بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13892
متن پرسش
در مورد حرکت جوهری می دانیم که حرکتی هست که در جوهر جسم به صورت اشتدادی و تکاملی هست.. آیا میتونیم بر این اساس این طور بگیم که این حرکت جوهری به تدریج موجب قدرت عقلانی انسان در دوره های زمانی بعد از خلقت انسان میشه و تکامل عقلی زیر سر حرکت جوهری هست و اگر در زمان ظهور عقول مردم کامل شده قابل توجیه با حرکت جوهری باشه؟ و آیا میتونیم بر اساس حرکت در جوهر قائل به تکامل انواع بشیم؟ که البته با توجه به بحث وحدت صنع این نوع از تکامل به تدریج و مطابق قوانین ماده صورت میگیره؟ به این معنا که یکی از لوازم این بحث قدرت عقلانی و جسمانی مردم در زمان ظهور باشه؟ یا در روایات می بینیم که ائمه دارای سایه نیستند قابل توجیه با این مسئله باشه که در اثر حرکت جوهری اولیا به نوعی لطافت در جسم رسیدن که البته عامل سرعت بخشیدن و جهت دهی به حرکت در جوهر ریاضت های شرعیه باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید حرکت جوهری تنها در عالم ماده معنا دارد و تکامل عقلی مربوط به سلوک نفس ناطقه است در صورتی‌که حجاب‌های بین خود و عالم را برطرف کنیم به همین جهت می‌بینید در عین این‌که همه‌ی انسان‌ها مشمول حرکت جوهری از نظر ابعاد مادی هستند، تکامل عقلی پیدا نمی‌کنند 2- حرکت جوهری وقتی مربوط به ذات عالم ماده بود دیگر برای قسمت خاصی از عالم مثل انواع موجودات زنده کمالی را در بر ندارد. تکامل انواع بر فرض صحت که بسیار بعید است، مربوط به تجلیات صوَر مختلف است در زمینه‌ی مادی مستعد 3- در زمان ظهور نیز با رفع حجب، کمالات خاصی به عالم می‌رسد در حالی‌که حرکت جوهری عالم ماده تا آخر با هویت مادی عالم ادامه دارد نه آن‌که مثلاً اگر پنجاه در صد قوه‌های عالم تبایل به فعل شد عالم ماده پنجاه درصد از هویت مادی خارج شود. موفق باشید

13885
متن پرسش
با عرض سلام: سوالی که در خصوص اتحاد شخص پیامبر (ص) با صادر اول در قوس صعود پرسیده شده و شما پاسخ آیه الله جوادی را تایید کردید به این دلیل هست که شخص پیامبر هم با ورود به دنیا تشخص پیدا کردند و قبل از آن در قوس نزول تعین نداشته اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» و عین ثابته‌ی انسان کامل مرز بین امکان و وجوب است و خلیفه‌ی اسمِ جامع اللّه می‌باشد و از این جهت در همه‌ی عوالم حاضر است و نمی توان آن را محدود به قوس نزول یا صعود کرد. با ظهور حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» در عالَم شهود آن حقیقت تعییّن پیدا می‌کند. موفق باشید

13884
متن پرسش
با سلام: در یک مراسم شنیدم که حضرت عیسی (ع) در آسمان سوم زندگی می کند ولی طبق نکته دهم معرفت نفس تضاد دارند، چون به عالم بالاتر رفتند و تجرد دارند دیگر در جایی نباید باشد؟ و اینکه عالم ماده از هفت آسمان و کرسی و عرش است، حال در حدیثی داریم باران از عرش نازل می شود چطور می شود، این عرش مادی است یا باطن عرش؟ یعنی عالم عرش و کرسی و ماده که گفته می شود باطن عالم ماده کرسی است و باطن کرسی عرش است و اینکه ملائکه حامل عرش اند این عرش مادیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آسمان سوم یعنی باطنِ باطنِ باطنِ عالَم ارض که شدیداً مجرد است و هویت حضرت عیسی (ع) با تجرد کامل در آن آسمان هستند و وقتی روایت می‌فرماید باران از عرش نازل می‌شود یعنی جنبه‌ی معنوی باران با نور اسماء عرشی به صحنه می‌آید. موفق باشید

