بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17425
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیزم: این حقیر در جست و جو و خواندن پاسخ های شما به برخی کاربران، اینطور فهمیدم که: علم حصولی باید مقدمه باشد برای رسیدن به علم حضوری (شهودی) وگرنه، خود همین علم حصولی برایمان حجاب و مانع رسیدن به معرفت عمیق می شود؛ و در سیر حصول معرفت، نباید در گیر الفاظ و حفظ مشتی اطلاعت شد بلکه باید قلب را به صحنه آورد و آن را با حقیقت مفاهیم مرتبط ساخت. و خلاصه اینه معرفت حصولی باید دریچه ای باشد برای رسیدن به معرفت حضوری (شهودی). و هنر عرفای حقیقی این است که توانستند عقل را به قلب گره بزنند و در واقع، عقل را با قلب، یکی کنند و فقط گرفتار عقل نشوند. استاد، این حقیر طلبه ام. خیلی آشفته شدم و می ترسم که نکند من ده سال در حوزه درس بخوانم و فقط در گیر مشتی اصطلاحات شوم. و می ترسم مثل خیلی از کلامی های سر سخت شوم که گرفتار عقل کوچکشان شده اند و حاضر نیستند از آن، یک درجه بالاتر بروند و قلبشان مثل یک تکه سنگ شده که هیچ چیزی در آن نفوذ نمی کند. سوالم از محضرتان این است که راهکار این اتصال عقل به قلب و به عبارت دیگر راهکار عملی اتصال معرفت حصولی به معرفت حضوری چگونه است؟ چگونه عقل و قلب را به یکدیگر گره بزنیم به طوری که دیگر هیچ نزاعی بین این دو نباشد؟ چه کنیم گرفتار مشتی الفاظ و اصطلاحات نشویم و بتوانیم قلب خود را با حقایق مرتبت سازیم؟ چه کنیم که گرفتار عقل نشویم و بتوانیم آن را به قلب متصل سازیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بَه بَه! به این نگاه. بحمداللّه به نکته‌ی خوبی رسیده‌اید و از این مهم‌تر متوجه‌ی راه‌های انحرافی در مسیر لقاء الهی شده‌اید. لذا اولاً: با چنین افرادی که به قول شما قلب‌شان مثل یک تکه سنگ شده است؛ باید مدارا کنید. ثانیاً: مسیر طلبگی خود به خود مسیر پر برکتی است و با رسیدن به درس خارج، آرام‌آرام فرصت رجوعِ دقیق و عمیق به اسفار و فصوص برایتان فراهم می‌شود و به عقلِ حکمت متعالیه که منوّر به قلب است، می‌رسید. یعنی همان «قلوبٌ یعقلونَ بها». موفق باشید 

17414
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: سؤال در کتاب «آشتی با خدا» استاد کفر را به معنی دل بستن به غیر خدا معنی کردند این معنی را استاد از کجا استنباط می کنند؟ بنده معانی کفر را بررسی کردم ولی به این معنی نرسیدم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی غیر حق در منظر ما اصالت پیدا کند، عملاً حق از منظر ما پوشیده می‌گردد و کفر به معنای آن است که حق را بپوشانیم. موفق باشید

17420
متن پرسش
با سلام: می خواستم سیر مطالعاتی در زمینه علم حضوری و علم حصولی داشته باشم. ممنون می شم بنده را در این زمینه یاری کنید. من الله توفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر مطالعاتی که بر روی سایت است إن‌شاءاللّه کمک می‌کند. موفق باشید

17405
متن پرسش
سلام استاد: در خصوص واقعه غدیر خم در جایی قید شده بود: «... نکته جالب در مورد غدیر خم این است که در خطبهٔ منسوب به علی در نهج‌البلاغه که او در مورد برحقی خود به عنوان جانشینی محمد ایراد نموده‌است، اشاره‌ای به این واقعه نیست. با این وجود از حدود قرن دوم هجری این واقعه از دلایل اصلی عنوان شده توسط شیعه برای برحقی علی بر جانشینی محمد محسوب می‌شده‌است. اولین نمونه از اینگونه آثار ادبی که می‌توان تاریخی برای آن تعیین کرد هاشمیات کمیت بن زیاد اسدی مربوط به قرن دوم هجری / هشتم میلادی و کتاب سلیم بن قیس مربوط به قرن دوم هجری / هشتم میلادی است.» استاد چرا امام علی علیه السلام روی موضوع غدیرخم در نهج البلاغه مانوری نداده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید که این‌طور نیست. علاوه بر «الغدیر» مرحوم آیت اللّه تهرانی در کتاب «امام‌شناسی» در یک جلد تماماً در رابطه با سخنان امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» با عنوان «یا معشر المسلمین و المهاجرین و الانصار انشد كم الله اسمعتم رسول الله یقول یوم غدیرخم كذا و كذا فلم یدع شیئا قال عنه رسول الله الا ذكرهم ایاه قالوا نعم» به میان آورده‌اند که حکایت می‌کند آن حضرت در زمان حیات خوددر رابطه با جانشینی خود بعد از رسول‌اللّه«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» صحبت‌ها کرده‌اند. آری! مسلّم در فضای خفقان بنی امیه امکان طرح آن‌ها در کتابی مستقل توسط عالمان دین فراهم نبوده است. موفق باشید

