بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سلوک دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5968
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله حدیثی داریم بدین شرح: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا یَفْتَقِرَ.» حال مفاد این حدیث واقعاً عجیب است. یعنی واقعاً و بصورت 100% اگر کسی رعایت اقتصاد را بکند فقیر نمی شود؟! یعنی از این حدیث میتوان نتیجه گرفت که همه فقرائی که در جهان هستند؛ رعایت اقتصاد را نکرده اند؟! باورش مشکل است.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: حقیقتاً همین طور است که میانه‌روی موجب می‌شود تا امکانات عالم در اختیار همه قرار گیرد پس اگر جامعه‌ای منوّر به میانه‌روی شد امکانات طبیعت در حدّ نیاز منطقی‌اش به او می‌رسد و اگر فقر هست بدان جهت است که عده‌ای با عدم رعایت میانه‌روی به بقیه ظلم می‌کنند. و یا خودشان گرفتار افراط هستند. موفق باشید
5971
متن پرسش
سلام.حضرت استاد پس از دغدغه ای که برایم درجهت ارائه درست وجایگاه شریعت در هستی ونحوه کارکرد آن درنظام تکوین و انسان پیش آمدباری دیگر کتاب چه نیاز به نبی وخطرمادی شدن دین و...را مطالعه کردم تا نکاتی را برای دوستان که سخت گرفتار اعتباری بودن احکام شریعت و قائل به عصری شدن دین بودند بیان کنم.خوشبختانه توانستم تا حدودی برخی را متوجه باطن دار بودن احکام شریعت کنم ونظرشان را به عالم غیب ومعنا که اصل ایمان است معطوف کنم اما بیشتر تاثیرگذاری من در باب اعما فردی وبه عبارت اخری عبادت نظیر نماز و روزه ووضو و..بود وجنبه ی اجتماعی احکام اسلام به شدت مورد هجمه قرار گرفت که آن احکام تابع شرایط وتمدن آن زمان دنیا وحتی برای فرهنگ خاص عربی بوده است ومی توان با توجه به اقلیم ها وشرایط تمدنی خاص این احکام تغییرکند.مثلا ااین بحث مطرح شد که زکات وخمس واینها شاید می توانسته نظام اقتصادی آن زمان را تامین کند ولی نباید بر روی این قواعد واحکام تحجر پیدا کرد که اینها دارای باطنی غیبی هستند پس بنابراین غیرقابل تغییر وباید مثلاطبق حکم اسلام زکات به انعام ثلاثه وغلات اربعه ونقدین تعلق بگیرد بلکه با سیستم های اقتصادی امروز هیچ فایده ای در جهت تامین نیازهای اقتصادی مسلمین نمی کند بلکه ایشان را هر روز در اعماق عقب افتادگی می اندازد.یعنی اینها حکم به دادن زکات ومتعلقات آن وجایگاه مصرف آن را تنها تامین نیاز اقتصادی میدادند واگر این غرض تامین نشد پس نتیجه می گیرند که این اعمال منسوخ شده وباید قوانین نوعی بنا شود.آیا حکم به دادن زکات به عنوان مثال تنها جهت تامین نیاز اقتصادی جامعه بوده ویا مثلا حقیقتی غیرازاین دارد وماتنها باعقل جزئی خود این محسوس را می فهمیم ودیگر حکمت هایی که امر به این سنخ احکام شریعت شده را نمی دانیم؟اگر دارای باطن وحکمت هایی غیراز ظاهر آن می باشند لطفا توضیح دهید. واما بعد.اگرقائل به باطن دار بودن این سنخ از احکام شدیم ولی غرض ابتدایی وظاهری آن که مثلا تامین نیاز اقتصادی مسلمین بود برطرف نشد این مشکل پیش می آید که برای این غرض باید چه کرد وچرا اسلام چاره ای نیندیشیده؟واگر اندیشیده پس قابلیت اجرا نداشته که مسلمین هیچ گاه نتوانسته اند با این قوانین جامعه را به درستی اداره کنند. حرف دراین باره زیاد است ولی چه میشود کرد که بیش از این انگشتان من تاب تایپ ندارند وشما خود هرچه صلاح می دانید بفرماییدتا بنده بتوانم استفاده کنم. یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: این‌که می‌فرمایید قوانین اقتصادی قابلیت اجراء نداشته وگرنه اجراء می‌شد؛ عنایت داشته باشید این وظیفه‌ی مسلمانان است که اگر احکام شریعت الهی را حق می‌دانند تلاش کنند در زندگی فردی و اجتماعی خود پیاده کنند تا نتیجه‌ی لازم را ببرند. تعجب بنده از این‌جا است که مگر آنچه امروز به نام اقتصاد در سطح دنیا جریان دارد توانسته مشکل بشر را حل کند؟ آیا این‌که بشریت برای زندگی دنیایی خود باید این‌همه تلاش کند تا زندگی‌اش تا حدّی تأمین شود و در کنار آن دولت‌ها و سرمایه‌دارها هرطور خواستند فرمان برانند را ما اقتصاد سالم می‌دانیم؟ یادم هست چند سال قبل عده‌ای از اقتصاددان‌ها تحقیق کردند اگر زکات اسلامی در جامعه اجراء شود – عنایت داشته باشید زکات را حاکم باید اخذ کند به اختیار مردم نیست که اگر خواستند بدهند – با همان قواعدی که اسلام فرموده نه‌تنها هیچ مشکلی در جوامع اسلامی نخواهیم داشت، بلکه از حکومت بیرحمانه‌ی دولت بر مردم که یکی از آفات اقتصاد امروز جهان است، نجات می‌یابیم و بحث خمس هم که عموماً مربوط به امور فرهنگی است و تعالی دینی جامعه نقش خود را ایجاد می‌کند. آری دین روشن کرده اگر در زمانی زکات به خاطر مشکلی خاص کفاف امور را نداد به چیزهای دیگر – به حکم ثانوی – مالیات بسته شود. همان‌طور که علی«علیه‌السلام» در زمانی به اسب‌ها نیز مالیات بستند. در هر حال خوب است از یک طرف خلأهای اقتصادی موجود جهان را – به حضوص در رابطه با حاکمیت بیرحمانه‌ی دولت‌ها – بررسی بفرمایید و از طرف دیگر روح انسانی‌بودن اقتصاد اسلامی را هم بررسی کنید تا مطمئن شوید تنها راه برگشت به اقتصاد اسلامی است آن‌هم در بستری که فرهنگ معنوی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» حاکم باشد و نه فرهنگ اموی و عباسی و یا فرهنگ غرب‌زده‌ی قاجار. موفق باشید
5974
متن پرسش
سلام استاد داستانی مینوسم وبعدسوالم را داستانی شگفت از شیخ رجبعلی خیاط فرزند این عارف بزرگوار در گفت و گویی با کیهان فرهنگی می گوید:پدرم با چشم برزخی چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند. .یکی از دوستان پدرم می گفت :یک روز با جناب شیخ به جایی می رفتیم، یکددفعه من دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی که موی بلند و لباس شیکی داشت نگاه می کند! از ذهنم گذشت که جناب شیخ به ما می گوید: چشمتان را از نامحرم برگردانید و حالا خودش اینطور نگاه می کند! فهمید. گفت: تو هم می خواهی ببینی که من چه می بینم ؟ببین"من نگاه کردم دیدم همینطور از بدن آن زن، مثل سرب گداخته، آتش و سرب مذاب به زمین می ریزد و آتش او به کسانی که چشم هایشان به دنبال اوست سرایت می کند. جناب شیخ گفت:این زن راه می رود و روحش یقه مرا گرفته، او راه می رود و مردم را همین طور با خودش به آتش جهنم می برد. ---------------------------------- استاد ساکن تهران هستم (حالاجاهای دیگرم تقریبا همینطوره) استاد چشم راکه پایین میاندازم خطورات وتاثیرات آن هست چه برسه به نظرفقه که اولین نگاه بدون ریبه اشکالی نداره ولی استاد مانع سلوکم شده(متوجه شدم ودیدم) استاد به اون مرحله هم نرسیدم که به تعدادی گفتم دوایی دادند ولی فایده ای ندارد مگه می شود گفت هواعالی است درصورتی که هوا آلوده است استاد مطالب شماراهم دیدم ولی نمی دانم چه راهکاری است(مترو وخیابان وامربه معروف!!رفتن کارفرهنگی!!). استاداگرجوابی ندارید برای این حقیراگردعاهم کنیدبرایم کافی است.... التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: همان‌طور که آیت اللّه بهجت«رضوان‌اللّه‌علیه» می‌فرمایند: «آمدن خطورات در دست شما نیست ولی دنبال‌کردن آن در اختیار شما است» شما خطوراتی که در آن‌چنان شرایط ظهور می‌کند را استقبال نکنید و ذهن خود را متوجه امور معنوی کنید بعد از مدتی متوجه قدرت فوق‌العاده‌ی خود در ذیل شریعت الهی در دفع خطورات خواهید شد. بنده دعاگوی جنابعالی هستم. موفق باشید
