بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18765
متن پرسش
سلام: مي خواستم ببينم كه آيا مي شود با معيار هايي از جمله تورم و... كه زاده ي فرهنگ غربي است اقتصاد جامعه اسلامي خود را مورد بررسي قرار دهيم؟ يا اگر بخواهم سوالم را طور ديگري بپرسم آيا مفاهيمي مثل تورم و... كه الان اقتصاد ما با اين ها توصيف مي شوند يا حتي قسمت هاي ديگر جامعه اين ها مفاهيم حقيقي و كلي است يا زاده ي فرهنگ غرب است و ما بايد براي جامعه ي خودمان متناسب با انقلابمان مفاهيم ديگري را مورد بررسي قرار دهيم؟ خيلي ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: الحمداللّه این نکته در حال روشن‌شدن است که ما در بستر فرهنگ غربی و اقتصاد سرمایه‌داری گرفتار این تنگناها خواهیم بود. به همین جهت رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» می‌فرمایند ما در بن‌بست نیستیم زیرا خدا راه دیگری را در مقابل ما گشوده است که آن، سبک زندگی غربی نیست. موفق باشید      

18761
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و ادب: سه سوال خدمت جناب استاد دارم. خواهشمندم سوال سوم را خصوصی پاسخ بفرمایید 1. فرق بین روح با نفس چیست؟ اگر نیاز به شرح زیاد دارد خواهشمندم آدرس رجوع به مباحث را مرقوم بفرمایید. 2. در قوس نزول، آیا اعیان ثابته در عالم ملکوت (مقام واحدیت) ملبس به لباس اسماء و صفات هستند؟ 3. بنده به انقلاب اسلامی باور قلبی دارم اما ظهور تمامی آن معنا را منوط به تحقق یک حکومت کاملا آزاد و دموکراتیک می دانم. حکومتی می تواند جمهوری دینی باقی بماند که هر زمان و به هر دلیل مردم جامعه دیگر خواهان آن نبودند (مثلا با یک همه پرسی عمومی) به روش مسالمت آمیز نه با خشونت و زور کنار برود نه اینکه در قانون اساسی آن امده باشد که ولایت فقیه آن در هیچ زمانی حتی بعد از تغییر چندین نسل قابل همه پرسی مجدد نخواهد بود. خواه و ناخواه این شرایط منتهی به استبداد دینی خواهد شد و اسلام عزیزتر از جان اسیب خواهد دید. و من الله التوفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در آموزه‌های فارسی فرق چندانی در بین آن‌ها نیست. در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» در نکته‌ی دهم و در کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای روح» عرایضی در این مورد شده است 2- همین‌طور است که می‌فرمایید و این نکته‌ی بسیار دقیقی است  3- با توجه به این‌که فتوای مقام معظم رهبری آن است که اگر مردم نظام اسلامی را نخواهند، ولایت ولیّ فقیه شرعی نیست. آیا به نظر شما این مشکل را حل نمی‌کند؟ می‌ماند آیا در حال حاضر مردم با اصل نظام مشکل دارند، یا با انحرافاتی که در نظام پیش آمده است؟ عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 18695 در این مورد شده است. قسمت سوم سؤال جنابعالی مشکلی ندارد که در معرض دید عموم قرار نگیرد. موفق باشید

18760
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام: بنده دانشجوی کارشناسی ارشد یک رشته مهندسی در دانشگاه امیرکبیر هستم. مدتی بود و هست که نحوه برخورد با سخنان حضرت آقا برایم سوال شده که آیا واقعا ایشان نائب امام زمان (عج) است؟ اگر هست پس تقریبا حکم مسلم ابن عقیل را باید برای ما داشته باشد و وای بر ما اگر چنین باشد و.... که خداوند مثل همیشه بنده را هدایت فرموده و توفیق خواندن جزوه «گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت» استاد را نصیب من کردند اما سوالاتی در ذهن بنده پیش آمد که هم برای بنده دانستنش ضروری ایست هم شاید به بهبود متن حاضر در آینده کمک کند ان شاالله، آن نکات و سوالات از این قرارند: 1. چرا امام خمینی (ره) یک انسان قدسی است؟ (این مهمترین سوالی است که باید قبل از خواندن چنین متنی پرسیده شود و خیلی خوب و قوی از آن دفاع شود تا بتوان ادامه بحث را پیگیری و تامل نمود....) 2. چرا نائب امام زمان (عج) است؟ 3. این انسان قدسی چطور مامور به این امر شده؟ آیا روایتی از معصوم راجع به چنین موضوعی داریم که انسان قدسی غیر از امام زمان هر عصر وجود دارد که به انسان ها نظر ولایت داشته و روح و جان آنها را متاثر کند یا فقط به اشعار چند شاعر باید بسنده کرد؟! 4. شما می فرمایید که انسان با جنبه روحانی خود متوجه چنین فردی (انسان قدسی) می شود حال اگر فردی به هر دلیل متذکر چنین وصفی نشد، آیا نمی توان از راه دیگر این موضوع را به او فهماند؟ بسیار بسیار متشکر. بنده منتظر لطف پاسخگویی به این سوالات از طرف شما هستم. یا علی (ع)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مبانی عرایض بنده به‌خصوص در رابطه با اشراقی که به قلب امام به صورتِ انقلاب اسلامی ظهور کرد، در دو کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و «امام خمینی و سلوک در تقدیر تاریخی زمانه» باید دنبال شود. آن‌چه مهم است توجه به آن نوع معارفی است که قرآن در نسبتی که بین خدا و رسولان است و بین خدا و امت رسولان می‌باشد، متذکر می‌شود که وَحی را نه‌تنها بر رسولان بلکه بر امت آن‌ها مثل حواریون به میان می‌آورد. این آن معرفتی است که در دنیای جدید مورد غفلتِ جدّی قرار گرفته و باید بازخوانی شود. در شرح مقدمه‌ی کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» تا حدّی سعی شد این بازخوانی صورت گیرد و معنای «گویا ولیّ شناسان رفتند از این ولایت» روشن شود که حقیقتاً ولیِّ الهی در این تاریخ کیست.

