بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26216
متن پرسش
سلام علیکم: برای سیر و سلوک و رسیدن به نتیجه مطلوب من سالهاست که با سیر مطالعاتی شما آشنا هستم و کلیه عقایدم را از مباحث شما دارم. همچنین از طریق مباحث جلسات شما با تفسیر قرآن و نهج البلاغه آشنا شدم با کتب احادیث که معرفی فرمودید مثل اصول کافی و تحف العقول و مستحباتی چون ذکرهای جایز که در عرف هست راه را پیش بردم اما نمیدونم با این روشها به نتیجه دلخواه که وصال الی الله است می رسم یا خیر. هرچه هست در این مسیر احساس کمبودی دارم یا شاید چنین فکر می کنم و نمی دونم آیا باید همچنان با مباحث شما ادامه بدم یا دنبال استاد عرفان باشم که هرچند بعید می بینم استاد عرفان به این راحتی پیدا شود. از طرفی میدونم روش شما بر این اساس است که علم تو استاد توست با این همه موارد که توصیف کردم خودم را در جایگاه مناسبی نمی بینم حتی نمیدونم سیر مطالعاتی شما را ادامه بدم یا خیر از طرفی اندیشه های دیگه بجز امام خمینی هیچ کتاب و اندیشه ای حتی جناب مصباح و مطهری کسی مرا سیراب نمی کند. خدا را شکر که شما تفسیر کتب امام خمینی را دارید. خلاصه اینکه خودم را در حالت سرگردانی می دانم و بسیار عقب می بینم بخصوص وقتی می شنوم عده ای با ریاضات شرعی و صحیح سیر آفاق و انفس دارن و آنچنان روحشان لطیف شده که به نتایج عظیم رسیدن حتی ادعای کرامت نمیکنن و در خدای خویش غرق هستن وقتی با چنین مسائلی روبرو میشم بیشتر دچار تشویش خاطر میشم من انتظار داشتم طی این سالها تغییر عمده ای کرده باشم نه اینکه به کرامت برسم چنین منظوری ندارم کرامت از نظر من فقط برای سالک جنبه تشویقی داره ولی هدف و مقصود نیست حال به من بفرمایید با این اشفتگی خیال چکار کنم احساس میکنم هنوز قدم اول را برنداشتم شاید از لحاظ اعتقادی نسبتا خوب باشم اما از لحاظ عملی و اخلاقی بسیار ضعیفم و هنگامی که به گذشته نگاه میکنم تغییر مثبت نداشتم هرچند سعی بسیار کردم و از لحاظ اعتقادی هم جای کار زیاد دارم ولی در مجموع از لحاظ عرفانی قدمی برداشته نشده و من کاملا برای خودم متاسفم تازه همه چیز به اینجا ختم نمیشه گاهی وقتی درشبه ای در جمع قرار میگیرم بسیار راحت به خودم جواب میدم اما اصلا نمیتونم طرف مقابلم را توجیه کنم و بهش بگم دچار چنین خطایی هستی در نهایت سکوت میکنم انگار عقایدم فقط برای خودم کاربرد دارد واقعا راه عرفان متفاوت است؟ به سراغ عرفا بروم؟ اگر جواب مثبت است چگونه؟ اصلا چطور استاد عرفان میتوان پیدا کرد؟لطفا در این خصوص راهنمایی کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش استادِ حقیقی که کلّیاتِ راه را در جلوی ما بگذارد، در این تاریخ حضرت امام و رهبر معظم انقلاب هستند. فکر می‌کنم واژه‌ی «صبر» که در آیات و روایات تا این اندازه بر آن تأکید شده، به جهت آن است که همچنان بر راهی که می‌دانیم راهِ شریعت الهی است، بمانیم تا بالاخره یا در این دنیا و یا در آن دنیا به نتیجه برسیم. مهم، آن احساسِ بودنی است که خود را در رحمت الهی احساس کنیم. موفق باشید

26221
متن پرسش
سلام علیکم: چرا خداوند متعال برای تزکیه و تطهیر انسان مومن گناهکار مساله عذاب را تنها راه حل می داند آیا از طریق دیگری نمی شود انسان تزکیه شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عذاب چیزی نیست جز حاصلِ عملِ هرکس. به همین جهت قرآن می‌فرماید: «فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيَبْكُوا كَثِيرًا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» پس به کیفر گناهانی که همواره مرتکب می شدند باید کمتر بخندند و بسیار بگریند. موفق باشید

26220
متن پرسش
سلام علیکم: از آنجایی که اجنه نیز همانند ما مکلف و مختار هستند ملاک برتری انسان بر اجنه چیست؟ در هرم شبکه هستی موطن حضور اجنه را، عالم برزخ معرفی می کند آیا واقعا آنها در عالم برزخ زندگی می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطابق سوره‌ی جنّ، از اجنّه پیامبری مبعوث نمی‌شود و این نشان می‌دهد آن‌ها تا مقامِ گرفتن وحیِ الهی از خداوند، وسعتِ وجودی ندارند. ولی مثل ما پس از مردن، در عالم برزخ و قیامت حاضر می‌شوند. موفق باشید