5944
متن پرسش
باسلام خدمت استاد محترم استاد یه مدتی درتابستان بود که من در حال خوندن کتب شمابودم وخیلی باخوندن این کتاب ها تونسته بودم به خدا نزدیک بشم در یکی از کتاب ها شما گفته بودید اگه این معرفت از روی احساسات باشه زود ازبین میرود و فایده ای ندارد . استاد من الان دارم برای کنکور ارشد میخونم و نمیدونم چرا انقدر اون حالات قدیمی رو ندارم انگار دلم کورشده دیگه چیزی رو نمیبینه از همون حرف شما ترسیدم که گفتید از روی احساسات باشه من خیلی میترسم استاد شیطان به هرنحوی زندگی من رو تحت تاثیر قرار داده ازش میترسم جدیدا دختری رو که میخواستم به خاطر دین نداشتنش و باخدا نبودنش ازش گذشتم و یجورایی رابطه ام رو به خاطر احترام خانوم فاطمه زهرا باهاش قطع کرد چون میترسیدم دین من رو ازم بگیره هرموقع از قرآن در موردش سوال میکردم آیه منافقین میومد به هر حال ازش گذشتم اما توی ترم جدید هنوز مجبورم توی بعضی از کلاسها ببینمش اینو میدونم خدا داره من رو امتحان میکنه ولی استاد میترسم توی امتحان الهی موفق نشم . استاد همونطور که گفتم از یطرف شیطان از یک طرف اون کنکور بیخود که فکرم رو مشغول کرده و از یطرف این دختر ،استاد چیکار کنم میترسم دینم رو از دست بدم هرموقع که درس میخونم یهجورایی نمیتونم دیگه زهنم رو روی مسایل دینی متمرکز کنم و این باعث مشوش شدن فکر من میشه ، استاد یه سفر کربلا برا اربعین برام جورشده ولی به علت زیاد بودن زمانش میترسم برم که نکنه کنکورم خراب بشه اگه میشه نظرتون رو در این مورد هم بیان کنید استاد خواهش میکنم من رو راهنمایی کنید وبرام دعا کنید هر روز که میشه از مادرم میخواهم برام دعا کنه ، استاد من خیلی به خانوم توسل دارم ولی نمیدونم چرا جوابی ازشون نمیشنوم شاید از گناه کار بودن من باشه که جوابم رو نمیدن، خواهش میکنم من رو راهنمایی کنید باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: پسر! کسی توفیق توسل به بانوی دو عالم حضرت زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» را داشته باشد و دلواپس باشد؟! با امنیت کامل درس‌تان را بخوانید، اگر دلواپس عقب‌افتادن درس‌تان هستید سفر زیارتی‌تان را به تعویق بیندازید و با همان نوری که متوجه هستید که آن خانم دین شما را تهدید می‌کند به‌کلّی نظرتان را از آن خانم منصرف کنید و به درس خود ادامه دهید تا به قدرت خود پی ببرید که چگونه می‌توانید بر خیالات و قوه‌ی وَهمیه‌ی خود فرمان‌روایی کنید. موفق باشید
5922
متن پرسش
با سلام باتوجه به اینکه فرشته گان مجردند وبیماری هابرای مادی هست چرا می گویند برای فرشتگان دعا کنید؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: دعا برای فرشتگان به معنای رفع موانع است تا آن‌ها بتوانند تأثیر نورانی خود را بر جان ما بگذارند. دعا کنید حضرت عزرائیل عزیز«علیه‌السلام» با رفع موانع تأثیرشان بر جان ما انانیت ما را بمیرانند و حضرت جبرائیل«علیه‌السلام» از الهامات طیبه‌ی خود دریغ نکنند. موفق باشید
5915
متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار مدت زمانی است که بنده توفیق نماز صبح پیدا نمیکنم البته این طور نیست که تمایل به خواندن نداشته باشم بلکه بیدار نمی شوم. چه توصیه برای رفع این مشکل دارید؟ با تشکر
متن پاسخ
ه تعالی‌: سلام علیکم: در روز با رفقایتان زیاد پرحرفی نکنید. آرزوهای بلند دنیایی را در ذهن‌تان دنبال نکنید. شب زود بخوابید. حتماً قضای نماز صبح را فراموش نکنید. موفق باشید
5907
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام منظور از این روایت که می فرماید هر کس فلان صلوات را در روز جمعه بفرستد تا یک سال برای او گناهی نوشته نمی شود چیست و روایاتی از این دست و با ان روایات که به پیامبر گفتند پیره زنی است شبها در حال نماز و روزها روزه است و بسیار اهل عبادت است ولی بد زبان است و همسایه ها را با زبانش ازار می دهد که پیامبر فرمود خیری در ان نیست و اهل دوزخ است و روایاتی از این دست چگونه قابل جمع است هستند کسانی که بسیار صلوات می فرستند ولی غیبت و تهمت و اختلاف افکنی کار هرروز آنها است ایا با گفتن این صلوات تا یکسال بر ای او هیچ گناهی نوشته نمی شود؟ با عرض تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که نتایج هر عمل عبادی در صورتی محقق می‌شود که شرایط مقتضی فراهم باشد. آری اگر رویکرد انسان به انسان‌های معصوم باشد اگر در روز جمعه که شرایط برای نفوذ اعمال عبادی در قلب بیشتر فراهم است کسی با ذکر صلوات نظر به امامان معصوم بیندازد آنچنان نور این نظر بر قلب او نفوذ می‌کند که حقیقتاً تا یک‌سال گناه برای او جذاب نیست، همان‌طور نیز اگر شرایط مقتضی فراهم نباشد و روح انسان در صدد آزار بقیه باشد عبادات او نمی‌تواند بر قلب او نفوذ کند و مسیر قرب الهی برای او باشد. موفق باشید
5908
متن پرسش
سلام استاد .انسان برای تکامل خود باید چه کاری انجام دهد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در ذیل شریعت الهی خود را مقید به بندگی خدا نمایید تا پله‌پله به قرب الهی نایل شوید. موفق باشید
5909
متن پرسش
هو با سلام این که حضرت فرمودند و شما هم در کتاب صلوات.... اورده اید کسی که صد صلوات بفرستد 30 حاجت دنیایی و 30 حاجت اخرتی و روایاتی از دست با اختلاف نقل به چه معنا است شخصی با توجه این روایات صلوات می فرستد و سعی می کند رعایت دین را بکند ولی به خواسته های خویش نمی رسد که خواسته هایی عیر معقول و افراطی هم نیست و کم کم بی اعتقاد به این روایات اگر بگویم صلاح او در این نیست پس مطرح کردن این روایات به چه معنا است طرف و ظایفش را انجام میدهد دعا هم می کند هر چه به صلاحش باشد روا می شود ایا این ذکر و این روایات چیز بیشتر و جدیدی می خواهد متذ کر شود
