بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18517
متن پرسش
سلام علیکم: استاد لطف کنید جواب سوال 18505 را عمیق تر بدهید. بنده در این زمینه کتب معرفت شناسی را مطالعه کردم و با برخی از اساتید هم صحبت کردم ولی به نظر می رسه تا به حال به این سوال پاسخ حلی داده نشده است به حرف دکارت نقد های زیادی از قبیل دور بودن وارد است احساس بدیهی هم قضیه را حل نمی کند چون باز هم ادراک انسان است و باز هم مسئله دور پیش خواهد آمد. اینکه با واقعیت در ارتباط هستیم یک مسئله است و اینکه آیا ادراک ما با واقعیت مطابقت دارد یا نه مسئله ای دیگر است. استاد چگونه می شود این مسئله را حل کرد که آیا اگر انسان به گونه ای دیگر درک می کرد شاید واقعیت را جور دیگری می فهمید؟! استاد خواهشا پاسخ حلی بدهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک نوع موضوع فلسفی نیست که انتظار دارید جواب فلسفی از طریق علم حصولی دریافت کنید! این یک موضوع حضوری است و تنها با همان جواب که عرض شد قابل حلّ است و لا غیر، مگر این‌که بی‌دلیل موضوع را بپیچانید و مباحثی از قبیل معلومِ بذات و معلوم بالعرض را به میان آوریم. موفق باشید

18516
متن پرسش
حقیقت انسان از دیدگاه عرفان در اسلام، انسان را چیز جدایی از خدا نمی داند و به میزانی که در طاعت و عبودیت بالا رود می تواند به مقام ربوبیت برسد یعنی کاری را که خداوند می کند انجام دهد. مانند کرامات و معجزاتی که ائمه و پیامبران داشتند (زنده کردن مردگان، شفای بیماران و).... این نوع تلقی از انسان یعنی انسان شناسی عرفانی چه تغییراتی در تعاملات اجتماعی در حوزه رفتارها و حوزه نظام سازی رقم می زند؟ یعنی یکی در بعد خانواده و رفتار با دوستان، محل کار و ... به کجا خواهد رسید؟ و دیگری در نظام سازی چگونه عمل می کند؟ یعنی این نوع نگاه چگونه منجر به تشکیل و ساخت نظامات اداری یک جامعه خواهد شد؟ مثل نظام اقتصادی، آموزشی، علمی، فرهنگی و غیره. به عبارتی دیگر چگونه می تواند مدلهایی برای اداره کشور از بعد محتوا و روش ارائه کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان از طریق عبادات منوّر به نگاهِ حقّانی شد، می‌تواند وجهِ حقّانی عالَم را از وجهِ باطل آن – که وَهم ایجاد می‌کند - تشخیص دهد و گرفتار آن نوع زندگی که امروز فرهنگ غربی برای بشر ایجاد کرده، نشود. بلکه عالَم را بستر تعالیِ خود بیابد نه آن‌که کارش بشود تخریب طبیعت برای جوابگویی به هوس‌هایش. موفق باشید

18515
متن پرسش
سلام استاد: عالم ماده، بعضی چیزا رو ما صورت میدیم و بعضی چیزا رو خدا به همون صورت خلق کرده مثل درخت، و میز که از درخت ساخته میشه هر دوی اینها اعتباریاته؟ عالم ماده منظور کل دنیاس یا یه مفهوم که همه دنیا مصداقشه؟ اگه بله یکمی در موردش توضیح بدین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اعتباری‌بودن دنیا از آن جهت است که دنیا به خودی خود حقیقت نیست و تنها وسیله و ابزار زندگی است. موفق باشید

18507
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: «اگر آموزش و پرورش در یک کشور ارتقاء پیدا بکند و اصلاح شود، در اقتصاد، سلامت و بهداشت، محیط زیست، مرگ و میر، بارورى، زیبایى و هنر، رفتارهاى گوناگون مردم در سطح جامعه با یکدیگر، و فراتر از همه‌ى اینها، در دین، فلسفه و اخلاق تأثیر خواهد گذاشت. امروز در دنیا به زبان کودکى به کودکان فلسفه مى‌آموزند؛ یعنى چیزى که از نظر بعضى از طراحان کشور ما بى‌معنى است؛ فکر مى‌کنند فلسفه مخصوص آدمهاى ریش و سبیل‌دار و کسانى است که یک سنى از آنها گذشته باشد. نگاه مدرن به مسائل حیات، امروز پیشروان علمى دنیا را به اینجا رسانده که باید فلسفه را از دوره‌ى دبستان به کودکان تعلیم داد؛ البته با زبان کودکى.» این متن یکی از چندین سخنن رهبری در مورد آموزش فلسفه و تفکر به کودکان است. من یک طلبه ام، بنده از شما استاد بزرگوار این سوال را دارم که ما قصد داریم در مساجد و کلاس هایی که خارج از مسجد در اختیار داریم این در خواست رهبری را عملی کنیم چگونه باید شروع و عمل کرد؟ اگر کتاب مد نظر شماست معرفی کنید و خواستار این هستم از شما که جوابی کامل داده شود تا دوباره مزاحم وقت شما استاد عزیز نشوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» در همین رابطه تدوین شده است و با توجه به این‌که مبانیِ فلسفی ما برعکسِ غرب، امروزه در علم کلام ما ظهور خوبی داشته است؛ کتاب «چه نیازی به نبی» و سپس کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» تنظیم شد. مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» نیز در موضوعِ تفکر فلسفی کمک‌کارهای خوبی هستند. موفق باشید