17413
متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار: در مورد بحث برهان صدیقین قبل از طرح وحدت شخصی بحث این بود که هر وجودی بسیط و واحد است و ماهیات حدود عدمی وجود هستند. آیا معنی این حرف اینه که در عالم خارج از ذهن هر موجودی یک وجود بسیط و واحد داره که اون وجه خارجی شئ هست. و ماهیات اعتباری و غیر موجود در خارج هست. پس مثلا ما که انسان رو بصورت شکل و حجم و مقدار خاص مشاهده می کنیم واقعیت خارجی این نیست. بلکه طوری است ک در مواجهه با اون وجود، اینها بر ذهن تجلی میکنه. لطفا با بله یا خیر هم جواب دهید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با نگاهِ وجودی به اشیاء نظر کنیم اصالت را به وجود آن‌ها می دهیم و این‌که «وجود» از طریق ماهیات، ظهور خاص پیدا کرده است. لذا گفته می‌شود ماهیات، حدّ وجودند. موفق باشید

17402
متن پرسش
سلام حضرت استاد: شرمنده، به نظرحضرتعالی وقت گذاشتن برای قوی شدن در هندسه مانعی ندارد تا در پرتو نظم ذهنی در فلسفه موفق تر شویم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بدی نیست ولی عقل فلسفی با تعمق در مباحث فلسفی به خودی خود در انسان رشد خواهد کرد. موفق باشید

17401
متن پرسش
سلام حضرت استاد: 1. وقت شریف بخیر. در پاسخ 382 از کجا اغراق برخی موارد را می توان فهمید؟ عقل را که به اینگونه مسائل در بسیاری موارد راه نیست. ادامه سوال 17209، را که فرمودید طلب بنده 2. صرف وقوع خارجی خواب یا مکاشفه دلیل بر حق بودن آن نیست و باید با میزان عقل و شرع سنجیده شود مثل برادری که در «هدف حیات زمینی آدم» اشاره فرمودید. درست متوجه شده ام؟ 3. گاهی پیش بینی حادثه ای را در آینده می کنیم کسی می آید و تصورمان را تایید می کند ممکن است مبدا تحریک شخص، شیطان باشد؟ همین مسئله در مورد رویاهای صادقه هم سوال است چه بسا شیطان مقدمات حوادث را از طریق اشخاص ایجاد کرده باشد در صدق وعده الهی بودن رویای صادقه گرفتار شبهه مدتهاست شده ام. 4. آیت الله مصباح فرموده اند گاهی شیطان دعوت به نماز شب می کند تا در نهایت انسان را به فوت واجبی بکشاند اگر سالک بی خبر از مبدا القاء نماز بخواند هیچ ثوابی به او تعلق نمی گیرد؟ او که نمی خواسته دستور شیطان را اطاعت کند برای رضای خدا خوانده. 5. اینکه شیخ نخودکی بخاطر فوت نماز شبشان فرزندشان غرق شد یا یونس در دهان ماهی رفت این میزان سختگیری به ابرار از باب پاک کردن کامل آلودگی نیست؟ شاید حضرت حق دلش نمی آید بخشی از عقوبت را به برزخ بکشاند. 6. خیالات مقدمه گناه، گناه اند؟ 7. حساسیت امام در رد سریع امانت. 8. استادی در مورد کشف خانمی که سوال و جواب می پرسید و حتی معارفی در اختیارش می گذاشت فرمودند عالمی پرسید که خانم از او بپرسد کیست؟ بعد از پرسش جواب داده بود فاطمه زهرا (س) بعد هم گفته بود جواب فلان سوال ذهنی ات فلان می شود. عالم فرموده بودند شیطان است. مگر می شود شیطان معرفت هم بدهد؟! اینطور که سنگ روی سنگ بند نمی شود. یا از عالمی می گفتند که کسی دائم به ایشان سلام می داد و خودشان می گفتندکه شیطان است. اگر فرشته سلام دهد باید معارفی نصیبمان شود ولی شیطان چرا سلام می دهد؟ سلام یعنی آرزوی سلم و امنیت کردن یعنی امیدوارم در امنیت از گناه واقع شوی کمی عجیب است. لطفا توضیح بفرمایید. 9. چطور می توان مبدا همه القائات را فهمید؟ اگر صرفا با میزان عقل و شرع باشد برخی الهامات مثل خبر از حوادث دنیوی را نمی شود فهمید. راهی هست؟ علمای بزرگ از کجا می فهمیدند؟ باسپاس بسیار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب این مجموعه سؤالات با چند کلمه عرض بنده برای هریک از آن‌ها داده نمی‌شود. باید با روشی که با مطالعه‌ی معارف الهی در پیش می‌گیرید إن‌شاءاللّه سؤال‌های خود را به طور همه‌جانبه به جواب برسانید. پیشنهاد بنده سیر مطالعاتی روی سایت است به اضافه‌ی مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب». موفق باشید

