بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16753
متن پرسش
سلام خدمت استاد طاهرزاده: اینجانب در خواب هایم بعضی از وضعیت ها را برعکس حالت واقعی‌اش می بینم در این خصوص از شما راهنمایی می خواستم. با تشکر از زحمات شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در این مورد شده است. خوب است که به آن کتاب مراجعه شود. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

16750
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید: امیدوارم حالتون خوب باشه و از خدا سلامتی و طول عمر براتون مسالت دارم. استاد چه راهکاری وجود داره برای دائم الحضور بودن؟ چیکار کنیم که مراقبه همیشگی داشته باشیم و دچار غفلت نشیم؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به مرور، غیرِ حق را به چیزی نگیریم. از آن طرف، حضرت حق، ماوراء حجاب‌ها بر قلب انسان تجلی خواهد کرد و به مرور این حضور برای انسان بیشتر می‌شود و این، رازِ شدت‌بخشیدن به حضور قلب است. موفق باشید   

16741
متن پرسش
با سلام: استادعزیز، این که خداوند می فرمایند گناه غیر از شرک را برای هر بنده ای که خواهند می بخشند، اینجا منظور از شرک آیا شرک خفی را هم شامل می شود؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور، شرک جلی است. موفق باشید

16735
متن پرسش
سلام علیکم: بنده از چند سال پیش با آثار استاد عبدالله مستحسن آشنا شدم و تقریبا تمام کتب ایشان را مطالعه کردم اما از آنجا که رشته بنده ارتباطی با علوم قرآنی ندارد و صرفا در این زمینه مطالعات آزاد دارم شاید نگاهم آنچنان که باید به این کتاب ها تخصصی نبوده و نیست اما از تفاسیر ایشان بسیار آموخته ام به حدی که پس از خواندن ذوالقرنین و اصحاب کهف شیوه قرآن خواندنم تغییر کرد و با علاقه ای شدید به مطالعه معنا و تفسیر آیات رو آوردم. اما متاسفانه آثار آقای مستحسن با مخالفت های جدی رو به روست و عده ای معتقدند مطالعه تفاسیر ایشان خطرناک و اکثرا تاویل و تفسیر ذوقی است و پایه و مبنای علمی ندارد و بنابراین خواندنشان بیش از منفعت ضرر خواهد داشت و توصیه می کنند از تبلیغ این کتاب ها در بین جوان ها جلوگیری بشود و بعضی استدلال می کنند که این نظریات از طرف نویسنده ای ناشناخته و بدون تایید بزرگان تفسیر نظیر آیت الله مکارم منتشر شده و اصلا نباید در دسترس مردم قرار می گرفت تا باب تاویل قرآن گشوده شود. با توجه به اینکه اغلب مخاطبین ایشان دانشجوها هستند و قلم جذاب و مفاهیم نو مطرح شده در تفاسیرشان کشش بسیار زیادی دارد می خواستم بدانم آیا شما مطالعه این کتاب ها را برای جوانان علاقمند به علوم قرآنی مفید می دانید؟ و اینکه چرا با وجود گذشت چند سال از چاپ کتابی مثل ذوالقرنین اینقدر سردرگمی در این باره وجود دارد و حتی یک نقد منصفانه و دلسوزانه بر این کتاب نوشته نشده؟ با وجود اینکه تیراژ کتاب ها نشان از استقبال مردم دارد... با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نگاه آقای مستحسن به آیات و روایات، نگاه خوبی است و در عین استفاده از نوشته‌های ایشان، باید به نگاه‌های دیگر قرآنی به‌خصوص نگاه علامه‌ی طباطبایی و آیت اللّه جوادی نیز نظر داشت. بعضاً دیده می‌شود ایشان نگاه خود را طوری مطرح می‌کنند که راه‌های نگاه به سایر اندیشمندان دینی بسته می‌شود. در حالی‌که بهتر است آن نگاه، به عنوان یک چشم‌انداز در منظر خوانندگان قرار گیرد. موفق باشید

16710
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: به نظر شما چه کتاب هایی مناسب سن دختران نوجوان دوازده سیزده ساله است که بتوان درباره ی آن ها به بحث و گفتگو پرداخت؟ اگر مقدور هست چند کتاب مفید برای این سنین معرفی کنید که بشه با بچه ها به مباحثه گذاشتشون. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان آخرین کتاب‌ها در این مورد نیستم. شاید کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «چه نیاز به نبی؟» که بر روی سایت هست، کمک کند. موفق باشید

16709
متن پرسش
1. سلام خدمت استاد: برای ورود به بحث رسالت الولایه علامه طباطبائی چه مقدماتی لازم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن‌ها مقدمه‌ی بحث مذکور خواهد بود. موفق باشید

