بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معارف دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34930
متن پرسش

سلام استاد: میگم یه سوالی مدتی برام پیش اومده اگر آدم توبه کرد، که کرد، «فتلقی آدم من ربه»... پس چرا دوباره «قل نهبطوا منها جمیعا» اومد؟ توبه اش قبول نشد؟! پس چرا هبوط کرد دوباره؟ اگر آثار عمل گناه تا این حد باقی میمانه پس توبه دقیقا چیکار میکنه؟ " توبه آثار عمل رو از بین نمیبره؟ " قبل از توبه آدم و آیه «فتلقی آدم من ربه» هم اومده که «قل اهبطوا بعضکم لبعض عدو»... یعنی قبل از توبه هم باید هبوط می‌کرده.... ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «هدف حیات زمینی» عرایضی در این رابطه شده است مبنی بر آن‌که خداوند از همان ابتدا بنا دارد خلیفه‌ای در زمین قرار دهد و در این صحنه‌ها که ملاحظه می‌کنید به آدم نشان داد که اتفاقاً زمینی باید باشد و از زمین که صورت برزخیِ آن «شجره»، است و آدم به آن نزدیک شد؛ باید شروع کند. موفق باشید

34927
متن پرسش

سلام و عرض احترام محضر عالم ارجمند استاد طاهر زاده!! از عالمی انقلابی که دمخور با موضوعات عرفانی نیزمی‌باشد و در این مباحث، مطالعات فراوانی داشته اند و هم اکنون از ائمه جمعه نیز هستند، در جمعی خصوصی، شنیدم که اعتقاد و یا عدم اعتقاد به ولایت فقیه اثری در سرنوشت اخروی انسان ندارد و موجب ثواب و یا عقاب اخروی نخواهد شد!! که واقعا از این مطلب شوکه شدم! آیا این مطلب رو می‌توان باور کرد یا خیر؟ که اگر واقعا این موضوع صحت داشته باشد پس این همه تلاش و مجاهدت در راستای حفظ ولایت فقیه چه جایگاهی دارد؟ و به تبع سوال اول، سوال دوم پیش می آید و آن هم اینکه، باز تاکید می‌کنم از نگاه اخروی چه تفاوتی بین کسی که اعتقاد بخدا و اهل بیت دارد بطوریکه تا نام امام حسین ع را می‌شنود اشک چشمانش جاری می‌شود ولی به قول خودش ضد حکومتی ترین فرد از نگاه پهلوی و سلطنت طلبها می‌باشد (یعنی محبت به خدا بدون اعتقاد به انقلاب)، و کسی که همچون حاج قاسم تمام عمر خود را در راه دفاع از ولایت فقیه و حکومت اسلامی گذاشت و ایشان هم به خدا و اهل بیت اعتقاد راسخ داشتند (یعنی محبت به خدا با دفاع از انقلاب) وجود دارد؟ که اگه این باشد آیا نباید در عدالت خدا شک کرد؟! البته بر این واقفم که «کل یوم هو فی شان» بطوریکه خدا در این عصر در انقلاب ظهور کرده و اعتقاد به خدا بدون دفاع از حکومت اسلامی و انقلاب، اعتقاد به خدایی بی اثر و مرده است. اما خواهشا از نگاه اخروی آرامم کن و بفرمایید آیا دفاع از نظام و حکومت و خاصه ولایت فقیه دارای جسم برزخی و آخرتی هست یا خیر؟ و یا فقط اعمالی چون نماز و روزه و... سایر اعمال عبادی دارای صورت و جسم برزخی و آخرتی هستند؟ ممنون و سپاس

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چگونه می‌توان نسبت به ولایت حضرت حق در این امور فردی توجه داشت و نسبت به امور اجتماعی و سیاسی بی‌تفاوت بود؟ و در عین حال گمان کنیم که مصداق آیه «یخرجهم من الظلمات الی النّور» در دنیا و آخرت باشیم؟ عرایضی در بحث «حکومت ولایی» در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در این رابطه شده است که خوب است به آن فصل از آن کتاب که روی سایت هست، رجوع شود. موفق باشید

34903
متن پرسش

سلام علیکم: چرا اجنهٔ کافر با آن خباثتی که دارند به طور معمول با انسان کاری ندارند و آسیبی نمی رسانند؟ آیا اجنه شیعه دست به آسیب زدن و مزاحمت برای انسان می زنند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اجنه کافر به اعتبار آن‌که ذرّیه شیطان هستند و شیطان، دشمن مؤمنین است با انسان‌ها دشمنی می‌کنند و معلوم است با رجوع به حضرت ربّ العالمین، وسوسه‌ها و تأثیرات شیطان و شیاطین به حکم «ان کید الشیطان کان ضعیفا» بی‌ثمر خواهد شد. موفق باشید

34900
متن پرسش

با سلام و عرض ادب: لطفا شرح و توضیحی بسیار بسیار ساده و مبسوط بدهید که یعنی چه عرفا امور پست دنیوی و نفسانی را از سنخ اوهام و خیال می‌دانند؟ دقیقا مبسوط بگویید چرا گفته اند از سنخ وهم و خیال؟ کسانی هستند که به هدف های پست دنیوی خود که از آن به هدف های وهمی و خیالی یاد شده رسیده اند یعنی خیال را تبدیل به واقعیت کرده اند و البته شما هم در مقدمه کتاب آشتی با خدا از خیال و وهم سخن گفته اید که در ادامه نوشته ام: فرموده اید: ما با خود آشتی نیستیم و خود را چون حمالی برای هدفهای وهمی به در و دیوار میکوبیم. یا در شعر مولوی آمده در مقدمه: جان همه روز از لگدکوب خیال وز زیان و سود وز خوف زوال