18506
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. ما در کانون مسجدمان گروهی با نام گروه عملیاتی عمار تشکیل دادیم که بیش از 15 نفر عضو داره و متشکل از یک نفر طلبه سطح دو یک، نفر طلبه سطح یک، یک نفر لیسانس زبان خارجه، چهار نفر دانشجو و بقیه دیپلمه و محصل هستند. همه اعضا در سطح خود متدین بوده و سطح اغلب شان خوب یا حتی عالی است، هدف که برای گروه طراحی شده است تربیت انسانهای ارزشی بر اساس امور فطری برای تسهیل در امر ظهور است در واقع کار ما انشاء الله بستر سازی برای ظهور حضرت مهدی ارواحنا فدا خواهد بود ما در کارگاه محتوایمان الان داریم ده نکته در معرفت نفس رو بحث می کنیم البته چون بنده با عنایت خدا باید این کارگاه رو به سمت هدف سیر بدهم کتابهایی از بقیه اساتید و کتاب «خویشتن پنهان» و «حرکت جوهری و برهان صدیقین» از حضرت عالی رو خوندم و کتاب «معاد یا بازگشت به جدی ترین زندگی» را در دست مطالعه دارم، البته کتابهایتان را همراه با فایل های صوتی شان مطالعه کردم. با این مقدمه از حضرت عالی به خاطر داشتن سابقه چندین ده در این زمینه و همچنین انشاءالله به خاطر سیری که در معرفت نفس دارید درخواست دارم که با تبیین سیر مطالعاتی دقیق ما را در سیر این کارگاه به سمت هدف مشخص شده به لطف خدا کمک نمایید. در ضمن در مکانی که ما قرار داریم پتانسیل زیادی وجود دارد و به محض این که خودمان بتوانیم به همراه گروه اولیه مقداری رشد کنیم انشاءالله؛ شروع به جذب نفرات جدید در گروههای جدیدبه لطف خدا خواهیم کرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف خدا کار خوب و دارای آینده‌ی روشنی است. فکر نمی‌کنم چیزی اضافه‌تر از همان سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست، نیاز باشد. منتها پیشنهاد می‌شود بعد از «برهان صدیقین» در عرض سیر مطالعاتی، مباحث مهدویت و انقلاب اسلامی نیز مطالعه شود. موفق باشید

18508
متن پرسش
با سلام: جناب استاد در خصوص فهم و ادارک اشیاء فلاسفه بحث ماهیت دار بودن اشیاء را مطرح کرده اند و همه اشیاء و ممکنات را دارای ماهیت می دانند. این بدان معناست که برای اشیاء استقلالی فرض کرده اند و ذاتیتی قائل شده اند و علل قوام را جنس و فصل گرفته اند. به نظر می رسد طبق مبنای وجود رابط ملاصدرا این مستقل دانستن اشیاء و در نظر گرفتن ذاتی برای آنها و قوام اشیاء به ذاتیات خود مردود باشد. چون وجود رابط هیچ فرض استقلالی در مورد آن صحیح نیست. شیء ای که تمام هستی او عین ربط به واجب است چه استقلالی دارد؟ البته که ندارد تا بخواهد ماهیت و ذاتیت داشته باشد در خارج و یا حتی این که ماهیت از او انتزاع شود. مگر امکان دارد که از -ربط صرف و غیر مستقل- ماهیت و استقلال انتزاع کرد؟ این که علامه طباطبایی فرموده اند که عقل می تواند به نظر استقلالی نگاه کند به اشیاء به نظر می رسد در اوائل کار و برای تعلیم فرموده باشند چرا که اگر مستقل ببیند عقل اشیاء را هر حکمی می کند بر وجه استقلالی اشیاء می کند در حالی که خارج و اعیان غیر مستقل محض اند. پس عقل هر حکمی که بر موجودی می کند در واقع بر آن موجود از آن حیث که در ذهن خود به طور مستقل فرض کرده می کند نه بر خارج از ذهن و واقع. که در واقع واقع نمایی و حکایت علم از خارج مخدوش می شود. به نظر حقیر می رسد برای رهایی از این مشکل باید برای فهم اشیاء تعاریف را به علل فاعلی و غائی که همان واجب تعالی است تعریف کرد که حیثیت ربط بودن اشیاء به حق متعال در نظر گرفته شود و در غیر این صورت با اشکال یاد شده مواجه هستیم و اشکالات دیگری که آقای جوادی می فرمایند. 1. آیا عرائض بنده را تایید می فرمایید؟ 2. به نظر می رسد عرفان با تعریف مظاهر و اعیان از جهت وجه آسمائی آنها مشکل را تا حدی حل کرده باشد. مثلا آقای جوادی انسان را به حی متاله تعریف کرده اند که وجه آسمائی را مورد توجه قرار داده اند. نظرتان در این مورد چیست؟ ممنون از توجهتون به سوالات و شرمندم از این که وقت شریفتون رو می گیرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر عقل در مفهوم‌ساختن از ماهیات نسبت به خارج هم آن ماهیات را مستقل دانست، عملاً این‌جا عقل بین مفهوم و مصداق خلط کرده است. ولی اگر در ضمن عینِ ربط‌دانستنِ مخلوقات نظر به نحوه‌ی امکانیِ آن‌ها داشت و مفاهیمی از شیئی خارجی که چیزی جز وجود نیست، در ذهن خود شکل داد مشکلی پیش نمی‌آید و طبیعی است برای شناخت پدیده‌ها انسان باید از آن‌ها در ذهن، مفهوم‌سازی کند و در این رابطه از نظر به علتِ فاعلی و غایی نیز غفلت نمی‌شود 2- عموماً همین ماهیات را هم باید نظر به اعیان ثابته‌شان معنا کنیم که عرفان نظری متذکر آن‌ است. موفق باشید