نکته‌ی دوم موضوعِ روایتی بود که از امام رضا«علیه‌السلام» در جزوه‌ی مذکور مطرح شد که مي‌فرمايند: «إِنَّ‌ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده‌اي از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سينه‌ي او را گشاده مي‌گرداند. تا در مديريت خود کوچک‌ترين لغزشي نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مي‌شود که در جواب‌گويي به هيچ نيازي در نمي‌ماند و غير از صواب از او نخواهي يافت و به‌خوبي مصلحت مردم را در نظر مي‌گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأييد الهي است.

از همه مهم‌تر مگر به ما نفرموده‌اند که: «اعرف الحقّ تعرف اهله» حق را بشناسید و مطابق آن اهل آن را بشناسید. حال از خود بپرسید مثلاً اگر در این کنفرانس بین‌المللی دفاع از حقوق فلسطین که اخیراً تشکیل شد، وجودِ مقدس حضرت حجت«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» تشریف داشتند و می‌خواستند یک راه‌کارِ جامع برای جهان اسلام بدهند، جز همین سخنانی را می‌فرمودند که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» مطرح کردند؟ آیا تصور بالاتری نسبت به آن‌چه گفته شد، می‌توان داشت؟

قبول دارم باید بر روی موضوع ولیّ شناسی مطابق این تاریخ کاری جدّی صورت بگیرد و در همین رابطه به رفقا عرض شد بر روی جزوه کار شود تا إن‌شاءاللّه اجمال آن به تفصیل در آید و مطالب آن که معارف گمشده‌ی ما است، به تاریخ ما برگردد و بحمداللّه شنیدم کار را شروع کرده‌اند تا پس از چند جلسه‌ای که کار می‌کنند و سؤالات تنظیم می‌شود، بنده در خدمت‌شان باشم. موفق باشید 


[1] - تحف العقول، ص443

18756
متن پرسش
سلام: سوالات زیادی ذهنم رو مشغول کرده من به این نتیجه رسیدم خیلی از جوونا به وادی دین وارد نشدن پس نمیشه بهشون گفت دین اینو میگه پس چرا تو انجام نمیدی. همه خوشونو اسیر تکنولوژی کردن و دارن مثه خدا می پرستنش حتی شاید خود من. اگه به مردم بگی پیامبر فلان حرفو گفته شاید دیگه براشون اهمیت چندانی نداشته باشه ولی اگه بفهمن دانشمندان فلان حرفو زدن حتما انجام میدن. چند وقتی است خیلی کم با نوشته های به اصطلاح نواندیشان دینی مثل دکتر سروش، مجتهد شبستری، بابایی و ... آشنا شدم واقعا چه تفاسیر اشتباهی از دین دارند. بیشتر به متن های ادبی شبیه است تا فلسفی. انگار فقط با کلمات بازی می کنند. و وقتی اینها را می خوانم چقدر جای خالی افرادی مثل شهید مطهری را احساس می کنم. واقعا جامعه ما این روزها به این چیزها گره خورده است و من احساس می کنم چقدر دستم برای مبارزه برای دین خالیست. نمی دانم باید چه کاری بکنم. آیا باید فلسفه بخوانم؟ چطور می توانم فهمم را از دین، از تفکر اسلامی و ... به آن درجه برسانم که بتوانم به این جریانات پاسخ بدهم؟ درد دل اندکی از یک جوان دانشجو!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر کنید که این شور و شعور را در شما ایجاد کرده است. به نظرم اگر سیر مطالعاتی روی سایت را دنبال کنید و آرام‌آرام با قرآن و منطق قرآنی آشنا شوید، راه برایتان گشوده می‌شود. زمان پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» از این‌هم بدتر بود، ولی خداوند با منطق قرآن، کار را جلو برد و هدایت واقعی را به صحنه آورد. موفق باشید

18755
متن پرسش
سلام علیکم: 1. آقای طاهرزاده ببخشید بنده هفته پیش سوالی پرسیده بودم اما جواب حضرتعالی را به خاطر خراب بودن ایمیلم دریافت نکردم اگه میشه خیلی ببخشید یه بار دیگه جواب بدین. پارسال فهمیدم ام اس دارم یعنی حداکثر ۲۰ سال دیگه زندم به نظر حضرتعالی فرصت باقی مانده ام را چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً هم عرض شد که به شما چه ربطی دارد که چه موقع می‌میرید! شما جمله حضرت علی «علیه‌السلام» را مدّ نظر داشته باشید که حضرت فرمودند: «و اعمل لدنياك كأنّك تعيش أبدا و اعمل لآخرتك كأنّك تموت غدا» برای دنیایت طوری عمل کن که گویا همیشه زنده‌ای و برای آخرتت طوری عمل کن که گویا فردا می‌میری. موفق باشید

18750
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: 1. بنده نوجوانم و با آثار شما مأنوس هستم آیا همه را ول کنم و اول خوب فلسفه بخوانم یا ادامه دهم، پس چه زمانی فلسفه بخوانم؟ 2. مگر نه این است که انسان ابتدا باید با کتب عالمان عالم دار یک مقداری مأنوس باشد تا شخصیت فکری پیدا کند حالا این مدت انس با این آثار چقدر باید باشد تا شخصیت محکم شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر مطالعاتی روی سایت را اگر ادامه دهید؛ اولاً: تا حدّی تفکر فلسفی پیدا می‌کنید، ثانیاً: مباحث موجب می‌شود تا فلسفه را و جایگاه آن را بهتر درک کنید. موفق باشید

18748
متن پرسش
عرض سلام استاد: سوالی پیرامون دعا بر آب می خواستم بپرسم. کسانی هستند که می گویند دعا یا فلان آیه ی قرآن را بخوانید به آب یا بخورید یا روی سر بریزید. مثلا برای دفع جن می گوند فلان آیه را به آب بخوانید و روی سر بریزید. می خواستم ببینم از نظر شرعی این کار حجتی دارد یا رد شده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به چیز قابل اعتمادی در این مورد برخورد نکرده‌ام. ولی فکر می‌کنم عرایضی که در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» شده است، کمک‌کار باشد. موفق باشید