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌دانید که در این رابطه ابتدا باید جایگاه «وجود» را از «عدم» تفکیک کنیم. اموری که جناب صدرالمتألهین با «برهان صدیقین»‌اش برای بشر جدید به میان آورده، امری که حقیقتاً این نسل، سختْ بدان نیاز دارد. پیشنهاد می‌شود پس از دنبال‌کردن «برهان صدیقین» و شرح صوتی آن، به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» سری بزنید. در آن‌جا معلوم می‌شود حتی همان‌هایی که به گفته جنابعالی: «کسانی هستند که به هدف‌های پست دنیوی خود که از آن به هدف های وهمی و خیالی یاد شده رسیده اند» گرفتارِ خیال اندر خیال‌اند. در حالی‌که حقیقت و وجود، امر دیگری است. موفق باشید

34894
متن پرسش

خلیلی: با سلام و عرض ادب و ارادت. من مدتی هست که کتابها و سخنرانی های استادطاهرزاده رو دنبال می‌کنم و کاملا واضح میشه فهمید که خیلی درباره روان انسان آگاه هستن و سوالی داشتم درباره لذت خودآزاری؟ برای مثال افرادی هستن که از خودآزاری لذت میبرن مثلا بعضی ها با خراش دادن و زخمی کردن پوست بدن یا حتی سوزاندن قسمتی از پوست بدنشون لذت میبرن یا بعضی ها از کندن موهای سرشون خیلی لذت میبرن مثلا یکی بود می‌گفت که از اون دردی که موقع کندن مو ایجاد میشه شدیدا احساس لذت میکنه و خب از طرفی هم آزاردهنده هست من الان فایلعای دهگانه معرفت نفس استاد طاهرزاده رو گوش می‌کنم و خیلی فایلهای دیگه ازشون گوش کردم و مشخصه تسلط بالا و عمیقی در شناخت نفس دارن برای همین گفتم احتمال قوی بتونن دلیل و منشا این ناهنجاری ها و لذتهای این گونه و راه رهایی ازین نوع لذات غیرعادی رو توضیح بدهند. سپاسگزارم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکلاتی که فرموده‌اید مشکلاتی است روانی که با اختلالی که در نسبت روان و جسم پیش می‌آید، قابل بررسی است و این یکی از مواردی است که علم روان‌شناسی در مورد آن با نگاه تجربیِ آن علم، کار کرده است و روان‌پزشکان راه حل‌هایی را پیشنهاد می‌کنند که در بسیاری موارد مؤثر است. آری! اگر همین افراد خیال خود را متعادل کرده و ادب نمایند به‌خوبی از این مشکل آزاد می‌شوند. و در این رابطه نکاتی در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، مطرح شده است. موفق باشید

34888
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: دعا می کنم تمام هستی و وجودتان لبریز از سوز و محبت و معرفت به مولای متقیان امیرمؤمنان علی علیه السلام باشد. شما هم برای بنده دعا بفرمایید. استاد این برداشت از «وحدت وجود» تا چه اندازه کامل و درست است و اگر نقصی دارد بنده را متذکر بفرمایید: خدای متعال بر تمام هستی تجلی فرموده. یا به تعبیری تمام هستی تجلیات خداست. پس در تمام هستی، خدا با تمام مراتب مادونش «حاضر» است. مثلاً در یک گل زیبا همه ی خدا با تمام مراتب مادونش که صادره اول و... باشد در صحنه است. منتها هر مخلوقی به اندازه ظرف و ظرفیتی که دارد نور خدا را «ظهور» می دهد. و ما هم به اندازه ای که حجاب ها را کنار زده ایم متوجه نور خدا و نور مراتب مادون خدا در هر مخلوقی می شویم. لذا ممکن است یک نفر در یک گل اسم جمیل خدا را فقط ببینید. دیگری اسم اجمل. و دیگری اسم الله را به جامعیت در یک گل مشاهده کند. هر چه روی دل مصفاتر/ زو تجلی تو را مهیاتر. پس «حضور» و «ظهور» خدا در سراسر هستی مطلق است. منتها از یک طرف مشکل از ظرف وجودی مخلوق است و از طرف دیگر مشکل از حجاب های وجودی ما. در این نگاه ظاهراً می توان بین «تشکیک در مراتب» و «تشکیک در ظهور» جمع کرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و به گفته حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» آن‌جا که حضرت علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «مَا رَأَيْتُ‏ شَيْئاً الّا وَ رَأَيْتُ‏ اللّه قَبْلَه وَ بَعْدَه وَ مَعَهُ»[1] حضرت تأکید دارند که در هر چیزی که دیده‌اند «الله» را، آری! «الله» را دیده‌اند و حضرت امام خمینی عظمت شخصیت معنوی آن حضرت را در همین می‌دانند که حتی اگر با گل روبه‌رو شوند که مظهر اسم جمیل است، به اسم «الله» که جامع جمیع اسماء می‌باشد؛ منتقل می‌گردند. موفق باشید

 

[1] ( 1)- مصباح الهداية، ص 89 88.