18504
متن پرسش
برخي با استناد به یک سري آيات و روايت و همچنين با استناد به برخي قواعد عقلي مانند قاعده لطف؛ عصمت ولي فقيه را ثابت می كنند. البته نه عصمت مطلق مانند عصمت ائمه (ع) بلكه عصمت در امور مملكت داري و امور سياسي. آن هم نه تمام امور بلكه امور اساسي و حساسي كه اگر در آن امور تصميم اشتباهي گرفته شود ضرر اساسي و جبران ناپذيري به مملكت وارد مي شود. مي گويند در اين امور اگر ولي فقيه بخواهد تصميم اشتباهي بگيرد خدا به يك نحوي او را مطلع مي كند كه اين تصميم اشتباه است يا اينكه كاري مي كند كه از اول ولي فقيه به سمت اتخاذ آن تصميم اشتباه نرود. البته برخي ها پا را از اين هم فراتر گذاشته مي گويند در مطلق امور مربوط به ولايت فقيهي ايشان معصوم است نه فقط در امور حساس و اساسي. مثلا يكي از دلايلي كه اين افراد مي آورند داستان فتواي شيخ مفيد (ره) در مورد زن حامله اي كه مرده بود و فتواي اشتباهش كه خود امام زمان (عج) آمدند فتوا را درست كردند كه پس از فهميدن شيخ (ره) اين واقعه را مدتي از صدور فتوا خودداري كردند كه پس از چندي توقيعي از ناحيه حضرت دريافت مي كنند كه در آنجا حضرت به شيخ (ره) مي فرمايند شما كارتان را انجام دهيد اگر جائي هم اشتباهي رخ داد ما درستش مي كنيم. حال اين عده مي گويند وقتي در يك امر شخصي كه بحث سر مرگ و زندگي يك انسان است خود امام (عج) فتواي اشتباه عالم زمان را درست مي كنند؛ به طريق اولي زماني كه تصميم مربوط به كل امت اسلامي و جامعه اسلامي است و در صورت اشتباه يك امت ضرر مي بينند امام (عج) وارد مي شوند و كارها را درست مي كنند. يا يكي ديگر از ادله حديث زير است: «إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُم‏» مي گويند خود امام (عج) حواسش به اين نظام و اين انقلاب و ولي فقيه است. وقتي ولي فقيه واقعا قصدش خدمت به اسلام است و عادل است و مجتهد است و متقي است اگر جائي هم بخواهد اشتباهي صورت بگيرد خود حضرت به يك طريقي دخالت مي كنند و نمي گذارند اشتباه صورت بگيرد. يا يك سري آيات و رويات و ادله ديگر. حتي بعضا به برخي مكاشفات نيز اين عده استناد مي كنند. حال به نظر شما اين استدلال درست است يا خير؟! در مجموع استدلال را نقد كنيد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این نوع نگاه، نگاه خوبی است و تجربه هم نشان داده است که همین‌طور باید باشد. ولی در یک محفل علمی موضوع این‌طور مطرح می‌شود که چون ولیّ فقیه کارشناسِ رجوع به متون دینی است و مبنای سخن او بر اساس تحقیقی است که در آن متون کرده، نسبت به سایر انسان‌ها در رابطه با هدایت جامعه، کمترین اشتباه را دارد و به اصطلاح، قلیل‌الاشتباه است. مثل متخصص در بیماریِ قلب که نسبت به سایرین در رابطه با درمان بیمار مبتلا به بیماری قلب در اشتباه کمتری است. در این رابطه می‌توانید به قسمت آخر کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» رجوع فرمایید. موفق باشید

18501
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: لطفا بفرمایید که چه قائده ایی برای پرداخت صدقه با عنایت بر دافع بلا بودن آن وجود دارد؟ مثلا بنده برای آنکه در طول هفته بلایی ناخواسته بر سرم نیاید بعضی روزها از پول خورد هایی که ته جیبم هست و یا آن مقدار پول اندکی که نیاز اساسی به آنها ندارم و می توانم از آن دل بکنم را در صندوق های صدقات می اندازم، لطفا بفرمایید که این نحوه از پرداخت صدقه با توجه به معارف دینی ما روش خوبی است یا اینکه باید در رابطه با صدقه دادن دقت بیشتری داشته باشیم؟ اصلا جایگاه صدقه در زندکی دینی کجاست؟ چرا بزرگان دین در کنار دستوراتی مانند خمس و زکات و قرص الحسنه و احسان به خویشاوندان صدقه را هم مطرح کرده اند و صدقه در مقایسه با این ها چه مفهومی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان نسبت به این موضوعِ توحیدی آگاه شده باشد که مدیریت عالَم در دست خدا است، بیشتر متوجه می‌شود از طریق حضرت حق باید مشکلات را حل کرد. یکی از راه‌های رفع مشکلات همان صدقه‌دادن است آن‌هم به هر شکلی که پیش آید حتی در حدّ خوشحال‌کردن یک فقیر. خداوند به دنبال بهانه است تا بنده‌ی خود را به خود نزدیک کند و راه‌های هدایت را به سوی او بگشاید. موفق باشید  