26215
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد با توجه به تحلیل برخی علما من جمله آیت‌ الله میرباقری، آیت الله جاودان و... از علل حقیقیِ سقوط هواپیما، نظرتان در مورد تحلیل زیر چیست؟ تشکر از وقتی که میزارید. ⁦۱. بنابر نظر فیلسوفان وجودی (مثل ملاصدرا، امام خمینی، علامه طباطبایی، آقای جوادی و... )، همانطور که تن انسان یک من دارد، *جامعه نیز یک من دارد.* و همه‌ی آثار من انسان و تنش بر من و تن جامعه مترتب می شود. یعنی تن جامعه نیز مانند تن انسان از منش متأثر می شود. ⁦۲. سرقضیه‌ی *سقوط هواپیما،* تعدادی از بزرگان (مثل آیت الله جاودان، آیت الله میرباقری و... ) علت حقیقیِ حادثه را *تکیه‌ی عمده‌ی عوامل انقلاب بر ابزارهای مادیِ نظامی و عدم شکر حقیقی از خدا* در مقابل موفقیتشان در درهم کوبیدن پایگاه عین‌الاسد دانستند. در واقع حرف آنها این بود که نیروهای انقلاب فراموش کردند که «و ما رمیت إذ رمیت و لکن الله رمی». فراموش کردند که در دفاع مقدس *خرمشهر را خدا آزاد کرد،* اما پایگاه عین‌الاسد را موشک های سپاه درهم کوبید؟! این فراموشی، عدم شکر از خداوند و عامل حقیقی موفقیت را او و دست غیبی نپنداشتن و نسبت دادن این موفقیت به عوامل و قدرت مادی، سبب شد *منِ جامعه تحت تأثیر قرار بگیرد* و ظهور این تأثیر در عالم ماده (که در واقع تنِ جامعه باشد)، سقوط هواپیما باشد تا خداوند جامعه‌ی ما را متوجه‌ی خود بکند و متوجه‌ی اینکه «و ما رمیت إذ رمیت و لکن الله رمی». از طرفی توجیه برای افرادی که حادثه را به خطاهای انسانی و حمله‌ی سایبریِ آمریکا نسبت می دهند هم آنست که خداوند هرکاری را با اسبابش جلو می‌برد و اگر قرار بر این اتفاق بود باید به یک نحو رخ می داد. ⁦۳. همه‌ی این تحلیلات برای قبل از صحبت های دیروز حضرت آقا در نماز جمعه بود. ⁦۴. اساساً هدف از تشکیل حکومت اسلامی *تسهیل دینداری و کمک به انسان در جهت نیل به خداوند* است. اما اگر در مسائل و حوادث نتواند متوجه‌ی خدا و الطاف او بشود و به سمت او حرکت کند، در واقع در حال سقوط است و دور شدن از وظیفه‌اش. جامعه با عدم شکر و توجه حقیقی از خدا پس از موفقیت در نابودیِ پایگاه عین‌الاسد، در خلاف جهت هدفش حرکت کرد و همانطور که منِ انسان در اثر ناشکری باز می‌ایسد، جامعه نیز باز ایستاد و حادثه‌ای هواپیما لطف الهی بود که ما را متوجه‌ی این نکته کرد تا باز نمانیم و جامعه‌ی انقلابی هم سیر وجودیِ خود را پیش ببرد و هم امتحانی باشد برای شناخت افراد مخلص. در این موقع *رهبر انقلاب* با فهم این نکته‌ی مهم مسئولیت پیدا می کنند که برای عدم توقف جامعه هرچه سریعتر جامعه را در پیروزیِ پایگاه عین‌الاسد و حضور میلیونیِ مردم در تشییع پیکر شهید سلیمانی را متوجه‌ی خداوند کنند. اختصاص موضوع خطبه به این مسأله و استفاده‌ی آقا از آیات خاصِ سوره‌ی ابراهیم و مکرر کلید واژه‌های *#ایام_الله #دست_غیبی #قدرت_الهی* گویای این مطلب است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بد نیست به این نکته نیز فکر شود که حضرت حق گویا اراده کرده‌اند در این شرایط که ما پیروزی‌های ارزشمندی به دست آوردیم، متوجه‌ی نقطه‌ضعف‌های خود برای حضور در میدان‌های بزرگ‌تر باشیم. این در عین آن است که بالاخره رحلت و شهادت سرنشینان هواپیما، مربوط به تقدیری است که از قبل معلوم شده است. موفق باشید

26214
متن پرسش
با سلام و احترام و تشکر ار قبول زحمت. در ادامه پاسخی که به پرسش ۲۶۱۸۰ فرمودید: بحث شیطان در ایجاد بیماری را لطفا بیشتر توضیح بدهید. فرمودید باید به نفس در تدبیر کمک کرد، چطوری؟ (مسلما دارو یک راه است به شرطی که اثر داشته باشد. ولی در بیماری ام اس که اصلا علم هم چنین ادعایی در مراحل بالای بیماری ندارد.) لطفا هم توضیح بیشتری بفرمایید و هم کتاب در این باره (تدبیر نفس) معرفی کنید. بعد از کتاب خویشتن پنهان، چه بخوانیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثِ آخر کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و نیز مطالعه‌ی کتاب «معاد» با شرح صوتی آن کمک می‌کند تا خودتان فکر کنید و نفس را در رویکرد تدبیر بدن با تمرکز لازم، کمک نمایید. در ضمن سری هم به کتاب «ذِن یا هنر کمان‌کشی» بزنید. موفق باشید

