بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10189
متن پرسش
سلام علیکم: تصور کسانی که معرفت النفس کار نکرده اند و عوام مردم نسبت به خدا چگونه است و خداوند با این افراد چگونه رفتار می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند همه را با فطرت الهی خلق کرده هرکس به اندازه‌ای که بر عهد فطری خود پایدار باشد به همان اندازه حق و حقیقت را می‌شناسد. موضوعاتی مثل معرفت نفس می‌تواند متذکر فطرت انسان‌ها باشد تا عهد الهی خود را زنده نگه دارند. موفق باشید
10192
متن پرسش
سلام، سوالی که داشتم این بود: چطور می توانم کتاب (نکته هایی در اسما حسنی و قوای انسانی، نشر لب المیزان) را تهیه کنم؟ اینجانب ساکن قم هستم و خواستار خرید کتاب می باشم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با جناب آقای مهندس نظری تماس بگیرید (09136032342). موفق باشید
10181
متن پرسش
با سلام: بنده کتاب «حیات برتر» از آقای صفایی(عین.صاد) را مطالعه کردم. برداشتی که از کتاب کردم این بود که آقای صفایی نوع نگاهشان به معاد فرق دارد و در جاهایی معاد جسمانی مادی را شرح می دهند و حتی در قسمتی از کتاب شبهه اکل و ماکول را جواب می دادند البته در مقام جواب به منکرین معاد هستند. در هر حال نمی دانم که نگاه آقای حائری به معاد چگونه است؟ از آنجایی که بسیاری از نکات ناب در کتاب ایشان وجود دارد نکاتی که ملموس و عمیق است، خیلی دوست داشتم نظر ایشان را نسبت به معاد ملاصدرا بدانم. ایشان در قسمتی از کتاب که در مورد آتش جهنم است، خواننده را ارجاع به بعضی مباحث فیزیک می دهند مثلا می گوید: «یک بحث هم وجود دارد که می گویند اصطکاک به وجود می آید و در آن ضربان شدیدی به وجود می آید آن صدای مهیب آن سوختن آن انفجار بزرگ که اذا البحار سجرت... کسانی که می گویند ستاره ها به هم می خورند و منظومه به هم می خورد می گویند تسجیر و انفجار آب بدترین نوع انفجار است دریا تسجیر می شود و آب آتش می گیرد می توانید بروید بحث های علمی اش را ببینید» استاد بنده تصور می کنم نگاه فرق دارد و اینها شرح معاد مادی است. استاد جمع این مطالب با شرح معاد شما برایم مشکل است. اگر صلاح می دانید نوع نگاه آقای صفایی و تحلیل ایشان را بیان فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال سخن ملاصدرا را فراموش نفرمایید که فرمود: بعضی عقاید نسبت به معاد سالم است ولی صحیح نیست و خودش دلایل نظر خود را می‌آورد و حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در تقریراتشان به‌خوبی آن را می‌پرورانند و یا حضرت علامه«رحمة‌اللّه‌علیه» در حدّ آمادگی مخاطب نکات ظریفی را در ذیل آیات مربوط به معاد مطرح می‌کنند. حال یا مرحوم صفائی بنا بر فهم مخاطب خود سخن گفته‌اند، و یا واقعاً معاد جسمانی را مطابق معاد مادی گرفته‌اند. مهم اعتقاد به چنین معادی است که انسان را از گناه باز می‌دارد. موفق باشید
10170
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و گرانقدر: مدت ها پیش، درست آن زمانی که دوران اضطراب و پوچی خود را سپری می کردم آرام آرام خود حقیقی خویش را یافتم و هر روز با نزدیکتر شدن به شاگردان شما که امروز اساتید من هستند بیشتر و بیشتر احساس حیات و آرامش نمودم. در واقع من پاسخ سوال از کجا آمده ام را یافته بودم و حالا نوبت به این سوال رسیده بود که اینجا چه می کنم؟ همین سوال باعث شد سیر مباحث را ادامه دهم و ابتدا از رشته فنی به هنر و سپس به حوزه روی آورم. چرا که تا اینجا به این نتیجه رسیده بودم که راه همین است که می روم. اما وقتی وارد حوزه شدم فاصله ای عمیق بین آنچه می خواستم و آنچه وجود داشت یافتم که این سوال مرا جدی تر کرد. اما این بار بجای اینجا چه می کنم؟ از خود پرسیدم ما این جا چه می کنیم؟ پاسخ این سوال باعث شد به تمام آنچه امام و رهبری در مورد حوزه و روحانیت گفته بودند علاقه مند شوم و سیر مطالعاتی خود را در این زمینه آغاز کنم. بخصوص پس از شرکت شما در برنامه گره و اینکه فرمودید خداوند امام (ره) را چون پیغمبران برای هدایت امروز بشر پروریده و پس از انتشار کتاب سلوک ذیل اندیشه امام (ره) یقیین کردم که راه سعادت را در کلام امام و رهبری باید جست و کاوید و با تمام قلب باور کردم و پذیرفتم که آنچه امام عصر (عج) از ما می خواهند پیروی از مقام ولایت است که حالا بهتر آن را درک می کردم. آرام آرام و با نزدیک شدن به مباحث غرب و انقلاب اسلامی و تمدن زایی و سلوک دریافتم که خبری هست بسیار بزرگتر و عظیم تر از آنچه تصور می کردم. حالا بهتر می فهمیدم چرا رهبر انقلاب می فرمودند نسل شما از عظمت و مجد اسلام چیزهایی را خواهد دید که سابقه نداشته است. فرمودند جهان از این رو به آن رو خواهد شد و جالب آنکه فرمودند این تحولات را نسل ما خواهد دید. حالا احساس می کنم فضای هم سن و سالان خود در دوران انقلاب را کم کم بیشتر احساس می کنم و آن شور را بهتر می فهمم ولی: آنچه فکر و دغدغه جدی من شد این جمله رهبر انقلاب بود که انقلاب آغاز راهی است که باید به تمدن اسلامی ختم شود تا دین به تمامه به صحنه بیاید و امکان تعالی بشر به تمامه فراهم شود. تا جهان ظرفیتی پیدا کند تا توحید به تمامه با ظهور حجت ظهور یابد و اینچنین ظرفیتی زمانی ایجاد می شود که حوزه های علمیه به عنوان شالوده های این انقلاب و ستون های نظام اسلامی و به عنوان کارگزاران فکر و اندیشه در تمدن نوین اسلامی به صحنه بیایند و در تاریخ خود حضوری جدی داشته باشند. به همین جهت بود که اولین مقاله خود را بر اساس مباحث شما و به زبان معرفت النفس نوشتم و با این برنامه که : 1- توحید را به علم حضوری درک کنیم. 2- بدانیم انقلاب به صحنه آمدن توحید است. 3- متوجه شویم اگر در تاریخ خود حضور نداشته باشیم از حقیقت دور خواهیم شد و در خیال به سر خواهیم برد. 4- حوزه های علمیه اساس حرکت انقلاب و شکل گیری تمدن اسلامی است. مباحث را پیش ببرم. مقاله اول را به آدرس زیر تقدیم می کنم: http://uplod.ir/y2jfhsb6tmaz/01_-_جایگاه_تمدن_اسلامی_در_حیات_تاریخی.pdf.htm استاد عزیز با این توضیحات در این جا چند سوال دارم که محضر شما طرح می کنم؟ 1- آیا تحلیل من از آنچه واقعیت امروز است نگاه درستی است و می توان آن را دنبال کرد؟ 2- آیا این توانایی را در مقاله حاضر که تقدیم شد احساس می کنید تا بنده آن را ادامه دهم؟ 3- با توجه به ضعف های علمی و روحی که دارم برای تحقق این هدف (که شاید بتوان مباحث نوشته شده را در کتابی به نام (هویت تاریخی طلبه عصر انقلاب) برای رهانیدن صدها طلبه جوان از سردرگمی اینکه چه باید بکنیم؟ گرد آورد)، چگونه می توانم به پیش بروم؟ چرا که امروز با آنکه می دانم سعادت بشر زمانی محقق خواهد شد که از مسیر شریعت تمام تشریع او با تکوینش به واحد برسد و یگانه شود اما در عمل از این اعتقاد فاصله بسیار دارم. 4- چگونه امروز خود را از عالم بی عمل بودن رها سازم و امروز که نگاهی دقیق تر و صحیح تر و گسترده تر به هستی و حیات خود یافته ام خود را از خطر معرفت بدون عمل نجات دهم تا در ابدیت خود دچار پوچی نشوم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با آن‌که نتوانستم آدرس مربوطه را باز کنم - گویا باید عضو شویم تا فایل‌ها را باز کند - ولی از طرز نگارش مطالبی که در همین نوشته ارائه فرموده‌اید حقیقتاً به وجد آمدم، این‌همه نظم و دقت و حضور در عالَمی ماوراء این عالم بر شما گوارا باد، بحمداللّه در جای خوبی دست گذاشته‌اید. چهار نکته‌ای که مطرح کرده‌اید باطل‌السحر دنیای مدرن است. با همین روح، جلو بروید تا کالبدی بس عظیم‌تری را بیابید که در آن کالید تاریخی چهره‌ای قابل تصور به صحنه می‌آید. نگو چگونه باید پیش بروم؛ «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس/ خود راه بگویدت که چون باید کرد». در چنین حضوری است که افق نمایان می‌شود و آرام‌آرام انسان به عهدی که با خدا بسته برمی‌گردد و عمل‌اش در مسیر اعتقاد توحیدی‌اش قرار می‌گیرد. پیروزی انقلاب اسلامی در آن شرایط خاص که عملاً عبور از نظام استکباری به‌حساب می‌آمد، چیزی نبود جز نوید