13883
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما استاد بزرگوار: این نامه بنده در درجه اول درد دلی است که می خواهم با دوستی صاحب دل مطرح نمایم و در درجه دوم از استادی فرزانه طلب دستوری نمایم تا از این بحران خارج شوم. استاد عزیز بنده حدود 7-8 سال پیش بطور عادی زندگی می کردم و خیلی در قید و بند دین داری نبودم تا اینکه به توفیق الهی تغییری اساسی در زندگی ام ایجاد گردید و به اصطلاح عقلم اومد سر جاش... پس از تغییر، چند ماهی سرگردان بودم و نمی دانستم باید چه کنم، و خیلی جاها رفتم... تا اینکه به لطف الهی با مسیر معرفت نفس و عرفان و فلسفه آشنا شدم و دیدم که بسیار علاقه و استعداد نیز در این مباحث دارم. و حتی رشته دانشگاهی ام را از مهندسی تغییر داده و ارشد فلسفه اسلامی گرفته ام. تازه فارغ التحصیل شده ام. تقریبا 3-4 سال پیش کاسبی ای راه انداختم و آن هم عطاری است. و در همان حین نیز متاهل شدم. همان اوایلی که با عرفان آشنا شده بودم حالم خیلی خوب بود و مباحث را بطور جدی پیگیری می کردم. اما خیلی کم کم شروع به تنزل کرد. بنده ای که سحرها داشتم و بعضا خواب های خوشی و حالات خوبی در سحر داشتم، نماز شبم ترک نمی شد، تفکر در شب و خلوت و حسابرسی ازم فوت نمی شد، کم کم شروع شد به کم شدن و تا جایی رسیده که حتی نماز صبح ازم قضا می شود و حتی بعضا بیدار هم هستم اما یا نمی توانم از جایم بلند شوم و یا هربار شیطان یه جوری مانع می شود. و همین مساله بسیار در روحیه بنده تاثیر گذاشته و اراده و همت را از بنده سلب کرده و روزهایی که نمازم قضا می شود بسیار عصبانی و ناراحت هستم و همین دلیلی شده که العیاذ بالله با اهل بیتم بد رفتاری می کنم و گاهی همین ناراحتی اخلاق خوش را از من گرفته و ناخوشی را جایگزین آن می کند. و چون می دانم کسی که سحر ندارد به جایی نمی رسد بیشتر داغون می شوم و گاهی دیگر امید تلاش روزمره را ندارم. خودم می دانم انسان دایما انقلاب قلبی دارد و حالش متغیر است، بنده اصلا دنبال حال خوش نبوده و نیستم و کاری به لذت و حال سحر ندارم. فقط می خواهم اراده و همت تحصیل علوم معارف حقه الهیه در من روز افزون گردد و خوابم کم شده و سحرها سرحال باشم. نماز شب، خلوت سحر، و نماز اول وقت صبح را دوباره بدست بیاورم و امید تلاش برای خودسازی را در وجودم بیابم... حال با این اوصاف استاد عزیز تر از جانم شما چه دستوری می فرمایید که بنده از این کتلی که در آن افتاده ام عبور کنم؟ البته در درجه اول نیازمند دعای خیر جنابتان هستم تا در سایه لطف شما ما هم ذره ای از شهد شیرین معرفت بچشیم. در پایان از اینکه محبت فرمودید و وقت برایم گذاشتید کمال تشکر را دارم. ان شاءالله خداوند متعال خیر کثیرتان دهد. التماس دعای فراوان از برای همگان را مسئلت دارم. در پناه قرآن باشید. یاعلی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر انسان در عین قبض و بسط‌هایی که دارد باید با طیّ منازل همراه باشد، چه منازل معرفتی و چه منازل سلوکی. در منازل معرفتی مباحث کتاب معاد با شرح صوتی آن و کتاب «خویشتن پنهان» پیشنهاد می‌شود. و در منازل سلوکی کتاب «منازل السائرین» با شرح استاد حجت الاسلام یزدان‌پناه از مؤسسه‌ی امام خمینی قم پیشنهاد می‌گردد. موفق باشید

