بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21200
متن پرسش
سلام استاد: استاد با توجه به احادیث من که در جوانی راه اشتباه هم رفتم چه کار کنم که از عذاب و بالا پایین شدن در برزخ در امان باشم؟ مثل اینکه در برزخ همه زندگی دنیایی مان طبق برزخ مرور می شود. چه کنم در برزخ در امان باشم؟ در یک کتابی خواندم فردی به خاطر چند نماز قضا دچار عذاب شده است. چه کنیم؟ امام صادق (ع) می فرمایند: «وُاللهِ ما أَخافْ عُلَیًکُمً اِلاّ الْبُرًزَخ فَأما اِذا صارُ الاَمًرْ اِلَیًنا فَنَحًنْ اَوًلَی مِنْکُمً؛ به خدا قسم! نمی ترسم بر شما؛ مگر از برزخ و چون کار به ما رسد، ما اولی و سزاوارتر از شما هستیم.» عمرو بن یزید می گوید: به امام صادق(ع) گفتم: از شما شنیده ام که می فرمودید: «همة شیعیان ما با همة گناهانی که دارند بهشتی هستند.» فرمودند: «گفتة تو را تصدیق می کنم. به خدا قسم! همة آنان در بهشت خواهند بود. من گفتم: فدایت گردم! بسیاری از گناهان کبیره اند. فرمودند: «به شفاعت پیامبر و وصیّ او در قیامت، همه به بهشت می روند ولیکن به خداوند سوگند! از برزخ، برای شما خوفناکم و می ترسم.» پرسیدم: برزخ چیست؟ فرمودند: «قبر، از لحظه ای که می میرد تا روز قیامت.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر شخصیت مورد نظر خود را امام معصوم قرار دهیم، خود به خود گناهان در جان ما به عنوان اعمالی که دوست‌داشته باشیم، جای نمی‌گیرد. وقتى عشق به انسان كامل به ميان آمد همه‏ ى اين عيب‏ها مى ‏رود. و در همين راستا رسول خدا (ص) مى‏ فرمايند: «حُبُ‏ عَلِيٍ‏ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِيٍّ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»[1] دوستى على حسنه‏ اى است كه با داشتن آن، سيئه زيانى نمى‏ رساند و دشمنى على سيئه‏ اى است كه با وجود آن، حسنه سودى ندارد. و امروز با ایمان و علاقه به ولایت فقیه، خطاهای ما جایگاهی برای ابدیت ما نخواهد داشت. موفق باشید


[1] ( 2)- نهج الحق و كشف الصدق، ص 259. كنوز الحقائق، طبع بولاق مصر، ص 53، 57، 67، ينابيع المودة، ص 19.

21185
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: جناب استاد مرز جهان ماده کجاست؟ چرا با آنکه ماده محدودیت دارد مرزی برای آن متصور نیست چه در ابعاد نجومی و چه در ابعاد اتمی. در پاسخ سوال 20969 مثال نفس و بدن را در این زمینه زده اید. در این مثال بدن مادی و دارای ابعاد است. آیا کل جهان ماده هم دارای ابعادی است و در یک جایی تمام می شود؟ اگر تمام می شود بعد از آن چیست؟ اگر تمام نمی شود با محدود بودن ماده تناقض دارد. ممنون می شوم این گره ذهنی را باز بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ماده در ذات خود محدودیت دارد مثل عدد که عدد 1 غیر از عدد 2 می‌باشد ولی این‌طور نیست که عدد در یک‌جایی به انتها برسد، بلکه هرچقدر جلو بروید باز امکان جلورفتن هست، برعکسز عالَم مجردات که در ذات خود چنین نیستند و به این معنا، کثرت در آن‌جا راه ندارد. موفق باشید

21190
متن پرسش
سلام استاد: عذاب مومن رو در برزخ سیر میگیم تا پاک بشه عذاب غیر مومن چی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عذاب کافر ابدی است زیرا شخصیت خود را تماماً در مقابل فطرت خود شکل داده است. موفق باشید

21188
متن پرسش
با سلام: به نظرم با توجه به مطالب کتاب «از برهان تا عرفان» همانطور که مرحوم ملاصدرا گامی فراتر از وحدت تشکیکی وجود برداشت و به وحدت شخصی رسید ازین وحدت نیز باید عبور کرد و به وحدت حقیقی غیر متکثر که وحدت را در وجود و ظهور می داند رسید. برای این که خداوند حد نخورد ناگزیر از نفی وجود ماسوا هستیم و وقتی به غیر او چیزی نباشد برای اینکه ذات خدا دچار کثرت نشود باید قایل شد که جز ذات بسیط حق چیز دیگری نیست اما وهم ما کما اینکه برای سهولت خویش صفاتی را بر آن ذات یگانه قائل می شود ظهوراتی نیز در نظر می گیرد گر چه هیچ یک بهره ای از حقیقت ندارند. (نیست غیر از ذات او اندر جهان / ما بقی وهم و خیالست و گمان / وحدت اندر وحدت است ای عارفان / ذات بی اسمش بود این سان عیان)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که به خوبی متوجه شده‌اید غیر از حق در عالم نیست، ولی حضرت حق با اسماء خود اعیانِ اشیاء را وجود می‌دهد و این کثرات مربوط به اعیانِ موجودات است که با نور اسماء الهی به صحنه آمده‌اند و از این جهت این کثرات، گزافه نیست و در نگاه وحدت شخصیه ظهوراتِ اسماء الهی هستند و بدین معنا تشکیکِ در ظهور که در واقع، ظهور اسماء است در محدودیتِ اعیان معنا می‌دهد. موفق باشید 

