بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13788
متن پرسش
سلام و تشکر بابت پاسخ مفصل تان به سوال 13774 (نقش شریعت در تحفظ اخلاق) ببخشید خواستم بدانم صریح و خلاصه جوابتان چیه؟ غیرمعتقد متخلق اصلا داریم؟ و اگر داریم جایگاه اخروی اونا چیه؟ ضمن اینکه باید قائل به تلازم سعادت و حقانیت دین و مذهب باشیم یا نه؟ معتقد به انحصار در حقانیت دینی اما تکثر در سعادت اخروی باید بود؟ راستی دلم براتون تنگ شده، والا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اخلاق به تنهایی اگر رویکرد توحیدی نداشته باشد و قرب الهی در آن لحاظ نگردد، منجر به راحتی روح در دنیا می‌شود ولی سعادت اخروی به همراه ندارد. در عین حال در قیامت مانند انسان‌هایی نیستند که به جهت ظلم و جنایت گرفتار عذاب می‌شوند و در موضوع انحصار در حقانیت دینی، باید بحث را به نگاه توحیدی دین سپرد. لذا هراندازه که آن دین به توحید نزدیک‌تر است، بیشتر موجب سعادت اخروی است. موفق باشید

13766
متن پرسش
سلام: کدام کتاب از آقای داریوش شایگان را برای شروع مناسب می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور پراکنده نگاهی به نوشته‌های آقای شایگان داشته‌ام ولی تسلطی بر کتاب‌های ایشان ندارم که بخواهم نظر بدهم. موفق باشید

13777
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: استاد دو سوال داشتم اولیش مربوط به آقای علی اکبری که در ماهواره ادعای انرژی درمانی میکنه تو جواب قبل گفتین فقط با خیالات بازی می کند ولی قبلا که ایران بود خانه ی یکی از اقوام ما آمد و واقعا قدرت داشت با دست با فاصله چنگال را خم کرد و تقریبا داشتن انرژی قطعی هست از آن طرف این بنده خدا به ظاهر متدین است. می خواستم ببنم اگر انرژی داشته باشد می تواند از تلویزیون و آن طرف دنیا تاثیر بگذارد؟ ادعا می کند تو ساعت خاص با تلپاتی انرژی می فرسد اکثر هم جواب می گیرند و درد و مریضی شان خوب می شود درباره ی این مرد کمی توضیح دهید چون فوق العاده مشهور شده و همه جا حرف از قدرت اوست می شود با توضیح و ادله بیاوردید که بتوانیم دیگران را هم متقاعد کنیم. با تشکر فراوان التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که انسان با تمرکز روی پدیده‌ها تأثیر بگذارد، بحث دیگری است که به قدرت نفس بستگی دارد. عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و ملک» شده است که می‌تواند مبنای تحلیل این امور قرار گیرد. در ضمن عرایضی در شرح فیلم «سفر به ماوراء» در این مورد شده است. موفق باشید