18498
متن پرسش
با سلام: در خصوص سوال قبل که عرض کردم عالم خلق به اعتبار وحدت در عین کثرتی که بر آن حاکم است تجلی همان علم اجمالی در عین کشف تفصیلی است و لطف نمودید جواب را بیان فرمودید. حالا در ادامه می شود این طور گفت: چون از آن جهت که علم اجمالی از همان جهت مطرح است که کشف تفصیلی مطرح است و عبارت از همان جهت یعنی: علم اجمالی عین کشف تفصیلی است و همان است و از همان جهت که اجمال است تفصیل است. حالا چون عالم خلق هم تجلی همین مقام است وحدت از همان جهت کثرت مطرح است و بطون از همان جهت ظهور است و در واقع ظاهر عین باطن است این طور اگر بگوییم مساله وحدت در عین کثرت به اعتبار اینکه ظهور آن مقام یاد شده است اگر طرح شود این سخن امام علی که فرموده اند: ما رایت شی الا و رایت الله قبله و بعده و معه نزدیک تر به زبان عقلی و فلسفی و قابل فهم تر می شود. و اینکه می فرمایید اگر نگاه عوض شود همه هستی همه در همه است روشن تر می شود. و اینکه چرا اگر معرفت عوض شود ظهورات را کل فی الکل می شود رویت کرد - این طور اگر تقریر شود مساله این که در هر مظهری و در هر ظهوری همه مظاهر و اسماء قابل رویت است شفاف تر می شود. البته بنده چیزی اضاف تر از آنچه شما فرموده اید بیان نکردم استاد عزیزم آیا مطلب را درست فهمیده ام؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته‌ی بسیار مهمی است که اگر انسان به نور توحید، سعه‌ی لازم را پیدا کند می‌تواند در یک لحظه، وحدت را در عین کثرت و کثرت را در عین وحدت و اول را عین آخر و آخر را عین اول بیابد. جمعِ این اضداد بستگی به سعه‌ی توحیدی افراد دارد وگرنه در مفهومِ عقلی، مفهومِ کثرت غیر از مفهوم وحدت است. موفق باشید  

18478
متن پرسش
سلام: قباهت گناه رو چگونه درک کنم؟! در صورتی که متاسفانه خیلی از گناهان امروز عادی به نظر میرسن، در این عصر من چگونه زشتی گناهِ بزرگی مثل زنا و خودارضایی رو ببینم و درک کنم؟! ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان متوجه شود اگر این گناهان را مرتکب شود، مسیر اُنسِ او با حضرت حق تیره می‌گردد، حکایت از آن دارد که وقتی در قیامت حجاب‌ها برطرف شد انسان، خود را از الطاف الهی دور می‌یابد و گرفتار آتش می‌شود. موفق باشید

18473
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد شما در مصباح الهدایه فرمودین که در چینش نظام هستی مقام ذات غیبی و اسم احدیت و اسم واحدیت مطرح هست. سوال 1. آیا جناب ملاصدرا توانسته اند با طرح مساله علم اجمالی در عین کشف تفصیلی این 3 مقام را به زبان فلسفی اثبات کنند به این بیان که ذات حق که علم اجمالی در عین کشف تفصیلی به خود دارد. در مقام تطبیق بگوییم ذات حق در گفته ملاصدرا مساوی همان ذات در لسان عرفاست. مرتبه علم اجمالی همان اسم احدیت و مرتبه کشف تفصیلی همان مرتبه واحدیت و اسم الله اعظم و اعیان ثابته است در عین وحدت محض حق تعالی... و بعد تجلیات خلقی که مساله وحدت در عین کثرت بیان می شود این همان ظهور علم اجمالی در عین کشف تفصیلی است. سوال 2. چطور در عین وحدت محض بین ذات و صفات مقام وساطت در صقع ربوبی و... پیش می آید و اصولا آیا این تناقض نیست که در وجودی که صرف وحدت است قائل به وساطت احدیت بین ذات و واحدیت و... شویم؟ چرا که طبق بیان آقایان این وساطت صرف اعتبار عقل یا صرفا شهود عارف هم نیست بلکه تکوینا عرفا این مقامات و تجلیات را در صقع حق تعالی قائل هستند. آیا باید این مراتب را مانند بحث معقولات ثانیه در فلسفه دانست که مابازائی ندارند و وجودشان به عین وجود موضوع آنهاست به هر حال راه حل چیست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- یادم نیست که ملاصدرا در این رابطه سخن خاصی فرموده باشد. ولی طرح شما را طرح خوبی می‌دانم 2- حضرت حق در ذات خود عین وحدت است و علمِ به ما، علمِ به اعیان ثابته‌ای است که در مقام علمِ الهی است از آن جهت که علم او عین ذات اوست. و لذا تجلیات حضرت حق برای خودِ اوست تا مقام وحدت محضه‌ی او، ثابت و پایدار باشد و او در نسبت با ما صورتِ واحدیت و به صورت صفات ظهور می‌کند به همان معنایی که تشکیک در ظهور، آن را تبیین می‌نماید. موفق باشید

