بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9012
متن پرسش
سلام استاد: مدتی کتابهای شما را میخواندم و همزمان حوزه هم میرفتم اما متاسفانه به دلیل ازدواج و مشکلات دیگر حوزه را رها کردم و به دلیل بچه دار شدن خیلی کم فرصت مطالعه دارم سوالی که ذهنم را مشغول کرده این است که قبل از ازدواج خیلی خوابهای روحانی میدیدم اما الان تقریبا صفر شده و برایم سوال شده که بنده طبق کتاب زن آنگونه باید باشد از کار بیرون زدم و تمام تلاشم این است: خوب شوهر داری و تربیت نسل خوب. حتی میتوانم حوزه ای بروم که برای بچه ها مهد دارد اما به دلیل خواندن کتاب شما این کار نکردم. پس چرا رشد روحی حس نمیکنم قبلا نشاط روحی داشتم اما الان ندارم نمیدانم مشکل کجاست؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکلی در میان نیست. مگر در روایت نداریم هر اندازه عقل انسان رشد کرد، خواب‌دیدن‌هایش کم می‌شود. إن‌شاءاللّه با حضوری جامع‌تر در حال تربیت کودکی هستید که سراسر وجودش را ملائکة اللّه فرا گرفته‌اند و شما دست در دست آن‌ها گذاشته‌اید تا آن کودک را تربیت کنید. موفق باشید
9013
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: من دبیر دینی و قرآن هستم صبح ها هنگام اذان بیدار می‌شوم نمازم را به جماعت می‌خوانم، یک یا دو سخنرانی گوش می‌دهم کمتر مطاله می‌کنم ساعتی را نیز از طریق اینترنت روزنامه‌ها را مطالعه می‌کنم و بیشتر اوقاتم را با سرگرمی‌های بیهوده که خودم هم راضی نیستم می‌گذرانم. بیشتر اوقات در حال تفکر هستم که چرا از این نعمت فراغت که خدا به من داده درست استفاده نمی‌کنم؟ ولی نمی‌دانم چه کنم؟ و به همین خاطر دچار نوعی افسردگی شده‌ام و حوصله‌ی تفریحات سالم را هم ندارم چون فکر می‌کنم عمر تلف‌کردن است، و اگر تفریح هم نکنم باز هم نمی‌دانم چه کار مفیدی می‌توانم انجام دهم. گاهی به فکر کار اقتصادی می‌افتم، ولی می‌گویم تنها مشغله‌ی خودم را زیاد می‌کنم. لطفا راهنماییم کنید و برنامه ‌ای که خیر دنیا و آخرتم را در برداشته باشد برایم ارسال نمایید. اگر ممکن بود از طریق پیام یا در متن پرسش و پاسخ ها جواب دهید و فقط شماره جواب را ارسال نمایید. با کمال تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا را بگذارید یک کار بزرگ قرآنی را شروع کنید. پیشنهاد می‌کنم بعد از مطالعه‌ی جزوه‌ی «چگونگی کار با تفسیر المیزان» کار روی تفسیر المیزان را شروع بفرمایید. برای ما مقدور نیست از طریق ارسال پیام با عزیزان ارتباط برقرار کنیم. سعی بفرمایید با ثبت آدرس ایمیل، سؤال خود را بفرستید تا جواب سؤال مستقیماً به ایمیل شما ارسال شود. موفق باشید
9014
متن پرسش
صحبت های مقام معظم رهبری در مورد شهید چمران: ((دانشمند بسیجى این است؛ استاد بسیجى یک چنین نمونه‌اى است. این نمونه‌ى کاملش است که ما از نزدیک مشاهده کردیم. در وجود یک چنین آدمى، دیگر تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است؛ تضاد بین ایمان و علم خنده‌آور است. این تضادهاى قلابى و تضادهاى دروغین - که به عنوان نظریه مطرح میشود و عده‌اى براى اینکه امتداد عملى آن برایشان مهم است دنبال میکنند - اینها دیگر در وجود یک همچنین آدمى بى‌معنا است. هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل.)) به نظر شما منظور مقام معظم رهبری از عبارت مقابل چیه؟ (ین تضادهاى قلابى و تضادهاى دروغین - که به عنوان نظریه مطرح میشود و عده‌اى براى اینکه امتداد عملى آن برایشان مهم است دنبال میکنند)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً منظور مقام معظم رهبری را نفهمیدم، چون از یک طرف خودشان می‌فرمایند فرهنگ غربی گرفتاری‌های خود را دارد و از طرفی می‌فرمایند بین مدرنیته و سنت تضادی نیست. احتمالاً می‌خواهند بفرمایند هم می‌توان انسان دانشمندی بود در حدّ چمران، و هم انسان متدینی بود آن‌طور که چمران آنچنان بود. موفق باشید