26213
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام بر شما: ۱. پاسخ آخرین نامه ای که برای شما فرستادم را خواندم و در آن تامل کردم و نگاهی به خود کردم، الان چند روزی است از آن حال عجیب در من می گذرد، من واقعا از مطالعه و شنیدن سخنرانی افق های زیبایی در برابرم گشوده می شود اما نمی دانم این شیطان است که با حمله نا امیدی مرا از آن زیبایی ها منع می کند و یا ظرفیت وجودی من کم است و من زیاده روی می کنم. برای فهمیدن و یا اینها مواقفی است که خداوند ما را در آن قرار می دهد تا مقاومت ما برای ادامه مسیر افزایش دهد؟ کدام مورد است تا با آگاهی از به وجود آمدن دوباره آن جلوگیری کنم یا با آرامش آن را طی کنم. آنچه درباره خود یافتم وجودی دارم با هزاران سوال در دهن خود که برای رسیدن به جواب آنها مطالعه می کنم و سخنرانی گوش می کنم، هرگز نتوانستم با سیر خاصی حرکت کنم چون طبق سوآلات ذهنی خودم به دنبال مطالب می روم و گآهی مانند کنار هم قرار گرفتن پازل های بهم ریخته مطالبی برآیم کشف می شود که در مطالعات بعدی می فهمم درست است. با این احوال حوصله کارها و فعالیت های اجتماعی از من سلب شده و وقتی در اجتماع افراد (به جز خانواده ام، آن هم محدود) می روم که بحث علمی در آن نیست انگار مرا در جهنم بردند و مجبورم تحمل کنم تا به خانه برگردم، البته جلسات سخنرانی و روضه اهل بیت را می روم و در روابط با دیگران هم مشکلی ندارم. در گوشه ای در کنار امور خانه داری با لذت به دنبال جواب سوالات خودم هستم و به سختی دروس حوزه را غیر حضوری می خوانم ولی هیچ امیدی به آن ندارم و برآیم لذتی هم ندارد و همین گاهی باعث استرس من می شود که وظیفه من نسبت به جامعه چه می شود ولی افقی هم در برابر خود برای مسولیت اجتماعی نمی بینم چون محدودیت در علم و تحصیل و مطالب دانشگاهی و حوزوی اذیتم می کند و همین را هم که می خوانم برای یادگیری اصول تفکر است که به خطا نروم. برای همین هرزگاهی کاملا بی تاب می شوم و دست نگه می دارم و فقط ذکر می گویم تا از آن حال خارج شوم. نمی دانم عیبی دارم که آن را نمی توانم در خودم ببینم. لذا از شما خواهش می کنم با این اوصاف اگر عیبی می بینید که باعث بروز آن استرس چند روزه می شود مرا راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از آموختن ادبیات عرب از طریق حوزه و به روش حوزوی، خوب است مدتی به آثار استاد شهید مطهری بپردازید و از پرداختن به ورزش و آماده‌شدن برای فعالیت در فضای مجازی نیز خود را آماده کنید. البته آموختن تایپ که از لوازم این کار است در حدّ ممکن لازم است. إن‌شاءاللّه وقتی معنی حضور در آینده برایتان روشن شد، نگرانی‌های روحی‌تان از بین می‌رود. موفق باشید

