بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18215
متن پرسش
سلام علیکم: تا علم به خدا و قیامت به مرحله قلب و جزئیت و وجدان نرسیده باشد ایمان محسوب نمی شود. استاد منظور از جزئیت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جزئیت در این‌جا معنا ندارد. همان قلب و وجدان برای علم به خدا و قیامت کافی است تا انسان به مقام ایمان برسد. موفق باشید

18221
متن پرسش
سلام و خسته نباشید: من به تازگی از مدرسه راحت شدم و الان دانشجو روانشناسی هستم. از قبل همیشه این فکرو داشتم که وقتی مدرسه ام تموم شه وقت آزاد بیشتری دارم و میتونم خیلی بهتر برای زندگیم وقت بزارم. اما الان واقعا نمیدونم دقیقا باید چه جوری از وقتم استفاده کنم و چه جوری زندگی کنم با توجه به اینکه این سن و جوونی همین چند صباح بیشتر نیست و تا چشم رو هم بزارم پیر خواهم شد همینطورم همیشه تو کتابامون بود که ما باید به کمال برسیم و خودمونو برای زندگی بعد از مرگ آماده کنیم و.... لطفا منو راهنمایی کنید تو این سن چه کاری انجام بدم و چه جوری زندگی کنم که وقتی بعدا برگشتم و به زندگیم نگاه کردم ازش پشیمون نشم و حسرتشو نخورم. تشکر و سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر سری به کتاب «آشتی با خدا» بزنید لااقل جواب اولین سؤال‌های خود را پیدا خواهید کرد. کتاب در قسمت نوشتارهای سایت هست. موفق باشید

18220
متن پرسش
سلام: آیا می شود گفت حرکت انسان از دنیا بسمت برزخ و معاد در واقع برگشت انسان به مبدا هستی و یا بعبارت دیگر وجود خود انسان است و در واقع در مراحل پس از مرگ سیر زمان در کار نیست عمیق شدن انسان در وجود خوداست ، اگر درست است سوال بنده اینجاست که این وسط کلمه بعث انسان در اول روز حشر به چه معنی است چرا از نظر لغوی برانگیختگی بکار برده شده ، و نه نزدیک شدن، معنای بعث چیست و چه چیزی منبعث می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ»(29)/اعراف) همچنان‌که شروع شدید، برمی‌گردید. از این جهت انسان به اصلی که از آن جدا شده برگشت می‌کند. منتها در این مسیر برگشت باید مراحلی را پشت سر بگذارد که حساس‌ترین آن انتقال از برزخ به قیامت است که تحت عنوان «بعث» یا «برانگیختن» نام برده می‌شود، زیرا با تحولی عظیم همراه است. موفق باشید

18211
متن پرسش
با سلام و وقت به خیر خدمت شما استاد گرامی: جناب استاد اگر کسی خود از مذهب شیعه به مسیحیت رفته با نا آگاهی کامل و فکر می کند که تازه راه را پیدا کرده و سعی در شناساندن دین جدید خود به بقیه دارد بنده نوعی چطور می توانم به این فرد آگاهی دهم و ذهنشان را روشن کنم در حالی که اینها به کشور دیگری رفته اند و غالب اطرافیانشان مسیحی هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توانید با نظر به توحید اسلامی و عمقی که این توحید دارد، او را متذکر اهمیت اسلام نمایید از آن جهت که اساس هر دینی توحید است وگرنه از نظر اخلاقی همه‌ی ادیان متذکر اخلاق می‌باشند. ولی دین مسیحیت خدایی را برای خود تعیین کرده است که می‌تواند در حضرت مسیح«علیه‌السلام» حلول کند و این با توحید حقیقی نمی‌خواند. موفق باشید

18198
متن پرسش
با سلام محضر استاد گرامی: در تفسیر سوره نساء فرمودید که اعمال عبادی شریعت فطری نیستند مثل ازدواج با محارم یا حرام شدن نوشیدن شراب، در صورتی که در مباحث دیگر فرموده بودید که هر عمل عبادی دارای یک باطنی است در عالم بالاتر. جمع این دو برایم کمی مشکل بود، خواستم بنده را راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که علامه‌ی طباطبایی می‌فرمایند بعضی از دستورات شریعت برای آن است که روحیه‌ی عبادی ما رشد کند و لازم نیست این دستورات، ریشه در نفس‌الأمر داشته باشد، ولی همین اعمال با انجام‌دادن‌شان از طریق ما در نفس ما، باطنی می‌یابد که در قیامت با آن روبه‌رو می‌شویم. موفق باشید