8985
متن پرسش
سلام علیکم: رهبر انقلاب درباره گروه تکفیری می فرمایند: آن کسانی که بدون فهم، فهم حقیقت، بدون تقوا، جمعیت عظیمی از مسلمانان را از دین خارج می‌دانند، خارج می‌کنند، تکفیر می‌کنند این گروه‌های تکفیریِ نادان - حقیقتاً مناسب‌ترین صفت برای اینها نادانی است، اگرچه در آنها خباثت هم هست، اما جهالت مهمترین خصوصیت اینهاست - اینها را بایستی ما تا آنجایی که می‌توانیم، ارشاد کنیم؛ مردم را از اینها بترسانیم که مردمِ ما «و لتصغی الیه افئدة الذین لایؤمنون بالأخرة و لیرضوه و لیقترفوا ما هم مقترفون» بعضی‌ها به خاطر ضعف ایمان، به خاطر ضعف معرفت، مجذوب این حرفهای دشمنان می‌شوند. ما باید مراقبت کنیم. وظیفه‌ی علما، وظیفه‌ی سنگینی است. امروز وحدت دنیای اسلام، یک هدف اعلاست که اگر این وحدت حاصل شد، آن وقت دنیای اسلام حقیقتاً می‌تواند به عزت کامل و عمل به احکام اسلامی دست پیدا کند؛ می‌تواند این کار را هم بکند. هم دولتها باید کمک کنند، هم ملتها باید کمک کنند. سوال اینجاست که چرا رهبر انقلاب آنها را ارشاد می کنند؟ آیا معنی تکفیری ها این است که فقط دیگران را تکفیر می کنند و خود کافر نیستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کفر تکفیری ها که جای خود دارد عمده آن است که متوجه باشیم تکفیری‌ها بازی‌خورده‌‌های استکبار و صهیونیسم‌اند. باید تلاش کنیم این را به جهان اسلام بفهمانیم. موفق باشید
8988
متن پرسش
با سلام: بنده فارغ التحصیل ارشد کامپیوتر و 30 سال سن دارم و مجرد و مشغول کار هم هستم. در دانشگاه هم تدریس کردم ولی از نظر روحی ارضاء نشدم! احساس نیاز به مطالعات دینی از قدیم در بنده وجود داشته ولی احساس میکنم باید مسیر تحصیل حوزه را انتخاب کنم. البته سختی هایی دارد. اکنون خیلی ذهنم درگیره و احساس پوچی و بی خود بودن میکنم! فکر میکنم باید تو یک ساختار تحصیلی و تربیتی قرار بگیرم. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر تنها می‌خواهید مشکلات خودتان را از جهت معرفتی حل کنید، از طریق سیر مطالعاتی که روی سایت است کار را جلو ببرید ولی اگر می‌خواهید در مسیر تبلیغ اسلام قرار گیرید باید به طور رسمی وارد حوزه‌ی علمیه شوید. موفق باشید
8992
متن پرسش
سلام: بنده چند سالی است با مباحث شما آشنا هستم و افق شما را هم تقریبا میشناسم. به نظر شما چه کنیم که هم افق شما را داشته باشیم هم خود دارای مبنا بشویم؟ آیا برای رسیدن به مبنا باید از شما گذر کنیم آیا اصلا رسیدن به مبنا نیاز است یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تلاش بنده آن است که اولاً: عقل رفقا را مورد خطاب قرار دهم. ثانیاً: رفقا را به متون اصلی دینی یعنی قرآن و روایت متصل کنم، به این امید که بعد از مدتی خودشان صاحب فکر شوند. موفق باشید
8993
متن پرسش
سلام بر عزیز دلمان: در بحث با شاگردان استاد صمدی حفظ الله با چند عقیده مواجه شدم از قول ایشان فرمودند 1. اگر حضرت حجت (عج) در این دوره خلقت ظهور نکردند دوره بعد این کار را خواهند کرد. فکر کنم عقیده دارند زمین را آب میگیرد دوباره خلقت از سر گرفته میشود تا چند دوره بعد قیامت میشود. 2. فرمودند همه به قیامت که مرحله عقلانی هست نمرسند تا ابد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- جهان بحمداللّه در حال آماده‌شدن جهت ظهور حضرت صاحب‌الزمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است 2- حرف درستی است. در کتاب «معرفتِ نفس و حشر» ملاصدرا نکاتی در این مورد دارند. موفق باشید
