بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12871
متن پرسش
سلام: میشه لطف کنید اندکی در مورد تجرد در برزخ و ابعاد آن توضیح دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته» و شرح صوتی آن به شرح کتاب معاد رجوع فرمایید، موضوع مورد سؤال به‌خوبی برایتان حلّ می‌شود. موفق باشید

12870
متن پرسش
سلام بر استاد بزرگوار: سوالاتی را می خواستم به عرضتان برسانم: 1. اینکه آیا میل به فساد جزء فطرت آدمی است؟ (چنان چه دکتر سروش در کتاب حکمت و معیشت دفتر اول با استفاده از آیه و روایت و عقل و تاریخ دست به اثبات آن می زند و منافاتش را با اختیار بر طرف می کنند و فلسفه صبر نبی بر مصایب را به علت دانستن این سرشت معرفی می کنند تا به اینجا رسند که این صفات که حضرت در ابتدای نامه بیان می دارند جز سرشت آدمی است و به هستی شناسی وا دارد) 2. اگر می شود اين تاجر غرور را توضيح دهيد و در كتاب خود به آن صورت توضيح نداده ايد. 3. اينكه افرادي از طريق علومي به عمر انسان خبر دهند حقيقت دارد و حتمي الوقوع است و از راه دعا نمي توان جلو آن را گرفت؟ 4. براي سير مطالعاتي ابتدا سير خودتان را مطالعه كنيم يا شهيد مطهري؟ 5. براي مطالعه بيش تر در نامه 31 چه کتابی پیش نهاد می کنید (لطفا اگر مي شود توضيح بيشتري در كتابتان بر مقدمه نامه 31 بزنيد و حق مطلب بيان نشده) 6. براي فلسفه چه سیری پیشنهاد می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: میل به فسادکردن مربوط به طبع آدمی است و نه فطرت او، و لذا وقتی انسان در متن طبع خود قرار داشته باشد آن مشکلات که حضرت مولا علی«علیه‌السلام» می‌فرمایند روی می‌دهد. _ پیشگویی‌ها اولاً معلوم نیست درست باشد، ثانیاً از طریق دعا و صدقه و صله‌ی رحم عمر انسان حتی اگر مقدّر هم شده باشد تغییر می‌کند _ بعد از ده نکته و آشتی با خدا، مطالعه‌ی کتاب‌های مرحوم شهید مطهری کمک زیادی به شما برای رجوع به حقیقت می‌کند. _ مباحث صوتی «یابن جندب» که شرح روایت حضرت صادق«علیه‌السلام» به یکی از اصحاب آن حضرت است، کمک‌کار خوبی است. موفق باشید

12874
متن پرسش
با سلام: در جلسه 25 آل عمران فرمودید که مسیحیان به اندازه ای که اهل ایمان و عمل صالحند اهل نجاتند و در جای دیگر می فرمایید طبق آیه قرآن اهل کتاب کافرند، آیا در زمانی که نور اسلام به صحنه آمده می توان مسیحی بود و اهل ایمان و نجات بود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهم رفته اسلام بقیه‌ی ادیان را به مسلمان‌شدن دعوت نکرد بلکه از آن‌ها خواست دین خود را از تحریفات آزاد کنند و در همین رابطه قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ النَّصارى‏ وَ الصَّابِئينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (62) بقره. یعنی از مسلمان بگیر تا یهودی و نصرانی و مؤمنین به حضرت یحیی هرکس به خدا و قیامت ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، خداوند عمل او را بی‌جواب نمی‌گذارد. و یا با این‌که ما در روایات داریم هرکس امام ندارد در جاهلیت است، ولی از حضرت صادق«علیه‌السلام» داریم: «این افراد چنان‌چه معاند نباشند «خلقها الله بالمغرب» خداوند بهشتی را در مغرب برای آن‌ها خلق می‌کند. به این معنا که پس از مرگ تا قبل از یوم‌الحساب در عذاب نیستند تا آن‌که در یوم‌الحساب مثل بقیه‌ی مسلمان‌ها از جمله شیعیان به حساب‌شان رسیدگی شود. آری! بحث معاند که با روح تبعیت از حق و حقیقت در تقابل است، فرق می‌کند. موفق باشید

12866
متن پرسش
با سلام: نظر به بحث مصباح الهدایه که فرمودید هرکه حاضر تر غایب تر يا هر چه حضور شديدتر غيبت شديد تر، آیا این جمله با این که خداوند از همان جهت که حاضر است از همان جهت غايب است و حضور عين غيبت است تناقض ندارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین هفته‌ی اخیر عرایضی در این رابطه شد که از چه جهت حقیقتِ حق در حجابِ اسماء هست، و از چه جهت همان اسماء که حجابِ حق است مظهر حق می‌باشد. موفق باشید