17409
متن پرسش
با سلام و احترام استاد گرامی: می خواهم در باب نفس و شناخت نفس یک سیر مطالعاتی برای خودم و یک گروه نوجوان پر از سوال و تنش داشته باشم. لطفا کمکم کنید چون فقط خودم نیستم، نوجوانانی هستند که باید به سوالاتشان پاسخ داد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «ده نکته» همراه با شرح صوتی آن در این مورد کمک کند. موفق باشید

17408
متن پرسش
سلام علیکم: به دنبال اینم که زندگی ام معنا داشته باشد، معنا، چه باید بکنم؟ (از نقطه صفر و شاید کمتر) یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه کتاب «آشتی با خدا» برای شروع مؤثر خواهد بود. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

17407
متن پرسش
سلام: اخیرا ، جزوه ی وظایف و نحوه ی سلوک طلبه عصر انقلاب را مطالعه کرده ام ؛ لطفا راهنمایی کنید که ما طلاب ، باید با چه دیدی و چگونه به صحبت ها و بیانات مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی) بنگریم و چگونه با بیانات ایشان مرتبط باشیم ، تا خط فکری ما ، با خط فکری ایشان ، هماهنگ شود و ان شاء الله بتوانیم به تقویت و پیشرفت انقلاب ، به احسن وجه کمک کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کافی است با دقت و بدون پیش‌فرض‌های گروهی، مطالب ایشان را مدّ نظر قرار دهید. به خودی خود آن مطالب، افقِ فهم را گشوده می‌گرداند. موفق باشید

17406
متن پرسش
سلام استاد عزیز و گرامی: در بحث ولایت فقیه: وقتی رد امام معصوم رد پیامبر (ص) و رد حق تعالی است که در این سیستم عصمت یقینی وجود دارد. اما چطور در ولایت فقیه بپذیریم که رد ولایت فقیه رد ولایت امام زمان (عج) می باشد در حالیکه خود فقیه - چه حضرت امام (ره) و چه امام خامنه ای - به برخی تصمیمات خود اظهار پشیمانی می کنند؟ مثلا دربحث کنترل جمعیت آقا فرمودند رهبری هم قصور دارند. آیا می شود به این سیستم اعتماد کرد که بعد از چندین دهه باز متوجه شویم در یک سیاستی کلان رهبری اشتباه کرده اند؟ با تشکر و آرزوی طول عمر حضرتعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی آیت اللّه مشکینی«رحمة‌اللّه‌علیه» ولیّ فقیه «قلیل الاشتباه» است. زیرا با اجتهاد و تخصص خاص خود به متون دینی رجوع دارد و از این جهت، عاقلانه‌ترین کار آن است که در زمان غیبت امام معصوم، جهت حکم خدا در امور حکومتی به کارشناسی رجوع کرد که قدرت کشف حکم خدا را از متون قابل اعتماد داشته باشد و خبرگان او را در این کار توانا تشخیص دهد. موفق باشید  

17392
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. اگر ممکن است، در مورد این قسمت از مقدّمه ی کتاب «زیارت آل یاسین، نظر به مقصد جان هر انسان»، که می فرمایید برای خداشناسی، لازم نیست فیلسوف و متکلّم شوید؛ ائمّه (علیهم السّلام) نه فیلسوف بودند و نه متکلم، ولی با قلب زلالی که داشتند و با رعایت کامل موازین شرعی، خداوند بر قلب آنها تجلّی نمود، آن هم تجلی کامل و تمام، توضیح دهید؟ آیا ائمّه (علیهم السّلام) فیلسوف نبودند؟ آیا می توان فقط با رعایت موازین شرعی، به معرفت حقّ دست یافت، درحالیکه خودتان در ادامه ی کتاب فرموده اید، که اصول دین، باید با دلیل برای ما پذیرفته شده باشد. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکر فلسفی یکی از انواع تفکر است، مثل تفکر ریاضی. اولیاء معصوم و عرفا در مقام جمعِ بین عقل و قلب بوده‌اند و به‌جای ارتباط با مفاهیم حقایق، با عقل خود، با وجودِ حقایق مرتبط بودند و معنای استدلال در آن‌جا غیر از معنایِ استدلالی است که ما در روش‌های فلسفی و کلامی به‌کار می‌بریم. موفق باشید