18202
متن پرسش
سلام استاد: در شرح ده نکته فرمودین که ماده مانع حضور مجرد نیست ولی مانع حضور ماده است، حالا در عالم مجردات فرمودین فرشتگان مانع حضور خدا نیستن جون خدا برای عالم قدس هست یعنی در خود عالم مجردات فرشتگان مانع حضور هم هستند؟ اگه نه پس چرا دوباره یک عالم به عالم مجردات اضافه کردین؟ حقیقت امام زمان برای کدام عالمه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! فرشتگان هرکدام در محدوده‌ی خود می‌توانند حاضر باشند و جایگاه هر فرشته‌ای مانع حضور جایگاه فرشته‌ی دیگر است. ولی حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» حامل همه‌ی اسماء الهی و حاضر در همه‌ی عوالم‌اند. موفق باشید

18186
متن پرسش
سلام استاد بزرگوارم: ببخشید که وقت شما را می گیرم من یک مشاور هستم. می خواستم بفرمایید اگر بخواهم یک طرح درمانی چند جلسه ای برای بیماران ایدز و یک طرح درمانی چند جلسه ای برای درمان اختلال اظطرابی با روانشناسی اسلامی بنویسم باید از چه منابعی استفاده کنم؟ محتوای جلسات چه مطالبی باشد؟ خواهش می کنم کمی برایم توضیح دهید که چه مطالبی باید در این طرح درمانی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که ابتدا کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را با حوصله مطالعه فرمایید و سپس کتاب «ده نکته در معرفت نفس» را همراه با شرح صوتی آن دنبال کنید تا خودتان در این امور صاحب‌نظر شوید. کتاب‌ها و شرح صوتی بر روی سایت هست. موفق باشید

18185
متن پرسش
سلام استاد: بنده ده نکته از معرفت + شرح صوتی + خویشتن پنهان رو مطالعه کردم و قرارم این بود که بعد از اینها کتاب معرفت نفس و حشر رو بخونم ولی این کتاب برام سنگینه و نمی فهمم و نیاز به شرح ساده ترشرو دارم لطفا کمکم کنید یا کتاب دیگری معرفی بفرمایید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر است فعلاً به جای کتاب «معرفت نفس و حشر»، کتاب «معاد» را همراه با شرح صوتی آن دنبال بفرمایید. زیرا در کتاب «معاد» بسیاری از مباحث جلد 8 و 9 اسفار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. موفق باشید

18195
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشین. توی شرح فرمودین پایین ترین مجرد ماده هست و ماهیات مثل میز وجود ندارند، میشه اینو توضیح‌ بدین. ماهیات همون ماده هستن که تغیرشون دادیم پس هستن چون همون ماده‌اند؟ ملاک بودن چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ماهیات مثل میز و ساختمان مربوط به ذهن ما است ولی همین‌ها به اعتبار ماده‌بودن، پایین‌ترین مرتبه‌ی وجودند. با ادامه‌ی مباحث، این نکات بیشتر برایتان روشن می‌شود. موفق باشید

18194
متن پرسش
سلام استاد: استاد نزدیک ترین به من هم بر اساس شدته؟ یعنی من به خودم نزدیکترم یا خدا به من؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که وجود خدا شدیدترین وجود است و در نتیجه شدیدترین حضور را دارد، انسان ابتدا به صورت تکوینی وجود خدا را حس می‌کند و بعد وجود خود را. ولی عموماً مردم، علم به این علم ندارند تا آن‌که عوامل غفلت را کم کنند و در دیدنِ هرچیز حتی در دیدن خود، خدا را بیابند به همان معنایی که حضرت علی«علیه‌السلام» فرمودند: «ما رأیت شیئاّ الا و رأیت اللّه قبله و معه و بعده». موفق باشید

18191
متن پرسش
سلام استاد: مرگ پیرها از کدام نوع است؟ طبیعی یا غیر طبیعی؟ اگه میشه نوعش رو با مختصر توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به طرف دارد. عموماً نفس ناطقه‌ی حتی افرادی که در سن پیری هستند از ادامه‌ی حضور خود جهت کمال برتر به صورت تکوینی مأیوس می‌شود. ولی مؤمنین در عین حال بهره‌هایی برای برزخ و قیامت خود از این دنیا برده‌اند. موفق باشید