18484
متن پرسش
سلام علیکم خدا قوت: با توجه به مطالعاتی که داشتم و مسائلی که خودم مستقیم با آنها روبرو بودم برای رهایی از سحر و جادو ما به چه کسی یا کسانی که مورد تایید باشند می توانیم برای باطل کردن مراجعه کنیم؟ مخصوصا اینکه ساحر مسلمان نبوده باشد. خداوند سایه عالمایمان رو بالای سرمون نگه داره. موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کسی را نمی‌شناسم. پیشنهاد می‌کنم کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که بر روی سایت هست و کتاب «سفینة الصادقین» آقای یعقوبی قائنی را مطالعه فرمایید. موفق باشید

18469
متن پرسش
با سلام و تقدیم احترام محضر استاد عزیز و بزرگوارم: کجاست مأوایی که در این زمانه ی بی پناهی و گریز و ترس، "بتوان" در آن پناه گرفت؟ کجاست تفکّری که سرگرمی نیست؟ کجاست تفکّری که تنها مسکِّنِ وهم، نیست؟ کجاست حقیقت و ذاتش چیست؟ کجاست "آرام - گاه"ِ حقیقی؟ غرر آیاتی را که از من روی می گردانند، بفرستید؛ شاید... با سپاسگزاری پیشین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌گاه که انسان خود را در اوجِ معلّق‌بودن هیچ هویتی را نتوانست برای خود بیابد إلاّ تعلقِ محض به بیکرانه‌ای که هم هست و هم نیست، هم همه‌ی تکیه‌گاه انسان است و هم هیچ‌گاه به تملک انسان در نمی‌آید؛ از سرگرمی‌های وَهمی خواهی نخواهی آزاد خواهد بود و با خدایِ پیامبرانِ ابراهیمی آشنا خواهد گشت به همان معنایی که امام الموحدین«علیه‌السلام» در مناجات شعبانیه از حضرت حق می‌خواهد که همه‌چیز را برای او ویران کند تا معلّق به عزّ قدس او باشد. که این معنایِ «فنایِ در فنا»ست. بنگر چگونه با خدای خود این بنیادین‌ترین نحوه‌ی حضور و وجود، رابطه برقرار می‌کند! آن‌گاه که می‌گوید: « «إِلَهِي هَبْ‏ لِي‏ كَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ»؛ خدايا! نهايت بريدن از غير خودت را به من مرحمت كن، و چشم‏هاى قلب‏هاى ما را به سوى نظر به خودت بگشا، تا آن حدى كه چشم‏هاى دل، حجاب‏هاى ظلمانى دل و حجاب‏هاى نورى را نيز پاره كند و هيچ واسطه اى بين ما و تو نماند، پس وصل شود آن قلب به معدن عظمت و شكوه تو، تا انوار الهى بى‏ واسطه بر قلب ما تجلى كند و روح‏هاى ما معلق و متصل به مقام عزّ قدست گردد. چنانچه ملاحظه مى‏ فرماييد اگر راه عقل براى لقاء او بسته است، راه عشق و قلبِ مطهر جهت آن رويت بسته نيست، مشكل انسان‏ها عدم طهارت و عدم فنا است. به گفته امام خمينى «رحمةالله ‏عليه»:

اين‏ ما و منى جمله ز عقل ‏است‏ و عقال است‏

 

در خلوت مستان نه منى هست و نه مايى‏

     

توجه قلبى به حق، موجب ظهور نور ذُلّ عبوديت در قلب انسان مى‏ شود و انسان براى پايدارى در اين توجه، سعى فراوان در طهارت قلب از تكبّر و حسد و انواع رذايل دارد، و همين امر باعث مى ‏شود كه قرآن به عنوان ذكر الهى غذاى جان او گردد، ولى بر عكسِ توجه قلبى، اگر انسان نسبت به حق و حقايقْ در محدوده مفاهيم عقلى متوقف شد، از ظهور ذُلّ عبوديت در قلب خود محروم مى‏ شود و ما و منى او ظاهر مى‏ گردد و لذاست كه مى ‏فرمايد: «اين ما و منى جمله ز عقل است و عقال است» عقل در اين مسير همچون عقال و پايبند است، چون انسان را متوقف مى‏ كند، ولى وقتى قلب به ميان آمد و انسان مست جمال جانان شد، نه منى مى‏ ماند و نه مايى و در اين حالت انسان قرآن را ذكرٌ للعالمين مى ‏يابد و از ظاهر عبارات متذكر باطن آنها مى‏ گردد.

2- در مورد آیات در ابتدای امر نظر جنابعالی را به این مطلب معطوف می‌دارم که حضرت حق جایگاه تمام عالم را با تمام مراتب‌اش در آینه‌ی این آیه این‌طور توصیف می‌کند: « «وَ إِن مِّنْ شَىْ‏ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ‏ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ»[1] هيچ‏ چيز نيست مگر آن‏كه خزينه‏ هاى آن چيز نزد ماست، و نازل نكرديم مگر به ‏اندازه ‏اى محدود و معلومى از آن را. پس خزينه‏ ى همه چيز حتّى خزينه وجود شما پيش خداست چون مى‏ فرمايد: «عِنْدَنَا»! يعنى مقام انسان در ابتدا مقام وصل به حق بوده است. بعد به اين دنيا آمده است و گم شده است! و حالا راه نجاتش «الَيْهِ رَاجِعُون» است. يعنى انسان بايد به خدا برگردد و در غير اين صورت در اين دنيا در به‏ در و سردرگم است و احساس پوچى و بيهودگى مى‏ كند، چون اتّصالش را از مقام خزينه ‏اى ‏اش كه نزد خدا بوده بريده ‏است.