13880
متن پرسش
سلام: استاد بنده چندین بار از آقای صمدی در شرح دفتر دل و شرح مناجات شعبانیه و شرح منظومه و دروس معرفت نفس و از آقای جوادی آملی و رمضانی شنیدم و خوندم که شخص محمد بن عبداله در قوس صعود با صادر اول اتحاد وجودی پیدا می کنند و پیامبر ما با اتحاد با اون مقام ساری در کل هستی میشن... از طرفی این ماجرا در قوس صعود هست... و در سیر عروجی ایشونه حتی آقای جوادی میگن که به هیچ عنوان شخص رسول الله صادر اول و اولین مخلوق نیست مگر به لحاظ اینکه چون ایشون به اتحاد تام با اون حقیقت در سیر عروجی خودشون رسیدن ما صادر اول رو حقیقت محمدیه گفتیم... اما شما و برخی از اهل علم موضوع رو طور دیگه ای عنوان کردید و برداشت من عینیت این دو بوده از برخی فرمایشات. بالاخره موضوع چیه خیلی درگیرشم استاد به خصوص اینکه هنوز وارد سیر مطالعات عرفانی نشدم و جسته و گریخته در سیر مطالعات فلسفی که با صوت تدریس آقای صمدی دارم به این موضوع برخوردم و مقالاتی که توی نت از برخی بزرگان دیدم...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه حرف خوبی آیت‌الله جوادی زده‌اند؛ بسیاری مباحث را با نکته‌ ای که ایشان می‌فرمایند می‌توان تطبیق داد. موفق باشید

13877
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و محترم: در رابطه با تمدن نوین اسلامی که رهبری مد نظر دارند و مبارزه با فرهنگ مدرنیته راهکاری عملی ارایه دهید و درصورت امکان یک مرجع برای مطالعه ارایه دهید. و من الله التوفیق...
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ان‌شاءالله کتاب مدرنیته و توهم و کتاب تمدّن زایی شیعه برایتان مفید باشد. موفق باشید

13871
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: در مورد دعاگیری و کارهایی شبیه این. برخی هستند که به مشکلاتی که در زندگی بر می خورند می روند سراغ دعاگیر. خیلی هایشان هم از انسانهای متدین هستند که به این مساله اعتقاد دارند. این دعاگیرها هم تقریبا ظاهرا انسانهای خوبی نشان می دهند. یعنی به نظر نمی رسد شیاد باشند. چون مثلا هزینه زیادی طلب نمی کنند. غالب مطالبی هم که راجع به زندگی شخص می گویند درست است. راهکارهایشان هم اکثرا موثر است. نظر دین در مورد این کارها چیست. همسرم چندین بار پیشنهاد کرده که برای فهمیدن گیر کارهامان نزد دعاگیر برویم اما من هنوز دلم راضی به این کار نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً این افراد به روش‌های دینی عمل می‌کنند ولی در نهانِ کارشان با جنّیان و شیاطین است. با توسل و دعا و حرزهایی که در حاشیه‌ی مفاتیح هست، مسائل خود را حلّ کنید. صله‌ی رحم و خوش‌بینی به خلق راه‌گشا است. موفق باشید

13865
متن پرسش
سلام: در شعر زیبایی از ابن عربی که در کتاب التجلیات آمده است (ترجمه ی استاد الهی قمشه ای): در لینک مقابل http://yeksokoot.blogfa.com/category/5 ظاهرا شعر دعوتی از جانب حق تعالی ست اما در آخر شعر آمده است: ای معشوق بیا دست در دست هم نهیم و به پیشگاه آن حقیقت لایزال رویم تا او میان ما حکمی جاودانه کند و ما را صلح و آشتی دهد آشتی پس از قهر آه که چیزی لذت بخش تر از این در جهان نیست نشستن در کنار یار و با هم سخن گفتن. متن عربی را هم که پیدا کردم: "حبيبي ! تعال، (هذي) يدي ويدك، ندخل على الحق، ليحكم بيننا حكم الأبد. منظور از «حقیقت لایزال» یا در متن عربی الحق مگر خداوند نیست؟ این با اول شعر جور در نمیاد! یعنی خداوند تا حالا بنده اش را دعوت به خود می کرد اما آخر شعر می گوید بیا به پیش آن حقیقت لایزال رویم تا بین ما حکم کند. لطفا راهنمایی فرمایید با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع ورود در اشعار جناب حافظ نیز هست که از یک طرف نظر به حق دارد در موطن تعیّن ثانی جهت رجوع به حق در موطن تعیّن اول و فنای ذات. لذا با یارِ خود یعنی حضرت حق در تعیّن ثانی و مقام اسماء به معاشقه می‌نشیند تا به فنای ذات در تعیّن اول سیر کند. موفق باشید

