داده بودن و این بزرگ مرد عرفان و موحد کبیر را مورد انتهام قرار داده بودند و تا پای ترور این عارف کبیر هم رفته بودند که خوشبختانه نافرجام بوده است . البته من هم خودم چیزهایی شنیدم که زمانی که آیت الله بهجت شاگرد آقای قاضی بودند , به گوش پدر آیت الله بهجت رسانده بودند که فرزندت با صوفی ها برخاست و بنشین دارد و این عکس العمل پدر آقای بهجت را برانگیخته بود و پیامی برای آقای بهجت فرستاده بود . که به ادامه ی داستان آن کارنداریم . از طرفی دیگر هم کرامات مرحوم قاضی بر کسی پوشیده نیست . از طرفی در خاطرات آقای بهجت این مطلب بود که ایشان برای پیدا کردن استاد تهذیب اخلاق زمانی که در کربلا مشغول تحصیل بودند هر روز به حرم سیدالشهدا میرفتند و از این ذات مقدسه در خواست میکردند که استادی رابه من نشان دهید که بتوانم توسط ایشان راه عرفان اهل بیتی و شیعی را بپیمایم تا اینکه توسط برادر علامه طباطبایی با مرحوم قاضی آشنا میشوند . و یا ماجرای آشنایی خود علامه طباطبایی با مرحوم قاضی که شگفت انگیزست یا ماجرای ملاقات امام خمینی با مرحوم قاضی که عجیب است و هزار تا کرامات دیگر که در کتابهایی که برای آقای قاضی نوشته اند میتوان یافت . و از طرفی دیگر هم مواجه هستیم با عارفی هم عصر با سیدعلی آقا قاضی به نام شیخ محمد جواد انصاری . در کتابی که مربوط به سیره شیخ محمد جواد انصاری بود خواندم که خبر مرحوم انصاری به گوش آیت الله بروجردی رسیده بود و این عارف کبیر را در ذهن آیت الله بروجردی بصورت یک صوفی معرفی کرده بودند , و هنگامی که آقای بروجردی چند نفر را به محضر مرحوم انصاری میفرستد تا با این فرض که با مرحوم انصاری صحبت کنند . همین که مرحوم انصاری آن دو نفر فرستاده از طرف آقای بروجردی را میبیند بدون آنکه حرفی رد و بدل شود میگوید بروید به آقا بگویید راه ما راه همان شرع و تشیع است . در حالیکه در همان کتاب میخواندید مرحوم انصاری خود با صوفیان صحبت میکردند وآنها را از صوفی گری نهی میکردند و صوفی گری را مخالف سیره اهل بیت میدانستند . برای من یک سوال برگ است که سیره ی مرحوم قاضی و مرحوم انصاری مگر چگونه بوده است که به آنان لفظ صوفی میدادند ؟ شاید اگر ما هم در زمان این بزرگواران زندگی میکردیم با این عزیزان شاید همین برخورد را میداشتیم.از شما خواهشمندم کمی فضای شخصیتی و نوع سیره ی این بزرگواران را برای من توضیح دهید و علت لقب دادن صوفی به این بزرگواران چه بوده است .خلاصه اینکه غیر ممکن است شیوه ی این دو بزرگوار برخلاف آیات و احادیث بوده باشد اگر در این زمینه حدیث یا نقلی هم در خاطر دارید برای من بیان کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در پیامشان تحت عنوان «منشور بیداری» روشن می‌کنند که چگونه دشمنان اسلام و متحجرین هرکس پای در معارف عالیه می‌گذاشت را با انواع تهمت‌ها منزوی می‌کردند. تنها راه رفع مشکل آن است که بپذیریم باید برای دینداری در کنار فقه و اخلاق به علم توحید هم رجوع کرد در آن صورت نه‌تنها عالمان علم توحید را صوفی قلمداد نمی‌کنیم بلکه نزدیک‌ترین انسان‌ها به رسول اللّه«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌شناسیم. موفق باشید
6001
متن پرسش