12865
متن پرسش
با سلام: با توجه به معنای حضور که به معنی حضور قلب در پیشگاه خدا و معنای غیبت که به معنی غیبت قلب از غیر خدا، حال 1. آیا غیبت بر حضور مقدم است یا حضور بر غیبت؟ 2. اگر حضور بر غیبت مقدم است آیا حجاب و شؤن حق هم حق است و هر عین ثابته ای حق است و دیگر رتبه و شدت و ضعف نیست، حق است به این جلوه، همان «ما رأیت شي الا و رایت الله قبله و بعده و معه» باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: داستان غیبت و حضور قلب، داستان حیرت‌انگیزی است. از یک طرف بنا به تجلیِ فطری الهی، «حضور» مقدم است و از طرفی با سکنی‌گزیدن در تن و نظر به نیازهای دنیایی «غیبت» مقدم است و باید با استشمام آن حضورِ فطری، از این غیبت عبور کرد و به حضورِ دیگری که از جنس دیگر است، رسید. بقیه‌ی سؤال شما را درست متوجه نشدم. موفق باشید

12858
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: عالم عرش ظهور الله احدی و کرسی ظهور الله واحدی است؟ اگر عرش ظهور الله احدی است چرا در کتاب مصباح مقام واحدیت را به عنوان عرش در نظر می گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که مقام عرش مقام اسماء عالیه‌ی الهی است، در هر صورت مربوط به مقام واحدیت می‌شود إلاّ این‌که متوجه باشیم وجه متعالی واحدیت قرب به مقام احدیت دارد. موفق باشید

12857
متن پرسش
با عرض سلام بنده سوالی داشتم که خدمتتان عرض می نمایم: 1. آیا کسی که مبتلا به وسواس است درجه تجردش پایین آمده که شیطان خناس می تواند بر روی او نفوذ کند، پس چرا ممکن است فردی اهل تقوی باشد و توانسته اعمالش را تزکیه کند ولی باز وسوسه و ترسهایی از وقوع حوادث که احتمالا از جانب شیطان است از بین نمی روند؟ 2. استاد به نظر شما علت اعتماد به نفس کم - خود کم بینی ها و سر و سادگی افراد در چیست؟ آیا نفس در معرض عامل ضعیف کننده قرار گرفته مثل گناه آیا ریشه در وراثت نیز می تواند داشته باشد؟ 3. بنده بعضی اوقات سوالی یا مشکلی دارم که با تفکر و مشورت نیز بر سر چند راهی قرار می گیرم و به همین خاطر به قرآن تفال می زنم و در اکثر مواقع با تفکر درآیات آمده و مقایسه با پرسش ذهنیم به جواب دست یابم و در بسیاری موارد جوابم را حتی بسیار صریح در آیات می یابم که این بسیار برایم حیرت برانگیز است در این موقع دلم آرام می گیرد و خدا را ناظر بر فکر و نیتم می بینم. مدتی است که کتاب هدف حیات زمینی آدم که شما نوشته اید را مطاله کرده ام حالا کمی شکاک شده ام که ممکن است شیطان که 6000 سال خدا را عبادت کرده او مرا در راه رسیدن به این نتیجه گیری جهت داده. آیا شیطان بوسیله قرآن می تواند کسی را گمراه کند؟ آیا این که من احساس می کنم توسط تفال به قرآن می توانم راه خیر را برگزینم ممکن است اینها همه توسط شیطان باشد یا همان قوه وهمیه و خیال خودم؟ چون در یکی از سخنرانیهای حسین الهی قمشه ای شنیدم که گفتند ناز خدا خیلی زیاده به این راحتی رخ به کسی نشان نمی دهد. با تشکر - خدا حافظ
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه نفس انسان به صورت وجودی شدت یابد تمام ابعاد کمالی آن نفس متعالی می‌شود لذا انسان‌های وسواسی سعی بر تعالیِ وجودی و سیر إلی اللّه ندارند، بیشتر مشغول ظاهر شریعت می‌شوند و شیطان نیز از همین طریق سراغ آن‌ها می‌رود.  2- خداوند می‌فرماید: «خلق الانسانُ ضعیفا» پس در هر حال انسان‌ها در ابتدای امر به شکل‌های گوناگون ضعف‌هایی دارند. با تدبّر و تعقل در شریعت الهی باید بتوانند از آن ضعف‌ها بگذرند 3- در هر صورت ما مأمور به تعقل در امور خود هستیم و حجت باطنی ما عقل است و نمی‌توان عنان خود را در اختیار استخاره و تفأل به قرآن سپرد. موفق باشید

12855
متن پرسش
با سلام استاد لطفا بفرمائید: 1. رابطه ی گناه مخصوصا از نوع شهوت جنسی و شکم و چشم چرانی با تقویت قوه واهمه و زیاد شدن خیالات مزاحم و بیهوده چیست؟ 2. چه اتفاقی در خود نفس و چه اتفاقی در ارتباط نفس با منبع نور الهی و واسطه فیض می افتد که با گناه مخصوصا از نوع شهوت جنسی و شکمی و چشم چرانی قوه واهمه قوی می شود و خیالات مزاحم زیاد و قوی می شوند؟ 3. چرا مومنین واقعی هیچگاه دچار توهم و خیالات مزاحم و بیهوده نمی شوند؟ نفس آنها چگونه است که به این نوع مشکلات دچار نمی شوند؟ 4. چه راهکاری برای درمان و خلاصی از این نوع درد و مصیبت هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها از طریق قوه‌ی واهمه است که انسان به گناهان و شهوات اصالت می‌دهد و انسان‌های مؤمن با عدم پیروی از قوه‌ی واهمه، خود را از گرفتاری‌های فوق‌الذکر نجات می‌دهند. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست کمک می‌کند. موفق باشید

