بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26077
متن پرسش
جناب استاد سلام: آیا این جسم آلی که در این موطن حاضر است با جسم برزخی در موطن برزخ در بیداری و هم اکنون ارتباط دارد؟ چگونه و در چه حد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جسمِ آلی مربوط به نفس است و نفس، همواره در همه‌ی عوالم حاضر است منتهی در برزخ و قیامت همه‌چیز نزد اوست و لذا نفس، تبدیل به عقل می‌شود. این بحث را می‌توانید در ابتدای کتاب «معرفتِ نفس و حشر» مطالعه فرمایید. موفق باشید

26076
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت تمام انسانها مخلوق خدا هستند و چون مخلوق خدایند در نگاه کلان به عالم هستی خیر محسوب میشه نه شر. حتی گناهکاران. زیرا هرچه موجود باشد خیر است و هرچه عدم باشد شر. اما خداوند بعضی ها را خالد در آتش دوزخ قرار می دهد. حل این مسئله به شکل فلسفی چیست؟ آیا اشتداد و تضعف در حرکت موجودات یا با حرکت جوهری ناسازگار نیست؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جهنم، انسان با انتخاب‌های غلط خود روبه‌رو می‌شود که آن، نسبتی است با انسان. وگرنه وجودِ جهنم نیز از نظر وجودی، خیر است. موفق باشید

26072
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و خدا قوت خدمت استاد طاهرزاده عزیز: قصد دارم دراین نوشته، بیشتر درباره ی خودم و راهی که باید در آینده طی کنم از شما سوالاتی بکنم. ببخشید اگر طولانی است اما نظرات و راهنمایی های شما برایم مهم است. بنده ۲۲ سال سن دارم و در یکی از روستاهای شهر همدان زندگی می کنم. تا قبل از سال ۹۴ یعنی سال ورود به دانشگاه، انسان مقیدی نبودم و در عالم ناسیونالیستی سیر می کردم و انسان بسیار سطحی بودم البته الان هم هستم. همان تابستان ۹۴ بود کلیپ های استاد رائفی پور را دیدم و مجذوب سخنانشان شدم رفته رفته عاشق مهدویت و سپس انقلاب و رهبری شدم. از ترم ۳ یا ۴ هم از درس خواندن در رشته ی حسابداری که با علاقه وارد آن شده بودم زده شدم، اما چاره ای نبود باید تا اتمام کارشناسی ادامه می دادم هرجور کج دار و مریض هم که بود ادامه دادم و الان ۹ ترمه شده ام هنوز هم ۱۳ واحد دیگر دارم. البته در کنار درس، تمام این مدت مجبور به کارکردن هم بودم. تا اینکه سال پیش توسط یک طلبه با تفکر و کتاب های شما آشنا شدم. ابتدا کتاب جوان و انتخاب بزرگ را مطالعه کردم و مطالبش به قولی بهم چسبید. اما نمی دانم چه شد دیگر ادامه ندادم. دوباره دوست طلبه ام ۲ ماه پیش بود که به بنده گفت: «تو یک مشت اطلاعات از سخران ها گرفته ای و چیز دیگری نداری باید از رائفی پور ها و امثالهم عبور کنی به نظرم بیشتر باید با استاد طاهر زاده انس بگیری‌.» خلاصه با کتاب های خویشتن پنهان و آشتی با خدا شروع کرده ام و بحمدالله دانایی ام نسبت به توحید و دین داری بیشتر شده و می دانم که باید ادامه دهم و آن ها را به دارایی تبدیل کنم. برنامه ی خوده بنده این است که با پایان درس برای سربازی اقدام کنم و در این مدت هم شروع به مطالعه کتب شما و دیگر کتب مرتبط کنم. با توجه به مشکلات مالی که بدهی های بانکی برای ما ایجاد کرده باید کار هم بکنم البته خودم کاملا با رزق در حد کفاف موافقم. می خواهم بعد از بازگشت از سربازی کار کشاورزی و پرورش گوشت سفید انجام دهم. (البته می دانم طبق فرمایشات شما باید ابن الوقت بود و با آینده زندگی نکرد) حالا به نظر شما چگونه می توانم در کنار این کارهای مربوط به زندگی و مشکلات همیشگی آن به درد انقلاب و دین الهی بخورم؟ آیا فقط به ابعاد قلبی بپردازم و خودم را از اجتماع دور کنم؟ یا شروع به برگرفتن فلسفه هم بکنم که علاقه هم دارم اما نمی دانم استعدادش را هم دارم یا خیر! و اگر مثلا فلسفه خواندم چه کمکی به خودم و جامعه ی پیش به سوی ظهور، می توانم بکنم با توجه به اینکه از دانشگاه هم فاصله خواهم گرفت! البته سوال ها زیاد است و می دانم وقت شما هم پر است. ببخشید بابت طولانی شدن متن. اگر امکان دارد جواب آن را خصوصی بفرستید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. واحدهای درسی را بگذرانید و درس را تمام کنید و پس از سربازی، هر شغلی که پیش آمد اعم از آن‌که مربوط به رشته‌‌ی خودتان باشد و یا نباشد، دنبال کنید. ۲. در حین سیر در این مسیر در حدّ معمول، مطالعه هم داشته باشید. با رشد فکری، هرجا که باشید به خودی خود برای انقلاب و برای خود مفید می‌شوید. ۳. جناب آقای رائفی‌پور از سربازان انقلاب هستند، معنا ندارد کسی بخواهد از ایشان عبور کند. آری! نباید به جز در معصوم، در هیچ‌کس متوقف شد. موفق باشید