18742
متن پرسش
سلام استاد عزیز: 1. اگر حق الناس داشته باشم و خیلی به آن حساس نباشم این حال را چگونه تفسیر می کنید؟ آیا مانع سیر به بالا هست آیا مانع رشد علمی است؟ 2. به نظر شما مطالعه در یک موضوع را تمام کنیم بعد وارد سیر دیگری شویم یا اینکه دو موضوع را کنار هم مطالعه کنیم مثلا معاد را تمام کنیم بعد وارد غرب شناسی شویم یا در کنار معاد غرب شناسی هم باشد؟ 3. اینکه اگر گوهر معاد را پیدا کنید قدرت تجزیه و تحلیلتان بالا می رود منظور از گوهر معاد چیست؟ 4. (شخص) انسان ها در کلام شما یعنی چه؟ 5. اینکه در قیامت زمان و مکان نیست آیا بهشت و جهنم در هم هستند؟ 6. روحیه تدبر چیست چه حالاتی ذیل اوست؟ 6. چگونه با ملائکه ارتباط برقرار کنیم و او را بشناسیم که چه ملکی است با ذکر منبع. 7. یکی بود حالات خوبی داشت گریه می کرد و... سید هاشم گفت من صد برابر این را دارم ولی ظهورش به شکل دیگر است. یعنی چه ظهورش به شکلی دیگر است؟ 8. قبر امام حقیقت اصل برزخ است یعنی چه؟ 9. در آثار شما از مباحث فلسفی هست من فلسفه کامل نخواندم پس چه کتابهایی بخوانم که همه مباحث را بفهمم آیا همه را رها کنم و فعلا فلسفه بگیرم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر مسئله مالی است باید در حدّ امکان تکلیف‌تان را با طرف مقابل روشن کنید و اگر غیر مالی است باید از او حلالیت بطلبید و اگر احتمال فتنه هست، باید برای او استغفار کنید 2- می‌شود آن دو را در کنار هم داشت 3- احساس وَجهِ ابدی خودمان در هرحال، گوهرِ معاد است 4- به همان معنایی که عرف از این واژه می‌فهمد 5- مقامی است که نسبت آن با انسان‌ها متفاوت است در این مورد خوب است کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن دنبال شود 6- با دقت مطالب را دنبال‌کردن تدبیر گویند 6- نمی‌دانم 7- این موضوع را باید با ادامه‌ی مطالب معرفتی در امر سلوک بیابید، فعلاً طلب‌تان. 8- این موضوع را در جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اخروی» که بر روی سایت هست دنبال کنید 9- سیر مطالعاتی به خودی خود در این امر نیز کمک می‌کند. موفق باشید  

18736
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بر روی کتاب عقل و ادب شماره ای چاپ نشده. برداشتم این بود که این کتاب را می توان بدون گذراندن مباحث سیر مطالعاتی در برنامه گذاشت و برای جمعی که با بحثهای شما خیلی هم آشنایی ندارند می توان در میان گذاشت و فایل های صوتی را همه گوش بدیم و جلسه هفتگی داشته باشیم. آیا این برداشت درست است؟ این کتاب را می توان کتاب کار همه آنانی که دغدغه ادامه انقلاب را دارند دانست؟ خداوند طول عمرتان دهد. لطفا راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر کنم اگر با جدّیت مباحث صوتی آن را دنبال کنید و مباحثه فرمایید به خودی خود معارفی را در کنار بصیرت تاریخی به‌دست خواهید آورد. موفق باشید

18741
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: جناب استاد سالها از تسخیر لانه جاسوسی می گذرد و هنوز هستند کسانی که معتقدند این کار خلاف قوانین دیپلماتیک جهانی بوده و باعث ضربه به ایران در سطح افکار جهانی شده است اگر آنجا لانه جاسوسی و محل توطئه هم بود خوب بود حکومت 24 ساعت به آنها مهلت می داد که خودشان از کشور خارج شوند و قائله بدون هیچ پیامدی ختم می شد و این همه هزینه برای مردم و مملکت ایجاد نمی کرد. می دانم فرصت شما کم است و وقتتان بسیار گرانبها ولی لطف کنید این شبهه را کاملا روشن بفرمایید. جزاکم الله خیرا. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع بسیار مهم است از آن جهت که آمریکا بر خلاف عرف دیپلماسی در نهایت خودخواهی در تلاشِ زیادی بود که از طریق سفارت خود، نیروهای مقابله با انقلاب را تجهیز و تحریک کند و یک دشمنی بود که از طریق آمریکا شروع شد و حتماً به شکل‌های مختلف ادامه پیدا می‌کرد و لانه‌ی جاسوسی بهانه است. بنده در جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب» در این مورد عرایض داشته‌ام که عیناً خدمتتان ارسال می‌کنم. موفق باشید

گـروگـانگيــري

     در تاريخ معاصر حادثه‌اي به عظمت گروگانگيري نداشته‌ايم. كه لازم است در رابطه با آن حادثه دو نوع عامل را در نظر گرفت:

     الف) عواملي كه ارتباط مستقيم با قضيه داشتند، ولي عوامل اصلي نبودند مثل

     1- پذيرش شاه از سوي آمريكا    2- ملاقات نخست وزير دولت موقت با برژينسكي

     ب) عوامل اصلي : 1- گروگانگيري بازتاب طبيعي دخالت‌هاي آمريكا در پنجاه ساله اخير در امور مسلمين بود  2- بازتاب الهامات تدريجي ولي مؤثر از تعاليم اسلامي، به خصوص تشيع بود و روحيه سازش نكردن با ظلم و ظالم و نگراني و شناختي كه از توطئه آمريكا به عنوان سردمدار استكبار جهاني وجود داشت، الزاماً چنين واقعه‌اي را مي‌طلبيد.

     3- بازتاب  كينه ديرينه‌اي است كه در عمق وجدان ملت موجود بود و مذهب و مليت ما از آمريكا جريحه‌دار شده بود.

     4- بازتاب و تجلي توكل يك ملت به خدا بود كه از رهبر الهي خود آموزش ديده بودند.

