بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2854
متن پرسش
سلام علیکم 1.در مباحث جنود عقل و جهل گفته شد اولین مخلوق عقل است . مگر ساحت قلب بالاتر از عقل نیست ؟چرا اولین صادره قلب نیست 2.نیز گفته شد خداوند جهل را از دریای ظلمانیو... آفرید مگر چیزی غیراز خدا و جدای از او هم هست؟اصلا چرا باید جهل از خداوند صادر شود؟(اگر عقل وجهل را رابطه نور و سایه در نظر بگیریم یعنی بگوییم جهل نبودن عقل است باز این سوال مطرح میشود که چرا نباید عقل باشد؟) 3.در بحث مدرنیته فرموده اید وجود ماشین این توهم را در بشر ساخت که از خانواده اش دور شود و مثلا در فلان استان زندگی کند . نمیشود گفت افزایش جمعیت باعث شد که بشر ماشین بسازد . در اینصورت برای رفع نیازش ماشین ساخته نه صورت دادن به توهماتش؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- آن حدیث عقلی را مطرح می‌فرماید که عین تبعیت از فرامین حق است و انسان با چنین عقلی می‌تواند به خدا رجوع کند و به مقام اُنس به حق برسد و در مقام قلب وارد شود و از این رو عقل است که باید در میان باشد تا انسان صاحب قلب شود 2- هیچ مخلوقی جدا از خدا نیست بلکه همه‌ انوار الهی اند ولی خلقت جهل به تبع است به آن معنا که حضرت حق اراده می‌کند که در انسان آن عقلی که عین تبعیت از حق است ظهور نکند و چون این نحوه عدم عقل نیز به اراده‌ی حق می‌باشد، گفته می‌شود جهل را خلق فرمود 3- اگر انسان‌ها به طور طبیعی در کنار هر چشمه و مزرعه‌ای مسکن می‌گزیدند ازدحام جمعیت پیش نمی‌آمد تا مجبور باشند به ماشین متوسل شوند. موفق باشید
2855
متن پرسش
سلام بنده از ماه رمضان امسال تصمیم گرفتم که دیگه گناه نکنم.علی الخصوص گناه کبیره. و واقعا به یاری خدا تا حالا بهتر از همین موقع در سال قبل یا در گذشته بودم.طوری که حتی اگه از دور میدیدم که زنی داره بطرف من میاد یا داره از ماشین پیاده میشه سریع چشمهام رو بر میگردوندم.یا اینکه بطور خوبی قوه خیالم رو تحت نظر داشتم. اما الآن 1 هفته است که شیطون بشدت داره رو من کار میکنه و هی تو خیال و زندگیم دستبرد میزنه طوری که از خودم بشدت ناراضیم. خواهشا کمکی کنید و راهی رو برای من 22 ساله که خیلی در معرض هوای نفس قرار گرفتم پیشنهاد کنید.پیشنهاد عملی یا قلبی یا هر چیز دیگه ای که واقعا اخلاق رو در کنارم حس میکنم اما نمیتونم درکش کنم و خیالات وجودم رو سراسر گرفته که اونم بخاطر جواب های منفی این چند ماه به نفسم بوده. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این طبیعی است که بعد از مدتی خیالات گذشته خودی از خود نشان می‌دهند و شیطان تلاش می‌کند تا عهد ما با آن خیالات گناه‌آلود تجدید شود به همین جهت قرآن موضوع صبر بر طاعت را پیش می‌کشد و می‌فرماید با پایداری بر آن‌چه انتخاب کرده‌اید آرام‌آرام آن خیالات قدرت خود را از دست می‌دهند و بحمدالله حجاب‌هایی از جلوی شما برطرف می‌شود. متوجه باشید وارد جنگی شده‌اید که هرچه بهتر دشمن را شکست دهید سرزمینی از نور را تصرف می‌کنید. هنر شما باید آن باشد که همواره دشمن را شکست دهید و جلو روید که این زیباترین زندگی و شادمانه‌ترین حالت است. به گفته‌ی مولوی: «در جهان جنگ این شادی بس است.... که ببینی بر عدو هر دم شکست». موفق باشید
2856
متن پرسش