18188
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد عزیزتر از جانم سلام علیکم: نمی دانم چطور سوالم را تقدیم کنم؟ ببینید استاد نسبت یگانگی در عالم با درک آن و با احساس آن و با حقیقت آن متفاوت هست؟ چیزی که حقیر درک نموده ام این است که جز من چیزی در عالم وجود ندارد، یعنی من نیستم و خدا باشد و عالم هم باشد، این همه را یکی می بینم، من دم دستی ترین نامی است که می توانم به آن نسبت دهم، البته توجه به این دارم که حضرت حق بصورت من تجلی نموده است و در محل من، اما من احساس دوگانگی بین خودم و او نمی کنم، اینها همه هست اما اتفاق خارق العاده ای دردرون من نیوفتاده است، مثلا وسعت نفسی یا نماز با حضور تری یا درک عمیق تری از حقایق. اگر اینها وحدت هست پس اثرات و تجلیاتش کجاست؟ و یا اگر نیست پس این احساس یگانگی چیست؟ ممنونم بابت حوصله ای که به خرج می دهید. خدا پدر و مادر شما را بیامرزد. یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفتک «صد هزاران خلق در زُنّار شد / تا که عیسی محرم اسرار شد. صد هزاران جان و دل تاراج یافت / تا محمد یک شبی معراج یافت». این حالت را همچنان نگه دارید و باز با رجوع به حق به‌خصوص در عبادات خود را آماده‌ی یافتنی کنید که در جهان‌بودگیِ شما، شما را تا فنایی جلو ببرد که گفت: «در خدا گم شو وصال این است و بس / گمشدن گم کن کمال این است و بس. پیش شیری آهوئی بی‌هوش شد / هستیش در هست او روپوش شد» موفق باشید

18180
متن پرسش
سلام: 1.درباره اعتقادات چه کتاب هایی به صورت اجتهادی بخوانیم؟ 2. اینکه احساس کنیم غرق در گناه هستیم این را چه طور می توان بر طرف کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سیر مطالعاتی بر روی سایت جهت این امر می‌تواند کمک‌کننده باشد 2- با امید به رحمت خدا نگرانی خود را برطرف نمایید. مطالعه‌ی کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» همراه با شرح صوتی آن پیشنهاد می‌شود. موفق باشید

18173
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر چند سوال از خدمتتان داشتم: 1) آیا این حر ف درست است که با توجه به تجرد ادراک و اینکه علم مرتبه ای از مراتب وجود است و همچنین حرکت جوهری نفس و بحث اتحاد ادراک و مدرِک و مدرّک که در تمام مراتب ادراک از جمله ادراک حسی و خیالی جاری است نتیجه می شود که اولا در ساحت آگاهی حسی، ما صرفا با خود نفس و انشائات اش روبه رو هستیم و ثانیا آگاهی چیزی جز حرکت دایمی نفس از قوه به فعل نیست. حرکتی که در آن نفس در هر مرتبه از ادراک با آن مرتبه متحد می شود و در این فرایند خود نفس مجرد است که در تجردش تعین می یابد. پس نفس همان آگاهی و آگاهی همان معلوم بالذات است که در یک حرکت دایمی است. یعنی مبتنی بر حکمت صدرایی آگاهی و نفس با هم یکی می شوند. 2) اگر نفس در هر مرتبه از علم با آن مرتبه متحد می شود و به فعلیت جدید می رسد پس در نتیجه در مرتبه ادراک حسی آیا نفس با انشائات خودش متحد می شود و در اثر اتحاد با انشائات خودش به فعلیت جدید می رسد؟ 3) از طرفی مبتنی بر مبانی صدرایی با توجه به اینکه ماده عین غیبت برای خودش است، پس نمی تواند متعلق اداراک علم حضوری که حضور خود معلوم نزد عالم است، قرار بگیرد؛ اما از طرف دیگر شما قبلا در بحث تطابق ذهن و عین فرمودید که بین ذهن و عین اتحاد وجودی برقرار است. پس حالا چطور ممکن است که در نحوه ارتباط آگاهی ما با جهان خارج از یک طرف چون مادی است متعلق علم حضوری نیست و از طرف یگر با ما خارج می توانیم نحوی ارتباط وجودی و حضوری ورای ارتباط مفهومی و ماهوی برقرار کنیم؟ با عرض پوزش آیا در مباحثتان بحث ادراک نفس از جهان خارج را به طور مبسوط بحث کرده اید؟ در صورت امکان فقط آدرسش را بفرمایید. در ضمن بنده صرفا تقریر حضرتعالی را از این بحث در صدرا می خواهم نه تقریر علامه یا شهید مطهری و ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- احسنت از برداشتی که در رابطه با نحوه‌ی ادراکات شده است 2- در ادراکات حسّی، نفس ناطقه آماده می‌شود تا با ارتباط با مبادی‌الصور آن صورت‌ها را در خود ابداع کند. پس عملاً نفس از طریق خودش به فعلیت نرسیده است 3- همان‌طور که متوجه شده‌اید در ادراکات حسّی، نفس آماده می‌شود تا با وجود علمیِ مطابق شیئ خارجی متحد گردد و به آن علم حضوری پیدا کند، نه با موجودات مادی که عین غیبت‌اند. از آن طرف نفس به جهت تجردی که دارد به معلوماتِ بالعرض خود یعنی پدیده‌های مادی احاطه دارد و وجهِ وجودی آن‌ها از او غایب نیست تا این‌که نتواند معلومات بالذات خود را که ابداع کرده، درست و همه‌جانبه بشناسد و مشکلِ دوگانگی بین «عین» و «ذهن» پیش آید. عرایضی در چند جزوه‌ای که در رابطه با «معرفتِ نفس و حشر» شده است می‌تواند کمک‌کار باشد. و از آن مهم‌تر بحث «برکات نظر در نسبت بین «وجودِ نفس» با «صِرفُ‌الوجود» که فایل‌های صوتی آن همراه با متن مربوطه بر روی سایت هست. موفق باشید 