16687
متن پرسش
سلام: اگه اینطور که من فک می کنم باشه؛ یه حساب سر انگشتی که بکنیم می بینیم این خلقت خدا (خلقت بشر و زمین و اسمونا و ...) چقدر خلقت غم انگیزی بوده، چرا که اکثرا جهنمی شدن، و این اکثرا خیلی اکثرنه، خیلی به اون صورت که شاید یک میلیونیم درصد انسان ها رستگار شدن و اکثرا حتی حرف خدا رو نشنیدن چه برسه بخوان عمل کنن یا نه، اون از زمان پیامبران، و این از زمان پیامبر خاتم (سلام الله علیه و آله) که وقتی با زهر شهیدش کردن چهل نفر آدم نبود با امیرالمومنین (علیه السلام) بمونه و این از زمان ائمه ( علیهم السلام) که بیشتر در حصر و زندان بودن و این هم از زمان غیبت که دیگه هیچی، هزار سال گذشته تازه یه کشور بالاخره اومده میگه یا مهدی ... و تو این مدت خلقت میلیارد ها میلیارد مردن و اونجور که معلومه اکثرا باید برن جهنم، همین الانم یه نگاه بندازیم، شاید یه میلیون تو ایران چند هزار نفر از کشورای دور و ور ادمای بهشتی باشن... جهنم چقدر شلوغ تر خواهد بود از بهشت!!!! غم انگیزه. هر چند پایان قطعا بسیار بسیار خوشی خواهد داشت، ولی این خوشی نهایت به هدایت چند نفر می انجامه؟! در مقابل اون تقریبا هیچ نیست؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع را می‌توان از زاویه‌ی دیگری که خداوند «هادی» است نگاه کرد و این‌که حضرت حق چگونه نور هدایت خود را در طول تاریخ به صورت‌های مختلف ظهور داد تا انسان‌هایی که طالب هدایت الهی هستند، محروم نباشند و هرکس به هر اندازه‌ای که طالب هدایت است از هدایت الهی بهره‌مند گردد. در این صورت معلوم نیست خیلی‌ها جهنمی باشند. در همین تاریخ خودمان چند نفرند که واقعاً اراده کرده‌اند در مقابل حق بایستند؟ اکثراً جاهل‌اند و نه مغرض. موفق باشید

16692
متن پرسش
سلام و عصر بخیر، دو سوال مهم از خدمتان داشتم: به نظر حضرت استاد چرا انقلاب اسلامی نمی تواند مدرنیته را کنار بزند؟ و چرا شخصیت های علمی و سیاسی این توانایی را ندارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مدرنیته یک رخداد تاریخیِ چهارصدساله است که برای عبور از آن، فرآیندی صدساله نیاز است و بحمداللّه فرآیند عبور، با به میدان‌آمدن مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» به‌خوبی در حال وقوع است. موفق باشید

16678
متن پرسش
سلام استاد: بنده طلبه پایه سوم هستم و به رشته کلام و فلسفه علاقه شدیدی دارم. من عقیده دارم که از همه علوم در حد این که بتونم حرف بزنم و مطلب یکم دستم باشه می خواهم مطالعه بکنم. و نیاز به یه سیر مطالعاتی دارم که با اون هم نفسم و هم علمم بالا برود. و هنوز موفق نشدم که کتب شهید مطهری رو مطالعه کنم. استاد از شما درخواست می کنم که راهنمایی کنید تا یه سیر سودمند داشته باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار اصلی خود را بعد از ادبیات، فعلاً بر روی فقه و اصول بگذارید، همین امر موجب قدرت فکری شما می‌شود و سپس با جدیت می‌توانید کتاب‌های استاد را دنبال کنید؛ البته با یادداشت‌برداری. موفق باشید

16670
متن پرسش
با سلام و قبولی طاعات: می خواستم بدونم علم اسامی که امروز خیلی در بین عامه ی مردم باب شده به طوری که هر سایتی جرات کرده درباره ی ازدواج دو نفر توصیه هایی درباره جمع زدن اسامی دختر و پسر و مادران آنها و... یا تشخیص طالع افراد از روی نام و نام مادر یا میزان سازگاری زوجین صحبت بکنه مثلا چند روز پیش سایتی رو دیدم درباره ی علم اعداد و اسامی که ادعا کرده چهار نوع اسم داریم و گفته با دریافت پول ازتون اسمتون رو عوض می کنیم بطوری که زندگیتون زیرورو بشه یا بیماری لاعلاجتون خوب بشه.!! در اینکه هر پدر و مادری باید اسم خوب برای فرزندشون انتخاب کنند شکی نیست و در اینکه علم اعداد وجود داره و بزرگانی مثل شیخ بهایی در اون تبحر داشتند هم شکی نیست ولی مگر نه این که ما انسان ها همواره در معرض امتحان الهی هستیم؟ مگر با تغییر یک اسم میشه سرنوشت و میزان ثروت و بیماری افراد رو تغییر داد؟ اون هم اسمی که فرد در انتخابش دخیل نبوده؟ پس جایگاه عدالت خدا چیه اینجا؟؟ آیا ما اینطور می خوایم امتحانای الهی رو دور بزنیم؟؟ اینطور افراد که ادعای تبحر در این کارو دارن کارشون مشکل نداره؟؟ چطور در کار خدا دخالت می کنند؟ اگر اینطور باشه پس جایگاه اختیار انسان چیه؟ آیا منصفانه هست که چون کسی اسمش ... هست سرنوشت خوبی هم در انتظارش باشه؟؟ آیا منصفانه هست دختر و پسری که از هر لحاظ کفویت دارند به خاطر حرف این آدم های به ظاهر متبحر که شما اگر ازدواج کنید جدا می شوید و.. و چون اسم شما به هم نمی خورد، ازدواج نکنند و خودشون رو مجبور کامل بدونن مگر نه اینکه آنکه را اسرار حق آموختند مهرکردند و دهانش دوختند!! پس جایگاه توکل اینجا کجاست؟ ممنون میشم در این باره مبسوط راهنماییم کنین چون داستانی برام در این باره بوجود اومده که ذهنم رو به شدت مشغول کرده ولی باز از توکل بخدا دست بر نمی دارم چون قدرت خدا رو از همه ی این ها بالاتر می دونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثی در کتاب «جايگاه جن و شيطان و جادوگر در عالم» در  صفحه‌ی 98 به بعد در این رابطه شده است که عیناً سؤال و جواب مربوط به این موضوع که در آن کتاب مندرج است، خدمتتان ارسال می‌گردد:

