بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5417
متن پرسش
سلام استاد طاعات و عبادات قبول چند نفر از اقوام نزدیک بنده از من خواستن تا چند تا کتاب خوب اعتقادی بهشون معرفی کنم خودشون میگن که احساس می کنن ایمانشون روز به روز داره ضعیف تر میشه در حدی که می ترسن ایمانشون رو از دست بدن!! به نظر شما کدوم یک از کتاب های شما را بهشون معرفی کنم ( در ضمن اطلاعات دینی شون هم در حد ابتداییه و زیاد مقید نیستند) لطفا راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیاز به نبی» و «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» و «آشتی با خدا» خوب باشد. موفق باشید
5404
متن پرسش
سلام علیکم نسبت روح القدس و کون جامع (حقیقت محمدیه) و عالم امر چیست؟ آیا این سه یکی هستند؟ اگر نیستند صرفا ترتیب آن ها را در سلسله مراتب هستی بفرمایید. و آیا روح القدس همان روح الله اعظم است؟ نسبتش با مقام جمع اسماء (کون جامع و حقیقت انسان کامل) چیست؟ متشکرم!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح القدس یا جبراییل در ادبیات قرآنی مقام وحی به رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است ولی مقام کون جامع یا انسان کامل فوق جبراییل است و همه‌ی این حقایق مربوط به عالم امراند در مقابل عالم خلق. ظاهراً روح اعظم غیر از روح القدس است به تعبیر امام صادق«علیه‌السلام» روح اعظم فوق جبراییل و میکائیل است، همان روحی است که به ائمه کمک می‌رساند. موفق باشید
5408
متن پرسش
سلام علیکم عرض ارادت خدمت استاد گرانقدر چند روز پیش با چند نفر از دوستان مشغول صحبت بودیم که در حین بحث سوالاتی مطرح شد که نتوانستیم به جمع بندی برسیم لذا مزاحم شما شدم تا انشاءالله لطف کنید و تا حد امکان پاسخ سوالاتمان را بفرمایید این مطلب درست است: 1- از آنجایی که ما نمی توانیم با ذات خدا ارتباط برقرار کنیم لذا باید با اسماء و صفات حضرت حق ارتباط برقرار کنیم؟ 2- اگر این مطلب درست است مظهر تام و تمام اسماء و صفات چه کسانی هستند؟ 3- فکر میکنم پاسخ شما بنا بر روایات اهل بیت علیهم السلام باشد. اگر اینگونه است پس ما به هنگام ارتباط با خدا باید توجهمان به اهل بیت باشد؟ 4- اگر اینگونه است معنای مناجات و دعا چه می شود؟ در نماز ما که نمی توانیم با خدا ارتباط برقرار کنیم و تنها راه ارتباط با خدا، اسماء و صفات او هستند پس در نماز باید توجهمان به اهل بیت باشد!!!!؟ اگر پاسختان منفی است چگونه می توان بین دو مساله فوق جمع کرد؟ 5- آیت الله جوادی در یکی از سخنرانی هایشان در شب قدر فرمودند: رسیدن به مقام امیرالمومنین برای ما نه مقدور است و نه میسور ولی ما در این شب از خدا می خواهیم تا اماممان راندیدیم نماز نخوانیم، تا اماممان را ندیدیم عبادت نکنیم.معنای این حرف چیست؟ اگر بگوییم این همان معنای ارتباط با خدا از طریق اسماء و صفات است پس در نماز متوجه امام هستیم و نه خدا. و اگر بگوییم که در نماز باید به خدا توجه داشت منطورمان از این توجه، توجه به ذات است یا به اسماء؟ 6- معنای دقیق این فراز از زیارت جامعه کبیره چیست: من اراد الله بدا بکم و من وحده قبل عنکم و من قصده توجه بکم؟ 7- تمام این بحث بین ما چند نفر از آن جایی شروع شد که در یکی از شب های ماه مبارک مداح داشت دعای ابوحمزه را میخواند و مردم چندان گریه نمی کردند. مداح گفت برای اینکه قفل دلها باز شود روضه امام حسین میخوانم و اون موقع بود که صدای گریه مردم بلند شد. من بعد از جلسه به دوستان گفتم که این یک آفت است. اهمیت روضه و گریه در مصائب اهل بیت به جای خود(که از فهم و درک بنده خارج است) ولی اینکه مردم نمی توانند با خدا صحبت و مناجات کنند، این یک آفت است. آنوقت دوستم گفت که ارتباط با خدا از طریق اسماء اوست و باید روضه خواند. طبق استدلال مشابه جلسه ای در یکی از مناطق تهران توسط پیر غلامان سیدالشهدا در شب های ماه مبارک برگزار می شود و در این جلسه ی دو ساعته فقط روضه خوانده می شود حتی بدون خواندن یک خط دعا. سوالم از شما این است که جایگاه دقیق توسل را بیان کنید و بفرمایید معنای دقیق توسل چیست و چگونه با مناجات قابل جمع است؟ بنده این سوال را از عده ای می پرسم آنوقت در جواب می گویند وابتغوا الیه الوسیله. بنده وهابی نیستم که بخواهند توسل را برایم اثبات کنم من میخواهم جایگاه معرفتی توسل را به صورت اصولی و مبنایی درک کنم و جمع آن با مناجات و دعا را(با توجه به توضیحات فوق) متوجه شوم. با تشکر فراوان التماس دعا
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی توانستیم نور حق را در جمال اهل‌البیت«علیهم‌السلام» بنگریم و آن بزرگواران را آینه‌ی نمایش حق بدانیم پس عملاً با نور حق در اسماء حسنایش آشنا شده‌ایم و در دعا با خدایی مناجات می‌کنیم که اهل‌البیت«علیهم‌السلام» به ما نشان داده‌اند. این‌که آیت‌اللّه جوادی می‌فرمایند: از خدا می‌خواهیم تا اماممان را ندیدیم نماز نخوانیم. به همین معنا است که در آینه‌ی حرکات و سکنات و گفتار امامانمان نظر به انوار اسماء الهی کنیم و حیّ و قیّوم و سمیع و علیم را در آینه‌ی امامان معصوم بنگریم. در همین رابطه در زیارت جامعه، خطاب به امامان عرضه می‌دارید: هرکس خدا را بخواهد باید از طریق شما به خدا رجوع کند و هرکس بخواهد به نور یگانگی حق برسد با روح یگانگی که در شما هست متوجه حضور یگانه‌ی حق می‌شود و ... همین‌طور که شما در آینه‌ی جبهه‌های دفاع مقدس با خدایی آشنا شدید که در جاهای دیگر به آن خوبی نمی‌توانستید با آن خدا مرتبط شوید. در مورد مداحی آن مداح، دوست شما درست می‌گوید چون آینه‌ی حرکات و سکنات اهل‌البیت«علیهم‌السلام» قدرت انتقال دارد برای ارتباط حضوری با انوار و تجلیات اسماء الهی. توسل به ائمه یعنی برای رجوع به حضرت حق متوجه نور حق در جمال اولیاء معصوم می‌شویم و از طریق وجود مقدس آن‌ها با حضرت حق مرتبط می‌گردیم. موفق باشید