پیروزی بزرگی که محدوده‌ی آن از مرزهای ایران بیرون است و لذا باید یاد بگیریم خود را در میدانی به وسعت انقلاب اسلامی ظاهر کنیم با همه‌ی مشکلاتی که در پیش روی ما است. ولی باید بدانید انقلاب اسلامی و ایران اسلامی در تار و پود آینده‌ی سایر کشورها تنیده شده و نمی‌توان به انقلاب طوری نگاه کرد که گویی تنها محدود به جزیره‌ای است به نام ایران، کشورهای دیگر آینده‌ی خود و جهان را در آینده‌ی انقلاب اسلامی جستجو می‌کنند و این انتظار، کار را برای انقلاب اسلامی و برای ما مشکل‌تر می‌کند. این‌ها همه موضوعاتی است که با انقلاب اسلامی به وقوع پیوسته و ما به ندرت می‌توانیم عظمت این موضوع را درک کنیم. ولی این زمان نه وقت سرمستی است و نه وقت جشنِ پیروزی، وای به حال کسی که در حال حاضر که تنها جهان آماده‌ی تحولی بزرگ می‌باشد، خود را در آغوش پیروزی احساس کند. ما تنها در نفی نظام شاهنشاهی پیروز شده‌ایم، در حالی‌که ظرفیت انقلاب اسلامی برای پیروزی‌های با شکوه‌تر بسیار بیشتر است. موفق باشید
10175
متن پرسش
سلام علیکم: رب مطلق و رب مقید یعنی چه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ربّ مقیّد مثل رزاق که ربوبیت خود را در رزاقیت خود ظهور داده یا مثل هادی که ربوبیت خود را به نور هادی ظهور داده و ربّ مطلق یعنی پروردگاری که حامل همه‌ی کمالات است جهت ربوبیت بشر. موفق باشید
10164
متن پرسش
سلام علیکم: از آنجایی که سایه موسیقی را با تیر می زنید. نقش آقای آهنگران را در جبهه ها چگونه می بینید؟ در دروستان شنیدم قبل از انقلاب دروس عقلی و وجودی را تذریس می کردید تا آنجا که ساواک به محفلتان جاسوس فرستاده بود و او هم گزارش داده بود رمزی که استفاده می کنند نامش.. وجود.. است و هر چه هست زیر سر این وجود است. بس این نشان می دهد که زمان حضورتان در جبهه شما می توانستید نقشی پر رنگ تر از صوت آهنگران داشته باشید. چرا به جای اینکه رزمندگان را با دوپینگ خیال راهی حق کنید با عرفان وجودی حق حی ازلی راهی نکرذید. آیا احساس عذاب وجدان از خالی گذاشتن حق و به میدان آمدن موسیقی از جنس خیال نمی کنید؟ البته خودم اعتراف می کنم که نوای هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله ... و ... شیرودی کشوری عباس دوران دادیم ... دل خودم را می برد. اما شما می فرمایید برای عبور از خیال و رسیدن به جنبه پایدارمان باید ریاضت واقعی بکشیم. آیا ریاضت یعنی در حین بخش این نواها تلویزیون را خاموش کنیم تا دچار دوپینگ وهم نشویم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: موسیقی اگر با محتوای مناسب همراه باشد چیز بدی نیست و یک نوع تغذیه کردن خیال است. آن‌چه مهم است نباید در موطن خیال متوقف شد و از منزل قلب و روح محروم گشت. در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شده که انسان وقتی کامل است که هر سه ساحت خود را درست بپروراند. موفق باشید
10165
متن پرسش
سلام: استاد گرانقدر ممکن است ما به جایی نرسیده باشیم که مثل عارفان از هر چیز منتقل به جنبه الهی آن شویم آیا نرسیدن به این مرحله به معنی کفران آیات الهی است یا اینکه نداشتن مرتبه کمال بالاتر است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین که می‌فهمیم هر چیز مخلوق خداست، پس خالقیت حضرت حق را در همه چیز می‌یابیم. هر اندازه خود را از جنبه‌ی کثرت یا ماهیت شیء آزاد کنیم و نظر به جنبه ی وجودی آن بیاندازیم بیشتر به کمال توحیدی می‌رسیم و این نیاز به خود سازی دارد. موفق باشید
10166
متن پرسش
سلام علیکم: آیا وقت آن نشده که کسانی که سیر مطالعاتی را تکمیل کرده اند فرا بخوانید و دروسی که حرفهای مگویتان در آن است را با آنها در میان بگذارید؟ همه می دانند که از دیو و دد ملولی و انسانت آرزوست! ما تشنه دانستن حقیقت. آیا نیستی تشنه معرفی حقیقت. نفرمایید گشتم نبود نگرد نیست از تو به یک اشاره از من به سر و پا و دست و شکم و ..... دویدن عزیزتر از جانم!!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطمئن باشید اگر حقیقت را شناختید و قصد کردید به سراغ او بروید راه جلوی شما گشوده می‌شود. اگر آماده‌اید کتاب «مقالات» آیت‌اللّه شجاعی کتاب خوبی است بنده آن را شرح کرده‌ام و و صوت آن را می‌توانید تهیه کنید؛ شروع خوبی است. موفق باشید
