بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11685
متن پرسش
سلام استاد عزیز: لطفا تفسیر «فسبح بحمد ربک» را بیان نمائید. آیا چون پرورگار قابل ستایش است پس منزه است و یا چون منزه است قابل ستایش می باشد و یا هر دو. با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به ما دستور می‌دهد پروردگار خود را بلندمرتبه‌تر از آن بدان که گمان کنی می‌توانی بدان آگاهی کامل پیدا کنی، نور جلال حضرت حق بر قلب تجلی می‌کند و نحوه‌ای از خشوع و ستایش در انسان به صحنه می‌آید. موفق باشید

11679
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت شما استاد عزیز: برای بیان مباحث معرفت نفس برای مقطع دبیرستان چه منبع و کتابی معرفی می نمایید با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم از کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» شروع کنید و بعد از آن «ده نکته از معرفت نفس» و «آشتی با خدا» را ادامه دهید، خوب است. موفق باشید

11677
متن پرسش
استاد عزیز سلام: ادامه سوال 11654 که حدیث امام باقر (ع) را در کتاب مقام لیلة القدری حضرت فاطمه نقل کرده بودید: این قسمت حدیث که می فرمایند خداوند بر قوت بینائی خمسه طیبه افزود و آنها عرش را مشاهده می کردند را اگه امکان داره توضیح بدید. یعنی بدون واسطه تجلیات اسماء اعظم الهی را می دیدند؟ مگه قبلا نفرموده بودند که تغذیه روح آنها با این اسماء هست منظور از دیدن چی هست؟ آخر حدیث هم فرمودند به اذن پروردگارشان «من کل امر سلام» هستند رو توضیح بدید. یعنی مسلط بر عالم امر هستند؟ همان که در زیارت جامعه می خوانیم «و الامر معکم»؟ اگه امکان داره سوالات رو با توضیح و تفصیل بیشتر بفرمایید. خیلی ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همچنان‌که می‌دانید حقایق، تشکیکی هستند و لذا اگر ائمه«علیهم‌السلام» در یک مرتبه از حقیقت حاضرند با مدد الهی حضور آن‌ها در مرتبه ای دیگر شدیدتر می‌شود و این یعنی قوت‌بخشیدن به بینایی آن‌ها، دیدن در عالم وجود به معنای حضور برتر است 2- وقتی کسی در همه‌ی امور در مقام سلام قرار گرفت حقیقت وجودی همه‌ی امور برایش روشن می‌شود و جهلی به امور ندارد که موجب ایجاد مشکل برای او شود. موفق باشید

11674
متن پرسش
باسلام و احترام خدمت استاد: دو سالی هست که در گیر این مسأله هستم که من کیم؟ آشتی با خدا و چند کتاب دیگر از شما را مطالعه نمودم در حال حاظر هم فرزندم این چنین باید بود را می خوانم ولی نمی فهمم که آخر من کیم؟ اصلا نمی توانم استعدادهای مربوط به شخصیتم را کشف کنم خیلی هم در گیر این هستم که کاری که انجام می دهم به خاطر توجه و نظر دیگران نباشد اما نمی شود و این مسأله مرا خیلی آزار می دهد. تحصیلاتم سطح سه حوزه در رشته تفسیر می باشد و علاقه عجیبی به آیة الله جوادی آملی و تفاسیر ایشان دارم. از شما بزرگوار می خواهم که مرا راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب این که می خواهید بدانید چه کسی هستید، شما همان کسی هستید که علاقه به آیت اللّه جوادی آملی دارید. می‌ماند که می‌خواهید در خودشناسی به لایه‌های عمیق‌تری دست بیابید، هراندازه خود را از تعلقات مادی آزاد کنید و خدا را همه‌کاره‌ی امور بدانید بیشتر خود را به معنای حقیقی آن می‌یابید تا إن‌شاءاللّه به وقت‌اش «رسالة الولایه» علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» را با شرح جناب حجت‌الاسلام یزدان‌پناه دنبال کنید. موفق باشید

11669
متن پرسش
سلام علیکم: استاد دلیل اینکه در وضو گرفتن برای مسح پاها از پایین به بالا مسح می کنیم چیست؟ و دیگر اینکه چرا حکم یک مجتهد برای مجتهد دیگر حجیت ندارد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هرچه هست در ابتدای امر این نوع وضوگرفتن جنبه‌ی تعبدی دارد هرچند در متن آن حکمت‌هایی نهفته است که بنده نمی‌دانم 2- وقتی یک مجتهد به کمک عقل و تلاش خود متوجه حکمی شد، معنا ندارد که آن‌چه را با عقل خود یافته است نادیده بگیرد، این در رابطه با او یک نوع پشت‌کردن به عقل است. موفق باشید

11671
متن پرسش
سلام علیکم: در مورد حکم حضرت امام (ره) در مورد سلمان رشدی سوال بنده این بود که به چه دلیل امام چنین برخورد تندی را با سلمان رشدی داشتند با وجود این که از این دست توهین ها زیاد بوده است؟ حکم امام (ره) چه تاثیری در جهان گذاشت و آیا این حکم سابقه ای در تاریخ اسلام داشته است؟ چرا پس از این حکم در مورد هتک حرمت ها و توهین های دیگر به پیامبر اعظم(ص) مانند همین توهین اخیر چنینم فتوایی از طرف مراجع محترم تقلید صادر نمی گردد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث فقهی حکم مرتد بالفطره فرق می‌کند با کسی که ناآگاهانه توهین می‌کند. سلمان رشدی چون مسلمان بوده و چنین توهین‌هایی را کرده، حکم مرتد بالفطره پیدا می‌کند. موفق باشید

11664
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامي: من كارمند شركت نفت هستم و در جنوب كشور مشغول به كار هستم و ساكن و اهل جنوب هستم. وضعيت كاري من بصورت 2 هفته كار و 2 هفته استراحت است. تصميم گرفته ام كه محل زندگي ام را به مشهد منتقل كنم. يعني 2 هفته كار را در جنوب هستم و 2 هفته استراحت را در مشهد باشم. صاحب فرزندي يكساله هستم و تا 7 سالگي (شروع تحصيل) قصد دارم كه خانواده را در 2 هفته اي كه سر كار هستم با خود به جنوب بياورم و 2 هفته استراحت با هم به مشهد برويم. خانواده با اين برنامه موافق هستند. خواستم از شما مشورت بگيرم كه روي هم رفته اين كار را براي تعالي خود و خانواده صحيح مي دانيد؟ سوال دوم اينكه من با مطالعه كتاب سلوك ذيل شخصيت امام هنوز مطمئن نشده ام كه امام بزرگوار در دوران دهه 40 رويكرد عبور از مدرنيته را داشته اند؟ آيا شما مدعايي بر مطلب خود داريد؟ با سپاس
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم:1- در مورد سؤال اول بنده صاحب نظر نیستم ولی فکر می‌کنم اگر بتوانید در همان منطقه که مشغول کار هستید با محافل دینی و معنوی آشنا شوید راحت‌تر جلو می‌روید 2- شاید مطالعه‌ی کتاب «کشف الاسرار» حضرت امام که در زمان رضاخان نوشته شده کمک کند که ببینید چگونه حضرت امام نگران نفوذ فرهنگ غرب در کشور می‌باشند. موفق باشید. موفق باشید