13774
متن پرسش
نظر شما درباره غیر معتقدین اخلاقی چیست؟ یکی خداناباور باشه اما پایبند به اخلاق انسانی در اجتماع. فایده و جایگاه و ضرورت دین برای این گونه انسان ها یا شایدم مدعیان چیست؟ مثلا یکی این جور میگه: زمانی در قم طلبه بودم، به علت خامی و بی ارتباطی با جامعه معتقد بودم، فقط کسی که در قم باشد و روحانی، با فضیلت است. اما وقتی در دوره ای که دانشگاه تهران بودم با اشخاص با فضیلت روبه روشدم فهمیدم که در خارج از قم و در افراد غیر روحانی افراد ارزشمند وجود دارد، اما.... ! باز شیعه بودن را شرط اصلی می دانستم، بعد با سفر به کشورهای عربی فهمیدم که بین سایر فرقه اسلامی هم انسان ارزشمند یافت می شود. پس از سفربه اروپا به این نکته واقف شدم که در بین سایر ادیان نیز انسان ارزشمند هست ولی در ژاپن حادثه ای برایم رخ داد که فهمیدم فضیلت و انسانیت به زبان و مکان و نژاد و مذهب و رنگ نیست. برای غذا به رستورانی بزرگ و شلوغ در توكيو رفتم و به جاهای دیگر سری زدم چند ساعت بعد ناگهان یادم آمد که ساکم را که تمام زندگیم داخل آن بود در آن رستوران جا گذاشته ام با عجله رفتم و با کمال ناباوری دیدم ساکم همانجاست و پیرمردی کنار آن نشسته او گفت: وقتی دیدم ساکت را فراموش کردی با اینکه وقت دندانپزشکی داشتم ماندم تا برگردی، از او تشکر کردم. ولی او "به دین اعتقادی نداشت"
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که ایشان می‌فرمایند اخلاق و انسانیت در تمام ملل و اقوام هست و فلسفه‌ی کانت برای اروپاییان به زیباترین شکل، اخلاق را تعریف کرده است و سال‌های سال بعد از رنسانس، غرب با اخلاق کانتی در بین خود زندگی را می‌گذراند. ولی وقتی اخلاق با شریعت الهی جهت قیامتی و توحیدی نگیرد ملاحظه کردید که چگونه در همان غرب، تجاوز و استعمار به سایر ملل و قتل و کشتار جنگ جهانی اول و دوم شکل گرفت. زیرا اخلاق وقتی با شریعت همراه باشد و انسان را به توحید الهی برساند، انسان و جامعه در سعادتی ابدی قرار می‌گیرد وگرنه در بحران‌های مختلف همان دستورات اخلاقی را زیر پا می‌گذارد. قرآن می‌فرماید: ««مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُوْلَئِكَ هُوَ يَبُورُ» اگر كسى عزت مى‏خواهد، عزت تماماً از آن خدا است. معناى عزت در قرآن يعنى نفله نشدن، پوچ نشدن. اگر كسى مى‏خواهد حياتش نفله و بى‏ثمر نباشد، بداند «فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا» همه عزت نزد حضرت حق است، بايد نظر را به خدا بيندازد. «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ»[1] عقايد پاك و صحيح به سوى حضرت عزت صعود مى‏كند، «الْكَلِمُ الطَّيِّبُ» يعنى سخن پاك و عقيده‏اى كه از هرگونه باطلى پاك باشد. و سپس در ادامه مى‏فرمايد: «وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ» و عمل صالح اين عقيده پاك را بالا مى‏برد. آيه عجيبى است، سه نكته اساسى در رابطه با شناخت حقايق مطرح مى‏كند. مى‏گويد: اى انسان‏ها! آيا شما از پوچ‏شدن نمى‏ترسيد؟ پوچ شدن يعنى بيست سال نماز بخوانيد ولى در آخر مثل همان اول باشيد، اگر بيست سال نماز من موجب نشود كه خشم من در اختيارم باشد، اخلاق من هنوز خراب باشد، اگر بيست سال نماز من حبّ دنيا را در من از بين نبرده باشد، يقين بدانيدكه خطر فرو افتادن در پوچى را از بين نبرده است. چرا؟ براى اين‏كه به خداى عزيز متصل نشده‏ايم. «ارْضُ الْعَزِيز» يعنى زمينى كه آب بر آن غلبه نمى‏كند و به اصطلاح آب بر آن سوار نمى‏شود. معنى عزت يعنى عدم انفعال، عدم فرسايش. بر همين اساس مى‏توان «عزت» را عدم پوچى معنى كرد. خداوند مى‏فرمايد هركس عزت مى‏خواهد: «مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ» اگر كسى همواره در پى نجات از پوچى است و براى آن برنامه‏ريزى كرده، راهش نزديكى به عزت محض يعنى خداوند است. بعضى از مردم اصلًا نگران پوچى خود نيستند، سوار اتوبوس مى‏شود، با اين‏كه در ايستگاه بعدى پياده خواهد شد، شروع مى‏كند از وضع فرزندانش و اين‏كه چند فرزند دارد براى شما صحبت‏كردن، فكر نمى‏كند كه آيا اين صحبت‏ها نتيجه‏اى هم دارد؟ كار اين فرد را نمى‏گويند طلب عزت كه مصداق‏ «مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ» باشد، چون او برنامه‏اى براى نجات از پوچى نريخته است. قرآن مى‏فرمايد اگر كسى مى خواهد سراسر حياتش پوچ نشود و مى‏خواهد از زندگى‏اش نتيجه واقعى بگيرد، فقط بايد مسأله‏اش را با خدا حل كند، زيرا تمام عزت و عدم‏فرسايش از خدا است. خداوند در جايگاه يك مرشد مطلق است، چون رب انسان‏ها است. مى‏پرسى چطورى من به عزت برسم و از خوارى و پوچى نجات يابم؟ با زيبايى تمام با آدم حرف مى‏زند و مى‏فرمايد: بايد به طرف عزت بروى كه فرسايش پيدا نكنى و همه عزت نزد خداوند است‏ «فَلِلّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعاً». به واژه‏ «جميعاً» عنايت داشته باشيد؛ پس هر جا عزتى هست، ريشه‏اش در تجلى صاحب عزت است. وقتى اين نكته را با تمام صراحت اعلام فرمود، حالا راه‏رسيدن به عزت را نشان مى‏دهد، مى‏فرمايد: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ» عقيده پاك به سوى صاحب عزت مى‏رود، پس آن كسى هم كه قلبش حامل آن عقيده است به صاحب عزت نزديك مى‏گردد و در نور پايدار او، پايدار مى‏ماند. پس اولين كار براى كسى كه برنامه‏ ريخته تا از پوچى نجات پيدا كند، داشتن عقيده پاك است و همچنان‏كه عرض شد، عقيده پاك «خدادارى» است به همان معناى توحيدى‏اش، و سپس در ادامه راهكارِ نزديكى به صاحب عزت مى‏فرمايد: «وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ» عمل صالح - كه همان اعمال شرعى باشد - آن عقيده را رفعت و ارتقاء مى‏بخشد و در سير صعودى به سوى صاحب عزت به انسان كمك مى‏كند تا هر چه بيشتر آن عقيده، شايسته نزديكى به خدا گردد و صاحب خود را نيز به خدا نزديك كند، پس بايد در انجام اعمال شرعى نهايت تلاش را كرد تا در نزديكى به صاحب عزت ضعفى به وجود نيايد. موفق باشید

 


[1]

13769
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: جناب استاد آیا رابطه ای بین انکار معاد و انکار خدا وجود دارد یا نه؟ از قبیل عموم و خصوص من وجه است یا از قبیل عموم مطلق است؟ آیا آیه ای دلالت دارد بر این امر یا نه؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که قرآن می‌فرماید: «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَميعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمينِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ (67/ زمر) رابطه‌ی کاملی بین شناخت خدا و قیامت هست و در واقع آن کسی که خدا را به عنوان رب‌العالمین قبول نداشته باشد نمی‌تواند متوجه ابدیت مخلوقات حضرت رب‌العالمین باشد. موفق باشید