سؤال: اخيراً ديده مى‏ شود كه عده‏ اى براى رفع مشكل افراد و يا جهت شفا از بيمارى توصيه مى كنند آن ها اسم خود را تغيير دهند تا آن جا كه به افراد مى گويند اسمى مثل محمد و يا فاطمه را تغيير دهند و مثلًا پوريا يا صدف بگذارند. جالب است كه بعضاً با تغيير اسم مشكل‏شان رفع شده و يا بيمارى آن‏ها بهبود يافته، موضوع اين كار چيست؟

جواب: به ما توصيه شده است كه نام نيك بر فرزندانتان بگذاريد. رسول اكرم (ص) مى ‏فرمايند: «مِنْ حَقِّ الْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ ثَلَاثَةٌ، يُحَسِّنُ اسْمَهُ، وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتَابَةَ، وَ يُزَوِّجُهُ إِذَا بَلَغ»[1] از حقوقى كه فرزند بر پدر خود دارد سه چيز است: اسم نيكو براى او انتخاب كند، نوشتن به وى بياموزد، وقتى بالغ شد وسائل تزويجش را فراهم نمايد. حتى رسول خدا (ص) مى ‏فرمايند: «مَنْ وُلِدَ لَهُ أَرْبَعَةُ أَوْلَادٍ وَ لَمْ يُسَمِّ أَحَدَهُمْ بِاسْمِي فَقَدْ جَفَانِي»؛[2] اگر كسى چهار فرزند دارد و نام يكى را محمد نگذاريد به من جفا كرده است. و نيز روايات از حضرت صادق (ع) خبر مى‏ دهد؛ «اسْتَحْسِنُوا أَسْمَاءَكُمْ فَإِنَّكُمْ تُدْعَوْنَ بِهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ قُمْ يَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ إِلَى نُورِكَ قُمْ يَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ لَا نُورَ لَكَ» ؛ نام‏هاى نيكو بگذاريد زيرا روز قيامت به آن نام‏ها صدايشان مى‏ زنند و مى‏ گويند: اى فلان پسر فلان! به سوى نورت برخيز! و اى فلان‏

پسر فلان! برخيز! ولى نورى ندارى. اگر پدر و مادرى نام نيك بر فرزندشان نگذارند در قيامت فرزندشان از آن‏ها شكايت مى‏ كند.

از سليمان جعفرى روايت شده كه گفت از اباالحسن (ع) شنيدم مى‏ فرمود:

«لَا يَدْخُلُ الْفَقْرُ بَيْتاً فِيهِ اسْمُ مُحَمَّدٍ أَوْ أَحْمَدَ أَوْ عَلِيٍّ أَوِ الْحَسَنِ أَوِ الْحُسَيْنِ أَوْ طَالِبٍ أَوْ عَبْدِ اللَّهِ أَوْ فَاطِمَةَ مِنَ النِّسَاءِ»

؛[3] فقر داخل خانه ‏اى كه در آن نام محمد و يا احمد و يا على و يا حسن و يا حسين و يا جعفر و يا طالب و يا عبد الله و يا فاطمه باشد نمى‏ شود.

«إِنَّ الشَّيْطَانَ إِذَا سَمِعَ مُنَادِياً يُنَادِي يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ ذَابَ كَمَا يَذُوبُ الرَّصَاصُ»

؛[4] از ابى‏ جعفر (ع) نقل شده كه فرمود: شيطان وقتى صداى كسى را كه به اسم محمد و يا على صدا مى ‏زند بشنود مانند سرب ذوب مى‏ شود.