21187
متن پرسش
سلام استاد: استاد اون چیزی که تا الان در رابطه با جسمانی الحدوث بودن برام قابل فهم شده رو میگم که اگه اشکالی یا ناخالصی داره اصلاح بفرمائید: نفس انسان در مقام کلی یعنی روح بدون شخصیت در جسم در بدن مادر دمیده میشه، همین روح در مقام کلی چون میدونه که روح جزیی به چه بدنی نیاز داره متناسب با اون بدن رو شکل میده و روح جزیی در طول استفاده از بدن استمرار پیدا میکنه و بعد از مرگ به نشئه دیگه منتقل میشه البته با بدن جدید و نتیجه ساخت اعمال و عقاید و اخلاق این چیزیه که درک کردم. حالا یه شبهه یا سوال دارم: اگه بودن من به بدنه، پس چرا در عالم ماده میگیم ما هستیم و بدن نقشی در بودن ما نداره و فقط ابزاره؟ یعنی اگر اینجا بودنمان به خودمان است نه ماده پس در عالم دیگه هم بودنمان وابسته به صورت یا همون بدن برزخی نیست. لطفا کامل جواب بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب 21186 عرض شد در برزخ و قیامت همان روح است که مبتنی بر عقاید و اخلاق، صورت پیدا می‌کند پس دوگانگی بین روح و بدن نیست و عقاید ما به معاد جسمانی بر همین اساس است که عقاید و اخلاق صورت پیدا می‌کنند حال چه با بدن و چه با اطراف بدن که باز از درون انسان یعنی از عقاید و اخلاقش اطراف هرکس را احاطه می‌کند. موفق باشید  

21186
متن پرسش
سلام استاد: اینکه در قیامت بدن قیامتی خود حقیقت است پس چرا باز هم می گوییم بدن قیامتی من؟ از طرفی فرمودید یک نار داریم که بدن را می سوزاند و یک نار که جان را یعنی یه من و یک بدن و دوگانگی در میان است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ناری که در قیامت بدن را می‌سوزاند از جنس عقاید فاسد و اخلاق رذیله است. لذا وقتی بدن و جان در قیامت یکی باشد همان ناری که جان را می‌سوزاند یعنی عقاید فاسد و اخلاق رذیله؛ اطراف انسان گناهکار را نیز در بر می‌گیرد و بدن او را نیز می‌سوزاند. زیرا در قیامت دوگانگیِ بین جسم و روح مطرح نیست، همان روح است که صورتِ بدن پیدا کرده است. موفق باشید  

21183
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: به نظر شما یک دانشجو و طلبه باید در چه موضوعاتی به «تحقیق»، «تفکر» و «تبیین» بپردازد؟ پنج موضوع را به ترتیب اهمیت و اولویت بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توانم در این موارد که بیشتر از طریق عقل ریاضی به نظم آیند، فکر کنم. به نظرم با نگاه به قرآن در موضوع چندلایه‌ی چندوجهیِ خاصی قرار می‌گیریم که جوابگویِ نیازِ ما است. موفق باشید

21182
متن پرسش
سلام استاد: آیا کتاب بسیار عالی شرح نامه ۳۱ موجب بی نیازی از کتاب هایی مانند جامع السعادات و شرح چهل حدیث می شود؟ (در صورت کارکردن به صورت عمیق و با تدبر)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی کتاب‌های اخلاقی تذکر و «یاد»اند تا ما عهدی که در عهد الست با خدا بسته‌ایم، از یادمان نرود. لذا رویکردمان به همه‌ی کتاب‌های اخلاقی می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

21180
متن پرسش
سلام جناب استاد گرانقدر: وقتتون بخیر. می تونید راجع به تعطیلی عقل در برابر ولایت فقیه توضیح بدهید و دلیل اینکه چرا مکرر شاهد این موضوع هستیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ولیّ فقیه به عنوان زعیم جامعه، عقلِ برتر است و لذا عقل جزئی انسان اگر درست جلو برود، به جایی می‌رسد که در مقایسه با عقل زعیم، خود را هیچ می‌یابد و به عقل زعیم تعقل می‌کند. به همان معنایی که مولوی می‌گوید: «عقلِ عقل‌اند اولیاء و عقل‌ها **** بر مثال اشتران تا انتها». موفق باشید

21179
متن پرسش
با سلام: می دانیم که برای شناخت با خود، می بایست در دو حوزه تفکر و اراده عمل برداشت. در حوزه اراده که مشخص است، پیروی از دستورات دین و ریاضت های شرعی. اما در حوزه تفکر باید چه کرد؟ بنده آثار حضرتعالی در خصوص معرفت نفس را کم و بیش مطالعه کرده ام، اما دقیقاً نفهمیدم که برای خودشناسی دقیقاً باید در خصوص چه نکاتی و موضوعاتی تفکر نمود. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بسیار حساسی است که «تفکر» چیست. همین اندازه می‌توان عرض کرد اگر به موضوعات حقیقی نظر کنیم آن حالتی که نامش تفکر است به سراغ ما می‌اید، وگرنه با مشغول اعتباریات‌شدن، گرفتارِ بی‌فکری خواهیم شد. هایدگر در کتاب «چه باشد آن‌‌چه خوانندش تفکر» می‌گوید: «موضوع تفکر هرگز چیزی نیست جز آن‌چه شگفت و برآشوبنده است. هرچه خود را از پیش‌داوری آزادتر نگه داریم این موضوع نیز شگفت‌انگیزتر و برآشوبنده‌تر می‌گردد. دستیافت به این مقصد نیازمند آن است که برای شنودن آمادگی طلبیم. این طلب به ما رخصت می‌دهد تا حصارهای باورِ مأنوس و عادی را پس پشت نهیم و به ساحت بازتر و آزادتری درآییم.» موفق باشید