5409
متن پرسش
باسمه تعالی.سلام علیکم. میخواستم بدانم مرتبه اسم غفور خدا بالاتر است یا اسم عفو؟ آیت الله شجاعی در جلد اول کتاب مقالات خود اینگونه می فرمایند: "تفاوت بین عفو و غفران در این است که عفو الهی یعنی نادیده گرفتن و به حساب نیاروردن لغزشها و خطاها و محو آثار آنها ولی غفران الهی عبارت است از افاضات و رحمتهایی که متوجه سالک می شود و نقایص وجودی وی را تکمیل می کند. به عبارت دیگر عفو نادیده گرفتن موانع سیر و حرکت است و غفران از میان برداشتن موانع و اعطای کمال به جای آنهاست. عفوِ ذنب و خطیئه نادیده گرفتن و محو آثار آنهاست ولی غفرانِ ذنب و خطیئه مبدل ساختن آنها به طاعت و عبودیت و یا مبدل کردن نقیصه مزبور به حسن و کمالی است که منشا طاعت و عبودیت می شود." نتیجه آنکه طبق سخن ایشان اسم غفران برتر از اسم عفو است. آیت الله جوادی آملی در یکی از سخنرانی هایشان در شب قدر اینگونه می فرمایند: " همه ما نیازمندیم و اهل دعا لا یملک الا الدعا ولی به ما گفتند که در شب قدر و غیر قدر با خدا رازو نیاز کنید و به حضرتش بگویید با ما حبیبانه رفتار کن و نه غفارانه. تو می بخشی ولی بخشودنی به همراه محبت باشد. خدایا حبیبانه ببخش و نه غفارانه(ایشان اسم غفار خدا را در مقابل اسم قهار قرار می دهند)." سپس به دعای حضرت رسول در شب قدر اشاره می کنند: "ایشان اینگونه دعا می کردند: اللهم انک انت العفو تحب العفو فاعف عنی. خدایا با ما حبیبانه رفتار کن(یعنی با اسم عفو خودت با ما رفتار کن و نه با اسم غفارت) تا ما هم طعم محبت تو را بچشیم: الهی من ذالذی ذاق حلاوه من محبتک فرام منک بدلا. این غیر از این است که بگوییم: اللهم اغفر لی الذنوب التی تهتک العصم. باید بخواهیم که خدا با ما حبیبانه و طبیبانه رفتار کن." موید این سخن آیت الله جوادی، سخنرانی دیگر ایشان در شب قدر است که در رابطه با عدم خجالت مومن در روز قیامت در برابر خدا می فرمایند: "خداوند ایتدا از اسم ستار خود استفاده می کند. سپس غفاریت، سپس عفوبودن، سپس صفاح بودن و در آخر از اسم مُنسی خود استفاده می کند و گناه را از یاد مُذنب می برد تا او در قیامت و بهشت خجالت نکشد." نتیجه آنکه آیت الله جوادی اسم عفو را برتر از اسم غفار می دانند؟ حال کدام یک درست است؟ آیا می توان بین سخن هر دو بزرگوار جمع کرد.با تشکر فراوان.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم این دو اسم یعنی اسم غفار و اسم عفوّ را که هر دو به نحوی به معنای بخشیدن و گذشتن است، نسبت به جایی که به‌کار رفته می‌توان فهمید کدام معنا مورد نظر است و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و ائمه«علیهم‌السلام» ابتدا نظر به معانی کلی آن‌اسماء داشته‌اند و سپس مطلوب خود را نسبت به اسم عفوّ و یا غفار حضرت حق مطرح می کردند. آن‌ها از خدا می‌خواسته‌اند نه‌تنها عقوبتم مکن بلکه آن گناه را از صحنه‌ی جانم طوری پاک کن که زمینه‌ی ریزش رحمت تو فراهم شود. دقت آیت‌اللّه شجاعی همچنان که خودتان ملاحظه کرده‌اید با مقایسه‌ی آیاتی است که این دو اسم در آنآیات مطرح است ولی رویهم‌رفته باید از سیاق آیات و یا ادعیه متوجه معنای اصلی آن اسماء شد که واژه‌ی غفار یا عفوّ را برای کدام مطلوب به‌کار برده‌اند. موفق باشید
5398
متن پرسش
استاد گرامی! سلام طاعاتتان قبول در خطبه 113 نهج البلاغه امام علی (علیه السلام) فرمودند: أسمعوا دعوه الموت آذانکم قبل ... . اگر این دستور امام را بخواهیم در زندگی خود کاربردی بکنیم و دعوت مرگ را به خودمان بشنوانیم چه کارهایی را باید انجام بدهیم؟ و برای اینکه در این راستا ساحتمان را عوض بکنیم لطف فرموده و ما را راهنمایی کنید و چند دستور العمل کاربردی به ما بیان کنید. بیانات شما بسیار متین و عالی است ولی قبول بفرمایید که کلی است و برای کسی که بخواهد مثلاَ از امروز شروع کند دقیقاَ نمی داند چکار باید بکند. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: روش حضرت علامه طباطبایی و حضرت امام«رحمت‌اللّه‌علیهما»آن بود که تفکر را با ما در میان می‌گذاردند تا ما مناسب حال خودمان به کمک دستورات دینی جلو برویم. به نظرم این روش خیلی روش خوبی است از بنده نخواهید از این روش عدول کنم. پیشنهاد می‌کنم با حوصله‌ی زیاد جلد دوم کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» را مطالعه بفرمایید تا جواب سؤال خود را از بهترین منبع عالم هستی یعنی امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» بگیرید. موفق باشید 5399
5391
متن پرسش
باسلام.میخواستم بادوتاازدوستان طلبه پیرامون نبوت وامامت شناسی عمیقا کار کنم .درباره ی کم وکیف کار ومنابع کمکم کنید.ممنون.این سوال روی بارپرسیدم ولی .....