26065
متن پرسش
سلام و رحمت خداوند بر استادی که دریچه‌ای شد تا با عالم اندیشه شما آشنا شویم، و با تنفس در آن علاوه بر آنکه اندیشیدن را بیاموزیم، به اندازه وسع احساس حضور کنیم، همان چیزی که گمشده‌ی انسان این عصر است. قریب به چهار سال پیش بود، که به‌سان یک مادر با کتاب جوان و انتخاب بزرگ دستمان را گرفت و با آشتی با خدا، خویشتن پنهان و فرزندم گام به گام ما را پیش برد، و در همین حین یعنی شناخت خود، حقیقتی برایمان جلوه کرد به نام انقلاب اسلامی، و این همان اصل اصیلمان بود که مدت‌ها آن را گم کرده‌ و غیر آن را خود پنداشته‌بودیم. و حال این ایام سرگردانی چنین بود: زندگی کردن من مردن تدریجی بود / هرچه جان کند تنم عمر حسابش کردم. مدت زیادی نگذشته بود که با چند نفر از رفقا (جمع طلبگی) تصمیم گرفتیم که شناختمان از انقلاب را عمق ببخشیم و بذری را که کاشته شده بود را پرورش دهیم. لذا شروع کردیم به مباحثه کتب انقلاب اسلامی، قرارمان هر چهارشنبه بود، روزی که تمام ایام هفته را به شوق آن سپری می‌کردیم تا لحظه دیدار فرا رسد و مستانه به تماشای حقیقت انقلاب بنشینیم. کلام را طولانی نکنم گرچه چاره‌ای نیست. همین هفته گذشته بود که با جملات غم‌انگیز اما روح افزای مطلب «ای امام» کتاب برون رفت از عالم غربی را پایان رساندیم. اما از اوایل کتاب چهارم بود که جمعمان حضور یک چالش را احساس کرد و الان یعنی پس از پایان کتاب چهارم -گرچه شاید دیر باشد- اما به این نتیجه رسیده‌ایم که باید به طوری جدی با آن مواجه شویم و راه‌حلی برایش بیابیم. گردنه‌ای که در این ایام برایمان صعب العبور شده است عبور از عالم ذهن به عالم عین است، واضح تر بگویم مدتی است احساس می‌کنیم صرف بحث نظری و مطالعه کتاب برایمان حجاب شده است و باید متناسب با فعالیت نظری این سه چهار سال کار عملیاتی و در وسط میدان انجام دهیم، یعنی دچار یک احساس بی عملی شده‌ایم احساسی که به نظر می‌رسد بی‌پایه نباشد. استاد تمام این‌ها را گفتم تا به این سوال برسم که پیشنهاد شما برای شروع چیست؟ روش پیشنهادیتان برای یک گروه طلبگی که می‌خواهد این معارف عمیق انقلاب را با سایرین نیز در میان بگذارد چیست؟ چه نوع فعالیت را دنبال کنیم تا به پوچی ختم نشود؟ از اینکه وقت گرانبهای شما را گرفتم بی‌نهایت عذر خواهم امیدوارم توانسته باشم دغدغه تشکیلات فرزندان امام روح الله رحمه الله را منتقل کرده باشم. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعات نظری برای درکِ تاریخی که در آن قرار داریم و ما را فرا گرفته است، موجب رویکرد صحیح به موضوعاتی می‌شود که ما بنا است در آن وارد شویم، چه کارگر باشیم و چه کارآفرین و چه طلبه و چه مهندس. آری! یک طلبه وقتی که بنا است به نور قرآن و روایات به مردم کمک کند و آن‌ها را از زندگی‌های پوچ بر حذر دارد؛ وقتی با آن‌ها تذکرات قرآنی و روایی را در میان می‌گذارد باید بتواند آن‌ها را متوجه‌ی وظایف اصیلی کند که در زمانه‌ی خود به عهده دارند. این‌جا است که یک طلبه می‌فهمد چرا باید درس بخواند و دیگر گرفتار بی‌انگیزه‌‌گی نمی‌شود، زیرا در تاریخ و زمان خود، آیات و روایات را می‌فهمد و می‌فهماند. البته این برای یک دانشجو از جهت دیگر باز صدق می‌کند. موفق باشید

26061
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز بین جن و انسان چه تفاوت عمده ای وجود دارد که بین این دو، انسان، واسطه فیض الهی شده است؟ (طبق اعتقادات شما فرمودید ملک چون تک بعدی است نمی تواند واسطه فیض باشد)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جنّ و انس هر دو مختارند و ظاهراً باید این‌طور باشد که جنّ از نظر درجه‌ی وجودی تا موطنِ عالَم مثال، بیشتر صعود ندارد و به همین جهت پیامبری از آنان در آن حدّی که قرآن مطرح می‌فرماید؛ به‌وجود نیامده است. موفق باشید