18176
متن پرسش
سلام: استاد این جملات روانشناسی که معمولا ظاهر حتی مذهبی هم دارند و بین مردم رد و بدل میشه بعضا دارای اشکالاتی هستند. مثلا این جمله «هرگاه تنها شدی و کسی کنارت نبود به آسمان نگاه‌ کن یکی منتظرت هست» خب این نگاه در عین اینکه ظاهر خوبی داره و حتی خدا مدنظرش هست اما بنظر میاد ما را با خدای وهمی و تخیلی مواجه میکنه که در آسمانهاست و روی زمین نیست و از طرفی میگه وقتی تنها شدی یعنی در مواقع دیگه اصلا بخدا احتیاجی نیست. میخام بگم این‌خدای خیالی متفاوت از خدای حی قیوم و حاضر و‌ ناظر هست. این خدایی که در این جمله هست را خیلی راحت میشه معصیتشو کرد چون دور از دسترسه اما وقتی عارف فرزانه انقلاب می گوید عالم محضر خداست در آن گناه نکنید واقعا بین این خدا تا آن خدا تفاوت از کجا تا کجاست؟ البته قصد ندارم بگویم این جملات و عبارتها آگاهانه به این موضوعات دامن می زند اما اگر برداشت من صحیح باشد مشخصا این افراد از نظر معرفتی به خدا نگاه درستی ندارند. می خواستم بفرمایید این برداشت من که البته منتج از مطالعات کتب معرفتی شماست و تلاشی در راه معرفت النفس هست آیا درست است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان آن جمله را توجیه دینی کرد از آن جهت که نظر به تعالی حضرت حق مطرح است و به آسمان نظرانداختن در این رابطه قابل توجیه است به‌خصوص برای افرادی که فطرتاً متذکر خدا هستند، می‌تواند تذکر خوبی باشد و لازم نیست این نوع نظرانداختن به آسمان به معنای غفلت از حضور خدا در همه‌جا و در همه‌ی زمان‌ها باشد زیرا توجه به خدا شدت و ضعف دارد و یک حالت در آن حاکم نیست. موفق باشید

18172
متن پرسش
سلام: مطلبی از جناب استاد حسن زاده آملی خواندم که آنچنان متوجهش نمیشم میشه لطفا برای من توضیحش دهید نمیدونستم از چه کسی بپرسم ممنون میشم جوابمو بدین چون به شدت برام مهمه توحــید صَـــمَدے قــــرآنـــے: هو
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید صمدی قرآنی یعنی توحیدی که حضرت حق را «صمد» بدانیم به آن معنا که او در همه‌ی عالم به خودْ حاضر است و در مخلوقاتْ به اسماء الهی ظاهر می‌باشد. پیشنهاد می‌شود کتاب «ده نکته در معرفت نفس» را همراه با شرح صوتی آن مطالعه فرمایید تا این معانی برایتان روشن شود. کتاب و شرح صوتی آن بر روی سایت هست. موفق باشید