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 5907 عرض کردم باید شرایط مقتضی فراهم باشد. از طرفی از کجا می‌فرمایید حوائج‌تان برآورده نشده؟ مگر نفرمودند: اگر تقوا پیشه کنید «یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب‏» از طریقی که شما حساب نمی‌کردید به آن نتیجه‌ای که می‌خواسته‌اید رسیده‌اید. موفق باشید
5900
متن پرسش
سلام استاد عزیز زیارت قبول. متاسفم از این که وقت شما را می گیرم متاسفانه دیگر اعتقادی به دعا ندارم جنس سوال من از نوع سوال 5499 است که در پاسخ به آن فرموده بودید«امامان نقطه‌های آرمانی ما هستند تا با نظر و محبت به آن‌ها خود را از تنگناهای دنیا و آرزوها آزاد کنیم و ..... ولی اگر مصلحت ما نبود و از امورات نوع اول نبود، چرا انتظار داریم اجابت شود؟ » خوب من جز اون دسته افرادی هستم که هیچ وقت دعام مستجاب نشده من چند صباحی است که موضوع دعا را برای خودم نمی توانم حل کنم جزوه دعا ی شما را مطالعه کردم اما افاقه ای نداشت واقعا استاد اگر کسی مثل سوال 5499 را می پرسد که دعایش مستجاب نمی شود به نظرم همین طور هست نمونه اش خود من شاید وسوسه باشد اما مگه می شود همه چیز را به حساب این بگذاریم که خدا نمی خواهد یا مصلحت نیست و یا ذخیره آخرت می شود و .... من دقیقا سوال 5499 را می پسندم و پاسخ شما به این سوال نمی تواند مرا قانع کند البته به عنوان فردی که کاملا با دعا مشکل پیدا کردم این حرف را میزنم چون تا که از جانب معشوق نباشد کششی *** کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد *** خوا هشا نفرمایید همین دعایی که ما می کنیم پاسخی است از جانب خداوند . البته شاید توقع بی جایی است که بخواهیم دعایمان مستجاب شود ولی چرا خداوند می فرماید بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را . آیا می شود باور کرد که همیشه دعاهای ما به صلاح ما نیست و یا گناهان ما مانع اجابت است پس اگر این گونه است ما برای چه دعا می کنیم . این طور که پیداست گاهی امورات ما طبق فرمایش شما بدون دعا حل می شود و گاهی با دعا حالا که دعا های ما مستجاب نمی شود پس چرا دلمون را خوش کنیم و دعا کنیم یه مثال بزنم؟ این همه دعای افزایش رزق روزی در این همه کتب مذهبی هست خوب وقتی رزق و روزی تعیین شده و گاهی با تلاش ما زیا د نمیشه آیا دعا برای روزی بیشتر بی معنی نیست؟ البته شما این جنبه را در نظر بگیرید فرد دعا می کنه تلاش می کنه و مستجاب نمی شه یا دعا برای فرزند دار شدن خوب این همه زوج در عالم هست که انتظار فرزند می کشن دعا می کنن اما مستجاب نمیشه و اطرافیانشان می گویند مصلحت این است اما جالب اینجاست خداوند به کسانی فرزند میده که باید به حال آن بچه تاسف خورد تا به حال دقت کردید افرادی که دعایشان مستجاب نمی شود به آنها می گویند به زور از خدا نخواهید چون زود ازتان می گیرد چرا؟ من با چنین خدایی مشکل دارم که عطا کند و بعد می گیرد چرا؟چون بنده اصرار بر دعا داشته استاد شرمنده وقت پر برکتتان را می گیرم ولی باور کنید هستند کسانی مثل من که با دعا مشکل دارن به من می گویند لابد خدا را نمی شناسی و یا بلد نیستی دعا کنی استاد من از شما می پرسم چند در صد این مردم کره خاکی خدا را می شناسند که دعایشان مستجاب می شود؟ واقعا اطاله کلام است اما پاسخ چنین سوالی را با تمام جوانب ابهامی که ممکن است برای هر کسی پیش بیاد بفرمایید این خیلی سخت است که یک فرد دردش را به کسی نتواند بگوید اما در خلوت خود جریان توبه نصوح را ملتمسانه به خدا بگوید ازش می خواهد همان طور که نصوح را نصوح کرد فقط یکبار بهش فرصت بدهد تا جبران اشتباهش را بکند اما این فرصت را به او داده نمی شود و چقدر بده که به خواهد بگوید حتا مصلحت بر این بوده شاید البته شاید . این جاست که به خود میگم دختر بی خود امیدواری !نصوح فقط داستانی در مثنوی بوده و بس . خواهش می کنم پاسخ سوال را بفرمایید من گاهی مجبور می شوم سوالاتم را تکرار کنم تا شاید پاسخی در یافت کنم علتش را نمیدانم ممنون از صبر و حوصله شما استاد گرامی
متن پاسخ
- باسمه تعالی‌: سلام علیکم: اول باید بدانی که: [ نفس دعا کردن و خواستن و تضرع و خضوع در برابر خدا یعنی این که حرف ما شنیده شده و ما در کمند لطف مدام و نفس رحمانی و لاینقطع خداوند افتاده ایم. نفس دعا کردن و خواستن و تضرع و خضوع در برابر خدا یعنی این که حرف ما شنیده شده و ما در کمند لطف مدام و نفس رحمانی و لاینقطع خداوند افتاده ایم. " رشته ای بر گردنم افکنده دوست / می برد آن جا که خاطرخواه اوست" او بهتر از هر کسی می داند ما را با خود به کجا می برد. اما اگر ما همچنان بعد از دعاها و یارب یارب هایمان احساس می کنیم اعتنایی به حال ما صورت نگرفته به خاطر این است که افق دیدمان محدود است و هر اندازه هم که هشیار باشیم همه اجزا و عناصر مصالح زندگی مان را نمی بینیم.مولوی بسیار زیبا می گویدکه: "آن یکی الله می‌گفتی شبی تا که شیرین می‌شد از ذکرش لبی گفت شیطان آخر ای بسیارگو این همه الله را لبیک کو می‌نیاید یک جواب از پیش تخت چند الله می‌زنی با روی سخت او شکسته‌دل شد و بنهاد سر دید در خواب او خضر را در خضر گفت هین از ذکر چون وا مانده‌ای چون پشیمانی از آن کش خوانده‌ای گفت لبیکم نمی‌آید جواب زان همی‌ترسم که باشم رد باب گفت آن الله تو لبیک ماست و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست حیله‌ها و چاره‌جوییهای تو جذب ما بود و گشاد این پای تو ترس و عشق تو کمند لطف ماست زیر هر یا رب تو لبیکهاست" این بیت ها با روایت و تفسیر شگفت مولانا در دفتر سوم مثنوی، بیان حال آدمی و گره خوردن این حال با نیایش و دعاست. کسی که - این فرد می تواند هر کدام از ما باشیم – نام مقدس خداوند را بر زبان می آورده ، الله الله می کرده و ذکر می گفته اما فرو غلتیدن در ظاهر خواستن و رویه خواسته ها قلب او را که می تواند قلب هر کدام از ما باشد با شیطان روبرو می کند. ما کی با شیطان و وسوسه گر درونمان روبرو می شویم. یکی از مواضع این روبرو شدن توقف در ظاهر پدیده ها و خواست هاست، توقف در ظاهر پذیرفته شدن. مرد چنان ذکر می گفته که زبانش شیرین می شده اما آن لحظه که شیطان در برابرش ظاهر می شود و می گوید "گفت شیطان آخر ای بسیارگو /این همه الله را لبیک کو" قلبش از ذکر حقیقی فرو می ماند و همین فروماندگی فرصتی بزرگ برای شیطان فراهم می کند که گام به گام جلوتر برود و بخش بیشتری از قلب مرد را برای وسوسه تسخیر کند و بگوید: "می‌نیاید یک جواب از پیش تخت / چند الله می‌زنی با روی سخت" اما از آن جایی که پروردگار بندگانش را در مواضع دشوار و پرتگاه های درون تنها نمی گذارد و به