13861
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام خدمت استاد عزيز و گرامي: اين روايت كه مي فرمايد هر كه عاشق شود و عفت بورزد و كتمان كند و بميرد شهيد مرده است كدام عشق است؟ اگر عشق مجازي دنيايي است واقعا كسي كه عاشق شود و واقعا طرف مقابل را به شدت دوست داشته باشد ولي به خاطر خدا حريم را رعايت كند و بميرد ثواب شهيد را به او مي دهند يا تازه مي گويند چرا كسي غير خدا را دوست مي داشتي؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که طرف عفت نگه داشته و ذیل اراده‌ی الهی خود را حفظ کرده، در واقع برای خدا جایگاهی بالاتر از میل خود قائل شده و این خود، یک نحوه فنای از خود و بقای به حق است. موفق باشید

13858
متن پرسش
سلام خسته نباشید استاد: چند تا سوال داشتم اولیش درباره ی امام خمینی بود اگر امام از اول می دانست بنی صدر کیست چرا حکم آن را تنفیض کرد؟ چرا به مردم نگفت که چنین هزینه ای کشور ندهد و حضرت آقا در 88 چرا اینها جلوگیری نکردند از این هزینه ها؟ مطلب دوم شیوه ی حکومت امام خمینی است که به نظر من اشکال دارد و آقای مصباح مطلوب تر است. چرا امام معتقد بود هرکس یک رای دارد مگر یک روستایی ساده با یک مرجع تقلید برابر هستند که یک رای دارند و اگر ولی فقیه ولایت الهی دارد اصلا چرا انتخابات، خودش انتخاب کنند این ها نظر آقای مصباح هست که به نظر من منطقی تر از امام هست چرا امام این شیوه را در پیش نگرفتند؟ با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با قسمت آخر سؤال جنابعالی عنایت داشته باشید که موضوع انتخاب یک فرد برای امور اجرایی غیر از انتخاب امام معصوم یا ولیّ فقیه است. مردم‌سالاریِ دینی برای امور اجرایی کشور، راه درستی است از آن جهت که مردم در این رابطه احساس مسئولیت بیشتری نسبت به نظام خود دارند. در مورد بنی‌صدر مسلّم حضرت امام نمی‌دانستند ضعف‌های او کار را به این‌جا می‌کشاند و از این جهت، قصاصِ قبل از جنایت نمی‌توانند بکنند. در مورد فتنه‌ی سال 88 هم، موضوع از همین قرار بود. موفق باشید

13853
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: استاد ضمن عذرخواهی، احتراما در مورد شبهاتی که پیرامون عقلانی نبودن داستانهای انبیاء (مطرح شده در قرآن) نظیر داستان حضرت یونس علیه السلام مطرح می شود به چه نحوی می توان پاسخ داد و این که اینها را دلیل بر بطلان قرآن مطرح می سازند و می گویند قرآن به مطلبی غیر واقعی اشاره می کند که امکان عقلی برای آن وجود ندارد. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر با کدام عقل حرکت انبیاء را ارزیابی کرده‌اند که می‌فرمایند کار آن بزرگان عقلانی نیست؟! عقلِ واقعی عقلی است که ماوراء معادلات کمّی، متوجه معادلات کیفی و معنوی عالم باشد و انبیاء با چنین عقلی در صحنه‌های تاریخی حاضر شدند و به موفقیت رسیدند. موفق باشید