21178
متن پرسش
با سلام: در شرح قیصری (دروس شرح فصوص حکم قیصری از علامه صص 116و 117) جناب علامه حسن زاده فرموده اند، در آیه ی «لیس کمثله شیء» اگر کاف را زاید بگیریم معنای توحید دارد در غیر این صورت یکی از معانی خوش ولایت را در بر دارد و در بر دارنده ی این معناست که این قطبِ مثل خدا را مثل نیست. معنای توحیدی را درک می کنم. معنای ولایتی هم پذیرفته شده است اما این که ایشان از آیه این برداشت را کردند آیا مسئله ی صرفی است. من انواع کاف را جستجو کردم جز این کاف زاید تأکیدی مصداق دیگری نیافتم و تأکید علامه روی همین کاف است. در آیه های مربوطه نیز ردپایی پیدا نکردم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: جمله‌ی مشهور محی‌الدین است که از آیه‌ی مذکور این‌طور برداشت می‌کند که «مثلِ» خدا که همان ولیّ الهی است، داریم، ولی «مثلِ مثلِ» خدا نداریم. لذا در این مورد کاف، به معنای معمولی‌اش مدّ نظر قرار گرفته است. موفق باشید

21167
متن پرسش
با سلام: با دقتی که در جواب 21050 تان کردم و رجوع به سوره توحید و حدید متوجه شدم جز با نگاه عرفا این آیات مفهوم نخواهد شد. منازل السایرین را اندکی مطالعه کردم و نیز چندی پیش در مسجدی تصادفا بخش هایی از کتاب «نفحات الرحمانیة فی الواردات القلبیة» بانو امین را مطالعه کردم و متوجه شدم که جانم تشنه این نحوه از معارف است. دیشب کتاب «در حکمت و معرفت» مجموعه مقاله ها و مصاحبه های حکمی معرفتی استاد سید جلال الدین آشتیانی را حسب درک ناقص خویش مطالعه می کردم و فهمیدم که چه معارفیست که ما با معطل کردن خود به برخی شک و شبهه ها از آن جا ماندیم سوالاتی از محضرتان دارم 1. چگونه این شوقی که به عرفان پدید آمده را بارور کنم چه اینکه در دوران شک چنان در گناه تاختم که رها شدن از آنها آسان نیست. 2. احساس خسران محض نسبت به این دوران چندساله را چگونه برطرف کنم بسیار احساسی عذاب دهنده است افسوس که در آن دوران خود را زیرک تر و عاقل تر از بقیه می دانستم غافل از کریمه «قل هَل نُنَبِّئُکُم بِالاَخسَرینَ اَعمالًا اَلَّذینَ ضَلَّ سَعیُهُم فِى الحَیوةِ الدُّنیا وَ هُم یَحسَبونَ اَنَّهُم یُحسِنونَ صُنعًا» 3. مرحوم آشتیانی می فرمایند یکی از اساتید فرمود، فصوص ابن عربی را نمی شود فهمید. عرض کردم در سنین جوانی «آن بهار زندگانی» باید یکی از آثار عرفانی از جمله اشعّته اللمعات را نزد کسی که خوب بفهمد مقدمتاً خواند، بعد رفت سراغ فصوص و نزد معلم این فن زیرا فراگیری دقیق اصطلاحات و مسائل آن در سنین بالاتر از سی سالگی ممکن نیست. یک - سر عدم امکان یادگیری عرفان بعد از سی سالگی چیست و دو - من در شرف سی سالگی ام و از اولیات معارف بی بهره هیچ راهی برای من متصور نیست اگر نه با این خسران مضاعف چه کنم از دست دادن عمر و عدم امکان یادگیری معارف در بقیه عمر. 4. مرحوم جلال آشتیانی مورد تاییدتان و دارای عالم است؟ و چه سیر مطالعاتی از ایشان توصیه می کنید با ایشان شروع کنم یا سیر دیگری را توصیه می کنید چون جواب جان خویش را در علامه آشتیانی یافتم البته سیر خودتان را سابق کار می کردم نتوانستم ادامه دهم و به توصیه خودتان ادامه ندادم البته آن وقت عقلانی می اندیشیدم و حال عرفانی شاید با نگاه جدید امکان مطالعه آثارتان فراهم آید به غیر از آثار خودتان سیری را ارائه فرمایید. 5. نظرتان راجع به بانو امین و کتب ایشان چیست؟ 6. واقعا مراحلی که در منازل السایرین آمده برای هر سالکی به همین ترتیب خواهد بود و این ترتیب واقعی است یا صرفا ذوق خواجه چنین بوده دریغ که ما هنوز به یقظه اش هم نرسیدیم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحث باور به موضوعات عرفانی در میان نیست که باز دوگانگیِ بین عالِم و معلوم به میان آید. بلکه در عرفان این خودِ انسان است که جانش عین احساس حقایق می‌شود 2- قرآن می‌فرماید: هر آن‌کس که در مسیر عمل صالح و ایمان حقیقی قرار گرفت؛ «فَأُوْلئِكَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما». 3- بنده هنوز هم بحث «معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» را پیشنهاد می‌کنم 4- آثار مرحوم سید جلال‌الدین آشتیانی یک اقیانوس است، نمی‌شود برای آن سیر مطالعاتی تعیین کرد. باید به کمک مقدمات قبلی وارد سخنان ایشان شد 5- خیلی خوب است به‌خصوص «نفحات الرّحمانیه» حاجیه خانم امین  6- جناب پیر هرات بعد از طرح «صد میدان» در اواخر عمر که در سلوک و عرفان عملی به پختگی و اجتهاد رسیده‌اند، به تنظیم «منازل‌السائرین» اقدام می‌کنند که اثری است فوق‌العاده ارزشمند و چنان‌چه با استاد خوانده شود، متوجه می‌شویم قصه‌ی همه‌ی ابعادِ همه‌ی انسان‌ها است. موفق باشید

21161
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: بدون مقدمه بگویم که به توفیق الهی در مسیر معرفت نفس کتابهای «ده نکته از معرفت نفس»، «آشتی با خدا»، «برهان صدیقین و حرکت جوهری» را گذرانده ام و اکنون در اوایل کتاب معاد هستم این را گفتم که مربوط به سوالم می شود. استاد بطور خلاصه بگویم که چندی پیش یکی از اقوام به رحمت خدا رفت در یکی از مجالس ترحیم در خانه، شخصی وارد شد و به چای خانه امد و بدون مقدمه کارهایی انجام می داد اکثرت جمع جوان بودند. مثلا می گفت با خواندن دعایی هر کدام بخواهند به هر جایی می برم مثلا شخصی رو دست بر چشمش گذاشت و برد کربلا وقتی نفر چشمش را باز کرد گفت من در صحن و سرای کربلا بودم. یا شخصی رو برد مشهد دویاره دیگری رو کربلا و همشون تایید کردند. نمازش رو خواند و زیارت عاشورا خواند نوحه خوانی می کرد و دوباره شروع کرد. مثلا می گفت سوال تو ذهنتان را می گویم و دقیقا جواب می داد. یا می گفت مثلا فلانی اعتقاد به امام حسین زیاد داره یا اعتقاد فلانی با فلانی یکی هست یا شخصی که بچه دار می شد گفت من دوقلو می خواهم دعایی خواند و گفت مهرت کردم فرزند از سربازان امام زمان بشود. و خلاصه از این جور کارها. من از آن جمع جدا شدم و به حرمت مجلس ترحیم به اتاق دیگری رفتم بقیه می آمدند اصرار می کردند که بیا و بین چه معرکه ای دارد و همش درست درمی آید. من نرفتم تا اینکه خودش نزد من آمد و صلواتی فرستاد و خواست بنشیند که در قلب من تلاطمی عجیب رخ داد که حس کردم باید مجلس را ترک کنم و سوره فلق و ذکر لاحول و ولا قوه رو مرتب می خواندم و سریع از آن خانه رفتم که بعد آرام شدم و بعد به شخصی گفته بود این نفر (من) با من جور نشد و رفت. حالا استاد سوالاتی دارم که امیدوارم توضیحات کاملی بدهید تا ببینم با تفکراتم در طی این دو سال مباحث معرفت نفس در چه مرحله ای هست. ۱. استاد آیا اصلا جدا از حرمت مجلس ترحیم، این جور کارها اصلا درست هست؟ ۲. آیا این شخص قصد نفوذ در نفس دیگران را دارد و از علوم غریبه و جادو استفاده می کند؟ ۳. آیا درست است انسان نفسش را در اختیار چنین افرادی قرار دهد؟ ۴. آیا این جور کارها ادعای نوعی ربوبیت نیست؟ ۵. آیا «آنکه اسرار ازل آموختند / مهر کردند و دهانش دوختند» درست است؟ ۶. در برخورد با چنین افرادی تکلیف چیست؟ کار من درست بوده؟ ۷. در چنین موقعی بهترین روش یا ذکر چیست همان به یاد خدا بودن کافیست یا کار دیگری باید؟ ٨. آیا این افراد شامل داستان مولوی که شخصی قصد فراگرفتن زبان حیوانات داشت در سوال ۶۰۱۰ می شوند؟ ببخشید که وقت شریفتان را گرفتم امیدوارم توضیح مفصلی بدهید تا ببینم چقدر با عقایدم در این دو سال حرکت در مسیر معرفت نفس نزدیک است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نه! بیشتر تصرف در خیال است طرف به کربلایی می‌رود که در خیال خود دارد 2- ظاهراً همین‌طور است 3- نه  4- در هرحال خوب نیست  5 و 6- به نظرم کار شما درست بود، زیرا ما باید بیشتر تشنه‌ی معارف باشیم، نه تشنه‌ی این نوع کارها  7- ذکر آیت اللکرسی  8- هرچه هست حتی اگر کرامت هم باشد، کارِ ما باید نظر به توحید الهی باشد. پیشنهاد بنده مطالعه‌ی کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» است. موفق باشید

21152
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت خدمت استاد ارجمند: استاد می خواستم از حضورتون خواهش کنم چنانچه خود حضرتعالی تالیفاتی در خصوص عرفان نظری دارید معرفی بفرمایید و چند کتاب مفید دیگر و البته مناسب با سطح بنده که در این امر نوسفرم! توصیه بفرمایید. بی نهایت سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوه‌ی «عرفان نظری» که به آدرس http://lobolmizan.ir/leaflet/1344 بر روی سایت هست و کتاب «عرفان نظری» آقای یزدان‌پناه هر دو خوب است به شرطی که ابتدا کتاب‌های «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» و «معاد» را همراه با شرح صوتی آن‌هایی که شرح دارد مطالعه فرمایید. موفق باشید

21159
متن پرسش
سلام و خدا قوت: نظرتون در مورد کتابهای دیگر ملاصدرا مثل تفسیرهایی که دارند و یا کتاب مفاتیح الغیب ایشان؟ در مورد کتاب رسائل توحیدی و مجموعه رسائل علامه هم نظرتان را بگویید؟ در سایت هر چه جستجو نکردم چیزی پیدا نشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه، یکی از یکی بهتر است. نرم‌افزارهایی مؤسسه‌ی کامپیوتری «نور» در مورد آثار ملاصدرا و علامه به طور مجزا تهیه کرده است، می‌توانید از آن‌ها استفاده نمایید.  موفق باشید

21144
متن پرسش
به نام خدا سلام خدا بر استاد عزیز و سنگ صبورمان استاد جان، صحبت پیرامون آیت الله جوادی دارد ملال انگیز می شود ولی مثل این که چاره ای نیست. استاد در رابطه با آقای جوادی در پاسخهای شما جواب ما یافت نمی شود. پاسخهای شما عمدتا ناظر به دو مطلب است یکی این که نظر ایشان در موردی خاص نباید باعث عدم استفاده علمی از ایشان شود این مطلب کاملا مقبول ما حتی از مارکس و بر کمونیسم یا هر اندیشمندی باید استفاده کنیم شکی نیست، گرچه در حوزه دینی وقتی کسی از قلب بیرون رفت در مغز هم دیگر چندان جایگاهی پیدا نمی کند و نقش انسان سازی و تاثیرش بر مخاطب به شدت تقلیل پیدا می کند. دیگری این که نگاه ایشان به آینده تمدنی با نیروهای انقلاب و ارزشی متفاوت است و هاشمی را مهره ای برای ساختن آن تمدن می داند در این باره گرچه نظر ایشان بسیار شگفت انگیز است اما به هر حال یک نظر است و باید به آن عنوان یک نظریه در کنار دیگر نظریات نگاه کرد این هم قبول، اما سوال ما چیز دیگریست، چطور آقای جوادی اشتباهات بزرگ و فاحش هاشمی را نه تنها نمی بیند بلکه حسن می بیند؟ اشتباهاتی که اساسا ریشه در اخلاق دارد و چندان کاری با تمدن سازی ندارد. این که حاکم اسلامی روز تاسوعا به سد لتیان با فرزندان برای اسکی روی آب می روند برای آقای جوادی چطور لغزش نیست با توجه با آن همه سخنان و سیره معصومین درباره چگونگی زیست حکام و مسئولین اسلامی. آیا آقای جوادی سخنان بسیار واضح و صریح امام خمینی (ره) را نشنیدند یا نخوانده اند که فرمود آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند آن روز است که انحطاط برای خود و اطرافیانش و برای کسانیکه با او تماس دارند پیدا می شود. استاد جان آخر از این واضح تر چه کسی بسم الله این فاتحه را خواند که الان عباس آخوندی در منزل 800 میلیاردی زندگی می کند و وزیر بهداشت اش چون پرادو چپ می کند رفته پروشه یک ملیارد و چند صد ملیونی خریده در حالی که بسیاری مردم یک موتور ندارند. براستی چه کسی هنوز کفن امام خشک نشده بود پرید در کاخ سعد آباد و کار خدا در آخر سوار بر بنز به همان کاخ رفت و در استخر فرح فاسد پهلوی سکته کرد و مرد تا تاریخ این پرسش را همواره داشته باشد آنجا چرا؟ مثل این که برای فرح خانم بد بود ولی برای هاشمی خوب. استاد، آقای جوادی نمی داند رهبر عزیزمان وقتی آیت الله مصباح و ... در مجلس خبرگان رای نیاوردند چقدر دلشکسته شد تا جایی که علنا مطرح کرد و نبود اینان را خسارت نامید. ولی هاشمی بیانیه داد و چه توهین هایی نثار آنان کرد و هزاران موارد دیگر. خود شما استاد مایی. آنچه برای ما شگفت انگیز است و چون استخوان در گلویمان مانده ندیدن این همه اشتباه و بد اخلاقی یا خوب دیدن آنها توسط آقای جوادی و آن همه مدح و ثنا که از امام هم (ره) فراتر رفت است نه نحوه تفکر ایشان به تمدن و یا استفاده علمی از او، ترس ما این است وقتی این همه علم و عرفان و،،،،این واضحات را نشان آدم نمی دهد ما چه خاکی بر سرمان کنیم و اصلا چگونه از این پس نظر بزرگان علم و عرفانمان را پایه قرار دهیم؟ باید بپذیریم آقای جوادی با ندیدن یا حسن دیدن این همه واضحات پایه های علم و عرفان را برای عاشقان علم و عرفان که همان نیروهای انقلابی و ارزشی هستند سست کرد و نقطه ضعف و تعجب بزرگی در کارنامه زندگیش برای تاریخ باقی گذاشت. با تشکر و التماس دعا مهربان استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این نوع گفتگوها را در بسترِ به تفکرآمدنِ جامعه می‌دانم ولی مشروط بر این‌که با روشِ پدیدارشناسانه جلو برویم که می‌دانم کار آسانی نیست. بحث در تبرئه‌ی اقای هاشمی و جریانی که وابسته به تفکر ایشان است، نیست؛ بحث در درست‌دیدنِ پدیده است. آیا می‌توان رفتن به سدّ لتیان را مقابلِ بی‌حرمتی به روز تاسوعا گذاشت؟ و یا رفتن به سدّ یک امر بوده، و روز تاسوعا امر دیگر. آیا منزل آقای آخوندی که بنده سختْ به ایشان انتقاد دارم، در یک فعالیتِ اقتصادیِ شخصی برای ایشان پیش آمده، یا در اثر رانت وزارت ایشان؟ زیرا در جریان فعالیت‌های چشم‌پزشکی آقای وزیر بهداشت قبل از وزارت ایشان هستم که ثروت زیادی را از طریق فعالیت‌های پزشکی به‌دست آوردند که البته جای «إن قلت» دارد به‌خصوص که آیا چنین وزیری می‌تواند نسبت به ثروتی که سایر پزشکان به روش‌های غیر معمول به‌دست می‌آورند؛ حساس باشد؟ با این‌همه باید پدیده، درست دیده شود و این‌جا است که باید مواظب باشیم در نگاه به این امور، تفکر دفن نشود و نگاه آیت اللّه جوادی به موضوع از زاویه‌ی دیگری خواهد بود که معنایِ دیگری از تمدن اسلامی در نظر دارند بدون آن‌که بخواهند با نظرات امام و رهبری مقابله یا مخالفت کرده باشند، هرچند که به نظر بنده آن نگاه، واقع‌بینانه نیست و انقلاب اسلامی ظرفیتِ بالاتری برای حضور تاریخی‌اش در این عصر و زمانه دارد. موفق باشید 

21142
متن پرسش
سلام: استاد درباره ی سوال 21108 آیا اونجایی که دولت کم کاری میکنه یا با مفسدان هم دستی میکنه وظیفه ی رهبری نیست که دخالت کنن و عدالت رو اجرا کنن؟ استاد آیا واقعن توی ایران هیچ کس پیدا نمیشه که اصلح تر از صادق لاریجانی برای مقام ریاست قوه قضائیه باشه تا بتونه قوه رو جمع و جور کنه و سرو سامون بده؟ چون حقیقتا خودتونم میدونین که تقریبا به راحتی میشه قسم خورد که تمام دادگستریهای ایران از وجود یک یا چند قاضی ی فاسد رنج میبره که ضربه ای که قاضی های فاسد به نظام وارد میکنن برابری میکنه با ضربه ی تمام دشمنان داخلی خارجی و این که این سخن از کیست که : ای مردم اگه از خدا روی برگردونین خدا هم فاسدترین هاتونو میزاره مسئول تون (امورتون رو به فاسدترینهاتون میسپاره) آیا آیه ی قرآن نیست؟ خدا قوت. ایمیلم یه کم مشکل داره اگه ممکنه روی سایت بزارین. بازم ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودتان را جای رهبری بگذارید و این‌که ایشان می‌خواهند یک کشتی را از این دریای طوفانیِ زمانه به ساحل نجات برسانند، در حالی‌که نباید برای آبادکردنِ یک دهکده، شهری را خراب کرد. ما در حال ساختن تمدنی هستیم در وسعت تاریخیِ امروزمان، و این با حوصله و حکمت ممکن می‌شود. بعضی از رفقای بنده که در جریان نظام قضائی کشور هستند می‌فرمایند آقای لاریجانی تلاش‌های خوبی در امر اصلاح آن قوه داشته‌اند، هرچند ضعف‌های آن قوه هم نباید نادیده گرفته شود. موفق باشید

21133
متن پرسش
سلام علیکم: عرض ادب و احترام خدمت استاد: می بخشید استاد سوالم خیلی پیش پا افتاده هست و از ساحت شما به دور شرمنده کس دیگری نیست به سوالات من پاسخ دهد. استاد من اصلا خودم رو باور ندارم و قبول ندارم اگه کسی تاییدم کرد منم به خود باوری می رسم و گرنه نه. کتاب «آشتی با خدا» و ده نکته از معرفتم خوندم ولی نشد که نشد چیکار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب است که انسان متوجه باشد کسی نیست. زیرا به ما گفته‌اند: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه‌ی حق بدان نه کرده‌ی خویش». پیشنهاد بنده آن است که با نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه که توصیه‌های حضرت است به فرزندشان مأنوس باشید تحت عنوان «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» در دو جلد شرح داده شده است و بر روی سایت هست. موفق باشید