10153
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر از اینکه زود پاسخ می دهید. می خواستم بپرسم با توجه به اینکه انسان به هر حال بدون اختیار قدم به دنیا گذاشته و بار سنگین امانت بر دوشش گذاشته می شود و گذشتن از موانع این دنیا و مهم تر از آن مراحل برزخی و اخروی سخت است چرا این همه عذاب باید ببیند؟ و چرا این همه عذاب بیشتر به صورت آتش مطرح می شود؟ در ضمن اگر در این زمینه کتاب یا جزوه ای دارید معرفی نمایید تا استفاده بیشتری ببرم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» داشته‌ ام. عنایت داشته باشید هیچ وقت در قیامت عذابی به انسان نمی‌دهند بلکه قرآن در آیه52 سوره‌ی یونس(علیه‌السلام) می‌فرماید: «ثُمَّ قیلَ لِلَّذینَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ بِما کُنْتُمْ تَکْسِبُون‏» به آن‌هایی که در دنیا ظلم کردند گفته‌ می‌شود بچشید عذاب جاودانه را، جز آن‌چه خودتان برای خودتان کسب کردید جزا داده شدید؟ در واقع ما را خلق کردند برای این که ما آینه‌ی نمایش کمالات الهی باشیم و از کمالات الهی برخوردار شویم؛ حال اگر خودمان به خودمان ظلم کردیم و چیزهای دیگر را انتخاب کردیم، تنها آثار همان اعمال‌مان را به ما می‌دهند که چون آن اعمال با فطرت ما نمی‌خواند و مطابق حقیقت خود عمل نکردیم، عذاب آور است. موفق باشید
10156
متن پرسش
سلام استاد: رشته تحصیلی من علوم پایه در مقطع کارشناسی است. برای کار کردن بر روی شخصیت عرفانی ام سیر مطالعاتی کتاب های شما به من توصیه شده است. از طرفی خود شما امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی را به عنوان استاد معرفی کردید که تاکید شما بیشتر بر انتخاب امام خمینی (ره) بود. البته تا حدودی آثار شما را مطالعه کردم و با تفسیر المیزان هم آشنایی دارم. من به رشته خودم خیلی علاقه ندارم .خواستم برای ادامه تحصیل علوم دینی را در دانشگاه انتخاب کنم که با مخالفت شدید خانواده مواجه شدم. الآن نمی دانم دقیقا باید از کجا شروع کنم. لطفا مرا راهنمایی کنید. با سپاس فراوان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان‌شاء‌اللّه سیر مطالعاتی روی سایت جواب نیاز روحی شما را می دهد. موفق باشید
10157
متن پرسش
با عرض معذرت اگر ممکن است شرحی مختصر بر این جمله از دعای عرفه بدهید: «و اجعل سمعی و بصری الوارثین منی»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم با توجه به این که قبل از این فراز حضرت تقاضا می‌کنند «متعنی بجوارحی» و می‌خواهند حضرت حق او را نسبت به اعضاء و جوارحش بهره مند و کام‌روا گرداند، می‌توان گفت در فراز بعدی که تقاضا می‌کنند سمع و بصرشان را وارث‌شان قراردهد، شاید بخواهند که حاصل آن‌چه را که سمع و بصرشان برایشان ایجاد می‌کند وسیله‌ی کامروایی و بهره‌مندی ابدی آن‌ها باشد به این معنی که سمع آن‌ها جز حق را نشنود و بصر آن‌ها جز حق را نبیند چرا که تنها در این صورت است که سمع و بصر موجب کام‌روایی و بهره‌مندی انسان می‌شود. موفق باشید
10159
متن پرسش
سلام جنابعالی قرمودید کسانی که در خانه زور گویی می کنند با چنگیز محشور می شوند. در معارفی که از حضرتعالی آموختیم شیعه گناه بهش نمی ماند و اگر جهت گیری اش درست باشد حتی در برزخ پاک می شوند و در کتاب معاد فرمودید کسانی که در دنیا موفق به توبه نشدند پاک می شوند پس چگونه شخص مورد با چنگیز محشور می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این صفت، صفت چنگیز است. حال اگر کسی به نور اهل البیت علیهم‌السلام مواظب بود این رذائل در جانش نهادینه نشود و در اسرع وقت توبه کرد و ملاک عمل را حرکات و سکنات و گفتار اهل بیت علیهم‌السلام قرار داد و از این که با شخصیت اهل البیت هماهنگی ندارد دوری کرد، آری او شیعه است و همانطور که می‌فرمایند، گناه در او نهادینه نمی‌شود. موفق باشید