11666
متن پرسش
سلام: در دین اسلام حد و اندازه عزت نفس چقدر است؟ آیا پیامبران با این که چوپانی می کردند با عزت نفس خود مقابله نمی کردند، یا مثلا در اسلام به افرادی که ملامت کاری انجام می دهند و ظاهر خود را خراب نشان می دهند چرا مخالفت می کند؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان گوهر خلیفة اللهی دارد و تواضع در مقابل خدا که کار بسیار ارزشمندی است نباید به معنای حقیرنشان‌دادن خود در مقابل خلق باشد. چوپانی حقارت نیست تا بگوییم با این کار با عزت نفس خود مقابله می‌کردند. موفق باشید

11665
متن پرسش
سلام: استاد بنده بعد از گوش کردن به دروس معرفت نفس احساس کردم که راه رو پیدا کردم. بعد از اون به دنبال مطالب دیگری رفتم از جمله این که شروع به گوش کردن دروس طهارت آیت الله صمدی آملی کردم بعد از چند درس واقعا احساس کردم «حال» خوشی پیدا کردم و از نمازم لذت می برم اما به طور عجیبی طی چند روز با چند نفر از نزدیکان برخورد کردم که شبهاتی رو پیرامون قرآن و برخی آیات اون مطرح کردند. با این که پاسخ برخی از شبهات رو پیدا کردم اما از اون وقت یه چیزی مثل خوره افتاده به قلبم که باعث شده حالت اضطراب دائمی داشته باشم و حتی شبها به سختی بخوابم. طوری که فکرهای عجیب و دلسرد کننده ای به ذهنم میرسه تا حدی که رغبت به خوندن قرآن ندارم. با این که قبلا برام ثابت شده که قرآن کتابی شریف و پرمعنیه. می خواستم بپرسم دوای این درد چیه؟ و میشه دوباره آرامش به دست بیارم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره اگر امروز شیطان با شبهات خود شما را مجبور نمی‌کرد با تعمق بیشتری قرآن را بفهمید و به عظمت آن پی ببرید در سکرات سراغ شما می‌آمد که دیگر کار تمام بود. باید با تعمق بیشتر و از طریق تفاسیر ارزشمند با قرآن مرتبط شوید تا نور خدا را در سراسر آیات آن احساس کنید، إن‌شاءاللّه. موفق باشید

11662
متن پرسش
استاد بزرگوار سلام: خواستم نظرتان را در مورد درستی و غلطی خطوط زیر بدانم و راهنمایی بگیرم: خیال بر دو گونه است خیال نورانی که از عالم بالا می‌آید و از طریق عقل به صورت خیال در می‌آید و دوم خیالی که از عالم مادون آن یعنی از دلبستگی‌های مادی به وجود می‌آید. خیال اول مقید به حدود عقل و حقیقت است اما خیال دوم از درون خود عامل مقید کننده‌ای مثل عقل و حقیقت ندارد (آیا ویژگی‌های مادی عالم ماده این خیال را محدود می‌کند؟) به نظر می‌رسد اگر تعبیر فوق در مورد خیال درست باشد بنابر آن همان‌گونه که بعضی از خیال‌ها از عقل نشات می‌گیرند (خیال نورانی) بعضی از عقل‌ها هم از طریق مادون خود یعنی خیال نشات می‌گیرند (شاید عقل تمدن غرب ریشه‌هایی این‌گونه هم داشته باشد.) با کمال تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است که عقل با تجلی در عالم ذهن به صورت خیال ظاهر می‌شود و در این حالت عقل خود را در آینه‌ی خیال می‌یابد و عملاً نظر به تفصیل خود دارد. موفق باشید

11654
متن پرسش
استاد عزیز سلام: از اینکه با حوصله جواب سوالات بیشمار من رو می دهید خیلی ممنونم. در پاسخ به سوال در مورد وجود حضرت زهرا (س) در فردوس اعلی این رو فرموده بودید: «مظهریت زهرای مرضیه«سلام‌الله‌علیها» به صورت خانم بوده و این غیر از مقام تعیّن اول است که هیچ‌گونه دوگانگی نیست تا دوگانگیِ ملاقات حضرت آدم وحوّا«علیهما‌السلام» از حضرت زهرا «سلام‌‌الله‌علیها» در میان باشد.» میشه این قسمت رو بیشتر توضیح بدید؟ مظهریت حضرت زهرا (س) به صورت خانم رو اصلا نفهمیدم. چون تا اونجا که در معرفت النفس خوندیم دیگه اونجا همه چیز مجرد هست و زن و مردی وجود نداره. سوال بعدیم در مورد حدیثی هست که در کتاب مقام لیلة القدری حضرت زهرا (س) آوردید از قول امام باقر علیه السلام: خانه علی و فاطمه حجره رسول الله است و سقف خانه شان عرش رب العالمین ..... شاید این حدیث بیان کند که تغذیه روحی و نورانی خمسه طیبه با اسماء اعظم الهی هست درسته؟ یا این حدیث میتونه تاویل آیه 36 سوره نور باشه؟ «فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیه سمه و یسبح له بالغدو و الاصال» یا اینکه مقام اهل البت (ع) را بیان می کند که هر چه زیر عرش الهی است مقام و تجلی آنهاست مثل چیزی که در برهان صدیقین خوندیم که از وجود، اشد الوجود نور می گیره و او هم به نوبه خودش به شدید الوجود نور می ده و دیگر مراتب ایجاد می شود. بالای عرش هم مقام پروردگار است طبق این آیه که می فرماید: «الرحمن علی العرش الستوی»؟ آیا این برداشت درست است؟ در ادامه حدیث امام باقر (ع) هست که: در انتهای خانه شان شکافی است به سوی عرش و پرده از معراج وحی برداشته شده. آیا منظور این هست که اهل خانه حضرت زهرا (س)، نزول وحی را می فهمیدند و شهود می کردند؟ همان گونه که پیامبر (ص) به حضرت علی (ع) فرمودند تو آنچه من می شنوم می شنوی و آنچه من می بینم می بینی؟ آیا منظور از معراج وحی صعود وحی از خانه حضرت زهرا (س) به بالا بوده؟ یا همان نزول وحی بوده. این رو نفهمیدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اصل این موضوع را در مباحث عرفانی باید دنبال بفرمایید. کتاب «مبانی و اصول عرفان نظری» از حجت‌الاسلام و المسلمین استاد یزدان‌پناه در این مورد خوب است. در بحث حضرات خمس این نکات روشن می‌شود که چگونه مجردات در هر عالمی ظهور خاص خود را دارند 2- به نظرم همه‌ی این برداشت‌ها که از حدیث حضرت باقر«علیه‌السلام» کردید خوب است 3- همین‌طور است، اهل خانه‌ی زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» حقیقت وَحی  را با صورت نزولی‌اش احساس می‌کردند 4- به نظرم علاوه بر نزول، صعود و یا معراج وَحی را نیز می‌یافتند زیرا آن‌ها صاحب قوس نزول و صعود عالم هستی‌اند، مثل کسی که معانی را با لفظ خود به سمع افراد می‌رساند و سیر آن معانی از سمع به قلب افراد را هم می‌شناسد. موفق باشید