12849
متن پرسش
سلام: استاد عزیز در یکی از صحبت های امام خامنه ای هست که می فرمایند جوان با همه خوبی هایی که دارد یک بدی دارد و آن این است که ثبات قدم ندارد. بنده این را در درون خودم زیاد می بینم اما بنده دوستانی دارم که با وجود جوان بودن ثبات قدم فوق العاده ای دارند، مثلا بنده چند روز به شدت در نگاه به نامحرم خودم را کنترل می کنم و چند روز نمی توانم این کار را بکنم. چند روز نماز اول وقت در دستور کارم است چند روز هر وقت شد می خوانم. اما دوستانی دارم که همیشه آنها را در ثبات شخصیتی اسلامی و رعایت حرام و حلال می بینم. می خواهم بدانم به نظر شما نقاط قوت آنها چیست که ثبات دارند و نقاط ضعف بنده چیست که بی ثباتم و اینکه چگونه می شود ثابت قدم بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید متوجه سنت‌ها و حقایق پایدار عالم شد تا از لحظه‌گرایی آزاد گشت. کتاب «فرزندم؛ این‌‌چنین باید بود» و کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» إن‌شاءاللّه در این مورد کمک می‌کند. موفق باشید

12848
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالي: در مورد معاد جسماني بنده تعجب مي كنم چرا عده اي اين بدن عنصري دنيوي برايشان اصالت دارد چون فهم اين مطلب سخت نيست كه نفس انسان در هر موطني تعيني دارد كه به آن جسم يا بدن گفته مي شود، در دنيا بدن دنيوي در خواب بدن متناسب با آن موطن، در برزخ همينطور در قيامت هم بايد بدني متناسب با ان موطن داشته باشد. وقتي حقيقت انسان روح انسان است و نفس بدون تعين معني ندارد مشخص است در هر موطني بدن متناسب با آن را داشته باشد الان نفوس در برزخ دارند زندگي مي كنند متنعم هستند يا معذب و هيچ نيازي هم به بدن دنيوي ندارند چرا بايد فكر كنيم در قيامت كه از شدت وجودي بيشتري برخوردار است بايد روح به همين بدن دنيوي بازگردد. بدن دنيوي كه فوق العاده داراي محدوديت است. بعضي آيات هم كه از آنها احيا بدن دنيوي برداشت مي شود بايد در نظر داشت در پاسخ كساني است كه حقيقت انسان را بدن او در نظر مي‌گیرند و مي گفتند اين بدن وقتي پوسيد چگونه احيا مي شود خدا هم در پاسخ مي گويد همان كه اول بار خلق كرد يعني بايد در اين سوالها توجه داشت سوال كننده همه حقيقت را در اين بدن دنيوي سوال مي كرد او اگر اعتقاد داشت نفس فارغ از بدن زنده است خود به خود او را مرده تصور نمي كرد كه از احيا ان سوال كند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل همان است که شما متذکر شدید یعنی موضوع شدت وجودی برای قیامت را نمی‌توانند بپذیرند و قیامت را دنیایِ دیگری می‌دانند با همین خصوصیات. موفق باشید 

12851
متن پرسش
با عرض سلام: یکی از علمای ربانی آخر عمر فرموده بودند که ای کاش تمام اعمال و ذکر و ورد را برای نزدیکی به امام زمان(عج) انجام داده بودم. سوال حقیر این است که با چه نگرش و رویکردی باید اعمال مثلا نماز را برای قرب به امام زمان(عج) بخوانم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به این‌که آن حضرت اصل و اساس انسانیت‌اند، إن‌شاءاللّه راه گشوده می‌شود. کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» إن‌شاءاللّه در این مسیر کمک‌کار خواهد بود. موفق باشید

12829
متن پرسش
با عرض سلام خسته نباشید: استاد بنده تن انسان و نفس و روح و فطرت و غریزه و رابطه اینها را با هم فهمیدم، اما وقتی می خواهم انسانیت و مقام امام (که انسان کل است) را وارد این مجموعه کنم جایگاهش را نمی فهمم. شما می فرمایید فطرت یک سرمایه در روح است، بعد می فرمایید نفس جان ما و فطرت جان جان ما است، پس یعنی برای فطرت مقام در نظر می گیرید؟ و اینکه می فرمایید امام جان جان انسان است، پس یعنی فطرت همان مقام انسانیت است و فطرت همان نور مقدس امام است و بعد مسئله بعدی اینکه در مورد مقام روح می فرمایید اول خلق خدا و جامع تمامی اسما خداوند است با این فرق که از خودش نیست و بعد هم می فرمایید که نور وجودی حضرت محمد (ص) اولین خلق خداوند و جامع تمامی صفات خداوند است پس یعنی این روح همان وجود مقدس پیامبر است؟ پس اینکه گفتید پیامبر یک تن دارد مثل ما یک نفس دارد مثل ما و یک وجود مقدس دارد پس یعنی در پیامبر نفس و آن نور وجودی حضرت هر دو در مقام روح هستند؟ استاد می دونم در همه اینها اصل تزکیه است و آنقدر دقت حجاب می شود اما ذهنم را مشغول کرده و مطلب جدیدی را نمی تونم شروع کنم و جلو بروم لطفا کامل پاسخ دهید. در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فطرت در انسان بالقوه است و امام معصوم تجلیِ بالفعلِ انسانیت و فطرت انسانی است و در مورد مقام نوری پیامبر می‌توان گفت که همان مقام «اول ما خلق اللّه» یعنی مقام روح باشد و در عین این‌که در وجود مقدس پیامبر، نفس پیامبر با آن مقام متحد است، ولی در هرحال مقام روح یا مقام نوری پیامبر یک مقام تکوینی است و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» با تلاش و عبادات ممتد، نفس مقدس خود را با آن مقام متحد می‌کند. موفق باشید