سلام خسته نباشید سوال اول : استاد به تازگی ترجمه تفسیرالبرهان چاپ شده است. تفسیر برهان که گردآوری احادیث از منابع روایی توسط ملاهاشم بحرانی هست به نظرم اثری فاخر است . کافی است به مقدمه ی آن در جلد اول نگاهی بیندازید .احادیثی در خصوص نهی از تفسیر قرآن وجود دارد که واقعا خوف وجودم رافراگرفت .کافیست نگاهی بیندازید . حتی در حدیثی امام صادق فروموده است : که حتی شخص اگر قرآن را صحیح هم تفسیر کند باز هم جایز نیست و انگار کاری انجام نداده و.... ( رجوع شود به جلد اول ترجمه تفسیرالبرهان ) . سوال اول من این است که ما این همه روایات داریم که آقا قرآن را تفسیر نکنید . آیا روایاتی هم داریم که بگویند قرآن را تفسیربکنید ؟بهترنیست باب تفسیر را ببندیم و به قول معصوم تکیه کنیم تا دچار عواقب الهی نشویم . آخر استاد احادیث واقعا لرزه به جان انسان من انداخت . حال اگر حدیثی از جانب معصوم مبنی بر اجازه تفسیر قرآن توسط غیر معصوم میدانید میشود به من هم بگویید سوال دوم : من تفاسیر روایی را نگاه میندازم و وقتی که به تفاسیر دیگر از بزرگان و علمای دین رجوع میکنم تفسیری مخالف با تفسیر معصوم میبینم . اگر همین تفسیر البرهان را نگاهی بیندازید و تفاسیر آیاتی را انتخاب کنید و سپس همان آیات را در تفاسیر علما پیگیری کنید متوجه میشوید که در اکثر جاها هیچ ربطی به هم ندارد . بعنوان مثال نمونه ای در زیر آورده ام درخصوص تفسیر آیه ی 18 سوره سبا: امام باقر به حسن بصری میگوید فقیه اهالی بصره شده ا ی. که امر بزرگی را به عهده گرفتی .امام آیه ی زیر را برای حسن بصری میخواند و میگوید تفسیرش چیست ؟( و جعلنا بینهم و بین القری التی بارکنا فیها قری ....) که ترجمه اش میشود میان آنان و میان آبادانی هایی که در آنها برکت نهاده بودیم شهرهای متصل به هم قرار داده بودیم و در میان آنها مسافت را به اندازه مقرر داشته بودیم.در این (راه) ها , شبان و روزان آسوده خاطر بگردید . سپس امام میگوید شنیدم جای امن را به مکه تفسیر کرده ای و این چه امنیتی است که کالای مردم به سرقت میرود و.... سپس امام باقر به سینه ی مبارک خود میزند و میگوید مراد از آن قریه ها ما هستیم (بحارالانوار جلد24 صفحه 232 ح 1 وبحاراالانوار جلد 24 صفحه 235 ح4).البته این را خلاصه ی کوچکی از حدیث بود که کامل آن را میتوانید در بحارالانوار دنبال کنید . تفسیر این آیه از لسان مبارک امام سجاد هم هست که دقیقا همین گونه تفسیر کرده اند و میگویند منظور از قریه ها ما اهل بیت هستیم . اگر اشتباه نکنم در مجمع البیان مرحوم طبرسی جلد 14 در تفسیر آیه 18 سوره سبا تو پاورقی این حدیث منظور گردیده است حال شما این آیه را در تفاسیر معتبر نگاهی بیندازید و ببینید علما چه تفسیر کرده اند . خب این تقابل بین حرف معصوم و حرف عالم شیعه در چیست ؟ و برای چیست ؟ سوال سوم : من خودم المیزان را نخواندم ولی شنیدم علامه در یکی از جلدهای المیزان فرموده راه رسیدن به حقایق سه تاست : عرفان و کشف و شهود – فلسفه – مسیر دینی . و سپس عرض کردند راه این سه از هم جداست و این سه در مقابل هم هستند . در حالیکه میبینیم شاگردان ایشان از قبیل آیت الله جوادی و علامه حسن زاده نظری برخلاف این دارند . حال میخواستم بپرسم این گفتار در المیزان آمده است یا خیر؟ و نظر شما چیست ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ذیل توصیه‌ی قرآن به تدبّر، ما معتقدیم خط را باید از معصوم گرفت که فرموده‌اند: «علینا بإلقاء الاصول و علیکم بالتفریع» بر ما است که اصول را بگیریم و بر شما است که آن را در امور جزیی وسعت دهید. کاری که فقهاء ما با آیات الاحکام به کمک روایات می‌کنند و یا کاری که علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» در تفسیر المیزان کرده‌اند 2- عنایت داشته باشید که علماء بزرگ ما چه در فقه و چه در تفسیر سعی می‌‌کنند در بین روایات متعدد که بعضاً به خاطر شرایط مختلف و یا مخاطبان مختلف متعارض‌اند، جمع‌ بندی خوبی داشته باشند حتی در مورد همین آیه که می‌فرمایید از طریق معصوم راهنمایی‌های متفاوتی به ما می‌شود به طوری که وقتی حسن بصری مخاطب امام‌اند حضرت به نور آن آیه یک طور او را هدایت می‌کنند و وقتی زراره و محمدبن مسلم مخاطب حضرت‌اند حضرت به نور آن آیه یک طور دیگر آن‌ها را هدایت می‌کنند 3- باید با دقت منظور علامه را درست فهمید تا این سه راه با همدیگر قاطی نشود. اگر کسی شهود را عین شریعت و یا فلسفه را عین شریعت بداند، نه شریعت را فهمیده و نه فلسفه و عرفان را و اساتیدی که نام بردید به‌خوبی متوجه این امر هستند. موفق باشید
5975
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جناب آقای استاد طاهر زاده : اینجانب سوالی از حضرتعالی دارم . بنده با کتب و سی دی های شماارتباط دارم و از این منابع استفاده می نمایم . خدا قوت میگویم خدمت شما بخاطر زحماتتان در عرصه دینی فرهنگی . لکن انتقاداتی نیز دارم . اولا چرا در سایت شما همه پرسش پاسخها مطابق با سلیقه و دید گاه جریان خودتان است؟ چرا پرسشهای چالشی در زمینه دین یا سیاست که اتفاقا سوالات جوانان بیشتر حول همین محور هاست خیلی کمتر است و بیشتر سوالات شامل به به و چه چه گفتن به همدیگر است .شاگردانتان به شما و برعکس . حال من یک سوال متفاوت از شما میپرسم .اگر دوست داشتید در سایتتان بگذارید. شما در کتابهایتان به کرات تمدن غرب را می کوبید .ما نیز مخالف این صحبت نیستیم . لکن تجربه سفرهای خارجی که من داشته ام و پرس و جوهایی که ازایرانیان ساکن خارج داشته ام ، به این نتیجه می رسم که : یک مقایسه سر انگشتی بین اخلاق و ادب و نزاکت و...مردم ما با ملت غرب نشان می دهد ، ما که 32 سال است روحانیت دارد تربیتمان می کند و مرتب هم بد و بیراه به غربی ها میگوییم و آنها را پوج و فاسد و ... می دانیم ، ملت خودمان دراخلاق خیلی خیلی عقبتر از آنها هست. از فساد اقتصادیمان بگیرید تا بی بند و باری در خیابانها تا اعتیاد تا بیکاری تا فقر تا شعارهای گنده گنده دادن و عمل نکردن مسوولین تا بی نظمی تابد اخلاقی در رانندگی، تا تعداد بالای پرونده های قضایی تا آمار بالای طلاق ، تا چک های برگشتی و خیلی های دیگر .... میدانم جواب میدهید که ما از اصل اسلام فاصله گرفته ایم . پاسخ شما مذهبی ها همیشه همین است . (من خودم هم مذهبی هستم و از دست جوابها خیلی داده ام) من میگویم اگر این همه مشکل داریم و از اصل دین هم دور شده ایم ، پس دیگر وقت آن نرسیده این چماق توی سر فرهنگ غرب زدن را زمین بگذاریم ، ما که صد جای خودمان لنگ میزند؟ منتظر پاسختان هم در ایمیل وهم در سایتتان هستم . باز هم مزاحم جنابعالی میشوم . موید و پیروز باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید بنده و امثال بنده نگاهمان به غرب بر مبنای تمدن غرب است و این که غرب بعد از رنسانس به بهانه ی کارهای غلط کشیشان و اصحاب کلیسا تمدنی را پایه گذاری کرد که منقطع از عالم قدس و معنویت، به امورات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی خود پرداخت و عملاً انسانی را به صحنه آورد که محور خوب و بد، میل های خودش است و توصیه ی ما به دوستان آن است که مواظب باشید گرفتار چنین نگاهی نباشید که از تمدن اسلامی باز می مانید. تمدنی که با عبور غرب ظهور می کند و زندگی زمینی بشر را به آسمان معنویت متصل می کند. تعجب بنده از جنابعالی از آن جهت است که برای بررسی ملت خود بر روی آسیب هایی انگشت گذارده اید که عموماً حاصل کار استعمارگران و حاکمان وابسته ی قاجار و پهلوی است که ملت را از نظر فرهنگی و اقتصادی به این روز کشاندند. انتظار بنده از جنابعالی و امثال شما آن است که معضلات و مشکلات را خیلی عمیق تر ارزیابی کنید تا راه کارِ برون رفت از آن ها در منظر شما ظهور کند. موفق باشید
