بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20135
متن پرسش
سلام استاد: پیرو سوال 20103 آیا میشه گفت چون خدا دائم در حال تجلی است پس عالم ماده هم ازلی و ابدی است (به اعتبار تجلیه خدا). عالم ماده ی بعدی آیا دقیقا مثل همین عالم ماده هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در بحث «حرکت جوهری» روشن شد همین‌طور است که می‌فرمایید. موفق باشید

20138
متن پرسش
سلام بر استاد گرامی: استاد من دانشجوی تربیت معلم هستم. با توجه به این که شما عقیده دارید در مدارس ابتدایی بچه ها را نسبت به این که نظام هستی را تجلی حضرت حق ببینند کور کرده اند و علت این امر را نگاه اتمی می دانید پس وظیفه من و امثال بنده که انشاءالله سال دیگه باید بریم در مدرسه ابتدایی تدریس کنیم چی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال فطرت نوجوانان پاک است و تذکرات دائم به آن‌ها نسبت به حضور خدا در همه‌ی مسائل به آن‌ها کمک می‌کند. موفق باشید

20129
متن پرسش
سلام استاد: 1. سوالی که داشتم این است که: آیا غرب به دلیل تعارض علم جدید با دین، دین را کنار گذاشت یا اول دین را کنار گذاشت و بعد به علم جدید رسید؟ یا اول یک سری از آن ها دین را کنار گذاشتند و محور را نفس اماره ی خود گرفتند و طبق این نیاز به ارضای امیال بی نهایت پیدا کردند و در پاسخ گویی به این نیاز علم جدید که بهتر بگوییم فن را به وجود آوردند که زرق و برق و کشش این فن و حاصل آن که تکنیک است همه ی جامعه ی آن جا را به خود جلب کرد و فرهنگ پشت این تکنیک و به اصطلاح علم یعنی ارضای نفس اماره روی همه ی مردم آن جوامع اثر گذاشت که کاملا این فرهنگ با دین متعارض است و از این جا تعارض بین علم و دین ایجاد شد و دین به کنار رفت؟ یا این که چون دین آن ها تحریفی بود و ضد عقل بود با علم جدید تعارض پیدا کرد و اگر در جامعه ی مسلمین بود تعارضی بین دین و علم به وجود نمی آمد؟ 2. یک سوال دیگر که داشتم این که در مورد تاریخ تمدن غرب و فلسفه غرب چه کتابی بخوانم؟ 3. به ترتیب کتاب های: گزينش تكنولوژي از دريچه‌ی بينش توحیدي، «خطر مادی‌شدن دین»، «علل تزلزل تمدن غرب»، «فرهنگ مدرنيته و تَوهّم» را خواندم اگر بخواهم بیشتر در مورد غرب شناسی کار کنم چه کتاب هایی را مطالعه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بعد از رنسانس و برای آزادشدن از قرون وسطی، روحیه‌ای تاریخی در مردم غرب پیدا شد که حاصل آن نظر به طبیعت بود و در اختیارگرفتنِ طبیعت. و در راستای چنین روحیه‌ای جایگاه دین به‌خصوص که دینی فردی به نام مسیحیت در صحنه بود، در امور شخصی قرار گرفت و بدین لحاظ می‌توان علت سکولارشدنِ شخصیت انسانِ غربی را مدّ نظر قرار داد 2- مباحث فلسفه‌ی غرب که اساتید در سایت «روزگارِ نو» بدان پرداخته‌اند، مطالب مفیدی در اختیار شما می‌گذارد. از آن حساس‌تر کتاب‌های آقای دکتر داوری است که می‌تواند کمک کند. موفق باشید

20128
متن پرسش
سلام: با آرزوی توفیقات بیشتر برای شما. بنده پس از تحصیل در دانشگاه در مقطع کارشناسی در دو رشته مهندسی مواد و مدیریت صنعتی، به حوزه علمیه پیوستم و بیش از یک سال هم هست که طلبه شده ام. یکی از بزرگترین دغدغه هام احیا عقاید و اخلاق ناب محمدی در جامعه است. به اصطلاح استاد «تنگنای تاریخی موجود» و وضعیت فرهنگی، اخلاقی، عفاف جامعه خیلی بنده را می رنجاند و می خواهم کار تحقیقاتی و جدی برای برونرفت از این پیچ تاریخی خطرناک انجام دهم و تقدیم جامعه اسلامی کنم. از استاد تقاضای راهنمایی و نقشه راه دارم. چه سرفصل هایی را باید مطالعه کنم، چه تحقیقاتی باید انجام دهم؟ چه اقداماتی فردی یا گروهی باید انجام دهم؟ خلاصه در این فضا که هرکس تقصیر وضعیت نابسامان فرهنگی، دینی، اجتماعی را گردن دیگری می اندازد، بنده چه کار مفیدی می توانم انجام دهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که اسلام راه‌کارهای اساسی برای بحران‌های فرهنگیِ اجتماع دارد، ابتدا باید با حوصله‌ی زیاد روحِ قرآنیِ مسائل را با تدبّر در قرآن به‌دست آورد و این نیز نیاز به مقدمه‌ا‌ی به نام معرفت نفس دارد. لذا اگر می‌خواهید کاری اساسی و مبنایی انجام دهید، بدون عجله در عین تعمق در دروس رسمی حوزه، به مباحث «معرفت نفس» و سپس به تدبّر در قرآن بپردازید. موفق باشید