اما اين‏كه عده ‏اى با محاسبه‏ هاى غير قابل اعتماد مى ‏آيند بر اساس حروف ابجد عدد مربوط به اسمى را تعيين مى ‏كنند و سپس آن عدد را نسبت به امرى ديگر مثل عددِ مربوط به اسم همسر آن فرد، مقايسه مى ‏كنند و ادعا مى ‏نمايند اين دو عدد همخوانى ندارد، پس بايد اسم‏هايشان را عوض كنند تا همخوانى پيدا كنند؛ نه‏ تنها حرف بى ‏پايه و اساسى است، بلكه پشت‏ كردن به عقل و دستور شريعت الهى است. و اين‏كه چرا بعضاً با تغيير اسم، مشكلات فرد يا خانواده مرتفع مى ‏شود و يا بيمارى طرف بهبود مى‏ يابد، پاى شيطان در ميان است. آرى شيطان براى هلاكت انسان مشكلاتى را ايجاد مى‏ كند تا او را از خدا باز دارد و به‏ غير خدا متوسل شود و عملًا از دين الهى فاصله بگيرد و لذا در اين راستا راه‏هاى موفقيت‏ هاى ظاهرى را براى او مى‏ گشايد ولى در زير اين موفقيت‏ ها ايمان طرف را از او مى ‏گيرد و سپس همان موفقيت‏ هاى ظاهرى را نيز از آن فرد دريغ مى‏ كند.

براى شيطان كار دشوارى نيست كه حتى عامل بهبودى شخصى از بيمارى شود تا از آن طريق او را به هلاكت برساند. در حالى‏ كه خداوند سلامتى و بيمارى و توسعه‏ ى رزق و محدودبودن رزق را بستر امتحان بندگانش قرار داد تا انسان‏ها در شرايط مختلف بتوانند بندگى خدا را در جان خود نهادينه كنند. حال انسانى كه از دين الهى فاصله گرفت به جاى اين‏كه سختى‏ ها و بيمارى‏ ها را بستر امتحان الهى بداند و در عين برنامه‏ ريزى طبيعى جهت رفع آن‏ها، بندگى خود را محفوظ دارد، بى‏ صبرى از خود نشان مى‏ دهد و به وسايل غير الهى متوسل مى‏ شود و خود را در دنيا و آخرت روسياه مى ‏نمايد. در حالى كه قبلا در حديث قدسى مطرح شد كه خداوند مى ‏فرمايد:

«به عزت و جلال و بزرگوارى و رفعتم بر عرشم سوگند كه آرزوى هركس را كه به غير من اميد بندد، به نوميدى قطع مى‏ كنم. و نزد مردم بر او جامه خوارى مى ‏پوشانم، و او را از تقرب خود مى‏ رانم و از فضلم دور مى‏ كنم. آيا او در گرفتارى ها به غير من آرزو مى ‏بندد، در صورتى كه گرفتارى‏ ها به دست من است؟ و به غير من اميدوار مى‏ شود و در فكر خود درِ خانه‏ ى جز مرا مى‏ كوبد با آن‏كه كليدهاى همه ‏ى درهاى بسته نزد من است و درِ خانه من براى كسى كه مرا بخواند باز است؟ كيست كه در گرفتارى‏ هايش به من اميد بسته و من اميدش را قطع كرده باشم؟ كيست كه در كارهاى بزرگش به من اميدوار گشته و من اميدش را از خود بريده باشم؟ ...»[5] كه متن كامل حديث در صفحات قبل مطرح شد. اين روايت گرانقدر در عين اين‏كه در مسئله‏ ى فوق ما را متذكر مى ‏نمايد كه در امورمان به غير از خدا متوسل نشويم، به ما تذكر مى ‏دهد چگونه اميدبستن به ساحر و امثال آن‏ها ما را با ناكامى در امورمان روبه‏رو مى كند. خداوند إن‏شاءالله به من و شما توفيق دهد تا در كسب معارف و اخلاق و رعايت آداب دينى موفق شويم و سعى كنيم آن عقايد را قلبى نماييم تا منوّر به نور عالم معنا گرديم و مورد نظر رضايتمندانه ‏ى پروردگارمان قرار گيريم. موفق باشید 

 


[1] ( 1)- مكارم الأخلاق، شيخ حسن فرزند شيخ طبرسى، ص 220.

[2] ( 2)- عدةةة الداعى و نجاح الساعى، ابن فهد حلى، ص 87.

[3] ( 1)- همان.

[4] ( 2)- همان.

[5] ( 1)- الكافى، ج 2، ص 67، باب التفويض إلى الله و التوكل عليه.