10160
متن پرسش
سلام استاد: می فرمایید مقام معظم رهبری نایب امام زمان (عج) هستند؛ کاربرد این عنوان برای ایشان جایز است؟ من متوجه مقام ولایت فقیه هستم اما معمولا نواب امام زمان (عج) افراد خاص مثل حسین بن روح و ... نام برده می شوند. دلیلی خاص دارد که آقا، نایب امام زمان (عج) نامیده می شوند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در حدیث مشهور عمر بن حنظله حضرت صادق(علیه‌السلام)، فقهاء را که مطابق احادیث امامان معصوم علیهم‌السلام امورات مردم را در دست می‌گیرند نایب خود قرار داده‌اند و مصداق کامل این نیابت ولیّ فقیه است. موفق باشید
10138
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در سوال قبلی از حضورتان بحثی را پرسیده بودم اما قضیه برایم حل نشد. نزدیک چهار روز هست که روی بحث کثرات متباین کتاب عرفان نظری آقای یزدان پناه متوقف شده ام. کمی به تفصیل توضیح می دهم اگر جوابم را بدهید ممنون می شوم. در حکمت مشاء آنها معتقدند موجودات اصیل هستند و تمام آنها متباین بالذات هستند و در مفهوم وجود با هم اشتراک دارند و در این مفهوم اشتراکی مشکک هستند. از طرفی دیگر هم مفهوم وجود نمی تواند مشکک باشد. نمی دانم اینکه حکمت مشاء چه اصراری دارد که مفهوم را مشکک بداند. به این قسمت از متن کتاب ملاحظه بفرمایید (به بیان حکیمان مشائی، در حمل مفهوم عام بر موضوعات، تشکیک وجود دارد. این خصیصه انتزاعی بر واجب الوجود بیشتر از ممکن الوجود صدق می کند. همان گونه که می دانیم در هر تشکیکی به یک جهت تأمین کننده وحدت و عینیت و یک جهت تأمین کننده ی افتراق و امتیاز نیازمندیم که دومی باید به گونه ای به اولی بازگشت نماید. از آنجا که مشائیان، اعیان خارجی را متباین به تمام ذات و فاقد جهت اشتراک حقیقی می دیدند، جهت وحدت مورد نیاز در بحث تشکیک را به مفهوم عام لازم نسبت دادند. از نظر آنها، نفس این مفهوم، در لزوم خود و در حمل بر موضوع ها شدت و ضعف دارد. پس تشکیک را به این مفهوم عام نسبت دادند (اصول و مبانی عرفان نظری – حجت الاسلام سید یدالله یزدان پناه – صفحه 155) البته کتاب این نظر را بطور متقن تایید نکرده است بلکه با گمان صحبت کرده چون مشائیان معتقد هستند که بین علت و معلول سنخیت وجود دارد و اگر این قول باز شود با اشکال بالا در تضاد است، ولی ایّ حال وقتی مفهوم وجود را مشترک بدانی دیگر نمی توانی تشکیک قائل شوی و اگر هم بخواهی تشکیک قائل شوی باید وجود را بین موجودات مشترک بدانیم نه مفهوم وجود را. می شود این قسمت را توضیح دهید؟ یعنی این یکی از اشکالات حکمت مشاء است؟ 2- کتاب مفهوم وجود را تعبیر به امر لازم عام کرده است یعنی چه؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان‌طور که استاد یزدان‌پناه می‌فرمایند تشکیک اگر بخواهد حقیقتاً برای چیزی واقع شود باید «ما بِهِ الإشتراک آن عین ما بِهِ الإمتیاز آن می باشد». یعنی درست از همان جهت که مثلاً وجود در همه مشترک است از همان جهت نیز وجود دارای شدت و ضعف باشد، نه این‌که عاملی خارجی موجب شدت و ضعف شده باشد. همان‌طور که قبلاً عرض کردم باید ببینیم چگونه مشاء می‌خواهد برای مفهوم وجودِ وجودهای متباین تشکیک قائل شود در حالی‌که برای هیچ مفهومی از آن جهت که مفهوم است، تشکیک معنا نمی‌دهد، عرض کردم چاره‌ای ندارند که صرفاً یک معنایی از تشکیک در این رابطه انتزاع کنند و بگویند مثلا در معنای وجود در ملائکه نسبت به معنای وجود در سنگ یک نحوه تشکیک هست، در صورتی که وقتی تشکیک معنا می‌دهد که یک وجود ما داشته باشیم در مظاهر مختلف، نه آن‌که دو وجود داشته باشیم آن طور که در ملائکه و سنگ هست 2- معنای عام لازم همان مفهوم وجودی است که برای همه‌ی موجودات متباین قائل‌اند که یک مفهوم انتزاعی است. موفق باشید
10141
متن پرسش