بنگر که چگونه به هرچه بنگری تو را به باطنی که از آن نازل شده است راهنمایی می‌کند و باز آن باطن، باطنی را در مقابل ما می‌گشاید تا آن‌جایی که هرچیز را در نزد خدا و در آینه‌ی وجود خدا بیابیم. حال نمی‌دانم در این حالت، خدا را به مخلوق می‌یابیم، یا مخلوق را به خدا؟! یعنی هر مخلوقی خودش را در حضوری برتر به ما می‌نمایاند، مگر آن‌که ما از حضورِ برتر او غافل باشیم. شگفت‌آیه‌ای است برای تحلیلِ همه‌ی عالم و آدم. این‌جا است که انسان راه خود را در نسبت با هر مخلوقی می‌یابد. موفق باشید


[1] ( 1)- سوره حجر، آيه 21.

18454
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: خبر ناگوار زیر آوار ماندن نزدیک به 20 آتش نشان و احتمالا افراد دیگر در زیر آوار ساختمان پلاسکو در تهران دلها را رنجاند. 1. آیا جان باختن فردی در سر شغلش مثل آتش نشان، پلیس، برقکار، نیروهای امداد و... واقعا به دور از تعارفات معمول و در معارف دینی در نزد پروردگار شهید است یا تنها یک متوفی است با اجری خاص و نه واقعا شهادت؟ 2. آیا در تمدن سازی نوین اسلامی در جایی که حفظ جان می تواند در کسب معارف عالیه توحیدی مفیدتر باشد از فداکاری برای حفظ جان مخلوقات دیگر. لازم است انسان صرف تبلیغات رسانه ای و یا جوشش احساسات لحظه ای اینگونه خود را خالی از توحید به آن دنیا منتقل کند؟ شما مستحظرید که بر اثر تبلیغات تلویزیونی خیلی ها اقدام به اهدای عضو بعد از مرگ مغزی می کنند در صورتی که شما به ما چیز دیگری در باب به زحمت افتادن نفس می فرمایید. 3. معلولان ذهنی که عین ثابته شان همینطور است چه لزومی بر نگهداریشان در منزل است اگر کسی آنها را آسایشگاه بگذارد مگر در نزد پروردگار خاطی محسوب می شود؟ مسائل احساسی به کنار می خواهم حق مطلب معارف در اینگونه موارد خاص را بدانم و گرنه انسان دوستی به جای خود. موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهادت در اصطلاحات دینی مربوط به کسانی است که «المقتول فی معرکة الحرب» یعنی آن‌هایی که برای دفاع از کیان اسلامی در مقابله با کفر جان خود را از دست بدهند و شاید از این جهت افرادی که در سؤال می‌فرمایید شهید می‌گویند که با فداکاریِ تمام جهت نجات جان انسان‌ها تلاش کردند.

خدمت به معلولان ذهنی و سالخوردگان اگر در خانه میسر باشد، برکات خاص خود را دارد و فرشتگانی در آن خانه حاضر می‌شوند که اگر آن‌ها بروند آن فرشتگان هم خواهند رفت. موفق باشید 

18457
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: در مورد این قسمت از جوابتان «زیرا اگر کسی متوجه‌ی خالق عالم و آن حقیقت یگانه نشده باشد، عقلی برایش پیش نمی‌آید که به دیگر نکات عقلی بپردازد» می خواستم توضیح بیشتری بدهید تا بیشتر بفهمم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه در بررسی هر شخص و هر مکتب، ابتدا باید بر اساس بنیادی‌ترین مبنا که همان توحید است سخن گفت. اگر اندیشه‌ی او در فهم توحید ناتوان است، در دیگر موضوعات قابل اعتماد نیست. موفق باشید

18456
متن پرسش
سلام استاد: در مورد پاسخ 18444 : می خواستم بپرسم پس موضوع انتقاد به رهبری یا نصیحت به ائمه مسلمین چه می شود؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ملاک محکمی از قرآن و ائمه«علیهم‌السلام» داشته باشیم که مطابق با آن، رهبری را متذکر شویم باید این کار را بکنیم نه آن‌که با برداشت‌های شخصی یا سلیقه‌ای بخواهیم رهبری را ارزیابی کنیم و او را در انتخاب‌هایی که به ما کمک می‌کند، مانع شویم. موفق باشید

18467
متن پرسش
سلام بر استاد: در زمینه معرفت دینی می خواستم چند تا کتاب به ترتیب سطح افراد مقدماتی و افراد متوسط معرفی کنید؟ و سئوال دیگر اینکه می خواستم بدانم نظر حضرت عالی در مورد جریان فکری آقای ملکیان چیست؟ با چه نگاهی کتاب های ایشان را مطالعه کنیم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  1- کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیاز به نبی» و «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» و کتاب‌های تربیتی مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین آقای صفائی حائری انشاءاللّه مفید خواهد بود 2- بنده هیچ استحکام و مبنایی منطقی و عقلی در سخنان آقای ملکیان نیافتم. بیشتر، اَدای اخلاقی را در می‌اورند که منجر به سکولاریته‌شدنِ مخاطبانشان خواهد شد، خیلی شبیه کاری که کانت در کتاب عقل اول و عقل دوم خود مطرح کرد و منجر به آشفتگی‌های عصر روشنگری در اواخر قرن هیجدهم شد. موفق باشید