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض کردم کار بسیار خوبی است و شاید کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که در دست چاپ است کمک کند. موفق باشید
5376
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی در جواب آگنوستیک ها چه میتوان گفت ؟ من به دنبال نقد و جواب درستی به اونها بودم که متاسفانه مطلب مناسبی نیافتم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بهترین روش معرفت نفس است که به صورت حضوری طرف را با خودش روبه‌رو می کند در آن حال هراندازه هم بخواهد به همه‌چیز شک کند در این‌که کسی هست که نمی‌تواند منکر وجود او شود، حتی اگر آن‌کس، به همه‌چیز شک دارد و این شروع خوبی است تا بفهمد نمی‌تواند به «لا ادری» خود ادامه دهد. مرحله‌ی بعدی آن است که آیا این انسانی که در هیچ حال نمی‌تواند به وجود خود شک کند و بدون بدن نیز خودش خودش است، می‌تواند در درون خود نسبت به حرکاتی که تحت عنوان حق و باطل مطرح است بی‌تفاوت باشد؟ در این حال بحث فطرت شروع می‌شود که شروع خوبی است برای نجات از روح آگنوستیک. موفق باشید
5375
متن پرسش
با عرض سلام وخسته نباشید خدمت استاد گرانقدر آقای طاهرزاده دامت برکاته استاد عزیز 2 سوال از خدمتتان دارم سوال اول اینکه چرا کلاس روز چهارشنبه شما تعطیل شده وما بسیار سرگردان وناراحتیم زیرا تنها کلاسی از شما بود که می توانستیم شرکت کنیم چون قبل از اذان مغرب تشکیل می شد چون ما از شاهین شهر خدمت می رسیدیم وچون خانم هستیم زمانش مناسب بود ومتاسفانه محروم شدیم وسوال دوم به نظر شما آیا برای به کمال رسیدن استاد راه نیاز است ؟ وچقذر استاد در این زمینه می تواند مفید یاشد (من چند سال قبل خدمت حاج اقا شوشتری می رسیدم واز ایشان دستور العمل هایی هم می گرفتم ولی متاسفانه به علت ناخوشی استاد این ارتباط قطع شد سوالم از شما این است آیا اگر مجددا خدمت ایشان رسیده واز دستور العملشان استفاده کنم خوب و÷سندیده است ؟ویا اینکه شما راه دیگری را ÷یشنهاد می فرمایید زیرا مدتی است احساس می کنم ایمانم کم رنگ شده ودر مشکلات زندگی خودم را می بازم ونا امید می شوم لطفا راهنمایی بفرمایید .خداوند به شما جزای خیر عنایت بفرماید متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شهرداری به جهت انتخابات کلاس را تعطیل کرد و از نظر بنده آنچه باید عرض می‌کردم، گفته شد، چون بنده می‌خواستم نگاه دوستان را متوجه‌ی اندیشه‌ی حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بکنم. حالا خوب است خودتان اندیشه‌ی عرفانی امام را دنبال کنید 2- کار خوبی است ولی بالاخره باید سعی کنید خودتان دستگاه فکری داشته باشید تا در آن دستگاه جای اذکار و ادعیه روشن شود. موفق باشید
5351
متن پرسش
باسلام.همان طور که میدانید قرآن از دوجنبه لفظ و محتوا دارای اعجاز است.و راه اثبات دین هم معجزه است پس راه اثبات الهی بودن اسلام اثبات اعجاز قرآن است.اما در مورد اعجاز لفظی که واضح است باید ادبای عرب زبان تشخیص بدهند و یک سری قواعد و اصول مشخصی دارد(اصول فصاحت و بلاغت) ولی سوال من در مورد اثبات اعجاز محتوایی است به این صورت که مبنای ما برای تشخیص برتری یک متن از متن دیگر از لحاظ محتوا چیست؟ آیا عقل است اگر چنین است در یک سخنرانی آیت الله جوادی آملی در نقد حقوق بشر فرمودند اینان مبنایی برای تنظیم حقوق بشر ندارند ، پس در واقع ما هم مبنایی برای تشخیص برتری قرآن از دیگر متون نداریم. پس به طور خلاصه سوالم را تکرار میکنم : آیا عقل مبنای اثبات اعجاز محتوایی قرآن است؟ آیا عقل می تواند و آنقدر کامل است که بتواند بدون وحی راهی که مناسبتر است را انتخاب کند؟ خوب اگر پاسخ شما به سوالات بالا مثبت است لطفاً به این سوال پاسخ دهید که آیا این جمله درست است: وقتی عقل مبنا باشد و کامل، هر حکم و گزاره ی دینی که خلاف عقل باشد باید کنار کذارده شود و اگر آن حکم قطعی الصدور از آن دین باشد ، باید آن دین کنار گذاشته شود.مثلا اگر به فرض محال اثبات شد که حکم قطع ید سارق که در قرآن ذکر گردیده بنابه دلایلی محکم غیر عقلانی است (و مثلا اگر به جای آن فلان حکم در مورد آنان اجرا شود اثر بهتری دارد )و چون این حکم قطعی الصدور از دین اسلام است(چون در قرآن آمده نه در روایات که بشود گفت شاید جعلی باشد) پس دین اسلام زیر سوال میرود. ضمنا شاید بگویید احکام یک جنبه ی معنوی دارد که ما از آن بی خبریم و حتی احکام غیرعقلانی لازم الاجرایند باید بگویم که اگر چنین توجیهی به کار برده شود آنوقت تثلیث در مسیحیت را هم باید پذیرفت چون شاید ما از جنبه معنوی آن بی خبر باشیم!باتشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علماء اسلام از جمله غزالی نیز وارد این بحث شده است که جایگاه عقل کجا است و جایگاه دین نسبت به عقل در کجا قرار دارد، سپس به‌خوبی روشن می‌کند که عقل می‌تواند متوجه دو امر بشود. یک امر این‌که قرآن طوری است که از نظر محتوا و انظباطِ توحیدی که دارد نمی‌تواند از بشر صادر شود و امر دیگر این‌که عقل در عین آن‌که متوجه عظمت قرآن می‌شود، متوجه نقص خود نیز هست که نمی‌تواند بر همه‌ی عالم احاطه داشته باشد و حکمی صادر کند که همه‌ی جوانب را در نظر بگیرد هرچند اجمالاً می‌تواند با نظر به قواعد عقلی نظر بدهد ولی تفصیل آن حکم در حدّ خالق عالم است.عقل می فهمد نیاز به دین دارد. موفق باشید