با سلام.قیم به چه معناست؟و آیا ولی فقیه قیم مردم است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قیّم به کسی می‌گویند که قیام کسی با تکیه بر او ممکن است، مثل قیم یتیمان خردسالی که امکان ادامه‌ی زندگی آن‌ها به قیم آن‌ها است و ولیّ فقیه قیّم مردم نیست بلکه ولیّ فقیه مسیر اظهار ولایت الهی است. زیرا بنا به آیه‌ی 257 سوره‌ی بقره خداوند ولیّ مؤمنین است و خداوند از طریق فرستادن پیامبر و شریعت الهی امور مؤمنین را سر و سامان می‌دهد و ولیّ فقیه در زمان غیبت رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه«علیهم‌السلام» احکام الهی را در جامعه‌ی مؤمنین جاری می‌نماید. در رابطه با دلایل حقانیت ولایت فقیه می‌توانید به جزوه‌ی «ولایت الهی» رجوع فرمایید. موفق باشید
2846
متن پرسش
1.آیا کتاب ده نکته از معرفت نفس را با صوت گوش بدهیم یا با کتاب خویشتن پنهان ÷یگیری کنیم؟ 2.آیا جلساتی که مبنای فکری درستی دارند شرکت در ان جلسات را اجازه می فرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ابتدا ده نکته را با صوت گوش بدهید، سپس برهان صدیقین را با صوت کار کنید و بعد کتاب معاد را با شرح آن دنبال بفرمایید و بعد کتاب «خویشتن پنهان» را دنبال کنید 2- ما موظف نیستیم گوش و قلب خود را به هرکس و به هر جلسه ای بدهیم ما باید در جلساتی شرکت کنیم که موجب یاد خدا و یاد معاد شوند و یا متذکر وظایف دینی ما نسبت به اجتماعمان باشند. موفق باشید
2850
متن پرسش
دلایل ضروری بودن وجود امام در جامعه پس از پیامبر (ص) را یک بار مرور کنید چرا به همین دلایل در زمان غیبت دست ما از معصوم کوتاه است اگر بگویید مجتهدین چرا بعد از پیامبر مجتهدین نتوانند این وظیفه را به عهده بگیرند با توجه به این همه مسائل جدید که پیدا شده و اسلام ادعای دستگیری دارد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آنچه خداوند بعد از اسلام برای بشریت جهت هدایت او اراده کرده بود، حضور امام معصوم بود ولی جامعه‌ی اسلامی در صدر اسلام متوجه ضرورت وجود امام نشد و در نهایت کار به غیبت امام کشیده شد. در این فضا است که ما اضطراراً به کمک مجتهدین باید برای عدم انقطاع از شریعت در دین، اجتهاد داشته باشیم و این کامل‌ترین رجوع به اسلام نیست تا بگوییم چرا بعد از پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌واله» مجتهدین ادامه‌ی اسلام را به عهده نگیرند. کامل‌ترین رجوع به اسلام وقتی حاصل می شود که امامی معصوم در صحنه باشد. موفق باشید
2822
متن پرسش
سلام.1.معنای زندگی چیست؟2.هدف زندگی چیست؟3.چه رابطه ای بین معنا و هدف زندگی وجود دارد؟4.لطفا به کتاب و سخنرانی ارجاع ندهید!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر به کتاب و سخنرانی ارجاع ندهم باید یک کتاب برایتان بنویسم و آن‌وقت شما که حوصله‌ی خواندن یک کتاب را ندارید حتماً جواب بنده را هم که در حدّ یک کتاب خواهد بود، نخواهید داشت. از خر شیطان پایین بیایید و کتاب «آشتی با خدا» را بخوانید إن‌شاءالله جواب خود را می‌گیرید. موفق باشید
2828
متن پرسش
خدا را شکر بعد از اینکه رهبری به اشتباه خود در خصوص کاهش جمعیت اقرار کردند،دیگر بت خود ساخته ی متحجرین قایل به بیشتر از 14 معصوم شکست.خسته شدیم از بس آقای خامنه ای را خدا کردند.بالاخره معلوم شد ایشان هم یک انسان هستند.از کجا معلوم بسیاری از حرف های ایشان اشتباه نباشد و فقط معلوم نشده است؟چگونه می شود آنقدر ساده لوح بود که حرف های ایشان ملاک عقل و فکر فهم ما شود؟(نه بر عکس).آقای طاهر زاده، به همین شما،اگر قبل از صحبت های رهبری گفته می شد آن سیاست اشتباه بوده و رهبری اشتباه کرده،فورا موضع می گرفتید و جوانان ذوب در ولایت گردن من را می زدند.الالن هم که یا جوابی ندارند یا توجیهات فضایی می آورند یا سکوت می کنند.