ممنون از زحمتی که می کشید. اگر هر کدام از سوالات جداگانه و به ترتیب و به تفصیل پاسخ داده شوند ممنون می شوم. 1- با سلام. ممنون از اینکه فرصتی در اختیار خبرگزاری مهر قرار دادید. سوالات من درباره آسیب هایی است که ممکن است اندیشه های غرب شناسی داشته باشد. قبل از اینکه بنده آسیب هایی که مدنظر دارم را طرح کنم. مایلم بدانم جنابعالی چه آسیب هایی برای این جریان متصورید؟ آیا انحرافاتی در مباحث غرب شناسی چه به صورت بالفعل چه به صورت بالقوه مشاهده می کنید که قابل ذکر باشد؟ 2- شما در کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم می گویید معرفت شناسی غرب جدید بر بنیان توهم بنا شده است و فرهنگ مدرنیته توهم زده است. ضمن اینکه کمی این مسأله را باز می فرمایید بفرمایید چطور این موهومات اینقدر می توانند سیطره پیدا کنند؟ تجدد به هر حال واقعیتی است که پیش روی ماست و از آن فراتر وضعیتی است که ما در درون آن به سر می بریم. نسبت ما با این واقعیتی که به گفته شما بر مبنای موهومات بنا شده چگونه نسبتی باید باشد؟ 3- آیا احساس نمی کنید که وزن دادن بیش از حد به تجدد القای نوعی روحیه ناامیدی و تسلیم شدن در برابر آن را در پی دارد؟ مواجهه ما با مدرنیته باید واقع بینانه باشد یا آرمان گرایانه؟ 4- مباحث غرب شناسی غالباً به محافل نخبگانی محدود شده است. آیا اساساً امکان این وجود دارد که این مباحث در دایره ای وسیع تر و برای عامه مردم طرح شود؟ به عبارت دیگر عامه مردم را چطور می توان نسبت به مفاهیمی مانند غربزدگی و مدرنیته دچار خودآگاهی کرد و آیا چنین کاری اساساً مطلوب و ممکن است؟ با تشکر از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید."خبرگزاری مهر"
متن پاسخ
.باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ غرب شناسی باید با رویکرد و هدفی مشخص انجام گیرد و گرنه در غرب به عنوان اجتماع انسان ها، انسان‌های خوب و بد داریم ولی اگر رویکرد ما به مبانی فکری تمدّن غربی شد، غرب شناسی ما مبنای علمی به خود می‌گیرد و از این جهت هدف ما از غرب شناسی باید مشخص باشد که با چه هدفی می‌خواهیم غرب را بشناسیم. آیا هدف ما در رابطه با آینده‌ی تمدّن غربی است و این که زمینه‌ی چه تمدّنی پس از افول تمدن غربی فراهم است؟ یا صرفا به سازمان موجود تمدن غربی نظر داریم؟ 2ـ این مسلّم است که تنها خداوند حق و عین واقعیت و هستی محض است و هر گونه رجوع اگر به سوی حضرت حق نباشد، به سوی یک نوعی از توهم رجوع دارد و این در امور فردی انسان‌ها به فراوانی محسوس است. حال اگر یک تمدّن با عقل منقطع از وَحی شکل گرفت و به تعبیر کانت بر این تأکید داشت که بشر برای زندگی خود قیّم نمی‌خواهد حتی اگر آن قیّم خدا باشد، مسلّم آن تمدّن به حق رجوع نکرده و گرفتار انواع توهمات و نیاز‌های کاذب می‌شود؛ چیزی که شما با آن روبرو هستید و علت سیطره‌ی غرب آن است که وهمیات انسان‌ها را مورد خطاب قرار داده و نیازهای نفس اماره‌ی انسان‌ها را جواب می‌دهد. 3ـ ما وظیفه داریم مبانی تفکر غربی را نقد کنیم تا طی فرایندی فرهنگ عبور از آن، در جامعه فراهم شود و این، غیر از نقد غرب در حرکات روبنایی آن است. در نقد تفکر غرب، شما به تفکری برتر می‌رسید و زندگی خود را نوع دیگری غیر از آن طور که غرب تعریف کرده‌است تعریف می‌کنید. 4ـ این یکی از مشکلاتی است که غرب برای ما ایجاد کرده و بحمدالله انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری سعی دارند مردم نسبت به غرب به خودآگاهی لازم برسند و رسالت اصحاب فکر و فرهنگ نیز در همین رابطه باید باشد. موفق باشید
10147
متن پرسش
سلام: بنده فکر می کنم ما به جای آن که فکر کنیم تخیل می کنیم به اسم تفکر. مثلا وقتی صحبت از جوهر و عرض می شود چون عادت به تخیل داریم مجددا این دو را تخیل می کنیم و در ذهنمان یک جوهر تصور می کنیم و یک عرض و بعد نمی دانیم چه طوری این دو را به هم ربط دهیم. و به قول گفتنی به جای این که خود را بالا ببریم موضوع را پایین می آوریم. حالا چه کار کنیم از این معضل خلاص شویم و بتوانیم واقعا تفکر کنیم نه تخیل؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری بعضی‌ها به جای فیلسوف، متفلسف‌اند ولی اگر کار را در فلسفه ادامه دهید آرام آرام عقل فلسفی ظهو ر می‌کند و تفکر فلسفی پیدا می‌کنید. موفق باشید