12824
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم استاد بزرگوار: با توجه به این که واسطه ی فیض، واسطه ی فیض بین خدا و خلق است و اگر که بلا تشبیه وجود مبارک امام عصر (عج) مانند جریان برق قویی باشد که اگر مستقیم به کانال برقی منازل برسد، دچار خرابی لوازم می گردد. امکان دارد که در این بین واسطه ی فیض از طریق والیان خاص و شیعیان خاص حضرت به خلق رسد؟ مثلا رزق مردم ایران به واسطه ی مقام معظم رهبری، تقسیم گردد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از آن‌که متوجه بودید که واسطه‌ی فیض یک مقام است، عنایت داشته باشید که ظرفیت انسان از طریق انسان کامل اشباع می‌شود و در رابطه با کمال انسانی نیاز به انسان دیگری نیست همان‌طور که برای «تری» به عین تری یعنی آب نیاز است. موفق باشید

12819
متن پرسش
با عرض سلام: لطفا بفرماييد كيفيت بدن اخروي در برزخ و قيامت چگونه است مادي با همين خصوصيات ماده و بدن عنصری يا جسم بدون ماده و در قالب مثال، و منظور از برخواستن از قبر، خانه تنهايي و غربت ... چيست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بحث را در جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اُخروی» که بر روی سایت هست دنبال فرمایید. مباحث کتاب معاد نیز کمک می‌کند. موفق باشید

12818
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و ادب خدمت حضرت استاد بزرگوار: احتراماً، استاد شما در مورد شرح فصوص الحکم مطالبی را نگاشته اید یا خیر؟ البته بنده شنیده ام که اساتید برای شرح این کتاب افراد مخصوصی را انتخاب می کنند که نمی دانم درست است یا خیر؟ ولی بنده بسیار تمایل دارم که اگر در این باب مطالبی وجود دارد را تحقیق نمایم لطفاً راهنمایی بفرمائید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مختصر کارهایی شده، ولی به نظر بنده اگر می‌خواهید در این مسیر تلاش کنید بعد از مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین و کتاب معاد و کتاب معرفتِ نفس و حشر با تعمق زیاد بر روی شرح سوره‌ی حمد حضرت امام و شرح کتاب «مصباح الهدایه» ایشان، إنشاءاللّه راه گشوده می‌شود. موفق باشید

12822
متن پرسش
مولام علی درد دلش رو با چاه می گفت اما من شما رو دارم. پس بذار برات قصه پر غصه ام رو بگم. من جوونی هستم که زیر این آسمون هیچی برام ارزشمند تر از بندگی حق در نظر نیست اما نمیدونم چرا غفلت پدرم رو در آورده. استاد من هر چند وقتی به خاطر مجرد بودن و امکان ازدواج نداشتن عمل منفوره و خبیثه و شیطانی استمنا رو مرتکب میشم و از این جهت از خودم عصبانیم. علت عصبانیتم اینه که حیا و عفت جزءخطوط قرمز منه حاج اصغر باورت میشه اگه بگم یه بار موقعیت زنای شیرین برام پیش اومد اما فقط و فقط به حرمت خدا و ترس از او این کار رو نکردم بذار قصه اش رو بگم و خوب دقت کن که تو دل این قصه عمق ناراحتی من رو از خودم بدونی. من جایی کلاس زبان میرفتم که اونجا یه خانم مجردی هم با من هم کلاس بود که از شهری دیگه برا ادامه تحصیل به اصفهان اومده بود و یه خونه مجردی برا خودش گرفته بود و با بهانه های درسی به من نزدیک شد و خودش شماره تلفن ازم گرفت و بعد از مدتی به بهانه درس خوندن منو به خونش چندین بار دعوت کرد و چون پدرش پولدار بود از من توقع پول هم نداشت و خونش هم جایی بود که دور از خونه من بود و مشکل آبروریزی هم وسط نبود و خلاصه همه چیز برا گناهی پر لذت فراهم بود اما به عزت خدا قسم من خونه اون خانم نرفتم و حتی شمارشو پاک کردم تا شیطان منو فریب نده و حاضر به زنا به حرمت حق نشدم. یک بار دیگه هم برام شرایط زنای محصنه فرام بود که بازهم جلو نفسم و خواستش ایستادگی کردم و مرتکب نشدم. حال عصبانیت من اینه که من به لطف حق زیر بار گناه پر لذت زنا نمیرم اما چرا هر چند و قت یک بار مرتکب این خبیثه ملعونه شیطانی استمنا میشم آخه چیکار کنم این گناه رو هم مثل زنا بزرگ ببینم. خسته ام آخه وقتی این عمل رو انجام میدم دوری از خدا و حجاب رو حس می کنم یه راهی جلو پام بذار بر فرض خدا ارحم الراحمین باشه به من بگو نگاه پسر فاطمه رو چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شیطان اگر با تمام تلاشی که کرد و نتوانست بحمداللّه شما را آلوده به گناه بزرگی به نام زنا بکند، سعی می‌کند اولاً: گرفتار گناه دیگری بشوید و ثانیاً: از آن مهم‌تر سعی می‌کند شما را از ادامه‌ی مسیر إلی اللّه که بحمداللّه از آن جدا نیستید مأیوس کند. تنها عرض بنده آن است که مطمئن باشید اگر بتوانید با آزادشدن از این گناه پوزه‌ی شیطان را به خاک بمالید دریچه‌هایی از آرامش و اطمینان برایتان گشوده می‌شود که تصور آن را هم نمی‌کردید. موفق باشید