18463
متن پرسش
استاد سلام: یک سوال دارم بی زحمت اگر پاسخ میدید به کتابی چیزی ارجاع ندید خیلی ممنونم. خداوند متعال هدف خلقت رو عبادت بیان می کند. از طرفی انسانهایی رو خلق میکنه که توی چند دسته اونا رو میگم 1. در شکم مادر فوت می کنند. 2. سقط عمدی میشن 3. ناقص الخلقه اند (خصوصا اون هایی که از لحاظ ذهنی مشکل دارن) 4. کودکانی که در سنین قبل از تلکیف مثل 3 یا 4 سال فوت میکنن خب اینا چی از عبادت میفهمن! میگن چون پدر و مادرشون مثلا حرام خورده اند بچه ناقص میشه! خب آیا خداوند نباید جلوی این نقص جنین رو بگیره تا هدف آفرینش بهتر محقق شه؟ خیلی ممنونم ازتون. التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درست است که همان‌طور که می‌فرمایید هدف نهایی خلقت انسان عبادت است برای خدا. ولی این عبادت هدفِ مخلوق است و نه هدف خدا، پس اگر مخلوق عبادت نکرد، آن مخلوق به هدف نرسیده. حال چه عواملی موجب می‌شود که مخلوق به هدف نرسد؛ آن عوامل متفاوت است یکی از آن عوامل، حدّ محدودی است که آن موجود برای خود انتخاب کرده است حال چه انسانِ بیست‌ساله باشد و چه کودک سقط‌شده، آن کودک، همین اندازه‌ «بودن» را برای خود انتخاب کرده و در همین حدّ هم اگر قصد بندگی داشته باشد، به هدف خود رسیده. موفق باشید

18448
متن پرسش
سلام استاد: 1. اسم مستأثر الهی چیست؟ 2. دلیل اینکه شما اینقدر درباره اتقلاب و حکومت اسلامی بحث می کنید چیست؟ چقدر ضرورت دارد؟ آیا بهتر نیست موضوعات قرآنی عقب مانده را دنبال کنید؟ 3. آیا شما با این حرف موافقید؟ (خواندن کتابهای معرفتی باید یک حالت حضور برای ما ایجاد کند اگر همین کتابها را از فضای مجازی مطالعه کنید دیگر درست نمی تواند شما را به بالا انتقال دهد خود کتاب معنویت دیگری دارد پس تا می توانید کتاب ها را بخرید و مطالعه کنید). ممنون یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌دانم 2- با نظر به درک حضور تاریخی که انقلاب اسلامی در منظر ما قرار می‌دهد، قرآن برای ما هدایت‌ها خواهد داشت 3- رویهمرفته می‌تواند درست باشد، ولی کلّی نیست. موفق باشید

18445
متن پرسش
سلام خسته نباشید: آیا خواب منبع معرفتی هست یا نه؟ جواب با ذکر منبع.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! در کتاب «ده نکته از معرفت نفس» و در کتاب جایگاه جن و شیطان و جادو گر عرایضی در این مورد شده است. موفق باشید

18443
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: در ذیل پاسخ 18430 سوالاتی داشتم: 1. استاد اشخاص متفاوت هستند و نحوه ارزیابی و به کارگیری عقل و نحوه پذیرش ادله آنها نیز متفاوت است شاید از نظر عده ای ملاک توحید باشد ولی ما نباید از منظر خودمان و نحوه تفکر خود به افراد بنگریم این مسلم است که (هیچ عاقلی از چیز برتر به چیز پایین‌تری عدول نمی‌کند) ولی شاید کسی چیز دیگری را برتر تشخیص داده است (هرچند اشتباه و با جهل مرکب) جاهل قاصر در اینجاها معنا پیدا می کند. پس نباید اینگونه بپنداریم که هرکس ملاکش توحید نباشد یا دین و مکتب دیگری را انتخاب کرده است عاقل نیست یا از این طریق توطئه‌ای را به صحنه آورده است ایا با این حرف موافق هستید؟ 2. بنده جناب ملکیان را به عنوان مثالی عرض کردم و حرفم کلی بود حرفم این بود که آیا کسی که تحقیق کند و به نتیجه برسد فلان مکتب حق است و پایبند آن مکتب شود و پس از چندی بفهمد دلایل آن مکتب ضعیف است و مکتب دیگری قوی تر است و به آن بپیوندد آیا به راحتی می توان گفت که وی دم دمی مزاج و متشتت است؟ 3. استاد آیا به راحتی می توان گفت فلانی پیرو نفس اماره است؟! چگونه می توان فهمید که قضیه، نفس اماره است نه تحقیق عالمانه؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خیر! زیرا اگر کسی متوجه‌ی خالق عالم و آن حقیقت یگانه نشده باشد، عقلی برایش پیش نمی‌آید که به دیگر نکات عقلی بپردازد 2- بالاخره باید هر اندیشه‌ای را بر اساس توحید ارزیابی کرد 3- نباید به راحتی هرکس را پیرو نفس امّاره دانست، ولی هرکس خودش باید مواظب باشد که هر ادعایی را به عنوان تعقل و تفکر پیش نیاورد. موفق باشید

18436
متن پرسش
سلام: معنای این جمله چیست؟ «[نیهیلیست] کسی است که عقیده دارد، هیچ چیز معنی ندارد و هر کاری مجاز است. اما سارتر عقیده داشت زندگی باید معنایی داشته باشد. ولی خود ماییم که به زندگی معنا می دهیم. وجود داشتن به معنای آفریدن زندگی خود است.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساس همه‌ی معانی حضرت حق است و لذا هر کس به اندازه‌ای که به خدا رجوع داشته‌باشد آن‌هم رجوع قلبی، از حیطه‌ی پوچی رها می‌شود ولی اگر به قول «سارتر» انسان فقط در خودش متوقف شود، باز گرفتار همان سوبژکتیویته و پوچی خواهد شد. در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» در بحث خود شارژی که یک فریب بیش نیست،‌ عرایضی شده‌است. موفق باشید