21132
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیزمان جان استاد 1. اینکه شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی در آن مکاشفه اش در گورستان می گوید شخصی را دیدم که مدتهاست مرده و هنوز می گوید گل به سر داره خیار و نفهمیده مرده، چطور ممکن است؟ پس شب اول قبر، سوال ملکین، سکرات مرگ، عذابهای برزخی و از همه مهمتر کنار رفتن حجابهای دنیایی و حجاب جسم و دیدن عالم جدید و عجیب برزخ چه می شود؟ آیا این شخص در برزخ با هیچ عذابی یا شرایط جدیدی روبرو نگشته و هنوز با خیال راحت به خیار فروشی اش ادامه می دهد؟ 2. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید یکی از گذشتگان شما را به حساب کشیدند و هیچ خیری در توشه اش نیافتند جز آنکه مردی بود توانگر و با مردم داد و ستد می کرد و به غلامان خود می گفت از بدهی درماندگان در گذرید خداوند به فرشتگان فرمود نحق احق بذلک منه تجاوزا عنه (نهج الفصاحه حدیث 133 ترجمه ابراهیم احمدیان) حال جناب استاد چگونه چنین چیزی ممکن است که کسی (فلم یوجد له من الخیر شی الا.....) باشد یعنی نماز نمی خواند روزه نمی گیرد عبادت ندارد ترک گناه ندارد و ممکن است به هر گناه اخلاقی دست بزند و هزاران چیز دیگر، همه آنها نادیده گرفته شود؟ این روایت با آن روایت که می فرماید اگر نماز کسی قبول شد بقیه اعمالش قبول می شود و اگر نمازش رد شد همه اعماش رد می شود و بسیاری روایت دیگر چطور جمع می شود و آیا انسان را جری به انجام گناه و بی توجهی به واجبات و خیرات دیگر نمی کند؟ 3. آیا نهج الفصاحه تا چه اندازه مورد وثوق است و نهج الفصاحه ای که هاشم صالحی تنظیم و ابراهیم احمدیان ترجمه کرده اند مورد اطمینان است؟ با کمال تشکر از استاد عزیز، خداوند بر طول عمر شما و توفیقاتتان بیفزاید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خیر! متوجه‌ی حضور برزخیِ خود هست ولی در عین حال ملکات دنیایی‌اش بر او غلبه کرده است و از این جهت فراموش می‌کند که در حیات برزخی خود، خود را دنبال کند 2- عنایت داشته باشید در آن روایت سخن از گذشتگانی است که وظایفی مثل نماز و روزه بر آن واجب نبوده است. لذا حضرت می‌فرمایند چیزی در اعمال او نبود، نه این‌که در اعمال او عصیان بود 3- به تعبیر آیت اللّه جوادی به همان معنایی که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» مدینه‌ی علم‌اند و اهل‌البیت، دروازه‌ی آن؛ روایات صادرشده از رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» از جمله آن‌چه در نهج‌الفصاحه هست، مدینه‌ی علم دینی است و حیف است رجوع به آن چندان که شایسته است، نمی‌شود در حالی‌که بسیار قابل استفاده است. موفق باشید 

21131
متن پرسش
سلام استاد: یه سوالی برام پیش اومده که با مبانی که از سیر به دست اومده نمیخونه. آیا اینکه فرمودید در بحث معاد که انسان حقیقتش و جسمش در برزخ و قیامت یکی میشه یعنی دیگه یک حقیقت و یک جسم به عنوان نازلی حقیقت درکار نیست؟ اگه جسم و حقیقت یکی میشن پس آیا حقیقت به چیستی تقلیل پیدا نکرده؟ یعنی اون حقیقتی که همیشه میگید انسان فقط هستی ست نه چیستی چطور محدود شده در جسم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت هر موجودی، وجودِ آن موجود است که نازله‌ی وجودِ مطلق است و در قیامت که نسبت‌ها از حالت دنیایی آن خارج می‌شود، اساساً حقیقت یا وجود هر موجودی ظهور می‌کند و از این جهت انسان با حقیقت خود و با حقیقت سایر موجودات روبه‌رو می‌شود. موفق باشید

21130
متن پرسش
سلام استاد: مطمئنا همانطوری که انسان وارد برزخ میشه همه عالم ماده هم از آن مرحله باید گذر کنند ورود بقیه به آن عالم و عبور از آن چطوره؟ چه حیوانات چه نباتات و چه جامدات و همه عالم ماده.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با نفخه‌ی اول، عالم دنیا از حضورِ دنیایی خود می‌میرد و به حضورِ برزخی زنده می‌شود و در نفخه‌ی دوم، از حضورِ برزخی می‌میرد و به حضور قیامتی زنده می‌شود و لذا فرمود: «ثُمَّ نُفِخَ فیهِ اُخْری فَاِذاهُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ»(زمر/68). موفق باشید

21127
متن پرسش
سلام: امید که سوال مرا بی پاسخ نگذارید گر خطا گفتم تو اصلاحش نما. حوادث اخیر کشور مرا متوجه عمق مظلومیت جناب موسوی نمود. در 88 چندان در جریان حوادث نبودم ولی حال می فهمم چگونه آن سید مورد جفا قرار گرفت نسبت به تقلب دو حالت می توان داشت یا صورت گرفته یا نگرفته. اگر تقلب رخ داده است که حقانیت موسوی ثابت می شود و اگر تقلب نشده دو مطلب را می توان مورد توجه قرار داد یکی مذبذب بودن بخش وسیعی از مردم ایران که هر بار افرادی که فرسنگها فاصله از هم دارند را انتخاب می کند و تفاوتشان را گویی ملت درک نمی کند. (که البته انتخابات بعدی حاکی از تصمیم ملت برای اصلاحات است) و دو اینکه شاید بتوان گفت جناب موسوی در جهل مرکب هستند و این مورد را ما مثلا در ابن سینا و سایر حکما شاهد بودیم. مثلا قائل به عقول عشره بودند پس وقتی ابن سینا اینگونه است چه توقعی از موسوی؟ مطلب بعد اینکه چرا دائم تاکید بر تمایز بین اعتراض مردم به گرانی و اغتشاش گران شد؟ در حالیکه بیانیه های موسوی را می خواندم دعوتش فقط به تظاهرات آرام بود و چارچوب را کاملا در قالب قانون اساسی و اجرای بی تنازل آن دانستند. پس باید اغتشاش گران 88 را هم مرتبط به موسوی ندانست از طرفی راهپیمایی های برخی از مردم ما را به فکر فرو می برد که نکند 9 دی ها هم از همین قبیل بود البته بالاخره نظام 10- 15 میلیون هوادار دارد که بعید می دانم تظاهرات اخیر درین حد بوده باشد. اما 30-40 میلیون بقیه چه و چرا این راهپیمایی ها بدون مجوز صورت گرفت و چرا مجوزی به مخالفان داده نمی شود؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: چون جریان آقای موسوی فرق می‌کند. بحث اعتراض به انتخابات نبود، بحث فتنه‌گرانی بود که شعارهای ضد نظام و براندازی می‌دادند و ایشان در آخرین بیانیه‌های خود آن‌ها را انسان‌های خداجوی خواند و این‌که چند ماه قبل از انتخابات با مصاحبه‌ای که یادم نیست با گاردین یا اشپیگل داشت گفته بود در آینده بساط ولایت فقیه را برمی‌چینیم و دشمن را امیدوار کرد به سرنگونیِ نظام، و همه‌ی فشارهایی که از طریق تحریم‌ها به مردم وارد شد پیرو سخنان و موضع‌گیری آقای موسوی بود که دشمن را امیدوار به سرنگونیِ نظام کرد. در حالی‌که قبلاً دشمن مأیوس شده بود و این یک خیانت بزرگ به ملت است. موفق باشید