12821
متن پرسش
سلام مومن: شما با کتاب «جایگاه رزق انسان در هستی» نظام کمونیستی و لیبرالیستی وجود منو از هم پاشوندید باریک الله استاد طاهر زاده احسنت به نفس و قلمتون. اما منو در یک ابهام بزرگ فرو بردید و اون اینکه حال که قراره بنده باشم باید چیکار کنم؟ حال که قراره در کسب رزق تعادل به خرج بدم و به بندگیم برسم چطوری باید برسم؟ صبح که از خواب بیدار میشم باید چیکار کنم که اون بندگی که شما در کتاب ذکر کردید محقق بشه؟ آخه مومن آدم کتاب مینویسه کامل مینویسه میدونین با خوندن این کتاب چند وقتیه خمارم نمیدونم حالا که باید بندگی کنم باید چیکار کنم، هر روز نگرانم آیا دارم بندگی می کنم یا نه. در کل بگم استاد برا یه آدم یه لا قبا که تا حالا جوونیش رو با هوس بازی و خودپرستی و حب مال و مقام تباه کرده توضیح بدید حالا که دغدغه رزق نباید باشه اول اینکه چه دغدغه هایی باید باشه دوم اینکه من برا این بندگی باید از کجا شروع کنم و چطوری بندگی کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده که فقط یک کتاب ننوشته‌ام که لازم باشد علمِ «کانَ و ما یکون» رادر آن مطرح کنم. در حالی‌که توصیه‌ی فوق‌العاده ارزشمند مولایمان به فرزند جوانش در کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» در جلوی شما است که در آن تمام راه‌های بندگی بدون یک نقطه کم  و زیاد در آن مطرح است. موفق باشید

12800
متن پرسش
4. در مورد کشف حدسی آیت الله شجاعی علاوه بر اسم علیم، اشاره به اسم حکیم فرموده‌اند، ولی در سایر کشف‌ها نفرموده‌اند. قطعاً در بقیه‌ی کشف‌ها هم اسم حکیمِ حضرت حق تجلی می‌کند. ولی این نشان از عنایت استاد به اسم حکیم در رابطه با این کشف و احتمالاً نکته‌ای دارد که تجلی اسم حکیم شاید در کشف حدسی وقتی بیشتر است. می‌شود توضیح بفرمایید در رابطه با اسم حکیم و این نوع کشف یا کتاب معرفی بفرمایید ممنون می‌شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در حدسِ معنوی انسان متوجه حقایقی می‌شود که با فکر به‌دست نیامده است، در حالی‌که آن حقایق برای انسان قابل اعتماد و دارای استحکام است و از این جهت فرموده‌اند تجلی اسم حکیم در کشف حدسی در صحنه است. موفق باشید