34886
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. حضرت استاد سلام علیکم. وقتی در دعا عرضه می‌داریم «انت الخالق و انا المخلوق، انت المالک و انا المملوک، انت الرب و انا العبد، انت الرازق و انا المرزوق»، و یا اینکه در دعای کمیل عرضه می داریم «یا سیدی و الهی و مولای و ربی»، در واقع در بیان این عبارات، خداوند در مظهریت عبد خود ظهور کرده است؟ و آیا نقش ما فقط انتخاب اراده الهی در این ظهور است؟ و به همین دلیل است که می‌گوییم، عبد و عابد و معبود یکی است؟ لطفاً درباره «حضور حضرت حق به ظهور عبد» بیشتر توضیح بفرمایید. سپاسگزارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در «فقیرِ إلی الله»بودن ما می‌باشد و نسبتی که می‌توان با غنیّ مطلق پیدا کرد تا معنای بودن‌مان به عالی‌ترین نحوه برسد که بودنِ بیکرانه اکنونِ جاودانه‌مان می‌باشد. موفق باشید

34883
متن پرسش

با سلام و ارادت و ضمن قبولی طاعات: با توجه به احادیثی مثل «اول ما خلق الله روحی» آیا این روح همان حیقیقت نوری اهل بیت (ع) و پیامبر(ص) می باشد؟ و اینکه اگر این روح همان حقیقت ست چرا در شب قدر نازل می شود؟ منظور از نازل شدن چیست؟ مگر همیشه این حقیقت موجود نیست چرا باید بر قلب پیامبر نازل شود؟ مگر همیشه پیامبر (ص) در اتصال با حق (واسطه فیضی) نیست؟ و اینکه نسبت حقیقت نوری اهل بیت (ع) با این روح در آیات و روایات چیست؟ چرا در سوره قدر می فرماید ملائکه و روح (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ) نازل می شود ولی در سوره نحل می فرماید ملائکه به وسیله روح (يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ...) نازل می شوند؟ تفاوت و جدایی این دو مسئله در چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در شب قدر، اولیای الهی با نزول ملائکه و روح در نزد خود و در باطن خود، بیشتر و بیشتر حاضر می‌شوند و این در واقع، نوعی نزول یا سیر به باطن به حساب می‌آید. ۲.  شب قدر دارای ظرفیت فوق‌العاده‌ای است که حتی روح هم نازل می‌شود، روحی که از سایر فرشتگان برتر است حتی به نعبیری فرموده‌اند: اعظم فرشتگان است. و لذا در آیه  (يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ) متذکر این امر است که در غیر از شب قدر، بعضاً به نورِ روح، سایر فرشتگان نازل می‌گردند. موفق باشید

34873
متن پرسش

سلام وقتتون بخیر: استاد عزیز اگه بخواین به یک نوجوان چند تا کتاب معرفی کنید چه کتاب هایی رو معرفی می‌کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً با توجه به همین نوع سؤالات، کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» و «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» تدوین شده است. إن‌شاءالله اگر موضوعات آن را در گفتگوهای دوستانه با جوانان در میان بگذاریم، امید است که آن‌ها در افقِ دید خود متوجه این نوع حضورها بگردند. موفق باشید

34863
متن پرسش

یا محبوب! عرض سلام و رضوان حضرت محبوب بر شما باد. اطاعت های این شب ها و این روز هایتان قبول درگاه شمسِ جان ها حضرت محبوب باشد. به نظر شما برای آشنایی به لیبرالیسم و فهم آنچه انسان امروزی را بیچاره کرده کتاب مدرنیته و فرهنگ توهم مناسب است؟ ممنون می‌شوم اگر کتاب دیگری مد نظر دارید معرفی کنید چون در این بازه بسیار به نقد لیبرالیسم به شیوه ای که خودتان نقل می‌کنید نیازمندم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مذکور برای شروع، کتاب خوبی است ولی باید نسبت به آن یعنی نسبت به لیبرالیسم و نئولیبرالیسم همچنان حساس بود. کتاب «عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی» با شرح صوتی آن، افق‌هایی را إن‌شاءالله در این موارد به صورتی جامع در مقابل خواننده قرار می‌دهد. موفق باشید

34862
متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: خواستم بدونم چطوری باید خودسازی کنیم؟! یا چه کتابی باید بخونیم؟! خدا قوت التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود با «ده نکته در معرفت نفس» و سپس با «برهان صدیقین» مبانیِ فکری خود را شکل داده و سپس با مباحث اخلاقی مثل شرح کتاب «جامع السعاده» نفسِ ناطقه خود را منوّر به فضائل اخلاقی بنمایید. هر سه موضوع همراه با شرح صوتی آن‌ها روی سایت هست. موفق باشید