18166
متن پرسش
با سلام و احترام و وقت بخیر خدمت استاد: من تحقیقی در مورد توکل در قرآن داشتم، تک تک آیاتی که واژه توکل در آنها بود رو بررسی کردم اما هنوز به خوبی توکل رو نفهمیدم. آیا توکل با اون وجود تعلقی بودن و ربطی بودن انسان در ارتباطه؟ یعنی چون انسان ذاتا یه موجود وابسته هست و کارهاشو مستقلا نمی تونه انجام بده خداوند مسأله توکل رو مطرح کرده؟ استاد گرامی به نظرمن دستورات دین مثل یه پازلی می مونه که هر کدوم اجزاش باید جای خودش باشه و هرکدام تامین کننده بخشی از نیازهای انسان است. اگه این نظر درسته توکل جاش کجاست؟ حس می کنم ذهنم به هم ریخته هست و دستورات دینی هنوز جای خودشون را پیدا نکردند و سازمان یافته نیستند حداقل تو ذهنم. ببخشید مزاحم شدم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم انسان همه‌ی ابعاد خود و هستی را نمی‌شناسد و حضرت حق که خالق او و هستی است، همه‌ی عالم را می‌شناسد و می‌تواند در آن تصرف کند؛ عاقلانه‌ترین کار آن است که به مدیریت حضرت حق در همه‌ی امور اعتماد کنیم و او را وکیل بگیریم و این معنی توکل است از آن جهت که به هرچه او گفته است اعتماد کنیم و به نتایجی که حاصل می‌شود، راضی باشیم. عقل برای آن است که جستجو کنیم ببینیم حضرت حق چه دستوری داده است، نه آن‌که عقل را در مقابل دستورات الهی و به طور مستقل تبعیت کنیم. موفق باشید  

18170
متن پرسش
سلام علیکم: راجع به اینکه یک بار خدا به موسی فرمود من مریض بودم به عیادتم نیامدی و منظور یکی از مومنین بود سوالی برام پیش آمد. مگر به خدا می شود نسبت نقص داد که خدا مریضی را به خود نسبت داده؟ جنبه وجه الخلقی با خدا چه نسبتی داره؟ خور و خواب که نقصه به چی برمیگرده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مظاهر حضرت حق به اعتبار آن‌که همه‌ی آن‌ها «حق مخلوقٌ بِه» هستند، یک نحوه حضور حق هستند در عالم و از این جهت می‌فرماید من مریض بودم چرا به عیادتم نیامدی؟ موفق باشید

18169
متن پرسش
سلام علیکم استاد: چرا در آیه «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلي‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُون» خدا فرموده به زودی؟ در حالی که اعمال ما قبل از انجام و در حین انجام آن تحت شهود خدا و رسول و اهل بیت هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علم فعلی حضرت حق غیر از علم ذاتی او است. در این آیه و امثال این آیه نظر به علم فعلی حضرت حق دارد بدین معنا که به زودی آن اعمال را خدا ظاهر می‌کند و شما متوجه‌ی دانایی او به این اعمال می‌شوید. موفق باشید

18165
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیزم: استاد به دادم برس که دیوانه شدم و دینم دارد از دست می رود. به دلیل مشکلات بزرگی که دارم، مدام این شبهه برایم پیش می آید که چرا خدا مرا خلق کرده که حالا من باید اینهمه سختی و بار مسئولیت انسانیت را به دوش بکشم؟ بحث امکان ذاتی ممکن الوجود، اصلا برایم قابل هضم نیست. شما می فرمایید طلب ذاتی هر انسانی، وجود داشتن و خلق شدنش بوده است و خدا این طلب ذاتی را پاسخ داده است. چگونه این حرف را اثبات می کنید؟ بله شما می گویید نشانه اش این است که اگر کسی بخواهد وجود را از انسان بگیرد، انسان ناراحت می شود. این حرف برایم قابل درک نیست زیرا مثلا کسی که به من هدیه ای می دهد، با وجود اینکه من آن هدیه را طلب نکرده بودم و او خودش این هدیه را به من داده، ولی اگر آن هدیه را از من بگیرند، من ناراحت می شوم، آیا این ناراحتی دلیل بر این است که من از قبل ان هدیه را طلب کرده بودم؟! فرمودید که: قال ربنا الذی اعطی کل شی خلقه یعنی اینکه خداوند خلقت مخصوص هر شیء را که امکان ذاتی اش بوده به او داده (و به او لطف کرده و با این لطفش هم پدر پدر بزرگ انسان را در آورده!). امکان ذاتی با طلب ذاتی خیلی فرق می کند؛ یک وقت هست که یک ذاتی امکان دارد که وجود و خلقت پیدا کند و خدا هم خلقت مخصوص او را به آن ذات داده است. تا این جا درست، ولی از کجا معلوم که وجود، طلب ذاتی ما بوده؟ من غلط بکنم اگه همچین وجودی را که سراسر مسئولیت و بدبختی و بیچارگی است را طلب کرده باشم! اگر هم طلب کردم و خودم خبر ندارم، به خدا به پیر به ییغمبر، غلط کردم که طلب کردم. حالا چه خاکی به سرم بریزم؟ کلمه ی «ذاتی» را نمی فهمم. اگر قبلا ما ذاتی داشته ایم که می دانم داشته ایم، خب مگر همان ذات را خدا جبرا به وجود نیاورده؟ آن ذات ما که دیگر طلب ما نبوده است. چون قبل از ذات که دیگه ما عدم بودیم و عدم که چیزی نمی تواند طلب کند؟ فرمودید که فردای قیامت کسی نمی تواند بگوید چنین شدم که هستم زیرا در جواب گفته می شود که خداوند آنچه را که تو بودی وجود داده. بعدشم بگیم جبر نبوده. همش تو ذهنم میاد که خدا خواسته خودشو نشون بده.... وگر چه نیازی به خلقت ما ها.... اینهمه کشت و کشتاد و فقر و بدبختی انسان ها.... اون دنیا هم که ذره ذره ازمون حساب میکشن و پدرمون رو در میارن. آخه این شد خدا؟ اینه اون خدایی که مهربونه؟ کریمه؟ چرا خدا از ما گله کنه؟ چرا ما از خدا گله نکنیم که وسط این ظلمات آخرالزمان، وسط این گناهان، ما رو بدون امام گذاشته؟ بذار هر چی گلایه دارم بگم. من که دیگه بی خیال همه چیز شدم. اون دنیا هم سرمو مثل بچه آدم میندازم پایین و می رم جهنم. اون چه خدایی که داره می بینه به ناموسش تو سوریه دارن تجاوز می کنن و هیچ کاری نمی کنه. اون چه خداییه که گذاشت سه هزار زن و بچه به بردگی گرفته بشن؟ این چه خداییه؟ پس کو کریمی؟ کو رحیمی؟ کو غیاث المستغیثینی؟ استاد ببخش اگه ناجور حرف زدم. استاد حالم خیلی بده. به دلیل مشکلات و گناهانی که پدرمو در آورده، با خدا قهر کردم. دیگه به نماز اهمیت نمی دم. دوست ندارم باهاش قهر باشم ولی مدام این شبهه ی خلقت اجباری، تو ذهنم می چرخه. کمک کن. آخه چقدر امید الکی. من میگم ده ساله مرتکب یه گناهی هستم، هر چی توسل هر چی خدا خدا.... ولی خبری نیست. شما هم که هی میگی اونقدر توبه کن تا موفق بشی. دیگه چقدر؟ ده سال؟ بیست سال؟ می ترسم موهام سفید بشه ولی هنوز مرتکب او گناه باشم. تا حالا چند مرتبه این سوال رو پرسیدم. خواهشا نه به کتاب ارجاع بده و نه به جای دیگه. یه جوری خودمونی بگو که بفهمم. می دونم سرتون خیلی شلوغه..... ان شاءالله خدا خیرتون بده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه رفیق!! خدا پدر پدر بزرگت را در نیاورده. از دو جهت موضوع قاطی شده: یکی این‌که می‌گویی امکان ذاتی را چرا خدا به ما داده، غافل از این‌که «امکان» که چیزی نیست که خدا داده باشد، یک ظرفیت است از طرف مخلوق. دیگر این‌که فکر کرده‌ای که باید با این گناهان که انجام می‌دهید مأیوس شوید؟ و از همه بدتر از ظلم‌هایی که در این عالم می‌شود، به جای آن‌که یقه‌ی ظالم را بگیری یقه‌ی خدا را گرفته‌ای!! غافل از آن‌که تاریخ همیشه ثابت کرده پیرو این صحنه‌ها چه حکمت‌هایی نهفته است. گفت: «صد هزاران طفل سر بُبْریده شد / تا کلیم اللّه صاحب‌دیده شد». این‌که تصمیم گرفته‌اید در قیامت سر خود را پایین بیندازید و راحت بروید جهنم، اخلاق خوبی است. چون در روایت داریم: خداوند به ملائکه‌ی خود می‌گوید این بنده‌ی سر به راهِ مرا برگردانید و به بهشتش ببرید. باریک اللّه که دوست نداری با خدا قهر کنی! ولی حیف که بین خلقتِ بر مبنایِ تکوین و اختیارِ فردی تفکیک نمی‌کنید و می‌گویید من‌که وجود طلب نکردم که خدا بخواهد آن را به من هدیه کند، غافل از آن‌که شما در ذات امکانیِ خود، چیزی غیر از شخصی هستید که باید در قوس صعود خود را بسازید. موفق باشید