آخر چرا بت می سازید؟ایشان یک انسان مومن متقی عالم و دنا و خردمند هستند.اما معصوم نیستن بخدا.اما عقلانیت و معنویت و عدالت بر محور ولایت فقیه نیست بخدا(شعار جبهه پایداری).ولایت فقیه است که بر محور آن هاست.تا حرف هم بزنیم برچسب منافق ضد ولایت فقیه ضد انقلابی خیانتکار کافر می خوریم.آخر چرا از ایشان یک آدم فضایی می سازید؟چرا به جوانان القا می کنید ایشان یک شخصیت اشراقی هستند؟از حالا می دانم جواب های شما و توجیهات همیشگیتان چیست.اما چه کنم کسی جز شما را برای درد دل،صمیمی و دوست داشتنی و پدرانه پیدا نکردم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در هرحال آیا جز این است که در زمان غیبت امام معصوم باید به کسی رجوع کرد که متخصص فهم روایات امامان معصوم است و در امر اداره‌ی جامعه مبتنی بر سیره و روش معصوم عمل می‌کند؟ آیا نباید به او اعتماد کرد؟ آیا تجربه‌ نکرده‌اید در صحنه‌های مختلف خداوند به مقام معظم رهبری مدد کرده تا جامعه از ورطه‌های خطرناک رها شود؟ آیا نام این نوع مددها اشراق نیست؟ ما معتقد نیستیم رهبری معصوم‌اند ولی معتقدیم نسبت به سایر مردم به تعبیر آیت‌الله مشکینی«رحمة‌الله‌علیه» قلیل‌الخطاء می‌باشند، همان‌طور که وقتی جهت درمان بیماری به متخصص آن بیماری رجوع می‌کنیم بدون آن که معتقد باشیم او در تخصص خود معصوم است. موفق باشید
2829
متن پرسش
آیا غرض از یک فکر را مبادیِ آن فکر جهت می‌دهد؟ یا مبادیِ یک فکر است که غرض از آن فکر را جهت می‌دهد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مبادی، مبادی فکر است، مثل بدیهیات. موفق باشید
2838
متن پرسش
سلام علیکم. شما فرمودید طبق قران امامت اززمان حضرت ابراهیم به بعد امده طبق روایات اگر امام معصوم نباشد زمین اهلش را فرو میبرد ایا قبل از حضرت ابراهیم پیامبران دارای این مقام بوده اندو آیا این مقام بعد از پیامبران به وصیهای انان میرسیده ؟ خدا حفضتان کند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در روایت داریم اگر حجت خدا در زمین نباشد زمین فرو می ریزد که مسلّم حجت خدا معصوم است ولی امامت یک مقامی است که خداوند بعد از آن که حضرت ابراهیم«علیه السلام» پیامبر بوده اند برای آن حضرت جعل کرده اند 2- طبق آیه ی124 سوره ی بقره فرزندان حضرت ابراهیم«علیه السلام» که دارای عصمت اند، امام اند. (برای بررسی این مطلب به جزوه ی کلام 2 قسمت مقام امام رجوع فرمایید). موفق باشید
2804
متن پرسش
1.در دوستی ها چکار کنیم که وابستگی ایجاد نشود چون بالاخره بعد از گذشت چندین سال دوستی بصورت طبیعی وابستگی ایجاد می شود؟ 2.دوستانی داریم که بعلت وابستگی به دوستی های خودشان بعد از جدا شدن از همدیگر نمی توانند دوری هم را تحمل کنند اینها باید چکار کنند؟ 3.اینکه امیرالمومنین فرمودند علم یک نقطه است جاهل ها آنرا اضافه کردند به چه منظور است؟ 4.آیا روایات اصول کافی همه اش درست است؟ 5.آیا نزاع بین عقل و عشق وجود دارد و امام حسین با عشق جلو رفت یا با عقل چون بعضی می گویند امام حسین کار عاقلانه نکرد عاشقانه کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1 و 2- این نوع دوستی‌ها به جهت غلبه‌ی قوه‌ی واهمه‌است که بر عقل حاکم می‌شود و احساساتی به میان می‌آید که عاقلانه نیست. پیشنهاد می‌کنم برای مدیریت واهمه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه بفرمایید 3- یعنی حقیقت در مقام خودش کثرت ندارد ولی وقتی هرکس یک بُعد از آن را دید به صورت علومِ کثیر در می‌آید و در این حالت هرکسی نسبت به ابعاد زیادی از حقیقت جاهل خواهد ماند 4- به گفته‌ی شهید مطهری نمی‌توان این را گفت که همه‌ی روایات اصول کافی درست است ولی رویهمرفته کتابی است بسیار قابل اطمینان و اگر در یک روایت هم مطلب به طور ناقص آمده باشد با یک روایت دیگر کامل می‌شود و به همین جهت می‌توان به اصول کافی اطمینان کرد 5- عقل حساب‌گر بیشتر دنیا را در مقابل ما مهم می‌کند و این عقل با عشق هماهنگ نیست ولی عقل محمدی«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» ما را به عشق الهی می‌رساند و در کربلا شما اتحاد بین عقل قدسی و عشق الهی را مشاهده می‌کنید. موفق باشید
2796
متن پرسش
سلام علیکم.پیرو سوال 2770 که پاسخ فرموده اید باید مطلبی را عرض کنم،اینکه پرسیدن سوالی که داشتم سخت است و نمی شود به راحتی با کلمات آن را بیان کرد.یک شی خارجی(یعنی مستقل از من) در خارج از من وجود دارد.اگر ماهیت این شی از بین برود دیگر وجود هم نخواهد داشت.یعنی وجود داشتن ان شی عین ماهیت ان است نه جدا از آن نه یک چیز دیگر نه یک هستی مستقل.هستی یک شی همان ماهیت آن است(چون بدون ماهیت وجودی هم در کار نیست)ما فقط می توانیم ماهیت را ادراک کنیم(با حس و عقل و شهود و هر چه که می شود).با این اوصاف،خدا هم یک چیز است که وجود دارد.من نمی دانم کیست؟چیست؟اما بودن که به خودی خود چیزی نیست.بودن صرف که در خارج وجود ندارد.بودن همان ماهیت است.خدا هم ماهیتی دارد ورای ادراک ما(ظاهرا و شاید واقعا)باور کنید عقل ناقص من نمی تواند بفهمد چگونه بودن هست، یا در خارج هست، یا یک چیز است(و به قول شما و دیگران چیز نیست.هستی فقط هست)آقای طاهر زاده،استاد،پدر معنوی عزیز من.من نمی توانم بفهمم و برایم مسخره است کسی بگوید یک شی یک ماهیت دارد و یک وجود.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده هم نمی‌توانم بپذیرم یک شیئ یک ماهیت داشته باشد و یک وجود. آنچه بنده می‌فهمم آن است که وجود در مراتب مختلف خود صورت‌های مختلفی دارد. پیشنهاد می‌کنم ابتدا مباحث «برهان صدیقین» را با شرح آن کار کنید و بعد «بدایة الحکمه» را تا إن‌شاءالله موضوع روشن شود. موفق باشید
2791
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم اگر شما ولی فقیه را مصداق «إذا اختاره الله عبدا...» میدانید، چطور معتقد به عصمتش نیستید و احتمال اشتباه در او میدهید درحالیکه طبق این روایت، غیرصواب در مصداق این روایت نمیتوانیم پیداکنیم؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده این‌طور می‌فهمم که حضرت حق از آن جهت که امور بندگان را به عهده‌ی کسی می‌گذارد از همان جهت به او کمک می‌کند تا توانایی‌های لازم را برای رفع مشکلات مردم داشته باشد و لازم نمی‌آید که معصوم باشد چون مثل امامان معصوم همه‌ی امور مردم را به او واگذار نکرده است. در ضمن این روایت را بنده به عنوان شاهد بحث مطرح کردم لذا اگر خدشه‌ای از جهت مصداق به آن وارد شود اصل موضوع در جای خود باقی است که حضرت امام شخصیتی هستند که در این دوران به طور خاص مأمور احیاء اسلام شده‌اند. موفق باشید
2792
متن پرسش
من پسر 17 ساله ای هستم که عاشق پسر همسن خودم شدم که همکلاسیم هست لطفا کمکم کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام:باید با کنترل قوه‌ی واهمه خود را از این ذهنیات آزاد کنید وگرنه مدت زیادی از عمر خود را از بین می‌برید که بعدا فرصت جبران آن نیست. پیشنهاد می‌کنم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه کنید و به توصیه‌های آن عمل نمایید. موفق باشید
2784
متن پرسش
سلام نفخه ی صور اول موجب مدهوشی اهل آسمان و زمین میشود.و نفخه ی دوم همه را بیدار میکند. سوال: برای نفسی که مرگ ندارد و فرسایش نمیابد و همواره باقی و بودن است ((مدهوشی)) و ((هوشیاری پس از آن)) چه معنا میدهد؟ 2.آیاتی که بر جسمانی بودن معاد و وجود جسمی برزخی بجز این جسم مادی معرفی کنید؟ 3.منظور از اینکه مثلا فلان میوه بهشتی است چیست؟(چون مطمئنا همان میوه که در بهشت با همان صورت موجود نیست و ثانیا هر شی یک حقیقت باطنی دارد و مختص چند میوه (چیز) خاص نمیشود.)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1ـ نفس نسبت به تعلقات خود در نفخه‌ی اول می‌میرد و با نفخه‌ی دوم آزاد از آن تعلّقات زنده می‌شود. 2ـ در جزوه‌‌ی نحوه‌ی حیات بدن اخروی آیات و روایات مربوطه را دنبال کنید و یا در تفسیر آیه سوره یس موضوع را دنبال نمائید که می‌فرماید « الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‏ أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُون‏....» که روشن می‌کند در قیامت دست و پا شخیت افراد را می‌نمایانند. 3ـ تمام آن‌چه در بهشت به صورت نعمت‌ها ظاهر می‌شود صورت عقاید واخلاق و ملکات مؤمنین است. موفق باشید.
2787
متن پرسش
سلام علیکم تعداد جلسات شرح کتاب معاد، هفتاد جلسه است؟ به نظر می رسد باید تعداد جلسات بیشتر باشد چون شرح مطالب کتاب تمام نشده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: درست می فرمائید.مجموعاً 6 7 جلسه است . موفق باشید
2780
متن پرسش
با توجه به اینکه خدا عالم است که کدام انسان جهنمی می شود آیا خلق چنین انسانی نافی رحمانیت نیست؟ آیا حکیمانه نیست موجودی را که می داند به هدف غایی آفرینش دست پیدا نمی کند نیافریند؟ دلیل این آفرینش چیست؟ استاد عزیز جواب رو طوری بیان کنید که قابل درک برای دانش آموز دبیرستانی باشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر خداوند چون می‌داند فلان کس جهنمی است او را خلق نکند، عملاً به تقاضای کسی که می‌خواسته جهنمی باشد بی‌محلی کرده است. خداوند از آن جهت که خالق است هرمخلوقی که امکان خلقت دارد، خلق می‌کند و کار از جهت خداوند تمام است. آن مخلوق است که به هدف خود نرسیده، نه این‌که خداوند به هدفش دست نیافته باشد. پس خداوند به جهت رحمت واسعه‌اش بر کافر و مؤمن، هر موجودی که امکان خلق‌شدن دارد خلق می‌کند. اگر انسان‌های بد را خلق نمی‌کرد از کجا معلوم می‌شد آن انسان بد است چون تا به دنیا نیاید و بدی نکند که بد نشده است. از نمونه‌ی اعمالی که نشان میدهد پیامبر(ص) و ائمه(ع) مأمور به حکم به ظاهر بودند اینکه علامه‌ی عسگری میفرماید: ابن ملجم از اسکندریه با گروهی جهت تبریک و بیعت، خدمت امیرالمؤمنین(ع) رسیدند. حضرت به ابنملجم نگاه کردند و چون بیرون رفت فرمودند: «اُریدُ حَیاتَهُ وَ یُریدُ قَتْلی» من میخواهم او زنده بماند و او میخواهد مرا به قتل برساند، عدهای گفتند پس او را بکش. فرمودند: «اِذاً قَتَلْتُ غَیرَ قاتِلی» در این صورت غیر قاتل خود را کشته ام. ملاحظه میکنید علم غیبی امام موجب تکلیف خاص برای حضرت نشد تا اراده کنند ابن ملجم را به قتل برسانند. در مورد خداوند نیز موضوع از همین قرار است. موفق باشید
2782
متن پرسش
با سلام. می خواستم بدانم آیا تغییر اسم افراد در طالع و اتفاقات زندگی آنها اثر دارد و آیا مبنای روایی در این کار است؟ در بین مردم مصطلح است که اگر فردی چند بدیمنی مکرر نصیبش شود می تواند به کمک علم اعداد اسم خود را تغییر داده و از این اتفاقات رهایی یابد؟ اگر این موضوع صحت دارد، کیفیت تعیین آن چگونه است و به چه کسانی در این موارد می بایست رجوع کنیم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» عرض کرده‌ام این‌ها حرف‌های بی‌پایه‌ای است به آن‌جا رجوع کنید، چون ما حق نداریم بی‌دلیل اسم خود یا فرزندان و یا همسر خود را تغییر دهیم مگر آن‌که اسم آن‌ها تداعی‌کننده‌ی یک انسان متعالی نباشد. موفق باشید
2762
متن پرسش
با وجود اینکه بحث های زیادی از استاد رو گوش دادم و تکرار و عمل هم کردم اما هنوز هم برام سواله که الله که جامع تمام صفات است چه سیر یا چه دلیل یا چه هدف(با اینکه برای حضرت حق هدف داشتن نقص است) یا چه چیزی رو با وجود آوردن انسان و عالم در نظر گرفته؟این یعنی چی که خدا برای تجلی تمام اسما نیاز به خلق انسان میبینه. اصلا بعد از فوت انسان و سیر به سوی حق چه چیز جز تکامل انسان رخ میده که خدا از اون جهتی رو دنبال کنه؟ خواهشا کامل و با جزئیات توضیح بدید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این بحثی نیست که در محدوده‌ی یک سؤال و جواب بتوان به آن پرداخت. إن‌شاءالله در مسیر مطالعات خود وقتی به فص آدمی در فصوص الحکم رسیدید مطلب برایتان روشن می‌شود. همین قدر بدان « نظری کرد ببیند به جهان قامت خویش ..............خیمه در مزرعة آب و گل آدم زد» موفق باشید
2763
متن پرسش
سلام.چرا همه چیز هست؟چرا باید همه چیز باشد؟چرا همه چیز هیچی نیست؟چرا هستی هست؟نمی شد نیستی باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آن‌وقت، وقتی نیستی باشد، آن نیستی هستی است، پس هستی است. و هستی از آن‌جهت که هستی است، هست. .............. در عین خفا نمود اظهار موفق باشید
2764
متن پرسش
سلام.به نظر شما تو کشور ما دموکراسی هست؟ چون علنا برگشتیم به قبل از انقلاب،دوباره دیکتاتوری،پدر مردم دراومده!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ما به اندازه‌ای که خودمان اهل تفکر باشیم به تفکر بقیه احترام می‌گذاریم چاره‌ی کار «آزاداندیشی وتفکر» است و آزادشدن از قبیله‌بازی و حزب‌بازی. ما گرفتار کسانی هستیم که غیر از آنچه خودشان فکر می‌کنند را فکر نمی‌دانند. چاره‌ی کار تأکید و عمل به سخنان رهبری است که ما را دعوت به آزاداندیشی کردند. بی خودی یقه کسی را نگیرید ، یقه بی تفکری را بگیرید. موفق باشید
2769
متن پرسش
سلام.آیا حیوانات ذهن دارند و می اندیشند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مسلّم ذهن دارند ولی اندیشیدن به آن معنا که با عقل بتوانند اصول کلی را به‌دست آورند و بر آن اساس اندیشه کنند، چیزی نشان نمی‌دهند. بیشتر با هدایت کلی غریزی عمل می‌کنند و نه با اندیشه‌ای که در بین انسان‌ها جاری است. موفق باشید
2770
متن پرسش
آقای طاهر زاده سوالی از خدمت شما داشتم.چگونه می توانید اثبات کنید آنچه ما در بیرون می بینیم ماهیت نیست و وجود است؟مگر غیر از این است که ما وجود را بر ماهیت حمل می کنیم نه بالعکس آن؟مگر غیر از این است که ما صفت وجود داشتن را که ذهنی است،به شی خارجی نسبت می دهیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ما به طور بدیهی احساس می‌کنیم این ماهیات به جهت «وجود» خارجیت و تأثیر دارند. چرا می‌فرمایید «وجود» ذهنی است؟ مگر شما با فرض این‌که من در خارج وجود دارم با من مکالمه نمی‌کنید، پس چرا می‌فرمایید وجود ذهنی است؟ ما شیئ خارجی را به جهت وجودداشتن‌اش، خارجی می‌دانیم نه این‌که وجود را به شیئی خارجی نسبت دهیم. موفق باشید