34852
متن پرسش

یا محبوب! عرض سلام و رضوان حضرت معشوق بر شما باد: ماه رمضان با یازده روز «گذشت» بر شما مبارک باد. در گفت و گو با یکی از دوستان، نام خدا آمد و معشوق می‌گفت من می‌خواهم به خدا برسم و عشق زمینی مرا به آسمان می‌رساند. خدایا! من حال دیوانگان را دارم! عشق زمینی و آسمانی دیگر چه صیغه‌ای است! در تفکر خود می‌پندارم وقتی تنها هست اوست، و اصلاً «موجودی» جز او نیست و حیات و قدرت و هرچه که «هست» اگر فکرش را بکنیم از اوست، پس اصلاً موجودی جز او نمی‌ماند که بخواهد زمینی باشد یا آسمانی باشد تا بعد، جدا جدا عشق بورزیم. استاد: من از عشق هیچ نفهمیده بودم تا این‌که: من از تمام دنیا شبی بریدم که دیدم «دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم»، عشق مجازی اصلاً برای همین مجازی است و توهّم این‌که از برخی دوستان اهل معرفت، این زمینیِ آسمانی‌ها را می‌شنوم، برایم دردناک است، در حالی‌که در کوچه پس‌کوچه‌های دردِ دوری و بغض، چنگ می‌زنم بر نوری که تابیده، و عشقی که سوزانده، و سعی در پاک‌کردن نگاه از کثرات دارم که وهم است و عنایت اوست. شنیدن این حرف‌ها مرا در دلْ آواره‌تر می‌کند. سؤال قبلی که فرمودید ابهام‌دار است هم در همین مورد بود. سپاس‌گزارم اگر سخنی دیگر از حق را ناقل باشید. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد عشق، سخن بسیار است تا آن‌جایی که جناب مولوی می‌فرمایند:

  چون قلم اندر نوشتن می‌‌شتافت ** چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت‌‌

  عقل در شرحش چو خر در گل بخفت ** شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت

معلوم است که عشق، در ذات خود جز نظر به نور کمال مطلق نیست که جان را فرا می‌گیرد. در آن حدّ که به گفته جناب مولوی:

عشق شنگ بی قرار بی سکون   ....     چون درآرد کل تن را در جنون

از آن جهت که عشق، نوعی حضور است و جان را در نزد «جان» به شکوفایی و وسعت می‌آورد و عشق مجازی یعنی او را در مظاهردیدن، مثل عشق به اولیای معصوم. ولی آنچه بدون نظر به حضرت معبود پیش می‌آید، با هر عنوانی که باشد نوعی از توهّم است و نباید به نام عشق از آن نام برد، هرچند هر توهّمی هم بد نیست. مثل دوست‌داشتن دو دوست که همدیگر را دوست بدارند. به همان معنایی که جناب مولوی می‌فرمایند:

عشق هایی کز پی رنگی بود ** عشق نبود عاقبت ننگی بود

و این غیر از آن است که در مورد عشق مجازی فرمود:

عاشقی گر زین سر و گر ز ان سر است ** عاقبت ما را بدان سر رهبر است‌‌

بدان معنا که چه از طرف خدا شروع شود تا ما را به سوی خود رهنمون گردد، و چه با عشق به اولیاء، عشق شروع شود که در این صورت نیز ما را به عشقِ به حضرت محبوب منتقل می‌کند. موفق باشید    

34847
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. استاد عزیز سلام علیکم و رحمت الله: شما به بنده فرموده بودید تفسیر سوره زمر و عنکبوت را گوش بدم. خدا شما را به بالاترین درجات بندگی برساند. واقعا عجیب است قرآن. حاج آقا سوال بنده این است. خداوند را که نمی‌شود با چشم دید و گمان کرد خب پس این من جسمانی که از بین می‌رود. پس این من من چیست که می بیند؟ چگونه انسان با قلب خدا را می‌بیند. استاد عزیز زمانی که در نماز بفضل خدا رکوع می روم خود را هیچ می‌پندارم و زمانی که سجده می‌روم خود را هیچ هیچ .....می‌دانم. آری به راستی دوست ندارم از سجده بلند شوم. چقدر زیباست انسان برای محبوبش هیچ شود خاکستر شود. استاد محترم چه کنم که به حقیقت دعای سحر برسم؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مباحث «معرفت نفس» روشن می‌شود که قوای بینایی و سایر قوا مربوط به نفس است و ما به نور آن قوا می‌توانیم انوار الهی و اسماء ربّانیِ او را حتی بعد از مرگ در مظاهر بنگریم. ۲. عرایضی تحت عنوان «شرح دعای سحر» https://eitaa.com/matalebevijeh/13362 و در کتاب «اسماء حسنا، دریچه های نظر به حق» در مورد «دعای سحر» شده است. خوب است که به آن‌جا رجوع شود. موفق باشید

34845
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. منظور استاد از تزکیه در کتاب هایشان چیست؟ و چطور باید انجامش داد؟ ۲. سیر سی دی های سخنرانی استاد به چه نحو هست و برای تهیه ی فایل های صوتی از کجا باید اقدام کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مباحث «معرفت نفس» روشن می‌شود که انسان، استعداد حضور در همه عوالم وجود را دارد و تزکیه، بدین معناست که انسان موانع آن حضور را از پای خود باز کند. ۲. سیر مطالعاتی سایت، جایگاه صوت‌ها را مطابق آن سیر مطالعاتی رویهمرفته تعیین می‌کند. موفق باشید