5355
متن پرسش
باسلام.طاعات قبول.قصددارم بادوتا از دوستان طلبه بحث نبوت شناسی را عمیق کارکنم.راجعبه کم وکیف کارومنابع راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است. پیشنهادم آن است که از کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شروع کنید چون بنده سعی کرده‌ام در آن کتاب آخرین نظرات بزرگان علم کلام را دسته‌بندی کنم. موفق باشید
5345
متن پرسش
باسلام: چند سؤال راجع به مباحث معاد داشتم البته این بحث را گوش می دهم: 1. آیه‌ی یوم تبدل الارض غیرالارض راجع به برزخ است یا قیامت؟ 2. بنده متوجه نشدم در صحبت های شما که بالاخره آن‌که امروز می‌میرد با آن‌که 500 سال است مرده است قیامت آن 500 ساله زودتر است از این فرد تازه فوت شده است، یا نه به قیامت نسبی می‌رسد؟ برای مثال امام الآن برزخشان اگر تمام شده باشد به چه صورت است با کسی که تازه می میرد؟ 3 . منظور از اینکه در برزخ صبح و شام هست را از لحاظ فلسفی و عرفی معنا بفرمایید این را هم گوش دادم قانع نشدم از آن پاسخ؟ 4. فرمودید ارواح مومنینی که در یک سطح‌اند همدیگر را می‌بینند و مومنین درجه بالا درجه پایین را می بینند ولی درجه پایین بالا را نمی‌بینند، خب اگر درجه‌ی پایین بالا را نبیند چگونه طلب مقام بالاتر را می‌کند؟ 5. آیا انهایی که فطرتاً نامحدود را می خواهند ولی در مصداق اشتباه کرده‌اند آن دنیا سیر نامحدود می‌کنند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فرق نمی‌کند ولی نظر به قیامت دارد 2- در هر حال همه در برزخ می‌مانند تا با نفخه‌ی اول اهل زمین و اهل برزخ همه از آن موقعیت بمیرند و با نفخه‌ی دوم همه به حیات قیامتی زنده شوند و تنها انسان‌های کامل از این امر استثناء هستند چون آن‌ها فوق دنیا و برزخ‌اند 3- عرض شد چون در برزخ هنوز اهل برزخ متوجه صبح و شام دنیا هستند، صبح و شام را می‌فهمند 4- طلب مقام بالاتر و تصور مقام بالاتر غیر از قرارگرفتن در آن مقام است. منظور آن است که نمی‌توانند به ملاقات صاحبان مقام بالاتر بروند مگر در مواردی که مأدون هستند 5- خیر، چون از محدود نمی‌توان نامحدود را به‌دست آورد. این افراد در زندگی به بن‌بست می‌رسند. موفق باشید
5347
متن پرسش
سلام استاد عزیز. ضمن آرزوی قبولی طاعاتتان چند سوال داشتم 1. استاد اینکه در قرآن آمده «عنده ملکوت کل شیء»، معنای کلمه «ملکوت» چیست؟2. مگر کلمه «موجود» به معنای چیزی که بوجود آمده، نیست؟پس چرا در یکی از فرازهای ذعای جوشن کبیر خدا را با کلمه »موجود» مورد خطاب قرار داده؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حقیقت وجودی هر مخلوقی جنبه‌ی ملکوتی آن مخلوق است، مثل نفس ناطقه‌ی شما که حقیقت وجودی شما است 2- باید از سیاق دعا متوجه شد که نظر به حضرت حق دارد از آن جهت که موجودی است که همه‌ی موجودات از اوست و به این معنا یعنی وجود مطلق است. موفق باشید
5337
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.سلام علیکم.جسم ما مرتبه ی نازل روح ماست.آیا بعد از اهدای عضو،عضو پیوند داده شده،که هنوز در بدن شخص گیرنده به حیات ادامه میدهد و تحت اراده ی او درمی آید خود نیز منبا اثر در گیرنده هست ؟افراد گیرنده بعضا اعتراف کرده اند که خلق و خوی دهنده را پیدا کرده اند،ثواب و عقاب شخص دهنده چگونه می شود؟باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که عضوی که با روحیه‌ی یک انسان شکل گرفته وقتی به انسان دیگری داده می‌شود روحیه‌ی گیرنده را تحت تأثیر قرار می‌دهد روی هم رفته قابل پذیرش است ولی ربطی به شخصیت گیرنده ندارد که باید درهر حال خودش انتخاب کند چه آن عضو جدید بستر مناسبی باشد و چه نباشد. موفق باشید
5338
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید سؤالی در مورد اهدای کارهای خیر به حضرت عزرائیل از شما پرسیدم و به شماره 5266 به این صورت در سایت شما درج شد"س: با سلام و خسته نباشید بزرگان سفارش میکنند برای رفیق شدن با حضرت عزرائیل، اعمالی را به ایشان اهدا کنید یا برای سلامتی ایشان صلوات اهدا کنید سؤالم این است این اعمال چه تأثیری برایشان دارد؟ ایشان جزء ملائکه هستند و ما منا الا و له مقام معلوم با این اهدا مقام آنها که بالاتر نمیرود؟ ج: باسمه تعالی: سلام علیکم. با بهترین رجوع به حضرت عزرائیل«علیه‌السلام»، با بهترین تجلیات آن ملک مقرب روبه‌رو می‌شویم چون ملائکه‌ی مقرب دارای تجلیات مختلف‌اند. موفق باشید" منظور شما از جواب را متوجه نشدم امکان دارد بیشتر توضیح بفرمایید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن بود که می‌توان با هدیه‌ی نماز و یا عمل خیری به حضرت عزرائیل (علیه السلام) زمینه‌ی تجلّی نور حضرت عزرائیل را طوری فراهم کرد که آن نور جنبه‌ی لطف به ما را داشته‌باشد و با صورتی زیبا بر ما جلوه کند. موفق باشید
5307
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده. این نامه ویژه مطلبی خاص است و فوق العاده مهم است. این موضوع که می نویسم سال ها – با شدت ضعف متفاوت – درگیرش بوده ام.لطفا جواب را به ایمیل بدهید. جوانی هستم 22 سال اهل مشهد. عاشق رهبری هستم.تا آن جا که یادم هست با جان و دل به احمدی نژاد رای دادم و فکر کنم دعا می کردم روزی مثل ایشان شوم. - احمدی نژاد منهای آقای مشایی ای که برایم مجهول است - .چند وقتی است با آثاری از شما آشنا شده ام. و از غربی نگری متنفرم از فرزند تفکر غربی بودن و از همه مهمتر عمل به آن چه تفکر غربی می گوید.از اوایل دانشگاه دغدغه دینی کارکردن داشتم.رشته ی من مهندسی شهرسازی است - رشته ی من همان است که کاربری می دهد،تراکم تعیین می کند،خیابان می کشد،مبلمان شهری می کند و .. - و اگر خدا بخواهد از مهر همین امسال شاید ارشد در رشته ی برنامه ریزی شهری یا برنامه ریزی منطقه ای قبول شوم.براساس گفته ی چند نفر و شناخت برخی اطرافیانم در این رشته از محتوای خوبی برخوردار شده ام و درس نسبتا خیلی خوب بوده . خودم فکر می کنم تا حد خیلی خوبی به مباحث رشته ی خود آشنایی دارم و همین الان در این رشته و مجلات موجود به نظر می توانم با همین سطح به راحتی بسیاری مقاله بنویسم(البته با کمک اساتید و مقالات چند نفره).در تحلیل و فهم نظریات قدرت خوبی دارم. اما با این تفاصیل پی بردم – البته پی بردنش خیلی راحت است - که شهرسازی کشور ما تقریبا (یا دقیق ترش شاید این باشد: تماما) حاصل شهرسازی آمریکایی و انگلیسی و شاید غیره است.طرح های جامع شهری اساسا امریکایی و انگلیسی است و الان نگرش راهبردی که در رشته های مختلف شناخته شده است هم غربی است.(هر چند به نظر می رسد این نگرش ویژگی های مثبت زیادی دارد).اصلا رویکردهای ساماندهی و توسعه ی شهری جدید از انجمن نوشهرسازی آمریکا است مثل:رویکرد توسعه ی حمل و نقل محور(TOD) و دهکده های شهری(URBAN VILLAGE) و ... . اما شاید تاسف آورتر این است که در فضای مقالات ما هم مشاهده می شود که پس از توضیح این رویکرها کاربردی کردن آن ها مطرح است فرض کنید در مقاله مثلا این مطرح بشود که در شهر اصفهان در کنار کدام ایستگاه مترو مرکز TOD می توان زد. اصلا به شخصه من یکی ندیدم تی او دی در ایران با نقد مواجه شده باشد.انگار در شهرسازی ما، ما دربست در اختیار غربیم، دربست. البته شاید تی او دی درست باشد ولی مهم این است که بفهمیم درست است یا نه،اگر درست است چقدر درست است... اما تلاش هایی در خصوص شهرسازی اسلامی – ایرانی شده است ولی به نظر آنقدر ضعیف که استاد ما در پاسخ به سوالی می گفت برخی می گویند شهرسازی اسلامی – ایرانی و برخی می گویند ایرانی – اسلامی ،البته این می تواند از ضعف استاد ما باشد که دانشجوی دکترا هم هست.این یعنی دانشجوی دکترای شهرسازی این را هنوز تشخیص نداده که اول ایرانی بیاید یا اول اسلامی ..یعنی اینقدر این شهرسازی اسلامی – ایرانی غریبه و جا نیفتاده است. شاید بتوان پدر این شهرسازی را دکتر محمد نقی زاده دانست که ایشان رجوع زیاد به قرآن دارند و در کتاب ایشان نام جناب علامه طباطبایی مطرح می شود.ایشان در کتاب مبانی نظری خود از وحدت در کثرت،زیبایی و نظم و .. سخن می گویند... و البته این گونه نیست که واقعا تلاش نبوده و جدیدا در تبریز همایش سالانه در این خصوص برگزار می شود و مقاله می گیرد و ... . ولی در عمل و توسعه ی شهری شاید 100% غربی باشیم. جالب است بدانید که در تقریبا در همه ی شهرسازی ما اگر عکسی از فلان میدان در اروپا که مردم دور آن نشسته اند و بستنی می خورند و همه ساله در آن کارناوال فلان برگزار می شود گذاشته شود از آن به عنوان یک فضای شهری موفق نام برده خواهد شد و شهرسازان ایرانی باید این چنین فضایی را الگو قرار دهند. حال با توصیف خیلی اجمالی از شهرسازی موجود کشور و نسبت خود با این شهرسازی، می خواهم گام بردارم و در ذیل تفکر انقلاب اسلامی ، شهرسازی اسلامی کاربردی ارائه دهم،البته من مهم نیستم یعنی می خواهم یک کاری بکنم،عذاب وجدان راحتم نمی گذارد وقتی بدانم می توانستم کاری کنم و نکردم بعد شاید بتوان گفت واقعا چگونه دعای فرج بخوانم ؟! .آخر شهر جایی است که تاثیرات جدی بر زندگی دارد اصلا در بستر همان طبیعتی است که شما می گویید باید با آن تعامل کرد،من احساس می کنم می شود از شهرسازی تا حدی بستری برای توسعه ی کاربردی فرهنگ و عقاید ایجاد کرد. یعنی شهری ساخت در جهت زندگی بندگان خدا. نمی گویم شهر توان این دارد که بشود استاد کامل سخنگوی فلسفه ولی مسکنش که می تواند جایی برای تعالی سریع تر انسان باشد.کافی است تا با عنایت امام زمان – عجل الله تعالی فرجه - شهر بسازیم که اگر آرمان شهر نیست دشمن شهر هم نباشد و حداقل بعضی ویژگی های غلط را نداشته باشد،حداقل حداقل مسجدش درست مکان یابی شود... من با شناختم از شهرسازی می گویم می شود اگر حداقل حداقل نشود دیگر حداقل حداقل حداقل حداقل که می شود.. اما من نیاز به استاد دارم،نیاز به کسی دارم که اسلامی باشد،من خودم هم در راه اسلامی بودن قدم بر می دارم ولی شاید می توان سریع تر گام برداشت، باید سریع تر گام برداشت،شهرساز شدن در چند سال آسان است اما استاد طاهرزاده شدن،احمد رهدار شدن، جناب واسطی شدن به این زودی ها مگر با عنایت ویژه از بالا،نیست.حالا من تا حدی شهرساز شدم اما نیاز دارم به استاد اسلامی ،نیاز دارم به راهنمای تمدن شناس... کسی که حداقل بگوید برو فلان کتاب را بخوان بعد ببین این وحدت در کثرت که آقای نقی زاده مطرح می کنند کیفیتش چگونه است،اصلا تفکر آقای نقی زاده چقدر درست است و ... . کسی که بگوید فلان کار را در شهرسازی موجود بکنی عیبی ندارد الان خوب است.. به این راحتی ها دغدغه ام را کنار نمی گذارم، باور کنید می شود در این زمینه کار کرد.البته نمی خواهم آویزان شوم فقط حداقل به اندازه ی جوانی که سوال از ازدواج و عشقش به دختری دارد و با چشم گریان و دلی طوفان زده جلوی شما در خیابان ظاهر می شود کمکم کنید کافی است. حالا می خواهم یک نقشه ی راه اولیه بگیرم، مثل اینکه بگویید چه کتاب هایی را بخوانم،یا در مشهد به کدام جلسه مراجعه کنم، یا فوق العاده است که وقتی به من بدهید با کتاب های شهرسازی ام یکی دو جلسه یک ساعته به دیدارتان بیایم، طی الارض بلد نیستم ولی با همین ماشین غربی خودم را از مشهد می رسانم!. نمی دانم چگونه سخن بگویم که بدانید من بچه پر رو نیستم فقط کمک می خواهم... . اگر فکر می کردم در این زمینه نمی توانم کاری کنم جلو نمی آمدم... اگر نیاز به توضیح بیشتر است لطفا بفرمایید مطالب تکمیلی بفرستم. ببخشید مطلب طولانی بود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور که می‌فرمایید می‌توان شهری ساخت که بستر زندگی را به سوی خداخواهی سوق دهد که اگر آرمان‌شهر نیست لا اقل جایگزینی‌های کاذب ایجاد نکند که انسان احساس کند خداخواهی‌اش به حاشیه رفته. اگر به طرز زیبایی ذهن‌ها به جای تصور حضور در پارک، تصور حضور در مسجد را داشته باشند و در تصور حضور در مسجد گم‌شده‌هایی را مدّ نظر بگیرد که حضور در پارک حجاب آن گمشده‌های معنوی باشد، چقدر جهت‌گیری انسان‌ها در زندگی شهری عوض می‌شود. بنده به‌خوبی خلأ وجود چنین شهری را احساس می‌کنم و می‌دانم نتوانسته‌ایم به مردم بفهمانیم مبلمان شهری وقتی براساس نگاه غربی تنظیم شود ما را به ایده‌آل‌های غربی متوجه می‌کند و به‌کلی از ورود به عالم قدس و ملکوت محروم می‌کند. ولی تا کلیات موضوع در انسان‌شناسی درست تبیین نشود چه کسی می‌پذیرد مبلمان شهری چه اندازه در جهت‌گیری دینی و غیر دینی موثر است. در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» اصولی در این مورد عرض کرده‌ام. عنایت داشته باشید کاربردی‌کردنِ موضوعات به عهده‌ی امثال جنابعالی است و نگاه کلی‌دادن در این مورد وظیفه‌ی امثال ما است. اگر با همین دغدغه، مباحثی که عرض کرده‌ام را دنبال کنید آرام‌آرام قلب شما آماده می‌شود تا اشراقی در راستای طراحی شهری در شما ایجاد شود که روح انسان‌ها در آن شهر در هوای عبودیت سیر کند. ریزه کاری‌های زیادی در میان است. نیاز نیست ریز مطالب را برای امثال بنده ارائه دهید، وقتی توانستید از یک طرف روشن کنید چگونه شهرسازی غربی حجاب رجوع به عالم قدس است و چرا نمی‌توان در یک شهر کافه تریا و پارک داشت و باز جامعه از مسجد تغذیه‌ی معنوی بکند و وقتی توانستید از طرف دیگر روشن کنید مقصد انسان‌ها در این دنیا چیست و چرا مساجد از وظیفه‌ی خود باز مانده‌اند، آرام‌آرام نقطه‌های رجوع به شهرسازی اسلامی ماوراء نگاه غربی به مسجد و پارک شروع می‌شود. چه کسی باور می‌کند این نوع شهرسازی ریشه در روحیه‌ای دارد که معتقد به حکیمانه‌بودن نظام عالم نیست و به خود حق می‌دهد هرطور خواست در عالم و آدم تصرف کند؟ موفق باشید
5308
متن پرسش
سلام! 1‏- شما در کتاب آشتی با خدا گفته بودید بدن مادی انسان برای من انسان حکم ابراز برای رسیدن به کمال را دارد پس چرا ما در قیامت هم بدن داریم؟چرا خود من به عرصه ی قیامت نمی آید و نیاز به بدن دارد؟ 2- شبهات زیادی در سر دارم ولی حتی وقتی که جواب این شبهات را پیدا می کنم و ذهنم آرام می گیرد باز هم دلم آرام نمی گیرد؟باید چه کنم هم ذهن و هم دلم آرام بگیرد ؟ تشکر!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و در کتاب «معاد» روشن می‌شود که بدن قیامتی صورت اعمال و عقاید ما است و آن بدن غیر از بدنی است که ابزار نفس است 2- خدا را شکر کنید که دلی دارید که به زودی قانع نمی‌شود و به دنبال مطالب بزرگ‌تر است. کار را ادامه دهید تا با مطالب و معارف بزرگ‌تری روبه‌رو شوید. موفق باشید
5314
متن پرسش