      سفارت در 13 آبان سال 58 به دست دانشجويان افتاد (به مدت 444 روز) و مورد پشتيباني مردم و رهبري قرار گرفت. امام فرمودند: «آن انقلابي بزرگتر از انقلاب اول است». آيت‌الله بهشتي در سمت نايب رئيس مجلس خبرگان از پشتيبانان اين كار بودند و گروههاي چپ و ماركسيست كه هميشه مذهبي‌ها را به ساده گرفتن امپرياليسم متهم مي‌كردند و معتقد بودند آمريكا با پيچيدگي‌هايي كه دارد بالاخره انقلاب را منحرف مي‌كند و خودشان را هميشه طلايه‌دار و پيشتاز مبارزه با امپرياليسم مي‌دانستند، يك مرتبه متوجه شدند در اين راه، بسياربسيار از ملت و رهبرالهي آن عقب افتاده‌اند و به همين جهت در ابتدا مي‌گفتند حركتي است مشكوك ولي بعد كه ديگر حيثيتي براي آنها نمانده بود، ديدند حركتي بسيار انقلابي و سازش ناپذير است بخصوص كه اسناد مربوط به خط ميانه و سازشكار داخلي را نيز دانشجويان خط امام منتشر كردند، مثل اسناد مربوط به رابطه پنهاني حسن نزيه، مقدم مراغه‌اي و تيمسار مدني كه همگي از اعضاء دولت موقت آقاي بازرگان بودند.

     افرادي مثل قطب‌زاده و بني‌صدر با گروگان‌گيري مخالفت كردند و بني‌صدر گفت: « با گروگان‌گيري ، ما گروگان شده‌ايم». و خود را بدين طريق به آمريكا نزديك كرد و از مسير حماسي انقلاب و رهبري آن از همان روز فاصله گرفت.

     عكس‌العمل آمريكا : 1- مسدود كردن دارايي‌هاي ايران 2- تحريم اقتصادي ايران توسط متحدين آمريكا 3- حمله ناموفق طبس  4- تحريك و ايجاد كودتاي نوژه 5- دادن چراغ سبز به عراق براي حمله به ايران

     امام خميني«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» امر رسيدگي به مسئله گروگان‌ها را به عهده‌ی اولين مجلس شوراي اسلامي واگذار كردند كه نهايتاً در نشست الجزاير و با وساطت آن كشور به نتايج زير رسيد.

1- اموال ايران از توقيف خارج گشت 2- قرار شد اموال شاه و ديگر طاغوتيان فراري با تهيه درخواست حقوقي از سوي ايران به دادگاه‌هاي صالحه ارجاع شود و آمريكا متعهد گرديد در امور ايران مداخله نكند (عجيب اينكه همان‌هايي كه مي‌گفتند چرا گروگانگيري كرديد ، بعد مي‌گفتند چرا گروگان‌ها را محاكمه نمي‌كنيد؟».

     نتايج گروگان‌گيري

    1-  در عرف نظام سياسي جهان، عملي ارزش آفرين بود كه عامل بقا و شخصيت دادن به يك ملت و انقلاب شد.

    2- تحقير آمريكا كه موجب ريشه‌دار شدن انقلاب گرديد. 3-  براي جهان روشن شد كه سفارت آمريكا، سفارت نبود، بلكه جاسوس‌خانه بود و عملاً حيثيت آمريكا در عرف بين‌المللي براي هميشه از بين رفت. 4- اسناد نشان داد نوكرهاي آمريكا در حال برنامه‌ريزي بر عليه انقلاب بوده‌اند. 5- شيرازه عوامل توطئه كه توسط سفارت رهبري مي‌شدند، از هم پاشيد، در داخل سفارت‌خانه دستگاه گيرنده و فرستنده عجيبي داشتند كه با آن مي‌توانستند روي تمام امواج بي‌سيم‌هاي جمهوري اسلامي بيابند. 6- بسياري از عواملشان رسوا شد و بي‌آبرويي برايشان آورد. 7- بسياري از برنامه‌هاي‌شان كشف و خنثي شد. 8- براي جهانيان روشن شد كه آمريكايي‌ها خيلي هم قلدر نيستند و زورشان به امت مؤمن نمي‌رسد. و در نتيجه اُبهت‌شان نزد ساير ملل شكست و تأثير اسلام در مقابله با قدرت‌هاي مستكبر نمودار گشت.

18739
متن پرسش
سلام استاد: اگر ما بخواهیم معارف معرفت نفس رو با کودکان کار کنیم باید چطوری شروع و با چه سیری ادامه بدیم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم قسمت «من کو؟» در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «چه نیازی به نبی؟» افق‌هایی را در این امر بگشاید. موفق باشید

18738
متن پرسش
سلام استاد عزیز: نظر جنابعالی نسبت به کاندیداتوری حجت السلام ابراهیم ریسی تولیت استان قدس رضوی چیست!؟ و چه کتب و مطالب رو برای انتخابات پیش رو معرفی می کنید؟ خدا شما رو برای نظام و انقلاب حفظ کند. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده جناب آقای رئیسی برای ریاست جمهوری حیف‌اند. نظام اسلامی از ایشان بهره‌های بهتری می‌تواند ببرد همین‌طور که هم‌اکنون کار ایشان اساسی‌تر از یک کار اجرایی پر از تنگناها است. در مورد انتخابات، بیشتر رهنمودهای رهبر انقلاب کتابِ واقعی است. موفق باشید

18730
متن پرسش
سلام علیکم: آیا می توان گفت همه اسماء خدا قبل از اینکه به دنیا برسند جمالیند اما به اقتضای طهور اسم رب الهی در دنیا اسماء جلالی هم به تبع اسماء جمال ظهور می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. حضرت حق به جهت علوّ ذاتش در مقام جلال است و به جهت تجلیات انوارش در مقام جمال است. موفق باشید

18729
متن پرسش
سلام: ببخشید جواب سوال 18723 و 18727 شاید به دلیل اشتباه بودن ایمیل بنده نیامده است اگر لطف کنید به همین ایمیل بفرستید ممنون دار هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دو سؤال مذکور این‌طور جواب داده شده بود:

باسمه تعالی: سلام علیکم: از جناب امام موسی صدر کتابی نمی‌شناسم و کتاب‌های مرحوم شهید آوینی همه یکی از یکی بهتر است. از هرجا شروع کنید، همان‌جا اولِ کار است. موفق باشید

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه که سعی کنیم معارف ما قلبی شود، راه رجوع ما به حقایق سهل‌تر می‌شود و سختی آن قابل تحمل می‌شود. موفق باشید

18721
متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد گران قدر: استاد موضوعی ذهنم را مشغول کرده و آن مطرح کردن بحث تمدن ذیل شخصیت و عرفان امام خمینی و انقلاب اسلامی است. راستش لازمه این تمدن جامعه ای سرشار از صدق و راستی، عدالت و معنویت، همبستگی قلبی و خودسازی تک تک افراد جامعه به دور از فاصله طبقاتی هست، که طرح این بحث توسط یک شخص که استاد بزرگوارمان باشید به مانند یک دست می ماند که صدایی ندارد و نیاز به یک جریان سازی ملی دارد، و مانند حرکت مدرس ها و شیخ فضل الله نوری ها کم رنگ جلوه کردن و به هدف غایی نرسیدن آن دور از انتظار نیست. تمدنی که باید همه دلبستگی ها و راحتی ها و تکنولوژی ها را دور زد و تقریبا از صفر شروع کرد، عرفانی که نیاز یا حداقل پیش زمینه دست یافتن به آن به مراتب بسیار سخت تر از زمانی شده که بزرگان عرفان ما در نجف اگر طلبه ای آن کرامات را نداشت متعجب می شدن و امروزه داشتن آن جای تعجب شده، دست یافتن به این تمدن را بسیار دور دست نمایانده. خواستم بدانم این هدف که بیشتر به رؤیا شبیه است، چگونه آن گرمی و روحیه دست یافتن به اینگونه تمدنی را در ما یا بهتر بگم در بچه حزب اللهی ها حفظ کند و ما را در حرکت به جلو تشویق کند؟ زمانی که دولت یا رسانه یا سیستم آموزش یک ملت با این هدف کاملا بیگانه باشند و کوچک ترین خبر از این بیداری نداشته باشند و در خواب زمستانی باشند...، برای نابودی زحمت دانشمندانمان و بتن کردن تمام دانشمان جشن و مدال فتح بگیرند و حتی تشویق به تدریس آن در دروس ابتدایی کنند، از رسانه و دولتی که مرگ هاشمی را بزرگ تر از مرگ یک امام زاده جلوه دهند، چه انتظاری ما داشته باشیم؟ پوزش می طلبم بابت اطاله کلام، ممنونم از بذل توجه گرانقدرتان.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید وقتی تاریخی شروع شود تا منجر به تمدن گردد سال‌ها در قبض و بسط خواهد بود تا از یک طرف آرام‌آرام و با افتان و خیزان‌ها از عهد قبلی به‌در آید؛ و از طرف دیگر آرام‌آرام و با افتان و خیزان‌ها به سوی هدف مدّ نظر جلو رود. بخواهند و نخواهند تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده است، جلو می‌رود. و هر اندازه نسبت به درست‌جلورفتن حساس‌تر باشیم با آسیب کم‌تری روبه‌رو می‌شویم ولی همان‌طور که رهبری انقلاب اخیراً در صحبت با مردم آذربایجان فرمودند: «اگر با همین سبک حرکت و به تعبیر رایج با همین فرمان جلو برویم، قطعاً پیروزی متعلق به ملت ایران است». پس بحث در پیداکردن راه نیست، بحث در بهترطی‌کردنِ راه است. و بحث «سلوک ذیل شخصیت امام» راه نمی‌گشاید، بلکه متذکر راهی است که گشوده شده تا با دقت بیشتر طی کنیم و خود را نسبت به راهی که گشوده شده، بیگانه نپنداریم. قبلاًها عرض شد این دولت، میهمان ناخوانده‌ای است که از جنس اهداف انقلاب اسلامی نمی‌باشد و باید حضور انقلاب را در جای دیگر جستجو کرد، نه در آینه‌ی حرکات چنین دولتی. اگر انقلاب اسلامی رویداد حقیقت در این تاریخ است‌. باید درستی انقلاب اسلامی را به افراد معرفی کرد. مردم به‌خوبی متوجه‌ می‌شوند چگونه حقیقت در این دوران پوشیده می‌شود وقتی آمریکا و آل ‌سعود که پدیدآورنده‌ی داعش و جبهة‌النصره هستند تا با ایران مقابله کنند، ایران را به عنوان بزرگ‌ترین کشور تروریست معرفی می‌کنند؛ مردم، وارونگی تاریخی را به عنوان حقیقت تاریخ احساس می‌کنند و عملاً متوجه می‌شوند علاج واقعه‌ی فلاکتِ این زمانه، رجوع به حقیقتی است که انقلاب اسلامی در مقابل آن‌ها گشوده است. موفق باشید   

18724
متن پرسش
سلام علیکم: در عرفان بین صدور و ظهور فرق هست؟ بین توکل و طلب نصرت در قرآن فرق هست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: هر صدوری که از طرف خداوند صورت گیرد، ظهوری به همراه دارد ولی ممکن است آن ظهور به عوالم پایین‌تر کشیده نشود. در توکل، انسان خدا را مدیر کارهایش قرار می‌دهد، ولی در طلب نصرت از خداوند می‌خواهد که در این امر یاری‌اش کند. موفق باشید

18715
متن پرسش
با سلام و خدا قوت: داستان هایی که در مورد عروسی جنیان یا ازدواج برخی افراد با جن شنیده می شود، ظاهرا با مبانی کتاب جن و جادوگر شما جور در نمی آید، آیا این داستان ها از اساس غلط است یا تفسیر خاصی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان کتاب، روشن می‌شود که این داستان‌ها چه اندازه خیالی و دروغ و پوچ و وَهمی است. موفق باشید

18718
متن پرسش
سلام: 1. در باب توبه ظاهرا اصل این است که جسم برزخی که با گناهی شکل گرفته است از بین برود، یا تبدیل به اعضا نورانی شود، آیا این قضیه با همان ارداه توبه حاصل می شود یا نیاز به فعلیت رسیدن دوری از گناه دارد؟ ۲. هستی عینی است، یا عینیت هم جزوی از هستی است؟ ۳. حد وجود دارد یا حد فرضی است؟ استاد، اگر بگوییم مثلا این میز وجود دارد و حدش فرض ماست و حدی وجود ندارد، پس ماده و محدود بودن را چه کنیم؟ اصلا چون حدی دارد و محدود است ماده است، پس حد وجد دارد. ۴. منازل السائرین استاد یزدان پناه به دستم رسیده است استاد، ولی خود ایشان ظاهرا گفته اند بی اجازشان استفاده نشود، اگر بنده آن مقدماتی را که شما فرمودید را طی کنم و سپس به آن منازل السائرین برسم، آیا نیاز است از خود ایشان اجازه بگیرم باز هم، یا اینکه از طریق شما این اجازه حل می شود؟ در رابطه با زمان این صوتها کمی راهنمایی بفرمایید که کی و چگونه کار کنم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- توبه همان به فعلیت‌رسیدنِ دوری از گناه است هرچند ممکن است طول بکشد ولی صبرِ بر ترک معصیت نتیجه‌ی خاص خود را به صحنه می‌آورد 2- عینیت همان هستی است، حال به هر جلوه‌ای که بخواهد به صحنه آید 3- «حد» مربوط به امکانِ ذاتیِ مخلوق است و امکان به خودی خود وجود ندارد، ولی خداوند به آن مطابق امکانِ مخلوقیتش وجود می‌دهد و لذا محدودیت مربوط به مخلوقیت مخلوقات است 4- با یکی از نزدیکان  آقای یزدان‌پناه صحبت کردم و این گله را در میان گذاشتم که مگر امروز این حرف‌ها در میان است که افراد در فضای انکار عرفان باشند تا تصدیق؟ و در حالی‌که تصدیق معارف عرفانی در میان است؛ چرا باید بخل ورزید؟ که ایشان فرمودند ابداً این‌طور نیست و ایشان منعی به این صورت نداشته‌اند. با این‌همه خود شما مواظب باشید برای ورود به «منازل‌السائرین» نیاز است معارف خاصی به همراه داشته باشید. اقلّش آن است که بحث «معاد» را که عرض شده است همراه با شرح صوتی آن دریافت کرده باشید. موفق باشید 

18709
متن پرسش
با سلام: می خواستم راجع به حدیث نفس بدانم که آیا از شیطان است یا مشکل از نفس خودمان است که اینطور زجر می کشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حدیث نفس می‌تواند ملکی یا شیطانی باشد. اگر در آن حالت نظر به ربوبیت حق و عبودیت خود شویم، مَلَکی است و اگر ما را مشغول خود کند تا شیفته‌ی خود شویم، شیطانی است و راه حل عبور از آن همان توصیه‌ی آیت اللّه بهجت«رحمة‌اللّه‌علیه» است که فرمودند: «آمدنش در اختیار شما نیست، ولی دنبال‌کردنش در اختیار شماست، سعی کنید آن را دنبال نکنید». موفق باشید

18701
متن پرسش
عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد معظم: بسيار ممنون و سپاسگزارم بابت پاسخ به سوالات. جناب استاد طاهرزاده، بنده تصمیم گرفته بودم گروهی در تلگرام راه اندازی کنم که در اون مطالبی صرفا در مورد حضرت زهرا (س) و شناخت جایگاه واقعی ایشون مطالبی بگذارم و تلاشی کوچکی داشته باشم تا جمعی از بانوان بتونن به شناخت درستی از حضرت زهرا (س) برسند و از حضرت خواستم خودشون منبع کاملی در اختیارم بگذارند که درست در همون زمان شما در پاسخ به یکی از سوالات عزیزان، دو کتاب شناخت «مقام لیلةالقدری فاطمه زهرا (س)» و «بصیرت فاطمه زهرا (س)» رو معرفی فرمودید. و من هم دو کتاب رو دانلود و در حال حاضر مطالبش را در گروه قرار میدم. بسيار مطالب ناب و عمیق در این کتاب هاست. بسيار از خدا و حضرت زهرا ممنونم که به محض در خواست و طلب مسیر درست را نشان می دهند و من آشنایی با این دو کتاب رو عنایتی از جانب خانم فاطمه زهرا می دونم. الحمدلله. سوالی از خدمت شما داشتم. شما در کتاب مقام لیلةالقدری فاطمه زهرا س فرمودید؛ «محبّت، مصداق ملموس و قابل ارتباط مي خواهد و با محبّت به انسان هاي معصوم، علاوه بر آن كه براي خود مصداق پيدا كرده ايم – تا محبّت ما ذهني و خيالي نباشد - مصداق آن را انسان هاي معصوم قرار داده ايم تا محبّت خود را درست جهت داده باشيم.» فرمودید محبت نباید ذهني و خيالي باشد، یعنی باید مصداقی در جهان خارج وجود داشته باشد و ما با دیدن کمالات و زيبايي های آن مصداق به او محبت داشته باشیم، مانند این فرموده علی (ع) که، «لماعبد ربا لم اره» یعنی باید خدای مصداقی را پرستش کرد، و نه خدای ذهني را. حال اگر در زمان اهل بیت زندگی می کردیم این مصداق عینی و وجود خارجی داشت، اما اکنون که در زمان غیبت به سر می بریم، مصداقی پیش روی ما نیست، البته نه اینکه نباشد، نعوذ بالله، بازم ذهني است. یعنی ما با وجود مقدس و مبارک امام زمان بصورت ذهني ارتباط داریم و ذهنی ایشان را می شناسیم. نه این وجود نازنین را می بینیم (حتی در خواب هم نمی توانم ببینیم) نه ارتباطی با ایشان به جز ارتباطی که ذهني و در توجهات و توسلات به ایشان، داریم، و نه مصداق خارجی اسماء و صفات الهی را به عینه مشاهده می کنیم، حال چه طور می توانيم ادعا کنیم محبت ما ذهني و خيالي نیست؟ ابتدا ذهني و خيالي است و فقط در مورد تعداد بسيار اندکی ارتباط با امام زمان (عج) حضوری و قلبی است. ممنون و سپاسگزارم از وقتی که مى گذارید. خداوند طول عمر با عزت و سلامتی به شما عنایت بفرمایند. ان شاءالله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید منظور از ذهنی و خیالی در آن عبارت به معنای وَهمی آن است که هیچ مصداق خارجی نتوانیم برای آن در نظر بگیریم. در حالی‌که سیره‌ی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» در مقابل ما است و ما با سیره‌ی آن‌ها می‌توانیم رابطه‌ی وجودی برقرار کنیم که بحث آن همین هفته در آخرین جلسه‌ی شرح کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» شده است خوب است به فایل صوتی آن که بر روی سایت هست رجوع فرمایید.

در مورد حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» نیز اگر رجوع ما پس از قبول عقلی، قلبی شد چون از نظر انسانی سنخیتی با آن حضرت داریم ایشان را مصداق کامل انسانیت خود می‌یابیم که بحث آن در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» شده است. موفق باشید

18703
متن پرسش
با سلام: جلد اول و دوم کتاب مقالات رو با صوت شما گوش دادم می خواستم ببینم نیازه جلد سوم رو هم گوش بدم یا برم صوت های مصباح الهدایه و رساله الولایه رو گوش بدم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حیف است که مطلب را تا آخر دنبال نکنید. چرا عجله؟! موفق باشید

 

18695
متن پرسش
سلام استاد: جسارتا به شبهه زیر جوابی قانع کننده بدهید. با توجه به قسمتی از سخنرانی امام خمینی (ره) در بهشت زهرا در روز 12 بهمن 1357: «اصل رژيم سلطنتي از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلي است و خلاف حقوق بشر است. براي اينكه ما فرض مي‌كنيم كه يك ملتي تمامشان راي داند كه يك نفري سلطان باشد، بسيار خوب، اينها از باب اينكه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، راي آنها براي آنها قابل است؛ لكن اگر چنانچه يك ملتي راي دادند (ولو تمامشان) به اينكه اعقاب اين سلطان هم سلطان باشد، اين به چه حقي ملت پنجاه سال از اين، سرنوشت ملت بعد را معين مي‌كند سرنوشت هر ملتي به دست خودش است. ما در زمان سابق، فرض بفرماييد كه زمان اول قاجاريه نبوديم، اگر فرض كنيم كه سلطنت قاجاريه به واسطه يك رفراندمي تحقق پيدا كرد و همه ملت هم ما فرض كنيم كه راي مثبت دادند، اما راي مثبت دادند بر آقامحمدخان قجر و آن سلاطيني كه بعدها مي‌آيند. در زماني كه ما بوديم و زمان سلطنت احمدشاه بود، هيچ يك از ما زمان آقامحمدخان را ادراك نكرده، آن اجداد ما كه راي دادند براي سلطنت قاجاريه، به چه حقي راي دادند كه زمان ما احمد شاه سلطان باشد سرنوشت هر ملت دست خودش است. ملت در صد سال پيش از اين، صدوپنجاه سال پيش از اين، يك ملتي بوده، يك سرنوشتي داشته است و اختياري داشته ولي او اختيار ماها را نداشته است كه يك سلطاني را بر ما مسلط كند. ما فرض مي‌كنيم كه اين سلطنت پهلوي، اول كه تاسيس شد به اختيار مردم بود و مجلس موسسان را هم به اختيار مردم تاسيس كردند و اين اسباب اين مي‌شود كه - بر فرض اينكه اين امر باطل، صحيح باشد - فقط رضاخان سلطان باشد، آن هم بر آن اشخاصي كه در آن زمان بودند و اما محمد رضا سلطان باشد بر اين جمعيتي كه الان بيشتر شان، بلكه الا بعض قليلي از آنها ادارك آن وقت را نكرده‌اند، چه حقي داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در اين زمان معين كنند؛ بنابر اين سلطنت محمدرضا اولا كه چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنيزه تاسيس شده بود مجلس، غير قانوني است، پس سلطنت محمدرضا هم غير قانوني است و اگر چنانچه سلطنت رضاشاه فرض بكنيم كه قانوني بوده، چه حقي آنها داشتند كه براي ما سرنوشت معين كنند هر كسي سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهاي ما ولي ما هستند؟ مگر آن اشخاصي كه درصد سال پيش از اين، هشتاد سال پيش از اين بودند، مي‌توانند سرنوشت يك ملتي را كه بعدها وجود پيدا كنند، آنها تعيين بكنند؟ اين هم يك دليل كه سلطنت محمدرضا سلطنت قانوني نيست. علاوه بر اين، اين سلطنتي كه در آن وقت درست كرده بودند و مجلس موسسان هم ما فرض كنيم كه صحيح بوده است، اين ملتي كه سرنوشت خودش با خودش بايد باشد، در اين زمان مي‌گويد كه ما نمي‌خواهيم اين سلطان را. وقتي كه اينها راي دادند به اينكه ما سلطنت رضاشاه را، سلطنت محمدرضاشاه را، رژيم سلطنتي را نمي‌خواهيم، سرنوشت اينها با خودشان است. اين هم يك راه است از براي اينكه سلطنت او باطل است.» با توجه به متن بالا سوال این است که اگر ملتی آمدند و امام خمینی را حاکم کردند بر سرنوشت خودشان این ملت چه حقی دارند که برای نسل های بعدی هم حاکم تعیین کند (منظورم آیت الله خامنه ای) است؟ به قول امام رای آن مردم و نسل شما برای شما قابل و محترم بود و برای ما نیست، اونوقت چه حرفی دارید؟ می گویید که خیر؟ باید با زور قبول کنید که حاکمتان آیت الله خامنه ای باشد؟ (خبرگان هم که از خودتان است و سیاست و طرز فکرشان همان تفکر انقلاب و نظام و رهبری است) اگر بگوئید که می توانید در رئیس جمهوری هر که را خواستید انتخاب کنید می گوییم خیر زیرا سیاست های نظام از اول انقلاب تاکنون همین بوده بنابراین با تغییر رئیس جمهور چیز خاصی عوض نمی شود. تئوری ولایت مطلقه فقیه (که اکثریت فقهای شیعه، مطلقه بودنش را قبول ندارند) در عمل شکست خورد یعنی در این چهل ساله خوب نشان داد که آخوند جماعت نمی تواند خوب مدیریت و کشورداری کند و بهتر است مقام شامخ روحانیت (که الان در نظر مردم تحقیر و توهین می شود و سبک شمرده می شود) راه علمای وارسته ی گذشته را در پیش گیرد و به جایگاه قبلی خودش بازگردد. علمایی هم چون آیت الله العظمی بروجردی و آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی و .. .
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان‌طور که ملاحظه کرده‌اید ملت ایران به رهبری حضرت امام قیام کردند و گفتند ما آن طرحی که گذشتگان برایمان شکل دادند، نمی‌خواهیم و بیش از 99 درصد به جمهوری اسلامی رأی دادند و مردم همواره در انتخابات با شرکت فعّال خودشان نشان می‌دهند ادامه‌ی کار را در بستر همین نظام پذیرفته‌اند وگرنه مثل کاری که با نظام شاهنشاهی کردند انجام می‌دهند. به همین جهت مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه‌تعالی» در صحبت حکیمانه و سراسر بصیرت اخیرشان با مردم آذربایجان فرمودند یک‌سال دشمنان بیگانه از واقعیت جامعه تلاش می‌کنند که بگویند مردم اصل نظام را قبول ندارند ولی مردم با حضور در راهپیمایی 22 بهمن، همه‌ی آن حرف‌ها را می‌شویند و از بین می‌برند 2- برای تحقق یک تمدن و عبور از رسوبات فکری تمدن قبلی، سال‌های متمادی طول می‌کشد و از این جهت است که ما هنوز گرفتار ضعف‌های فکری و عادتیِ نظام گذشته‌ی شاهنشاهی و غربی هستیم و این ربطی به روحانیت ندارد. موفق باشید

18698
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: بنده جوانی دانشجو هستم اغلب اوقاتم را به درس خواندن می گذرانم ولی با این وجود خیلی انرژی دارم و دیر خسته می شوم نمی دانم این همه انرژی را چکار کنم دلم می خواهد آرام بگیرم ولی همیشه یه هیجان و یه ذوق و حالت عدم سکوت درونم هست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد تخصص ندارم. عرایضی در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» شده است ممکن است از جهتی راهی در مقابل شما بگشاید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

18697
متن پرسش
سلام علیکم: اگر بخواهیم کسی که از آقای سروش که اعتقاد به وهم و خیال پیامبر به جای وحی به ایشان را دارد را توجیه کنیم چه باید بگوییم؟ ممکن است قرآن را قبول نداشته باشد پس لطفاً هم جواب قرآنی و هم عقلانی بدهید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی نسبتاً مفصل در جزوه‌ی «غفلت از مقام نبوت در پوشش تمجید از حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» شده است. جزوه بر روی سایت هست. موفق باشید

18688
متن پرسش
چیست بی معنا ترین؟ کدامست توخالی ترین؟ تو خالی ترین مفهوم، «من» است. به‌ راستی چرا وصف ذاتی «من» نزد کانت، استعلایی ست؟ آیا منِِِ شبه متعالی کانت، جز سایه‌ای موهوم و شبحی گریزان است؟ این بنیاد، عین بی بنیادی ست. در توضیح این‌که چرا در دوره‌ی جدید، فلسفه به «روش»، تقلیل یافت، می‌توان چنین گفت: «انسان در سودای فهم محض و پیراسته از پیش‌داوری، خواست به «خود» اتکا کند که «هیچ» را شهود کرد و در تجربه ی عدمی بی‌معنا، هراسناک به «روش» پناه برد، تا بی‌معناترین را بپوشاند.»
متن پاسخ


باسمه تعالی: سلام علیکم: از پریروز که با این سؤال کشنده‌ی شما روبه‌رو شده‌ام، نه می‌توانم آن را نادیده بگیرم و فراموشش کنم، و نه می‌توان به‌راحتی با آن روبه‌رو شوم و با چنگال‌های خود آن را تکه پاره کنم.
چگونه در چنین ظلماتی که روش‌مندی‌های عقلِ ریاضی همه‌چیز را در سیطره‌ی خود گرفته، می‌توان ندا سر داد که پدیدارها در چنبره‌ی این روش‌ها، هیچ رویی از خود نمی‌نمایانند؟!
منِ استعلایی، انسان را در جزیره‌ی تنگ و محدود خود خلاصه می‌کند تا هرچه هست تصور انسان باشد نه چیز دیگر.
کجاست آن حضوری که انسان در بیکرانگیِ خود در همه‌ی عالم و با همه‌ی مخلوقات، یگانه باشد و با آن‌ها به‌سر برد؟!
خلیفه‌ی الهی حامل همه‌ی اسماء الهی است و هر مخلوقی از مخلوقات، حامل اسمی از اسماء الهی می‌باشد که همه‌ی آن نزد خلیفة اللّه است و از این جهت، خلیفة اللّه به گستردگی همه‌ی عالَم در عالَم حاضر است. و این شاید همان معنایی است که یوگیِ آلمانی تحت عنوان «در جهان‌بودگی» بنای گفتنش را دارد. در حالی‌که قابیل، که همان منِ استعلایی است، هابیل را، یعنی این منِ گسترده در همه‌ی عالم را به قتل رساند و دربه‌در به دنبالِ دفن‌کردن آن است!
آیا آن منِ استعلایی، برادر آن منِ گسترده که با همه و همه‌جا هست، نیست؟! برادر هستند و برادر نیستند. برادراند چون هر دو یک چیز را مدّ نظرها می‌آورند، ولی چگونه قاتل و مقتول برادر باشند که یکی می‌خواهد دیگری را دفن کند؟
آدم وقتی در مقابل این سؤال شما قرار می‌گیرد با ظلماتی سهمگین روبه‌رو می‌شود، ظلماتِ زندان تنگ و تاریکِ «روش»؛ اگر بخواهد بگوید ما را با «روش» کاری نیست، انبوه اشکالات بر سرت ریخته می‌شود که می‌خواهی بدون برنامه زندگی کنی. و اگر بخواهی متذکر شوی که در چارچوب‌بردنِ پدیده و گشتل‌کردنِ آن، عملاً رابطه‌ی خود را با عالَم و آدم قطع کرده‌ای؛ خیره‌خیره به تو می‌نگرند در حدّی که گویا حرف قابل فهمی با آن‌ها در میان نگذاشته‌ای. حال وقتی در ذهن انسان چنین مسائلی می‌گذرد نمی‌داند باید تکلم کند یا این‌که چون از عهده‌ی ظهورِ ابعاد مختلف سؤال و جواب برنمی‌آید، سکوت نماید. و چند کلمه‌ای تند و تیز جواب دهد به‌خصوص اگر مثل من پیرمردی کم‌حوصله باشد، راهی نمی‌بیند مگر آن‌که به رسم فردیدی، جواب‌های تندی مطرح نماید تا او را متهم به کم‌حوصلگی و عصبانیت کنند. تازه، دیوانه‌شدن نیچه‌ای و گیج و منگ‌شدنِ هولدرلینی پیشکش! گویا زمانه زمانه‌ای است که سخن‌گفتن هردم‌بیلی شده است و لذا چاره‌ای جز سکوت نمی‌ماند مگر آن‌که گشایشی در بستر زبان آیات و روایات فراهم شود، اما نه زبانی که باز، حجابِ ظهور آیات و روایات گردد. موفق باشید

 

نمایش چاپی