34840
متن پرسش

با سلام: استاد، کتاب نامه های خط خطی از خانم عرفان نظرآهاری را برای فردی امانت گرفتم، خودم هنوز نخوانده بودم ولی آنقدر او را جذب کرد که حتی آن را خریداری کرد و مرا هم کنجکاو آن کتاب! فردی که حقیقتا دل پدر و مادرش را شاد می کند و به آنها خدمت می کند اما هنوز خدا و خواسته های خدا برایش گویا توجیه کامل نشده... آنقدر این کتاب جذبش کرد که خواستم از شما راهنمایی بگیرم اگر می توانید کتابهایی در این سبک و زمینه معرفی کنید تا به ایشان پیشنهاد بدهم. نخل و نارنج را هم خواند ولی نامه های خط خطی دلش را خیلی درگیر کرد. نمی توانم بفهمم الآن هوای دلش چه حالی دارد و چه کتابهایی می تواند آرام و مشتاق خدا کندش. لطفا هم خیلی خیلی دعایش کنید و هم راهنمایی، ممنون از شما

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن کتاب را مطالعه نکرده‌ام ولی همان‌طور که می‌دانید بشر امروز شدیداً نیاز به احساسی از خود دارد که خود را در سیره انسان‌های بزرگ جستجو کند و به همین جهت و با این رویکرد اگر به سیره شهدا و کتاب‌هایی که در این مورد نوشته شده است، رجوع کنیم نتایج فوق‌العاده‌ای نصیب ما می‌شود. به عنوان نمونه مطالعه کتاب «گلستان یازدهم» و یا کتاب «سرباز کوچک امام خمینی» را می‌توانید دنبال بفرمایید. موفق باشید

34838
متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار: خواندن رمان به طور کلی و خصوصا رمان‌های روسی مثل داستایوفسکی و تولستوی و... چقدر ضروری است؟ به چه کار آید؟ حضرتعالی خودتان با آثار ادبیات روس مأنوس بوده‌اید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی بخواهد از نظر تاریخی آگاهی لازم را داشته باشد، نسبت به روحی که در غرب حاضر است از مطالعه رمان‌های مشهور غربی نمی‌تواند مستغنی باشد. مطالعه رمان‌های کثیری که رهبر معظم انقلاب در این مورد دنبال کرده‌اند، در جای خود امر مهمی است. بنده تا حدّی رمان‌های غربی را دنبال نموده‌ام ولی آن را کافی نمی‌دانم. به این فکر کنید که شخصی مانند آقای دکتر رضا داوری با آن احاطه علمی همه‌جانبه، چرا می‌گویند: «تکان دهنده‌ترین کتابی که خوانده‌ام برادران کارامازوف داستایوسکی است.» موفق باشید

34832
متن پرسش

درود استاد: خسته نباشید. استاد من دوست دارم مسیر سیر و سلوک عرفان رو طی کنم و شروع کنم ولی سوال برام ایجاد شده و ابهاماتی دارم ممنون میشم پاسخ بدهید. خیلی ممنون. ۱. آیا این مسیر و هدف درست هستش؟ (قصد نیت من تقرب الی الله و خشنودی خداوند هستش) (منظور از این مسیر مسیر سلوک عرفان هستش) ۲. سوال دیگرم این هستش چرا عارفان بزرگی مثل مرحوم آیت‌الله قاضی، سید هاشم حداد طهرانی و...... از لحاظ روحی و بدنی خیلی اذیت میشدن؟ مثلا آیت‌الله قاضی می‌گوید بعد از۴۰ سال عبادت به عالم غیب دست پیدا نکردند رفتند حرم فتح باب اتفاق افتاد و رسید خانه از حال رفتن و همش از حال میرفتن و مرحوم سید حداد که از لحاظ روحی اذیت میشدن مگر تقرب الله سختی دارد؟ مگر هر کس هدفش خشنودی خداوند باشد روحش آرام نمی‌شود پس چرا این بزرگواران اذیت میشدن؟ ۳. و سوال دیگری این هستش این عارفان بزرگ خودشان درخواست چنین قدرت از خداوند داشتن یا خداوند این قدرت ها رو بهشون عطا می‌کرد؟ چون قاضی فرمودن ۴۰ سال عبادت کردم اما به عالم غیب دست پیدا نکردن و.... و یا سید حداد موت اختیاری داشتن آیا این موارد به خواست خداوند بدون اینکه خود آن بزرگواران درخواست کنن؟ ۴. سوال آخرم این هستش چگونه کتاب های عرفانی واقعی و شبه عرفانی و مطالب و افرادی از این قبیل را تشخیص دهیم؟ خیلی ممنون دعا گوی شما هستم استاد. ان شاءلله خداوند به شما عمر و سلامتی عطا بفرمایید. خیلی ممنون در پناه خدا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسیر عرفانی مسیری است که به گفته آیت الله حسن‌زاده، «حلوای تن‌تنانی تا نخوری ندانی». آری! باید وارد آن میدان شد تا این نوع سؤالات برای‌مان جواب خود را بیابند و این‌طور نیست که آن انتظارها و سختی‌ها برای آن‌‌ها شیرین نباشد و خود آن‌‌ها انتظار داشته باشند خودشان می‌توانند برای خودشان کاری بکنند. کتاب‌های مطمئن در این مسیر همان آثار مشهور عرفانی یعنی آثار ابن عربی و خواجه عبدالله انصاری است. موفق باشید

34831
متن پرسش

سلام علیکم: با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما. عمری ست به بیهوده گذراندم. شدیدا احساس ندامت و غم دارم. از کجا شروع کنم که بعد از این سجده به دیدار برم نه دیوار؟! لطفا برای شروع و قدم های بعد بفرمایید چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود سری به سیر مطالعاتی سایت بزنید. موفق باشید