سلام علیکم بنده به لطف خدا 3- 4 سالی ات که با مباحث شما آشنا شده ام و این را یک توفیق الهی می دانم.از آن جا که طلبه هستم عده ای برخی سوالات را از بنده می پرسیدند که احساس می کردم توضیح دقیق این سوالات احتیاج به توضیح مقدمات زیادی دارد.احساس خودم این است که چون بعد از عبور از عالم شهید مطهری به وادی شما رسیده ام توان درک مطالب شما برایم دور از دسترس نیست، اما نمی توانم این روش را به این دوستانم هم بگویم چرا که عمل نمی کنند و نکرده اند. مشکلی که در توضیح مطالب شما با آن برمی خوریم و گویا آن دسته تهرانی دز سوال 5244 هم با همین مشکل روبه رو شده اند این است که وقتی مطالب را برایشان توضیح می دهیم به وجدم آیند و گویا به تشنه ی دم مرگ آب حیات می دهیم اما برخی اوقات فقط بیشتر در همان مطلب ریز می شوند از عهده درک مطلب برنمی آیندو به جای تفکر عقب می نشینند و سریع می گویند این مسائل برای ما نیست، سطح بالا است و خیلی عرفانی است ولی جانش تشنه است. با کسانی که تحصیلات بالایی دارند هم این مشکل اگر چه کمتر وجود دارد ولی آزار دهنده است.بنده برای توضیح مطالب شما در یک گروه بحثی دعوت شده ام .سوال مشخص من این است که ما مطالب شما که عمدتا برآمده از فطرت است را فقط برای یک سطوح خاص با فهم بالاتر از حد معمول توضیح دهیم؟اگر جواب منفی است باید گفت که تجربه شخصی ام نشان داده است که نه مسیر سیر مطالعاتی و نه توضیحات شما گره گشای آنها نیست . چه کنیم؟از طرفی این افراد تشنه اند و از طرف دیگر هم احساس می کنم بعد از مدتی باز هم بگویند که این مطالب خیلی سطح بالاست و ...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که عنایت دارید مباحث معرفت نفس را باید از کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» شروع کرد و مطابق ظرفیت مخاطبان سخن گفت. تجربه‌ی دوستان نشان داده در بسیاری موارد جواب داده است ولی با همه‌ی این احتیاط‌ها عنایت داشته باشید که استعدادها متفاوت است و این نوع مباحث رزق همگان نیست. موفق باشید
5268
متن پرسش
باسلام ا.استاد شما در بحث معاد فرمودید بعضی 700هزار سال بخاطر اینکه عقیده درستی از معاد ندارند سر پل صراط صبر می کنند می خواستم ببینم آیا آیت الله بروجردی هم که خود شما فرمودید نباید در مباحث معاد به ایشان مراجعه کرد بلکه باید به طباطبایی ها مراجعه کرد آیا ایشان هم آن دنیا چون معادی را که علامه طباطبایی مد نظرشان نبود را نخواندند 700هزار سال صبر می کنند؟2. نسبت به افراد عوام چطور؟ 3.آیا انسان در این دنیا باید نامحدود را بخواهد تا در آن دنیا هم نامحدود را بخواهد یا نه همه انسانهای خوب بلا استثنا حتی اگر نامحدود را نخواهند و در یک حدی توقف داشته باشند هم آن دنیا سیر نامحدود می کنند؟ 4.فرق ایمان با یقین چیست؟و کدام بالاتر است؟ 5.در آخرین جلسه سوره اعراف فرمودید امام ملاقات هایشان را حتی با رئیس جمهور در ماه مبارک رمضان قطع می کردند این چطور با سیره مقام معظم رهبری که این همه ملاقات در ماه مبارک دارند جمع می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم. 1- آیت‌اللّه بروجردی خودشان اهل حکمت صدرایی بوده‌اند ولی وظیفه‌ی خود را در ارائه‌ی فقه می‌دانستند در حالی‌که علامه طباطبایی وظیفه‌ی خود را در تبیین معارف اسلامی می‌دانستند. با این‌همه به گفته‌ی آیت اللّه جوادی، علامه طباطبایی نیز معتقد بودند حوزه تا آن زمان آمادگی طرح معاد را ندارد 2- در هر صورت هراندازه رجوع ما به خداوند در معاد درست‌تر باشد بنا به روایات سرعت ما در صراط بیشتر است 3- همه فطرتاً به دنبال نامحدود هستند هرچند مصداق‌ها را اشتباه می‌گیرند 4- یقین درجه‌ی کامل‌تر ایمان است در حدّی که انسان به جایی می‌رسد که نقش فعال خداوند را در همه‌چیز می‌یابد 5- مقام معظم رهبری که در ماه رمضان ارشاد ملت را به عهده گرفته‌اند این با خلوت‌داشتن نسبت به امور سیاسی و اجتماعی تنافی ندارد. تازه هرکدام از آن عزیزان وظیفه‌ی خودشان را دارند. موفق باشید
5271
متن پرسش
سلام علیکم استاد به نظر شما اگر روحانیون مثل بیشتر ائمه بکه روشنگری و تبیین احکام اسلامی می پرداختند و به ظاهر در سیاست دخالت نمیکردند و فقط نقش ناظر داشتند کلامشان نافذتر و مقبولیتشان نزد مردم بیشتر نبود
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم. حاکمان غاصب، مانع حاکمیت ائمه«علیهم‌السلام» بودند مکرراً امامان می‌فرمودند حاکمان غاصب حق ما را غصب کرده اند. موفق باشید
5279
متن پرسش
سلام.جناب استاد محی الدین ابن عربی در رابطه با آیاتی که خلود وجاودانگی درآتش رابرای کفار بیان کرده نظری دارند مختصرا بدین معنا که هیچ آیه ای پیدا نمی شود که بحث خلود را مطرح کرده باشد وقابل تاویل نباشد وکلا در این رابطه نظری به خصوص دارند لطفا کمی توضیح می دهید ؟واینکه آیا نظر تمامی عرفا این می باشدیا اختلاف وجود دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: محی‌الدین منکر خلود نیست، معتقد است پس از مدتی عذاب تبدیل به عَذْبْ می‌شود و دیگر اصحاب نار عذاب ندارند که اکثر عرفا آن را قبول ندارند. زیرا به گفته آیت الهق جوادی ،جهنم جایگاهی است مقابل تمایل فطرت و چون انسان در هرحال از فطرتش جدا نیست اگر در جایگاهی باشد که مقابل فطرت باشد ، جایگاه دوری از رحمت خدا است و همواره در عذاب است. مفصل آن را باید در جای دیگری دنبال کنید. موفق باشید.
5281
متن پرسش
سلام. درآیاتی که ماجرای آدم دربهشت نزولی را مطرح می‌کند خداوند خطاب به آن می گویند که بخورید هرچه می خواهید فقط به این درخت نزدیک نشوید. محل اشکال اینجا می باشد که مگر این‌گونه نبوده است که آدم تماما نظر به احد داشته و ذوب در توجه الهی بوده است پس چگونه است که می خورد اصلا جنس این خوردن وآن خوراکی ها در بهشت نزولی چیست؟ چون در کتاب هدف حیات زمینی آدم فرموده اید که آن چنان در رویت حق بوده اند و در حقایق عالم غیب مستغرق بوده اند که اصلا متوجه نقص‌هایشان نبوده اند.این توصیف با امر به خوردن کمی سنخیت ندارند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک مرحله، مرحله‌ی مقام تعلیم اسماء و اظهار اسماء به ملائکه است که آن‌جا حتی آدم و حوایی مطرح نیست فقط آدم به عنوان خلیفه‌ی الهی مطرح است که مأمور نمایش اسماء می‌باشد، آدم در این مرحله مستغرق انوار الهی است، مرحله‌ی پایین‌تر که به جای بحث خلیفه‌ی الهی آدم، بحث آدمیت مطرح است و حضور جنبه‌ی مثالی آدم ابوالبشر در بهشت مطرح است در این مرحله است که شیطانی که از مرحله‌ی قبل رانده شده حضور دارد و سعی در اغوای آدم و حوا می‌کند که اگر تحت تأثیر او قرار نمی‌گرفتند گرفتار آن نقص‌ها و سوآت نمی‌شدند. در تفسیر سوره‌ی اعراف این موضوع کمی بیشتر باز شده. موفق باشید
5282
متن پرسش
سلام.جناب استاد در رابطه با جریان خلقت آدم وادامه جریانات چند سوال مطرح است: 1.برای شیطان جسم وروح مانند انسان قائل شده اید.در زمان خلقت آدم و امر به سجده ابلیس یا همان شیطان جسمش در کجا بوده ؟آیا در زمین زندگی می کرده است وبر اثر عبادات زیاد مانند عرفا که جسمشان در زمین است و روح شان در عوالم غیب شیطان هم اینگونه بوده که روحش درعوالم غیب بوده وتمرد کرده است ؟ 2.اگر در آیات خلقت آدم منظور خلقت آدمیت بوده است پس چرا در آیاتی که مطرح می شود خطاب به دونفر یعنی آدم وحوا گفته می شود داخل بهشت شویدو بخورید ومگر حقیقت آدمیت نبوده است که وارد بهشت نزولی شده وبعد توجه به شجره که کثرت می باشد او را به زمین هبوط داده است ودر حین هبوط آن حقیقت آدمیت اولین تجلی خود را در دونفر به عنوان اولین نوع آدم یعنی آدم وحوا نکرده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مقامی که آدم به عنوان خلیفه‌ی الهی مطرح است و مقام ظهور اسماء الهی است بحث از جسم بی‌معنا است، هرچند ممکن است در مقام و موطنی دیگر دارای جسم باشد مثل همین‌که برای عرفا فرموده‌اید 2- باز در همان جایی هم که خطاب به آدم و حوا می‌کند موضوع آدمیت مطرح است چون می‌گوید: «یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ» مضافاً این‌که در این مقام جنبه‌ی مثالی همه‌ی آدم‌ها در میدان هستند چه مرد و چه زن. موفق باشید
5285
متن پرسش
سلام.جناب استاد شما به کرات بیان کرده اید که در غرب انسان محور است اما در اسلام خدا محور می باشد وانسان بنده ی خدا می باشد.آیا می توان با تعریف صحیح و همه جانبه انسان از منظر اسلام انسان تعریف شده را محور هستی دانست و دیگر به آن انسان محوری اومانیسم نگفت وبه معنای ولقد کرمنا بنی آدم ویا الم تر ان الله سخر لکم ما فی السموات ومافی الرض گرفت واساسا آیا شعار انسان محوری که غرب می دهد مصادره به مطلوب کردن شعاری اسلامی نیست چون اساسا اومانیسم به معنای حقیقی انسان خدایی است ونه انسان محوری ومسلمین در شعار انسان محور هستی دادن از تمامی مکاتب وادیان اولی تر می باشند کدام مکتب بیان می کند که مسیر کمال تمامی موجودات از طریق انسان است واگر بخواهد به ایده آل خود برسد از مسیر انسان استویا تمامی هستی برای انسان آفریده شده است و...واین تعبیر حضرت آقا نیز بدین معناست که ...رکن دوم ،تکریم انسان است یا می توانیم به ان بگوییم انسان محوری .البته انسان محوری در بینش اسلامی ،به طور کلی با اوانیسم اروپای قرن 18و19 متفاوت است .آن یک چیز دیگر است این یک چیز دیگر .آن هم اسمش انسان محوری است اما این ها فقط در اسم شبیه همند.79/09/12
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اومانیسم نسبت به خلیفة اللهی انسان غفلت می‌شود در حالی‌که در نظر به خلیفة‌اللهی‌بودن انسان، تماماً نظر به خدا و اسماء الهی مطرح است. درکتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب» عرایضی در مورد تفاوت انسان در منظر اسلام با اومانیسم داشته‌ام. موفق باشید
5293
متن پرسش
سلام 1.کتاب انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب‌الهی را بعد از چه کتابی باید شروع کرد در سیرمطالعاتی(انسان شناسی).؟ 2. کتاب فعلیت باورهای دینی وپوچی فعالیت های فرهنگی چطور چون درانسان شناسی خیلی توصیه می شد ازهمان اول به خواندن آن ها؟ باتشکروالتماس دعا دراین شب ها.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» جهت تکمیل کتاب «خویشتن پنهان» مطرح شده و خوب است بعد از خویشتن پنهان به آن بپردازید 2- بعد از مطالعه‌ی معاد کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» و بعد کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» خوب است. موفق باشید
5266
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید بزرگان سفارش میکنند برای رفیق شدن با حضرت عزرائیل، اعمالی را به ایشان اهدا کنید یا برای سلامتی ایشان صلوات اهدا کنید سؤالم این است این اعمال چه تأثیری برایشان دارد؟ ایشان جزء ملائکه هستند و ما منا الا و له مقام معلوم با این اهدا مقام آنها که بالاتر نمیرود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم. با بهترین رجوع به حضرت عزرائیل«علیه‌السلام»، با بهترین تجلیات آن ملک مقرب روبه‌رو می‌شویم چون ملائکه‌ی مقرب دارای تجلیات مختلف‌اند. موفق باشید
نمایش چاپی