10130
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: با توجه به آثار حضرت استاد، سیر مطالعاتی برای تفکر فلسفی چگونه باید باشد؟ به بیان واضح تر مطالعه را از کدام کتاب و منبع استاد باید شروع کنیم تا مطالب را بصورت منظم و مدون در ذهن و فکر خود هضم کنیم؟؟؟ لطفا پاسخ اینجانب را در اسرع وقت بدهید چون مدتی است که از مباحث جا مانده ام. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان سیر مطالعاتی که روی سایت هست کمک می‌کند. رویهم‌رفته باید معرفت نفس را در خود بیابید و سپس به برهان صدیقین بپردازید و در بحث معاد، بحث معرفت نفس و برهان صدیقین به صورت قوی‌تری جمع شده. موفق باشید
10132
متن پرسش
سلام: اینکه بگویند ما خدا را رد نمی کنیم اما می خواهیم بدانیم خدا در زندگی ما چه تاثیری دارد؟ و یا چه تاثیری می تواند داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق در قرآن به صورت‌های مختلف ما را متوجه آیات خود می‌کند تا نحوه‌ی حضور گوناگون او را در عالم بنگریم. موفق باشید
10134
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده سوال: چرا مقام امامت از نبوت باید والاتر و بالاتر باشد؟ سوال 2: از برخی از اهل سنت پرسیده می شود که امام زمان شما کیست می گویند قرآن. دلیلشان هم آیه 17سوره هورد است که کتاب موسی را امام و رحمت معرفی می کند. نظر جنابعالی چیست؟ و سوال 3: در چه منابعی داریم که امام زمان (عج) هنوز به دنیا نیامده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بفرمایید کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» را که روی سایت نیز هست مطالعه فرمایید. إن‌شاءاللّه سؤالاتتان جواب داده می‌شود. موفق باشید
10122
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ببخشید که با این نوع سوالات وقتتان را می گیرم ولی جز شما شخص مورد اطمینانی پیدا نکردم سوال: یه بنده خدایی مدتی هست که با اجنه ارتباط برقرار کرده ولی به تازگی خواسته های ازش دارن که حاضر به انجام دادنش نیست به گفته خود شخص حالا اجنه از دستش ناراحتن و یه مشکلاتی براش ایجاد کردن؛ دنبال راه فرار و قطع ارتباط می گرده. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه بعد از مطالعه‌ی کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر»، کتاب «هنر مردن» کمکش می‌کند. موفق باشید
10124
متن پرسش
سلام استاد: عقل منفصل و عقل متصل چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصطلاح منفصل و متصل برای خیال به‌کار می‌رود تحت عنوان خیال منفصل و خیال متصل، شاید به تبعیت از آن اصطلاح بتوان گفت عقل منفصل همان عقلِ خودبنیاد است که می‌خواهد جدا از عالم غیب و معنا زندگی خود را مدیریت کند که همان عقل دکارتی است و عقل متصل، عقل متصل به وَحی است که می‌خواهد خودبنیاد نباشد. موفق باشید
10129
متن پرسش
سلام: در دعای دهه اول ذی الحجه داریم «لا اله الا الله عدد الیالی و دهور...» نیست خدایی جز الله به شماره شبها و روزگاران و الی آخر دعا... بنده از متن عربی چیزی متوجه نمی شوم ترجمه هم کاملا برایم نامفهوم است. لطفا در مورد این دعا توضیح بفرمایید. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی جملات اولیائ الهی مثل جملات عرفا حالت اشاره دارد و لذا نمی‌توانید تحت‌اللفظی آن ها را معنا کنید. شاید در این چند فراز که در دعا آمده می‌خواهد نظر توحیدی خود را در تمام نمونه‌های متکثر به خود متذکر شود. مثلاً در این قسمت یگانگی حق را در مظاهری مثل کثرت لیالی و دهور مدّ نظر داشته باشد. موفق باشید
10111
متن پرسش