17391
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد گرانمایه: استاد عزیز با توجه به پاسخ سوال 17373 که فرمودید این افراد کدام خدا را می پرستند پس راز این همه مکاشفات و معاینات عرفانی چیست؟ چگونه چنین کسی با امام زمان (عج) در ارتباط است و خداوند اجازه این کشفها و معاینات را به او می دهد؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با کشف و شهود افراد موضوع، بسیار حساس و دقیق است و تشخیص تفاوت آن با توهّماتِ افراد کار ساده‌ای نیست. همین‌قدر می‌توانم آن‌چه که در پاورقی صفحه‌ی 321  کتاب «جايگاه و معنى واسطه فيض» عرض شده است را خدمتتان عرضه می‌دارم به امید آن‌که گشایشی در فهم موضوع برای جنابعالی باشد. در مقدمه كتاب «آيةالحق» مرحوم حسين غفارى از قول حاج شيخ عباس قوچانى (وصى مرحوم سيد على‏ آقا قاضى (ره)) نقل مى‏ كنند كه يكى از افراد مشهور به كرامت به در منزل مرحوم قاضى آمد و گفت: من حالى داشتم كه تمام گياهان، خواص و آثار خود را به من نشان مى ‏دادند، مدتى است حجابى حاصل شده و ديگر به من نمى ‏نمايانند، از شما تقاضا دارم كه عنايتى بفرماييد تا آن حال به من بازگردد. مرحوم قاضى (ره) به او فرمود: دست من خالى است. او رفت و پس از زيارت عتبات‏، به نجف برگشت، يك روز كه جميع شاگردان نزد مرحوم قاضى گرد آمده بودند، در منزل ايشان آمد و از بيرون در، سرش را داخل نموده، گفت: آنچه را كه از شما مى ‏خواستم و به من نداديد، از حضرت صاحب‏ الأمر گرفتم و حضرت فرمود: به قاضى بگو بيايد نزد من، با او كارى دارم. مرحوم قاضى سر خود را بلند كرد و گفت: بگو قاضى نمى ‏آيد. نويسنده در ادامه مى ‏گويد: اوّلًا ميان راه توحيد و طريق معرفت نفس كه روش تربيتى عرفاى بالله است با راه تقويت نفس كه شيوه ارباب رياضات و اصحاب مكاشفات و كرامات است، فرق هست. وقتى گفته مى ‏شود كه اصحاب كرامات و مكاشفات و رياضات به دنبال تقويت نفس هستند و نه عبور از آن، چه بسا به ذهن افرادِ خام، از كلمه تقويت نفس، خداى ناكرده اشتغال به امور لهو و لعب متبادر شده و از اين جهت انتساب بسيارى از بزرگانِ صاحب كرامت و دعاوى باطنى را به اين طريقه، غيرقابل قبول بشمارند، ولى خوب نظر كن كه فرد مذكور يكى از اصحاب مكاشفه بوده و در چاره‏ گشايى امور مادى و معنوى خلايق اشتهار داشته و حتى در اين سال‏هاى اخير، بعضى وى را در زمره عرفاى عظام شمرده، و عبرت بگير كه چنين شخصى غايت خواسته ‏اش كه عمر گرانبها را صرف آن كرده و از اين شهر به آن شهر و از اين امام به آن امام و از مرحوم قاضى تا صاحب ‏الأمر را مورد سؤال قرار داده، بازگشت حالى است از حالات نفس و قوايى از قواى باطن كه مثلًا بتواند كشف خواص دارويى گياهان بكند. و بدان كه لذّت بهره‏ مندى از اين قواى نفسانى و لذت استفاده و بروز كرامات، گاه آنچنان قوى است كه صدها برابر لذّات ظاهرى حسّى است و شخص واجد اين حالات ابداً نمى ‏تواند از آن‏ها عبور نمايد و البته با محمل‏هاى كمك به خلق و دستگيرى و غيره، آن‏ها را براى خود توجيه مى‏ كند، ولى مهم اين است كه همه اين‏ها كمالات و آثار نفس است و هدف عرفان، فناى تمامى آثار و شوائب نفسانى از پايين‏ ترين درجات تا بالاترين مراحل آن، كه با نورانيت بسيار شديد توأم است. ثانياً؛ بنگر به كلام قاضى كه به آسانى و سردى مى‏ گويد: دست ما خالى است، آرى نه دست او كه دل و جان او از هر گونه خواست و قواى منتسب به انّيَت نفس خالى است. ثالثاً؛ بنگر به گفتار آن شخص در اخذ خواست خود از امام زمان (ع) و پيام معاتبه‏ آميز از جانب حضرت به مرحوم قاضى كه به قاضى بگو: بيايد با او كار دارم، كه حكايت دارد كه آن شخص به زعم خود به شرف ملاقات امام عصر (ع) نائل شده و حضرت خواسته او را برآورده ساخته‏ اند و گفته‏ اند به قاضى هم بگو بيايد. و ديدى كه قاضى هم گفت: بگو قاضى نمى‏ آيد! كه اين جواب قاضى، نشان تشخيص قاضى است از سستى توهمات و دعاوى كثيره مدعيان ملاقات با امام زمان (ع). اين پاسخ قاضى يعنى امامِ زمان مورد ادعاى شما، چيزى جز امر خيالى و نفسانى و توهّمى و ساخته نفس شما يا شيطان نيست. در ادامه مى‏ فرمايد: در محضر آيت ‏الله ‏طهرانى (ره) به مناسبتى سخن از همين دعاوى مربوط به رؤيت حضرت صاحب‏ الأمر (ع) شد. ايشان از قول حضرت آقاى هاشم حدّاد مستقلًا يا از ايشان به نقل از حضرت آقاى قاضى (قدس ‏سرهما). فرمودند كه «غالب اين ادعاهاى رؤيت در طول تاريخ به جز چند موردِ محدود و معدود، امور خيالى و نفسانى بوده و حداكثر از قبيل مكاشفات روحيه است كه صاحب آن‏ها آن را امر عينى و حقيقى مى‏ پندارد ... مؤلف محترم از قول مرحوم آيت ‏الله قاضى نقل مى‏ كند كه شيخ احمد احسايى روزى به شاگردان خود گفت: من هر وقت به حرم مشرف مى‏ شوم به حضرت سلام مى ‏كنم، حضرت بلند جواب مى ‏دهند، به طورى‏ كه اگر شما هم آنجا باشيد مى‏ شنويد، يك‏ مرتبه با من بياييد تا بفهميد. روزى شاگردان وى به حرم مشرف شدند، شيخ سلام كرد، بعد رو كرد به شاگردان و گفت: جواب شنيديد؟ گفتند: نه! دومرتبه سلام كرد و گفت: شنيديد؟ گفتند: نه! پس شاگردان و خود او دانستند كه شيخ در اين موضوع اشتباه كرده است (صدايى را كه نفس خودش ايجاد كرده است، مى‏ شنيده و تصور مى‏ كرده آن صدا از خارج است)» نقل از كتاب آيةالحق، تأليف سيد محمد حسن قاضى، صفحات 100- 102. موفق باشید 