26199
متن پرسش
به نام خدا با سلام در ابتدا: امام علی علیه السلام پس از جنگ نهروان اجازه دادند فراریان جنگ جمل وارد کوفه و بصره شوند و سهم خود را از بیت المال بگیرند آنها در میان کلام علی (ع) بی ادبی می کردند و حضرت یقین داشتند به دست اینان شهید می شوند و بساط حکومت اسلامی برچیده می شود اما خبری از شکنجه و سلاخی نیست. ابن ملجم ملعون ضربت می زند و امیر المومنین می فرماید از همین شیری که من می نوشم به او بنوشانید. در جنگ صفین عمرو عاص که از یک لشکر خطرناکتر بود کشف عورت می کند و علی می داند نجات این ملعون یعنی جنگ نهروان یعنی شهادت خودش یعنی صلح حسن اش یعنی شهادت حسین اش علیهم السلام اما نمی کشد. پس از جمل به خانه ای که عایشه در آن است می رود، زن خانه که شوهرش کشته شده بر علی (ع) دو مرتبه توهین می کند و مرگ می گوید یاران می خواهند ادبش کند علی (ع) می گوید پیامبر فرمود بر زنان مشرک و کافر متعرض نشویم چگونه می خواهید به طرف زن مسلمانی تعرض کنید. آن خوارجی نادان در جمع فریاد می زند خدا بکشد این مرد کافر را به زبان امروزی یعنی مرگ بر.... کافر حضرت می فرماید به من فحش داد یا باید او را فحش داد یا بخشید؟ تصور کن امروز این اتفاق بیفتد پوست از سرش می کنند. دو جوانی انقلابی در کوفه شعری هجو در وصف عایشه بانی کشتار مسلمانان جنگ جمل سرودند فرمان داد هر یک را صد تازیانه زدند و اکنون در حکومت اسلامی که به نام علی است استاد خبر داری در اطلاعات چه می گذرد خبر داری؟ استاد می دانم اهل مطالعه ای کتاب خاطرات دو دکتری که پس از نامه به هاشمی دستگیر شدند را بخوان خونهایی که چکه چکه از بین انگشتانش می چکد را که اعترافی بکنند تا متهم شوند را خواهی دید. یکی از اقوام بی سواد ما با سه فرزند با حقوق اداره کار عکسی از رهبر گذاشته بود و ظاهرا جمله نوشته بود روزگارش را سیاه کردند و در مرحله اول ۴ سال زندان بر ایش بریدند این یک نمونه بسیار بسیاربسیار کوچک است. وای که چه خانواده هایی نابود شدند، چه شکنجه هایی که عقل از سر آدم می پراند در سردخانه ۲۴ ساعت نگه داشتند تا نزدیک مرگ، الان که این سوال را از شما می پرسم بیم دارم نکند به دست اطلاعات برسد. استاد چرا رهبری همچون علی نمی خروشد؟ همه اش که نباید بر سر آمریکا فریاد زد. مگر این علی (ع) نیست که در فرمانش به مالک می نویسد مبادا خون ناحق بریزی که در پیش من و خدا هیچ عذری نداری اگر بگویی رهبر خبر ندارد که منطقی نیست. من کاری به افکار دکتر سروش ندارم اما در نامه ایشان به رهبری آمده است زندانها و بازداشتهای شما خبر از خدایی خونریز و سفاک می دهد. اگر بگویی نمی تواند جلوگیری کند اولا چرا نمی تواند؟ دوما چگونه حکومتی که می خواهد مقدمه ظهور عدل مطلق باشد بر پایه این همه ظلم و شکنجه است؟ پس به قول استاد حکیمی حکومت مسانخ چه شد؟ استاد می دانی خیلی از این شکستن ها و تخریبها در اعتراضات مردم از خود نیروهای حکومتی شروع می شود تا هم دیگران تهییح شود و مستمسک داشته باشند فیلمهایش در اینترنت موجود است. براستی استاد چگونه براحتی می آمدند به حکومت شخص اول و دوم جهان خلقت ایراد می گرفتند و اعتراض می کردند اما استاد شما یک راه قانونی در این مملکت بگو که معلمان، کارگران یا هر کسی بتواند اعتراضش را بیان کند. این که خصوصیت حکومت دینی نیست. خبرداری کارگری که به نماز جمعه رفت بلندگو را گرفت و گفت آقا ما سیاسی نیستیم مخالف انقلاب نیستیم ما چند ماهه حقوق نگرفتیم در اولیات زندگی مانده ایم هیچ کس گوش نکرد بعد که راهپیمایی کردند ۴ سال حبس برایش بریدند. استاد شاید شما خبر نداشته باشد چه در این مکانها به نام دین به نام حفظ نظام می گذرد واقعا قابل وصف و بیان نیست، لرزه بر اندام انسان می اندازد. چرا امام علی (ع) برای حفظ نظام توحیدیش این خوارج که عملا به جنگ آمدند بعد که به کوفه آمدند نگرفت در زندان کند شکنجه بدهد اعترافهای کذب از آنان بگیرد تا حکومت توحیدیش بماند؟ چرا طلحه و زبیر را گرچه می دانست می خواهند قائله جمل راه بیاندازند و بسیار کشته از مسلمانان بگیرند حصر خانگی نکرد؟ استاد یک بار امتحان کن با همه خدمت هایت به انقلاب برای امتحان یک سخنرانی بکن و نظرات مخالف ولایت فقیه از بین علما را بیان کن اما رد نکن آن وقت می بینی در سخنرانی دوم و سوم حتی استاد طاهرزاده از کجا سر در می آورد؟ این شبهات نسل جوان پاسخ می خواهد و گرنه تشیع جنازه سردار سلیمانی که بخش مهمی از آن ناشی از قدردانی از امینیت و غرور ملی بود نه دلخوش داشتن از حاکمیت و این مطلبی است که ما توده ها در بین مردم می بینیم و می شنویم و شاید شما از آن دور باشی و همه را به پای ارادت به انقلاب بگذارید به سرنوشت «یدخلون فی دین الله افواجا» دچار شود و بعد دو باره حدیث «ارتدالناس الا...» مصداق یابد. آنچه ما از شیوه امیرالمومنین علیه السلام آموخته ایم با آنچه می بینیم نمی خواند. حالا شما هر چه می خواهی از توحید و نور انقلاب بگو. استاد نکند به قول شهید بهشتی باز هم انقلابمان تک بعدی شود؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم کم و بیش به این مطالب فکر می‌کنم هر چند در این حد که می فرمایید نیست و عده ای مامورند این طور مطالب را مطرح کنند ولی با توجه به تجربیات اجرایی که دارم به نظر بنده بهترین راه برای عبور از این مشکلات، همین راهی است که رهبر معظم انقلاب پیشه کرده‌اند تا به مرور و با نجات‌یافتن از فتنه‌های دشمن، مردم ما وارد آن نوع خودآگاهیِ لازم بشوند وگرنه نقشه‌هایی که برای ما کشیده‌اند، محقق می‌شود و در تقسیم ایران و قرارگرفتنِ هر قسمتی از آن زیر نظر اسرائیل و آل سعود، موفق می‌گردند. این است که مقام معظم رهبری بنا به قاعده‌ی «برای آبادکردن دهی نباید شهری را خراب کرد» با حکمتِ خاصِ خدایی، سعی دارند این کشتی را در این طوفان به ساحلِ امن و نجات برسانند. موفق باشید

26207
متن پرسش
سلام: استاد عزیز تو کدوم کتابتون میتونیم مبانی اندیشه شما رو پیدا کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سیر مطالعاتی بر روی سایت خوب باشد. موفق باشید