8995
متن پرسش
با سلام: در مواجه شدن با خطرات ترسی ندارم شرایطش فراهم باشد شجاعت هم به خرج میدهم، بارها خودم را آزموده ام و در خطرات هم انداخته ام، در تاریکی و تنهایی قرار داده ام خیلی وقت است ولی باز تا در تاریکی صدایی می آید دلم میریزد چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه توحید انسان قوت و شدت یابد انسان به همان اندازه نقشی برای غیر خدا قائل نمی‌شود و واهمه ضعیف می‌گردد. با رعایت دستورات شرعی و ذکر «لا إله إلاّ اللّه» نور توحید را در خود رشد دهید. موفق باشید
8997
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به بحث وحدت شخصیه وجود آیا می توان گفت غیر حق همان حق است که تعین پیدا کرده و محدود شده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بگو همان حق است که در مظهری از مظاهر عالم با اسمی از اسماء حسنایش ظاهر شده. موفق باشید
8998
متن پرسش
با سلام: یکی از اساتید می‌فرمودند ملائکه‌ی مختلف از هم جدایی ندارند مثل نور بی‌رنگند که وقتی از زاویه های مختلف یک منشور به آن نگاه می‌کنیم نورهایی به رنگ مختلف می‌بینیم. سوال اینجاست که به هرحال ملک رزق غیر از ملک علم است و واقعاً انسان احساس دوگانگی بین این دو را دارد. چطور به وحدت این ملائک می‌توان رسید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که فرموده اند ملائکه نمی‌شود در مقام خود کثرت داشته باشند، کثرت آن‌ها به جهت مظاهر است. موفق باشید
8981
متن پرسش
پیروان ادیان باطله که بدرستی دینشان یقین دارند آیا معذورند با آنکه یقین آنها جهل مرکب است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یقین نیست، چون این وَهم است و فردا که پرده عقب می‌رود می‌یابند که با خیالات خود زندگی کرده‌اند و هیچ‌گونه رجوعی به حق نداشته‌اند و خلاءِ این عدمِ رجوع، ‌ عذاب‌آور است. موفق باشید
8984
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: برای من 2 سوال درباره عالم خواب وجود دارد. سوال اول اینکه در شرح زندگی عرفا مثل سید هاشم حداد یا اویس قرنی میخوانیم که این بزرگواران شبها را بیدار بوده اند و خیلی کم خواب بوده اند و حضرت امام خمینی (ره) هم میفرمایند که عاشقان خداوند شبها بیدار هستند. میخواستم بدونم آیا این مطلب درست است و اینکه از لحاظ علمی چطور توجیه میشود با توجه به اینکه نیاز ضروری به خواب وجود دارد؟ سوال دوم اینکه من یکبار به اجبار نتونستم یک شب را بخوایم غیر 1 ساعت نزدیک صبح و در روز حالت عجیبی بر من حاکم بود و نمیتوانستم بر فرض حتی بخندم به راحتی. ولی در هنگام عصر حس کردم که حالت لطافت قلب و شادی زیادی بر من روی آورد و حدود 2 ساعت بعد هنگام نماز مغرب حین نماز حالت گریه عجیبی هنگام خواندن سوره های قرآن رخ داد و بعد از نماز هم به یاد مظلومیت امام حسین (ع) گریه کردم بطور شدید. این در حالی است که در روزهای معمولی به راحتی حتی در مراسم محرم نمیتونم گریه کنم. به نظر شما نخوابیدن به این صورت برای من میتوند از لحاظ معنوی مفید باشد ؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» در شب‌های تابستان‌ بیدار می‌ماندند و در روز جبران می‌کردند. آری بیدارماندنِ مقداری از شب برکات خاص خود را دارد ولی اگر خواب از حدّ معمول آن کمتر شود ممکن است قوه‌ی واهمه رشد کند و تعادل فکری انسان از دست برود. حتی اگر به جهت نخوابیدن آن حالت‌های به ظاهر معنوی به شما دست داد معلوم نیست اگر بی‌خوابی ادامه پیدا کند قوه‌ی واهمه بر قوه‌ی عاقله‌تان غلبه نکند. موفق باشید
8978
متن پرسش