17397
متن پرسش
1. بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام و خسته نباشید خدمت حضرتعالی: حضرت امام در کتاب مصباح الهدایه در ومیض 12 می فرمایند از آنجا که حضرت رسول (ص) صاحب مقام جمعی بودند دیگر مجال تشریع برای هیچ کس باقی نماند و بقیه ائمه بالتبع دارای این مقامند. آیا خود ائمه معصومین و بعد انسانهایی که اسفار اربعه را طی می کنند بدون رجوع به آنچه از پیامبر رسیده خودشان مستقیما با حقیقت دین محمدی ارتباط برقرار کنند و خود مستقیما تشریع کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إنباء و تشریع مربوط به مقام خلیفة اللّه است که بذات مربوط به حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌باشد و لذا ائمه«علیهم‌السلام» از این جهت مقام تشریعی ندارند هرچند که تمام حقیقتِ تشریع را به نور وجود خود می‌شناسند. موفق باشید

17386
متن پرسش
سلام علیکم: مگر عالم قیامت، فوق عالم ماده نیست و مگر این طور نیست که آن عالم محدود به زمان و مکان نیست؟ پس این که در قرآن و روایات به زمان و مکان داشتن قیامت و بعد از اتمام دوره دنیا بودن آن تصریح شده چه می شود ؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در برزخ با توجه به این‌که متوفی آن‌چه در دنیا می‌گذرد را در حدّ کلی می‌فهمد و شب و روز دنیا را روی هم رفته درک می‌کند، به یک معنا زمان مطرح است. در مورد حيات بين زندگى دنيا و عالَم قيامت قرآن مى ‏فرمايد: «وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُالْعَذابِ، النّارُ يعْرَضُونَ عَلَيها غُدُوّاً وَ عَشِياً وَ يوْمَ تَقُومُ‏السّاعَةُ ادْخِلُوا آلَ فِرْعَونَ اشَدَّ الْعَذابِ»[1] عذاب ناراحت كننده آتش، فرعونيان را احاطه كرد، هر بامداد و شامگاه بر آن آتش عرضه مى‏ شوند و آن‏گاه كه قيامت به‏ پا شود (گفته مى‏ شود) فرعونيان را در شديدترين عذاب داخل نماييد. اين آيه كريمه دو نوع عذاب براى فرعونيان ذكر مى‏ كند، يكى قبل از قيامت كه از آن به «سوءالعذاب» تعبير شده است و آن اين است كه روزى دو بار بر آتش عرضه شوند، بدون آن‏كه وارد آن گردند، دوم عذاب بعد از قيامت كه از آن به «اشدالعذاب» تعبير شده است كه فرمان مى‏ رسد آن‏ها را داخل آتش نماييد. پس معلوم است هم اكنون كه فرعونيان هر بامداد و شامگاه در عذاب قرار مى‏ گيرند، بايد نشئه ‏اى باشد كه اين عذاب هم‏ اكنون واقع مى ‏شود و آن نشئه همان برزخ است. ولی در قیامت که خورشید و زمین از میان می‌رود، دیگر این نوع زمان که از طریق گردش زمین به دور خود و به دور خورشید پیش می‌اید، وجود ندارد هرچند موضوع تقدم و تأخر اعمال و مقامات، باز مطرح است.  موفق باشید