26202
متن پرسش
سلام: وقت به خیر. یه سوالی داشتم که اگر امکانش نیست در سایت قرار داده باشه، ممنون میشم جواب رو برام پیامک بفرمایید. خیلی به جوابش احتیاج دارم. استاد من از اون وقتی که خودم رو شناختم، آدم ترسویی بودم؛ ترس از بحث و دعوا و دودستگی. الان هم که این اتفاقات افتاده، بسیار مضطربم. بخاطر این ضعف مدام خودم رو سرزنش می کنم که من آدم به دردنخوری هستم. حتی اگر بتونم در عرصه های دیگه ای به درد انقلاب و اسلام بخورم، چون شجاع نیستم، فایده نداره و در این آزمایش آخرالزمان سرشکسته ام. حاضرم برم میدان جنگ، تیر بخورم اما وارد بحث با کسی نشم. من ولایت فقیه رو صددرصد قبول و دوست دارم اما مدافع خوبی نیستم. برای همین، همه ی کارها و فعالیت هام رو تعطیل کردم چون فکر می کنم هرچه کنم فایده ای نداره. شنیدم در آخرالزمان آدم ها یا در جبهه ی حقند یا باطل، حد وسط نداره. من حق رو قبول دارم و حاضرم جونم رو به پاش بدم اما جرات دفاع ندارم. می ترسم که اسمم بره در بین جبهه ی باطل. راهنماییم بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی چنین استعدای خداوند در شما نگذاشته، چرا خود را سرزنش می‌کنید؟! اولاً: همین‌که با منتقدین به ولایت فقیه همراهی نمی‌کنید، کار ارزشمندی است. ثانیاً: در امور زندگی، مطابق رهنمودهای رهبری عمل کنید تا وظیفه‌ی خود را انجام داده باشید. موفق باشید

26188
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزيز: در ساليان گذشته، يكي از عزيزان و فرماندهان سپاه صحبتي داشتند در خصوص جمله حضرت امام خميني كه فرمودند «خرمشهر را خدا آزاد كرد» و در اين راستا اشاره كردند كه در زمان جنگ تحميلي در بسياري از عمليات هايي كه پيروزي بزرگي به دست مي آمد، بعد از آن يك شكستي نيز اتفاق مي افتاد و با اين محتوا تحليل مي كردند كه اين از الطاف الهي بوده تا رزمندگان اسلام دچار غرور نشوند و يا اگر دچار غرور شده اند اين پيروزي ها را از الطاف الهي بدانند. آيا به نظر شما اتفاقات اخير، حمله مقتدرانه موشكي و بعد از آن سقوط هواپيماي اكرايني مي تواند در اين راستا باشد. با توجه به اينكه در ظاهر امر نيز هيچ يك از فرماندهان سپاه و مسئولان كشور در بيانيه هاي اوليه اين پيروزي، اسمي از قدرت و خواست الهي مطرح نكردند. حتي اين قضيه نيز در سطح جامعه و در ميان اطرافيان قابل مشاهده بود كه هيچ كس دست خدا را نديد. در صورتي كه سپاه در مواردي مشابه بخصوص دفعه اولي كه پهباد آمريكايي را چند سال پيش در كنترل خود گرفت به قدرت الهي اذعان نمود. شايد اتفاقات اخير هشداري است الهي براي ديده شدن قدرت و خواست الهي در پيروزي ها و موفقيت هاي جبهه مقاومت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همچنان‌که قبلاً عرض شد در این موارد که جبهه‌ی توحید در مقابل استکبار پیروز می‌شود، شیطان بیکار نیست. ولی همین امر موجب می‌شود تا ضعف‌های ما معلوم و برای حضور در تاریخی گسترده‌تر آماده شویم. موفق باشید

26186
متن پرسش
با سلام به استاد گرامی: سپاس فراوان از فرصتی که به پاسخگویی اختصاص می دهید اگر به کسی گفته شده باشند که باید ابتدا روی اصول اعتقاد کار بکند، آیا سیر مطالعاتی شما کفایت می کند یا باید ابتدا اصول و عقاید دیگر عزیزانی مانند آقای مطهری و مصباح و دیگر عزیزان مطالعه شود؟ باز هم ممنونم. حلال کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای ابتدای کار سیر مطالعاتی سایت خوب است ولی در ادامه لازم است از آن عزیزان حتماً استفاده شود. موفق باشید

26193
متن پرسش
سلام علیکم: چگونه مساله وحدت وجود با اختیار انسان سازگاری دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «مبانی عرفان نظری» از استاد یداللّه یزدان‌پناه رجوع فرمایید. زیرا مباحث «وحدت وجود» چیزی نیست که در یک سیر سؤال و جواب بتوان روشن کرد. موفق باشید

26192
متن پرسش
سلام علیکم: آیا از آنجایی که طبق روایات برخی بعد از گذاراندن طول مدت عذابشان در جهنم وارد بهشت می شوند تلقی می شود که در نشئات دیگر زمان وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زمان به معنایی که در اثر حرکت زمین و تبدیل قوه به فعل باشد؛ در آن‌جا معنا ندارد. ولی این‌که حجابی می‌رود و مقامی ظهور می‌کند و انسان متوجه‌ی چنین مراحلی می‌شود، آری! بدین معنا، قبل و بعد هست. موفق باشید