13767
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت، به استاد بزرگوار، استاد طاهرزاده: بنده حدود هفت سال هست مشغول تحصیل در حوزه هستم، دو سال بخاطر داشتن فرزند نتونستم سر کلاس برم، و الان که فرزندم کلاس اول دبستان هست، بعد از هفت سال تحصیل دست و پا شکسته دو سال دیگه از تحصیلم مونده، برایم دو سوال پیش اومده که بین دو راهی موندم و ازتون میخوام راهنماییم کنید. اول اینکه خیلی تلاش می کنم تحصیلم رو ادامه بدم. برای دومین بار هست امتحان بازپذیری میدم که ادامه بدم، اما هر بار با مشکلات عدیده ای مواجه میشم، یا مشکلات خود دروس، یا خانواده همسر و... اما هر بار عزم کردم حتما حداقل سطح دو رو به پایان برسونم و الان در فکرم این موضوع هست که امکان داره آقا نخوان من درس رو تموم کنم. شاید صاحب الزمان راضی نباشن از سهم ایشون بنده گناهکار بجایی برسم برای همین مشکلات زیاد میشه. دوم سوالم اینه در صورتیکه درسم تمام بشه، چه وظیفه ای دارم؟ بنده خیلی دوست دارم ادامه تحصیل بدم یا حوزه یا دانشگاه، اما میخوام از لحظات زندگیم کمال استفاده رو بکنم، از طرف دیگه افزایش جمعیت یکی از مسئولیت هایی است که به عهده ما خانمها گذاشته شده، و اگر بخوام به این مسئولیت برسم، علایقم اون طور که دوست دارم نمیتونم ادامه بدم. همونطورکه میدونید تربیت فرزند اونهم طوریکه مورد رضای خداوند قرار بگیره خیلی سخته. تحصیل علم هم مشکل هست. حال میخوام لطف کنید و راهنماییم کنید. سوم اینکه خیلی خیلی درنماز صبح کاهلم. راههای زیادی هم رفتم اما نفسم اجازه نمیده نماز صبح بخونم یا شیطان. همیشه شش و نیم تا هفت بیدارم اما نماز صبح.... یک معظل بزرگی در زندگیم شده. کمکم کنید. باعث شده به بقیه عباداتم هم امیدوار نباشم چون میدونم نماز صبح از چه جایگاهی برخورداره. حتی به همسرم گفتم شده آب بریزند روی صورتم بریزند اما بیدارم کنند. ایشون چند روز این کار رو کردند و دیگه کمکی نکردند. التماس دعای فرج و شهادت برای حقیر ان شاءالله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید به عنوان مادر خانه با تعمق در معارف الهی و تفسیر قرآن و تدبّر در روایات، کار را جلو ببرید و با آرامش خاطر به امور همسرداری بپردازید. با تعمق در روایات مثل «اصول کافی» و «تحف‌العقول» مشکل سوم هم إن‌شاءاللّه حل می‌شود. عرایضی در شرح روایت «یابن‌الجندب» شده است، می‌توانید با صوت آن، آن روایت را دنبال کنید. موفق باشید

13759
متن پرسش
سلام خسته نباشید: می خواستم نظرتون را درباره ی علی اکبری بدونم همین که در ماهواره ادعای انرژی درمانی می کند. آیا ممکن است از توی تلویزیون شفا بدهد؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کارهای این افراد یک‌نوع تحریک خیال و القای خیالات است که هیچ مبنای واقعی برای کسانی‌که خود را در اختیار القائات چنین افرادی قرار می‌دهند، ندارد باز مجبورند با خیالی دیگر چندروزی خود را شارژ نگه دارند، به درد کسانی می‌خورد که نتوانسته‌اند خود را با حقایق مرتبط کنند. موفق باشید

13762
متن پرسش
با سلام: در قیامت همه به سوی خدا حرکت می کنیم و همه به خداوند می رسیم. ولی یکی با اسم رحمانیت خدا روبرو می شود و یکی با اسم شدید العقاب بودن خدا. حال سوال من اینجاست که آیا می شود کسی در ابتدا با اسمی که مظهر غضبیت خداست روبرو شود و بعد از چشیدن عذابهایی، پاک شود و با اسم رحمانیت خدا روبرو شود؟ اگر اینگونه باشد که همه در سیر صعودی عوالم بعد از چشیدن عذابشان بالاخره به درجه اولیاء الله و حتی ائمه معصومین می رسند!!! (البته غیر از مخلدین در نار)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر این‌طور نیست. زیرا در عین این‌که انسان‌ها از عذاب آزاد می‌شوند به اندازه‌ی شدت توحیدی که دارند در جایگاه مختلفی نسبت به قرب خدا قرار می‌گیرد و از انوار حقیقت حق بهره‌مند می‌شود. موفق باشید

13753
متن پرسش
به نام خدای محمد، با عرض سلام خدمت استاد محترم: با عنایت به دستگاه فکری و مطالعاتی حضرتعالی که ما را به حقیقت خود متذکر می شود و از طرفی هم نیل به این مهم لوازم و الزاماتی دارد که بالفرض در گفتار چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی به کم گویی و کم گوش دادن و.... اشاره شده است که ذیلا به سوالات اینجانب جواب دهید: 1. چگونه ممکن است کسی سیر و سلوک الی الله را در دستور کار قرار دهد و در کنار آن در عرصه سیاست حضوری فعال داشته و مسولیت های خطیر هم داشته باشد؟ 2. آیا یک سیاست ورز بایستی با یک ژست خاصی در آن وارد گردد؟ در انتها خواهش دارم از شما استاد عزیز که اگر امکان دارد کتابی با عنوان عالم سیاست و سیر و سلوک الله که پاسخ تمام کسانی که می خواهند سیر الی الله کنند و هم وارد عرصه سیاست شوند مرقوم نماید. با سپاس ویژه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عرایضی در جزوه‌ی «طلبه‌ی عصر انقلاب» و جزوه‌ی «نحله‌ی نجف» و کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شده است که فکر می‌کنم بتوانیم متوجه شویم در این تاریخ چگونه از طریق مسائل سیاسی انقلاب اسلامی قرب خود را با مولایمان حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» بیشتر کنیم. 2- سیاست‌ورزِ واقعی در امروز، رهبری انقلاب است که ژست او حساسیت نسبت به سرنوشت این ملت و این انقلاب است. موفق باشید