حال خودشان رها نمی کند در خواب بعد آن که پرسش ها و ابهام های مرد ته نشین می شود این ابیات بر قلب مرد الهام می شود که " گفت آن الله تو لبیک ماست/ و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست / حیله‌ها و چاره‌جویی های تو / جذب ما بود و گشاد این پای تو / ترس و عشق تو کمند لطف ماست / زیر هر یا رب تو لبیکهاست" همین که ما با درد و سوز، خداوند را صدا می زنیم و می خوانیم نشان دهنده آن است که حرف مان شنیده شده است. همین که هر لحظه نام مبارک خداوند بر زبان ما جاری می شود نشان دهنده آن است که خداوند ما را به حضور پذیرفته است و به تعبیر زیبای مولانا "زیر هر یارب تو لبیک هاست". همین که می گویی یارب یعنی کسی را با چشم سِر و نه چشم سَر در برابرت حی و حاضر می بینی و می خوانی، پس همین که دعا می کنی همین که می خوانی یعنی به حضور پذیرفته شده ای اتفاقی که برای این مرد می افتد فقط معطوف به دفتر سوم مثنوی نیست، بخشی از حال درونی همه ماست و این مرد می تواند هر کدام از ما باشیم. وقتی وسوسه گر درونمان بر ما بانگ می زند که این همه الله الله کردی این همه خدا را خواستی و جوابی نیامد ، نیازت را بر زبان آوردی اما نه نیازت رفع شد و نه حرفت خریدار داشت و شنیده شد، یعنی ما هم به همان گرهی مبتلا شده ایم که مرد داستان مثنوی. اما پاسخی که خضر به آن مرد و ما می دهد پاسخ فوق العاده ای است و مثل آفتاب گرم و دلپذیر یخ شرک را در قلب آدمی آب می کند. اما پاسخ این است : همین که ما با درد و سوز، خداوند را صدا می زنیم و می خوانیم نشان دهنده آن است که حرفمان شنیده شده است. همین که هر لحظه نام مبارک خداوند بر زبان ما جاری می شود نشان دهنده آن است که خداوند ما را به حضور پذیرفته است و به تعبیر زیبای مولانا "زیر هر یارب تو لبیک هاست". همین که می گویی یارب یعنی کسی را با چشم سِر و نه چشم سَر در برابرت حی و حاضر می بینی و می خوانی، پس همین که دعا می کنی همین که می خوانی یعنی به حضور پذیرفته شده ای.] بیا آن باش که خدا می‌خواهد نه آن‌که خودت می‌خواهی. موفق باشید
5903
متن پرسش
با سلام.در جواب سوال عزیزی فرموده اید:"انسان‌هایی که در این دنیا خود را از اعتباریات دنیایی آزاد کنند متوجه حضور برزخی خود می‌شوند و عملاً بعد از مرگ همان زندگی زیبای دنیایی را دارند با شدت بیشتر و حجاب کمتر"استاد به بنده بگویید اگر همین الان بمیرم چه چیزی می بینم؟من در همین زمین خاکی زندگی می کنم و علاوه بر آن چیزهای نادیدنی را هم میبینم؟یا دیگر از دیدن این زمین خاکی خبری نیست؟چگونه می شود بعد از مرگ در این دنیا زندگی کرد؟در حالی که قوای ظاهری(حواس 5 گانه) و قوای باطنی( خیال و وهم و حافظه و..)صرفا برای این دنیاست و بعد از مرگ این قوا زایل می شود عملا من نمی توانم ارتباطی با این دنیا داشته باشم.من که قرار نیست اینجا اب بخورم یا زبان داشته باشم و حرف بزنم یا روی زمین گام بردارم.پس من کجا خواهم بود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: اگر انسان‌ها بعد از مرگ گرفتار گناهانشان نباشند نسبت به این دنیا نیز احاطه دارند و لازمه‌ی این احاطه حواس پنجگانه‌ی مربوط به بدن نیست، همین‌طور که شما آینده را خواب می‌بینید بدون آن‌که چشم شما در رختخواب باز باشد. موفق باشید
5895
متن پرسش
سلام استاد. جوانی23ساله هستم.چند سالی است که با بیماری سختی دست و پنجه نرم میکنم.طیق آخرین نظر پزشکان بیماری من هیچ راه درمانی نداره و کاملا مرا جواب کرده اند. بیماری به حدی بد است که از بردن نامش شرم دارم و تنها اینو بگم از بیشتر فعالیت های اجتماعی و گروهی محروم هستم.تقریبا تا ساعت12ظهر از خونه نمی توانم خارج بشم و باقی ساعات روز باید نزدیک خانه باشم و خیلی دور نشم.(تحصیل-تفریح-مسافرت-ازدواج-شغل مناسب و...از همه اینها محروم هستم).یعنی شرایط جسمی من اجازه انجام این امور را نمی دهد. من هیچ اعتراضی به خالقم ندارم و راضی به خواست او هستم. حال در حواستی از شما دارم: من با این شرایط خاص چطور می توانم برای دین و جامعه ام مفید باشم؟ نمی خوام پوچ و بی فایده باشم و منتظر مرگ. علاقه زیادی به علوم دینی دارم.کتب و نرم افزار حوزه را تهیه کردم و گاهی هم با دوستان مباحثه می کنم.به نظر شما من با این شرایطم تا چند پایه درس بخونم تا شاید بتونم به دین خدا خدمت کنم؟ من چطور مورد رضایت امام زمان قرار بگیرم؟ و هر توصیه ای که دارید لطفا از این حقیر دریغ نکنید.تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: شما در حدّ توان خود در کنار راضی‌بودن از تقدیر الهی، دروس حوزوی را به‌خصوص بعد از ادبیات و مقداری فقه به تفسیر قرآن و روایت بپردازید خداوند راه خدمت به دین‌اش را در جلو شما باز می‌کند. موفق باشید
5878
متن پرسش
با سلام: استاد من گاهی اوقات دچار بی‌حوصلگی می‌شوم و حتی حوصله‌ی گفتگو با خدا و این‌که مشکلم را به او بگویم و از او کمک بخواهم را ندارم یک گوشه می‌نشینم و فقط گریه می‌کنم بعد از گذشت چند ساعت هم پشیمان می‌شوم که چرا لحظاتی که می‌توانم بهترین استفاده را از آن‌ها بکنم این‌گونه سپری می‌شود! نظر شما درمورد این مشکل چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: پیشنهاد می‌کنم کتاب «آشتی با خدا» را تا آخر بخوانید. موفق باشید
5879
متن پرسش
سلام استادمن دررشته ی فنی مهندسی مشغول به تحصیل هستم واینقدراینده ی شغلی ورسیدن به یک سمت عالی برایم مهم شده که تحصیل رابه خانه داری ترجیح میدهم!خیلی دوست دارم درس خواندنم برای خدا باشدولی ازطرفی اینکه دیگران مرادکتریامهندس صداکنندوبدانندمن دربهترین دانشگاه درس میخوانم برایم ارزش شده بدون اینکه خودم این وضعیت رادوست داشته باشم به نظرشماچه کنم که ازاین اخلاق رذیله دورشوم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: یک دور خود را به دستورات اخلاقی که از طرف ائمه«علیهم‌السلام» رسیده بسپارید و بنده پیشنهاد می‌کنم روایت «یابن جُندب» را دنبال کنید که بنده شرح مختصری برای آن داشته‌ام. موفق باشید
5860