26183
متن پرسش
سلام استاد: چند وقتی است درگیر افکاری شده ام که در تفکر فلسفی و از عمق جانم، هرگز احتمال صحت آنها را هم نمی داده ام .(یکی از عوامل عدم ورود احتمال، انس با کتاب های حضرتعالی بود.) از علل تحقق این بحران جدید، آشنایی با دنیا و افرادی بود که در عین قدرتمندبودن، ناامید نبودن و فعال بودن، چنین تفکراتی هم داشتند. در صورتی که نقد این افکار را بسیار در کتب سنت گرایان مطالعه کرده بودم. به نظر خودم، چون اولین برخوردهایم با این عوالم مادی گرا و انسان مدارانه بود، فهمیدم که بسیار با تصوری که از آنها داشتم متفاوت بود. استاد بین این دو عالم گیر کردم. استاد شما راهنمایی دارید؟ فرض خود بنده این است که می تواند برای شناخت بهتر این عالم پذیرای موقت این افکار در درون خود باشم. به راهنمایی های مستدل و متنبهانه شما بسیار نیاز مندم. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی ۲۶۱۸۲ و در بحث «جامعیت توحید و ظهور یوم الفصل» که در این هفته در جلسه‌ی «سُها» عرض شد، باید جهانی بود ولی با هویت فطرت الهی. عقلی که جهانی می‌اندیشد، ارزشمند است. مشکل وقتی است که از «احسن التّقویمِ» خود به جهت ردّ به سوی «اسفل السافلین» غافل بمانیم. ولی اگر در عین آن‌که ما در «اسفل السافلین» قرار داده شده‌ایم عهدِ خود را با «احسن التقویم» پایدار بداریم، انسانی می‌شویم فرا انسانِ دیروز، و فرا انسانِ غرب‌زده؛ و این قصّه‌ی انسان اصیل این دوران است. موفق باشید

26174
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: ما رهبر معظم انقلاب رو ولی امر مسلمین جهان میدونیم در حالیکه ایشون منتخب خبرگان ایرانی هستند و سایر فقها در سایر بلاد اسلامی به عنوان نماینده در مجلس خبرگان شرکت نکرده اند که بخواهند رای بدهند و ایشان بصورت جهانی انتخاب بشه. ایشون در یک بستر ملی و مبتنی بر قانون اساسی جمهوری اسلامی انتخاب شده و در همون راستا نحوه انتخابشون شکل گرفته. حال با این وضعیت آیا باز هم می شود گفت ایشان ولی امر مسلمین جهان هستند؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که حضرت آیت اللّه سیستانی در عراق رویهمرفته رهبریِ اجرای احکام الهی را به عهده دارند، در ایران هم رهبر معظم انقلاب اسلامی چنین مسئولیتی را دارند. منتها بعضی از شیعیان در اقصی نقاط دنیا به‌خصوص مثلاً شیعیان لبنان، رهبریِ حضرت آقا را پذیرفته اند. موفق باشید

26151
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت شما استاد بزرگوار، امیدوارم اتصالتان به عالم ملکوت و جبروت روز به روز بیشتر شود. ببخشید در این ایامی که به برکت خون شهدای عزیز مخصوصا سپهبد سلیمانی پیروزی و دست آوردهای بزرگی شامل حال حزب الله شده، شیطان در صدد است این اتحاد و یک دله شدن مسلمانان و اهالی جبهه حق را دچار شک و تفرقه کند. لذا به نظرم وقوع زلزله ها و سقوط هواپیما و ماشین و.... همه طرفند پلید او بوده است تا بتواند، برای اهالی جبهه خودش خوراک فکری و استدلال و توجیه ایجاد کند. نظر شما چیست؟ آیا درست فکر کرده ام؟ هر چند کید او ضعیف است و تنها سنگ محکی است برای مومنان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار خوب تشخیص داده‌اید و به همین جهت افرادی که به نور الهی و به مدد ارادت به حاج قاسم عزیز وارد جبهه‌ی انقلاب شدند، باید مواظب باشند با کید شیطان و به بهانه‌ی خطایی که در زدن هواپیما پیش آمده، خود را از دریچه‌ای که خداوند به قلب‌شان گشوده است، محروم نکنند. و این ممکن نیست مگر آن‌که از گناهانِ گذشته‌ی ارادت به غرب، فاصله بگیرند وگرنه شیطان از همان طریق باز قلب آن‌ها را در اختیار می‌گیرد. موفق باشید   

26159
متن پرسش
سلام استاد: از ساعتی که این خبر را شنیده ام، نمی دانم بر قلبم چه آماده. انگار فشاری ست بدتر از فشاری که بعد از شنیدن خبر شهید سلیمانی شنیدم. گریانم و در ذهنم می آید امتحانات روز به روز چه سخت تر می شوند در این جبهه انقلاب. در ذهنم آمده شاید این بلایی که سرمان آمده تاوان کارهایی ست که حکاممان کرده اند، تاوان ظلم هایی ست که حکاممان به آن بی تفاوت بودند. تاوان کشته شدن مردمی مظلوم در تشییع کرمان یا در درگیری های آبان در اثر نالایقی مسولانمان است. اینها بلایی است که در اثر کم کاری های مسولینمان به سرمان آمده آن هم در این زمان! دلم می گوید امتحان است باز چه کسایی غربال می شوند! استاد زبانی بگشایید و باعث سکینه این دل ها شوید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در جواب سؤال شماره‌ی ۲۶۱۵۸ عرض شد و بحمداللّه جنابعالی به خوبی تشخیص داده‌اید که آن‌چه پیش آمده است امتحان است تا مؤمنین در راهی که قدم گذاشته‌اند محکم‌تر گردند و عده‌ای که از گذشته‌ی خود توبه نکرده به سراغ حاج قاسم آمده‌اند نیز؛ غربال شوند. اینان خودشان مسئولند که مواظب باشند طعمه‌ی وسوسه‌های شیطان نگردند. موفق باشید 