13752
متن پرسش
سلام علیکم: شبهه ای که ذهنم را مشغول کرده است و آن اینکه وقتی مراجع عظام تقلید نسبت به ربوی بودن سیستم بانکی اعلام موضع می کنند، چرا کسی ترتیب اثر نمی دهد و بانکها طبق روال خود عمل می کنند؟ رهبری در تاریخ 22/2/82 در خصوص سوالی که از ایشان مبنی بر عدم ورود مستقیم معظم له در مسائلی همچون کنترل وضعیت فساد اقتصادی کشور پرسیدند، ایشان فرمودند: «مدیریّت انقلاب، غیر از مدیریّت اجرایی کشور است. برای رهبری، وارد شدن در میدان اوّلاً به صورت طرح مسأله و بسیج افکار عمومی است؛ ثانیاً به صورت خواستن از دستگاههای اجرایی است. برخی از دستگاههای اجرایی، مخصوص این کارند. در زمینه مبارزه با فساد، هم قوّه مجریّه و هم قوّه قضاییّه درگیرند. بنده از هر دو قوّه به‌طور جد خواسته‌ام و آنها درگیرند؛ ورود رهبری این‌جاست. بله؛ اگر روزی معلوم شود دستگاههای قوّه مجریّه و قوّه قضاییّه آماده نیستند کار کنند، رهبری چاره‌ای پیدا نخواهد کرد جز این‌که خودش وارد میدان شود.» خوب، به روشنی واضح است که دستگاه های اجرایی در خواب پاییزی به سر می برند! وقتی که آیت الله جوادی آملی می فرمایند: «که کارمندان بانک ملعونند!» این یعنی چه؟ یعنی عمق فاجعه در سیستم بانکی به وضوح نمایان است. یا در تاریخ 14/8/94 آیت الله نوری همدانی علام فرمودند: «اخذ دیر کرد بانکی حرام است. منبع فارس» حال سوال اصلی بنده اینست چرا رهبری نسبت به این موضوع ورود مستقیم نمی کنند؟ اگر هنوز سیستم بانکی به نهایت ربوی بودن خود نرسیده است، پس فریاد های این مراجع برای چیست؟ و اگر ربا در آن سیستم به اوج خود رسیده است، پس چرا رهبری گرد و خاک به پا نمی کند؟ ما روایات زیادی داریم که ربا را معادل جنگ با خدا دانسته اند. آیا وقت این نشده است که رهبری جلوی این جنگ را که تقریبا دامن گیر همه مردم ایران اسلامی شده است بگیرند؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قاعده را فراموش نکنید که نباید برای آبادکردنِ دهی شهری را خراب کرد. مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» به عنوان انسانی بصیر و همه‌جانبه‌نگر تلاش دارند این کشتی را در این دریای طوفانی به سوی مقصد قدسی‌اش جلو ببرند و بنا است ما از یک تاریخ که تماماً غرب‌زده است با مناسبات غربی و سرمایه‌داری، عبور کنیم. و اگر برای اصلاح نهادهای موجودطوری برخورد کردیم که آن‌ها ناکارآمد شدند، قضیه قضیه‌ای است که منافقین در ابتدای انقلاب برای انقلاب در رابطه با ارتش پیشنهاد کرده بودند که چون ارتش طاغوتی و ناکارآمد است پس باید به‌کلّی حذف شود و با این کار، ما یک افغانستان دیگر می‌شدیم و رهبری عزیز در همان زمان هم که رئیس جمهور بودند همّت به‌خرج دادند و ارتش را بازسازی نمودند. موفق باشید