18164
متن پرسش
سلام استاد: سیر مطالعاتی رو در چه بازه زمانی طی کنم، مثلا کتاب شرح ده نکته رو؟ باید مطالبی رو که نفهمیدم بفهمم و بعد برم جلو یا بزارم که توی مراحل بعدی حل بشه؟ الان از نظر زمان میتونم هر روز یه نکته رو بخونم ولی هفتگی جلو رفتم، اگه هر روز خوندن آفت نیست تا سرعتمو زیاد کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عجله نکنید. در شرایطی که فرصت فکرکردن دارید هفته‌ای دو جلسه با یادداشتِ نکات مهم و تأمل بر آن نکات کافی ‌است 2- آری جلو بروید بعضی از مباحث در مراحل بعدی حل می‌شود. موفق باشید

18149
متن پرسش
سلام استاد: مشکل این بود که نمیدونم شما این کلمات رو از چه منظر استفاده می کنید؟ مثلا وقتی میگید خیال، عقل، وهم و .... نمیدونم منظورتون از باب فلسفیه، عرفانیه و یا اخلاقی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد اصلی بنده آن است که با حوصله کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را دنبال فرمایید تا به طور اصولی مطالب برایتان روشن شود. موفق باشید

18146
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: بنده حقیر از دو ماه قبل از طریق سایتتان با شما آشنا شدم و یک سری از کتاب هایتان را مطالعه کردم خصوصا کتابهایی که در مورد آقا صاحب الزمان روحی ارواحنا له الفدا نوشته بودید را خواندم بسیار مطالب مفید و عالی بود که در کتابهایی دیگری نه دیده بودم و نه شنیده ام خداوند متعال شما را در راه احیای اسلام ناب محمدی یاری فرمایید. بنده حقیر با یکی از دوستانم 12 سال قبل از دانشگاه فارغ التحصیل شده و تقریبا 11سال قبل با یکی از اولیا الله آشنا شده و شاگردی وی را می کنم وی ساکن گرگان و بنده ساکن کرمان می باشم. البته از سه سال قبل به دلیل بوجود آمدن یکسری مشکلات رابطه ما با وی قطع شده است ولی ما هنوز با شاگرد ارشد وی در کرمان در ارتباط هستیم وی شاگرد آیت الله کشمیری رضوان الله علیه بوده و روش وی در سیر و سلوک بصورت چله ای ذکر و توسل به اهلبیت و مراقبه است ولی از دو سال قبل حالات روحی ام عوض شده، حال ذکر گفتن و قرآن خواندن را ندارم ولی توفیق نماز شب و گاهی مواقع زیارات اهل بیت (ع) و دعا و قرآن می خوانم و یک احساس خستگی مفرطی درخودم احساس می کنم و سرم خیلی سنگین است و بی حوصله شده ام. اوایل فکر می کردم مشکل جسمانی دارم ولی با مراجعه به پزشکان متخصص دیدم که از لحاظ جسمانی اصلا مشکلی ندارم با اساتید هم صحبت کردم به نتیجه ای نرسیدم. گاهی اوقات فکر می کنم که این به خاطر ذکرهای سنگینی است که گفته ام و این باعث خستگی شدید روحم شده است و روح دیگه کشش نداره، چون وقتی می خواهم عبادت کنم و یا ذکر بگویم قلبم می گیره و اعصابم بهم می ریزد. و از اینکه نمی توانم با خداوند متعال رابطه بگیرم و از اینکه چندین سال راه خدا را دارم می روم و شناختی از خداوند متعال ندارم و برای آخرت دستم خالیه یا به قول شما به عالم دینی یا غیب وارد نشده سخت آشفته و پریشانم چه چیز بدتر از اینکه انسان نتواند یاد خدا کند این دوری از خداوند نیست؟ از عبادت نکردنم پریشانم از قران نخواندنم بسیار ناراحتم. کارم شده غصه و غم خوردن از اینکه چرا من این جوری هستم، نکنه نفسم دستم را از دامان حق کوتاه کنه خیلی مضطربم جوری که زخم معده گرفته ام و از لحاظ جسمانی نیز مریض شده ام و از طرفی هم خودم را دلداری می دهم که هر کسی در راه خدا یک نوع ابتلائات و سختی ها دارد که ابتلائات و سختی های من هم از این نوع است (البته ناگفته نماند که بنده به توفیق اهل بیت علیهم السلام هیچ نوع کم وکمبودی در زندگی دنیوی ام ندارم و فقط غصه من به همین دلیل است) و این ابتلائات و سختی ها هم قسمتی از سیر و سلوک است و انسان تو این سختی ها رشد می کند و پخته می شود و خداوند هیچ موقع بنده اش را رها نکرده و نمی کند، حالا نمی دانم چکار کنم و مشکل کارم از کجاست؟ تمام سعیم را هم در بندگی خداوند می کنم. لطفا در این خصوص راهنمایی فرمایید آیا مشکل از بنده است یا نه. من الله توفیق. نگاه پر مهر و محبت زهرای مرضیه سلام الله علیها بدرقه عمر و زندگیتان باد. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشرب و ذوق انسان‌ها در سلوک الی الله متفاوت است. امید داشته باشید از طریق سلوک ِ وجودی - عقلی مثل تأمل در مباحث معرفت نفس، که روش سلوکی حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بوده است، خود را جلو ببرید. پیشنهاد می‌شود در راستایِ این نوع سلوک، کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و بحث «برهان صدیقین» و کتاب «معاد» را همراه با شرح صوتی آن با حوصله‌ی تمام دنبال فرمایید و سپس کتاب «خویشتن پنهان» را مطالعه کنید. کتاب‌ها و شرح‌های صوتی بر روی سایت هست. موفق باشید