26158
متن پرسش

بسمه تعالی استاد عزیز، نمی دانم چرا به پیامدهای این حادثه سقوط هواپیما خوش بین نیستم. به نظرم این حادثه می تواند علمی برای غربگرایان از صفوف و صنوف مختلف سیاسی_اجتماعی شود تا فارغ از تجلی کلان انقلابی پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی و شنیده شدن صدای «ا لیس الصبح بقریب»، دوباره کشور را به فضای غربزدگی و دوری از جایگاه متعالی و مکتب اصیل انقلاب در این عصر ببرند. نمی دانم چرا حس می کنم این اتفاق خون حاج قاسم را کمرنگ و یا محو می سازد، تا هم حضور آمریکا در منطقه ادامه یاید و هم معاهداتی نظیر fatf با قاطعیت تصویب شود یا حتی دوباره تعهدات برجامی را فعال کنیم و دور جدیدی از مذاکرات به بهانه تامین قطعات لازم صنعتی هم که شده بپا شود. واقعاً الان شرایط عجیبی دارم که آیا وسواس زیادی به خرج می دهم یا واقعا سعی دارند اثرات خون پاک شهدا و شکست هیمنه نظامی آمریکا پس از هفتاد سال و گشودگی تاریخی به وسعت انقلاب ما که فرای از تاریخ و سبک زندگی مدرنیته است را ساقط کنند. امیدوارم اشتباه کرده باشم و انقلاب ما در دل جایگاه تاریخی خودش قرار گیرد و این موانع را پشت سر نهد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم شیطان از مردمی که در جریان تشییع پیکر سردار از دستش در رفته‌اند، عصبانی است و هر کاری که در انحراف آن مردم برایش ممکن باشد، با انواع وسوسه‌ها و وارونه‌جلوه‌دادنِ واقعیت انجام می‌دهد. ولی گویا مردم ما باید در مسیری که انتخاب کرده‌اند به چنین تجربه‌ای دست می‌یافتند تا بدانند برای کارهای بزرگ، باید آماده‌ی هزینه‌کردن بود و مسلّم بدانید «إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا». موفق باشید

26157
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، در شرایط اخیر به نظرم آن فتنه هایی که در روایات اشاره شده مردم هنگام آخرالزمان و پیش از ظهور منجی بدان گرفتار می شوند در حال رخ دادن است. آن فتنه هایی که دیگر خوبان و منتظران ریزش می کنند و روبروی ولایت می ایستند و به تعبیری به مضلات الفتن گرفتار می شوند. بشدت برای من به شخصه این هراس علی الخصوص پس از حوادث بنزین و این حادثه اخیر که جمع کثیری از نیروهای انقلابی رسماً از محور ولایت برگشتندند و حتی از ایشان مکدر شدند یا نا امیدی به آینده نهضت برایشان رقم خورد، پیش آمده که مبادا از محور ولی فقیه و انقلاب باز گردم و در این جبهه نباشم. آیا این گونه دغدغه و تشکیک ها عادی است و با توجه به شرایط فعلی، منطقی بشمار می رود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که مواظب باشیم با عقل قدسی که سیره‌ی ائمه «علیهم‌السلام» و سخنان آن‌ها است متذکر آن است فکر کنیم تا جایگاه نظام اسلامی و ولایت فقیه در جان ما، جا باز کند و از آن طریق، ما در مسیر معنابخشی به خود قرار گیریم وگرنه با عقل غربی از آن جهت که غیر توحیدی است در مقابل هر حادثه‌ای از جای خود کنده و معلّق خواهیم شد. گفت: «گر به هر زخمی تو پر کینه شوی / پس کجا بی‌صیقل، آیینه شوی». موفق باشید

26145
متن پرسش
سلام به استاد روشنفکر اسلام: دو سوال. بهترین راه برای مقابله یا عبور از کسانیکه در نهادهای حکومتی با دنباله روی از نفس مانع تحقق اهداف نظام و انقلاب و ظلم به جامعه می شوند چیست؟ تا کجا باید مبارزه کنیم؟ آیا باید فقط دعا یا نفرین کنیم؟ آیا نفرین جایز است؟ آیا معیاری یا میزانی را شما در عرصه کارها و تجربیات خودتان داشته اید؟ دوم اینکه اگر بخواهیم کاری کنیم برای کسانیکه در کارهای نظام مسئولیت دارند اما لیاقت ندارند چگونه ضمان شرعی بیاوریم که نگویند ما را منصوب کرده اند و ما وظیفه ای در قبال عدم تخصص نداریم. به ما پیشنهاد دادند ما هم پذیرفتیم؟ تشکر.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه با سیره‌ی رهبر معظم انقلاب، انقلاب از این نوع افراد و افکار در حال عبور است. باید معطل آن‌ها نشد. گفت: «گر شوم مشغول اشکال و جواب / تشنگان را کی توانم داد آب». موفق باشید

26132
متن پرسش
سلام: آیا در جهان دیگر باز مسئله محرم و نامحرم مطرح هست؟ مثلا می توانم شهدا و ائمه ای که خیلی ارادت به آنها داریم را در آغوش بگیریم؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بلی! آن‌جا روح‌ها، صورتِ جسمانی دارند نه آن‌که جسمی باشد و روحی. موفق باشید