با سلام: سوالی از محضر حضرت عالی داشتم که تقاضا میکنم در صورت امکان راهنمایی بفرمائید. چگونه می توان جلوی خیال را گرفت. متاسفانه من به شدت خیال پرداز هستم و خیلی از موارد هم که خیال پردازی میکنم امور بعید است، خیلی هم تلاش میکنم که جلوی فکرم را بگیرم توسل، دعا، اما اصلا فایده نداره. اصلا تمام زندگیم شده خیال. وقتی بخوابم، بشینم، درس بخوانم، سر کلاس، موقع تماشای تلویزیون، خلاصه مدام در خیال هستم. قبلا باید چشمم را میبستم تا به خیال بروم اما الان در هر حالتی ناخواسته به خیال میروم مثلا با کسی مشغول صحبت هستم و من مشغول به خیال پردازی که البته بعضی اوقات (اکثر وقت ها) منتهی میشود به گناه. تمام تلاشم را میکنم اما موفق نمیشوم، از شما تقاضا میکنم راهنمایی بفرمائید که چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرایضی در این رابطه داشته‌ام، خوب است به آن کتاب مراجعه فرمایید. به گفته‌ی آیت‌اللّه حسن‌زاده؛ اگر شما خیال و ذهن خود را مشغول نکنید آن شما را به خودش مشغول می‌کند. موفق باشید
8971
متن پرسش
به نام خدا باسلام: قاعده «کل ما بالعرضی لابد ان ینتهی الی ما بالذات» را برای شوری و ختم آن به نمک به عنوان عین شوری میتوانم به صورت فکری و عقلی بپذیرم، اما میخواستم بدانم از طریق استدلال چرا هر چیزی که وجود دارد به ناچار باید به عین وجود به عنوان چیزی که «همه ی مراتب وجود» را داراست ختم شود؟ البته این پذیرفته است که هر موجودی مطمئنا وجود دهنده ای دارد ولی این که چرا این وجود دهنده باید عین وجود باشد برام مبهم است. ممنون میشوم اگر خودتان این مسئله را برایم روشن کنید یا مرا به مرجعی برای مطالعه بیشتر ارجاع دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر وجوددهنده ای که همه وجودات از اوست، عین وجود نباشد، نیاز است که آن نیز با عین وجودی به وجود آمده باشد که همان عین وجود و وجود دهنده ی همه ی موجودات است وگرنه تسلسل پیش می آید و این سلسله به هیچ انتهایی نمی رسد تا شروع شود و این موجودات موجود شوند، در حالی که این موجودات موجود شده اند پس باید عین وجودی در میان باشد تا مبدء همه ی موجودات شده باشد مباحث برهان امکان و و وجوب که در جزوه‌ی «معارف 1» هست در این مورد إن‌شاءاللّه راه‌گشاست. موفق باشید
8972
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: با اشتباه کردن بک نفر(خوردن گندم توسط جضرت آدم (ع)) همه انسان ها ازبهشت خارج شدند آیا این با عدالت خداوند سازگار است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب "هدف حیات زمینی آدم" بحمداللَه مفصلاً بحث شده است که آدمیت آن گندم را خورد و شیطان هم با آدمیت دشمنی دارد و نه با شخص آدم. به آن کتاب رجوع فرمایید. موفق باشید
8953
متن پرسش
سلام علیکم: اینکه فرمودید در جواب آن سوال : شیخ گفت: خدا در این مرحله با اسم غنی خود تجلی نموده است و باد غنای او وزیدن گرفته... ربط اسم غنی در این موضوع چیست؟ اسم قهار یا غنی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی «گر جمله‌ی کائنات کافر گردند.... بر دامن کبریاش ننشیند گرد» بدین لحاظ شیخ نظر به اسم غنی کرده بود. چون لازمه‌ی تجلی اسم قهار تقابل با نور انبیاء است. در حالی‌که بحث قتل مسلمانان در میان بوده است و نه قتل مستکبران. موفق باشید
8946
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار 1) دلیل اینکه من جنسیت ندارد چیست؟ با توجه به اینکه آثار جسدی زن در تشکیل هست وی تاثیر دارد و با جسد مرد این اثر فرق می کند؟ 2) در صفحه 115کتاب آشتی با خدا فرمودید چیستی آن (من) همان هستی است چطور هستی و چیستی را یکی گرفتید؟ توضیح فرمایید 3) توصیه شما برای گروه چهار نفره ما متشکل از یک بازاری با سن 43 سال و یک کارمند شهرک صنعتی با 38 سال و یک کارمند دادگستری با سن 40 سال و یک خانم خانه دار 29ساله که قصد سیر و طی قوس صعودی را داریم چه می باشد؟ آیامی توانیم از همان سیر مطالعاتی پیشنهادشده استفاده کنیم؟ یا راه دیگری را پیشنهاد می فرمایید؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- این دو بحث را فعلاً در ذهن خود نگه دارید تا در بحث ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین 3- بعد از ده نکته و برهان صدیقین با توجه به این‌که جلد اول کتاب « فرزندم؛ این‌چنین باید بود» با ویرایش جدید در حال چاپ‌‌شدن است. پیشنهاد می‌کنم از آن کتاب، کارِ سلوکی‌تان را شروع کنید. موفق باشید
8925
متن پرسش
با سلام و احترام: 1) نیمه ی شعبان هیچ کاری نکردم حتی یک سلام به امام ندادم ، چون کسالت داشتم و حالم خوب نبود. اگر هم کسالت نداشتم احتمالا مشغول درس خواندن می شدم. چه کنم با این قلب غافل که خدا رو فراموش کرده و خدا هم آن را فراموش کرده ؟؟؟ با نفس امااااااااااااره چیکااااااااار کنم که خودش رو جای من گذاشته؟؟؟ و من متوجه نمی شم؟؟؟؟؟ 2) استاد دلم از مصائب روزگار سخت رنجیده خاطر شده، امروز چند گزارش از زندان اوین خوندم. تصور ما اینه که هر کس آن جاست واقعا مجرم است، در حالی که درصد زیادی از افرادی که به خاطر جرایم مالی در بند اونجا هستن قربانی نظام ناکارآمد اقتصادی هستن. استاد از ظلم ها خیلی دلم شکسته و رنجور شده. این ها که چیزی نیست، بیشتر از همه، از جنایات گروهک داعش، شدیدا رنجور گشته ام. همین طور از باقی بی عدالتی ها و ظلم ها (چه در کشور خودمان چه در منطقه و مهم تر از همه جنایات آمریکای خونخوار). به راستی چه باید کرد؟ غم و غصه، و گاهی ترس، نفرت از داعش و آمریکا و ظالمان در هرج ای جهان که باشند، وجودم رو تسخیر کرده. به راستی خدااااااااا، اون بالاااااااااا همه ی این ظلم هااااااا رو می بینه؟؟؟؟؟ استاد با دل رنجور و دلشکسته ام چیکاااااااااار کنم؟؟ استاد فکر می کنم تنها چیزی که می تونه به من کمک کنه اینه که ظلم ها رو بتونم درست تحلیل کنم. مثل حضرت امام خمینی ( روحی له الفداه ) که وقتی با مصیبت از دست دادن فرزند روبرو شدن، اون رو از الطاف خفیه ی الهی دیدند. به راستی این چه بینشی است و چگونه بدست آمده!!!؟ استاد مشکل عمده ام این است که اصلا جایگاه هیچ چیزی در نظام هستی رو درک نمی کنم و شرمنده می شوم اگر بگویم با نا امیدی تسلیم شیطان رجیم و ملعون گشته ام. نا امیدم از اینکه درکی نسبت به جایگاه این ظلم ها داشته باشم. فقط می سوزم و به عجز خود می نگرم. چه کنم استااااااااااااد؟؟؟؟ ساعاتی نگذشته که سیدرضا بطحائی روحانی ایرانی مقیم نجف اشرف در راه بازگشت از سامرا به همراه خانوادشون، توسط گروهک داعش سربریده شدن و جام جهانی 2014 همچون سری های قبل خودش رو این بار با حمله ی داعش تزئین کرد. گاهی با خودم میگم به درک، بگذار داعش که همین نزدیکی است به ایران هم برسد تا هم ما شهید شویم و از این بی خدایی نجات پیدا کنیم هم کسانی که شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران سرمیدادند بفهمند چقدر آدم های بی سوادی هستند. استااااااااد به داااااااااد ماااااااا برسید، خداااااااااایی که در این نزدیکی است کجاااااااااااست؟؟؟؟؟؟ که با کسانی روبروییم هزاران مرتبه بدتر از اونهایی که پهلوی فاطمه (س) رو شکستن. استاد دیروز برگی از تاریخ حضرت زهرا (س) رو می خوندم. عمده ترین مطلبی که توجهم رو در اوج ظلم هایی که به حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) شده جلب کرد، نفهمی و خریت ظالمان بود، انگار اصلا آدمای ظالم در طول تاریخ، قلب ماهیت دادن و حرف حالیشون نمیشه. استاد لطفا ضمن اینکه به من راهکار ارائه می دین لطف بفرمایید بگید چی شده که این ها این ظالم ها این طوری قلب ماهیت شده ان؟ و هیچ اثری از انسانیت در اونها باقی نمونده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ افراد ظالم از کجااااااااااا به کجااااااااااا رسیدن و چطور شده که این جوری شدن؟؟؟؟؟؟؟؟ اوباما چه گناهی توی زندگیش کرده که در رأس شیاطین دنیا قرار گرفته؟؟؟ وهابی ها از کی و چراااااا این طوری شدن؟؟؟ آغاز خریت و زبان نفهمی این ظالم ها کجاست؟؟؟ خیلی شرمنده که طولانی شد سوالم آخه خیلی دلم خونه. گستاخی و بی ادبی من رو ببخشید استاد آخه خیلی ناراحتم.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: در حمله‌ی مغول به ایران که مغولان چون طوفانی مردم را درو می‌کردند، شخصی از «نجم الدین کبری» پرسید پس کجا شد خدایی که بنا است مسلمانان را در پناه خود گیرد؟ شیخ گفت: خدا در این مرحله با اسم غنی خود تجلی نموده است و باد غنای او وزیدن گرفته، در این حال اولیاء الهی نیز خود را در امان نمی بینند. حتی مغولان به او امان دادند که از شهر خارج شود و او گفت: من با این ملت یک عمر زندگی کرده‌ام و با همین ملت خواهم مرد. ما به اندازه‌ای که متعهد به دستورات الهی باشیم، امورات دنیایی و آخرتی‌مان سر و سامان می‌گیرد و خداوند هیچ ضمانتی نکرده است که به اسم مسلمان به انوار الهی که در متن اسلام هست، پشت کنیم ولی از بی سر و سامانی جدا گردیم. حال چه این بی سر و سامانی در زندان‌های ما باشد و چه در مبلغین افراطی شیعه که به جنگ شیعه و سنی دامن می‌زنند. راه‌کاری که امروز خداوند در مقابل ما قرار داده است راه‌کارِ وفاداریِ همه‌جانبه نسبت به انقلاب اسلامی و رهنمودهای ظریفی است که رهبری عزیز در جلوی پای ما قرار می‌دهند و همه‌چیز خبر از آن می‌دهد که انقلاب اسلامی همراه با نیروهای اصیل این انقلاب با پیروی از آن رهنمودها در آینده‌ای بسیار نزدیک از این‌همه بلایی که شما متذکر آن شده‌اید عبور خواهند کرد. آیا تا به حال به این جمله‌ی مقام معظم رهبری فکر کرده‌اید که چرا بعد از پیروزی آقای روحانی فرمودند: ما کارهای زمین‌مانده‌ی زیادی داریم، باید به آن‌ها بپردازیم؟ آیا کارهای زمین‌مانده‌ی ما تربیت نسلی نیست که نسبت به رعایت دستورات اسلامی به جامعه و حقوق افراد حساسیت کامل داشته باشند؟ موفق باشید
8916
متن پرسش
با سلام: یکی از اساتید ما می‌گفتند بشر امروز مظهر اسم طاغوت الهی شده است. چطور ممکن است خدا چنین اسمی داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم در بعضی دوران‌ها اسمی از اسماء الهی بر سایر اسماء الهی غلبه دارد که آن اسم اگر در صحنه‌ی تاریخ یک ملت ظهور کند هویت خاصی به خود می‌گیرد مثل اسم کبریایی حضرت حق که اقتضاء دارد بشریت در مقابل آن اسم عبودیت خود را اظهار کند. حال اگر بشر نیز خواست که در مقابل کبریایی حق تکبّر بورزد گرفتار طاغوت می‌شود و به این معنا گفته می‌شود بشر امروز مظهر اسم طاغوت شده است. موفق باشید
8918
متن پرسش
بنام خدا و با سلام حضور استاد گرامی 1- سوال از کتاب معاد شما چاپ 1392 ص 149 سطر آخر است. کار اسرافیل علیه السلام احیاء و کار عزرائیل علیه السلام اماته و هر گونه قبض است. چرا شما قبض را به اسرافیل علیه السلام نسبت داده اید؟ آیا نکته خاصی مدنظرتان است؟ 2- همین کتاب ص 151 سطر 8 بنابر روایات با نفخ صور اول پس از صعقه همه می میرند و موت منتسب به نفخه اول است. چرا شما نوشته اید در نفخه صور اول بحث از انقطاع روح از بدن و موت نیست؟ بحارالأنوار ج : 6 ص :324- عن تفسیر القمی عند قوله : وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ ..... فینفخ فیه نفخة فیخرج الصوت من الطرف الذی یلی الأرض فلا یبقى فی الأرض ذو روح إلا صعق و مات و یخرج الصوت من الطرف الذی یلی السماوات فلا یبقى فی السماوات ذو روح إلا صعق و مات إلا إسرافیل قال فیقول الله لإسرافیل یا إسرافیل مت فیموت إسرافیل علاوه براین روایت روایات دیگری هم پیدا کردم که دقیقا همین معنا را با لفظ (مات) میرساند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید دنیا در معرض دَم اسرافیل«علیه‌السلام» قرار می‌گیرد. حال چه در نفخه‌ی اول که مرحله‌ی فنای عالم است و چه در نفخه‌ی دوم که مرحله‌ی بقای بعد از فناء است. در حالی‌که دَم عزرائیل«علیه‌السلام» به افراد مربوط است و از این جهت تفاوتی بین آن دو دَم هست. به نظرم همین که ماتَ و صعِقَ را مترادف آورده، می خواهد برساند که این موت از سنخ صَعقَ است و نه آن موتی که افراد به‌وسیله‌ی نور حضرت عزرائیل«علیه‌السلام» پیدا می‌کنند و این‌که در صفحه‌ی مذکور متذکر شده‌ایم: عنایت دارید که نفرمود «ماتَ». تأکید بر آن است که از معنای صَعق غفلت نشود و روایتی که در کنار واژه‌ی صعق، واژه‌ی مات را آورد، تأکید بر آن دارد که روشن کند صعق یک نوع مردن است هرچند به معنای مردن معمولی نباشد. موفق باشید
8919
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و خدا قوت خدمت حضرت استاد آیا دریافت های اشراقی امام خمینی (ره) به معنی همان ولایت تکوینی است؟ آیا همه سخنان و سیره امام (ره) بر اثر این اشراق درست و صحیح است و هیچ اشتباهی در آن نیست؟ اگر اشتباهی هست از کجا بدانیم کدام اشراقیست و کدام نیست؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان قلب خود را آماده‌ی نفحات الهی بنماید انواری از هدایت‌های الهی بر آن اشراق می‌شود که موجب هدایت خود او و بقیه می‌گردد. ولی نه آن إشراق موجب ولایت تکوینی افراد می‌گردد و نه یک هدایت کلّی و بدون عیب است. زیرا ممکن است فرد، تحت تأثیر صفات دیگری که دارد آن إشراق را به‌خوبی به‌کار نبندد. لذا ملاک صحیح و یا اشتباه‌بودن إشراقات، سیره و سخن معصوم است. موفق باشید
8904
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهر زاده: بدینوسیله می خواستم از زحمات شما استاد عزیز برای نوشتن کتاب «خویشتن پنهان» که بی شک جزء یکی از بهترین کتابهایی بوده که توفیق خواندن آن را داشته ام تشکر نمایم. یکی از نکات خیلی عالی این کتاب واضح بودن مطالب و متن روان آن بود برای کسانی که تحصیلات حوزوی ندارند. یک سوالی که از محضر شما داشتم این است که بعد از این کتاب چه کتاب یا کتابهایی را برای دروس معرفت نفس سفارش می نمایید؟ موفق و پیروز باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: کتاب معاد را دنبال بفرمایید که یک نوع خودشناسی عمیق‌تری است. البته سعی بفرمایید صورت شرح آن کتاب را هم داشته باشید. موفق باشید
8906
متن پرسش
سلام علیکم. در هر عملی که انسان انجام میدهد، آیا میتوان گفت که تنها عامل اثرگذار عمل در نفس، وجه ایجابی و وجودی آن عمل است و نه وجه سلبی و عدمی آن؟ مثلا در ترک یک گناه بگوییم در واقع آن عمل حقیقی که انجام گرفته است برگزیدن امر خداوند بوده است و نه برنگزیدن یک خطا، یعنی در اصل هر صبر از معصیتی یک عمل ایجابی در راستای اطاعت از خدا است و با این حساب امری مانند تقوا را به «تداوم برگزیدن حق» تعریف کنیم و نه «تداوم برنگزیدن باطل» شاید در تعریف اینها دو روی یک سکه باشند اما در حقیقت آن وجه اثرگذار یک عمل کدام است یعنی در قیامت آیا انسان با تقوا از بعد اعمال سلبیش روبرو می‌شود یعنی ترک گناه‌کردن‌هایش را میبیند و یا همان تقوا را به صورت نظر به حق کردن‌هایش میبیند؟ یعنی مفهومی مانند تقوا نزدیک میشود به مفهومی مانند ذکر و در حقیقت همه اعمال تعالی بخش یک انسان چه سلبی و چه ایجابی در اصل همه ایجابی هستند و همه از جنس نظر به حق هستند و وجه اثرگذار همه آنها آن بخشی است که صرف نظر به حق میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: با توجه به این ما در برزخ و قیامت با اراده‌های خود به صورت تجسم‌یافته روبه‌رو‌ایم و در انجام فعل وترک فعل اراده اعمال می‌کنیم بنابراین همان‌طور که متوجه شده‌اید وَجه سلبی عمل نیز عمل محسوب می‌شود. موفق باشید
8888
متن پرسش
سلام علیکم امام خمینی (ره) در کتاب شریف شرح چهل حدیث ص: 289 میفرمایند: «چنانچه تذکر آیات حق و ملکه شدن آن، بصیرت باطنى را به قدرى قوّت دهد که جلوه جمال حق را در آیات مشاهده نماید، و تذکر اسماء و صفات موجب شود که حق را در تجلیات اسمائیه و صفاتیه شهود کند، و تذکر ذات بى‌حجاب آیات و اسماء و صفات رفع جمیع حجب کند و یار بى‌پرده تجلى نماید.» حال سوال اینجاست که ۱- مکانیزم رفع حجاب توسط ذکر چگونه است و چه قدرتی در ذکر است که توان خرق جمیع حجب را دارد؟ ۲- آیا راه دیگری هم برای این کار وجود دارد؟ مثلا مبارزه با نفس؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: ذکر خدا یعنی نظر به حضرت حق در آینه‌ی آیات و اسماء الهی و مسلّم بعد از مبارزه با نفس و آزادشدن از لذّات نفسانی پیش می‌آید. شاید مباحث دو جلسه اخیری که در مورد آیات 40تا 44 سوره‌ی احزاب بحث ذکر کثیر مطرح شد کمک کند. در هر حال یک کار اساسی است که نیاز به مقدمات دارد. خواجه عبداللّه انصاری در منزل 47 از کتاب «منازل‌السائرین» نکات ارزنده‌ای گفته‌اند. اگر استادی را پیدا کردید که آن را درس دهند راه خوبی در جلوی شما قرار می‌گیرد. موفق باشید
8895
متن پرسش
با سلام نسبت به جناب عالی. چند روز گذشته یکی از مراجع محترم سخنانی در مورد دولت قبل و آمار و ارقام ارایه شده در آان دولت کردند، حقیر با برسی سخنان رهبری از سال ۸۸ به بعد دیدم که این سخنان کاملا مغایر با نظر رهبری است، به عنوان مثال رهبری در ۲۷ مرداد ۸۹ با اعلام به اینکه این آمارها درست است می فرمایند: «توجه به ترفندهای دشمن و بازی نکردن طبق نقشه‌ی دشمن. یکی از کارهائی که دشمن میکند، بی‌اعتماد کردن مردم نسبت به مسئولین است. ما باید مواظب باشیم خودهامان جوری حرف نزنیم که مردم به مسئولین کشور، مسئولین دولتی، مسئولین قضائی، مسئولین قوه‌ی مقننه بی‌اعتماد بشوند؛ که این بی‌اعتمادی ناحق است؛ دشمن این را میخواهد. ما نباید خودمان عمل کنیم. من می‌بینم گاهی اوقات بی‌دلیل، بی‌جهت در آمارهائی که ارائه میشود، خدشه میشود؛ خوب، چرا؟ چرا در آمارها خدشه‌های بیجا و بی‌مورد میشود؟ آماری است یک دستگاه مسئول دارد میدهد، حرفش مسموع است. و از این قبیل چیزهائی که موجب بی‌اعتمادی است و ناامیدی است» رهبری در ۶ تیرماه ۹۰ در دیدار با مسیولین قوه قضاییه باز هم تاکید میکنند بر اینکه نباید آمارهای مراجع رسمی را زیر سوال برد. حتی ایشان در سخنرانی تاریخی سال ۸۸ نیز اشاراتی دارند حال سوال من این است که با توجه به جوی که درست شده ما چه جور در جاهای مختلف مثل شبکه های اجتماعی یا در دانشگاه موضع بگیریم که اولا: موجب تضعیف رهبری نشود. ثانیا: موجب بی انصافی در مورد یک دولت انقلابی نشود. ثالثا: موجب شکاف بین رهبری و مراجع نشود. رابعا موجب تضعیف یک مرجع تقلید نشود. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: بنده هم آن سخنان را دیدم و ناراحت شدم. به نظرم بهتر بود آن مرجع محترم با این صراحت سخن نمی‌گفتند که موجب تضعیف خود ایشان در بین مردم شود. موفق باشید
نمایش چاپی