26040
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد گرامی: ببخشید از اینکه وقت شما را می گیرم: ۱. اینکه بعضی می فرمایند انسان هنگام مرگ تمام اطلاعات خود را فراموش می کند، پس چگونه آقای قوچانی در جواب خود با دو ملک با استدلال جواب می دهند وقتی که بر ترس خود غلبه می کنند و چنان سخن گفتن را ادامه می دهند که آن دو می گویند جواب هر سوال یک کلمه است؟ و حتی کسانی که حافظ قرآن بودند و در کما فقط از آنها صوت قرآن شنیده می شود؟ ۲. اصلا سر در نمی آورم چگونه برای ایشان پرسش و پاسخ بوده ولی از بعضی استادان می شنویم که می گویند سوالات برزخ از جنس سوالات دنیا نیست مثلا مثل وقتی خداوند بخواهد از صبر بنده بپرسد او را دچار بلا می کند. ۳. اینکه انسان در مسایل توحیدی باورش رشد می کند، وقتی با اطرافیان سخن می گوید و باورهای سطحی و گاها غلط آنها او را عذاب می دهد و اصلا نمی شود با آنها بحث کرد در این زمینه، با چه جمله ای در ذهن خود را آرام کنیم، مانند شما که گاها باورهایی سطحی ما آزارتان می دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در خواب و در قیامت، ملکات باقی می‌مانند و نه محفوظات. ۲. به هر حال در آن حالت به این صورت برای جناب آقای قوچانی ملکین ظهور کرده است. شاید در برزخِ اصلی بیشتر ظهورِ حقایق قلبی به میان آید 3- باید به حقیقت آن سخن‌ها توجه کرد و با انسان‌ها مدارا نمود. در ضمن جزوه‌‌ای در رابطه با «سیاحت غرب» بر روی سایت هست. موفق باشید

26045
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: سوال اول: همانطورکه می دانید نفس و جان ما بعد از خواندن آراء مختلف یا خوردن غذای مسموم روحی دچار مسمومیت می شود گویی که این افکار در عمق ذهن ما لانه می کند و هر چقدر تلاش می کنیم خارج کنیم سخت است چه راهکاری برای درمان و اعتدال مزاج روحی و روانی ما پیشنعاد می کنید که از این حال و هوا در بیاییم و به زندگی طبیعی «قل انما انابشر مثلکم» دربیاییم؟ سوال دوم: چرا مخالفان فلسفه یا حتی عرفان بعضی از آنها شاگردان حضرت آیت الله جوادی مثل احمدی یا شاگردان آیت الله حسن زاده هستند. مگر در کلاس درس چه نحوی به آنها تدریس می شود که این عزیزان که ماشاء الله خیل کثیری هم از آنها یا علامه هستند یا آیت الله و بحث خارج و گویا لقب علامه در این روزگار شبه نقل و نبات شده است سوای اینکه شاگردان علامه حسن زاده با علامه جوادی آملی باشند، این اتفاق میمونی در حوزه نیست و باعث گمراهی نسل جوان می شوند!؟ سوال سوم: شناخت پروردگار اثبات اصل وجود خدا یقینی است یا ظنی، اگر علم کلام را ملاک قرار دهیم که هنوز در حدوثش و قدمش درمانده است اگر فلسفه را ملاک قرار دهیم که بر برهان علیتش و ضرورت علی و معلولی اش هزاران شبهه وارد کردند اگر عرفان را ملاک قرار دهیم که شهود و قابل اقامه برهان نیست. با این حساب ما بیچاره ها چه کنیم؟ شناخت ما یقینی است یاظنی؟ و ایمانی که بر اساس ظن است چه ایمانی از آب درمی آید؟ سوال چهارم: اثبات خداوند برای جنابعالی یقینی برهانی است یا ظنی؟ سایر اعتقادات چی؟البته منظورم تفتیش عقاید نیست می خواهم بدانم در این شلم و شوربایی که مخالفین فلاسفه و عرفان و مادیگراها و مکاتب دیگر درست کرده اند امکان حصول یقین عقلی هست یا نه؟ سوال پنجم: عزیزانی که مخالف فلسفه و عرفان هستند وقتی در بیوگرافی شان مطالعه می کنم نوشته شده فلانی متولد سال فلان متکلم، فیلسوف و فلان بهمان معاصر است که ... که درس فلسفه خود را نزد علامه طباطبایی یا علامه جوادی یا فلان آیت الله خوانده این خیلی باعث فشار روحی می شود که بله اینها به افساد فلسفه پی برده اند ولی استاد طاهرزاده و من و مریدان فلسفه از آنها بهتر می فهمیم واقعا پاسخ جواب چیست؟ تشکر یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این موارد هر اندازه انسان خود را به امور متعالی مشغول کند از خیالاتِ واهی آزاد می‌گردد. در این مورد خوب است سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» زده شود. ۲. نمی‌دانم. شاید نتوانسته‌اند مطلب را درست بگیرند و با آن فکر کنند. ۳. ایمان به خدا فطری است و با تذکر انسان‌ها، آن‌ها متوجه‌ی توحید فطری خود می‌شوند به همان روش قرآنی.