20122
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: استاد بنده قرار است امسال اول مهر برای اولین بار در شغل شریف معلمی برای نوجوانان و جوانان انجام وظیفه بکنم ولی یکسری خصوصیات اخلاقی دارم مانند اینکه اصلا پر حرف و شوخ طبع و خوش صحبت و اهل رفاقت و رفت و آمد نیستم و معمولا اگر بحث جدی و در خوری نباشد ساکت ام و کلا در محیط های جمعی و خانوادگی نیز پرحرفی نمی کنم و بقول معروف حرف ام نمی آید و سر سنگین هستم حتی علاقه ایی به خاطره گفتن هم ندارم و کلا کلی نگر هستم و از پرداختن به جزییات اجتناب می کنم، این ویژگی ها اندکی مرا ترانسده که نکند کلاس درس ام خشک و بی روح باشد و نتوانم با دانش آموزام ارتباطات لازم را بر قرار کنم و کلاس من فقط کلاس مباحث درسی باشد و دانش آموزا کلاس زده بشود. حال از استاد ارجمندم خواهش می کنم اگر نصیحت یا دستور العمل یا کتاب عملی برای بنده سراغ دارید که بتوانم در این چند هفته ی مانده به اول مهر در خودم و اخلاقیات ام تغییرات مناسب را ایجاد نماییم، مشتاقانه و البته ملتمسانه منتظر پاسختان هستم. با آرزوی طول عمر با برکتتان
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعات دقیق و با محتوا، انسان را به حرف می‌آورد. پیشنهاد می‌شود در ابتدای امر کتاب «داستان راستان» مرحوم شهید مطهری را مطالعه فرمایید و به مناسبت‌هایی که پیش می‌آید برای دانش‌آموزان مطرح کنید. موفق باشید

20113
متن پرسش
سلام علیکم: ظاهرا آیت الله تبریزیان به تاثیر جن در بیماریها خیلی می پردازند. این همه تاثیر می تواند درست باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بهتر است به جای تأثیر جنّ در بیماری‌ها، واژه‌ی «وهم» و «واهمه» را به‌کار بریم. زیرا جنّ و شیطان از طریق قوه‌ی واهمه وساوس خود را انجام می‌دهد و عملاً موضوع وَهم و وسوسه در میان است نه آن‌که موجودی به نام جنّ با ماهیتِ شخصی خودش نقش‌آفرین باشد. موفق باشید

20116
متن پرسش
سلام استاد: آیا گوش کردن به سخنرانی های جنابعالی به مدت حدود سیزده چهارده ساعت در روز مفید و خوب است؟ چون در جواب یک سوال چیزی با این مضمون نوشته بودید که قلب باید درک کند. حالا می خواستم بدانم بهترین مدت زمان گوش دادن در روز چند ساعت هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده باید در کنار گوش‌سپردن به مباحث، فرصتی برای فکرکردن و یادداشت‌نمودن موضوعات بگذارید و طوری هم نباشد که از بقیه‌ی وظایفی که زندگی به عهده‌ی شما می‌گذارد، غافل شوید. موفق باشید

20103
متن پرسش
سلام استاد عزیز: کسی از امیرالمومنین (ع) پرسید قبل از این دنیا چه بود؟ آقا فرمودند دنیاهای دیگر مثل همین دنیا 1. آیا این روایت درسته یعنی سند داره؟ 2. اگه عالم ماده که پایین ترین مرتبه ی وجوده از بین بره اون موقع پایین ترین مرتبه ی وجود چی میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این روایت مبتنی بر دلایل عقلی است، زیرا همواره خداوند در تجلی است و همین‌که عالم ماده به فعلیت رسید و در مرتبه‌ی بالاتری قرار گرفت، مرتبه‌ی مادون آن یعنی عالم ماده تجلی خواهد کرد. موفق باشید

20093
متن پرسش
سلام: در ادامه سوال 20079 بنده جواب سوالها رو نگرفتم در سوال قسمت ۱. بالاخره نسبت به زمان همین عالم می شود گفت مثلا ده سال دیگر زمین قوه هایش تماما به فعل تبدیل می شود و سپس زمان از بین می رود. پس باز می شود زمان تعیین گرد. مگر نه؟! در سوال ۲. آیا این تبدیل زمین به غیر این زمین قبل از قیامت است؟ و آیا در آن لحظه انسانی بر روی کره خاکی هست یا نیست؟ و اگر هست تکلیف آن انسان چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  1- نه، دیگر وقتی شما در بی‌زمان قرار گرفتید، زمان معنا نمی‌دهد 2- همه قیامتی می‌شوند. موفق باشید

20079
متن پرسش
سلام خدمت استاد: دو سوال داشتم: ۱. گفتید پیغمبر هم زمان قیامت را نمی داند زیرا تا زمانی که همه قوه های عالم ماده به فعل تبدیل نشده هنوز ماده است و بعد که تماما به فعل تبدیل شد ناگهان عالم دگرگون می شود و زمان هم از بین می رود. خب قبول. ولی باز هم نسبت به همین عالم تا زمانی که هنوز پابرجاست زمان وجود دارد و مثلا ۱۰ سال دیگه ناگهان عالم قوه هایش به فعل تبدیل می شود و زمان از بین می رود. پس می شود برای تمام شدن عالم ماده زمان مشخص کرد. لطفا توضیح بفرمایید. ۲. زمانی که عالم قوه هایش به فعل تبدیل شود آیا همان لحظه انسانی بر روی کره زمین هست؟ و اگر هست همراه با کل عالم دگرگون می شود و برزخش شروع می شود؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی قوه‌ها تبدیل به فعل شد و حرکتی در میان نبود، زمان دیگر معنا ندارد 2- زمین به این معنا دیگر تغییر می‌کند به همان صورتی که خداوند می‌فرماید: «یوم تبدّل الارض غیر الارض» زمین در آن روز به زمینی غیر از این زمین تبدیل می‌شود. موفق باشید

