بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8016
متن پرسش
باعرض سلام آیا آتشی که حضرت ابراهیم علیه السلام در آن قرار گرفتند از ماهیت آتش بودن خارج شدند یا اینکه همان آنش به اذن الهی خاصیت خودرا از دست داد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حتماً همان آتش است که به اذن الهی نمی‌سوزاند ولی این حرف معانی عمیقی دارد که باید در جای خود بحث شود. حداقل باید بدانید که این سنت در جای خود همیشه برقرار است که وقتی چنین صحنه‌ای واقع شود همیشه آتش همین کار را می‌کند که با حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» کرد. مرحوم شهید مطهری«رحمة‌اللّه‌علیه» در لابلای کتاب «عدل الهی» نکاتی در این مورد دارند. موفق باشید
7974
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و ادب خدمت حضرت استاد طاهرزاده احتراماً، آیت اله محمد شجاعی در کتاب معاد و بازگشت به سوی خدا صفحه 35 می نویسند : " خاک به عنوان یک موجود که دارای مرتبه خاص از وجود هستی است در حرکت خود به سوی مراتب بالاتر وجود و هستی در هیچ مرتبه ای متوقف نمی شود و به هر مرتبه ای می رسد حرکت را ادامه می دهد . به مرتبه نباتی می رسد قانع نمی شود و مترصد وجود شرایط و امکانات است تا به حرکت خود ادامه دهد و وقتی شرایط آماده شد و راه باز شد باز حرکت می کند و به مرتبه حیات حیوانی و انسانی می رسد و باز طالب حرکت است . اگر در فطرت خاک مقصد و مقصود آن کمال نباتی بود می بایست بعد ار رسیدن به کمال نباتی دیگر انگیزه حرکت و عامل حرکت در آن نباشد و حرکت نکند و آمادگی قبول کمال بالاتر از آن را نداشته باشد . اگر مقصد و مقصود فطری خاک مرتبه حیات حیوانی بود باز می بایست انگیزه حرکت و عامل آن بعد از رسیدن به مرتبه حیوانی از بین می رفت و حرکتی نمی شد . این که خاک با رسیدن به مرتبه نباتی باز گذر می کند و در سر فکر دیگری می پروارند خود دلیل بر این است که مقصد خاک نبات بودن نبوده و همچنین مقصد آن حیات حیوانی هم نبوده است و الا بعد ار رسیدن به آن گذر از آن نمی کرد و با آغوش باز همان را می گرفت و آرام می شد . پیداست که خاک مقصد دیگری دارد که هیچ کدام از اینها نیست و آن چیزی است که غیز از همه این مراتب است که خاک می رسد و می گذرد . مقصد باید چیزی باشد که وقتی خاک به آن رسید آرام بگیرد و از تلاش و حرکت و طلب دست بردارد . الا الی الله تصیر الامور . " حضرت استاد با توجه به مطالب فوق آیا می توان اینطور نتیجه گرفت که هر انسانی دارای یک حرکت تکاملی از خاک تا نبات و حیوان و در آخر انسان بوده است ؟ و انسان حاضر در دوره های مختلف (خاک ، نبات ، حیوان و در نهایت انسان ) با طی طریق و گذر از حشر و قیامت آن دوره به مراحل بالاتر صعود کرده است ؟ و اگر این نتیجه درست است اختصاص روح به جسم انسانی و حرکت جوهری آن چگونه است ؟ با تشکر و آرزوی سلامتی و طول عمر حضرت استاد علیرضا مترصد
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حضرت آیت‌اللّه شجاعی با همان مبنای حرکت جوهری این نکته‌ی بسیار ظریف را متذکر می‌شوند زیرا عالم خاک به جهت بالقوه‌هایی که دارد در اثر حرکت جوهری از حالت نباتی به سوی عالم انسانی سیر می‌کند. حرکت جوهری می‌گوید باید عالم ماده استعداد تجلیاتی از عالم بالا را داشته باشد تا آن تجلیات موجب حرکت جوهر عالم ماده شود و آن را به کمال لازمش برساند. موفق باشید
7962
متن پرسش