13755
متن پرسش
سلام استاد ارجمند: بنده دختری ۲۲ ساله هستم که بسیار مذهبی و ولایی و انقلابی هستم و همواره سعی دارم پیرو بیانات امام خامنه ای باشم. اخیرا خواستگاری برایم آمده که طلبه است و فرزند یکی از سرداران شهید است و خانواده مذهبی ای هم دارد. خودش هم خیلی از نظر مذهبی دقیق است و با بسیاری از معیار های من تناسب دارد. ولی چند مورد برایم جای تامل است. مهمترین آنها اینکه ایشون از نظر سیاسی با من همراه نیست. من در انتخابات ریاست جمهوری اخیر به آقای جلیلی رای دادم و یا جبهه پایداری موافق تر هستم و اصلا و به هیچ عنوان دل خوشی از آقای روحانی ندارم و خیلی دعا کردم که ایشون انتخاب نشود از وقتی هم که باب مذاکره با آمریکا را باز کرده است همواره خون به جگر بوده ام و خیلی در تلاطم بودم که هر طوری هست به دیگران و کسانی که می توانم بفهمانم که راه و رسم فکری ایشان با اصل و اساس انقلاب دچار تضاد است وقتی به راحتی می گوید امام حسین (ع) با عمر سعد مذاکره کرد! وقتی دین و ایمان مردم را جدای از حکومت می داند و همش بچه مذهبی ها را به بهانه افراطی گری می کوبد. وقتی در سازمان ملل یک کلمه حرف از صهیونیست و خطراتش نمی زند، وقتی خودش در انگلیس و زیر دست اجانب تحصیل کرده و معلوم نیست چقدر از فرهنگ مبارزاتی مردم کوخ نشین فاصله دارد و آیا اصلا انقلاب پابرهنگاني که مایه امید امام بودند را به رسمیت می شناسد یا نه، وقتی آقای ظریف می رود با شیطان بزرگ دست می دهد، با دستی که آلوده به خودن هزاران کودک مسلمان است، این ها بیانگر تفاوت های فکری و عقیدتی بین این دست با اصل انقلاب و رهبری است. هر چند که آقا تا آخرین لحظات هم کسی را نمی رانند و حتی درباره آقای خاتمی هم همان زمان تعابیری از قبیل فاضل و مومن و غیره داشتند چون ایشان معتقد به جذب حداکثری هستند ولی به راحتی می گویند با مذاکره با آمریکا مخالفم. دل خوشی از این قماش نداریم و... خب با این وجود این جناب خواستگار با اینکه حتی به دیده بوسی رهبری هم می رود و حتی اهل کار تبلیغی حوزوی در روستا ها است و می گوید رهبر را قبول دارد ولی می گوید برای رفع مشکلات کشور باید آدم ماهر سر کار باشد و روحانی توانسته تورم را کاش دهد در نتیجه اقتصاد مردم خوب می شود و بنابراین دیگر با نظام مخالفت نمی کنند. و اصل نظام حفظ می شود و دست دادن ظریف را هم توجیه می کند که خب برای اینکه مذاکرات به نتیجه مطلوب تری برای مملکت برسد باید یه سری چیزهایی که متداول روابط دیپلماسی است را رعایت کنند!! من ولی می گویم به قول آقا باید از ظرفیت های داخلی کشور با اقتصاد مقاومتی استفاده کنیم ایشون کلا میگه این اختلاف دیدگاه های سیاسی نباید در زندگی مشترک وارد بشه و اهمیت پیدا کنه ولی به نظر من ما تفاوت عقیدتی داریم نه فقط اختلاف ذائقه های جزيي سیاسی و بنظرم مشکل پیدا خواهیم کرد. مادرم ولی می گوید سختگیری نکن! چون از نظر اعتقادی هم سختگیر تر از معمول هستی اینجور مواردی در این دوره و زمان کم پیدا می شود. تا الان هم خواستگاران زیادی داشته ام ولی هیچ کدام را بدون حجت قطعی رد نکرده ام. بعضی ها هم خودشان من را نپذیرفتند. حالا استاد اگر می شود راهنمایی ام کنید لطفا. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم حرف مادرتان درست است. زیرا اگر کسی در کلّیت نظام در صراط مستقیم باشد، تفاوت‌های فکری و سلیقه‌ای نباید منجر به دوگانگی با این افراد بشود. ملاحظه کردید که رهبری انقلاب، دست‌دادنِ آقای ظریف با اوباما را به صرف این‌که آقای ظریف گفتند اتفاقی بوده؛ حمل بر صحت کردند و از موضوع، عبور نمودند. به نظرم بعضاً رفقای جبهه‌ی پایداری و کیهان در عین دلسوزی، موضوعات را یک‌وجهی می‌نگرند. لذا اگر آن بنده‌ی خدا از نظر سجایای اخلاقی مشکلی ندارد، می‌توانید با او کنار بیایید. موفق باشید

13751
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: چرا خداوند اصل استعدادها را در اعیان متفاوت قرار داده است؟ مگر اعیان فیض اقدس نیست؟ و فیض هم از خود او ساطع می شود پس می توان نتیجه گرفت که استعداد ها را هم خداوند تعیین کرده چون اعیان هم ظهور اسما هستند. معمولا در جواب به سوال بالا مسئله قابلیت اعیان و ذاتی بودن تفاوت ها را مطرح می کنند و همانطور که در جواب سوالات شما هم مطالعه کردم همین جواب را داده بودین ولی به نظر می رسد این جواب مشکل را حل نمی کند چون دوباره این سوال مطرح می شود که خود ذاتی بودن هم خدا تعیین می کند زیرا او خالق است و موجودات در صحنه وجود که نبودند تا قابلیتی داشته باشند و ظرفیت وجودی ممکنات هم خداوند تعیین می کند که ظرف و مظروف از اوست. تقاضای راهنمایی در این مسئله را دارم ممنون التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع امکان ذاتیِ اشیاء، بحث مفصلی است که در جلسات اولیه‌ی شرح تفسیر سوره‌ی حمد امام خمینی بحث شده است مبنی بر این‌که امکان ذاتی شیئ از خودِ شیئ است و حضرت حق آن شیئ را، آن شیئ نکرده است بلکه به او «وجود» داده است و به قول ابن‌سینا: «ما جعل اللّه المشمشة، مشمشمة بل اوجدها» خداوند زردآلو را زردآلو نکرده است بلکه به آن «وجود» داده است و از این لحاظ، حجت خدا برای هر مخلوقی تمام است از آن جهت که آن مخلوق، خودش، خودش است و بدین لحاظ قرآن می‌فرماید: وقتی خداوند خواست چیزی را خلق کند به آن چیز می‌گوید «بشو» و «می‌شود» پس آن چیز در علم خدا هست و خدا در خطاب به آن می‌گوید «بشو و می‌شود» و خلقت یعنی همین. موفق باشید

13746
متن پرسش
سلام خدمت استادگرامی: من تازه وارد این مسیر شدم، خیلی عالیه، ولی مدام دلسرد می شوم، مثل این میمونه که شیطان سنگ میندازه، با۴ نفر از دوستان خویشتن پنهان رو مباحثه می کنیم، استاد نداریم و واقعا سخته. دوستان هم مثل من سرد و گرم میشن، لطفا کمک کنید که انگیزه و ارادمون بیشتر بشه. اجرتون با صاحب الزمان. یکی از دوستان در جلسات حضوری شما بودن و خیلی کمک میکنن. سپاس.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید بعد از شرح صوتی «ده نکته» و «برهان صدیقین» کتاب «معاد» را  با شرح صوتی آن دنبال فرمایید و بعد به کتاب «خویشتن پنهان» بپردازید و درکتاب «خویشتن پنهان» صفحات 41 تا 59  را پس از مطالعه‌ی کامل کتاب مطالعه فرمایید زیرا بنا بود نظر علامه طباطبایی در پاورقی بیاید که اشتباهاً در متن آمده. موفق باشید

13742
متن پرسش
به نام خدا سلام خدمت استاد عزیز - ان شاءالله سلامت باشید. 1. آیا قوه واهمه همیشه کارکرد منفی و غیر کمالی دارد؟ 2. اگر وهم کارکرد مثبت نیز دارد، وجه تمایزش با عقل عملی چیست؟ 3. آیا تسویل (تزیین زشتی ها برای فرد) در قرآن مصداقی از عملکرد وهم است؟ ممنون از راهنمایی شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان‌طور که می‌دانید قوه‌ی واهمه قوه‌ای است که معانی را صورت می‌دهد 2- وقتی نفس ناطقه در عین حفظ قوه‌ی واهمه، به عالم معنا سیر کند صورت آن معانی در قوه‌ی واهمه ظهور می‌کند که صورت‌های ارزشمندی است. ولی در مورد عقل عملی تنها می‌توان گفت که عقل وقتی به معنای افعالی که باید انجام دهد نظر داشته باشد و انسان موانع اراده‌ی آن اعمال را برطرف کرده باشد، منوّر به عقل عملی است. حال آیا این دو در بعضی موارد شبیه همدیگر عمل می‌کنند ظاهراً همین‌طور است وقتی که تصور عملی را قوه‌ی واهمه داشته باشد و عقل عملی نیز موانع اراده به آن عمل را برطرف کرده باشد، این دو در کنار همدیگرند 3- همین‌طور است که می‌فرمایید که نفس در این موارد از نفس امّاره پیروی می‌کند. موفق باشید

13737
متن پرسش
سلام استاد: 1. حاج عظیم ابراهیم پور کارشناس سیاسی، برای استفاده سیاسی چگونه است؟ 2. برای تقویت سیاست اسلامی ناب در منظر امام (ره) و آقا حفظه الله چه کتابهایی بخوانیم؟ صحیفه نور را روزی چند صفحه بخوانم خوب است؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هرچه هست، جز خوبی و صفا چیزی دیگر ما در ایشان ندیدیم  2- صحبت‌های مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» و تاریخ اسلام و مطالعه‌ی تاریخ معاصر در این مورد کمک می‌کند. جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب» که بر روی سایت هست، نسبت به مطالعه‌ی تاریخ معاصر، شروع خوبی است. در مورد صحیفه‌ی نور بالاخره باید سعی کنید در هر فرصتی که برایتان پیش می‌آید مطالعه فرمایید. موفق باشید

13726
متن پرسش
با سلام و تشكر از استاد بزرگوار: مدتي پيش دو عنوان از كتاب​هاي شما (كربلا مبارزه با پوچي​ها و راز شادي امام حسين(ع) در قتلگاه) را به تعداد جند نسخه تهيه كردم و در مسجد بين خانم هاي مسجد كه اغلب خانه دار هستند توزيع كردم كه بخوانند. اما نگران هستم شايد اين كتاب ها بالاتر از سطح فكري آنها باشد و نتوانند چندان بهره​مند شوند. شما كدام يك از آثارتان را براي سير مطالعاتي و يا مسابقات در مسجد توصيه مي كنيد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم کتاب‌هایی که معرفی کرده‌اید برای افراد عادی مشکل باشد. با این‌همه کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» و «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید

13717
متن پرسش
سلام: استاد نمیدونم دردل کنم یا در مقام منتقد سوال کنم یا کسی که چند وقته دلش شکسته این مطالب را بنویسم. این جملات را که می نویسم (شاید) با علم به مصالح کشور می نویسم. 1. بنده به عنوان یه کسی که خودشو سرباز ولایت فقیه می دونسته سعی داشته درحد خودش نظرات امام و رهبری را از هر طریق که میشده ترویج کنه واقعا از اینکه این نظرات را گفتم ناراحت نیستم ولی بعضی موقع ها آدم یه چیزهایی می بینه که یه مقدار شوکه میشه. مثلا ما در مورد مذاکره با آمریکا جملات آقا را خوندیم و هر جا رفتیم گفتیم مذاکره با آمریکا بده خوب نیست بعد دیدیم اصلا خود رهبری اجازه دادند. در همین مساله اخیر یعنی دست دادن آقای ظریف ما همه جا گفتیم این کار بد بود خود شما نوشتید این دست دادن یعنی قتل انبیاء بعد امروز آقا آقای ظریف را فرد متدین نام می برند بعد نتیجه این شده که بچه هایی مثل من معروف شوند به تندرو 2. حضرت استاد به این نتیجه رسیدم که (شاید) اغلب مسولین کشور قصدی برای اجرا کردن عملی آرمان های انقلاب را ندارند پس آیا کار ما فایده دارد یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ورود در مسیری که رهبری انقلاب جلوی ما گذاشته‌اند، ورود در مسیری است که ضرر و زیان در آن نیست. رهبری انقلاب هیچ‌وقت تیم مذاکره‌کننده را تضعیف نکردند و عموماً آن‌ها را تأیید می‌نمودند. آن‌هایی که بین تیم مذاکره‌کننده و توافق انجام‌شده خلط کردند و نقص‌های توافق را به جای آن‌که به حیله‌گری‌های آمریکا نسبت دهند، پای تیم مذاکره‌کنندگان گذاشتند از رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» غفلت کردند، وگرنه هنوز هم توافق به تعبیر رهبری ضعف‌هایی دارد که باید رفع شود. در مورد دست‌دادن با اوباما؛ مسلّم کار بدی صورت گرفته است، منتها مقام معظم رهبری قول آقای ظریف را که آن را یک اتفاق مطرح کردند، حمل بر صحت نمودند و از آن گذشتند زیرا این غیر از آن است که آقای روحانی در گفتگوی تلفنی با اوباما انجام داد که رهبری آن را کار «بیجایی» معرفی کردند. موفق باشید 

13710
متن پرسش
با عرض سلام: 1. استاد به نظر شما دلیل این که بعضی از ما تا به حال هزاران بار تصمیم به اصلاح و تغییر روش زندگی گرفته ایم اما موفق نمی شویم چیست؟ مثلا بنده خودم بار ها شده که مثلا با خواندن بخش هایی از یک کتاب (آشتی با خدا، شرح ده نکته از معرفت نفس و...) یک تصمیمی می گیرم و مثلا فردایش انگار اصلا به کلی فراموش می کنم و دوباره در شب یا در فرصتی که با خود تنها می شوم می گویم ای داد! اصلا اخیرا گاهی این مطلب به ذهنم خطور می کند که این نوع زندگی که دین به ما ارائه می کند گاهی نشدنی به نظر می رسد؟ 2. چه کنیم که با توجه به نکته خودتان در یکی از کتاب ها، خدایی که «هست» را متوجه باشیم تا خدایی که «چیست» دارد را؟
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم. 1ـ وقتی آرزوهای بلند دنیایی را اصل نگیریم و کینه و پر حرفی را در میدان ذهن و فکر خود جای ندهیم، بین عمل و عقیده نزدیکی حاصل می‌شود. 2ـ در این مورد عرایض مفصّلی در شرح کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» شده‌است، خوب است که با حوصله شرح صوتی آن کتاب را دنبال کنید. موفق باشید

13708
متن پرسش
به نام خدا با سلام: استاد بنده پرسشگر 13694 هستم. خواستم بدانم مقصد و مقصود شما از توحید امام و علامه به صورت علمی و عملی چیست؟ لطفا به صورت مبسوط بفرمایید و راهنمایی های لازم را قید کنید و با توجه به مطلبی که در ایمیل قبل فرستادم آیا در مسیر امام قرار ندارم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم. نگاه توحیدی این بزرگان، نگاه کلامی نیست مثل همان سخنانی که امیرالمومنین در تبیین توحید در نهج‌البلاغه متذکر می‌شوند. تفسیر سوره حمد امام و رساله توحیدی علامه طباطبایی نکات خوبی در این مورد دارد. موفق باشید

13705
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: علامه مجلسی در کتاب اعتقادات خود نوشته است که پس از مرگ و دفن میت روح برای سوال و جواب وارد پیکر اصلی شده و پس از پایان آن وارد جسم مثالی می شود. همچنین در قیامت هم با پیکر اصلی محشور می شود و عدم اعتقاد به این کفر است. پاسخ شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم. اولا در اعتقاد به جسمانی بودن معاد، همه‌ی شیعیان متّفق هستند؛‌ می‌ماند که آیا آن جسم، جنس ماده دارد یا جنس عالم برزخ و قیامت؟ مرحوم علامه مجلسی معتقد به جسم مادی هستند ولی امثال حضرت امام و علامه طباطبایی و ملاصدرا معتقد به معاد جسمانی ولی با جنس برزخی و قیامتی می‌باشند. موفق باشید
 

13691
متن پرسش
سلام: استاد یک سردر گمی برایم پیش آمده در مطالعه آثارتان. الان نمی دانم اول کدامیک ازینها را که الان عرض می کنم بخوانم: «مقالات» ، «شرح سوره حمد» ، «جلد 8 و نه اسفار». یا وارد مباحث اهل بیت شوم. لطفا راهنمایی فرمایید و اگر هم جزوه ای لازم می دانید بخوانم بفرمایید. چون ترتیب خواندن جزوات را اصلا نمی دانم. خوب میشد اگر موسسه المیزان به لطف خدا یک سیر مطالعاتی برای جزوات تنظیم می کرد با مشورت شما. تا بیشتر و بهتر ان شاءالله استفاده کنیم. التماس دعای فراوان از استاد عزیز داریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر فرصت مناسب دارید بعد از ده‌نکته و برهان صدیقین و معاد - همراه با شرح صوتی آن‌ها - شرح سوره‌ی حمد را شروع کنید و بعد از جلد اول «مقالات» همراه با شرح صوتی آن، به جلد 8 و 9 اسفار بپردازید. موفق باشید

13689
متن پرسش
سلام: وقت شریفتان بخیر پسری 23ساله و دانشجوی علوم تربیتی دانشگاه تربیت معلم هستم یعنی ان شاء الله به زودی معلم ابتدایی خواهم شد. وضع مالی متوسطی داریم و الحمدلله راضی هستیم. جز افراد مذهبی هستم در بسیج و کارهایی قرآنی نیز فعالیت هایی دارم اما خیلی از اوقات احساس می کنم یعنی می بینم که عمر و جوانیم دارد می گذرد ولی رشدی احساس نمی کنم. گاهی می گویم رشته ام را تغییر دهم و به حوزه علمیه وارد شوم بلکه شاید این عمر برکتی بیابد. یا می گویم به رشته پزشکی بروم تا هم به مردم خدمتی برسانم و هم وضع مادی ام خوب شود. انگار در مسیر خودم قرار ندارم. دوست دارم مثل شهدا، مثل کسانی که در صنایع نظامی و هسته ای فعالیت دارند، برای نظام اسلامی قدمی برمی داشتم ولی خب اینطور نشده. خلاصه گذر عمر فکرم را مشغول می کند تا جایی که گاهی دل زدگی از زندگی پیدا می کنم. جناب استاد راهنمایی بفرمایید. مشکل من چیست و چرا مثل خیلی از مردم دلم به زندگی خوش نمی شود؟ آیا این یک مشکل روحی است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین موقعیتی که هستید سعی کنید با معارف اسلامی بیشتر آشنا شوید و کا را با تدبّر در قرآن از طریق تفسیر قیّم المیزان ادامه دهید. سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست، شروع خوبی است إن‌شاءاللّه. موفق باشید

13701
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید ان شاءالله سوالی دیگر از محضرتان دارم. جناب شیخ اکبر که بر این عقیده بودند که آنهایی که جهنمی می شوند به آن عادت می کنند یا به عبارتی اگر آنها را از آنجا بیرون ببرند اذیت می شوند. این را شما در معرفت نفس و حشر در پاورقی آوردید ولی متاسفانه در تایپ اشتباه شده. در جلد 9 اسفار است. در آنجا فرمودید علامه بر این عقیده بودند که ایشان از نظرشان برگشتند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً متوجه فرمایش شما نشدم. ملاصدرا در جلد 9 اسفار، صفحه‌ی 346 به استقبال سخن محی‌الدین رفته و معتقد می‌شود عذاب، دائمی نمی‌باشد و معتقد است از آن‌جایی که قرآن می‌فرماید: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ» (اعراف/179) به یقین عده‌ی زیادی را برای جهنم آفریدیم. پس ذات عده‌ای برای جهنم است و از این جهت که ذات آن‌ها با جهنم مناسبت دارد نباید جهنم برای آن‌ها آزاردهنده باشد و به همین جهت از درخت زقّوم با ولع می‌خورند. البته ملاصدرا در کتاب «عرشیه» که از آخرین آثار اوست از عقیده‌ی قبلی برمی‌گردد و معتقد می‌شود دار جهنم دار آلام و رنجِ ابدی است. در کتاب «عرشیه» این طور شروع می‌کند: صاحب فتوحات مکیه، ابن عربی، در این باب امعان نظر کرد و در آن کتاب، بحث فراوان نمود و در فصوص گفت: اما دوزخیان، فرجام کار آن‌ها به سوی نعمت است؛ زیرا صورت آتش برای دوزخیان پس از سپری شدن مدت عقوبت، سرد و سلامت می‌شود. «و اما انا و الّذي لاح لى بما انا مشتغل به من الرياضات العلميّة و العمليّة ان دار الجحيم، ليست بدار النعيم و انما هى موضع الألم و المحن و فيها العذاب الدائم، لكن آلامها متفننة متجددة على الاستمرار بلا انقطاع و الجلود فيها متبدلةامّا من، آنچه که برایم با اشتغال به ریاضت‌های علمی و عملی، ظاهر و آشکار شده، این است که دوزخ و سرای جحیم جای نعمت نیست بلکه جای درد و رنج است و در آن، عذاب دائم و همیشگی وجود دارد امّا رنج‌ها و دردهایش گوناگون و نو به نو و در عین حال پیوسته و بدون پایان است. پوست‌ها در آن دگرگون می‌شوند. آن‌جا جای راحتی و آسودگی و رحمت و آرامش نیست؛ زیرا منزلت دوزخ و دار جحیم در آن سرای، همانند منزلت عالم کون و فساد، از این عالم دنیاست.(ملا صدرا، عرشیه، انتشارات مولى، 1361، ص 282.) موفق باشید

13694
متن پرسش
به نام خدا با سلام: استاد عزیز چند وقتی است سر نماز اطراف سجاده گاهی نقاط نورانی لحظه ای به چشم بنده می آید آیا اینها توهم است؟ خصوصی التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست کاری به این چیزها نداشته باشید. سعی کنید خود را در توحید بپرورانید، کاری که امثال حضرت امام و آیت اللّه طباطبایی«رحمت‌اللّه‌علیهما» انجام دادند. موفق باشید

13680
متن پرسش
با سلام: در عرفان به تعبیر عامیانه عارف باید یک چشم یا دو چشم باشد یا هر دو؟ چرا بعضی از عرفا به یک چشم بودن معروفند. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عارف باید دو چشم داشته باشد تا با یک چشم «وحدت را در کثرت» ببیند و با چشم دیگر «کثرت را در وحدت» بنگرد. عارفِ یک‌چشم‌، وحدت را می‌بیند ولی کثرت را در وحدت نمی‌بیند. موفق باشید

نمایش چاپی