16661
متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد بنده شنیدم که «لابه» و «التماس» انسان تنها باید به درگاه خداوند منان باشد. حال «التماس» به پیشگاه امام معصوم سلام الله علیه جایز می باشد؟ چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امام معصوم مظهر اسماء الهی هستند و توسل به آن مقام، یعنی نظر به حضرت حق از طریق عالی‌ترین واسطه‌ها، به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (مائده/35) اى ايمان آوردندگان، از خدا بترسيد و به سوى خدا وسيله بجوييد و در راهش جهاد کنيد شايد که نجات يابيد. موفق باشید   

16647
متن پرسش
با سلام: آیا آیاتی نظیر «یوم یفر المرا من اخیه و امه و ابیه» که درباره حوادث قیامت است مربوط به کفار است یا گناهکاران از مومنین را هم شامل می‌شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قیامت همه‌ی این نسبت‌ها بنا به گفته‌ی قرآن می‌رود و کافر و مؤمن ندارد. می‌فرماید: «فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ» (101/مؤمنون). چون در صور دمیده شود و قیامت برپا گردد، بین آن‌ها هیچ نسبتی نمی‌ماند و حتی در این مورد سراغی هم از هم نمی‌گیرند. موفق باشید

16630
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد گرامي. پس از بارها خواندن قرآن به همراه ترجمه و بعضا تفسير آن به اين برداشت رسيده ام كه برخي از باورهاي ما چندان مطابق با قرآن نيست. چند مورد را ذكر مي كنم لطفا به تفصيل پاسخ دهيد. 1. فكر مي كنم خدا در قرآن هيچ فردي را مانند حضرت ابراهيم (ع) ستايش نكرده است. ايشان با صفات بسيار نيكو توصيف شده و در چند جا به همه انسانها سفارش شده از مرام ايشان پيروي كنند. يا آيات بسياري به زندگي حضرت موسي (ع) پرداخته و از ايشان به بزرگي ياد شده است. با اين حال مقام ايشان در جان و دل يك شيعه نسبت به مقام ائمه (ع) كه مستقيما اشاره اي به آنها نشده چقدر است. چرا به ما به اين پيامبران الهي كه اينچنين مورد توجه پروردگارند توسل نمي كنيم و سراغي از مزارشان نمي گيريم و به زيارتشان نمي رويم و گنبد و گلدسته درست نمي كنيم؟ من احساس مي كنم نظر شيعيان نسبت به ائمه (ع) با نوعي مبالغه همراه است و با روح حاكم بر قرآن سازگار نيست. مگر اصل دين را نبايد از كتاب آسماني آن گرفت اين مقامي كه ما براي ائمه (ع) متصوريم از كجا نشات گرفته و تا چه حد معتبر است. ادله قرآني ما چيست؟ 2. در بسياري از آيات قرآن هر جا به اقامه نماز سفارش شده بلافاصله ايتاء زكات هم آمده است اما فقه شيعي زكات را در برخي اقلام محدود نموده كه اكثريت مسلمانان در طول عمر خود يك بار هم زكات نمي دهند. چطور مي شود كه انجام يك عمل واجب در قرآن موكدا سفارش شده و در بسياري موارد در كنار فريضه مهمي مانند نماز قرار گرفته اما مسلمانان بسياري با اولي هر روز سروكار دارند و با دومي اصلا نه. از آن طرف وجوب خمس تنها در يك آيه از قرآن آمده اما فقه شيعي دستگاه عريض و طويلي براي آن درست و همه انسانهاي صاحب درآمد را ملزم به پرداخت آن كرده و سهم امام و سهم سادات تعيين كرده است و نيمي از خمس را به جيب روحانيون ريخته است و قس عليهذا. 3. اين نظام توزيع خمس از كجا آمده است. ذي القربي در آيه مربوط به خمس در سوره انفال شده اند همه انسانهايي كه از نسل پيامبر خواهند بود. يعني خداوند براي همه انسانهاي از نسل پيامبر تا قيامت سهم ويژه اي در نظر گرفته است. اينگونه توجيه مي كنند كه زكات بر سادات حرام شده و در عوض خمس به آنها مي رسد. اصلا چرا بين سادات و غيرسادات تفاوت قائل شده اند. در جامعه كنوني چه فرقي بين آنها وجود دارد چرا سادات خمس بگيرند و غيرسادات زكات. آن نيم ديگر خمس كه به روحانيون مي رسد به چه دليل است؟ در زمان ائمه (ع) هم به اين شكل بوده است؟ ائمه (ع) به سادات و مبلغين خمس مي دادند و به بقيه زكات؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد قسمت 1؛ خوب است به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» به قسمتِ «امامت در قرآن» رجوع فرمایید تا إن‌شاءاللّه دقت‌های قرآنی شما نسبت به جایگاه اهل البیت و مقام امامت بیشتر شود تا آن‌جا که متوجه خواهید شد چرا حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» در دعای خود تقاضا می‌کنند به صالحین ملحق شوند. راستی صالحین جز کسانی‌اند که به تعبیر قرآن از هرگونه آلودگی پاک شده‌اند، آن‌هم به همان معنایی که در آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب متذکر است که به تعبیر علامه طباطبایی اگر دقت کنید آن اراده‌ای که در آیه‌ی مذکور مطرح است، غیر از اراده‌ی عمومی است که برای پاک‌کردن همه‌ی انسان‌ها از طریق شریعت اراده فرموده است؟ زیرا می‌فرماید: خداوند اراده کرده است فقط شما اهل‌البیت را از هرگونه رجسی پاک کند. 2- خود قرآن در تبیین آیات الهی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را مأمور کرده و می‌فرماید: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» (44/ نحل) ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم آن‌چه به سویشان آمد را تبیین کنی. و لذا مصداق‌های زکات در زمان خود رسول‌اللّه «صلوات‌اللّه‌علیه» مشخص گردیده، می‌ماند که فکر کنیم آیا امروز که منابع تولید تغییر کرده نباید مصداق‌های زکات تغییر کند؟ 3- در همان کتاب روشن می‌شود که ما در کنار اطاعت از خدا، مأمور به اطاعت از رسول خدا و اولی‌الامر هستیم و مسلّم اولی‌الامر باید انسان‌های معصومی باشند که خداوند ما را به اطاعت از آن‌ها دستور داده است، وگرنه ما را به اطاعت از کسانی دستور داده است که امکان گمراهی ما در آن‌ها هست که مسلّم خدای هدایت‌گر چنین کاری را نمی‌کند و از طرفی در قرآن اهل‌البیت را به عنوان انسان‌های معصوم معرفی نموده است تا ما در فهم قرآن و فهم مصداق‌های خمس به آن‌ها رجوع کنیم تا در مدیریت جامعه‌ی اسلامی سرگردان نباشیم. حال اهل‌البیت در روایات متعدد، جایگاه خمس را مشخص کرده‌اند و این به معنای قراردادنِ سهمی برای مدیریت علمی و اجرایی جامعه‌ی اسلامی است و در مباحث فقهی بررسی‌های مفصلی در این مورد شده است. موفق باشید