18430
متن پرسش
با سلام استاد: بنده طلبه هستم و سوالی خدمتتان داشتم: استاد از نظر برون دینی و عقلی که نگاه کنیم انسان مختار است و به حکم عقل باید میان مکاتب و ادیان گوناگون بررسی کند و هر کدام را که به نظرش حقیقت آمد انتخاب کند. از دید درون دینی هم این مسئله در فرهنگ اسلامی تاکید شده است حال سوال این است که اگر انسان پس از تحقیق و بررسی نتیجه گرفت که فلان مکتب حق است و بعد از مدتی مکتب و یا دین دیگری را انتخاب کرد از جهت درون دینی و برون دینی مشکلی ندارد. ولی چگونه است که برخی از اساتید یا حتی بزرگان تغییر مکتب یا دین را برنمی تابند و نشان از تشتت و دمدمی مزاج بودن انسان می گیرند؟ آیا واقعا تشتت با این مسئله متفاوت نیست؟ مثلا آقای ملکیان آن طور که خود گفته پنج دوره فکری داشته است آیا به نظر شما این اشکالی دارد؟! خود ایشان مي‌گويد: «تغيير انديشه و فكرم حاصل تبعيت از مد روز نبوده است؛ واقعا از سر حقيقت‌طلبي است و از اين موضوع خوشحال هستم.» یا مثلا در جای دیگری می گوید: «من فضاهای زیادی را تجربه کرده ام و دوره های فکری متفاوتی را پشت سر گذاشته ام. خیلی ها از بچگی به من می گفتند تو دمدمی مزاج و بوالهوس هستی و خود من البته این تفسیر دمدمی مزاجی را قبول ندارم. گمان من این است که از بچگی به قدری حقیقت طلبی برایم مهم بود که در هیچ قالبی نمی گنجیدم و هر وقت فکر می کردم که اینجا دیگر حقیقتی به دستم نخواهد رسید آن فضا را رها می کردم.» خواهشمندم مفصلا جواب دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن علماء‌آن است که ملاک، توحید الهی است. آیا بالاتر از توحیدی که در اسلام مطرح است در سایر ادیان وجود دارد که کسی بخواهد از اسلام به دین و مکتب دیگری عدول کند؟ و یا این‌که از این طریق توطئه‌ای را به صحنه می‌آورد چرا که هیچ وقت هیچ عاقلی از چیز برتر به چیز پایین‌تری عدول نمی‌کند. آقای ملکیان، خودشان در صحبتی که در دانشگاه صنعتی اصفهان داشتند می‌گویند «عقل در فهم خدا ناتوان است» حال چگونه می‌توانند از حقیقتی سخن بگویند که لازمه‌ی درک آن عقل است؟ با کدام عقل می‌خواهند به حقیقت برسند که می‌گویند مسیرشان عقلانیت و اخلاق است؟ از این تناقضات عجیب و غریب در سخنان ایشان بسیار است و اگر خودتان دقت کنید می‌بینید که قضیه، نفس اماره است نه تحقیق عالمانه. موفق باشید

18418
متن پرسش
با سلام: جناب استاد جنابعالی در دروس مصباح الهدایه می فرمایید جایگاه علمی اعیان ثابته در اسم احد است و اسم واحد جایگاه عینی آن است. این بدان معناست که در حضرت اسم احدیت اعیان ثابته بدون تمایز و به بساطت و فانی در اسم احد هستند و در حضرت واحدیت به طور مجزا و کثرت در عین وحدت ... آیا اولا درست متوجه شدم؟ و ثانیا طبق این بیان هویت غیبیه چه می شود؟ آیا علم به اعیان ثابته در مرتبه غیب الغیوب نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درست متوجه شده‌اید؛ عنایت داشته باشید وقتی اعیان ثابته به صورت علمی در مقام حضرت احدیت باشند، وجود علمی دارند و در واقع حضرت حق در میان است و علم ذاتی خودشان به خودشان حال عده‌ای این مقام را غیب الغیوب قلمداد می‌کنند و عده‌ای همین مرتبه‌ی احدیت را هویت غیبیه می‌دانند؛ تفاوت چندانی در میان نیست. موفق باشید

18410
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در تفسیر سوره حمد هنگامی که بحث وحدت شخصی وجود مطرح می شود می فرمایید مثلا میز یا دیوار چیزی نیستند که بخواهند شامل این بحث شوند اما بالاخره این دو وجود مادی یعنی پایین ترین مرتبه وجود را که دارند و با این دید می توانند مظهر الله باشند لطفا بفرمایید آیا این مطلب درست است یا خیر؟ با تشکر از جنابعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! میز و دیوار به اعتبار میز و دیواربودن، حقیقتی غیر از وجود مادی ندارند و چون با نگاه وجودی به عالم بنگریم، بحث وجود مطلق و مظاهر وجود مطلق به میان می‌آید که با وحدت شخصی وجود می‌خواند و تشکیک در مظاهر به میان می‌آید و نه تشکیک در مراتب وجود. موفق باشید

نمایش چاپی