 

18134
متن پرسش
با حضور در جبهه های نبرد دفاع مقدس به لطف پروردگار حال خوشی پیدا کردم به طوری که به هنگام خواندن نماز و ادعیه لذت وافری می بردم. اما به علت عدم اطلاع و نبودن راهنما و دوری از جبهه ها کم کم این حال خوش رو به افول گذاشت طوری که وسوسه ها و تشکیک آزارم می داد اما به هر ترتیب آنها را اداره کرده و زندگی می کردم تا اینکه در اواخر سال 90 یکباره احساس کردم دلم از از ایمان خالی شده است و وسوسه های خطرناکی درباره ذات پاک ربوبی در دلم جای گرفت الان فشار بسیار زیادی بر روحم احساس می کنم و فقط می توانم نمازهای واجب را بخوانم (البته اگر بتوان نام نماز بر رویشان گذاشت) احساس ناامیدی دارم و نمی دانم چگونه از این ظلمات رهائی پیداکنم. ظلماتی که با غفلت خویش مسبب آن بودم. خواهش می کنم به دادم برسید و مرا برای نجات از این حال یاری فرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به چنین حیرانی و سرگردانی که در جوانی گرفتار بودم، سعی شد راهی را که خداوند در مقابلم گشود در سیر مطالعاتی این سایت به امثال شما عزیزان ارائه دهم. امتحان کن ببین می‌توانی آن را درمانِ دردت بیابی؟!! موفق باشید

18133
متن پرسش
سلام استاد گرامی: با تشکر از راهنمایی های همیشگی شما که همواره چراغ راهم بوده است. استاد گرامی! یکی از دغدغه های امروز جوانانی چون من مسئله عشق است. نسلی که همواره از عشق به خدا و عاشقان خدا شنیده است ولی در وادی عمل در دام عشق زمینی افتاده است بی آن که به درستی بداند در مقابل این عشق چه باید بکند. چه بسیار جوانانی که در این وادی هولناک یا در دام گناه افتاده اند و یا با شکست به دامان افسردگی غلطیده اند. این وادی مخصوصا برای جوانان مذهبی بسیار چالش برانگیزتر است. با این وجود جای پرداختن به این موضوع را در مباحث شما خالی می بینم. لطفا مرا راهنمای کنید. اگر خودتان کتاب یا جزوه ای در این زمینه دارید یا از دیگران مطلب مفید و کاربردی سراغ دارید معرفی کنید. طریق عشق طریقی عجب خطرناک است / نعوذبالله اگر ره به مقصدی نبری سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز متوجه‌ی این امر هستم و قبول دارم که نه می‌توان همه‌ی آن‌چه امروز در میان دختران و پسران هست را، عشق وارونه یعنی سکس نامید و نه از فضای سیطره‌ی مدرنیته می‌توان غافل بود که چگونه عشق را که ودیعه‌ی الهی است به سکس تبدیل کرده است و این زیباترین دریچه‌ی ارتباط با حقیقت را این‌چنین آلوده نموده، در آن حدّ که راهِ گشوده‌ی ارتباط با خدا را که در امثال دعای «مشلول» انسان را به حیرت می‌اندازد، از مقابل انسان خارج نموده. حال باید تلاش کرد تا با خودآگاهیِ لازم متوجه‌ی این امر گشت و با نظر به این نکته که گرفتار عشق وارونه نباید شد؛ پا در میان گذارد. شرح غزل شماره‌ی 24 حافظ با همه‌ی طول و تفصیل‌اش توجه به این امر بود تا نه از دوست‌داشتن‌ها محروم شویم و نه دوست‌داشتن‌ها را خاک‌آلوده و زمینی نماییم. کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» قصه‌ی دوست‌داشتن‌های آسمانی را با ما در میان می‌گذارد. موفق باشید

نمایش چاپی