13852
متن پرسش
با سلام خدمت حضرت استاد طاهرزاده: یکی از سوال های اساسی ما این بوده و هست که همواره تحلیل بچه حزب اللهی ها از فضای جامعه و وضعیت انقلاب اسلامی منجر به یک یاس و سیاه نمایی شده است و از طرف دیگر شاهد آن هستیم که تحلیل کلان مقام معظم رهبری با در نظر داشتن عیوب بسیار روشن بینانه و به همراه امیدواری است. اهمیت این سوال در فضای فعلی کشور بر همگان روشن است. به نظر ما راز این تفاوت نگاه در این جمله مقام معظم رهبری است که فرمودند: اصل نظام اسلامی با رأی مردم، قانون اساسی با رأی مردم، مدیریتهای اساسی کشور با رأی مردم تعیین شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. ظرفیت این نظام، نظامی که برخاسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی از این حقیقت است، بسیار والا و فراتر از آن چیزی است که دیگران از بیرون صحنه نگاه می کنند و تحلیل می کنند و درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی این نظام سخن می گویند. با قطع نظر از حرفهای مغرضانه، حتّی آنچه که از روی غرض هم ادا نمی شود، غالباً ناشی از عدم فهم حقیقت جمهوری اسلامی است. این ظرفیت عظیم در نظام اسلامی وجود داشته است؛ در طول این سی سال که گرایشهای مختلف، سلایق گوناگون سیاسی در درون این ظرفیت عظیم جایگزین شدند، انتقال قدرت با آرامش، با مهربانی، با احترام انجام گرفته است و قدرت اجرائی در طول این سی سال دست به دست شده است. سلایق مختلفی آمدند؛ بعضی از مدیریتها در بخشی از برهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های این سی سال زاویه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هائی با مبانی انقلاب داشتند؛ اما ظرفیت انقلاب توانست اینها را در درون خود قرار بدهد؛ آنها را در کوره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خود ذوب کند؛ هضم کند و انقلاب بر ظرفیت خود، بر تجربه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خود بیفزاید و با قدرت بیشتر راه خود را ادامه بدهد. آن کسانی که می خواستند از درونِ این نظام، به نظام جمهوری اسلامی ضربه بزنند، نتوانستند موفق بشوند. انقلاب راه خود را، مسیر مستقیم خود را با قدرت روزافزون تا امروز ادامه داده است و همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی کسانی که با انگیزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مختلف در درون این نظام قرار گرفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند، خواسته یا ناخواسته، به تواناییهای این نظام کمک کردند. به این حقیقت بایستی با دقت نگاه کرد؛ این ظرفیت عظیم، ناشی از همین جمهوریت و اسلامیت است؛ از همین مردم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سالاری دینی و اسلامی است؛ این است که این ظرفیت عظیم را به وجود آورده است. و راز ماندگاری و مصونیت و آسیب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ناپذیری جمهوری اسلامی هم این است و این را جمهوری اسلامی در ذات خود دارد و ان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شاءاللَّه آن را همواره حفظ خواهد کرد. خواهشمندیم با تبیین خویش از این بیانات ایشان همچون همیشه یاری دهنده ما در مسیر انقلابی گری باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما بحمداللّه حقِ مطلب را در سخنانتان ادا کردید. آری! عده‌ای متوجه نیستند با انقلاب اسلامی چه‌چیزی در این تاریخ شروع شده است و نمی‌دانند برای آن‌که تمدنی جایگزین تمدنی منحط بگردد و از آن عبور کند، آثار تمدنِ در حال انحطاط و سقوط، در اوج خود ظهور می‌کند. ولی همین برای انسان‌های بصیر نشانه‌ی سرعت سقوط آن تمدن است. انقلاب اسلامی راهی است که در این تاریخ شروع شده و با تأنّی و علیرغم اراده‌ی استکبار جهانی جلو می‌رود و رهبری بصیر و هوشیار انقلاب متوجه این موضوع می‌باشند و امیدوارانه به آینده نظر دارند و هر روز منتظر چهره‌ای تفصیلی از حقیقت اجمالی انقلاب هستند. موفق باشید

13851
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما: سوالی که از محضرتون داشتم اینکه بنده فکر می کنم که دعا کردن با راضی به رضای خدا بودن متضاد هست و حدیثی از امام محمد باقر (ع) هست که می فرمایند: به خدا سوگند هیچ مومنی بر خدای تعالی در حاجتش پافشاری نمی نماید، مگر اینکه حق تعالی حاجت او را برآورده می سازد. حال اینکه من نمی دانم در حاجتی که خواستاریم به آن برسیم چگونه رفتاری باید داشته باشیم ممنون از شما که سولاتی که داریم را می توانیم از شما بپرسیم. التماس دعا. سایه ی شما مستدام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین این‌که انسان وقتی متوجه حضور خدا در عالم شد به تقدیر الهی راضی است، با دعا کاری می‌کند که خداوند بهترین تقدیرات را برای او مقرر نماید و موانع اُنس با انوار الهی را برطرف نماید و به عبارت دیگر، دعا ظرفیت انسان را برای تقدیرِ برتر فراهم می‌کند. موفق باشید