34828
متن پرسش

سلام استاد: استاد داوری اردکانی در جایی می فرمایند: «من هنوز از این فکر که تجدد عمر جاودان ندارد و آدمی نمی تواند به دین و معرفت پشت کند، منصرف نشده ام اما پی برده ام که به محض ظهور آثار پیری عهد تجدد، تمدن غربی از هم نمی پاشد و میدان را وانمی گذارد. همچنین «نفوذ» در این تمدن و برقراری عهد و نظم تازه موکول به ظهور «اندیشه بنیانگذار» است. تدبیر و سیاست و قانون جای خود را دارند اما اینها نگهبان و نگهدارنده اند نه پدید آورنده و بسط دهنده. انقلاب ما شأن سیاسیش غالب بود و هنوز هم چنین است. باید اندیشه ره آموزی کند تا معاملات و مناسبات و کار و کردار و رفتار و اداره و مدرسه و اقتصاد و...سامان یابد. من در احوال شیفتگی نسبت به انقلاب، به تدریجی بودن و آرام آرام آمدن و دیدار نمودن و پرهیز کردن تفکر و قهر و نازهایش که معمولاً خریداری ندارد، توجه نداشتم و فکر می کردم که همه چیز یکجا از راه می رسد. در این سی سال هم همواره چشم به راه تفکر بوده ام.» اولاً: خواهش می کنم تا اندازه ای که برایتان مقدور هست در مورد «نفوذ» در این تمدن و «اندیشه بنیانگذار» که ایشان اشاره کردند توضیحاتی مبذول فرمایید. و ثانیاً: از نظر جنابعالی آن قسمت و نقطه ای که قلب تجدد حساب می شود و با هدف گیری آن می توان تمام این تمدن شیطانی را متلاشی و منفجر کرد کجاست؟ آیا اسلام چنین تیری در چنته دارد؟ یا جنابعالی اساساً به این پرسش اخیر فکر نکرده اید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثِ این نوع مباحث بسیار مفصل است و ارزش آن را دارد که موضوعات مطرح شده در کتاب‌های «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بين دو جهان» و «انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آينده دين‌داری ما» را که روی سایت هست، دنبال فرمایید

34824
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام استاد بزرگوار: خدا قوت و سلامتی بده به شما و خانواده محترمتون ان شاءالله، که برامون وقت میذارین. چند تا سوال داشتم ۱. بخورمریم رو چقدر اعتقاد دارین؟ و روایت معتبر داریم، کسانی که انجام میدن احتمال داره برگشت کنه و هر دفعه باید بخور مریم انجام بده؟ یا ندادنش بهتره. ۲. یکی از کتاب های شما خوانده بودیم که بزرگی دم در مسجد ایستاده بود و بچه ها را اجازه نمی داد مسجد وارد شوند چون شلوغ می کنند، و همین که روایت داریم که بچه‌ها مسجد نیاین ولی ظاهراً خواب از امیرالمومنین هم دیده بود ولی می‌گفت که روایت معتبر تر از خواب هست، ظاهراً خواب برعکس روایت بود، اگر اشتباه نکرده باشم. بچه از کوچکی مسجد بره که بهتره انس پیدا می‌کنه. ۳. قرآن سر سفره هفت سین باز بذاریم یا کلا قرآن روی رحل باز باشه برای همیشه سجاده و برای نماز یا دعا هر دفعه باز و بسته نشه و آماده باشه اشکالی داره بهتر کدومه؟ ۴. خلاصه اینکه کتاب اسماء الحسنی دریچه ای نظر به حق، می‌خوایم اینکه هر صفاتی که خدا داره به ما هم همون صفات رو بده؟ زمینه و ظرفیت نداریم که نمیدن ۵. چرا از چیزی که می ترسیم همون رو خدا آزمایش می‌کنه، درسته که مربی هست ولی ترس داره و می‌دونه الان خدا از طریق همین ترسی که داره اذیت میشه. ۶. شبیه اینکه ظرفیت شما زیاد بشه، آزمایش شما هم سنگین تر، آدم فکر می‌کنه که باید سخت باشه، در صورتی که که امام حسین خوشحال بود یا حضرت زینب علیها السلام زیبا میدیدن. اینو چطوری حل کنه؟ ۷. شرمنده و عذرخواهی می کنم این سوال را می‌پرسم خداوند می فرماید اگر شریکی داشتم زمین و آسمان در آن فساد به وجود می آمد پس خلق خدا در دنیا شریک دارند یا شخصی جاری یا باجناق نسبت به هم مشکل دارن طبیعیه، چون خدا تنهایی را نسبت به باهم بودن رو راحت تر میدونست خیلی از خدا استغفار می‌کنم که می‌پرسم سوال پستی هست.... ۸. چون خدا ما رو خلق کرد و اشراف بر ما داره نادانی و بی ادبی ما رو تحمل میکنه و حلیم هست بر ما، مثل مادر نسبت به فرزند خودش، پس در شب و بی وقت یا هر زمانی تحمل میکنه و با عشق بر خورد میکنه، اما همین مادر با شخص بزرگتر یا همسر، اون تحمل و بردباری رو نداره چون خالقش نیست و به دنیا نیاورد. اینجا که خدا شریک نمیتونه داشته باشه. ۹. علما و صلحا که معرفت نفس دارند و اشراف بر باطن هم دارند یا هر کسی که اشراف بر علم لدنی داشته باشه بهتر تحمل میکنه، و توحید داشته باشه گناه نمیکنه. یا مثل افرادی که در زندگی پس از زندگی شرکت می کنند در کنار دیدند به یقین رسیدن، گرچه اونا هم سخنی خودشو داره، ولی تلاش ما، به جایی ما رو نمی رسونه ۱۰. هر کاری و تلاشی می‌کنم باز عقبم و هیچ کاری برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شهدا و انقلاب نکردم اصلا از خودم راضی نیستم . اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد اطلاعی ندارم. ۲. اگر با والدین وارد مسجد شوند، آرامش مسجد حفظ می‌شود ولی آن روایات که متذکر می‌شود که مانع حضور بچه‌ها در مسجد شویم؛ وقتی است که خودشان باشند و فضای مسجد را از آرامش خارج کنند. ۳. فکر می‌کنم فرق نمی‌کند عمده توجه به حضور قرآن در آن شرایط ۴. إن‌شاءالله داده‌اند ۵ و۶. خداوند بر اساس ظرفیت‌ انسان‌ها، انسان‌ها را به حکم ربوبیت خود تربیت می‌کند تا به ظرفیت بیشتری مفتخر نماید. همین‌که متوجه ربوبیت و بنده‌پروریِ خداوند بشویم، آن سختی‌ها شیرین می‌شود. ۷. خداوند اراده مطلق است و دو اراده مطلق وقتی در نظام إعمال شود حتماً نظام مختل خواهد شد ولی ما انسان‌ها ذیل اراده او و در درون سنت‌های او در کنار همدیگر هستیم. بحث در این رابطه در جزوه «معارف ۱» در قسمت «صفات خداوند و لازمه یگانگی او» شده است. می‌توانید به آن جزوه در سایت رجوع فرمایید.