سلام استاد: امیدوارم حالتون خوب باشه. من کتاب آشتی با خدا رو دارم مطالعه می کنم و به دو سوال برخوردم، می خواستم بدونم نفس اصلش بد هست یا نه؟ اگر آره پس چرا ما نماز می خوانیم، عبادت می کنیم، ذکر میگیم و امثال اینها. مگر شما نمیگید اعضای بدن یک وسیله هستند و این نفس ماست که میگه میشنوه و میبینه؟ ممنون میشم که جوابمو بدهید. بعد سوال دومم اینه که معنی هستی و چیستی رو میشه عامیانه تر از داخل کتاب برایم باز کنید. یعنی چی خدا هم هستی هم چیستی؟ نفس ما انسانها هستیه آیا چیستی هم هست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نفسی که در این جاها بحث می‌شود ربطی به نفس امّاره که در مباحث اخلاقی بحث می‌شود، ندارد. نفس در این‌جا یعنی نفس ناطقه‌ی انسان که بدنش را تدبیر می‌‌کند و خودِ انسان محسوب می‌شود 2- چیستی هرکس همان خصوصیات اوست و هستی آن احساسی است که خارج از بدن در خود احساس می‌کند. إن‌شاءاللّه با ادامه‌ی مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوت آن و با مطالعه‌ی کتاب «از برهان تا عرفان» قسمت برهان صدیقین، همراه با شرح صوت آن، جواب سؤالاتتان را خواهید گرفت. موفق باشید
10112
متن پرسش
سلام علیکم: در سوال 9996 فرمودید امامان وجود خارجی نداشتند بس آیه «بقیه الله خیرالکم» که در مورد امام زمان است توضیحش چیست؟ از آنجایی که قرآن برای تمام اعصار است و خودش فرموده «لا یمسه الا المطهرون» چرا موضوع امامت و مشخصا تک تک امامان برای مطهرون و با رمز نیامده؟ آیا جای سجده سجاد و زندان کاظم و غربت رضا و غیبت صاحب و ...... در قرآن خالی نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید باید بین حقیقت امامان و بین وجود خارجی آن‌ها تفکیک کنید. حقیقت ائمه«علیهم‌السلام» از اول بوده و حتی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در معراج خود می‌فرمایند دوازده نور سبز دیدم «فِی کُلِّ نُورٍ سَطْرٌخْضَرُ عَلَیْهِ اسْمُ وَصِیٍّ مِنْ أَوْصِیَائِی أَوَّلُهُمْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ آخِرُهُمْ مَهْدِیُّ أُمَّتِی»؛ در هر کدام از آن نورها سطرى سبز بود که بر او اسم یکى از اوصیاء من قرار داشت که اول آن‏ها على بن ابى طالب و آخر آن‏ها مهدى امت من بود. سبزبودن آن سطور مژده‏اى است که حضرت بدانند حقیقت اولیاءِ نبى اکرم (ص) همواره زنده و با طراوت و پایدار خواهند بود و نور ائمه (ع) در دامنه‏ ى عرش الهى و به پشتیبانى اسماء الهى همچنان ادامه مى‏یابد تا خداوند با تمام جلوات خود در زمین ظهور کند. موفق باشید
10113
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: 1- استادمن تقریبا تمام مباحث پایه ای شما را کار کرده ام (معرفت النفس، برهان صدیقین، معاد،معرفت النفس والحشر، شرح نامه 31، خویشتن پبهان، تفسیر سوره حمد امام، سوره زمر و غیره) و اکنون در حال کار کردن خطبه 1 نهج البلاغه و سوره حدید و شرح بدایه با شرح آقای فیاضی هستم. اما به تازگی یکی از شاگردان شما که همین مباحث را خوب کارکرده و شرح جزوه عرفان نظری شما گیر آورده بود و البته به من هم داد، گفت به نظر من کار کردن بدایه و نهایه نیازی نیست و فکر نکنم که بدایه و نهایه چیزی بیشتر از آن چیزی که در سوره حمد بحث شد بهت بده و بدایه و نهایه برای کسانیست که می خواهند فلسفه تدریس کنند و بعد گفت که من مباحث عرفان نظری را می فهمم و نیازی به بدایه و نهایه ندارم و گفت بعد از دو سال پشیمان میشی. و به من توصیه اکید می کرد که مباحث عرفان نظری رو کار کن. البته من زیر بار این حرفش نرفتم و گفتم که اگر ابن چنین بود این قدر توصیه به بدایه و نهایه نمی کردند و با این همه اصلا عجله ندارم.ن ظر شما در مورد این موضوع چیه؟ 2- استاد بعضی از کسانی که بدایه و نهایه رو کار کردند توصیه کردند که شرح استاد «زنجیر زن» بهتره نظر شما چیه؟ التماس دعا و حلال کنین.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر حداقل بدایه را کار کنید مباحث عرفانی را راحت‌تر جلو می‌برید. بنده متأسفانه از شرح‌هایی که در مورد بدایه شده، تنها شرح جناب استاد فیاضی و استاد صمدی را می‌دانم، اگر شرح‌های دیگری هست که برای امثال شما راحت‌تر است به بنده هم اطلاع دهید. به وقتش إن‌شاءاللّه با شرح عرفان نظری روبه‌رو خواهید شد. موفق باشید
نمایش چاپی