13850
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به جلسه اول کتاب «آشتی با خدا»، به صورت کلی و یک قاعده عمومی بیان می کنید که پوچی عامل کفر است و کفر به یاس می گراید، این در حالی است که افراد بسیاری وجود دارند که هیچ بهره ای از ایمان به خدا ندارند ولی به پوچی و یاس نرسیده اند (جزو حالتی که خودشان پوچیشان را درک نمی کنند نیستند). این مسئله را با آن قانون کلی چگونه می شود جمع کرد؟ و آیا هر زندگی غیر الهی به پوچی می رسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لایه‌ی اصیل انسان فطرت انسان است و فطرت تنها با اُنس با خدا زنده می‌ماند. لذا این نوع افراد که می‌فرمایید ممکن است به جهت مشغله‌های دنیایی، آگاهیِ روشن و ملموسی به پوچی خود نداشته باشند، ولی در عمق جان که از آن‌ها جدا نیست در جانِ خود غمِ بی‌خدایی را دارند. حال چه در این دنیا و چه در آن دنیا وقتی این مشغله‌ها فرو افتد با چنین غم جانکاهی روبه‌رو خواهند شد. موفق باشید 

13844
متن پرسش
با سلام و درود: برای خودسازی راه توحیدی قوی تر است یا معرفت نفسی و یا هر دو با هم؟ علم کلام در خودسازی تاثیر دارد یا ندارد و چرا؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: علم کلام بیشتر برای جواب‌دادن به شبهات است در موضوعات عقیدتی. ولی معرفت نفس از یک طرف ما را منوّر به نگاه توحیدی می‌کند و از طرف دیگر مقدمه می‌شود برای توحیدی بالاتر. موفق باشید

13825
متن پرسش
سلام علیکم: نظر شما درباره آقای مصطفی حسینی طباطبائی چیست؟ آیا نظرات و مطالب ایشون قابل استناد و اعتماد هست؟ نظر شما در مورد رشاد خلیفه چیست؟ آیا کتابی در خصوص رد عقاید او وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عزیزان را نمی‌شناسم. اگر بتوانید با نور توحید از طریق معارف اسلامی مثل خطبه‌های توحیدی نهج‌البلاغه آشنا شوید و از طرفی انقلاب اسلامی را مظهر اراده‌ی الهی بدانید، هرکس را در این فضا می‌توانید ارزیابی کنید. به همان شکل که امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «إِنَّ دِينَ اللَّهِ لَا يُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآيَةِ الْحَقِّ وَ اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَهُ»، دین از طریق افراد شناخته نمی‌شود بلکه از طریق حق شناخته می‌شود لذا حق را که همان توحید و اراده‌ی الهی در زمانه است را بشناس و ذیل آن افراد را شناسایی کن که کدام اهل حق‌اند و کدام اهل حق نیستند. موفق باشید

13837
متن پرسش
با سلام: منظور از وجه الهی اشیاء چیست؟ آیا منظور نفس ناطقه انسان هست؟ یا وجود برتر انسان در عوالم مثال و عقل و عالم اله؟ یا همان وجود خاکی اما از نقطه نظر اینکه متن جسم و جان او را حق تشکیل داده است؟ که در این صورت فنا برای او قابل تصور است یا منظور چیز دیگریست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بحث مفصلی را می‌طلبد. همین اندازه عنایت داشته باشید که وجه حقّانی و وجودی هر مخلوقی، وَجهِ الهی آن مخلوق است. موفق باشید

13824
متن پرسش
بسمه تعالی استاد طاهرزاده عزیز سلام علیکم: استاد از وقتی بحث معرفت نفس را گرفته ام به حقیقت بحث نفس مغرور گردیده ام و حالات عجیبی برایم حادث شده است... 1. یکی اینکه بعضی توانایی های نفسم ظهور پیدا کرده است که نمي دانم اتفاق خوبی هست يا نه؟ 2. من قوه متصوره بنظر خودم فوق العاده ای دارم یعنی تصویر حرف ها و گفته و نوشته ها را به عينه می بینم حتی این زمان که مشغول نوشتن این پیام هستم جمال حضرتعالی در پيش چشمم هست و... و اين موضوع برايم آزار دهنده شده است طوری که نمی توانم بین حقایق قلبم و تصوراتم تمیز بدهم، چه کنم؟ همین امر مشکلات زیادی برایم ایجاد کرده و وقتی موضوع حضور در معرفت نفس مطرح می شود حضور یافتن بسیار سخت شده طوری که می دانم که ماسوالله اصلا وجود ندارد ولی تصاویر برایم ایجاد تکثر کرده است، طوری که نه خدا را می بینم و نه غیر خدا برایم مهم است... در برزخی عجیب گیر افتاده ام! ببخشید بابت پرحرفي همیشگی ام. خدا عاقبت ما و شما را ختم بخیر بگرداند. یا علی مدد
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب «هدف خیال و عقل و قلب» عرض شد این صورت‌ها به خودی خود چیز بدی نیستند. إن‌شاءاللّه عکس مه‌رویان بستان خدا می‌باشند. مهم آن است که از طریق این کثرات با همه‌ی زیبایی‌های قدسی‌اش ما آینه‌ای بسازیم جهت نظر به آن حقیقت وَحدانی. موفق باشید  