بقیه‌ی سوالات طلب‌تان باشد. چون از جواب سؤالات کاربران محترم باز می‌مانم و اساساً بنا بر این است مباحثی که در کتاب‌ها هست، مورد سؤال قرار گیرد. این نوع سؤالات نیاز به کتاب‌های مفصلی دارد که بحمداللّه در معرض مطالعه‌ی عزیزان هست. موفق باشید

26036
متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد جان در برهان صدیقین بحث از تشریع و تکوین انسان به میان آمد. حال سوال این است که آیا باقی موجودات هم تکوین و تشریعی برایشان وجود دارد؟ و اگر وجود ندارد، چگونه می توان وجودی در اشدالوجود باشد و در شدید الوجود و خفیف الوجود نباشد؟ اختیار یا یک امر وجودیست یا عدمی، اگر وجودی باشد چطور ممکن است در باقیِ موجودات نباشد؟ (آیا اختیار زمانی معنی می دهد که تشریع و تکوینی متصور باشد برای موجود؟) و اینکه مرتبه اجنه از لحاظ وجودی چیست؟ چون فرموده بودید: اجنه هم اختیار دارند. بابت مشوش بودن سوالات معذرت میخوام، حاصل ذهن درهم ریخته است. جزاك الله خيرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اختیار مربوط به موجودی است که دارای چند امکان باشد «إمّا شاکراً و إمّا کفوراً» می‌تواند هم کفر بورزد و هم شاکر باشد و این در حوزه‌ی انسان و جنّ معنا دارد و برای فرشتگان که مقام معلوم دارند، اختیار معنا ندارد. موفق باشید

26033
متن پرسش
سلام: تعبیر «ضمیر ناخودآگاه» کدام یک از ابعاد انسان در مبانی عرفان اسلامی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم هم شامل نفس و هم شامل قلب شود، بستگی به درجه‌ی افراد دارد. موفق باشید

26032
متن پرسش
سلام استاد عزیز: همیشه خدا رو شکر می کنم که با سایت شما آشنا شدم. استاد من به تازگی شروع به مطالعه کتابهای شما نموده ام. سوالم این هست دوست دارم کتابهای بیشتری در مورد معرفت نفس مطالعه کنم اگر امکانش هست یه سیری برای حقیر معرفی کنید. ان شاالله خداوند به شما و فرزندانتان عمر با عزت عطا کند. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بعد از مطالعه‌ی کتاب «خویشتن پنهان» با مطالعه‌ی کتاب «معاد» و شرح صوتی آن در معرفت نفس تعمق بیشتری برایتان حاصل می‌شود. موفق باشید

26027
متن پرسش
سلام: در ادامه پرسش شماره ۲۶۰۲۰ شما در جلسه ۲۲ مبانی نظری عرفان فرمودید جبرائیل با ششصد بال در خیال حضرت ظاهر شدند و این نشان می دهد انسان کامل از عالم خیال بیرون نیست و این دیگر برایتان حل می شود که چرا از یه جا دیگر جبرائیل نمی تواند جلوتر برود زیرا پیامبر می خواهند از مقام خیال جلوتر روند و به مقام وحدانی نائل شوند جایی که «دیگر مرتبه خیال نباشد » و توحید به عالی ترین شکل ظهور کند طبق فرمایش شما پیامبر جایی رفت که دیگر مرتبه خیال نیست، حال چگونه در این مرتبه که خیال نیست حقایق را مشاهده می کردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر این حقیر در آن روایت و جریان نظر به ششصدبالِ حضرت جبرائیل، منظور مرتبه‌ای از حضور است که خیال، قوت بیشتری دارد و از این مرحله عبورکردن، به معنای عبور کلی از خیال نیست از آن جهت که خیال، بُعدی از ابعاد انسان است. موفق باشید

26020
متن پرسش
سلام: آنجایی که پیامبر از خیال هم عبور کردند و جبرائیل نتوانست جلوتر برود، پیامبر چگونه حقایق را مشاهده می کردند؟ با توجه به اینکه از خیال عبور کردند آیا بدون صورت می دیدند؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از ابعاد وجودی پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» یکی هم رؤیت حقایق در موطن خیال است و با عبور از جبرائیل از موطن خیال عبور نکرده‌اند، بلکه همواره با قلب و عقل و خیال خود هستند. موفق باشید

26007
متن پرسش
سلام و وقت بخیر محضر استاد فرزانه: ۱. لطفا بفرمایید یک طلبه اگر بخواهد برای انتخاب محتوای منبر و سخنرانی خودش از آثار ارزشمند شما استفاده کند. کدامیک از آثار و کتاب شما مفیدتر و آسان تر است؟ یعنی که برای عوام و مردمی لذت بخش تر است؟ ۲. برای منبر می توانیم از کدام قسمت خویشتن پنهان هم استفاده کرد؟ آخه شاید برخی از مردم توان و علاقه به این مطالب را نداشته باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر مباحث مربوط به کربلا، و کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» و کتاب «چه نیازی به نبی»، مباحث معرفت نفس می‌توانند مفید باشند. موفق باشید

26014
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد: از کتاب معاد امام سوالاتی داشتم. ۱. فرمودند بهشت اعمال که پایین ترین درجه بهشت است مربوط به انجام اعمال حسنه و اعمال عبادیه، آیا خالص نمودن اعمال برای خداوند در این بهشت فرض است یا آن مربوط به مقربین است که هر کاری را فقط برای رضای خدا انجام می دهند. ۲. در مورد بهشت صفات فرمودند اراده میزان بهشت صفات است. کسی که اراده اش تابع شهوات حیوانی باشد و عزمش مرده و خمود باشد به این مقام نرسد. منظور از اراده چیست؟ در چه مواردی باید اراده را تقویت کرد؟ آیا منظور اراده در از بین بردن صفات رذیله و کسب صفات حمیده است؟ همین یا مثلا کسانی که کاری را شروع می کنند ولی در آن کار پشتکار ندارند و انگیزه ادامه کاری را ندارد جزو بی همتان هستند؟ ۳. در شب معراج که پیامبر دیدند ملائکه دست از کار می کشند چون بندگان دست از ذکر برمی دارند؟ آیا فقط ذکر زبانی مورد نطر است؟ آیا فکر حسن و عمل حسن جزو ذکر حساب نمی شود؟۴. آیا جنت لقاء که بالاترین درجه بهشت است همان مرتبه عشق به الله است که مایه ی همه افعال و اعمال انسان است؟ آیا این همان مقام عارفانه است که هر کاری را به عشق الله انجام می دهند. ۵. اینکه درباره جهنم می فرمایند، باطن طبیعت است و اقبال به طبیعت، اقبال به جهنم است آیا منظور دلبستگی دنیا است؟ آن جذبه ای که بین انسان و طبیعت ایجاد می شود که محو در زیبایی های آن می شود مصداق توجه به دنیاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در هر حال باید در عبادات، یک عزمِ کلی جهت امتثال امر الهی در درون انسان باشد تا بتوان صورت آن عزم کلی در عبادات را در بهشت ملاحظه کرد. ۲. اراده در این موارد یعنی توجه به جهت اصلی عمل که آن توجه به حضرت حق است در عملی که انجام می‌گیرد ۳. ابداً بحث ذکر زبانی این‌جا نیست، بلکه فرشتگان نظر به شخصیت انسان در اعمالش دارند و آن نوع ذکر زبانی که منجر به عمل می‌شود. ۴. در دل هرچیز متوجه‌ی حضور کامل و تمام حضرت حق بوده‌اند. ۵. همین‌طور است. دنیا و توهّماتِ دنیایی منجر به جهنم می‌شود. موفق باشید