21116
متن پرسش
باسمه تعالی با عرض سلام خدمت استاد عزیز: بنده کلامی از شما در باره دکتر سید حسین نصر شنیدم که فرمودید ایشان فراماسونر است و در کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی به تناسب بحث از ایشان کردید ولی در این کتاب چنین برداشتی از ایشان نمی توان کرد. منظورتان از فراماسونر چیست؟ نظرتان راجع به شخصیت و همچنین مبانی ایشان که بعضا در کتبشان بیان می کنند چیست؟ آیا دچار انحراف عقیدتی هستند؟ آیا ایشان از دانشمندانی هستند که عالم (مفتوح اللام) داشته باشند تا ارزش آن را داشته باشد که روی کتب ایشان وقت گذاشت؟ (چون توصیه خودتان است که از علمای عالم دار استفاده کنید و با آنها مانوس شوید)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بنده گله دارم به آن‌هایی که آقای سید حسین نصر را فراماسونری و یا درباری می‌دانند. از نوشته‌های ایشان می‌توان در نقد مدرنیته و رجوع به حکمتِ خالده استفاده کرد، در عین حال که معلمِ تفکر ما در این تاریخ حضرت امام و رهبری می‌باشند. موفق باشید

21115
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: استاد یک سوالی خیلی وقتها ذهن بنده را به خود مشغول کرده و آن هم این که رهبر معظم انقلاب (مد ظله العالی) بسیار علاقمند به مطالعه رمان های ارزشمند هستند چه خارجی مثل بینوایان و چه داخلی و در مورد شهدا و به جوانان نیز توصیه هایی در مورد مطالعه این آثار می کنند. می خواهیم بدانم خواندن این ها وقت تلف کردن نیست؟ البته بنده به آیت الله خامنه ای عزیز اعتماد و اطمینان کامل دارم ولی بعضی از مسایل را شنیدم که مثلا بعضی (مثل شیخ رجبعلی خیاط) می خواهند مثنوی بخوانند ولی یک ندای غیبی به ایشان می گوید که این کار را نکند البته عمده بحث بنده این است که کلا خواندن رمان و داستان های مشهور و ارزشمند است نظر اخلاقی چه رمان های خارجی چه داخلی وقت تلف نیست؟ با تشکر و عرض پوزش از گرفتن وقت ارزشمند شما. والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رُمان‌های بزرگی مثل بینوایان و یا برادران کارامازوف، قصه نیست تذکر به روحی است که در آن جامعه جاری بوده است و نویسنده راه حل‌های عبور از آن را متذکر می‌شود. آری! اگر با این رویکردها رُمان‌ها خوانده شود، مفید خواهد بود و خواندن خاطرات شهداء نیز، قصه‌ی عزمی است که خداوند در این مردم ایجاد کرده و در شهداء به عالی‌ترین شکل به ظهور آمده. موفق باشید

21109
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و آرزوی توفیقات مستدام حضرتعالی سئوالی داشتم از حضورتون: بنده هر کتاب رو که مطالعه می کنم (داستان، درسی، اعتقادی و...) بعد از مدتی تقریباً داده های ذهنی ام از اون کتاب در حد 10 درصد یا کمتر هست و به طور کل مطالب کتاب فراموشم میشه. اینو میدونم که خوراک، دغدغه های ذهنی، خواب ناکافی و مسائلی از این دست در این امر دخیلن. بیشتر از این منظر دنبال جوابی هستم که مطالعه دقیقاً چه تأثیری در عملکرد ما داره؟ آیا در ناخودآگاه ما اتفاقی می افته؟ اگه قراره بعد از یه مدت تمام مطالب کتاب فراموشم بشه و صرفاً با تعریفی یک کلمه ای مثل «خیلی کتاب خوبی بود» در ذهنم مواجه بشم، پس این مطالعه قراره کجا به درد بخوره؟ خیلی ممنون از شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بنا نیست ما ذهن خود را انبار آموخته‌های خود کنیم، بنا است مطالعات ما تذکری باشد برای آن‌که بهترین انتخاب و تصمیم را داشته باشیم. پس نباید نگران بود که مطالب از حافظه‌ی ما می‌رود، باید تلاش کرد عزم ما نسبت به قبل از مطالعه‌ی هر موضوعی جدّی‌تر شود. موفق باشید 

نمایش چاپی