16629
متن پرسش
سلام: من سوالی خدمتتون کردم خلاصش این بود که چرا ما اسلام رو حداقل تا یه حدی اجرا می کنیم اما همیشه موفق نیستیم که فرمودید سوال 16567 رو بخونم که جوابمو گرفتم، شیطان قسم خورده ما رو راحت نذاره و غدر و حلیه اش هم کم نیست، اما جواب بخش دوم سوالم هنوز برام کامل روشن نشده که چرا خارجی ها که دین درست حسابی ندارن بعضیاشون با آرامش زندگی میکنن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک جهتش همان است که چون اهداف الهی برای آن‌ها در کار نیست، شیطان به جای آن‌که خاطر آن‌ها را نسبت به اهدافشان مضطرب کند، کمک‌کارشان می‌شود و لذا صدای ملکِ نکیر و منکر را که متذکر آن‌ها است، تا آن‌چه را می‌کنند را تصدیق ننمایند؛ نمی‌شنوند مگر در برزخ که دیگر کار از کار گذشته است. موفق باشید

16611
متن پرسش
با سلام: سوال اول: حضرت استاد در دروس حمد امام می فرمودین که کثرات از زاویه دید ماست اگر نسب ما با خودمان درست شود کثرتی نمی بینیم. آیا این فرموده شما به این معنا هست که کل ماهیات به طور اندماجی مستهلک در واحدیت یا وجود منبسط هستند؟ مثل انوار مختلف که در نور بی رنگ موجودند به جامعیت؟ یا فقط در مقام شهود می فرمایید این حالت پیش میاد و مبنای خارجی نداره؟ سوال دوم: اگر مبنای بالا رو بپذیریم میتونیم بگیم که علم ما به ماهیات علم اجمالی در عین کشف تفصیلی هست یعنی ما به اجمال و مقام اجمال نظر می کنیم و در وجود ذهنی کشف تفصیلی برای ما از ماهیات حاصل میشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر مبنای وحدت وجود، همه‌ی موجودات از نظر عین ثابته، بالحق و فی‌الحق هستند. لذا هر اندازه انسان به توحید شدیدتری نایل شود، بالحق‌بودنِ ماهیات را که همان صورت اعیان ثابته به آن‌ها در علم الهی است، درست‌تر درک می‌کند. موفق باشید

16618
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در مورد سوال ۱۶۵۸۱ و تفاوت اعظم مخلوقات و صادر اول در کتابی نظر یکی از بزرگان را مطالعه کردم که می فرمود صادر اول و اعظم مخلوقات تفاوت دارند که حال شما می فرمایید یکی هستند. ممنون.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر صادره‌ی اول به عنوان فیض مقدس، بالاترین و کامل‌ترین مخلوق است دیگر بحثِ تفاوت تعبیرها به جهت ظهورات مختلف نباید ما را به خطا بیندازد. تازه مگر چیز مهمی در این موضوع نهفته است که این‌طور مسئله را دنبال می‌کنید؟!! موفق باشید

16615
متن پرسش
سلام علیکم: سوال۱: آیا در تمامی مراحل و منازل سیر و سلوک معیت و همراهی امام لازم است؟ سوال۲: در فرمایش حضرت علی (علیه السلام) که می فرمایند معرفت خدا معرفت من و معرفت من معرفت خداست و در ادامه حب من، حب الله... یعنی چه؟ کدام باید اول حاصل شود؟ حب خداست که باید تبدیل به حب نبی و اهل بیت شود و در ادامه حب و بغض دوستان و دشمنان اهل بیت؟ یا نه برعکس است و از حب معصوم به حب الله می رسیم. در صورتی که می دانیم دوئیتی در کار نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسیر سالک إلی اللّه در افق انسان کامل باید قرار داشته باشد و از این جهت تفاوت نمی‌کند که با مظاهر تامّ الهی که ائمه هستند به حضرت حق نظر کند، یا با نظر به حضرت حق، متوجه‌ی مظاهر تامّ الهی گردد. موفق باشید