سلام استاد برای این بظاهر روحانیونی که براحتی اینهمه سرمایه های معنوی کشور و عالَم، نظیر امام و علامه حسن زاده و آیت الله جوادی و ... رو بر سر مسائلی نظیر وحدت وجود (که خودشان هم مطمئنم چیزی از آن نفهمیده اند و حرف چهار تا استاد معلوم الحال که نمیخواهم اسم بیاورم را میزنند) تخطئه میکنند و خطرشان به نظر اینجانب از صد اوباما برای این نظام و دین بیشتره نباید فکری شود؟2.یکی از همین مغز جامدان در مورد فصل معشوقه و صبیان و غیره ی اسفار ملاصدرا که در کتاب او این آدرس بود : جزء2 سفر ثالث اسفار چاپ مصطفوی ص 178 به بعد،که چون به عربی بود بنده خوب نتوانستم موضوع را بفهمم و آن روحانی با آن جمودش میگفت ملاصدرا در این فصل گفته زیر یک لحاف رفتن با نوجوان برای سلوک قبیح نیست! میشود بفرمایید آن فصل اصلا در مورد چیست و این موضوع چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- بهترین راه آن است که وحدت وجود در محافل علمی به‌خوبی تبیین شود تا معلوم گردد چقدر در توحید نکته‌های دقیقی در اعتقاد به وحدت وجود نهفته است 2- اولاً: این آقایان بین نظر به شمایل در بستر عشق عفیف را که عرفا مطرح می‌کنند با نظر به اعضاء تحت تأثیر شهوات فرق نمی‌گذارند. ثانیاً: این‌ها استعارات عرفانی که عموماً شاعرانه است را درست درک نمی‌کنند. لذا وقتی حافظ می‌گوید: «رشته‌ی تسبیح اگر بگسست عیب ما مکن.... دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود» و گزارش می‌دهد از حالت سلوکی خود آن‌گاه که تجلیات نور الهی موجب شد که نظم ذکرش به‌هم بخورد را، به ظاهرش تعبیر می‌کنند و تصوراتی مادی از آن در ذهن می‌آورند. عین این تعبیر در فصل عشق در کتاب اسفار هست که تنها کسانی متوجه مقصود این بزرگان می‌شوند که در تمام فضای کتاب اسفار سیر کرده باشند و حالا به این‌جا رسیده باشند . ولی اگر بخواهند یک پاراگراف را در آورند و در معرض دید عموم قرار دهند از فهم مقصود اصلی در حجاب می‌روند. موفق باشید
7967
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز. استاد پسری هستم 24 ساله دانشجوی رشته مهندسی مکانیک و اکنون متوجه شده ام که در باب مطالعات دینی ام باید تجدید نظر کرده و محکم تر و عمیق تر و موثر تر این مهم را انجام دهم. . . سوال بنده این است که انچه که به عنوان یک سیر مطالعاتی سایتتان مطرح کردید برای بنده می تواند مناسب باشد؟ فرصت آزمون و خطا ندارم و باید سیر مطالعاتی ام منجر به تحول اینجانب شود. . . متشکرم استاد.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آنچه ما پیشنهاد می‌کنیم معرفت نفس است زیرا علاوه بر تأکیدی که در روایات شده در تجربه هم روشن شده که از این طریق انسان به معارف خوبی که نظر به حقایق دارد می‌رسد و سیر مطالعاتی سایت بر این مبنا تنظیم شده. موفق باشید
7948
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی با توجه به اینکه انسان امکان دارد در دوره هایی ای زندگی(نوجوانی) گرفتار تصاویر ذهنی غیر شرعی شود که تمام زندگی را تحت تاثیر قرار میدهد.راه برون رفت از این بلا چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: به لطف الهی این صورت‌ها برای اهل ایمان و شیعیان امامان معصوم«علیهم‌السلام» در حدّ صُور ذهنی متوقف می‌شود و از آن‌جایی که صورت‌های ذهنی پس از مدتی بی‌رنگ می‌شوند و از صحنه‌ی ذهن می‌روند و فقط در حافظه می‌مانند، اگر با ادامه‌دیدن‌‌ها آن صور را تقویت نکنید پس از مدتی می‌رود. عمده آن مقاومت و صبری است که باید در مقابل طلب دیدن مجددِ آن صور از خود نشان دهید که با زیارت و حضور در جلسات دینی و ورزش، مقاومت و عدم برگشت در شما شدید می‌شود. موفق باشید
7953
متن پرسش
باعرض سلام وخسته نباشید خدمت استاد برای رسیدن به معرفت باید به مقام تفکر رسید(اولوالباب) چگونه می شود به این مقام تفکر رسید گاهی به خودمان فشار می اوریم ولی بیشتر از چند ثانیه نمی شود تفکر کرد که معرفت خیز باشد.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مقوله‌ی تفکر با حضور تاریخی همراه است. چهار جلسه‌ی بحث در شرح کتاب سلوک که روی سایت هست إن‌شاءاللّه کمک می‌کند. موفق باشید