20072
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم: با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: بنده ی حقیر اول راه هستم و چند روزی می شود با گروه المیزان آشنا شدم، طبق سیر مطالعاتی که در سایت المیزان لطف کردند در اختیار عموم قرار دادند، آیا ابتدا یک کتاب را مطالعه بکنم، بعد سراغ کتاب دیگری بروم؟ یا اینکه از هر کتابی یه مقدار طبق مباحث جلو بروم؟ ضمن اینکه برای بنده فعلا شرایط مباحثه با شخص دیگری مهیا نیست. سوال دوم: آیا در کنار این سیر مطالعاتی می توانم از کتب دیگری مثل کتاب های شهید مطهری و... استفاده کنم یا اینکه فعلا سیر مطالعاتی کفابت می کند؟ سوال سوم: همان طور که از آیات و روایات بر می آید و همچنین طبق مباحث انسان شناسی شما که بنده توفیق مطالعه برخی کتب را داشتم، معرفت نفس بنیادی ترین معارف است که باید سرلوحه ی تمامی معارف قرار گیرد، سوال اینجاست که در سیر مطالعاتی پیشنهادی در سایت، کتب مربوط به معرفت نفس خیلی کم رنگ است، آیا دلیل خاصی دارد؟ سوال چهارم: در سیر مطالعاتی گاهی کتاب ها در مباحث مختلف تکرار می شوند، بالفرض کتاب «دعای ندبه، زندگی در فردایی نورانی» ذبل دو مبحث شناخت اهل بیت (ع) و امامت و مباحث مهدویت و انتظار قرار گرفته است، بنده باید در هر دو مبحث کتاب مذکور را مطالعه کنم؟ پیشاپیش از راهنمایی شما کمال تشکر را دارم. برای بنده ی حقیر که در اول راه هستم دعا بفرمایبد. لطف می کنید، بنده را در ابتدای راه نصیحتی بفرمایید. از خداوند منان برای شما و فعالان این گروه، توفیق روز افزون را خواستارم. یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- باید سعی شود یک کتاب تا انتها خوانده شود و پیام آن به جان شنیده شود و سپس به کتاب دیگری رجوع شود 2- بعد از مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» کتاب‌های ارزشمند دانشمندی بزرگ همچون شهید مطهری، بیشتر قابل استفاده خواهد بود 3- مباحث «خویشتن پنهان» و «معاد» نیز در راستای معرفت نفس است 4- به نظر می‌آید اکثر تکرارها برای حضور بیشتر مخاطب باشد تا خود شما دریافت حضوری بهتری از موضوع پیدا کنید 5- با حوصله و پشتکار جلو بروید. موفق باشید

20054
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: امروزه علم فیزیک کوانتوم مسائلی رو مطرح میکنه که گاها آدم احساس میکنه که رنگ مباحث دینی در برخی از این مباحث خیلی کمرنگ میشه. مسائلی چون بیگ بنگ و رفتار ذره های زیر اتمی در حالات مختلف مسائل فلسفی همچون علیت و اعیان ثابته و ملکوت و حتی مساله داروین که برخی از علمای ما هم پذیرفتند و برخی هم نپذیرفتند و اختلاف نظراتی هست مثل خلقت از خاک و تعارضش با تکامل داروین در کل احساس میشه باید برخی مباحث روشن تر و به زبان روز تر گفته بشه. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کدام از این مباحث، بحث خود را دارد. در هر حال وقتی توحید به عنوان یک اصل عقلی پذیرفته شد هرکدام از این موضوعات باید بر مبنایِ آن اصل روشن شود، لذا دیگر تکامل یک امرِ بیرون از تدبیر الهی قلمداد نمی‌شود و قسّ علی هذا. موفق باشید