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار استاد در پاسخ به سوال 5809 فرمودید اگر با رویکرد آن‌که قرآن «ذکرٌ للعالمین» است به قرآن رجوع کنید خوب است لطفا بفرمایید ذکرالعالمین یعنی چی؟ تفاوت این نوع ذکر با دیگر اذکار در چیست؟و نحوه رجوع به قران با چنین رویکردی چگونه باید باشد؟ چگونه می شود از قرآن بهره مند شد به طوری که از قرآن در زندگی و در تمامی لحظات بهره برد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: قرآن در سوره‌ی انبیاء، آیه‌ی 10 می‌فرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ کِتاباً فیهِ ذِکْرُکُمْ أَ فَلا تَعْقِلُون‏» این قرآن را برای شما نازل کردیم و در آن به یاد شما بودیم آیا تعقل نمی کنید؟. با توجه به این امر قرآن ذکرٌ للعالمین است تا عالمیان متوجه حضور حضرت حق در همه‌ی مناسبات عالم باشند و هرکس خود را در دل الطاف الهی احساس کند و از این موضوع غافل نگردد و استمرار در قرائت قرآن این نکته را به ما متذکر می‌شود که خدا را در همه‌ی مناسبات یاد کنیم و دیگر اذکار نیز به صورت خاص و در وجهی خاص همین را انجام می‌دهد. موفق باشید
5838
متن پرسش
سلام علیکم با تشکر از پاسخ شما به سوال بنده در مورد نهی از منکر زنان بدحجاب از منظر مقام معظم رهبری-مدظله- که باید بدون ایجاد نفرت باشد. اما شما فرموده اید: «از آن طرف وقتی نظام حاکم بر اساس قوانین جاری کاری را انجام دهد فرق می‌کند تا یک فرد بخواهد اِعمال قانون کند. حدّ جاری‌کردن وظیفه‌ی نظام حاکم است و نه افراد جامعه.» بله بنده نیز میدانم که اجرای حدود وظیفه حکومت است. بنده نیز نگفتم که افراد جامعه این کار را انجام دهند. اما حکومت هم که انجام دهد ایجاد نفرت میشود. حتی نهی از منکر لسانی نیز برخی مواقع باعث ایجاد نفرت و حتی درگیری می شود. کما اینکه در همین تابستان امسال چند ناهی از منکر توسط انجام دهندگان منکر ضرب و شتم شده بودند. حتی همانطور که گفتم الان همین گشت ارشاد نیز کلی ایجاد نفرت کرده حتی در بین قشر مذهبی و حزب اللهی جامعه.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در جلد اول کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» در شرح فرمایش مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» به فرزندشان که می‌فرمایند: امر به معروف کن تا اهل معروف شوی، عرض کردم اگر به طرف مقابل بفهمانیم از سر محبت و به حکم شریعت الهی من این تذکر را می‌دهم، عموماً جبهه نمی‌گیرند و مواردی که اخیراً پیش آمده است از موارد استثناء است که ماهواره‌ها این افراد را تحریک کردند تا امتحان کنند ببینند ما چه عکس‌العملی نشان می‌دهیم. در مورد اعمال قانون از طریق نظام مثل جریمه‌کردن است در اثر تخلفات رانندگی و این نوع عدم رضایت با تنفری که شما می‌فرمایید فرق می‌کند. در مورد امر به معروف در آن کتاب عرایضی شده که به طور مختصر از این قرار است: « امر به معروف موجب آزاد شدن جامعه از افتخارهاى دروغین و مقیدشدن به ارزش‌هاى حقیقى مى‏شود. مگر افتخار حقیقى به تقوا نبود که خداوند فرمود: «اِنّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاَللّه‏ِ اَتْقیکُمْ». پس چرا افتخاراتِ دروغین زندگىِ ما را از ما ربوده است؟ مگر بنا نشد به گونه‏اى زندگى کنیم که دینداری برای ما اصل باشد و در جهت رضایت خدا قدم برداریم؟ پس چرا بسیارى از مردم عمر خود را صرف یک نوع زندگى کرده‌اند که با ایجاد افتخاراتِ وَهْمى از همدیگر خجالت می‌کشند؟! از این زاویه به امر به معروف نظر کنید که موجب می‌شود انسان در این سایه‏هاى دروغین و رودربایستى‏هاى خیالى اسیر نگردد. وقتى به فردى که کار غلطى مى‏کند شما بگویید این کار را نکند و روشن کنید از سر دل‌سوزی و خیرخواهی حکم خدا را به او تذکر می‌دهید، هر اندازه هم از نظر ظاهر مقاومت کند و زیر بار نرود، در درون خود نمی‌تواند مثل قبل آن کار را ادامه دهد، بالأخره در درون خود با خودش درگیر می‌شود چون شما چیزی را به او تذکر داده‌اید که بیرون از فطرت او نیست. حضرت ابتدا به فرزندشان فرمودند: توقف در آستانه‌‌ی گمراهی‌ها بهتر است از سوارشدن بر امواج سهمگین و بعد فرمودند: امر به معروف کن تا از اهل معروف شوى و اگر معروف الهی را به افراد جامعه متذکر نشویم آن‌ها با منکر خود طلبکار ما مى‏شوند. اگر نگویید این تجملات چیست که خود را گرفتار آن کرده‌اید؟ مى‏گویند چرا شما مثل ما عمل نمی‌کنید. حضرت مى‏فرمایند: امر به معروف کن تا اهل معروف شوى چون با تأکید بر معروفِ الهی، نگاه آدم به دنیا و امور دنیا درست مى‏شود و از انحرافاتی که مردم عادی را مشغول خودش کرده فاصله می‌گیرید، ممکن است با تأکید بر معروفِ الهی کار به جایى برسد که طاغوتی‌هاى فامیل‌تان از شما فاصله بگیرند و بدین ترتیب بدون آن‌که شما قطع رَحِم کرده باشید، زندگى‌تان از لگدمال شدن زیر پای آدم‌هاى پر ادّعا آزاد ‏شود. با تأکید بر روی معروف الهی از سر دلسوزی و خیرخواهی، این افراد یا راهشان را از شما جدا مى‏کنند، یا دیگر انتظار نخواهند داشت که شما هم مثل آنها عمل کنید و یا إن‌شاءالله تغییر روش می‌دهند و مقید به احکام الهی می‌شوند، در هر صورت امور به نفع شما تمام می‌شود. در یک جمع‌بندی می‌توان گفت امر به معروف موجب پدیدآوردن فضایى می‌گردد که انسان‌هاى متمایل به منکر، در آن فضا منفعل باشند و نه فعّال. البته باید تأکید کنم که امر به معروف نباید به گونه‏اى باشد که طرفِ مقابلِ شما تصور کند با او دعوا دارید. بعضی موارد افراد به خاطر برخورد بدِ ما چنین تصورى برای‌شان به وجود مى‏آید و باعث موضع‏گیرى آنها در مقابل ما می‌شود و در نتیجه اصل قضیه از دست می‌رود. همین قدر که خواهران به افرادى که حجاب درستى ندارند تذکر دهند که خودشان را در مقابل چشم نامحرمان حفظ کنند، افراد بدحجاب چه خودشان را حفظ کنند و چه حفظ نکنند، خجالت مى‏کشند. آن‌وقت دیگر نمى‏گویند که این چادری‌ها در این کشور چه مى‏کنند. امّا اگر الآن زنانِ با حجاب در مقابل بی‌حجابی سکوت کنند بعداً خودشان مورد مؤاخذه واقع مى‏شوند زیرا از معروف خداوند آن طور که شایسته است قدردانی نکرده‌اند و نباید انتظار داشته باشند با تبسم عالی خداوند روبه‌رو شوند. آبرویی که برای حفظ دین خداوند ریخته شود بالاترین آبروها است و مولایمان حضرت سیدالشهداء در همین وادی گام گذاشتند و فرمودند: «أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَی عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی‏عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ»؛ من براى سرکشى و عداوت و فساد کردن و ظلم نمودن خروج نکردم، بلکه؛ جز این نیست که من به منظور اصلاح در دین جدّم قیام نمودم، من در نظر دارم امر به معروف و نهى از منکر نمایم. من مى‏خواهم مطابق سیره‏ى جدّم رسول خدا و پدرم على بن ابى طالب «علیهماالسّلام» رفتار نمایم. در منظر آن‏ها چنین فردى طغیان‏گر است و طبق عقل جامعه عمل نمى‏کند و مى‏خواهد ما را به گذشته برگرداند. در هر صورت موضوع امر به معروف و نهی از منکر موضوع بسیار گسترده‌ای است که نباید آن را محدود به چند مثال کرد. شرایط امروز تاریخ جهان شرایط خاصی را به وجود آورده که باید مطابق این