11649
متن پرسش
جناب استاد سلام و خدا قوت: در آخرین جلسه تفسیر قرآن مطالبی در مورد دوستی با کفار فرمودید که سوالاتی در این خصوص برام پیش آمد: 1. آیا در مورد دوستی، کفار و اهل کتاب در یک ردیف هستند؟ 2. آیا منظور کفار معاند هست یا خیر؟ 3. اخیرا شاهد بودیم که امام خامنه ای نامه ای خطاب به جوانان اروپا نوشتند که حداقل بخشی از هدف آن هدایت جوانان غیر مسلمان بوده. آیا می شود کسی را دوست نداشت (دشمن داشت) و او را هدایت کرد؟ 4. آیا این نامه تنها یک تعامل بود یا ناشی از علاقه به جوانان غیر مطلع و غیر مسلمان بود و به طبع آن هدایت آنان. 5 یا حتی رفتار امام خمینی (ره) در پاریس با ساکنان آنجا تنها یک تعامل بود یا محبت؟ ممنون از توجه شما و می بخشید که وقت با ارزش شما را می گیرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در متون دینی ما اهل کتاب جزو کفار به حساب می‌آیند 2- مسلّم معاندین که دشمن حق و حقیقت‌اند مدّ نظر نمی‌باشند 3 و 4- بسیاری از مردم جهان از جمله جوانان اروپا به دنبال حقیقت‌اند و از این جهت ما علاقه‌مندیم که آن‌ها را به حق و حقیقت راهنمایی کنیم 5- حتماً تعامل حضرت امام با آن مردم محبت‌آمیز بوده زیرا آن‌ها نیز به دنبال حقیقت بودند. موفق باشید

11647
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: در کتاب مقام لیله القدری حضرت زهرا (س)، حدیثی را آوردید از قول پیامبر (ص) که فرموده بودند حضرت زهرا (س) در تحت عرش الهی از تسبیح و تقدیس و تحمید و تهلیل تغذیه می کردند، این مطلب قابل هضم هست که هر کسی در عالم قیامت از هر اسماء الهی تا آنجا که کسب کرده باشد تغذیه می گردند منتها انسان کامل که جامع اسماء الله است چرا باید از 4 اسم تغذیه کند. آیا تغذیه نوری دیگر ائمه (ع) متفاوت بوده؟ حدیث دیگری از امام حسن عسکری آورده شده که فرموده بودند آدم و حوا در فردوس اعلی به ملاقات حضرت زهرا رفتند. اینکه در حدیث نوشته شده با خانمی مواجه شدند برای من سوال شد که برزخ نزولی که محل حضرت آدم و حوا بوده تشخص زن و مرد داشته فردوس اعلی چرا باید تشخص زن و مرد داشته باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آن‌ چهار اسم، اُمُّ الاسماءاند و همه‌ی اسماء ریشه در آن چهار اسم عرشی دارند. 2- مظهریت زهرای مرضیه«سلام‌الله‌علیها» به صورت خانم بوده و این غیر از مقام تعیّن اول است که هیچ‌گونه دوگانگی نیست تا دوگانگیِ ملاقات حضرت آدم و حوّا«علیهما‌السلام» از حضرت زهرا «سلام‌‌الله‌علیها» در میان باشد. موفق باشید

11646
متن پرسش
استاد عزیز سلام: در ادامه سوال 11642 که فرمودید ائمه (ع) مظهریت متفاوت دارند، می شه این را بیشتر توضیح بدید؟ یعنی ائمه (ع) هر کدام اسمی از اسماء الهی را جلوه می دهند که با دیگری متفاوت است و همه با هم می شوند کل اسماء الهی؟ در کتاب مقام لیلة القدری حضرت فاطمه (س) حدیثی را آوردید از پیامبر (ص) که فرموده بودند خداوند بهشت را از نور خودش خلق کرد و از ثلث آن نور خود پیامبر (ص) و از ثلث دیگر حضرت زهرا (س) و از ثلث دیگر حضرت علی (ع) و دیگر ائمه (ع) را خلق کرد، منظور این حدیث را اگه می شه بیشتر توضیح بدید. در کتاب هست که هر کدام از این ثلث ها ابعاد و تجلیاتی از اسماء و صفات الهی است، خوب انسان کامل که همه اسماء را دارا هستند و مظهر کامل اسماء هستند اینجا منظور چه بوده؟ اگه می شه بگید برای درک مقام حضرت زهرا (س) باید چه کار کرد؟ مطالعه روی گفتار ایشون که کافی نیست مطمئنا مسیری غیر از مطالعه میطلبه راه اون چیه؟ خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان‌طور که متوجه هستید حقیقت انسان کامل – اعم از رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» و فاطمه زهرا«سلام‌اللّه‌علیها»- همه‌ی اسماء حسنای الهی اند ولی هرکدام از آن ذوات مقدس بنا به موقعیت خود مظهریتی از آن اسماء هستند که بعضاً شرایط برای ظهور آن اسماء در بعضی از آن‌ها بهتر فراهم شده. مثل آن که اگر معاویه نبود کمالات علی علیه السلام تا آن حد امکان ظهور نمی‌یافت. 2- در کتاب «مقام لیلة ‌‌القدری حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» در ویرایش مجدّد عرایضی در مورد «سرّ» شده که شاید جواب قسمت دوم سوال شما باشد. در هر صورت، «سرّ» گفتنی نیست و سوال‌کردنی هم نیست. موفق باشید

11641
متن پرسش
سلام. 1- لطفا" اصطلاح مبدا و معاد و اصطلاح جنه القاء را توضیح دهید. 2- آیا در قیامت زمان و مکان برچیده می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- «مبدأ» به معنای مبدأ مخلوقات است که خدا است و «معاد»، معاد یا برگشت مخلوقات است در محضر خدا، که قیامت است و «جنت لقاء» مقامی است که انسان توانسته باشد به همه‌ی حجاب‌های بین خود و خدا پشت کند حتی نظر به خود به عنوان موجودی مستقل نداشته باشد، همه‌چیز را در جنبه‌ی حقّانی‌اش بنگرد 2- مکان و زمان به معنای دنیایی آن، آن‌جا نیست ولی معنای مکان و صورت معنا هست مثل مکانی که در ذهن ما برای صورت‌های ذهنی هست. موفق باشید