20056
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: ضمن عرض ادب و وقت بخیر خدمت استاد حکیم طاهرزاده در پی مراجعه ی یکی از دوستانم که دانشجوی پزشکی هستند، سوالی از بنده کمترین پرسیده شد. (راقم این سطور فارغ التحصیل مهندسی الکترونیک، دانشجوی حقوق و علاقمند به فلسفه و عرفان اسلامی هستم.) سوال عبارت بود از اینکه: «از کجا می دانی این اعتقادات و ادراکاتی که بر آن هستی صرفاً مجموعه ای از فعل و انفعالات عصبی - مولکلی نیست؟» به وضوح پیداست که این سوال متاثر از علم زدگی (Scientism) است که می خواهد لباس ناموزون ساینس (با همه ی گرایش های الحادی اش) را بر قامت بلند وجود بنشاند. بنده با سه مقدمه به صورت بسیار مفصل و با جزئیات به ایشان پاسخ گفتم که نظر به اینکه بازگو کردن جزئیات زیره به کرمان بردن است مطلب را اجمالاً به عرضتان خواهم رساند. (ضمناً لطفاً اگر نقد و نظری در این باره نیز داشتید بیان بفرمایید اگرچه اصل پرسش بنده این نیست...): اولاً: انسان بهره ای از وجود دارد و وجود منحصر در انسان نیست. پس انسان عضوی از دائره وجود است. ثانیاً: انسان (طبق برهان انسان معلق حضرت ابن سینا) خود را حضوراً وِجدان می کند و این وِجدان حضوری خود پیش از قوای حواس است. ثالثاً: همانطور که ما به «روحِ من» و «جسمِ من» تفوّه می کنیم، روح و جسم را از متعلقات من می دانیم. یعنی روح و جسم اعضا و اجزای من هستند. نقش نمای اضافه ی کسره ما بین روح و من یا جسم و من حاکی از آن است که روح بر من حمل می شود و همچنین جسم بر من. در نتیجه: انسانی که وجود دارد و وجود خود را حضوراً حتی پیش از حواس وجدان می کند نمی تواند در جسم خود محصور باشد، لاجرم بایستی وجهی از انسان وجود داشته باشد که رابط فی ما بین وجود و وجدان و من باشد و ما آن وجه انسان را روح می نامیم. پس از پاسخ به ایشان با وجود اینکه بحمدلله توانستم به خوبی ایشان را اقناع کنم، ولی پس از آن مکالمه پرسشی برای بنده طرح گردید که حتی پس از مراجعه به چند استاد فلسفه هنوز نتوانستم کما هو حقه جان کلام را دریابم. تا جایی که یکی از اساتید فلسفه به جای پاسخ دادن به سوال پس از دو مرتبه مراجعه و پاسخ های گزنده، در مرتبه سوم به بنده پیشنهاد داد به جای دنبال کردن این سوال یک چله نماز شب و مراقبه داشته باشم (!!!) . زین دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم / گوش بنه عربده را دست منه بر دهنم 1. به راستی این «من» چیست که حامل روح و جسم است؟ 2. امام روح الله روحی فداه در آثار خود می فرمایند: «به نظر مى رسد این که جمله «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» از قبیل تعلیق به محال است، یعنى همان گونه که انسان نمى تواند نفس و روح خود را بشناسد خدا را نیز نمى تواند حقیقتاً بشناسد.» رای شما در این باره چیست؟ 3. آیا شناخت من لازمه اش محیط شدن انسان بر خود (که محال به نظر می رسد!) نیست ؟ 4 - آیا در راه شناخت و آشنایی با من راهی به جز علم حضوری و عرفان وجود دارد و فلسفه را بر آن راهی هست؟ ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید / هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند در پایان خواهشمندم حتی المقدور پاسخ را مفصل و با جزئیات بیان بفرمایید. اگر میسر بود برای مطالعه ی بیشتر منابعی را معرفی بفرمایید موجب امتنان این حقیر خواهد بود. می دانم این فرزندتان را از دعای خیرتان محروم نمی فرمایید. و الحمدلله رب العالمین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در موضوع معرفت نفس و احساسِ خودْ ماوراء تن، و حضورِ ابدی آن سخن بسیار رفته است و همان‌طور که مرقوم فرموده‌اید انسان به خوبی خود را بدون تن می‌تواند احساس کند و به حکم آن‌که عالِم غیر معلوم است آن‌کسی که به تنِ خود علم دارد مسلّم تنِ خودش نیست و چون علم از مقوله‌ی مجردات است، پس بنابراین کسی که علم به خود دارد موجودی مجرد است و موجود مجرد، فرسایش‌پذیر و «میرا» نیست. و این کم‌ترین علم به خودمان می‌باشد در آن حدّ که خود را به عنوان یک موجودِ مجرد می‌یابیم. و بنده در این رابطه عرایضی در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» با شرح صوتی آن و در کتاب «خویشتن پنهان» داشته‌ام. می‌ماند این نفس چه وسعتی دارد در آن حدّ که مولایمان علی«علیه‌السلام» می‌فرمایند:

اتَزْعَمُ‏ انَّكَ جِرْمٌ صَغيرٌ

 

وَ فيِكَ انْطَوَى الْعالَمُ الاكْبَرُ

     

تو مى‏ پندارى كه همين جسم كوچك هستى، در حالى كه جهان بزرگى در نهاد تو پنهان است. زیرا انسان وسعتی تا همه‌ی افلاکِ سماوی دارد در آن حدّ که فرمود: «دو سر هر دو حلقه‌ی هستی / به حقیقتْ به هم تو پیوستی». در رابطه با وسعت انسان و این‌که سلوک زیادی نیاز است تا انسان همه‌ی ابعاد خود را در حدّ ممکن بیابد، کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتنِ باورها» با شما سخن‌ها دارد. و باز در این رابطه در روايت داريم كه راوي از حضرت‌امام‌ رضا (ع) مي‌پرسد: مرا از بهشت و جهنم خبر دهيد، آيا هم اكنون آن‌ها خلق شده‌اند؟ حضرت فرمودند: بلي، و رسول‌الله (ص) وقتي به معراج رفتند داخل بهشت شدند و آتش را ديدند. راوي مي‌گويد: عده‌اي از مسلمانان مي‌گويند بهشت و جهنم مقدر شده‌اند ولي خلق نشده‌اند. حضرت فرمودند: آن‌ها از ما نيستند و ما هم از آن‌ها نيستيم:

«مَنْ اَنْكَرَ خَلْقَ الْجَنَّةِ وَالنّار كَذَّبَ النَّبِيَّ (ص) وَ كَذَّبَنا وَ لا مِنْ وِلايَتِنا علي شَيْئٍ وَ يَخْلُدُ في نارِ جَهَنَّم. قال‌الله‌: هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتي يُكَذِّبُ بِهَاالْمُجْرِمُونَ يَطُوفُونَ بَيْنَها وَ بَيْنَ حَميمٍ آنٍ».

پس كسي كه منكر خلقت فعلي بهشت و جهنم شود، پيامبر و ما را تكذيب كرده است و از دوستان ما نيست و براي هميشه در آتش است. خداوند در آيه 44 سوره الرحمن فرمود: اين است جهنمي كه گناهكاران انكار مي‌كردند و هم اكنون گناهكاران بين آن جهنم و آب‌جوشان در حال طواف‌اند.[1]

و نيز در روايت داريم که: «رسول خدا (ص) ‌فرمودند: در آن هنگامي كه مرا در آسمان معراج دادند من داخل بهشت شدم‌، ديدم در آنجا زمين‌هاي بسياري را كه سفيد و روشن افتاده و هيچ در آنها نيست‌، وليكن فرشتگاني را ديدم كه بناء مي‌سازند، يك خشت از طلا و يك خشت از نقره‌، و چه بسا دست از ساختن برمي‌دارند. من به آن فرشتگان گفتم‌: به چه علّت شما گاهي مشغول ساختن مي‌شويد و گاهي دست برمي‌داريد؟ فرشتگان گفتند: وقتي كه نفقة ما برسد ما مي‌سازيم و وقتي‌كه نفقه‌اي نمي‌رسد دست بر مي‌داريم و صبر مي‌كنيم تا آن‌كه نفقه برسد. رسول‌خدا (ص) به آن فرشتگان گفتند: نفقة شما چيست‌؟ گفتند: نفقة ما گفتار مؤمن‌است‌ در دنيا، كه ‌بگويد: سُبْحَانَ اللَهِ وَ الْحَمْدُلِلَّهِ وَ لاَ إلَهَ إلاَّ اللَهُ وَ اللَهُ أَكْبَرُ.[2]

پس چنانچه ملاحظه مي‌فرماييد حضرت در سفر معراجي خود با بهشت و جهنم روبه‌رو شدند و اين مي‌رساند که هم اکنون بهشت و جهنم موجود است. 3- ما تنها نسبت خود با خدا را می‌یابیم و نه نسبت خدا به عالَم را 4- فلسفه، خبر از وجود حقایق می‌دهد و عرفان، مقام اُنس با آن حقایق است. موفق باشید

 


[1] - قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَاu: يَابْنَ رَسُولِ اللَهِ! أَخْبِرْنِي‌عَنِ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ، أَهُمَا الْيَوْمَ مَخْلُوقَتَانِ؟! فَقَالَ: نَعَمْ، وَ إِنَّ رَسُولَ اللَهِf قَدْ دَخَلَ الْجَنَّةَ، وَ رَأَي‌النَّارَ لَمَّا عُرِجَ بِهِ إلَي‌السَّمَآءِ. قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: فَإنَّ قَوْمًا يَقُولُونَ: إنَّهُمَا الْيَوْمَ مُقَدَّرَتَانِ غَيْرُ مَخْلُوقَتَيْنِ! فَقَالَu: مَا أُولَئِكَ مِنَّا وَ لاَ نَحْنُ مِنْهُمْ. مَنْ أَنْكَرَ خَلْقَ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ فَقَدْ كَذَّبَ النَّبِيَّ f وَ كَذَّبَنَا وَ لَيْسَ مِنْ وَلاَيَتِنَا عَلَي‌شَيْءٍ وَ خُلِّدَ فِي‌نَارِ جَهَنَّمَ! قَالَ اللَهُ عَزَّوَجَلَّ: هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي‌يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ * يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَ بَيْنَ حَمِيمٍ ءَانٍ. (توحيد صدوق، باب ما جاء في‌الرُّؤْيَه، حديث 21 ص 118).

[2] - «عن أبي عبد الله u قال، قال رسول الله f لما أسري بي إلى السماء دخلت الجنة فرأيت فيها قيعان يقق و رأيت فيها ملائكة يبنون لبنة من ذهب و لبنة من فضة و ربما أمسكوا فقلت لهم ما بالكم ربما بنيتم و ربما أمسكتم فقالوا حتى تجيئنا النفقة فقلت و ما نفقتكم فقالوا قول المؤمن في الدنيا سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلا الله و الله أكبر فإذا قال بنينا و إذا أمسك أمسكنا»(بحارالانوار، ج 18، ص 409، باب 3 – اثبات المعراج و معناه.)

20053
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید: ببخشید اگر امکان داره این گفته از آقای صمدی آملی رو توضیح بفرمایید و کلا بفرمایید توحید صمدی قرآنی یعنی چی؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی همه‌ی عالَم را خدا پر کرده است. موفق باشید

20051
متن پرسش
سلام علیکم: در بحثی حول کتاب آشتی با خدا فردی قبول دارد هدف از خلقت انسان را طبق چیزی که در کتاب هست ولی نه کاملا بلکه در دستگاه دینی. او معتقد است در دستگاه تجربی این ثابت نمیشه و مباحث اون رو هم رد نمیکنه. مثل هندسه ریمانی و هندسه اقلیدسی که هر دو درستن و هم دیگه رو رد نمیکنن. لطفا این را توجیه کنید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد خالق انسان است که مشخص می‌کند هدف خلقت انسان چیست و او می‌فرماید: «ما خلقت الجن و الانس إلاّ لیعبدون». موفق باشید

20049
متن پرسش
سلام: ۱) برای رسیدن به یقظه چه کار باید کرد؟ ۲) به فرض به یقظه برسیم و برای ابد خود برنامه بریزیم برای اینکه طبق برنامه عمل کنیم و منظم باشیم خلافش عمل نکنیم باید چه کارکرد؟ ۳) التماس دعا. یا علی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید جلد اول کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی در این مورد کمک بکند. موفق باشید

20042
متن پرسش
سلام: قبل از صوت شرح مقالات باید صوت معرفت نفس و حشر را گوش بدهم؟ در صورت گوش دادن به صورت معرفت نفس و حشر که داخل dvd بود، آیا خواندن کتاب های 10 نکته و کتاب معرفت نفس و حشر لازم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مقالات خوب است که «ده نکته» و سپس «برهان صدیقین» و بعد از آن «معاد» را کار کنید. همه‌ی آن موارد با شرح صوتی آن کار شود. موفق باشید

20047
متن پرسش
سلام و درود خدا بر شما: آیت الله جوادی و علامه حسن زاده در مورد تکامل برزخی در کجاهای کتبشان بحثهای فلسفی این موضوع را آورده اند تحقیق جامعی در این زمینه را پیگیر هستم. در مورد تکامل برزخی اهل ضلالت و کفر در کتاب معاد شما فرموده اید ادامه داشتن راهشان بصورت تکاملی نیست و به سوی جهنم است و راهی به سوی آتش و عذاب لقای پروردگار در اسم غضب می شوند پس برزخ آنها بدون تکامل فقط در عذاب اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی به یاد ندارم که اساتیدِ فوق در رابطه با تکامل برزخی گفته باشند. آن‌چه مطرح است همان «الیوم یوم العمل و غداً یوم الحساب» است. می‌ماند که بعضی از گناهان در حدّ عذاب برزخی از شخص پاک می‌شود که این به یک معنا، تکاملِ برزخی است و آیت اللّه شجاعی در کتاب «معاد یا بازگشت به سوی خدا» در این مورد نکاتی داشته‌اند. موفق باشید

20046
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: سوالی که این روز ها ذهن این حقیر را درگیر کرده است در روند کار ها و فعالیت هایمان بسیار تاثیر گذار بوده است. تلاش می کنم که این سوال را بپرسم هر چند که هنوز سوالی که پس ذهنم است را پیدا نکرده ام! و این مسئله به خودی خود بسیار برایم آزار دهنده است. اما سعی می کنم کمی منظورم را برسانم. اگر ما یکی از بزرگترین مشکلات انسان عصر امروزی را به خصوص اگر دل در گرو مذهب داشته باشد را خرد بی خردی و یا ایدئولوگ بودن بدانیم و در برابر این ایدوئولوگ نگاه کردن به مسائل و عدم فهم همدیگر بحث مفاهمه و دعوت به تفکر را به میان آوریم و برای دیدگاه های دیگران آنطور که شایسته ی آن دیدگاه می باشد وجوهی از حقیقت را قائل باشیم، و دیگران را نیز به این رویکرد «فکر کردن به حقیقتی بیرون از خود» دعوت نماییم، به طور مثال علی رغم همه ی نقد هایمان به اصول گرایان حزبی و یا اصلاح طلبان غرب زده به معنای اصطلاحی رایج، سعی در شنیدن حرف آنان داشته باشیم و وجوهی از فکر آنان را نیز جلوه هایی از فکر حضرت امام رضوان الله علیه بدانیم، چه کنیم تا دچارِ ایده ی کثرت گرایی آمریکایی نشویم؟ و هویت خود را بر باد رفته و تهی نیابیم؟ اگر قبول نماییم که عالم پست مدرن آمده است تا این هر آنچه سخت و دشوار می نماید را به سخره گیر و دود نماید؛ اگر عالم پست مدرن نتواند افراد را از این نگاه ایدئولوگ برهاند، می تواند این ایدئولوژی ها را پوچ و تهی و بی هویت نماید. هنگامی که این ایدئولوژی ها بی معنا و تهی شد، دیگر نمی توان به آن بازگشت و یا دست به دامان ایدئولوژی دیگری شد. حال آنکه اگر انسان هویت خود را که در تعریف در غیرت با دیگری شکل گرفته است را بر باد رفته بداند هیچ انگیزه ای برای مبارزه ندارد. به عبارتی دقیق تر سوال بنده این است که چگونه می توان خود را از مرز بندی های رایج نجات داد و جایگاهی برای دیگران و تفکران آنان قائل شد در عین حال بی هویت نشد و نشاط داشت؟ مرز های درگیری ما در دانشگاه باید چگونه باشد تا در عین حال که افراد را اسیران زندان توسعه می دانیم و مرزبندی های رایج و نامطلوب با سایر تشکل ها را نداشته باشیم در حال بتوانیم مبارزه کنیم و مقابل کفر بایستیم؟ با تشکر از وقتی که می گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی دقیقی را در میان آورده‌اید به همین جهت هم اگر مواظب نباشیم، قصه‌ی ما قصه‌ی کسی می‌شود که «رفت آب بیاورد، آب بردش». به همین جهت گفته می‌شود در بستر سنتی خاص باید آن نوع ارتباطات و تعاملات برقرار باشد و همواره اصولی مدّ نظر قرار گیرد که از نظر بنده آن اصول در متن تشیع در این زمانه انقلاب اسلامی و اهداف انقلاب و رهنمودهای رهبری است در چنین سنتی باید ارتباط با دیگران در میان باشد وگرنه هرکس در جزیره‌ی خود با خود زندگی می‌کند. در حالی‌که انسان‌ها با انسان‌ها، انسان می‌شوند. موفق باشید   