16607
متن پرسش
با سلام حضور استاد گرامی: می خواستم بفرمایید آیا امام زمان (عج) به ساعت ظهورشان و نیز ساعت قیامت علم دارند یا نه؟ آیا علم حضرت و معصومین (ع) همچون علم خدا لایتناهی ست یا فقط در حدی است که خدا بخواهد؟ از زحمات جنابعالی بسیار سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صریحِ سخن ائمه هست که علم‌شان محدود است، به اندازه‌ای است که خدا بخواهد. حتی قرآن خطاب به پیامبر می‌فرماید: ای پیامبر! يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً يَسْئَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (187) درباره قيامت از تو سؤال مى‏ كنند، كى فرامى‏ رسد؟! بگو: «علمش فقط نزد پروردگار من است؛ و هيچ كس جز او (نمى ‏تواند) وقت آن را آشكار سازد؛ (اما قيام قيامت، حتى) در آسمانها و زمين، سنگين (و بسيار پر اهميت) است؛ و جز بطور ناگهانى، به سراغ شما نمى ‏آيد!» (باز) از تو  موفق باشید

16606
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن عرض قبولی طاعات و عبادات، جناب استاد مدتیه مطلبی ذهنم را مشغول کرده که اگر لطف بفرمائید و پاسخ بدهید ممنون شما می شوم. بنده مطالعاتی در خصوص تجربیات نزدیک مرگ و همچنین احضار ارواح داشته ام. در خصوص تجربیات نزدیک مرگ غالب افراد از ادیان و ملیت های مختلف، تجربیات نزدیک به همی داشته اند. این امور در ابتدا حس تمایل به معنویت را در درون انسان زنده می کنه ولی باعث می شه که انسان به نوعی کثرت ادیان را قبول کنه. چرا که اولا نسبت به حقانیت دین اسلام و یا لزوم اطاعت از اهل بیت (ع) هیچ گونه آگاهی به این افراد که متدین به دین ها و مذاهب دیگری هستند داده نمیشه. و ثانیا به عکس در مواردی به اون ها توصیه می شه به همان دینی که دارند متدین بشند. از طرفی نحوه تجربیات ذکر شده به گونه ای که احتمال شیطانی بودن این تجربه را به حداقل می رسونه. چرا که همه این افراد از هر دین و مذهبی از ملاقات با نور خدا و عشق بی اندازه او خبر داده اند. بسیاری در این تجربیات همه زندگی خودشون را به عینه مشاهده کرده اند. در واقع آن چیزی که به اونها توصیه می شه اینه که به یاد خدا باشند با هر مذهبی که دارند. حتی در مواردی این جور از سخنان این افراد برداشت می شه که هر اتفاقی در زندگی انسان نشانه و مرحله ای است که خدا برای اون بنده مقدر کرده و نبایست از اون رو گردون باشه که این جوری خیلی از چیزهائی که ما اون ها را حرام می دونیم برای شخص تجویز میشه. سوال من اینه که چطور می تونیم اولا این امور را با حقانیت مذهب و آئین خودمان جمع کنیم. و ثانیا چطور می شه با لزوم التزام به حرام و حلال های شرعی این موارد را توجیه کرد؟ در خصوص احضار اوراح و مواردی از آگاهی ها و اطلاعاتی که بعضا از این طریق به دست اومده هم سوالاتی داشتم که جهت اطاله کلام از اون ها صرف نظر می کنم فقط در همین حد که این مطالب به سختی با تصور دینی ما از عالم برزخ و حساب و کتاب و شب اول قبر قابل تطبیقه. لطفا اگه میشه در این خصوص بنده را راهنمائی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌ها اگر تعلق چندانی به دنیا نداشته باشند، در ابتدای سکرات خود با وجهِ تجردی‌شان روبه‌رو می‌شوند. در این حالت به هر مذهبی که باشند آن حالات و صورت‌هایی که برای آن‌ها پیش می‌آید، شیرین است. ولی چون در برزخ، به درون خود کشیده می‌شود و با نکیر و منکر اعمال آن‌ها بر اساس فطرت و شریعت بررسی می‌شود حقیقت هرکس برایش در نسبت به خدا معلوم می‌گردد که این حالت، حالتی نیست که افراد توانسته باشند گزارش بدهند. موفق باشید

16581
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز، در مورد روح فرمودید که اعظم مخلوقات است و در جایی دیگر خواندم که روح گفته شده در «نفخت فیه من روحی»، هیچ تعینی نداشته و فقط حیات می دهد، حال اینکه روحی که فقط حیات می دهد، اگر صادر اول در نظر بگیریم پس چطور آن را اولین مخلوق در نظر بگیریم؟ صادر یا مخلوق؟ با تشکر.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اشکال دارد که اعظم مخلوقات را همان صاده‌ی اول و یا اولین مخلوق قلمداد کنیم. موفق باشید