26011
متن پرسش
سلام علیکم: استاد طی مدتی که خواستم بهتر بشم به مشکلاتی برخورد کردم که ازتون خواهش می کنم راه حل این مشکلات را بگویید. ۱. در رابطه با مراقبه که در کتاب لب الباب در مرحله سوم مراقبه گفته شده که اگر ما خدا را نمی بینیم او ما را می بیند. وقتی می خواهم این مراقبه را رعایت کنم باید خیلی روی این فکر تمرکز کنم که خدا دارد ما را می بیند که این فکر باعث میشه کل ذهنم مشغول شه و کار دیگری نمی توانم بکنم یا در حین کار دیگری اشتباه های زیادی از من سر می زند و مجبورم که مراقبه نداشته باشم اگر بخواهم تمرکز داشته باشم باید این فکر را از ذهنم خارج کنم. ۲. مسئله دیگری که به آن برخورد کردم استرس و فشار ناشی از مراقبه است. هر وقت سعی می کنم مراقبه داشته باشم به خصوص در اجتماع به خصوص جایی که نامحرم هم باشند استرس بسیار زیاد شده بطوری که قدرت تصمیم گیری درست را از دست می دهم و حتی ساده ترین کار ها را هم نمی تونم بکنم در صورتی که اگه مراقبه نداشته باشم و به خودم فشار نیارم و ذهنم را آزاد کنم و مثل بقیه افراد آزاد باشم و هر کاری رو انجام بدم (از یاد خدا غافل باشم) اون استرس و عدم تمرکز از بین میره. احساس راحتی بیشتری می کنم. در واقع یک حس معذب بودن در هنگام مراقبه هست که راحتی را از آدم می گیرد. مگر ما آیه نداریم «الا بذکر الله طمئنا القلوب» پس چرا مراقبه که همون یاد خدا هست برای من در محیط های مختلف بالاخص در اجتماع و بالاخص در محیطی که نامحرم حضور داره برعکس کار میکنه؟ برای مثال وقتی در اجتماع و بیرون از خانه در کوچه و خیابان ذکر می گوییم قلب بیشتر تحت فشار و استرس هست نسب به روزی که چشمانم و افکارم را رها می کنم تا هر کار دلشان می خواهد بکنند. «برای خودم به تجربه ثابت شده هرچه پاک ترم به خدا نزدیک ترم و سبکی قلب دارم مثلا بعد از نماز ٫ در جامعه و اجتماع استرس و فشار بیشتری متحمل میشم و خجالتی تر و محجوب به حیا تر میشم و رفتارم تدافعی تر می شود و هرچه قلبم کدر تر میشه یا قساوت قلبم بیشتر میشه مثلا بعد از گناه یا غفلت های زیاد از یاد خدا در اجتماع به خصوص جایی که نامحرم حضور دارد کمتر دچار فشار و استرس میشم و انگار خودم را رها کردم که هر کاری می خواهم بکنم و رفتارم تهاجمی تر می شود.» و این فشار تا جایی زیاده که واقعا توان ادامه مراقبه را ندارم و می خواهم رها کنم چرا که لحظه به لحظه در فشار و استرس هستم. ۳. موضوع بعدی در رابطه با نفی خواطر است که بعضی اوقات هجوم افکار غیر قابل کنترل میشن با اینکه مدت زیادیه که می خواهم کنترل کنم ولی بازم در نفی خواطر ناتوانم بطوری که در خطورات سقوط می کنم و هیچ راه نجاتی ندارم. ۴. احساس می کنم رذایلی مثل عجب و غرور و ریا و تکبر ریشه در خواطرم دارد که نمی توانم کنترلشان کنم چرا که بعضی از اوقات در حین انجام عملی با نیت خالص ناگهان مثل صاعقه ای فکر ریا کارانه میاید و می رود و کل زحمت من را خراب کرده و احساس عجب و ریا در من خیلی آزارم می دهد به طوری که همش فکر می کنم که دیگران در مورد من دارند فکر می کند و من در فکر اینکه دیگران به چه فکر می کنند زندانی شدم. ۵. هر وقت سعی می کنم مراقبه داشته باشم و هر وقت پاک ترم و سبک ترم احساس فرار از اجتماع رو دارم و دوست دارم تنها بشم به شکلی که خیلی از دوستانم در دانشگاه گلایه می کنند چرا اینقدر می خواهی تنها باشی. وقتی احساس نزدیکی و حضور قلب دارم همنشینی با دیگران خیلی برایم آزار دهنده چرا که تمام حالت حضور و نزدیکی به خدا را از من می گیرند. در کل می خواهم از جامعه فرار کنم و وقتی قلبم از گناهان تیره و کدر است راحت تر می توانم با دیگران باشم و در اجتماع حضور پیدا کنم و دیگر انزوا طلب نیستم ( مرتبط با مسئله ۲) استاد من مدت زیادیه که با این مشکلات سروکار دارم بعضی اوقات به خودم میگم رها کن سلوک و مراقبه و... مثل مردم عادی زندگی کن تا اینقدر سختی نکشی. خواهش مندم کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  باید عنایت داشته باشید که موضوع مراقبه و توجه به حضور حضرت ربّ العالمین به همان معنایی است که انسان به طور کلّی متذکر موضوع باشد، نه آن‌که بخواهد در جزء جزء مسائل متوجه‌ی آن امر شود و از کار و بار خود باز بماند. مثل آن‌که شما تصمیم بگیرید به خانه‌ی دوستتان بروید و در حین رفتن ممکن است دهها فکر و کار دیگر انجام دهید، ولی این افکار و کارها، کلیّتِ  توجه به رفتن به خانه‌ی دوستتان را از شما نمی‌گیرد در حدّی که مثلاً به جای دیگری بروید. مراقبه یعنی همواره در فضای نظرِ خداوند به خود، اعمال‌ روزمرّه‌ی خود را انجام دهیم. در این مورد بد نیست سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید.

25995
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استاد جان! بنده به فضل الهی در معرفت به انقلاب اسلامی و منظومه فکری حضرت آقا بیش از پیش مأنوس گردیده ام و نیز برخوردار از موقعیت اجتماعی و کسب تجربه جهت خدمت کلان به انقلاب شده ام، اما متأسفانه در سلوک فردی نه پیشرفت بلکه دچار عقب رفت و اسیر یکسری غفلت ها و معصیت ها هستم. ۱. به نظر حضرت عالی حکمت آن چیست؟ ۲. استادعزیزم! من این سئوال را قبلا پرسیدم. بنده یک مشکل بزرگی که دارم ذهن یا حافظه یا روحم برای بیان مطالب یاد گرفته و ایراد سخنرانی بنده را یاری نمی کند، علی رغم مطالعه و تفکری که دارم، به نظر جنابعالی حکمت این چیست؟ چه راهکاری توصیه می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. امتحان در امتحان است ای پسر. بالاخره باید با رشد سجایای اخلاقی راه‌های ریزش رحمت الهی به سوی خود را بگشایید. ۲. فکر می‌کنم بهتر است در همه‌ی امور، خودتان باشید و مطالعه نکنید تا برای دیگران سخن بگویید، سعی کنید با مطالعاتتان شخصیتی شوید که آن شخصیت با افراد سخن می‌گوید. موفق باشید