7909
متن پرسش
سلام علیکم جناب ملاصدرا راجع به مخلدین در آتش چه نظری دارند؟آیا نظرشان این است که عذاب برایشان شیرین و گواراست؟آیا امام هم این معنا را قبول دارند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ملاصدرا در ابتدا یعنی در کتاب اسفار پیرو نظر محی‌الدین معتقد بوده کافر مخلَّد در جهنم است ولی مخلَّد در عذاب نیست. ولی بعداً در کتاب عرشیه نشان داده از این نظر عدول کرده و معتقد است کافر مخلَّد در عذاب است و حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نیز به همین نظر اخیر معتقدند. موفق باشید
7902
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیزم زیارت شما قبول به تازگی یکی از اقوام بنده فوت شدند که اهل نماز و قرآن و مسایل دینی نبودند اما مرد خوبی بودند(خدایش بیامرزد) دریکی از سخنرانی های استاد محمد شجاعی شنیدم که ایشان می فرمودند که اگر کسی در دنیابا کاری و حسنه ای انس نداشته باشند مثل خواندن یکی از سوره های قرآن بعد ازمرگ اگر بستگان برای او این سوره را بخوانند به او نمی رسد و او نمی تواند از صورت آن استفاده کند ، و باتوجه به مبانی دینی که از مباحث معرفت نفس دریافتم هم درست است، ایشان میفرمودند که حتی چه بسا صورت این حسنه برای او عذاب هم باشد چون ظرفیت پذیرش و استفاده از آن را ندارد و لذا باید حسناتی را هدیه کرد که میت قبل از مرگ با آن انس داشته، میخواستم نظر جنابعالی را جویا شوم. استاد با توجه به مبانی معرفت نفس ونظام مندبودن عالم هرکسی در این دنیا نتواند خودش را در سیر به سوی حق قراردهد در برزخ و قبر بشدت دچار مشکل می شود و نمی تواند سیر کند و لذا بایستی مدت های طولانی در ظلمت و عذاب گرفتار باشد ، آیا این برای همگان صادق است یا نه مربوط به افرادی است که در سیر بسوی درجات بالاتری از بهشت و شناخت حق قدم بر میدارند؟در بعضی روایات دیده می شود که میفرمایند حتی محبین و شیعیان تا قبل از مرگ و حتی در سکرات پاک می شوند و در برزخ مشکلی ندارند و این بادید فوق سخت قابل جمع می باشد کسی که مدت های طولانی در اثر وابستگی شدید به صورت های دنیایی مثل همسر و فرزند یا ... زندگی کرده و توان جدایی از آنها و تنهایی را نداشته چطور می تواند در برزخ بدون مشکل باشد، مثلا کسی که آنقدر به همسرش وابسته است که حتی تاب دوری اورا برای یک روز ندارد این در برزخ برای او عذاب نمی باشد چون در آنجا همسر او دیگر در کنار او نیست ولذا در فرمایشات عرفا آمده است که : به تنهایی بکن عادت که در گور بخواهی بود تنها تا دم صور البته متوجه هستیم که این تنهایی آن عزلت منع شد ه در اسلام نیست بلکه آن مربوط به دل انسان است یعنی باهمه بودن و تنها بودن. باتشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حرف حق همان است که استاد عزیز حضرت آیت‌اللّه محمد شجاعی فرمودند. ولی از طرف دیگر رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» به ما دستور داده‌اند: «لا تَقُولُوا فِی مَوْتَاکُمْ إِلاّ خَیْراً» در رابطه با اموات خود که خود را مسلمان می‌دانستند جز به نیکویی یاد نکنید پس با این امید برایشان طلب مغفرت نمایید. موفق باشید
7894
متن پرسش
با سلام و احترام در ابتدای زیارت حضرت زهرا خوانده می شود ای کسی که خداوند تو را قبل ازخلقتت امتحان کرد ایا این عبارت فقط راجع به ایشان است یا راجع به ما هم هست؟ باتوجه به این عبارت اگر خداوند میدانسته که بعضی از ما به جهنم میرویم چرا ما را خلق کرده‌است ایا این با عدل و حکمت خداوند تنافی ندارد
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در مورد حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» بحث بر سر آن است که خداوند می‌دانست آن حضرت در مقابل فاجعه‌ی انحراف بزرگ بعد از رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌توانند با مقاومت خود آن مأموریت بزرگ را به انجام برسانند و این غیر از آن است که خداوند می‌داند هرکس با اختیار و انتخاب خود سرنوشت خود را تعیین می کند. موفق باشید
7882
متن پرسش
سلام ،خدا قوت به همه ی عزیزانی که زحمت میکشند به خصوص اساتید محترم ابتدا خدمتتان به خاطر تالیف کتاب" آشتی با خدا" که خیلی به من در پیدا کردن مسیر زندگی کمک کرد خسته نباشید میگم ولی یه سوالی تو ذهن من بی جواب مونده که امیدوارم به پاسخش برسم واون اینکه :چرا خدا مارو ناقص خلق کرد که بعد بخواهیم به کمال(خدا) برسیم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عنایت داشته باشید «ناقص‌بودن بد نیست، ناقص‌ماندن بد است» زیرا اگر ما استعدادهای خود را با اراده و اعمال خود به فعلیت برسانیم برای ما سرمایه به‌حساب می‌آید و در واقع خودِ حقیقی خود را در آن سرمایه می‌نگریم و با آن زندگی می‌کنیم. ولی آنچه به ما بدهند که ما نیستیم، مثل زن‌بودن و مردبودن است که بدن ما است و نه خود ما. خودِ ما فقط آن معارف و ارده‌ها و اعمالی‌ است که خودمان کسب کرده‌ایم و به همین جهت قرآن فرمود: «کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهینَةٌ» هرکس در رهن آن چیزی است که خود کسب کرده. موفق باشید
7870
متن پرسش
سلام علیکم استاد کتابی میخواندم از دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی . ایشان در این کتاب خداوندی که قرآن معرفی میکند را برتر از خداوندی که برهان و عرفان معرفی میکند میدانستند و میگفتند برای رسیدن به مقام شهود با خداوند قرآن بهتر میتوان ارتباط گرفت و به مرتبه ی شهود نائل شد . اما استاد بنده نمیتوانم این گونه از قرآن نور بگیرم . چکار کنم ؟‌مطالب شما را هم دنبال میکنم .مطالب سلوکی را هم تا جایی که بتوانم انجام میدهم . اما نمیتوانم به عمق معارف قرآن دست پیدا کنم . نهایت آن میشود تفسیر المیزان و یا تفاسیر شما که بتوانم بخوانم . دوست دارم وقتی قرآن میخوانم اشک ام جاری شود و حالت حلاوت دست بدهد . میدانم که میشود اما نمیتوانم . اما نمیشود . چکار کنم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: معلوم است که برهان تنها ما را متوجه وجود خداوند و اسماء حسنای حضرت حق می‌کند ولی باید قلب ما متذکر حضور حضرت حق و تجلیات انوار اسماء الهی گردد که با رعایت دستورات شریعت و صبر و حوصله و پشت‌کار، آرام‌آرام انوار ملکوت در مقابل انسان گشوده می‌شود و جذبات الهی ظهور می‌کند. عمده پشت‌کار و صبر است. در مورد معجزه صبرگفته‌اند: «پرده‌های دیده را داروی صبر.... هم بسوزد هم نماید شرح صدر». موفق باشید
7871
متن پرسش
سلام علیکم استاد استاد اینکه افرادی مثل رسول ترک در اوج الواتی بودند و به برکت نور سیدالشهدا (ع)‌به درجات بالا نائل شدند و یا اینکه افرادی از قبیل حر ریاحی که اباعبدالله او را از فرش به عرش کشاند و نه تنها ایشان بلکه افرادی دیگر . مثلا مثل شیخ محمدجواد انصاری همدانی که اسفار اربعه را طی کرد بود اگر شرح حال ایشان را بخوانید خودشان گفته بودند که اصلا من ضد عرفان بودم . در کتاب سوخته میتوان جزییات زندگی ایشان را خواند . اینکه مادرشان قبل از تولد ایشان خواب رسول اکرم را میبینند و حضرت رسول مژده ی به دنیا آمدن چنین فرزندی را میدهد و اینکه خداوند حال ایشان را در بازه ای از زندگی دگرگون میکند و ایشان را به سوی عشق خود سوق میدهد. ریشه ی این تحولات در کجاست ؟ اگر آقای انصاری که میفرمود شرع مقدس همین فقه است و یک جایی خداوند قلب او را میلرزاند . اینکه حر ریاحی که در سپاه کفر بود و به حق پیوست و امثال رسول ترک ها و ... که از فرش به عرش رفتند ریشه اش در کجاست ؟ آیا این ریشه در اعیان ثابته و عالم قبل از خلقت دارد ؟‌یا اینکه شخص خود کاری حسنه انجام داده که اینگونه خداوند از او دستگیری کرده است ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همه‌ی این توفیقات در صداقت آن عزیزان نسبت به حق نهفته است هرچند در مسیرهای انحرافی قرار می‌گرفتند ولی صداقت خود را نسبت به حق زیر پا نمی‌گذاردند و هیچ‌چیزی را جایگزین حق نمی‌کردند و لذا حضرت حق نیز به موقع‌اش خود را به آن‌ها می‌نمایاند. موفق باشید
7872
متن پرسش
سلام علیکم استاد اینکه شیخ محمد جواد انصاری در کتاب سوخته میگوید مرحوم ابهری مکاشفات اش صحیح است چون با نور اهل بیت حرکت میکند . از کجا میتوان فهمید یک شهود با نور اهل بیت است و شهود ولایی است و از کجا میشه فهمید که یک شهود ذوقی و کشف خود عارف است ؟ سوال دوم :‌آیا در شهود ولایی باز هم خطا وجود دارد یا خیر ؟ سوال سوم :‌هرکس میخواهد اسفار اربعه را طی کند حتما باید ملاصدرا و فصوص و فتوحات خوانده باشد یا خیر ؟ اگر جوابتان آری است (‌یعنی اینکه باید فلسفه عرفان خوانده باشیم ) که خب در مورد شیخ محمد جواد انصاری نظرتان چیست که بدون خواندن فلسفه و عرفان چهار سفر را طی کرد و اگر جوابتان خیر است (‌یعنی اینکه برای طی کردن اسفار اربعه نیازی به خواندن عرفان و فلسفه نیست )‌باز باید بگویم پس چگونه بر کشف خود برهان اقامه کنیم ؟ و عوالم دیگر را چطور عقلانی مورد بررسی قرار دهیم که در مکاشفات شیطانی نیفتیم . عذر خواهم این سوال نقضی نبود چون در هر دو حالت اش ذهن من را اشغال کرده بود . سوال چهارم :‌یکی از سخنرانی های آقای وکیلی را گوش میکردم . چیزی استنباط کردم و آن اینکه به نظر میرسد مکتب عرفانی شیعی نجف از مرحوم قاضی به قبل یعنی ملاحسیتقلی خان همدانی - سید احمد کربلایی طهرانی و مرحوم شوشتری وحدت وجودی بسیار غلیظ بودند اما زیاد اهل مباحث استدلالی و فلسفی نبودند . میخواستم بپرسم این استنباط من درست است یا خیر ؟یعنی میتوان راه را بدون حکمت متعالیه و عرفان نظری پیمود ؟ سوال پنجم :‌شما بارها گفته اید مرحوم بهاالدینی مشرب فلسفی نداشتند . ایشان را شما از اهل توحید به شمار میاورید یا اهل کرامت ؟ سوال ششم :‌مشرب مبرزا جواد آقا ملکی تبریزی هم آن طوری که بو می آید باید شبیه به مشرب ملاحسینقلی همدانی باشد . حداقل من از رساله لقاالله ایشان این طور استنباط کردم . میشود در این خصوص هم کمی توضیح دهید . عذر خواهم سرتان را به درد آوردم.آخر فکر میکنم که بدون فلسفه و حکمت متعالیه نمیتوان راه را پیمود باتشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- وقتی سالک دائماً شهود خود را با نظر معصوم تطبیق دهد خطر انحراف به حداقل می‌رسد ولی اگر به صرف شهود خود اعتماد کند خطر انحراف زیاد است 2- بعضاً سالکِ غیر معصوم در مصداق به خطا می‌رود 3- اسفار اربعه سیری است از کثرت به سوی وحدت و با هرچه عمیق‌ترشدن در احکام الهی محقق می‌شود و اسفار ملاصدرا و یا فصوص محی‌الدین چیزی جز گزارش سیر آن‌ها در رعایت احکام الهی نیست و لذا باید چیزهایی مثل اسفار ملاصدرا و یا فتوحات را مبانی نظری این سیر دانست ولی هرکس باید خودش به نور شریعت راه بیفتد و ملاک صحت کشف، نظر به سیره و سخن معصوم باید باشد 4- عرفان نظری و حکمت متعالیه حاصل تدبرات در وحدت وجود است 5- مرحوم آیت اللّه بهاء الدین اهل توحید بودند و کراماتی که از ایشان ظهور می‌کرد به تبع بود نه این‌که ایشان اراده کرده باشند اهل کرامت باشند 6- در مصاحبه‌ای که در رابطه با نحله‌ی نجف کرده‌ام و إن‌شاءاللّه روی سایت قرار می‌گیرد عرایضی داشته‌ام جواب خود را در آن مصاحبه خواهید یافت إن‌شاءاللّه. موفق باشید
7873
متن پرسش
با عرض سلام وخسته نباشید بعضی وقتها بر اثر بعضی از خود سازیها که انسان بروی خود انجام می دهد حال خوش پیدا می شود ولی با رفتن به سر کار و در محیط جامعه ان حال خوش ازبین می رود چکار کنیم تا کی این سیکل باید تکرار شود رمز ماندگاری چیست.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چیز بدی نیست، چون با رجوع به عالم کثرات در عین رویکرد توحیدی به مرتبه‌‌ی بالاتر از توحید باید پا گذارید نه آن‌که این حالت فعلی از بین رفته باشد و به همین جهت وقتی در برزخ وارد شدید همه‌ی آن حالات توحیدی را یک‌جا در خود می‌یابید. موفق باشید
7874
متن پرسش
با سلام. اینجانب علاقه مند به شعر و شاعری میباشم و در نظر دارم در کنار مطالعه کتابهای دینی و مذهبی بصیرت زا از کتابهای معتبر تفسیر اشعار شاعران نامی استفاده کنم. کتابهایی مثل حافظ نامه از استاد خرمشاهی به نظرم مفید میباشد. حال به نظر استاد محترم آیا وقت گذاشتن بر این کتابها میتواند علاوه بر مطالعه اشعار در افزایش بصیرت اینجانب تاثیر گذار باشد؟ اگر مناسب است چند ساعت در روز مناسب اختصاص به این کار باشد .
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: کار خوبی است و حافظ و مثنوی و سنائی و عطار به انسان بصیرت توحیدی می‌دهند ولی حافظ‌نامه‌ی آقای خرمشاهی خیلی نتوانسته است حافظ را نشان دهد هرچند شرح در خور دیگری هم از حافظ نیست که بخواهم معرفی کنم. موفق باشید
7875
متن پرسش
با سلام مرحوم ملاصدرا در حکمت العرشیه ، قاعده 8 از مشرق 2، صفحه 23 می فرمایند: للنفس الآدمیه کینونه سابقه علی البدن من غیر لزوم التناسخ و الروایات فی هذا الباب من طریق اصحابنا لا تحصی کثره حتی کینونه الارواح قبل الاجساد کانها کانت من ضروریات مذهب الامامیه رضوان الله علیهم. این گفته با سخن دیگر ملاصدرا که می گوید النفس جسمانیه الحدوث تعارض و تناقض ندارد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: نتایجی که ملاصدرا می‌گوید و نظر به روایات دارد به معنای آن است که روح در برزخ بدن خاصی مطابق عقاید و اعمالش پیدا می‌کند و از طرفی می‌فرماید: بستر جسمانی زمینه‌ای است تا روح در آن حادث شود حال این روح با بدنی مناسب عقاید و اخلاق در برزخ و قیامت ظهور می‌کند با توجه به این دو امر تناقضی پیش نمی‌آید. موفق باشید
7864
متن پرسش
با سلام ...حقیقت عقل کدام است ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عقل استعدادی است در رابطه با انتزاع مفاهیم کلی و هر کس در خود به صورت وجودی احساس می‌کند و به همین جهت تعریف بردار نیست. موفق باشید
7851
متن پرسش
سلام علیکم. نظر شما در مورد سخنرانی حضرت آقا در حرم رضوی چیست؟ به نظر شما آقا چه کدهایی را دارند به نیروهای انقلابی و کسانی که در کارهای فرهنگی هستند میدهد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین طور که متوجه اید که احتیاج است ان‌شاءالله به طور مفصل مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد تا اشتباهی که حزب الله سال گذشته کرد و با سخنان رهبری درست برخورد نکرد پیش نیاید و در رابطه با کار فرهنگی عنایت داشته‌باشید ما اهدافی داریم که باید بر روی آن اهداف و موانعی که حجاب آن اهداف هستند وقت بگذاریم آن هم بدون تخریب دولت و به امید اصلاح روش‌ها و بدون برخورد حزبی با موضوع به این شکل که در جاده‌‌ی عده‌ای بیفتیم که با انتقاد از دولت رویکرد انتخاباتی دارند. موفق باشید
7845
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم. آیاتی از قرآن که به سادگی و روانی طبیعت را توصیف میکنند مثلا بارش باران رویش انواع میوه ها و. .... ه خداوند متعال آنها را بعنوان آیه میداند چگونه میتواند نشانه خدا باشد چگونه ما که عنادی هم نداریم از اینها پی به خدا ببریم اصلا این نشانه خدا بودن که اینهمه در قرآن بکار رفته به چه شکل قابل استفاده است مثلا در اختلاف شب و روز چه علامتی از خدا وجود دارد یا اصلا چه علامتی برای چه چیزیست.؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: یک بحث، بحث اثبات وجود خدا است و یک بحث توجه به ربوبیت حضرت حق است. بحث وجود خدا که به عهده‌ی برهان‌های مربوطه است و عموماً بشر نسبت به وجود خدا مشکلی نداشته، حتی بت پرستان حجاز بت‌های خود را واسطه‌ی بین خود و خدا می‌دانستند. مسأله‌ی عمده، توجه به ربوبیت حضرت حق است و این که عالم توسط عقلی متعالی تدبیر می‌شود. این آیات می‌خواهد بفرماید همان‌طور که می‌توانید در طبیعت تجربه کنید هدایتی نظام‌مند در صحنه است، همان هدایت برای انسان‌های مختار نیز در صحنه می‌باشد و از این طریق نبوت انبیاء را متذکر می‌شود و عموما این آیات می‌خواهد از طریق توجه به ربوبیت حضرت حق ما را متوجه نبوت نبی بگرداند. موفق باشید
7843
متن پرسش
سلام علیک و ریحانه استاد سال جدید بر شما پر بار و پر نعمت باشد استاد روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه وآله)برخورد کردم که حضرت فرمودند:اجل ها و مدت عمر بهائم و حشرات زمین ومورچه ها وکیکها وملخها واسب ها و همه جنبنده ها و غیر اینها در تسبیح آنهاست و وقتی تسبیح آنها به پایان رسید خدای متعال ارواح آنان را قبض میکند و قبض ارواح آنان به ملک الموت مربوط نیست.اولا میخواستم معنای اینکه قبض روح آنان با تسبح آنان است چیست ودر ثانی اینکه قبض روح آنان به ملک الموتی که روح انسان را قبض میکند نیست بلکه خداوند روح انان را میگرد حالا یا خود خداوند یا به اسباب دیگر این جا منظور چیست؟ البته بعد از مطالعه ی کتاب از علامه طهرانی و استا محمد شجاعی به جواب هایی دست یافتم و تامل هم نمودم ولی میخواستم با جواب شما یافته های خود را تطبیق دهم .التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شاید نقش موجودات ذی‌حیات مذکور در رابطه با طبیعت فقط مدّ نظر است از آن‌جهت که قرآن می‌فرماید «خلق لکم ما فی الارض جمیعا» همه‌ی آن‌چه در زمین‌ هست را برای شما انسان‌ها خلق کردیم. پس وقتی نقش آن موجودات در انضباط طبیعت به پایان رسید به طور طبیعی روح آن‌ها برگشت می‌کند و قبض خاصی که جناب عزرائیل علیه‌السلام به عهده دارند برای آن‌ها لازم نیست. موفق باشید
7838
متن پرسش
سلام علیکم این حدیث لولاک آیا سند دارد یا نه؟ در صورت صحت سند آیا متن آن صحیح است یا نه؟ چگونه میشود پیغمبر. که عقل اول است و اولین و بالا ترین خلق خدا هستند بخاطر حضرت امیر خلق شده باشند و باز چگونه میشود که هردوی این بزرگواران بخاطر حضرت زهرا خلق شده باشند آیا حضرت زهرا مقامی بالاتری دارند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: سند روایت را در «جنةالعاصمه»، ص 168، به نقل از کشف‏اللئالى‏ آورده. عمده آن است که پیام این روایت را بتوانیم متوجه شویم که بنده بحمدالله در کتاب «مقام لیلة‌القدری فاطمه زهرا علیها سلام» و جزوه‌ی «فاطمه مظهر عبودیت» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
7829
متن پرسش
سلام استاد . خدا به شما و زحمتکشان سایت خیر دهد. چه کنم که از خودم نجات پیدا کنم . از قدیم دوست داشتم مورد توجه قرار گیرم الان هم که به میانسالی رسیده ام هنوز درگیر این افکارم و طوری رفتار میکنم (البته در حد شرع) که همه تعریفم کنند . مثلا در بخشش و انجام کارهای خیر و مسجد رفتن و ... دوست دارم همه متوجه شوند با اینکه میدانم اشتباه است ولی برایم ملکه شده و واقعا سخت است . استاد واقعا خسته شده ام .