16587
متن پرسش
سلام: تو قرآن خدا هم بشارت میده هم انذار؛ من میخونم احساس می کنم انذارش بیشتر از بشارته؟! درسته؟ ینی اون قدر که از جهنم و عذاب های الهی بیان میشه از بهشت صحبت نمیشه؛ دلیلش چی میتونه باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی آیت اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» ترس از جهنم بیشتر مردم را از گناه باز می‌دارد تا وعده‌ی بهشت. موفق باشید

16584
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: من وقتی نمازم خراب شود دیگر حتی زندگی کردنم سخت می شود و حتی دیگر نمی خواهم زنده باشم چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در امور روزمرّه سعی کرد طوری عمل نکنیم که خطورات مزاحم را با خود به نمازمان بیاوریم. ولی از حیله‌ی شیطان هم غافل نباشید زیرا با ایجاد خطورات می‌خواهد شما را مأیوس کند و مأیوس نشوید و کار خود را ادامه دهید. موفق باشید

16579
متن پرسش
سلام استاد عزیز: حضرتعالی در برخی از کتب تان فرمودید که انسان به هنگام نماز باید خود را در برزخ احساس کند از طرفی هم انسان می بایست که خود را در محضر حق ببیند یا به عبارتی توجه خود را معطوف حضرت حق کند یا از طرفی هم در برخی از کتب تان فرمودید که بسیار عالی است که انسان افق خود را افق حضرات معصوم علیهم سلام کند لذا استاد دچار یک سردرگمی شدم.. حال سوالم از حضرتعالی این است که بهترین و کارسازترین روش برای برخورداری از عالی ترین معنویات و نورانیت از «نماز» کدام روش است؟ لطف بفرمایید که آن را دقیقا بفرمایید. ضمنا بنده در حال مطالعه «راز صلاه» آیت الله جوادی آملی هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر این‌ها با هم فرق دارد؟! در حضور برزخی، انسان از گذشته و آینده آزاد می‌شود تا در آن فضا، درکی از نور عصمت اولیاء معصوم پیدا کند – مثل همان‌که در قبر و برزخ مؤمنین با امامان معصوم ملاقات دارند – در فضای نور عصمت، تازه افق شخصیت انسان جهت اُنس با حضرت حق گشوده می‌شود. موفق باشید

16576
متن پرسش
سلام: در جلسه هفتم کتاب «آشتی با خدا» قسمت چگونگی نیل به مقام نبوت آورده اید که (پیامبر 20 سال در غار حرا جهت آزاد شدن از دنیا و اتصال به حقایق خدا تزکیه می‌کردند و این در حالی است که هنوز پیامبر نبودند و پاداششان این بود که بعد از 20 سال وحی بر ایشان نازل شد و به نبوت رسیدند تازه آنگاه تحمل آن برایشان بسیار سنگین بود) این مطلب را چگونه با بحث خلقت نوری پیامبر (ص) و اینکه بر عوالم دیگر نیز پیامبر (ص) بوده اند و خلاصه معارفی که در جامعه کبیره می خوانیم تطبیق می دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرض شده که باید بین نفس ناطقه‌ی حضرت رسول«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» با مقام نوری آن حضرت تفاوت قائل شد. آن‌که نماز می‌خواند و اشک می‌ریزد و روزه می‌گیرد، مقامِ نفس ناطقه‌ی حضرت است تا حضرت در این مقام، با مقامِ نوری خود متحد بمانند و نبوت نیز مربوط به نفس ناطقه‌ی حضرت می‌باشد. موفق باشید

16568
متن پرسش
سلام استاد: جناب صدالمتألهین می فرمایند: حکمت متعالیه نفس انسان را به حقایق موجودات آن طور که هستند استکمال می دهد. 1. این استکمال عقلی است یا وجودی؟ اگر وجودی باشد یعنی حکمت متعالیه خودش یک نحوه سیر و سلوک می آورد اگر درست کار شود؟ 2. موضوع عرفان هم خود ذات اقدس است، حکمت متعالیه هم اگر هدفش رسیدن به حقایق موجودات آن طور که هستند باشد، این یعنی جنبه ی الهیّت موجودات که می شود حضرت حق سبحانه! پس موضوع عرفان و حکمت متعالیه یکی می شود استاد؟ اگر این چنین باشد جناب ملاصدرا رحمت الله علیه چه کار عظیمی انجام داده اند! التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید حکمت متعالیه از طریق نور عقل، یک حرکت وجودی و استکمالی در معرض انسان قرار می‌دهد و عملاً این حکمت در مقام جمع عقل و قلب است. به همین جهت بزرگان عرفان، کار صدرالمتألهین را شرح و تبیین عرفان محی‌الدین می‌دانند. موفق باشید

نمایش چاپی