20026
متن پرسش
با تقدیم سلام: در تکمیل بحث عین ثابته گاهی ریشه سوالات به نوع نگاه ما برمی گردد همه می پرسیم چطور ممکن است عین ثابته ی کسی فقر را انتخاب کند اما کسی نمی پرسد چطور عین ثابته کسی ثروتی را انتخاب کرده که منجر به کفرش شده، با تعجب بسیار می پرسیم چطور عین ثابته ی کسی رحم زناکار را انتخاب کرده اما نمی پرسیم چطور رحم غیبت کننده را انتخاب کرده غیبتی که از ۳۶ بار زنا بدتر است و اعجاب ما باید چند برابر باشد. اگر معیار، حقیر بودن است که رحم دومی حقیرتر باید باشد گاهی زنا و فقر و صورت نازیبا و غصه ای جسمی را بد می دانیم چون جامعه اینها را بد می داند و اگر وارد جامعه ای شویم که اینها را نه تنها بد که نعمت می داند این سوالات هم منتفی می شوند ثانیا طبع انسان نارضایتی و اعتراض است ما به نعمتها هم اعتراض داریم اوائل خوشحالیم ولی در ادامه کار به انکار می کشد یعنی نارضایتی ثالثا شاید جواب این سوال که چرا برخی از ما همسران با ایمان یا خانواده بزرگان را انتخاب نکردیم یا چرا نجفی قوچانی در خانه ی قاضی به دنیا نیامد این باشد که اتفاقا گاهی چون ایمان را انتخاب کرده ایم باید کنار همسر بد و در خانواده ی بد باشیم چون اگر با این شخصیت و ضعفها در خانه بزرگان بودیم شاید خوبیهایی داشتیم اما چون تقلیدی بود ارزش کمی داشت ولی در خانواده معمولی این شخصیت خودش را مجبور به جستجو و تعمق می بیند و به عالی ترین درجات می رسد البته نگاههای دقیق تری در این میان هست. درست است جناب استاد؟ ۲. عین ثابته در عین یک سری اختیارها اما قدر و اندازه اش معلول اختیارش نبوده درست است؟ عین ثابته یعنی شخصیتی با این میزان هوش و یا ظرفیت حافظه و خیال و... این را خدا بدون اختیار ما خلق کرده. یعنی اختیار تام نداریم درست است حضرت استاد؟ سپاس بسیار
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خوب است 2- همین‌طور که عرض شد عین ثابته‌ی هر شخص، حدّ ذاتیِ امکان آن است و از این جهت تنها وجود علمی دارد و در علم خداوند است و خداوند آن وجودِ علمی را با خطابِ «کن» یعنی باش، وجود می‌دهد. پیشنهاد می‌شود در این مورد علاوه بر مقاله‌ی «عین ثابته»، مباحثی که در شرح سوره‌ی حمد حضرت امام و شرح کتاب «مصباح الهدایه» ایشان شد را دنبال فرمایید. موفق باشید

20023
متن پرسش
سلام: آیا می شود عوالم برزخی را در همین دنیا طی کرد؟ به چه طریقی؟ به دست چه کسی؟ از طریق امام می شود؟ بعد از سلوک کامل شدنی است؟ عارفی به این طریق تا بحال بوده است؟ یعنی اینها بعد از مرگ وضعیتشان با بقیه متفاوت است؟ تشکر از راهنماییتان استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با رعایت دستورات شریعت الهی، انسان می‌تواند بسیاری از مراحل برزخ و قیامت را طی کند. در این مورد خوب است به کتاب «معاد» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

20011
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: نمی دونم این سوال به دستتون میرسه یا نه، یا اینکه اصلا جواب میدید یا نه، آری شک تمام وجود مرا فرا گرفته حتی نسبت به اینکه سوال من جواب داده میشه یا نه! استاد من دچار شکی شدم که نمی دانم چه کنم؛ من اوایل بسیار انقلابی مطیع ولی فقیه و...بودم و سخت مخالف کسانی که این نظریه ها را قبول ندارند یا برایشان کم اهمیت بوده امثال: خاتمی در سیاست و سروش به عنوان نظریه پرداز! ولی اکنون نسبت به آن دورانم شک دارم و بیشتر متمایل به امثال سروش، اصلاح طلبان و غیره شده ام. بعد از ماجراهای پیش آمده از احمدی نژاد گرفته که زمانی نور چشم رهبری و اکنون جریان انحرافی است تا شکست پی در پی جبهه انقلاب و اصولگرا در انتخابات و عدم مقبولیت مردم نسبت به خشونت و تندروی (به تعبییر جامعه) که از انقلاب تاکنون دیگر آن شعارها نیست و اعتدال و اسلام رحمانی بیشتر نمایان شده و جایش را به اسلام خشن که امثال آقای مصباح یزدی قرائت می کرد داده است! استاد چکار کنم من فکر می کنم ولی فقیه دیکتاتور است و اصل تمام کارها به ایشان وابسته و دموکراسی و آزادی بیان بسیار در کشور ما بیمار است. ولی قبلا اینطور نبوده ام و بسیار با افکار امروزم ۱۸۰درجه فرق می کرده ام. اکنون به نظر شما این عیب از کجاست چه کنم؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید ما در تاریخ 200 ساله‌ی خود، گرفتار نگاه غرب به همه‌چیزمان هستیم و به جهت سیطره‌ی چنین نگاهی نمی‌توانیم جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی را که تقدیری است برای حضور خدا در مناسبات بشر و عبور از سکولاریته، درست درک کنیم. در حالی‌که بر اساس تقدیر الهی باید به خدا رجوع کرد و جایگاه ولیّ فقیه در این‌جا معنا دارد که چرا همه‌ی کارها باید به نحوی به ایشان ختم شود از آن جهت که ولیّ فقیه کارشناس کشف حکم خدا است و این با دیکتاتوری که همه‌ی کارها به نفس امّاره‌ی او ختم می‌شود، متفاوت است. خوب است که به کتاب «انقلاب اسلامی، برون‌رفت از عالَم غربی» رجوع فرمایید. خوب است که سری هم به جواب سؤال شماره‌ی 20018 بزنید. موفق باشید