25983
متن پرسش
با سلام: من می خواستم بدانم نیاز انسان به خدا در چه مواردی است؟ چه احتیاجی به خدا هست که باید امر و نهی او را رعایت کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق، ذاتی است سراسر رحمت و با رجوع به او قلب انسان محل تجلیات رحمت واسعه‌ی ربّ العالمین می‌شود و شریعت به عنوان امر و نهی الهی، راهِ رجوع به حضرت حق است. موفق باشید

25989
متن پرسش
سلام و عرض ادب در مورد سیر مطالعاتی سایت: ۱. منظور بنده از ویرایش این است که مطالب جدید، تفاسیر حدید که صورت گرفته، کتب جدید و ... هم در آن جایی باز کند. ۲. در برخی کتب یا مطالب که بنظر استاد، امکانش هست، سیر مطالعاتی را تنوع ببخشیم تا مخاطبین متعدد را هم در بر بگیرد. چندین بار چندین دانشجو به بنده گفته اند که چرا سایت لب المیزان اولا سیر واحد از آسان به مشکل یا اصطلاحا از اول تا آخر ندارد، ثانیا بعضی دیگر وقت کمتری دارند، سیری مناسب با آنها باید طراحی شود که کتب اساسی و مهم و راهبردی ای که آنها بخوانند و طرز نگاه دینی شان اصلاح شود، به‌عنوان مثال: اگر قرار است سیری کوتاه برای افراد پر مشغله طراحی شود، مثلا یک قدم معرفت نفس، یک قدم برهان تا عرفان، یک قدم معاد و دو قدم آخر مثلا سوره حمد امام (ره) و کتاب مصباح امام ...، البته این مثالی بود، چرا که بنده خودم همینگونه به شخصی گفتم، و بحمدلله نتیجه بسیار خوبی هم داد. ۳. مساله ای که به میان می آید با این سیر، این است که امکان دارد مثل مطالب غیر عمیق به کتب نگاه شود، که بنده با تجربه ای که بین جوانان داشتم، اولا دیدم جنس مطالب را سریعا درک می کردند، ثانیا برای ادامه می آمدند سراغ ما! ۴. مساله دیگر مساله تفسیر است، تفسیر قرآن سیر منظم و کاملی ندارد، یعنی مثلا یک سیر قرآنی می شود ترتیب داد برای افرادی که می خواهند با قرآن زندگی کنند، سیری کاملا تفسیری و کامل از تفاسیر حضرت استاد ترتیب پیدا می کند، این را هم تجربه داشتم بنده پارسال کسی از حفاظ دانشگاه شریف، که کلا به قرآن علاقمند بود، از بنده تفسیر خواستند، بنده از آنجایی که خودم تفسیر ها رو با شیوه خودم منظم و دسته بندی کرده بودم، کلا به ایشان صوتهای تفسیر را دادم، و علاوه بر اینکه نتیجه بسیار خوبی دیدم و همچنان دارم می بینم، ایشان مابین تفاسیر، خود بخود کتب سیر را از بنده طلب می کردند! تا اینکه چند کتب اصلی سیر را خواندند! الان ایشان بسیار فوی در مباحثند تا من! قرآنی ترند تا من! لذا به سیر قرآنی هم نیاز است به‌نظرم، یا دست کم اصلاح سیر قرآنی در سیر مطالعاتی پیشین. ۵. به‌نظرم سیر ها در این قالب ها ارائه شوند، ۱. سیر کامل (ویرایش و به روز شده سیر موجود در سایت) ۲. سیر قرآنی ۳. سیر دانش آموزی ۴. سیر کوتاه کارمندی (مثلا) این اسامی همه مثال بود البته، اصل حرف بنده این است که حیف است که مثلا یک کارگر بیاید نگاه بیندازد به سایت و بگوید کی وقت دارد اینها را بخواند، و ول کند برود، یا یک دانش آموز بیاید و بگوید اینها حرفهای بزرگسالان است (بخصوص با این نسل بسیار عجیب دهه های جدید که بسیار خاص هستند)، از بنده هم هر کمکی بر بیاید و استاد صلاح بدانند، در خدمت هستم و خواهم بود. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر. لازم است إن‌شاءاللّه در موردش به طور جدّی فکر شود. موفق باشید

25974
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام: استاد در میان درسها فرمودید معارف باید به‌قلب برسد مثلا می بینیم در نماز قلب بازی می کند می رود و میاید. یک دفعه می بینیم حمد نماز را نبود. استاد برایم سوال است که آن قوه ای که قلب را رصد می کند و می فهمد که الان بود یا نبود اینکه مثلا بررسی می کند می فهمد قلب حالت قبض دارد یا بسط آن چیست؟ با تشکر و آرزوی توفیق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان خودت هستی که می‌خواهی إن‌شاءاللّه این کثرات را به سوی وحدت آوری. به همین جهت صبرِ در عبادات توصیه شده است. کتاب حضرت روح اللّه در این رابطه یعنی «آداب الصلواة» راه‌گشاست. موفق باشید