شرایط امر به معروف کرد، امروز یک فیلم می‌تواند در امر به معروف و نهی از منکر نقش بسیار فعّالی را داشته باشد، عمده شناخت درست معروف و درست مطرح‌کردن آن است، با هر زبانی و به هر شکلی، تا اهل معروف شویم. حضرت در ادامه به فرزندشان مى‏فرمایند: «وَ اَنْکِرِ الْمُنْکَرَ بِیَدِکَ وَ لِسانِکَ وَ بایِنْ مَنْ فَعَلَهُ بِجَهْدِکَ» با دست و زبان از زشتی و منکر بپرهیز و بکوش راهت را از بدکاران جدا کنی. با انکار ارزش اعمال و افکار منکر و زشت، اردوگاه خود را از زشتکاران جدا می‌کنیم و روشن می‌نماییم با آن‌ها پیوندى نداریم و درست در هنگامى که عده‏اى به سراغ دنیاطلبى رفته‏اند باید با عمل نشان دهیم که دنیاپرست نیستیم و با زبان هم آن را تأکید می‌کنیم تا فضاى فرهنگى به ضرر ما و جامعه‌ی مسلمین تمام نشود، به همین جهت حضرت می‌فرمایند: «وَ بایِنْ مَنْ فَعَلَهُ» و راه خود را از کسانى که با زشتی‌ها و تجملات و دنیاداری‌ها زندگى مى‏کنند، جدا کن و در این رابطه جبهه‌ی خود را از جبهه‌ی آنان متمایز بگردان وگرنه اسیر فضاهاى باطلی مى‏شوى که آن‌ها همواره ایجاد می‌کنند. اگر یک کارمند مذهبى که در اداره‏اى مشغول به کار است به روشی سالم و دوستانه در مقابل انحراف‏های سایر همکاران انتقاد نکند بر اثر جوّى که آن‌ها می‌سازند منزوى مى‏گردد. امّا اگر هنگامى که همکار او فضای خدمتگزاری را با انواع غیبت‌ها و تهمت‌ها خراب کرد به او بگوید: برادرم این کار تو غیبت و تهمت است، آن فرد متوجه می‌شود نمى‏تواند در فضای اداره هر کارى که مایل بود انجام دهد. آن فردِ متعهد دست به یقه هم با کسی نشده فقط دوستانه تذکر داده، امّا جنس فطرت انسان‌ها به گونه‏اى است که در مقابل برخورد خوب، متأثر مى‏شوند. کارمندِ جزءبودن و یا رئیس‌بودن وظیفه را تغییر نمى‏دهد حتی رؤساى غیرمذهبى هم در مقابل امر به معروف و نهی از منکر وقتی به شیوه صحیح باشد، منفعل و متأثر مى‏شوند و شما مى‏توانید بعد از امر به معروف و نهی از منکر، این را در سخنان و رفتار آنها مشاهده کنید. بعضاً ملاحظه کرده‌اید حرف‌هایى مى‏زنند که به تیپ آنها نمى‏خورد و پیداست که علت آن، انفعالی است که با تذکر شما در فطرت آن‌ها ایجاد شده است. جنس آدمى این گونه است که از تذکرات الهی متأثر می‌شود، چون خدا نیروى اصلى تصدیق خوبی‌ها و دوری از بدی‌ها را در درون انسان‏ها قرار داده است و بدین لحاظ است که ما موظفیم از آن نیرو در اصلاح جامعه استفاده کنیم. از این نکته نیز غفلت نفرمائید که خداوند مزه‌ی امر به معروف در قلبِ آمر به معروف را گذاشته همان‌طور که نفوذ امر به معروف و نهى از منکر را در طرف مقابل قرار داده، فقط انسان باید بداند که چه استفاده‏اى مى‏خواهد از امر به معروف و نهی از منکر بکند و این از حساس‌ترین قسمت‌های موضوع است. باید بتوانیم برای انسان‌ها روشن کنیم حضور در عالمی که معروفِ الهی مورد علاقه انسان است و زشتی‌هایی که خداوند زشت می‌داند، مورد تنفر انسان است، حضوری است بسیار آرامش‌بخش و تعالی‌زا و بر این اساس ما انسان‌ها را به معروف الهی دعوت می‌کنیم و از زشتی‌هایی که خداوند آن‌ها را زشت می‌داند برحذر می‌داریم. در این رابطه است که مولی الموحدین می‌فرمایند: «أَصْلِحِ الْمُسِی‏ءَ بِحُسْنِ فِعَالِکَ وَ دُلَّ عَلَى الْخَیْرِ بِجَمِیلِ مَقَالِک‏» به صلاح آور گنه‌کار را به نیکوئىِ کردارِ خود و دلالت کن بر نیکوئى، به زیبائىِ گفتار خود. در امر به معروف لازم نیست که براى طرفِ مقابل بحث و استدلال پیش بکشیم، با حالت خیرخواهانه به او متذکر می‌شویم که راه سعادت تو در جای دیگر است، بگذارید او به ظاهر با شما مخالفت کند، شما آنچه را باید بگوئید و یا آن عملی را که باید انجام دهید، انجام داده‌اید، شما با حرکات و گفتار خود امر به معروف کنید، حتی اگر فرهنگ جامعه تغییر نکند، حداقلِّ حُسنش آن است که گروه‌های مذهبی نشان می‌دهند در جامعه از جریان‌های منفی منفعل نیستند. البته واقعیت این است که باید متوجه باشیم فرهنگ جامعه در یک فرآیند، آرام‌آرام تغییر مى‏کند. شما با موضع‏گیرى در مقابل کار خلاف و دفاع از معروف، شخصیت الهى خود را قوت بخشیده‌اید و وارد نظام ارزشی دیگرى خواهید شد، غیر از آن نظامی که مردم عادی گرفتار شده‌اند. ». موفق باشید
5839
متن پرسش
سلام گریه کردن برای امام حسین هم نفسانی میشه؟ یعنی من که عاشق گریه کردن برای امام حسینم برای دل خودمه؟ برای امام حسین نیست؟ یعنی اگه خواسته ی نفسمه یه جا اروم بشینم به خودم بگم مبارزه کن با نفست گریه نکن؟ سینه زنی چی؟ محکم سینه زدن چی؟ میشه یه کم این قضیه رو شرح بدید
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: راز گریه بر امام حسین«علیه‌السلام» را باید در طلب اُنس با آن حضرت جستجو کرد و این‌که بعد از اشک برای آن حضرت جان انسان به یک نحوه ای خاص از آرامش می‌رسد، به جهت آن است که اشک موجب اُنس شده و ربطی به رضایت نفس امّاره‌ی ما ندارد. در مورد سینه‌زنی هم باید نیت ما اُنس بیشتر با آن مقام منیع باشد، مثل کاری که اصحاب آن حضرت کردند تا در اُنس بیشتر با امامشان قرار گیرند. در کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
5833
متن پرسش
سلام سوال اول:المومن مرات المومن در برزخ و قیامت معنایش روشن تر است در کتاب معاد فرموده اید لطفا بیشتر ازکتاب توضیح بدهید. سوال دوم:یبمه ی زنان خانه دار که بعد از بیست سال مطابق پایه ی حقوقی می دهند آیا با توکل بر خدا منافات دارد؟ یا این یک نوع آینده نگری است؟ لطفا راهنمایی فرمایید. لطفا جواب ها را به ایمیل من ارسال فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- در قیامت که حجاب‌های بین افراد مرتفع می‌شود انسان حقیقت خود را در آینه‌ی جان افراد می‌نگرد یک نحوه یگانگی بین افراد ظاهر می‌شود که قرآن در وصف آن حالت می‌فرماید: «سَلاماً سَلاماً» 2- اگر پیش‌آمد و انسان توانست در حال حاضر حق بیمه را بپردازد برای آینده‌اش منافاتی با توکل ندارد چون در هر صورت باید خداوند کمک کند تا همین کارها هم نتیجه بدهد. موفق باشید
5814
متن پرسش