 


[1] ( 3)- سوره مؤمن، آيات 45 و 46.

17373
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به پاسخ سوال 17362 آیا کسی که بر اساس مشاهدات خود و ارتباط با امام زمان عج الله فرجه معتقد است امام زمان از بر پایی نظام جمهوری اسلامی راضی نیست را می توان عارف واقعی ولو در حد متوسط و حال، نه مقام تلقی کرد؟ اساسا چگونه می توان به دیگر سخنان و کشف های او و دستور العملهای ایشان اعتماد کرد؟ با تشکر و التماس دعا. خداوند بر طول عمر و توفیقات شما بیفزاید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: من که به چنین افرادی نمی‌توانم اعتقادی جدّی داشته باشم. زیرا به حکم «کلّ یومٍ هوَ فی شأن» خداوند در هر تاریخی، ظهور خاصی دارد. این افراد کدام خدا را می‌پرستند که خدایِ ظاهرشده در انقلاب اسلامی آن خدا نیست؟! می‌توان گفت این بنده‌های خدا، انسان‌های مؤمنی هستند که بصیرت لازم را ندارند. موفق باشید

17371
متن پرسش
بسمه تعالی. با سلام و خدا قوت خدمت حضرتعالی: با توجه به جواب سوال 17439 امام هم سیر مرحله چهارم اسفار اربعه را خواهد داشت و تفاوت در این است که دین جدیدی آورده نمی شود و به همان حقیقت پی می برد درست است؟ یا اینکه امام به آن کشف محمدی (ص) احتیاج دارند؟ حال سوال دیگر این است که آیا این سیر را انسان دیگری هم غیر از معصوم دارا می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. در شرح کتاب «مصباح الهدایه» حضرت امام این موضوع را روشن نمودند که هر امام و پیامبری اسفار خاصّه را طی می‌کنند و هر سالکی نیز باید ذیل انسان‌های معصوم چنین سفرهایی داشته باشند. موفق باشید

17370
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: الحمدلله رب العالمین بنده حدود 40 درصد از آثار حضرتعالی اعم از کتب و جزوات را یک بار مطالعه نمودم و ان شاءالله تعالی تا آخر این سال امید دارم که آنها را به انتها برسانم اما اکنون چندین سوال پیرامون این موضوع از جنابعالی پرسش می نمایم. 1. خواننده ی کتاب یا جزوه باید با چه «رویکرد» و «هدفی» مطالعه کند؟ 2. «انتظار» حضرتعالی از خوانندگان کتب و جزوات چیست؟ 3. با عنایت به این که مباحث مطروحه در کتب و جزوات «حضوری» هستند آیا «یادداشت برداری» را به کسانی که سیر مطالعاتی حضرتعالی را دنبال می کنند پیشنهاد می دهید؟ 4. آیا آن بحث تفصیل و اجمالی که در کتاب سلوک مطرح نمودید بین ما و حضرتعالی وجود دارد؟ 5. این که بنده نکات و مطالب مشابه ی که در جزوات و کتب تان به طور پراکنده فرمودید را تحت عناوین مختلف و با تدقیق و تحقیق بیشتر تجمیع کنم آیا کار مناسب و سازنده ی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- باید رویکرد ما همه در مطالعه‌ی این نوع مباحث رجوع إلی اللّه در این تاریخ باشد 2- با تعمق بیشتر سعی شود قصد نویسنده معلوم گردد 3- آری! خود این کار به خودی خود قوت حضور را در پی دارد 4- حتماً در هر موضوعِ وجودی این‌چنین است که دائماً با تفصیلی روبه‌رو هستیم که نسبت به مرتبه‌ی بالاترش حالت اجمال دارد 5- به نظرم کار درستی است بعضی از رفقایتان نیز به طور گسترده این کار را کرده‌اند. موفق باشید

17368
متن پرسش
با سلام: سوال اول: مدتی بود برای کسب تقوا به عرفان و تهجد روی آوردم اما دیدم بی فایده بود، به علم فلسفه روی آوردم باز فایده ایی برایم نداشت، یعنی بر حجابهایم بیشتر افزود، واقعا گیج شده ام، می خواهم خودم را از چرک و پلیدی دنیا شست و شو دهم اما گویی از چاله به چاه می افتم راه رهایی از آن چیست؟ سوال دوم: معلم عربی دبیرستان هستم و مربی حلقه صالحین بچه های 12 ساله، می خواهم طرح مطالعاتی روی این گروه داشته باشم به نظر شما چه مطالعاتی در این زمینه خوب است انجام شود؟ ممنونم استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر می‌کنم سیر مطالعاتی مطرح‌شده بر روی سایت کمک‌کار خوبی باشد. 2- کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «چه نیازی به نبی» در این رابطه افق‌هایی را می‌گشاید إن‌شاءاللّه. موفق باشید

17349
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام: سوالی که داشتم اینکه فرق مقام نبی با امام در ارتباط با شریعت چیست؟ (با توجه به اسفار اربعه)، اگر در مقام تفاوتی ندارند ائمه (ص) هم در مقام نبوت با نبی اکرم یکسان هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نبیّ اللّه شریعت می‌آورد و امام، تبیین‌کننده‌ی آن شریعت است، هرچند از نظر مقام، هر دو نسبت به اُنس با حقیقت یکسان باشند ولی دارای دو مأموریت‌اند. موفق باشید

17347
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: در صحبتی از حضرتعالی با این مضمون شنیدم که در دوران حضرت حجت (س) دیگر روابط از جنس اشراقی خواهد شد و جایگاه علوم مفهومی چون فلسفه تغییر می کند، اگر درست فهمیده ام لطفا تبیین بفرمائید که جایگاه علوم عقلی چه جایگاهی خواهد بود و جایگاه سخنانی از علامه حسن زاده ظاهرا از قول فارابی که فیلسوف الکل انسان معصوم است چیست؟ با تشکر از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فیلسوف در اصطلاح فارابی یعنی کسی که با عقل کلّی مرتبط است، ولی نه به صورت علم حصولی و مفهومی و از این جهت مصداق تامّ و تمام فیلسوف، نبیّ اللّه خواهد بود. و این غیر از فیلسوفِ مصطلح است که با استدلال و مفاهیم سخن خود را می‌گوید و با حضور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» آن‌چنان زمینه‌ی ظهور حقایق فراهم می‌شود که نیاز به روش‌های فیلسوفانه کم می‌گردد. ولی این غیر از علوم عقلی است که در جای خود همیشه مورد نظر بوده و هست. تفکر فلسفی یک نوع از عقل به‌حساب می‌آید. موفق باشید

17346
متن پرسش
سلام استاد لطفا یه جواب مستدل برای اشکال زیر بفرمایید: آقا و هاشمی زد و بند دارن که هاشمی ساز مخالفت بزنه که مخالفین زیر سایه خود انقلابی ها باشن که از خطوط قرمز عبور نکنن و این فریب نیست به خاطر مصلحت های بالاتر مثالش هم نقل شده زمان مرجعیت عام آیت الله بروجردی یکی از رفقاش کلا علم مخالفت بلند کرد وقتی ازش پرسیدن همین جوابو داد، یا مثلا میگن حضرت علی علیه السلام حسنین علیهم السلام رو فرستاده بودن برای کمک به عثمان، و علاوه بر سوال در این مصداق مشخص یه سوال دیگه اینه که اصلا در سیاست اسلامی این کار اشکالی دارد یا نه؟ آیا این کار فریب مردم نیست؟ (هر چند به خاطر مصلحت بالاتری باشد)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکن است این نوع کارها جهت مصلحت جامعه اشکال نداشته باشد، ولی مشخص است که روش مقام معظم رهبری در رابطه با آقای هاشمی چنین نیست. ملاحظه کردید که ایشان در آن نماز جمعه‌ی بعد از فتنه‌ی 88 چگونه علناً اظهار فرمودند من در موارد متعدد با آقای هاشمی اختلاف نظر دارم. و یا در صحبت اخیرشان که با فرماندهان سپاه داشتند به طور مستقیم مقابل سخن آقای هاشمی که نیاز به نیروی نظامی را کم‌اهمیت جلوه داده بود؛ سخن خود را اظهار کردند.