25977
متن پرسش
من در گیر شخصیتی هستم که فکر می کنم ساحری قوی ست و شبانه روز با خدعه با من سخن می گوید و افرادش نیز مرا تحت نظر دارند. در تمامی خیالات و افکار من مداخله کرده و امور را برایم مشتبه می سازد. از استاد (فایل های صوتی) شنیدم که فرمودند کتاب اپانیشاد ها را نیز مطالعه نموده اند و از جایی شنیده ام چیزی وجود داشته با آن به زنان تجاوز می کردند (چیزی شبیه به سحر.) چون این اتفاق (تجاوز در خواب و بیداری) برایم رخ داده است و می دهد از شما درخواست راهنمایی دارم. من در زندگی ام سخنرانی افراد مختلفی را گوش کرده ام و از مباحث استاد بسیار بهره بردم هم به برکت حدیث امام صادق (ع) و هم تفسیر دقیق ایشان لذا خواهشمندم در رابطه با موضوع بنده نیز مرا راهنمایی فرمائید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست کمی با کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و پیشنهادهای آن کتاب دست و پنجه نرم کنید. از ورزش و تمرکز در حرکات ورزشی غافل نباشید. امروز، فعالیت‌های اجتماعی و هماهنگ‌شدن با افقِ دیدِ مقام معظم رهبری، در بسیاری امور راه‌گشاست. موفق باشید

25976
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: استاد چگونه باید خدای حقیقی را یافت؟ تفاوت خدای حقیقی با خدای تصوری چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر رجوع به حضرت پروردگار، او خود به خود و به حکم تجلیِ ذاتی، خود را به شما می‌نمایاند. خطر آن‌جا است که هوس‌هایمان حاکم شود و از آن تجلیّات روی برگردانیم. موفق باشید

25971
متن پرسش
با سلام و درود: بنده قبل از فوت یکی از علما با ایشان در ارتباط بودم و بعد از فوت ایشان هر دفعه به مزار ایشون می رفتم همان روز و یا چند روز بعد ایشان رو به خواب می دیدم ولی یک شب علاوه بر اینکه خواب ایشون رو دیدم در حالیکه بین خواب و بیدار بودم و فقط چشمم بسته بود (خواب خیلی سبک) ولی گوشم صدا رو می شنید ایشان از پشت سر وارد اتاق شدن ود درگوشم مطلبی رو تذکر دادن که نباید فلان کار رو انجام بدم به حالتی که گرمای دهان ایشان رو حس کردم مثل اینکه یک شخص زنده در گوش انسان صحبت میکنن. آیا این توهم بوده یا حالت خاصی بوده و اگه حالت خاصی بوده اسم این حالت چیست و بفرمایید چطور میشه این حالت رو تقویت کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا تصور کنیم آن حالت، توهّم است؟ آن عالِم بزرگوار مأموریتی داشتند، دستِ شما نیست که آن حالت را تقویت کنید. ارادتِ خود را نسبت به ایشان ادامه دهید، خودشان در حدّی که لازم است کمک می‌کنند. موفق باشید

25964
متن پرسش
سلام علیکم: یک شخصی بر برهان صدیقین ملاصدرا مبتنی بر برهان شر اپیکور، ایراد وارد می کرد که وجود خدای خیر خواه و کامل مطلق (که در برهان صدیقین، اصل وجود همان اصل کمال هم است) را رد می کند و این برهان می گوید، در جهان شر وجود دارد و خدا یا می تواند این شرور را از بین ببرد و نمی برد که این خدا شرور است و یا نمی تواند این شرور را از بین ببرد که این خدا قادر مطلق نیست و اینگونه خدا را زیر سوال می برد. آیا این اشکال، وارد است و پاسخ اپیکور را چگونه باید داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید مطهری با توجه به همین اشکالات اثر نفیس «عدل الهی» را تنظیم کردند. متأسفانه آقایان آن طور که شایسته است تلاش نمی‌کنند تا اندیشه‌های خود را بپرورانند، وگرنه خیلی راحت غیرِ منطقی‌ترین سخن‌ها، برایشان قابل پذیرش می‌شود. موفق باشید

25961
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: در پناه حق موید و موفق باشید. استاد شما کتاب سه دقیقه در قیامت را که این روزها در موردش صحبت میشه و در مورد برزخ هست را اطلاع دارید؟ مطالبش رو چگونه ارزیابی می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده خودم اصل کتاب را مطالعه نکرده‌ام ولی در جریان بعضی از موضوعات آن هستم و مشکلی در آن ندیده‌ام. موفق باشید

25960
متن پرسش
سلام خدمت شما استاد عزیز: ۱. استاد با توجه به مهربانی خداوند چطوری خداوند اجازه می دهد که بعضی از بندگان مورد ظلم شدید و بی احترامی واقع می شوند؟ ۲. چطوری میشه که در بهشت لذت برد و هرچه هم لذت هایش زیاد و متنوع باشد دچار خستگی نشد و تا ابد تکرار و تکرار. آیا انسان دچار زدگی نمی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بد نیست به کتاب «عدل الهی» شهید مطهری و کتاب «معاد» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی