بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20824
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: در مورد سئوالی که پیش تر از جنابعالی در خصوص آقای احمدی نژاد پرسیدم، حقیقتا هنوز پاسخ خود را نگرفتم، مجددا از جنابعالی می پرسم: 1. شما در جزوه جریانات سیاسی فرمودید که تصمیمات آقای احمدی نژاد تاریخ ساز خواهد شد، لطف کنید این تصمیمات را برای بنده برشمارید؟ 2. شما در این جزوه فرمودیدکه اقدامات و گفتمان فرهنگی آقای احمدی نژاد، زمانه ظرفیت پذیرش آن را نداشت! لطف کنید این گفتمان و اقدامات فرهنگی را به طور کامل برای بنده شرح دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آقای احمدی‌نژاد در یک مرحله که ذیل زعیم انقلاب عمل می‌کردند، روحیه‌ی عدالت‌خواهیِ انقلاب را به صحنه آوردند و جریان اصول‌گرای سنتی مانع فعالیت‌های ایشان می‌شد. ولی در دوره‌ی دوم ریاست جمهوری و آن خانه‌نشینی و آن یکشنبه‌ی سیاه که ایشان عقل خود را در عرض عقل رهبری قرار داد، دیگر آن احمدی‌نژاد نبود. در این مورد خوب است به جواب سؤال‌های شماره‌ی 20774 و 20800 و 20812 و 20813 مراجعه فرمایید، در ضمن در فایل صوتی که بناست بر روی سایت «لبّ المیزان» تحت عنوان « مددهای الهی به زعیم جامعه» قرار گیرد، عرایضی شده است. موفق باشید