17331
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز و فرزانه: جناب استاد در معارف دینی گفته می شود انسان به میزانی که به خدا نزدیک می شود بلاها و مصیبتها و مشکلات بر سر او فرو می ریزد تا حدی که آدم گمان می کند اگر بخواهد با خدا باشد باید دایما مریض الاحوال، فقیر و بیچاره و محتاج، گرفتار مصیبت زن و فرزند و از بین رفتن خانه و کاشانه و ...... باشد و این خود عاملی می شود که انسان ترس از ورود در حوزه ی عشق و عرفان داشته باشد. از طرفی گفته می شود با توکل و تقرب به خدا مشکلات حل می شود انسان از بلاها و بیچارگی ها نجات پیدا می کند و در ادعیه فروان از خدا چنین درخواستهایی شده است چنانچه پیامبر اسلام صل الله علیه و آله می فرماید در شب قدر از خدا عافیت بخواهید یا در دعای گرانقدر عالیه المضامین آمده است «و تصوننی فی هذا الدنیا من العاهات و الافات و الامراض الشدیده و الاسقام المزمنه و جمیع انواع البلاء و الحوادث» و موارد فراوان دیگر در تعقیبات نمازها و.....حال با توجه به این مقدمه 1. آیا عنوان کردن این که هر که به خدا نزدیک می شود گرفتار فقر و درد و مصیبت و... می شود انگیزه ورود در راه خدا را کم نمی کند؟ و چگونه با این کسی که باخدا یاشد خداوند از مشکلات نجاتش می دهد و من یتق الله ...... می خواند وانگهی آدمی که همواره درگیر فقر و مرض و درد و مصیبت و بیچارگی است چگونه می تواند با خدا راز و نیاز و عبادت کند؟ 2. پس این روایات و دعاهایی که برای عافیت و نجات از بلاها چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- قضیه از این قرار است که راه توحید بدون امتحان و ابتلا نیست و برای عبور از استکبار، بی‌هزینه ممکن نمی‌باشد و این غیر از آن است که انسان از خدا بخواهد فقر و مصیبت‌هایی که عموم انسان‌ها بدان گرفتارند چه مؤمن و چه غیر مؤمن، از او رفع کنند 2- طلب عافیت، طلب نحوه‌ای از زندگی است که اهل دنیا با آن روبه‌رو نیستند. موفق باشید

17337
متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با امر به معروف و نهی از منکر درست است که همانطور که در پاسخ بعضی سوالات فرمودید باید مبانی معرفتی حضرت امام را تبیین، و غرب را نقد کنیم (و کار اصلی ما همین است) ولی سوال اینجاست که در همین حین وقتی در کوچه و خیابان با افرادی روبرو می شویم که مرتکب منکر می شوند (و اکثرا هم به خاطر تهاجم فرهنگی غرب و بی عرضگی ماست) 1. آیا وظیفه نداریم به خود این افراد مستقیما حرفی بزنیم؟ 2. لطفا مشخصا بفرمائید چه باید بگوییم؟ 3. برای مورد اول (تبیین مبانی و نقد غرب درجامعه) چه باید بکنیم؟ خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر شرایط فراهم باشد و خصومتی پیش نیاید، چرا تذکر ندهیم؟ 2- بهترین تذکر آن است که به آن‌ها گفته شود این کار قبیح و حرام است 3- عرایضی در سیر مطالعاتیِ سایت هست که در این مورد کمک می‌کند. موفق باشید

17335
متن پرسش
با عرض سلام: 1. نفس انسانی که مجرد از زمان و مکان است آیا می تواند در زمان گذشته حاضر شود و مثلا کاری انجام دهد؟ مثلا در کربلا حضور یابد و شمشیر بزند؟ 2. تفاوت قوه و فعلیت حرکت جوهری باقوه و فعلیت نفس چیست؟ اگر نفس هم قوه و فعل داشته باشد که مادی می شود؟ 3. اینکه خدای تعالی که عالم را با یک اراده آفریده و «کل و یوم هو فی شان» چگونه قابل جمع است؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضور در گذشته، حضور در گذشته‌ای است که انسان از طریق نفس ناطقه‌ی خود طی کرده، یعنی نفسی که «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» است و از رحم مادرش شروع شده است 2- در شرح مباحث مربوطه عرض شد که نفس ناطقه به اعتبار تعلق به بدنش در حال تبدیل قوه به فعل است، زیرا تجرد آن نسبی است 3- قرآن می‌فرماید: «و لله الامرُ و الخلق» یعنی هم برای خداوند، ایجاد به صورت «امر» و «کن فیکون» و بی‌زمان هست و هم به صورت ایجاد «خلقی» یعنی تدریجی و همراه با زمان. آری! با یک اراده همه‌ی عالم در مقامِ امری، ایجاد می‌شوند، ولی ظهور آن‌چه در عالم امر است در عالمِ خلق، نیاز به تدریج دارد. زیرا تا پدر بنده خلق نشود، من خلق نمی‌شوم. و از این جهت حضرت حق همواره در ایجادِ چیزی است که در عالم «امر» اراده فرموده است. موفق باشید   

نمایش چاپی