11637
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: ممنونم که به سوال من پاسخ می دهید، من از طریق یکی از اساتید دانشگاه با سایت شما آشنا شدم، من دختری هستم 21 ساله دانشجوی سال سوم پزشکی، چند وقتی است خیلی سردرگم هستم گویا بی هدف روزهایم را سپری می کنم هیچ دیدگاهی راجع به موقعیت خود در دنیا ندارم نمی توانم تعریفی از آینده داشته باشم، من که با زحمت در این رشته قبول شدم الان مثل گذشته تلاش نمی کنم، حتی حس می کنم خدای خودم را هم درست نشناخته ام، نمازهایم دیگر حس و حال گذشته را ندارد، کاملا گیجم فقط می دانم من چیزی که الان هستم، نیستم بیشتر از اینها از خودم انتظار دارم. استاد لطفا مرا راهنمایی کنید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن زمان که در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان تدریس می‌کردم به جهت مواجه‌شدن با چنین روحیه‌ای که دانشجویان با بنده در میان می‌گذاشتند؛ مباحث «آشتی با خدا» را مطرح کردم که بعداً به صورت کتاب درآمد. فکر می‌کنم اگر با آن کتاب مأنوس شوید راهی در مقابل شما بگشاید. متن کتاب روی سایت هست. موفق باشید

11628
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد ارجمند: چند سوال از محضر جنابعالی دارم اگه لطف کنید پاسخ بفرمایید کمال تشکر دارم. ابتدا اینکه اگر کسی ظرف وجودی خویش را پاک و طاهر نکرده باشد چه بسا همین آلودگی باطنی به سبب اعتقادات نادرست، سبب این گردد که از مطالب حقه ای که در قرآن و روایات و سایر مطالب دینی آمده، برداشت نادرست مطابق با همان اعتقادات نادرستش کند و برای خود اعتقاد تازه ای بسازد که متاسفانه مطابق با حق نیست از طرفی هم گریزی از این نیست که ما باید با قرآن و ... برای دریافت هدایت مأنوس باشیم پس چه کنیم تا برداشت نادرست نداشته باشیم و در واقع چگونه باید ظرف وجودی را پاک کرد؟ و آن نور توحید که باید به وجود ما بتابد و ما را پاک کند چگونه دست یافتنی است؟ دوم اینکه داشتن استاد کاملی برای طی طریق سلوک ضروری و لازم است. چگونه می توان به چنین استادی دست یافت؟ و راه شناختن ایشان چگونه است؟ آیا جنابعالی استادی برای این منظور معرفی می فرمایید؟ و سوم اینکه، اینکه در روایات ما آمده که جهاد زن خوب همسرداری و فرزند داری است، آیا زن فقط از همین راه به کمال می رسد؟ آیا نیاز نیست همانند مردان برای رسیدن به کمال به دنبال تقویت عقل نظری و عقل عملی خویش برود و از راه مطالعه و .... خویش را تقویت نماید یا اینکه این دو در کنار هم باید باشند؟ بطور کلی می خواستم بدانم خانم ها از چه طریق به کمال می رسند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌که قرآن می‌فرماید: این کتاب برای متقین موجب هدایت است؛ خبر از آن می دهد که اگر کسی بنای طهارت خیال و عقل و قلب داشته باشد قرآن بر اساس فطرت الهیِ چنین انسانی مذّکر او خواهد شد، عمده رویکرد درست است رویکردی که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در آن رابطه می‌فرمایند: «َ إِنَّمَا رَهْبَانِيَّةُ أُمَّتِي الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّه‏» رهبانیت امت من جهاد در راه خدا است، چیزی که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به این تاریخ برگرداندند و بنده در این مورد عرایضی در جزوه‌ی «نحله‌ی عرفانی علماء نجف» داشته‌ام که خوب است دنبال بفرمایید 2- در این مورد مطالعه‌ی جزوه‌ی «روش سلوکی حضرت آیت اللّه بهجت«رحمة‌اللّه‌علیه» را پیشنهاد می‌کنم 3- امروز شرایط اعتقادی گذشته به هم خورده و زنان نمی‌توانند از مبانی عقلی مستحکم غفلت کنند. عرایضی در این مورد در جواب سؤال شماره‌ی 11602 تحت عنوان «نحوه‌ی حضور زنان در تاریخی که شروع شده» داشته‌ام. موفق باشید

11627
متن پرسش
با سلام: لطفا بفرمایید چگونه می توان قوه خیال را تطهیر نمود؟ چگونه می توان قوه وهمیه را تادیب کرد؟ چگونه می توان بر وسواسهای فکری غلبه کرد؟ چگونه می توان فکر را متوقف کرد و در حالت بی فکری به سر برد؟ چطور می شود افکارمان نورانی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر إن‌شاءاللّه ابتدا کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را به قصد تطهیر قلب مطالعه فرمایید و سپس بر کتاب «عالَم انسان دینی» تأمل بفرمایید تا شرایط اُنس با کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» در شما فراهم شود؛ راه خوبی را طی خواهید کرد. موفق باشید

11631
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر از حضرت استاد طاهرزاده: سؤالات مصاحبه در مورد حضرت فاطمه زهرا (س) ارسال می شود: 1- چرا ابن عربی در فصوص الحکم، فصی را به حضرت مریم (س) که دو سوره از قرآن در مورد او و زندگی و وقایع مربوط به تولد حضرت مسیح (ع) صحبت می کند نپرداخته است. همچنین درمورد حضرت زهرا (س) هم فصی را اختصاص نداده است؟ 2- دیدگاه عرفای اسلامی به مقام زن چگونه است؟ 3- عرفان اسلامی حضرت زهرا (س) را چگونه معرفی می کند؟ 4- عرفای بزرگ اسلامی خصوصا در اشعارشان حضرت را چگونه می ستایند و روی چه ویژگیهای حضرت تأکید دارند؟ 5- در قرآن کریم به غیر از سوره کوثر و آیات مشهور مربوط به اهل بیت (ع) مانند تظهیر، مباهله و آیاتی از سوره انسان، چه آیاتی در شأن حضرت زهرا (س) نازل شده و یا در تفسیر و تأویل عرفانی به ایشان تو شخصیت ایشان تعبیر شده است؟ 6- نقش حضرت زهرا (س) در بقا و استمرار اسلام ناب تا چه حد بوده است؟ با تشکر .
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- محی‌الدین در ابتدای فصوص می‌فرماید این فصوص را به همین شکل از حضرت رسول«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» گرفته می گوید : أمّا بعد: فإنّي رأيت رسول الله- ص- في مبشّرة أريتها في العشر الآخر من المحرم محرم سنة سبع و عشرين و ستمائة بمحروسة دمشق و بيده کتاب فقال لي: هذا كتاب فصوص الحكم خذه و اخرج به الى النّاس ينتفعون به، فقلت: السّمع و الطاعة للَّه و لرسوله و أولي الأمر منّا كما امرنا.... من رسول الله را در مبشره‏اى ديدم. و اين واقعه در محرم سال ششصد و بيست و هفت در شهر دمشق بود و ديدم كه در دست رسول الله كتابى بود. به من فرمود اين كتاب فصوص الحكم است. آن را بگير و به مردم برسان تا از او نفع برند. من گفتم: السمع و الطاعة مر خداى و رسول خداى و اولى الامر را آن چنان كه به ما امر فرمودند، ولی در کتاب «مناقب» در مورد حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» و صلواتی که بر حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» دارد می‌گوید: «و على الجوهرة القدسيّة فى تعيّن‏ الانسيّة صورة النّفس الكليّة جواد العالم العقليّة بضعة الحقيقة النّبويّة مطلع الانوار العلويّة عين عيون الاسرار الفاطميّة النّاجية المنجية لمحبّيها عن النار ثمرة شجرة اليقين سيّدة نساء العالمين المعروفة بالقدر المجهولة بالقبر قرّة عين الرّسول الزّهراء البتول عليها الصّلاة و السّلام»‏ و نيز تحيات زاكيات بر آن پاكيزه جوهر قدس باد كه با تجرد قدسيه در هيئت انسيه عالم بشريت را زينت تشكيل داده آن حقيقت طاهره خود صورت نفس كلى و جواد عالم عقلى است كه در صورت بشريه بضعه حقيقت احمدى و مشرق انوار علوم علوى و سرچشمه‌ی اسرار مكنونه‌ی فاطمى است چنانچه آن حقيقت قادسه در آغاز نزول از مقدسات عالم عقلى بوده در هنگام عودت و صعود نيز خود از ادناس بشريت رستگار، و آزادكننده‌ی دوستاران است از نكايت نار. آن جوهره‌ی قدسيه‌ی شيرين، ثمر شجر معرفت و يقين و سترك سيده‌ی نسوان عالمين است كه قدر مراتب فضائلش معروف و مثواى جسد عنصريه‏اش مجهول؛ نور ديده‌ی حضرت رسول به نام نامى و لقب گرامى زهراء بتول عليها الصلاة و السلام». 2- عرفا؛ زن را مظهر نفس کلی می‌دانند که قلب او محل تجلی انوار عقل کلّ است و از این جهت در مقام عبودیت که مقصد اصلی خلقت است تامّ و تمام است 3- بر همان مبنا که زن مظهر نفس کلی است، صاحب نفس کلی را حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» می‌دانند، به آن اعتبار که هر مقامی یک «واصل» دارد و بقیه «تابع»‌اند. حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» واصل و صاحب مقام نفس کلی و صورت عبودیت محضه هستند 4- این نیاز به یک بررسی دارد تا اشعار مربوط به حضرت استخراج شود 5- غیر از آن‌چه فرمودید اطلاعی ندارم 6- خطبة حضرت فاطمه‌زهرا«علیهاالسلام» در مسجد مدينه پس از حاكميت ابابكر و زير پاگذاردن پيام غدير، يك دائرة‌المعارف عقيدتي، كلامي و سياسي است كه حكايت از بينش توحيدي و سياسي دختر پيامبر«علیهاالسلام» دارد. «فاطمه«علیهاالسلام» بنيانگذار نهضتي است که هنوز ادامه دارد. يعني فاطمه«علیهاالسلام» در مقابل جرياني که پيام غدير را زير پا گذارد، جبهه‌اي را گشود که بالاخره اسلام را به مسير خود برمي‌گرداند و به همين جهت شعار حضرت‌مهدي«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» چون ظهور فرمايد، عبارت است از «وَ فِي اِبْنَةِ رَسولِ‌اللهِ لي اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» يعني؛ الگو و اُسوه‌ی من در اين راه دختر رسول‌خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است.

فاطمه«علیهاالسلام» با آن تيزنگري خاص که فرهنگ توحيدي اسلام به آن حضرت داده به‌خوبي آفت عدم حاکميت معصوم را مي‌فهمد و مي‌فهماند و جايگاه اعتراض خود را روشن مي‌کند، که بحث نه بحث حاکميت شخص خليفة اول است و نه شخص ديگر. بحث، بحث حاکميت فرهنگي است که ارتباط بشر را از آسمان قطع کرده و چنين بشري ديگر نمي‌تواند زندگي خود را به ثمر برساند و گرفتار ديوارهاي تنگ و سياه زمين مي‌گردد و معني زندگي زمينيِ خود را گم خواهد کرد، شايد هنر سخنران محترم در نشان دادن اين نکتة مهم در عمق خطبة حضرت فاطمه«علیهاالسلام» باشد و اگر به‌واقع اين نکتة اساسي براي بشر امروز روشن شود، همه‌چيز برايش روشن شده است.

به طور مسلم انبياء و اولياء«علیهم‌السلام» محورهاي اصلي سياست‌هاي سالم بشري هستند و اين امر هيچ استثنايي نخواهد داشت. عمده آن است كه سياست‌مداريِ اولياء خدا را از سياست‌بازي اهل دنيا تفكيك كنيم، چرا كه اگر سياست‌مداري يعني ايجاد نقش مفيد در سرنوشت اجتماعي انسان‌ها، بيشترين تعيين نقش در تاريخ را بايد به انبياء و اولياء«علیهم‌السلام» داد و هرگز نبايد در تحليل مواضع و سخنان آن بزرگان از اين منظر غفلت نمود.

از جمله حركات نقش‌آفرين در تاريخ، نقش فاطمه‌زهرا«علیهاالسلام» پس از رحلت رسول‌خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است كه علاوه بر حركات و گفتارهاي آن حضرت در مواقع مختلف كه هر كدام عامل كنترل انحرافي و يا جهت‌گيري مهمي در صدر اسلام شده است، خطبة آن حضرت در مسجد مدينه يك دائرةالمعارف از دقت‌هاي عقيدتي، سياسي، تاريخي، جامعه‌شناختي است، به طوري كه انسان نسبت به دقت‌هاي آن حضرت حيران مي‌شود و به‌واقع حضرت زهرا«علیهاالسلام» در اين خطبه - در آن شرايط خاص- جبهه‌اي را در راستاي انحرافِ به‌وجود آمده پايه‌گذاري كردند و جهتي را نشان دادند كه امام‌عسكري«علیه‌السلام» در اين رابطه فرمودند: «نَحْنُ حُجَجُ‌اللهِ عَلي خَلْقِهِ وَ جَدَّتُنا فاطِمَةُ حُجَّةٌ عَلَيْنا» يعني؛ ما (امامان) حجّت‌هاي خدا بر مردم هستيم، - تا راه را از بيراهه نشان دهيم- و جَدّة ما فاطمه، حجّت است بر ما.

دقّت‌ها و تحليل‌هاي فاطمه‌زهرا«علیهاالسلام» در خطبه مشهورشان در مسجد مدینه در ريشه‌يابي انحراف‌ و شناخت آن، در نهضت اسلامي، براي امروز ما بسيار كارساز است. با حوصلة زياد و دقت فراوان نسبت به جزء‌جزء مطالب آن خطبه  نشان می دهد دختر‍ِ خانة توحيد«علیهاالسلام» در چه بينش سياسي نسبت به زمانه خود قرار دارد.

مسلّم ديانت از سياست جدا نيست، ولي آن سياستي كه منشأ اعمال حكيمانه شود و در هر مرحله‌اي از تاريخ بهترين موضع‌گيري را انجام دهد، مخصوص اهل‌البيت عصمت و طهارت«علیهم‌السلام» است و فاطمه«علیهاالسلام» به جهت قداستي كه در نزد قاطبة جهان اسلام دارد مي‌تواند منشأ وحدت جهان اسلام گردد. چون وقتي جوانان اهل سنت متوجه شوند كه فاطمه‌اي كه رضايتش ميزان رضايت رسول‌الله«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و رضايت خدا است، چگونه در صدر اسلام، پس از رحلت رسول‌خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به عنوان مخالف جريان موجود، موضع‌گيري مي‌كند؟ به فكر فرو مي‌روند و مسلّم در نگاه و نظر خود به وقايع صدر اسلام تجديد نظر مي‌نمايند، ما معتقديم فاطمه«علیهاالسلام» مي‌تواند در ابتدا محور تقريب مذاهب اسلامي قرار گيرد و در نهايت به عنوان تنها قرائت صحيح از اسلام، موجب ظهور اسلام ناب محمدي«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در سراسر جهان اسلام گردد و در راستاي چنين قرائتي از اسلام، عزت اسلامي به جهان اسلام باز گردانده خواهد شد.

يك روز وظيفة شيعيان عبارت از آن بود كه مواظب باشند در فضاي گستردة اسلام اهل سنت هضم نشوند و لذا سعي مي‌شد با موضع‌گيري و انتقاد به اسلامِ اهل سنت خود را نگهدارند، ولي در قرن اخير قضيه شكل ديگري به خود گرفته و آن اين‌كه: اولاً؛ شيعه و سني هردو وظيفه دارند اسلام را از خطر هضم‌شدن در فضاي سكولارِ مدرنيته فرقه تکفیری حفظ نمايند و ثانياً؛ امروز وظيفة شيعيان به جاي مقابله با اهل سنت ارتباط فعّال با آن‌هاست تا كمالات و دقايق مكتب تشيع را به گوش جوانان اهل سنت برسانند. امروز ديگر خطر هضم تشيع از بين رفته است ولي وظيفة شيعه براي احياء فرهنگ اهل‌البيت«علیهم‌السلام» باقي مانده است، و شرط موفقيت در اين امر مهم پرهيز جدّي از هرگونه حركتي است كه موجب اختلاف شود تا بتوانيم در يك گفتگوي فرهنگي حقانيت اهل‌البيت«علیهم‌السلام» را به گوش برادران خود برسانيم و سخن حضرت زهرا«علیهاالسلام» كه فرمود: «وَ اِطاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّةِ وَ اِمامَتَنا اَماناً لِلْفُرْقَةِ» امت اسلامي با اطاعت از ما منسجم مي‌شوند و با قبول امامت ما از تفرقه مصون مي‌مانند، محقق شود.

امروز اگر جوانان اهل سنت از خود بپرسند چرا جهان اسلام از آن شايستگي كه بايد داشته باشد عقب افتاده است، ما آن‌ها را به خطبة حضرت‌زهرا«علیهاالسلام» در مسجد مدينه راهنمايي مي‌كنيم، آن‌جايي كه حضرت به نحوه‌اي بسيار روشن از چنين فاجعه‌اي خبر دادند و روشن نمودند اگر به ابي‌الحسن برگرديد عزت دنيا و آخرت خود را باز خواهيد يافت. پس از توجه‌دادن جوانان به خطبه حضرت‌زهرا«علیهاالسلام» منتظر مي‌مانيم تا جوانان اهل سنت به كمك فاطمه«علیهاالسلام»، واقعة صدر اسلام را بازخواني كنند و لذا است كه ما در ارائه مطالب در عين اين‌كه به شيعه نظر داشته‌ايم، گوشة چشمي نيز به غير شيعه داريم، اميد است كه اين كار شروع خوبي باشد.

چيزي كه تأكيد بر آن را ضروري مي‌دانم؛ قدرت تحليل درست مسائل اجتماعي است. متأسفانه جهان روشنفكري و فرهنگ ژورناليستي آن‌چنان ملاك‌هاي خود را در تحليل مسائل حاكم كرده است كه گويا نگاه ديگري براي تحليل حادثه‌ها وجود ندارد و عملاً طلاب و دانشجويان عزيزِ ما در پيله‌هاي تحليل‌هاي مادي‌گرايانة جهان معاصر گرفتار آمده‌اند. وقتي نور اسلام - تنها ديني كه نورش هنوز با تحريف و انحراف خاموش نشده بود- پس از رحلت پيامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به شدت ضعيف شد، ديگر سراسر تاريخ را ظلمت فرا گرفت و «دين» به جاي وسيلة تعالي انسان‌ها، وسيلة رام‌كردن مردم در مقابل نفس امّاره حاكمان گشت. و اگر در خطبه حضرت فاطمه«علیهاالسلام» دقت بفرماييد، آن حضرت در سخنانش به ما مي‌آموزد چگونه تاريخ را ارزيابي كنيم و مرز بين ظلمات و نور را تشخيص دهيم. با ظهور اسلام زمينة تولد بشر فراهم گشت. بشري كه اولاً: با شوق حضور، نظر به آسمان دارد و مي‌خواهد با عالم قدس تماس بگيرد. ثانياً: با «الله» يعني با اسم جامع الهي مي‌خواهد آشنا شود، تا بتواند تمام اوصاف متعارض با اوصاف الهي را بشناسد و ظلمات آخرالزمان را كه همة حجاب‌هاي ظلماني را به صحنه مي‌آورد، پاره كند. ولي با حذف اهل‌البيت«علیهم‌السلام» كه صورت تامّ چنين حضور و چنين مقصدي بودند، همه چيز واژگون شد و ما بيش از هزارسال است كه در واژگونگي اسلام به‌سر مي‌بريم، و با برگشت جهان اسلام به فاطمه«علیهاالسلام» اين واژگونگي هرچه سريع‌تر تغيير خواهد كرد، و ظهور انقلاب اسلامي شروع مبارك آن برگشت است و ماية اميدواري، كه گويا تاريخ در حال تغيير مسير است و امروز بيش از ديروز فاطمه«علیهاالسلام» نقش‌آفرين خواهد بود. و همچنان‌كه مقام معظم رهبري«حفظه‌الله‌تعالي» فرمودند: در عين تأكيد بر حقانيت غدير هرگز نبايد واقعة غدير را وسيلة اختلاف بين شيعه و سني نمود، سخنان فاطمه زهرا«علیهاالسلام» نيز نبايد وسيلة اختلاف بين جهان اسلام شود، بلكه بايد رهنمود و هشيارباشي براي احياء هرچه بيشتر جهان اسلام باشد. إن‌شاءالله . موفق باشید

11616
متن پرسش
استاد عزیز سلام: سوال من درباره حدیث شریف کساء هست. قسمتی که از زبان حضرت زهرا (س) می فرماید: «فلما اکتملنا جمیعا تحت الکساء» منظور از این اکمال و جمع، جمع عددی هست یا جمع رتبه ای؟ اگه جمع رتبه ای هست حضرت زهرا (س) این جمع را با رتبه خود بالا بردند یا خود اصحاب شریف کساء همه با هم این رتبه را نصیب خودشان کردند. سوال بعدی درباره قسمت دیگه حدیث هست که حضرت زهرا (س) گفتگویی که در عالم تکوین بین حضرت حق و جبرائیل رد و بدل می شود را نقل می کنند. این مقام انسان کامل است که هر آنچه در عالم ماسوی الله است را شامل می شود و علم بر همه چیز دارد، اما متوجه نشدم که تفاوت حضرت زهرا (س) با پیامبر (ص) در چیست که ایشان هم می توانند چنین صحبت هایی را بشنوند؟ دیگر اینکه از قول جبرائیل نقل شده که «و من تحت الکساء» جبرائیل امین به عنوان ملک مقرب در عالم ملکوت قرار دارند پس نشان می دهد که جمع اهل کساء در عالمی بالاتر از عالم ملکوت بوده که جبرائیل امین از آن آگاه نبوده و از خداوند می پرسد چه کسانی زیر کساء هستند، با توجه به این نکته که قابل درک هم هست پس چرا از خداوند می خواند که به ارض هبوط کند و زیر کساء قرار بگیرد؟ مگر نه اینکه انسان کامل در همه مراتب کمالی طولی، قرار دارد پس جمع کساء هم می توانسته در عالم ملائکه جلوه ای داشته باشند چرا جبرائیل (ع) لازم بوده به ارض هبوط کند؟ قسمت آخر دعا که حضرت علی (ع) از پیامبر (ص) در مورد فضل و رتبه جمع نزد خداوند می پرسند رو میشه توضیح بفرمایید. این پرسش برای چه بوده؟ یعنی چیزی بوده خارج از علم حضرت علی (ع)؟ یا چیزی بوده که توصیف آن فقط از زبان نبی بر می آمده؟ خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر می‌کنم جمع عددی باشد یعنی چون همه‌ی آن پنج تن مقدس جمع شدند 2- عظمت حضرت صدیقه‌ی طاهره«سلام‌اللّه‌علیها» در این است که با ملک مقرّب مثل جبرائیل می‌توانستند مرتبط باشند. حتی حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند بعد از رحلت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» با جبرائیل مراوده داشتند 3- جبرائیل در آن تقاضا طالب حضور در کنار اولیاء معصوم بود از آن جهت که آن‌ها مظاهر اسماء الهی هستند یعنی طالب مقام مظهریت در عالم کثرات بود 4- حضرت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» از حضرت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌خواهند که حقیقت تفصیلی نظر به جایگاه عالی‌ترین انسان‌ها را تبیین کنند تا روشن شود چرا مسلمانان در محافل خود باید به آن پنج نور مقدس نظر داشته باشند. موفق باشید

11615
متن پرسش
با سلام: در مورد جواب سوال 11592 بنده در مورد سوال (منشاء اعتقاد و یقین به وجود واقعیات مادی خارج چیست؟) یک جواب از دکتر مهدی حائری یزدی پیدا کردم به شرح زیر: از نظر ما داده‌ حسي‌ كه‌ ضرورت‌ منطقي‌ دارد، داراي‌ دو جهت‌ است. يك‌ جهت‌ ذاتي‌ كه‌ حضور آن‌ نزد ماست‌ و وجود آن‌ در ذهن‌ ما ضرورت‌ دارد. جهت‌ ديگر، اضافه‌اي‌ كه‌ داده‌ حسي‌ ما به‌ محسوس‌ بالعرض‌ دارد مثل‌ اضافه‌ پدر شما به‌ شخص‌ شما. داده‌ حسي‌ حكايت‌ از چيزي‌ دارد؛ يعني‌ اضافه‌اي‌ به‌ غير دارد. اضافه‌ به‌ غيرآن‌ هم‌ به‌ صورتي‌ است‌ كه‌ فرق‌ ميان‌ علم‌ حصولي‌ و علم‌ حضوري‌ را به‌ وجود مي‌آورد. به‌ بيان‌ ديگر، ما نسبت‌ به‌ داده‌ حسي‌ خود علم‌ حضوري‌ داريم‌ و در عين‌ حال‌ اين‌ علم‌ حضوري، اضافه‌اي‌ به‌ محسوس‌ بالعرض‌ دارد؛ يعني‌ محسوس‌ بالذات‌ با محسوس‌ بالعرض‌ مطابقت‌ دارد و اساساً‌ تا اين‌ مطابقت‌ وجود نداشته‌ باشد، علم‌ حصولي‌ پيدا نخواهد شد. شايد بتوان‌ گفت‌ كه‌ در خواب‌ هم‌ محسوس‌ بالعرض‌ وجود دارد. شخصي‌ كه‌ در حال‌ خواب‌ است، اگر موجوداتي‌ را قبلاً‌ رؤ‌يت‌ نكرده‌ باشد، آنها را در خواب‌ نخواهد ديد. در خواب‌ هم‌ نوعي‌ اضافه‌ وجود دارد. در ذات‌ داده‌هاي‌ حسي، اضافه‌اي‌ به‌ غير وجود دارد. اين‌ اضافه‌ همان‌ مطابقت‌ است. از همين‌ اضافه‌ به‌ خارج‌ است‌ كه‌ ما علم‌ حصولي‌ را به‌ دست‌ مي‌آوريم‌ و اين‌ اضافه، خارج‌ از ذات‌ داده‌هاي‌ حسي‌ نيست. نفي‌ اضافه‌ دادة‌ حسي‌ به‌ معلوم‌ بالعرض، موجب‌ انكارِ‌ خودِ‌ دادة‌ حسي‌ خواهد شد و اين‌ مستلزم‌ تناقض‌ است، چون‌ معناي‌ محسوس‌ بالذات‌ اين‌ است‌ كه‌ از خارج‌ چيزي‌ در ذهن‌ شما حضور يافته‌ است‌ كه‌ اضافه‌ به‌ خارج‌ دارد. مثالي‌ را در ميشيگان‌ براي‌ يكي‌ از فلاسفه‌ مطرح‌ كردم: مثال‌ اين‌ است‌ «جان‌ به‌ ديوار خورد.» از همين‌ قضيه، يك‌ «جان» به‌ دست‌ مي‌آوريم‌ و يك‌ «ديوار» و... در اينجا شخص‌ «جان» غير از «ديوار» است‌ و تا محسوس‌ بالعرض‌ نباشد شما نمي‌توانيد بگوييد كه‌ جان‌ با ديوار برخورد پيدا كرد. در واقع‌ ما از نهاد دادة‌ حسي، محسوس‌ بالعرض‌ را به‌ دست‌ مي‌آوريم‌ و اگر چنانچه‌ علم‌ از مقولة‌ اضافه‌ باشد، بدون‌ مضاف‌اليه، علم‌ نخواهيم‌ داشت. برخي‌ از فلاسفه‌ معاصر غرب‌ علم‌ را از مقوله‌ اضافه‌ دانسته‌اند و اگر هم‌ علم‌ از مقوله‌ اضافه‌ نباشد، بلكه‌ از مقوله‌ كيف‌ نفساني‌ باشد، علم، حقيقت‌ ذات‌الاضافه‌ خواهد داشت. به‌ بيان‌ ديگر در اين‌ حالت‌ هم‌ علم‌ اضافه‌اي‌ به‌ معلوم‌ بالعرض‌ خواهد داشت‌ كه‌ اگر اضافة‌ آن‌ را به‌ محسوس‌ بالعرض‌ نفي‌ كنيم، ديگر داده‌ حسي‌ نخواهيم‌ داشت. حس‌ حقيقي‌ وابسته‌ به‌ محسوس‌ بالعرض‌ است‌ و اگر محسوس‌ بالعرض‌ بر محسوس‌ بالذات‌ توقف‌ داشته‌ باشد، دور پيش‌ مي‌آيد. در علم‌ انفعالي، علم، تابع‌ معلوم‌ است، نه‌ معلوم‌ تابع‌ علم. اصالت‌ در ادراكات‌ به‌ جهت‌ حقايقي‌ است‌ كه‌ در خارج‌ وجود دارد. خود داده‌ حسي‌ يك‌ وجود حقيقي‌ مستقل‌ دارد و از همين‌ رو مي‌گوييم‌ كه‌ داده‌ حسي‌ محسوس‌ بالعرض‌ با قطع‌ نظر از محسوس‌ بالذات‌ وجود دارد. اين‌ مثل‌ همان‌ سخني‌ است‌ كه‌ ابن‌سينا در مورد حس‌ مي‌گويد كه‌ خود حس‌ محسوس‌ نيست، ولي‌ موجود است. حس‌ به‌ عنوان‌ محسوس‌ بالعرض‌ «Physical object» موجود است‌ نه‌ به‌ عنوان‌ داده‌ حسي‌ «sense - data». حس‌ به‌ عنوان‌ حقيقت‌ مستقل‌ از ذهن‌ وجود دارد. خود حس‌ ديگر محسوس‌ بالذات‌ نيست. خلاصه‌ محسوس‌ بالعرض‌ را نمي‌توان‌ انكاركرد و ضرورت‌ آن‌ را از طريق‌ تحليل‌ و محسوس‌ بالذات، مي‌توان‌ به‌ دست‌ آورد چون‌ انكار محسوس‌ بالعرض‌ موجب‌ انكار محسوس‌ بالذات‌ مي‌شود. اگر محسوس‌ بالعرض‌ را از محسوس‌ بالذات‌ بگيريم، ديگر محسوس‌ بالذات‌ نخواهيم‌ داشت. نظرتان در مورد این متن چیست؟ درضمن شما در کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) در جلسه 13 در قسمت زندگی در مجاز، اعتقاد به اصل علیت را منشا اعتقاد به عالم خارج از ذهن یا عالم خارج مادی دانسته اید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال علم به خارج از ذهن جهت انسان یک امر بدیهی است و چگونگی تحقق آن همان‌طوری است که استاد حائری می‌فرمایند که معلوم بالذات شما نسبتی با معلوم بالعرض دارد و همان‌طور که عرض شد پدیده‌های خارجی، معِدّات‌اند تا نفس معلوم بالذات خود را ابداع کند. در جواب سؤال شماره‌ی 11568 عرایضی در این مورد شد. موفق باشید

11625
متن پرسش
با سلام و احترام: حدود 5 ماه است که عقد کرده ایم و الحمدلله از ابتدا سعی کرده ایم مبنای زندگیمان را اصول اسلامی بگذاریم. حال می خواهم بدانم که در این دوران زن و مرد چه قرار ها و عهدهایی بین دو نفرشان و خدا قرار دهند، چه مواردی را می توانند برای پیشرفت و سیر معنوی خود سرلوحه قرار دهند؟ همان طور که می گویند که عشق بین زن و مرد قدرت عجیبی دارد که باید در مسیر سیر به سوی خداوند استفاده شود، این عمل چگونه صورت می گیرد و چگونه می توان از عشق و محبت برای پیشرفت استفاده کرد. علاقه مند هستم به صورت مصداقی پاسخ جنابعالی را بدانم. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در قسمت «ازدواج؛ تولدی دیگر» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید

11623
متن پرسش
سلام: شما در جواب سوال 11382 که به یکی از کاربران داده بودید فرمودید که «ما به طور بدیهی به موجودات خارجی علم پیدا می‌کنیم و صورت آن‌ها را در ذهن خود داریم و نفس ناطقه‌ی ما به طور بدیهی و به جهت تجردی که دارد، به واقعیات خارج عالم می‌شود و دلیلی ندارد که به ادراکات بدیهی خود شک کنیم. هنر ما آن است که به این نوع شک‌ها که بدیهیات ما را مورد تردید قرار می‌دهد توجه نکنیم.» لطفا بفرمایید چگونه نفس به طور بدیهی به جهت تجردی که دارد به واقعیات خارج عالم می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر باید برای ادراک بدیهی دلیل آورد؟! همین‌که وقتی با پدیده‌ای در خارج روبه‌رو می‌شوید و احساس می‌کنید که متوجه وجود آن شده‌اید خبر از توان شما به علم به خارج می‌دهد. موفق باشید

11621
متن پرسش
سلام علیکم نفس ناطقه که قدرت زیادی دارد پس قدرت خدا چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه به جهت توانی که خدا به آن داده، دارای چنین توانایی است حال اگر آن توانایی را به قدرت حضرت حق متصل گرداند برایش مفید خواهد بود وگرنه در اختیار شیطان قرار می‌گیرد. موفق باشید

11612
متن پرسش
جناب استاد طاهر زاده سلام من دوستی دارم که متاسفانه از زندگی زده شده و حرفهایی از قبیل (چرا خدا منو آفرید، من نمی خواهم که باشم، من از خودم خوشم نمیاد، ....) و یک جورایی دلیلی برای زندگی نداره. میگه سوالامو از هرکی می پرسم فقط می شنوم که خدا قهرش میگیره و داری ناشکری می کنی و ... منم نتونستم قانعش کنم. لطفا شما زحمت بکشید و پاسخش را بدهید. ممنون از وقتی که می گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه این بحث را در سه جلسه‌ی اول کتاب «آشتی با خدا» داشته‌ایم. متن کتاب روی سایت هست. موفق باشید

نمایش چاپی