20813
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزيز: در اين كانال تلگرامي (@mohsenp1414) مطلب زير به نقل از شما آمده البته بنده هم جوابي براي Hدمين آن فرستادم كه هر دو را جهت اطلاع ارسال مي كنم: قاعده لطف و عصمت استراتژیک ولی فقیه (بخش یک از دو) ....................... آقای اصغر طاهرزاده طی سخنانی در ارتباط با اختلاف نظر رئیس جمهور سابق با مقام معظم رهبری، می‌گوید: «می‌گویند که آقا همه نظریاتش درست نیست درصورتی که خدا وقتی کسی را زعیم می کند، قلبش را در اختیار می گیرد. آیا می شود خدا ایشان را کمک نکند، آن وقت به ما ظلم کرده است و خدا این کار را نمی‌کند.» آنچه در واقع طاهرزاده در مقام بیان آن است مطلبی است که بسیاری از حامیان ایدئولوژیک آیت الله خامنه‌ای بر آن اصرار دارند و آن عبارت است از اینکه به حکم قاعده لطف، ولی فقیه در عرصه تصمیمات استراتژیک از عصمت برخوردار است. مطابق این ادعا گرچه ولی فقیه ذاتا معصوم نیست و ممکن است در برخی از ساحت‌های زندگی فردی‌اش سهو و خطا داشته باشد اما از آنجا که ولی فقیه امام امت و جامعه محسوب می‌شود، هنگامی که در طرح‌های کلان جامعه اظهار نظر می‌کند و طرحی را عملیاتی می‌کند، معصوم از خطا و اشتباه است. چرا که اگر خطا کند و خداوند مانع او نشود، خداوند به دلیل گمراهی مردم و عدم راهنمایی، به ما ظلم کرده است و خداوند از ظلم مبراست. برای ارزیابی و سنجش ادعای آقای طاهرزاده، در ابتداء تعریف اجمالی از قاعده لطف بیان می‌کنیم سپس به بررسی ادعای طاهرزاده می‌پردازیم. قاعده لطف قاعده‌ای است که در علم کلام به آن پرداخته می شود. معنای این قاعده این است که به مقتضای حکیم بودن خداوند و محدود بودن دانش بشری، عقل حکم می کند که خداوند آنچه را که مقرب به طاعت و مبعد از معصیت هست را بیان کند. با توجه به همین قاعده، استدلال بر لزوم بعثت انبیاء و ارسال پیامبران شده است چرا که اگر پیامبران مبعوث نشوند و احکام الهی را بیان نکنند، درک محدود انسان‌ها قاصر از فهم احکام الهی و عاجز از رسیدن به کمال و قرب الهی است. بنابر این، استدلال طاهرزاده و جمعی از حامیان ایدئولوژیک مقام معظم رهبری بر این امر استوار است که مطابق قاعده لطف وقتی ولی فقیه تصمیمی را برای جامعه اتخاذ می‌کند اگر آن تصمیم اشتباه باشد و خداوند جلوی آن را نگیرد، خداوند به انسانها ظلم کرده است و از آنجا که خداوند از ظلم مبراست پس مانع از وقوع اشتباه در تصمیمات استراتژیک ولی فقیه می‌شود. مشابه این نظریه در تاریخ فقه شیعه را جمعی از قدما اتخاذ کرده‌اند؛ مرحوم شیخ طوسی و جمعی از علماء در مساله اجماع، قاعده لطف را مطرح می‌کنند و می‌گویند اگر اتفاق و وحدت دیدگاهی بین عالمان و محققان شیعه بر امر نادرست و باطلی ایجاد شود ولی خداوند از طریق امام معصوم مانع این رویه نشود، خلاف لطف است و خداوند از این ظلم مبراست بنابراین اجماع علماء حکایت از صحت نظریه و دیدگاه می‌کند. اما آیا تطبیق این قاعده بر تصمیمات ولی فقیه و استنتاج عصمت استراتژیک ولی فقیه، صحیح است؟ بسیاری از فقهاء و محققان متاخر در مساله اجماع به قاعده لطف می‌پردازند و اشکالات مهمی را به آن مطرح می‌کنند که آن اشکالات بر دیدگاه آقای طاهرزاده و هم فکران او نیز وارد است. رهبر انقلاب مردم ایران امام خمینی در مباحث اصول فقه به قاعده لطف اشکال می‌کنند و آن را مقبول نمی‌دانند(1)؛ و فرزند ایشان شهید آیت الله مصطفی خمینی درباره قاعده لطف می‌نویسد: أنّ قاعدة اللطف ليست تامّة، لا في باب النبوّة، و لا في باب الإمامة. قاعده لطف نه در باب نبوت و نه در باب امامت قاعده ی تمام و صحیحی نیست. (2) @mohsenp1414 جواب با سلام: اينطور به آقاي طاهرزاده حرف بستن خارج از اخلاق در بررسي نظرات ديگران است شرح نظر هر كس را از خودش و آثارش بخواهيد. ايشان زنده است و سايت پاسخگويي هم دارند (لب الميزان) لطف كنيد چند كليك ساده كنيد و توضيح اين مطلب را بخواهيد. ايشان به عصمت هيچ كس بجز 14 معصوم قائل نيستند و معناي كمك و امداد الهي در زندگي بشر (چه قلبي و چه در عالم مادي) با عصمت متفاوت است. فقط استاد طاهرزاده اين مطلب را نمي گويد بلكه استاد مطهري نيز در كتاب (امدادهای غیبی در زندگی بشر) مي گويد: «امدادهای غیبی خداوند، تأثیر شگرفی در زندگی انسان‌ها دارد. در قرآن کریم و روایات معصومین (ع) این موضوع به تأکید مطرح شده، به گونه‌ای که دیگر نمی‌توان گفت امدادهای غیبی در زندگی انسان‌ها یک استثناست و تنها در موارد نادری نمایان می‌شود، بلکه یکی از سنت‌های الهی است که مؤمن می‌تواند در سختی‌های زندگی به آن دل ببندد و امید نجات داشته باشد.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از تذکری که به نویسنده‌ی آن مقاله دادید؛ همان‌طور که در جواب سؤال‌های شماره‌ی 20774 و 20800 و 20812 عرض شد بحث عصمت برای ولیّ فقیه در میان نیست، بحث بر سر آن است که به تعبیر حضرت رضا «علیه‌السلام» : «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] اگر خداوند بنده‏ اى از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب كرد، سينه‏ ى او را گشاده مى‏ گرداند. تا در مديريت خود كوچك‏ترين لغزشى نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. در نتيجه آنچنان توانا مى ‏شود كه در جواب‏گويى به هيچ نيازى در نمى‏ ماند و غير از صواب از او نخواهى يافت و به خوبى مصلحت مردم را در نظر مى‏ گيرد.

در ضمن به این نکته‌ی عقلانی و عالمانه‌ی حضرت آیت اللّه جوادی، نمی‌توان دقت نداشت که می‌فرمایند به همان معنایی که خداوند امامان معصوم را جهت هدایت جامعه می‌پروراند، در زمان غیبت امام معصوم عالِمِ مورد نیاز جامعه را نیز می‌پروراند. آیا در تجربه‌ی وجود شخصیت‌هایی مثل حضرت امام و رهبری روی هم رفته این موضوع قابل درک نیست؟ در ضمن در فایل صوتی که بناست بر روی سایت «لبّ المیزان» تحت عنوان «مددهای الهی به زعیم جامعه» قرار گیرد، عرایضی شده است. موفق باشید  

 


[1] - تحف العقول، ص 443

20812
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: چند سالی است که با مباحثی پیرامون ولایت فقیه درگیرم و ذهنم را به خود مشغول کرده است. از نوع رابطه ی ولی فقیه با مردم و مردم با ولی فقیه. از نوع رابطه ی مسئولین با ولی فقیه و بالعکس. در این زمینه کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» و قسمتی از کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» را خوانده ام و از منابع دیگر نیز چیزهایی خوانده ام، ولی گویا چیزهایی که برداشت کرده بودم اشتباه بوده است، با توجه به فایل صوتی که اخیرا از شما پخش شده است. در رابطه ی فایل صوتی که از شما پخش شد، شما فرموده اید: «می گویند که آقا همه نظریاتش درست نیست در صورتی که خدا وقتی کسی را زعیم می کند، قلبش را در اختیار می گیرد. بالاخره ما چه گناهی کرده ایم که آقا را قبول داریم. آیا می شود خدا ایشان را کمک نکند، آن وقت به ما ظلم کرده است و خدا این کار را نمی کند.» آیا در اختیار گرفتن قلب دلیلی می شود که تمام نظریات درست باشد؟ پس شما این سخن رهبری را چگونه توجیه می کنید که می فرمایند: «یکی از خطاهایی که خود ما کردیم (بنده خودم هم در این خطا سهیم هستم) این مسئله ی تحدید نسل، باید از اواسط دهه 70 متوقف می شد. خود بنده در این اشتباه سهیم هستم. خدا باید از ما ببخشد.» در اینجا خود حضرت آقا می گویند که اشتباه کرده اند، شما چگونه این صحبت را تحلیل می کنید؟ علاوه بر آن اینکه آیا بر فرض صحت صحبت شما مبنی بر عدم خطا در تصمیماتِ حضرت آقا، فضای نقد و نظر هم راجع به نظرات آقا باید بسته شود؟ شما فرموده اید در یک جلسه ی خصوصی معتقد بوده اند که فلان نظر حضرت آقا اشتباه است این کار (نقد کردن) کجایش خلاف است؟ ما صحبت هایی از حضرت آقا داریم مبنی بر اینکه اصرار می کنند بر نقد کردن خودشان. شهید بهشتی: «ما هنوز رابطه ی طلبگی را با امام حفظ کرده ایم. اما در پایان وقتی ایشان تصمیمی گرفتند، دیگر با ایمان اجرا می کنیم؛ ولو آن تصمیم برخلاف آن انتقادهایی باشد که در همان جلسه کردیم». خوشحال می شوم پاسخ دهید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 20800 عرض شد؛ بحث در عصمت ولیّ فقیه نیست، بحث در رهنمودهای کلّی اوست برای سعادت جامعه. در این رابطه است اگر مسئولی بخواهد خود را در عرض عقل ولیّ فقیه مطرح کند، از حکمت لازم خارج می‌شود. وگرنه اگر در عین انتقاد به رهبر، باز در کلیّت، جهتی که رهبری در جمع‌بندی پیشنهاد می‌کنند را عمل کنند مشکلی پیش نمی‌آید به‌خصوص که رهبری انقلاب مبتنی بر آموزه‌های دینی و قرآن و روایات نظرات کلّی خود را مطرح می‌کنند و این نزدیک‌ترین روش برای امن‌بودنِ از خطاست. موفق باشید

20811
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: اگر ما اهل کتابی که برایش یقین حاصل شد که اسلام حق است و آخرین دین آسمانی است و با این بهانه که من توحید بیشتر نمی خواهم از مسلمان شدن سر باز زد را سعادتمند بدانیم با بعضی آیات قرآن ناسازگار است. مثلا در آیه 89 سوره بقره فرمود «فلما جاءهم ما عرفوا کفروابه فلعنه الله علی الکافرین» در این آیه خداوند یهودی که حقانیت قرآن را شناختند ولی باز هم به آن کفر ورزید را کافر و مستحق لعن می داند. از طرف دیگر هر مسلمانی هم می تواند با این دلیل که توحید موجود در مسیحت مرا کافیست از دین اسلام خارج و مسیحی شود چرا که فرمودید خداوند هر که توحید بیشتر را می خواهد به اسلام دعوت کرده است و اگر کسی به توحید کم اهل کتاب هم راضی باشد بر او حرجی نیست. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی متوجه‌ی توحید برتر اسلام شود و عملاً به آن پشت کند، به حق پشت کرده است. ولی قرآن موضوع را از آن طرف مطرح می‌کند که همه بیایید به توحیدی که دارید مقید باشید، و این وجه دیگری است. موفق باشید