5977
متن پرسش
سلام استاد 1_گاهی پیش میادازشدت ناراحتی وفشاری که ازبی دینی بعضی افرادفامیل یا عنادآنهابا ولایت غیبتشان را میکنیم میدانم این جواز غیبت نیست امانمیشودروبرو هم بحث کرداگرچه مانزدآنها سخت دینداری میکنیم ولی گاهی که تحت فشارعقایدشان قرارمیگیرم پیش آمده که درموردشان حرف زدم.چه کنم؟هی سعی میکنم نگم باز پیش میاد.تعصب روی دینم دارم.چه کنم ترک کنم؟آیا اینهم خوردن گوشت برادرمرده خویش است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما توصیه شده «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً» چنانچه با امور لغو - مثل همین اموری که می فرمایید- روبه رو شدید خودتان را همسنگ آن ها نکنید و از بحث و جدل با آن ها کناره بگیرید مگر این که طالب هدایت باشند و شما در خودتان توان هدایت آن ها را داشته باشید. موفق باشید
5978
متن پرسش
سلام استاد من از اشخاصی بواسطه رفتارخودشان بدم میاد.اما جایگاه انهاشرعا"محترم است.آیا اگرمن در ظاهروبخاطراینکه خداازمن خشمش نگیردباا ایشان خوب رفتارکنم درواقع فیلم خوب بودن را بازی کنم در برزخ من اثربدی ندارد؟چون من ازدرون ازشان خوشم نمیادوحتی گاهی منزجرم.هربارهم میخوام دوستشان داشته باشم عملکرد خودشان نمیگذارد...حال باید درونم را هم مثل بیرونم نسبت به ایشان خوب کنم؟تابرزخم دچارمشکل نشود؟یا همین کنترل بیرونی کافی ست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همین طور درست است به ما فرموده اند از آنجایی هم که حلم ندارید تَحَلّم کنید یعنی خود را به عنوان انسان حلیم و بردبار نشان دهید، شاید عمل شما مصداق همین توصیه باشد. موفق باشید
5979
متن پرسش
سلام برشما من وهمسرم تا حدودبسیارزیادی حرام وواجبات را مراعات میکنیم انشااله.اما جدیداهمسرم از من خواسته یک نوع عمل زیبایی درصورت انجام دهم وبه دکترمشاورهم مراجعه کردیم.ناراحتی من ازینست که اینکاریعنی مشغول به صورت مادی و.ندگی دنیا شدم؟ولی اوهم حق داره زنش رواونجورکه دوست داره ببینه چون واقعامردنجیب وباخداییست. دوم پزشک مردیست که متناسبتربا بودجه ما میگیره وظاهرا"واردتراست.ازنظرنامحرم بودن هم نگرانم چه کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل مسئله که برای همسرتان می خواهید چنین کنید خوب است و مصداق مشغول شدن به دنیا نیست ولی موضوع رجوع به پزشک مرد را باید از مرجع تقلید خود بپرسید. موفق باشید
5959
متن پرسش
باسلام کتابی به نام بهشت وحوریان بهشتی از حمید عزیزی - جواد حسینی شرح داستانی رادارد که بایکی اموات صحبت کرده وطرف می گوید به دلیل تکه تکه شدن عذاب قبر نداشته است ایا چنین چیزی ممکن است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: ملاک عدم عذاب، عدم گناه است و یا توبه از گناه و شهید از آن جهت که با تمام وجود نظر به حق می‌کند عملاً با تمام وجود توبه کرده است ولی تکه‌تکه‌شدن و لی تکه‌تکه‌نشدن نقشی در رفع عذاب قبر ندارد. موفق باشید
نمایش چاپی