2734
متن پرسش
با سلام و آرزوی توفیق روز افزون برای شما استاد بزرگوار.استاد من دانشجوی ترم اول ارشد هستم که در دوران کارشناسی بخصوص دو سال میانی خودم را در فاکتور های دینی و درسی بسیار تقویت کردم به طوری که واقعا شادی درون را داشتم که کتابهای شما نقشی اساسی داشت. اولین و مهمترین مشکلم این است که انگار همه چیز یادم رفته شاید اگر کسی از بیرون به من نگاه کند مرا ادم خوبی بداند ولی خودم رضایت از خودم ندارم و احساس می کنم که واقعا کیفیت کارهای دینی ام پایین آمده است همین طور حس میکنم عزت نفسم کم شده و حافظه ام یاری نمی کند خیلی تنش در درونم هست با خودم می گویم نکند به حال خودم رها شده ام یا گناهی کرده ام که نمی دانم که اینطور در دین درجا می زنم و هر چه تلاش میکنم راهی نمی یابم انگار احساس مس کنم من ان آدم قبلی نیستم و خیلی فکرها این شکلی.من هیچ اهمیتی به بحث ازدواج و درگیری فکری ان به خودم راه نمی دادم و بسیار محکم در زمینه ی درس و دین کار میکردم.از جانب دیگر من شرایط فکر کردن به این قضیه را نداشته و ندارم چون من یک خواهر بزرگتر از خودم دارم که بسیار دوستش دارم واو بسیار حساس است و اصلا دوست ندارم تنشی به او وارد شودو زودتر از او ازدواج کنم .ازطرفی خواستگارهایی که داشتم و آنها را رد کردم بسیار ذهنم را مشغول می کند در حالیکه که انها را رد کرده ام ولی باز این حس که شاید هنوز در فکر من باشند باعث می شود که به آنها فکر کنم به خصوص یکی از آنها که در دانشگاه هست و من درجا با توجه به شرایط خانواده ام از طریق دوستانم جواب رد را دادم و واقعا از نظر شرایط خانوادگی و خواهرم شرایط را ندارم و اصلا وجدانم اجازه ی ازدواج را به من نمی دهد حتی اگر خودمم بخواهم از نظرخانواده امکان ندارد تازه من 23 سال بیشتر ندارم شاید به دلیل همان ضعف ایمانم شده که اینقدر به این چیزها فکر میکنم.من باید از نظر درسی پیشرفتم را داشته باشم چون پدرم زحمت میکشه و برام پول میفرسته و واقعا باید جواب زحمتاشو با براورده کردن تقاضاهاش و همین طور رضایت وجدانی خودم برای کارآبودن در رشته ام را برآورده کنم،استاد خیلی تنش دارم از یه طرف درسام سنگین شده از طرفی هم این فکرا از طرفی هم پیشرفت دینی برام مهمه که چرا کتاب دینی میخونم درکم کم شده حتی کتاب های شما که قبلا خیلی بهتر میفهمیدم، استاد باتشکر از زحمات فراوان شما از شما می خواهم هم در زمینه ی دینی و هم در زمینه پیشرفت درسی ام وهم افکارم مرا راهنمایی بفرمایید. استاد لطف بفرماییدمرا به جایی ارجاع ندهید و خودتان جواب را برایم روشن بفرمایید با تشکر فراوان از شما استاد عالی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هر انسانی در مسیر کمالی خود مراحلی را دارد و باید سعی کند در هر مرحله‌ای خود را بازخوانی مجدد کند تا در مرحله‌ی جدید با تولدی جدید روبه‌رو ‌شود وقتی در این مرحله که فرموده‌اید وارد شدید بر اساس درک واقعیاتی که در اطرافتان می‌گذرد ذهن خود را مدیریت کنید و بر این اساس 1- فعلاً نگذارید ذهن شما مشغول خواستگاران‌تان شود (که در این مورد کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کمک می‌کند) 2- برای مطالعه‌ی دروس دانشگاهی برنامه‌ریزی کنید و سعی کنید با یک برنامه‌ریزی معقول خود را وارد برنامه کنید 3- ساعات محدودی را برای مطالعه‌ی کتب غیر درسی بگذارید. تا در این مرحله نیز تولدی جدید و تجربه‌ای دیگر به‌دست آورید. موفق باشید
2736
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد عزیز. . .نمیدونم دیگه با این نوع پیامای من لبخند میاد رو لباتون یا لعنت میکنید که باز این با این سوالات دربو داغونش اومد،استاد،توجه کردید 4 سوال پیاپی پشت سر هم در مورد علاقه به رهبری پرسیدم در فواصل زمانی کم،اولا تقصیر خودتون بود،ثانیا استاد خواستم تو اون سوال به زور عاقلانه حرف بزنم،اما مقدورم نیست استاد،علاقم بیداد میکنه،نمیخوام کسی در مورد آقا بد فکر کنه،ولی استاد منو میسوزونه،هنوزم داره میسوزونه،بخدا طوری نیست،میدونم تکرارش عذابتون میده ولی استاد بعد از اون عشقی که بدتر شد و شما جواب دادید،آقا مسئله اون شعرو مطرح کردن که هواستون باشه مثلا سیدی یا مولای منظور امام زمانه،دله ما هری ریخت،چپو راستم آقا خوششون میاد هی تاکید میکنن،چطور تو یه کوره شهرستان،یکی اینقدر علاقمند بشه،استاد یه مدت تو انوار بیاناتشون قرار میگیریم بهشون وابسته میشیم،باورتون نمیشه توی این سفری که رفتن بجنورد دلمون اونجا بود؛الان که مدتی هست نشونشون نمیده دلمون براشون به شدت تنگه. . .شاید خندتون بگیره،میریم زار زار گریه میکنیم سر قبر این شهدای گمنام که شما مارو شفا بدید،استاد اذیت میشیم،استاد چرا ائمه میفرمان درست کار کنید روزی حلال به دست بیارید منه نفهم گوش نمیدم،اونوقت این مرد یکم فرمودن مثلا فرهنگ رانندگی باورتون نمیشه رانندگی اصلاح شد،رانندگی،کار به حضور در فضای مجازی و دید سیاسی و تحلیل سیاسی و نگاه درستو، ورزش، مطالعه و سعی در حضور قلب در نمازو اینا نداریم که داریم عملیش میکنیم. . . جان هر کی دوست دارید این دل لامصب رو ورق بزنید ببینیم چشه. . .پایانش خیره یا داره به شر میره؟. . .استاد حلالم کنید اینقدر سوال بیمورد میپرسم. . .اینجا در خونه خودم و با خونوادم غریبم که اگر از این عشق بدونن،زنم که ولم میکنه،پدر مادرمم به شدت مسخرم میکنن البته سعی در ادای حقوقشون رو دارم نگران نباشید. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ما موظف هستیم در ارتباط با بقیه بر اساس درک و فهم افراد با آن‌ها ارتباط داشته باشیم و با اُنس با همسر و خانواده تعادل خود را حفظ کنیم تا انسانی همه‌جانبه باشیم. موفق باشید
2720
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم. . .1- استاد عزیز مجدد برگشت کردیم روی مباحث از برهان تا عرفان و سی دی هاشو کار کردیم،چون خب احساس نیاز میکردیم،آیا تایید میفرمایید که بریم و بعد از این شرح آیت الله صمدی آملی بر معرفت النفس علامه حسن زاده رو کار کنیم که در 3 جلده فکر کنم و طولم میکشه؟قبلش چه آثاری رو معرفی میکنید؟و شرح ایشون بر انسان در عرف عرفان رو کار کنیم از مباحث معرفت النفس؟نظرتون چیه؟منبع دیگه ای هم مد نظرتون هست؟. . .2 - هم زمان با اینا ما تفسیر المیزان رو هم کار میکنیم،شما فرمودید تفسیر المیزان رو میشه هم زمان باهاش تفسیر آیت الله جوادی رو هم کار کرد،منتها حضرت آقا بسیار دیر جلو میرن،به نظرتون با هم کار کنیم خوبه یا المیزان رو جدا بخونیم،تفسیرم حالا روزی یه جلسه؟آخه المیزان رو با عقل ناقصمون پیش میریم کمی زود جلو میره،ولی تفسیر آقا طولانیه.نظرتون چیه؟. . .با تشکر فراوان و عذرخواهی. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- به نظرم بعد از بحث برهان صدیقین به بحث معاد بپردازید با سی‌دی و بعد کتاب «خویشتن پنهان» را کار کنید . حالت سلوکی خوبی برایتان پیش می‌آید 2- مطالعه‌ی المیزان را به همان شکلی که در جزوه‌ی «روش کار با المیزان» عرض کرده‌ام جلو ببرید. موفق باشید
نمایش چاپی