12798
متن پرسش
سلام علیکم: ولی استاد گویا فتنه ای بس عظیم در راه است، فتنه ای که در انتخابات با سیاه نمایی مریدان هاشمی نسبت به دولت قبل و افراطی خواندن انقلابی گری و بیانیه خوان خواندن تیم مذاکرات قبلی شروع شد و باعث شد دولت به دست طیف هاشمی بیفتد و بعد با ادامه سیاه نمایی و از «مقام معظم رهبری» دم زدن و خلاف حرف ایشان عمل کردن و گاها نیش و کنایه به منویات ایشان زدن (دغل بازی) و چپ و راست در سخنرانیها اعتقاد به شعارهای انقلاب را شعارزدگی و افراط معرفی کردن و مسامحه را اعتدال و تکنوکراسی را تدبیر معرفی کردن، ادامه پیدا کرد و حالا با دل بستن به توافقی که بعضا ملاحظات رهبری را مراعات نکرده و ایشان هم هیچگاه آن را تایید نکردند و از امام حسین (ع) و امام حسن (ع) مایه گذاشتن برای جا انداختن آن و فتح الفتوح خواندن آن و به راه انداختن جشن و ایجاد امید کاذب در مردم و با این خیال که اگر رهبری مخالفت کنند مردم در مقابلش قرار می گیرند و نمی توانند مخالفت کنند و در شرایطی که به مجلس امیدی نیست و اکثریت اعضای شورای امنیت هم به نفع دولت است، کرسی های مجلس را نشانه رفته اند (همانطور که ظریف سال گذشته در نیویورک گفت)، و وایلا اگر مجلس ششمی دیگر رقم بخورد، آه از دل سید علی خامنه ای، ان شاءالله که این گونه نباشد و بنده در این دیدگاهها دچار افراط شده باشم. شرمنده که وقتتان را گرفتم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته باید سعی کرد مسائل را تا آن‌جا که ممکن است فراجناحی نگاه کرد و شاید از این جهت بنده با شما هم‌عقیده نباشم، ولی در هرحال همیشه این فتنه‌ها و تحریف‌ها بوده و فتنه‌گران چون متوجه حضور انقلاب اسلامی به عنوان امر الهیِ این دوران نیستند همواره با شکست روبه‌رو خواهند شد و به شما قول می‌دهم مثل آخر دورانِ اصلاحات به آن‌چنان یأسی می‌رسند که خواهند گفت: آخرین میخ را به تابوت اصلاحات زدیم. هنر ما است که مواظب باشیم طرفداری ما از انقلاب و مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه»، جناحی و حزبی نباشد. موفق باشید

12793
متن پرسش
معرفت به امام مقدم بر معرفت به خداست؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در دعا داریم: «الَّلهُمَّ عَرِّفني‏ نَفسَكَ فَانَّكَ ان لَم تُعَرِّفني نَفسَكَ لَم اعرِف رَسُولَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفني‏ رَسولَك فَانَّكَ ان لَم تُعَرِّفني رَسُولَك لَم اعرِف حُجَّتَك اللَّهُمَّ عَرِّفني‏ حُجَّتَكَ فَانَّكَ ان لَم تُعَرِّفني حُجَّتَكَ ضَلَلتُ عَن ديني»[1]پروردگارا خودت را به من بشناسان، زيرا اگر تو را نشناسم رسول تو را نخواهم شناخت. پروردگارا پيامبرت را به من بشناسان، چرا كه اگر پيامبرت را نشناسم حجت تو را نخواهم شناخت. پروردگارا حجت خود را به من بشناسان كه اگر حجت تو را نشناسم در دين خود گمراه مى‏شوم. پس ابتدا باید خدا را شناخت ولی برای رجوع به خداوند باید امام را ابتدا به عنوان الگوی متعالی در نظر داشت. موفق باشید

 


[1] ( 1)- اصول كافى، ج 1، ص 237.

12792
متن پرسش
سلام: ما در مجموعه ای که داریم بعد از رصدی چند ساله که انجام دادیم، متوجه شدیم که نتوانستیم آنچه را که می دانیم و مطالعه کردیم را در حوزه ی عمل و برنامه ناظر به جامعه ی بیرونی پیاده سازی کنیم. به نظرمان مشکل یا از فهم نکردن درست مسائل است یا اینکه این فهم قابل عمل کردن بوده است ولی نتوانستیم عملی کنیم. لذا سوالی که پیش آمده این است که اولا فهم در انسان چگونه شکل گرفته و به ایمان بدل می شود (که التزام با عمل دارد) و چه اشکالی وجود دارد که انسانی که از مسائل فهم خوبی دارد و بیان می کند در حوزه عمل نمی تواند این را پیاده کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که فرمودند «الدّرس حرفٌ و تکرار الف» باید ابتدا مطلب را آموخت و بعد با تکرار و پشت‌کار آن را ملکه‌ی فکر و ذکر خود کرد، باید بعد از فهم مطالب شخصیت خود را برای تحقق عملی معارف شکل داد. از جمله رذائلی که مانع عمل‌کردن آموزه‌های دینی است، پرحرفی، کینه، شهرت‌طلبی، پرخوری و رقابت‌های بیجا با بقیه است. موفق باشید

12787
متن پرسش
برادر طاهر زاده سلام علیکم بنده از برادران اهل سنت شما هستم که چند وقتی است روی مکتب تشیع تحقیق می کنم که اتفاقی به سایت شما وارد شدم و از اینکه فضای گفت و گو فراهم کردید بسیار سپاسگزارم. راستش اینجانب با وجود سنی بودن نتوانستم از حادثه مهم غدیر به راحتی عبور کنم و لذا بر آن شدم تا راجع به تشیع بیشتر تحقیق کنم و به کتب روایی شما و نظرات علمای شما خیلی رجوع داشته ام اما چندین مسئله برای من پیش آمده که حل نشده است یکی از آنها را مطرح می کنم البته با کمال صداقت بگویم که قصد مجادله ندارم و قصدم دریافت حقیقت است. سوال بنده راجع به دختر بزرگوار رسول خدا فاطمه است ما اهل سنت برای ایشان به واسطه اینکه دختر رسول خدا (ص) و همسر صحابه بزرگوار علی ابن ابی طالب (کرم الله وجهه) بوده اند احترام خاصی قائلیم اما برداشت ما این است شما در تعریف مقام ایشان افراط کرده اید و با وجود اینکه از وهابیون خبیث بیزاری میجویم اما بعضی اوقات با دیدن روایات شما می گویم وهابیون حق دارند آنقدر با شما دشمن باشند البته از حرف بنده ناراحت نشوید اما خب باید بگویم. مثلا در کتب روایی شما شیعیان حدیثی قدسی نقل شده مبنی بر اینکه خدا فرموده اند به عزت و جلالم سوگند اگر محمد (ص) نبود عالم را خلق نمی کردم اگر علی (رضی الله عنه) نبود محمد (ص) را خلق نمی کردم و اگر فاطمه (رضی الله عنه) نبود محمد و علی را خلق نمی کردم. حال شما که تمدن زایی شیعه را نوشته اید انصافا قضاوت کنید این روایت کوچک کردن مقام پیامبر و صحابه ایشان و در کل کل بشریت نیست؟ آخر سند این روایت کجاست؟ دلیل آوردن آن چیست؟ یا مثلا رهبر انقلاب اسلامی مولوی خمینی می فرمایند فاطمه زهرا (رضی الله عنه) همه حقیقت اسلام است. بنده میخواهم عرض کنم دختری که هجده سال بیشتر عمر نکرده اند چه تاثیری در اسلام داشته اند که همه حقیقت اسلامند البته باز تاکید کنم ایشان به عنوان دختر پیامبر و همسر صحابه مورد احترامند اما ِا این اغراق نیست؟ با تشکر از شما و سلام و درود به پیشگاه پیامبر و اهل بیت ایشان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  به نظرم همان‌طور که اکثر شیعیان مقصد روایت فوق را درست متوجه نشده‌اند، جنابعالی نیز همان مشکل را پیدا کرده‌اید. اجازه دهید بنده برداشت خود را عرض می‌کنم تا خودتان هرطور صلاح دانستید در مورد آن فکر کنید. در قرآن داريم: «ما خَلَقْتُ‏ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ الّا لِيَعْبُدُونَ»[1] يعنى؛ هدف خلقتِ‏ جن و انس، عبادت و بندگى خدا است. و از طرفى حضرت حق در حديث قدسى مى‏فرمايد: «يا احْمَد! لَوْلاكَ لَما خَلَقْتُ الْافْلاكَ، وَ لَوْلا عَلِيٌّ لَما خَلَقْتُكَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُكُما»[2] اى احمد! اگر تو نبودى آسمان و زمين را نمى‏آفريدم و اگر على نبود، تو را نمى‏آفريدم و اگر فاطمه نبود، شما دو نفر را نمى‏آفريدم. ممكن است در برخورد اول تصور كنيم كه مقام حضرت فاطمه (س) از مقام پيامبر خدا (ص) و على (ع) برتر است در حالى‏كه اگر توجه بفرماييد ملاحظه خواهيد كرد اين روايت نظر به نبوت حضرت محمّد (ص) و امامت حضرت على (ع) دارد و اين‏كه هدف نبوت و امامت، ظهور عبوديت انسان‏ها است و به اعتبار نبوت حضرت محمد (ص) و امامتِ حضرت على (ع)، هدف از خلقتِ حضرت محمّد و حضرت على «عليهماالسلام»، حضرت فاطمه (س) است، آن‏هم به عنوان مظهر بندگى كامل خدا. يعنى حال كه هدف خلقت انسان‏ها، بندگى خداست و از طرفى هدف از خلق نبى (ص)- به اعتبار نبوتش - و هدف از خلق امام - به اعتبار امامتش - همه و همه، ظهور آن بندگى است كه خداوند هدف خلقت انسان‏ها قرار داده است، و حال كه فاطمه‏زهرا (س) مظهر بالفعل آن بندگى است كه نبوت و امامت براى ظهور آن پديد آمده‏اند، پس اگر نظر به فعليت كامل بندگى كه همان فاطمه‏زهرا (س) است نبود، اصلًا خداوند نبوّت و امامتى را اراده نمى‏كرد و لذا است كه مى‏توان نتيجه گرفت فاطمه‏زهرا (س) مظهر كامل بندگى است. بايد توجّه داشت كه اين روايت نمى‏خواهد مقام عبوديت پيامبر و على (ع) را نفى كند، زيرا خداوند در توصيف رسول‏الله (ص) صفت «عَبْدُهُ» را بر صفت «رَسُولُهُ» مقدم مى‏دارد و در واقع عبوديت محض رسول‏الله (ص) را تأييد كرده‏است، ولى در پيامبرخدا (ص) عبوديت و نبوت و در على (ع) عبوديت و امامت جمع است و چون خداوند در خلقت انسان، نظر به عبوديت او دارد و فاطمه‏زهرا (س) نمونه‏ى صريح و روشن آن عبوديت است، روايت مى‏فرمايد: مقصد خلقتِ نبوّت و امامت، خلقت فاطمه‏زهرا (س) است و در واقع فاطمه (س) مظهر همان عبوديت پيامبر خدا (ص) است و محبت شديد پيامبر خدا (ص) به فاطمه‏زهرا (س) در همين راستا است كه در آينه‏ى وجود فاطمه (س) عبوديت خود را مى‏يابد و درعبوديت او مظهرى از حقايق را مى‏بيند و لذا پيامبر (ص) مى‏فرمايد: «فَاطِمَةُ حَوراءُ انْسِيَّةٌ، فَكُلَّما اشْتَقْتُ الي رائِحَةِالْجَنَّةِ، شَمَمْتُ رائِحَةَ ابْنَتي فاطِمَةَ»[3] فاطمه حوريه‏اى بشرگونه است، هر زمان مشتاق بوى بهشت مى‏شوم، دخترم فاطمه را مى‏بويم. در حديث ديگرى مى‏فرمايند: «فَما قَبَّلْتُها قَطُّ الّا وَجَدْتُ رائِحَةَ شَجَرَةِ طُوبي مِنْها»[4] هرگز فاطمه را نمى‏بوسم، مگر اين‏كه بوى درخت طوبى را از او استشمام مى‏كنم. پس فاطمه‏زهرا (س) مظهر جامعيت بهشت است و حضرت پيامبر (ص) وقتى مى‏خواهند به بهشت و شجره‏ى طوبى منتقل شوند و از آن حقايق غيبى بهره گيرند، به فاطمه (س) نظر مى‏كنند و او را مى‏بويند و ارادت به مقام فاطمه‏زهرا (س) و توجّه به مقام آن حضرت، قدرت چنين انتقالى را براى ما نيز به همراه خواهد داشت، البته در حدّ خودمان. توجه به اين‏گونه مقاماتِ حضرت‏زهرا (س) مقدمه براى معرفت به آن حضرت خواهد شد و زمينه‏ى درك شب قدر مى‏شود. موفق باشید

 


[1] ( 1)- سوره‏ى ذاريات، آيه‏ى 56.

[2] ( 2)-« جنةالعاصمه»، ص 168، به نقل از كشف‏اللئالى.

[3] ( 1)- بحارالانوار، ج 43، ص 4.

[4] ( 2)- بحارالانوار، ج 43، ص 6.

12784
متن پرسش
با سلام: نظر به اینکه چمران همان امام خمینی (ره) است در موطن جنگ و امام خمینی (ره) همان چمران است در جماران به دلیل سلوک چمران ذیل شخصیت امام و انقلاب اسلامی، حال سلمان و اباذر که هر دو ذیل شخصیت پیامبر (ص) تربیت یافته اند اختلاف سلمان و اباذر در درجه ایمان چیست؟ (باتوجه به روایتی که فرمودید کهاتین، یعنی هر دو ذیل حقیقت امام یکی می شوند) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت آن بزرگواران در قرارگرفتن در ذیل نور رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در عین شدت و ضعف، نه آن‌که یکی در ذیل نور حضرت باشد و دیگری نباشد! مثل نور بیرنگِ شدید و ضعیف که هر دو بیرنگ‌اند و این‌که حضرت آن‌ها را از جنس خود می‌دانند، نه به معنای آن است که آن‌ها در عرض رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» باشند. موفق باشید

12783
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در مورد توافق هسته ای تشخیص بنده این است که گویا قصد دارند رهبری را مقابل عمل انجام شده قرار بدهند و از آنجا که خیال می کنند مردم به ستوه آمده اند فکر می کنند که مخالفت رهبری باعث می شود مردم در مقابل ایشان و انقلاب قرار بگیرند و به همین دلیل رهبری مخالفت نخواهند کرد چرا که دستشان بسته است یعنی پشتوانه مردم را نخواهند داشت. و با این خیال به صورت ناجوانمردانه قصد تحمیل این توافق را به رهبری دارند. بابت این قضیه بنده در مورد وجهه رهبری و نیز آینده مسیر انقلاب و انتخابات و.. بسیار مضطرب و نگرانم. خواستم نظر شما را بدانم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید نگران نباشید و صحبت مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» در مورد تیم مذاکره‌کننده که فرمودند آن‌ها شجاع و غیور و متدین هستند را فراموش نکنید. بالاخره مذاکره، امتیازدادن و امتیازگرفتن است، اگر نگرانی هست در آن‌جا است که دولت بخواهد جریان خود را در این عرصه در مقابل سایر جریان‌های دلسوز انقلاب برجسته کند و ذهن مردم را نسبت به بقیه‌ی جریان‌های وفادار به انقلاب تضعیف نماید. موفق باشید

12781
متن پرسش
سلام استاد: با تأمل در سیره‌ی اهل البیت (ع) و نظر به معارف اسلامی انسان منوّر به کیس‌بودن می‌شود. آیا برای رسیدن به این هدف منابع خاصی را باید مطالعه کنم؟بعد از مطالعه چطوری به خودم نمره بدم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متون روایی مثل اصول کافی و تحف‌العقول و کتاب‌های ارزشمند «سیری در سیره‌ی نبوی» و «صلح امام حسن -علیه‌السلام-» و «امامت و رهبری» و «سیری در سیره‌ی ائمه‌ی اطهار-علیهم‌السلام-» از استاد بزرگوار حضرت آیت اللّه شهید مطهری. این نوع متون قدرت تفکر را به خواننده برمی‌گرداند و خودتان متوجه می‌شوید که مسائل عالَم را با نگاه توحیدی تحلیل می‌کنید. موفق باشید

نمایش چاپی