13833
متن پرسش
با سلام: از اینکه گاهی در سوالات به شما بی احترامی می شود بنده معذورم. از نظر شما انسان کی می تواند به این نتیجه برسد که آمادگی شهادت در او پیدا شده است؟ در ضمن من از استاد دینانی چند سال پیش پرسیدم انسان کی عاشق می شود؟ ایشان گفتند که عشق خودش می آید ... نظر شما در مورد جمع بین این دو چیست؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که استاد فرمودند تنها از طرف ما باید آمادگی باشد، آمادگی برای پذیرش عشق یا شهادت. آمادگی آن است که در این موارد خودمان در میان نباشیم فقط حضرت حق در میان باشد. موفق باشید

13817
متن پرسش
سلام: جلسات کتاب «مصباح الهدایه» کی تموم میشه؟ آیا برای شروع «مصباح الهدایه» پیش نیازی هم باید طی بشه یا همین جور قابل فهم هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتمام شرح کتاب «مصباح الهدایه» به عهده‌ی خداوند است. البته و صد البته برای فهم آن مقدمات بسیاری نیاز است. از معرفت نفس و برهان صدیقین و مباحث معاد، گرفته تا عرایضی که در شرح تفسیر سوره‌ی حمد امام قبل از این به عمل آمده است. موفق باشید

13816
متن پرسش
سلام علیکم استاد: چرا خداوند در قرآن توصیف هایی از بهشت داشته است که در بسیاری از موارد جنسی است؟ مثلاً: «و کواعب اترابا» خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در شرح و تبیین سوره‌ی واقعه در این مورد شده است، مبنی بر آن‌که این صورت‌ها، صورت‌های عقاید و اعمال انسان‌ها است که به جهت ظرائف خاصّ صورت‌ها و اُنسی که با روح و روان ما دارند به این شکل جلوه می‌کنند. موفق باشید

13823
متن پرسش
سلام: خدا قوت. 1. از جناب استاد عاجزانه خواهشمندیم که یادداشتی درباره اربعین و زیارت در اربعین بنویسند 2. از جناب استاد عاجزانه خواهشمندیم بعد از اینکه یکی از سه جلسه هفتگیشان که تمام شد، زحمت بکشند. منت بر سرمان بگزارند اگر صلاح می دانند کتاب معرفت نفس و حشر را شرح بفرمایند. چون کسانی مثل بنده که توفیق داریم با سیر شما کار کنیم تنها مشکلمان این است که شرح آن کتاب بسیار کم کیفیت و اجمالیست. 3. از جناب استاد عاجزانه خواهشمندیم که بعد از کتاب مصباح الهدایه. کتاب چهل حدیث را هم عنایتی داشته باشند اگر صلاح می دانند. استاد. اینها فقط صحبت بنده حقیر نیست. خیلی ها این صحبتها را قبول دارند و منتظر شما هستند. خیلی از شما ممنونم. خدا ان شاءالله به شما قوت و قدرت و توفیق روز افزون عنایت کند تا به فرهنگ ناب محمدی صلوات الله علیه، خدمت کنید. همانطور که تا الان بسیار این کار را کردید. ما شاگردان کوچکتان را هم حتما دعا بفرمایید در کربلا. یا علی التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- إن‌شاءاللّه  2- دعا کنید خداوند توفیق تشکیل محافلی را به بنده بدهد که در آن علاوه بر تبیین اشارات کتاب «مصباح الهدایه» به اشارات کتاب «معرفتِ نفس و حشر» نیز بپردازیم. «شکر بسیار که ما عاشق این انجمنیم». موفق باشید