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: جواب سؤال 7828 کمک می‌کند. هرچه نور توحید بیاید نقش بقیه عوامل و افراد ضعیف می‌شود. موفق باشید
7830
متن پرسش
سلام علیکم. درمان مغالطات چیست؟ از هرنوعش، شیطان دست بر نمیدارد.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: درمان اصلی از طریق توجه قلب به حقایق ممکن است زیرا در آن صورت قلب در ذیل نور شریعت حق را می‌شناسد و از این جهت دیگر شیطان نمی‌تواند باطل را به صورت حق جلوه دهد. با این همه، استدلال درست و منطقی نیز در مقابل استدلال‌های مغالطه آمیز شیطان کارساز است. موفق باشید
7814
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز علت تسبیح و تقدیس کردن ملائکه چه می باشد که در خلقت حضرت آدم گفتند نحن نسبح بحمدک و نقدس لک و چرا ذکر آنها تقدیس و تسبیح خداوند است در حالی که خداوند نیازی به این ندارد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ملائکه‌الله نظر به حضرت حق دارند و عظمت او را می‌یابند و تسبیح می‌کنند و کمالات او را می‌یابند و حمد می‌نمایند و گمان کردند این، برای خلیفه‌ی الهی شدن کافی است و بعد معلومشان شد که خلیفه‌ی الهی باید جامع همه‌ی اسماء باشد و حضرت حق را با همه‌ی اسماء ببیند و بندگی کند. پس بحث، نیاز خداوند به تسیبح و تحمید نیست بلکه بحث شأن خلیفه‌ی الهی بودن در میان است. موفق باشید
7805
متن پرسش
با سلام. بنده به تازگی با کتب ارزشمند استاد محترم آشنا شدم. احساس میکنم که بعضی از مطالب را چندی بعد از خواندن فراموش میکنم به نظر شما برای تثبیت هر چه بهتر مطالب و عمقی فهمیدن همراه با خواندن خلاصه برداری و نکته برداری کنم یا همین که زیر بعضی از مطالب مهم کتاب را خط بکشم کافی است؟ اگر راه حل بهتری هست بفرمایید. سوال دومم این است که گاهی اوقات به خود میگوییم من در جاهای زیادی مشکل دارم و لیاقت خواندن این مطالب عرفانی را ندارم و احساس میکنم به بار ننشیند. آیا این وسوسه شیطان است که میخواهد من را از ادامه این کار دلسرد کند؟ یا علی
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عرایض بنده از یک طرف بیشتر جنبه‌ی تذکر دارد و به همین جهت نه نیاز است آن‌ها را در حافظه نگه دارید و نه ممکن است، و تنها باید در تصمیمات خود متوجه آن تذکرات باشید. و از طرف دیگر بنده سعی دارم عقل خوانندگان کتاب‌ها را مورد خطاب قرار دهم و در نتیجه خود شما باید به آن نتایج برسید. نکته‌ی دوم این‌که دستورات اسلام و معارف الهی نقشه‌ی راه است تا انسان به مرور زندگی خود را مطابق آن دستورات و معارف شکل دهد. بنا نیست که از روز اول همه‌ی آن ظرائف را به‌کار گیرید. موفق باشید
نمایش چاپی