سلام استاد. جوانی هستم 28 ساله، فوق لیسانسه، متاهل و کارمند یکی از ادارات دولتی. خدا را شکر زندگی متعادلی دارم اما احساس می کنم به روزمرگی افتاده ام. کارم طوری است که بعضی روزها شاید فقط چند روز در ماه مشغولم اما خیلی از روزها کار مشخصی ندارم و مثل خیلی از کارمندها صبح تا ظهر توی سایتهای مختلف پرسه می زنم. وقتی فکر می کنم باید سی سال به همین منوال بگذرد احساس خسران می کنم. از روزی می ترسم که در آستانه شصت سالگی ایستاده ام و به پشت سر نگاه می کنم و چیزی جز روز مرگی و اتلاف عمر نمی بینم. حس می کنم زندگی پیش روی من که نیمی از آن پشت یک میز بی روح خواهد گذشت ابدا با روح بیقرارم سازگار نیست. آدم نسبتا اهل مطالعه و کم و بیش با کتابهای جنابعالی آشنا هستم اما مطالعات جسته گریخته ای داشته ام.غرض از این همه پرگویی فقط این سوال است که چگونه زندگی کنم، چه برنامه ای داشته باشم که در پایان هر روز احساس کنم وقتم تلف نشده و از خودم و شیوه زیستنم احساس رضایت کنم. خواهشا مرا به کتابهایتان ارجاع نداده و دستور العملی کابردی ارائه دهید. از اینکه مصدع شدم عذرخواهی می کنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: اولا: باید سعی کنید کار شما برای مردم مفید باشد و سعی کنید متوجه فلسفه‌ی وجودی آن مسئولیت باشید و خودتان به بهترین نوع در راستای هدف آن مسئولیت تلاش کنید، منتظر آن نباشید کسی از شما کاری را بخواهد ،خودتان کاری را که باید انجام دهید را پیدا کنید و انجام دهید ثانیاً: متوجه باشید باید روح خود را با عبور از کثرات این دنیا تا ملکوت عالم سیر دهید. برای این کار برنامه‌ریزی کنید ثالثاً: از حُسن خُلق در خانواده و روحیه‌ی خدمت به آشنایان غافل نباشید. موفق باشید
5809
متن پرسش
با سلام استاد عزیر من حریف خودم نمیشم اصلا انگار نه انگار باید در تعادل باشم هرروز نیتم اینه که مراقب رفتارم باشم مثلا در مورد کسی که ازش دلخورم با کسی حرف نزنم سعی می کنم اما وقتی شرایط پیش میاد به اسم درددل حرف میزنم و بعد پشیمان میشوم سعی بر این دارم که زود عصبانی نشوم اما نمیشه سعی دارم در عصبانیت تصمیم نگیرم اما انجام میدم خلاصه از خودم خسته شدم مباحث جنود عقل و جهل را گوش میدم اما برای عمل خیلی ضعیفم از خودم متنفرم چندسالی است که مباحث شما را دنبال می کنم اما تغییری در خود نمی بینم برای همین دیگری علاقه ای هم به دنبال کردن مباحث ندارم اصلا انگیزه ندارم هر روز تصمصم می گیرم کمی قرآن بخوانم اما نمی شود اصلا این طور بگم هر لحظه و هر روز که تصمیم بگیرم آدم درستی شوم کارها خراب می شود ولی اگر بی خیال شوم یکی دو روز می بینم قران می خوانم مباحث گوش می دم ولی وای به روزی که عزم را بخواهم جزم کنم2- استاداگر کسی فقط به جای ذکر گفتن فقط هر روز چندآیه قرآن بخواند ضرر خواهد کرد؟3-علاقه زیادی دارم که دعاهای مفاتیح را بخوانم اما به دلیل همان مشکل اول که مطرح شد نمی توانم آیا ذکر خاصی وجود دارد که بتواند به صورت کوتاه و خلاصه خواند و جمع دعا های مفاتیح باشد؟4- گاهی من علاقه ای به نماز و نماز شب ندارم اصلا غیر از کارهای واجب امورات مستحب به راحتی انجام نمی دم کارهای واجبم فقط نماز های یومیه و روزه های واجب است آیا در پیری دچار مشکل می شوم البته اگر پیر شوم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- بحمداللّه همین‌که پشیمان می‌شوید خبر از آن می‌دهد که روح شما آن عمل را نپذیرفته، آرام‌آرام از آن عمل آزاد می‌شوید ولی به شرطی که شیطان شما را مأیوس نکند، لعنتی خودش وسوسه می‌کند تا کار را انجام دهیم و بعد می‌گوید فایده ندارد تو آدم نمی‌شوی 2- اگر با رویکرد آن‌که قرآن «ذکرٌ للعالمین» است به قرآن رجوع کنید خوب است 3- در اعمال ماه رجب دعایی است که می‌فرمایند برای تمام سال دعای جامعی است، خوب است با آن مأنوس باشید و آن دعا این است: « اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ صَبْرَ الشَّاکِرِینَ‏ لَکَ‏ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْکَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَکَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُکَ الْبَائِسُ الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاکَ عَلَى فَقْرِی وَ بِحِلْمِکَ عَلَى جَهْلِی وَ بِقُوَّتِکَ عَلَى ضَعْفِی یَا قَوِیُّ یَا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ اکْفِنِی مَا أَهَمَّنِی مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین‏» 4- همان واجبات را انجام دهید به لطف الهی از پل صراط دنیا و آخرت عبور می‌کنید و راه اُنس با خدا را در مقابل خود می‌گشایید. موفق باشید
5803
متن پرسش
با سلام وخدا قوته راهنمایی بفرمایید .!بنده حدود ده سال است که با مباحث معرفتی شما خو گرفته ام وخودم ورفقابر مبنای مباحث شما کار مطالعاتی می کردیم ...بنده از دوسال پیش که ازدواج کردم به طور ناگهانی دچار مرض اعصاب شدم وبه حالت افسردگی رسیدم این حادثه به جدایی من وهمسرم منجر شد البته بدون طلاق .فقط جداگانه زندگی می کنیم ...در حال حاضر دیکر نه حال مطالعه دارم نه حال عبادت وفعالیت کلا شده آدم لوس به درد نخور که خودم داره حالم از خودم به هم می خوره چگونه می توان ذوق عمل را در خود ایجاد کرد یک چیزی بگویید که من بتوانم بکنم و واقعا اثر گذار باشد .ممنونم ومتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: این موارد را خوب است که با عزیزان متخصصی که در مرکز مشاوره‌ی إنشاء مشغول فعالیت هستند در میان بگذارید. تلفن مرکز مشاوره عبارت است از: 6260205 . موفق باشید
5805
متن پرسش
سلام علیکم مقام معظم رهبری-مدظله- در دیدار روحانیون خراسان شمالی در مورد دختران بدحجابی که به استقبال آمده بودند فرمودند که دل با این جبهه است و البته نقصی دارد که آدم باید نهی از منکر هم بکند اما بدون ایجاد نفرت. حال سوال من این است که چگونه نهی از منکر بدون ایجاد نفرت می شود؟! بالاخره نهی از منکر است دیگر. یعنی فلانی فلان کار را نکن. خوب همین هم ایجاد نفرتی می کند. از آن بالاتر ما در نهی از منکر مرحله یدی نیز داریم که بالاخره نفرت ایجاد می کند. مگر ممکن است کسی شلاق بخورد یا مثلاً جریمه مالی شود ولی نفرت در درونش ایجاد نشود؟! الان همین گشت ارشاد کلی ایجاد نفرت کرده حتی در بین قشر مذهبی و حزب اللهی جامعه. پس چگونه باید نهی از منکر کرد که ایجاد نفرت نیز نکند!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: عنایت فرمایید بین تنفر نسبت به کار منکر با تنفر از آن کسی که به آن کار دست می‌زند باید فرق گذاشت به‌طوری‌که امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: با جهل جاهل بد باشید و نه با خودِ جاهل. از آن طرف وقتی نظام حاکم بر اساس قوانین جاری کاری را انجام دهد فرق می‌کند تا یک فرد بخواهد اِعمال قانون کند. حدّ جاری‌کردن وظیفه‌ی نظام حاکم است و نه افراد جامعه. موفق باشید
5795
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم محضر مبارک استاد عزیز سلام عرض می‌کنم. چند سؤال در باره تأثیر تصویرهای اینترنتی – اعم از عکس و فیلم – بر نفس انسان و به تبع سلوک به سوی کمال دارم که مطرح می‌کنم. فکر می‌کنم پاسخ به این سؤالات و روشنگری در این زمینه، کمک بسیار بزرگی به جوانان ما می‌کند. و حتی عرض می‌کنم شاید این کار بتواند گشودن دری باشد که دیگر کاربران و ارادتمندان حضرتعالی آن را پی گیرند و با توسعه سؤالات این بخش، زوایای مختلف آن را مطرح کنند و با پاسخ مناسبی که از شما دریافت می‌کنند، مجموعه‌ای مفید در این باب تهیه شود. در هر صورت به نظر بنده در جای جای اینترنت دامهای متعددی به سان تارهای متنوع و زیبای عنکبوت – که برای یک جوان واقعا جذاب جلوه می‌کند- وجود دارد که تا در آن گیر نکرده، مشکلی ایجاد نمی‌کند ولی به محض نزدیک شدن به آن دام، چنان طرف را جذب می‌کند که رهایی از آن – نزدیک است که بگویم – غیر ممکن است. جالب توجه اینکه لازم نیست حتما بخواهی در دام بیفتی تا به سوی آن رهسپار شده باشی؛ چه بسا این تارها تو را ناخواسته غافلگیر و صید کند. می‌دانید که در این فضا، همه نوع تصویر زننده و مستهجن که می تواند یک جوان و به طور خاص جوانان مجرد را جذب کند، وجود دارد: تصاویر و فیلمهای فردی و جمعی بین افراد هم جنس و غیرهم جنس، روابط زناشویی و غیر آن و حتی روابط جنسی با حیوانات و ... . سؤالات بنده از این قرار است: 1- در اولین وهله که چشم انسان به این صحنه‌ها می‌افتد چکار کند؟ معمولا او یک کلیک روی تصویر اولیه می‌کند تا ببیند در صفحه ای که باز می‌شود چه خبر است. کلیک کردن همان و غلطیدن در تار عنکبوت همان! 2- حال به فرض – خواسته یا ناخواسته – آن تصاویر آمد و چشم او به آنها خورد. آیا در هر مرحله‌ای که متنبه شد از تصویر منصرف شود – که قاعدتا پاسخ همین است – یا ادامه دهد. می دانید چرا این را می‌پرسم؟ چون اگر ادامه ندهد یک انقلاب و غوغایی مخصوصا در دل جوان و نوجوان ایجاد می‌شود و دائم در حال نگرانی و اضطراب و تشویش خاطر است، و اگر ادامه دهد نتیجه آن– اگر تجربه قبلی داشته باشد - العیاذ بالله خودارضایی است و اگر نداشته باشد حالتی شبیه جنون است. 3- به فرض – از روی ایمان، حیا یا ترس – ادامه نداد، با این شهوت تحریک شده چکار کند؟ البته این سؤال برای شق دوم نیز قابل پرسش است اما در این شق سؤال مهمتری مطرح می شود و آن اینکه: 4- وقتی انسان از ادامه دیدن این تصاویر منصرف نشد، پس از مدتی حساسیت خود را نسبت به آنها از دست می دهد و بدون اینکه در نگاه اول قلبش تکانی بخورد با آرامش، چشم و ذهن خود را آلوده‌تر می‌کند؛ اگر چه در نهایت بازهم نتیجه خودارضایی یا دفع شهوت از طریق حلال یا حرام است، اما با این تحریک نشدن اولیه به خودفریبی روی می‌آورد و می‌گوید این تصاویر برای من اثر سوء ندارد. چنین شخصی را چگونه باید متنبه کرد؟ 5- اگر شخص مرتکب این گناه، مؤمن نباشد که با این گناه انس می‌گیرد و از آن، همان کارکردی را متصور است که انسانهای مؤمن از یک زوج حلال و پاک انتظار دارند. ولی اگر مؤمن باشد قاعدتا از کار خود پشیمان می‌شود و به درگاه خدا روی کرده، استغفار می‌کند. چکار کند که این توبه حفظ شود و دوباره به دام تارهای نفس اماره نیفتد؟ 6- فارغ از این وجوهی که عرض شد، اساسا دیدن این تصاویر تا چه حدی مخرب ایمان به خدا و سلوک در راه او خواهد بود؟ از اینکه مصدع اوقات شریف شدم معذرت می خواهم. التماس دعا - عماد
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: اول باید متوجه باشید دیدن این نوع تصاویر مستهجن به دلایل مختلف نه‌تنها انسان را از مسیر الی‌اللّه محروم می‌کند بلکه در قیامت گرفتار انواع عذاب‌ها می‌نماید و در دنیا نیز از یک زندگی سالم به‌کلی محروم می‌کند. اولاً: باید سخت مواظب باشیم وارد این نوع سایت‌ها نشوید و حتی اگر احتمال می‌دهید با کلیک‌کردن این کلید با صحنه‌ای ناجور روبه‌رو می‌شوید بهترین تصمیم آن است که از کلیک‌کردن منصرف شویم چون می‌دانید تا خیال انسان با این صحنه‌ها روبه‌رو نیست در شرایط طبیعی قرار دارد ولی اگر گرفتار این تصاویر شد باید مدت زیادی وقت صرف کند تا تأثیر آن تصاویر از ذهن او بیرون رود تا بتواند به افقی که باید در منظر خود داشته باشد برسد. از حجاب ظلمانی تصاویر مستهجن غافل نباشید تا قبل از هر تصمیمی از نگاه کردن به آن ها منصرف شوید. و اما اگر گرفتار شده‌اید اولا: بدانید از زندگی با ارزشی که با نسیم‌های معنوی همراه است محروم شده‌اید ثانیاً: اگر همت کنید و مدتی از دیدن آن تصاویر فاصله بگیرید آرام‌آرام خیال شما آن تصاویر را پشت سر می‌گذارد و باور می‌کنید توان عبور از آن مهلکه‌ها را دارید. ثالثاً: زمینه‌های ورود به این سایت‌ها را در موقعی که در شرایط طبیعی هستید از بین ببرید تا وقتی نفس امّاره تحریک شده است ابزار جواب‌گویی به نفس اماره در دسترس نباشد مثل از بین‌بردن فیلترشکن و یا از بین‌بردن سی‌دی‌هایی که حاصل چنین عکس‌ها و یا فیلم‌هایی است. گفت: «درهای گلستان ز برایت گشوده‌اند.... در خارزار چند روی ای برهنه‌پا». موفق باشید
5802
متن پرسش
باسلام خدمت استاد توصیه های حضرتعالی برای دانشجویان دختر که امسال وارد دانشگاه میشوند جیست بطورمفصل
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بنده تنها می‌توانم بگویم در کنار علوم دانشگاهی سعی کنید در ذیل ولایت رهبری وارد تاریخی شوید که با انقلاب اسلامی شروع شد، در آن صورت با توصیه‌های رهبری خودتان متوجه‌ی راه‌های جزیی می‌شوید و از پوچی آزاردهنده‌ای که ممکن است در دانشگاه با آن روبه‌رو شوید و گرفتار انواع فسادهای عقیدتی و اخلاقی گردید، نجات می‌یابید. موفق باشید
5789
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوار در نماز های خود به سفارش شما در محضر ائمه اطهار نماز را شروع می کنم و به آنها متوسل می شوم و انصافاً تاثیر بسزائی در تجرد نفس و حضور قلب داشته است فقط چند مشکل وجود دارد 1- نمیدانم چرا اکثر ائمه در این مسیر کمک نمی کنند و برخی بهتر جواب می دهد از جمله صاحب الزمان (عج)و امام حسن مجتبی(ع) بهتر در این حضور قلب کمک من کرده اند در حالیکه همگی نور واحد هستند 2- از اینکه از افرادیکه منجمله امام خمینی ره و سید علی قاضی برای حضور قلب کمک بگیرم علت آنرا نمی دانم در حالیکه از ائمه اطهار علیهم السلام می توان کمک گرفت
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: این به جهت آن است که روح شما در این شرایط امکان اُنس با نور آن بزرگواران برایش راحت‌تر است. إن‌شاءاللّه آماده‌ی اُنس با نور سایر مظاهر مقدس هم خواهید شد 2- با نظر به حضرت امام و رهبری و مرحوم قاضی با تجلی تفصیلی مظاهر مقدس ائمه به نحو خاص مرتبط می‌شوید. موفق باشید
نمایش چاپی