انجام وظایف و رعایت احکام الهی و نظر به حقایق موجود در عالم و سنت‌های جاری در آن ما را به امام‌مان نزدیک می‌کند. موفق باشید  

34819
متن پرسش

سلام استاد: گفته شده جسمیت شی به صورت آن هست و نه به ماده آن، با این حال چرا وقتی صحبت از معاد جسمانی می شود، عده ای اصرار بر بدن عنصری مادی این دنیایی دارند که با توجه به تجرد قیامت عقلا محال می باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! شیئیتِ شیئ به صورت آن است از آن جهت که با صورت و ظهوری که دارد آن شیئ، آن شیئ است و معاد جسمانی به معنای ظهور ملکات و خُلقیات است به صورت جسم آن شخص. به همین جهت در روایت داریم ظاهر بعضی از اهل گناه از میمون و خوک زشت‌تر است. در این مورد جزوه «چگونگی حیات بدن اخروی» نکاتی را با شما در میان می‌گذارد. موفق باشید https://lobolmizan.ir/leaflet/171?mark=%D8%A8%D8%AF%D9%86%20%D8%A7%D8%AE%D8%B1%D9%88%DB%8C

34815
متن پرسش

با سلام خدمت استاد: با توجه به متن یکی از دوستان که برای شما فرستاده بودند که از استاد ملکیان بود پس چرا مسلمانی را اختیار کنیم و یا چرا اصلا بر اعمال یک دین باقی بمانیم نه از روی شهوت مثلا آیا نمی‌شود بر فقه دیگر ادیان بود و یا اصلا فقه اهل سنت؟ واقعا با این طرح که شما داشتید چرا نباید دست را بست یا باز گذاشت؟ اصلا چرا باید در این امور غور کرد و فقه را کشف کرد آیا این مقدار همه چیز را به باطن بردند درست است با توجه به اینکه ظاهر در دین اسلام بر خلاف مسیحیت قدرت مند است و پیامبر ما توجه جدی داشتند و از این جهت دین ما دارای فقه شد دینی که اگر دو تا سجده بیشتر انجام بدهیم حکم به اعاده می‌کند!!! به نظرتان به این راحتی می شود این مقدار ظاهر را کم شمرد؟ از متن شما احساس کردم با توجه به تمرکز شما روی فلسفه یا عرفان و... کمی از ظاهر شرع روی گردان می شوید، برخی اوقات بوی مسیحی بودن اسلامتان را حس می‌کنم. اینقدر تلاش برای اینکه ظاهر را به باطن حوالت دادن آیا از اثرات فهم مسیحی از دین نیست؟ من از اسلام فهمیدم آنچه آقای بهجت فرمود نماز اول وقت شما رو به اوج می رساند، این چه دینی است که خم و راست شدن در زمانی مشخص ما را به حقیقت دین نزدیک می کند در اسلام راه باطن از راه ظاهر نیست؟ البته که شما موافق هستید و درست است که اصل و اساس باطن است اما آیا در اسلام خود ظاهر ذاتا محل توجه نیست ؟؟!! و کلی دقت های ریز فقهی در کلام ائمه که با نظر عرفی اصلا اهمیت ندارد آیا در منطق دین اسلام اگر مسیحی به اسلام برسد می تواند باز بر توحید دین خود بماند و اعمال آنرا انجام دهد و مثلا نماز اسلام را نخواند و...؟؟!!!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ظاهر دین و شریعت الهی دریچه‌های حضور در باطن دین است و لذا نباید از ظاهر دین عدول کرد. ولی از آن طرف نباید در ظاهر دین نیز متوقف شد. در این مورد پیشنهاد می‌شود حدیث ۱۲ از کتاب «چهل حدیث» حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» مربوط به جایگاه تفکر مطالعه شود. موفق باشید

34813
متن پرسش

سلام: این نقل تاریخی چقدر به دیدگاه شما ارتباط دارد که گفتید: وقتی دین ابراهیم محور ادیان است اسلام نیز اصراری ندارد که آنها مسلمان شوند. "انوش نصرانی در گفتگو با امام حسن عسگری ایشان را حق می داند و از اینکه از ایشان می شنود که فرزندش مسلمان و اهل ولایت خواهد شد خوشحال می شود. اینجاست که برخی کشیش های حاضر در محفل، با شنیدن این گفتگو می گویند چرا مسلمان نمی شوی؟! انوش می گوید مسلمانم و مولایم این را می داند. امام هم سخنش را تصدیق می کند. فقال أنوش: و اللّه يا سيّدي إن قولك الحقّ و لقد سهل على موت ابني هذا لما عرّفتني أنّ الآخر يسلم و يتولّاكم أهل البيت فقال له بعض القسّيسين: مالك لا تسلم؟ فقال له أنوش: أنا مسلم و مولانا يعلم ذلك، فقال مولانا: صدق (حلية الأبرار، ج‏6، ص112). اما سوال این است که انوش چگونه مسلمانی است که نه حکومت و نه نصرانی ها از اسلام او خبر ندارند و فقط امام آن را می داند؟ آیا می توان او را نصرانی مسلمان دانست؟ او با انجیل در سینه به امام متوسل می شود چون ایشان را عارف تر به انجیل از خودشان می داند: أتوسّل إليك بهذا الكتاب الّذي أنت أعرف به منا."

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید همین‌طور باشد که او نصرانیِ مسلمان است زیرا خود اسلام اجازه داده تا اهل کتاب به دین خود باشند. موفق باشید

34809
متن پرسش

سلام وقتتون بخیر استاد: من یه چند وقتیه که احساس می‌کنم ایمانمو نسبت به خدا از دست دادم. میدونم که دنیایی که با این نظم ساخته شده حتما ناظمی داره کلی دلیل هم دارم که خدا وجود داره ولی نمیدونم هر موقعی که دارم به خدا فکر می‌کنم احساس می‌کنم ایمانی بهش ندارم و این خیلی آزارم میده. من نماز میخونم الانم روزه ام ولی نمیدونم چرا به همچین چیزایی فکر می‌کنم. ازتون خواهش می‌کنم راهنماییم کنید. ممنونم ازتون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این خود، در جای خود مژده‌ای است تا متوجه باشید با آن ایمانِ دیروزین، امکان حضور در این تاریخ ممکن نیست و در همین رابطه خداوند می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا». پیشنهاد می‌شود در این رابطه به نکاتی که کاربر محترم سؤال شماره 34811 مطرح فرموده‌اند رجوع فرمایید. موفق باشید

34807
متن پرسش

پیام شما: سلام و عرض ادب و آرزوی سلامتی خدمت استاد عزیز. ممنون می شم نظر حضرتعالی رو در مورد متن زیر بدونم. با تشکر. سوال: اگر از نظر خداوند یک مسلمان واقعاً پاک با یک مسيحی واقعاً پاک یا بودایی واقعاً پاک تفاوت نداشته باشد، پس تفاوت دستورات این ادیان برای چيست؟ پاسخ: پيشفرض این سؤال گویا این است که مثلاً نماز خواندن، به این نحو خاص که در اسلام هست، انسان را به مقصد می رساند اما به نحو دیگری نه. اما مخّ دین اعمال باطنی است نه اعمال ظاهری و در اعمال باطنی بين ادیان تفاوتی نيست. نماز و روزه و دیگر اعمال ظاهری نيستند که ما را به خدا می رسانند به تعبير حضرت علی (ع) «فراوانند کسانی که روزه می گيرند اما از روزه فقط گرسنگی و تشنگی می فهمند و فراوانند آنها که شب زنده داری می کنند اما از آن فقط خستگی و ضعف نصيبشان می شود.» در تمام این اعمال ظاهری آنچه مهم است باطن است، وگرنه فيزیک اعمال یک منافق با یک مسلمان واقعی که فرقی ندارد. آنچه در ادیان متفاوت است ظاهر اعمال است، باطن اعمال متفاوت نيست. یعنی باطن نماز که عرض راز و نياز است در ادیان متفاوت نيست. حال اگر ظاهر نمازم بسيار هم آراسته باشد اما از این باطن تهی باشد، به هيچ جا نرسيده ام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه ادیان توحیدی راه‌هایی هستند به سوی خداوند و هرکس در هر دینی که باشد اگر مزه توحیدی آن دین را در جان خود بچشد، توحیدِ دیگر ادیان را هم تصدیق می‌کند و در همین رابطه در قرآن داریم: «لکِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ ۚ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلَاةَ ۚ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أُولَٰئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا» (162/ نساء) ملاحظه می‌کنید که بحث در مورد علمای اهل کتاب است که در عین حال ایمان به توحید و دیانتی دارند که برای حضرت محمد «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نازل شده. موفق باشید

نمایش چاپی