20009
متن پرسش
با تقدیم سلام و احترام: 1. چه شروحی بر توحید صدوق را مناسب می دانید؟ 2. چه شروحی را بر کشف المراد مصلحت می دانید؟ 3. برای نزول قرآن ذوالقدر سالک باید تا عالم عقول بالا برود درست است جناب استاد؟ 3. آیات محکم علاوه بر نقش تبیین رابطه وجودی با آیات متشابه هم دارند؟ 4. اگر آیات مشابه و مثانیند پس تدبر در یک آیه منجر به فهم اجمالی سایر آیات می شود. 5. در خارج فرد کلی مادی به نام تری نداریم ماهیت و وجود اتحاد دارند و کثرت و تعین عین ذات وجود مادی است درست متوجه شده ام؟ 6. در مورد عین ثابته اول انتخاب کفر و ایمان می کنیم بعد سایر انتخابها مثل همسر، دوست، فرزند، شهر و روستا و فقر و ثروت تابع و معلول این انتخابند. کفر گاهی در لباس فقر و گاهی ثروت، گاهی گمنامی و گاهی شهرت و گاهی همسر گاهی رحم زناکار ظهور می کند درست است؟ عین ثابته جزئی چه تعین هایی را دارد اگر کفر و ایمان و رحم و خانواده ... را بعدا انتخاب می کند؟ لطفا منبع هم معرفی بفرمایید. سپاس بسیار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- نمی‌دانم 3- از آن‌جایی که قرآن از عالم عقلِ منفصل نازل شده، هر اندازه انسان با تزکیه‌ی نفس به آن عالَم نزدیک شود، در فهمِ بواطنِ قرآن موفق‌تر خواهد بود. کتاب شریف «مصباح‌الهدایه» حضرت امام در این رابطه نکات خوبی نسبت به مراتبِ نبوات دارد 4- همین‌طور است 5- آن‌چه در خارج هست «وجود» است در جلواتِ عین ثابته‌ی مخلوقات و تعیّن به جهت عین ثابته‌ی مخلوقات است 6- حرف خوبی است 7- عین ثابته‌ی مخلوق، همان شخصیتِ مخلوق است از آن جهت که آن شخصیت را برای خود تعریف کرده است و از این جهت و پیرو آن هر انتخابی را انجام می‌دهد. موفق باشید

20017
متن پرسش
بسمه تعالی: یکی از حوزویان با استناد به آیه «افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت» و آیات بعدی؛ بویژه دقت در کلمه (کیف) که اشاره به علل اربعه دارد، عنوان داشته اند که دانستن علوم جدیده: زیست شناسی، فیزیک، شیمی، ریاضی و ..... واجب عینی است. مانند حج که برای مستطیع در طول عمرش یکبار واجب عینی است. نظر جنابعالی در این باره چه می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آیه‌ی مذکور به‌راحتی نمی‌توان برداشت کرد زیرا بحث تبیین نبوت در میان است و می‌خواهد بفرماید آیا منکرانِ نبوت بر کیفیت خلقتِ شتر و سیری که دارد، نمی‌نگرند که چگونه نظام الهی به نور ربوبیت ربّ آن را می‌پروراند تا متوجه شود در راستای همین سنت، خداوند به نور ربوبیت خود پیامبر می‌فرستد تا انسانِ مختار را در سیر کمالی خود قرار دهد. موفق باشید  

20007
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد آیت الله ناصری حفظه الله در یک سخنرانی در قبل از انتخابات می فرمایند اگر در آینده سر و صدایی، چیزی شنیدید فقط گوش به حرف رهبری بدهید من خودم یک چیزهایی احساس کردم از چند تا از بزرگان هم شنیدم اگر چیزی شد فقط گوش به حرف رهبری بدهید (نقل به مضمون) برداشت شما از این بیدار باش چیست؟ و با توجه به صحبتهای رهبری که اشاره ای به جریان بنی صدر کردند و شناختی که از دولت لیبرال فعلی و از طرفی فشارها و تحریمهای جدید آمریکا و انفعال دولتمردان ما و تورمی که اقتصاددانها برای سالهای آتی پیش بینی کردند و نشانه هایش از هم اکنون شروع شده امکان زیادی وجود دارد که این دولت به آخر نرسد و حوادثی به وقوع بپوندد؟ با تشکر و التماس دعا. لطفا جواب را در سایت بگذارید به ایملیم ارسال نمی شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبری عزیز به نور مهدی «صلوات‌اللّه‌علیه» به‌خوبی متوجه‌اند که انقلاب اسلامی، تقدیرِ حتمیِ این تاریخ است و باید به بهترین شکل از این نوع تنگناها عبور کند و خالص شود، بلکه آرزوی بصیرتی را برای مردم دارند که بتوانند از این نوع نگاه‌ها و گرایش‌ها عبور کنند. مثل این‌که مردم باید به جای کشتن سرمایه‌داران، از «میلِ به ثروت» عبور کنند تا سرمایه‌دارانِ متجاوز به حقوق مردم تحقیر شوند. موفق باشید

نمایش چاپی