20800
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: اخیرا سخنانی از حضرتعالی در نقد رئیس دولت نهم و دهم منتشر شده است. طبق این نقل، شما از وجود یک دوگانگی نظری بین رهبر انقلاب با رئیس جمهور سابق و بالتبع زاویه گرفتن ایشان از رهبر انقلاب سخن گفته اید و تاکید داشتید: «تا ایشان ذیل زعیم بود خیلی حکیم بود، آمد بیرون شروع به بچه بازی کرد.» حقیر در این زمینه دیدگاهی جزیی داشته و ممنون می شوم نظر خویش را در مورد این دیدگاه اعلام فرمایید؛ دوگانگی نظری بین رئیس دولت نهم و دهم با رهبر انقلاب امری است که مصادیق آن به وضوح دیده می شود. ریشه این دوگانگی، الزاما در شکاف «حق-باطل» نیست بلکه شکافی بین دوگانه «آرمان گرایی- واقع گرایی» است که نمونه های آن در برهه های مختلف عصر غیبت، بین ولی فقیه زمان و چهره های برجسته ای که برخی بعدا خود ولی فقیه شدند دیده می شود. پیش از اسلام نیز در عصر پیامبران اولوالعزم دیده می شود؛ از جمله دوگانگی نظری بین دو پیامبر خدا «موسی - خضر» است که در قرآن کریم به تفصیل به آن پرداخته شده است. نتیجه آنکه، دوگانگی «آرمان گرایی - واقع گرایی» امری غیر عادی نبوده و امروز این دوگانگی در موضوع مدنظر ما در قالب دوگانگی «عدالت - ولایت» بروز و ظهور یافته است. از حسن توجه حضرتعالی سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع حضرت خضر و حضرت موسی«علیهماالسلام» موضوع ِ حضور در دو ساحت است. ولی موضوع حضور ولیّ فقیه زمان با نظر به اصول کلی مدیریت جامعه و تحقق عدالت، مدّ نظر می‌باشد و بهترین نگاه آن است که متوجه شویم خداوند بر قلب زعیمِ زمانه، هدایت‌هایی را إعمال می‌کند که در پرتو آن هدایت‌ها جامعه به سعادت می‌رسد و مسئولان اجرایی در این موارد باید در پرتو رهنمودهای زعیم جامعه کارها را جلو ببرند، نه آن‌که عقل خود را در عرض عقل زعیم قرار دهند. در همین رابطه از حضرت رضا«علیه‌السلام» داریم: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده‏ اى از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب كرد، سينه ‏ى او را گشاده مى‏ گرداند. تا در مديريت خود كوچك‏ترين لغزشى نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مى ‏شود كه در جواب‏گويى به هيچ نيازى در نمى‏ ماند و غير از صواب از او نخواهى يافت و به خوبى مصلحت مردم را در نظر مى ‏گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در كار خود موفق و محكم و مورد تأييد الهى است. البته این بدین معنا نیست که آن ولیّ امر معصوم باید باشد، بلکه می‌فرمایند طوری او مورد تأیید الهی قرار می‌گیرد که از راهنماییِ جامعه ناتوان نخواهد بود. موفق باشید


[1] - تحف العقول، ص 443

20799
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: شما در جایی به حقیر فرموده بودید: یکی از مقدمات فراهم آوردن عقل تاریخی، مطالعه و بررسی سیره حضرات معصومین علیهم السلام و زعمای دین می باشد. سوال بنده این است، توقع و انتظار شما از مطالعه و بررسی سیره اهل بیت علیهم السلام چیست؟ یعنی بعد از مطالعه ما باید به چه چیزی مسلح شده باشیم که بوسیله آن بتوانیم به عقلِ مخصوص این تاریخ نزدیک شویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با رویکرد فهم تاریخی آن‌هم تاریخی که آن بزرگان در آن قرار داشتند و مطابق روح تاریخ خود عمل کردند، به خودی خود عقل را رشد می‌دهد و به میان می‌آورد. موفق باشید

20793
متن پرسش
سلام: سوالی داشتم خدمتتون. ۱. تفاوت بدن انسان در برزخ با بدن انسان در قیامت چیست؟ ۲. برانگیخته شدن انسان ها با کدام بدن است، و اینکه در آیات متعددی از قرآن، خداوند می فرماید که استخوان های متلاشی شده و پوسیده شده شما را به شکل اول خود بازمی گردانیم، پس آیا برانگیخته شدن انسان ها دقیقا با همان بدن دنیوی و همان شکل و فورم آن است و هیچ تفاوتی با آن ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه در قیامت و چه در برزخ، جسمِ انسان جلوه‌ای از روح اوست و عقاید و اخلاق است که مظهریت پیدا می‌کند. در قیامت تفصیل بیشتری می‌یابد. در این مورد خوب است که به جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اُخروی» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

20777
متن پرسش
سلام بر جناب استاد: رابطه و نسبت عالم ماتریالیسم و امانیست و نیز نسبت امانیسم و سکولاریسم را بفرمایید. بهترین توضیح در مورد این نسبت و اصطلاحات در مطالب حضرتعالی بفرمایید. آیا امکان دارد حوزه علمیه شکلی از سکولاریسم علمی بوجود بیاید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان اصالت را به میلِ خود داد، عملاً نحوه‌ای از سکولاریسم و ماتریالیسم به میان می‌اید. بدین معنا که هرجا میلش کشید، از دین استفاده می‌کند و در امور اجتماعی راضی به حضور دین نیست. و به گفته‌ی رهبری اگر حوزه هم نسبت به انقلاب اسلامی حساس نباشد، از جهتی گرفتار سکولاریته شده است. موفق باشید

20775
متن پرسش
سلام علیکم استاد: نظرتان درباره سیده قطب و نقد هایی که در نقد تمدن غرب زده است چیست؟ نظرتان درباره خود ایشان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته عالِم فهمیده‌ای است ولی رگه‌هایی که منجر به غفلت‌های اخوان‌المسلمین نسبت به تحقق دین در جهان در او بود، از طریق حضرت امام با تحقق نظام ولایت فقیه مرتفع شد. موفق باشید

20758
متن پرسش
سلام استاد عزیز: چگونه ثابت می کنید که انسان با دست و پنجه نرم کردن در امور طبیعت شکوفا می شود؟ ۲. چه کنیم که خدای قهار حرف های اسلامی نو و مطابق زمان را بر لسان بنده حقیر جاری سازد؟ ۳. در هنگام امر به معروف و نهی منکر اگر خجالت بکشم و روم نباشه از تذکر دادم چه کنم این مشکل حل شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این‌که ثابت‌کردن نمی‌خواهد. معلوم است انسان استعدادهایی دارد که اگر به کار گیرد شکوفا می‌شود. یکی از جاهایی که باید آن استعدادها را به کار گیرد طبیعت است 2- هراندازه تفکر عمیق باشد، زبان ظهور بهتری خواهد داشت 3- امر به معروف عملی را پیشه کنید و با خیرخواهی نشان دهید که غم افراد منحرف را می‌خورید. موفق باشید

20757
متن پرسش
با سلام: رستگاری برای 1. سایر فرقه های اسلامی 2. ادیان اهل کتاب 3. غیر اهل کتاب و 4. آیین هایی چون بهاییت چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس به اندازه‌ی توحیدی که دارد، رستگار می‌شود. می‌ماند بهائیت که یک حزبِ در اختیار استکبار و صهیونیسم است که به عنوان یک بمب در کشور ما هروقت که آن‌ها خواستند منفجر می‌شود. موفق باشید

20739
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام: من تمایل دارم در فضای مجازی برای کسب فضایل و استفاده از علم و دانش استاید و روحانیت و افراد با تجربه - رابطه داشته باشم بعضی از این افراد از جنس مخالف من هستند آیا ارتباط من با ایشان و کمک ایشان به من ایرادی دارد به تعبیری در فضای مجازی سر کلاس خصوص اساتید شرکت کردن ایراد دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید در دستگاه فکری قابل اطمینانی تفکر خود را شکل دهید، سپس به سایرین رجوع کنید، وگرنه به سرگردانی و حیرانی گرفتار می‌شوید. به گفته‌ی مولوی: «در تو نُمرودی است، در آتش مرو / گر روی تو اول، ابراهیم شو». موفق باشید

20743
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده 24 سال دارم و تقریبا ده سالی هست که طعم آرامش را نچشیدم و دچار سردرگمی و کلافگی شدید ذهنی هستم. در ذهنم در گیر و دار دائم شبهات و اشکالات اعتقادی هستم که مخصوصا وقتی می خواهم عمل عبادی یا کار خیری انجام بدم یا زیارتی بروم نمازی بخوانم و...این افکار حتما می آیند در ذهنم و تمام حال معنوی من رو می گیرند. در ظاهر اعمال عبادی خود رو انجام می دهم و هرکس مرا ببیند فکر می کند یک شخص مذهبی حزب اللهی هستم اما از درون دچار آشوب زیادی هستم و یقین و ثبات فکری و قلبی ندارم. بنده استعداد های زیادی دارم و بهره هوشی بالایی هم دارم و این را افراد زیادی و اساتیدی هم که باشون در ارتباط بودم هم گفتن. از سن 12 سالگی تقریبا کشش و تحول مذهبی در من رخ داد و به دین علاقه مند شدم و از همان موقع تقریبا نیز این افکار به سمتم روی آوردند. من توانایی های زیادی دارم و اگر این افکار نبودن چه در زمینه رشد معنوی خودم و چه در زمینه کارهای فرهنگی برای اجتماع خیلی می توانستم مفید باشم ولی این افکار دائما ذهن من را مشغول می کنند و تمام انرژی من را می گیرند. و الان بعد ده سال واقعا از این وضعیت خسته شدم. و دچار اضطراب درونی و تشویش قلبی شدم و حتی وضعیت جسمانی من رو هم تحت تاثیر قرار داده و خیلی حالم بد هست. با افراد مختلفی هم صحبت کردم و نتیجه نگرفتم. به حدی درگیر هستم که دیگه هیچ لذت معنوی نمی چشم. مثلا می روم روضه یا رفتم کربلا زیارت امام حسین ولی هیچ چیزی رو قلبم حس نکرد و کاملا قلبم بی تفاوت شده و از این خیلی زجر می برم. از جمله فکری که همیشه در ذهنم هست این است که من تمام اندیشه های کسانی که منکر خدا و باور های ما هستند را نمی دانم و شاید آن ها حرفی و ادله محکمی دارند و من بی اطلاعم. و خیلی فکر های دیگر. خواهش می کنم مرا کمک کنید. در وضعیت بسیار بدی به سر می برم. حالم خیلی بد هست. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید سعی بفرمایید باورهای دینی شما برای شما یقینی گردد تا نور اعمال عبادیِ شما، شما را جلو ببرد. پیشنهاد بنده سیر مطالعاتیِ بر روی سایت هست که با کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که هر دو بر روی سایت هست، شروع کنید. موفق باشید

20730
متن پرسش
سلام استاد عزیز: یک مطلبی به ذهن بنده آمده که خدمتتان می نویسم اگر اشتباه است اصلاح فرمائید و اگر سالم است در جواب پرسشگران می توانید استفاده کنید و آن این که وقتی قیامت می شود زمان می رود پس اشتباه است اگر گفته شود که کی قیامت است را با مثالی گفته می شود و آن اینکه شما تا زمانی که در کره زمین زندگی می کنید شب و روز برای شما اتفاق می افتد و هست و اگر کاری را انجام دهید می توانید بگوئید که شب آن را انجام دادم که در مقابل روز است یا در روز انجام دادم ولی اگر شما به خارج از کره زمین رفتید دیگر در آنجا نه شب است نه روز در فضای منظومه شمسی قرار گرفتید دیگر شب و روزی در آنجا راه ندارد پس اگر گفته شود که این کارتان را در شب انجام دادید یا در روز حرفی اشتباه است. حال تطابق مسائل: اگر گفته شود که چه «زمانی» به قیامت رفتید سخنی باطل است و جوابی ندارد مثل این است که گفته شود که شما وقتی در منظومه شمسی بودید چه روزی یا چه شبی بود؟ غافل از این که شب و روز برای افراد کره زمین است نه کسی که خارج از آن است و همچنین زمان خصوصیت عالم ماده است نظام که عوض شد زمانی نیست که از آن پرسش شود مثل کسی که از کره زمین خارج شده که شب و روزی برای او نیست قیامت که شد زمانی برای او نیست. مثال درستی است استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی خوبی در معنای بی‌زمانیِ قیامت مطرح می‌فرمایید. در ضمن بد نیست به جواب سؤال شماره‌ی 20727 نیز رجوع شود. موفق باشید

20727
متن پرسش
استاد گرامی سلام علیکم: هرچند می دانم مصدع اوقات شریف و باعث ناراحتی می شوم ولی اگر ممکن است در خصوص سوال 20692 توضیحات بیشتری عنایت فرمایید، گره ذهنی بنده در این موضوع بازنشده است. جنابعالی در پاسخ فرموده اید وقتی همه بالقوه ها بالفعل می شود دیگر زمانی باقی نمی ماند. همین کلمه وقتی خودش نشان دهنده زمان است و دیگر اینکه چه اشکالی پیش می آید بعنوان مثال گفته شود ساعت 8 صبح روز فلان سال تمام بالقوه ها بالفعل می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید ما الفاظ را عموماً در زمان اداء می‌کنیم، ولی در عالم غیب و قیامت به این معنا زمان نیست، هرچند نسبت‌ها در عین احاطه‌ی ما در میان است. در نظر بگیرید کسی در چاه قرار دارد و چیزی دایره‌شکل که هر قسمت آن به رنگی است در دهانه‌ی چاه در حال چرخش است، لذا آن کسی که در چاه است در یک زمان قسمتی از آن دایره را زرد می‌بیند و در زمان دیگر قسمت دیگر دایره را سیاه می‌بیند. در حالی‌که آن کسی که در بالای چاه به آن دایره نگاه می‌کند، همه‌ی آن قسمت‌ها را یک‌جا می‌بیند در عین آن‌که به یک معنا تقدم و تأخر را در رنگ‌ها مدّ نظر دارد. به این معنا که یک قسمت زرد است و قسمت بعدی سیاه است. ولی این قسمتِ بعدی در عین آن‌که بعد است با قسمت قبل و قسمت‌های دیگر، همه در منظر او حاضرند. داستان تقدم و تأخرِ حادثه‌ها در قیامت از این قرار است. در ضمن خوب است به سؤال شماره‌ی 20730 رجوع فرمایید. موفق باشید  

20720
متن پرسش
با سلام: من طلبه هستم و در پایه دهم مشغول تحصیل هستم، امسال در مؤسسه قرآنی اسراء که تحت اشراف حضرت آیت الله جوادی هستند مشغول شدم. سوالم این هست که در این سه سال تحصیل مباحث قرآنی و تفسیری حفظ قرآن رو شروع کنم یا به صورت منظم المیزان رو کار کنم؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جمع آن دو بهتر است ولی اگر ممکن نبود، تدبّر در قرآن ارجحیت دارد. موفق باشید

20737
متن پرسش
با عرض سلام محضر استاد عزیز و آرزوی قبولی زیارات: پیشاپیش عذر خواهی می کنم که وقت حضرت عالی را می گیرم. بنده از نو جوانی مقید به نماز اول وقت و جماعت بودم و حساسیت خاصی نسبت به آن داشتم و بحمد الله از برکات آن نیز بهره بردم اما الان که چندین سال می گذرد و مشغله کاری و متاهل شدن و فرزندان به سراغم آمده گاهی اوقات از نماز اول وقت یا جماعت باز می مانم و با اینکه می دانم مستحب است اما غم بزرگی دلم را می گیرد و به حدی شدید است که شروع به پرخاش و عصبانیت می کنم و بعد از آن با خود می گویم هر چه تا حالا مقید بوده ای فایده نداشته والا تا کنون اخلاق خود را اصلاح کرده بودی و همین طور است وقتی که به زیارتی می روم بعد از بازگشت به جای اینکه بهتر شوم بدتر می شوم و اصلا دست خودم نیست. مثلا همین امثال بعد از اربعین اصلا انگار نه انگار زیارتی رفتم نه حضور قلبی و نه تقوای بهتری. واقعا از این حالات نفس خودم خسته شده ام و وقتی همه تلاشهایم را بی نتیجه می بینم بسیار ناامید و عصبی می شوم و رفتارم با اطرافیان بدتر می شود انگار آن بیچاره ها مقصرند. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به سعه‌ی رحمت الهی فکر کنید که او با اندک نیّت ما نظر لطفش را می‌گشاید و از این طریق مواظب خواهید بود که شیطان شما را مأیوس نکند. آری! شیطان با ایجاد یک غضب می‌خواهد القاء کند که زحمات ما بی‌نتیجه بوده است، در حالی‌که ما باید به سعه‌ی رحمت الهی فکر کنیم که مگر می‌شود او بر اساس نیّت ما با ما برخورد نکند. موفق باشید

20707
متن پرسش
جناب استاد سلام: در جواب سوال ۲۰۷۰۰ فرمودید که چون خداوند نیاز به جلب نظر دیگران ندارد و کلا نیاز به کسی ندارد پس دروغ در او راه ندارد و صادق است. آیا می توان اینطور گفت که ذات دروغ عدم است چون وجود ندارد و نیست و ذات صداقت و صدق وجود است چون هست و درک می کنیم و چون ذات خداوند وجود محض و مطلق است پس در خدا عدم راه ندارد چون تماما وجود و وجود تمام اوست و همه ی هست اوست پس در نتیجه چون وجود خداوند وجود مطلق و محض است پس صداقت مطلق و صادق محض هم می باشد و جز صداقت و راستی از او صادر نمی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. موفق باشید

20693
متن پرسش
سلام علیکم: زیارت قبول ان شاءالله. متاسفانه دچار خجالت مفرط هستم. البته اگر از خدا حیا می کردم که خیلی خوب بود ولی از مخلوقاتش خجالت می کشم. و اگر بین رضایت خدا و رضایت مخلوق مخیر شوم، شیطان فریبم می دهد و رضایت مخلوق را ترجیح می دهم و این دردی است که سالهاست دامنگیر من شده و زندگی مرا به فلاکت کشانده. به جای اینکه از خدا بترسم از مخلوقاتش می ترسم و دقیقا مصداق این روایت شدم که: ما سلّط الله علی ابن آدم الا من خافه ابن آدم. از هر چی غیر خدا می ترسم دقیقا همون به سرم میاد. لطفا راهنمایی کنید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با ادامه‌ی درک معارف توحیدی مثل معرفت نفس و مباحث معاد، إن‌شاءاللّه روحیه‌ی غلبه‌دادنِ حق بر خلق تقویت می‌شود. موفق باشید

20692
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: چرا گفته می شود پرسش از زمان وقوع قیامت اشتباه است؟ به هر حال هنگامی که تمام بالقوه ها بالفعل می شود قیامت می شود و این در عالم ماده در زمانی که آخرین ثانیه یا میلیونیوم ثانیه است اتفاق می افتد مثلا فرض کنیم در یک ثانیه بخصوص چند سال دیگر یا حتی همین امروز این اتفاق بیفتد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی همه‌ی بالقوه‌ها به بالفعل تبدیل شد دیگر زمانی نمی‌ماند تا بپرسیم در چه زمانی قیامت می‌شود. موفق باشید

20691
متن پرسش
سلام استاد: نمیدونم از کجا شروع کنم، ولی به شدت دچار پریشانی هستم و احساس می کنم در هوا معلقم، هم کتاب های استاد صفایی معروف به عین صاد رو میخونم هم کتاب های شما رو و هم از مباحث حضرت علامه حسن زاده و یکی از شاگردانشون استفاده می کنم، گهگاهی هم پناهیان و شهید مطهری میخونم و گوش میدم، شاید این همه مسیر و استاد من رو پریشون کرده ولی من احساس می کنم به عنوان مکمل هم هستند و اگر تک بعدی به یک استاد راه دل ببندم از سایر مباحث باز میمونم، ولی استاد پریشانی من بیشتر یه احساس قلبیه، انگار یک گمشده ای دارم و هر وقت تو هر روضه ای یا سر هر نمازی به آرامش وصال می رسم دوباره توی همون وصال خودم احساس هجران دارم و کیلومترها خودم رو از مطلوبم دور می بینم. من واقعا موندم و نمیدونم چیکار کنم تا آرامش داشته باشم. هم از نظر ذهنی و هم از نظر قلبی. خیلی حالم بده و ناامید از خودم هستم. چه کنم که قابل این همه فیض باشم. با آرزوی سلامتی برای همه گروه لب المیزان. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عجله نکنید. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه فرمایید و همین راهی را که شروع کرده‌اید، ادامه دهید إ‌ن‌شاءاللّه گشایشی حاصل می‌شود. موفق باشید

20690
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی زیارت قبول: نظر به مباحث معرفت نفس و معاد، برداشتهایی از صحبت های شما داشته ام که نمی دانم درست است یا نه: 1. نفس هنگام حلول در جسم در دوران جنینی در پایین ترین مرتبه تجرد است و در طول زندگی دنیایی استفاده اش از تن به عنوان ابزار بیشتر می شود حال اگر این وابستگی شدید به تن و پراکندگی را کم نکند و در تهذیب نفس نکوشد در همان مرتبه پایین تجرد باقی می ماند. 2. قوه بینایی، شنوایی و گویایی مربوط به نفس است و چون در ابتدا درجه تجرد نفس پایین است برای ارتباط با عالم ماده می بایست از ابزارهای چشم، گوش و زبان استفاده کند. حال اگر فرد در تهذیب نفس بکوشد و درجه تجرد خود را شدید نماید می تواند بدون چشم عالم ماده را ببیند، صداها را بدون گوش بشنود و بدون زبان صوت ایجاد نماید. مثلا اگر یک فرد نابینا در تجرد نفس خویش بکوشد می تواند عالم ماده را ببیند. 3. کسانی که در تزکیه نفس کوشش نموده اند حجابی برای آنان نیست و می توانند عالم برزخ را ببینند این افراد بعد از مرگ نیز حجابی برایشان نیست و می توانند عالم ماده ببیند و نیازی به ابزار مادی (چشم) برای دیدن عالم ماده ندارند ولی کسانی که ضعف نفس دارند پس از مرگ در عالم برزخ نمی توانند با عالم ماده ارتباط برقرار نمایند چون ابزارها را از دست داده اند و فقط در زمان های خاص که گفته شده پنج شنبه و جمعه می باشد حجاب را برمی دارند و آنها می توانند بطور محدود (صرفا بینایی و شنوایی) با عالم ماده ارتباط برقرار نمایند. (گویایی اجازه داده نمی شود) با تشکر از راهنمایی که می فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده برداشت‌های خوبی از معرفت نفس داشته‌اید. موفق باشید

20700
متن پرسش
سلام استاد گرامی: چگونه می توان صفت صادق بودن خداوند را اثبات کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمه‌ی صداقت، درست‌دیدنِ همه‌ی چیزها است و خداوند چنین است و لازمه‌ی دروغ، نیاز به جلب نظر بقیه است و خداوند نیازمند به چیزی و کسی نیست. موفق باشید

20696
متن پرسش
سلام: گاهی اوقات بعضی افراد که دارای صداقت کلام هستند و افراد دروغگویی نیستند مدعی می شوند که در بیداری و نه خواب مثلا با گوش خود ذکری را از محیط اطراف و یا اشیاء شنیده اند و یا اینکه چیزی را با چشم دیده اند که مربوط به عالم برزخ می شود؛ حال سوال بنده این است که آیا این افراد برایشان مکاشفه رخ داده و یا دچاره توهم و یا خدای نکرده دچار القائات شیطانی شده اند؟ اصولا مرز بین توهم و یا القائات شیطانی با مکاشفه و غیره چیست؟ آیا ذکر خاصی برای دوری از توهم و القائات شیطانی هست؟ با تقدیم سپاس.
متن پاسخ

سمه تعالی: سلام علیکم: این بستگی به شخص دارد که آیا تزکیه‌ی لازم را کرده است و از سیطره‌ی وَهم عبور نموده، در آن صورت آن حالات، مکاشفه است وگرنه وَهم می‌باشد.

به اندازه‌ای که انسان رعایت حلال و حرام الهی را انجام دهد و در امور دین تعقل نماید، از القائات شیطانی آزاد می‌گردد. موفق باشید

20670
متن پرسش
سلام: در متن برهان صدیقین گفته می شود که بر هیچ مقدمه ای استوار نیست، حال این که «کل ما بالعرض لا بد ان ینتهی الا ما بالذات» خود یک مقدمه است. چگونه این توجیه می شود. ضمناً چگونه از محدود بودن یک موجود، بالعرض بودن وجودش نتیجه گرفته می شود؟ آیا ممکن نیست یک وجود مقید، همان وجود مقیدش را از خود داشته باشد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این یک امر بدیهی است که هر بالعرضی به بالذاتی ختم می‌شود 2- ذاتِ وجود، اگر محدود باشد عیت وجود نیست، بلکه چیزی است خاص، یعنی چیزی هست و چیزی نیست. پس ذاتِ وجود محدود نیست. از طرفی هر وجودی که عین وجود نیست، نمی‌شود وجودش از خودش باشد چون عین وجود نیست. موفق باشید

نمایش چاپی