26135
متن پرسش
سلام: حضرات معصومین فنا فی الله و بقا بالله هستند، و یه خود نمی بینند و یک خدا بلکه هنگامی که به خود نظر می کنند خدایی می بینند که خود شده است، درست است؟ حال چگونه در این حال می کنند در حالی که دعا کردن یک خود می خواهد و یک مخاطب؟ وقتی امام سجاد می فرمایند «انا اقل الاقلین» لازمه اش اینست که یک خودی هست که کمترین کمترین هاست، چگونه این دو با هم جمع می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هویتِ خود، احساسِ نیاز به حق را دارا هستند. در عین حال، متذکرند که: «هم دعا از تو، اجابت هم ز تو». موفق باشید

26128
متن پرسش
سلام استاد: کتابی با توجه به بیماری ام و معرفی کنید اگر سرگذشت شهدا باشه یا هر چی صلاح می دانید چه بهتر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بد نیست به کتاب «تپه‌های جاویدی و راز اشلو» سری بزنید. موفق باشید

26125
متن پرسش
استاد عزیز سلام و عرض ادب: چند روز پیش از ترور شهید بزرگوار و قهرمان ملیمان، این مجاهد خود ساخته و بزرگ، می خواستم از شما سوال کنم که باید با خفقانی که ضد انقلاب حتی در داخل کشور برای انقلابی ها و ولایی ها ایجاد کرده اند چه کرد؟ آیا باید برای جذب جوانان و تبلیغ دین عقیده و جوشش آتشین عشقمان را نسبت به انقلاب و رهبری مخفی کنیم یا آن را صریح ابراز کنیم یا باید ابتدا مقدمات را فراهم کنیم و بعد ابراز کنیم؟ ولی امروز تحلیل دیگر و سوال دیگری دارم. عقیده دارم فصل جدیدی در رجوع به ولایت فقیه و اندیشه انقلاب اسلامی آغاز شده است. آن هایی که با برچسب زنی و دو قطبی سازی، فضای خفقان و انزوا را برای نیروهای انقلابی و ولایی ایجاد کرده بودند و اوباش مجازی و رسانه هایشان با هوچی گری و تمسخر، اجازه ابراز عقیده را از ایشان گرفته بودند، پس از این حادثه بزرگ، خود در انزوا قرار گرفتند و دهانشان برای مدت ها از این سیلاب پایان ناپذیر مردم در حمایت از تفکر انقلابی و روحیه ولایت مداری باز خواهد ماند. به عقیده من این جمله دختر سردار که «پدر ما را برای پشتیبانی از ولایت فقیه تربیت کرد» جز در این فضا اینچنین مورد توجه و استقبال قرار نمی گرفت. اکنون و پیش از آنکه در مقاله ای مفصل تحلیل و نظر خود را منعکس کنم قصد دارم نظر شما استاد و اندیشمند بزرگ دوران انقلاب را که عمری در تبیین اندیشه و جایگاه و راه انقلاب اسلامی صرف فرموده اید در این مورد جویا شوم تا با چشمی باز و کلامی پخته شده به نور معرفت درستی یا نادرستی تحلیل خود را از جنابعالی جویا شوم؟ آیا این احساسات مردمی زودگذر است یا حقیقتا فصل جدیدی در رجوع به ولایت فقیه و تبعیت و پیروی هرچه بیشتر از ایشان و درک درست مقام و جایگاه ولایت، گشوده شده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده با طرحِ مقدمات می‌توانیم مردم را متوجه‌ی انقلاب و جایگاه رهبر انقلاب بنماییم، به عنوان حقیقتی که به دنبال آن هستند و از آن غفلت دارند بدون آن‌که عنادی داشته باشند. ۲. حقیقتاً باطن اکثر بالاتفاقِ مردم ایران منوّر به نور انقلاب و ارادت به رهبریِ انقلاب است. باید آن‌ها را با زبانی نرم متوجه‌ی امر باطنی‌شان نمود.

تا زمانی که جهشی به سوی هستی خود انجام نداده‌ایم نمی‌توانیم تقدیر هستی خود را احساس کنیم و سخن هستی خود را بشنویم. آن‌طور که با یاد حاج قاسم در درون ما آن حالت به صدا درآمد، چیزی جز سخن هستی ما نبود، هرچند در همان حالت هم باز هستی ذات خود را از ما دریغ می‌دارند تا راه ادامه یابد.

موفق باشید 

26117
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی: استاد علامه حسن زاده در رساله رتق و فتق مطلب جالبی درباره ازدواج انسانهای نخستین نوشته اند. ایشان به چند آیه استشهاد کردند مانند «و لقد خلق الانسان من صلصال من حماء مسنون» یا «خلق الانسان من صلصال کالفخار» و بیان داشتند خداوند انسانهای متعددی را بروش تولد که در آیه متذکر شده پدید می آورند. بعد بین اینها که رابطه خواهر برادری برقرار نیست ازدواج و توالد صورت می گیرد ظاهرا منظورشان اینه در کنار حضرت آدم و حوا علیهما السلام و فرزندانشان تولد این انسانها اتفاق می افتد بعد بین اینها ازدواج برقرار می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی در برداشت‌شان از آیات قرآن آن است که حضرت آدم، ابوالبشرند و پدر همه‌ی بشریت می‌باشند. موفق باشید

نمایش چاپی