13810
متن پرسش
استاد عزیز سلام: 1. آیا اعتقاد به خدا و درک خدا ذاتی است همانند بدیهیات؟ 2. اگر اعتقاد به خدا ذاتی است پس چرا برخی شک می کنند و ما یا برای اثبات خدا دلیل می آوریم؟ ما که برای بدیهیات دلیل نمی آوریم و نیازی هم به دلیل نیست چون واضح و روشن هستند، حال چگونه است که خداوند نیاز به اثبات دارد؟ 3. چه تفاوتی بین بدیهیات که ذاتی انسان هستند و اعتقاد به خداوند هست که برای بدیهیات دلیل نیازی نیست اما برای اثبات خدا دلیل نیاز هست؟ لطفا تفاوت این دو را بیان کنید. 4. از طرفی می دانیم که همه از خدائیم و وجودمان و علت اصلی وجودمان خداست به همین دلیل باید ذاتا به خدا همانند بدیهیات علم داشته باشیم، پس چرا وجود خداوند را اثبات می کنیم و چرا برخی به خداوند ایمان نمی آورند و کافر هستند؟ مگر ذاتی نیست؟ با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اعتقاد به خداوند فطری است و از جهتی با بدیهیات متفاوت است. زیرا بدیهیات در دسترس هر انسانی در هر حالتی هست. ولی فطریات ابعاد متعالی و برترِ هر انسانی است و هرکس به اندازه‌ای که از عوامل غفلت از فطرت فاصله بگیرد، فطریات خود را احساس می‌کند و دستورات شریعت در همین راستا است. موفق باشید

13808
متن پرسش
سلام: بنده برخی از کتاب های دکتر داوری را خوانده ام با توجه به شناخت شما از دکتر داوری می خواستم یک سیر از کتب ایشون ارائه دهید تا بتوانم بهتر و مفیدتر از کتب ایشون استفاده کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم برای آثار دکتر داوری بتوان سیر مطالعاتی تعیین کرد. ایشان در موضوعاتی که نیاز جامعه‌ی ما بوده است، سخن گفته‌اند و مطالب نوشته‌اند. ما نیز بر اساس دغدغه‌های خاصی که داریم باید به نوشته‌های ایشان رجوع کنیم. موفق باشید

13807
متن پرسش
با سلام: چند تا سوال داشتم لطف میکنین اگه جواب بدید. یکی اینکه مجرد نسبی یعنی چی؟ یکی اینکه نفس زمانی که به عالم عقل کل میرسه چه ویژگی پیدا میکنه؟ آیا اینکه مراتب نفس ما حس و خیال و عقل است نفس با عقلانی شدن در عالم مجردات چه تغییری میکنه؟ فرق بین صادر اول یا عقل کل و ماده در چه چیزهایی است؟ معاد جسمانی یا روحانی کدام است؟ با توجه به اینکه نور عقل روشنگر است و خود نور است ولی خود مخلوق است ربط بین نور عقل مخلوق و جسم ادراک شده با آن نور چیست؟ فرق اسماء و صفات در علم آدم اسماء کلها چیست؟ اجسام روح ندارند اما معنی این جمله ی عارفان که برون عکس درون است چیست؟ آیا اگر از ماده بالا رویم اجتماع نقیضین انجام می شود؟ فرق وحدت حقه حقیقیه و ظلیه چیست؟ آیا می شود طی الارض جسمی نباشد؟ آن چراغ در آیه سی و پنج سوره نور چیست؟ تجلی ذات برای ذات یعنی چه؟ و آخر اینکه نسبت علم و ذات حق تبارک و تعالی؟ تک تک این سوالت برای من یه دنیا ارزش داره ممنون میشم جواب بدین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مجرد نسبی یعنی موجودی که هنوز همه‌ی قوه‌هایش بالفعل نشده است. برعکسِ مجرد کامل که همان مقام عقل کلّ است. نفس انسان همه‌ی مراتب حس و خیال و عقل را داراست ولی شخص ما، معلوم نیست که در کدام‌یک از این مراتب، بالفعل شده‌ایم؟ اولیاء الهی در مقام عقل، بالفعل‌اند و کودکان، در مقام حسّ. از این به بعد سؤالاتتان طوری است که برای فهم آن‌ها باید مطالعات طولانی داشته باشید تا حلّ شود و جواب مناسب بگیرید. پیشنهاد ما آن است که با سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست کار را شروع کنید و با حوصله ادامه دهید تا إن‌شاءاللّه جواب سؤالات خود را دریافت فرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی